بخونید انتها تا حتما حتما حتما حتما 

آرام رقص 

This is a poem

 

نوشته سرطان به متبال نوجوان یک توسط شعر ایناست .شده

written by a teenager with cancer..

 

She wants to see how many

people get her poem.

 

خوانند می را او نفرشعر چند بداند است مایل ..او 

It is quite the poem. Please pass it on.

. ارسال هم دیگران برای آنرا لطفا اوست شعر کل این.کنید

This

poem was written by a terminally ill young girl in a

New York

Hospital

آخرین که حالی در جوان دختربسیار این را شعر اینبیمارستان در کند می سپری را اش زندگی روزهای

است نگاشته نیویورکIt was sent

by

. است فرستاده بیمارستان پزشکان از یکی آنرا وبخوانید دقت به نیز را شعر از بعد مطلب داریم تقاضا

 

 

a medical doctor - Make sure to read what is in the closing statement

AFTER THE POEM.

 

 

 

 

SLOW DANCE

آرام رقصHave you ever

watched kids

اید نگریسته کودکان به حال به تا آیاOn a merry-go-round?

" مشغولند؟ " چرخ چرخ بازی به حالیکه درOr listened to

the rain

اید داده فرا گوش باران صدای به یا ،وSlapping on the ground?

کند؟ می برخورد زمین به قطراتش که زمان آنEver followed a

butterfly's erratic flight? 

که زمان آن اید، دویده ای پروانه بدنبال بحال تاکند؟ می پرواز راست و چپ به هدف بی و نامنظم

Or gazed at the sun into the fading

night?

که زمان آن اید، گشته خیره پریده رنگ خورشید به یارود؟ می فرو مغرب در

You better slow down.

کنید حرکت تر آرام کمیDon't dance so

fast.

درنیایید رقص به سریع و تند اینقدر

Time is short.

است کوتاه زمانThe music won't

last

یافت خواهد پایان بزودی موسیقیDo you run through each day

On the

fly?

گذارید؟ می سر پشت شتابان را روزها آیاWhen you ask How are you?

است چطور حالت پرسید می کسی از که ،آنگاهDo you hear the

reply?

شنوید؟ می را خود سوال پاسخ آیاWhen the day is done

رسد می پایان به روز که هنگامیDo you lie in your

bed 

کشید می دراز خود رختخواب در آیاWith the next hundred chores

روزمره و بیهوده ناتمام کار صدها که دهید می اجازه وRunning through

your head?

روند؟ رژه شما کله درYou'd better slow down

. کنید شتاب تر کم کنید کم را خود .سرعت

Don't dance so

fast.

نیایید در رقص به سریع و تند ..اینقدرTime is short.

است کوتاه .زمان

The music won't

last.

  پائید نخواهد دیری موسیقیEver told your child,

اید گفته خود کودک به بحال تا ،آیاWe'll do it

tomorrow?

" کرد خواهیم را کار این "فردا

And in your haste,

اید بوده شتابان آنچنان وNot see

his

sorrow?

ببینید؟ چشمانش در را او غم نتوانید کهEver lost touch,

تاثری بدون آیا بحال تاLet a good

friendship die

رسد پایان به ای دوستی اید داده ،اجازهCause you never had time

ندارید؟ کافی وقت هرگز که سبب بدان فقطor call

and say,'Hi'

که خاطر این به فقط اید زده تلفن کسی به هرگز آیا : سالم؟ من، دوست بگویید او به

You'd better slow down.

. کنید شتاب کمتر کنید کم را خود سرعت کمی .حال

Don't dance

so fast.

درنیایید رقص به وسریع تند .اینقدر

Time is short.

است کوتاه .زمان

The music won't last

. پایید نخواهد دیری موسیقیWhen you run so fast to get somewhere

می شتابان چنان مکانی به رسیدن برای که زمان آن،دویدYou

miss half the fun of getting there.

کنید می حرام خود بر را راه لذت از .نیمیWhen you worry and hurry

through your day,

رسانید می بسر عجله و نگرانی با را خود روز که ،آنگاهIt is like an unopened

gift....

نهید می کناری به ناگشوده را ای هدیه .گویی

Thrown away.

 

Life is not a

race.

نیست دو مسابقه یک که !زندگی

Do take it slower

گیرید آرام کمیHear the

music

بسپارید گوش موسیقی ،بهBefore the song is over.

رسد پایان به آن آوای آنکه از .پیشFORWARDED E-MAILS ARE TRACKED TO OBTAIN

THE TOTAL

COUNT.

حد به تا شد خواهد شمارش شده فرستاده های ایمیلبرسد .نصاب

Dear All: PLEASE pass this mail on to everyone you know -

even to those you don't know! It is the request of a special girl who will

soon

leave this world due to cancer.

 

: که کسانی همه برای را ایمیل این لطفا عزیز دوستان ! این بفرستید شناسید نمی که آنها حتی و شناسید می

بزودی سرطان خاطر به که است دختری تقاضایگفت خواهد بدرود را .جهان

 

 

This young girl has 6 months left

to live, and as her dying wish, she wanted to send a letter telling

everyone to

live their life to the fullest, since she never will.

و 6تنها است مانده باقی دختر این زندگی از دیگر ماه بگوید همه به میخواهد که است این او آرزوی آخرین

نمی او که کاری کنند، زندگی کمال و تمام را زندگیبکند .تواند

 She'll

never make it to prom, graduate from high school, or get married and have a

family of her own.

دبیرستان پایان میهمانی در توانست نخواهد هرگز اویا و بپردازد پایکوبی و رقص به دوستانش دیگر با

و کند ازدواجدهد تشکیل ای .خانواده

By you sending this to as many people as

possible, you can give her and her family a little hope, because with every

 

توانید می دیگر افراد به ایمیل این فرستادن با شماکنید هدیه اش خانواده و او به امید زیرا  کمی

 

name

that this is sent to, The American Cancer Society will donate 3 cents per

name

فرستاده آنها به ایمیل این که افرادی تعداد ازای باامریکا سرطان انجمن سنت 3شود،

 

داد خواهد اختصاص او بهبود و معالجه .برای 

to her treatment and

 

 

recovery plan... One guy sent this to 500 people! So I

know

that we can at least send it to 5 or 6. It's

not even your money, just

your time!

 

برای را ایمیل این نفر ! 500یک من است فرستاده نفر برای حداقل را آن توانید می شما دارم 6یا 5اطمینان

. بگذارید، مایه خود پول از نیست الزم بفرستید نفردهید اختصاص را خود وقت .تنها

 

 

PLEASE PASS ON AS A LAST REQUEST.

چگونه خط ایرانیان، عربی گردید. )گئومات(

:پیشگفتار 

گفته شده است که ملتی که تاریخ خود را نشناسد ناچار به تکرار آن است. مستدل ترین نمونه این گفتار نغز هماناکه شوربختانه تاریخ سیاه کشورمان در دوران استیالی خلفای اسالمی را در این دوران سرنوشت ما ملت ایران می باشد

.دوباره تجربه می کنیم 

خورشیدی انجام داده اند، پرداحته و 1357اما اگر چه بی گمان نسل های بسیاری تاوان اشتباهی را که پدرانشان در سال همچنان نیز خواهند پرداخت، اما سرانجام دوالپای اسالم و روحانیت از گردۀ> ملت ایران به زیر کشیده شده و برای ابد به زباله دانی تاریخ انداخته خواهد شد و ایران و ایرانی پیروز و سربلند همچون ققنوس از میان خاکستر پیکر به آتش کشیده

.شده اش توسط نوادگان خلفای بنی امیه در کسوت ایرایی، باری دیگر قد برافراشته و حیاتی نو باز خواهند یافت 

نوشته های گرانبهای پیشینیان را اگر ما ایرانیان فرصت این را می داشتم و یا این فرصت برای ما فراهم می گردیده بود که در مورد آنچه که اسالم و روحانیت تحت لوای آن، بر سر ایران و ایرانی آورده است را مطالعه نموده و شناختی هر چند

.اندک نسبت به آن بدست بیاوریم ، هرگز در دام خمینی و حکومت استبداد مطلقه والیت فقیه او گرفتار نمی شدیم 

علیرغم آنچه که پاره ای از مخالفین پادشاه فقید ایران از سرعناد سنتی و ایدئولوژیکی نسبت به او ابراز می دارند، همانگونهملت ابران کم و که دکتر تاج زاده در سخنرانی پیش از دستگیری خود به آن اشاره کرده است، در زمان حکومت او،

برای مؤمنین درهای مساجد گشوده و برای» بیش دارای تمامی آزادی های اجتماعی و مدنی می بود و «، لذا آنچه که مردم ایران از برای به دست آوردن آن، با کمک و همکاری ناخواسته خود شاه ومی گساران در میخانه ها

در دام مشترک ارتجاع سرخ و سیاه، کارتل های نفتی و شرکت های غول آسای چند ملیتی گرفتار شد، همانا پیرامونیانش ای بود که آنهم با روی کار آورده شدن حکومت دکتر شاپور بختیار و تسلیم شدن شاه در سیاسی دستیابی به آزادیهای

.برابر خواستۀ> مشروع ملت که در جملۀ> تاریخی او: »من صدای انقالب شما را شنیدم« انعکاس یافت، رسیده بودیم 

ما هر چه بیشتر در البالی متون به عمد به فراموشی سپرده شدۀh تاریخ ایران به جستجو می اما اینک پردازیم بیش از پیش به ناآگاهی خود نسبت به سرگذشت و تاریخ سپری شدۀh کشورمان به ویژه آنچه

و بدین آگاهی دست می یابیم که به اسم اسالم و اسالم پناهی بر سر ما و مملکت ما آورد ه اند پی بردهکه نیاکان ما، درمبارزه از برای حفظ زبان، خط، فرهنگ وهویت ملی خود چه جنایات، رنجها ومصیبت ها ئی که از دست خلفا و

و اسالم پناهان متظاهر و سالوس تحمل ننموده اند که در پاره ای از موارد سرنوشت آنها آئینه تمام حکام اسالمی، روحانیت به نمای شرایط کنونی مملکت مصادره شده ما می باشد. نادیده نمی توان گرفت که از میان ممالکی که در صدر اسالم

تحت تصرف و قیمومیت خالفت اسالمی در آمدند، این تنها ایران یوده است که با اهداء خون هزاران هزار کشته طور کامل توانسته است که زبان، فرهنگ، آداب و سنن در جنگها و مبارزات رهایی بخش فرزندان دلیرش با لشکریان خلفا،

گوناگون ملی و قومی خود را تا حدود زیادی به صورتی که در پیش از تازش حجازیان بوده است، همچناناردن، فلسطين ، مانند مصر و شامات )امپراتوری روم شرقی شامل کشورهای امروزی حفظ نماید و

و دیگر کشورهای متصرفه آفریقائی به طور کامل از هویت باستانی خود تخلیه نگردیده  سوريه و لبنان( تبدیل نگردیده است و به ملک وملتی به غیر از خود .

------- 

ساسانی به خط عربی تبدیل شد؟ برای ریشه یابی این چنین تغییر بنیادی و اما چرا چنین شد؟ چرا زبان و خط پارسی پهلوی ای که بی شک به یک شبه نیز اتفاق نیفتاده است برمی گردیم به سالهای اولیه تسلط اعراب بر ایران و شرح موجزی از این

:رخداد 

اعراب بر ایران، زبان و لهجۀh ادبی، سیاسی و دینی ایران پهلوی ساسانی بود که به هنگام هجوم و تسلط بر خالف آنچه که تصور می شود، این خط به یکباره از میان نرفت پهلوی جنوبی و پهلوی پارسی نیز شهرت دارد.

بلکه تا چند قرن پس از حمله اعراب نیز، در ایران رواج داشته و کتابها و کتیبه های زیادی یه این لهجه نوشته شده و همین.آثار بوده اند که به زبانهای عربی و پهلوی دری ترجمه گردیده است که پاره ای از آنها تا به امروز باقی می باشد

 )در میان زرتشتیان ایرانی که تا قرن پنجم هجری هنور در بسیاری از نقاط مختلف ایران زندگی می کردند، به جز نسکهای

که هم ریشه با زبان سانسکریت می باشد، نوشته شده، سایر کتابهای دینی و یا تفاسیر زبان اوستائی اوستا که به(1 گفته می شود که اوستا به زبان پهلوی بوده است که اغلب آنها در همان سه قرن اول هجری تألیف شده بوده اند.

.نگارش و تألیف پاره ای از این کتابها به منظور مبارزه با دین اسالم و مسیحیت بوده است 

اعراب حجاز درهنگام تصرف سرزمین های جدید و اوان حکمرانی بر آن مناطق، هیچگونه اطالعی ازبه همین جهت آنها از سر ناچاری تمامی تشکیالت دیوانی و دفاتر و متصدیان شیوه و آئین دیوانی و حکومتی نداشتند

مربوطه را در کشورهای متمدن تحت حکومت اسالمی درآورده شده از جمله ایران و به طور کلی قلمرو شاهنشاهی ساسانی به همان حالی که بود، باقی گذاشتند. اداره کلیه مکاتبات و دفاتر دیوانی تا زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی در

در این زمان ) حدودا بین توسط عامالن ایرانی و به زبان پهلوی ساسانی انجام می گردیده است.عراق، که از اهالی سیستان بوده و زیر صالح بن عبدالرحمن یکی از کاتبان ایرانی به نام  میالدی(700 تا 690سالهای

زبان دیوانی را از پهلوی "صاحب دیوان" حجاج به کار اشتغال داشته به این فکرمی افتد که تازادان فرخ، دست !ساسانی به عربی تغییر بدهد

  صالح بن عبدالرحمن پس از فوت زادان فرخ، عهده دار امور دیوانی حجاج گردیده و تصمیم می گیرد که ایده خود را از فکر

پسر زادان فرخ بسیار کوشش نمود که او را از این کار بازدارد اما راه به جائی مردانشاه به عمل درآورد. نقل کرده اند که نبرد. مردانشاه وقتی که از عزم جزم این خائن به تغییر زبان دیوانی از پهلوی ساسانی به عربی اطمینان حاصل نمود خطاب

ایرانیان« حتیخداوند ریشه ترا از دنیا ببراد همچناکه ریشه پارسی )پهلوی( را بریدی!به او چنین گفته است: » و بدینگونه بود که (2).حاضر شدند صد هزار درهم به او بدهند تا از این کار اظهار عجز کند و او نپذیرفت

بر ریشه زبان پهلوی ساسانی، زبان نیاکان ما صالح بن عبدالرحمن یک ایرانی به نام نخستین و کاری ترین ضربت تبر .فرود آورده می شود

 حتی تا بر ریشه اش زده شده بود؛ دست خودی هرچند درخت تنومند زبان پهلوی علیرغم آن صدمه ناجوانمردانه ای که به

چنانکه در همین قرن شاعری به و ادب ادمه می دهد. قرن هفتم هجری نیز به حیات خود در میان اهل علم را از پهلوی به شعر پارسی ترجمه نموده است. اما سرانجام عمل (3)ارداویرافنامه کتاب زرتشت بهرام پژدو نام

به تدریج در دیوانخانه های سایر مناطق ایران نیز پیاده گردیده تا اینکه زبان و خط دولتی صالح بن عبدالرحمن نابخردانه  .ایران کامال به عربی مبدل می گردد و بع تبع از آن زیان و خط اهل سواد آن ازمنه

  شوربختانه باید اذعان داشت که وجود حاکم خونریزی همچون حجاج در مسند والیت عراق که ناحیه شمال غربی آن تختگاه

امپراتوری ساسانیان در پیش از حمله اعراب به شمار می رفت و پس از آن نیز دروازۀ> ورودی به مرزهای جنوبی ایران محسوب می گردید، یکی از بد اقبالی هائی سترگ ایرانیان بوده که مصیبتی بر مصیبت عظمای هجوم لشکریان اسالم به

ایران افزوده است. )برای شناخت بیشتر حجاج، این استاد خمینی و خلخالی و دیگر آدمکشان حکومت استبداد مطلقه فقیه،شمه ای از شرح حال و زندگانی او در پایان این مطلب آورده شده است.(

 عمده و تعین کننده در از میان رفتن اینک نگاهی می اندازیم بسیار مختصر و مفید به یک روایت تاریخی که نمایانگر یکی علل

، بار دوم بخوارزمقتبیه بن مسلم سردار حجاج پهلوی ساسانی و فرهنگ نوشتاری ایرانیان می باشد: »وقتی زبان و خط هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت رفت و آن را باز گشود

از دم تیغ بی دریغ درگذاشت و موبدان و هیربدان قوم را یکسر هالک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد تا آنکه رفته رفته مردم امی ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آنها اکثر فراموش

(4).«شد و از میان رفت 

ما ایرانیان "بدهکاربد حساب"وعمال او در ایران: » و روایت دیگری از فجایع انسانی و فرهنگی حجاج بن یوسف ثقفی وصف "فاجعه کربالی ایرانی" این آن هموطنانی هستیم که به نسل کشی توسط لشکریان اسالم دچار شدند.

پس از بیست سال حکمرانی در مشرق خالفت اسالمی چنین است: » وقتی حجاج بن یوسف ثقفی سردار خونخوار عرب هجری قمری مرد )تاریخ های دیگری نیز ذکر شده است( و دنیا را از شر وجود خبیث خود آسوده نمود،95)ایران( در سال

بیش از یکصد و بیست هزار ایرانی را گردن زده بود. پنجاه هزار به جز ایرانیانی که درجنگ ها کشته شده بودند، بیش از شانزده هزار نفر از آن زنان بینوا در زندان این جانورخون مرد و سی هزار زن در زندان او بودند.

آشام کامال برهنه نگهداری می شدند. زندان زنان و مردان یکی بود و حفاظی نداشت که زندانیان را از آفتاب سوزان تابستان و باران و سرمای زمستان محفوظ نگهدارد. خوراک زندانیان نانی بود از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و هر زندانی که از آن می خورد پس از مدت کوتاهی رنگ چهره اش سیاه می

(5)«شد. آیا آنچه که حجاج نسبت به نیاکان ما روا داشته، الگویی نبوده است از برای اعمالی که نوادگان به ظاهر ایرانی وی، در (  )حال حاضر تحت لوای حکومت استبداد مطلقه والیت فقیه بر سرملت ایران می آورند؟ آیا تاریخ ما تکرار نگردیده است؟

معهذا در سه قرن اول هجری بسیاری از کتب مشهور پهلوی که مشتمل بر مطالب تاریخی، ادبی، حکم، مواعظ، عهدها وعلمی می بود به عربی برگردانده شد که نام تعداری از مهمترین آنها در پی آورده می شود. آنچه که مهم است اینست

مطالعه اسامی این کتابها به ما یادآوری می کند که چه تجربیات گرانبهائی را نیاکان ما در علم فقط که و امروزه کسانی همچون مرتضی وادب و تاریخ در اختیار قوم غالب قرار داده اند که تا از آن بهره ببرند

1349در روز سیزدهم فروردین  مطهری بتواند به بی ادبانه ترین شکل ممکنه به فرهنگ باستانی و قومی ما، آنهم در دورۀ> آن میراث دار تاج و تخت کورش کبیر اهانت نموده و در مقابل، فرهنگ و تمدن خیالی اسالم را به رخ ما بکشند. در

حال آنکه حتی یک برگ از این فرهنگ و تمدن موهوم در پیش و بعد از تصرف ایران در کشور زادگاه اسالم یعنی شبه جزیره عربستان نوشته نشده است که تا حداقل قطره ای باشد در برابر دریای علم و ادب و فرهنگی که ایرانیان به اعراب

.اشغالگر تقدیم داشته اند پاره ای از این کتب عبارت هستند از: خداینامه )شاهنامه، سیرالملوک، سیر الملوک الفرس، تاریخ ملوک الفرس، سیرة 

) آئین نامه ،(10) ، کتاب السکسیکین(9)کتاب الصور ،(8) ، بلوهر و بوذاسف(7)داستان اسکندر /(6) الفرس.کتاب داستان بهرام چوبین، داستان رستم و اسفندیار، داستان پیران ویسه، داستان دارا و بت زرین، (،12)گاهنامهو (11

کتاب ، عهد خسرو به پسرش هرمز و پاسخ هرمز به آن، عهد اردشیر به پسرش شاپور،زادانفرخ در تأدیب پسرش ، آئین، کتاب سیرت اردشیر، کتاب بنیان دخت، کتاب بهرام دختکتاب موبدان موبد در حکم و جوامع و آداب ،مزدک

، کارنامه انوشیروان،زیج شهریار (،کتاب ستور پزشکی )دامپزشکی ،آئین چوگان زدن ،تیراندازی از بهرام گور ، نامۀ> تنسر، داستان خسروگزارش شطرنج ،کتاب جاماسب در کیمیا داستان شهر براز با اپرویژ، لهراسب نامه،

کتب دیگر در مورد منطق، حکمت، ریاضیات، کشاورزی، تاریخ، ادب و قصص و امثال و شیرین و بسیاری از .حکم و جز آنها

1388پنجم اسفند  گئومات-------------

اعراب بر که در هنگام هجوم و تسلط به پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی نیز شهرت دارد نمونه خط پهلوی ساسانی که .از راست به چپ نوشته می شده استایجاد شده و پارتی خط ایران خط رسمی ایران بوده است. این خط از ویرایش

.خط پهلوی ساسانی شباهت ظاهری بسیاری به خط هندی فعلی دارد 

45/ بخش )فصل( 45ترجمه متن پهلوی باال: فرگرد )1(     اندام او همی جوید دیدم روان مردی که کرم همه .

.پرسیدم که این تن چه گناه کرد    )2()3(     )مال و دارائی( از بهان خواسته سروش پاک و ایزد آذر گفتند که این روان آن مرد بدکار است که به گیتی دروغ کرد و

.گرفت و به بدان داد 

------------ --------- ------ 

حجاج بن یوسف ثقفی)عبدالملک بنمروان یکی از مورخین معتبر اهل سنت در کتابش تاریخ الخلفا می گوید: »پنجمین خلیفه بنی امیه، سیوطی،

حاضر به بیعت با او نشد، عبدالملک فرمان عبدالله بن زبیر . وقتیکهخونخوارترین خلیفه این خاندان بود هجری(۲۶-۸۶ . بابرای نجات جان خود به خانه کعبه پناه برد و در آنجا بست نشست (عبدالله بن زبیر) وی کشتن او را داد، ولی

را که به سفاکی و خونریزی  حجاج ابن یوسف ثقفی والی بصره اطالع بر این موضوع، عبدالملک عبدالله را بکشد و سرش را برای او و از او خواست که به هر صورت که مقتضی بداند داشت برگزید  شهرت

)دمشق( بفرستد و برای انجام این ماموریت سپاه کارآمدی را نیز در اختیار او قرار داد شام به . با دریافت این فرمان حجاج مردم بصره را برای برگزاری نماز جمعه به مسجد بزرگ شهر فرا خواند، و در خطبه نماز بدانان

دانسته باشید که خلیفه سفاک ترین والی خودش را برای انجام ماموریتی بزرگ برگزیده است و این گفت: شدنند، اگر نخواهید از بریده شما سرهای بسیاری را می بینم که آماده برگزیده او منم. هم اکنون میان

باشید و در غیاب من نیز هوس بی چون و چرا آماده همکاری با سپاه خلیفه جمله آنها باشید باید .سرکشی نکنید

برای نخستین بار در تاریخ اسالم آنرا را به محاصره گرفت، و کعبه حجاج چند روز بعد عازم مکه شد و بیدرنگ خانه آنوقت ما ساده لوحانه به "جماعت مأمورین سپاه پاسداران در کسوت لباس شخصیبه منجنیق بست ) )خانه کعبه را(

تا !؟(چرا نسبت به آن مسجد هتک حرمت نموده اند حمله کرده اند ایراد می گیریم که مسجد جماران ها" که به برای سپاهیان او راه دخولی بدان باز شود. چند روز تمام دیوار کعبه با منجنیق کوبیده شد تا سرانجام حصار شکست و

را و بستگاهش سر بریدند. و از آنجا تمامی خدام مسجدالحرام عبدالله بن زبیر سپاهیان حجاج وارد آن شدند و )آنوقت آیت الله معروف را چهار پاره کردند و خود مسجدالحرام را آتش زدند. حجراالسود را کشتند و

درب ورودی و پاره ای از شیشه های مسجد آتشیها دستغیب، روحانی سبز در شیراز شکایت می کند که چون در حمله به این مسجد شکسته شده، به این مکان مقدس اهانت روا شده است!؟( سپس دامنه کشتارها را به داخل شهر کشاندند

)پس به درهای خانه قریشیان را سوزاندند و نقاب از صورت زنان قریش کشیدند و بدانان تجاوز کردند و و هرچه را که همبن جهت تجاوز به بازداست شدگان در کهریزک از نظر نوادگان حجاج در ایران، شرعی قلمداد می گردد(

آنان داشتند به غارت گرفتند. و چون کار مکه به پایان رسید به مدینه تاختند و همه غارتگریها و آتشعبدالملک نیز به پاداش این خدمتگزاری، افروزیها و کشتارها را در آنجا تکرار کردند.

و طائف را به حجاج داد و عراق را نیز که در آن شورش برخاسته بود ضمیمه قلمرو مدینه و مکه حکومت در حکومت استبداد مطلقه والیت فقیه، هر کس که خون ) البد به استناد همین واقعه بوده است که حکومتی او کرد.

ریزتر و فاسد تر باشد، مرتبا ترفیع مقام می گیرد، مثل سردار نقدی ، مثل رادان، مثل قاضی مرتضوی، مثل.....( حجاج پس از دریافت حکم والیت عراق، برای ایجاد خفقان و ساکت کردن معترضانی که در آن ناحیه سر به شورش زده

. )سرمشق کودتاگرنمی شود کوفه همراه چند جالد که شهره به خونریزی و قساوت بودند وارد بودند، به که بالفاصله در آن مسجد جمع شوند. حجاج خطاب به انتخاباتی( او مستقیما به مسجد کوفه رفته و مردم را دعوت می نماید

هانمردم بینوا که از ظلم و ستم خلیفه اموی و عمال او در عراق به ستوه آمده و دست به اعتراض زده بودند، می گوید: » را به جای گناهکار مواخذه خواهم به پیرانتان! بیگناهانتان نه و می کنم رحم کودکانتان به ای مردم! نه

کرد وکافی است به کسی ظنین شوم. تحویل جالدانش خواهم داد. آخذ بالتهمه و اقتل بالظنه - به تهمتی واهی دستگیر می کنم و به یک شک مختصر می کشم- همهh اینها از اختیارات من است و هر چه من

)به گمانم که متن سخنرانی های حجاج جمع آوری گردیده و پس از ترجمه در اختیار مصلحت بدانم عین شرع است.« مقام معظم رهبری قرار گرفته است که تا در سخنرانی های پس از کودتای انتخاباتی به کار ببرد. در ضمن کتاب آداب

حکومت داری این حاکم خونریز نیز به فارسی ترجمه گردیده و برای شبیه سازی از اقداماتش در اختیار ستاد کودتا در بیت.رهبری قرار داده شده است(

کتاب، بخشی از کتاب، هر قسمت از بیست یک قسمت کتاب اوستا که به منزله فصل و باب است و هر :)nask( نسک -1)فرهنگ فارسی عمید(قسمت نام مخصوصی دارد. نسکا و نسکه هم گفته شده است. .

2-  338الفهرست. چاپ مصر. ص .3-  : ترجمه فارسی این کتاب به همراه متن پهلوی و واژه نامه پهلوی آن هم اکنون در دسترسارداویرافنامه کتاب

عالقمندان می باشد: ارداویرافنامه، )بهشت و دوزخ در آئین مزدیسنی(، دکتر رحیم عفیفی، انتشارات توس، چاپ اول1372.

4-  ۴۸ و ۳۶ و ۳۵)اثرهای مانده از قرن های گذشته( صص  آثار الباقیه عن القرون الخالیه ابو ریحان بیرونی، (.5-  مروج الذهب و معادن الجواهر، علی بن ، به نقل از359برگرفته از کتاب "سرگشته در میقات" نوشتۀ> م. اردوان ص

125، ص 3حسین مسعودی، ج . .از جملۀ> برجسته ترین مترجمان این آثار می توان از عبدالله بن المقفع نام برد -6

.این کتاب در دوره ساسانی از یونانی به پهلوی ترجمه شده و سپس از پهلوی به سریانی و عربی برگردانده شده است -7 این کتاب از سانسکریت به پهلوی و بعد از پهلوی به عربی ترجمه گردیده که به وسیله ابان بن الالحق به شعر عربی -8

.برگردانده شده است کتاب الصور"کتاب صورت پادشاهان ساسانی". مشتمل بر اخبار پادشاهان و ابنیه و سیاستهای پارسیان است. دراین  -9

. زن از پادشاهان ساسانی که در همان روز مرگ آنها به تصویر کشیده شده است، وجود دارد2 مرد و 27کتاب چهره .این کتاب حاوی سرگذشت پهلوانان سیستان به ویژه رستم می باشد که در اصل کتابی بزرگ بوده است -10

این کتاب دو کتاب حاوی اطالعاتی درمورد رسوم و آداب و اخبار و سلسله مراتب اداری و درجات طبقات مختلف -12و 11 .آنان و همچنین اسامی شهرداران و عمال دولتی در عهد ساسانیان می باشد

۲۰۱۰مارس ۴پنجشنبه زمین ایران مرد مایه گران مصدق، دکتر

« اين كه دارم يقين بلكه و نباشم،اميدوارم چه و باشم زنده چهملي مبارزه اين كشور بيدار مردان و شد نخواهد خاموش آتش

». برسد نتيجه به تا مي دهند ادامه آنقدر مصدق را محمد دکتر

خواه آزادی این درباره نوشتارهاخردم دانش این با من برای شاید که زیاد آنقدر است، بسیار زمین ایرانیادی او از درگذشتش روز سال در توان می چگونه ولی نباشد، مجالی

گناهش و بود خواهی آزادی جرمش که او از نستود؟ را او و !!!عشقنکرد مستقل ایرانی سربلند، ایرانی آزاد، ایرانی ایران، ملت و ایران به ...عشق

در ایران برای طلبی استقالل دار پرچم و خواهی آزادی نماد مصدق دکتر . او از ساختن بت مصدق ستایش از ما هدف ماست کشور معاصر تاریخ. ندارد سازگاری سر او انسانی و واال های اندیشه با کار این که چرا نیست،گاه هیچ نهاد پی ایران در مصدق دکتر که حرکتی و بنیان فروزان شعله

جاری تاکنون که شد زالل رودی بسان او های اندیشه شد، نخواهد خاموشخواهد ادامه ایران استقالل و آزادی کران بی دریای به رسیدن تا و بوده

راه این بستن یارای سنگ از چه و آهن از چه سرسختی مانع هیچ و داشت،روشن سرانجام به و یافت خواهد را خود راه رود این ندارند، و نداشته را ... . باز پاک و عاشق چنان او چون است کسی کمتر آری رسید خواهد خود

گام آزادی راه در خود ملت برای و خود کشور برای چشمداشتی هیچ بدونبخشد حقیقت رنگ ملتش های آرمان به خود زندگی بهای به و .بردارد

اصل دو در مصدق دکتر شخصیت خالصه استقاللو آزادیمحوریتاصل دو این به باید نهد پای او مکتب در بخواهد که کس آن هر و شود می . گوهر دو این به رسیدن راه در وی باشد داشته باور شرطی هیچ بدونشد نمادی بلکه شد، بوم و مرز این تاریخ درخشان ستاره تنها نه ارزشمند . که مللی دیگر تا شد ای لوحه سر وی جنبش زده استعمار ملل سایر برایو شرق استعماری های چکمه زیر در استخوانهایشان شدن خرد صدای . رهبرانی بسا چه بیافتند خود رهایی اندیشه به رسید، می گوش به غربخاطر به که زورگویانی و استعمارگران بسا چه و گرفتند الهام وی از که . نهادن بنیان با که بود کسی او دیدند حرام خود بر را خواب او مبارزاتملل از بسیاری تعهد سنگین بار تعهد عدم جنبش و بیطرفی اصل سیاستآنها به را سرفرازی و استقالل راه و برداشته را شرق و غرب به بند دردادگاهی. الهه، دادگاه در مصدق دکتر صندلی که میشود گفته چنین نمایاند

نفت داشتن اختیار در برای ایران ملت حقوق از و درخشید خوش آن در کهو یاد به بسیاری و شده نهاده کناری به هنوز کرد، دفاع پیروزمندانه خود

کنند می دیدن آن از جهان مرد آزاد این .خاطره

یاد نیکی به مصدق دکتر از جهان ملل دیگر مطرح های چهره از بسیاریخواهی آزادی راه در خود حرکت بخش الهام را وی و میکنند و کردهلعل جواهر هند تاریخ مرد بزرگ به که بس همین ها آن میان در میدانند، : غیر کشورهای به را بزرگ مرد این خدمات همواره نهرو کنم اشاره نهروشرافت و آزادی ملی، غرور برای ه مبارز پیشگام را او و ستود می متعدفشارها درباره ملی نهضت از ای نامه بود تهران در که هنگامی نامید، میبا را موضوع این و نمود دریافت فاطمی دکتر قتل و مصدق دکتر حبس و

: حكومت ضد بر افراد اين گفت جواب در شاه گذاشت، میان در ایران شاه ! مي پاسخ نهرو رفتيد زندان به جرم همين به هم شما خود كردند، قيام

و» دهد: من زندان هند، مردم و بودند انگليسي ها من زندانبان . و سابق وزير نخست زندانبان ولي كردند گلباران را گاندي

»! است ايران پادشاه نفت، كنندة گويد : ملي مي ديگر جاي در وینمايان تاثير جهان در كه آورد وجود به بزرگ مرد سه آسيا ما، قرن در

سومي و تونگ تسه مائو دومي گاندي، يكي بزرگ مرد سه اين گذاشتنداست مصدق .

« : آيا گويد مي ايران به راجع طوالني سخنراني يك طي در ديگر جاي دراز بعد كرده ٤٠٠آسيا علم قد دوباره امروز سستي و خمودگي سال

را دنيا نفت كردن ملي مورد در ايران فداكاري و مساعي واقع به است؟ . اشغال به گاندي رهبري به هند مردم كه است ذكر به الزم داد تكانآن در هندي دولت و حذف را بريتانيائي دولت و داده خاتمه بيگانگاناينكه به توجه با البته و مانده باقي بريتانيا نفوذ هم باز اما كردند برقرارشده مردم نفرت موجب شدت به و بود بيگانگان مستقيم اشغال در هند

نداشت، هم نفت هند البته و نبود غيرطبيعي خيلي كار اين ولي بودكرد خرد جهان در را استعماري امپراطوري اين كمر ».مصدق

. نمود... خرد را پیر استعمارگر ویژه به استعمار کمر مصدق دکتر آری ، ايران ملي نهضت سرسخت دشمن انگلستان، تلگراف ديلي نامة روزي « : مصدق نام شهرت، سرسراي در نويسد مي چنين مصدق به راجعكه ملي رهبران عده آن طوالني صف صدر در ايران، مخلوع وزير نخست . ماند خواهد بياد اند، زده دنيا سراسر در بريتانيا اموال تاراج به اقدام . كرد پيدا توسعه او از بعد داد، جهان به مصدق كه واگيري مرض سرمشقبريتانيا با مي تواند متعهد مردم با ضعيف كشور يك كه داد نشان او زيرا . متجاوز و مبارز شاگردان از طوالني صفي برسد بمقصود و درافتاده . كانال ناصر سرهنگ بردند سود او اندرز و پند از جهان سرتاسر در مصدق . از اندونزي و سيالن بلعيد مصر در را ما سرماية تمام باالخره و سوئز

. رئيس كوندا زدند ما سينة به رد دست و كرده پيروي مصدق مكتب و مصرمصدق . مديران آخرين از يكي زد گازي شيريني اين به هم زامبيا جمهورخسارت پرداخت با تانزانيا در را خارجي بانك هاي كليه كه است نايور دكتر « ». زيان بود گفته صراحت به چرچيل حتي و است كرده ضبط جزئي

نظامي حمله خطر از كمتر ما براي الهه در مصدق سخنان و لفظي مبارزهنيست »!مائو

ایران در ملی حکومت برقرای و دموکراسی نماد مصدق دکتر. است. نام آورد پدید را ایرانی دموکراسی ملی، جبهه ریزی پی با وی

برای مصدق دکتر همراه که شد گذاشته گروهی بر بار نخستین ملی جبههدر ملی شورای مجلس شانزدهم دوره انتخابات نبودن آزاد به اعتراض . پان سپس و ایران ملی حزب پیوستن با جبهه این کردند تحصن دربار . شد مطرح نفت صنعت شدن ملی برای مبارزه پایگاه عنوان به ایرانیست

کودتای با او 28ولی به وفادار یاران و مصدق دکتر دستگیری و مرداد

. چنانکه کرد تربیت را زیادی شاگردان نهضت این شد متوقف آن فعالیتدموکراسی استقرار و آزادی راه ادامه برای ها نارضایتی گسترش با ها آن

. دکتر های تالش نمودند نیز چهارم و سوم دوم، جبهه تاسیس به اقدامکه حالی در تبعید، و حبس دوران در سوم و دوم جبهه برپایی برای مصدقخویش راه در او استقامت و پایداری از حاکی بود، نظر تحت شدت به .استآزادی و خواهی دموکراسی برای الگویی به مصدق دکتر

گشت تبدیل ایران در ايران خواهی تاريخ در فردي تنها او که چرا . جرات به است كرده برقرار واقعي معناي به را دموكراسي كه مي باشد

که گفت توان بر می حتی داشت باور بدان مصدق دکتر که آزادی. دارد برتری نیز ها کشور آزادترین نخست آزادی دوران در وی

اعالم آزاد را روزنامه در خود درباه مطلبی هرگونه نوشتن خود، وزیریتلقی. جرم دموکراتیک کشورهای در آن انتشار شاید که مطالبی نموددر!!! را اقوام آزادی و میگذاشت احترام گوناگون باورهای به او شودمی تایید قانون چارچوب در زبانی و قومی فعالیت و سیاسی مشارکتچنین. قانون و استقالل آزادی، با رابطه در مصدق دکتر سخنان از نمود :استبراي « اساسي قانون نيست، ملت اراده از باالتر قانوني هيچ . مجلس ها، ها، قانون اساسي قانون براي ملت نه است، ملتبراي مردم نه اند آمده بوجود مردم خاطر براي همه دولت ها . از حراست و حفظ به نه اند داده راي آزادي به مردم آنها خاطر . زندگي اگر نمي كند تامين را مردم مسلم حقوق كه قوانينينخواهد ارزش پشيزي قدر به نباشد، استقالل و آزادي با تواماليزال. و اصيل قدرت يك تنها مشروطه حكومت در داشت

. كه كسي است ملت نيروي وآن است راه ٥٠موجود در سالراه اين در را دراز ساليان تبعيد و زندان و كرده مبارزه آزاديو عقيده آزادي حفظ با نمي تواند را لذتي ،هيچ شده متحمل

برابركند » بيان

بتوان که است آن از تر طوالنی بسیار مصدق دکتر با رابطه در گفتن سخنو بود او یاد تنها نوشتار این از هدف ولی گنجاند، کوتاه نوشتار این در را آن

اش اندیشه ماندگاری در که کسی از یاد است، زنده همواره که یادی بس،است جهان خواهان آزادی تمام سخن سخنش و ندارد راه .میرایی

در وی اینکه پایان سال 14در سن 1345اسفند در سالگی، 84خورشیدی،آزادی و دوستی وطن جرم به تنها تبعید، در مدیدی مدت گذراندن از پس

درگذشت سرطان به ابتال اثر در .خواهی،

خاطر در همیشه یادت و دارد ادامه راهت گرامی، مصدق دکترخواهد بوم و مرز این جوانان ویژه به و خواهان آزادی تمامی .ماند

:منابعمصدق دکتر نقد و بهتر تارنگارشناخت مقاالت /http://naghddrmosadegh.blogfa.com مجموعه

کودتای و ملی جبهه مصدق، دکتر درباره پدیا ویکی مباحث مرداد 28مجموعهمصدق دکتر نامه زندگی از ای چکیده

طنز اعترافات باراک اوباما

رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: دشمنان ما ادعا می کنند که جمهوری اسالمی برای .ضبط اعترافات عبدالمالک ریگی از تزریق مواد گیج کننده استفاده کرده است

وی تاکید کرد: این اسالم ناب چنان است که جدی ترین دشمنان ما را در هم می شکند. این شرور که هیچ، حتی خود اوباما که ریگی به همکاری با او اعتراف کرده است نیز اگر به ایران بیاید تحت تاثیر قدرت این اسالم به

خطاهای خود اعتراف می کند

قسمتی از اعترافات اوباما تحت تاثیر قدرت اسالم

بسم الله الرخمن ارخیم

بعد از این که من سوگند رئیس جمهور بودن را خوردم و تمام شد گفتند عبدالمالک ریگی زنگ زده. خوب من البته آقای ریگی را از زمان شاه که هنوز متولد نشده بود میشناختم و میدانستم که نظام او را بدجور تروریست پرورش خواهد داد. برای همین گفتم من تلفنی با تروریستها حرف نمیزنم. اون یارو گفت آقای نوری زاده بشنود

خیلی عصبانی میشود. من گفتم خب پس بهش بگید برود پایگاه ما در بیشکاک. ریگی شک کرد و گفت چرا بیشکاک؟ ما گفتیم این آدم که میخواهد بیاید خیلی کله گنده هست نمیتواند بیاید پاکستان. ریگی گفت خود خانم

کلینتون کلهاش ماشا الله خیلی خیلی گنده است و مرتب میآید اسالم آباد. ما گفتیم این طرف کلهاش از مال خانم کلینتون خیلی گندهتر است. در اینجا نیشهای ریگی باز شده بود و فکر کرده بود خود من میروم و پذیرفته

بود حتی گفته بود چاکر حسین آقا هم هستم. وقتی ما موفق شدیم ریگی را خر کنیم که بیاید بیشکاک زنگ زدیم .اسرائیل. از آنها پرسیدیم شما اوجاالن را با ترکیه کیلویی چند حساب کردید

اسرائیلیها گفتند ما روی سینه عبدالمالک دست رد زدهایم اما شما جای پدر ما هستید ما به شما که دروغ نمیگیم. بعد به ما گفتند که شوهر بینظیز خیللللللللللللللللی آدم بی نظیری است که تا حاال دهها بلوچ را در

پاکستان سر به نیست کرده و کر کر هم می خندد و می گوید من از بلوچ های سند هستم. ما منظور اسرائیلی ها را فهمیدیم. به نظام زنگ زدیم. گفتیم شما میدانید که ناتو به طالبان حمله کرده؟ نظام گفت ما و بشار اسد

و حسن نصرالله همه چیز را میدانیم. ما گفتیم ما دنبال چندتا مالی طالبان هستیم. نظام گفت آنها در کوئته ...هستند. اتفاقا عبدالمالک هم در کوئته بود

عرض کردم: قسمتی از اعترافات باراک اوباما. تا فردا که برایتان اعتراف نمیکند. باید ماجرایی بشود تا اعترافکند. بقیهاش بعد از چهارشنبه

ایران ملت به غرب خیانت

آقای با خواندنی العاده فوق ای مارانش مصاحبه دو سازمان ال�کساندر کل رئیسانقالب دوران در فرانسه مرزی برون همـت ١٣٥٧اطالعات به که ایران

خانم فرانسوی، معروف اکرنت ژورنالیست . کریستین این است شده انجام

. است ایران ملت به غرب خیانت از مهمی و ارزشمند نکات حاوی مصاحبه

ایشان تأثیر تحت خیلی داشتم شاه با که مالقاتی اولین در ــ مارانش دو الکساندر . که کرد می صحبت ای فرانسه زبان مآب، فرنگی کامال بود مردی گرفتم قرار

. فرهنگ شیفته کند صحبت آنطور بتواند فرانسه در کسی هر کردیم می آرزو. . بود نشاط با و سرزنده بسیار الغر، اندامی و بلند خیلی نه قدی با بود فرانسوی

. برخورداراست موهبت ازاین کسی کمتر که برخورداربود استعدادی و ازهوش . نبود، اش شده شناخته و معروف ظاهر و قیافه بخاطر اگر داشت عجیبی حافظه

فرانسوی یک با که بزنیم حدس نمیتوانستیم هم دقیق و تیز گوش با حتـی . نیستیم صحبت طرف مسائل، به وآگاه تحصیلکرده

. فرانسه اما کردند می تملق و چاپلوسی شاه، به نسبت غربی کشورهای کلیه . بود فرانسوی که را چیزی شاه، داشت خاصی توجیه و بهانه یک اینکار، برای . جزئیات جریان در حتی و داشت آگاهی ما تاریخ از خوب خیلی داشت می دوست

. . من از داشت خاصی محبت و لطف من به نسبت او بود ما داخلی سیاست . او به هائی توصیه کردم سعی کنم مالقات را او سال در بار چندین که خواست . می که بود مردانی نادر از او دیدم می چگونه را جهان مسائل بگویم او به بکنم،

همچون اینکه بدون کرد، صحبت الملل بین استراتژی و ژئوپولیتیک از او با شد. باشد داشته سر در را بازان سیاست سیاست فقط رهبران، دیگر از بسیاری

غربی، های سرویس میان از شما، صحبتهای به توجه با ــ اکرنت کریستینرا انقالب عناصراصلی که بودند هائی سرویس تنها فرانسوی ویژه های سرویس

. همکاران که کرد، توجیه باید چگونه را این بودند داده تشخیص و شناسائیباشند؟ نداشته را شما دوراندیشی و تیزبینی این شما آمریکائی

بود - این آنزمان، آمریکائی سیستم وایرادات ها ازضعف یکی مارانش دو الکساندرنظرمی در مجزا، بخش دو در شماتیک، و ساده خیلی بطور را دنیا واشنگتن که،

. دشمنان. یعنی بدها دیگر، طرف در و دوستان، یعنی ها خوب طرف، یک در گرفتنظر زیر را آنها نزدیک از خیلی لذا و نیست بحثی دیگر هستند، ما اگرازدوستان

. گیریم نمی « : جنب حال در روحانیت است، افزایش به رو نارضایتی براینکه مبنی هائی گزارش

. » اطالعاتی های بولتن صورت به ها گزارش این بود رسیده دستم به است جوش و . شد می ارسال ذیربط های بخش و مقامات به آنها، آنالیز و تحلیل و درآمده،

.. » به » مسئله این شاه، درمورد است مخرب خود یک زیرا است، وحشتناک قدرت،. . بود اتوکرات یک بلکه نبود دیکتاتور شاه بود درآمده بیمارگونه و پاتولوژیک صورت

منبر باالی محلی، روحانیون از یکی که هنگامی که، است کسی کشور یک دیکتاتوراین که کند می کاری کند، می مملکت رئیس علیه سخنرانی به شروع و رود می

خواهد تمام جا درهمان او دوران و دهد می سر او علیه که باشد ای خطابه آخرینبرای. روحانیون از فرد اولین که هنگامی که، است کسی اتوکرات یک ولی شد

می منبر باالی به کشور، بزرگ علیه آتشین نشرسخنان ازطریق خود کردن مطرح . هرگونه بدون و دوباره توانست خواهد مزبور، روحانی کند نمی کاری هیچ رود،

.. دهد ادامه خود کار به مجازاتی، و تنبیه

برد؟ سرمی به درتبعيد درعراق خمينی زمان، درآن ــ اکرنت کریستین . دوستم برد سرمی به تبعيد در درعراق خمينی بله، ــ مارانش دو الکساندر

جريان در مرا و داشت نظر زير هم اورا وظايفش، ساير كنار در که شاكر، سعدون

. يك داشت وحشتناکی وخوی خلق يك الله آيت كه كرد می تعريف گذاشت، می . های بچه از يكی با ازهمسايگان يكی بچه يكروز است وسطائی قرون خودکامه

. جرأت كه را ای بچه آن خواسته می خمینی است بوده کرده دعوا اش خانواده . ها عراقی که است بدیهی بکـشند را كند بلند دست او خانواده روی بود كرده

. كنند نمی اجابت اورا خواسته. كند بپا اخالل و آشوب ايران مملکت در خود، آتشين سخنان با كرد می سعی اوبا را او شاه که درحالیست این داشت، شاه عليه شخصی جوئی انتقام حس اویک

سال در كردنش . ١٩٦٣تبعيد سفیر پاکروان، ژنرال بود گذاشته درامان بنوعیبوده نیز جوان شاه اعتماد مورد نظامی مشاور و مربی که پاریس، در ایران پیشین

. اقدامات اولين از يكی بود داده نجات كردنش تبعيد با را خمينی زندگی است، . تعریف اينكه برای چرا؟ بود او كردن تيرباران و پاكروان ژنرال دستگيری خمينی

است بوده او مديون را خود زندگی و حیات الله، آيت كه نکند

 

.ها ١٩٧٨تا ١٩٦٣ازسال عراقی هزینه به برد، سرمی به تبعيد در نجف در خمينی كه

كرد می معاش . امراريك حامل كه را، خودم دفتر مدير بود، شده انجام مذاكرات كه ای هفته درهمان

. صدام به كه گفتم او به فرستادم ایشان نزد بود، حسين صدام برای شفاهی پيام . يك تصورمن به كه مردی باشد مرد اين مراقب و مواظب خيلی بايد كه بگويد

وجود آن از هولناكتر و تر مهيب چيزی كه آتشینی گلوله بود، واقعی آتشزای گلولهدادند. ترتيبی لذا كنند، گوش من صحبتهای به که پذیرفتند ها عراقی كه ازآنجا ندارد

ندارند نگه خود نزد را او زيادی مدت برای ديگر .كه«: آقای داد پس حساب من به و برگشت عراق از روز دو از بعد دفترم مدير

. ها، عراقی توسط خمينی اخراج بر تصميم شود می حالتان به خوش مديركل، ». مالقات جهت كه را فرانسوی تلويزيونی اکیپ يك خمینی، است شده گرفته عمال

. او، مثل كسی برای كه گفتند وی به آنها پذيرفت حضور به بودند، آمده او با . به آمدن برای پیرمرد این تمايل بر امر، این كه است آل كشورايده فرانسه

بود تأثیرگذار .فرانسه،

فرانسه تلويزيون ژورنالیستهای اين كه نيست اين منظورتان ــ اکرنت کریستینپناهندگی تقاضای فرانسه از كه كردند القاء خمينی به را ايده و فكر اين كه بودند

؟ نمايداينها ولی كرد می فكر موضوع اين به قبل از او خود اگرچه ــ مارانش دو الکساندر

اينچنين و شد، خواهد پذيرايی و استقبال او از خوبی به درفرانسه كه گفتند او بهشد پیاده درفرانسه روز یک كه .شد

فرانسه در را خمينی از استقبال كه نبود شما سرويس اين پس ــ اکرنت کریستین؟ كرد سازماندهی

خير مطلقا ــ مارانش دو ! الکساندر

«: جنب در شما روستاهای در مالها باشد، مواظب گفتيد شاه به ــ اکرنت کریستینهستند؟ جوش «و

» بازار » مواظب كه بودم گفته او به ضمنا گفتم، را این بله ــ مارانش دو الکساندر. » « . باشد هم كارتر دولت اداری دستگاه مواظب كه گفتم او به خصوصا و باشد هم

پرزیدنت یعنی المللی، بين و ملی بار فاجعه پرسوناژ اين كه کردم مطلع را او . از کامال جمهورآمريكا رئيس كند جایگزین را او که است گرفته تصميم کارتر،

. كه او، بين نظركوته از بود ناآگاه و بیخبر ايران، ازجمله و خاورميانه های واقعيتديكتاتور شاه، است، شده واقع دركجا كه دانست می را همين فقط البد ايران از

این اصلی مسئله این، بنابر و انداخت می زندان به را مردم كه بود بدذاتی و شرورشيوه به دمكراتیک، سيستم وقت، اسرع در که حاکم USAبود و مستقر درآنجا را،

. كندو رفتن ارزیابی و بررسی مسئوليت متحده، ایاالت در كه را كسانی اسامی يكروز

. ای جلسه یک در حتی كردم اعالم وی به داشتند عهده به را شاه كردن جايگزين«: چگونه که بود اين جلسه آن در شده مطرح مسائل از يكی كه بودم كرده شركت

کنيم؟ جایگزین را او كسی چه با و كنيم عمل شاه راندن بیرون «برای». «: . يكی اين بجز كنم می باور بگوئيد هرچه گفت من به باوركند مرا نخواست شاه

«: اصال كه است وغيرمنطقی آنقدرنامعقول موضوع اين كه كرد اضافه همچنين .»! پاسخی یافتن برای درآن كه كوتاه، سكوتی از پس و باوركنم آنرا توانم نمی

«: شده مرتكب اشتباه این ها آمريكائی اگر و گفتم وی به كردم، تأمل مناسب«باشند؟

. . مثل بودند گرفته را خود تصميم آمريكائيها افتاد اتفاق كه بود چيزی همان اينايرانی نگرش با ومطابق منطبق داشتند، ايران از که نگرشی و بینش همیشه،

. دانشگاههای از كه هائی ايرانی همان داشتند معاشرت آنها با كه بود هائیدرصد يك از كمتر عمال و شدند می التحصيل فارغ سوربن و استنفورد هاروارد،

. نمی تصور اروپا، در هم و متحده، درایاالت كردند می نمايندگی را ايران جمعيتزندگی يازدهم قرن در كه است شده تشكيل مردمانی از ایران مردم که کردند

كردند . میالعاده فوق منطقه دراين را خود متحد قويترين و بهترين آمريكا، وقت دولت چرا

سوال اين پاسخ شاید كرد؟ نابود و محكوم حیاتی، استرتژیکی لحاظ از و ناپایدار،. شود یافت تاريخی باوری خوش و خامی غلط، اطالعات بينی، كوته از معجونی در

و آنها دمكراتيك سيستم كه كردند می گمان ما آمریکائی American Wayدوستانof Live است اجرا قابل جا .درهمه

تغيير برای خود، ابلهانه درتمایل كارتر، دولت اداری دستگاه که برد ياد از نبايدچنان را ناتوان و شده تضعيف شاه كه رفت پيش آنجا تا درايران، سياسی سيستم

ماجراها اين در داد دستور خود ارتش نيروهای به كه بود، داده قرار فشار تحت . كه بود رسيده جايی به كار حتی ندهند نشان خود از العملی وعكس واكنش هيچ

جريان در تا فرستاد تهران به را هایزر ژنرال زود، خيلی ناشدنی، وصف كارتر اينبهترين از كه ايران، مسلح نيروهای فرماندهان و امرا با هايش نشست

افزارهای جنگ و وسايل تجهيزات، به تماما و بودند، منطقه های ارتش ومجهزتريناز قضايا اين در العملی عكس كه صورتی در كه بفهماند بودند، مجهز آمريكايی . به شد نخواهد فرستاده آنها برای تجهيزاتی و قطعه ديگرهيچ بدهند، نشان خود

پيوست بوقوع انقالب و رسانده قدرت به را خمينی كه بود ترتيب . اين

شاه رژیم از خوشايندی و مثبت همواره برداشت هم دراروپا ــ اکرنت کریستیننداشت .وجود

اغلب كه بود تصويری شاه، رژيم از تصویرغربی و برداشت ــ مارانش دو الکساندر

. جمع حاصل ساواك ها، بعضی نظر از گذشت می ساواك دار موج و معوج آينه از . . در ضربدر ب، گ کا بعالوه گشتاپو فوق . ١٠يك ! آنهم، دليل نیست چنين كه بود

با كردن مقابله سپس و حوادث و وقايع بينی پيش در ساواك ناکارآمدی و ناتوانی . ساواك رئيس سالها طی كه كنم می فكر نصیری، ارتش، ژنرال به وقتیکه بود آنهارئيس كه كند می ثابت نصيری قتل همين شد، اعدام الله آيت توسط بعدا که بود،

. نبود صحیح تحليل یک انجام به قادر نيز خود زندگی و جان مورد در حتی ساواكتبعيد در خمينی و بود می سلطنت تخت بر هنوز شاه بود، می كارآمد او .اگر

كرديد؟ دنبال نزديك از را رژيم زوال آيا ــ اکرنت کریستینبود، شده فرسوده پيش از بيش بيماری، اثر در كه شاه ــ مارانش دو الکساندر . ماه، يك درفاصله دید می يافته كاهش گيری تصميم و كار برای را خود توانائی

. . دیگر و نبود سابق مرد دیگرهمان بود شده پیر سال چندین اندازه به او که ديدم . و ها اتوکراسی مختص فقط امر این البته که بود شده اطرافیانش قربانی اینکه،

نیست شرقی خودکامه های . حکومتقرن بسوی آن هدایت و یازده قرن از ایران مملکت آوردن بیرون حال در شاه

. صدها کردن طی برای او اشتیاق و شور ولی بود ویکم بیست قرن شاید یا بیستم، . و احتیاطی بی بود شده هائی احتیاطی بی موجب خود، کوتاه عمر درطول سال

. چیزها این اگر وسطائی قرون دنیای یک برابر در مدرن مرد یک های پروائی بیمردمانی خوشایند اصال درعوض، رسد، می بنظر دار خنده و مضحک درغرب

. دیگر درعصری که عوامی مردم کنند می زندگی یازدهم قرن در که نیستبرند .بسرمی

می اخطار و هشدار او به ها، تخطی و افراط این درمورد ــ اکرنت کریستیندادید؟

. بصورت میتوان را چیزها این عبارات این با دقیقا نه ــ مارانش دو الکساندر «: . صحیح آنگونه نفت، از حاصل ثروت که کنید می گمان آیا مثال کرد مطرح سوالی

بشود؟ بايد كه باشد شده « توزیع . فساد كه كشورهايی در وهست بوده ها انسان امراض از همواره مالی فساد

جای همه در اما اند، كرده حفظ دندان و چنگ با را خود واقع در ندارد، وجود مالی. شود می محسوب اجدادی و آباء و سنتی رفتار نوع يك بخشش، و رشوه ديگر،

فوران ناگهان نفت بركت و پرخير چاههای كه روزی آن از ايران، در رشوه پديده . و آمادگی كه ريخت كشوری سر بر ازپول آبشاری نهاد گسترش به رو كردند،

نداشت آنرا كردن دريافت .ظرفيتچه كه ديدند خود چشم پیش داشتند، حضور درايران که من، سرویس مأموران

شدند ثروتمند بیشماری های دالل چه و شد، انباشته انبوهی های . ثروت

رژيم شكنندگی و ضعف مورد در را خود اطالعات و برداشتها آيا ــ اکرنت کریستینگذاشتيد؟ می ميان در خود آمريكايی همكاران مثال با ايران

بودم كرده صحبت آتالنتيك پیمان در همكارانم از برخی با ــ مارانش دو الکساندر . تمايل ما آمريكايی همكاران معموال خارج در نبودند طالب خيلی ها آمريكايی ولی

. برايشان هواپيما با كه نوشند می را شيری باشند خودشان بين بيشتر دارندميكروب به شدن آلوده خطر كه هستند مطمئن طريق اين از زيرا اند فرستاده

. را خود های وبازديد ديد و كنند می زندگی بیرون جهان با ارتباط بدون ندارد وجود .. است ناخوشايند بسيار كارها اين كنند می .محدود

به و بود سفارت خريدهای مسئول که تهران در شوروی سفارت كاركنان از يكیكرد می پرسی واحوال سالم مردم با شناخت، می خوبی به را همه ميرفت، بازارمی صحبت آنها با بازار كوچه عاميانه فارسی زبان با حتی و داد می دست آنها با

