nˇk9 ˝ f‘ / ˜ ˝ & a e < x&˝$ 4€¦ · quintus curtius, p. 108; henry, ) 3ˆ˙(9...

18
?9L’ 9 C K&7 4 2 "#$ %& 1391 6 NK9 F‘ / & a X&$ 4$ E< "/F7 ] p&7 /D &# 8H 4= C6 * # "/& p&7 C/#< C " "/F7 ] ) o $ 1 7 18 ( p&7 4=S 8P& : 18 / 02 / 90 4=S Q/&R’ p&7 q : 30 / 07 / 90 ( "70# ’#& n ( 0 (-X ’ (6 Z(0 $ (. 370 (N( ( <# $ > <!0 (0 ’; 7 $ $ (0 Q : ’; ~ $ #:(0 4X 7_ 7# . Q F "70# ’> Q4Z ’0 : ’.X $ (0 O=0 Z 0 . Q?: ,0G0 E $ $ :(0 Q "70# ) }(Z : Q. @+ F670 (> (9 . PX "70# ) E(> ’(! EW( Q 7- ) d ( Q $ (. 7.( > 3 : 8N (. 1 > #& $ . Q $ #& sT 0B E > T~ E $ 6N ? <# $ Q 7_ Q- E’D(Z : )4 8 | ’(. ) Q X: E >( ( 3=N0 : 3 4 $ ’(: $ ’$ 3 $ "> ( E7? h% ,0 : ’0: Q $ (* |#(# 3> 3TN $ $ $ -n 7- Q". :$(0 ’0 . $ :( "70# (6 (>$ ,V/ ( Q 3 ’; ( (rX )n* $ 80 Q_ Q. O (Z @+ s?0 # QX(0 ( ,N $ Q $ $ 3$ 0 : = 7. mG E )*? # (N ( 0 )$ $ . 3 5 (rX ( - Q a70 ( E |#$%& $ ,GG/ E)$ ,V/ ( r E# 9q& $ ,0! # |& ’$ $ 3 & $ 7. }(Z( ?0 Q QG0 ( $ # . r C< C9 : d E’"70# E (> E@+ E7- ________________________________________________ * Email: [email protected] :QG0 Ob+0 7+ h$(- 3+& "

Upload: others

Post on 17-Jul-2020

4 views

Category:

Documents


0 download

TRANSCRIPT

Page 1: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش دورةعلوم شمارة4، پ2، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

هخامنشي چهارم اردشير يا بسوسزرين كوبروزبه

تهران دانشگاه تاريخ گروه استاديار

علينعمت *محمدياله

باستا ايران تاريخ دكتري تهرانندانشجوي دانشگاهص( )18تا1از

مقالهتاريخ مقاله18/02/90:دريافت پذيرش تاريخ 30/07/90:؛

چكيدهبر هخامنشي مينيتربزرگپادشاهان حكمراني باستان عصر وامپراطوري امنيتكردند برقراري براي

هم و ياريداخلي مهم امر اين در را آنان تا داشتند والياني و امرا به نياز آن ثغور و مرزها حفظ چنينانتخاببه.دهند هخامنشي خاندان يا طايفه ميان از حاكمان و امرا اين معمول ازجمله.شدنديمطور

مقامات والي،اين و مرزداري به هخامنشي شاه طرف از كه بود شدبسوس منصوب باختر حملة.گري باهخامنشي شاه باختر، شهربان شرق، به سوم(اسكندر به)داريوش و كرد بركنار خود سمت از قتلرا

كر اعالم را خود پادشاهي و به.درساند او بيپادشاهي نظاميسبب سياسي، ساختار و،ثباتي اقتصاديهماجتماعي بهو تكيهچنين اطرافيان، اعتماد از سوءاستفاده بيشدليل سپاهكردن به برخورد،ازحد

استر موقعيت از درست استفادة عدم و زيردستان و دوستان با نادرست و برايخشن جنگ، در اتژيكزياديمدت بهزمان و دستگير همراهانش خيانت با عاقبت و نياورد نزديكيدوام در اسكندر دستور

شد كشته امروزي و.دامغان بپردازد هخامنشي عصر اواخر تحوالت بررسي به تا است آن بر حاضر نوشتارانگيزه و عوامل چه كه سؤال اين طرح بسوسبا تا شد موجب مرحلههايي برسدر قدرت اوج به وداي

او دولت مدتي از كندبعد دهدجايگاه،سقوط قرار بررسي مورد دوره اين در را .اواست درصدد حاضر تكبررسي منابعهيبا تبر پژوهش، و دوره،حقيقات اين تحوالت بررسي ضمن ها،

پيچيدگي و پيشهايابهامات بدون و درست پاسخي و كند برطرف را ارائهموجود مقوله اين براي داوري.دهد

كليديواژه سوم:هاي داريوش اهخامنشيان، باختر، بسوس، سكندر،

________________________________________________* Email: [email protected] مقاله: مسئول نويسندة الكترونيك پست نشاني

Page 2: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/2 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

مقدمهشهربان از يكي سومبسوس داريوش طرف از كه است هخامنشي دورة اواخر هاي

در)دمانوسك( و شد منصوب باختر شهرباني ايرانبه به اسكندر حملة فرماندهي،زمانچو اياالتي از متشكل شرق، پارتنسپاه مرگيانا، عهدهرباخت،هند، بر را سغديانا، و

جنگ.داشت در هخامنشي سپاه كنار در واو ايسوس گرانيك، مانند متعددي هايكر شركت .دگوگملبه سوم بهداريوش فرمانشسبب تحت نيروهاي نداشتنكارنبردن و مناسب زمان در

ر خود جايگاه اسكندر، با جنگ سه در دقيق، استراتژيكي سرداراطرح و شاه مقام دربه رفت، بين از هخامنشي بزرگ سپاه در منزلتش و مقام و داد دست از كهطورينظامي

و اياالت اسفرماندهان سپاه اوزرداران مقام سستي و هركداماضعف و كردند ستفادهازجملةسود پروراندند، سر در را شاهي ببتوانيمهاآناي برزانسه ساتي ساتي(سوس،برازانت)برزن ،)Barsaente(نبرزن كرد)Nabarzanes(و ,Arrian(.اشاره p. 98; Strabo,

Vol .II, p. 252; Isidore; p. به)34 سرداران او،اين از حمايت و داريوش به كمك جايتا برآمدند كننددرصدد تضعيف پيش از بيش حكومت ساختار در را او از.موقعيت بعد

مستقيماً خود كه داد تشكيل شورايي بسوس ايسوس، داشتنبرد عهده بر را آن .رياستبه سوم داريوش كه رسيد نتيجه اين به شورا او، نفوذ اعمال سياستبا اتخاذ عدم سبب

سياسي عرصة در اقتصادي،درست هماجتماعي، هاينقشهوهاطرحنداشتننينچودر بيهاجنگصحيح فرار جنو آخرين در برگموقع سروري و شاهي لياقت اسكندر، با

ازاين و ندارد را ايران كردشاهنشاهي خلع پادشاهي از را او و.رو بسوس چون سردارانيبه چون و كردند، همراهي را سوم داريوش گوگمل، شكست از بعد برزن طرفساتي

