simorgh may1 issue16 vol1

52

Upload: shahriar-ayoubzadeh

Post on 19-Jun-2015

253 views

Category:

Documents


17 download

DESCRIPTION

Simorgh Magazine: Ottawa`s Popular Persian Magazine. In this issue:- Happy Mother`s Day- Childhood Memories: Mahmood Rahbar- Breast Cancer: Important Facts- All about Chelow Kebab and Kaleh Pacheh ( English)- And much much more.

TRANSCRIPT

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 2

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

2دوشنبه ١ فوریه ٢٠١٠ • سال اول • شماره ١١

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 3 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 4

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

ناشر: انتشارات سیمرغPublisher: Simorgh Publication

سردبیر: سعید کریمیانEditor: Saeed Karimian

مدیریت آگهی ها و بازاریابی: شهریار ایوب زادهMarketing & Advertising: Shahriar Ayoubzadeh

مسئول وب سایت سیمرغ: لیناردو گریروWebsite Coordinator: Leonardo Guareero

صفحه آرایی, گرافیک و طراح هنری : پیام کشتگانیPagination, Graphic & Design: Payam Keshtgani

تایپ : فرناز کریمیانTyping: Farnaz Karimian

با سپاس و قدردانی از همکاران ویژه این شماره: آقای محمود رهبر، خامن ندا افنانی و خامن آزیتا درداری

نقل مندرجات سیمرغ فقط با ذکر ماخذ آزاد است. سیمرغ در اصالح و ویرایش مطالب رسیده آزاد است.

مطالب همراه نام یا منبع ، نظرات نویسندگان آنها را بیان می کند به اینگونه مطالب نیست. مسئولیت نشریه سیمرغ نظر الزاما و

عهده نویسندگان آنهاست.کسب به منوط سیمرغ نشریه های آگهی و ها طرح از استفاده

اجازه کتبی است.سیمرغ در قبال آگهی های چاپ شده در نشریه هیچگونه مسئولیتی ندارد. آخرین مهلت برای درج و یا تغییرات آگهی ها برای هرشماره ، پنج

روز پس از انتشار شماره قبل می باشد.

[email protected] :امور تبلیغات و آگهی ها[email protected] :سردبیر[email protected] :اطالعات

آدرس دفتر مرکزی:508 Gladstone Ave. Suite 201-B

Ottawa, Ont. K1R 5P1Tel: 613.292.6181

Fax: 1.888.459.8681

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس دفتر مرکزی و یا

بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید. بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

اخبار علمی

اخبار کاناداو اتاوا

اخبار حوادث

به بهانه سی امین سالگرد درگذشت سهراب

حقایقی درباره سرطان سینه

ریشه ضرب املثل های فارسی

افسردگی در دوران حاملگی

هنر خوب زندگی كردن

7

10

12

16

21

22

23

27

29 اضافه وزن، خوشامدگویی به سرطان

14خاطرات کودکی، فراتر از یک خواب شیرین

18آشپزخانه یا داروخانه

5اخبار فرهنگی ، هنری

Cover Page:طراحی جلد:

پیام کشتگانی

عکس روی جلد از: سعید کریمیان

پابرهنه ای در دربار شاه عباس

روزی كه »ای ایران« میهنی ترین سرود ملی جهان شد

32

30

41

44

26

مسابقه و سرگرمی

فستیوال ها و جشن های اتاوا

مهاجر تازه وارد و مشکل دزدی هویت

31 روز مادر گرامی باد

36 جنات زندگی مونا

افسانه ی سیمرغ

داروها ی سرطان پروستات و خطر بیمار ی های قلبی

37

39

35 بیلیارد – از دیروز تا امروز

44 Chelow-Kabob / Totem pole in Ottawa

ناشر: انتشارات سیمرغناشر: انتشارات سیمرغPublisher: Simorgh PublicationPublisher: Simorgh Publication

سردبیر: سعید کریمیانسردبیر: سعید کریمیانEditor: Saeed Karimian

مدیریت آگهی ها و بازاریابی: شهریار ایوب زادهMarketing & Advertising: Shahriar Ayoubzadeh

مسئول وب سایت سیمرغ: لیناردو گریروWebsite Coordinator: Leonardo Guareero

صفحه آرایی, گرافیک و طراح هنری : پیام کشتگانیPagination, Graphic & Design: Payam Keshtgani

تایپ : فرناز کریمیانTyping: Farnaz Karimian

با سپاس و قدردانی از همکاران ویژه این شماره: آقای محمود رهبر، خامن ندا افنانی و خامن آزیتا درداری

با سپاس و قدردانی از همکاران ویژه این شماره: آقای محمود رهبر، خامن ندا افنانی و خامن آزیتا درداری

با سپاس و قدردانی از همکاران ویژه این شماره:

نقل مندرجات سیمرغ فقط با ذکر ماخذ آزاد است. سیمرغ در اصالح و ویرایش مطالب رسیده آزاد است.

مطالب همراه نام یا منبع ، نظرات نویسندگان آنها را بیان می کند به اینگونه مطالب نیست. مسئولیت نشریه سیمرغ نظر الزاما و

عهده نویسندگان آنهاست.کسب به منوط سیمرغ نشریه های آگهی و ها طرح از استفاده

اجازه کتبی است.سیمرغ در قبال آگهی های چاپ شده در نشریه هیچگونه مسئولیتی ندارد. آخرین مهلت برای درج و یا تغییرات آگهی ها برای هرشماره ، پنج

روز پس از انتشار شماره قبل می باشد.

[email protected] :امور تبلیغات و آگهی ها[email protected] :سردبیر[email protected] :اطالعات

آدرس دفتر مرکزی:508 Gladstone Ave. Suite 201-B

Ottawa, Ont. K1R 5P1Tel: 613.292.6181

Fax: 1.888.459.8681

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس دفتر مرکزی و یا

بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید. بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

اخبار علمی

اخبار کاناداو اتاوااخبار کاناداو اتاوا

اخبار حوادث

به بهانه سی امین سالگرد درگذشت سهراب

حقایقی درباره سرطان سینه

ریشه ضرب املثل های فارسی

افسردگی در دوران حاملگی

هنر خوب زندگی كردن

7

10

12

16

21

22

23

27

29 اضافه وزن، خوشامدگویی به سرطان

14خاطرات کودکی، فراتر از یک خواب شیرین

18آشپزخانه یا داروخانه

5اخبار فرهنگی ، هنری

Cover Page:Cover Page:Cover Page:طراحی جلد:طراحی جلد:طراحی جلد:

پیام کشتگانی پیام کشتگانی پیام کشتگانی

عکس روی جلد از:عکس روی جلد از:عکس روی جلد از: سعید کریمیان سعید کریمیان سعید کریمیان

پابرهنه ای در دربار شاه عباس

روزی كه »ای ایران« میهنیترین سرود ملی جهان شد

32

30

41

44

26

مسابقه و سرگرمی

فستیوال ها و جشن های اتاوا

مهاجر تازه وارد و مشکل دزدی هویت

31 روز مادر گرامی باد

36 جنات زندگی مونا

افسانه ی سیمرغ

یی سرطان پروستات و خطر بیماریی سرطان پروستات و خطر بیماریهای قلبی داروها

37

39

35 بیلیارد – از دیروز تا امروز

44 Chelow-Kabob / Totem pole in Ottawa

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 5 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

حمیده خیرآبادی درگذشت

بازیگر حمیده خیرآبادی، سرشناس ایرانی، مشهور به نادره، در تاریخ دوشنبه تهران در فروردین، ۳۰در ۸۶ سالگی درگذشت.

در ۱۳۰۳ سال در او رشت به دنیا آمد، از سال

۱۳۲۶ وارد دنیای تأتر و از سال ۱۳۳۲ وارد دنیای سینما شد.

خانم خیرآبادی در بیشتر فیلم ها و سریال ها نقش مادر را بازی می کرد.

او در مصاحبه ای گفته بود: "از سال ها پیش که خیلی جوان بودم تا حاال در اغلب فیلم هایم در نقش مادر بازی کرده ام

و بدون استثنا مادر همه هنرپیشه های معروف بوده ام."ساخته پرست میهن فیلم در بازی با خیرآبادی حمیده

غالمحسین نقشینه وارد سینما شد. انقالب از بعد و قبل خود، ای حرفه فعالیت طول در او از کرد کارگردانان سرشناس همکاری از بسیاری با ایران، مادر و کچل حسن طوقی، باباشمل، های فیلم در جمله پریان گله، دختر شاه فریدون با ماه عسل با علی حاتمی، با شاپور قریب، اجاره نشین ها و بانو با داریوش مهرجویی، رضا موتوری با مسعود کیمیایی، بچه های طالق با تهمینه میالنی، زرد قناری با رخشان بنی اعتماد، هنرپیشه با محسن

مخملباف و روز واقعه با شهرام اسدی. خانم خیرآبادی در تعدادی از فیلم های کودکانه هم ایفای نقش کرد، از جمله در فیلم کاله قرمزی و پسرخاله ساخته ایرج طهماسب و علی و غول جنگل اثر مشترک بیژن بیرنگ

خواننده ایرانی؛ سوپر استار جدید موسیقی آلمان

"آلمان موسیقی مسابقه سوپراستار" جستجوی در کانال های سوی از که برگزار آلمان تلویزیون با شنبه شامگاه می شود، مرعشی، مهرزاد پیروزی به ایرانی ساله ۲۹ جوان

پایان رسید.این مسابقه به ویژه امسال با و مفصل تدارکات با

هیجانی ویژه برگزار شد.بیش از شش میلیون بیننده در سراسر آلمان برنامه فینال رقابت موسیقی را که از تلویزیون پرطرفدار RTL پخش

می شد، دنبال کردند.هزار از بیش کلن شهر در تلویزیون مرکز استودیوی در تشویق را اصلی رقیب دو و داشتند حضور تماشاچی نفر

می کردند.فینال مسابقه آوازخوانی شامگاه شنبه برگزار شد و تا یک

رضا کرم رضایی درگذشت

رضا کرم رضایی، بازیگر پیشکسوت

تئاتر و سینمای ایران، در سن ۷۳ سالگی بر اثر ایست قلبی از دنیا

رفت.رضایی، کرم افسانه

و مسعود رسام. مجموعه های تلویزیونی پدرساالر، خانه سبز ، پدرخوانده و همه فرزندان من نیز از جمله سریال هایی است که حمیده

خیرآبادی در آن در نقش مادر ظاهر شد. ترجیح اش خانواده اعضای سایر و قاسمی، ثریا او، دختر دادند مراسم به خاک سپاری این هنرپیشه پیشکسوت، دور

از جنجال خبری برگزار شود.در اش خانوادگی مقبره در امروز صبح خیرآبادی حمیده

بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

ساعت و نیم پس از نیمه شب ادامه یافت.داوطلب از ۳۵۰۰ بیش انتخاب سوپراستار، آغاز مسابقه از در مسابقه شرکت کرده بودند که مهرزاد مرعشی و رقیب

آلمانی او منووین به مرحله نهایی رسیدند.آهنگ سه خواننده جوان دو از یک هر فینال برنامه در از یکی عاشقانه، آهنگ یک کردند. اجرا صحنه روی بهترین آهنگ هایی که به نظر خودشان در طول این مسابقه خوانده اند و همین طور آهنگی که دیتر بولن، آهنگساز پیشین گروه مدرن تاکینگ و یکی از داوران این برنامه، برای این

دو جوان ساخته بود.و سالن در حاضر جوانان که می رسید نظر به مجموع در اما می دهند، ترجیح را مرووین اجرای طرز و داوران صدا

رأی نهایی با تلفن بینندگان تلویزیون تعیین شد.و هیجان از آکنده فضایی در شب، نیمه از پس ساعتی اعالم و آمد سالن به آرا شمارش هیئت نماینده التهاب، کرد که مهرزاد مرعشی با کسب ۵۶ درصد آرا برنده نهایی

مسابقه سوپراستار موسیقی آلمان است.در گزارش رسانه های آلمان از منش انسانی مهرزاد در برابر رقیب خود، ستایش کردند و همچنین از برخورد گرم و رفتار

دوستانه او بر صحنه تأکید شده است.

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 6 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

فرزند آقای کرم رضایی گفت که پدر وی به دلیل عفونت ریه ۲۵ روز در بیمارستان مهر تهران بستری بوده و صبح روز

۱۴ فروردین )۳ آوریل( درگذشته است. و بود کرمانشاه سنقرآباد در ۱۳۱۶ متولد کرم رضایی رضا نمایشی هنرهای زمینه در فعالیت سابقه قرن نیم حدود

داشت.وی در سال ۱۳۳۸ از هنرستان هنرپیشگی تهران و در سال مونیخ دانشگاه تئاتر و تلویزیون و فیلم انستیتو از ۱۳۴۶

آلمان فارغ التحصیل شد.می توان کرم رضایی رضا فیلم های و نمایش ها عمده از تجاوزگران، بازرس، جوانی، رابطه همکالس، مهمان، از: بنگاه ری، مسافر جدید، مستأجر والدین، کلبه فیزیکدانان، دیوانه وار، شانس، آقای پنجم، فصل اسکوربال، تئاترال، اعدامی، نرگس، پنهان، رابطه نیش، خونسردی ، کمال در

خواستگار و در شهر خبری نیست نام برد. متعدد، های نمایشنامه و ها فیلم در بازی بر عالوه وی نویسندگی و کارگردانی تئاتر، ترجمه ادبیات نمایشی و سال

ها تدریس هنرهای نمایشی را در سابقه خود داشت.