در. را مهمی پست اينبار تا بود برگشته تهران به بعد سالها مرد همين كرد . بايد هم ما كه است كارهايی نمونه و مصداق دقيقا اين بگيرد عهده به سفارتخانه

كرديم . می

در خمينی درنزديكان اصول، همين براساس كرديد سعی آيا ــ اکرنت کریستینكنيد؟ نفوذ درفرانسه لوشاتو نوفل

درقلمرو مسئله اين که چرا بود، كشور وزارت وظیفه اين ــ مارانش دو الکساندر . در كه آنچه از فرانسه دولت كه دارم بیم اين از ولی شد می واقع فرانسه داخلی

) ( . از خمينی عالیجناب باشد نبوده مطلع بخوبی گذشت می خمينی اطرافيان بيندر که كرد می استفاده آتشين های سخنرانی كردن ضبط برای صوت ضبط كاست

. سپس خواند می فرا خدمت از فرار به را مسلح نيروهای و قیام، به را مردم آنمركزی ستاد آن در كه جائی شدند، می فرستاده شرقی برلين به ها، كاست اين

. به ما كه بود اين بود مستقر ايرانيان، غيرقانونی كمونيست حزب يعنی توده، حزبتوده حزب كه شديم متوجه شديم، مند عالقه گذشت می شرقی برلين در آنچه

و مرز مشكل بدون و كنند تكثيرمی نسخه هزاران در را نوارها اين شرقی، برلين . شهرها ساير و درتهران نوارها، اين آنجا، در فرستادند می ايران به نقل، و حمل

شد می .توزیع

: سوربن دانشگاه حقوق دکتری دانشجوی ساعدی امید تنظیم و ترجمه : سهرابستان تخلیص و ویرایش

*  **سالم * 

فرزندانمان * به که ماست گناه ، شود سپرده فراموشی به هخامنش اگر *نیاموختیمش

 

خشن * های بازی مثل ، آموزیم می فرزندانمان به دیگرکه چیز هزارها مگراند؟؟؟ آمده درسی های کتاب در *کامپیوتری،

 

میاندازیم * دیگری گردن را خودمان گناه *پس

 

داریم * اطالع تاریخمان و پیشینه از چقدر داریم؟ آگاهی چقدر ما *خود

 

کردیم * نمی تکرارش انقدر داشتیم آگاهی *اگر

 

رسید؟ : تصویب به تاریخ درسی کتاب از هخامنش بخش حذف میدانید آیا

 

نمیشناسند؟ : را کبیر کوروش اسم حتی دیگر ما فرزندان میدانید آیا

 

میدانید : تقویم 29آیا در فقط روز این و است کبیر کوروش جهانی روز اکتبرنیست؟ ایران

 

میدانید : سپاسگذار  آیا باید جمشید تخت کامل نابودی با ، دیگر سال چندخود های موزه در را جمشید تخت از چندی که باشیم فرانسه چون کشورهایی

کردند >حفظ

 

؟ * میدانید *آیا

میدانید * آیا به :** ـ کشوری و لشگری صورت به دولتی استخدام سیستم اولینکبیر ۴۰مدت کورش را دائم مستمری گرفتن و بازنشستگی سپس و خدمت سال

کرد گذاری پایه ایران .در

 

شدن : کشته بدلیل کورش فرزند کمبوجيه میدانید آیا اینکه ۱۲ـ و مصر در ایرانیپرداخته تمسخر و دادن دشنام به ایرانیان از خواهی عذر جای به مصر فرعون

با ، روز ۲۵۰بود در ایرانی سرباز بهار ۴۲هزار آغاز مصر ۵۲۵از به میالد از قبلبسیار مقداری مصر در قحطی آمدن بدلیل و کرد تصرف را مصر کل و کرد حمله

که . دارد وجود دیواری نقاشی یک مصر در اکنون کرد مصر وارد غله زیادیمیدهد نشان مصر خدایان به احترام حال در را ایران . کمبوجیه دین وجه هیچ به او

ننمود آنان به احترامی بی و نکرد تحمیل آنان به .را

 

که :** ** ایران ایالتهای بزرگان تمام مشورت و شور با کبیر داریوش میدانید آیا ـبهار در و شد برگزیده پادشاهی به بودند شده جمع پاسارگاد میالد ۵۲۰در از قبل

مناسبت همین برای و نهاد سر رابر ایران شاهنشاهی با ۲تاج دار طرح سکه نوع ) ترین ) ( ) رایج بعدها که داد قرار مردم اختیار در را نقره سیکو و طال داریک نام

شد جهان پولهای

 

و :** ** اجباری را سوادآموزی و عمومی تعلیمات طرح کبیر داریوش میدانید آیا ـبایست می مردم همه آن موجب به که گذاشت بنیان رایگان کامال صورت به

خط جایگزین را فنیقی یا آرامی خط مناسبت همین به که بدانند نوشتن و خواندنگرفت نام پهلوی خط بعدها که کرد . *میخی

 

زمستان :** ** و پایئز در داریوش میدانید آیا ساخت ۵۱۹ - ۵۱۸ـ نقشه میالد از قبلکمک با را آن نقشه مصر اهرام از گرفتن الهام با و کرد طراحی را پرسپولیس

آورد کاغد بروی مصری معماران از تن چندین

 

بابل :** ** ** تصرف از بعد داریوش میدانید آیا آن ۲۵ـ در که را برده یهودی هزارکرد آزاد بودند بابل شاه بردگی یوق زیر بر **شهر

 

به : را کورش بزرگ شاهراه خود پادشاهی دهم سال در داریوش میدانید آیا ـچین مغرب به خراسان از که کرد احداث را آسیا سراسری جاده و رساند اتمام

گرفت نام ابریشم جاده بعدها که میرفت

 

ماکت :** ** صورت به کبیر داریوش دستور به پرسپولیس بار اولین میدانید آیا ـکاخ ماکت فقط که باشد شده سازی شبیه آسیا کاخ بزرگترین از تا شد ساخته

کاخ ۳پرسپولیس ساخت کل و کشید طول انجامید ۸۰سال طول به *سال

*

آسیا :** ** هنر نمایشگاه که پرسپولیس کاخ ساخت برای داریوش میدانید آیا ـصورت ۲۵بوده به کارگر و ۱۰هزار تابستان در کار ۸ساعت به زمستان در ساعت

هر استادکار هر به و بود به ) ( ۵گماشته و داده می داریک طال سکه یک یکبار روزروزانه آنها مزد از غیر به کارگران از خانواده روغن ۲۵۰هر با همراه گوشت -گرم

هر - و است میداده پنیر و عسل داشتند ۱۰کره استراحت یکبار روز

 

میدانید ** آیا نیم :** ـ از بیش کارگران به کاخ ساخت برای سال هر در داریوشمحسوب دنیا کاخ ترین گران مورخان گفته به که است داده می مزد طال میلیون

مشغول . میشده بیگاری به کارگران مصر زماندر همان در که است حالی در ایناست بوده همراه نیز شالق با که مزد پرداخت بدون اند بوده

 

ماه :** ) ** کنونی تقویم میدانید آیا و ( ۳۰ـ شد گذاری پایه داریوش دستور به روز " بسیج " تون دنی بابلی دانشمند ریاست به ایران تقویم اصالح برای را هیاتی او

در . و بوده تعطیل ماه پانزدهم و اول روز داریوش جدید تقویم طبق بر بود کردهدارای سال و ۵طول مذهبی و ۳۱عید نوروز آنها از یکی که رسمی تعطیلی روز

است بوده سیاوش سوگ دیگری

 

به :** ** و کرد گزاری پایه ایران در را وظیفه نظام و پادگان داریوش میدانید آیا ـو بروند خدمت به باید وزیر فرزند چه و شاه فرزند چه جوانان تمام آن مناسبت

کنند دفاع پارس سرزمین از بتوانند تا ببینند نظامی تعلیمات

 

آب :** - ** وزارت راه وزارت ایران در بار اولین برای داریوش میدانید آیا -ـامالک اطالعات - سازمان بنیان ) ( - سازمان را چاپارخانه تلگراف و پست سازمان

نهاد

 

داریوش :** ** توسط جهان در شده سازی زیر و شوسه راه اولین میدانید آیا ـشد ساخته

 

از :** ** جزوی که هندوستان در آب قحطی از جلوگیری برای داریوش میدانید آیا ـنهاد بنا سند رود بروی عظیم سدی بوده ایران *امپراطوری

 

ایران :** ** به و بود گریخته خود کشور از مذهبی بدالیل که فیثاغورث میدانید آیا ـدائم مستمری با همراه خوب زندگی یک دارای کبیر داریوش توسط بود آورده پناه

شد

 

کبیر :** ** داریوش سلطنت طول در میدانید آیا شورش ۲۴۲ـ او علیه حکمرانبربا که بوده پادشاهی او و بودند بر ۲۴۲کرده را همه کردو مقابله شورش مورد

آخرپادشاهی . سال در او داد بسط ایران سرتاسر در را عدالت و نشاند خود جایاندازه جایگذاشت ۱۰به بر دولتی خزانه در مالی ذخیره انگلستان لیره میلیون

 

سال :** ** در داریوش میدانید آیا داد ۵۲۱ـ فرمان میالد از عدالت : قبل مناجتماع پایین طبقات به باال طبقات ظلم از و متنفرم گناه از ، دارم رادوست

خشنودنیستم

درود بر شما ميهن پرستان گرامي همانطور كه دوستان ارجمندمون فرمودند اينها صد البته

فرهنگ اين كشور رو نشانه رفته اند در زمان خداوندگار سخن فردوسي بزرگ زبان ملت ايران در

خال تغيير از پارسي به عربي بود كه حكيم توس با شاهكار خود و خلق اثر عظيم شاهنامه بزرگترين خدمت را به فرهنگ

و ادب اين مرز و بوم كردبطوري كه خود فردوسي فرموده

زمن جمله كشور شود پر سخن              چو اين نامور نامه آمد به بن كه تخم سخن را پراكنده ام       نميرم از اين پس كه من زنده ام

پس از مرگ بر من كند آفرين    هرآنكس كه دارد هش و رأي و دين

اما انگار پس از گذشت هزار سال از دوران فردوسي بزرگباز عده اي سعي در ترويج فرهنگ عربي در كشور ما دارن چرا توي دبيرستان ها و دانشگاههاي ما زبان عربي تدريس

ميشه؟

اين ما هستيم كه بايد جلوي اين تهاجم همه جانبه ي فرهنگيرو بگيريم

به نظر من تهاجم فرهنگي كه از داخل به ما ضربه بزنه خيليخطرناك تره

--- On Wed, 3/3/10, Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in> wrote:

From: Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: جستاری درباره ی جشنچهارشنبه سوریTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Wednesday, March 3, 2010, 3:05 AM 

درود بر شما دوست گرامی من، عالوه بر مطهری جدیدا آقای احمدی  مقدم هم گویا در رابطه با چهارشنبه سوری اظهار فضل

نمودند...این ها دشمن ایران، فرهنگ ایران و مردم ایران.هستند و انتظاری بیش از این از این متحجران نمی رود

ولی همانطور که آقای موسوی گفتند جشن چهارشنبه سوریما ایرانیان، روز پیروزی روشنایی بر اهریمن تاریکی است

نوشتار تارنگار من درباره چهارشنبه سوری را می توانیددرنشانی زیر بخوانید

http://shabeirani. blogspot. com/2009/ 03/blog-post. html

 جاوید ایران زمین

From: Dariush Mah <dariush1347@ yahoo.com>To: aryan1000@gmail. comSent: Tue, 2 March, 2010 7:42:28 PMSubject: ▌aariaboom▐═► جستاری درباره ی جشنچهارشنبه سوری

  سوری چهارشنبه جشن درباره ی جستاری

بخوانید پایان .تا

 

سال نوروز روزهای در مطهری سخنرانی از بخشفرهنگی ١٣٤٩ ارزش های و باورها درباره ی تهران، در

درباره ی او اندیشان هم و او دیدگاه و ایران كهنبودن :ایرانی

 

============ ===

..." : گذشته در ما نیاكان مطهری مرتضی الله آیتچهارشنبه كنیم، می چنین هم ما اند، كرده می چنین

آخر چهارشنبه شمسی، سال آخر شود، می سال آخربگیم باید كه ها، خانواده از بسیاری شود، می اسفنداحمق های خانواده از بسیاری ها، احمق های خانواده

می روشن هیزمی كنند، می روشن آتش یاالله ده ها،دونم نمی هیكل یك با گنده مر و سر آدمهای بعد كنند،

من زردی آتش ای پرند، می آتش روی از چنان و چنین . خب است حماقت چقدر این من، از تو سرخی تو، از

كنید؟ می چنین مردم چرا مال است سنتی یك این آقا . یك بینید می وقتی كردند می چنین ما پدران قدیم از

است شما پدران خریت دلیل و است احمقانه كارهی را حماقت سند دومرتبه چرا بپوشانید، را روش

سند یك فقط این كنید، می تجدید سال به سال

سند این كنید می كوشش هی كه است حماقتپدر چنین كه ایم ما دارید، نگه زنده همیشه را حماقت

ایم داشته احمقی های مادر "...و

============ ==

 

گذشته و بودن ايرانی به ما بدانيد مطهری هاو بسيار زيبای مان آيين و پربار فرهنگ و شكوهمند

فرهنگ به نه سرافرازيم؛ جهان همه ی در بسيارخود انديش كوته فرهنگ كه خور سوسمار حجاز تازيان

گري وحشي و چپاول و كشتار شمشير، زور به رادادند .رواج

 

زدن سر توی يا است حماقت سوری چهارشنبه جشنخوردن افسوس گرفتن، عزا كردن، گريه زني، قمه و

و چراغ چهل و گرفتن ماتم و داشتن گناه بار همواره واداب يا است حماقت سوری چهارشنبه کشيدن؟ علميا است حماقت سوری چهارشنبه رفتن؟ مستراح

چهارشنبه شمردن؟ نيمه و خرد كم كنيز، را زناندختر با ازدواج يا است حماقت ساله؟ ٩سوری

رساله هايتان يا است حماقت سوری چهارشنبهچهارشنبه شيرخواره؟ بچه ی به نزديكی درباره ی

صیغه و زن چند فرهنگ يا است حماقت سوریو  اي اعدام يا است حماقت سوری چهارشنبه داشتن؟

يا است حماقت سوری چهارشنبه كردن؟ سنگسارحماقت سوری چهارشنبه بريدن؟ دست و زدن شالق

زير و شكم آداب درباره ی شما رساله های يا استكردن نيايش يا است حماقت سوری چهارشنبه شكم؟

و وکثیف چرک وپای دست و بدن ساختگی  با زبان را خود باور يا است حماقت سوری چهارشنبه عربی؟

است حماقت سوری چهارشنبه دانستن؟ كامل و برتر

چهارشنبه پرستی؟ مرده و آرامگاه ها پرستش ياانتحار؟ مرز تا تعصب يا است حماقت سوری

كوركورانه پيروی يا است حماقت سوری چهارشنبهبه) ( يا است حماقت سوری چهارشنبه ؟ مقلد و تقليد ؟ مردم تحديد و خوراندن ديگران به را خود باور زور

و ناجی اميد به يا است حماقت سوری چهارشنبهيا است حماقت سوری چهارشنبه نشستن؟ سرنوشت

يا است حماقت سوری چهارشنبه كردن؟ استخارهچهارشنبه عام؟ مال در بی گناه جانوران كردن قربانی

انتحاري و استشهادي عملیات يا است حماقت سوریبگذرد ......... نيز اين گناه بي مردم خونريزي و خون .و

 

باد ايدون) كيومرث ) گويمرد

> >

> A> woman goes to the doctor, beaten black and blue. . . . .

> >

زنی <و < کبود صورت و سر با

سراغ  زخمی <میره < دکتر

> > Doctor:

> "What happened?"دکتر <

پرسه می < :افتاده؟ < اتفاقی چه

> >

> Woman: "Doctor, I don't know what to do. Every> time my husband comes home drunk he beats me to a

> pulp..."

خانم <> : دونم نمی دیگه دکتر، میگه جواب در

> . میاد مست شوهرم وقت هر کنم چکارمی < له لگد و مشت زیر منو خونه،

.کنه <>

> >

> Doctor:> "I have a real good medicine against that: When your

> husband comes home drunk, just take a cup of green tea and> start gargling with it... Just gargle and gargle".

دکتر <> : وقت: هر منه پیش دردت دوای خبو گفت

چای < فنجون یه خونه، اومد مست شوهرتقرقره < به کن شروع و بردار سبز

و کردن. <بده < ادامه رو کار .این

> >

> 2 weeks later she comes back to the doctor and looks reborn> and fresh again.

دو <خانم < بعد،اون با هفته

دکتر < پیش سرزنده و سالم ظاهری.برگشت <

> >

> Woman: "Doc, that was a brilliant idea! Every time my> husband came home drunk I gargled repeatedly with green tea

> and he never touched me.خانم <

العاده: < فوق پیشنهادتون دکتر، گفتخونه. < اومد مست شوهرم بار هر ،بود

و < چای کردن قرقره به کردم شروع منکاری < من به دیگه شوهرم

.نداشت <> >

> Doctor: "You see how keeping your mouth shut> helps!!!

> دکتر <

رو: < زبونت جلوی اگه میبینی گفتحل < چیزا خیلی بگیری

!!میشن <

بیرون شکار برای درباریانش و مغول چنگیزخان صبح، روز یکچنگیزخان. و برداشتند را کمانشان تیرو همراهانش رفتند

. پیکانی هر از شاهین نشاند ساعدش روی را محبوبش شاهینو برود باال آسمان در توانست می که چرا بود، بهتر و تر دقیق

.. دید نمی انسان که ببیند را آنچه . چنگیزخان نکردند شکاری گروه، هیجان و شور تمام وجود با اما

باعث اش ناکامی آنکه برای اما برگشت، اردو به مایوستصمیم و شد جدا گروه از نشود، همراهانش ی روحیه تضعیف

. بزند قدم تنها گرفتو خستگی از خان بود نزدیک و بودند مانده جنگل در حد از بیشتر

. خشکانده را جویبارها تمام تابستان گرمای بیاید در پا از تشنگی – ! که – دید آبی ی رگه معجزه اینکه تا کرد، نمی پیدا آبی و بود

. بود جاری جلویش سنگی روی ازی نقره جام و گذاشت زمین بر بازویش روی از را شاهین خان

. جام پرشدن برداشت بود، همراهش همیشه که را کوچکشلبش به را آن خواست می وقتی اما کشید، طول زیادی مدت

. انداخت بیرون او دست از را جام و زد بال شاهین کند، نزدیکشاید بود، محبوبش حیوان شاهین اما شد، خشمگین خان چنگیز

. و زدود آن از را خاک برداشت، را جام بود اش تشنه هم او . دوباره شاهین که بود نشده پر نیمه تا جام اما کرد پرش دوباره

... ریخت بیرون را آبش و کرد پرت را آننباید دانست می اما داشت، دوست را حیوانش چنگیزخان

اگر که چرا کند، احترامی بی او به شکلی هیچ به کسی بگذاردگفت می سربازانش به بعد دید، می را صحنه این دور از کسی

. کند مهار را ساده ی پرنده یک تواند نمی کبیر فاتح کهشروع و برداشت را جام کشید، بیرون غالف از شمشیر بار این

. را دیگری و بود دوخته آب به را چشمش یک آن کردن پر به کرد . بنوشد، را آن خواست می و شد پر جام که همین شاهین به

. یک با چنگیزخان آورد حمله او طرف به و زد بال دوباره شاهین . شکافت را شاهین ی سینه دقیق ی ضربه

. هر به بود مصمم که چنگیزخان بود شده خشک آب جریان. کند پیدا را سرچشمه تا رفت باال صخره از بنوشد، را آب شکلی

کوچکی آب ی برکه باال آن که شد متوجه تعجب کمال در امااز یکی آن، وسط و است

. بود، خورده آب از اگر است مرده منطقه مارهای ترین سمی . نبود زندگان میان در دیگر

. برگشت اردوگاه به و گرفت آغوش در را اش مرده شاهین خاناز یکی روی و بسازند پرنده این از زرینی ی مجسمه داد دستور

: کنند حک هایش بالهنوز» ندارید، دوست که کند می کاری وقتی حتا دوست، یک

». شماست دوست

: نوشتند دیگرش بال بر و». است» شکست به محکوم خشم، روی از عمل هر

 آقای. باورهای از بسیاری نه و دارم قبول را کمونیستها نه شخصه به من درود

. گرایشات موسوی آقای که داره تازگی کامال برام موضوع این ولی را موسوی . بیشتر موسوی آقای کمونیستی گرایشات درباره کنم می خواهش داشته کمونیستی

. . کنید روشنم میشم خوشحال و ندارم شناختی و اطالع هیچ باره این در بدید توضیحباشید شادکام

--- On Sat, 2/27/10, Mina Samiromizadeh <msamiromizadeh@ yahoo.com> wrote:

From: Mina Samiromizadeh <msamiromizadeh@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: موسوی حسین میر با کلمه تارنمای گوی و گفتTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Saturday, February 27, 2010, 1:00 PM

 

.. سالم رسانی اطالع برای بهزاد از تشکر با یک این از پیش موسوی با  آقای اقتصاددان ولی بود کمونیستی خرداد  گرایشات از ماه بعد

اما نیست سیاسی کامال چه اگر که داد نشان. دارد را بودن سیاستمدار برای الزم پتانسیل

بسیار دقت با ایشان های مصاحبه و ها و بیانیه دنبال را طلبی هماورد توجه، قابل ظرافت

شرط ایشان پیشنهادات به عمل و میکنند

پذیرش واقع در و دولت پذیرش برای محالی. است نظام از  مشروعیت هوشمندانه کامال

خودداری رفسنجانی آقای عملکرد به اشارهو اند که  کرده دهد می نشان اخیر  این اقدام یا

یا و بوده شده هماهنگ رفسنجانی فعال آقای شود پرداخته آن به مصالحی به بنا نباید

Mina Simeromizadeh

--- On Sat, 27/2/10, ~ BehzaD ~ <aariapoor@yahoo. com> wrote:

From: ~ BehzaD ~ <aariapoor@yahoo. com>Subject: ▌aariaboom▐═► موسوی حسین میر با کلمه تارنمای گوی و گفتTo: "Group aariaboom" <aariaboom@yahoogrou ps.com>Date: Saturday, 27 February, 2010, 11:00 PM

 

حسین میر با کلمه تارنمای گوی و گفت کامل متن موسوی

 

سبز جنبش اصلی استراتژی ها آگاهی گسترش

 

خالصه:

 

   مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جــوان و یــا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند

        قــانون اساســی، بــرای یـک27اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصــل

ــا راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه ی استقبال می تواند به حرف و حدیث ه پایان دهد

 

   راراهپیمایی مهندســی شــده بهمن امسال اصــطالح 22برای راهپیمایی بیشتر می پسندم

 

   اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخــاری نــدارد، بلکــه شــبیه همــان ذهــنیت استبدادی و رویه های پیش از انقالب است

 

   خــرداد و مراســم25افتخار واقعی به شرکت خودجوش مــردم در راهپیمــایی های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده یــا احیانــا اجبــاری بــا این

همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب

 

   جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمــره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد

 

   هدف جنبش سبز از همان اول، اصالح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه ی اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم

 

   ،ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقــوق خــود کتــک نخورنــد کــارگران بــابت درخواســت حــق خــود مــورد تهــاجم قــرار نگیرنــد و زنــان بــابت

درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند

 

   مهم آن است که در چهارچوب »هــر شــهروند، یــک رســانه«، هــر عالقمنــد بــه جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همــه ی اقشــار

و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند

 

        جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است

 

   عالقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه ی نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پــرچم کشــورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکم ترین دلیل برای عدم عالقه ی یک فرقه

به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم

 

   ،جنبش راه سبز باید به طور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند

 

        سبز بودن به لباس و نماد نیست. ســبز بــودن بــه رفتــار و اخالق است.

 

 

به موسوی حسین میر با کلمه سایت گوی و گفت کامل متن: است زیر شرح

 

بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیــادی در مــورد این۲۲*سه هفته از راهپیمایی راهپیمایی گفته شده است. نظر شما درباره ی این راهپیمایی چیست؟

 

بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم۲۲- مراسم بــه مناســبت هــای مختلــف از جملــه۵۷دنباله ی راهپیمــایی هــای میلیــونی ســال

تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی کـه بـه انقالب عالقـه دارنــد در این مراسم شرکت می کنند و معموال در بسیج مردم بــرای راهپیمــایی، نهادهــای سنتی مثل مساجد و هیئت ها نقش بزرگی دارند. معموال این مراسم در هر سال متــأثر از اتفاقــات مهم آن ســال و فضــای سیاســی کشــور اســت و امســال این مراسم تحت تأثیر انتخابــات دهم و اتفاقــات بعــد از آن بــود و دولت بــا هزینــه یــای خــاص اداری گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل ه

سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.

 

* راهپیمایی امسال با سال های قبل چه تفاوت هایی داشت؟

 

- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه بــه شــکل گــیریــأثیر نحــوه جنبش اجتماعی - سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت ت

ی حضور این جنبش در راهپیمایی بود. در هیچ ســالی این همــه نــیروی نظــامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشــیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در ســال هــای قبــل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شــعاری کــه می خواســتند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیــدن یــک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی

را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.

 

* فکر می کنید حجم مردمی که بــه جنبش ســبز عالقــه دارنــد در این راهپیمــایی چقدر بود؟

 

ــد. یکی از - آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمی ۲۲ خــرداد و مقایســه ی آن بــا ۲۵این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجــوش

بهمن است و قرینــه ی دیگـر فضــای خـالی میــدان آزادی بـه هنگــام ســخنرانی و مقایسه ی آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنــوز جــوابی بــرای خــالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصــد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیســت بــوده انــد، مخصوصا برای کسانی که ســال هــای قبــل حضــور مــردم در میــدان را مشــاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نظام تخمین وزن جمعیتی جنبش ســبز اهمیت داشــت، جلــوی ابــراز هــویت جمعیت هــای ســبز را نمی گــرفت. ولی وحشــت از آشکار شدن این هــویت و دامنــه ی آن، این فرصــت تــاریخی را گــرفت. این امــر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضــر بـود. روشــن اسـت کـه پنهـان نگـه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهــد شــد. ولی بنــده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبال داده ایم

۲۷را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه ســبز بــا توجــه بــه اصــل قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعــوت کننــد. نحــوه ی اســتقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصالح طلب و مراجع عظام و دیگــر شخصــیت هــای نظــام نمی بــود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم کـه اکـثریت آن را نیروهــای نظــامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودند تشــکیل می داد، یعــنی مســیرهای

راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.

 

*گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عده ای بــه دلیــل مسائل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند.

 

- اصـطالح راهپیمــایی مهندسـی شـده را بیشـتر می پسـندم. بنــده بـا تــوهین بــه کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبــود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شــمرده شــود. همــه هموطنــان مــا هســتند. منهــای یــک عــده قمــه کش و آدمکش، همــه خواهران و بــرادران مـا هســتند. حـتی نیروهــای نظــامی و انتظـامی بــرادران مـا هستند و می دانیم که مجبــور بــه اعمــال خشــونت می شــوند. البتــه هزینــه هــای گزاف و استفاده از اهرم هــای اســتخدامی و امکانــات دولـتی بــرای جمـع کــردنــان جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زم جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چــه موانــع شــرعی و اجــرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه هــا و خســارت هــای وارده را تقبــل کنــد، کــه کــرد. ولی بــرای این راهپیمــایی، تقریبــا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفتــه شــده بــود. اینگونــه مهندســی اجتماعــات نــه تنهــا افتخاری ندارد، بلکه شـبیه همـان ذهـنیت اسـتبدادی و رویـه هـای پیش از انقالب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمنــدی در تجمعــات مــورد نظــر آنهـا شــرکت

و بعد از آن این بوده۵۷نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال که مردم بــه طــور خودجــوش در این نــوع مراســم شــرکت می کردنــد و افتخــار

خرداد و مراسم هــای بعــد از۲۵واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همــه هزینــه

و فضای امنیتی و ارعاب.

 

* آیــا بین شــما و آقایــان کــروبی و خــاتمی مشــورتی بــرای موضــع گــیری هــا و تصمیمات صورت می گیرد؟

 

- ارتباط بــا این بزرگــواران همیشــه وجــود دارد. بــا دســتگیری هــای وســیعی کــه صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امــروز بیشــتر اســت و بنــده خــدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خــوبی در این زمینــه وجــود دارد. البتــه بــه نفــع کشور بود کــه بــه جـای سیاســت هــای ســرکوب و پرکـردن زنــدان هــا، سیاســت حمایت از ایجاد یک تشکیالت نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجــود را قبول ندارند در چهارچوب نظـام وجـود داشـت و بـه نظـر بنــده تنهـا راه عـدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی بــه خــارج از کشــور همین اســت. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یک طرفه شــدن آن و بســته شــدن روزنامــه هــای کشــور و زنــدانی شــدن ده هــا روزنامــه نگــار، بــه نظــر می آیــد کــه ایجــادــکار و در تشکیالتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آش چارچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعال منتفی است و هنوز بــه اعتقــاد اینجانب راهبرد »هر شهروند، یک رسانه« و همچنین گسترش فعالیت های شبکه ی اجتماعی در جهت گســترش آگــاهی هــای سیاســی و اجتمــاعی، یــک ضــرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشــوار در کنــار ضـررهایی

ــه که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه ی عالقمندان به جنبش ســبز ب خود و شبکه های بیشـمار اجتمـاعی در جامعـه اســت. در این میــان، اســتفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کامال قابل اتکــا، افــراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل با هم قرار داده است. شبیه بازارهای سنتی کــه تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار بــه هم پیوســته از واحدها را تداعی می کنــد. جــالب اســت در یــک راســته بــازار، می توانــد اختالف عقیده و سالیق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنــوع، وحــدت مفهــومی و

وحدت عملی بازار را به هم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.

 

* تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه ی آن را در بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حل های دیگری برای پیگیری۲۲راهپیمایی

اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟

 

- این سؤالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور کــه نبایــد دچــار روزمــرگی و انفعــال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همــان اول، اصــالح در چارچوب اصولی روشن بود. نقطه ی اتصال را همگی رنگ ســبز گرفــتیم. هــدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجــاد کنــد، تحقــق اجــرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افــرادی و یــا حــرکت هــایی در این بین پیــدا شدند که خواستند از این خـط بگذرنــد و یــا بـه اصـطالح خـط شــکنی کننــد، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتهــا هم همین راه را خواهــد رفت. بنــده بارهــا دربــاره ی اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه ی کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همــراه، حراست از آن را مــورد تأکیــد قــرار داده ام. صــحنه ی خیابــان هــا و آنچــه در آن گذشــته را بایــد یکی از راه هــایی بشــماریم کــه جنبش ســبز تالش کــرده اســت اهداف و نیات خود را به گوش همه ی ملت و جهانیــان برسـاند. ولی اسـتفاده از خیابــان هــا، تنهــا راه نبــوده اســت. ده هــا میلیــون ایــرانی کــه در این کشــور بــا سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانــه، سیاســت هــای ویرانگــر اقتصــادی، رواج فســاد و دروغ معــترض هســتند، خواهــان تغیــیراتی هســتند کــه بــه آنهــا مجــال می دهــد بــا حــاکمیت بــر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از ســوی کــارگزاران بی کفــایت را تغیــیر

دهند.

 

ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد بــا جهــان خــارج بــه جــای دعــوا و دشــمنی، تعامــل داشــته باشــد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کنــد. ملت مــا می خواهــد کاالهــای تولیــدی،

اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشــترین پــروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشــور در بنگــاه هــای شــبه دولــتی و نــیز ســپاه جمــع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یــک وظیفــه ی دینی و اسالمی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم بـا دســتکاری و دروغ، از چشـم مــردم پنهـان نشـود. ملت مـا می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خــود کتــک نخورنــد، کــارگران بــابتــع تبعیض درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رف مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجــازه بدهد که در رسانه ی ملی، صدای همه ی ملت شنیده شود و نه افراد خاصی کــه کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هســتند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک

و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.

 

ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفــنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگــاه و رشــید اســت و دوســت ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آن را تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هــر روز دســتورالعمل هــای آمرانــه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه ی اقشار، این آگاهی به مردم برسد کــه این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواســت آن اســت بلکــه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کامال اسالمی و عین قانون اساسی وــه ی ــه جنب ــا ن ــنی ماســت. این خواســته ه ــا مــردم ســااالری دی ــق ب کــامال منطب ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ی ضــدملی و نه جنبه ی ضد نظام. این ها حقـوق مـردم هسـتند و بـه همین دلیــل مــردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقــوق بشــر، رفــع تبعیض هــا، تحمــل عقایــد و نظریــات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیســتند کــه پیگــیری آنــیری ــرعکس، جلوگ ها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. ب از طرح این مطالبات، عالمت استبداد و تحریف اهداف انقالب اسالمی است کـه

با شعار استقالل، آزادی، جمهوری اسالمی پیروز شده است.

 

در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که زمینه ی هر تغییر اساســی در جهت اصــالحــیر گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغیــاط وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه ی اقشار و همه ی نق کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مــردم و یکی از امکانات آن ها برای نیل بــه اهــداف سیاســی، اجتمــاعی و فــرهنگی آن هاست. مهم آن است که در چهارچوب »هر شهروند، یک رســانه«، هــر عالقمنــد به جنبش ســبز، راهی بــرای گســترش این آگــاهی و تعمیــق آن در میــان همــه یــد. گســترش اگــاهی هــا، ــدا کن ــویژه در اقشــار مستضــعف جامعــه پی اقشــار و ب

استراتژی اصلی جنبش اســت. البتــه بایــد متواضــع باشــیم. هــدف آن نیســت کــه تغییرات ناشی از این استراتژی حتما به دســت ســبزها اتفــاق بیفتــد. ســبز بــودن یعنی »خــود« در میــان نبــودن و خودخــواه نبــودن. در این راه مــا هم در صــورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمــیز و قــانونی اســتفاده می کــنیم و هم همه ی امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یــک همــراه جنبش ســبز، بــاز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنــوان مهم تــرین وســیله بــرای نیــل بــه پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آن ها به دســت

آوریم.

 

* نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را در ارتباط با تغیــیرات چگونــه می بینید؟

 

- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشــتر شــود، نــیروی عظیم تــری پشــت این مطالبــات قــرارــیر، خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغی سرمایه ی ملت برای تغییرات سیاســی و اجتمــاعی اســت. نکتــه ای کــه دوســت دارم به عنوان یک همراه کوچک به عالقمندان راه سبز عرض کنم این اســت کــهــیرات هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیســت کــه این تغی حتما به دست این یا آن فرد صورت بگــیرد. مــا بایــد یــک اصــل اخالقی را بــه یــاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی به دست ما صورت نپــذیرد. بــه همین دلیــل، ضــمن آن کــه محکم بــر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خــود حــاکمیت بــه سمت این راه حــل هــا کــه برآمــده از خواســت ملت و میثــاق ملی ماســت پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقــاق حقــوق مردم و اجرای بــدون تنــازل قــانون اساســی صــورت گــیرد، مــا آن را نــه عالمت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلــوه خــواهیم داد، بلکــه آن اقدام عالمت قدرت جمهوری اسالمی خواهد بود. مــا دوســت داریم کــه خــود حاکمیت، متشکل از همه ی ارکان آن، تضمین هـای الزم را بـرای انتخابـات هـای

آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد.

 

ما دوست داریم خــود حــاکمیت بــه دنبــال آزادی زنــدانیان، توســعه ی سیاســی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه هــا و آزادی آن هــا باشــد. بنــده صــریحا می گویم انتشار »کلمه ی سبز« و »اعتماد ملی« حتی اگر ضرری هم داشــته باشــد، ضرر آن کمتر از رسانه هــای غــیرملی داخلی و رســانه هــای خــارجی اســت. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنــونی قبــول نخواهـد شــد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادیویی و تلویزیــونی بــرای جنبش ســبز، نظــام راــرس آن را دارم کــه ــده ت ــد. بن ــه وحــدت ملی کمــک می کن ــد و ب تقــویت می کن

ــه هم عقب ــدم منطق محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چن بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج بــرون مــرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن هــا و فیلــتر کــردن هــا، این امــواج را می

توانیم کنترل کنیم.

 

به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند بهمن حضــور داشــت، آینــده ی خــوب بــرای۲۲همانطور که جنبش ســبز در روز

کشور هم در گرو ایجـاد زمینــه بــرای وحــدت بین همـه ی مـردم و اقشـار مـردمــاله و است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به »خس و خاشاک«، »گوس بزغاله« و »یک قشر محدود و اندک«. سیره ی پیامبران و امامان مــا نشــان می دهد که هیچگاه حــتی بــه دشــمنان دین دشــنام نمی دادنــد. آن هــا بــرای کــرامت انسانی ارزش قایل بودند و به جای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانیــد. شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه ی آن ها را به سوی حق جذب کنن مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتارهای غیر دینی بلکه ضد دیــنیــان را بــه ــارانش می شــود، آن ــامبر و ی ــد. وقــتی در قــرآن صــحبت از پی رواج یاب مهربانی در میان خود و مقابله ی محکم با دشــمنان بشــریت توصــیف می کنــد و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشـان، همــه ی مســلمانان بـه یـک درجـه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینــداری رحمــانی و قــدرت طلــبی در لباس دین را می فهمنــد. این تعریــف یــک ملت نیســت. این حــاکمیت یــک فرقــهــت است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی اســه ای، رفتن که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سالح ما در مقابل چنین کژراه به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمــان هــایی اســت کــه بــه ایــرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در ســطح ملی منجــر می شــود. در چــنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقــدس، همــه ی ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همــه ی اقشــار، همــه ی قــومیت ها، همه ی فرهنگ ها و همه ی جناح هاســت. عالقمنــدان بــه جنبش راه ســبز بــه

نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این ایرانی بودن خود و همه ی روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشــکوک هســتیم و آن را محکم ترین دلیل برای عدم عالقه ی یک فرقــه بــه منــافع و ارزش هــا و فرهنــگ

ملی می دانیم.

 

ــا۱۷* در اطالعیه ی شماره راه حل هایی برای برون رفت اعالم شده اســت. آی غیر از راه حل های ارایه شده، راه حــل هــای دیگــری هم می توانــد مــورد توجــه

قرار گیرد؟

 

آن است که قبول وجــود۱۷- یک نکته بسیار حساس در مورد اطالعیه ی شماره

بحران، به عنوان بخشــی از راه حــل شــمرده شــده اســت. از ســوی دیگــر بنــده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قــدم هــایی برداشــته شــود کــه بــه فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعالم شود که همه ی زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقین دارم که این اقدام قبــل از جنــاح ها و گروه ها، مورد اقبال همه ی مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را

می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم.

 

ــا ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یک بار هم با احــترام ب مردم صحبت کنیم. در بعضــی مــوارد، اجتنــاب از بــرخی اقــدامات نامناســب میــادقیه در تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان ص

بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده ی شـهدا و فرزنـدان آن هاسـت.۲۲ چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می توانــد بـه نظـام مـا کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خــاتمی و کــروبی بــه صــفوف مــردم و اعالم عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرســتادن عــده ای چماقــدار و قمه و زنجیر به دست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترسـاندن ملت بدانـد؟ اگـر چـنین پـیروزی هـنر بـود، مـا و همـه ی جهانیان، حمله ی صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه ی فرقــه گــرایی، ســبعیت ایجــاد

می کند.

 

ــدان این ملت به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هســتند، فرزن از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بــارتر اینکــه در ســطوح مختلــف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کســانی هســتند. این توهیــنی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه اســت این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کننــد. ای کــاش نــیروی انتظــامی و نیروهــای امنیــتیــرای کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضــای امن ب همه ی ایرانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجــک فلفلی و شــیمیایی آلــوده شــود؟ همــه ی این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کنــد. تضــمین انتخابــات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهــد گــرفت. جنبش راه ســبز بایــد بــه طور مکرر و در هر شرایط و مکــان، روی انتخابــات آزاد، رقــابتی و غیرگزینشــی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شــدن فضــای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به

گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه ی مردم کشورمان برسانیم.

 

*درباره ی نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجــود دارد. نظر شما چیست؟

 

- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گروه های مرجع مهم جامعه ی مــا متولــد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کــرده اســت. در این زمینــه بــه عنــوان

ــگاه۱۱۶ مثال به نامه ی استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانش فرزند انقالب است و بنده هم بــه عنــوان یــک عضــو کوچــک از خــدمتگزاران اول انقالب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند کــه این دانشــگاه دوره ی کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت بـه ســایر دانشـگاه هـا بـاال اسـت. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که در فعــالیت هــای اول انقالب نقش

تن از اســاتید این دانشــگاه در کنــار بیانیــه هــای مشــابه۱۱۶فراوانی داشته انــد. فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسالمی و نهادهــای دانشــگاهیــان ــا و در می ــگاه ه ــور جنبش در دانش ــد حض ــه ح ــا چ ــد ت ــان می ده ــر نش دیگ دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما درــکاران و ــان، ورزش ــارگران، جنبش زن ــین، ک ــان، مهندس ــکان، معلم ــان پزش می هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه ی فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری بــه شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفتــه می شــود بعــد از انتخابــات، نزدیــک هــزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شــده و تعــداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده اســت. چــنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شــاید فرهنــگ هــای جهــانی بی نظــیر اســت. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواست های جنبش در آینده کشــورمان می دانم. چــرا وقــتی میلیــون هــا

دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟

 

* در مورد روحانیون چطور؟

 

- در بدنه ی جنبش، تعداد قابل مالحظــه ای از روحــانیون متعهــد و آگــاه و مبــارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه ی روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل مـا هیچگــاه مـردم را بـا الفـاظ رکیک خطاب نمی کنند یــا از قتــل و ریختن خــون و در محبس کــردن بی گناهــان حمــایت نمی کننــد. روحــانیت اصــیل مــا می دانــد کــه تهمت و شــکنجه و آبــرویــا ــانیون واقعی م ــالم چیســت. روح ــس حکمش در اس ــران را ریختن و تجس دیگ مصالح اســالمی و ملی را از منـافع فرقـه ای و جنـاحی تشـخیص می دهـد و این

روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هســتند و اهمیت این وحــدت را جنبش و پشــتوانه ی می دانند مــا روحــانیون فعــال در جنبش ســبز را ذخــیره ی

بسیار مهم آن می دانیم. حضور آن ها در جنبش ســبز در شــرایطی کــه از انــواعــان روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگ

استفاده می شود، جنبه ی حیاتی دارد.

 

به همین دلیل، به همه ی کسانی که به امید آینده ای بهتر بــرای ایــران عزیــز بــه جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مــراقب باشــیم در دام تبلیغــاتی کــه می خواهــد روحــانیت کشــور را بــه جنبش بی اعتمــاد کنــد نیفــتیم. کارنــاوال روز

و نمایش هــا و تمهیــدات شــبیه آن از یادمــان نــرود. مخالفــان۷۶عاشورای سال ــد ــنی پایبن ــه هیچ اصــول اخالقی و دی ــه همــه، ولی بخشــی از آن، ب جنبش اگــر ن

نیستند.

 

* پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟

 

- مراسم این روز، یادمان جشنواره ی نور علیه تاریکی است امــا عالقمنــدان بــهــد، جنبش راه سبز ضمن آن که به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبســتگی دارن حاضر نیستند که این نوع مراسم ها بــاعث اذیت و آزار مــردم بشــود. مخصوصــا توجه کــنیم کــه ممکن اســت مخالفـان جنبش بخواهنــد بــا برنامــه ای کــه قبال هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بــدنام کننــد. بنــده مطمئن هســتم کــه

هنجارشکنانه یا تخریــبی کــه مــوجب اذیت و آزار مــردم سبزها در هیچ برنامه ی بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشــی جنبش ســبز کــه تالش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیــق باشــد ســازگاری

ــار و اخالقندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست، سبز بودن به رفت . اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گــیرد و اعضــای جنبش یکــدیگر را بــهاست

رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی کــه ممکن اســت عــده ای در لبــاس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.

 

* و نکته آخر؟

 

- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود کــه مجموعــه ی پوســترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانســور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله بــا امیــد و حــرکت جنبش ســبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده ی شور و شوق ها و دغدغــه هــای

ملی ماست، خواهیم بود.

 

http://www.kaleme. com/1388/ 12/08/klm- 12528

نگاشته این خواندن به وزنان مردان بسیار اگردر دانستن اما ندارند نیاز

از یکی دختر که هایی وپاسخ دشواری این بارهروبه بسیارتند روحانیان

است سودمند دیگر بسیاری برای میدهد آن

 

اسالمی نظام کیان خلخالی صادق الله آیت دخترنیست پنهان من چادر زیر

صادقی ( فاطمه گیوی : ) صادقی خلخالی صادق الله آیت دختر 

    . کودکی سالهای تمام در شوم نمی خسته حجاب مورد در زدن حرف از

» تعیین » مرا سرنوشت و بوده من زندگی از بخشی حجاب ام، جوانی و . . همه تقریبا خانواده در برم رو دو ام شده بزرگ آن با است کرده

و » اهمال خودش قول به خاطر، به مرا هنوزهم مادرم و اند محجبه . » و فردی چالش بزرگترین حجاب است نبخشیده حجاب در کوتاهی

. به درآمدم، کودکی از وقتی بعدها است بوده من زندگی سیاسیبوده زنانی زندگی چالش بزرگترین که دیدم و خواندم و رفتم دانشگاه

. متفاوتم دیگر جهات بسیاری در آنها با حتی من که است

خاطر به شد؟ آغاز چگونه حجاب با من تلخ تجربه بگویم برایتان بگذاریدکه فامیل پسرهای جلوی بایست می بار نخستین برای که را روزی دارم

روسری کردم، می رقابت آنها با موارد بسیاری در و بودم بازی آنهاهم با . نگاه. در و ام شده فلج کردم می احساس کردم می تحقیر حس بپوشم

« : . باالخره دیدی که خواندم می شان یکی نگاه در بخصوص خرد آنها . » بس نبود پوشش به مربوط فقط اما قضیه شدی؟ مغلوب چطور

. سرگرم سخت وقتی که افتاد می اتفاق متعددی موارد بود این از فراترمی کنار و گوشه از آلود عتاب صداهایی بودم، مشغول خود به یا بازی

. . پیداست : » جایت همه کن درست را لباست بنشین، درست که آمدموهایت پیداست، گردنت رفته، عقب چادرت جلو، بکش را روسریت

خطابها ...« و عتاب این پشت پس معنای دانستم نمی هرگز و پیداست. گیرم قرار خطاب مورد شیوه این به باید چرا اصال و چیست

در من و کرد می رشد من در سالها آن تمام در وار شورش چیزکیو خودم از انتظارم میان می شناختم که ترفندهایی انواع با تا بودم تالش

آنها با را نفرت و عشق با توأم پیچیده ای رابطه که من از دیگران انتظار . می را مطهری کتابهای بیشتر چه هر کنم برقرار کردم، می تجربه

طرف را خود اصال دیگر آخر دست و شدم می قانع کمتر خواندم، . خیلی که بود باسواد روحانی ای او من نظر از دانستم نمی او خطاب

حجاب از اجتماعی و شخصی تجربه های مورد در ولی می دانست چیزها . عاج . برج باشم قائل زیادی احترام برایش توانستم نمی هیچ هرگز

در نیز مرگش که دینی عالم و روحانی این تأسف  نشینی سالها آن جو . پوشیدن دانست می چه او می آمد نابخشودنی نظرم به بود، هم آور

دارد؟ حسی چه نیست، آن به نیازی هیچ بچگی عالم آن در که روسریبه بار نخستین برای حجاب پوشیدن من برای که دانست می آن از کمتر

کودک یک چرا که کنم قانع را خودم نمی توانستم و می مانست مردناینکه صرف به شود، نمی مشاهده او در زنانگی از عالمتی هیچ که دختر،

. گیرم حال کند سر چادر هم بعدها و روسری باید رسیده خاصی سن بهتا هرگز من و کرد می یاد آنها از حجاب مسأله کتاب در او که مزایایی که

. باشند داشته حقیقت نبرده ام، پی آنها به امروز به

از هیچ یک در حجاب از دیگران و من شخصی تحقیرهای و تجاربشده چاپ تجدید بارهاهم و بارها که حوزه روحانیون اعالی جلد کتابهای

. برای که رنگارنگی شعارهای در آن از کمتر شود نمی یافت اند، . بعد که بگویم بگذارید دهند می ما خورد به خطیر وظیفه این پاسداشت

حجاب مورد در که جمله ای ترین آمیز تحقیر کودکی تجارب آن از « : است صدف مثل زن برای حجاب که است بوده جمله این شنیده ام

«: »! که قبیل این از بیشتر شأن با جمالتی توانستم می گوهر برای »! جمله اما کنم، تحمل را است من خون از تر کوبنده تو حجاب خواهرم،

. راهرگز انسانی  فوق هر برای که است نهفته توهینی نخست جمله در . می باشم، دیده را آن سازندگان یا سازنده آنکه بی است درک قابل

دست زبر باید شخصیت تخریب روانشناسی در که بزنم حدس توانم

. . با ستایش جمله این در چرا کنید حس توانید می شماهم باشند بوده . که موجودی عنوان به فقط اما، زن، از تعریف با شود می توأم تحقیر

. . . دانید می من از بهتر بس شما را اینها بگذریم باشد زیبا جمله  باید در ... اش جویی مبارزه از کنم می احساس را شأنیت نوعی اما همراه بعدی

آنکه ولو آید، می خوشم شود، می قائل من زنانگی برای که احترامی با. بگذرد سرسری زن من از و نفهمد مرا

. به تقریبا گرفت خود به تر پیچیده ابعادی قضیه اما شدم، که بزرگتر. شوم قائل بزرگی فرق چادر و روسری میان باید که شدم متوجه زودی

ناموفق، بس ای شیوه به البته بود؛ من جنسی کنترل برای روسری اگرزن و کنند زنم زور به و بکنند بچگی عالم از مرا کم کم که بود آن برای یا

. مادرم که دیدم می بود دیگری چیز چادر بحث بدهند، خوردم به را بودناستفاده مختلف های شیوه به چادر از برم و دور زنان از دیگر بسیاری و

. تنگ خیلی هم جایی هر تازه و پوشند نمی را چادری هر هرجا کنند می . ما خانه به قدم معظمی روحانی بود قرار وقتی بویژه گیرند نمی رو

که دیدم می برویم، معظمی روحانی نزد بود قرار ما آنکه یا بگذارداین با دائما میان این در طبیعتا و گیرند می روی تر تنگ ازهمیشه خانمها

»! رو : » تنگ آنکه یعنی ، باش حجابت مواظب که شدم می روبرو خطاب. هرچه. آری نظرم به بودند؟ مردها بقیه از تر نامحرم آقایان این آیا بگیر

. ماند می تر پوشیده بیشتر باید صورت رفت، می باالتر مقام و  درجه. است داشته ناگسستنی پیوندی همواره قدرت با حجاب

. گذاری، فاصله نوع چادرهزار با نیست و نبود پوشش یک فقط چادرو ... امتیازگیری و دهی امتیاز و شدن، متمایز شدن، کدگذاری،همرنگ

. سلسله در که آموختم می باید نیز من گیرد می و گرفت می صورت. کرد استفاده باید چادر از چگونه روحانیت اریستوکراتیک قدرت مراتب

. باید کرد اعمالش دیگران بر و کرد بدل قدرتی ابزار به را آن باید چطورخودم برای آن با و بگیرم کار به را ها نشانه و عالئم چگونه آموختم می

به مزایا شوم، دیده بشوم، شناخته رسمیت به بشوم، سرها میان سری. . ندارم را استعدادش که کردم ثابت گیرد تعلق من

برای وقتی نبود؛همچنانکه کافی مانتوهم و روسری پوشیدن صرفبرهنگی احساس کردم، آزمایش را وروسری مانتو یواشکی بار نخستین . عاری جسمی، عریانی احساس از بیش که دانم می امروز کردم می

و تشخص و مزیت آنهمه از گذاری، عالمت آنهمه از عقبه، آنهمه از شدن . پوشیدن کرد می پریشانم و آشفته که بود اریستوکراسی آن از اعتبار،

و ماجراجویانه مزیتی اما خطرهایش، و ترسها باهمه وروسری مانتو . تا ساخت وادار دیگر چیزهای بسیاری کنار در مرا داشت چشمگیر بس

و حجاب با که ای سیاسی و اجتماعی مزایای از شدن بهره بی دنبال به . روسری، و مانتو پوشیدن با بگذارم دیگر راهی در قدم بود، چادرهمراه

. بسازم خودم را جدیدم هویت که بود نیاز حال و شدم خالی و هویت بی

این در من و اند گذرانده سر از را تجارب این بسیاری کسان که مطمئنم . سخت برایشان اما کنم، یاد آنها از اینجا در نیستم مجاز نیستم تنها میان

. این به شخصی تجربه این گشودن خالل از کوشم می تنها قائلم احترامو است زنان ما برای اساسی چالشی حجاب چرا که دهم پاسخ پرسش

. مسأله که روزها این در خاصه گذاشت سکوت به آن از توان نمی .. مبارزات همه شبه یک شود می گویی تو است گرفته خود به تلخ ابعادی

. گرفت نادیده اند، شده متحمل راه این در بسیار زنان که را چالشهایی و . بروم دور پر اینجا در خواهم نمی است ممکن غیر امر این من گمان بهاز آموزش بحث کنار در آزادانه پوشش بحث که بزنم حرف این از و

اند . پر تاریخی کتابهای است بوده ایران در زنانی های خواسته نخستینمزایای با همراه پوشش این از من همچون که زنانی ماجرای از

مجبور خاطر همین به بعضا حتی و اند داشته تحقیر حس آن نخواستنیآنهاهیچ از که بایستند هایی دولت کنار در اند نداشته  شده خوشی دل

از پر تاریخ تنگ داالنهای از گذر از بعد که بود این مزیتشان تنها بلکه اند،از حدودی تا زنان که دادند رضایت امر این به دستکم زنانه، وحشت

. و آبادی دولت صدیقه و اسکندری محترم امثال بیایند در خانه پستوینویسندگان و منوچهریان انگیز مهر و السلطنه نسوان  تاج عالم شجاع

این مشهورترین های تنها شدند، خود پروایی بی قربانی نهایت در که. اند تاریخ

اما حجاب چالش من روسری  برای و مانتو نپوشیدن یا پوشیدن به تنها. . وهست بوده اجباری پوشش خود سر بر دیگر بحث نشد خالصه چادر یا

بحث از و گرفت خود به وسیعتر و دیگر ابعادی چالش سالها این تمام در . تمامی در نداند که کیست شد بدل سیاسی و اجتماعی بحثی به فردی

» کردن » خاموش برای ها حربه مؤثرترین از بودن حجاب بی سالها این . شد یکی بودن انقالب ضد با حجابی بی است بوده معترض زنان صدای

زنان، اکثریت نگوییم اگر که شد گرفته نادیده سادگی به واقعیت این وبر » مرگ شعار و جستند شرکت انقالب در که آنها از کثیری تعداد اما

. انقالب،« از پس که گویم نمی اینهم از بودند حجاب بی دادند، سر شاهو لحن ناگهانی تغییر با موقتی مدارای یک از پس تأسیس تازه حکومت

و خواند امپریالیسم مزدور و انقالب ضد را حجاب بی زنان گفتارخودبردند، سؤال زیر را اجباری حجاب که را زنانی گوناگون تظاهرات

. . اند شده روایت کرات به بعدها که هستند قضایایی اینها کرد سرکوببدیهی بس موضوع این کم کم کودکی عالم آن در نیز من خود برای حتی

. بعدترها تنها است انقالب ضد ندارد، حجاب که کسی که آمد می نظر به

از کمتر قضا از مذهبی نشین خانه زنان که فهمیدم و آوردم یاد به که بوداز بسیاری و جستند شرکت شاه رژیم ضد تظاهرات در دیگر بسیاریو چون بی صاحب را خود دیگر که آنها کار محافظه قدیمی های نسلکه ها بهره چه اسالمی حکومت مزایای از و دانستند می انقالب چرای

. بزند فریاد و برود تظاهرات به بتواند زن که نداشتند قبول اصال نبردند،نزدیک از را جدال این نزدیک و دور خویشان میان در و خودمان خانه در

. بانوان این از بسیاری بودم آن شاهد نیز دیگر موارد در و کردم تجربهشاه ضد بر و کشیدند می جیغ خیابان در زنان اینکه شنیدن از محترم

. برای دیگر بسیاری شد می راست اندامشان بر مو دادند، می سر فریادیا و بخورد باتوم پلیس از زن که دانستند می ننگ دخترانشان و خودمرد مشت یک میان و پاسگاه در باشد مجبور را شب و شود دستگیر

. میان در قبیل این از هایی مرافعه شاهد بارها کند صبح را شب ». « : اماهمان امروز است عیب کارها این دختر برای که بودم اطرافیانم

و دهند می تشکیل را اسالمی دولت سرکوبگرانه رویه عقبه آدمهاچون بگیرد، سخت بدحجاب باصطالح دختران بر که کنند می تشویقش « » و » سر این با دختران وقتی و شده تحمل قابل غیر شهرمان وضع

.» حق« » افتد می خطر به ها خانواده کیان آیند، می خیابان به وضعزینت. و است صدف مروارید حالت بهترین در زن که گفتاری در دارنداند، آمده ستوه به بودن زینت از که زنانی و دختران دیدن المجالس،

وادارشان دیگر بار لگد و مشت با که است آن کار بهترین و است عجیب. بیآورند یاد به را زنانگی  کنیم

این برای و نگریست می تغییرات این همه به تمام تعجب با من نسلساده سر  پرسش بر دعوا این و چراهست اجباری حجاب اصال که

. آموزه که سرزمینی در است نجسته و جست نمی جوابی هیچ چیست؟چرا شوند، می گرفته نادیده راحتی به دیگر موارد بسیاری در دینی های

اختالف اینهمه شرع در آن تفسیر سر بر تازه که زنان حجاب سر برمی پافشاری اینچنین باشد، محکمات از که نیست معلوم و دارد وجود

کننده قانع پاسخی و شود یافت کسی بار یک کردم می آرزو شود؟. باشد داشته

شرعی حجاب مورد در مشهور بسیار روحانیون از یکی از وقتی « : حجابی چنین شرع در داد پاسخ این به شبیه مضمونی با پرسیدم،

». روحانیون. از بازهم که دیگری و است عرفی مسأله مشهور  نداریم اصال که گفت فاش برایم بود دانشگاه و حوزه مدرس و خود زمان

حتی تعجب کمال در و نیست سر پوشش معنای به شریعت در حجاب . با کنم نظر تجدید پوشش مورد در خودم رویه در که کرد دعوت نیز مرا

بیان عموم برای صراحت به را خود عقیده آنهاهرگز از هیچیک اینحال . که دانیم می کنند نمی چنین امروز نیز دیگر بسیاری نکردند؛همچنانکه

متحمل و لباس خلع چگونه اند، داشته شهامت که هم معدودی آن. اند شده دیگر های مجازات

آقای کتابهای ایم، گذرانده را دوران این که مایی از بسیاری برایارشاد وزارت هنگفت های بودجه شکرانه به اگر حتی او امثال و مطهری

پاسخگوی شود، چاپ دیگرهم بار هزاران اسالمی تبلیغات سازمان و . بود واقف امر این به خوبی به نیز او خود حتی نیست باال ساده پرسش

. باشد جدید نسل پاسخگوی تواند نمی دیگر ارتجاعی روحانیت دیدگاه که » تا » کرد تالش آن در و نامید حجاب مسأله را خود کتاب رو ازهمین

. گیرد پیش در خطیر مسأله این به نسبت را علمی اصطالح به رویکردیدر که را اینچنین ای رویه توانست می نیز او خود که کنم نمی گمان اما

. کند تخیل است، شده مسأله حذف و ماجرا کل تخریب به منجر نهایت

بارها   و بارها او کتاب حجاب، دعوی نشاندن کرسی به برای تالش درقرار بیشتر چه هر بازخوانی بازهم و بازخوانی خوانش، تبلیغ، مورد

. که است داده نشان کار این با اسالمی نظام آنکه جالب است گرفتهبهتر متنی نبوده قادر و نگذاشته فراتر گامی او افکار و مطهری از هنوزبلکه ها خانواده کیان تنها نه که موضوعی برای آنهم کند، تولید را آن از

. فرصت در است شده وابسته آن به اسالمی دولت نیستی و دیگرهستیتهران و قم های کتابفروشی به بیگاه و گاه موضوع این برای که هایی

مطهری ام، خوانده من دستکم که هایی متن در و ام، کشیده سرک . افکار بر هایی حاشیه حالت بهترین در دیگران دارد را باال دست هنوزهم

و روسو و راسل افکار بر هایی حاشیه بعضا خود که اند کرده تولید او . باهویت شود می گفته که مهمی این به موضوعی ، آری اند بوده دیگراناز معدودی آرای به مراجعه با تنها دارد، تنگاتنگ ارتباط مسلمان زن

. داشت توجیه امکان غربی فیلسوفان

می تعیین را ما زنان و دختران از بسیاری سرنوشت که حجاب بحثآنهم دلیل و وهست بوده موضوعات فقیرترین از نظری لحاظ به کند،

. پا اند نبوده قادر تاکنون انقالب از پیش از نظری تالشهای است روشن . این است گذاشته زمانی مطهری که بگذارند چیزی آن از فراتر راعنوان این تحت نیز اندرکاران دست سوی از بارها آشفتگی و بحران

. » آن» واقعیت اما است شده واقع تأکید مورد کرد فرهنگی کار باید کهرسیده دیگ ته به کفگیر اما شده، زیاد فرهنگی کار اتفاقا که است

را. خود موی و کرده فرهنگی کار سالها این تمام در که هایی همان استاین در که دانند می اند، کرده سپید جهت بی من نظر به آسیاب این در

. قدیمی حرفهای استداللهاهمان و حرفها ندارد وجود جدیدی حرف موردنمانده . باقی نگفته چیزی و شده گفته شد، می گفته باید آنچه هر است

. بیایید. است شده گرفته بهره حجاب توجیه برای چیز ازهمه است

زور به باید تنها و ندارد رنگی دیگر حنا این متأسفانه که کنیم اعتراف . آن با که مرا امثال تنها نه شده، نوشته باب این در آنچه شد متوسلپرسش شمار بی پاسخگوی بلکه کند، قانع نتوانسته ایم آمده بار فرهنگ

این وار وهذیان پایان بی تکرار از دیگر که نیست امروز نسل های. است آمده ستوه به سخت مکررات

....