آن از و همدان و ماد بهاربيل، حكومتجا عمر كه دريافتند شدند، رهسپار شرق طرفاست رسيده پايان به راآن.هخامنشي سوم داريوش كوتاه، همراهي يك از بعد ها

به و كرده حركتطرفدستگير بهزماني.كردندباختر اسكندر دريافت بسوس دنبالكهپادشاه حكومت دوران عمالً و شوشاوست بابل، تصرف با نيز تهخامنشيان جمشيدخت،

سلطنتيتغار( خزاين داريوشو)شدن خود، ياران همراه به است، آمده سر به همدانزدن با نداشت، چنداني لياقت و كارايي يارانش و او ديدگاه از زمان اين در كه را، سوم

كاري زخم گردو،زخمي،چند بهنهدر و كردند رها گريختندطرفاش با.باختر بسوسباخترنرسيد خو،به روايتدپادشاهي به بنا و چهارم اردشير را خود و كرد اعالم را

Page 3: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 3/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

نامي پنجم اردشير (دديگر، .Badian, p. 327; Irwin, p. 433; Badian, p. 252; Arrian,

pp. 297-309; Tzahos, pp. سردارا)17-18 هخامنشي، شاهنشاهي فروپاشي از نبعدجايگاس توانستند تابعيت قبول با داريوش سلوكيانويژههپاه بعدها و اسكندر نزد ايآورندبه آنا.دست آساينتابعيت موجبات او، صلح پيشنهاد پذيرش و اسكندر وشاز

آورد فراهم آنان سلطة تحت مناطق در را غارت و قتل با.عدم كه افرادي جمله ازكردند، صلح آتوانيماسكندر كردبه اشاره آذربايجان، والي تابعيت.تروپاتن، قبول با او

شد آذربايجان منطقة به وي حملة از مانع شايد.اسكندر، هم چنينتوانستيمبسوسياران شد موجب امر اين و كرد اتخاذ را ديگري روية اما گيرد؛ پيش در را وشسياستي

بدهد دست از راه اين در را خود جان بايد.حتي بسوحال چرا برهةسپرسيد، اين دركه اهدابهتوانستيمحساس به برفراحتي پادشاهي همان كه خود، ديرين آرزوهاي و

بدون و سخت راه يابد، دست بود، هخامنشي گرفتقلمرو پيش در را اين.بازگشت كه،ياو عوامل مرحلههازهيانگچه در بسوس شد، موجب ايي بعد و برسد قدرت اوج به زاي

كند؟ سقوط او دولت مدتيمي رويكرد دو با را قضيه داداين قرار بررسي مورد :توان

اول به:رويكرد همخألوجودآمدنبا و هخامنشي حكومت ساختار در چنينسياسيو وفادار ياران و سربازان و حاميان قيانيشيپوجود اولمة داريوش دورة در محلي

حهخامنشي باختر، كهكمران كرد بهدتوانيماحساس منطقه در را وقدرت آورد، دستسلطنت براي سايرين به نسبت را خود بود، هخامنشي خاندان از او چون طرفي، از

ميمحق .دانستتردوم تصور:رويكرد داشت، خود منطقة از كه شناختي به توجه با كهكرديمبسوس

اينتوانديم و كند مغلوب را ايشان و اندازد دام به منطقه در را سربازانش و اسكندردهد فيصله را درمي.غائله منابع، بررسي با كهولي تحققهيچيابيم موارد اين از يك

پي در را بازگشت بدون و سخت راه بسوس و همانتگرفشنيافت بهو خود كه طوريسو داريوش هخامنشي، كر،مشاه اخيانت به بود، شوده بهدخيانت عاقبت طرزيو

شد كشته به.فجيع پژوهش روش موضوع، ماهيت به توجه توصيفيبا تحليلي-صورتو.است شود توصيف ايران تاريخ از دوره اين زماني و مكاني شرايط كه شده سعي ابتدا

داده تفسير و تحليل با دستسپس منابع از استفاده و تاريخي تهاي و واول حقيقاتپيچيدگيهاپژوهش زوايا، بررسي به جديد شودي پرداخته آن ابهامات و .ها

Page 4: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/4 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

شهربان از يكي مقام در او عملكرد و بسوس دربارة مانع و جامع تحقيقي هايتاكنونآن از و است؛ نگرفته صورت امپراتوري اين شرق در اينجاييهخامنشي در اطالعات كه

به پراكندهمورد هيصورت طرفي از و درچاست تاريخ از دوره اين تشريح جهت در اثرياستفيتألايران آن،نشده كمكتوانديمبررسي هخامنشيان سقوط داليل درك به

كند .شايانيكه منابعي روميتواننديمتنها و يوناني منابع كند، راهنمايي حوزه اين در را ما

تتاري؛وستينژختاريريان؛آاثر،اسكندرخيتارمانند پمپوسخ جغرافيايروگوس ؛كباسترابو؛ كورثيوس؛رياسكندر كنت نامي، مردان شرقي،كتابخانهپلوتارك؛حيات هاي

سيسيلي؛ پارتيچاپارخانهديودور خاراكسي؛هاي روايزيدور اثرمتاريخ خاريتپيان،آ،پوليوهرودت هستندتاريخ ازبيوس برخي درهاآنكه و نيستند اعتماد قابل چندان

از نتيجههاآناستفاده در تا آورد عمل به را الزم احتياط پهاگيريبايستي به، ژوهشنرود به.بيراهه قضيه اين به منابع تمام در توجالبته گذرا ازهطور برخي و هاآنشده

به و پرداخته اسكندر داستان ذكر به رافقط قضيه اين جدي نكردهطور .اندتحليلايرانم سپاه در او نقش و جايگاه بسوس، حال شرح چون دباحثي داريوش، رگيري

بسوس استقالل اعالم بسوس، توطئة بسوس، نقش و اسكندر با دسوم سپاه، با رگيريبسوس دستگيري به،اسكندر، رسيدن در را نوشتار كه هستند مباحثي ازجمله او، مرگ

پژوهش اين دست.دكننيمكمكاهداف منابع بررسي با تا است آن بر حاضر اولنوشتارپژوهش و تحقيقات در تفحص و تحقيق جديدو اهاي پيچيدگي، و دورهبهامات اين هاي

به و منطقي تحليل با و دهد قرار بررسي مورد را ايران تاريخ هرگونهاز از ي،جانبداردورسقوط و ظهور دهد)وسبس(باخترحكمرانزواياي قرار ارزيابي مورد .را

بسوس نقش و سپاهجايگاه ايراندرهخامنشيا سپاه ويژهسواره،ندر اهميت از بودنظام برخوردار ااي نيروهايي تمامزو

داشتن حضور آن در باختر هند، بابل، مصر، مثل هخامنشيان تابعيت تحت داياالت)Olbrycht, pp. سوم.)107-108 داريوش دوران سوارهدر اين از بخشي رانيز نظام

ميباختري تشكيل ميآ.ددادنها مورد اين در درسواره«:نويسدريان را هخامنشي نظامباختري تركمنستان، از سواركاراني گوگمل سغدينبرد داههها، ماساگتپارتيها،ها، -ها،

كادوسي و سكاها ميها، تشكيل فرها كه سوارهدادند باختريماندهي بسوسنظام با ها

Page 5: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 5/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

,Arrian(»دبو p. 98; Olbrycht,pp. 107-108; Bosworth, p.; Griffith, pp. ؛85-159

هپيرنيا ج، صص3مان، ديگر)1238و1237، جاي در شهربانب«:سدينويمو از يكي -اختركوهپايه مردان توسط كه بود هخامنشي شرق مرزهاي مهم هنديهاي ونشين

رهبري)آراخوزيايي(هاآراخوسيايي و ,Arrian(».شديمهدايت p. 247Comeron, p.

