سوگند به چشمه های سرزمین ام
DESCRIPTION
شرحی درباره ی قسمت پانزدهم از مجموعه رازورزیTRANSCRIPT
![Page 1: سوگند به چشمه های سرزمین ام](https://reader031.vdocuments.site/reader031/viewer/2022020320/568bd5521a28ab2034980475/html5/thumbnails/1.jpg)
»سوگند به چشمه هاي سرزمين ام«
١٣٩٠ -روي كاغذ ِ عكاسيچاپ ديجيتال )از مجموعه ي رازورزي (قسمت ِ پانزدهم
. و خشك سالي هاي دراز مدت بسيار اندك ي آب و علف، كوير ِ تفته، باران هاي موسميكشوري گرم و خشك است با بيابان هاي ب سرزمين ِمن نگشت شمار ِ چشمه هاي ااين چنين است كه همه چيز گرد د. نار و درياچه هاي آب شور مي ريزبيابان، باتالق، شوره زدخانه هاي دائمي اش به رو
كه ي بايد آب را قسمت كند؛ نيرويي قدرت مند و گاه بازويي يگرد چشمه فزوني مي گيرد و اندك اندك نيرو جمعيت ِ. آب شيرين شكل گرفتزمين ها اصالت شان را از كف مي مي مانند كه حيات را قسمت مي كند. به دستيخيره چشم ها چنين است كهاين ! اقتدارش را به رخ مي كشد
!ه بدان تفقد كرده باشديه بازوي قوه ي قهردهند و تنها زميني گياه مي روياند ك◊◊◊
كه آسمان ها را از ورق طال و رودها را از نقره مي ساختند. همه چيز دست به دست هم مي داد تا جهاني خيالي تصوير شود؛ اقليمي در نگارگري فرو ريختند. رودهاي درخشان و زالل اندك اندك به آسمان هاي طاليي پوسته شدند وزمان گذشت و قرار دارد.در سطحي ديگري از هستي
گياهان را سيراب نخواهند كرد! نه ديگر نه عشاق و نه آهوان و ان شدند كه چنسياهي نشستند و