اساس   بر تواند نمی حجاب دیگری نظام درهیچ نه و اسالمی نظام در نهاین در تواند نمی حکومت اینکه مسلما و باشد اجباری شرعی دالیل

.. این در نیز اسالمی مجازات قانون اینرو از شود متوسل زور به مسألهمی اذعان امر متخصصین است؛همچنانکه شرع با مغایر سندی  میان

کنند.

. شمار بی دانیم می و شنویم می که است سال سالیان راهم اینهاکه محکمتر این از دلیلی چه و اند شده نوشته باب این در مطالب

بسیار سالیان گذشت از پس چرا نبود، باب این در اختالفی چنانچهرا اجباری پوشش تا شود می موضوع این مصروف بودجه و وقت اینهمه

. هر اینکه گو بیندازند جا نیز را آن مورد در زورگویانه رویه و کرده توجیهمی کننده قانع کمتر و دهد می نتیجه کمتر شود، می نوشته بیشتر چقدرنیز متخصصان و مراجع خود و ذیربط دستگاههای میان که آنرو از شود،

. دارد وجود جدی اختالفات باب این در

می مهرپرور را خود که محترمی جمهور رئیس که گوییم نمی اینهم ازعوامفریبی با چگونه پرسیدند، او از حجاب مورد در وقتی پاسخ  نامد،

آیادر: » خانمها؟ موی تا دو در شده خالصه ما مشکالت آیاهمه داد» بشود؟ انجام که ندارد وجود دیگری کار هیچ مملکت

خود به دیگری رنگ روزها این حجاب مورد در خیابانی دائمی جدال . دم هم کسی و شود له چکمه زیر نو از چیز همه است قرار است گرفته

. می توجیه را اینها همه شرع نام به روزی خود که کسانی حتی نیاورد بر. اند کشیده کام در زبان و شده چکمه شوم صدای گرفتار اکنون کردند،

کار و فرهنگی کار میان انتخاب سر بر رو هیچ به دیگر مسأله بنابراین. . است اجباری حجاب خود سر بر مسأله نیست حجاب مورد در نظامی

به رساتر صدا این روز امروزهر به تا من از پیش نسلهای بسیاری ازنمی دیگر زنان از بسیاری توجیهی باهر و دلیل هر به که رسد می گوش

شکل هر به یا روسری چادر، از اعم را سری پوشش نوع خواهندهیچ . و دیرینه آنقدر و بلند آنقدر ، واضح آنقدر صدا این کنند تحمل دیگری

. همه نیست نیازی هیچ کمکی لوازم به آن شنیدن برای که است دار تاریختنها حجاب موضوع برای که دانند می حل خوب راه و یک دارد وجود

.  آنهم کیان اگر است زنان خود فردی انتخاب به پوشش امر واگذاریپس است، شده وابسته حجاب به اسالمی حکومت و اجتماع، خانواده،

در و اجتماع آن در خانواده، آن بنیاد در کیان، آن در باید را اشکال الجرممی را ضروری اما جسورانه نظری تجدید خود که جست حکومت آن

. نظام. اکنون زودی این به نه القل یا شد، نخواهد چنین واقع در اما طلبدزنان با ازهمیشه تر تهاجمی آن از مهمی بخشهای دستکم یا اسالمیحکومتی درهیچ تاکنون انقالب ابتدای از که ای گونه به کنند؛ می برخورد . این چیز چه پرسید باید کرد سراغ توان نمی را تهاجمی رویه چنین

بی از یکی تنها حجاب به مربوط رویکردهای که را تهاجم و خشونتاست؟ شده موجب دهد، می تشکیل را آن ابعاد شمار

مقدس دولت مأموریت و حجاب

بوده   اسالمی آنهم ولو دیگری نظام و دولت ازهر ما اسالمی نظام . ابتدای ازهمان است شده گرفته نظر در باالتر و برتر باشد،همواره

. است الهی موهبتی ایران در اسالمی نظام که شد می تصور انقالبآزاد جهانی، عدالت برقراری امپریالیسم، با مبارزه مقدس مأموریت

سپرده آن به جهان تغییر خالصه و جهانی قدرتهای چنگال از دنیا سازی . این کنند تغییر بایست می چیزها بسیار مسیر این در بالتبع و است شده

. بسیاری بیانات در اخیرا اما است داشته بسیاری خیزهای و افت ادبیاتبا جهان، سران با آنها های نگاری نامه و مکاتبات در سیاسی، رجال ازنو از اینها جز و آن مردم و دنیا اصالح برای غریب و عجیب پیشنهادهای

و اقتصادی اسفناک وضع گرفتن نظر در با چند است؛هر شده ظاهر . است ... کننده قانع کمتر دیگر و اجتماعی

نیز اند داشته مرا تجربه عکس درست که هم کسانی آن باهمه توانم می . آن خاطر به بازهم اما من خالف بر که کسانی کنم همدلی احساس

اند بوده مجبور مقدس مأموریت آن و قدرت رابطه آن مردانه، تعادل . . زیرا گفت سخن باید نیز دومی این مورد در بگذارند کنار را خود پوششکه زنانی وضعیت اجباری پوشش و حجاب موضوع حساسیت خاطر به

و شده رانده حاشیه به کنند،همواره پوشش رفع خود از اند بوده مجبور. است شده گذارده مسکوت

. آنجا مفعول وهم بوده ام فاعل هم حجابم، با من گفتارها این دوی درهراندامم و برود عقب چادرم ام، روسری اگر است، میان در تعادل پای کهآن همه خالصه و را، آن عفت را، جامعه تعادل و فاعلم شود، نمایان . حجابم با نیز زنم می بهم العینی طرفه در آمده دست به که را چیزهایی

» « نظام که کنم می ثابت او به و گویم می نه جهانخوار امپریالیسم به . نظم و تعادل اینجا در است برخوردار چرا و چون بی حقانیت از مقدس

. . و مذهب درهیچ است من فاعلی نقش اوج دو هر این زنم می برهم رانشده قائل گذاری اثر و فاعلی نقش اینقدر هرگز زن برای تاکنون آیینی

. درهیچ که حال درعین است شده داده او به پوشش و حجاب با که انداو ما که است نشده تخریب بودن زن واسطه به حد این تا زن نیز آیینی

. فاعلی نقش منتهای هم حجاب زیرا کنیم می تخریب اجباری حجاب با را. او بودن مفعول نهایت وهم است زن

در که را مطلقی فاعلیت نه که آنرو از گویم می نه اجباری حجاب به من. را مطلق مفعولیت آن نه و دانم می انسانی دهند می نسبت من به آنو جامعه تعادل و عفت مسئول حجابم با توانم می نه و خواهم می نه من

آن، پذیرفتن با آنکه نه و باشم آن آشفتگی و نظمی بی یا مستقر نظم .. که است برخوردار اعتباری ازهمان جهان به من نگاه کنم انکار را خود

. دیگر انسانی موجود هر نه نگاه حجاب در من مثل میلیونها و منو پاکی، نه و عفت نه ، اخالق نه زیبایی، نه جسته ایم، امنیت

و بی اخالقی و بی عفتی مالزم هم را بی حجابی برعکس . پوشش ما نظر به اصال نمی دانیم و  ناپاکی پاکی با مالزم

. پوشش نیست تعادل عدم و تعادل بی عفتی، و عفت ناپاکی، . اخالق به کاری است قدرت به مربوط یکسره بحثی حجاب و

. ندارد دین و

iris2m.blogspot.com

. گرامی را خویش کمبوجیه،پیران و ماندانا ،پسر اریاییان کماندار گویم می کورشم که من،من . را خاموش کشان نیازارید،محنت را ازادگان و بیداران کنید داللت دانایی به را بدارید،برنایان . بلندا بشویید،بر خوشبو های چشمه در را خویش فطرت نیازارید را ما مادران و نیازارید،زنان . . . باور پس افرید را شادی مزدا اهورا نکنید دشمنی و نگویید دروغ کنید اندیشه خویش شویید،در . اندوه به که حکومتی هر خورد خواهد بگیرد،شکست مردم از را شادی که حکومتی هر بیاورید . . برابر حقوق از همگان شد خواهد ،برانداخته خورد خواهد شکست بیافزاید مردمانش

. بیاید. ازادی کشتن به که او دهم می هشدارتان دشت به دبیران چو و کوه به چوپان چه برخورداند . . . من سخن این شد نخواهد بزرگ شد نخواهد بخشوده شد نخواهد خوشبو اهورا هوای از هرگز . خویش. ظلمت از که بگویید جهان این جباران به من قول از پس کمبوجیه و ماندانا پسر است . گرامی را باشد،زنان خویش ایین به هرکس بگذارید برد نخواهید گور به ای پاره پالس حتی . مقام در تنها ادمی بگوید سخن خویبش قبیله تکلم به هرکسی و دریابید را بدارید،فرودستان . از را درباریان و ،دبیران دلیران و دانایان میان از را شهریاران رسید خواهد بزرگی به خویشبا نیک گفتار به جز ننگرید،و مردم سرنوشت در نیک پندار به جز گفتم و برگزینید حکیمان میانمی ،بزرگی بزرگی که نشوید همراه مردمان با نیک کردار به جز گفتم مگویید،و سخن مردم . دروغ خویش مرمان به هرگز بگویید را شهریاران و امیران،اسپهبدان عدالت،عدالت و اورد . دشمنان. به حتی هرگز من یافت نخواهد راه شما کشور به ،کاستی هست راستی تا نگویید . . توانا و دهید یاری را ناتوان بدانید خویش کسان را درماندگان گویم ،نمی نگفته دروغ نیز خویش . . . نخواهند حکومت زیور هرگز ظلمت و تازیانه پرشیا اوالد است من سخن این کنید تکریم را . . به. است حقیقت ،مقام ادمی مقام کن باور نیکی به ببین،و نیکی بشنو،به نیکی به پس شدخواهند شمشیر شما بر روزی نکشید،زیرا شمشیر مردمان بر گویم می اقلیم هفت حاکمان

. . . اسیری. هیچ مکنید تحقیر را ای خورده شکست هیچ هرگز دلیل بی و بخشنده باشید بزرگ کشید . . . . من دعای این است من مکتب مدارا زیرا بدارید گرامی را همگان هرکجا همیشه ندهید دشنام راجهانتان: و جاری بسیار،رودهاتان هاتان خوش،رمه هاتان زاد،خواب شیرین کودکانتان است

باد روشن

 

درد درمان 

واهي فرض آيد اسکندر اگرعذرخواهي   بر و خواهي پوزش بهبسازد   جمشيدي تخت دوبارهبنازد   ايران هم باز آن بر کهخواري   به برگردد تيمور اگرسازگاري   و صلح ميز پاي بهرا   کشتگان ببخشد جان دوبارهرا   نخبگان آن آورد باز ما بهجاهل   اعراب سرکرده اگردل   بد کيشان بد و بدانديشانبردند   و کشتند چنان آن ما از کهسپردند   آتش بر فرهنگ آن وآرد   باز برابر صدها اگربکارد   بينش و دانش نهالخونخوار   و آدمخوار چنگيز اگردگربار   بازگرداند ايران بهما   گلشن و باغ سرسبز همانما   روشن و فروغ پر چراغ

آيد ديگر رژيم صدها اگرآيد   پيغمبر صد دو ما بر اگر

آرد پيشه سياست صدها فلکبارد   چرچيل آسمان از اگردانا   مرد هزاران کوروش، دوصدسينا   ابن ها صد و ها خان تقينشيند   دد و ديو جاي فرشتهنشيند   مسند اين بر گر هم خداوارهاند   توفان ز کشتي اين کهرساند   ساحل بر باز سالمت  » « » نسازيم » پل ما و من بين اگرنسازيم   گل خارهامان از اگربکاريم   گل زاران شوره در اگر  » سپاريم » ها سي بي بي دست را خرد " " نيست هيچکس ما جز به از ندانيم " نيست" رس فرياد شما و ما جز به

را   ما فرياد نشنود گر فلکرا   شما و ما صدا يک نبيندديگر   سال تنها نه و امسال نهديگر   سال صدها و سال ها ده کهفاش   و روشن بس هموطن اي بدانآش   همين کاسه همين اين، است همين

صدر: مسعود سراینده

انتخابات قانون اصالح ضرورت

اصالح قانون انتخابات و تعیین تکلیف »نظارت استصوابی« گام بسیار ضروری است برای برگرداندن قطار انقالب و جمهوری اسالمی به ریل اصلی آن. تجربه دو دهه عملکرد »نظارت استصوابی« به عینه نشان داده »اصل تفکیک قوا« که بنیان

مردمساالری جدید روی آن قرار گرفته، یک مساله سطحی نیست.اگر عنایتی به تاریخ هم نداشته باشیم، تمرکز قدرت در دست شورای نگهبان بدون آنکه به هیچ نهادی مکلف به پاسخگویی باشد، نشان داد تمرکز قدرت در دست یک نهاد و فقدان

پاسخگو بودن چه تبعات زیانباری برای جامعه و نظام سیاسی آن می تواند در بلندمدت در پی داشته باشد.

خرداد و حوادث تلخ بعد از آن بنگریم، از این واقعیت گریزی۲۲هر طور که به قضایای انتخابات  -کلمه:صادق زیباکالم نیست که یکی از عوامل به وجود آورنده آن مجموعه فقدان به رسمیت شناخته شدن نقش نظارتی شورای نگهبان به عنوان

یک نهاد مستقل و بی طرف است. در تمام جوامع دموکراتیک یا مردمساالر که در آن رای مردم حرف آخر را در مورد انتخاب قوه مجریه و مجلس می زند، همواره یک دستگاه مستقلی وجود دارد که بر انتخابات نظارت داشته و در صورت بروز

ابهامات، اتهامات، شائبه تقلب و هر مساله دیگری که از سوی جریانات سیاسی ذی نفع در انتخابات پیش می آید، به عنوان حاکم انجام وظیفه کرده و حرف اش فصل الخطاب دعواها و مرافعه های احتمالی انتخابات است. در بسیاری از جوامع این

.نقش بر عهده قوه قضائیه و »دادگاه عالی« قرار گرفته است

در برخی دیگر ترکیبی از قوه قضائیه و اعضای مجلس سنا نهاد ناظر بر انتخابات را تشکیل می دهند. در ایران این نقش حسب تشخیص قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان قرار گرفته است. در قانون اساسی ذکر شده نظارت بر انتخابات بر

عهده شورای نگهبان است. در قانون اساسی صرفا لغت نظارت آمده و به جزییات اشاره یی نشده است. در عمل و اجرا به تدریج شورای نگهبان با این مساله مواجه شد که »نظارت« یعنی چه یا اگر درست تر گفته باشیم حد و مرز و حدود و ثغور

این »نظارت« به چه میزان و تا به کجاست؟ اگر شورای نگهبان خبط و خطایی در جریان انتخابات مشاهده کرد یا به آن گزارش شد، چگونه باید اقدام کند؟ آیا اگر آن خالف را به مقامات وزارت کشور یا قوه قضائیه منعکس کند، وظیفه اش دیگر

در اینجا به پایان می رسد یا اینکه شورای نگهبان در صورت مشاهده یا گزارش خطا، خود باید راسا و مستقیما دخالت و اعمال قدرت کند؟ برخی از مسووالن و صاحب نظران اعتقاد به رویکرد نخست داشته و معتقد بودند وظیفه شورای نگهبان »نظارت« است نه تنبیه خاطی و اتخاذ سیاست های عملی و اجرایی؛ همچون پلیس که وظیفه اش تحویل مجرم به دستگاه

قضایی است و خود نمی تواند مجرم را مجازات کند. برخی دیگر معتقد بودند این برداشت »غربی« و »لیبرال«مآبانه است و.شورای نگهبان باید در صورت بروز تخلف، یا مشاهده تخلف یا گزارش تخلف، خود راسا اقدام کرده و تعیین تکلیف هم کند

این دو دیدگاه به »نظارت استطالعی« و »نظارت استصوابی« معروف شدند. در اولی شورای نگهبان به عنوان »مطلع« مقامات ذی ربط را در جریان می گذارد در حالی که در دومی خود شورا هرچه را که صواب و مصلحت بداند انجام می دهد.

جریانات انقالبی و رادیکال بیشتر متمایل به دیدگاه دوم بودند. خود شورای نگهبان هم که بالطبع تمایل به برخورداری از.قدرت بیشتر و اختیار بیشتر داشت طرفدار »نظارت استصوابی« بود

استدالل گروه اول آن بود که اساسا مرجعی که جرم را تشخیص می دهد، نمی تواند خود مجرم را مجازات کند. به بیان کلی تر، نهادی که قانونگذاری می کند نمی تواند و نباید مجری همان قوانین شود. این با اصول اولیه دموکراسی منافات پیدا می

کند چرا که اگر قرار شود پلیس هم مجرم را دستگیر کند و هم او را مجازات کند، یا مجلس یا قوه قضائیه قانونگذاری کنند و خود هم مجری همان قوانین باشند، باعث تمرکز قدرت در دست پلیس یا مجلس یا قوه قضائیه می شود. اساسا دموکراسی های مدرن بر روی اصل تفکیک قوا قرار دارد. قانونگذاری را یک قوه انجام می دهد و اجرا را قوه دیگر. متهم را یک قوه می گیرد و قوه دیگری او را مجازات می کند. در مورد شورای نگهبان هم طرفداران نظریه »نظارت استطالعی« همین استدالل پایه یی دموکراسی را به کار می بردند. به اعتقاد آنان، اینکه شورای نگهبان هم خود خطا را تشخیص دهد و هم خود در مقام تنبیه برآید، باعث تمرکز قوای بیش از حد در دست آن شورا می شد و بالطبع با نفس روح و فلسفه نظام های مبتنی بر رای

.مردم و مبتنی بر قانون اساسی مغایر می شد که اتفاقا نظام جمهوری اسالمی ایران هم بر آن دو پایه استوار است

و اینکه آن حرف ها و نظریه ها مال نظام های سکوالر غربی است، و اینکه اعضای شورای۱۳۶۰اما شور انقالبی دهه نگهبان جملگی فقهایی عادل، خداترس و پاکدامن هستند، کفه موازنه میان دو نظریه نظارتی »استطالعی« و »استصوابی« را به نفع دیدگاه نظریه »استصوابی« سنگین تر کرد و مجلس سوم که از قضای روزگار اکثریت آن با چپ ها )اصالح طلبان

.بعدی( و جناب شیخ مهدی کروبی بود، »نظارت استصوابی« را به صورت قانون درآورده و تقدیم شورای نگهبان کردند

مابقی داستان را دیگر می دانیم. نخستین قربانیان »نظارت استصوابی« از قضای روزگار همان چپ های مجلس سوم بودند که به تیغ نظارت استصوابی شورای نگهبان گرفتار آمدند. در ابتدا و به واسطه احساس اطمینان و اعتمادی که نسبت به شورای نگهبان و در سطح جامعه وجود داشت، هرکس که رد صالحیت می شد، که آن فرد حکما و یقینا کاسه یی زیر نیم

کاسه دارد و حتما چیزی در گذشته اش بوده که آن را پنهان داشته اما شورای نگهبان به آن پی برده و در نتیجه او را رد صالحیت کرده است. به عبارت دیگر هیچ کس یا کمتر کسی ممکن بود بپذیرد که شورای نگهبان ممکن است بی دلیل و

صرفا به دلیل گرایش های سیاسی، خطی و جناحی رد صالحیت کند. بنابراین وقتی چهره های شاخص چپ یا هر فرد دیگری که ردصالحیت می شد، فرض جامعه آن بود که نامزد ردصالحیت شده، حقش بوده. افراد رد صالحیت شده نیز تصور می کردند در موردشان سوءتفاهمی اتفاق افتاده و کسی یا کسانی یا ارگانی در حق آنان شیطنتی کرده و اطالعات غلط به

شورا داده اند واال محال است شورا غرض ورزی کرده و تحت تاثیر مسائل سیاسی قرار گیرد. بنابراین رد صالحیت شده ها فی الفور یک طوماری از سوابق سیاسی، مبارزاتی، جنگ و جبهه و عقیدتی شان خطاب به شورای نگهبان تنظیم می کردند

تا »سوءتفاهم« شورا را برطرف کنند. به عالوه سعی می کردند »توصیه نامه «هایی از چهره ها و شخصیت های بانفوذ.نظام، باالخص روحانیون برجسته تهیه کنند و »سوءتفاهم« شورای نگهبان را کامال برطرف کنند

اما به تدریج میزان رد صالحیت شده ها آنقدر زیاد شد که دیگر کمتر کسی باور می کرد برای شورای نگهبان سوءتفاهمی پیش آمده. عمال یکسری جریانات سیاسی اساسا از منظر شورای نگهبان »ناسالم«، »نامناسب«، »منحرف« و… تشخیص

داده شده بودند و به طور اتوماتیک رد صالحیت می شدند. رد صالحیت ها که گسترده شد، دیگر کسی در مقام اثبات بی.گناهی اش به شورا برنمی آمد بلکه افراد نوعا به تصمیم شورا معترض بودند

شورای نگهبان در خصوص برخی از اعتراضات پاسخ می داد که اسناد و مدارکی یا اطالعاتی در مورد برخی از رد صالحیت شده ها دارد اما به واسطه آنکه آبروی آنان نرود، سکوت می کند و اطالعاتی را که در مورد این اشخاص دارد و اینکه به چه

دلیل یا دالیلی آنها را رد صالحیت کرده، به خاطر خودشان اعالم نمی کند. این پاسخ شورای نگهبان بیشتر فلفل و نمک به روی زخم ردصالحیت شده ها بود تا پاسخی موجه. بسیاری از ردصالحیت شده ها رسما و علنا و در مطبوعات و رسانه های

جمعی از شورای نگهبان می خواستند، بلکه خواهش و تمنا می کردند که آن اطالعات را حتما افشا کند و آنان نه تنها هیچ.گالیه یی از شورا نمی کردند بلکه دستان اعضای شورا را هم می بوسیدند

.اما شورای نگهبان حتی یک بار هم دالیل رد صالحیت نامزدها را اعالم نکرد

با باال گرفتن اعتراضات سرانجام مجلس، شورای نگهبان را به دو اصل مهم مکلف کرد؛ یکی اینکه شورای نگهبان صرفا از.چهار مرجع رسمی دادگستری، نیروی انتظامی، اطالعات و وزارت کشور بیشتر نمی تواند استعالم کند

اگر آن چهار نهاد خالفی و مطلبی علیه کاندیدا نمی داشتند، شورا نمی توانست از نهاد و ارگان دیگر استعالم کند. تصمیم دیگر مجلس آن بود که شورا موظف است به کلیه ردصالحیت شده ها دلیل یا دالیل رد صالحیت شدن شان را اعالم کند. اینکه آیا شورای نگهبان مورد نخست، یعنی کسب اطالعاتش را به آن چهار ارگان محدود کرده یا از هر کجای دیگر هم که

شده کسب اطالعات می کند، خیلی معلوم نیست. اما در خصوص اعالم دالیل رد صالحیت به نامزدها شورا آشکارا از قانون تمکین چندانی نکرد. فی الواقع تمکین آن از قانون به این صورت است که دلیل رد صالحیت فی المثل صادق زیباکالم را »عدم التزام به والیت فقیه« اعالم می کند و دلیل رد صالحیت خانم زیباکالم را عدم پایبندی به قانون اساسی و دلیل رد

صالحیت فرزند زیباکالم را پایبند نبودن به انقالب اسالمی اعالم می کند و به هیچ وجه هم خود را مکلف و موظف نمی داند که توضیح دهد »عدم التزام به والیت فقیه یا قانون اساسی یا نظام جمهوری اسالمی« را از کجا به دست آورده؟ آیا آن چهار

ارگان به شورا این گونه گزارش کرده اند یا اینها به شورا مشتبه و الهام شده است؟

.امروزه کمتر کسی دیگر باور دارد که شورای نگهبان جناحی و خطی عمل نمی کند

خرداد اعضای شورا حتی اصرار و تالشی هم نداشتند تا تعلق خاطرشان را از یکی از نامزدها مخفی۲۲در جریان انتخابات نگه دارند. علنا از نامزد مورد نظرشان جانبداری می کردند و حتی زحمت اینکه این عمل را برای خالی نبودن عریضه هم که شده بپوشانند به خود نمی دادند. در حالی که بدیهی ترین، اولیه یی ترین و ابتدایی ترین ویژگی یک دستگاه ناظر و نظارتی

.است Impartiality اصل بی طرفی یا در اصطالح حقوق اصل

چگونه می توان برخی از اعضای شورای نگهبان را »بی طرف« دانست؟ این بی اعتمادی و بی اطمینانی که نسبت به عملکرد شورای نگهبان ظرف دو دهه گذشته به وجود آمده ناشی از چه چیز بوده؟ آیا در اینجا هم می خواهیم به سروقت

خارجی ها، دشمنان انقالب و نظام، استکبار جهانی و صهیونیست بین الملل برویم؟ آیا خود عملکرد شورای نگهبان بیشترین صدمه و لطمه را به جایگاه آن وارد نکرده؟ آیا اگر شورای نگهبان از همان صالبت، قداست و اعتمادی که در گذشته از آن

خرداد می توانست اتفاق۲۲برخوردار بود امروز هم برخوردار می بود، حوادث تلخ و ناگوار بعد از اعالم نتایج انتخابات بیفتد؟ موسوی، کروبی، اصالح طلبان، مخالفان، معاندان و فرد و گروه و جریان دیگری، هر قدر هم که اعالم می کردند در انتخابات تقلب شده، اگر مردم یا کسر قابل توجهی از مردم »بی طرفی« و »دادرسی« شورا را قبول می داشتند آیا هیچ

گروه و شخصیت و جریانی می توانست به »بهانه« و به »دستاویز« تقلب در انتخابات مردم را به خیابان ها بکشاند؟

اصالح قانون انتخابات و تعیین تکلیف »نظارت استصوابی« گام بسیار ضروری است برای برگرداندن قطار انقالب و جمهوری اسالمی به ریل اصلی آن. تجربه دو دهه عملکرد »نظارت استصوابی« به عینه نشان داده »اصل تفکیک قوا« که بنیان

بعد از دو دهه۱۳۶۰مردمساالری جدید روی آن قرار گرفته، یک مساله سطحی نیست. تجربه تلخ رادیکالیسم و تندروی دهه نشان می دهد حق با تاریخ است. اصل تفکیک قوا مانع از تمرکز قدرت در یک نقطه می شود و این اصل الزمه مردمساالری

است. اگر عنایتی به تاریخ هم نداشته باشیم، تمرکز قدرت در دست شورای نگهبان بدون آنکه به هیچ نهادی مکلف به پاسخگویی باشد، نشان داد تمرکز قدرت در دست یک نهاد و فقدان پاسخگو بودن چه تبعات زیانباری برای جامعه و نظام

سیاسی آن می تواند در بلندمدت در پی داشته باشد

http://www.kaleme. com/1388/ 12/04/klm- 12120

.

» ایران » سکوت و نوروز انحصار برای ترکیه !تالش

” یک “ عنوان به نوروز معرفی در متحد ملل سازمان عمومی مجمع اقدام از روز چند تنها که حالی درمدعی خبر این گسترده پوشش با ترکیه دولتی های رسانه گذرد، می ایرانی ریشه با جهانی مناسبت

است بوده ترکها به متعلق عید این که !شدند

) ( این در گزارشی انتشار با ترکیه دولتی تلویزیون و رادیو ، ایربا بالکان ایران سایت گزارش به “ : ترکیه، کشورهای پیشنهاد با منطقه مردم و ها ترک باستانی عید نوروز، نوشت خصوص

ملل سازمان در ایران و افغانستان تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان، ” رسید “ ثبت به نوروز المللی بین روز عنوان ”.به

کرده تاکید طرح، این از مقدونیه و هندوستان آلبانی، حمایت به اشاره با زبان ترک رسانه این” ترکیه “ همت با متحد ملل سازمان در جهانی های مناسبت از یکی عنوان به نوروز ثبت که است

است گرفته صورت منطقه کشورهای برخی تالش البته !و

: در آذربایجان دائم نماینده افزاید می خود گزارش ادامه در ترکیه دولتی تلویزیون و رادیوایراد به مربوطه قطعنامه معرفی هنگام به سازمان آن در ایران نماینده و ملل سازمان

پرداختند نوروز درباره .سخنرانی

معرفی باستانی عیدی را نوروز خود گزارش از دیگری بخش در ترکیه کشور دولتی رسانه این : در که نوروز یا بهار اول روز است افزوده و دارد ها ترک دراز و دور تاریخ در ریشه که کردهبه جهان سراسر در ترک ملت توسط شود می نامیده نیز کن ارگنه یا گون ارگنه ترکی زبان

شود می داشته گرامی دارد، آنها دراز و دور تاریخ در ریشه که باستانی عید یک .عنوان

و ایرانیان برای نوروز اهمیت و ایران به را اشاره کمترین کرده تالش گویا که مذکور گزارش : کشورهای بر عالوه عید این یابد می پایان اینگونه باشد، داشته باستانی عید این بودن ایرانیبرخی نیز و ازبکستان و قرقیزستان قزاقستان، آذربایجان، ترکمنستان، ترکیه، زبان ترک

می داشته گرامی نیز منطقه های ملیت سایر توسط ترک، جوامع و خودمختار های جمهوری!شود

” عنوان “ به را نوروز تازگی به متحد ملل سازمان عمومی مجمع خبری، منابع گزارش اساس بر ” است “ شناخته رسمیت به ایرانی ریشه با جهانی مناسبت .یک

ظهر بعداز که متحد ملل سازمان عمومی مجمع چهارمین و شصت نشست یکمین و هفتاد درشنبه سه ) ۲۳روز ( ۴فوریه قطعنامه تصویب با و برگزار نیویورک در سازمان این مقر در اسفند

شد شناخته رسمیت به نوروز عید .ای

” : برای نوروز است آمده نوروز اهمیت درباره متحد ملل سازمان سوی از منتشرشده خبر دراز که ۳۰۰بیش است سال هزار سه از بیش و است نو سال آغاز جهان، سراسر در نفر میلیون

از دیگری نقاط و خاورمیانه و مرکزی آسیای قفقاز، سیاه، دریای منطقه بالکان، از درمناطقیشود می گرفته جشن ”.جهان

این ادامه در و شد مطرح آذربایجان نماینده وسیله به پیشنهاد این متن خبر، این اساس برخواند نوروز در انسان و زمین دوباره تولد درباره مولوی از شعری ایران نماینده .نشست

درک به مردم دعوت برای روزی عنوان به نوروز از ملل سازمان سوی از شده منتشر متن درشد برده نام ها فرهنگ گوی و گفت و .متقابل

های تقویم در باید سازمان این عضو کشورهای همه پس این از متحد ملل سازمان تصویب باروز شان سنت ۲۱رسمی و فرهنگ توسعه و حفظ برای و کنند ثبت نوروز عنوان به را مارس

کنند تالش آن .های

) فهرست ) در را نوروز یونسکو متحد ملل سازمان فرهنگی و علمی آموزشی، سازمان پیشتربود داده قرار بشر معنوی فرهنگی .میراث

. . کرده همکاری نوروز جهانی ثبت در که کشورهایی از یکی داده گزارش سی بی بی که آنگونهفارسی زبان به بخارا و سمرقند در جمله از کشور این از زیادی جمعیت که است ازبکستان

ایران جمله از منطقه کشورهای با فرهنگی مشترک و قوی های پیوند دارای و کنند می صحبت.است

می زندگی به آن در مرکزی آسیای مردم اکنون هم که قلمروی پژوهشگران، از بعضی اعتقاد بهسنت چشمگیر گسترش موجب امر این و بوده آریایی مردم سکونت اصلی مکان گذشته در کنند

است شده منطقه این مردم میان در نوروزی های آیین و .ها

کشور دو این کردهای هم عراق و ترکیه کشورهای در یعنی قفقاز و مرکزی آسیای سوی آن دردارند می گرامی را آن و دانند می خود بزرگ جشن را نوروز .نیز

و است رسمی تعطیل آذربایجان جمهوری و مرکزی آسیای ازکشورهای بعضی در نوروز عیدشود می گرفته .جشن

نیز اروپایی شهرهای از برخی و گرفته خود به تری جهانی جنبه نوروز برگزاری اخیر های سال دراند شناخته رسمیت به را .آن

بر که شده تر جدی حالی در اخیر های سال طی باستانی عید این انحصار برای ترکیه تالشنسبت ایرانی پادشاهان نخستین دوران به نوروز پیدایش ادبی، و تاریخی مستند منابع اساس

است شده .داده

کهن های متن از برخی در اما نیست معلوم درستی به نوروز، پیدایش زمان و منشا که چند هرکیومرث ها، متن از دیگر برخی در و جمشید طبری، تاریخ و فردوسی شاهنامه ازجمله ایران

. شده روایت گونه بدین شاهنامه، در نوروز آوری پدید است شده معرفی نوروز پایه گذار به عنوانو بگذارند تختی او برای آنجا در تا داد دستور آذربایجان، از گذشتن حال در جمشید که است . نورانی جهان او، زرین تاج به خورشید نور رسیدن با نشست تخت روی بر زرین تاجی با خودش

نامیدند نو روز را روز آن و کردند شادمانی مردم و .شد

. روایت ها، این طبق بر می دهد نسبت بابلیان به را نوروز آغاز نیز تاریخی روایت های از برخیبه ایران در نوروز بابل ۵۳۸رواج به بزرگ کورش حمله زمان یعنی میالد از قبل سال

.بازمی گردد

است شده برده نام نوروز بنیان گذار به عنوان زرتشت از روایت ها، از برخی در .همچنین

http://kaleme. com/1388/ 12/06/klm- 12396

نيست انسان از خالي هاي بيابان در خدا نگرد خدا دنبال بهنيست انتها بي تنهاي هاي جاده در خدا

نگرد دنبالش به

توست از خبري دنبال به که است کسي منتظر نگاه در خداتپد مي تو براي که است قلبي در خدا

گيرد مي دوباره جاني تو مهربان نگاه با که است لبخندي در خدا

جاست آن خداهايت عزيزترين جمع در

گيري مي ياري به که است دستي در خداکني مي شاد که است قلبي در

نشاني مي لب به که است لبخندي درنيست مسجد و بتکده در خدا

دهد مي هدر را زمان گشتنتاست نان خوش عطر در خدا

کني مي پا به که است سروري و جشن در خداجو و جست ها انسان از دور و درويشي هاي کوچه پس کوچه در را خدا

مکننيست جا آن خدا

شادند همه که است جايي اونمانده اي شکسته قلب که است جايي وفرزندش به است مادري پرافتخار نگاه در

همسرش به است زني عاشقانه نگاه درجست را جاودانگي زندگي کوتاه هاي فرصت از بايد

است بزرگ چالشي زندگيعظيم اي مخاطره

را زندگي يکتاي و يکه فرصتکرد بها کم چيزهاي صرف نبايد

گيرد مي ما از را ها آن مرگ که اندک چيزهايبگيرد ما از را ها آن تواند نمي مرگ که کرد اموري صرف بايد را زندگي

کنيم مي اتراق آن در هنگام شب که است سرايي کاروان زندگيرويم مي بيرون آن از دمان سپيده و

دارند اهميت چيزهايي فقطباشند همراه ما با بدن خانه از ما کوچ وقت که چيزهايي

آيي خود به و الله بر معرفت همچون

واگذاريم را آن که نيست چيزي دنياکنيم همراه خود با و برداريم را آن بايد که است چيزي دنيا

طرف از اي هديه باشکوه زندگي آن همه که دانند مي حقيقي سالکان

کنند نمي فراموش دنيا از را خود بهره و خداوندگردانند برمي روي دنيا از که کساني

دارند آلود يأس و تيره نگاهياند شادماني و زندگي دشمن ها آن

برگردانيم روي آن از تا است نبخشيده ما به را زندگي خداوند « » « : کرده زندگي را زندگي آيا پرسيد خواهد تو و من از خداوند سرانجام

؟« اي

دکتر شجاع الدين شفاوصيتنامهء سياسي من

در این روزهای سرنوشت ساز یا باید ایران ما بدست »مقام معظم رهبری« به دوران سعد وقاص باز گردد، یا به همت جوانان تازه نفس و مبارز ما پای به هزاره

سوم گذارد

مقدمه ای کوتاه

خواننده گرامی من احتمال بسیار میدهم که نام من برایت نامی آشنا باشد، زیرا هفتاد سال است به صورتی بیوقفه دست به قلم دارم و در همه این مدت چه در

شرایطی مطلوب و چه در شرایطی ناخوشایند با همین نام با هموطنانم گفتگو داشته ام. در یکربع قرنی از این مدت که الزاما در بیرون از کشور گذشته است

این گفتگو را عمدتا از طریق هفته نامه کیهان که در حال حاضر بهترین رابط ایرانیان برونمرزی در سراسر جهان است انجام داده ام، و سرفرازم که خوانندگان

آشنا یا ناآشنا و دور یا نزدیک من در هیچ مورد صمیمیت و صداقت مرا در این.گفتگوها مورد تردید قرار نداده اند

امروز، در آستانه نود و دومین سالروز زندگانی خودم هستم، و شما نیز مانند من بر این نکته واقفید که در چنین سن و سالی بر روی مدتی که میتوان هنوز در پیش رو داشت شرطبندی نمیتوان کرد. بر این اساس پیامی که اکنون میخواهم برای شما

بفرستم میتواند پیام آخرین من باشد. اگر عمال چنین نشد، با خوشوقتی بسیار خواهم توانست درباره پیام کنونی خودم توضیحات بسیار مبسوطتری را که مسلما

.مورد نیاز خوانندگان جوان من خواهد بود در دسترس آنان بگذارم

یادآوری اینکه پیام کنونی میتواند واپسین پیام من باشد این اجازه را به من میدهد که آن را وصیتنامه ای سیاسی بدانم، و از نویسندگان ارجمند کیهان نیز درخواست کنم که با آن چنان که در شأن چنین وصیتنامه ای است رفتار کنند. اگر هم بعد از آن فرصت نوشتن نامه های سرگشاده تازه ای را داشته باشم این موضوع لطمه

ای به وصیتنامه بودن کنونی آن نمیزند. فقط میتوان گفت که فالن کس دبه.درآورده است

نگاهی به تاریخ

هزار و چهارصد سال پیش ، شاهنشاهی ساسانی که دومین شاهنشاهی بزرگ

تاریخ ایران بود بدست شمشیرکشانی بیگانه فرو ریخت. چرایی این فروپاشی خالف انتظار را میتوان درنابسامانیهای پایانی دوران ساسانی و رویدادهای غیرقابل

پیشبینی طبیعی که پیش آمد و عطش غارتگری بادیه نشینان حجاز جستجو کرد، ولی با قاطعیت میتوان گفت که افسانه هایی که در دورانهای بعد بدست مورخان

عرب دربارۀ> مساوات اهدائی مهاجمان و آغوش گشودن ایرانیان به روی آنها.ساخته و پرداخته شد مطلقا عاری از حقیقت است

با اینهمه آنجا که غرور ملی آزادگان ایرانی به عمیقترین صورت خود لطمه خورد سالهای بعد از بنیانگذاری سلسله خالفت بنی امیه بدست معاویه و اتخاذ روش

متعصبانه نژادپرستی و تکیه فزون از حد آنان بر سروری نژاد عرب بود. که ایرانیان در هر فرصتی آن را به چالش میگرفتند. درست بهمان نشان که ایرانیان واقعی

دوران ما اصالت بنی امیه نوین و معاویه نوین را پذیرا نمیشوند. بار دیگر فرزندان کورش و داریوش و انوشیروانند که با سعد وقاص و نیزهواداران او و با »مارخوار

اهرمن چهرگان« فردوسی که این بار بسیجیان مقام معظم رهبری نام دارند روبرو.شده اند

در بهمنیشت اوستا این پیشبینی شگفتآور آمده بود که: »... چون اهریمن چیره گردد دیوان گروها گروه، از تخمه خشم و کین، به ایرانشهر هجوم آورند آزادگی و

بزرگمنشی و راستی و درستی و شادی و دیگر مظاهر اهورایی را به تباهی کشانند.»و آنگاه خود با درندگی و ددمنشی فرمان رانند

چهارده قرن است سرزمین فروغ جاودان پیوسته صحنه ترکتازی این زادگان خشم و کین بوده است، بدانسان که امروز نیز هست. و اگر امروز اینان میکوشند تا به

برکت پولهای بادآورده نفتی و به کمک تکنولوژی پیشرفته جهان آزاد به بمب اتمی دست یابند نه برای این است که به سود ملت خود از آن بهره برگیرند، برای این

است که درست در جهت عکس آن، حکومت ضحاک گونه خود را بر این ملت تثبیت.کنند و آن را هنگام ظهور امام غایب عجاللله تعالی فرجه ادامه دهند

فراموش میکنم که این دکانداران دین برخالف ادعاهای فریبکارانه خود نه واقعا در خدمت خدا هستند و نه واقعا خدمتگزار اسالم، بلکه این هر دو ادعا پرده های

دروغینی هستند که اینان بر روی پلیدیهای راستین خود کشیده اند، درست به همان صورت که پیشگامان بنی امیه آنان در چهارده قرن پیش این پرده را بر کفر آشکار

.خود کشیده بودند

زادگان کوروش در سی ساله مرگ و خونی که بر رژیم خدافروشان میگذرد شکستهایی چند را در رویاروییهای خود با دیکتاتوری بزرگ عمامه داران دیروز و

امروز کشورشان تحمل کرده اند. ولی این سخن معروف ژنرال دوگل را در ارتباط با سلسله شکستهای فرانسویان در جنگ دوم جهانی از یاد بریم که گفت پیکارهایی

چند را باخته ایم اما نبرد سرنوشت ساز نهایی را نباخته ایم. ملت ما نیز در این سی ساله مرگ و خون پیکارهای متعددی را در مقابل رژیمی ضحاک گونه باخته

است، ولی ورود نسل تازه ای از پهلوانانی تازه نفس به میدان پیکار در هفته های گذشته نشان آن است که این ملت نبرد نهایی را نباخته است، و مصمم است که

این نبرد را تا روزی که ضحاکان نو، بدست کاوه هایی نو به گورستان تاریخ فرستاده شوند ادامه دهد، و تنها شعاری که در زیر آسمان ایران طنین افکن باقی

بماند این بانگ مردانه ابر مرد سخن ایران باشد که »چو ایران نباشد تن من مباد!«ش.ش

تو خونه _ بخاطر ســرگيجه و شدن حالش  بعد از خراب  مياني پيدا كرده بود كه  گوش  يكي از آشنايان مشكل بـود و بـودن و يـك هفتـه اي بسـتري  عدم تعادل و.. _ با حال بسيار بدي به بيمارستان ايران مهر قلهك رسونده

درمانه تحت  خوب نشده و  ماه كامل 2هنوز هم با گذشتن نزديك

فهميدن كه مشكل از گوش ميانيه كه به مغز هم ارتبــاط پيــدا مي كنــه و بعد از كلي آزمايش از مغزو ...در انتها و مقاومت بدن هر شخصي متفاوته  توجه به سن  با  درمانش هم  طول

بـه اين نتيجـه  ديگـر  درنهايت يك پزشك متخصص گوش- حلق وبيـني بعـد از مشـورت وغــيره بـا چنـد متخصـصبراي نديدن كانالهاي ماهواره در هوا پخشه پارازيتيه كه  امواج  رسيدن كه دليلش

 

نشــاندهنده حــالت شــده و آمــارش  در تهــران و شهرســتانها بســيار شــايع  اين دكتر اعالم كرد كــه اين مريضــي فرستاده شده   خصوص   اين بحرانيه و گزارش كاملي هم به وزارت بهداشت در

 

كرد در مورد سقط جنينهاي اخير هم كه افــزايش پيــدا كــرده بـه نتــايج مشــابهي ضمنا يكي از دوستانم هم اعالم هم گزارش شده. رسيدن .اين مورد بيشترين آمار قرباني رو در تبريز داشته وبه وزارت بهداشت

 

مي فرســته فقــط ما در كشور خودرمان هر لحظه زير بمباران امواج مضر و شــديد پــارازيتي هســتيم كــه دولت ببينيم!  انتخاب اينم نداريم كه چه چيزي را  آزادي و حق براي اينكه

رو بــه من مي خوام بپرسم كدوم دولتي تو دنيــا چــنين باليي ســر شــهروندانش ميــاره كــه اينجــوري خــانواده هــا ماهواره!!!!!! كانالهاي  بخاطر نديدن  فقط  بدبختي و عزا بكشونه

در دراز مــدت خــودش رو نشــون اين امواج عالوه بر تــاثيرات كوتــاه مــدت روزانــه  ضمنا بسياري از آثار مخرب مثل انواع سرطان ميده

 

تنها راه رهايي از اين فالكت تنها اينه كه در جايي باشي كه پارازيت نباشــه )نســخه پزشــك محــترم فــوق در كنــاركلي داروي مختلف (كه اونم ديدي سالم برسون

 

درصد كانالها پارازيتي شدن و نمي شه ديد 90نديدن كانالها هم كه مي دانيد در حال حاضر ديگه  براي

اخيرا ايميلي ديدم كه يك هم ميهن بصورت تجربي به راهي براي خنثي سازي تاثير اين امواج بر ديشهاي ماهوارهرسيده بود كه بدون قضاوت در مورد درستي يا نادرستيش در زير مي فرستم شايد يكي از دوستان امتحان كنه

 

در مورد مريضيهاي مختلف هم چه كنيم..............

 

 

 

http://antiparazit.blogfa.com/post-1.aspxبه نقل از :

دفع پارازیت با سینی نیکل

 

دوستان یک روش کامال موثر در دفع پارازیت های زمینی و محلی ارسالی وجود دارد و آن استفاده از یک سینینیکلی است.

این روش را خودم به طور اتفاقی کشف کردم .

ماجرا از این قراره : تو اینترنت روش های مختلفی برای مقابله با پارازیتها ارائه شده منم این فکر به سرم زد سانتیمتر از جنس نیکل)دقت داشته باشید که جنس60که یه روش جدید اختراع کنم.یک سینی به قطر حدودا

ورق یا سینی باید از نیکل باشد و جنس دیگری پاسخگو نیست( برداشتم و رفتم رو پشت بام.همینجوری سینی رو اطراف دیش چرخوندم یکدفعه متوجه شدم که پارازیت به طور کامل خنثی شد.یه کم دقت بیشتری که کردم متوجه شدم بله سینی نیکلی امواج پارازیتی رو جذب می کنه . حال باید سینی رو یه جوری ثابتش می کردم. به

سانتی متر و پیچ و مهره دریل و ترانس2*2همین دلیل با امکاناتی که در اختیار داشتم)قوطی پروفیل با مقطع جوش (یه پایه شبیه پایه دیش درست کردم و سینی رو بهش پیچ کردم و مطابق عکس کنار دیش گذاشتم.دیگه

تومنی جلوی تکنولوژی که دولت میلیاردها تومن1000از پارازیت خبری نیست.موفق شدم با یک سینی نیکل براش خرج کرده که مردم رو از واقعیت دور نگه داره بگیرم.

اینم عکسش

 *****************************

نیستم شمع

تو فوت یک به که

بیفتد سرم از کاله

ها تازگی نیز دوختن دهان رسم

روح شکنجه رواج با

است شده منسوخ یکسره

*****

پس این از نیست الزم اصلن

بزنم حرفی

حرفم دنباله نکرده باز را دهانم را

و گیرند می عاشقان

صدا در صدا

کنند می کر هم را فلک گوش

تو تنیده تار های گوش به برسد چه

***

! زرنگ خواندی کور تو

را صبرم ی کاسه که ازآن پیش

کنم پرتاب دریا جانب به

گرفتی می را دستم باید

را ها موج این جلوی حاال

وار دایره که

روند می صبح های صخره سمت به

گرفت توان نمی دیگر 

سانسو بدون دانشگاه كوي به حمله اصلي فيلمhttp://www.youtube.com/watch?v=F52wtg1BROk&feature=player_embedded

irangreenvotes.blogspot.com

دانشگاه ۸۷خرداد ۲۵ کوی

http://irangreenvotes.blogspot.com/2010/02/new-hq-what-happened-in-university.html

Von:

"Aziz Torahi" <a_torahi@hotmail.com>

An:

aariaboom@yahoogroups.com

سالم با

داشتن بدون گونه این و میکشند یدک را استاد لقب که متاسفم بسیار اوستا آقای برای جدا مندر نامناسب کلمات و الفاظ از جاهلی خشک تعصب و حقد با و معانی از اطالعات کمترین

. در که بود خواهد ایرانیان ما خوشایند آیا فرمایند می نظر ابراز گونه این دیگر قومی با ارتباطما در چنانی آن قضاوتهای تاریخ هستیم ملتها ترین افتاده عقب جزو نظر هر از که فعلی شرایط

نظر زیر نیز سالخیها و جالدیها و کهریزک فضاحتهای و اخیر وقایع آیا ترک،  بکند؟ عرب، قومهای واالتر؟ ... همه از و تقصیریم بی ما اصال و است و افغان ازبک،

! را موجود بار اسف حقایق تا بنگرید خود گرداگرد به بصیرت چشم با لطفا اوستا از  آقای 30پس . ! ! ! نمایید درک ایران مستقل کشور در اسالمی جمهوری و آزادی و استقالل ترقی سال

آنجا  های در مردم حقوق آیا گرفت؟ نادیده کینه و بغض چشم با نباید را همسایه کشورهای کشورهای یا است واالتر جماعت ایرانی کنونی حاکم فرهنگ آیا ایران؟ در یا است تر محترم

آمریکایی؟ و اروپایی

! کار به که لغاتی معانی دهید عالمانه نظر و کنید نگاه قضایا به استادانه و بزرگ روحی با لطفا ! پندار میفرمود که زرتشت دین ریشه بر تیشه این از بیش نمگنجد قاموسی هیچ در بودید برده

. م نزنید نیک کردار و نیک گفتار   نیک،

 

To: aariaboom@yahoogrou ps.comFrom: nasirigh@yahoo. comDate: Sun, 21 Feb 2010 07:38:46 -0800Subject: ▌aariaboom▐═► Re: فرستاد بوک فیس در دوستی که خواندنی

چند درباره حداقل ولی شده استخراج مرجعی چه از معانی این که دانم نمی مندارد اشکال معانی این میدانم که .موردرفتن باال معنی به آید می ترقی از رقیه

است آرامش و سکون از سکینهاست نظر مد گذاری نام در آن شجاعت و قدرت و است شیر معنی به .حیدر

است خودمان تپلی همان که است گوشت پر های لپ دارای که کسی یعنی .کلثومبودنش الل معنای به است ساکت که کسی خورنده فرو و خاموش یعنی کاظم

.نیستدوشیزه پاک، دختر عذرا

همخوابی و مرد هوس که زنی داردنبتول .حدود در بودند گفته که معنی این به کردم تحقیق هم زوج و نکح لغت 10درمورد

نکردم پیدا را معنی این من نامهاست عقد آن دقیتر معنی نکح

درآوردن عقد به معنی به زوجاست آمیزش معنی به .زاوج

--- On Sat, 2/20/10, rahele missaghi <sweet_escarlet@ yahoo.com> wrote:

From: rahele missaghi <sweet_escarlet@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► فرستاد بوک فیس در دوستی که خواندنیTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Saturday, February 20, 2010, 12:01 AM

زرتشت ما اجدادی دین پژوهشگر و دانشمند اوستا سیاوش استاد از زیر های متناست

عدم اثر بر که ميباشد زن شخصيت به بزرگی توهين عربی بزبان ازدواج و عقد خطبهپی در است گرفته قرار استفاده مورد سالهاست عربی بزبان ما آشنايی و آگاهیغنيمت بعنوان ما زنان و دختران اسالم پيامبر وفات از پس ايران به تازيان تازشقرار اعراب تجاوز مورد ايمانکم ملکت ما قرآنی توجيه با و کنيز نام با و جنگیمی در ديگران عقد به را عزيزان آن خودشان نخست استفاده از پس و اند ميگرفتهآمده تازی بد شيوه همين از نيز ازدواج در مبلغ تعيين که وجهی دريافت با اند آوردهکه ميشود استفاده زوجتک و انکحتک واژه دو از تازی عقد خطبه در رو بدين استو آيد می نکح از انکحت

ديگری شتر سوار شتری يا و گاوی يعنی نکح

لموکلی زوجتک و انکحتک ميگويد مال که آنگاه و دادن انجام جنسی کار او با و شدنشدن جفت يعنی نيز زوج زيراواژه دادم انجام موکلم بوکالت را کاری چنين من يعنی

دادن انجام را کار آن و

نميتوانم و ام شرمنده بدهم شرح و بنويسم را مسئله اين ميخواهم امروز که مناست قرن چهارده که بگيريد نظر در شما حاال کنم باز را مسئله اين اين از بيشدر بايد چرا اصال اند کرده عقد آميز توهين های واژه اين با را ما مادران و پدرانشدن هم سوار و شدن جفت زشت های واژه از مرد و زن يک زندگی لحظه بهترين

بدهد انجام بوکالت را کار اين ديگر کسی آنهم کرد استفاده

تاريخي كتابهاي است شده منتشر ايران در اخير كه آماري ايرانيان ميان تازي نامهايحدود ميشود پخش و چاپ ايران در اختصاص 40كه خود به را كتاب بازار از درصد

. خود گذشته و پيشينه و تاريخ به بزرگي و باال بسيار توجه ايرانيان يعني است داده ! انقالب نخست سالهاي در هرچند مي باشند خود گذشته شناخت جستجوگر و داشتهسازمان دهها زچندي ا پس و داشت بسياري خريداران اسالمي بويژه و ديني كتابهايو كرده چاپ غيره و اسالم تاريخ از را كتاب هزار هزاران دولتي و ديني تشكيالت ومردم زود خيلي اما قراردادند، ازكشور وخارج مردمداخل اختيار در رايگان بطور

تاريخ بسوي ! !! كتابخواني از جدا شد رايج باستاني كتابخواني و آورده روي خود گذشته

بودند اسالمي مسائل تفسير و نقد و تحليل و تاريخ از بسياري كتابهاي باستاني،قبل سالهاي شيعي صددرصد جو به نسبت كه شد ترجمه عربي بويژه ديگر اززبانهاي

اسالم با دررابطه مختلفي آراء و افكار با مردمشدند آشنا نيز

ايراني نام و انديشيدن ايراني كهن، تاريخ به ويژه توجه اين با همزمان و همراهسالهاي از نيز . 60برگزيدن حدود اينك كه بگونه اي كرد رشد ايران درصد 45در

صددرصد ميكنند انتخاب خود فرزندان براي كشور داخل در هموطنانمان كه نامهايي . به كشور از درخارج ايراني نامهاي ودرصد است ميرسد 65ايراني درصد !