به);8 اقوام بيابانياين و خشك و گرم محيط در قرارگرفتن و سكاها با معاشرت سببداشتن سلحشوري با توأم خشن ,Arrian(.دروحية p. علي)24 گوگمل، نبرد در مرغاما

م در داريوش زياد اسكندرنيروي نيروهاي ,Arrian)قابل p. بها،(247 سپاه عدمين سببخوردگيريموضع شكست به.مناسب زوبيني اسكندر جنگ، ميدان داريوشدر طرف

سرنگوني سبب كه كرد موردگپرتاب داريوش كه كردند گمان برخي و شد شاه ردونةازاين است، گرفته قرار همهدف از داريوش سپاه انسجام شكسترو هخامنشيان و پاشيد

اينشداريو.خوردند باقيماندةبراي همراه به نشود، اسير و گرفتار طرفبهسپاهشكهو آناربيل گريخجااز همدان سپس و ماد Quintus(تبه Curtius, p. 108; Henry,

pp. 106; Badian, p. 262.(

بسوس استقالل اعالم و توطئهبه اسكندر كه دريافت همدان به فرار از بعد وداريوش بسوس همراه به اوست، دنبال

تن بهچند سپاه فرماندهان و خويشاوندان كنارهاز كرطرف حركت كاسپين درياي دهاي)tzahos, pp. هپيرنيا;17-18 صص3مان،ج، بتوان)1239-1244، محدوده اين در بادتا

ساجمع و جديد نيروي بپردازدآوري مقدوني سپاه با مقابله به قبلي نيروهاي .ماندهيهپيرنيا( جمان، سواره)1282ص،2، از تعدادي زمان اين فرماندر تحت باختري نظام

پاترون فرمان تحت يوناني اجيرشدة نيروهاي از تعدادي و نبرزن و برازانت نيز و بسوسبودن او ركاب ,Arrian؛230ص،كوبرينز(ددر pp. 309-311; Quintus Curtius, p.

اين.)112 براي و داريوش به دستيابي براي بااسكندر شود، شرق به او حركت مانع كهبه كرشتاب حركت او موردك.ددنبال اين در كورثيوس همراهب«:سدينويمنت به سوس

ا نااميدي و يأس و داريوش موقعيت درك با آيندوسپاهش نيروهاي،هاز كرد تحتسعير خود هيچبهافرمان راه اين در داد هشدار آنان به و كند جلب خود موفقيتيسوي گونه

دهند تحويل اسكندر به و گرفته را داريوش كه است آن بهتر و نيست يار آنان برخي.بانبودن موافق نظر اين با سپاهيان پاترون،داز فرمان تحت اجيرشدة يونانيان اينان ازجمله

Page 6: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/6 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

ك حسابهبودند شرايط اين در داشتند، اعالن و كردند انتقاد مسئله اين وجههيچبه،سهرزجاي پادشاه سازندانيست Quintus)».رها Curtius, p. فرمان(112 تحت يونانيان

به و كردند سرپيچي بسوس دستور از اعتراپاترون بهضعنوان و شده جدا سپاه ازبردندكوهستان پناه اطراف Quintus-1282ص،2جهمان،،ياپيرن(هاي Curtius, pp. 172(.

زمان اين در خدايان كه گفت سپاهيانش به اوالتفاتبسوس پادشاهي و داريوش به ياس رسيده پايان به هخامنشي پادشاهي عمالً و Quintus(.تندارند Curtius, p. و)113

بيش اقبال و بخت اسكندر مقابل، بهدر خدايان و دارد بيشتري داريوش ازدشمنان ترو لطف آنالتفاتاو به و اسكندردارند به و كرده اسير را داريوش كرد پيشنهاد ها

دهند اين.تحويل از قبل كندبسوس عملي را خود توطئة ,Lonsdale(كه p. از)131كشو هم بتواند تا برگزيند پادشاهي به را او و كند استعفا خود مقام از خواست رداريوش

ر او هم دهداو نجات حساس برهة اين كرد.از پيشنهاد دست،او از رهايي از بعدساير و سكاها پشتيباني و حمايت با و رفته باختر به داريوش همراه به اسكندر،

نپذيرفت را پيشنهاد اين داريوش ولي شوند، اسكندر حركت مانع عدم.متحدانشبه بسوس تا شد موجب پيشنهاد اين عدهپذيرش واردهمراه شبانه دوستانش، از اي

اينخيمه براي و كنند، دستگير را او و شوند داريوش ديگراگاه پيدانكه اطالعي واقعه ازگردونه در و كردند مقيد طال زنجير و غل با را او دادندنكنند، قرار چركين ،2جپيرنيا،(اي

,Stahl؛1282ص p. 322; Arrian, pp. 309-311; Quintus Curtius, p.115(آن روي وپوست با پوشاندنرا كثيف نبيننددهاي را او شاه حامي و طرفدار سپاهيان Quintus(تا

Curtius, p. محافظت.)116 گردونه از باختري بهدكردنيمسواران اجازهسكهيچوشود نزديك داريوش به كه نشد ,Stahl(داده p. 322; Arrian, pp. 309-311(.

بين شد، بازداشت بسوس فرمان تحت نيروهاي توسط داريوش كه محلي مورد دراختالف داردمورخين وجود شاهرود.نظر حوالي را مذكور محل برخيداننديمبرخي و

مكادمعتقدن دامغانناين شرق مايلي پنجاه اسقراريامروزدر صبنگسون،(.تداشته

,Sykes؛323 p. 17; Stahl, p. جديد)323 تحقيقات و منابع روايت ببنابه سوس،،سرانجا بودند، شاه ارتش در كه باختريايي سواران پشتيباني به باختر، شاهمشهربان

و رساند قتل به را بهدستگيرشده و كرد رها را او گريختگردونة باختر طرف)Lonsdale, pp. 65-51; Rwlinson, pp. 34-35; Weiskopf, pp. 174-175; Hernry,

pp. 4-5; Irwin, p. 433; Badian, pp. 144-145; Arrian, p. از.)(297 اطالع با اسكندر

Page 7: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 7/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

به واقعه بهتسرعشرح او رسيدن رساند؛ داريوش گردونة به دوروزه يا يك را خودشاه بودراحتضاابفمصادقاًيدقگردونة كورثيوچنان.شاه كنت :ددهيمگزارشسكه

از مواظبيكي تا خواسته اسكندر از داريوش كه گفت و كرد پيدا را او اسكندر سپاهيانبستاند خائنان از را او انتقام و باشد او Quintus(خانوادة Curtius, p.117(.مرگ با

طرفي از و جانشين را خود اسكندر و رسيد پايان به هخامنشي پادشاهي سوم، داريوشكر اعالم داريوش ,Henry)دخونخواه p. شا(107 برادر حتي او وكسياتريسه

)Oxathres(پذيرف را ادعا ,Bosworth(تاين p. 6; E. Badian, pp. از)144-145 وكرد حمايت باروبنه.اسكندر با متوفي شاه جسد داد دستور تختاسكندر به جمشيداش

شود دفن خاص تشريفات با و هبنگسون(فرستاده صمان، پيرنيا323، ؛1283صمان،ه،؛

tzahos, pp. 17-18Arrian, p. 299;(.