بلیت هایی که چهارساعته تمام شد

پرشیامگ - بلیت های همایون کنسرت شجریان و هم نوازان چهارساعته حصار؛ محمدعلی شد. تمام ل مسئو ( فیعی ربرگزاری کنسرت های شرکت دل آواز( گفت:

همان روز پنج شنبه حدود ساعت دو بعداز ظهر پس از حدود ۴ ساعت از آغاز فروش اینترنتی، بلیت های این کنسرت تمام

شد.البته برخی دوستانی که هنوز پول بلیت های را نتوانسته بودند، پرداخت کنند تا امروز توانستند مبالغ را پرداخت کنند لذا تمام بلیت ها به فروش رفته است. ظرفیت مرکز همایش های برج میالد یک هزار و ۵۰۰ نفر است به این ترتیب ظرف مدت ۴ ساعت حدود ۳ هزار بلیت این کنسرت باید به فروش رفته نوازان حصار؛ گروه هم و همایون شجریان کنسرت باشد. در ۸ شب ساعت هفته این شنبه سه و شنبه دو روزهای

مرکز همایش های برج میالد برگزار می شود.

کیومرث ملک مطیعی در گذشت

کیومرث ملک مطیعی و تئاتر سینما، بازیگر شنبه روز تلویزیون ۱۰( فروردین ۲۱ ۷۴ سن در آوریل( بیمارستان در سالگی تهران شریعتی دکتر قلبی ایست دلیل به

در گذشت.آقای ملک مطیعی که متولد انزلی بود، در دهه ۱۳۳۰ در شهر از آن در دهه پنجاه تئاتر پرداخت و بعد بازی در رشت به

وارد سینما شد.نقش سینمایی فیلم ۵۰ به نزدیک در سینما بازیگر این

ایران از موزه بریتانیا درخواست خسارت کرد

اسالمی جمهوری ایران، از موزه بریتانیا، ارسال عدم دلیل به یک گنجینه مربوط به باستان، ایران دروان هزار ۳۰۰ درخواست

شجاع الدین شفا در گذشت

شفا الدین شجاع پژوهشگر و نویسنده جمعه شامگاه ایرانی سن در فروردین ۲۷پاریس در سالگی ۹۲

درگذشت.شجاع الدین شفا در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در در فرهیخته خانواده ای در شد. متولد قم شهر رشته در تهران دانشگاه

به تحصیل فارسی ادبیات پرداخت و تحصیالت خود را در بیروت و پاریس تا اخذ درجه

دکترا در رشته ادبیات تطبیقی ادامه داد.کتاب مانند ادبی معروف متون از برخی شفا شجاع الدین نوشته ایتالیایی ادبیات شاهکار الهی"، "کمدی جلدی سه دانته، و آثاری از شاعران رومانتیک فرانسه مانند المارتین و

شاتوبریان را به فارسی برگردانده بود.با و داشت احاطه فارسی ادب میراث به شفا شجاع الدین

نثری روان و فاخر و آهنگین می نوشت.فرهنگی پست های انقالب از پیش دوران در شفا آقای باالیی داشت. او مدتی دبیرکل شورای فرهنگی سلطنتی بود

و ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت.گفته اند که برخی از متون معروف منسوب به محمدرضا شاه نطق های از بسیاری و "انقالب سفید" کتاب مانند پهلوی معروف او مانند سخنرانی خطاب به کوروش کبیر در مراسم

جشن های ۲۵۰۰ ساله به قلم آقای شفا بوده است.شجاع الدین شفا پس از انقالب به ویژه در عرصه فرهنگ و ادب با نظام اسالمی به مبارزه پرداخت و در جدال با موازین

اعتقادی جمهوری اسالمی چند کتاب منتشر کرد.

جهان قشقایی خواننده ایرانی درگذشت

جهان - ما موسیقی قشقایی خواننده ایراني سالگي ۵۵ سن در درگذشت. آمریکا در جهان قشقایي معروف خواننده جهان( به) موسیقي پاپ شب ۲۲ حمله اثر بر فروردین

قلبي درگذشت.جهان که در سال ۱۳۳۴ شمسی به دنیا آمد، در طول بیش آن با را زیادی های ترانه خود هنری فعالیت سال ۴۰ از روانه را بسیاری های آلبوم و خواند خود محزون صدای بازار موسیقی کرد. جهان مقیم لس آنجلس بود که به حفظ وابستگی خود به محیط ایران و دلتنگی در غربت و در عین سیزدهم برای بود قرار او بود. معروف خوشرویی به حال فروردین ماه در ایران باشد که به دالیل کاری این سفر به عقب افتاد که با مرگ مواجه شد. یکی از ترانه های معروف

او به نام نگاه کن برگرفته از شعری از فروغ فرخزاد است.از این هنرمند آلبوم های شهر عشق، به یاد بزرگان، لحظه های عاشقی، طلوع فردا، خبر تازه، از دست عشق، سرگذشت،

پرنده و پرواز به یادگار مانده است.

افزود شهرتش به اخیر سالهای در آنچه ولی کرد آفرینی حضور وی در مجموعه های تلویزیونی شب هزار و یکم، زیر

آسمان شهر و مدرسه ما بود. در کارنامه بازیگری چهار دهه اخیر آقای ملک مطعیی فیلم هیچگاه مدت این در وی و شود می دیده متنوعی های فعالیت هنری را ترک نکرد. وی بازی در فیلم هایی نظیر شهر شراب، ماهی ها در خاک می میرند، کالغ، نفس بریده و فریاد زیر آب را در کارنامه خود دارد که مربوط به سالهای قبل از انقالب است و آخرین فیلم هایی هم که وی در آنها که است بارون گل و ازدواج های حلقه کرده بازی نقش

مربوط به سال گذشته است. از دیگر فیلم هایی این بازیگر می توان به تفنگ شکسته، مهمانی خصوصی، معما، ترن، جنگلبان، الو الو من جوجه ام،

آوای دریا، عروس فراری و خروس جنگی اشاره کرد.