عربي زبان فراگيري تحميل و اخير سالهاي اين طي ما مردمان فكري رشد باالرفتناز برخي معني و ريشه به ما هموطنان تا شد موجب اسالمي جمهوري مدارس درايراني وپرمعناي زيبا نامهاي از بيشتر چه هر تا كنند وتالش پي برده غيرايراني نامهاينامها، از برخي معني هاي از نبودن آگاه بخاطر ما نياكان قرنها طي واقعا و ببرند بهره . مادري زبان عربي زبان چون البته ميكرده اند خود فرزندان به تاريخي ستمي شايدو واژه ها از برخي تاخودآگاه بود شده موجب بيگانه هجوم و است نبوده ما مردم

! غالم مثال شود تحميل ما خانواده هاي و جوامع و فرهنگ و تاريخ بر نادرست نامهايدر هرگز كه است نامهايي از برخي پيشوند بگوييم باشد بهتر شايد يا و است نامي . ما درميان غيره و غالمحسين و غالمعلي اما شود نمي استفاده آن از عربي زبان

است بوده رايج بسيار ايرانيان

!! كشورهاي از كه دارم بسياري دوستان گشته ام را عربي كشورهاي از بسياري من ! خاطر بدين اين و بنامند غالم اورا كه نديده ام را عرب عنصر يك هرگز و هستند عربي

. مي آيد غلم ريشه از غالم نميدانسته ايم ما و مي دانند را غالم معني اعراب كه است ! از اعراب كه مي گفتند پسربچه هايي به غالم و است جنسي بهره وري معناي به كه ! و وبرده نوكر يعني غالم كه گفته بودند ما به بغلط مي نموده اند جنسي استفاده آنها ! وكنيز! غالم ميگويند خادم را نوكر و برده ميشود عبد عربي، درزبان درصورتيكه بنده

!! از و مي برده اند وخانگي جنسي بهره نيز كنيزان از همراهند و همطراز !! درميان است رايج ايرانيان ما درميان كه عربي نامهاي از بسياري نيز ها بچه غالم

).. نيست ) متداول ابدا فارس خليج كشورهاي سعودي، عربستان اصيل !اعراب

. بعنوان آنهم بگيرد قرار استفاده مورد شيعيان درميان نامها اين كه دارد امكان هرچند . ودارند داشته اسالم تاريخ شخصيتهاي از برخي به نسبت كه ويژه اي وتعصب عشقميداشته اند آشنايي آنها ومعناي نامها گونه اين باريشه پدرومادري اگر شك بدون اما . با نمي نهادند خود فرزندان برروي تاريخي هاي شخصيت بعشق را نازيبا نامهاي هرگز

مي باشد كنكاش و پژوهش سالها نتيجه كه مي اندازيم نگاهي چندنام معني به هم

:

: ميشود اطالق چاق و خيكي فرزند به كلثوم و مادر يعني ام كلثوم امزشت: و سياه زن يا و خرما هسته حفصه

ميگويند: شتر جنين سقط به خديجهدارد: همخوابگي و مرد هوس كه زني بتول

ميگويند: باشد چيزي در كه زهري اندازه به و آيد مي سم از سميه . بيچاره: و خوار و گدا بانوي به مي باشد خانواده هم نام اين با نيز مسكين كه سكينه ميگويند

است: نيرنگ و جادو و افسون معناي به مي آيد، رق ريشه از كه رقيهميگويند: باشد نشده سوراخ كه چيزي هرآن به عذرا

باشد: داشته بسيار شير كه شتري ماده جعفر

. بريده: گلو يعني شده ذبح ميگويند ببرند را گلويش كه هرچارپايي به ذبيح

كه: كسي به جاهلي اعراب و ميگويند چاق نر گاو به مي باشد بقره خانواده از كه باقرميگفته نيز است مي فهميده چيز .خيلي

ميداند چيز گاو همچون طرف يعني .باقرالعلوم

بدخو: و ترسناك ترشرو، اخمو، معناي به مي آيد عبس از عباس

مار: بچه عثمان

خاموش: و بي زبان و گنگ بودن، الل معناي به و مي آيد كظم از كاظم

اند: مي گفته دوره گرد فروش نان به هاشم

! دريدن: يعني در و زنده يعني حي پارسي، و عربي از است مخلوطي نام اين حيدراست ميكرده پاره زنده زنده را انسانها كه اند گفته كسي به حيدر

. معناي: به است صغرا ريشه و خانواده همين از نيز اصغر و پست و كوچك صغريكوچكتر

نيز غيره و كلبحسين علي، كلب چون ديگري نامهاي البته آقايي و آقا سيدي و سيد . غيره و حسين سك و علي سگ يعني علي كلب و سگ يعني كلب كه است بوده رايجرايج قرنها ايرانيان ما درميان كه تازي نامهاي از برخي ازمعني بود اندكي نمونه اينهاوتحقير. توهين نوعي نامها گونه اين كال و ايم بوده آگاه آنها معني از كمتر ما استايران، به تازيان هجوم نخست درقرنهاي همچنانكه ايراني هرعنصر براي است بوده ! انديشه و تفكر همين براساس و موال را خودشان و ميخواندند موالي و برده را ما ! و واژه نمودن رايج با همچنانكه كردند تحميل برما نيز را عربي نازيباي نامهاي بودكهو لقب

!! بودن سيد كه فهماندند ما به غلط طور به سيد ميشود آن عربي كه آقا عنوان يا ! دراختيار بايد بست در نيز ايراني هر درآمد پنجم يك بودن اسالم پيامبر نواده يعنيدارنده آن از را اقتصادي و اجتماعي برتري يك بودن سيد چون و بگيرد قرار تازيانمانده برجاي امروز به تا و شد فراوان ما تاريخ در نيز سيدها تعداد ميكرد، عنوان اينتحميل. ايراني آزاده برعنصر ايراني و تازي ميان اجتماعي تبعيض نوعي وكال است ! نوادگان و اسالم پيامبر با سيدها همه نسبتاين بودن نادرست با دررابطه است شده

) دفتر ) كه است امده بعمل تحقيقاتي ايران در اخيرا فاطمه فرزندان ايشان دختري . كال كه است آمده پژوهش اين در است نموده جلوگيري آن انتشار از فقيه واليت ! باشد ايشان نسل بخش تداوم ايشان وارث بعنوان كه نداشت پسري اسالم پيامبر . تبار از امروزه بوده اند حسن امام و حسين امام مادر علي امام همسر فاطمه خانمكه ست شده ثابت حسيني، را حسين امام تبار از و ميخوانند طباطبايي را حسن امام . پژوهش درهمين نمي رسد فاطمه فرزندان و مدينه به خانواده ها اين از بسياري ريشهگفته كه هستند موسوي باعنوان بسياري سيدهاي كه است آمده تاريخي تحقيق و . همه و است آمده درتاريخ چنانچه مي باشند كاظم موسي امام نوادگان ميشود

گواهي آنرا نيز مورخين . از ايشان زيرا است نداشته عقدي و دائمي همسري هرگز موسي امام كرده اند،

است فروبسته جهان از چشم نيز درزندان و است رفته زندان به .جواني

زورمندان و قبايل روساي و ثروتمندان از بسياري كه است آمده پژوهش اين دراز اوال تا نموده اند تدوين نيز را گواهي نامه هايي خوانده سيد را خود سپاه وفرماندهانپنجم يك كه خمس پرداخت عدم از هم و كنند پيدا ترقي شدن موال به بودن مواليآن از نيز را ايرانيان ديگر درآمد پنجم يك سو آن از و شوند بهره مند است بوده درآمد

سازند .خود

»! اوستا » ازسياوش است من وصيت اين راه غ چرا كوتاه، سخنان

» « . خداوند هستي بزرگ معمار آري است انسان مهربان و توانا دانا، خداي اهورامزدا .. » براي» دكاني بگويند هرچه آن از فروتر يا و فراتر اما دارد، وجود و اهورمزدا ! آتش ونه است آفريده را اهريمن نه اهورامزدا نيست بيش افسانه اي يا و كاسبي . سه به را جهان ديني وگفته هاي كتب تمامي است آورده فراهم ما براي را جهنميدل: با را خدا و بنگر خرد با را هستي بفروش نيك كردار و گفتار پندار، در نيكي سخنانسان ندارد انسان به نيازي هيچ خداوند است خداوند به باور سرفرازي بزرگترين

است خداوند نيازمند رواني ازنگاهنيست گر شكنجه اوستا، بزرگ خداوند

است پيش نسل از آگاهتر هرنسلي است نيكو بانوان با مشورتبهتراست نادان زدوست ا دانا دشمن

دهيد پرورش دانش با را روان و ورزش با را تن

ميدانند برترينها و بزرگترين و داناترين خودرا نابخردانميكند پايدار را دوستي ياران با راستيميكند شاد را روان و دل مهرورزينشوي بدهكار تا اندازه به نيكي مردم باميدانند كوچك ناشناخته هايش و هستي برابر در خودرا خردمندان

است عمر و زمان كشتن نمودن شب را روز برنامه بدوننكند دشمني هيچ كه كند چنان نما دوست دشمن

كن گوش بخوبي اما مپذير را دشمن نصيحت ! ميكنند گفتگو نميجنگند خردمندان

است جنگيدن از برتر دشمن و رقيب با نمودن گفتگو

! ميپوشاند را كس آن عيب هركس به عشق

بخواهيم تندرستي و خردمندي خداوند از

ماست دوزخ و دادگاه ما وجدان

نيست واسطه اي هيچ انسان و خدا ميان

بهترين بعنوان را كساني ويا انسان،كس ميلياردها ميان در كه آنست عادل خداوند برنگزيند

معرفي برترين بعنوان را خاصي زبان جهان، زبانهاي درميان كه آنست عادل خداوندنكند

مردم خانوادگي روابط و برخاست و نشست براي تا نيست وبازيگر بيكار خداوندكند نازل بيانيه و پيام مرتب

از بيش بر هخامنشيان زمان در . 120ايران عربستان، مصر، بود حاكم جهان كشوربودند كشورها اين جمله از يمن

. كعبه است شده بنا هخامنشيان درزمان كه كيوان خانه بنام ايست آتشكده كعبه » ايراني » نمونه بهترين ميباشد كيوان خانه مكه كعبه شبيه كه رستم درنقش زرتشت

ميباشد مكه كعبه بودن

! ماست با بهروزي و پيروزي ماست با خدا

 

اسرائیل نیروهای و حماس نیروهای جنگ استراتژی تفاوت

آن به پاسخگویی به حاضر حماس نیروهای مقامات از یک هیچ هنوز که حقایقی از یکیو کودکان و نظامیان غیر میان در نظامی نیروهای شدن مخفی استراتژی ، اند نشده

هستند خود عادی زندگی خواهان جنگ از فارق که . افرادیستنیروهای های بهانه از همواره نظامی نیروهای بردن بین از هدف با شهری مناطق بمباراننیروهای . اسرائیل، نیروهای ادعای به است بوده کودکان و غیرنظامیان کشتار در اسرائیل

غیر کشتار نیز اسرائیل و کنند می استفاده خود از دفاع برای مردمی سپر از حماس نظامیاگر . که میکنند ادعا اسرائیل نیروهای میکند توجیه اینگونه را ها جنگ در کودکان و نظامیان

گیری جهت ، کند مستقر مسکونی نواحی از دور مناطقی در را خود نظامی نیروهای حماس . این از جدا بود نخواهد نظامیان غیر و شهری مناطق بسوی دیگر اسرائیل های موشکادعای ، غیرنظامیان به حمالت توجیه برای ای بهانه یا است حقیقت موضوع این که مساله

نیست منظق از دور نیز اسرائیل .نیروهای - قصد – قبلی هشدار با حماس نیروهای ناحق یا حق به های پرانی موشک تالفی در اسرائیل

مناطق . در را خود متحرک های سیبل این که حال دارد را حماس نیروهای به حملهپیدا خود جنایات برای توجیهی نیز اسرائیل ، اند کرده پنهان مردمی سپر درمیان و مسکونی

پردازد می غیرنظامیان و کودکان بمباران به بیشتری شدت با و .کرده - متجاوزان – از قبل یا و بعد غزه بیگناه کودکان و غیرنظامیان خون مسئولیت وضوح به

بال سپر خود برای معصوم کودکان از که است حماس ترسوی نیروهای گردن بر اسرائیلنشینند می جشن به را معصوم کودکانی کشتار با را خود مظلومیت تبلیغات و .ساخته

.

اسرائیلی سایت یک از تصویر

" " " شعار : " که ایم ایستاده ما معنای به قائمون نحن شعار از ایست کنایه تیتر نوشت پی " " " " . طور به ایم شده قایم ما معنای به قایمون نحن تیتر این در باشد می الله حزب اصلی

نیروهای مردمی سپر استراتژی از انتقاد در سعی قائم با قایم کلمه تعویض با ظریفیدارد .حماس

  

رودشده تبدیل میکروسکوپی به ازماکروسکوپی سبز جنبش حرکت

است خوبی حرکت این ولیشود می تر عمیق حرکت این ی ریشه چون

که است اثری را  مهم خود فرزندان ما و میگذارد مردم فکر در پدرانمان های تجربه با نه کرد خواهیم بزرگ تجربه این با

است ریشه شدن تر محکم معنی به این و

ریشه ما از بعد های نسل و برگیم و شاخه است ماولی هنوز بیشماریم اینان  ما مانند تا بگیریم تصمیم آگاهانه باید

نشویم 

 

سپاس  با 

 

--- On Fri, 2/19/10, Mina Samiromizadeh <msamiromizadeh@ yahoo.com> wrote:

From: Mina Samiromizadeh <msamiromizadeh@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► بیشماریم؟؟ ماTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Friday, February 19, 2010, 3:03 AM

 

ابتدا بیشماریم ما و  شعار میرسید عالی نظر به راهپیمایی. در بودیم بیشمار ما .25واقعی خرداد

. بیست از کرده تغییر اوضاع میرسه نظر به ولی ! امروز تا بترکونن سبزها بود قرار که بهمن دو و

و نویسی وبالگ و نوشتن خبر تحلیل از دستانقالب سازی نقاشی 88آرشیو فقط و کشیدم

. نزدیک! از نیستیم بیشمار که دیدم چون میکنمو نسبی و سببی بستگان نفر دویست به

در سال پانزده باالی گرفتم 5دوستان آمار شهر . از همه البته است موجود آن تفضیلی نتایج که

خوشه ) دارند قرار باال طبقه در مالی رفاه نظر ) بود این اصلی نتیجه ولی خوشه بی یا سومی

به نزدیک فقط و فقط واقعا ) که درصد سه و!( کنند شرکت ها راهپیمایی در حاضرند کمه

. بزنند تند اقدامات به گیری  دست نمونه هرچند موافقین آمار هم عمل در ولی نبود منطقی من

. میده نشان را همین ها راهپیمایی در حکومتتحقیقم جامعه از مخالف 82البته نظام با درصد

و .. . . 86بودند اینکه تا بودند ناراضی هم درصد . . بخونید قشنگه دیدم را نوشته این امروز

************ ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* ******

مثبت فکر

و میبارید بشدت تاگهان مردباران ، میراند پیش جاده در را خود ماشین حالیکه درشد . منحرف خارج سمت به جاده کنار های نرده از و خورده بهم اتومبیل از تعادل

، امر و  حسن کرد گیر الی و گل داخل آن الستیکهای اما ندید ای صدمه ماشیننمود راننده سعی چه بکشه  هر بیرون گل از را آن نتوانست

دوید مجاور مزرعه بسمت و شد پیاده ماشین از باران زیر . بناچار زد در ومیکرد کشاورز استراحت اجاق کنار داشت که اومد  پیر آرومی بازش  به و در دم

کرد

کرد . راننده کمک درخواست ازش و داد شرح رو ممکنه پیرمردماجرا که گفت " : که کرد اضافه اما نیاد بر کاری دستش ببینم  از میتونه فردریکبذار چیکار

بکنه . " برات

و رفتند طویله سمت به هم با یه کشاورزلذا زور قاطرافسار با و گرفت رو پیربیرون کشید اونو

قیافه رانندههتا و نحیف قاطر شکل و پیر حیوون این که نشد باورش ، دید رومیارزید امتحانش به سخت شرایط اون در ، کرد میشد چه اما ، کنه کمکش بتونه

و رسیدند کنارجاده به هم اش کشاورزبا سردیگه یه و بست اتومبیل به رو طنابهای شونه دور کرد چفت محکم زدن فردریکرو با سپس و قاطره همون یا

زد : " داد قاطر پشت رو ،  ضربه تام  فردریک، تام  هری ، فردریک  پل  یاالبکنین   .... پل  هری، رو سعیتون کم...  یاال یک فقط دیگه .... آهان کم یه ، دیگه

تونستین " خوبه

که راننده دید ناباوری شد قاطربا با .  پیرموفق بکشه بیرون گل از رو اتومیبل

از الوصفی زائد این   کشاورزخوشحالی ازش خداحافظی حین در و کرد تشکراین : " که کنم باور نمیتونم هنوزهم کرد رو ، حیوونسوال باشه حتما پیرتونسته

، است دیگه اسامی اون سر زیر هست چی کاره "  هر در جادوئی یه نکنه

نیست : " کشاورز کار در جادوئی ، عزیزم ببین داد "  پاسخ

این که کردم رو کار تیمی حیووناون کار یک داره و گروهه یه عضو کنه باورمیدونی  میکنه آخه کورهمن قاطر،

* * * Mina Simeromizadeh

گرامی موبدیار و خوبم دوستاناوشتا

برایم، میتواند که کنیم آغاز جدیدی سرفصل با را موضوع این که باشد جالب بنظرمبابتها، از بسیاری .  از هم عزیز استادان دیگر و دوستان از باشد آموزننده بسیار

و عالقه با که به  دانش بذل میخواهم تنها  خود، بخشند  ما رنگ بدان و بپیوندندبین آن  ارتباط روی بر تحقیق که است غامضی مسئله کال زرتشتی با هندو آئین

سبب اختالفات ندانستن برعکس و شود ها نادانسته از بسیاری حل سبب میتواندکه زرتشت  گردد شخص گفتار فلسفی و فکری ارزش نشویم متوجه

کرد؛ خالصه چنین میتوان را میدانیم بحال تا که آنچیزی

شباهات؛زرتشت( که آئینی هم و هندو آئین هم کردید، اشاره بدرستی شما که همانگونه به یک

. آنها روح کال یعنی هستند هندوایرانی آئینهای کرد، گذاری ساختار  پایه بگویم؛ بهتر یا دارند کلی تفاوت ابراهیمی آئینهای با آنان فکری

مسلمان یک برای ادیان  مثال در اما میگردد محسوب شرک یک دارد، فرزند خدا اینکه عمل ظاهرا اینکه نه است، معلولی و علت رابطه بیان پدروفرزندی هندوایرانی،

باشد کرده زایمان را دیگر خدایی خدایی، یا شده واقع ظاهرا  جنسی اینرا اگر حتی ) اما ) دارد فراوان امثال هندوها میان در که معنای  بخوانیم هندیها، خود زعم به

دارد عمیقتری

امکان داشته، ابراهیمی ادیان با بیشتری مجاورت زرتشتی آئین اینکه بدلیل اما " میگردد " مشاهده هندی آئینهای از بیشتر زمان طول در آرا تبادل

است طرفه دو تبادل اغلب  این هم  اما با عمق در کمتر و است ظاهری تشابهات مییابد پیوند

و هندوایرانی فلسفه میان فرهنگی است تبادلی بنظر که عمقی بارز مثالهای از یکی کامال گاتها بندهای از برخی در که است وجود وحدت بحث ابراهیمی، ادیان

(  مشهود " از ) " برخی در و کردیم تواوانس واژه باره در که کوچکی بحث میباشد برمیخوریم بدان هندی های اندیشه و ودا پایانی  سرودهای

طریق( از که آنقدر دارند، شباهت یکدیگر به سانسکریت و اوستایی زبان دوکنیم پیدا را اوستایی زبان دستور های نادانسته از بسیاری توانستیم سانسکریت . خواندن( بار یک تنها است موجود نیز شبیه بهم نوشتاری سبکهای باالتر این از سه

شباهت یشتها از برخی و هات هفت به گفتار طرز که میسازد مشخص ودا ریگ . مشابه، ادبیات یا بیان طرز این دارد حدودی  فراوان اما تا است نزدیک هم گاتها به

. فکری های دغدغه کننده بیان ها، سروده این که است معلوم هات هفت اندازه به نهبوده همزمان افرادی

دوران آن فکری های دغدغه از برخی میتوانیم تشابهات این بزنیم  از حدس  را مثال ؛ که دارند اعتقاد (  هندوها که ) اند گفته را سرودها طوری ودا سرایندگان ها ریشی

... اندیشه عمق به آنانکه برای اما دهد آموزش و تمثیالت بوسیله را عامی مردمان . است گوهری وداها عمق در یعنی باشند داشته بر در بیشتری معنای دارند، احاطه

نمیباشد هرکسی کار آن راز و رمز به رسیدن .که

و  بنظر داده انجام کمال و تمام به را اینکار گاتها سرایش در زرتشت که میرسد یا خرافی تصور و سواد سطح هر بر کس هر است؛ رفته نیز جلوتر پایه یک حتی

) این ) که زمانی ، است کاسته خرافات از زیادی بسیار بمیزان از که غیرخرافیروش و منش یک به بشنود، را بنظر  سرودها که میرسد زندگی در کلی اصول یا

است میداده تشکیل را زرتشت اصلی هدفمقدس طوری را آنان و قائلند فراوانی اهمیت سرایشها این برای گروه دو هر

برسانند آیندگان به تصرفی و دخل هیچ بدون میبایست که میدانند

تفاوتها؛موجود، شباهات تمام وجود آئینهای گاتهابا از دیگر ای شاخه اساس در مشخصا

... دارد فرق و شینتو بودا، برهما، ودا، با کال و است هندوایرانی

مخالفت( این ظاهر نشان  یک را خود ها کرپن از بیزاری به تکیه نیز و دیوها نفی با میدهد

اهورامزدا شخص برای که توصیفی از بطن، در مجردی  اما مفاهیم بیان در نیز و ... را هندو آئین از متفاوت کامال فکری ساختار یک داده، انجام و اشه وهومن، چون

. و نیستند ودایی خدایان با مقایسه قابل هیچکدام گاتها، در اینها است کرده بیاننسبی صفات و خصال اما مییابند شخصی حالت گاه ادبی استعاره بشکل گرچه

ندارند را انسانیبدی نبود، نیستی، جایگاه سازی مشخص انسانیت، به گاتها هدیه مهمترین و کال

به ) هات هفت در بعدها که دیگر مجرد مفاهیم این هم و اهورامزدا هم و است ضعف ) اند بری ضعف و بدی و نیستی عیب از شدند خوانده امشاسپندان بعد

هدایای با را آنها نیست الزم نمیدهند، مرگ نمیکنند، نازل بال نمیشوند، عصبانی پسو منش با فقط بلکه کرد، خشنود کردار  مادی و خوبی،  گفتار و درستی میتوان برپایه

را برد  در آنان استفاده و دید معنویتبا( گاتها، اول بند همان از و کردیم بحث آن روی بر مدتها که را اصلی تفاوت دیگر دو

هندو نوع خالف بر که میگذارد پایه را منشی گاتها دیدیم، اوروان گئوش بر تکیه . ) پاداش ) سبب جهان ساختن آباد میگوید بلکه نیست بازی مرتاض دنیا ترک بدنبال

میگردد مینوی هم و دنیوی همدنباله که میدهد نشان را خود کشتزار و گاو واژه به اهمیت در ظاهری بشکل این

دست مشخص اصولی به بتواند فکری ظرفیت هر با کس هر که است بحثی همانیابد

اغلب( در و است مجرد مفاهیم بقیه از مجزا بسیار مفهوم یک اهورامزدا سه . پایه اولین گاتها که گفت میتوان بابت این از است شده تکیه سخت بدان سرودها

یگانه داشتن . خدایی مرحله به وجود وحدت اصل کنار در این گرچه است گذاشته را بحث ) پایگی تک و عدد هر فرای که میرسد ذات شناسایی از مقامی و

.  مونیسم( عرصه در یعنی باشد نمیتواند ابراهیمی ادیان درک قابل اغلب که است است معترف چندپایگی به گاتها  فلسفه، جمعا و تنیده هم بر عجیبی بشکل همگی که

. بحث این متأسفانه مینماید پیدا را جمع آن از بیش بسیار معنایی که میسازد را ذاتیبود   است مفصلی خواهد گنگ بسیار ایمیل یک چهارچوب در که میدانم و

از شاخه، دو هر فرمودید، شما که همانطور که میدهد نشان اینها همههندوستان محیط در و داده امتداد آنرا یکی برخواسته؛ مشترک اصل یک

مخالفت آن اصول از برخی با دیگری اما بخشیده دیگر شکلی بداناست رفته دیگر بسویی مادری فالت در و ورزیده

مأخذ دادن از متن نکشیدن درازا به الزم  برای اگر اما کردم، اجتناب مصادیق و وقت اسرع در بفرمائید، اشاره مینمایم  بدانید، فراهم

باشید سبز و پیروز هموارهآرمیتی

From: MoobedyAr Mehran Gheibi <mehran_gheibi@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.com

Sent: Wed, February 17, 2010 11:36:08 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: زرتشت آئین در قربانی بحث ادامه

گرامی آرمیتی

درود

. میدانید است هندو واژه آنهم واژه، یک شاید یا جمله یک جز همراهم شما سخن همه با من . هندویی باورهای شما که آنچه هستند آریا نژاد از ای شاخه امروزین ایران همچون هندوان

و ادامه آن به هندوها و نازرتشتی های ایرانی که هستند آریایی باورهای من دیدگاه از اید خوانده . ؟ کردند رها را آنها گاتها، آموزشهای دلیل به زرتشتی ایرانیان ولی دادند برگ و شاخه

 

Nik-o shAd bAshid

KhodA negahdAr,MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

--- On Tue, 2/16/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>

Subject: ▌aariaboom▐═► Re:ReRe: Re:Re: زرتشت آئین در قربانی بحث ادامهTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Tuesday, February 16, 2010, 6:09 PM

موبدیار گرامی

اوشتا

 با سپاس ، من هم در مقابل، جشن سپندارمذگان را شاد باش میگویم

 که به نتیجه ای زیبا رسید و نیز سپاسی دیگر، از این بحث

تکیه بر مهر و دل باید بیش از پیش هیچکدام تنها نیستیم و دانستم که در این راه که با وجود اختالفات سلیقه ای جزئی، روح پیام زرتشت را درک همراهانی بکنیم،

کرده و بکار میبندند

 اگر مایلید نتایج بحث را خالصه کنیم؛

با ارتباط هندوها با یک( جایگاه اهورامزدا در گاتهای زرتشت به هیچ روی شباهتی خدایانشان ندارد. به عنوان مثال نمیتوان برای اهورامزدا خشنودی از راه قربانی

کردن قائل شد = فلسفه رایج قربانی دو( در سنتهای گذشته رد پایی از بقایای اندیشه هندو باقی مانده است. این سنتها

از بابت میراثی که بما رسیده عزیزند اما به هیچ شکلی، نباید آنرا به آموزه هایزرتشت تعمیم داد

سه( "سنت" زرتشتی گوشتخواری را روا میداند، یاری و بخشش به انسانها رابا فلسفه رایج قربانی موافق نیست اما توصیه میکند

پایه خوبی است برای محققانی که دل به این راه بسته اند فکر میکنم

 

با بهترین آرزوهاآرمیتی

From: MoobedyAr Mehran Gheibi <mehran_gheibi@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Tue, February 16, 2010 10:24:31 AMSubject: ▌aariaboom▐═► ReRe: Re:Re: ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت

گرامی آرمیتی

درود

. دلدادگی، با که امیدوارم میگویم شادباش دختران و زنان همه و شما به را اسفندگان جشن. ؟ باشید داشته فزاینده تالشی آرامش، گسترش برای گاتها های آموزه با برابر باور، و دانش

  . را او خشنودی نه میدانم، دیوها صفت را اهورامزدا نه نه بگویم، باید شما پرسشها به پاسخ در . . ؟ نیست آموزشی چنین گاتها جای هیچ در ام دیده کرده قربانی در

برای که نشده خواسته انسان از و نشده آرزو جایی در اهورامزدا خشنودی که گفت بتوان شاید . . که آنجا از میکنیم کار خودمان خشنودی برای تنها ما شود انجام کاری اهورامزدا خشنودی

/ کسی آن از خشنودی خرسندی هنجار این در و است ساخته اشا پایه بر را جهان اهورامزدا . اگر بکوشیم دیگران خشنود برای که میکوشیم همگی بکوشد، دیگران خشنودی برای که است

گوشت خوردن از مردم که وهست بوده این برای است، گوشت دادن و کشتن از سخنی هم . . کی ما میشود خرسند و خشنود اهورامزدا آنکه برای نه میگردند خشنود و خرسند برده، لذت

. آید، می بر ضعف و نیاز از خرسندی و خشنودی سازیم خشنود را خداوند بتوانیم که هستیم . او خشنودی سبب آن شدن آورده بر که دارد نیازی چه خداوند شود آورده بر نیاز آن که آنگاه

شود؟Nik-o shAd bAshid

KhodA negahdAr,MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

--- On Wed, 2/10/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re:Re: زرتشت آئین در قربانی بحث ادامهTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Wednesday, February 10, 2010, 11:44 PM

موبدیار گرامی

اوشتا

 هستی هم این جهانی است و هم عالم معناست

که هم منم، هم اندیشه من، هم کل این دنیا، هم ارتباطاتی که در این جهان هست نه جرم دارد و نه مکان و نه زمان، هم هنجار جهانی است و هم چیزی بیشتر از

همه اینها؛هر آنچه که بوده و هست و خواهد بود

چندبار خدمتتان عرض کردم؛ فلسفه زرتشت در گاتها به نقطه ای رسیده که اکنون به آن نرسیده اند؛ نوعی بهم رسیدن ماده و معنا، یکی شدن آنها21فالسفه قرن

بحثی است بسیار گسترده و سخت در نقطه آخرین یا نهایت اندیشه که متأسفانه که در ابعاد یک ایمیل نمیگنجد

فعال حداقل ارتباط را با بحث ما دارد؛ اماباالخره شما اهورامزدا را لقب "دیواها" میدانید یا خیر؟

به خشنود شدن اهورامزدا از آیا هنوز فکر میکنید که کالم )تئولوژی( زرتشت، قربانی )آدا( اعتراف کرده یا خیر؟

کدام؟اینجاست که باید جایگاه خود را نسبت به آموزه های اشوزرتشت مشخص نمائیم 

  

همواره شاد و پیروز باشید

  

From: MoobedyAr Mehran Gheibi <mehran_gheibi@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Tue, February 9, 2010 9:41:37 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re:Re: ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت

گرامی آرمیتای

درود

سر از . مینوشما هات در که حالیست در این خواندید معنی برای را آن و گذشتید سادگی 28به .2بند . هست هستی دو پس مینو دیگری و است استومند گیتی یکی که میشود یاد هستی دو از

. ؟ هست جدا هم از ومینو گیتی بخش دو هم اوستا همه درNik-o shAd bAshid

KhodA negahdAr,MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

--- On Mon, 2/8/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: زرتشت آئین در قربانی بحث ادامهTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Monday, February 8, 2010, 9:26 PM

درود عزیزم، دوستان تمامی و گرامی موبدیار

 

آن از میتوان که ای نتیجه میگردد، فراموش بحث هدف آنکه بر عالوه که میرسند ای نقطه به گاه بحثها. میماند دور نظر از هم گرفت

. اینجاست است رسیده اینجا به هم قربانی چون ای افتاده پا و پیش بنظر موضوع سر بر ما بحث انگار. کرد بررسی آنرا عاقبت و نتیجه باید که

معلوم که پا و سر بی دخترکی بر باشد موبدیاری دانائی تفوق میتواند بحث این نتیجه ترین ظاهری . در سخنش و رود باال موبدیار ارزش که میشود باعث عاقبتی چنین شده پیدایش کجا از و کیست نیست

. کند پیدا بیشتری شنود جمع

خوب بسیار

. میشد ختم جا همین به دستآوردها که ایکاش اما

. داشتم ای اشاره بدان پیش پست دو یکی در که است میان در بزرگتری مسئله متأسفانه

قدیم باور آکادمیک تفسیر و شناسایی وقف خود عمر که هستند، ایرانی غیر اوستاشناسان بیشتر اکنون . و ذهن زوایای به نه و کرده درک را زرتشتی فلسفه عمق نه آنان اغلب متأسفانه اند گذاشته ایرانیان

واقفند ایرانی، دل

" " " " " به " ودایی، اسوره به زیادی شباهت که اهورایی ، اهورا برای است صفت یک تنها مزدا آنان نظر در. دارد سرور معنای

و خشنودی ودا ریگ اقرار بنابه که ودائی، آسمانی خدایان برای است صفتی خود نوبه به هم اسوره . به مردم میباشد؛ کار در الوهی بستان و بده یک گویی است روغن و بره کباب به وابسته رضایتشان " " . یا ، آگنی میان این در باشند انسانها مواظب آسمانها از آنان تا میدهند قربانی و کره و چربی آنان

. برسند خدایان به تا میدهند آتش به را کباب و چربی نذر است؛ خدایان و مردم میان واسطه آتش،

. ایرانی خواننده دسترس در ودا ریگ ترجمه خوشبختانه نمیگویم خودم از من را اینها میکنم؛ تکرار بازکنیم. اش مقایسه گاتها با و بخوانیم آنرا و بنشینیم یکبار است

. " است " دیو ودائی، آسمانی خدایان دیگر نام نمیدانید؛ بلکه

" استوار " ضعیفی بسیار منطقی استدالل بر اغلب که ، ها چیدن کبری و صغری اصطالح به این تمام یعنی. بدانیم دیو یک را اهورامزدا که آنست برای میباشد،

! دیو یک

و قوم صد مقابل در مردمان این و سرزمین این هستی از و باور این از دندان، و چنگ با ما نیاکان یعنیبشود؟ دیو اورمزدشان، امروز تا کردند، دفاع قبیله

یک امروز که کردند پاسداری خفتها و توهینها انواع و عامها قتل برابر در را باوری چنین بهدینان، یعنیبخوانند؟ دیوان صفت را اهورامزدا و بنشینند عده

بنامیم؟ زرتشتی را خود که میآید رویمان چطور

کنیم؟ نگاه ایم، گذاشته سرمان باالی بر که تصویری بر او صورت به میتوانیم چطور

نمیکشیم؟ خجالت میخوانمیش، بهر از و است دستمان در روز هر که گاتهایی از چطور

کالمی فلسفه مستشرقین، نقیض و ضد گفتارهای به توجه بی که بگیریم یاد هندیها از را نکته این الاقلخود آئینی رفتارهای غالب در آنان نشر و ساده کتب نوشتن با امروز و داده بسط کرده، حفظ را خود

. میکنند معرفی جهانیان به را خود مدیتاسیون، و یوگا مانند

مرفه از یکی به را ایران سرزمین که خود افکاری چهارچوبه کردن مطرح با نیستیم قادر حتی ما اما. دهیم نجات را خود اینک بود، ساخته مبدل دنیا کشورهای آبادترین و ترین

 

" است؛ " مینوی اهورامزدا اینکه مورد در اما

هات گاتها . 28به کنیم؛ بررسی را واژگان تک تک و بیائیم بردید اشاره اول بند ،

: التین آوانویسی

 

ahyâ ýâsâ nemanghâ ustânazastô rafedhrahyâ manyêush mazdâ pourvîm speñtahyâ ashâ vîspêñg shyaothanâ vanghêush xratûm mananghô ýâ xshnevîshâ gêushcâ urvânem.

 : واژگان تک به تک بررسی

 , Ayha ahyâ ))

: دستوری تجزیهوابستگی حالت اشاره، مذکر genetiveضمیر یا خنثی مفرد، ،

: محققان نظررا آذرگشسپ: او را، این اینک،

 

, AsAY ýâsâ ))

: دستوری تجزیهsAY + ) ( + aریشه ) افعال ) پسوند گرفتن برای ریشه تغییر حالت اول ) aاولین میانه، جهت اخباری، ماضی پسوند

قاعده – با همراه مفرد (dirgha sandhiشخص

: محققان نظر

 

: پهلوی بوتن گزارش خواستار یا                خواستن

: آذرگشسپ و تاراپواال دارم کانگا، آرزو ریشه- خواستارم، نمودن   sAYاز التماس کردن، خواهش معنی ]به1 ]

: داوود " پور " " کردن" آرزو و [ 2 ]خواستن

کردن = yâs)یاس ) آرزو خواهشداشتن، بودن، خواستار          خواستن،

واژه است بنیاد همین " از فرهنگ " در که یاسه آرزو ی و خواهش معنی به فارسی .  های واژه است گردیده هاییاد " " " " " فرهنگ" در نیز که یاسون و یاسا و و یاسه شده گرفته مغول قانون و رسم و راه معنی به و شده یاد ها

برده بکار معنی همین به ما : سخنوران ندارد اوستایی یاس با پیوستگی و است مغولی اند،

برفت زشت یاسهای (                       آنهمه قهستانی ) نزاری سرجنگ هنوز ما با یار

دارم ساسانفر: آرزو خواستارم،

, AhMamvn nemanghâ ))

: دستوری تجزیهبائی حالت مفرد instrumentalاسم، ،

Mvn + ) = گفتن ) آفرین گفتن، درود آوردن، سرفرود خمیدن، در ) hMaریشه نیز و مکان و جا ساختن پسوند + ) اسمها در خنثی حالت (Aساختن مفرد ) بایی حالت پسوند

: محققان نظر 

: پهلوی " گزارش نماچ " به . nemacبشکل " شده " برگردانیده نیایش و

. آذرگشسپ: تواضع و فروتنی گذاردن، احترام بردن، نماز

: داوود آفرین پور و درود و نیایش و ستایش و بندگی و ریشه پرسش از سرفرود nem؛ و خمیدن بمعنی که. " " " " . است شده ترجمه داشتن توجه و کردن میل بشکل فارسی فرهنگهای در نمیدن است [ 3 ]آوردن

= " نماز" نمنگه

. " " " " است شده گردانیده هم نیایشن به ، نماچ از گذشته پهلوی، گزارش یعنی زند،  در

نم مصدر از . nam  نمنگه اپ جزء با است آوردن فرود سر و خمیدن معنی به نم  ،apa  که  در apa-nam  اپپاره در یشت فرا 38و 36و 35های زامیاد جزء با و آمده تافتن بر ورودی رفتن بدر و برگشتن معنی ،frâ  به

پاره frâ nam  فرانم وی 96ی در جزء با و است رفتن بدر و گریختن معنی به یشت همان دومین vî-namاز درپاره وندیداد . 10ی فرگرد است شدن فراخ و گشودن همدگر از معنی به

فرهنگ در که رمیدن وزن بر یکی نمیدن اوستایی نم با شده نوشته کردن توجه و کردن میل معنی به فارسی هایو. درود و نیایش و ستایش و بندگی و پرسش معنی به پهلوی، و فارسی در نماز چنانکه اوستا، در نمنگه است

. است آفرین

نماز ساسانفر: با نیایش، با

, OtsazanAtsu Ustâna-zastô ))

: دستوری تجزیهنهادی حالت مرکب، جمع nominativeاسم ،

,anAtsu + ) = شده ) دراز فعلی ( + tsaz,  صفت (O دست =) جمع) نهادی، حالت پسوند

: شناسی ریشهنخست شده؛ تشکیل واژه دو ریشه ustânاز از است مفعول اسم جزء tânکه با دراز usکه و کشیدن بمعنی

" " . و تندیدن های واژه است . tendereکردن میآید ریشه این از التین در

.zastدوم " میگوئیم " دست امروزی فارسی و پهلوی و هخامنشی فرس در [ 4 ]که

: نظر محققان ( +anAtsu, آذرگشسپ: شده ) بلند واژه(. دست )tsaz, برافراشته، دو این دست »ها معنی به هم بلند روی های

. » است پروردگار ستایش و نماز موقع در احترام حال به شده

: پورداوود: اوستان نخست شده ساخته واژه دو از است، تن  anAtsu,صفت مصدر از است مفعول  natاسماوس جزء با . suکه تن است کردن دراز و کردن بلند و کشیدن معنی واژه tanبه با است التین برابر که tedereی

فرانسه تنوتن tenderدر پهلوی در است . tanutan  شده تنیدن و تنودن فارسی در و

زست برداشته = ustâna-zastaاوستان نماز به دست کرده، باال دست شده، بلند  دست

: اوستان نخست شده ساخته واژه دو از است، تن ustâanصفت مصدر از است مفعول اوس tanاسم جزء با کهus . تن است کردن دراز و کردن بلند و کشیدن معنی واژه tanبه با است التین برابر فرانسه tedereی در که

tender تنوتن پهلوی در است . tanutanشده به فارسی در تننده است بنیاد همین از تنیدن و تنودن فارسی در و . تازی عنکبوت جای

تن = – اوس اوس جزء با تن هات us-tanمصدر در کردن دراز و کشیدن معنی جزء 5بند 29به با و رفته بکارتن: – پئیری پاره pairi-tanپئیری در کردن کنار بر و کردن دور معنی یسنا 7ی به . 19از است آمده آن جز و

زست دست zastaدوم هخامنشی فرس دست dastaدر پهلوی یدمن )  در هزوارش ( yadmanدر فارسی = در ید » « » « . ززینگه چنانکه شده دال فارسی در اوستا زاء بسا گوییم واژه zarayanhدست در شده دریا فارسی یدر

) ( » سیستان » زره است مانده بجا زاء دریاست معنی به فارسی در نیز که زره

بند هات 8در می 50از بر زست اوستان صفت به مهر نیز در چنانکه ، آمده بسیار هم اوستا دیگر جاهای در خوریم،پاره در . 86و 84و 83و 73و 53های یشت

 

افراشته ساسانفر: بر دستهای با

, AyharDvfar rafedhrahyâ ))

: دستوری تجزیهوابستگی حالت مفرد genetive اسم، ،

: شناسی ریشهریشه تاراپورواال: از را " " rabآن آغوش " در ریشه این اصلی معنی میگوید و گرفته زیاد خواهش معنی به

. " است چسبیدن محکم و کشیدن

"rabریشه کانگا: سرور= " و [ 5 ]شادی

مصدر پورداوود: " rapاز " " " " کردن " یاری و بخشیدن رامش ، دادن پناه بمعنی

: نظر  محققان

: پهلوی زند رامشن گزارش

زندگی کانگا: خوش ساعت این در

چسبیدن تاراپورواال: محکم و گرفتن آغوش رسیدن. در آرزوی دیگری چیز هر از بیشتر انسان که چیزی بنابراین . است کامل خوشبختی دارد، را بدان

.پورداوود: " " " " " میافتد " درست نگهداری و پناه و یاری معنی اوستا بندهای از بسیاری در اما [ 6 ] رامش

رامش =  rafədhraرفذر

بند در چنانکه آمده، بسار گاتها در واژه هات 2این بند 46از در هات 20و اوستا 51از پهلوی گزارش در آن جز و ) درست)= نگاهداری و پناه و یاری معنی اوستا دیگر جاهای از بسیاری در شده، گردانیده رامشن به .زند میافتاد تر

بند rafədhrai                      رفذرائی بند 3در در و هات همین هات 13از بند 32از در هات 12و معنی 46از بهواژه است معنی همین به است، رامش و یاری و رفننگه پناه بند rafənanh  ی در بندهای 6که در و هات همین از

هات 14و 8 همه 43از است، شده گردانیده رامشن به نیز زند در و واژه آمده این رپ ی مصدر از به rapها که. است درآمده است کردن یاری و بخشیدن رامش و دادن پناه معنی

 

خوشبختی آذرگشسپ: و شادمانی

: مترجم انتخابکشیدن آغوش برای

 

, SuVwnam (manyêush)

: دستوری تجزیهوابستگی حالت مفرد genetive اسم، ،

nam( اندیشیدن=ریشه ) wnam( )مینو + Si  ( مصوت به مختوم استثنای در وابستگی حالت ( iپسوند

: نظر محققان . » آذرگشسپ: بزرگ دانای ای بزرگ؛ خدای مزدا، برای است صفتی واژه این روحانی نامریی، و ناپیدا مینوی،

ناپیدا«.

: بارتولومه و « " تاراپورواال ) مقدس » ) خرد یا مقدس روان روح را آن و نموده ترکیب سپنتا با را واژه این دو هرکرده" ترجمه می. اهورامزدا تاراپورواال «. اند همچنین: » خواستارم مزدا ای را تو مقدس روح چیز هر از قبل نویسد

می می: » بارتولومه ستایش را تو القدس روح کارهای خاطر به مزدا ای کنم«. نویسد

می کلنس: منعکس و مشخص را آدمی کردار و گفتار اندیشه، بنیان که روانی کند.حالت

ناآشکار ساسانفر: معنوی، گوهر، منش، مینو، نفس، ذات، منش،

, ldzam mazdâ ))

: دستوری تجزیهندایی حالت مفرد vocativeاسم، ،

zam + Ad + l ( به مختوم حالت در استثنا (Aپسوند

, mIwruoap pourvîm ))

 

مفرد مفعولی، یا رایی حالت اسم،

نخستین= همه، بر مقدم چیز، همه از چیز [ 7 ]پیش همه از نخست ،

, AihatNvps (speñtahyâ)

یا تعلق حالت مفرد genetiveاسم ،

فزاینده= برای

 , ACa (ashâ )

یا بایی حالت مفرد instrumentalاسم، ،

اشا= با

 , gNVpsIW (vîspêñg )

سراسر= همه،

با را واژه این خاورشناسان "   shyaothanâبیشتر و راست کارهای همه بشکل؛ هم کنار در و دانسته مربوطمفعول" آنرا تاراپورواال اما اند نموده ترجمه .ýâsâدرست " است " برگردانده دانستنیها و دانش همه آنرا و ]دانسته

8 ]

 , anvqoaykS (shyaothanâ )

یا بایی حالت مفرد instrumentalاسم، ،

ریشه .shyuاز " " " " " میباشد " شدن فارسی در و شیو هخامنشی پارسی در ، شو نو اوستای در که ،

 . " " " اند " برگردانیده کنش یا کردار به آنرا پهلوی زند [ 9 ]در

کردار= با

: نظر  محققان

پورداوود:

کنش= shyaothana  شیئوتهن کار یا  آفرینش

شیئوتهن اوستا دیگر جاهای اوستا . shyaothna (shyaothəna)  در ی پهلو گزارش یا زند در است آمده نیزواژه              کنشن با گاتها در واژه این کردار بسا یا کنش به جا همه در نگارنده و آمده یکجا گفتار و پندار های

. شیو مصدر از واژه این است شو  shyu  گردانیده اوستا، دیگر جاهای در شیو  درآمده هخامنشی فرس در  وshiyu شوتن پهلوی :  در است کردن معنی به نیز و رفتن معنی به که گوییم شدن فارسی در و

است در شیر بکام بزرگی (    گر بادغیسی ) حنظله بجوی شیر کام ز کن خطر شو

شیئومن واژه . shyaomanی است رفتار و کنش و کردار و کار معنی به و بنیاد همین از نیز که

, SuVhMaW (vanghêush )

یا تعلق حالت مفرد genetiveاسم ،

" " " گاهی " وهومن گاتها در که معتقدند یعنی میدانند وهومن نامبری طریقه از جزئی زبانشناسان تمامی را واژه این. " " " " " است" شده ذکر وهیشتم چا منس یا و وهومننگها یا مننگهو   [ 10 ]ونگهوش

" " " " " معنی " به سانسکریت در که وس یا وه ریشه از وهو گردید؛ مطرح نیز کلیدی واژگان قسمت در که همانطور. " " " " . " " " " " است" وه مشتقات از نیز ونگهوش دارد قرابت به با فارسی در و آمده کردن محبت و داشتن دوست

بهین=   برای

 

, mUtarx (xratûm )

مفرد مفعولی، یا رایی حالت اسم،

: نظر  محققان

پورداوود:

خرتو = خرتهو xratu  خرد اوستا در هم بسا خرت، پهلوی . xrathwa در خرتومنت پاره xratumantآمده در یکه7( . اراده خداوندی خواست معنی به اوستا در خرتو خردمند یعنی آمده هرمزدیشت ( از نیز دینی دانش و ایزدی ی

پاره در چنانکه آمده پار 44ی بسیار در و وندیداد فرگرد چهارمین . 6ی هاز وندیداد فرگرد هجدهمین از

: مترجم انتخاب. ) است ) آمده نیز ایزدی اراده بمعنی وندیداد نو اوستای [ 11 ]در

. " " " است " گرفته خرد تعریف از جدای را من معنای زرتشت که اینجاست جالب نکته اما

" من " باید پس باشد، مترادفها آوردن بهمراه یا کالم در زیبایی ایجاد روی از استفاده این نمیرسد بنظر که آنجا از . " بگیرد " بخود خرد با متفاوت معنایی

: اند کرده حل شکل دین را اختالف این متأخر دوران در

" دوران " در آنچه یا ذاتی هوش و خرد یعنی خرد آسینده یکی میگردد؛ بحث خرد گونه دو از پهلوی های نوشته در " " " " " از " که خردی یا خرد گوشوسروت دیگری و گرفت را کل عقل یا حضوری علم نام اسالمی، صوفیان و فالسفه

. " " " است " مؤخر ادوار در جزء عقل و اکتسابی علم با برابر که میگردد کسب آموزش و دادن گوش [ 12 ]راه

. است نموده تکیه آنها دوی هر به زرتشت که اینجاست مشکل اما

را= خرد

 

, OhManam (mananghô )

یا تعلق حالت مفرد genetiveاسم ،

" من= " برای

 , AY (ýâ )

بدینگونه= وسیله، بدین

 

, ACIwvnCx (xshnevîshâ )

شخص subjunctiveفعل، اول ،

ریشه .   xshnuاز کردن خرسند معنی به

مصدر از را واژه این گراس بنام اوستاشناسان از .  xshiیکی میداند چیرگی و راندن فرمان معنی [ 13 ]به

. میزند نیز خشترا یا شهریور به کنایه است، خرسندی اینکه عین در که کرد تعبیر نیز شکل بدین میتوان

برسانم= فعل به سازم، خشنود

: نظر  محققان پورداوود:

کردن = xshnu  خشنو  خوشنود

هات در چنانکه خوشنودی یا خشنودی معنی به است اسم نیز واژه هات 12بند 48همین در همچنین 2بند 53و ، هات در چنانکه کننده، خوشنود معنی به است صفت واژه بندهای 46این هات 13و 1در در همین 12بند 51و

بی ) وخشنو خشنود یا خوشنود فارسی در که است . صفت گوییم( دال

کاله و بتخت زو شوم خشنو (                          نه فردوسی ) گاه و بیگاه به گیرم آرام نه

شناینیتن پهلوی گزارش در ساختن واژه shnâyênîtan  خوشنود است بنیاد همین از است، خشنوت آمده  یxshnut بند در هات 3که بند 31از در هات 9و . 51از بد و خوب کردار سزای معنی به آمده

 

, acSuVg ,mvnAwru (gêushcâ urvânem)

مفرد مفعولی، یا رایی حالت اسم،

را=   اوروان گئوش

 

: واژه به واژه ترجمه

 

فزاینده، برای چیز، همه از نخست مزدا، ای معنا، برای بکشم، آغوش به گشوده، دستهای نیایش، با آرزو، با اینک، " را " اوروان گئوش سازم، خشنود وسیله، بدین ، من برای را، خرد بهین، برای کردار، با همه، اشا، با

 

: تغییر اندک و ها واژه جابجایی با

 

مزدا ای

میخواهم چیز هر از قبل سپنتامینئو  اینک بگیرم آغوش به تا بگشایم را خود دستهای نیایش، را  با

اشا با

کردار همه با

" وهومن " برای

را خرد

را اوروان گئوش سازم خشنود وسیله بدین تا

فروهر، [ 1 ] نشر گاتها، ترجمه آذرگشنسب، فیروز موبد

اساطیر، [ 2 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص پهلوی 1، زند از برگرفته ،

اساطیر، [ 3 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص ،1

اساطیر، [ 4 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص ،2

فروهر، [ 5 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق :1383گاتها، ص ،49

اساطیر، [ 6 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص ،2-3

فروهر، [ 7 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق :1383گاتها، ص ،50

فروهر، [ 8 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق :1383گاتها، ص ،52

اساطیر، [ 9 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص ،3

فروهر، [ 10 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق :1383گاتها، ص ،52

اساطیر، [ 11 ] انتشارات پورداوود، ابراهیم پژوهش ها، گات :1381یادداشتهای ص ،4

فروهر، [ 12 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق گاتها، از شده :1383برگرفته ص ،55

فروهر، [ 13 ] نشر آذرگشسب، فیروز موبد تحقیق :1383گاتها، ص ،55

 

است؟ داشته اهورامزدا بودن مینوی به اشاره بند این کجای بفرمائید حاال

"  اکنون " " رد " را اهورا بودن هستی نمیتواند هم اکستریم، بسیار تعابیر به است معروف که هم کلنز ژان ... . ما، درون در ماست، بین نیست؛ و آسمان هفت و هپروت در فقط هم هستی میدهد احتمال و کند

" ما " وجود ما،  جان

 

 

باشید سبز همواره و سرفراز و شاد

آرمیتی

From: MoobedyAr Mehran Gheibi <mehran_gheibi@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Sun, February 7, 2010 11:00:59 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت

گرامی آرمیتای

درود

. باره در دیدگاه دو به شما ام کرده بررسی را شما های فرموده خوانده، را شما های نوشته من. ؟ تا دو نه هست، دیدگاه سه که نوشتم من و کردید اشاره نامادی و مادی هستی

گذرا سند را نکته همین و دارم باور نکته این به من که بگویم باید خداوند، با شدن یکی باره در . هات جمله از گاتها همه هر میدانم مینوی هستی بیشتر ارزش و مادی هستی ،1بند 28بودن

. . ) این ) شدن مینوی یعنی او با شدن یکی پس مادی نه است مینوی ای باشنده خدا اهورامزدا. ؟ است مینو آن برگزید را یکی بایستی مینو و گیتی میان زمانی اگر که آنست گویای خود

برای را ها استوره و ساسانی اندیشمندان باور از شدن آگاه برای تنها را پهلوی های نوشته من . که دهم نشان خواستم آورید، می سند آنها از شما دیدم میخوانم مردمی آرزوهای از شدن آگاه

(. را پسین تن است شده آورده دیگر ای گونه به موضوع اید، آورده شما که سندهایی آن در؟( میگویم

Nik-o shAd bAshid

KhodA negahdAr,MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

--- On Wed, 2/3/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: زرتشت آئین در قربانی بحث ادامهTo: Date: Wednesday, February 3, 2010, 9:52 PM

موبدیار گرامیاوشتا

  وقتی که خدمتتان میگویم، توجهی به عرایضم نداشتید، به همین دلیل است؛ یکباره ایمیلی دریافت میکنم که سخنانی در آن درج شده که کمترین ربط به

گفتارم دارد 

بهروزی ارج قائل برای هستی، برای رفاه و یک( اینکه برای زندگی، برای انسان، شویم، "پسندیدن" جهان مادی نیست

دو( در اولین پستهایم تأکید کردم که گاتها از فلسفه ای سخن میگوید که اکنون بیش از سه هزار سال بدان نرسیده ایم؛ امتداد جهان مادی و معنوی یا پیوستگی

دو بهم آننمونه ای از گاتها بیآورید که اشوزرتشت گفته باشد که سه( متمنی است که

در مقابل بندی را  ."جهان مادی گذراست و از ارزش کمتری برخوردار" است آوردم که در آن؛ آنکس که برای بهروزی این جهان و مردمان بکوشد با

خواهد شد اهورامزدا "یکی" )=تواوانس( مزدیسنی را نمیدانیم مشکل ما اینست که متأسفانه ارزش و بهای و مرتبا

گفتاری ناهنجار را از ادیان همجوار بر خود وارد میکنیمپیشکشهای مایع و جامد در سنت زرتشتی بقایایی است بسیار قدیمی، از( چهار

که هم در هند و هم در اروپا انواع دیگر آن معمول است. اگر سنت هندوایرانی فردی یکبار ریگ ودا را بطور اجمالی بخواند و با یشتها مقایسه کند، کامال متوجه

خوشبختانه گاتها از باب انجام خواهد شد که اینها از کجا آب خورده است. مراسم سخنی بمیان نیآورده، این در حالیست که در ریگ ودا یکسره به ارزش

فدیه و قربانی پرداخته است. البته نگاه اوستاشناسان غربی هم به موضوعو یا از اغلب دو حالت دارد یا برگردانی سطحی است از آئینهای ابراهیمی

هندوان پنج( اسطوره دینی یک چیز است، ادبیات دوره ای از تاریخ یک چیز دیگر. شما امتداد یک نگرش کالمی-فلسفی را به وضوح بیشتری در اسطوره ها میبینید تا

در ادبیات نمیخواستم از این مثال استفاده کنم، خوشبختانه از اول تقویم زرتشتیان هم

پاک شده ؛ ما گفتاری از آذرباد مهراسپندان داریم که هم کنفسیوس گفته و هم در نهج البالغه ذکر شده است که فکر میکنم شما هم از مضمون آن مطلع

با گاتها و حتی اوستای نو، مغایرت کامل ریشه چنین سخن زن ستیزی هستید. دارد و مربوط است به دوره اجتماعی خاص از تاریخ روابط انسانی

From: MoobedyAr Mehran Gheibi <mehran_gheibi@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Mon, February 1, 2010 12:07:45 PMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت// نان های مقدس در آیینزرتشتی

گرامی دوستان

درود

- فرستادم شناخت کرمان همایش کرمان باهنر شهید دانشگاه برای که را خود پژوهش آخرین. ؟ میکنم دوستان همه پیشک

 

گرامی آرمیتای

درود

. ؟ سپاسگزارم نوشتید تفصیل به که آنچه از

شما نوشته . 90با یا% آذرگشسب موبد میان در بخواهم که نیستم اندازه آن در هستم موافق . برده بهره غربیان آموزشهای و ترجمه از آذرگشسب که میدانم تنها کنم داوری جعفری استاد . باره در داوری توان روی هر به است کرده ترجمه فارسی به اوستایی از جعفری استاد ولی . . در مزداه اینکه آن و نکته یک تنها میگذریم این از بنابراین ندارم هم را ایران های دانشگاه

. ؟ اوستا در نه است سانسکریت

. گروهی روی هر به ندارم سازگاری شما با چندان مادی جهان به نسبت دیدگاه دو باره در.  به خود با همراه را زرتشتی باورهای و میپسندند را مادی جهان آنها ندارند باور نامادی جهان

دو. به زرتشت اشو که است حالی در این هستی  میخوانند که دارد باور مادی نا و مادی هستی . هستی دیگر سخن به است برخوردار کمتری ارزش از مادی نا هستی برابر در و گذراست مادی

- . جهان تنها ا برشمرد هستی باره در دیدگاه سه بتوان شاید رو این از هدف نه است وسیله مادی - - هم با همراه نامادی هم و مادی هم پ مادی نا جهان تنها ب مادی

نوشته حتی و ساسانی های نوشته از پسین تن بودن مادی اثبات برای شما نکته، یک پایان درهمچون ساسانی های نوشته من نوشته نقد هنگام و بردید بهره هجری، نخست های سده های

ها نامه . پند . ؟ دارد تناقض این ندانستید محکمی سند راNik-o shAd bAshid

KhodA negahdAr,

MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

--- On Sun, 1/31/10, mk <reza_som@yahoo. com> wrote:

From: mk <reza_som@yahoo. com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: ▌aariaboom▐═► // های نان زرتشت آئین در قربانی بحث ادامه

زرتشتی آیین در مقدسTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Sunday, January 31, 2010, 8:55 PM

:برگرفته شده از

http://ariapars. persianblog. ir/post/131/

 

زرتشتی آیین در مقدس های نان

کردن قربانی

 

کورش محسنی

 

«Dro'un» ;در پارسی میانه( droân;درپهلوی  droanah ;در پارسی گجراتیdruânخوراک/نانی مقدس ) پیش کش می کردند. همانگونه که در نسک های پهلوی آمده, به نان گرد وyazata haomaاست که آن را به

می گفتند.   droânمسطحی که از آرد گندم و بدون افزودن خمیر مایه به دست می آمده

باید حتما  droân آمده است خمیر neârangestaânاین پیش کشی بوده به ایزدان زرتشتی. برپایه ی آنچه در و تنها موبدان زرتشتی می توانند از آرد گندم خشک, پاکیزه, آب پاک, بدون افزوده شدن مایه ی خمیر تهیه شود

روی نان سه شکاف با ژرفای کم ایجاد میdroân( در هنگام درست کردن هر قرص نان 1آن را تهیه کنند.) را سه بار با سدای بلند می خوانده اند.hvaærta / huâxta / humataشده و همزمان هر کدام از واژه های

 

«Frasast» نیز, گونه ای نان همانند droân   است که به دستzoâtموبد اجرا کننده ی مراسم(تهیه و پیش( را از خمیری که مایه ی خمیر به آن افزوده شده استdroânکش می شده است. امروز زرتشتیان ایرانی نان

/ yaæt / yasna به عنوان یکی از نذرها در برگزاری آیین های زرتشتی از جمله Droânتهیه می کنند. وجود visperad / videâvdaâd / aâfrnagaân.بایسته است

می نامند که عبارت است از: شکرگزاری و پیش کش کردنyaæt droânآیین پیش کش کردن این نان را   ( بهره گرفته می شود و موبدانbaâjبه عنوان تبرک)  droânنذورات به خدای زرتشتی. در این مراسم از نان

نام داده  droân« می گویند در حالی که زرتشتیان ایران آن را چکیده وار   «baâj panj taâyزرتشتی آن را را( 2اند.)