اسكندر سپاه با درگيرياو و درآمد اسكندر سيادت تحت ايران قلمرو تمامي عمالً سوم، داريوش مرگ از بعد

ش ايران شرق راهي شخصاً بسوس تعقيب ,Arrian(دبراي pp .297-299; Sykes, p.

به.)17 حركت با زيراازقشرسمتبسوس نشد، باختر وارد مستقيماً پارت دانستيمراهبه بگيراسكندر او از را هخامنشي شاه انتقام تا اوست منظوب.ددنبال همين جلبره براي

هم و قبايل ساير پشتيباني و انسجامحمايت و نظم آشفتةچنين شاهنشاهي به بخشيدنداد انجام اقداماتي و.هخامنشي، برزن ساتي نبرزن، مانند محلي سرداران بسوس

در را فكر اين و كرد همراه خود با را درصورتيهاآنبارسائنتس كه كرد كهتقويتپذيردنيتركوچك انجام دغفلتي خارجي، اسكندر(شمن مسلطشانمملكتبر)يعني

شد لخواهد كنن، ايستادگي اسكندر مقابل در تا شوند متحد و متفق هم با بايد ماا.دذاهمان هم، آنان كه نگذشت كوتاهي اردويمدت بودند، كرده خيانت داريوش به كه طور

جستند پناه خود اياالت به و كردند ترك را ,Arrian(او p. به.)297 رسيدن با بسوسر خود پادشاهي واباختر كرد چهاراعالن اردشير را ومخود پنجم اردشير روايتي بنابه و

خوان آسيا ,Arrian(دشاه pp. 297-309; tzahos, pp. 17-18; Badia, p. 327; Irwin,

p. 433; Badian, III, p. ه؛پيرنيا;252 ج، ص3مان، ا)1294، تاجزبعد مراسم گذاري،انجامآريا به برزن Bosworth()هرات(ساتي , p. ب)6 بارسائنتس .برگشتادرانگيانهو

Quintus؛245-244صص،1همان،ج،كهزاد( Curtius, p. اين.)117 در سيسيلي ديويدور

Page 8: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/8 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

وزماني«:سدينويممورد كرد جمع را محلي حاكمان تمامي رسيد، باختر به بسوس كهبادهطي مراسم برگزاري و بهمهماني خدايان براي و ناميد شاه را خود ببسگساري

قرباني موفقيت و بركت اين داددادن انجام زيادي در)746صسيسيلي،دوريويد(».هايآريان مورد نزت«:سدينويماين به ايرانيان از دادنددعدادي گزارش او به و آمدند اسكندر

ر خود و كرده تن به پادشاهي لباس باختر در بسوس شاهاكه و ايران شاه شاه، اردشيرناميده ,Arrian)».استآسيا p. ازكشته(309 اسكندر تا شد موجب سوم داريوش شدنبه كندستموقعيت استفاده خود نفع به به.دآمده چوناسكندر كارهايي سبب

اندوختههاثروتكردنغارت آتشي به ايران، خزاين در تختشده مظهر(جمشيدكشيدنهخامنشي دولت و هم)حكومت بهو كتابآتشچنين عمومياوستاكشيدن انظار در ،

مقبوچهره بهلاي خود نگذاشتاز شخصيهكطوريبه،جا ايرانيان نظر در اعمال اين باغارتگ و را.كردجلوهرخارجي مدعا اين وقيامتوانيمدليل اسكندر عليه متعدد هاي

سو داريوش مرگ از بعد بسوس جانشيني دانستمپذيرش ايران ,Bosworth(در p. 6(.مي اسكندر سويحال از را الزم مشروعيت ايران پادشاه خون انتقام گرفتن با توانست

به فقيد شاه آوردرعاياي .دستكشته دانستنبا شاه مرگ اصلي مقصر را بسوس ايران مردم داريوش، شايددشدن و

پارس پيوستن علت را امر اين دانستبتوان اسكندر اردوي به شدينا.ها موجب اقدامر شرق به حركت مقدمات اسكندر آوراكه ,Arrian(دفراهم p. به.)309 ابتدا بسوس

آن)گرگان(هيركانيا از بعد هريوو و پارت به عجا نشسه ,Arrian(تقب p. 309(.پايانراسكند از هيركانيابعد غائلة به نام،دادن به مهم شهرهاي از كرت«يكي را (»زاد

Zadarcarta(دادار قرار خود عمليات حمال.مركز اين ادامة كنار،تدر در تپوري اقوامشدندلساح مغلوب كاسپين هكهزاد(درياي پيرنيا244ص،1ج،مان، ه؛ .)1468ص،2مان،ج،

اين براي مصمماسكندر شرق به رفتن در را سربازانش كندكه تتر كه، را غنايمي مامشهرهاي به حمله در جمعآنان مذهبي معابد و بودندايران كرده اآوري پس، آنان ز

به شرق به رفتن در را آنان و جمعگرفت بيشمنظور غنايم كركردن تحريك ازا.دتر، وزرن چون شهرهايي از عبور با هندوكش جنوب همگطرف و رخج ازو عبور با چنين

بهكوهستان پرخطر و سهمگين كرهاي حركت باختر ,Badian(دطرف pp. 44;

Robinson, p. 23; Mcdowell, p. اين.)786 براي شودبسوس اسكندر حركت مانع ،كهزمينط دادرح قرار خود كار دستور در را منابع امحاي و سوخته اسكندر.هاي ولي

Page 9: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 9/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

چونبه شهرهايي راه، سر موانع از گذشتن با توانست و)Apsaca(»اپساكا«راحتيبه)Aornus(»اورانوس« آوردرا ,Rwlinson(دست pp. 38-39; tzahos, pp. 19-20;

Ramzy, p. قايق)27 تهية با جيحوو رودخانة از عبور درنو بسوس اردوگاه طرفبهكند حمله رودخانه ,Ramzy(راست p. اسكندرننبرز.)27 به را خود كه بود كسي اولين

و كرد پيشماني و ندامت اظهار خود اعمال از و كرد اينتسليم در را او بسوس كه گفتبه او و كرده اغفال اسكار كرده همكاري بسوس با خود جان حفظ Quintus(تمنظور

Curtius, p.124(.هرات والي برزن، زماني)آريا(ساتي حركت، سرعت از اسكندركهوحشت يافت، شدآگاهي به.زده و شتافت اسكندر استقبال به ابتدا كاراو اين سبب

ش ابقاء خود مقام به هپيرنيا(ددوباره ج، سپاهيان)1477ص،2مان، چندي، از بعد وليقتل منطقه در را كردمقدوني قيام اسكندر عليه و كرده حدود.عام در سپاهي با او

سوارههشت نفر ,Rwlinson(هزار p. كر)39 ترك را ,Arrian(دهرات p. اسكندر.)311منصرزماني باختر به رفتن از راه بين در يافت، آگاهي برزن ساتي نقشة از وفكه شدبشودبه او حركت مانع تا شتافت برزن ساتي درگيري.طرف وايطي اسكندر بين كه