دالر خسارت کرده است.این نزاع بر سر انتقال منشور کورش کبیر پادشاه هخامنشی معتلق به قرن ششم پیش از میالد است که قرار بود برای

برپایی نمایشگاهی به ایران ارسال شود.رویترز این موضوع را به نقل از پرس تی وی، تلویزیون دولتی این که است افزوده و کرده گزارش ایران، زبان انگلیسی روابط در اوضاع وخامت از دیگری نشانه می تواند موضوع

تهران- لندن باشد.دولت بریتانیا از جمله قدرت های غربی است که فشارهای خود را برای اتخاذ دور جدیدی از تحریم های سازمان ملل بریتانیا است. داده افزایش ایران برنامه های هسته ای علیه همچنین در سال گذشته از سوی تهران متهم به دخالت در

ناآرامی های پس از انتخابات شده بود.بر اساس گزارش پرس تی وی حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران، در خصوص درخواست خسارت ایران از موزه بریتانیا گفته است که »این خسارت نمایشگاهی است که قرار برپایی ۳۰۰ هزار دالری، هزینه بود این منشور در آنجا به معرض دید عموم قرار گیرد و باید

توسط موزه بریتانیا پرداخت شود«.موزه بریتانیا که مجموعه وسیعی از آثار هنری جهان را در آنچه دلیل به گذشته سال مهرماه در است، داده جا خود ساله ۲۵۰۰ منشور ارسال از شد، عنوان علمی تحقیقات

کوروش به ایران خود داری کرد.

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 7 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

با تماشای این فیلم ترسناك، 10 هزار دالر برنده شوید

پزشکان انجمن از ایران عمومی سکته سن کاهش قلبی در این کشور و رسیدن آن به مرز ۳۲

سالگی خبر داد.مسلمی مسعود دکتر انجمن رئیس فرد، پزشکان عمومی ایران روز دوشنبه ۳۰ فروردین )۱۹ آوریل(

سن سکته قلبی در ایران به مرز۳۲ سالگی رسید

فروش و مصرف سیگار پر داستان ایران در درحالیکه دارد. تناقضی وزارت بهداشت و درمان ترک زمینه در ظاهرأ سرمایه گذاری سیگار ساالنه سود می کند، فروش از حاصل براساس است. دولت برای مهمی درآمد منبع دخانیات دهم دولت درآمد کشور، کل ۱۳۸۹ سال بودجه الیحه تنها حاصل از "افزایش قیمت" دخانیات در این سال ۱۵۰

میلیارد تومان پیش بینی شده است. این در حالی است که کمیته پیشگیری از مصرف دخانیات اعالم کرده بهزیستی کشور پیشگیری سازمان و معاونت هزار یک ساالنه ایران در دخانیات مصرف هزینه است میلیارد تومان است. بر اساس آمار این کمیته، در هر ۱۰ دقیقه یک نفر به علت مصرف دخانیات در ایران جان خود را از دست می دهد. پیش بینی می شود این رقم تا سال ۱۳۹۹ آمار رسمی بنابر برسد. نیم دقیقه نفر در هر دو و به ۱۰ منتشر شده از سوی وزارت بهداشت مصرف کنندگان عمده

سیگار در ایران در فاصله سنی ۱۵ تا ۲۵ سال هستند. کرد اعالم ماه فروردین اواسط بهداشت و درمان وزارت طرح جدیدی در دست اجرا دارد که بر اساس آن، خانه های بهداشت در تهران و ۹ استان دیگر ایران برای ترک سیگار مشاوره رایگان ارائه می دهند. خانم منشی یکی از خانه های گفت: دویچه وله به ماه فروردین ۳۰ تهران در سالمت با داشتیم که رایگان ترک سیگار و مشاوره ریه »چکاب از که داشتیم هم دکتر بود. همراه خوبی خیلی استقبال هفته خاطر به هفته. یک فقط اما بود، آمده کل اداره

سالمت بود.«

پارادوکس »سیگار« در ایران

می متخصصان مقدار خوردن گویند قرمز گوشت زیادی اگر خصوص به سرخ حد از بیش باشد شده کباب یا خطر سرطان مثانه را

افزایش می دهد.

مصرف زیاد گوشت قرمز 'می تواند سرطان زا باشد'

به خبرگزاری مهر گفت که سن سکته قلبی در این کشور کاهش یافته و به مرز ۳۵ تا ۳۲ سالگی رسیده است.

تغییر و ها آالینده اضطراب، استرس، فرد، مسلمی آقای عادات غذایی مردم و استرس و نگرانی تامین هزینه های زندگی در شهر های بزرگ را عوامل افزایش بیماری های

قلبی و عروقی و کاهش سن سکته عنوان کرد.علمی هیات عضو خسرونیا، ایرج دکتر رابطه، همین در دانشگاه علوم پزشکی و رئیس هیات مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، در گفت و گو با بی بی سی فارسی این خبر را تایید کرد و گفت: "این مساله را من سال گذشته در کنگره داخلی مان مطرح کردم، که همان زمان تماس کشورها سایر علمی مراکز برخی سوی از من با هایی

گرفته شد."آقای خسرونیا با ابراز تاسف از کاهش سن ابتال به اختالالت عروقی و قلبی در ایران گفت: "قبال سن متوسط مربوط به بیماری های قلبی بین ۴۰ تا ۶۰ سال بود. االن این ۴۰ سال، تغییر کرده است ، یعنی این ۴۰ سال که حداقل سن

سکته بود به ۳۵، ۳۲ سال کاهش پیدا کرده است."او رژیم غذایی نامناسب، مصرف غذا هایی مثل فست فود ها، چاقی، عدم تحرک، آلودگی هوا، ابتال به دیابت، استرس و اضطراب و استعمال دخانیات را از عوامل پایین رفتن سن

سکته در ایران عنوان کرد.آقای خسرو نیا درباره مقایسه سن سکته در ایران با سایر حوزه کشورهای مثل کشورهایی در که گفت کشورها خاورمیانه، سن سکته، مثل ایران پایین رفته است "اما سن است، باالتر اروپایی و کشورهای آمریکا در کشور سکته باوجودیکه در این کشور ها مشروبات الکلی و دخانیات زیاد

تر مصرف می شود."سه ماه پیشتر، خبرگزاری رسمی ایران، ایرنا در خبری به نقل از آمارهای وزارت بهداشت ایران اعالم کرد که روزانه ۳۰۰ نفر در ایران بر اثر ابتال به بیماری های قلبی و عروقی

می میرند.اعالم زهرا بهشت سازمان عامل مدیر پیشتر، سال یک کرده بود که بر اساس آمار و ارقام این سازمان، سکته قلبی بیش از هر عامل دیگری، موجب مرگ و میر شهروندان

تهرانی می شود.