 

نیاز است,  droân تنها به یک قرص نان aâfrnagaân  / visperad / yasna / videâvdaâdبرای آیین های: نیاز است. همچنین تنها در آیینی کهfrasast و دو قرص نان droân به دو قرص نان yaæt droânاما در آیین

برگزار می شود به سه قرص از هر کدام نیاز است.Sraoæaبه افتخار

 

«Goâæodaâg» ( =اوستاییgaoæ.hu’åنانی است که موبدان در میان آن کره ای تصفیه شده را به کار می ) نمادرا droân برند. به باور زرتشتیان خوردن این نان، تندرستی انسان را در پی خواهد داشت. زرتشتیان

گیاهان (۳ را نماد پادشاهی حیوانات می دانند.)goâæodaâgو پادشاهی

, بخش هایی از نسک یسنا را با سدای بلند میzoât  در آغاز goâæodaâgو droân هنگام پیشکش کردن ( و سپس دیگر کسانی که در آیین دینی شرکت کرده4خواند و همزمان با این کار کمی از نان ها را می خورد)

اند, هرکدام مقدار کمی از نان ها را می خورند.

Arætaâtو  )sraoaa / vayu / Raænu )Raænچهار بار و برای گرامی داشت:   yaæt droânمراسم )Aætaâd( / fravaais  در سومین شب مرگ یک زرتشتی یا به عنوان برگزار می شود. همچنبن این مراسم

مقدمه در آغاز دیگر آیین های دینی زرتشتی اجرا می شود.

--- --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------------

1 -Aeârpatasaân P: 86-104 / Neârangestaân

2 -Boyce and Kotwel P:65

3 -Boyce and Kotwel P:63

همان- 4

 

. نویسنده )کورش محسنی( و نشانی تارنگار مجاز میباشد هر گونه برداشت از نوشته های این تارنگار، تنها با ذکر نام *

 

Iranica: jamsheed k. choksy

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Sent: Sun, January 31, 2010 3:22:20 PMSubject: ▌aariaboom▐═► ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت

عزیزم دوستان دیگر و گرامی موبدیار

اوشتا

 

. تنها نشود هیچگاه که امیدوارم و باشد شده خارج خردورزانه حالت از بحث این که نمیکنم احساس منمالحظه بدقت را عرایضم شما که میکنم احساس که اینست کرده، اندوهگین سخت مرا که چیزی

. و میدهم موضوعی پاسخ عنوان به را چیزی من آمده پدید بسیاری سؤتفاهمات رو این از و نمینمائید . میرسد بجایی دارد دیگر شده انگاشته دیگری جواب برای شود، توجهی عنوان به آنکه بدون میبینم بعد

. میشویم خارج بحث موضوع از بکلی بدهم، پاسخی آنها از کدام هر به بخواهم اگر که

 

. میدهم توضیح را عرایضم دیگر بزبانی دیگر، بار هم همین برای

به مایل و کرده باز را ایمیل این بار اولین برای که بود خواهد دوستانی به کمکی نیز اینهستند بحث کردن دنبال

 

میسازد؛ را تفکر طرز نوع دو که است اساسی اصلی سر بر بحث

 

. رسید معنویات به تا کرد فدا آنرا باید نمیارزد، دنیا که دارد اعتقاد یکی

... میکنند قربانی خویش نفس و زندگی و مال دنیا، از نمادی عنوان به را یا گوسفند یا گاو اینها از برخی . دهند نشان اصل این به را خود اعتقاد تا

است قربانی فلسفه این

براستی گاو، یا گوسفند بجای است؛ تفکر این از دیگری بعد میکنند، ما دراویش حتی و مرتاضها که کاریمینمایند نفی را زندگی و دنیا از خود نیازهای و ها خواسته

 

. و زیبا رو این از و است هستی از جزئی دنیا تمام که میگوید دارد را تفکر این برعکس درست دیگر یکیگشایش. و بهروزی مردمان همه و خود به و کوشید پیشرفتش برای و کرد محافظت آنرا باید رواست

داد ارمغان

مسئله صورت کردن پاک ها، خواسته و نیازها با برخورد روش که است باور این بر ای اندیشه چنینرسید واقعی بهروزی به تا نمود برآورده را ها خواسته آن و کرد کوشش و تالش باید بلکه نیست،

 

دارد؛ را تفکری چنین گاتها در زرتشت که میرسد بنظر

یا روستا یا خانمان توانایی برای آگاهی، نیک به که کسی میپرسم؛ را این مزدااهورا، ایکدام با و شد خواهد چنین کی پیوست؟ خواهد تو به بکوشد، اشه پیشرفت و سرزمین

سرود رفتار؟ گاتها، بند 31از؛ ،16

واژه " بند این دارد؛" تواوانسدر محوری اهمیت

( =" هات" در مانند تو به یا تو مانند بند 43تواوانس هات 3، بند 44و هات 1، بند 48و ،3) است آمده نیز" " " " با " میگوید؛ جکسن ، تو مثل مینویسد؛ میلز گرفته، کرد خواهم پیدا تعلق تو به معنی به کانگا

. " " " اند آورده مانند تو به یا تو مانند معنی به پورداوود و بارتولومه ، شدن یکسان اهورامزدا

کرده مشخص را مزدااهوره به شدن جذب و رسیدن راه زرتشت ترتیب بدین

است؛ چنین زرتشت شعارهای معروفترین از یکی حال عین در

بخشد بهروزی دیگران به که است کسی آن از یسنای بهروزی گاتها، اول 43از؛ بند ،

. از یعنی اند، میکرده فکر را این خالف که کسانی با زرتشت حتی است زیاد گاتها در مثالها این ازمیکند؛ مخالفت علنا شمردیم، اول دسته در که افرادی

. خویش، کردارهای و آموزشهای با آنان نیستند کردن آباد داد و فرمان پیرو کرپان. میکشانند تباهی به را جهان آبادکنندگان

. نمود خواهد رهنمون دروج بکنام را آنان سرانجام که است آموزشهایی گاتها، چنین از؛بند 51یسنای ،14

 

یک عنوان به و بوده مخالف رهبانیت و زهد اصل با زرتشت، که میرسد بنظر رو این از. میباشیم قربانی مراسم رد به ناگزیر منطقی، امتداد

. ندارد دهش و داد با دخلی و ربط هم قربانی نفی و تفکر طرز این

. بسپارد آز و حرص چون ضعفهایی به را خود طرف که نیست هم معنا این به

بی مادی جهان مقابل در را روان و ذهن زرتشتی اندیشه که نیست این هم تفسیرش. میداند ارزش

 

را خود نیز باستان ایران میتولوژی اعظم قسمت در بلکه زرتشت، گفتار در تنها نه اندیشه نوع این. میدهد تشکیل را ابراهیمی ادیان حدودی تا نیز و هندیان افکار میان تفاوت متمایزترین و میدهد نشان

است؛ ایرانی هندو اسطوره یک گیومرث مثال عنوان به

میشود قربانی خدایان توسط انسانی نمونه اولین هند در

میمیرد اهریمن توسط گیومرث ایران در

 

- میگیرد؛ قرار زرتشتی دینی های اسطوره از متفاوت شکل، بدین هم میترائیسم

میشود قربانی میترا توسط گاو نخستین میترائیسم در

میشود گاو اولین رفتن بین از سبب اهریمن ایرانی اسطوره در

 

بود؛ قیامت و آخرالزمان پرداختیم، بدان که دیگر مثال

" عاقبت " خدایش ابراهیمی، تفکر در ندارم؛ قیامت لغوی معنای به کاری اصال بین  من از را مادی جهان. میرسد آنها کار حساب به و کرده زنده را همه دوباره سپس و میکشد را مردمان همه میبرد،

گوکرن گیاه عصاره با را است زنده آنکه هر رسید، راه از که سوم سوشیانت ایرانی، اسطوره درجاودانگی و جوانی و کرده زنده را است مرده قبال آنکه هر سپس و میخشد ابدی زندگی و جوانی

میبخشد.

است مادی جنس از هم مردمان این پسین تن

. آوردم هم متون از متقنی امثال گذشته، ایمیلهای در دیدید، که همانطور

 

های اسطوره کال و نو اوستای در آنان از یاری گرفتن برای ایزدان به قربانی از که مواردی تنها بنظر

میباشد یشتها شده، یاد ایرانی

. آمده بدست اند، بوده هم نقیض و ضد گاه که دینی متون گردآوری نوعی از هم اینها داد احتمال میشود. زدم حدس هندیان کوچ مسیر و مبدأ شرح با هم آنرا علت

... و دارد تفاوت قربانی فلسفه با اساسا و هاون در هوم گیاه کوبیدن یعنی یزش، عمل که میکنم اضافهزمان بر تسلط و بیمرگی تکامل، رشد، برای است انسانی تمنای از نمادی

 

میتولوژی در جایی نه و است دینی اصول از برگرفته الزاما نه اینها که بگویم هم ها پندنامه مورد درچگونه ساسانیان زمان اخالقی اصول بفهمیم حدودی تا اینکه و است ادبی آنها ارزش بلکه دارد ایرانی

بوده

. پندی که ندیدم هرگز آن بر عالوه کرد دینی فکری اساس بر ادعایی نمیشود که ها پندنامه روی ازتشویق را قربانی و بخواند ارزش بی را مردم بهروزی و رفاه کند، ترویج را رهبانیت و زهد ساسانی،

باشد نموده

   

دارید؟ مشکل سخن این کجای با که بگوئید بمن حاال

 

. مزداست تعریف کرده، مشغول بخود را ذهنتان اینقدر چرا نمیدانم که مهمی مورد

. نمیکند ما بحث در تفاوتی ترجمه دو هر که دادم توضیح حال تا دوبار من

. " " " چون؛ " مخالفم دانا به مزدا برگردانی با شخصا اینحال با

. " مثال؛( " نیست همیشه این اما میگیرد قرار پسوندی و مزدا واژه بمیان ه یک گاهی که است درست یک

. . . خشترم. بیو ای ت مزدا هات ات گاتها، بند 30از؛ ،8

. " نمیباشد " موجود ه حذف برای هم دستوری دلیلی که میبینید

از یکی خاطر این به و اند ورزیده اهتمام گاتها تلفظ پاسداشت در اندازه این به که ملتی از ضمن دراستفاده هنگام در و کرده انگاری سهل که است بعید اند، نموده ابداع را جهان الفبای حروف کاملترین

. " بردارند " را ه خود خدای نام روی از مجرد، و جدا و خاص

" است( " اشه شناخت دانش که گفتید شما دو

. دارم قبول آخر به تا هم من خوب بسیار

. که میرسیم نتیجه این به یعنی اشه از میشود ای برگرفته شناخت و دانش منطقا صورت این در اما. است اشه از معلولی دانش

داریم؛ ندارد، شک جای که گاتها، خود گفتار به بنا ولی

. است اشه پدر یسنای مزدا گاتها، دوم 47از، بند ،

بکار معلولی و علت روابط توضیح برای فرزند، و پدر های واژه از استفاده هم، هندوایرانی ادبیات در. است. اشه علت مزدا که گفته گاتها خود یعنی میرود

. " میشویم " تناقض دچار برگردانیم، دانا را مزدا و بیاییم اگر پس

دانا؛( یعنی مزدا که میزند جار دانشگاه کل میگوئید سه

این یکبار اند؟ کرده مخالفت غربی اوستاشناسان نادرست نظر با شده، که هم یکبار ما دانشگاههای آیاکنند؟ سنتز مستقل نظری که اند داشته را بنفس اعتماد

" را " ودا ریگ سطحی، کامال بشکل غربی اوستاشناسان که است شده مد بتازگی که بگویم توضیح در " " " " . خصال و منو قانون از ای مایه بی اقتباس هم دانا این کنند تفسیر را گاتها تا بگذارند خود جلوی

. هندیهاست خدایان

. " داریم " اهوره واژه ترجمه سر بر را مصیبت همین شبیه

است؟( درست میگوید جعفری دکتر چهار

میگویند این به است؟ درست الزاما گوید چه هر آیا اینکه یا کرده؟ پیغمبری ادعای جعفری دکتر مگر . برعکس درست هم آذرگشسپ موبد چون برخی که دادم نشان مقابل در مرجعیت به توسل مغلطه

. دارند اعتقاد جعفری استاد

 

کنم؛ اشاره قربانی موضوع اهمیت به میخواهد دلم پایان در

شد؟ بدل و رد ایمیل ده از بیش حاال تا ساده ظاهرا رفتار یک برای چرا

دارد؟ اهمیت چرا بحث این

که اند عقیده این بر سطحی بسیار دیدی با غربی، اوستاشناسان از برخی که ایم رسیده بجایی اکنون. میشده خوانده قربانی مراسم سر بر که است اشعاری گاهان کلیت

کرد؛ خالصه چنین ساده، خیلی بشکل میتوان را آنها منطق اساس

است( 1 شبیه ودا ریگ به گاتها نوشتاری اسلوب و زبان

قربانی( 2 از بیش عمیقتری حرف بتواند که نبوده حد این به ایرانی شعور پیش سال هزار سه حدود دربزند چهارپا و گاو و

3. است( قربانی مراسم برای اورادی ودا، ریگ مثل هم گاتها مری پس چون امثالی گفتار به شود رجوعکلنز ژان آنها؛ مشخصترین و گیمن دوشن بویس،

. اید شده است، خوابیده منطق این پس در که توهینی متوجه میکنم فکر

بس موضوعی که شد خواهد متوجه بخواند، را اند کرده افراد این که هایی ترجمه اگر حتی یکنفردیده آنها مغزی تراوشات در جدی بسیار تناقضات و میباشد موجود زرتشت سخن در وداها از متفاوت

میشود

. ایجاد راه از اینهم شود برداشته چرندیات این به پاسخ برای قدم اولین که رسیده آن زمان اکنون. میگذرد خودی محققان افکار در یکپارچگی

 

باشید سبز و پیروز همواره

آرمیتی

دوستان سالم

راجع خواستم اصال  نمی و بنویسم چیزی بود نوشته علی امیر آقای که طنزی بهاین . شد باعث آن از دوستان استقبال اما شود گرفته جدی کردم نمی فکر

. کند روشن هم را من ها پاسخ شاید تا بنویسم را    مطلب

دوستان ) و نشد داده پاسخی البته که جا به های پرسش خاطر به ایران خانم از. میکنم !( تشکر کنند عوض را موضوع دادند   ترجیح

ضمینه ) > < > < را زمینه که کسی از بگذریم که دلیل بی های ادعا و فحاشی از > < > < > انتظاری > < > اصالهات را اصالحات حتی و راجب را به راجع و نویسد میبی .( ادعای چنان هم البته که ماند می باقی مطلب سه رود نمی هم این از بیش

شده جامعه افراد از خاص گروهی های پندار با هماهنگ چون اما است خود ,دلیلبا دوستان کنم می اشتباه اگر تا کنم صحبت موردشان در دانم می موظف را

. ) دالیلشان البته و ندارم سالی و سن بگویم پیشاپیش درآورند اشتباه از را منسقوط بفرمایید ! 79کتاب لطفا هست ها این از غیر دلیلی اگر ام نخوانده هم را

) 

روشنفکران- و رهنورد و خاتمی و کروبی و موسوی که هایی هزینه مورد در  یککشته و کنند می پرداخت طلب نصالح شدن کشته و کنند می پرداخت طلب اصالح

روشنفکران  شدن و رهنورد و خاتمی سالی  و و سن بگویم شاپیش کشور داخلسقوط کتاب البته و که 79ندارم مناصبی از اخراج و خوردن کتک و رازدیکانشان

و . . .. بهشتی و نبوی امثال که هایی شکنجه و دفترهایشان تعطیلی و در  داشتندباور . کنم تکرار جزییات با که نیست پنهان کسی از چیزی هستند آن تحمل حالیا گرفتن نادیده به سعی چرا حال باشد مانده پنهان مدعیان چشم از کنم نمی . است تامل جای خود دارند دیگران از کردن پنهان

که ) صورتی این به پرده پشت اساسا پرده پشت ها این که است زدوبندی چه این ) نیست آن به پرداختن مجال چا این که است توهمی شده عموم مستعمل اکنونطرف ) از هم باشد خطر در ندارند و دارند چه هر اند پذیرفته و دارند حکومت باسخت را حاضر نمد حکومت مخالفین از خاصی طیف طرف از هم و ها حکومتی

)! ازای در چیزی چه و شود حفظ نظام اما بینند می خود برای کاله ساخت مناسب

این پشت مردم روز یک اگر که نیست حواستان ظاهرا ؟ بگیرند است قرار آن. شنود می اعدام چیان کودتا توسط همه کنند خالی را کنید  افراد می فکر واقعا

کند می درخواست ها حکومتی تظاهرات در را افراد این اعدام که هایی شعار ! که هایی هزینه برشمردن و ها پرسش این پاسخ نبوغ زهی است؟ جوش خود

واقعی شما !رژیم مخالفین ی عهده بر کنند می پرداخت لندن و نیویورک در

و – > رهبران که این گفتن کنیم نگاه ماجرا به که ایجابی ی جنبه از دورهبران < این های سیاست از یکی خود هستند مردم رو دنباله خود روشنفکرانرنگ . کم جهت بی را افراد این نقش و کنیم باورش ما ندارد لزومی که بودهتا ) متاسفانه که برود بین از رهبریشان سر بر وحدت و اجماع که حدی تا کنیم

) رفته آن ..........22و  حدی از بدتر یا شود تکرار دیگری  بهمن

انیترنتی ) سایت یک جز رسانه داشتن بدون که است کسی موسوی حسین میرمیزان و حاکمیت دست در سیما و صدا انحصار با امکانی چنین ایران در البته که

) شود نمی محسوب امتیازی انترنت کم سرعت و اینترنت با عوام پیش آشناییکودتا اجازه از بهانه به و رسانه یک شهروند هر شعار با را نفر میلیون چند

کودتا ) تاکتیکی اشتباه آزادی ورزشگاه در مراسم برگزاری برای حاکمیت ندادنبه ( یکپارچه هم و زیادیم چقدر بدانیم هم تا کشید عصر ولی خیابان به چیانرا متحد مردم قدرت و بگیریم یاد نیست خطری که شرایطی در را آمدن خیابانرهبری. و بوده جوش خود کامال مردم آمدن خیابان به معتقدند که کسانی ببینیماست کشور از خارج مبارزین اصطالح با زحمات و تقلب نتیجه و بود نشدهبه و موسوی حسین میر به دهندگان رای توسط که را کودتا از پیش تجمعاتو درگیری توانند می کنند؟ می توجیه چگونه گرفت صورت او شخص تقاضای

روز در نفر صد چند خوردن پیمایی 23کتک راه با را فاطمی میدان در 3خردادروز در آزادی و انقالب بین نفر کنند؟ 25میلیون مقایسه ه  خرداد

این اگر اید؟ دیده نزدیک از را روز دو این و کنید می زندگی کشور این در واقعاپیمایی راه باشید داشته خاطر به باید است خواست 25طور در بهانه به خرداد

را خشونت حربه که پیمایی راه سکوت و گرفت صورت موسوی حسین میر مجوزبود . نیوز قلم سایت تقاضای گرفت حکومت دست  از

موسوی حسین میر گرفت رحمانه بی سرکوب به تصمیم حاکمیت که بعد روز چندبدانند مردم بار اولین برای تا که خواند مردم برای را اساسی قانون از بندهایی

جانبه همه مشروعیت و گنجد می نیز فعلی کفایت بی قوانین حدود در حرکتشانمهم مشروعیت این از مردم اطالع و رسد می مردم و حرکت به رهگذر این از که ( . قانون های پتانسیل نبودن یا بودن کافی بود حرکت این تداوم عامل ترینمی واقع بحث محل زیاد ها روز این که استبداد با مبارزه برای فعلی اساسی

ندارد ( حاضر بحث به ارتباطی    شود

بند  سه - یک بار یک حتی داشتند اختیار در ای ماهواره شبکه ها سال که کسانیگونه این به مربوط منابع از یکی حتی یا نخواندند مردم برای را اساسی قانون از

اطالع ) : هم خودشان است ساده آن دلیل اند نکرده معرفی را مطالعاتکسانی ! ( . است کرده کر را فلک گوش میراثشان و ارث ادعای اکنون و نداشتندصاحب را خود و کنند جدا آن آورندگان وجود به از را جنبش خواهند می اکنون که ! شریک ) عنوان به را آن خالقین حتی یعنی انحصاری صاحب هم آن دانند می آن

)!! القول متفق همه تقریبا کودتا از پیش که اند کرده فراموش ظاهرا پذیرند نمی . که کردند می گوش حرفشان به مردم اگر بودند داده را انتخابات تحریم فتوای

سال فاجعه و . 84فقط جنب حتی نه و بود کار در جنبشی نه شد می تکرار  جوشی!

اکثریت – که فعلی جوان نسل که کسی موسوی حسین میر احتمالی آرای تعدادبا – کنید مقایسه را بود شنیده را نامش فقط باال دست دهد می تشکیل را ملتاند توانسته ای ماهواره های شبکه شده شناخته های چهره که نفراتی تعداد

کنند ! جمع دیگری جای هر یا ها نانوایی   جلوی

در داشت اختیار در که العاده خارق امکانات آن با نژاد احمدی موفقیت میزاندویدن – – جای به که ناشناس حاضر نسل برای شخصی با را مردم رای خریدن

باشد داشته اختیار در باید که قانونی حتی امکانات از ,دنبال کرد سعی فقطشخصیت اندازه و حد و ابعاد بهتر تا کنید مقایسه کند استفاده مردم پتانسیلشود . روشن برایتان کنید می صحبت ها آن از که هایی

های ایده که آورند می خاطر به بودند امور جریان در کودتا از پیش از که کسانینفر سه آن که داشت فاصله رقبایش با قدر آن موسوی حسین میر تبلیغاتیعقب قافله از تا کنند تقلید کرد می موسوی که کاری هر بالفاصله بودند مجبوراین. اند شده مدعی اکنون که انتخابات مسیولیت بی کنندگان تحریم البته نیافتند

آورند . نمی یاد به را    چیزها

به – 4 رژیم برسیم واقعی اصطالح مدافعینشان ومخالفان یاد را ما البته کهاین . از اندازد می حاکمیت تبلیغاتی و مبهم های حرف و رژیم واقعی موافقانپهلوی رضا شاهزاده آقای جناب برجسته گر تحلیل و کشته کار مدار سیاستمنطقی ) ( تحلیلی یا نداریم کاری بودنش ناموفق یا موفق با سیاسی کار سابقه ) ( به یا دارید سراغ نیز زمانی هر به مربوط و مقطع هر در وقایع از علمی و

! کنید؟ می را تبلیغش شاهنشهی ی فره داشتن در  خاطر که است اول مورد اگرقول به است دوم مورد اگر و شوند آشنا هم من امثال تا بفرمایید گروه همینزعم به که شخصی چنین خون شیمیایی فرمول از شخصا بنده شاملو یاد زندهمعانی ! ) از انواعی اطالعم بی شده ساخته کردن حکومت و سلطنت برای بعضیاین با ارتباطی شود می بیان اسطوره مفاهیم فهم برای که رمزی و باطنی) ندارد   بحث

شخص این گفت همایون شهرام به اشاره با دوستی که بود پیش سال یک حدوداکار ! همین همیشه ما گفتم خواهیم می نان بگویید و نانوایی جلوی بروید میگوید

تبادل ! نان تعدادی و پول مبلغی خواهی؟ می تا چند گوید می نانوا کنیم می را ) عزیز . ) و رادان و نقدی امثال نبوغ به رحمت صد واقعا تریبون حیف شود می جعفری .

قبیل این از اسالمی واقعی جمهوری کند . مخالفان می هم ستقبال ا اتفاقاهایشان حرف که اید ندیده رسمی  شاید تلویزیون در زدنشان حرف طرز حتی یا

و باشد داشته را طنز برنامه نقش هم تا شود می داده نمایش اسالمی جمهوری . بابت از هستند افراد قبیل همین دیکتاتوری مخالفان کنند القا بینندگان به هم

مرگ از ها سال گذشتن رغم علی که است گذاری تاثیر دشمنان چنین وجود لزوماند . داشته نگه زنده را ها آن اسم عمدا خلق مجاهدین  تفکر

هم > < ) آن دانید می افتخار شهر دیوار و در بر را هستیم ما نوشته چند که شماکردن همراه و گذار تاثیر فعالیت برای ای زمینه اصال که زمانی و شرایطی در > به ( > مربوط که هم رنگارنگ های نوشته دیوار حجم به نداشته وجود عمومچه در تان مبارزه های روش شوید متوجه تا کنید دقت است زمان همانتشکر ) کلمه از بشود اگر تفکری چه با و کسانی چه های روش با موقعیتی

. ) است هماهنگ کرد   استفاده

دست بوسیدن دیگری نامه در امثالهم و همایون و پهلوی مبلغان همین دقیقادر ) موسوی حسین میر که ای اشاره با کنید مقایسه کنند می تبلیغ را ملکه

را عامی فرد یک توسط شاه پای بوسیدن عکس آن به کلمه سایت با مصاحبهمیداد < نشان گناه ( > از بدتر عذر مصداق به شود می تنگ عرصه چون و بود  کرده

آخوندی دانای . : خوی به که لغتی آخوند کنند می قلمداد خود اشاره مورد راجامعه . این در سال صد چند و هزار که طیفی شود می گفته اسالم دین معارف

دیگر بسیاری و میرداماد و مالصدرا و سعدی امثال داخلشان از و اند کرده زندگی . به که جایی تا آمده خو بیرون و از خلق لغت این ما زمان همین در است مربوط

و صدیقی و جنتی تا گیرد می بر در را فرزندانش و منتظری و داماد محققیکجا . همه و ای اژه چیز  محسنی همه شوند !بی می   نامیده

خلق   به یا است شناختی زیبا نظر از جوپ مینی و عمامه تفاوت مشکلتان واقعا! کنید؟ می دقت جدی طور به افراد خوی و

نازید می فرمودند اعطا شما به همایونی حضرت اعلی که رایی حقی به وقتیحتی سال سی این در فعلی منحوس حکومت سیاسی های کشته که دارید اطالع

سال کشتار قربانیان احتساب شاه 67با سیاسی کشتگان شمار به هنوزشما ی عهده بر هم شاه زمان انتخابات آزادی از دفاع این از گذشته ؟ نرسیدههست .

امروز – 5 همین است تفکر این نماینده ترین فعال ظاهرا گروه این در که کسی > کرده > منتشر گروه در تحلیل و خبر چند تروا شکسته اسب عنوان با ای نامه در . > در > ای نامه جواب در قبال است نیوز دیلی پارس سایت همگی منبع که است ... جزء را سایت این اعتبار خاتمی شدن نصرا دامن به دست بر مبنی گروه همین! !! متشکرم . شناسید می خوب را منابع چقدر پیداست واقعا دادم نشان جزء بهدارد) آن از را خود عنوان نامه که شکسته اسب نامه همین تحلیل اولین دربا – – را دینی حکومت مخالف صریحا البته و دار دین روشنفکر تفاوت نویسنده . به آزادی تروای اسب پیشنهاد مقاله همین در داند نمی دینی حکومت طرفدارابراهیم سید توسط پیشنهاد این که حالی در شود می داده نسبت مهاجرانی . مهاجرانی . و است الییک نبوی است واضح دروغ این دلیل بود شده ارایه نبوی - - . عامل اشتباه به من گمان به را پیشنهاد این بسیاری که شرایطی در دار دین

دینی 22شکست روشنفکری به حمله برای موقعیت از استفاده دانستند بهمن )! شده دانسته مغتنم ایران

ی ادامه شاهد تا دهید ادامه روشنفکران و رهبران به حمله و افکنی تفرقه بهباشیم . خواهرانمان و برادران اعدام

 

 

وقایع به برسیم . بهمن 22اما شد ها حدیث و حرف این همه باعث که

های 22در روش همان با هم ها دولتی البته و داشتند حضور ها سبز بهمنبود . . متفاوت بسیار مردم حرکت موفقیت میزان از ها برداشت همیشگی . خاطر به شاید بوده همیشه مثل المللی بین سطح در ها بازتاب خوشبختانهمورد در سبز جنبش مورد در شده ایجاد ذهنی سوابق نیز و گوگل های عکس

قبلی . آلمان  حرکات در خیابان در مزدور یک توسط سبز جوان شکنجه فیلم . شد پخش هم محلی های شبکه از حتی

. در نیستیم راضی نتیجه از اکثرا بودیم ماجرا شاهد نزدیک از که ما حال هر به اما . در بود ها دولتی از تر کم وضوح به ما تعداد بود اصلی محل که آزادی میدان

( صادقیه دیگر (  نقاط اما افتاد اتفاق رژیم ماموران با درگیری انقالب و عصر ولی . هم بود اگر البته و نبود بخش رضایت اصال عاشورا با مقایسه در مثال حضورمردم

باقی مردم به دادن نشان و داخل در آن بازتاب برای ای ماهواره شبکه ظاهرانمانده !

افتاد؟ اتفاق این چرا واقعا

حاکمیت وحشیگری و تهدید که شده تبلیغ خارجی های رسانه توسط همه از بیش . از کوچکی بسیار درصد اما نیست اشتباه مطلب این است ترسانده را مردم

. نظر در باید میکند توجیه را مردم مراتب  ریزش به وحشیگری این که بگیریمدر در . 13بیشتر آن از بعد اما بود هم چنان 16آبان هم مردم عاشورا روز و آذر

. عاشورا روز در مردم ی حماسه داشتند رنگ پر داد  حضور روحیه همه به چنانو کرد پیدا ادامه بعد روز چند تا ریزی برنامه و بینی پیش بدون پراکنده مبارزه که ( . معمولی شرایط در داشت جا کشید اعتصاب به و کرد ور شعله را ها دانشگاه

همان از بعد مثال مرتبط سالروز یک در ها دهند 16دانشگاه انجام را کار این آذر . مردم عموم جانبه همه و رنگ پر حضور دهد می نشان این نشد طور این کهایفا را محرک موتور نقش دانشگاهی پیشرو قشر برای حتی تواند می که استکند.(

ولی . و انقالب میادین محوطه تمام شد رنگ کم ما حضور که است این واقعیتجمعیت . تمام اگر حتی شود پر نفر هزار ده چند توسط تواند می صادقیه و عصرهای عکس شهادت به باز بدانیم خود از هاست دولتی و ما از مرکب که را آزادینبود . میلیونی ما حضور که حال عین در شود می برآورد نفر هزار پهجاه گوگل . شد باعث را حضور عدم این که نبود خشونت عدم از ترس باال شواهد طبق

اول لوازم دلیل و تیوریک مبانی از مردم اکثریت آگاهی عدم نسبی شکست این ... سحابی . ا عزت که زمانی همان در است سیاسی و اجتماعی موفق های حرکت

خوبی ) روحیه ما همه که عاشورا از بعد روز سه دو هم آن را خود نگرانینقل ( ) کنیم طوالنی زمانی نظر از را مبارزه بتوانیم باید که جمله این با داشتیم

) در حکومت کار کردن تمام از صحبت باورانه خوش ما مثل جوانانی مضمون به22 (. را حد از بیش امیدی نا این علت ای نامه در درستی به ایران کردند می بهمن

از ( که چنان ما مردم از بسیاری برای دانسته قبلی دلیل بی بینی خوش همانمترادف خشونت بی مبارزه شود می دستگیرمان مجازی فضای های نظر اظهار . ) می ) باشد می است مبارزه آن از کوچک بخشی خود که خشونت بی اعتراض بامکرر و گوییم می را خواستمان درگیری بدون ما که است این از صحبت پندارندتا کنیم می تکرار را چرخه همین باز و خوریم می کتک و کنیم می

)! دلیل) چه به نیست مشخص .  حکومت که این مثل شود تسلیم ما ی خواسته بهخواسته که دارد وجود مخالف چقدر دانسته نمی ها سال این تمام در حکومت

! انقالب در شخصا که کسانی عموم کند نمی بیان را هنوز 57اش اند حضورداشتهشد شاه سقوط باعث خیابان در مردم حضور از بیش که چیزی دانند نمی . این با بود نفت شرکت تر مهم همه از و حکومت اقتصادی های گلوگاه اعتصابسی مسیر دیگر بار یک فقط بکنیم هم انقالب اگر حتی عمومی آگاهی میزان ) ( . فقط دموکراسی تر پیشرفته حکومتی نظام کرد خواهیم طی را گذشته سالمی و دارند فعال حضور صحنه در آگاهانه مردم این که است مردم نفع به وقتیبه شدن تسلیم برای شکلش هر در حاکمیت به توان می طرقی چه از دانند . دیکتاتوری رژیم یک در شرایطی چنین یک در کرد وارد فشار مردم خواستدادن دستور بین است ناچار حاکم نیز است قانون معادل آن در حاکم که مطلق . کند انتخاب را یکی حکومتش ارکان شدن فلج و مردم اکثریت خواست مطابق

سال ) در پندارند می هنوز که کسانی دید از که چیزی کودتا و انقالب 57تفاوتانقالبات ( عواقب و ماهیت شناختن و است پنهان نداده رخ تفاوت , انقالبی

های ) دیدگاه نظر از نه فلسفی نظر از بودن انقالبی مقابل در طلبی اصالحمی تعریف گرایی اصول مقابل طلبی اصالح آن در که ایران در موجود سیاسیکامل( طور به ما مردم اکثریت ذهن در هنوز موفق اصالحی حرکت لوازم و شود . است غایب

محسن توسط دیگران و شارپ جین از مقاله و کتاب سه دو معرفی جز به ) این ) در کند می حل مقطعی طور به را مشکل از کمی درصد فقط که سازگاراپر تریبون هیچ طرف از مشکل این کردن برطرف برای تالشی هیج ماه هشت . است نگرفته صورت مخاطبی

درگیری انقالب راه تنها و است انقالب حل راه تنها نظرشان در که مردمیبعد باالخره خالی دست با هم آن رژیم مسلح و دیده آموزش نیروهای با مستقیم . کرد فکری باید مشکل این حل برای شوند می امید نا خوردن کتک بار چند از . رسید نخواهیم دموکراتیک جامعه یک به هم پیروزی صورت در حتی گرنه

که گروه های بچه از نفر یک خودمان جمع در شروع برای میکنم پیشنهاد ) ( هم سر پشت صورت به را شارپ کتاب از فصل یک روز چند هر دارد دسترسیکه زمانی میان در بتوانند دارند مطالعه برای کمی زمان که کسانی تا کند منتشر . باشند کرده مطالعه هم را کتب این دهند می اختصاص ها ایمیل مطالعه بهرا کلیدی مفاهیم توانند می دارند اجتماعی علوم زمینه در تحصیالتی که کسانیهر ) یا آن ساختار در تغییر برای الزم مبانی و قدرت ماهیت شناخت مورد در . ) کنند شرح همه برای یک به یک مربوط های زمینه در دیگر کارامد مفهوم

فایل) یک پیمودن pdfفرستادن برای ما قبلی تجربه گروه در ای صفحه صد چند . دان کاربران مطلق اکثریت طرف از ها کتاب خورده شکست که بوده مسیر اینخوانده گریخته و جسته صورت به شمار انگشت تعدادی طرف از و شوند می لود) شوند می

 

دوم در .  دلیل مقدم احمدی تهدید از بعد بود رسانی اطالع همیشگی نقصمیلیون چند توسط اس ام اس از هماهنگ استفاده باید اس ام اس و ایمیل مورداین متاسفانه اما کرد می خنثی را خالی تو تهدید این خاص منظوری برای نفر . همیشه مردم خود توسط رسانی اطالع برای سازی شبکه تقاضای نیافتاد اتفاقشناخته رسمیت به رهبری برای مردم بین در که گرفته صورت کسانی توسطاهمیت . که کسانی طرف از نفر به نفر رسانی اطالع و سازی شبکه شنود نمیمبلغ ) که این از نظر صرف سیاسی وظیفه یک عنوان به باید کنند می درک را آن . ) به که کس هر شود گرفته تر جدی کنونی شرایط در خیر یا داریم قبول را آنبا اما ندارند دسترسی اینترنت به که را نفر چند باید دارد دسترسی اینترنت

هماهنگی با و مرتب نسبتا زمانی فواصل در و کند انتخاب هستند هماهنگ جنبشماهواره . قطع که است صورت این در برساند ها آن به را الزم اطالعات توافق و . با را خود باید جنبش رهبران شود می تاثیر بی اینترنت مقطعی قطع حتی و

( . در جنبش به مورد این در کروبی تاکتیکی اشتباه مثال کنند هماهنگ امکانی چنین22 . دانیم می که شرایطی در واقعه از پیش روز یک موضع اعالم زد ضربه بهمن

است کسانی دودلی و تفرقه باعث فقط شود می مختل روز همان هم اینترنت ! اطالع برای ما فعلی امکانات با شنوند نمی که هم عموم شنوندو می را خبر کهداریم .( نیاز زمان هفته یک به اقال رسانی

 

سوم . دلیل بر اجماع رفتن بین از است گذشته به نسبت ما وحدت شدن رنگ کمبی تاثیر بی افراد رهبری تبلیغ و رسمی رهبران به حمله و جنبش رهبری سری سایه را فبلی های موفقیت که دالنه ساده گرفته صورت کسانی توسط سوادامکان . این دیدن با شاید اکنون دانستند می قطعی الوقوع قریب پیروزی . بیایند خود به شکست

است، دیکتاتوری و خواهی دموکراسی سر بر حکومت، و ما اصلی تضادو دارند قرار سو یک در برسند، دموکراسی به خواهند می که کسانیسوی در یابد، ادامه موجود استبدادی حکومت خواهند می که کسانیدر نبودن، مذهبی یا بودن مذهبی بودن، لیبرال یا بودن چپ هستند، دیگربیرون یا بودن حکومت درون در بودن، مهاجر یا کردن زندگی ایرانبرای تازه دشمنان نباید سبزها است، بعدی مسائل اینها بودن، حکومتجبهه در تواند می است، دیکتاتوری مخالف کسی هر بسازند، خودشان

کند بیرون صف این از را او ندارد حق کسی هیچ و بگیرد قرار سید)سبزها ) نبوی ابراهیم

رهبر رهبری که کنند دقت دارند مشکل فعلی رهبران با دلیلی هر به که کسانی . دارد را خصوصیت این که کسی باشد مردم عموم اجماع مورد اول درجه در باید . که است این نکته است موسوی حسین میر هنوز اساس بی تبلیغات رغم بهکننده هماهنگ یک فقط رهبر موافقیم آن با همه که هایی تاکتیک دراجرایموسوی . . مهندس که دیگر دلیل بپذیریم را اعتقاداتش تمام ندارد لزومی استداخل و نظام همین در او سوابق کند می دیگران از تر موجه رهبری برای را . این با شخصی به حکومت ضعف مواقع در زنی چانه برای ما اوست بودن ایرانمندیم . نیاز مشخصات

رهبران رهبری بر و دارند دسترسی اینترنت به که کسانی مورد این از غیر ( . جای به کردند انتخاب را ناهمانگی و مختلف های راه دارند اجماع نیز رسمی ) عده کرد پیدا را خود طرفداران ای ایده هر ها ایده بین از گزینه بهترین انتخاب

ساعت < . 9ای ای > عده تروا اسب تاکتیک اجرای برای رساندند آزادی به را خودمی . 10ساعت ای عده کروبی با همراهی برای رساندند صادقیه به را خود

دولتی شده دهی سازمان کردن سرازیر با که بپیمایند را آزادی خیابان خواستند . آغاز از صحبت هم بعضی ماندند ناکام عمال سو آن به آزادی میدان از ها

میدان از ساعت 7راهپیمایی از و .) 11تیر ساعت در نژاد احمدی سخنرانی کردند11 . کسانی چه توسط غریب و عجیب ایده این نفهمیدم شد آغاز آزادی میدان در

)! گوش به باید زدند می را حرفش ها سبز از بعضی که بود شده تبلیغ و اظهارو هماهنگی و اجماع با را حضور محل که برسانیم موقع رهبران دقیق به و

. کنند اعالم

 

چهارم تکراری دلیل تاکتیک با مبارزه برای حکومت ماهه چند ریزی برنامه . . مختوم های راه از بعضی بستن برای شد محدود ها مسیر بود خیابانی تظاهرات . ) حتی ) آزادی خود در شد استفاده مردم خود از شمال و شرق سمت به آزادی بهبودند شده جدا هم از داربست با دولت شده دهی سازمان طرفداران طرفداران. برود بین از مردم از کثیری جمع طرف از بینی پیش قابل غیر حرکت هر امکان تاهمان به دارند رادیکالی خیلی ظاهر اتفاقا که ما طرف کاران محافظه از بعضیها کار همان به سعی مردم هم ها آن تاکید بدون که کنند می تاکید هایی تاکتیکتمام . نویسی دیوار و نویسی اسکناس و حکومت های مسیر در حرکت کنند می

ما . دهیم می انجام ما که شده ماه کاری چند به نسبت را عمل ابتکار

ایم داده دست از تا. گذشته نیست قرار هم رادان و نقدی مثل نوابغی حتی . از موسوی مهندس استفاده عمومی امور در شوند گزیده سوراخ یک از ابددر . نظر اظهار برای اما بود برانگیز تحسین مردم خود های پتانسیل ها خالقیت . که مشکلی که زمانی مگر کرد تکیه مردم عموم به توان نمی هایی زمینه چنینافراد . فراوان های ایده به نیاز باشد شده برطرف کردیم بحث اول دلیل در . باید صورت این غیر در بیاید بیرون ناب ای ایده ها آن برایند از تا است دانشمندتریبون یا دارد ای ایده که کس هر زیرا دهیم ادامه فعلی گذشته تاریخ سیستم با . است زندان در اکنون یا ندارد

 

پنجم و .  دلیل ها رو کند امیدی نا به اول دلیل در هاست رادیکال امیدی ناها . رو تند و ها رادیکال امیدی نا از اما پرداختم خودمان طیف کاران محافظهگذشته . تاریخ تاکتیکی را خیابانی تظاهرات ما از بسیاری شویم غافل نبایدسطح ) در حکومت از زدایی مشروعیت کند ما نصیب باید که نتایجی که میدانیم

المللی  داخلی بین و . . . . ( و خودمان به و حکومت به مخالفان کثرت دادن نشان . . یک اما هستیم اعتصابات و سازی فلج مرحله به ورود متظر اکنون است کرده. کند مرحله این وارد منطقی سنجش بدون را ما تواند نمی فعلی شرایط در رهبرهمه بخورد شکست و شود اعالن آن شبیه چیزی ویا اعتصاب برای فراخوانی اگر . میرود هدر ها خون و زحمات و شود می تمام چیز

می شرکت خیابانی تظاهرات در یا و کنند می نویسی اسکناس که کسانی همهارزیابی و داند نمی کسی را فرجامش هنوز که اعتصابی در شرکت به حاضر کنند

. و ما جامعه بودن پوپولیستی نیمه نیستند ندارد وجود موفقیتش و شکست ازتا را مشابه مشکالت و سندیکا نبود نقص تواند می کاریزماتیک رهبران به اتکا

انقالب ) در که طور همان کند رفع و 57حدی جامعه بودن پوپولیستی کامالهرگونه مبانی ار جامعه مردم عموم آگاهی عدم توانست رهبر باالی کاریزمای )! ها سبز کمیت بر ها تاکید تمام کنون تا بپوشاند کل به را مدرن مدنی مبارزه . می مشرعیت ما به کمیت ندارد اطالعی کس هیج هنوز کیفیتشان از اما بوده

. این خیر لزوما را مبارزه در پیروزی قدرت اما میزان  دهد چه تا و نفر چند که . کردن پیدا شود سنجیده باید هستند قبیل این از هایی هزینه پرداخت به حاضر

زود اقداماتی چنین برای هنوز اگر تا میکند کمک سنجش این برای خطر بی راهیزیربنایی های کار به تا درآوریم امیدی نا از و کنیم قانع را ها رادیکال استرهبران. از توانیم می رسیده مرحله این زمان بدانیم اگر دیگر سوی از بپردازندصدور قبیل از اقدامی سرشان پشت نیروهای به اعتماد با بخواهیم جنبش . شرایط افراددر این نکردن اقدام نباید دهند انجام را کار این برای فراخوان . هیج .... بدانیم و فعلی حکومت ساختار به وابستگی یا ترس معلول را فعلیسر پشت نیروهای های توانایی میزان از ارزیابی داشتن بدون تواند نمی رهبری ) ( . گروهش همراه به جمعی دسته کشی خود وگرنه دهد انجام رادیکال اقدامی . است کرده

 

ششم روز دلیل در خودمان نظر در ما رسیدن نظر به تر کم به بودن کم از بیش22 . خطر جای به بودند جمع جا یک دولتی کنندگان تظاهر است مربوط بهمن

می .... دریافت رایگان و خون فشار دستگاه و ساندیس شتم و ضرب و دستگیریدقت. به های نماد ملت یک خزانه از تبلیغ برای کردندو می تبلیغ علنی کردند ( محل در که کسانی برای شود می باعث مورد این داشتند همراه به شده طراحیمی باعث ما بودن مخفی که طور همان برسند نظر به بیشتر برابر چند هستند . ) ذهاب و ایاب وسیله البته و تنهاییم کنیم فکر و باشیم ایستاده هم درکنار شود . های انسان فقط نیستند رسمی مزدور نفر هزار ده چند این ی عمده قسمت

گرفتن با بعد و آمدند خیابان به اعتقاداتشان خاطر به روزی که هستند ارزانیشکست . کنند می تکرار را کار همین سال هر و شدند شرطی مختصر امتیازاتی

بی یا امام عکس بهانه به اقلیت همین کشاندن خیابان به در حاکمیت بار فضیحت( عاشورا روز حاکمیت( 9حرمتی دهد می نشان سنگین هزینه و تبالغ رغم به دی

همان یعنی سال در روز یک فقط مختصر مانور این از 22برای و دارد را بهمنباشیم . نگران نباید بابت این

 

پیروزی امید به

 

 

--- On Fri, 2/12/10, Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in> wrote:

From: Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: فروغ ۲۲علل كم بهمنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Friday, February 12, 2010, 1:42 PM

  عجیب تحلیل این بر سواالتی

مدانید،      -1 قدرت تشنه و رژیم مامور ای، آی سی مامور را سازگارا استنادی چه براست؟ بوده هم سیاسی زندان رژیم این در خود سازگارا آقای که حالی در

هایشان      -2 بیانیه که حالی در کردند تایید را فقیه والیت هنگامی چه جنبش رهبرانبود؟ رهبر عملکرد به اعتراض سراسر

به      -3 کنید می فکر آیا میدانید، خوردن توسری معادل را خشونت بی جنبش چرادر دولت وسیع امکانات به توجه با تنها یا میشود؟ درست وضعیت مسلحانه مبارزه

تا آیا میشوند؟ کشته بیهوده ای عده و افتد می خظر به زندان در ما جوانان زمینه ایناید؟ ندیده را اند رسیده پیروزی به دنیا سراسر در که خشونتی بی مبارزات حال به

داد؟در      -4 سوق کوچک روستاهای و ها شهر به را مردم هنگام چه سازگارا آقایبه و آمده تهران به میتوانند که کسانی که بود این بر مبنی ایشان صحبت تمام حالیکه

کشور سراسر در جنبش داشتن نگه زنده شما نظر به آیا ضمن در کنند؟ کمک مردم

است؟ فایده بی

5-      . و جرس های وبسایت به سری اگر بود مردم با هم ها مسیر انتخاب ضمن در . دیدید ضمن در کردند انتخاب را روش و راه مردم که میشدید متوجه میزدید باالترین

صورت سرکوب بدتر نبودند جا یک در حکومتی تظاهرات با که هایی مکان در که پذیرفت

طور      -6 چه دانم نمی من کنم، نمی تایید خبری های رسانه درباره را شما نظر منبه حضور اجازه یا شده، جنبش افت باعث امریکا صدای مثل ای رسانه میکنید فکر

کنند صحبت های رسانه این در آزادنه میتوانند همه که حالی در نمیدهد، را مخالفان

که      -7 میکنید فکر اگر گرامی های 22دوست روز با آن مقایسه با بود، رونق بی بهمنحد بی تبلیغالت و حکومت سابقه بی خشونت اصلی دلیل که شوید می متوجه قبل

صورت که تهمیداتی و ها سازی صحنه البته و بود فراوان امکانات با ماهه یک حصور. بود. نشده حاد حد این تا کدامشان هیچ برای قضیه این، از پیش تا که چرا پذیرفت

نمی مردم دل در امیدی نا بذر پاشیدن جز ای نتیجه که سخنان این جای به نیست بهتر! باشیم؟ بهتری های را فکر به باشد

زمین ایران  جاوید ---On Fri, 12/2/10, Libra Dokht <libradokht@yahoo. com> wrote:

From: Libra Dokht <libradokht@yahoo. com>Subject: ▌aariaboom▐═► فروغ ۲۲علل كم بهمنTo: "behzad Iran" <aariaboom@yahoogrou ps.com>Date: Friday, 12 February, 2010, 1:46 AM

  علل و خودی ۲۲مسببين به گل با سبز جنبش شكست و فروغ كم بهمن

خاتمی و كروبی موسوي، به جوانان دلبستگی و اميدبر تاكيد نژاد، احمدی جمهوری رياست و فقيه واليت قبول بيانيه، با افراد اين

سری تو سياست ترويج و زياد كلمه يك نه كم كلمه يك نه اسالمی جمهوریخشونت از دوری و خوردن

, تشنه سازگارا ترويج محسن با ، اسالمی جمهوری اصل در و طلبان اصالح حامی و قدرت به رسيدن اينكه استدالل با شهرستانها به اعتراضات دادن سوق و خشونت از دوری نيروهای سياست حكومت

تظاهرات مملكت ديگر نقاط در شما و آورد می تهران به را محترم!! خود مامور اين از من سوال كنيد اين اسالمی جمهوری مزدور و ای آی و سی هستند تهران در دنيا ی خبرگزاريها تمام كه زمانی ، است

پوشش را روز فرض اين ميدهيد؟به سوق دهات و كوچك های شهر به را ملت شما چگونه ميدهند كسی سرخس، چه افتاد مي مردم بدست ديگر بسياری و كرمان طبس، قزوين، عباس، آنرا بندر

با بعد روز چند ميكرد هم سقوط شهرستانها اين اگر و ميداد؟ خبری بدست پوشش و آزاد نيرو اعزام افتاد می دولت

دروغين صدای پوش سبز ماموران از بسياری و مخملباف گنجي، فردا، راديو ، خارج آمريكا در مستقر و / رژيم واقعی مخالفين كردن بايكوت با آمريكا صدای كشور ضمينه از آنها به كم بسيار وقت دادن يا

برنامه بيشتر در را رژيم عوامل تنها , حضور حضور آن نمونه ميكند و ميكرد فراهم تلويزيونی ۵های ای به دقيقه معترض مجريان جابجائی و اخراج و آمريكا صدای در پهلوی رضا اعمال شاهزاده اينگونه

با اين مقطعی هر در و كاستند جنبش حرارت از هم دست در دست ها رسانه و شوك افراد آوردن / / انتخاب تظاهرات در وقفه ميشوند و شدند اسالمی جمهوری بقای و مردم دلسردی باعث منفی

و ميباشد روزه چند تعطيالت آن از بعد كه اين , روزهای بزرگ سوال بودنند رفته مسافرت به بسياری به را مردم چگونه كه از است و بود شده محاصره كامال حكومت طرف از كه كرديد هدايت مسيری

, جوانان ! و خواسته داشته حضور آنجا كه شخصی هر شد باعث كه مكانی كنند سكوت فقط ميخواستيد های دوربين برابر در و كند جلوه نظام موافق عنوان به ناخواسته گيرد يا قرار تلويزيونی

و شما اسالمی جمهوری سابق مسئوالن از را خود راه اگر ميبازيد هم باز و جدا باختيد آمريكا صدای فردا راديو آمريكا، صدای چرا كنيد فكر دقيقه چند بعضی نكنيد، و موسوی حسين مير بوك فيس صفحه

مرا اصلی پيج سبز اصطالح به به سايتهای مقابله و برندازی آن در كه فيلم كامنت، گونه هر و كرده بالك را است ها مثل شبكه اين در كه افرادی از رسمی و آميز تهديد های ايميل يا و ميكند ميكنند حذف كار

كردم دريافتباشيد لوح ساده و كنيد سكوت اگر رسد نمی كجا هيچ به جنبش اين

و است يكی دستها تمامی چون گفت درست و نيست بيش كاريكاتوری اعتراضات اين گفت ای خامنهنميبيند و داند نمی را پرده پشت مسائل ملت

علی - بهمن ۲۲امير

اسفندگان جشن های آیینزنان آزادی جشن

سپنتا: شاهين نگارش

. آنجا از اما است اسفندگان جشن گرفته قرار توجه مورد بيشتر اخير هاي سال در كه ايراني كهن هاي جشن از يكيچشم از يك هر پژوهشگران است، نمانده جاي به اول دست منابع در كهن جشن اين از كاملي هاي آگاهي كه

. هايي پژوهش معتبرترين از يكي ولي كوشند مي آن معرفي در و داده نشان توجه كهن جشن اين به دلخواه اندازي» « زنان بهاری مردگیران،جشن عنوان با مطلق خالقي جالل دكتر ارزشمند نوشتار شده، منتشر مورد اين در كه

كه بنیان است بر اسفندگان جشن كهن هاي آيين دقيق بررسي « به « » « ابوریحان التفهیم و آثارالباقیه های کتاب. » « » « » پردازد » مي فردوسی شاهنامه و گنجوی نظامی شرف نامه گردیزی، زین األخبار بیرونی،

: كرد ياد توان مي چنين وار فهرست را اسفندگان جشن هاي آيين مطلق خالقي جالل دكتر هاي پژوهش بنيان بر

نو- 1 سال آستانه در و بوده بهاری ( جشنی برگزار ) اسفند پنجم اسفند ماه از اسفند روز .در است شده می

2- . است بوده زنان ویژه جشنی

3 " می- " آرزوها مردان از زنان چون نامیدند، می مردگیران را آن و کردند می بخشش زنان به مردان جشن این درخواستند.

4. می پرداختند – شادی و افسانه گویی و پایکوبی به برزن و كوی در روز طول در و می آراستند را خود زنان

5. بود- جشن این برنامه جزو نیز ناکرده یا کرده گناهان از توبه برای آتشکده به رفتن روز، آن پایان در

6" " دختران – " یعنی ، نادیده شوی عروسان ویژه را جشن این برخی چون داشتند سهمی جشن این از نیز دختران. . کردند" می شادی دل کام به و گرفتند می جشن نوبهار هر در دختران اند دانسته شوهرنکرده

شهر - 7 بر حاکم روز آن در زنان واقع در و می انداختند روزه هر قانون و نظم از را بازار و کوی زنان روز آن دربودند.

8. گرفتند- می دست به گل های دسته جشن در زنان و دختران

 

... « : ایران در که گرفت نتیجه چنین توان می رفت، آنچه از كند مي تاكيد خود نوشتار پايان در مطلق خالقي دكتر " به " بخت دم دختران ویژه به و بودند برخوردار بیشتری آزادی از زنان روز آن در که بوده زنان بهاری جشن یک کهن . " این " مذهب بیشتر نفوذ با تر سپس می نامیدند مردگیران را جشن این رو این از و شدند می تشویق همسرگزینی

پاس به خود شوهران از روز آن در زنان دسته این و شده شوهردار زنان جشن و داده ماهیت تغییر نخست جشن. " است " شده فراموش رفته رفته نیز همین که این تا گرفتند، می مزد شوهردوستی و خانه داری و پارسایی یکسال

. ویژه جلسات و کنگره ها کم دست ایرانی روشنفکر بانوان اگر نیست راه بی پر بود اسفند پنجم جشن این روزگردد «. زنده دوباره جشن آن یاد تا کنند برگزار روز این در را زنان مسائل

آيين با اسفندگان همچون ايراني هاي جشن تشابه درباره نيز ديگري نكته به مطلق خالقي دكتر يادشده نوشتار در ... « : ایران در اسالم از پیش آیین های با ایرانی جشن های که همچنان نويسد مي و كند مي اشاره كشورها ديگر هاي

کمابیش مسیحیت با که مسیحیت اند از پیش آیین های بازمانده های نیز مسیحی غرب در جشن ها این دارند، ارتباط . کثرت دلیل به هست، مسیحی غرب و ایرانی آیین های میان که را همسانی هایی اگر دیگر، سوی از خورده اند پیوند

... کرد جستجو اقوام این مشترک زندگی کهن بسیار زمان های در را آنها ریشه باید نکنیم، اتفاق بر حمل را همه آنها.»

مطالعه همچنين و ايران نواحي ساير در شده انجام شناسي مردم پژوهش هاي از بهره گيري با مي توان پايه اين برآيين در همانندهايي به هستند هم با فرهنگي و تاريخي مشتركات داراي كه آريايي يا ايراني اقوام ديگر باورهاي در

" مي " نظر به كه يافت دست زمين باروري فرخندگي جشن با همزمان زنان ويژه جشن برگزاري همچون كهن هايارائه كهن دوران در جشن اين برگزاري شيوه از دقيق تري تصوير تا كنند مي كمك و اند ريشه هم اسفندگان با رسد

دهيم.