گرفت صورت برزن تساتي ساتي، سپاهيان از بهعدادي ديگري تعداد و كشته برزنشدن اسير فرار ,Arrian(دهنگام p. 311; Quintus Curtius, p. دستور.)129 اسكندر

كنند بنا پايگاهي منطقه اين در تا آراتاكونا.داد با را پايگاه يكي)Artacocna(اينقلعه.انددانسته سازه ساخاياين مقدوني نيروي تجهيزات براي كه بود شدهنظامي ته

زنده.دبو براي منطقه رانگهيونانيان آن اسكندر نام بعد.خواندند)1(»اسكندريه«داشتناسكندر برزن، ساتي فرار بعدها)Arseaces(»ارشك«از شهر اين و داد قرار او جانشين را

ش مبدل هند به حمله براي پايگاهي Quintus(دبه Curtius, pp. 51, 52, ايزيدور.)53كتابخارا در پارتيچاپارخانهكسي رهاي شهر باختريانااين قديم ودانديمپايتخت

اس دانسته يكي هرات با را ;Isidore,Charax(تآن p. پيرنيا31 ه؛ .)1478ص،2مان،ج،آراتاكونا از اسكندر به)راته(وقتي و شد درانگياناخارج حركت)سيستان(طرف

هيچ درانگيانا نكرگونهكرد، ,Arrian(دمقاومتي p. درانگيان.)311 حكمران ،ابارسائنتس،توطئه بودازجملة كمك.گران با كه بود اميدوار راهاو سر بر موانع ايجاد بسوس، به كردن

از استفاده و ازاينيهاجنگاسكندر، و دهد شكست را او منصبپارتيزاني و مقام به رورا نظام امور رشتة و برسد ثروتي آوردبهو مجبور.دست او درانگيانا به اسكندر حملة با

به و كند رها را شهر بگريزدشد شرق آراخوسيا.طرف منطقة از كنوني(اسكندر )رخج

Page 10: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/10 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

شد باختر به حمله آريا.آمادة به برزن ساتي كه دادند خبر او به كرده)هرات(اما حملهكم نظامي نيروي لحاظ از را او بسوس ميان اين در كا.دكنيمكو اين از بسوس رهدف

برهم و جبهه دو در اسكندر تمركدرگيركردن بودززدن جنگ در اسكندر .نيروهايفرستاد برزن ساتي با مقابله براي را سپاهش برجستة سرداران از تعدادي ،اسكندر

چونس بازيوس:رداراني اريژيوس)Artabazus(ارته ،)Erigyios(كارانوس ،)Caranous(فراتافرن كمك والي)Phartaphran(با حمالت»پارتيا«، با توانستند ،دهنددرپيپ شكست را برزن ساتي به.ي برزنس وساتي شد كشته اريژيوس دست

شدن پراكنده او امر تحت هكهزاد(دسربازان پيرنيا251ص،1ج،مان، ه؛ ج، .)1502ص،2مان،تمامي خبر اين شنيدن با خبسوس اسكندنيروهاي با مقابله براي را تارود كرد آماده

شكس را اسكندر سپاه پيشتبتواند در را تدافعي شگرد كه كرد سعي امر اين در و دهدجلسه.گيرد منظور همين دابراي تشكيل تاي ود، كرده شركت آن در محلي امراي مام

كردند تأييد را او نقشة و گفت.طرح صحبت ضمن تمجيد:بسوس و تعريف در آنچهگفته اسكندر پيشرفتشوديمسپاهيان و است بيهوده و عبث سپاهچيزي عديدة هاي

بيش بهمقدوني بيتر بودهسبب نبرد در سوم داريوش كافي تجربة عدم و استكفايتيهرنياپي( ج، مقدونيبهستيبايمداريوش.)1509و1508صص،2مان، با مقابله جنگجاي ها

تنگه به درههاكوهها،را همكشاندمياهو استفادچنينو اسكندرهبا غافلگيري، شيوة اززمين منطقه در ميرا تنگهكردگير و رودها از بهو ابزاها يك حملهرعنوان براي دفاعي

ميكردمياستفاده سخت اسكندر بر چنان را شرايط وكردو عقب به بازگشت امكان كهپيشروي و حركت نمييا او به را جلو مقدوني.دادبه وبسوس شمرد خوار و ضعيف را هابه او نقشة اگر ميگفت كم نيروي با شود، عملي مقدونيخوبي بر كندتواند غلبه او.ها

ب بايد سپاه كه داشت به)سغد(»وگديانهس«هاعتقاد جيحون رودخانة از و عنوانبرودزمين منطقه اين در را اسكندر سپاهيان و كند استفاده تاسنگر كند ازهاكمكگير يي

داهيجوارهمممالك و سكاها خوارزميان، بامثل كه برسهاآنها، او به داشت، دارتباط)Quintus,Curtius, p. كهزاد145 ج،؛ روز.)256ص،1همان شانزده از پس اسكندركوهراه دامنة در دشوار و سخت شدپيمايي باختر وارد جنوبي، صفحات و اطراف .هايرسي»اپساكا« آن به او كه بود جايي ,Arrian(داولين p. مقدوني.)317 سپاه چندروزي

پرداخت قوا تجديد و استراحت به مكان اين به.در بيابانبسوس وشيوة گردانمنابع امحاي سياست از استفاده با سكاها، مثل ,Ramzy(صحرانشينان، p. 27;

Page 11: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 11/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

Yarshater, p. درمانده)340 و خسته خود خاك در را دشمن كرد بوميان.كندسعيكسي و بودند كرده پنهان زيرزمين در را غله انبارهاي انبارهادانستينممنطقه اين كه

هكهزاد(.كجاست افغانستان)257ص،1ج،مان، مناطق از برخي در رويه اين هم امروزهبه كه دارد خطروجود از آب و غذايي منابع حفظ دزديتمنظور و باهاجم مقابله براي و

و بيشقحطي آنماندگاري غذايي، مواد راتر نگهها زيرزميني انبارهاي .كننديمداريدرهكهزاد( خوردن)257ص،1ج،مان، به باختريان سياست و طرح اين پيامد از اسكندر سپاه

جهت را خود چهارپايان شدند مجبور حتي و آوردند روي ماهي و خوراكنيتأمعلفكنن هكهزاد(.دذبح و)258ص،1ج،مان، اورانوس چون شهرهايي توانست اسكندر

و خونريزي و جنگ بدون را تصرفنيتركوچكزرارياسپه شهرهامقاومتي باقي و كندديگري از پس شكستشانمقاومتيكي هم داد.در قرار خود پايگاه را اورانوس اسكندر

كند فراهم را جيحون طرف آن به حمله تداركات ,Rwlinson(تا pp. اين.)38-39 درساتي بر پيروزي خبر اريگيوس يا ارژيوس رزمان، شهرابرزنس اين در و داد او ،به

ل و بهاسلحه را او كردندنعنواباس تقديم اسكندر به رقيب بر پيروزي هپيرنيا(نشان مان،،

آن.)1511ص،2ج به حمله براي اسكندر شد موجب امر مصمماين جيحون شودطرف ترسختي و مشكالت تمامي بخردو جان به را پرخطر راه اين به.هاي رودخانهاسكندر طرف