کردن کباب و کردن سرخ که دهد می نشان تحقیقات گوشت قرمز به حدی که سطح آن کمی بسوزد می تواند

مواد شیمیایی سرطان زا تولید کند.این مطالعه نشان داد که احتمال ابتال به سرطان مثانه در افرادی که گوشت قرمز به شدت سرخ شده یا کباب شده، است که برابر کسانی دو بود آنها رژیم غذایی از بخشی

گوشت قرمز کم سرخ یا کباب شده، مصرف می کنند.مثانه بر سرطان آبپز اثر گوشت به این مطالعه ظاهرا در

اشاره ای نشده است.یافته های مطالعه تازه به روی ۱۷۰۰ نفر در یک کنفرانس

تحقیقات سرطان در آمریکا عرضه شد.برای این خطر دانشگاه تگزاس دریافتند که پژوهشگران کسانی که گوشت قرمز کامال سرخ شده مانند استیک و گوشت خوک نمک سود )بیکن( مصرف می کنند، بیشترین

است.اما براساس این مطالعه حتی گوشت مرغ و ماهی نیز وقتی سرخ شده باشد، احتمال ابتال به سرطان را به طول قابل

توجهی باال می برد.سه نوع عمده از مواد شیمیایی سرطان زا که به "اچ سی میزان به را به سرطان ابتال معروف هستند خطر اِی"ها

بیش از دو برابر و نیم افزایش دادند.و به نظر می رسید که بعضی افراد از لحاظ ژنتیکی بیشتر

در برابر این نوع رژیم آسیب پذیرند.در این مطالعه که طی ۱۲ سال انجام شد، محققان دی ان اِی کلیه شرکت کنندگان را تحلیل کردند و متوجه شدند ابتال به سرطان مثانه را که داشتن ژن های خاص خطر برابر پنج افراد که زیاد گوشت قرمز می خورند در برخی

می کند.گوشتی که حسابی سرخ یا کباب شده باشد قبال به سرطان

لوزالمعده ارتباط داده شده بود.متخصصان سرطان می گویند که تحقیقات بیشتری برای با سرطان قرمز گوشت مرتب ارتباط مصرف از اطمینان دارد تاثیری آن پختن نحوه آیا اینکه و است مثانه الزم

یا نه.دکتر پاناگوئیتا میترو از "صندوق جهانی تحقیقات سرطان" گفت: "وقتی همه شواهد درباره مصرف گوشت و سرطان را بررسی کردیم، حاکی از افزایش سرطان مثانه به دلیل

مصرف گوشت قرمز نبود.""اما در این زمینه که گوشت قرمز یا گوشت پردازش شده خطر سرطان روده را افزایش می دهد شواهد قانع کننده

ای وجود دارد."کنیم مردم مصرف توصیه می است که دلیل "به همین گوشت قرمز را به ۵۰۰ گرم - وزن گوشت پخته شده - در پردازش گوشت خوردن از کلی به یا کنند محدود هفته

شده پرهیز کنند."ساالنه بیش از ۱۰ هزار مورد سرطان مثانه در بریتانیا ثبت

می شود.حدود پنج هزار نفر هر سال در اثر این سرطان می میرند و تقریبا ۹۰ درصد موارد مرگ در افراد باالی ۶۵ سال است.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 8

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

مدیره هیئت رییس انجمن دندانپزشکی ایران بوی درمان گفت:»عدم وبیماری های دهان بد می تواند آن به مربوط مغزی سکته به منجر شدید ناراحتی های و

گوارشی شود. « در یزدانی علی دکتر با خبرنگار سامانه گفتگو »سالمت نیوز« خبری اظهار داشت:»بیماری های لثه و پوسیدگی عمیق دندان از

شایع ترین علل بوی بد دهان است. « بهداشت دهان و تجمع جرم و میکروب افزود:»عدم وی و ایجاد پالک در دندان، باعث بیماری های لثه و بوی بد

دهان می شود.«تصریح ایران دندانپزشکی انجمن مدیره هیئت رییس کرد:»البته گرسنگی و خوردن بعضی خوراکی ها نظیر سیر با ولی می شود دهان نامطبوع بوی به منجر نیز پیاز و

گذشت زمان از بین می رود. «یزدانی با اشاره به راه های درمان بوی بددهان و بیماری های لثه گفت:»بوی نامطبوع دهان با یک جرمگیری عمیق زیر لثه ای توسط دندانپزشک و رعایت رژیم بهداشتی مناسب

برطرف می شود. «وی ادامه داد:»جرمگیری عمیق دندان و زیر لثه ای بدون رعایت بهداشت محیط دهان مؤثر نیست و باید با یک رژیم

بهداشتی مستمر و منظم همراه باشد. «اظهار ایران دندانپزشکی انجمن مدیره هیئت رییس است باال دندان پزشکی تعرفه های که وجودی داشت:»با و همه اقشار جامعه توانایی بهره مندی از آن را ندارند ولی بد بوی از بار یک حداقل شبی زدن مسواک با می توان

دهان و بیماریهای دندان و لثه پیشگیری کرد. « یزدانی تصریح کرد:» مسواک زدن باید در بین همه اقشار رابطه این در مسئولین می طلبد و شود نهادینه جامعه

فرهنگ سازی بیشتری کنند. «سکته شده انجام تحقیقات به توجه شد:»با یادآور وی مغزی در افرادی که مبتال به بوی بد دهان و بیماری لثه

هستند بیشتر بروز می کند. « رییس هیئت مدیره انجمن دندانپزشکی ایران خاطر نشان لثه بیماری های و دهان مطبوع نا بوی کرد:»همچنین زایمان و گوارشی شدید بیماری های به منجر می تواند

پیش از موعد در زنان باردار شود. «

درمان نکردن بوی بددهان می تواند منجر به سکته مغزی شود

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 9 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 10

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

اخبار کانادا و اتاوا

فدرال دولت ایرانتو: دارد، نظر در کانادا، ماه دو که را مقرراتی خنک بمنظور ، پیش خرید داغ بازار کردن به ، مسکن فروش و باجرا رسانده، تصویب

درآورد.سیستم ، اقتصاد وزیر فالهرتی" "جیم گذشته، فوریه جدیدی را معرفی کرد که برمبنای آن هم وام گیرنده و هم وام دهنده، باید از شرایط الزم برای اینکار، برخوردار باشند.