» « " ارمنی " کلیسای اعیاد ارزشمند کتاب در نیز ایران ارمنیان پیشین اسقف مانوکیان آرداک یاد زنده مورد، اين درداشته می گرامی را آن ارمنی های خانواده و بوده دختران و زنان ویژه که کند می یاد اسفندگان مشابه جشني از

: است. نوشته جشن این درباره مانوکیان اند

با» دانستند می خود آن از را عید این که جوان دخترهای و دوشیزگان هامبارسوم، عید روز در گذشته های زمان دربه که را گل دسته بزرگترین و کردند می درست زیبا های گل دسته بودند کرده آوری جمع قبل روز که هایی گل

. " تهیه " ای کوزه کار، این از فراغت از پس نامیدند می ها گل مادر یعنی زاغگامر را آن آوردند، می در صلیب شکلپسران تا گماردند می آن نگهبانی برای را دختر چند یا یک و انداختند می آن در چیزکی دختران از کدام هر و کرده

. هر و گذاشتند می خود جلو را ها گل دست و کوزه آمده گردهم دختران همه مقرر ساعت در نزنند آن به دستبردی " " پوشانده را او صورت تور با که ای دختربچه دست به گولوم جان مخصوص اشعار از یکی خواندن از پس بار

هم شده خوانده شعر مطلع داشت تعلق دختران از هریک به آن و آوردند می در را کوزه درون اشیاء از یکی بودند، . را مادر گل دسته و کرده تقسیم خود میان را ها گل دسته مراسم، پایان در گشت می محسوب وی فال حقیقت در

». بردند می کلیسا به

موضوع این به اشاره با ادامه در مانوکیان "  آرداک " " می " بوده، بهاری جشنی گولوم جان یا هامبارسوم جشن کهاز: » آزادانه دختران و زنان روز این در زیرا بوده نیز زنان و دختران آزادی عید هامبارسوم، عید که این جالب نویسد

. مراسم این آوردند می جای به را عید این به وابسته مراسم تمام و رفتند می صحرا و دشت به و آمده بیرون خانه». بود آنان حقوق حال بیان بودند، سروده زنان خود بیشتر که اشعاری و مانده یادگار به پاکان های زمان از

« : تن به رنگارنگ های لباس نوخاستگان و جوانان بخصوص و مردم روز این در كند مي تاكيد ارمنیان پیشین اسقف.» دهند انجام را بینی فال مراسم دیرینه عادت به تا روند می صحرا به کرده

" " « : برای که اشعاری تمام که است آن علت و گویند می گولوم جان مراسم این به روستاها در دهد مي ادامه وي.» شوند " " می ختم گلوم جان اصطالح با شده ساخته فالگیری

 : نویسد » « می و داند می جشن این در متداول های سنت از یکی را ماست آش خوردن یکشنبه »  مانوكيان، دربود «. اجباری ماست آش هامبارسوم،خوردن

« : بازمانده » « از گلوم جان مراسم نویسد می ارمنی پژوهشگران از یکی قاپانسیان از نقل به مانوکیان آرداک. » است گشته پذیرا ارمنستان مسیحی کلیسای توسط بعدا که بوده آرا پرستش های

« : به هامبارسوم مراسم برگزاری برای کشور طرف چهار از مردم قدیم ارمنستان در شود می یاد آور ویآیین " " " " " " وارواره گویس مقبره کنار در و اند رفته می است واقع آرا کوه و کاساق رود کنار در که زاغگاوانک

.» اند کرده می برگزار را گلوم جان

« : " " و. طبیعت حیات تجدید نشانه و بهار مظهر آرا نويسد مي آرا به قديم ارامنه اعتقاد درباره قاپانسیان، گ . به و آمده در به زمستانی خواب جالت از بهار هنگام به که است طبیعی نیروهای کننده مجسم آرا است گیاهان

افتند «. می تکاپو

نام " به ارمني ديگر پژوهشگر هاي " " کديدگاه همچون. هم باستان ارمنيان سال آغاز كه اين درباره نيز كستانيان " ديگر همچون ارمنيان نزد بهاري هاي جشن و بهار اهميت نشانه بوده همزمان بهار فصل فرارسيدن با ايرانيان . چنان يافت توان مي ايرانيان ديگر با ارمنيان هاي آيين بين نيز ديگري بسيار هاي همخواني البته است ايراني اقوام « : " " ایران در طرف این به سال هزاران از که ارمنیانی است معتقد ارمني ديگر پژوهشگر کاراپتیان غوکاس كه

با یکسان و همانند مراسم و آداب و سنن که است طبیعی کنند، می زندگی بوم و مرز این مردمان جوار در و زمین " " . آتش مراسم و گاقاند عید مثال برای باشد آمده وجود به متقابل اثرات دائم تماس اثر بر و داشته ایرانیان دیگر

. و سوری چهارشنبه مراسم دیگر، سوی از باشد می تاریخی حقیقت این گواه بهترین ارمنیان، پاشی آب یا بازی.» دارد ارمنی اعیاد با فراوان تشابه و تقارن ایرانیان آبریزگان و بازی آتش و سین هفت    سفره

جشن هاي ويژگي توان مي ارمني پژوهشگران ديگر و مانوكيان آرداك هاي ديدگاه مجموع بررسي با ترتيب اين بههامبارسوم : (Hambartsum)كهن برشمرد چنين وار فهرست را كهن ارامنه نزد

گولوم 1 جان یا هامبارسوم .  جشن " است " بوده بهار آستانه در جشنی

2. اند- کرده می برگزار را آن ارمنی های خانواده و بوده دختران و زنان ویژه

آن - 3 می آوردند، در صلیب شکل به که را گل دسته بزرگترین و کردند می درست زیبا گل های دسته جشن، این در. " " " نامیدند " می ها گل مادر یعنی زاغگامر را

4. بردند - ) ( می کلیسا نیایشگاه به را مادر گل دسته

5 . " است - " شده می انجام گولوم جان بند ترجيع با شعرهایي خواندن و کوزه فال

6. است – » « مانده یادگار به پاکان های زمان از که بوده کهن جشنی

7. است - بوده آن ثابت رسوم از یکی ماست آش خوردن

گرفته خود به مسيحي كامال بوي و رنگ ارمني كهن باورهاي از بسياري مسيحي باورهاي نفوذ زير و تدريج به البتهرا هامبارسوم جشن ارمنيان امروز كه چنان روز " است " 21در آسمان می به عیسی حضرت عروج عيد عنوان ) به

Ascension Day) ،هامبارسوم جشن در و مي دهند انجام را آن كهن هاي سنت از برخي همچنان اما كنند مي برگزارديرينه، عادت به تا روند می صحرا به و کرده تن به رنگارگ هاى لباس نوخاستگان و جوانان خصوص به مردم

. دهند انجام را بينى فال مراسم

می و دهد مي نشان ايران نواحي ديگر در را زنان جشن برگزاري از شواهدي نيز عناصری جابر ديگر، سوي از » در: » افوس روستای در زنان » « » 38نویسد جشن نام به جشنی بهار، آخر روزهای در داران شهر غرب کیلومتری

. می« برعهده را ده ادارۀ> زنان و کرده ترک را روستا دم سپیده پسران، و مردان همه روز این در شود می برگزار . روستا به مردان بعدازظهر پردازند می شادی و رامش به و پوشند می رنگین های لباس زنان روز این در گیرند،

" " . واقع ییالق جواهرده روستای در همچنين کنند می تقدیم خود زنان به اند کرده تهیه که را هدایایی و گردند بازمی( » « 24در می ) برگزار جشن کار گل نام به جشنی امردادماه معموال محصول برداشت از پس رامسر، کیلومتری

" و. " پاک را آن کف و دیوارها و شوند می جمع مسجد آدینه یعنی روستا مقدس مکان در زنان همۀ> روز این در کنند» « . جشن کار گل بازار از که را هدایایی مردان مسجد، از زنان بازگشت از پس آرایند می زیبایی به و کرده سفید

: .» آيد برمي جشن اين درباره عناصري جابر هاي نگاري مردم از كه چنان پس دهند می هدیه آنان به اند، کرده تهیه

1- . است بهاری جشنی

2. است- زنان ویژه جشني

3. سپارند - می زنان به را کارها مردان

4. پردازند- می شادی به و پوشند می شاد های لباس زنان

5 . دهند - می هدیه زنان به مردان

6. پردازند- مي همگاني نيايش به زنان

ده– » «7 جواهر .. در است ارتباط در گل با جشن نام

انكاري قابل غير هاي شباهت نيز اسفندگان و هامبارسوم كهن هاي جشن و آيين ها اين بين پيداست كه چنانبه » « » « » « مي رسد نظر به كه دارد وجود همگاني نيايش و زنان به هديه دادن ، زنان آزادي به اهميت همچون . اي جنبه روز اين در زنان آزادي به بيشتر تاكيد كه است روشن البته آيين هاست اين كهن مشترك ريشه خاطر

. نيست و نبوده سال روزهاي ديگر در زنان آزادي محدوديت و منع معني به روي هيچ به و دارد  نمادين

" با " نزديكي كه است ايران مركزي نواحي در نام همين به جشني در اسفندي آش پختن همانندي ها اين از ديگر يكي . " جشن " اين همه بين تر شاخص همانندي است مشخص كه چنان اما دارد كهن ارمنيان بين ماست آش پختن سنت

. هم هامبارسوم شود؛ مي برگزار بهار آستانه در اسفندگان دارند زمين باروري و طبيعت بهار با كه است ارتباطي ها " كار گل و برپاست بهار آخر روزهاي در افوس روستاي زنان است؛جشن بوده بهار آستانه در جشني گذشته در

. شوند" نمي برگزار دقيق تاريخ يك در همزمان همگي اما نيست؛ بارور زمين با ارتباط بي هم جشن

« : مختلف نقاط در جشن این برگزاری تاریخ در تفاوت دلیل دارد اعتقاد مورد اين در پژوهشگر، گشتاسب، فرزانهاست «. می شده ها ماه و روزها شدن جابجا سبب که است کبیسه بدون و قدیمی های تقویم داشتن ایران،

» براي » « » زنان آزادي جشن تر ژرف سخن به يا زنان ويژه جشن توان مي را اسفندگان جشن پيداست كه چنان " " گذر در مردمان، انديشه در زنان آزادي مفهوم كه نيست يادآوري به نياز البته دانست؛ خود حقوق به دستيابي

. اشاره درستي به نيز مطلق خالقي جالل دكتر كه چنان اما است يافته توسعه مدنيت گسترش با متناسب و زمان « : روز این در را زنان مسائل ویژه جلسات و کنگره ها کم دست ایرانی روشنفکر بانوان اگر نیست راه بی پر كند مي

گردد «. زنده دوباره جشن آن یاد تا کنند  برگزار

 

خاستگاهان:

مطلق،- ) ( 1 خالقي جالل دكتر ، زنان بهاری جشن تارنماي 2007فوريه 25مردگیران شناخت ، .ايران

2 : تهران- وحید، خاالتیان،چاپ هرایر ترجمه مانوکیان، آرداک اسقف ارمنی، کلیسای .1352اعیاد خورشیدی

گشتاسب،- 3 فرزانه ايران، كنار و گوشه در اسفندگان ماه 28جشن تارنماي 1387بهمن در .برساد،

شماره- 4 دوم، سال چیستا، ماهنامه عناصری، جابر سپندارمذ، وعدۀ> نسیم گذرگاه سال 7و 8در ،1362. خورشیدی

تارنماي- » « 5 در ارمنستان كشور هاي جشن ارمنستان نوشتار سبز .راه

 

دوستان عزیز

 

گرچه مطرح شد، روزها بدون در نظر گرفتن ریشه، فقط یک بهانه زیبا برایاندیشه یادآوری اند و همین که بدانیم معنای عشق در تارو پود، از همان ابتدا در

ایرانی نهفته بوده و هستاگر باز بر روی احیای روز سپندارمذگان اصرار داریم ، آنگاه؛ اما

چرا مانند نیاکانمان سنت نسازیم و آنچه که بوده را با امروز تلفیق نکنیم؟برایمان سنت سازی نو کنند؟ قدرتها و دولتها حتما باید

 پیشنهاداتی دارم؛

این روز بهم گلهای خشبوی سفید رنگ مانند لیلیومرنگ آرمیتی سفید است؛یک( یا یاس و... هدیه بدهیم. دست کم از کاغذ و روبانهای سفید استفاده کنیم

رنگ سبز هم که نشانه اندیشه برتر هم هست، رنگ لباس عروس در عین حال از مناسبتهای امروز همخوانی دارد هم میشود استفاده کرد . بدین ایرانی است و با

سال پس از ما خاطره این سالها در بین مردم باقی میماند وسیله سالیان ؛ حتی اگر چیزیبیاییم و این روز یک صنایع دستی ایرانی بهم هدیه بدهیمدو(

دست و سوی حاصل کار بسیار کوچک و ارزان باشد. فقط مهم اینست که ایرانی باشد. بدین ترتیب هم ایرانی بودنمان را برای یک روز دیگر، چشم

اعتراف میکنیم و نیز صنایع دستی ایران را از خطر نابودی نجات بخودمان میدهیم

  سال پیش بر آوندهای سیمین1500در ضمن فراموش نکنیم که نقش قلب از

ساسانی دیده شده

گرامی دوستان

درود

- فرستادم شناخت کرمان همایش کرمان باهنر شهید دانشگاه برای که را خود پژوهش آخرین. ؟ میکنم دوستان همه پیشک

 

گرامی آرمیتای

درود

. ؟ سپاسگزارم نوشتید تفصیل به که آنچه از

شما نوشته . 90با یا% آذرگشسب موبد میان در بخواهم که نیستم اندازه آن در هستم موافق . برده بهره غربیان آموزشهای و ترجمه از آذرگشسب که میدانم تنها کنم داوری جعفری استاد . باره در داوری توان روی هر به است کرده ترجمه فارسی به اوستایی از جعفری استاد ولی . . در مزداه اینکه آن و نکته یک تنها میگذریم این از بنابراین ندارم هم را ایران های دانشگاه

. ؟ اوستا در نه است سانسکریت

. گروهی روی هر به ندارم سازگاری شما با چندان مادی جهان به نسبت دیدگاه دو باره در.  به خود با همراه را زرتشتی باورهای و میپسندند را مادی جهان آنها ندارند باور نامادی جهان

دو. به زرتشت اشو که است حالی در این هستی  میخوانند که دارد باور مادی نا و مادی هستی . هستی دیگر سخن به است برخوردار کمتری ارزش از مادی نا هستی برابر در و گذراست مادی

- . جهان تنها ا برشمرد هستی باره در دیدگاه سه بتوان شاید رو این از هدف نه است وسیله مادی - - هم با همراه نامادی هم و مادی هم پ مادی نا جهان تنها ب مادی

نوشته حتی و ساسانی های نوشته از پسین تن بودن مادی اثبات برای شما نکته، یک پایان درهمچون ساسانی های نوشته من نوشته نقد هنگام و بردید بهره هجری، نخست های سده های

ها نامه . پند . ؟ دارد تناقض این ندانستید محکمی سند را

Nik-o shAd bAshidKhodA negahdAr,MoobedyAr MehrAn Gheibi.Kerman_Iran  

--- On Sun, 1/31/10, mk <reza_som@yahoo. com> wrote:

From: mk <reza_som@yahoo. com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: ▌aariaboom▐═► // نان زرتشت آئین در قربانی بحث ادامه

زرتشتی آیین در مقدس هایTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Sunday, January 31, 2010, 8:55 PM

  :برگرفته شده از

http://ariapars. persianblog. ir/post/131/ 

زرتشتی آیین در مقدس های نان

کردن قربانی

 

کورش محسنی

 

«Dro'un» ;در پارسی میانه( droân;درپهلوی  droanah ;در پارسی گجراتیdruânخوراک/نانی مقدس ) پیش کش می کردند. همانگونه که در نسک های پهلوی آمده, به نان گرد وyazata haomaاست که آن را به

می گفتند.   droânمسطحی که از آرد گندم و بدون افزودن خمیر مایه به دست می آمده

باید حتما  droân آمده است خمیر neârangestaânاین پیش کشی بوده به ایزدان زرتشتی. برپایه ی آنچه در و تنها موبدان زرتشتی می توانند از آرد گندم خشک, پاکیزه, آب پاک, بدون افزوده شدن مایه ی خمیر تهیه شود

روی نان سه شکاف با ژرفای کم ایجاد میdroân( در هنگام درست کردن هر قرص نان 1آن را تهیه کنند.) را سه بار با سدای بلند می خوانده اند.hvaærta / huâxta / humataشده و همزمان هر کدام از واژه های

 

«Frasast» نیز, گونه ای نان همانند droân   است که به دستzoâtموبد اجرا کننده ی مراسم(تهیه و پیش( را از خمیری که مایه ی خمیر به آن افزوده شده استdroânکش می شده است. امروز زرتشتیان ایرانی نان

/ yaæt / yasna به عنوان یکی از نذرها در برگزاری آیین های زرتشتی از جمله Droânتهیه می کنند. وجود visperad / videâvdaâd / aâfrnagaân.بایسته است

می نامند که عبارت است از: شکرگزاری و پیش کش کردنyaæt droânآیین پیش کش کردن این نان را   ( بهره گرفته می شود و موبدانbaâjبه عنوان تبرک)  droânنذورات به خدای زرتشتی. در این مراسم از نان

نام داده  droân« می گویند در حالی که زرتشتیان ایران آن را چکیده وار   «baâj panj taâyزرتشتی آن را را( 2اند.)

 

نیاز است,  droân تنها به یک قرص نان aâfrnagaân  / visperad / yasna / videâvdaâdبرای آیین های: نیاز است. همچنین تنها در آیینی کهfrasast و دو قرص نان droân به دو قرص نان yaæt droânاما در آیین

برگزار می شود به سه قرص از هر کدام نیاز است.Sraoæaبه افتخار

 

«Goâæodaâg» ( =اوستاییgaoæ.hu’åنانی است که موبدان در میان آن کره ای تصفیه شده را به کار ) نمادرا droân می برند. به باور زرتشتیان خوردن این نان، تندرستی انسان را در پی خواهد داشت. زرتشتیان

گیاهان (۳ را نماد پادشاهی حیوانات می دانند.)goâæodaâgو پادشاهی

, بخش هایی از نسک یسنا را با سدای بلند میzoât  در آغاز goâæodaâgو droân هنگام پیشکش کردن ( و سپس دیگر کسانی که در آیین دینی شرکت کرده4خواند و همزمان با این کار کمی از نان ها را می خورد)

اند, هرکدام مقدار کمی از نان ها را می خورند.

Arætaâtو  )sraoaa / vayu / Raænu )Raænچهار بار و برای گرامی داشت:   yaæt droânمراسم )Aætaâd( / fravaais  در سومین شب مرگ یک زرتشتی یا به عنوان برگزار می شود. همچنبن این مراسم

مقدمه در آغاز دیگر آیین های دینی زرتشتی اجرا می شود.

--- --------- --------- --------- --------- --------- --------- ------------

1 -Aeârpatasaân P: 86-104 / Neârangestaân

 

2 -Boyce and Kotwel P:65

 

3 -Boyce and Kotwel P:63

 

همان- 4

 

. نویسنده )کورش محسنی( و نشانی تارنگار مجاز میباشد هر گونه برداشت از نوشته های این تارنگار، تنها با ذکر نام *

 

Iranica: jamsheed  k. choksy

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Sent: Sun, January 31, 2010 3:22:20 PMSubject: ▌aariaboom▐═► ادامه بحث قربانی در آئین زرتشت

 

 

عزیزم دوستان دیگر و گرامی موبدیار

اوشتا

 

هیچگاه که امیدوارم و باشد شده خارج خردورزانه حالت از بحث این که نمیکنم احساس منرا. عرایضم شما که میکنم احساس که اینست کرده، اندوهگین سخت مرا که چیزی تنها نشود

. پاسخ عنوان به را چیزی من آمده پدید بسیاری سؤتفاهمات رو این از و نمینمائید مالحظه بدقتانگاشته دیگری جواب برای شود، توجهی عنوان به آنکه بدون میبینم بعد و میدهم موضوعی

موضوع. از بکلی بدهم، پاسخی آنها از کدام هر به بخواهم اگر که میرسد بجایی دارد دیگر شده. میشویم خارج بحث

 

. میدهم توضیح را عرایضم دیگر بزبانی دیگر، بار هم همین برای

و کرده باز را ایمیل این بار اولین برای که بود خواهد دوستانی به کمکی نیز اینهستند بحث کردن دنبال به مایل

 

میسازد؛ را تفکر طرز نوع دو که است اساسی اصلی سر بر بحث

 

. رسید معنویات به تا کرد فدا آنرا باید نمیارزد، دنیا که دارد اعتقاد یکی

... قربانی خویش نفس و زندگی و مال دنیا، از نمادی عنوان به را یا گوسفند یا گاو اینها از برخی . دهند نشان اصل این به را خود اعتقاد تا میکنند

است قربانی فلسفه این

گاو، یا گوسفند بجای است؛ تفکر این از دیگری بعد میکنند، ما دراویش حتی و مرتاضها که کاریمینمایند نفی را زندگی و دنیا از خود نیازهای و ها خواسته براستی

 

. این از و است هستی از جزئی دنیا تمام که میگوید دارد را تفکر این برعکس درست دیگر یکی . مردمان همه و خود به و کوشید پیشرفتش برای و کرد محافظت آنرا باید رواست و زیبا رو

داد ارمغان گشایش و بهروزی

صورت کردن پاک ها، خواسته و نیازها با برخورد روش که است باور این بر ای اندیشه چنینبهروزی به تا نمود برآورده را ها خواسته آن و کرد کوشش و تالش باید بلکه نیست، مسئله

رسید واقعی

 

دارد؛ را تفکری چنین گاتها در زرتشت که میرسد بنظر

اشه پیشرفت و سرزمین یا روستا یا خانمان توانایی برای آگاهی، نیک به که کسی میپرسم؛ را این مزدااهورا، ایرفتار؟ کدام با و شد خواهد چنین کی پیوست؟ خواهد تو به سرود بکوشد، گاتها، بند 31از؛ ،16

واژه " بند این دارد؛" تواوانسدر محوری اهمیت

( =" هات" در مانند تو به یا تو مانند بند 43تواوانس هات 3، بند 44و هات 1، بند 48و آمده 3، نیز " " " جکسن( " ، تو مثل مینویسد؛ میلز گرفته، کرد خواهم پیدا تعلق تو به معنی به کانگا است

" " " مانند " تو به یا تو مانند معنی به پورداوود و بارتولومه ، شدن یکسان اهورامزدا با میگوید؛. اند آورده

کرده مشخص را مزدااهوره به شدن جذب و رسیدن راه زرتشت ترتیب بدین

است؛ چنین زرتشت شعارهای معروفترین از یکی حال عین در

بخشد بهروزی دیگران به که است کسی آن از یسنای بهروزی گاتها، اول 43از؛ بند ،

. از یعنی اند، میکرده فکر را این خالف که کسانی با زرتشت حتی است زیاد گاتها در مثالها این ازمیکند؛ مخالفت علنا شمردیم، اول دسته در که افرادی

. تباهی به را جهان آبادکنندگان خویش، کردارهای و آموزشهای با آنان نیستند کردن آباد داد و فرمان پیرو کرپان میکشانند.

. نمود خواهد رهنمون دروج بکنام را آنان سرانجام که است آموزشهایی یسنای چنین گاتها، بند 51از؛ ،14

 

عنوان به و بوده مخالف رهبانیت و زهد اصل با زرتشت، که میرسد بنظر رو این از. میباشیم قربانی مراسم رد به ناگزیر منطقی، امتداد یک

. ندارد دهش و داد با دخلی و ربط هم قربانی نفی و تفکر طرز این

. بسپارد آز و حرص چون ضعفهایی به را خود طرف که نیست هم معنا این به

مادی جهان مقابل در را روان و ذهن زرتشتی اندیشه که نیست این هم تفسیرش. میداند ارزش بی

 

خود نیز باستان ایران میتولوژی اعظم قسمت در بلکه زرتشت، گفتار در تنها نه اندیشه نوع اینتشکیل را ابراهیمی ادیان حدودی تا نیز و هندیان افکار میان تفاوت متمایزترین و میدهد نشان را

میدهد.

است؛ ایرانی هندو اسطوره یک گیومرث مثال عنوان به

میشود قربانی خدایان توسط انسانی نمونه اولین هند در

میمیرد اهریمن توسط گیومرث ایران در

 

- میگیرد؛ قرار زرتشتی دینی های اسطوره از متفاوت شکل، بدین هم میترائیسم

میشود قربانی میترا توسط گاو نخستین میترائیسم در

میشود گاو اولین رفتن بین از سبب اهریمن ایرانی اسطوره در

 

بود؛ قیامت و آخرالزمان پرداختیم، بدان که دیگر مثال

" عاقبت " خدایش ابراهیمی، تفکر در ندارم؛ قیامت لغوی معنای به کاری اصال را  من مادی جهانآنها کار حساب به و کرده زنده را همه دوباره سپس و میکشد را مردمان همه میبرد، بین از

میرسد.

گیاه عصاره با را است زنده آنکه هر رسید، راه از که سوم سوشیانت ایرانی، اسطوره درو جوانی و کرده زنده را است مرده قبال آنکه هر سپس و میخشد ابدی زندگی و جوانی گوکرن

. میبخشد جاودانگی

است مادی جنس از هم مردمان این پسین تن

. آوردم هم متون از متقنی امثال گذشته، ایمیلهای در دیدید، که همانطور

 

اسطوره کال و نو اوستای در آنان از یاری گرفتن برای ایزدان به قربانی از که مواردی تنها بنظرمیباشد یشتها شده، یاد ایرانی های

اند، بوده هم نقیض و ضد گاه که دینی متون گردآوری نوعی از هم اینها داد احتمال میشود. . زدم حدس هندیان کوچ مسیر و مبدأ شرح با هم آنرا علت آمده بدست

... تفاوت قربانی فلسفه با اساسا و هاون در هوم گیاه کوبیدن یعنی یزش، عمل که میکنم اضافهزمان بر تسلط و بیمرگی تکامل، رشد، برای است انسانی تمنای از نمادی و دارد

 

در جایی نه و است دینی اصول از برگرفته الزاما نه اینها که بگویم هم ها پندنامه مورد درزمان اخالقی اصول بفهمیم حدودی تا اینکه و است ادبی آنها ارزش بلکه دارد ایرانی میتولوژی

بوده چگونه ساسانیان

. که ندیدم هرگز آن بر عالوه کرد دینی فکری اساس بر ادعایی نمیشود که ها پندنامه روی ازقربانی و بخواند ارزش بی را مردم بهروزی و رفاه کند، ترویج را رهبانیت و زهد ساسانی، پندی

باشد نموده تشویق را

   

دارید؟ مشکل سخن این کجای با که بگوئید بمن حاال

 

. مزداست تعریف کرده، مشغول بخود را ذهنتان اینقدر چرا نمیدانم که مهمی مورد

. نمیکند ما بحث در تفاوتی ترجمه دو هر که دادم توضیح حال تا دوبار من

. " " " چون؛ " مخالفم دانا به مزدا برگردانی با شخصا اینحال با

" همیشه( " این اما میگیرد قرار پسوندی و مزدا واژه بمیان ه یک گاهی که است درست یکمثال؛. نیست

. . . خشترم. بیو ای ت مزدا هات ات گاتها، بند 30از؛ ،8

. " نمیباشد " موجود ه حذف برای هم دستوری دلیلی که میبینید

خاطر این به و اند ورزیده اهتمام گاتها تلفظ پاسداشت در اندازه این به که ملتی از ضمن دردر و کرده انگاری سهل که است بعید اند، نموده ابداع را جهان الفبای حروف کاملترین از یکی

. " بردارند " را ه خود خدای نام روی از مجرد، و جدا و خاص استفاده هنگام

" است( " اشه شناخت دانش که گفتید شما دو

. دارم قبول آخر به تا هم من خوب بسیار

. میرسیم نتیجه این به یعنی اشه از میشود ای برگرفته شناخت و دانش منطقا صورت این در اما. است اشه از معلولی دانش که

داریم؛ ندارد، شک جای که گاتها، خود گفتار به بنا ولی

. است اشه پدر یسنای مزدا گاتها، دوم 47از، بند ،

معلولی و علت روابط توضیح برای فرزند، و پدر های واژه از استفاده هم، هندوایرانی ادبیات در. . است اشه علت مزدا که گفته گاتها خود یعنی میرود بکار

. " میشویم " تناقض دچار برگردانیم، دانا را مزدا و بیاییم اگر پس

دانا؛( یعنی مزدا که میزند جار دانشگاه کل میگوئید سه

اند؟ کرده مخالفت غربی اوستاشناسان نادرست نظر با شده، که هم یکبار ما دانشگاههای آیاکنند؟ سنتز مستقل نظری که اند داشته را بنفس اعتماد این یکبار

" ریگ " سطحی، کامال بشکل غربی اوستاشناسان که است شده مد بتازگی که بگویم توضیح در" " " " . منو قانون از ای مایه بی اقتباس هم دانا این کنند تفسیر را گاتها تا بگذارند خود جلوی را ودا

. هندیهاست خدایان خصال و

. " داریم " اهوره واژه ترجمه سر بر را مصیبت همین شبیه

است؟( درست میگوید جعفری دکتر چهار

این به است؟ درست الزاما گوید چه هر آیا اینکه یا کرده؟ پیغمبری ادعای جعفری دکتر مگر . هم آذرگشسپ موبد چون برخی که دادم نشان مقابل در مرجعیت به توسل مغلطه میگویند

. دارند اعتقاد جعفری استاد برعکس درست

 

کنم؛ اشاره قربانی موضوع اهمیت به میخواهد دلم پایان در

شد؟ بدل و رد ایمیل ده از بیش حاال تا ساده ظاهرا رفتار یک برای چرا

دارد؟ اهمیت چرا بحث این

عقیده این بر سطحی بسیار دیدی با غربی، اوستاشناسان از برخی که ایم رسیده بجایی اکنون. میشده خوانده قربانی مراسم سر بر که است اشعاری گاهان کلیت که اند

کرد؛ خالصه چنین ساده، خیلی بشکل میتوان را آنها منطق اساس

است( 1 شبیه ودا ریگ به گاتها نوشتاری اسلوب و زبان

چهارپا( 2 و گاو و قربانی از بیش عمیقتری حرف بتواند که نبوده حد این به ایرانی شعور پیش سال هزار سه حدود بزند در

3. است( قربانی مراسم برای اورادی ودا، ریگ مثل هم گاتها مری پس چون امثالی گفتار به شود رجوعکلنز ژان آنها؛ مشخصترین و گیمن دوشن بویس،

. اید شده است، خوابیده منطق این پس در که توهینی متوجه میکنم فکر

موضوعی که شد خواهد متوجه بخواند، را اند کرده افراد این که هایی ترجمه اگر حتی یکنفرتراوشات در جدی بسیار تناقضات و میباشد موجود زرتشت سخن در وداها از متفاوت بس

میشود دیده آنها مغزی

. راه از اینهم شود برداشته چرندیات این به پاسخ برای قدم اولین که رسیده آن زمان اکنون. میگذرد خودی محققان افکار در یکپارچگی ایجاد

 

باشید سبز و پیروز همواره

آرمیتی

 

 

وستان عزیز

  گرچه مطرح شد، روزها بدون در نظر گرفتن ریشه، فقط یک بهانه زیبا برای

اندیشه یادآوری اند و همین که بدانیم معنای عشق در تارو پود، از همان ابتدا در ایرانی نهفته بوده و هست

اگر باز بر روی احیای روز سپندارمذگان اصرار داریم ، آنگاه؛ اماچرا مانند نیاکانمان سنت نسازیم و آنچه که بوده را با امروز تلفیق نکنیم؟

برایمان سنت سازی نو کنند؟ قدرتها و دولتها حتما باید 

پیشنهاداتی دارم؛ این روز بهم گلهای خشبوی سفید رنگ مانند لیلیومرنگ آرمیتی سفید است؛یک(

یا یاس و... هدیه بدهیم. دست کم از کاغذ و روبانهای سفید استفاده کنیمرنگ سبز هم که نشانه اندیشه برتر هم هست، رنگ لباس عروس در عین حال از

مناسبتهای امروز همخوانی دارد هم میشود استفاده کرد . بدین ایرانی است و با سال پس از ما خاطره این سالها در بین مردم باقی میماند وسیله سالیان

؛ حتی اگر چیزیبیاییم و این روز یک صنایع دستی ایرانی بهم هدیه بدهیمدو( دست و سوی حاصل کار بسیار کوچک و ارزان باشد. فقط مهم اینست که

ایرانی باشد. بدین ترتیب هم ایرانی بودنمان را برای یک روز دیگر، چشم اعتراف میکنیم و نیز صنایع دستی ایران را از خطر نابودی نجات بخودمان میدهیم

  سال پیش بر آوندهای سیمین1500در ضمن فراموش نکنیم که نقش قلب از

ساسانی دیده شده

 

اسفندگان جشن های آیینزنان آزادی جشن

سپنتا: شاهين نگارش

. آنجا از اما است اسفندگان جشن گرفته قرار توجه مورد بيشتر اخير هاي سال در كه ايراني كهن هاي جشن از يكيچشم از يك هر پژوهشگران است، نمانده جاي به اول دست منابع در كهن جشن اين از كاملي هاي آگاهي كه

. هايي پژوهش معتبرترين از يكي ولي كوشند مي آن معرفي در و داده نشان توجه كهن جشن اين به دلخواه اندازي» « زنان بهاری مردگیران،جشن عنوان با مطلق خالقي جالل دكتر ارزشمند نوشتار شده، منتشر مورد اين در كه

كه بنیان است بر اسفندگان جشن كهن هاي آيين دقيق بررسي « به « » « ابوریحان التفهیم و آثارالباقیه های کتاب. » « » « » پردازد » مي فردوسی شاهنامه و گنجوی نظامی شرف نامه گردیزی، زین األخبار بیرونی،

: كرد ياد توان مي چنين وار فهرست را اسفندگان جشن هاي آيين مطلق خالقي جالل دكتر هاي پژوهش بنيان بر

نو- 1 سال آستانه در و بوده بهاری ( جشنی برگزار ) اسفند پنجم اسفند ماه از اسفند روز .در است شده می

2- . است بوده زنان ویژه جشنی

3 " می- " آرزوها مردان از زنان چون نامیدند، می مردگیران را آن و کردند می بخشش زنان به مردان جشن این درخواستند.

4. می پرداختند – شادی و افسانه گویی و پایکوبی به برزن و كوی در روز طول در و می آراستند را خود زنان

5. بود- جشن این برنامه جزو نیز ناکرده یا کرده گناهان از توبه برای آتشکده به رفتن روز، آن پایان در

6" " دختران – " یعنی ، نادیده شوی عروسان ویژه را جشن این برخی چون داشتند سهمی جشن این از نیز دختران. . کردند" می شادی دل کام به و گرفتند می جشن نوبهار هر در دختران اند دانسته شوهرنکرده

شهر - 7 بر حاکم روز آن در زنان واقع در و می انداختند روزه هر قانون و نظم از را بازار و کوی زنان روز آن دربودند.

8. گرفتند- می دست به گل های دسته جشن در زنان و دختران

 

... « : ایران در که گرفت نتیجه چنین توان می رفت، آنچه از كند مي تاكيد خود نوشتار پايان در مطلق خالقي دكتر " به " بخت دم دختران ویژه به و بودند برخوردار بیشتری آزادی از زنان روز آن در که بوده زنان بهاری جشن یک کهن . " این " مذهب بیشتر نفوذ با تر سپس می نامیدند مردگیران را جشن این رو این از و شدند می تشویق همسرگزینی

پاس به خود شوهران از روز آن در زنان دسته این و شده شوهردار زنان جشن و داده ماهیت تغییر نخست جشن. " است " شده فراموش رفته رفته نیز همین که این تا گرفتند، می مزد شوهردوستی و خانه داری و پارسایی یکسال

. ویژه جلسات و کنگره ها کم دست ایرانی روشنفکر بانوان اگر نیست راه بی پر بود اسفند پنجم جشن این روزگردد «. زنده دوباره جشن آن یاد تا کنند برگزار روز این در را زنان مسائل

آيين با اسفندگان همچون ايراني هاي جشن تشابه درباره نيز ديگري نكته به مطلق خالقي دكتر يادشده نوشتار در ... « : ایران در اسالم از پیش آیین های با ایرانی جشن های که همچنان نويسد مي و كند مي اشاره كشورها ديگر هاي

کمابیش مسیحیت با که مسیحیت اند از پیش آیین های بازمانده های نیز مسیحی غرب در جشن ها این دارند، ارتباط . کثرت دلیل به هست، مسیحی غرب و ایرانی آیین های میان که را همسانی هایی اگر دیگر، سوی از خورده اند پیوند

... کرد جستجو اقوام این مشترک زندگی کهن بسیار زمان های در را آنها ریشه باید نکنیم، اتفاق بر حمل را همه آنها.»

مطالعه همچنين و ايران نواحي ساير در شده انجام شناسي مردم پژوهش هاي از بهره گيري با مي توان پايه اين برآيين در همانندهايي به هستند هم با فرهنگي و تاريخي مشتركات داراي كه آريايي يا ايراني اقوام ديگر باورهاي در

" مي " نظر به كه يافت دست زمين باروري فرخندگي جشن با همزمان زنان ويژه جشن برگزاري همچون كهن هايارائه كهن دوران در جشن اين برگزاري شيوه از دقيق تري تصوير تا كنند مي كمك و اند ريشه هم اسفندگان با رسد

دهيم.

» « " ارمنی " کلیسای اعیاد ارزشمند کتاب در نیز ایران ارمنیان پیشین اسقف مانوکیان آرداک یاد زنده مورد، اين درداشته می گرامی را آن ارمنی های خانواده و بوده دختران و زنان ویژه که کند می یاد اسفندگان مشابه جشني از

: است. نوشته جشن این درباره مانوکیان اند

با» دانستند می خود آن از را عید این که جوان دخترهای و دوشیزگان هامبارسوم، عید روز در گذشته های زمان دربه که را گل دسته بزرگترین و کردند می درست زیبا های گل دسته بودند کرده آوری جمع قبل روز که هایی گل

. " تهیه " ای کوزه کار، این از فراغت از پس نامیدند می ها گل مادر یعنی زاغگامر را آن آوردند، می در صلیب شکلپسران تا گماردند می آن نگهبانی برای را دختر چند یا یک و انداختند می آن در چیزکی دختران از کدام هر و کرده

. هر و گذاشتند می خود جلو را ها گل دست و کوزه آمده گردهم دختران همه مقرر ساعت در نزنند آن به دستبردی " " پوشانده را او صورت تور با که ای دختربچه دست به گولوم جان مخصوص اشعار از یکی خواندن از پس بار

هم شده خوانده شعر مطلع داشت تعلق دختران از هریک به آن و آوردند می در را کوزه درون اشیاء از یکی بودند، . را مادر گل دسته و کرده تقسیم خود میان را ها گل دسته مراسم، پایان در گشت می محسوب وی فال حقیقت در

». بردند می کلیسا به

موضوع این به اشاره با ادامه در مانوکیان "  آرداک " " می " بوده، بهاری جشنی گولوم جان یا هامبارسوم جشن کهاز: » آزادانه دختران و زنان روز این در زیرا بوده نیز زنان و دختران آزادی عید هامبارسوم، عید که این جالب نویسد

. مراسم این آوردند می جای به را عید این به وابسته مراسم تمام و رفتند می صحرا و دشت به و آمده بیرون خانه». بود آنان حقوق حال بیان بودند، سروده زنان خود بیشتر که اشعاری و مانده یادگار به پاکان های زمان از

« : تن به رنگارنگ های لباس نوخاستگان و جوانان بخصوص و مردم روز این در كند مي تاكيد ارمنیان پیشین اسقف.» دهند انجام را بینی فال مراسم دیرینه عادت به تا روند می صحرا به کرده

" " « : برای که اشعاری تمام که است آن علت و گویند می گولوم جان مراسم این به روستاها در دهد مي ادامه وي.» شوند " " می ختم گلوم جان اصطالح با شده ساخته فالگیری

 : نویسد » « می و داند می جشن این در متداول های سنت از یکی را ماست آش خوردن یکشنبه »  مانوكيان، دربود «. اجباری ماست آش هامبارسوم،خوردن

« : بازمانده » « از گلوم جان مراسم نویسد می ارمنی پژوهشگران از یکی قاپانسیان از نقل به مانوکیان آرداک. » است گشته پذیرا ارمنستان مسیحی کلیسای توسط بعدا که بوده آرا پرستش های

« : به هامبارسوم مراسم برگزاری برای کشور طرف چهار از مردم قدیم ارمنستان در شود می یاد آور ویآیین " " " " " " وارواره گویس مقبره کنار در و اند رفته می است واقع آرا کوه و کاساق رود کنار در که زاغگاوانک

.» اند کرده می برگزار را گلوم جان

« : " " و. طبیعت حیات تجدید نشانه و بهار مظهر آرا نويسد مي آرا به قديم ارامنه اعتقاد درباره قاپانسیان، گ . به و آمده در به زمستانی خواب جالت از بهار هنگام به که است طبیعی نیروهای کننده مجسم آرا است گیاهان

افتند «. می تکاپو

نام " به ارمني ديگر پژوهشگر هاي " " کديدگاه همچون. هم باستان ارمنيان سال آغاز كه اين درباره نيز كستانيان " ديگر همچون ارمنيان نزد بهاري هاي جشن و بهار اهميت نشانه بوده همزمان بهار فصل فرارسيدن با ايرانيان . چنان يافت توان مي ايرانيان ديگر با ارمنيان هاي آيين بين نيز ديگري بسيار هاي همخواني البته است ايراني اقوام « : " " ایران در طرف این به سال هزاران از که ارمنیانی است معتقد ارمني ديگر پژوهشگر کاراپتیان غوکاس كه

با یکسان و همانند مراسم و آداب و سنن که است طبیعی کنند، می زندگی بوم و مرز این مردمان جوار در و زمین " " . آتش مراسم و گاقاند عید مثال برای باشد آمده وجود به متقابل اثرات دائم تماس اثر بر و داشته ایرانیان دیگر

. و سوری چهارشنبه مراسم دیگر، سوی از باشد می تاریخی حقیقت این گواه بهترین ارمنیان، پاشی آب یا بازی.» دارد ارمنی اعیاد با فراوان تشابه و تقارن ایرانیان آبریزگان و بازی آتش و سین هفت    سفره

جشن هاي ويژگي توان مي ارمني پژوهشگران ديگر و مانوكيان آرداك هاي ديدگاه مجموع بررسي با ترتيب اين بههامبارسوم : (Hambartsum)كهن برشمرد چنين وار فهرست را كهن ارامنه نزد

گولوم 1 جان یا هامبارسوم .  جشن " است " بوده بهار آستانه در جشنی

2. اند- کرده می برگزار را آن ارمنی های خانواده و بوده دختران و زنان ویژه

آن - 3 می آوردند، در صلیب شکل به که را گل دسته بزرگترین و کردند می درست زیبا گل های دسته جشن، این در. " " " نامیدند " می ها گل مادر یعنی زاغگامر را

4. بردند - ) ( می کلیسا نیایشگاه به را مادر گل دسته

5 . " است - " شده می انجام گولوم جان بند ترجيع با شعرهایي خواندن و کوزه فال

6. است – » « مانده یادگار به پاکان های زمان از که بوده کهن جشنی

7. است - بوده آن ثابت رسوم از یکی ماست آش خوردن

گرفته خود به مسيحي كامال بوي و رنگ ارمني كهن باورهاي از بسياري مسيحي باورهاي نفوذ زير و تدريج به البتهرا هامبارسوم جشن ارمنيان امروز كه چنان روز " است " 21در آسمان می به عیسی حضرت عروج عيد عنوان ) به

Ascension Day) ،هامبارسوم جشن در و مي دهند انجام را آن كهن هاي سنت از برخي همچنان اما كنند مي برگزارديرينه، عادت به تا روند می صحرا به و کرده تن به رنگارگ هاى لباس نوخاستگان و جوانان خصوص به مردم

. دهند انجام را بينى فال مراسم

می و دهد مي نشان ايران نواحي ديگر در را زنان جشن برگزاري از شواهدي نيز عناصری جابر ديگر، سوي از » در: » افوس روستای در زنان » « » 38نویسد جشن نام به جشنی بهار، آخر روزهای در داران شهر غرب کیلومتری

. می« برعهده را ده ادارۀ> زنان و کرده ترک را روستا دم سپیده پسران، و مردان همه روز این در شود می برگزار . روستا به مردان بعدازظهر پردازند می شادی و رامش به و پوشند می رنگین های لباس زنان روز این در گیرند،

" " . واقع ییالق جواهرده روستای در همچنين کنند می تقدیم خود زنان به اند کرده تهیه که را هدایایی و گردند بازمی( » « 24در می ) برگزار جشن کار گل نام به جشنی امردادماه معموال محصول برداشت از پس رامسر، کیلومتری

" و. " پاک را آن کف و دیوارها و شوند می جمع مسجد آدینه یعنی روستا مقدس مکان در زنان همۀ> روز این در کنند» « . جشن کار گل بازار از که را هدایایی مردان مسجد، از زنان بازگشت از پس آرایند می زیبایی به و کرده سفید

: .» آيد برمي جشن اين درباره عناصري جابر هاي نگاري مردم از كه چنان پس دهند می هدیه آنان به اند، کرده تهیه

1- . است بهاری جشنی

2. است- زنان ویژه جشني

3. سپارند - می زنان به را کارها مردان

4. پردازند- می شادی به و پوشند می شاد های لباس زنان

5 . دهند - می هدیه زنان به مردان

6. پردازند- مي همگاني نيايش به زنان

ده– » «7 جواهر .. در است ارتباط در گل با جشن نام

انكاري قابل غير هاي شباهت نيز اسفندگان و هامبارسوم كهن هاي جشن و آيين ها اين بين پيداست كه چنانبه » « » « » « مي رسد نظر به كه دارد وجود همگاني نيايش و زنان به هديه دادن ، زنان آزادي به اهميت همچون . اي جنبه روز اين در زنان آزادي به بيشتر تاكيد كه است روشن البته آيين هاست اين كهن مشترك ريشه خاطر

. نيست و نبوده سال روزهاي ديگر در زنان آزادي محدوديت و منع معني به روي هيچ به و دارد  نمادين

" با " نزديكي كه است ايران مركزي نواحي در نام همين به جشني در اسفندي آش پختن همانندي ها اين از ديگر يكي . " جشن " اين همه بين تر شاخص همانندي است مشخص كه چنان اما دارد كهن ارمنيان بين ماست آش پختن سنت

. هم هامبارسوم شود؛ مي برگزار بهار آستانه در اسفندگان دارند زمين باروري و طبيعت بهار با كه است ارتباطي ها " كار گل و برپاست بهار آخر روزهاي در افوس روستاي زنان است؛جشن بوده بهار آستانه در جشني گذشته در

. شوند" نمي برگزار دقيق تاريخ يك در همزمان همگي اما نيست؛ بارور زمين با ارتباط بي هم جشن

« : مختلف نقاط در جشن این برگزاری تاریخ در تفاوت دلیل دارد اعتقاد مورد اين در پژوهشگر، گشتاسب، فرزانهاست «. می شده ها ماه و روزها شدن جابجا سبب که است کبیسه بدون و قدیمی های تقویم داشتن ایران،

» براي » « » زنان آزادي جشن تر ژرف سخن به يا زنان ويژه جشن توان مي را اسفندگان جشن پيداست كه چنان " " گذر در مردمان، انديشه در زنان آزادي مفهوم كه نيست يادآوري به نياز البته دانست؛ خود حقوق به دستيابي

. اشاره درستي به نيز مطلق خالقي جالل دكتر كه چنان اما است يافته توسعه مدنيت گسترش با متناسب و زمان « : روز این در را زنان مسائل ویژه جلسات و کنگره ها کم دست ایرانی روشنفکر بانوان اگر نیست راه بی پر كند مي

گردد «. زنده دوباره جشن آن یاد تا کنند  برگزار

 

خاستگاهان:

مطلق،- ) ( 1 خالقي جالل دكتر ، زنان بهاری جشن تارنماي 2007فوريه 25مردگیران شناخت ، .ايران

2 : تهران- وحید، خاالتیان،چاپ هرایر ترجمه مانوکیان، آرداک اسقف ارمنی، کلیسای .1352اعیاد خورشیدی

گشتاسب،- 3 فرزانه ايران، كنار و گوشه در اسفندگان ماه 28جشن تارنماي 1387بهمن در .برساد،

شماره- 4 دوم، سال چیستا، ماهنامه عناصری، جابر سپندارمذ، وعدۀ> نسیم گذرگاه سال 7و 8در ،1362. خورشیدی

تارنماي- » « 5 در ارمنستان كشور هاي جشن ارمنستان نوشتار سبز .راه

سياسی رجل يك اسرارآميز « اجرای زاده» قطب  صادق

. » بدون » او اما آورد می بياد را زاده قطب صادق نام كسی كمتر ديگر روزها اين . درست است بوده متأخـر سياسی رجال تأثيرگذارترين از يكی از ۲۷شك سال

. و رمز سراسر ماجرای نتوانسته همچنان زمان، غبار و گرد اما گذرد می او اعدام ) ( . به را من همچون انقالب از بعد نسل از فردی كه آنجا تا كند محو را او راز

. شگفت داستان مورد در بسيط مطلبی آينده در كه دارم آن قصد داشته وا واكنش. كنم ارائه زاده، قطب انگيز

زمستان متولد گويند . ۱۳۱۵می به را مقدماتی تحصيالت دارالفنون در است بوده . . سلك به گشته بدل پهلوی حكومت اپوزيسيون به زود خيلی رسانده آخر

. دههء اواخر در ناچار خورده تنش به زندان صابون بارها و آمده در مصدقــيونعهده بر را دانشجويان اسالمی انجمن رهبری و كند می مهاجرت امريكا به سی

. گيرد میسفير گوش بر زاده قطب داده، ترتيب واشنگتن در پهلوی حكومت كه جشنی در

. » ها » مدت شود می ديپورت امريكا از و زند می سيلی زاهدی اردشير ايران . يك او ديگر حاال گزيند می اقامت رحل كانادا در باالخره تا بود دنيا سرگردان

. بود شده واقعی انقالبیمانند ) درست بكشد پاريس در را او تا كند می اجير تروريست برايش ساواك

. ) بعدها برد می بدر جان او اما كرد بختيار شاپور مورد در بعدی حكومت كه اقدامیاز پيش روز چند درست که زندگيش مصاحبهء آخرين در پهلوی شاه رضا محمد

« : . . . من گفت چنين داد، انجام نيوز سی بی ا شبکه خبرنگار فراست ديويد با مرگش . نمى حتی او باشد داده انجام تنهايی به خمينی را کارها اين همهء کنم نمی باور

. ! را آنها از نفر دو ما همهء مثال عنوان به دارد مشاورينی او چيست پروتئين داند . : دانشجوی زاده قطب زاده قطب صادق و يزدی ابراهيم شناسيم مى خوبی به

. گروهی و سـيــا عامل را او گروهی شد اخراج دانشگاه از که بود استعدادی بی». . . دانند می ب گ کا عامل را او ديگر

خرداد اتفاقات از . ۱۳۴۲بعد می لبنان به سپس شتابد می خمينی الله آيت كمك به. پردازد می فعاليت به صدر موسی امام هواداران زمرهء در و آيد

: قذافي معمر دولت امنيتی سرويس با زاده قطب زمان همان در آنكه جالب نكتهء . از پيش درست كه ست اطالعاتی سرويس همان اين كند می همكار ليبي در

) ربايد ) می را زاده قطب معنوی استاد صدر موسی امام اسالمی، انقالب پيروزی . قطب انقالب، پيروزی از بعد نيست دست در او از خبری هم امروز همين تا و

تالش آن عمدهء بخش اما كند می فراوان تالش صدر موسی امام آزادی برای زاده. نشد فاش ما بر هرگز ها

. دالر از مملو های چمدان با مدام زاده قطب است نجف ساكن الله روح سيد آقای . می كجا از را ها پول اين زاده قطب داند نمی كسی رود می الله آيت ديدن به

» « . اين. به خمينی مصطفی سيد شود می تأمين راه اين از مبارزه های هزينه آورد . فيزيكی درگيری زاده قطب با ديدارها، از يكی در حتی كند می اعتراض ها پول

. دو سر بر حتی گيرد، می را زاده قطب جانب خمينی، الله آيت اما كند می پيدا ». مسأله : » اين است من فرزند شما از بيش صادق، كه زند می فرياد خود پسر

. گردد می زاده قطب به نسبت خمينی الله آيت فرزندان عميق كينهء ساز سببغربی كشورهای رهبران شود، می برگزار مكزيك در كه گوادالوپ اجالس خالل در

پهلوی رژيم حمايت از دست كه گيرند می تصميم و آيند می گرد هم دور به . قطب صادق بشناسند برسميت را انقالب از برآمده حكومت عوض در اما بردارندنبوغ با و كند می شركت اجالس اين در خمينی آقای كمپين از نمايندگی به زاده

. گيرد می انقالبيون نفع به زيادی امتيازات غربی های دولت از خود،ابراهيم و زاده قطب با مشورت بدون الله آيت هم، پاريس در اقامت دورهء در

. تاريخ به انقالب پرواز در خورد نمی هم آب حتی ماه ۱۲يزدی قطب ۱۳۵۷بهمن ، الله آيت كنار در التهاب، پر سفر طول در يابد می اجازه كه ست كسی تنها زاده

. از بعد كه پرسد می الله آيت احساس از خبرنگاری كه زمانی حتی بنشيند خمينیمسؤالنهء غير جواب خمينی الله آيت نهد، می ميهن خاك بر قدم سال پانزده

» و» رفع در سعی دستپاچگی با مترجم، مقام در زاده قطب كه دهد می را هيچی . ها رسانه تيزبين چشمان از موضوع اين اما كند می نابخردانه جواب اين رجوع

. ماند نمی مخفیو راديو حكومت، هر ركن مهمترين كه بود معتقد همواره خمينی الله آيت

. بر دارد، به او را وثوق بيشترين كه زاده قطب دليل همين به آنست تلويريون . در نقيضی و ضد نظرات گمارد می انقالب تلويزيون راديو ادارهء رياست مسند

. مذهبی، متعصب و تندرو های گروه اما دارد وجود سمت اين در او عملكرد موردمی طاغوت تلويزيون های برنامه از تر مخرب را زاده قطب تلويزيون های برنامه

. برند. می شان امام نزد شكايت بار چندين لذا دانندو بازرگان مهدی مهندس با خوبی چندان رابطهء زاده قطب كه رسد می نظر به

. غيرمسؤالنهء تبليغات از بار چندين اميرانتظام عباس لذا نداشت او موقت دولت. كند می گله موقت، دولت عليه زاده قطب امر تحت تلويزيون

روز ماه 13در به 1358آبان را امريکا سفارت امام، خط پيرو به موسوم دانشجويان . . مى دنيا توجه کانون ايران گيرد می باال جهانی بحران آورند می در خود اشغالعهده. بر را خارجه امور وزارت سرپرستی صدر، بنی ابوالحسن زمان آن در گردد

. به. : » ديدم فرودگاه در را زاده قطب من ميگويد چنين باره اين در صدر بنی دارد . : : اين گفتم او به نکردم کاری من داد جواب کردی؟ را خودت کار باالخره گفتم او

. وزارت پست ترتيب اين به و کن جمعش هم خودت زدی، خودت که ست گندی : ». صدر، بنی دکتر چرا که اينجاست در پرسش کردم محول او به را خارجه اموربرای زاده قطب که نيست ترديدی داند؟ می اتفاقات اين عامل را زاده قطب

. داد انجام زيادی تالش شاه، استرداد و ها گروگان آزادی . روزی آيد می شمار به ايرانی فرد ترين سرشناس زاده، قطب ها روز آن در

به آمده پيش بحران مورد در و نشود ظاهر المللی بين های رسانه در که نيست . کرده باز زاده قطب روی خاصی حساب هم امريکايی مقامات نپردازد مصاحبه

. هست. نيز امام معنوی پسر خارجه، امور وزير بر عالوه او که دانند مى چون اندمقامات با زيادی محرمانهء های مالقات خمينی، الله آيت هماهنگی با زاده قطب . خيانت سند را گفتگوها همين اسالمی، جمهوری مقامات ها بعد دارد امريکايی

. کردند معرفی زاده قطبسال ماه آذر در يعنی روزها همين رياست 1358در انتخابات دورهء اولين موسم ،

. صدر بنی و زاده قطب يعنی قديمی رقيب دو رسيده فرا ايران اسالمی جمهوری . خرج انتخاباتی، کمپين برای زاده قطب کنند می آرايی صف هم مقابل در باز

. دانشگاه در که شوری پر های سخنرانی لطف به صدر بنی اما کند می فراون . بر را ايدئولوژی مردم هنوز ايام اين در دارد بهتری وضعيت کرده، ايراد صنعتی

. . خورد مى رقيب از سختی شکست زاده قطب لذا دهند مى ترجيح پولمی افول به رو زاده قطب اقبال خورشيد آرام آرام انتخابات، در شکست از بعد

. جمهوری. نظام در بيند می که وقتی رسد می فرا او سخت های روز گذارداند، نداشته انقالب پيروزی در نقشی ترين کوچک که واردينی تازه اسالمی،

. می مسئولين با ناسازگاری سر آيد می جوش به خونش اند، کرده قبضه را قدرتآن. تاز يکه بهشتی الله آيت که اسالمی جمهوری حزب به آنها همهء رأس در گذارد

. کند می حمله است،

حکومت پاکسازی و قدرت کامل گرفتن دست به حال در اسالمی جمهوری حزب . آن. هر دهند می نسبت بهشتی به را انقالب اول های پاکسازی بسياری است

. آيد می گرفتار غيب تير به است، مخالف فقيه واليت اصل يا حزب اين با که کسحذف … فرقه اين دست به همه ، مفتح ، قرنی ، مطهری تا طالقانی الله آيت از

. شوند می . قدوسی توسط زاده قطب شوند می شنود زاده قطب تلفنی های گفتگو

. . ) همهء) شده خارج خود مسير از انقالب شود می دستگير انقالب کل دادستاندکتر ) ، صدر بنی ، بازرگان مثل نداشتند زاده قطب از خوشی دل روزی که کسانی . کجا …( به انقالب که واقفند خوبی به چون خيزند می بر او از حمايت به و سامی

. مى چاپ ها روزنامه در که فراوان مقاالت و افراد اين تالش خاطر به رود می. . ماجراست آغاز تازه اين اما شود می زاده قطب آزادی به ناگزير حکومت کنند،

. روز در ناگهان گذرد مى سال 17مدتی ماه قطب 1361فروردين دستگيری خبروا  زاده حيرت به را دنيا خمينی، آقای ترور و اسالمی جمهوری عليه کودتا جرم به

. . شود می اعالم گذشت آسانی به آن از بشود که نيست جرمی ديگر اين دارد مىخمينی الله آيت منزل اطراف در منفجره مواد زيادی مقدار دفن با کودتاگران که

. اند داشته را ايشان جان به توطئه قصد جماران، در « : ) قصد ) از ما گويد می رابطه اين در ايران تودهء حزب کل دبير کيانوری نورالدين

( . و عطاريان سرهنگ حزب افسران از نفر دو لذا شديم آگاه زاده قطب توطئهء . ) اى خامنه به منظم صورت به را اخبار داديم نفوذ کودتا ستاد در را کبيری سرهنگ

. کودتا شروع به ساعت چند تنها که حالی در درست تا رسانديم می رفسنجانى و ». تنها نه اطالعات وزير که اينجاست جالب کرديم دستگير را زاده قطب بود، مانده

) را ) آنها دوی هر بالفاصله که كند، نمى تشکر کبيری و عطاريان افسر دو آن از! كند مى اعدام

که خواهد می او از و رود می زاده قطب مالقات به زندان در خمينی احمد سيدطلب خمينی آقای از و کرده امضاء را شده تنظيم قبل از که ای نامه استغفار

: . کند، خواهی عذر بايد که کسی گويد می و آشوبد می بر زاده قطب کند مغفرت. من نه ست خمينی خود

. اما ميکند اعتراف و شود می ظاهر تلويزيون صفحهء روی بر زاده قطب باالخره » می » ميان به شريعتمداری کاظم سيد الله آيت از نامی که اين نکته ترين مهم

. باور اين بر بسياری گردد مى تشيع مرجع اين نابودی موجب مسأله همين که آوردتا ساخت خارج دور از را خود زمان اعالء مرجع عمل اين با خمينی آقای که هستند

. سال در شريعتمداری الله آيت که نکنيم فراموش بماند قدرت در تنهايی به خودحکومت 1342 برابر در را او جان تا کرد اعطاء خمينی آقای به را مرجعيت درجهء

. . شد تصميم اين قربانی خود بعدها اما دهد نجات وقتخاطرات که شود مى تر پيچيده زمانی معما حسينعلى  اين الله در  آيت را منتظری

ما : » کردند، بازداشت را زاده قطب آقای که وقتی خوانيم مى رابطه همينمحل نزديک چاهی در و داشته امام مرحوم به راجع قصدی سوء ايشان که شنيديم

از هم شريعتمداری آقای و شده کشف که اند گذاشته کار موادی ايشان سکونت. اند داشته اطالع موضوع اين

نيز هادی سيد حاج آقای که حالی در و آمد ما منزل به قم در آقا احمد آقای روزی : مطالبی تلويزيون در زاده قطب امشب گفت آميز تهديد نحوهء با داشت، حضور

. چيزی و نزنيد حرفی باشيد مواظب شما گويد می شريعتمداری آقای به راجع راراستا! اين در و شد پخش تلويزيون از زاده قطب آقای مصاحبهء شب، بعد نگوييداطالع بی قضايا سقم و صحت از من و رفتند، شريعتمداری آقای سراغ به که بود

. به و رفته زاده قطب سراغ زندان در آقا احمد حاج آقای شنيدم بعدا هستم و بوده : را شما امام بعد و کنيد اقرار و بگوييد را مطالب اين مصلحتا شما است گفته او

. . شنيدم موثقی طريق از بعدها باز و کردند اعدام را او باالخره اما کنند می عفوکلی به امام، مرحوم سکونت محل نزديک چاه در منفجره مواد ريختن جريان که

مرحوم برای سازی پرونده فقط منظور، و است نداشته واقعيت و ست جعلی». است بوده شريعتمداری

: زاده قطب نوشتند زاده، قطب اخالقی فساد بر تأکيد برای روز آن های روزنامه.. شد دستگير بود، منزلش در خود فرنگی معشوقهء با که حالی در

» « . کانادا کشور اهل ، جروم کرول نامش بود زاده قطب نامزد دختر، اين واقع در . به نوشت زاده قطب مورد در کتابی بعدها او بود سی بی سی شبکه خبرنگار و

« : .” سراغش “ به که دانست می صادق گويد می چنين خودش آينه در مردی نام . : . او اما کرد خواهيم خارج کشور از را تو دوستانم و من گفتم او به آمد خواهند

. . : مقصر من زدم رقم ملت اين برای من که بود کابوسی انقالب اين نه داد جواب . که. شد ماشين سوار که وقتی شوم می روبرو سرنوشتم با و مانم می هستم

. خمينی آقای که کردم نمی باور ديد نخواهم را او ديگر که نميدانستم هرگز برود،».. کشت خواهد را خود پسر

شود، مى زندانى و دستگير كودتا اين با رابطهء در كه كسانى از يكى گويند مى . داشت اعتقاد حتى دانست مى خود مرشد و پير را او زاده قطب كه است شخصى

. بنا ايشان گويا خواند مى را افراد ضمير و است كرامت داراى شخص اين كه. سازند فراهم را دنيا اصالح راه الهوتى، طريقت و تصوف اصول با اند داشته « : هرگز چون اما كند، مى نفوذ زاده قطب گروه در شخصى گفت نگارنده به كسىلذا ببرد، پى ذاتش به خود، ماورائي قدرت با تا بود نديده را او زاده قطب استاد

! ». اعلم الله شدند دسيسه اين قربانى همگى و ماند عقيم آنها طرح ) باره ) اين در اسالمى جمهورى اطالعات وزير اولين شهرى رى محمدى محمددستگيرى : از پس و بود كرده فعاليت نيم و سال يك كودتا براى زاده قطب ميگويد

شرط » به اما بگويم تلويزيونى مصاحبهء در را هايم حرف ام آماده كه كرده اعالم». كنيد عفوم يا كنيد اعدام يا فورا مرا اينكه

( . زندانبانی به اوين زندان در ماه پنج او نشد عفو يا اعدام فورا زاده قطب . ) سال همان مرداد در او دادگاه کرد سپری را محنتی پر های روز الجوردی اسدالله

از بعد و شد چهارم 20تشکيل و بيست روز سحرگاه در سرانجام محاکمه، روزسال ماه .1361شهريور شد سپرده اعدام جوخهء به

. مخفی نزديکی همين در جايی بلکه نشد اعدام هرگز او که باورند اين بر گروهیشد. بسته گونه اين اسالمى انقالب باالى و قد خوش فرزند كتاب روى هر به شده

. صادق داستان ساخت خويش طعمهء را ديگر فرزند يك ديگر، انقالب يك باز و . به را او گروهی رود می شمار به اخير دههء چند های معما از يکی زاده قطب

می عيار تمام ابليسی را او ديگر گروه و دانند مى منزه و پاک ای فرشته سان. بود. ما معاصر تاريخ از نشدنی انکار قسمتی بود، که چه هر او شمرند

اسرافيل صور جهانگيرخان ميرزا

چهارشنبه – خورشيدى ۱۳۸۸شهریور ۲۴تهران

 

زاده قطب صادق ام کرده تحقيق من که آنجایی تا برادر  البته با نزديکی رابطه اياالت ) ( قضائیه قوه رئيس کندی بابی آقای یعنی ، است داشته کندی اف جان

ایران سفارت و ایران وقت دولت توسط بار چند تقریبا و آمریکا متحدهاولین برای هنگام همان در ولی اند داشته را ايران به ایشان بازگشت درخواست

ایراني دانشجویان فقط که شود مي پذیرفته قانونی آمريکا سنای مجلس در باردر و نمايند ویزا تمديد درخواست شان دانشجویي ويزای اتمام از بعد ميتوانند

از ... بعد و بمانند ایران  آمریکا جاسوسی ضد نیروهای دیگر قانون این تصويب دستگیر را یزدی ابراهيم او اصلي شريک و زاده قطب صادق نتوانسند

تمام ... زاده قطب صادق همین که نمود اشاره نیز موضوع این به باید البته نمايندآپارتمانی حتی و نماید می تهیه فرانسه در را خمینی آقای براي را ها موقعیت

برای 200 نوار تکثير های دستگاه نصب جهت به  متری خمینی صداي تکثير ا ....... میکند اجاره و پيدا فرانسه در  سختی

داریوش شما ارادتمند

 

ميباشد تحقیق این ادامه به مايل که کسی هر این  لطفا به را خویش اطالعات نماید ... اضافه نماید  گزارش ارسال همگی براي را آن و ..