كرد مي.حركت آباو شدت ولي كند، احداث پلي پرآب رودخانة اين روي خواستچنان نمياديزرودخانه كه نيزبود صورت اين غير در و كند عملي را كار اين توانستو وسايل كافادوات، نداشتابزار پل ساختن براي را چوب چون اين.ي از دليل همين به

چاره و شد منصرف انديشايكار داداو.دديگر راستور سربازان اردوگاه چادرهاي كه دو بدوزند و بزنند بههاآنبرش درونرا و درآورند بزرگ مشك كاهراهاآنصورت واز

خشكساقه پركننهاعلفهاي منطقه در موجود Quintus(دي Curtius, pp. 17-18;

Arrian, pp. رودخانهچنان.)323-325 از عبور و مشك اين تهية است، آمده روزكه پنجكشيد اين.طول از تساليانقبل كند، عبور رودخانه از سپاه ,Arrian(كه p. و)325زخميمقدوني ميزامراهاهاي تا كردند نشودنرخص كاسته مقدوني سپاه اين.كارايي

به بعدها و شدند ماندگار منطقه همين در قيامنيروها حكومت مدعيان از يكي عنوانآن.كردند از بعد به)Stazanor(»ستازانور«اسكندر آرياجايرا حكومت به آرزامس

كر)هرات( ,Arrian(دمنصوب p. ج325 همان، كهزاد، به.)260ص،1؛ اسكندر سببسپاهيانازبودنخشك و آشاميدني آب وجود عدم و ديگهوا اجراطرف زمينر طرح هايي

Page 12: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/12 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

جيحون رودخانة به رسيدن براي بسوس، شدندزسوختة متحمل را زيادي )2(حمت

)Strabo, p. اشتبا).285 كارهاي از يكي گفت بتوان كههشايد بود اين جايهببسوسكند،كهاين كمين و يابد استقرار جيحون رودخانة چپ رودخانهطرف راست طرف

موقعيت از و كرد انتخاب كار اين براي را باختر شهر به بهدستبهمنتهي سببآمدهنكرزدگشتاب صحيح استفادة تدبير عدم و بهس.دي اسكندر خشكيپاه و راه دوري سببنداشتبيابان سپاهي هيچ با مقابله براي را كافي توان و قدرت منطقه بسوس.هاي

تازهباتوانستيم انيروي استفاده با و بهزنفسش را نهايي ضربة غافلگيري هاآناصلگيرودا اين در اسكندر سپاهيان چراكه كند؛ ازنسازماروارد را خود نظامي ترتيب و

داد برعكهدست و آن،سبودند هواي و آب به و آشنا منطقه با سپاهيانش و بسوسوعادت كنندتوانستنديمترآسانداشتند وارد اسكندر سپاه بر را كاري رسيدن.ضربة با

اين براي و كنند پا بر اردوگاهي داد دستور اسكندر جيحون، رودخانة چپ ساحل كهبهكردند پا بر آتشي آن مركز در كنند، پيدا را اردوگاه بتوانند او پراكندة اين.سپاهيان

نشان درمسئلهنيادهندةدستور اسكندر سپاه كه ترتيبناياست و ساختار زمانبه و بوده پراكنده كامالً و نداشته شدهنظامي جمع محل اين در طرفوبودند،تدريج از

چنان منابعديگر، در اكثراًكه است، رنجآمده خستگي و تشنگي بهبردنديماز كهطوري،كناره به رسيدن با او سپاهيان از زيادي رودخانةتعداد دهاي با و آنجيحون همهيدن

آآب بين، خود از نوشيدنچنان فرط از و كنند كنترل را خود نتوانستند كه شدند خوداز زيادي تعداد كردندهاآنآب فوت برخي و شدند حادثه،.مريض اين بررسي توانيمبا

است نبوده درست زمان از برهه اين در بسوس اتخاذي سياست كه كه.دريافت شخصينظامهاطرحبه ميي انتقاد خود پيشين رؤساي درحاليي اينكرد، در اسكندر سپاه كه

رسيد آشفتگي و سستي و ضعف از سطح اين به راهمقطع درستي طرح و سياست بود،با مقابله رويهاآنبراي از و نكرد خستگيزدگشتابانتخاب يا و هراس و ترس از يا ي

خودبيش گذشتگان اشتباهات همان دقيقاً كردازحد، تكرار رويزماني.را از بسوس كهآن به حركت وسايل تمام داد دستور گذشت، جيحون بينرودخانه از را رودخانه طرف

Quintus(ببرند Curtius, pp. 17-18; Arrian, p. 325; Gillian, Catherine, p. 27;

Evangellos, tzahos, pp.19-20پيرنيا ه؛ ج، كلك.)1511ص،2مان، وهاقيقاها،كليةبهتادوا مرور و عبورعبور رودخانه از نتواند اسكندر سپاه تا شد سوزانده بسوس دستوربهتري.كند بسوس ميان اين وندر بهمانانيپهمسرداران را سوءظخود ارتباطنسبب

Page 13: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 13/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

فرماندهان ساير تا شد موجب كار اين و گذراند تيغ دم از خيانت احتمال و اسكندر باب انسبت شوندبيوه نه.اعتماد امر عدماين و اسكندر به فرماندهان گرايش مانع تنها

نشد او به بخيانت كرد، تشديد را آن بهطوريبه.لكه او سرداران بعدها اينكه كهجهتبه نگيرند، قرار اتهام مورد خدوباره دستانتياو را او و بهكرده دريافتبسته منظور

اسكند به بهتر دادندهداياي تحويل شورادريليسيسديويدور.ر قضية :سدينويمبارةگرفت)Bagodaras(باگودرس ايراد بسوس طرح به شورا مجلس در بود ماد اهل كه

نكند را كار اين تا خواست او از گفت.و و:او است بيهوده و عبث كاري اسكندر با جنگبسوس كردتندهرقدر خواهد حركت او از تندتر اسكندر است.برود، بهتر و،پس برودشود فاتحدشاي،تسليم دست از كه را بهترديگيمتاجي كنر، حفظ زابسوس.دبتواند

كند حمله او به تا كشيد را خود قمة و شد عصباني باگودرس سخنان اين.اين در وليو گرفت را بسوس دست حاضران از يكي دادييغوغااحوال فرص.روي از تباگودرس

رساند او به را الزم اطالعات و رفت اسكندر نزد و گريخت و كرد ديويدور(استفادهپيرنيا746ص،سيسيلي ه؛ ج، .)1509ص،2مان،

بسوس دستگيريخواهد ظاهر كافي تجهيزات با او مقابل در بسوس كه داد اطالع اسكندر به باگودرس

هفت.شد با آنهزاراو از و پاراپاميزاد بين مناطق تمامي غيره و باختري تاسوار جاكردكناره خواهد ويران را جيحون رود مركز.هاي سمرقند، توانست حمله با اسكندر

كن تصرف را سغديانا، ,Badia(دحكومت pp. 166-182; Arrian, p. 327;Evangellos,

tzahos, p. همان،19-20 كهزاد، بههاتيموفقو)261-20صص،1ج؛ منطقه در دستييسپاهيان،.آورد ميان در و شود نااميدي و يأس دچار بسوس كه شد موجب امر اين

او سرداران و محلي بسوس.افتدهتفرقامراي و كردند خطر احساس موفقيت اين از آنانگذاشتن تنها ,Arrian(درا p. 327;Ramzy, p. خصوص.)27 اين در :سدينويمآريان

تالشرحاليد« اسكندر چابككرديمكه برسد، بسوس به زودتر طرفتا از سوارانكه)Datafiren(داتافرن دادند خبر و رسيدند راه كردههاآناز دستگير را وبسوس

را خود آهنگ اسكندر تا كندمنتظرند پسر.كندتر بطلميوس، (»الگوس«اسكندر،Lagos(سواره دسته سه با را پيادهنظ، و كماندار اينام، تا فرستاد انجامنظام به را كاركورثيوس.»رسانند كردرسكندا:سدينويمكنت طي روزه دو را روزه چهار راه .اين

اما)Spitamenes(»سپيتمان« داشتند، ترديد بسوس تسليم در آغاز در دادتافرن و

Page 14: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/14 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

دهندسرانجام تحويل اسكندر به و كنند زنجير و غل را او گرفتند ,Arrian(تصميم p.