شرایط مزبور، در ۱۹ آوریل ، تبدیل به قانون شد.طبق قانون جدید:

برای استانداردهای الزم از بایست، متقاضیان می *همه دریافت وام برای پنج سال با نرخ ثابت بهره برخوردار باشند ، حتی اگر آنها یک وام ساده، با نرخ کمتر و دوره کوتاه تر،

انتخاب کرده باشند.هنگام توانند می های کانادایی که میزانی *بیشترین ریفاینانس وام ، برداشت کنند، از ۹۵درصد ارزش ملک، به

۹۰درصد کاهش می یابد.*خریداران مسکن، برای کسب شرایط بیمه وام دریافتی، عنوان به را آن ارزش از بایست دست کم ۲۰درصد می

پیش پرداخت )Down payment( بپردازند.وزیر اقتصاد بار دیگر، تأکید کرد که نشانه ای درباره رشد حباب گونه بازار مسکن ، نمی بیند ، اما اقدامات جدید را در

راستای پیشگیری از اتفاقات ناگوار احتمالی، ارزیابی کرد.پنج ساله، بهره نرخ با وام متقاضیان مذکور، قانون طبق همچنین با دشواری جدیدی نیز روبرو خواهند شد، و آن، اثبات توانایی مالی برای بازپرداخت اقساط وام، بوسیله انواع

مدارک مورد نیاز است.

اجرای مقررات جدید اعطای وام مسکن

کانادا، دولت ایرانتو: جدید نظرسنجی یک گذرنامه صدور برای را جدید الکترونیکی های

آغاز کرده است.جدید گذرنامه به آنها از که کانادایی یاد e-passport

تأخیر در صدور گذرنامه های الکترونیکی در کانادا

می شود ، مجهز به میکروچیپ های الکترونیکی خواهند شد.

میکروچیپ ها برای باال بردن امنیت گذرنامه و جلوگیری از تقلب و جعل آن ، افزوده می شود.

صاحب از دیجیتالی عکس ، ها میکروچیپ داخل در گذرنامه و اطالعات دیگری نظیر نام ، جنس، تاریخ و محل

تولد گنجانده می شود.در سال ۲۰۰۸، دولت کانادا ، اعالم کرده بود که تا سال ۲۰۱۱ کیفیت گذرنامه ها ارتقا خواهد یافت. اما بنظر می

رسد که این اقدام تا سال ۲۰۱۲ بطول بیانجامد.مورد چگونگی صدور در نظرسنجی جدید برمبنای دولت گذرنامه ها و همچنین هزینه مربوطه تصمیم گیری خواهد

کرد.در حالی کانادا به عنوان یکی از کشورهای صنعتی جهان، این، از پیش که است گرفته اقدامی چنین به تصمیم جهان کشور ۶۰ از بیش در ، الکترونیکی های گذرنامه

، رایج شده است. گذرنامه های الکترونیکی ، با عنوان بیومتریک نیز مشهور

هستند.

جدید تحقیقات ایرانتو: گروه دهد، می نشان مختلف، قومی های را متفاوتی فاکتورهای در ابتال بیماریهای قلبی از خود نشان می دهند.

مطالعات انستیتوی ترتیب بدین است، معتقد ،)ICES( انتاریو کلینیکی استراتژی "یک سایز مناسب برای همه" ، دیگر نمی تواند

در این زمینه قابل استناد باشد.به عنوان نمونه محققین دریافته اند که :

مرض چاقی بین سفیدپوستان و سیاه پوستان انتاریو، پنج بار شایع تر از چینی هاست.

پوستان، سیاه و پاکستان( – )هند جنوبی آسیای اتباع به ابتال ریسک ها، و چینی از سفیدپوستان بیش دوبرابر

دیابت از نوع ۲ را نشان می دهند.بیماریهای قلبی و سکته ها ، در نژاد آسیای جنوبی ، دوبرابر

بیشتر از چینی ها رایج است.سیاه پوستان ۴۴ و آسیای جنوبی ها ، ۲۷درصد بیشتر از

دیگران ، عالئم فشارخون باال از خود نشان می دهند.استعمال دخانیات در سفیدپوستان، ، ۳برابر بیشتر از چینی

ها و آسیایی هاست.مطالعه مذکور، بر روی دست کم ۱۶۵،۰۰۰ ساکن انتاریو و بین سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۷ انجام شده و در مجموع

ریسک ابتال به بیماریهای قلبی برای نژادهای مختلف کانادا ،

متفاوت است

نشان می دهد، چینی ها بهترین وضعیت را از نظر بیماریهای قلبی به خود اختصاص می دهند.

این گزارش حاکیست، تنها ۴.۳درصد جمعیت چینی ) چشم بادامی( ، دو نوع یا بیشتر از فاکتورهای مربوط به ریسک ابتال به بیماریهای قلبی را حائز بوده اند که شامل استعمال

دخانیات، دیابت و یا فشارخون باال است.پس از آن ، اتباع آسیای جنوبی با ۷.۹ درصد ، سفیدپوستان با ۱۰ و باالخره سیاه پوستان با ۱۱.۱ درصد در جایگاه های

بعدی قرار دارند.با تحقیق این انجام در که کانادا قلبی بیماریهای بنیاد موسسه مذکور ، همکاری کرده، اعالم کرده است، اگرچه کانادا جزو معدود کشورهای چندفرهنگی جهان محسوب می شود، اما اطالعات ناچیزی در خصوص میزان شانس ابتال به بیماریهای قلبی ، در بین چهار نژاد اصلی ، وجود

دارد.

ایرانتو: بیست و دو نفر که در جریان برگزاری زمستانی المپیک به ونکوور، ۲۰۱۰کرده عزیمت کانادا درخواست ، بودند کردند پناهندگی آنان نفر هفت که و مهاجرت وزارت گزارش به بودند. المپیک خانواده از شهروندی، متقاضیان از ۹ کشور غنا، مجارستان، مغولستان،

روسیه، اکراین، گرجستان، مولداوی، نپال و ژاپن بوده اند.اینکه از مسئوالن مهاجرتی، در مورد نادو" جانن " خانم خیر، یا هستند کننده شرکت ورزشکاران از مذکور افراد سازمان به متعلق آنان نفر ۷ که کردند تأیید اما نشدند،

هایی هستند که مستقیما با بازی ها در ارتباط بودند.خانواده المپیک ، معموال شامل حامیان مالی و ورزشکاران

و یا همراهان ورزشکاران می شود.ناچیز دوره، این در را متقاضی نفر ۲۲ تعداد ، نادو Victoria بازی های جریان در گفت" و دانست هیچ وجه به که ،۱۹۹۴ سال در Commonwealthاز نظر عظمت، قابل مقایسه با المپیک زمستانی نبود، ۷۳۰

نفر ، درخواست پناهندگی کردند."طبق مقررات المپیک، ورزشکاران انتخابی ، مجبور به اخذ ویزا، از کشور میزبان نبوده ، و اجازه ورود ویژه دارند. در آن سال ، ۱۳ نفر از پناهندگان را ورزشکاران تشکیل می دادند، یکی از آنها " دانیل ایگالی" بود که بعدا به عنوان نماینده کانادا ، در مسابقات المپیک ۲۰۰۰ سیدنی، شرکت

و مدال طال کسب کرد.