درود بر بانو "ایران"

 

شما گفته اید:

"ولی بسیاری از جوانان امروز نگاهی به گذشته ندارند"

چه کسی به شما وکالت داده از جانب جوانان ایـران صــحبت کنیــد؟ شـما هم کـهمانند بعضی ها صحبت می کنید و یک تنه بجای همه تصمیم می گیرید؟

 

همچنین شما گفته اید:

"گذشته دیگر گذشت. ما جوانان حسرت گذشته را نمی خوریم "

و تنها دلیل فالکت امروز ایران همین است که به گذشته )البته گذشـته خودمـان ، وگرنه گذشته اعراب را مو به مو بهتر خودشان در زمان خودشان از بر هســتیم!( کمتر نگاه می اندازیم، اگر به گذشـته بــا تامـل بیشــتری دقت کـنیم و بفهمیم چـه بودیم و چرا بودیم و چه شدیم و چرا شدیم و از آن درس بگیریم، بی شــک آینــده

بهتری پیش رو خواهیم داشت.

 

در ضمن شما چگونه فهمیدید در ان زمان اســتبداد بــوده؟ مگــر تمــامی مخالفــانسرسخت شاه در مجلس حضور نمی یافتند.؟

کمی تفکر معصوم پروری را کنار بگذاریم و قضاوتمان را بــر اســاس یــک انســانواقعی که حتما خطاهایی هم دارد انجام دهیم.

کسی شایسته تر است که نیکی هایش بیش از بدی هایش است، فراموش نکنیمرژیم گذشته شاهنشاهی بود و جمهوری نبود!!!

From: Navid Fazel <navid@fazel. de>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Mon, February 15, 2010 7:54:57 PMSubject: ▌aariaboom▐═► AW: Re: Re: Re:بوسیدن دست شهبانو فرح -تصویر

گرامی، بانوان

گران ايرانيان شما درخور کنايه و گوشه آيا نباشد، گستاخی بيائيد اگر هست؟ مايه . اين نيستيم، ما ما دشمن بداريم گرامی را ايرانی فرهنگ و باشيم نيک گفتار پيرو

. نکوبيم هم سر بر همه

نويد نيک شما، دوی هر خواه

Von: aariaboom@yahoogrou ps.com [mailto:aariaboom@ yahoogroups. com] Im Auftrag von Niloufar abiGesendet: Montag, 15. Februar 2010 07:59An: aariaboom@yahoogrou ps.comBetreff: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: تصویر - فرح شهبانو دست بوسیدن

ایران خانم درود

بقیه درحالیکه میدادید منو سوال جواب ابتدا کاش ایکردند درک عکس از رو دیگری منظور دوستان

نه  ضمنا کنید صحبت خودتون جانب از و کنید لطف! جوانان از رو  بسیاری آزاد انتخابات معنی که شد خوب

آموختم شما از هم

--- On Sun, 14/2/10, Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in> wrote:

From: Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: تصویر - فرح شهبانو دست بوسیدنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comReceived: Sunday, 14 February, 2010, 5:32 AM

نیلوفر خانم

دختر یک نیستم، جناب هم من نداریم، دعوا هم با اینجا هستم 23ما ساله

نگاهی امروز جوانان از بسیاری ولی کنید افتخار شاه رضا محمد به میتوانید شماآزادی انتخابات مگر ولی داد شما به رای حق شاه رضا محمد ندارند، گذشته به

کنید؟؟ استفاده رای حق از شما که بود زمان آن در هم

استبداد آن چون و استبدادیم رو دنباله مدام که است این ما مشکالت از یکیکنیم می افتخار آن به پس کشت آدم کمتر پیشین

باشد آینده به رو تان نگاه است بهتر

پیشین استبداد همان نتیجه ما امروز استبداد که نکنید فراموش هم را نکته این وبالید می آن به شما که است

زمین ایران  جاوید ---On Sat, 13/2/10, Niloufar abi <niloufar_abi63@ yahoo.com> wrote:

From: Niloufar abi <niloufar_abi63@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: تصویر - فرح شهبانو دست بوسیدنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Saturday, 13 February, 2010, 12:05 AM

سالم

از من منظور که فهمیدید کجا از بگید می شهبود؟ افتخار عکس این !!!فرستادن

دادن نشان همانا هدف و منظور ایران، جناب نخیربودند چگونه زمان آن که بود آخوندا خوی

شاه رضا محمد عمل به کنم افتخار که است قرار اگهکرد  می نازم هدیه زن من به را دادن رای حق که

ممنونم آموختید من به هم را استبداد معنی اینکه از--- On Fri, 12/2/10, Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in> wrote:

From: Iran <z_d_urbanism@ yahoo.co. in>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: تصویر - فرح شهبانو دست بوسیدنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comReceived: Friday, 12 February, 2010, 7:44 AM

مساله شرایطی هیچ و زمان هیچ در کسی تقدیس و دست بوسیدن کنم نمی فکر . . و خوریم نمی را گذشته حسرت جوانان ما گذشت دیگر گذشته باشد آمیزی افتخار

مخالفیم نوعی هر از استبدادی هر با

زمین ایران  جاوید ---On Thu, 11/2/10, Niloufar abi <niloufar_abi63@ yahoo.com> wrote:

From: Niloufar abi <niloufar_abi63@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► - تصویر فرح شهبانو دست بوسیدنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comCc: "Group" <IRAN_mehr@yahoogrou ps.com>Date: Thursday, 11 February, 2010, 10:16 AM

همین توسط فرح شهبانو دست بوسیدنندار هیچی آخوند های

پیوندان هم تک تک از سپاس و درود با

بردم لدت و بود اندیشمندانه بسیار ما خوب دوست قلم  نوشتار را نویسنده نام من درضمنهستند بنامی تاریخدان و ادیب ایشان بگویم باید اما گرفتم

--- On Mon, 1/25/10, afshid <afshid_n@yahoo. com> wrote:

From: afshid <afshid_n@yahoo. com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re:Re: ...... گرفته قلم نویسنده نام بود خواندنی واقعا درود با

بود شدهTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Monday, January 25, 2010, 1:06 PM

  نیستیم اونها اصالح به حاضر هم وقت هیچ که داریم انکار قابل غیر و بزرگ ایراد چند متاسفانه ایرانیها ما

هست غاز همسایه مرغ بگیم بلدیم همیشه اینکه اولمورد در نفر اولین بار این بزار بگیم نمیتونیم و نیستیم بلد وقت هیچ نفرباشم اولین من چرا میگیم همیشه دوم

بشم پیشقدم من و باشم من کاری انجامو بزاریم بقیه حساب به رو خودمون اشتباهات و گناهان و بگیرم ایراد همدیگر از که هستیم این استاد سوم

نداریم رو خودمون مورد در انتقاد شنیدن تحمل ولی هستیم انتقاد و روحیه تضعیف استاد کنیم گالیه همیشهزیر و کنیم توهین دیگران اعتقادات و نظرات به بلدیم فقط و میدونیم مطلق عالم رو خودمون همیشه چهارم

فهمیدن به توجه با زد حرفی منطقی کسی اگر یا و زنیم می حرف دلیل و مدرک بدون هم وقتها خیلی ببریم سوالنیستیم اصالح و نظر تجدید به حاضر باز هست نادرست کردیم انتخاب که راهی و نظر که این

نقطه بزرگترین واقعا اخری این که باشیم صدا یک و متحد هم با نیستم بلد شرایطی هیچ تحت و وقت هیچ پنجممتاسفانه شرایطی و زمینه هر در میشه محسوب ما ضعف

From: Hoda Zare <hoda_mealive@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Mon, January 25, 2010 11:48:20 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re:Re: با درود واقعا خواندنی بود......نام نویسنده قلم گرفته شده بود

 

سایت مدیرمحترم و دوستان همه به سالم با 

تا ابتدا از داند می تماما را تاريخ همسرم اما آرم نمی در سر چیزی تاریخ از مندارد زیادی مطالعات و امروز به

زد . وحرفهایی شد عصبانی بسیار خواندم برایش را زیر مطالب صبح من وقتیننویسم  که آمد يه.  حیفم کنم می سعی من اما باشد قول نقل حرفها این شاید

بنویسم را او حرفهای از . گوشهکه نکنیم فراموش باید : ما

مردم آن به را خود فرهنگ و کرد جلب خود به را مغولها همه که بود همان ايرانیداد انتقال بدوی فرهنگ  بی

  تا و داشت جنگی کشتی هزار شش همخامنشی زمان در که بود همان ایرانیداشت خویش سلطه در را اروپا و .آفریقا

  به و کرد اسیر را روم اپراطور والرین که بود همانی ایرانی ساسانی دوره درشکست را بود آنان سلطه در دنیا که را های رومي بار چندين و آورد .ایران

خود سر زیر را اسبش زین همیشه که کسی داشت شاه نادر که بود همان ايرانیهمان در و داد شکست بار دو را ها وعثمان گرفت را هندوستان و گذاشت می

غیوري تمام با میکرد اسیر را دشمن تا بيست تا بيست نادري سرباز یک زماننزديک تا و کرد قیام لیث یعقوب نام به ای زاده چوپان که نکنیم فراموش باید و

با او اما کند تسلیم را او تا داد باج و طال شترهای خلیفه اینکه تمام با و رفت بغدادارسال خلیفه به خشک نان و شمشیر و نمک شجاعت من  تمام غذای گفت و کرد

خودت برای طالها تمام و نيست این از . . بیش.........

را خود سرداران و پادشاهان ها ایرانی خود که داریم قبول اوصاف این تمام با امادوست از نقل به همان یا شد کشته آسیابان دست به سوم گرد یزد و کشتند

نگذریم ) اما خرمدین بابک بازی حقه و حیله با بود گفته افشین مورد در که عزیزنا او شکست از که آنها و کرد مبارزه اعراب با زیادی سالهای خرمدین بابک که

او که فرستادند او دستگیري برای را افشین مثل مفلوکی سردار بودند شده امیدبرد ( بغداد به و کرد اسیر را کار خیانت ای عده خیانت و نیرنگ و حیله با هم

است مانده باقی تاریخ در شجاعت و دلیری جز چیزی خرمدین بابک از مگر امادلیل به که خوردند رو کسانی چوب همیشه ها ايرانی

آورند در پای از را سردارها بزرگترین و فروختند را خود کشور طمع و .خیانتوطن احساس و پرستی ميهن اما شود خاموش قرنی نیم است ممکن ایرانی

به . اگر داشته وا تعجب به را دنیا اون دوستیاما دارد خصوص این در اتفاقات خیلی تاریخ که میبینيم کنیم نگاه دنیا کل تاریخ

تمام در بوم و مرز این جوانان رشادتهای و آوری جنگ از نکاتي که است این مهمیاد از و باشد می باقي عبرت .  دنیا درس ما برای باید تاریخ خواندن رود نمی

هستیم . ایرانی ما چون ما سرشکستگی باعث نه شود ما هوشیاری باعث و باشدها دلیری و رشادتها همان . با

 

From: Sasan Rose sasan.rose@gmail. comTo: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Mon, January 25, 2010 9:52:23 AM

Subject: ▌aariaboom▐═► Re: با درود واقعا خواندنی بود......نام نویسنده قلم گرفته شده بود

  از قبل رو متن این االن 22اگر نه، االن اما کردم، می موافقت باهاش شاید خوندم می خرداد

. چیز همه اما کردیم، زیاد تاریخ طول در اشتباه که دارم قبول کنم می افتخار بودنم ایرانی به منانصافیه بی اینداختن مردم گردن رو

  

بنويســـم ايــراني و ايــران از تمجيـد جهـت در اي جمله چند ميخواست دلم .خيلي

چرا؟ دروغ ولـي

دارد؟ افتخــار بـودن ايراني کجــاي مــلت اين کجــاي

هم - پشـت و مـال خـايـه ناشنـاس حـق تنبــل طلـب فرصت خائــن کلـــاش دزد مشـت يکزمـانـي که اسـت خوش دلشــان و انـد شده جمـع ايــران م بنــا دنيـا اين از منطقـه يک در انداز

انـد بـوده .آدم

است - نداشته کـم بـاال صفـات با موجـوداتـي از هيچـوقت سـرزميــــن اين خـدا ي قدرتــي

) ميدهد ) لو خائن ايراني يک را اش آريوبرزن کـه شتر گلـه يعني ا مت ا متــي

ميـدهـد اش خليفـه تحويـل است ايراني يک نــــهــم آ که افشين را اش بک با کـه امتـي

يرد ميپذ را گـرا واپس اسالم و ميدهـد را زردشت متـرقي يــن د کـه امتـي

شدنــي نا تمام اش قاجـاريه ولي آورد نمي دوام بيشتر سالي چند ش زنـد خان کـريم کـه امتـي است

نميخورد تکان آب از آب و ميگذارند دلقک يک جايش و ميکشنـد را کبيرش امير کـه امتـي

ميگيــــرند جشـن همه و ميکنند تبعيــد را اش رضاشاه خارجي كشور يك کـه امتـي

ميگيرد را خميني و ميدهد را رضاشاه محمـــد کـه امتـي

كه است 99امتي معجوني چه بداند اينكه بدون ميدهد راي اسالمي جمهوري به درصدش

آيد نمي در صدايـش و ميزنند سرش توي سگ مثل سال چهار و بيست کـه امتـي

سال در که امتي ، همه از تر باال ده 57و از بعد ، ميرود امامش استقبال به مليوني پنج جمعيت با نمي ايشان براي مرگ و نکبت و جنگ و تورم و گراني و فشار جز ارمغاني رهبر اين که سال

! نيست؟ بالهت حد اين خدا به ترا ميرود اش جنازه تشييع به مليوني ده جمعيت با بار اين ، آورد

بدرازاي - را تازيان سروري بس و اوست نزد هنر داريم ادعا كه امتي امت تحمل 508اين سالمردان . و کنيز را آنان زنان ، گرفت غنيمت به را ايرانيان اموال ، عرب سالها اين طي در کرد . . داشتن حق کردند، تحقيرها را ايرانيان ، عنوان اين با شدند مـوالـي ايرانيان کرد راغالم آناننمي . اجازه آنان به و رفتنـد نمي راه موالي با عربها گرفتنـد او رااز نظامي و کشوري مقامهايميبايست . . موالي نداشت را عرب با ازدواج حق موالي بگزارد نماز عرب جنازه بر که دادندخوانده . خود پيشين نام به موالي نميشـد داده او به سهمي هم ئم غنـا از و برود جنگ به پياده

ميبايست . او نميشدعرب يک نام به يا ، بود خريده فروشان برده بازار در يا و کرده اسير را او که کسي نام به

. غيرت خوش ايرانيان ميشد ده 508خوانده حدود از غير و و خريدند جان به را حقارت اين سال . هر در مقاومت يک ميشود من حساب به ، اين نشـد ديده مقاومتي ، جدي سال 50مورد !!!

از بعد که نکنيد . 508فکر نه برانداختند را خليفه حکومت و کردند قيام و شدند بيدار ايرانيان سال خير

ميداد پايان عباسيان حکومت به و آمد مي هالکو بنام مغول يک .بايد

از مدت 508بعد به مغوالن نوکري نوبت حاال عرب، نوکري متوسط . 300سال اگر بود سالاعراب مقابل در مقاومتي 50مقاومت هيچـگونه اول سال يکصد در مغوالن مقابل در بود، سال

نشد داده .نشان

داد روي مغول حمله از پس سال يکصد از بيش خراسان در سربداران .قيام

از مخربتـر 300پس مغوالن و عباسيان از خود که را تشيع و آوردند تشريف صفوي آقايآن سالآوردند ارمغان به ، . بود

بدهد انجام اش مملکت براي مثبتـي کار است نتوانسته هيچوقت غيرت بي ملت .اين

. نكشيد من رخ به هم را ساله هزار هفت و ساله پانصد و هزار دو فتوح پر تاريخ پز هم خودي بي . " احمق " اين حتــي است بازرگان مهدي مهندس قلم به ايراني سازگاري كتاب در جوابتاندشمن : با جدي طور به ملتي باشد بنا وقتي بود فهميده را واقعيت اين هم دست به آفتابـــهبلكه ، نكند مقاومت و سختي سر شدن مغلوب از بعد و نجنگد لحظه آخرين تا ، نشود روبرواز گرمتر كاسه عربي زبان در آيند مي كه اعراب ، بپذيرد را يوناني آداب و شود اسكندر تسليمجالل به را دستگاهشان بسته عباسي خلفاي براي خدمت كمر يا بنويسد نحو و صرف شده آش

ترك سالطين مدح در ، برساند ساساني جبروت وو تيمور و چنگيز بگوش حلقه غالم ، بگويد را قصائد آبدارترين غزنوي محمود سلطان چونكس نا و كس هر به آمده در وارد تازه رنگ به زمان هر يعني ، گردد فرزندانش وزير و خدمتگزار . شود برداشته روزگار صفحه از مردم چنين نام و نقش كه ندارد دليل ، كند خدمت و تعظيمجنگش به و ايستند مي متجاوز و مخالف برابر در كه هستند ها اصولي و دنده يك هاي سرسختزمينه چون حريف خوردند شكست ووقتي ميخورند شكست احيانا با و ميشوند پيروز يا ميروندنابودشان و آورد مي درشان پا از ميشود روبرو اطاعت عدم و مزاحمت با و نميبيند سازگاري .ميكند

. - سال در است ها بلشويك مديون را وجودش ميبينيد امروز كه ايراني اين بر 1907عالوهو كنند تقسيم خود بين را ايران كه بودند كرده را توافقشان هم با تزاري روسيه و ها انگليس

انقالب موقع آن در آورد شانس ايران بودند شده وارد جنوب از ها انگيس و 1917حتي آمد پيشماند معوق ايران اشغال .برنامه

" ميگويد " خودماني شناسي جامعه ايم مانده در چرا روشنگر بسيار كتاب در نراقي :حسن

و بكنواخت طيف يك آن سراسر ، جزئي هاي اغماض ،يا كنيد نگاه تاريخ اين سراسر به اگر . و تفاوتي بي ، رخوت آن از پس و ركود ، ستم و ظلم دچار اي قبيله است سينوسي و تكراريدر ميشمارد مغتنم را فرصت همسايه يك ، جريان يك ، سركرده يك ، قوم يك ، ميشود نوميديو غارت به جز اش كله در ولي فريبنده هاي وعده و چرب زبان كامش در و شمشير دستش . آتش و ويراني و است نياز بازو زور فقط فتح براي يعني انديشد نمي ديگري چيز هيچ ره تاراجباز حدودي تا بلكه نيست موثري عامل تنها نه انديشيدن استطاعت مرحله اين در چه ، زدن

هست هم .دارنده

عده يك قبيله درون از تا مينشيند جايش ، ميدهد فراري يا و ميكشد يا را ها قبلي ، ميشود فاتحميدهند شكل تغيير سرعت به ، فرار شانس يا و قدرت نه و داشتند را شدن كشته شهامت نه كهراستش دست ميشوند ، ميكنند همداستاني آش از تر داغ كاسه صورت به فاتح با ،!

ملكشاه كاره همه ميشود الملك نظام خواجه ، ميگيرد قرار هارون خدمت در برمكي يحييبا كالنتر ابراهيم ميرزا ، مغول خان راست دست شود مي طوسي نصيرالدين خواجه ، سلجوقيتدبير . . . . . چون اما قاجاريه دست به ميدهد و ميگيرد زنديه از را حكومت كلك و دوز هزار ) ( ، نيست ريزي برنامه ميرود كار به شخصي منافع جهت در اختصاصا هست اگر و نيست . تاريخ سراسر ميشود شروع معكوس شمارش زود خيلي ، نيست درايت ، نيست پايدار مديريتفقط گرفتن براي چون ميشود انجام نظامي مرد يك همت به گرفتن كنيد نگاه را مان گذشته

آرام اوضاع وقتي اما ، درآوردن زبان و زدن آتش و است الزم زورچنين اين ، صفويه از بعد ي سرافكنده ي ايراني براي كه شاهي نادر حتي ديگر كه بينيد مي شدو آمادگي ، نكرده سازندگي تمرين چون نيست كار ي ادامه به قادر ، آورده فراهم را اعتباري

براي مردم كه ميدهد ادامه آنقدر را نظامي ي رويه همان اين بنابر ، ندارد كار براي را الزم سوادباز آمدند جان به ديگر وقتي و بفروشند ها تركمن به را دخترانشان ميشوند مجبور ماليات تامين

نو از روزي و نو از روز ، ميشود . . . . . شروع

بوده مفتخر هم قبال و نيست اي تازه چيز پاكستان و دوبي به ناموس صادرات افتخار كه ميبينيد .ايم

مشروطيت؟ انقالب داريد؟ چه اخيرتان در اتان قديم از اين

سفارت . اگر ميکند اشتباه است بوده غيرتان خوش اين کار مشروطيت انقالب ميکنيد فکر اگر . كنيد رجوع افتاد نمي اتفاق هم مشروطيت انقالب ، نبود اش نفع به مشروطيت و نبود انگليس

طلبان مشروطه توسط انگليس سفارت باغ در خورشت و پلو هاي ديگ . به

ميكند مان خفه گندش بوي كه نيائيد جلو زياد اخيرترتان افتخارات ي ارائه در .لطفا

بکشنـد را پهلـوان آن که انداخت پس خائن ها صد برابرش در زائيــد پهلــواني بار هر که امتـي

نـدارد دارد امـروز که را چيـزي همـان داشتن قت ليـا حتي

؟ چيست اسمـم و کيستم من امــــا

تر راستگـــو و تر منصف فقـــط باال ت صفا تمـام با تو مثل هستم گـــهي يک هم من

و مـاه در را خميني آقا عکـس که بود سالـم چنـد و سـي تهـران شده بزرگ ايرانـي يکجايـش به را امـام و کـردم بيرون را شاه و خميني يا مرگ يا گفتم ديــدم قران الي را پشمــشراه سه پهلوي خيابان من رفــــت شـــاه نوشتنـد بزرگ تهـران هاي روزنامه که روزي گذاشتم - مهنـــدس يک ، من ميکردنـــد پخـش شيرينـي و بــود جشنـي چه و بـودم آبــاد يوسف

اسـت رفتـه فـرو مـن به کجــا تا و امـامي چـه کـه بودم نفهميــده هنــوز ، کرده . تحصيـــل

کـرده آباد کافـي اندازه به را ايران من امثــال و من آمريکــا آمــدم شــد پـس هـوا که بعـدبـــود آمـريکــا کـردن آباد نوبـت حاال و - بوديــم

هستـم ايـرانـي که کنـم نمـي افتخـار چـرا يـد يـد د حـاال

 

درود .با

بیگانه اینگونه که ملتی بر تباهی    وای از پر کهنه کتاب یک کردن باز از الهام که خرافاتیست،  و.میگیرند

نرگس ،خانوم

و  به ستیزی زن از ایی نمونه زن  شما داری دست)  برده به غنیمت صورت به که کنیزی ) را قرآن کتاب در افتاده می کنم  مسلمان ها پیشکش :

  های بخونید  دیگری نمونه میتونید هستید مایل اگه که دارد وجود شده ضمیمه فایل در .

 

 

سوره النساء ل الله بعضهم على بعض و بما أنفقوا من أموالهم )34( ساء بما فض جال قوامون على الن الرالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله و الالتي تخافون نشوزهن فعظوهن و فالص ا كبيرا اهجروهن في المضاجع و اضربوهن فإن أطعنكم فال تبغوا عليهن سبيال إن الله كان علي

 

 

مردان ، از آن جهت که خدا بعضي را بر بعضي برتري داده است ، و از آن ، جهت که از )34(مال خود نفقه مي دهند ، بر زنان تسلطدارند پس زنان شايسته ، فرمانبردارند و در غيبت شوي عفيفند و فرمان خداي را نگاه مي دارند وآن زنان را که از نافرمانيشان بيم داريد ، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دوري کنيد و بزنيدشان اگر فرمانبرداري کردند ، از آن پس ديگر راه بيدادپيش مگيريد و خدا بلند پايه و بزرگ است

 

 

 

 

 

 

النساء )24آيه ( 4:24 سوره

وراء ما لكم أحل و عليكم الله كتاب أيمانكم ملكت ما إال النساء من المحصنات وفآتوهن منهن به استمتعتم فما مسافحين غير محصنين بأموالكم تبتغوا أن ذلكم

كان الله إن الفريضة بعد من به تراضيتم فيما عليكم جناح ال و فريضة أجورهن حكيما عليما

کتاب از باشند درآمده شما، تصرف به که آنها مگر ، اند شده حرام شما بر دار شوهر زنان نيز وآنها و بپردازيد مهري خويش مال از آنان طلب در گاه هر ديگر زنان ، اينها جز و کنيد پيروي خدا

واجب گيريد مي تمتع آنها از که را زناني و اند شده حالل شما بر ، زنا به نه آوريد در نکاح به راگناهي بدهيد رضا بدان دو هر چه هر قبول در ، معين مهر از پس و بدهيد را مهرشان که است

) آیتی ) ترجمه است حکيم و دانا خدا آينه هر نيست

Arash_Bikhoda: چون است داده تخصيص دسته اين به را آيه اين. شوند همبستر میکنند تصرف جنگها در که زنانی و خودشان زنان با آزادند مسلمانان

 

From: narges nasiri <nasirigh@yahoo. com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Mon, February 15, 2010 11:26:28 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: قرآن واقعا معجزه است

 

سالم . زاده یزدی آقای و من جز به گروه این در آیا است جالب برایماهانت اسالم پیامبر به گونه این وقتی که نیست دیگری مسلماننیستم موافق شما با من بگوید و کند اعتراض حداقل شود .می

در شما است؟ زن از برتر مرد که دیدید قرآن کجای در شماخواست که قدر چه هر تواند می مرد که دیدید قرآن کجای

را داری برده جواز قرآن کجای در شما کند؟ اختیار همسرهر که شود داده اجازه شخصی به که دیدید کجا در شما دیدید؟

فهم ) که است این جالب بکشد را آدمها خواست دلش قدرکه شده باعث اوقات گاهی مورد این در اسالم احکام نادرست

کند معرفی بشر حقوق ضد را (اسالمخانم " میثاقیبرای را " شما های نقطه چند من بگویم باید هم

اشکاالتی آن از خیلی خورید؟ می را کالمتان چرا کنم نمی درکبه که است مسائلی شدم متوجه من و بودید کرده بیان که هم

انسانها به بلکه گردد برنمی .  اسالم در همچنین و گردد برمی نه شد ایران وارد ابتدا در که اسالم چرا علمی، پیشرفت مورد

جهش یک شروع بلکه نشد دانش و علم رشد افت باعث تنهارا خود مسلمان نیاکان راه هم ما اگر بود؟ ایران در بزرگ علمی

. چه ایرانی یک عنوان به شما بودیم صدر در االن رفتیم میشروع خودتان از چرا اید؟ کرده کشورتان افتخار برای کاری

کنید؟ نمیزمان در زنان به ظلم مورد در مدرک که دوستی مورد در

خواندم گروه همین در را اش مقاله من خواستم می ساسانیانبود آبادی غیاث آقای از .که

آمد آیات این و گشودم را قرآن نیت با نماز از بعد صبح امروزیونس) (44-34سوره

از بعد کتاب این که باشد جالب برایتان هنوز 1400شاید سال . هم را آن عربی متن کنم می خواهش است هدایت کتاب

:بخوانید

و: کند آغاز را آفرینش که هست کسی شما شریکان از آیا بگوکند می آغاز را آفرینش که است خدا بگو برگرداند؟ را آن سپس

. شوید می رویگردان حق از چگونه پس گرداند برمی را آن باز وکند؟ رهبری حق سوی به که هست کسی شما شریکان از بگو

. کند می رهبری حق سوی به که است خدا که بگو کسی آیا پس قرار پیروی مورد است تر سزاوار کند می رهبری حق بسوی

شود هدایت آنکه مگر یابد نمی راه که کسی یا چه گیرد را شما ؟ کنید؟ می داوری چگونه شده

وجه هیچ به گمان و کنند نمی پیروی گمان از جز بیشترشان و . ) به) که خداست آری گرداند نمی نیاز بی حقیقت از را آدمی

است دانا کند می .آنچهساخته و دروغ به و خدا غیر جانب از قرآن این که نیست چنان

باشد .شده باشد. می است آن از پیش آنجه کننده تصدیق بلکه . و است ها کتاب آن بر توضیحی پروردگار و از که نیست شکی

است . جهانیان : می راست اگر بگو است؟ ساخته دروغ به را آن گویند می یا . توانید می خدا جز را که هر و بیاورید آن مانند ای سوره گویید

خوانید .فراو نداشتند احاطه آن علم به که شمردند دروغ را چیزی بلکه

. است نیامده برایشان آن تاویل آنان هنوز از پیش که هم کسانی . ستمگران فرجام که بنگر پس کردند تکذیب گونه همین بودند،

است بوده .چگونهکسی آنان از و آورد، می ایمان آن به که است کسی آنان از و

. دانا فسادگران به تو پروردگار و آورد نمی ایمان آن به که استاست .تر

: و دارد اختصاص من به من عمل بگو کردند، تکذیب را تو اگر و . می انجام من آنچه از شما دارد اختصاص شما به شما عمل

غیر دهید می انجام شما آنچه از من و مسوولید غیر دهممسوولم

. تو آیا دهند می فرا گوش تو به که هستند کسانی آنان از برخی وکنند؟ نمی تعقل که حالی در کرد خواهی شنوا را کران

. می را نابینایان تو آیا نگرد می تو به که است کسی آنان از وبینند نمی که حالی در کنی هدایت .توانی

کنند می ستم خویشتن به خود مردم لیکن کند نمی ستم مردم به وجه هیچ به خدا

حمام گنجعلي خان در كرمان

حمام گنجعلي خان اثري بديع از نقاشي ها، مقرنس كاري ها، كاشيكاري ها و گچبرهاي زيبا همراه با استفاده از تزيينات سنگي بسيار ظريف است. آب مورد نياز

اين حمام از قناتي تأمين مي شد كه مظهر آن در ميدان گنجعلي خان بود. خروج فاضالب آن نيز با درنظر گرفتن مسائل بهداشتي و زيست محيطي بوده است. اين

متر مربع زيربنا دارد، كه شامل1300 متر عرض و حدود 30 متر طول 26حمام سردر، داالن ورودي، رختكن، هشتي حدفاصل گرمخانه، خزينه، چال حوض، بخش

خصوصي و تون مي باشد

سال که 57انقالب بود این واقع در و داشت حقیقی واقعیت یک داشت بدی هر اگراز و 30بعد نواز مهمان و نجیب و متمدن ایرانیان آن که شد روشن همه برای سال

منافع  مذهبی و بهتر موقعیت آوردن بدست جهت که هستند هایی همون ، واقعیعملی نوع هر به دست پشت  شخصی ، خوری پاچه ، ریاکاری ، ،دروغ خیانت جمله از

دیگران اموال مصادره ، ،تجاوز قتل ، دورویی ، جاسوسی ، اندازی ،ثروت  همکاله ، خوری مفت ، ،  اندوزی فروشی گران ، احتکار ، استثمار  برداری و استعمار

منافع و ثروت حفظ جهت خود خاموشی و سکوت با و پردازند می خویش هموطنانو میزنند مصالحه و معامله به دست راحتی به دیکتاتوری هر با خارجیشان و داخلی

و  برای کس هر به وجدان عذاب بدون راحتی به و میکشند صف بیعت و بوسی دستدموکراسی از دم اینکه جالب خیلی و میدهند رای کند تقویت را منافعشان که ناکسیو میگردند حاضر تیپی و چهره تغییر با حتی را به محفلی هر در و میزنند هم آزادی و

میکنند . نظر کس   اظهار هر سفره سر به مفتی غذای وعده یک خوردن برای حتی وبرگزار به راحتی به میشوند بلند طرف سفره سر از اینکه از بعد و میروند ناکسی وچند .... ملت چنین یک با کنید تصور شما حال گویند می ناسزا لب زیر آن کننده

به میتوان آیا ای باجده و گیر باج و خور الش و خور مفت و گداصفت و شخصیتیعزت و واقعی رسید؟  دموکراسی شرف و

From: rahele missaghi <sweet_escarlet@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Sun, February 14, 2010 12:38:18 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: Re: بهمن كم فروغ۲۲علل

  خواندم حال به تا که بود منطقی و اصولی نوشتار العادهترین فوق این درود با

--- On Sat, 2/13/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: فروغ ۲۲علل كم بهمنTo: Date: Saturday, February 13, 2010, 10:50 PM

 

وصی و وکیل ناخواسته تا ندارم رو این مثل چه هر یا امت یا ملتم از اینکه نگرانی هیچ و مینویسم رو خودم درد تنهانشم کسی

نبرم؛ سر رو تون حوصله ممکنه که جایی تا میگم رو مطلب لب

چهارتا یک( فقط که ابله میمون یک که نمیآد کاله  خوشم من سر بلده شناسی جامعه کثیف تاکتیک بذاره

. و شکست دونستن با هم رو خودمم بدم نشون رو ناراحتیم این که بود همین هم خرداد دوی و بیست این جریان کل. نمیبازم رو خودم هم میخورم  پیروزی گول و میشه خنک دلم نه هم مالی ماست با

همینم( واسه درمیآرن، آدم سر جوری چه و هست چی آخوندبازی و مغلطه بدونم که داشتم اینو وقت سال سی دوو دشمن مثل .  حرفهایی رو انگها این اقسام و انواع داشتین هم دوست نمیره من کت توی حرفها اینجور و تفرقه

نیس باکیم بچسبون، من میرم . روی و میزنم رو خودم حرف من

من(   .  سه کف رو جونم که ناراضیم اونقدر منم و دارن سازماندهی اونا دارم جانبه دو همکاری یه طلبها اصصالح با. . کنم اطاعت و کنم تکرار عینا رو میگن چی هر که نگذارن گوسفند جای منو کنم مخالفت اومدم و گذاشتم دستم

. قرار اما کنم حفظ رو همبستگی و باشم جمع با میخواد دلم میکنم رفتار و دارم شعور میبینم، و دارم چشم خودمبدم انجام رو گفتین شماها چی هر همیشه که نیس

؛ همین واسه

فرستاد برام هزارجا از تموم هفته یه رو سبز جنبش عنوان تحت ایمیلی ای خورده پاک شیر کدوم بدونم میخواد دلمکنن؟ تکرار رو حکومتی شعارهای و ندن لو آزادی میدان تا رو خودشون بپوشن، لباس عادی مردم عین همه که

بدن؛   پس حساب باید

. ) کارمند ) نفر یه شماها یعنی بود ای وزارتخونه و اداره هر از صلواتی بساط الاقل میگم صدها الاقل تظاهرات تویاداره یه توی از  رو که چیه؟  ندارین اینا برنامه که بگه بهتون پیش هفته چند

کردن؟ کشی حصار رو میدون کل جوری چه که ببینه نرفت نظاهرات از قبل شب یکیتون

کنین، اعتراض تا خوشگله جناب تریبون پای ببرین تشریف میدن اجازه بهتون میکردین فکر که دلین ساده اینقدراومد؟ در جور عقلتون کدوم با آخه

آبانه؟ سیزده هم ایندفه کردین فکر

تقریبا بدونین که خوندین رو تابلو چهارتا و گرفتین باال رو سرتون و کجاس و چیه آزادی خیابون ببینین رفتین دفه یهغیر تیراندازی تک کردن اثر بی و بوما پشت کنترل امکان و ان طبقه چند اغلب که دولتیه مراکز خیابون این کل

ممکنه؟

میکنن؟ متمرکز اونجا رو قدرتشون تموم هم اونا بکنین، جمع یکجا رو همه وقتی که نفهمیدین ماه نه از بعد هنوز

بابا

برم قربونتون

بار ده دوبار، بار، یه تظاهرات

هدف؟ بی همینطوری اومد؟ بدستتون چی شد؟ چی

نیس خیابونا کردن گز فقط خشونت بی مبارزه که بدم قسم بخواد دلتون چی هر به

نمیشه  بخدا محسوب خشونت نیس، عیب مسکونی محله هر توی اعتراض

بیرحم چماقدار تا بگیرین چهارراه بریزین، آسفالت روی روغن اگه نمیکنه محسوب طلب خشونت رو شما هیچکسنکشه و نزنه رو دوستتون

. 23از دیگه روز، سه عرض در که دیدم خودم بچشم کنین باور میکردن اعتراض بیشتری های محله هرشب خردادخوردن تکون خستگی  نای از بودن مرده بود؛ نمونده جماقدارا و سیاهپوشها . برای بودن دویده اونور و اینور بسکه

کردن؟ غش آهنی آدم بازی اسباب عین خیابون کنار که ندیدین رو اینا شماها از یکی دیدم، و رفتم سوار پراید من

بودیم نداده ای کشته بعدها، قیاس با موقع اون تا هم اصال

تب  بعدش خیابونا توی آوردین رو مردم مختلف انحای به روز سه انداختین، راه رو سکوت مسخره تظاهرات اینشور و که  مخالفت کنه استراحت خوب شنبه روز برای مقابل طرف که دادین وقت وسط این توی گرفتین، رو اونا

. کنن درو و بریزن آقاشون بفرمان

مرد   ندا اونروز میدونین؟

کنین؟ قبول رو اشتباهتون نمیخواین چرا

عمدیه؟ نکنه

برگشتین، و رو مسیر یه رفتین تلویزیون؛ بسمت اول روز روی پیاده همون بخوره؛ سرم توی ها محله مخالفت اونبشه؟ چی که

نمیخوریم تکون جامون از نشه، تکرار عادالنه شرایط با اننخابات تا میگفتین و زمین مینشستین

) خانواده ) و مردم و ببندن راحت رو خیابونا و کوچه نمیتون مسکونیه هم عصر ولی طرف یه بود، هم تابستونبیآرن چیزها اینجور و پتو و غذا و آب میتونستن

میدون مسیر همون توی دوم روز خوب؛ باهاتونه، جمعیتی چه که نشدین متوجه اول دفه بگم سرم، توی بخوره اینم

بگیرین رو هاتون خواسته تا نخورین تکون و زمین بنشینین ساکت میگفت بود، که هم مووسوی آقای خود آزادی،

رو ملیونی جمع اون نمیتونست هم توپی و تانک کنه  هیچ جمع

. این از استفاده خوب اینکه بجای ریختن خون عآشورا توی و اومدن بخوره، سرم توی تححصن اصال بگیم بازم حاال . و بکنین خواهی مظلوم شرح و بدین نامه غیره و سنی و شیعه مرجع چهارتا به الاقل ببرین و  موضوع سر حسابی

) بیانیه ) اون و اومد موسسوی جناب حقه هم کامال سیاسته، اینا دنیا توی بیآرین در . 17صدا هم بقیه داد رو ای مادهکردن چه چه و به به

شد؟ چی

موند باقی هم نیمش و قورت دو تازه و برد اش استفاده حسابی کرد، رو بازیش هوچی زودتر بزرگ آقا یارو

بنفشه خال خال و نیس آبی آسمون شبه، و نیس روز االن بگین هی و بذارین هلو جای مارو و برگردین حاال

معلومه عاقبتش بگیره درس نمیخواد که کسی

. همین من، شرط جمع رو حواستون و کنین وا رو گوشهاتون خوب ، هم همین تظاهرات  برای واسه نفر، دونه یه ایناس

نمیآم( بذارین، نیس مسکونی که خیابونی هر یا آزادی خیابون توی رو مردم کردن جمع محل دوباره اگه اول

هم( پیغمبر آسمون از نیست، صالح ببینم اگر و میجنبونم گوشی و سر و میرم اول آیی، هم گرد هر از قبل دومنمیکنم باور رو حرفتون نکشن، رو ات بچه فردا میشه باعث اینکار که بخورین عباس حضرت قسم بیآرین،

". سوم( " ." اسالمی " جمهوری و اسالم نمیگم هم بکشین حسین میر نمیگم دیگه  دیگه و اینه من های خواسته چوننفع به منو های خواسته دیگه  نمیتونین موضوع کنین؛  یه  مصادره

بمکه رو مالم و پول و خون زالو مثل کسی .نمیخوام

بشه مدیر ناحق به چشمی نور یه ببینم نمیخوام بره؛ بیرون مملکتم از باید کثیف مالی و اداری فساد . این

نداره آینده و مونده خونه توی بیکار باال تحصیالت با ام بچه و میکنم کار جا هزار . گرفتارم،

کرد آزاد قاتل و کشت آدم میشه پول با که ساله سی مملکت این توی ندارم؛ تحمل دیگه رو عدالتی بی

بکنن خرافه جور هزار اش کله توی که ای مدرسه توی بفرستم رو ام بچه که نمیخواد .دلم

کنن سانسور رو دنیا برام و بگیرن تصمیم بجام و بذارن ذهنی مونده عقب جای منو .نمیخوام

بده آزار ظاهرش بخاطر منو بچه کسی . نمیخوام

تفریح و خوشی و شادی وسط و بیآد کسی کنه  نمیخوام خالی عقده ، من

ساده اینقدر

و اینشاال و دعا با منو های خواسته میتونن آقایون حضرات که ببینین باشین راست رو خودتون با و بنشینین حاالکنن؟ حل ماشاال

 

عزیز دوست

 

. از میشود داده تعمیم جامعه به آدمی روان خم و پیچ گاه اجتماع، روانشناسی درفردی کنیم؛ مقایسه سیکلوتیمیک شخصیت با را خودمان که نیست بد منظر اینو شاد بسیار ظاهر در است ممکن اما مغموم و تنهاست خود درون در اغلب که . موفقیتی اندک با که آنست شخصیت این خصوصیات از یکی باشد کننده سرگرماما میشمارد مردمان پیروزترین و قدرتمندترین را خود و میساید افالک به را سرحس شرایط به محکوم و بدردنخور ناالیق، را خود شکستی کوچکترین با برعکسمیکند.

نخوردیم گول ما نه، بگویم؛ که چیدم را ها زمینه این تمام

و عریض چنین جنبشی رهبری برای آمادگی هیچ آنکه علیرغم موسسوی مهندسداده نشان خود از مانند بی وقاری و شجاعت الحق تاکنون اما نداشت طویلی

ایمان وی صداقت و پاکی به هنوز من و دارم. است

بکل را طرف آنکه نه سازنده، ممکنه جای تا و باشد کوبنده باید میکنیم انتقادی اگر. بنمائیم تخطئه

. است انصافی بی این

نمادین، قالب یک در تنها را خود های خواسته نباید که بود این داشتم منظور آنچهسیاسی راهکار فالن یا باشد بخصوصی شخص تجربه.  حاال آن از چراکه ببینیم

. . است نداشته را ادعایی چنین هرگز هم خودش بیچاره داریم تلخی

وضعیت از مخالفت هستم؛ طلبان اصالح با جانبه دو همکاری یک در که گفتم . طرف دو هر است درآمیخته طلبان اصالح حل راه و ممکنه سازماندهی با موجود. نهند پیش به قدمی اختالفات حل جهت و باشد دیگری متوجه باید متقابال

پیشنهادها ابتدا گردد؛ انجام فکر اطاق به شبیه کاری که معتقدم آکسیونها مورد درجمعی دسته تصمیمی آنگاه و برسد ایران خارج و داخل دوستان عموم سمع به . منفی احتماالت و نقائص متوجه گذشته از بهتر میتوان صورت این در شود گرفته. نمود جلوگیری آن از امکان حد تا و شد

. گرفت بکار و آموخت تجربه از که اینست همه از مهمتر اما

دامنه چراکه رسید خواهد ثمر به مدت دراز در جنبش این که ندارم اعتقادو دارد قرار سؤمدیریت و مباالتی بی قله در حکومت و باالست بسیار نارضایتیها . در امروز از اگر میآورد وارد صدمه جمع منافع ضرر به بیشتر و بیشتر ثانیه هرچیزی بتوانیم آنکه تصور دیگر باشیم، مدت دراز جنبش یک منتظر خود ناخودآگاه . داد خواهیم دست از را کنیم حل مدت کوتاه در را

From: Mina Samiromizadeh <msamiromizadeh@ yahoo.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.com

Sent: Sun, February 14, 2010 12:18:01 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re:Re: Re: Re: فروغ ۲۲علل كم بهمن

 

سالم . باره یک خوردیم گول بود درست گفتی چی هر

. از. هماهنگی غلطه تقویم با هماهنگی دیگه . که کسانی به اعتماد غلطه شبکه طریق

. بار صد که چیزی هر پذیرفتن غلطه نمیشناسیم . انقالب باور غلطه میشه تکرار ها شبکه تو

غلطه ماه چند ظرف کردن . . فاصله کمه زورشون ولی داریم نداریم رهبر ما

را همه تشر یک با که خمینی رهبری بین استیک که موسوی رهبری تا سرجاشون مینشوند

. همه با ولی کنن ترجمه را افاضاتش باید تیماینها

که کسانی خون بدیم اجازه نبایدبا ولی کنن زندگی بوده قرار

بشر ضد نظام یک تدبیر و حیلههدر شدند، محروم زندگی از

نشین،. ناامید برای  بره ولی مبارزه سال ریزی  چند برنامه

کنین 

 

Mina Simeromizadeh

--- On Sat, 13/2/10, Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com> wrote:

From: Spenta Armity <armityspenta@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: فروغ ۲۲علل كم بهمنTo: Date: Saturday, 13 February, 2010, 10:50 PM

 

وصی و وکیل ناخواسته تا ندارم رو این مثل چه هر یا امت یا ملتم از اینکه نگرانی هیچ و مینویسم رو خودم درد تنهانشم کسی

نبرم؛ سر رو تون حوصله ممکنه که جایی تا میگم رو مطلب لب

چهارتا یک( فقط که ابله میمون یک که نمیآد کاله  خوشم من سر بلده شناسی جامعه کثیف تاکتیک بذاره

. و شکست دونستن با هم رو خودمم بدم نشون رو ناراحتیم این که بود همین هم خرداد دوی و بیست این جریان کل. نمیبازم رو خودم هم میخورم  پیروزی گول و میشه خنک دلم نه هم مالی ماست با

همینم( واسه درمیآرن، آدم سر جوری چه و هست چی آخوندبازی و مغلطه بدونم که داشتم اینو وقت سال سی دوو دشمن مثل .  حرفهایی رو انگها این اقسام و انواع داشتین هم دوست نمیره من کت توی حرفها اینجور و تفرقه

نیس باکیم بچسبون، من میرم . روی و میزنم رو خودم حرف من

من(   .  سه کف رو جونم که ناراضیم اونقدر منم و دارن سازماندهی اونا دارم جانبه دو همکاری یه طلبها اصصالح با. . کنم اطاعت و کنم تکرار عینا رو میگن چی هر که نگذارن گوسفند جای منو کنم مخالفت اومدم و گذاشتم دستم

. قرار اما کنم حفظ رو همبستگی و باشم جمع با میخواد دلم میکنم رفتار و دارم شعور میبینم، و دارم چشم خودم

بدم انجام رو گفتین شماها چی هر همیشه که نیس

؛ همین واسه

فرستاد برام هزارجا از تموم هفته یه رو سبز جنبش عنوان تحت ایمیلی ای خورده پاک شیر کدوم بدونم میخواد دلمکنن؟ تکرار رو حکومتی شعارهای و ندن لو آزادی میدان تا رو خودشون بپوشن، لباس عادی مردم عین همه که

بدن؛   پس حساب باید

. ) کارمند ) نفر یه شماها یعنی بود ای وزارتخونه و اداره هر از صلواتی بساط الاقل میگم صدها الاقل تظاهرات تویاداره یه توی از  رو که چیه؟  ندارین اینا برنامه که بگه بهتون پیش هفته چند

کردن؟ کشی حصار رو میدون کل جوری چه که ببینه نرفت نظاهرات از قبل شب یکیتون

کنین، اعتراض تا خوشگله جناب تریبون پای ببرین تشریف میدن اجازه بهتون میکردین فکر که دلین ساده اینقدراومد؟ در جور عقلتون کدوم با آخه

آبانه؟ سیزده هم ایندفه کردین فکر

تقریبا بدونین که خوندین رو تابلو چهارتا و گرفتین باال رو سرتون و کجاس و چیه آزادی خیابون ببینین رفتین دفه یهغیر تیراندازی تک کردن اثر بی و بوما پشت کنترل امکان و ان طبقه چند اغلب که دولتیه مراکز خیابون این کل

ممکنه؟

میکنن؟ متمرکز اونجا رو قدرتشون تموم هم اونا بکنین، جمع یکجا رو همه وقتی که نفهمیدین ماه نه از بعد هنوز

بابا

برم قربونتون

بار ده دوبار، بار، یه تظاهرات

هدف؟ بی همینطوری اومد؟ بدستتون چی شد؟ چی

نیس خیابونا کردن گز فقط خشونت بی مبارزه که بدم قسم بخواد دلتون چی هر به

نمیشه  بخدا محسوب خشونت نیس، عیب مسکونی محله هر توی اعتراض

بیرحم چماقدار تا بگیرین چهارراه بریزین، آسفالت روی روغن اگه نمیکنه محسوب طلب خشونت رو شما هیچکسنکشه و نزنه رو دوستتون

. 23از دیگه روز، سه عرض در که دیدم خودم بچشم کنین باور میکردن اعتراض بیشتری های محله هرشب خردادخوردن تکون خستگی  نای از بودن مرده بود؛ نمونده جماقدارا و سیاهپوشها . برای بودن دویده اونور و اینور بسکه

کردن؟ غش آهنی آدم بازی اسباب عین خیابون کنار که ندیدین رو اینا شماها از یکی دیدم، و رفتم سوار پراید من

بودیم نداده ای کشته بعدها، قیاس با موقع اون تا هم اصال

تب  بعدش خیابونا توی آوردین رو مردم مختلف انحای به روز سه انداختین، راه رو سکوت مسخره تظاهرات اینشور و که  مخالفت کنه استراحت خوب شنبه روز برای مقابل طرف که دادین وقت وسط این توی گرفتین، رو اونا

. کنن درو و بریزن آقاشون بفرمان

مرد   ندا اونروز میدونین؟

کنین؟ قبول رو اشتباهتون نمیخواین چرا

عمدیه؟ نکنه

برگشتین، و رو مسیر یه رفتین تلویزیون؛ بسمت اول روز روی پیاده همون بخوره؛ سرم توی ها محله مخالفت اونبشه؟ چی که

نمیخوریم تکون جامون از نشه، تکرار عادالنه شرایط با اننخابات تا میگفتین و زمین مینشستین

) خانواده ) و مردم و ببندن راحت رو خیابونا و کوچه نمیتون مسکونیه هم عصر ولی طرف یه بود، هم تابستونبیآرن چیزها اینجور و پتو و غذا و آب میتونستن

میدون مسیر همون توی دوم روز خوب؛ باهاتونه، جمعیتی چه که نشدین متوجه اول دفه بگم سرم، توی بخوره اینمبگیرین رو هاتون خواسته تا نخورین تکون و زمین بنشینین ساکت میگفت بود، که هم مووسوی آقای خود آزادی،

رو ملیونی جمع اون نمیتونست هم توپی و تانک کنه  هیچ جمع

. این از استفاده خوب اینکه بجای ریختن خون عآشورا توی و اومدن بخوره، سرم توی تححصن اصال بگیم بازم حاال . و بکنین خواهی مظلوم شرح و بدین نامه غیره و سنی و شیعه مرجع چهارتا به الاقل ببرین و  موضوع سر حسابی

) بیانیه ) اون و اومد موسسوی جناب حقه هم کامال سیاسته، اینا دنیا توی بیآرین در . 17صدا هم بقیه داد رو ای مادهکردن چه چه و به به

شد؟ چی

موند باقی هم نیمش و قورت دو تازه و برد اش استفاده حسابی کرد، رو بازیش هوچی زودتر بزرگ آقا یارو

بنفشه خال خال و نیس آبی آسمون شبه، و نیس روز االن بگین هی و بذارین هلو جای مارو و برگردین حاال

معلومه عاقبتش بگیره درس نمیخواد که کسی

. همین من، شرط جمع رو حواستون و کنین وا رو گوشهاتون خوب ، هم همین تظاهرات  برای واسه نفر، دونه یه ایناس

نمیآم( بذارین، نیس مسکونی که خیابونی هر یا آزادی خیابون توی رو مردم کردن جمع محل دوباره اگه اول

هم( پیغمبر آسمون از نیست، صالح ببینم اگر و میجنبونم گوشی و سر و میرم اول آیی، هم گرد هر از قبل دومنمیکنم باور رو حرفتون نکشن، رو ات بچه فردا میشه باعث اینکار که بخورین عباس حضرت قسم بیآرین،

". سوم( " ." اسالمی " جمهوری و اسالم نمیگم هم بکشین حسین میر نمیگم دیگه  دیگه و اینه من های خواسته چوننفع به منو های خواسته دیگه  نمیتونین موضوع کنین؛  یه  مصادره

بمکه رو مالم و پول و خون زالو مثل کسی .نمیخوام

بشه مدیر ناحق به چشمی نور یه ببینم نمیخوام بره؛ بیرون مملکتم از باید کثیف مالی و اداری فساد . این

نداره آینده و مونده خونه توی بیکار باال تحصیالت با ام بچه و میکنم کار جا هزار . گرفتارم،

کرد آزاد قاتل و کشت آدم میشه پول با که ساله سی مملکت این توی ندارم؛ تحمل دیگه رو عدالتی بی

بکنن خرافه جور هزار اش کله توی که ای مدرسه توی بفرستم رو ام بچه که نمیخواد .دلم

کنن سانسور رو دنیا برام و بگیرن تصمیم بجام و بذارن ذهنی مونده عقب جای منو .نمیخوام