327;Ramzy, p. داد.)28 پيغام سپيتمان به دراسكندر ريسماني با برهنه را بسوسمي بايد اسكندر قواي كه راهي راست ببندندطرف محلي به Quintus(پيمودند،

Curtius, p. 181; Arrian, p. پيرنيا327 جه،؛ .)1514ص،2مان،

بسوس مرگگردونه در كه مياسكندر محل آن از گفتاي بسوس به پادشاه،:گذشت، به تو آيا

ولي و دردوست بسوس بودي؟ ساخته مقيد زنجير در را او و كرده خيانت خود نعمتگفت بلك:پاسخ ندادم، انجام هدف با را كار همراههاين كه بود كساني تمام منعقيدة

آن.بودند در تا بردند باختر به را بسوس شودبعد اعدام ,Romy(جا p. كهكساني.)18كردند دريافت ارزشمندي هداياي دادند، اسكندر تحويل و گرفتند را ب،كوزرين(بسوس

اعدا.)230صهمان، تا داد دستور كميماسكندر با گيردريتأخبسوس او.انجامبودخواستيم رسيده قتل به داريوش كه بكشند جايي در دقيقاً را Quintus(بسوس

Curtius, p. كورثيوس.)177 و:سدينويمكنت غل در و برهنه را بسوس سپيتمانمنطقه در تانايسايزنجير نام آورد)Tanais(به اسكندر Quintus(.نزد Curtius, P.

پيرنيا 174 ه؛ ج، گفت)1516ص،2مان، بسوس به راك«:اسكندر خود زهر هار حيوان دامكرده جسارت تو كه ريخت تو دل كهايدر را بودنعمتيولپادشاهي درگب،تو و يري

بكشي؟ را او بعد و كني Quintus(»زنجير Curtius, p. 175; Arrian, p. به)327 سپسدا)oxathres(اگزاثرس دستور شاه، برادر نگهد، از يكي تاكه بفرستد او نزد را بانانش

بگيرد تحويل را آن.بسوس در داريوش كه محلي از عبور از بعد قتلاسكندر، به جابود داد،رسيده پارسگدستور از سپس و ببرند را بسوس بيني و دوستوش و دارانها

كه كنند سوراخ را او تن خودشان خنجر و شمشير و نيزه نوك با چنان خواست شاهبزنن نوك آن به نتوانند هپيرنيا(.دپرندگان ج، كتابپلوتارك)1516ص،2مان، حياتدر

نامي اين«:سدينويممردان از وبعد بيني تا داد دستور اسكندر شد، دستگير بسوس كهآن در رسيدند، همدان به چون و ببرند، خود با و بريده را او كننگوش اعدام را او ».دجا

)Robinson, Vol. 53, p. 355; Irwin, p. 433-; Robinson, Vol. 56, p. 169

Bosworth, p. آورده)13 نيز دستاندبرخي كه داد دستور اسكندر پاهايهاكه ودرخت به را آنبسوس و ببندند بودند، شده خم قبل از كه كنندهايي رها را تمامها تا

Page 15: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 15/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

بشكنند خميده درختان با همراه شد.جوارح اجرا اسكندر هم.دستور از بسوس جوارحسپرد جان دم همان در بسوس و شدند ,Arrian(جدا p. 327- جپلوتارك؛329 ص،3،

465(.

نتيجهتحت نيروهاي از استفاده عدم اجتماعي، ساختار در سستي و ضعف همچون عواملي

در سستي و ضعف بيفرمان، اقتصادي، حاكمان،ساختار به نسبت مردم اعتماديدربار، در دسيسه و توطئه نظامي، ساختار فرسودگي تابعيت، تحت اياالت نارضايتي

ريابي و آاعتمادي سياسي، ساختار در عشفتگي از، استفاده مكانيتيموقعدم و ،زمانيباختپ منطقة در قيام حكمرريشينة بسوس، تا شد موجب غيره مدتيو از بعد باختر، ان

سلطنتي و حكومتي باالي مدارج بهبه ولي يابد، اعتماددست از سوءاستفاده سببمتكي بيشديگران، سپاهشدن به بابي،ازحد خشن برخورد طرفداران، ميان در اعتمادي

عوام خيانت، توطئه، دسيسه، زيردستان، و آزمايشدوستان وفريبي، دوستان نكردند ارزشنزديكان سخت، شرايط افرادر به بي،ننهادن كجاتعصبات غيرهينه، و ورزي

شد بدي سرنوشت كه.گرفتار هخامنشي وتوانستيمشاهزادة زيردستان به اعتماد بادست به حساس برهة اين در را هخامنشي شاهنشاهي سخت، شرايط در آنان از حمايت

كشو و دهدربگيرد نجات سقوط ورطة از ش،را مرتكب شدداشتباهاتي موجب امر اين واسكند مقابل در بهرنتواند و كند وايستادگي او كهبهدستور مكاني در شاه بردار دست

شود كشته بود، رسيده قتل به سوم بررسي.داريوش انجاهايبا كه نميمي توانشدهغر ايرانِ بتواند كه است داشته قرار جايگاهي آن در بسوس كه راپذيرفت فساد در ق

هرگز ايران همسايگان طرفي از دهد، شاهانخواستندينمرهايي مثل مقتدر، حكومتيحاكميت و استقالل و باشد داشته وجود جغرافياي محدودة اين در هخامنشي، پيشين

تحت گيرداالآنان قرار آن بي.شعاع فضاي كنار در عوامل سستياين و ضعف اعتمادي،حاكمي وتدر باهمايران روابط برقراري و خارجي سياست در تجربه عدم ريساچنينمشرهاحكومت در دهه دو از بيش نتواند بود، محلي حاكمي كه بسوس، كه شد سبب ق،

بود)باختر( خورده رقم او براي كه شد سرنوشتي گرفتار و كند حكومت .ايران

Page 16: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/16 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

نوشتپيآسياي.1 در تجارت عمدة مراكز از يكي شهر استاين بوده .مركزيدارد.2 خود سطح روي نفت يا روغن اليه يك جيحون رودخانة آب بهار در آريان، برگزارش سرپر.بنا

نويسد مي مورد اين در سايكس كرد:سي دنبال را بسوس ازاسكندر كه محلي گذشت، جيحون از واحتمال بود گذشته منطقه.است��كيليف��رود مناطقاين ساير به كمنسبت عمق واز دارد تري

بهمي كندتوانسته عبور آن از مي.راحتي جيحون رودخانة آب روي روغن هاي اليه مورد در استرابونزمين:نويسد بر سربازان كندوكاو و حفاري نتيجة در كه است داشته وجود نفتي منابع منطقه اين در

آب طريق از و شده استجاري شده جيحون وارد محلي )Strabo,p.285(.هاي

منابعهخامنشي،)1379(،پير،بريان امپراتوري تتاريخ سمسار، مهدي ترجمة زرياب، جهران، چ2، ،2.

