سوگند به چشمه های سرزمین ام

1
» ام ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﻫﺎي ﭼﺸﻤﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ« دﻳﺠﻴﺘﺎل ﭼﺎپ ﻋﻜﺎﺳﻲِ ﻛﺎﻏﺬ روي- ١٣٩٠ ﭘﺎﻧﺰدﻫﻢِ ﻗﺴﻤﺖ) رازورزي ي ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ از( ﻣﻦِ ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﻫﺎي ﺑﻴﺎﺑﺎن ﺑﺎ اﺳﺖ ﺧﺸﻚ و ﮔﺮم ﻛﺸﻮري ﻣﻮﺳﻤﻲ ﻫﺎي ﺑﺎران ﺗﻔﺘﻪ،ِ ﻛﻮﻳﺮ ﻋﻠﻒ، و آب اﻧﺪك ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺪت دراز ﻫﺎي ﺳﺎﻟﻲ ﺧﺸﻚ و. رو ﺑﻪ اش داﺋﻤﻲ ﻫﺎي دﺧﺎﻧﻪ ز ﺷﻮره ﺑﺎﺗﻼق، ﺑﻴﺎﺑﺎن، رﻳﺰ ﻣﻲ ﺷﻮر آب ﻫﺎي درﻳﺎﭼﻪ و ار. ﮔﺮد ﭼﻴﺰ ﻫﻤﻪ ﻛﻪ اﺳﺖ ﭼﻨﻴﻦ اﻳﻦ ا ﻫﺎي ﭼﺸﻤﻪِ ﺷﻤﺎر ﻧﮕﺸﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﻜﻞ ﺷﻴﺮﻳﻦ آب. ِ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻧﻴﺮو اﻧﺪك اﻧﺪك و ﮔﻴﺮد ﻣﻲ ﻓﺰوﻧﻲ ﭼﺸﻤﻪ ﮔﺮد ﺑﺎزوﻳﻲ ﮔﺎه و ﻣﻨﺪ ﻗﺪرت ﻧﻴﺮوﻳﻲ ﻛﻨﺪ؛ ﻗﺴﻤﺖ را آب ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻛﺸﺪ ﻣﻲ رخ ﺑﻪ را اﻗﺘﺪارش! اﻳﻦ ﻛﻪ اﺳﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﻴﺮه دﺳﺘﻲ ﺑﻪ. ﻛﻨﺪ ﻣﻲ ﻗﺴﻤﺖ را ﺣﻴﺎت ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻲ ﻣﻲ ﻛﻒ از را ﺷﺎن اﺻﺎﻟﺖ ﻫﺎ زﻣﻴﻦ روﻳﺎﻧﺪ ﻣﻲ ﮔﻴﺎه زﻣﻴﻨﻲ ﺗﻨﻬﺎ و دﻫﻨﺪ ﻗﻬﺮ ي ﻗﻮه ﺑﺎزوي ﺑﺎﺷﺪ ﻛﺮده ﺗﻔﻘﺪ ﺑﺪان! ◊◊◊ ﻧﮕﺎرﮔﺮي در اﻗﻠﻴﻤﻲ ﺷﻮد؛ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺧﻴﺎﻟﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺗﺎ داد ﻣﻲ ﻫﻢ دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﭼﻴﺰ ﻫﻤﻪ. ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻣﻲ ﻧﻘﺮه از را رودﻫﺎ و ﻃﻼ ورق از را ﻫﺎ آﺳﻤﺎن ﻛﻪ ﻫﺴﺘﻲ از دﻳﮕﺮي ﺳﻄﺤﻲ در. دارد ﻗﺮار و ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﺷﺪﻧﺪ ﭘﻮﺳﺘﻪ ﻃﻼﻳﻲ ﻫﺎي آﺳﻤﺎن ﺑﻪ اﻧﺪك اﻧﺪك زﻻل و درﺧﺸﺎن رودﻫﺎي. رﻳﺨﺘﻨﺪ ﻓﺮو و ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺳﻴﺎﻫﻲ ﭼﻨ ﻛﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﺎن و آﻫﻮان ﻧﻪ و ﻋﺸﺎق ﻧﻪ دﻳﮕﺮ ﻧﻪ! ﻛﺮد ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺳﻴﺮاب را ﮔﻴﺎﻫﺎن

Upload: ali-ettehad

Post on 20-Feb-2016

215 views

Category:

Documents


2 download

DESCRIPTION

شرحی درباره ی قسمت پانزدهم از مجموعه رازورزی

TRANSCRIPT

Page 1: سوگند به چشمه های سرزمین ام

»سوگند به چشمه هاي سرزمين ام«

١٣٩٠ -روي كاغذ ِ عكاسيچاپ ديجيتال )از مجموعه ي رازورزي (قسمت ِ پانزدهم

. و خشك سالي هاي دراز مدت بسيار اندك ي آب و علف، كوير ِ تفته، باران هاي موسميكشوري گرم و خشك است با بيابان هاي ب سرزمين ِمن نگشت شمار ِ چشمه هاي ااين چنين است كه همه چيز گرد د. نار و درياچه هاي آب شور مي ريزبيابان، باتالق، شوره زدخانه هاي دائمي اش به رو

كه ي بايد آب را قسمت كند؛ نيرويي قدرت مند و گاه بازويي يگرد چشمه فزوني مي گيرد و اندك اندك نيرو جمعيت ِ. آب شيرين شكل گرفتزمين ها اصالت شان را از كف مي مي مانند كه حيات را قسمت مي كند. به دستيخيره چشم ها چنين است كهاين ! اقتدارش را به رخ مي كشد

!ه بدان تفقد كرده باشديه بازوي قوه ي قهردهند و تنها زميني گياه مي روياند ك◊◊◊

كه آسمان ها را از ورق طال و رودها را از نقره مي ساختند. همه چيز دست به دست هم مي داد تا جهاني خيالي تصوير شود؛ اقليمي در نگارگري فرو ريختند. رودهاي درخشان و زالل اندك اندك به آسمان هاي طاليي پوسته شدند وزمان گذشت و قرار دارد.در سطحي ديگري از هستي

گياهان را سيراب نخواهند كرد! نه ديگر نه عشاق و نه آهوان و ان شدند كه چنسياهي نشستند و