۲۲ نفر در جریان المپیک زمستانی ونکوور، درخواست

پناهندگی کردند

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 11 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

جدید مطالعه ایرانتو: اعتیاد مرکز توسط روانی، بهداشت و طی دهد، می نشان دست گذشته، سال دانش ۶۰،۰۰۰ کم تا هفتم مقاطع آموز اول ( انتاریو دوازدهم راهنمایی تا چهارم دبیرستان( ، از طریق سیگارهای قاچاق

، معتاد به دخانیات شده اند.انتاریو، درباره اولین همه پرسی سراسری در مدارس این

شیوع سیگارهای مذکور بوده است.از سوی دیگر ، مرکز بررسی اعتیاد دانش آموزی در انتاریو نیز، دریافته است که دست کم ۱۲۰،۰۰۰ دانش آموز ، طی سال گذشته، به یکی از انواع سیگار یا مواد مخدر گرایش

یافته اند.مردم بیشتر کرده، اعالم انتاریو قلبی بیماریهای بنیاد کشیدن سیگار را قبل از ۲۰ سالگی آغاز می کنند و تقریبا بزرگسالی، در مانند، می باقی معتاد که کسانی از نیمی

تحت تأثیر تبعات آن به مرگ زودرس دچار می شوند. ۲۰۰ نایلونی های بسته در معموال ، قاچاق سیگارهای پاکت یا شود( می گفته baggies آنها به )که عددی

هایی با نشان DKs یا Sago به بازار می آیند.بفروش می تا ۲۰ دالر قیمت ۱۰ به معموال baggiesرسد که بسیار ارزانتر از سیگارهای قانونی است و به همین

دلیل، نوجوانان براحتی به سمت آن گرایش می یابند.مجامع مختلف مخالف دخانیات و انجمن های سرطان و افزودن با اند، خواسته دولت از بارها قلبی، های بیماری توزیع با مقابله به شهرداریها، پلیس نفرات و بودجه

سیگارهای ارزان مزبور بپردازند.هم اکنون استان های کبک و ساسکچوان، قوانین بسیار سختگیرانه ای را نسبت به توزیع و مصرف دخانیات دارند.

سیگارهای قاچاق، عامل اعتیاد 60،000 دانش آموز راهنمایی و

دبیرستان انتاریوکه ای بودجه از دالر میلیون ۱۹۳ فدرال، دولت هفته: برای برنامه های مهاجرتی استان انتاریو قول داده بود کم کرد. مبلغ اولیه ۹۲۰ میلیون دالر بود که در سال ۲۰۰۵ به تصویب رسیده و قرار بود تا ۳۱ مارس امسال بطور کامل

پرداخت گردد.توافق پرداخت مبلغ مذکور، در آنزمان، توسط دولت وقت لیبرال و دولت محلی لیبرال مک گینتی انجام شده بود. اما از سال ۲۰۰۶ که دولت محافظه کار فدرال، روی کار امد،

در برخی بودجه ها تجدید نظر شد.نماینده شهر وان در پارلمان فدرال، با اشاره به اینکه دولت مرکزی از حجم زیاد ورود مهاجران جدید به انتاریو مطلع جدید زندگی در جذب برای واردین تازه افزود:" ، است بویژه ورود به بازار کار، نیاز به برنامه های حمایتی متعددی

دارند."استان انتاریو، ساالنه ۱۴۰،۰۰۰ مهاجر جدید می پذیرد که

بیش از نیمی از آنان در تورنتو ، اقامت می گزینند.در "پیل" منطقه آنان از ۱۹درصد اخیر های سال طی تورنتوی بزرگ را برای زندگی انتخاب کرده اند ، ۸.۴درصد ، "یورک" ، ۱.۴درصد "هالتون" و ۱.۵درصد نیز دورهام را

برگزیدند.توسط فدرال، دولت اقدام این آیا نیست مشخص هنوز وزارت مهاجرت انجام شده یا خیر، چرا که مسئولین وزارت مذکور، برای پاسخگویی به پرسش خبرنگاران، در دسترس

نبوده اند.اما جیسون کنی، وزیر مهاجرت، اخیرا گفته بود، کارشناسان او ، با برگزاری جلسات مشترک با مسئولین محلی انتاریو،

از نحوه مصرف صحیح بودجه مطمئن می شوند.دولت محلی انتاریو، هم اکنون مشغول مذاکره با مسئوالن اتاوا برای تمدید قرارداد مهاجرتی فیمابین برای یک سال

دیگر هستند.مفاد قرارداد به شرح زیر است:

• ارائه سرویس قابل انعطاف و قابل دسترس برای تازه

دولت فدرال، بودجه مهاجرتی استان انتاریو را کاهش داد

واردین تا امکان ارتباط آسان آنها با مدارس، کتابخانه ها و سایر سازمان های ذیربط فراهم گردد.

• سیستم فراگیر آموزش زبان انگلیسی یا فرانسه برای کلیه تازه واردین، بصورت آزاد یا در مدارس و دانشگاه ها

• مشارکت فعال بین شهرداری ها، کارفرماها و بخش صنعت در این زمینه

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 1۲

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

از پس " "ولز در زنی سوراخ کردن زبانش به مناسبت سی و چهارمین جان تولدش سالگرد داد.بنا دست از را خود نظر به گزارش این به اثر بر زن این می رسد

مسمومیت خونی جان خود را ازدست داده است. به یک فروشگاه جواهرفروشی یک با مراجعه تیلر آماندا پس و بود داده قرار خود زبان در را کوچک آهنی میله و کرده مراجعه پزشک به زبانش ورم علت به روز ۲ از

آنتی بیوتیک دریافت کرد. مادر تیلر، همان روز جسد وی را در آپارتمانش یافت.

به گزارش یونایتدپرس، یافته های اولیه نشان می دهد وی دست از را خود جان ریه التهاب و خونی عفونت اثر بر

داده است.