هرمان، پارسيان،)1376(بنگسون، و قادري،يونانيان تيمور ترجمة روز، فكر .تهران،نامي،)1379(پلوتارك، مردان مشايخي،حيات رضا ترجمة ققنوس،، .3جتهران،

حسن، باستان،)1380(پيرنيا، ايران تهران،تاريخ ج14چافسون،، ،2.تاريخي،)1384(سيسيلي،ديويدور كتابخانة در باستان شرق و بيايران حميد ترجمة كس،

جامي تهران، سنگاري، اسماعيل و .شوركاييجكابل،افغانستان،تاريخ،)1384(احمدعلي،كهزاد، .1ميوند،

يوزف، باستان،)1377(ويسهوفر، تا550از(ايران ميالد از ميالد650پيش از ترجمة)پس ،ثاقب ققنوسمرتضي تهران، .فر،

Arrian,Anabasis, (1967), Alexanderi, translation, by E. Iliff Robson. B. D,London, HeineMann LTD.

Arrian. (1958), The life of Alexander the Great, translated by Aubrey deSelincourts, Pengun books.

Badian, E., (1960), Transactions and Proceedings of the AmericanPhilological Association, The Johns Hopkins University Press, Vol. 91.

Badian, E. ,(Nov., 1958), "The Eunuch Bagoas", Cambridge UniversityPress on behalf of The Classical Association The Classical Quarterly, NewSeries, Vol. 8, No. 3/4.

Badian, Ernes, (1965), the administration of the Empire Greece andRome. 2d. 12noz.

Badian, E. ,(1985), "Alexander inran in the Cambridege", History of Iran,vol2, Ilya Gershevitch, ed, Cambridege. Cambridege University Press.

Badian, E. (2000), "Darius III", Department of the Classics, HarvardUniversity, Harvard Studies in Classical Philology, Vol. 100.

Page 17: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

يا 17/هخامنشيچهارمرياردشبسوس

Bosworth, A.B., (1980), "Alexander and the IraniansThe Society for thePromotion of Hellenic Studies", The Journal of Hellenic Studies, Vol. 100,Centennary Issue.

Bosworth, A.B., (Apr, 1983), "History and Rhetoric in Curtius Rufus",The University of Chicago Press, Classical Philology, Vol. 78, No. 2.

Comeron, A, petrie, (2007), History Epigraphy and authority.Achaendvid and indigenous contaral in Pakistan in the, I. London,Department, of archaeology, university, Cambridge.

Faster, Nicholas, ED. (2005), The Persian of Alexander the Great from330. Louisiana State University.

Griffith,G. T. (1947), "Alexander's Generalship at Gaugamela TheSociety for the Promotion of Hellenic Studies", The Journal of HellenicStudies, Vol. 67.

Hernry, Francis, (1899), A History of Russian Turkestan and the centerAsian khanates from the Erliest Time the Hear of Asia, translted Skrine andEdward Denisen ross, London, mathuen.

Irwin, John T. (Spring, 1993),"The False Artaxerxes, Borges and theDream of Chess The Johns Hopkins University Press", New LiteraryHistory, Vol. 24, No. 2, Reconsiderations.

Isidore, Charax, (1914), Parthian Stations, Translation By Wilfred. H .Schoff, London. Ares publishers.

Keant, Roland, G. ,(1953) ,Old Persian, Grammar. Texts. Lexicon. NewHaven, American Oriental Society.

Leriche, peter ,(1990), "Bactria", Ehsan, Yarshater, EncycolopaidiaIranica, London & NewYork, Routledeg, Keganpaul, vol III(3).

Lonsdale, David.J.,(2007), Alexander The Great lessons in strategy,London, Routlege.

Mauriac, Henry M. de (Jan., 1949), "Alexander the Great and the Politicsof Homonoia", University of Pennsylvania Press, Journal of the History ofIdeas, Vol. 10, No. 1.

Mcdowell, Robert. H.,(Jul., 1939),"The Indo-Parthian Frontier", TheUniversity of Chicago Press on behalf of the American HistoricalAssociation, The American Historical Review, Vol. 44, No. 4.

Olbrycht, M.j., (2001), The origins of the Arsacid Parthian cavalry,Poland.

Quintu Curtius, (1976), Histrory of Alexander, Johan.C.Rolf, London,Massachusetted, Harvard University Littd.

Ramsey, Gillian, Catherine.(2005), Kingship in Hellenistic Bactria,Victoria, Univesity Victoria.

Robinson, C. A. ,(1930), "When did Alexander Reach the Hindu Kush?"The Johns Hopkins University Press, The American Journal of Philology,Vol. 51, No. 1.

Page 18: NˇK9 ˝ F‘ / ˜ ˝ & a E < X&˝$ 4€¦ · Quintus Curtius, p. 108; Henry, ) 3ˆ˙(9 ’ # M‘ $ 0 Q ?’;: $8.(pp. 106; Badian, p. 262 a 1^S# ^ 42t 7 $@˚+ )( # Q E3 $ O T Q

تاريخييهاپژوهش/18 دورةعلوم پ2شمارة،4، زمستان، و شماره1391اييز 6ياپيپ،

Robinson, C. A.,(Jul., 1952), "Alexander's Brutality", ArchaeologicalInstitute of America, American Journal of Archaeology, Vol. 56, No. 3.

Robinson, B.A.,(1932),"Two Notes on the History of Alexander theGreat", The Johns Hopkins University PressStable, The American Journal ofPhilology, Vol. 53, No. 4.

Romy Kristin,M. ,(2004), The Forgatten Realm of Alexander America, Apublication of the Archological institute of America.

Rwlinson, H.G. ,(1969), Bactria, The history of Forgatten Empire,NewYork, A.M.S.Press.

sharp, Norman.Ralph, (1964), The in scriptions in Old-Persiancuneiforme the achaemeninem perrs, shiraz pahlavi university.

Stahl, F. v.,(Oct., 1924), "Notes on the March of Alexander the Greatfrom Ecbatana to Hyrcania ",Blackwell Publishing on behalf of The RoyalGeographical Society (with the Institute of British Geographers ), TheGeographical Journal, Vol. 64, No. 4.

Strabo, (1854), geography strabo, Translated H.C.Hamilton .Esq.london.Henry. G.Bohn. vol.II.

Strabo, (1961), the geography of Strabo, Hrace Eonard jones, London,William heine manna.

Sykes, P. M. ,(Jan., 1911), "A Sixth Journey in Persia", BlackwellPublishing on behalf of The Royal Geographical Society (with the Instituteof British Geographers), The Geographical Journal, Vol. 37, No.1.

Weiskopf, Michael ,(1990), "Bessus", Ehsan Yarshater,Encycolopaidia Iranica, London, NewYork, Routledeg, Keganpaul, VolIV(4).