بده آزار ظاهرش بخاطر منو بچه کسی . نمیخوام

تفریح و خوشی و شادی وسط و بیآد کسی کنه  نمیخوام خالی عقده ، من

ساده اینقدر

و اینشاال و دعا با منو های خواسته میتونن آقایون حضرات که ببینین باشین راست رو خودتون با و بنشینین حاالکنن؟ حل ماشاال

 

، درود با که گذاشتن قوانینی زرتشتی موبدان ساسانی زمان در میکنند ادا که دوستانی از میتونم

مدرکی  کنم خواهش شده! پایمال زنان حق نوشته  که از ی یامن  گفته درستی اثبات برای زمان آن به خویش  بدهند! نشان ی

باید روی  این حتما از جای  ی نوشته گفته باشه  آن از مانده به شود. واقع پذیرش مورد تا زمان . سپاس    با

 

From: masoud mirshojaian <masoud.mirshojaian@ gmail.com>To: aariaboom@yahoogrou ps.comSent: Sat, February 13, 2010 2:40:41 AMSubject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: Re: قرآن واقعا معجزه است

  وبالگ در که هایی کامنت اون در رو این ولی خوندم بله میدم جواب دیر ببخشید نصیری خانمگروهشون و بدعتگر موبدان اون نام واقع در گفتم گروه در همینطور و گذاشتم آبادی غیاث آقای

. است کاتوزیان

2010/2/1 narges nasiri <nasirigh@yahoo. com< 

سالمخواندید؟ بود شده گذاشته گروه در که آبادی غیاث آقای مقاله شما بدانم میخواستم

موبدان که بود قوانینی و بدعتها من منظور بلکه نبود زنانش به ظلم قسمت اصال من منظوردوره در که زنانی کردند تجاوز زنان حق به آن اساس بر و کردند وارد زرتشتی دین به زرتشتی

بود محترم حقشان هخامنشیان. شود می وارد اسالم دین در اسالمی روحانیون اصطالح به توسط اکنون هم و

---On Sat, 1/30/10, Amir Varjavand <amir.varjavand@ yahoo.com> wrote:

From: Amir Varjavand <amir.varjavand@ yahoo.com<Subject: ▌aariaboom▐═► Re: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re : است معجزه واقعا قرآن

To: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Saturday, January 30, 2010, 5:07 PM

  شیعه ) ( - 1 کتاب همان در آوردید دلیل بعنوان که احادیثی و مسایل و به پرداخته بخوبی گری

دیگر تولدی از پیش امیدوارم البته ، شده داده بخوانید 23حتما پاسخ را سالکه بنویسید کردید فراموش نیز را روایاتتان و احادیث منبع گویا خواستید البته که اینبار امیدوارم

ذکر نیز را اش منابع حتما کنید ذکر بفرمایید مطلبی 

را - 2 بودم برده نام پیشم پست چند در که اسالمی کتابهای تمام شخصا به دقت من خوانده بهاز . الفصاحه و صحیفه ام تا  نهج الجنان  گرفته تا ! ( )  مفاتیح ها طلسم و ها ورد کتاب

جاللین هشام تا تفسیر ابن دارم ( ) سیره اسالم پیامبر شناخت برای خواندنش به تاکید کهحتی کنم نمی در فکر تفکر و تفسیر با بار سه را قرآن من مثل کنید می دفاع دینتان از که شما

امیدوارم . البته باشید کرده مطالعه آیات تک قضاوت  تک این کرده  در عنوان اشتباه به و باشممطالعه تفکر با تاکنون باری چند را قرآن حداقل مسلمان شیعه یک یک بعنوان یا باشید کرده

چون را البالغه نهج یا صادق جعفر باشید احادیث کرده بررسی و خوانده دقیق یکبار حداقل 

هم - 3 دیگر ادیان در زنان) (  اینکه به دیگری دین هر چه زرتشتی دلیل چه است میشده جوراسالم معصومیت و بودن برحق اثبات بر در . ) نیست خوبی اجحاف این کمیت و کیفیت در گرچه

تا زمین از تفاوت نیز بانوان ، حقوق است ما  آسمان گری زرتشتی دوران همان در نمونه بعنوانو ) ( ملکه زن شهبانو القضات یک  قاضی شهادت اسالم دوران در اما ایم درجه  داشته با بانو

دکترا ساله  تحصیلی سه کودک یا دیوانه یک شهادت از ارزشتر با تنهایی به بحث(  نیست . هم اززنان : بر هم زمان فالن و دین فالن در اینکه نشویم به منحرف ربطی چه میشده اجحاف

هزار شصت چون بگوییم اینکه مثل ؟ دارد اسالم انسانها صداقت آفریقا قبایل در پیش سالمیخوردند و کردند می تکه تکه را دهیم همدیگر انجام را اینکار ندارد اشکالی نیز بی!!!!!  امروز

بی ، ظلم و ، . خردی باشد خواهد می که هم مکانی هر در و زمان هر در است ظلم و خردیباشد

 بودن - 4 گناه و ممنوعیت چرا زنید می مثال را زنان برابر در تبعیض داری اگر کنیز و داری برده

که نمیزنید مثال بدست 2500را ایران در پیش بزرگ سال اما  کوروش سال 1400برافتادپیامبر  پیش مجاز  آخرین آنرا تنها نه وضع الله مقررات و قوانین آن برای که داند یا  می میکند

تعداد به عادل و علی ؟  کنیزان کند می فخر باردارش کنیزکان 

را :  -5 اربعه ابواب صحت شما شما ادله درباره شگرف نکته یک تنها کدام اما براساس و چگونهآنها صحت اگر ؟ اید کرده تایید خرد یا منبع یا از سند پیش سنی عرب میلیونها که بود شدنی تایید

کردند می تاییدشان بخصوص . . شیعیان بخوانید بدقت و دوباره را گری شیعه ابواب بخش هماندر ها خمس که قضیه دهید نشان تاریخ طول در را روحانی یک شما انکه ضمن ، را روغن خم

چرا . . ظاهرا است ظاهری بودن موثق دکانی چنین راه اصوال نباشد موثق و منصف راه خیلیجماعت : روحانی میان در برویم خامنه  دور و خمینی و نوری الله فضا محبوب  ای از و تر موثق

و ؟ ظاهرا تر تر مومن 

این ... - 6 برابر در و خمینی و صفوی نواب چون شیعه علمای از کدام و ) ( هیچ گری شیعه کتابو 23 منطقی پاسخ و ادله نتوانستند هیچگاه ضربات سال با آخر در را کار و بیاورند خردمندانه

رساندند پایان به این ( ) چاقو به منطقی پاسخ کنید می ادعا شما که حاال کسروی استاد شهادتها برای . گفته را خود متنهای حتما است شیعه و روحانیت جهان مباهات مایه علمیه دارید حوزه

گردآب گرفتار سالهاست مطهری ی گفته گواه به چون بفرستید هستند نیز شبهات اینخرد  گردآبی) نسیم که گردآب نه دشتی علی گفته به (است که 

گفتگو البته این به دیگر احتمالی های نامه جواب در و این از بیش بینم نمی الزمدهم نه . ادامه ، ست آیینی و اعتقادی مبارزه راه ، ام مبارزه راه نه تاریخی  زیرا و وظیفه

اند . گفته قدیم از که دانم می نیز و است آرمانم بس حرف یک ، است کس گر خانه در  

خرد و شادکامی و پیروزی آرزوی و احترام نهایت با

---On Fri, 1/29/10, narges nasiri <nasirigh@yahoo. com> wrote:

From: narges nasiri <nasirigh@yahoo. com<Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re : است معجزه واقعا قرآن

To: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Friday, January 29, 2010, 11:18 AM

 

سالم. ببخشید از کمی داشتم که هایی مشغله تمام با کردم سعی دادم پاسخ دیر خیلی که

. . تولدی خواندم را گری شیعه کنم مطالعه را بودید کرده معرفی که را کتابهایی دیگر . پاسخ این باید کردم فکر ولی هستم آن ابتدای در هنوز کردم شروع زودتر هم را

.بدهم . کتاب چند کنید سعی هم شما بخوانم را بودید گفته که کتابهایی که کردم سعی من

بشنوید هم را آنها دفاعیات و بخوانید را .اسالمیدر امروز آن در بود آبادی غیاث آقای از آن متن که بود ای نامه گروه در مورد اتفاقا

شده گفته ساسانیان زمان در زرتشت دین در آنها مشکالت و زنان همان. حقوق بوداسالمی روحانیون توسط زمان این در اسالم دین برای که . اتفاقی به افتاده اتفاق

کسی چه اینکه به نه کرد گوش آدمها حرف به باید من . نظر یک گوید می را آنهاپیش آمد کسی که گویند می بروجردی الله آیت از روحانیون داستانی گفت و ایشان

. لباس که هستند ها دزد این گفتند ایشان هستند اند دزد پوشیده را .روحانیتمعتبری در احادیث ما است شده حذف شیعه معتبر احادیث تمام گری شیعه کتاب

توسط داریم آنها شناخت نحوه و امامان امامت صحت اثبات دالیل از آن در که. شیعیان امام شناخت برای مردم که راههایی از یکی مثال است شده صحبت عصر آن

بودند خود آورده زکات و خمس عنوان به که پولهایی مورد در که بود این این داشتندو دادند می ها کننده پرداخت از کاملی اطالعات پرداخت از قبل آنها امامان از بعضی

کردند نمی قبول .رازیادی در تعداد نظر از بگویم باید اند شده گم زمان امام بود گفته که کسی از مورد

. روایات همچنین ندارد وجود شکی هیچ امام تولد در سنی و شیعه برای علمای زیادی . خود زمان افراد ترین موثق از آنها دارد وجود اربعه نواب سنی صحت و شیعه و بودند

. پیامهایی مورد در داشتند اعتماد آنها درستکاری به آوردند همه می زمان امام از کهارتباط صحت بر که دارد وجود زیادی روایات . نیز نگویید دارد داللت زمان امام با آنها

خود از خود روحانیون هم را کذب آنها را همه توان نمی گویم می که اند ساختههمه به من صورت این در که آن دانست اتفاقات از کدام هیچ چون میکنم شک تاریخ

. باید باالخره ندیدم خودم . را در که است کاری این کرد اعتماد روایات این از بعضی بهرجال و حدیث ببرند علم پی احادیث درستی به که میدهند .انجام

. البته و نیست من مثل که شناسم می را کسی من نمیگویم خودم از را اینها همه مناز بیش باشم نگفته کم اگر و داشته زیادی کتابهای 15مطالعات که است سال

سوالی اگر من و کرده مطالعه را اسالمی ضد و اسالمی غیر و اسالمی برایم متفاوت . و مسائل بودن عقالنی به نسبت خیلی او کنم می سوال او از بیاید آنها پیش به توجه

کنید تست خودتان عقل با گویم می چه هر گوید می و دارد بود تاکید عقالنی اگر بعد.بپذیرید

بگویم یک بود گفته دوستان از یکی که نزول شان و قران معنی مورد در دیگر مورداکنون هم که آید می پیش مشکالتی باشند داشته را خود تفاسیر همه اگر دامگیر که

. بگویند را آیات اصلی معنای واقعی مفسرین باید است شده الهی با . ادیان آنها چون . بوجود باعث اشتباه تفاسیر همان دارند ارتباط پیام اصلی شبهه مبدا و شک این آمدن

است شده ساسانیان زمان در زرتشت و امروز اسالم در قربانی  .ها های نامه به مثال . اسالم مورد در مثال یا کنید توجه گروه در . کردن است خشونت دین شود می گفته کهشده داده جنگ اجازه جا دو در فقط اسالم کنم در فکر دینی، درس کتابهای به است

) ( . دفاع برای یکی آید می یادم که آنطور دفاعی و ابتدایی جنگ کنید مراجعه راهنمایی،مسوول اجازه با که مظلومین از دفاع برای دیگری و شد می واجب کس هر بر که

. . است عقالنی امری صورت دو هر در که شد می انجام جامعه اسالمیو مشکالت خودمان دینی پدر به مراجعه با امیدوارم شد طوالنی کمی که ببخشید

. شود حل برایمان بدرستی ها شبهه و شک

طلبان     اصالح خودمحوری و تروا شکسته اسب 

ماجرای اسب تروای آقای »مهاجرانی و شرکا« یک اشتباه در تاکتیک مبارزاتی نبود تا با نقدی بتوان فرصت دیگری در اختیار این ژنرال های استراتژیست

قرار داد. بلکه تداوم سیاست به انقیاد درآوردن جنبش بشمار می رود.سیاستی که انسان ها در ان ارزش چندانی ندارند ...

پیشتر ها در آغازین وآهه برآمد جنبش شکوهمند موسوم به سبز در همه تفاسیر سیاسی، آنرا جنبشی خودجوش می خواندند. رهبر معینی نداشت اما به حمایت از شخصیت های سیاسی

مشخصی می پرداخت. آنچه او را به نظم می آورد همانا دادخواهی و مطالباتی بودند که روز به روز از محدوده

زمانی برآمدش دورتر می گردید و داشت، تمامی تاریخ سی ساله رژیم را دربر می گرفت. از رای من کو آغازید و سپس زندان های مخوف را نشانه گرفت و در انتها به زندانی به نام

ایران رسید و پیامش را چه روشن در گذار از این زندان فریاد نمود. نیروهای پرآکنده اما مشترک در منافع اصالح طلب به تالشی گسترده برای مهار

این جنبش خودجوش دست زدند تا انرا به انقیاد خواسته های خود در اورند، خواسته هایی که بازگشت جنبش را به شعار رای من کو وعده می داد.

بیانیه های آقای »موسوی«، پدیداری اتاق فکر اقایان »مهاجرانی« ها، دستورات مبارزاتی و طرح شعارهای مبارزاتی از طریق رسانه ها، سخنرانی

این و آن شخصیت اصالح طلب در صحنه های علمی و مبارزاتی، همه و همه در جهت به نظم در آوردن این جنبش، متناسب با منشور و دادخواهی گروه

خاصی از معترضین حکومتی قابل شناسایی می باشند. گام نخست برپایی یک بیرق سبز و نفی بیرق های دیگر بود، وحدت سیاسی را در بیان تک صدایی درک نموده و خواسته و تفکر یا با من همراه یا از من جدا

را مطرح نمودند. بسیاری از باورمندان بدین رهبری خود نامیده که چند صباحی زندگی و عرصه اعتراض را می آغازیدند برای اپوزیسیون سی ساله ایرانی در خارج و داخل به تعیین و تکلیف پرداختند و حتی

تعریف و یا حافظه اجتماعی را نیز تصاحب نمودند. در سخنی خطاب به طرفداران مشروطه که با پرچم شیر و خورشید »کدیور«

در اعتراضات حضور می یافتند میگوید: "شما در این سی سال کجا بودید کههم اکنون سر بر اوردید؟"...

این پرسش پیام و سودای نفی دیگران را در سر داشت و بیش از ان قلب حافظه سیاسی راوعده می داد.

از یکسو این باور را دامن می زد که گوینده سی سال تالش نمود تا چنین خرد جمعی پدید آید، و از سوی دیگر با نفی حلقه ضعیف تر زنجیر و استفاده از تضادهای سیاسی موجود در اپوزیسیون بخشی از آن را حذف می نمود که با سکوت جمهوری خواهان سکوالر و چپ ها

نیز همراه آمد تا نوبت حذف خود را در بیانیه ها و سخنرانی های بعدی در انتظار باشند. اتاق فکر دایر نمودند و در اولین پیام خود با ناچیز شمردن سکوالرها به صدور

فرمان تک صدایی پرداختند. تاسف آور انکه اتحاد مقدس آغازین واهه پیدایی این نظام امکان برپایی یافت تنها با این

تفاوت که اعضای فالن حزب سیاسی هم پیمان با نظام اینبار فردیت خود را هزینه نمودند. نامش را هم اتحاد نهادند، حاشا که هرگز نیرویی از هم گسسته و فارغ از قطب بندی های

سیاسی - اجتماعی قادر نخواهد شد اتحاد را با قدرت و قطب بندی نظم یافته سیاسی تجربهنماید، بلکه ذوب شدن خود را می تواند نظاره گر باشد و نه بیش.

از طریق دست یازی به همه رسانه های مهم که گمان می رفت صدای اپوزیسیون باشند وهمچنین برپایی چند نهادی به نظم خود در حذف هوشمندانه دیگران پرداختند.

ماجرای اسب تروای آقای مهاجرانی و شرکا یک اشتباه در تاکتیک مبارزاتی نبود تا با نقدی بتوان فرصت دیگری در اختیار این ژنرال های استراتژیست

قرار داد. بلکه تداوم سیاست به انقیاد درآوردن جنبش بشمار میرود. سیاستی که انسان ها در ان ارزش چندانی ندارند. تعداد و کمیت کشته شدگان

تنها از این منظر یک عدد بیش نخواهد بود. الزم به تشریح نابخردانه سیاست و تاکتیک اشتباه اسب تروای نیست اما باید بدانیم این به

ظاهر بی روشی چه اندیشه ای را دنبال می کند. مدت هاست در برنامه های یوتیوب خود تاکتیک و نحله مبارزاتی را تکلیف «سازگارااقای »

می نمایند، حتی محدوده خواسته ها و مطالبات را در طرح بکارگیری از شعار مشخص می سازند. جغرافیای مبارزه، چگونگی آغاز و پایانش را در یک برنامه علنی اعالم می دارند. با

کاهش عنصر خودجوش مبارزه در داخل توجه بدین فرامین نیز افزون گردیده است. سال ها در هنگامه رسانه های سیاسی تجاری ایرانی در خارج از کشور پیش نیز برخی از

های جمع اوری اعانه نیز فرامین اینچنینی صادر و کار ماموران اطالعاتی نظام را بسیارراحت می نمودند.

بیست دو بهمن نشان داد که چگونه نظام قادر است محصول چنین پیامک ها را بشوید و درچنبره خشونت خویش نابود نماید.

در این جنبش دادخواهانه و شکوهمند مردم نتایج اصالح طلبان حکومتی ]+[ دخالتاسفباری تاکنون به همراه داشت.

. سبز حسینی  - نفی رنگین کمانی جنبش و برقراری سبز به مثابه1 - محدود کردن حافظه تاریخی و دادخواهی و بازگشت به اندیشه ای که امام را راحل می2

خواند و بدین سان جلوگیری نمودن از پدیداری و گسترش قطب بندی های سیاسی ودادخواهی ها.

- مهیا نمودن شرایط سرخوردگی ها و حتی خاموشی جنبش. 3 اصالح طلبان حکومتی و سبز حسینی

از منظر این آقایان کامال قابل درک می باشد، جنبشی که جمهوری اسالمی را نمی خواهد، جنبشی که دادخواهیش بازخوانی سی سال جنایت علیه بشریت را فریاد میکند بیشک جنبشی

نیست که بتوان همراهیش نمود. در چنین شرایطی اما جایی و فرصتی برای دلسردی باقی نمی ماند، تنها بکارگیری توانایی

هاست برای سازماندهی حقیقی مبارزه. پذیرش این مهم که جنبش پیش روی بر آمده از دادخواهی سی سال مردم ایران می باشد. پذیرش این نکته که این جنبش سرانجام پذیری سازماندهیش به پایان نرسیده است که پیام

فروپاشی نظام را بر بنیادش وعده داد. پذیرش این حقیقت که قطب بندی های سیاسی باید به وقوع بپیوندند. اتحاد و اصوال هر

همایشی از چنین معرفت و خوداگاهی سازمان یافته برخواهد خواست. پذیرش این نکته که جنبش پیش رویمان تظاهری همگانی نیافته است و عمومی تر از آن

« را از آن تفکیک نمود. حضور نیروهای طبقاتی، خلق های ایران وپوپولیزماست که بتوان » زنان با ویژه گی های مشخص خود شرط تعیین کننده ای در عبور از چنین پوپولیزم سیاسی

خواهد بود. عدم پدیداری قطب بندی سیاسی، اندیشه های پراکنده سیاسی، چه در غالب گروهی خود و

چه فردی، ربط چندانی به شرایط بر شمرده نمی دارد بلکه فقط و فقط مربوط است به

گمگشتی که اپوزیسیون حقیقی دچار ان است. تقابل و تفکیک اندیشه حکومت دین مدار و نظام سکوالر اولین بنیادی خواهد بود که برآن می

توان قطب بندی سیاسی را سامان بخشید. به چه دلیل تعلل سی ساله در این امر حاکم بود؟ پرسش هم اکنونی ما نیست، اما بی

توجهی بدین امر در این واهه پرسش تاریخ است. این را هم بگویم که اصوال تعیین و تبیین قطب بندی های سیاسی به معنای این نمی باشد که

نیروها را در جدالی بی انتها در برابر یکدیگر قرار بدهد بلکه بلعکس قادر می گردد اتحاد و همایش اجتماعی - سیاسی را بر بنیاد میثاقی حقیقی پدید آورد، و جنبش را از خطر سقوط

در فرهنگ مبارزاتی تک صدایی برهاند. سیروس ملکوتی

۲۰۱۰ فوريه ۱۴لینک خبر

ملکوتی سیروس ------------ --------

    : بهاییان تحصیل از محرومیت عامالن سلطانی عبدالفتاحشوند محاکمه باید و مجرمند

 

عبدالفتاح سلطانی در گفتگو با کمیته گزارشگران حقوق بشر:» عامالن محرومیت از تحصیل بهاییانمجرمند و باید محاکمه شوند«

هر ساله بسیاری از داوطلبین بهایی ورود به دانشگاه در مرحله ی اول مشاهده ی نتایج یا پس از آن در مرحله ی انتخاب رشته با نقص پرونده مواجه می شوند و یا با وجود رتبه های مناسب با گزینه ی

مردود رو به رو می گردند، عده ای دیگر ثبت نام نمی شوند و آن عده ی قلیلی هم که به دانشگاه وارد می شوند به مرور و پس از گذراندن یک یا چند ترم حکم اخراج میگیرند. پس می توان گفت

تقریبا همه ی داوطلبان بهایی به نوعی از تحصیل محروم هستند. اعالمیه ی جهانی حقوق بشر به صراحت بیان شده است که: »آموزش26در بند الف ماده ی

حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تاهمه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.«

حال آن که محرومیت گروهی از داوطلبین به واسطه ی اعتقاد آن ها به دیانت بهایی نه تنها نقض واضح و آشکار اعالمیه ی جهانی حقوق بشر بلکه نقض قانون اساسی نیز هست ، اصل نوزدهم قانون

اساسی می گوید: »مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ،نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.«

گفته می شود دلیل این محرومیت مصوبه ای از شورای عالی انقالب فرهنگی است مبنی بر اینکه بهائیان عالوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیالت دانشگاهی نیز محروم می باشند. کمیته ی گزارشگران حقوق بشر در این زمینه مصاحبه ای با عبدالفتاح سلطانی وکیل دادگستری و

عضو کانون مدافعان حقوق بشر انجام داده است. کمیته ی گزارشگران حقوق بشر: هر ساله بسیاری از جوانان و داوطلبین بهایی چه در مرحله ی کنکور و چه پس از آن، از تحصیل محروم می شوند، حال پرسش اینجاست که آیا تصمیماتی که

شورای عالی انقالب فرهنگی گرفته است و بر اساس آن تقریبا همه ی فرزندان خانواده های بهایی رااز تحصیل محروم کرده است منطبق بر قانون اساسی است؟

اوال وجود شورای عالی انقالب فرهنگی اساسا قانونی نیست زیرا در قانون اساسی پیشبینی نشده است، ثانیا به فرض که این وجود قانونی طلقی بشود، شورای عالی انقالب فرهنگی و هیچ نهاد

دیگری حق ندارد حقوق اساسی مردم را تضییع کند و نادیده بگیرد. اصلی داریم در قانون اساسی به عنوان اصل نهم قانون اساسی که میگوید هیچ فرد یا گروه یا مقامی حتی به اسم استقالل مملکت و

تمامیت ارضی حق ندارد آزادی های مشروع مردم را نقض کند، حتی ماده ای داریم در قانون اساسی : اگر مقامی بخواهد حقوق اساسی مردم را تضییع بکند حتی اگر قاضی باشد خود570به نام ماده ی

این عمل مجرمانه است پس هیچ مقامی و به هیچ شیوه ای حق ندارد حقوق اساسی مردم را تضییع کند، یکی از حقوق اساسی ملت حق تحصیل است که در قانون اساسی هم ذکر شده است .

هیچکس حق ندارد این حق را از افراد ملت صلب کند اگر کسی این کار را بکند مرتکب جرم شده است. پس مصوبه ی شورای عالی انقالب فرهنگی بر خالف قانون اساسی است و به نظر من

کسانی که این مصوبه را تصویب کرده اند اگر عالما عامدا این کار را کرده اند باید پای میز محاکمهحضور پیدا کنند و به دلیل تضضیع حقوق مردم محاکمه بشوند.

کمیته ی گزارشگران حقوق بشر : حال با توجه به نیمه تشریفاتی بودن این قانون و خواست نهاد های امنیتی مبنی بر عدم ثبت نام بهاییان و اخراج آنان در صورت ورود به دانشگاه امکان پیگیری آن به چه

نحوی ممکن است؟ به نظر من از نظر قانونی محرومین از تحصیل بهایی باید جمع شوند و نزد دادستان تهران علیه

کسانی که این مصوبه را تصویب کرده اند شکایت کنند و خواهان لغو این مصوبه شوند و باید همه ی آنها را در دانشگاه ثبت نام کنند. اما آیا در این کار در عمل امکان پذیر است، از نظر قانونی راه بازاست اما چقدر امیدوار باشیم که این عمل نتیجه دهد، از نظر بنده احتمال آن بسیار ضعیف است.

شورای انقالب فرهنگی که ورود بهاییان را به69کمیته ی گزارشگران حقوق بشر : مصوبه ی سال دانشگاه ممنوع کرده است مصوبه ای محرمانه است و حتی در پایگاه اینترنتی شورای عالی انقالب فرهنگی هم اثری از آن نیست . همانظور که اطالع دارید بندی به قانون اضافه شده است مبنی بر

اینکه دیوان عدالت اداری نمی تواند علیه شورای عالی انقالب فرهنگی رای صادر کند حال با اینوضعیت آیا راه های رفع این محرومیت از نظر قانونی هم بسته شده است؟

اوال اگر چیزی جنبه ی قانون و مقررات داشته باشد معنایی ندارد که به محرمانه باشد. قانون باید در روزنامه ی رسمی منتشر شود و مردم مطلع باشند که چه چیزی وجود دارد و مقررات قانونی چه

هست، پس اگر قانون است چرا محرمانه است؟ این مصوبه هم باید مثل تمام مصوبات شورای عالی انقالب فرهنگی به همه ابالغ شود و اجرا شود. پس همین که محرمانه شده است دلیل بر این است که خودشان هم می دانند این غیر قانونی است و این مصوبه بر خالف حقوق اساسی ملت است و

پنهانش کرده اند. پس به نظر من باید مرجعی باشد و رسیدگی کند که چرا مصوبه ای که الزم االجراست و از مصوبات شورای عالی انقالب فرهنگی است باید به صورت محرمانه تصویب شود؟ و

اگر الزم االجراست چرا باید پنهان شود؟ و اگر پنهان شدنش به این دلیل است که خالف حقوق اساسی مردم است چرا اصال چنین مصوبه ای وجود دارد؟ به نظر من کسانی که این مصوبه را

تصویب کرده اند قطعا باید پای میز محاکمه کشیده شوند. بشر حقوق گزارشگران کمیته

 ------------ --------

رسمی   كشور 20 ثبت در ارز و كاال قاچاق دالر ميليارد 

ميليارد دالر اعالم مي شود، آخرين68در شرايطي كه واردات رسمي كاال در سال گذشته ميليارد دالر كاالي قاچاق كه كشف و ضبط شده است، خبر20گزارش هاي رسمي ازثبت بيش از

مي دهند. به گزارش خبرنگار ايلنا، بخش قابل توجهي از كاالهاي ثبت شده از سوي ستاد مبارزه با قاچاق كاال و ارز به كاالهاي يارانه اي همچون سبد سوختي اختصاص دارد و بخش قابل توجه ديگري شامل پوشاك

وكاالهاي مصرفي است. بازمي گردد كه براساس آن ميزان86آخرين آمار رسمي ستاد مبارزه با قاچاق كاال و ارز به سال

ميليارد دالر اعالم شده بود. اين گزارش ويژه كه به رييس13كاالي قاچاق ثبت و ضبط شده معادل جمهور ارايه شد، دولت را برآن داشت تا نسبت به اجراي سهميه بندي بنزين اقدام كند، زيرا بخش

قابل توجهي از پرونده هاي مربوط به آن را قاچاق سوخت تشكيل مي دادند. با وجودي كه دولت نهم مبارزه با قاچاق كاال و ارز را در گرو هدفمندكردن يارانه ها عنوان مي كند، اما عملكرد مبارزه با قاچاق كاال طي پنج سال گذشته حاكي است كه عمال هيچ اتفاق ويژه اي براي مقابله با قاچاق صورت نگرفته

است. براساس گزارش هاي رسمي كه از سوي ستاد مبارزه با قاچاق كاال و ارز در اختيار كميسيون اقتصادي

ميليارد دالر بوده كه اين رقم در آمارهاي6 قاچاق كاال و ارز به ميزان 83مجلس قرار گرفته در سال ميليارد دالر يعني نزديك دو و نيم برابر افزايش يافته است، اين درشرايطي است كه20سال جاري به

ميزان واردات رسمي نيز به همين ميزان افزايش داشته است. بر اساس آخرين آمار اعالم شده از سوي گمرك ميزان واردات كاال در شش ماه نخست سال جاري

ميليون دالر به ثبت رسيده كه نشان مي دهد، درهاي كشور چه به صورت600ميليارد و 23بالغ بررسمي و چه غير رسمي بر روي كاالهاي خارجي باز است.

------------ --------امنیتی   نیروهای بند در ایران روزنامه نگاران

 

در روزها و هفته های گذشته فضای رسانه های ایران بیش از پیش امنیتی شده است. هر روز بر تعداد

روزنامه نگاران زندانی افزوده می شود. ظاهرا سرنخ تمام احضارها و بازداشت های اخیر در دستماموران وزارت اطالعات و نهادهای امنیتی است.

رادیو آلمان:دخالت در کار رسانه ها، معموال با ارسال نامه ی کتبی یا از طریق تذکر شفاهی، و به که۸۸وسیله ی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی انجام می شود. از آبان ماه سال

محمد علی رامین به این سمت منصوب شد، این دخالت ابعادی گسترده تر به خود گرفته است. توقیف ده ها روزنامه و سایت خبری اینترنتی و محدودیت های فلج کننده ای که بر رسانه ها تحمیل شده،

کار خبررسانی مستقل را دشوارتر از پیش کرده است. در روزهای گذشته تغییر نگران کننده ای در شیوه ی برخورد با اهل مطبوعات به چشم می خورد؛ اکنون

نیروهای امنیتی و وزارت اطالعات دامنه ی کار خود را چنان گسترش داده اند که وزیر ارشادپاسخگویی در مورد وضعیت روزنامه نگارن دستگیر شده را بر عهده ی وزیر اطالعات گذاشته است.

بازداشت شدگان در انتظار پاسخ وزیر اطالعات بهمن ماه، گفته است، وضعیت صنفی و حرفه ای خبرنگاران۲۴وزیر ارشاد، محمد حسینی، روز شنبه،

بازداشت شده را پیگیری و بررسی خواهد کرد. به گزارش ایلنا، محمد حسینی »در خصوص آخرين وضعيت خبرنگاران و روزنامه نگاران بازداشت شده گفت: در اين مورد وزير اطالعات پاسخ خواهند

خرداد، به ویژه در روزهای گذشته دستگیری۲۲داد.« گرچه در ناآرامی های پس از انتخابات روزنامه نگاران پس از احضار آنها از سوی نهادهای اطالعاتی انجام شده است، مسئوالن این

وزارتخانه تا کنون از اظهار نظر در این باره خودداری کرده اند. ۴۷ بهمن، از زندانی بودن ۱۵»کمیته حمایت از روزنامه نگاران« در نیویورک، حدود ده روز پیش،

تا۱۹۹۶روزنامه نگار در ایران خبر داد. این کمیته با صدور بیاینه ای نوشت، این تعداد بازداشتی از سال کنون در هیچ کشوری سابقه نداشته و ایران در این زمینه از چین هم پیشی گرفته است. اکنون تعداد

نفر فراتر رفته است. ۶۵روزنامه نگاران زندانی از »گذر هنرمندان« یا بازداشتگاه روزنامه نگاران؟

به نظر می رسد با افزایش شمار کسانی که از سوی وزارت اطالعات بازجویی و به زندان ها منتقل شده اند، این وزارتخانه مجبور به راه اندازی دفتر جدیدی نزدیک میدان آزادی شده است. اغلب

روزنامه نگارانی که اخیرا بازداشت شدند، از طریق تلفن به این دفتر جدید احضار شده بودند. »دفتر پیگیری وزارت اطالعات« که پیش از این کار احضار افراد را برعهده داشت، در چهارراه ولی عصر

قرار دارد. مطابق خبرهای رسیده از تهران، بسیاری از کسانی که در روزهای گذشته بازداشت شده اند، به

ساختمانی در خیابان »برادران مظفر« فراخوانده شده اند. تابلوی این ساختمان تنها با عبارت »دفتر پیگیری« مشخص شده و وابستگی آن به وزارت اطالعات در این تابلو مشخص نیست. اغلب کسانی

که به این دفتر مراجعه کرده اند، پس از بازجویی اولیه به زندان اوین منتقل شده اند. این خیابان در حالی به محل بازجویی از روزنامه نگاران تبدیل شده که قرار بود »گذر هنرمندان« باشد. به گزارش

بهمن گفته است:۱۹روابط عمومی شهرداری، معاون سازمان زیباسازی شهر تهران، مهدی گلشنی، »با توجه به قرار داشتن فرهنگستان هنر در این خیابان، تصمیم بر این است که این خیابان به گذر

هنرمندان تبدیل شود.« خبرهای ضد و نقیض در مورد بازداشت ها

تعداد دقیق و محل نگهداری روزنامه نگارانی که از سوی نیروهای امنیتی احضار یا بازداشت شده اند مشخص نیست. در روزهای گذشته در مورد برخی از روزنامه نگاران خبرهای ضد و نقیضی منتشر

شده است. نمونه ای از این خبرها به سرنوشت همکاران سایت اینترنتی »آینده نیوز« مربوط می شود. بهمن، به این سایت۲۴ بهمن ماه به روز نشده است. تنها خبری که روز شنبه، ۲۱این پایگاه خبری، از

اضافه شده، حکایت از تعلیق فعالیت های »آینده نیوز« و دستگیری مدیر آن، فواد صادقی دارد. بنابر بهمن از سوی نیروهای امنیتی دعوت شد و پس از۲۱این گزارش، صادقی »عصر روز چهارشنبه

حضور به همراه مأموران در دفتر سایت "آینده" بازداشت شد.« سایت آینده می نویسد: »مأموران مراجعه كننده رفتار مؤدبانه ای داشتند ... و به غیر از صادقی، دیگر

كاركنان "آینده" بازداشت نشده اند.« سایت »جرس« چند ساعت بعد نوشت: »اطالعات موثقی که به جرس رسیده است نشان از آن دارد که این خبر توسط نیروهای امنیتی بر روی این سایت قرار

گرفته است و نه تنها مدیر مسئول که تمام افراد شاغل در سایت دستگیر شده اند.« سپاه پاسداران، رقیب وزارت اطالعات؟

وزارت اطالعات تنها نهاد امنیتی نیست که در بازداشت روزنامه نگاران و اخالل در کار آنها فعالیت دارد. واحد اطالعات سپاه پاسداران، که از آن به عنوان وزارت اطالعات موازی نیز نام برده می شود، از نهادهایی است که در شناسایی و بازداشت مخالفان و معترضان نقشی اساسی بر عهده دارد. این

تشکیالت به جز »زندان توحید« و »بازداشتگاه پادگان عشرت اباد« که اداره ی آن را مستقیما در زندان اوین« نیز به عنوان بازداشتگاه اختصاصی خود استفاده می کند. ۲۰۹اختیار دارد، از »بند

گفته می شود، گروهی که خود را »ارتش سایبری ایران« می نامد نیز از زیرمجموعه های واحد اطالعات سپاه پاسداران است. این گروه خود را مستقل معرفی می کند و مسئولیت هک کردن سایت

»رادیو زمانه« و چند سایت خبری حامیان "جنبش سبز" را بر عهده گرفته است. سایت های »جرس«، بهمن ماه، توسط این گروه از کار افتادند، پس از چند۲۳»تحول سبز« و »کلمه« که روز جمعه

ساعت فعالیت خود را از سر گرفته اند. بهمن، از قول مدیر سایت »کلمه« نوشت: »با توجه به امنيت۲۴سایت »نهضت سبز آزادی«، شنبه

درصد از۵۱باالی سايت کلمه، اين حمله تنها با همکاری شرکت های زيرساخت مخابرات ممکن بود.« سهام شرکت مخابرات ایران در مناقصه ای پر ابهام، مهرماه سال جاری به یکی از موسسه های

وابسته به سپاه پاسداران واگذار شد. این مناقصه که زیر عنوان خصوصی سازی انجام شد، بزرگترین معامله تاریخ بورس ایران خوانده می شود. در این مناقصه یک شرکت خصوصی به دلیل »نداشتن

صالحیت امنیتی« از رقابت کنار گذاشته شد.------------ --------

خامنه ای   به بین المللی سازمان شش نامه 

در آستانه اجالس شورای حقوق بشر سازمان ملل در باره ایران، شش سازمان بین المللی در یک نامه سرگشاده به سید علی خامنه ای، رهبر مذهبی و سیاسی جمهوری اسالمی ایران خواستار آزادی

نویسنده، روزنامه نگار و وبالگ نویس شدند. ۶۰ بهمن( شش سازمان۲۵ فوریه / ۱۴به گزارش دویچه وله:در نامه سرگشاده ای که روز یکشنبه )

حمایت از حقوق نویسندگان و خبرنگاران به آیت الله سید علی خامنه ای نوشته اند، آمده است که نویسنده، خبرنگار و وبالگ نویس در زندان های جمهوری اسالمی به سر می برند. این شش۶۰دست کم

سازمان تصریح کرده اند که زندانی کردن آنها نه تنها حقوق بین المللی بلکه حتا حقوق مصرح در قانوناساسی جمهوری اسالمی ایران را نیز نقض می کند، زیرا آزادی بیان و قلم در آنها تصریح شده است.

این شش سازمان عبارت اند از: سازمان بین المللی قلم )پن(، سازمان گزارشگران بدون مرز، ایندکس سانسور، کمیته حمایت از خبرنگاران، خبرنگاران کانادا برای آزادی بیان و سازمان بین المللی

ناشران. فوریه( قرار است مسئله وضعیت حقوق بشر در ایران در "شورای حقوق بشر۱۵روز دوشنبه )

سازمان ملل" در ژنو مطرح شود. در این نامه آمده است که »طی ده سال گذشته این باالترین تعداد است که در کشوری به یکباره

همکاران ما به زندان افکنده می شوند«. نویسندگان نامه متذکر می شوند که رهبر انقالب، آیت الله خمینی به مردم ایران یک "جامعه آزاد" را

وعده داده بود. آنها می افزایند که رهبری تهران باید به این وعده جامه ی عمل بپوشاند و با آزادی نویسندگان، خبرنگاران و وبالگ نویسان اجرای قانون اساسی ایران را تضمین کند. این نویسندگان به

خاطر آزادی بیان و انتشار اطالعات آزاد روانه ی زندان شده اند. خردادماه و گزینش محمود احمدی نژاد به عنوان۲۲در پی انتخابات ریاست جمهوری پرمناقشه در

رئیس جمهوری اسالمی، در موج اعتراضات هزاران نفر از جمله نویسندگان، خبرنگاران و وبالگ نویسان دستگیر شدند. ده ها نفر نیز در حرکت های اعتراضی در سطح ایران جان خود را از

دست دادند. در آستانه اجالس دوشنبه ی شورای حقوق بشر سازمان ملل، دولت جمهوری اسالمی گزارشی در

زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران به این شورا ارائه داده است. به گفته ی نهادهای بین المللی حقوق بشر، رویکرد مقامات جمهوری اسالمی در این گزارش چنین است که گویی در ایران مشکلی به نام

حقوق بشر وجود ندارد. در حالی که هر روزه فعاالن حقوق بشر در ایران دستگیر می شوند، در گزارش دولت جمهوری

اسالمی ادعا شده است که صدها سازمان غیردولتی در زمینه حقوق بشر در ایران فعال هستند. عضو »کمیته گزارشگران حقوق بشر« در زندان بسر می برند۸هم اکنون شماری از زنان و دست کم

که جرم آنها تنها فعالیت مستقل در حوزه حقوق بشر است. »کانون مدافعان حقوق بشر« که توسط خانم شیرین عبادی و جمعی از حقوقدانان سرشناس ایران ایجاد شده و تنها نهاد معتبر و مستقلی بود

که وضعیت حقوق بشر در ایران را زیر نظر داشت، از فعالیت بازمانده و دفتر آن پلمب شده است.------------ --------

والنتاین   روز مناسبت به تهران در سرخ وگل عشق حضور 

مردان وزنان جوان آشکار دستان یکدیگر را می گیرند. علیرغم کشمکش های سیاسی ،اعتراضات خشونت آمیز ، مناقشات هسته ای وافزایش سرسام آور

مصادف با روز ولنتاين یا روز عشق2010-2-14قیمت ها ،امسال خیابان های تهران در روز یکشنبه

شاهد حضور مردان و زنان جوانی بود که آشکارا دست در دست یکدیگر راه می روند وبه یک دیگر گل سرخ تقديم مي کنند و در همین حال مغازه های پایتخت ایران مملو از روبان هاي قرمز ، شمع و

بادکنکهاي قرمز رنگ با طرح قلب می باشد. خبرگزاري رويترز در گزارشي از تهران به قلم پريسا حافظي مصاحبه هایی را با شهروندان ایرانی

انجام داده است ونظرات آنان را در این باره جویا شده است . ساله که يک معمار است و در حال خريد عطر به عنوان هديه از مغازه اي در27شاهرخ صداقتي

مرکز تهران است می گوید از سياست خسته شده ام به همین دلیل من امسال از دوست دخترمخواسته ام تا روز ولنتاين را باشکوه تر از سالهاي گذشته جشن بگيريم.

با اینکه روز ولنتاين در ايران به عنوان کشوري اسالمي رسما ممنوع نيست ،اما تندروها همواره نسبت به تهاجم فرهنگی غرب در این باره هشدار داده اند و بر اساس قانون شريعت اسالمي در

ايران زوج هايي که با يکديگر ازدواج نکرده اند حق اختالط ندارند. جوانان ايراني خواستار آزادي های اجتماعي ،شغل ،مسکن و کاهش هزينه هاي ازدواج و مهريه هستند

و در همین حال در روز ولنتاين نشان دادند که چه احساسات شديدي نسبت به یکدیگردارند. يک استاد رشته روانشناسي که دانشگاه تهران تدریس می کند می گوید ، جوانان مي خواهند به سبک

خودشان زندگي کنند ، آنان به اينترنت دسترسي دارند و می بییند که جوانان سراسر جهان چگونهزندگی مي کنند.

سال تشکيل شده ،30 ميليوني ايران از افراد زیر 73 درصد جمعيت 60با توجه به اینکه که بيش از مراسم روز ولنتاين که از نام يک قديس مسيحي اقتباس گردیده به وسیله ای برای کسب درآمد در

اين کشور تبديل شده است. فردی که در شمال تهران به کار گل فروشی اشتغال دارد در اين خصوص می گوید گلهايمان تمام

شده است ،حتي نوجوانان نيز براي افرادی که دوست دارند گل مي خرند. امروز يک روز بسيار خوب کاري براي گل فروشي ها در اينجاست ، وي در ادامه به ايرانيان مقیم خارج که مي خواهند براي

افراد مورد عالقه خود در ايران گل ارسال کنند گفت که سفارش های آنها را می پذیرد ،اين در حالي است که وقوع انقالب ايراندر سه دهه پيش که باعث سرنگوني حکومت شاه شد، منجر به مهاجرت

بسیاری از ايرانيان به خارج از کشور شد. در این گزارش آمده است که صاحبان رستوران ها مي گويند که کلیه میزهایشان در این روز رزرو

شده است ،در همين حال برخي از رستوران ها نيز براي ترغيب جوانان ايراني به جشن گرفتنمراسم روز ولنتاين به همراه صرف شام از نوشته هايي در اين رابطه استفاده کرده اند.

ساله که آموزگار زبان انگليسي است خاطرنشان کرد ، من براي دوست دخترم28سامان رحماني يک جعبه شکالت خريده ام و او را امشب به رستوراني مجلل دعوت خواهم کرد.

در پایان این گزارش آمده است که ايران همچنان درگير ناآرامي داخلي است و سران تندروي این کشور درپی انتخابات رياست جمهوري ماه ژوئن همچنان تحت فشار قرار دارند ،مخالفان ميانه روي

ايران معتقدند که جهت انتخاب دوباره محمود احمدي نژاد به سمت رياست جمهوري در اين انتخابات تقلب صورت گرفته است ، ودر مقابل مقامات ايران اعالم کرده اند که انتخابات رياست جمهوري ماه

تاکنون بوده است. 1979ژوئن این کشور سالمترين انتخابات از زمان انقالب سال همزمان با اين اختالفات داخلي ،ایران با فشار فزاينده بين المللي به منظور تشديد تحريم ها عليه

برنامه هسته اي اش مواجه است ، این مساله می تواند به اقتصاد اين کشور آسيب برساند. العربیه

رهبر بی مردم یک مصائبآید می در دادشان دارد، رهبری به نیاز جنبش شود گفته اینکه از ها خیلی روزها این

، جنبش سران به رهبری واژه نامگذاری از دوری و ترس این من نظر به که حالی درو رهبری ساختار متوجه برگردد کروبی و موسوی آقایان عملکرد به آنکه از پیش

گریزان رهبری هرچه از را مردم اساسا که است ایران سیاسی نظام در فقیه والیت . رهبر و است رهبر بی جنبش این شود می گفته بسیار معموال همین برای سازد می . . بی جنبش اما گویند می هم کروبی و موسوی خود حتی را این هستند مردم خود

. جنبشی یک در عبدی عباس قول به گمانم به بود نخواهد مصائبی بی جنبش رهبری،گیرد می را خودش تصمیم خیابان در کس هر و زند می را خودش حرف فرد هر که

.… عالم کجای در ، آن از مهمتر خورند می را سیاست چوب آنها همه که است معلوم .… که کرد پیدا را حرکتی توان می عالم کجای است قوت نقطه یک رهبر نداشتن

.… باشد نداشته رهبری

. نوشت خواهم بیشتر مصائب این مورد در ها بعد

روتیتر و است مادر فیلم از برگرفته آن تیتر که الین آن روز مسافر ستون در مطلبممسیح مصائب فیلم از گرفته بر هم آن

! ندارند رهبر که بس از مردند مردم ای خامنه آقای

بخش به رهبر عنوان به باشم داشته توقع شما از که است خیالی خوش دانم میتوجه داشت حضور بهمن دوم و بیست راهپیمایی در که جوانی زن یک نامه از کوتاهی

کنید.

مردم با شکل هم بهمن، دوم و بیست راهپیمایی در نوشت، برایم ایران از جوانی زن. بپیوندم معترض سبزهای به معین ساعت یک در و باشم امن تا شدم حکومت هوادار

. آنها بشناسند، مرا آنکه بی رفتم می راه آنان همپای و حکومت هوادار مردم کنار درشانه به شانه و آرام و ساکت من و دادند می سر فتنه نابودی شعار و رهبری بر درود . رهبر به دل ته از و صادقانه چه که دیدیم می و بود گرم شان نفس رفتم می راه آنها . بر مرگ صدای ناگهان اند بسته دل است تر نزدیک رهبری به که نژادی احمدی و

دندان با و داد باد بر چادر که کرد خشمگین چنان را پیرزن جوان، دختر یک دیکتاتور . من کرد خون از پر یش استخوانی مچ های استخوان به رسیدن تا را دختر های دست

های لب مگر اما نیافتم خودم مردم به پیوستن برای فرصتی هیچ راهپیمایی انتهای تادخترکی زخمی مچ و کرد می وظیفه انجام اش رهبری از دفاع در که پیرزنی خونی

. کرد می رهایم لحظه یک بود آمده خیابان به رهبری بی که

! ای خامنه آقای جناب

همین مردم از برخی چقدر شما به آداب مبادی و آرام سبک به نوشتن نامه دانید میبخش چنان رهبر یک مقام در که شگفتا کند؟ می عصبانی گاهی و غمگین را کشور

بخشیدن از که اید تارانده و رنجانده خود از را کشور یک مردم از چشمگیری هایبرابر در اگر ما به زنند می طعنه و کنند می دریغ هم شما به ها واژه ترین معمولی

زار و ضعیف پندارد می دشمن و خورده فریب جملگی را غیرثناگویانش که رهبریبنویسیم.

زندان از وقتی که کسانی هستند هنوز خوردگان فریب همین میان در که شگفتامی نگاری نامه شما به آرام کلمات با و کینه بی هم باز برهند هم شما ماموران سخت

. از شده رها ایرانی نگار روزنامه بهاری مازیار آنها از یکی افتد کارگر شاید تا کنند. است ایران از آزادتر جایی مقیم و ایران زندان

! ای خامنه آقای

جرم به را نگارم روزنامه همکار بهاری، مازیار که ای خانه کنند می فکر شاید ها خیلینامش مازیار برای دیگر شد، انفرادی سلول میزبان روز هشت و صد نگاری، روزنامهبی آیا ببینید و کنید نگاه خوب اما نیست مادری سرزمین یادآور نیست، پدری خانه

هنوز اش، خسته جسم و روح بر شکنجه رد ماندن برجای رغم علی او که نیست نظیردر که کسی از است نشده امید نا هنوز و است بسته خانه این آبادی به امید چشم

است؟ نشسته خانه بزرگ جای

بر بازجویان لگد و مشت از تلخ خاطره مشتی جز آن از که نیست آسانی جای زندان . و شود نصیب حق به چه زندان باشد ریختن دور قابل آسانی به چیز همه و بماند جای

مدتی، تا رهیده زبند زندانیان حداقل و رود می نشانه را آدمی امید معموال ناحق، چه . صدای زنگ زندان، کنند نمی نگاه رسانان یاری و راهگشایان چشم به زندانبانان به

باشی گیر گوشه شاید ها مدت تا برهی زندان از وقتی و کند می عوض هم را زندانی . یا شده آزاد زندانیان که است همین برای نباشد بند از قبل صدای بلندای به صدایت و

در تری امن جغرافیای اگر یا و شان آزادی جغرافیای جبر به شوند می ساکت. برنیاید کینه جز زندانی صدای زنگ از آنگاه گیرد، قرار اختیارشان

کارشناسان محضر در و اوین در روز هشت و صد که نیوزویک خبرنگار بهاری، مازیارسلول در را مرگ که کشوری از دور ها فرسنگ روزها این است، بوده بازجویان و

. آزاد زندانی است نوشته نامه شما برای بود، کشیده اش رخ به کرات به انفرادی هایکند درک باید که آنگونه نتواند کسی بندهایش هم باقی و او خود جز شاید که ای شدهبرخی شاید البته و اند کرده تحمل کودتا نخست روزهای در را دشواری رنج چه آنها که

برای خویش همکاران کردن تحقیر با که رنجی هم فارس خبرگزاری خبرنگاران از. کنند اعتراف تاریخ برای آینده در را اند بوده شاهد اعتراف دریافت

! ای خامنه آقای جناب

همان با امن، جغرافیای یک از توانست می زندان از رهیده نگار روزنامه این صدایانتقام تا گیرد خدمت به را گان واژه ترین آلوده و باشد همراه نفرت و کینه زنگ

. بغض از سرشار اش نامه بگیرد شما از را تنهایی و تحقیر های سلول دشوار روزهای . به شما عالقمند روحیه و شما خانه سادگی به که آنجا خاصه نه کینه، اما بود

و ندارد شما از شکایتی اما کشیده بسیار شکنجه گفت که آنجا و کرد اشاره کتابخوانی : جلوی دارد خبرنگاری بینید می که دیگر بار ای، خامنه آقای جناب نوشت سپس

“ : شکنجه را او باشید داشته یاد به مرا حرف این کند می بخشش طلب شما از دوربین.” اند کرده

! ای خامنه آقای

. نامید می خورده فریب که مردمی از نسازید پریشان سبب بی خویش خاطر و خیال .” قاموس “ در مردم این دید خواهید را آسیب کمترین مردم دست این از راستی به

واژه این نشیند نمی بار به ها زودی این به و است سنگینی و ثقیل واژه انتقام شان ” فریب. “ و گیرند نمی جای ، مردم از شما تعریف محدوده در که کسانی مسموم

آزاد محدوده که هستند هایی آدم دست همین از شوند می تعریف زده غرب و خوردهبه و بگذارند پای زیر خویش ادب و انسانیت تا کند نمی شان هوایی هم غرب دنیای

. بازجو ادبیات روز هشت و صد کنند دری پرده فحاشان، و گان لوده سیاق و سبک. دهد تغییر را انقالب نه و بود معتقد اصالح به که نگاری روزنامه یک ادبیات نتوانست

مردم را آن شما که نگار روزنامه یک تدبیر بر تاثیری تهدید، و تحقیر رو هشت و صد . که بسیارند ایران در او مثل و است مانده باقی خودش همچنان او نداشت دانید نمی

می میدان به رنگ یک و سالح بی کماکان رنگارنگ، آورهای اشک گاز و باتوم برابر درانقالب سالگرد راهپیمایی در شده سرکوب و ساکت مردم این همه حضور شما و آیند

آنکه از غافل فروشید می جهان به را فخرش و زنید می سند خودتان مردم نام به رامراسم یک در را مردمش با حاکمیت یک مواجهه نحوه شما، تشکر پیام از بیش جهان

که بود دیده نگاران روزنامه شهروند های تصویر و ها فیلم طریق از ملی، جشن. شد هوا زمین و آسمان در لگد و باتوم و گلوله شیرینی، و گل جای به چگونه

بهمن، دوم و بیست راهپیمایی برای شما تشکر پیام بگویم، تا نوشتم را همه اینها ” “ ” که “ دهد می گواهی خورده فریب و بصیر شقه دو به مردم باره چندین تقسیم

روبروی از که است همین برای و ندارید کشور مردم همه رهبری برای تمایلی شما. نیستید نگران کشور یک مردم گرفتن قرار هم

و لخت به راضی خیلی بهمن دوم و بیست راهپیمایی در هم شما مردم همه چه اگربی از دلخراش های صحنه اما اند نبوده عام منظر در خورده فریب مردم کردن برهنه

که موسوی میرحسین نه شمایید آن مسوول که بود بسیار هم مردم بر مردم مهری . شما تازه کند می توصیه معترض مردم به را شما مردم رعایت اش بیانیه هر درخود برای هم را نام همین موسوی اما هستید کشور یک قانونی و رسمی رهبری

روزها این ایران در رهبر بی مردم مصایب که است همین برای و است نپذیرفته. بگنجد تصور در که است ازآن بیش بسیار

مزدوران و معاند را مردم از بخشی که دارید اصرار کماکان شما چه اگر طرفی ازکه کنید دقت است خوب اما کنید معرفی پرانگیزه مردمان را دیگر بخشی و بیگانه

کل دروغ به نشدند حاضر هم بیگانه مزدوران و معاندان و خوردگان فریب همینهم باز بهمن دوم و بیست راهپیمایی فردای از و بزنند سند خود نام به را راهپیمایی

مردم رعایت به توصیه را یکدیگر معترضان که شد گرفته سر از درونی نقدهای . . دیدیده بارها چنانچه دیدیم را شما مردم ما یعنی کردند می دولت هوادار

همواره. و اند کینه از تر خالی دانید می خورده فریب را آنها شما که کسانی بودیمکه کنند می توصیه معترضان جنبش درونی نقد در را خود معترض همراهان و یاران

و مطالعه مورد و دید کشور همین اهالی عنوان به باید هم را حاکمیت هوادار مردم . می انکار همچنان ایران دیگر مردم این اما شما قاموس در که دریغ داد قرار احترام

. کنید می رهبری خود سبک به همچنان شما و شوند

! مردم الکار، ممنوع مردم شده، الخروج ممنوع مردم بند، در مردم ای خامنه آقایدر امیدوار هنوز که مردمی و خورده کتک مردم شده، تحقیر مردم تحصیل، از ممنوع

با و کرات به و بارها و کشورند یک مردم جملگی اند، مانده باقی ایران اعتراض میدانخواسته هم شما از دارید دل به مردم این از شما که ای کینه از تر کینه بی و بغض

مرام شما که بس از مردند مردم همین از بسیاری اما باشید مردم یک رهبر که بودندشما مردم و کردید فراموش رهبری

. کردند شلیک دیگری آن مردم سینه و سر فرق بر هبرشان از دفاع نام به همنژاد علی مسیح

http://masihalinejad.com/?p=1330

. اشو. های آموزش و رهنمودها هستند زمین ایران افتخار مایه راستی به درودو خشک تعصب و خشونت نه است خردورزی و دوستی و مهر مدار بر پاک زرتشت

راستین پیامبر رهنمودهای با روشن اندیشه با هرکس شوند همین به و منطقی بی . هموندان این به کرد خواهد پیشه را مهر و خرد بگیرد خو و شود آشنا آریایی ایرانی

. باشند پاینده و تندرست و شاد همواره که باشد فرستم می .درود

 

درود بابگیرم؟ را پیوندان هم شما وقت و بنویسم که شد جالب برایم چیز چه میذانید

بزرگوارانی کتب و تاریخ راجب که ماه یک حدود است مدتی گروه این در ما نازنین همپیوند دومیاورم فرو تعظیم سر واقعا دارند غنی فرهنگ چه و میکنند مباحثه زرتشت چون

احترامی بی نه میکنند جدل نه میکنند استفاده دوستان بعضیییییی چون مناسب نا کلمات از نهباقی ایرانی و اصیل اریایی معنی به ما در چیزی اسیابان ان از بعذ البته اگر بیاموزیم که باشد

باشد ماندهسرفراز ایرانی سربلند ایران

. و هستم باور هم گرامی راحله و نیلوفر بانو با منهم سرشت نیک ایراندختان بر رودبهشون نمیشه و کنند می عوض رنگ که دهد می نشان را آخوندها خوی فرتور آن

سال کاش ای و کرد . 57اعتماد هیچ درضمن بودند نکرده اعتماد ما بزرگترهای هم با مخالفتشون رابطه این در آریابوم هموندان برخی که نداره استبداد به ربطی

. کنیم نگاه موضوعات به تر ژرف همه امیدوارم کردند اعالم را .استبدادایرانی و ایران پاینده

--- On Sat, 2/13/10, rahele missaghi <sweet_escarlet@ yahoo.com> wrote:

From: rahele missaghi <sweet_escarlet@ yahoo.com>Subject: ▌aariaboom▐═► Re: Re: Re: تصویر - فرح شهبانو دست بوسیدنTo: aariaboom@yahoogrou ps.comDate: Saturday, February 13, 2010, 10:17 AM

  بانو یک دست بوسیدن دوم و بود واضح پر شما کهمنظور بگویم ابتدا در نازنین نیلوفر بر ذرود بازمین؟؟؟چرا ایران ملکه دست کردند؟انهم داغ دوستان مه است دمکراسی مخالف کجاش

ایران پاینده اشتباهیم؟؟؟؟؟؟؟ در همه که بگویند میخواهند فقط عدهای

است افتاده سوزي روغن به ايران در اينترنت !سرعت