مرگ زنی بر اثر سوراخ کردن زبانش

رازگشایی از پرونده مرگ مرموز زن ایرانی مقیم استرالیا، کار دستور در دومش همسر شکایت با سال ۵ از پس

بازپرس جنایی تهران قرار گرفت.چند روز قبل مرد میانسالی به شعبه دوم بازپرسی دادسرای دختر دو از شکایت ضمن و کرد مراجعه تهران جنایی شاهنگیان قاضی به مادرشان قتل اتهام به خوانده اش گفت: حدود ۱۰ سال قبل با همسرم »ایراندخت« که با دو دخترش در استرالیا زندگی می کرد آشنا شده و ازدواج کردم. از آنجا که مقداری ملک و امالک در ایران و امریکا دارم گاهی اوقات برای سرکشی به ایران و امریکا سفر می کردم. البته همسرم را نیز با خود می بردم. اما در آخرین سفرم به ایران – سال ۲۰۰۵ – همسرم همراهم نیامد و برای آن که تنها نباشد به خانه دخترش – در شهر »ملبورن« - رفت. اما چند روز بعد فهمیدم دخترش پس از مشاجره ای شدید او را از خانه بیرون انداخته و همسرم نیز دچار افسردگی شدید و ناراحتی روحی شده است. چند هفته بعد هم پس از پایان کارهایم به استرالیا برگشتم اما در کمال ناباوری متوجه شدم همسرم در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۰۵ - ۱۲ خرداد زمان تا را موضوع این دخترانش و کرده فوت -۸۴بازگشتم از من مخفی کرده بودند. اما تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم طال و جواهرات همسرم، همراه مقداری اسناد و مدارک و حدود ۱۰ هزار دالر پول نقد مفقود شده پیگیری علت مرگ همسرم از از سوی دیگر پس است. بیشتر به موضوع مشکوک شدم چرا که در جواز دفن علت مرگ سکته قلبی اعالم شده بود وقتی به مالقات پزشک مربوطه رفتم مدعی شد امضا متعلق به وی نبوده و اصاًل است.بدین ترتیب نکرده معاینه را همسرم مرگ، از بعد بشدت من با آنها اما رفتم ایراندخت دختران سراغ به بدرفتاری کردند و مدعی شدند پول های همسرم را برای مخارج کفن و دفن و مراسم سوگواری خرج کرده اند و از اسناد و مدارک و جواهرات هم خبر ندارند. مرد میانسال در ادامه اظهاراتش گفت: آقای قاضی موضوع مهمتر این بود که گزارش امدادگران اورژانس که پس از مرگ بر بالین همسرم حاضر شده بودند نشان می دهد او یک ساعت قبل اما دختر خوانده ام مدعی باخته است. آنها جان از حضور است مادرش همزمان با رسیدن امدادگران اورژانس جان ابهامات، با توجه به این همه مسائل و باخته است. حال مطمئنم که چرا ایران هستم. در ماجرا پیگیری خواستار همسرم کشته شده و اموالش را سرقت کرده اند. بازپرس از نامه ای از شنیدن اظهارات شاکی طی شاهنگیان پس خارجه امور وزارت بین الملل روابط و حقوقی امور اداره خواست تا از طریق کنسولگری ایران در استرالیا موضوع را پیگیری و نتایج تحقیقات قضایی، پلیسی و پزشکی را

اعالم کنند.

معمای مرگ مرموز زن ایرانی در استرالیا

مشاور یک ایرانتو: قالبی مهاجرت در شهر بجرم انتاریو، ویندزور ۱۱ از کالهبرداری متقاضی، بازداشت شد.

CTV گزارش به و مهاجرت دایره ،ده پلیس، گذرنامه مورد شکایت ، از طرف کرده دریافت کسانی که برغم پرداخت پول، هیچ خدماتی از موسسه

مزبور دریافت نکردند.قربانیان ، بین ۲ تا ۱۰۰

هزار دالر ، به عنوان حق را به به وزارت مهاجرت الوکاله و همچنین مبالغ مربوط شرکت پرداخت کرده بودند، اما پس از مدتی متوجه شدند،

که هیچ پرونده ای برای آنها گشوده نشده است.توسط زمینه، این در فعال مشاوران درحالیستکه، این انجمن مشاوران مهاجرت کانادا )CSIC( ساماندهی می شوند و برای ارائه خدمات در کانادا، می بایست به عضویت

انجمن درآیند.از یکی عضویت انجمن ،۲۰۰۶ سال می ماه پنجم گرفته قرار پیگرد مورد ، پلیس از سوی که را مشاوران

بود، لغو کرد."جان رایان" ، مدیر اجرایی انجمن مشاوران در این زمینه گفت:" چنین اتفاقاتی، باعث می شود، متقاضیان مهاجرت، قبل از هر اقدامی، سابقه وکیل مورد نظر خود را بررسی

کند."اطمینان برای را خود اعضای لیست ، مشاوران انجمن

متقاضیان، در سایت خود قرار داده است. Burgio and شرکت مدیر سالواتوره" "فرانسیسکو Associates هم به دو مورد اتهام کالهبرداری باالی ۵،۰۰۰ دالر و نه مورد کالهبرداری زیر ۵،۰۰۰ دالر، روانه زندان شده است.گفته می شود، احتماال موارد دیگری نیز

وجود داشته که تحت بررسی هستند.پلیس از کسانی که توسط این فرد ، مورد فریب قرار گرفته تلفن شماره طریق از را خود های شکایت خواست، اند

۵۱۹.۹۴۸.۵۲۸۷ با آنان ، درمیان بگذارند.

وکیل قالبی مهاجرت، صدها هزار دالر از متقاضیان

کالهبرداری کرد

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

ایرانتو: دو مرد کانادایی پرچم به اهانت بدلیل کردن پاره و آمریکا کالیفرنیا ایالت در آن برگزاری جریان در ، ، ونکوور المپیک

بازداشت شدند. La شهر پلیس از پس گذشته، فوریه مذکور، افراد گفت، Quintaفینال مسابقات در کانادا از آمریکا هاکی تیم شکست المپیک، بنر حاوی پرچم آن کشور را که باالی یک تپه آن جای را کانادا پرچم و آورده پایین بود، شده نصب

گذاشتند.یادبود به و اولیه بومیان از گروهی توسط آمریکا، پرچم و بود گرفته قرار محل آن در ۲۰۰۱ سپتامبر ۱۱ حمله

پلیس می گوید، جوانان کانادایی، آن را پاره کرده اند.گفته می شود، در صورت تأیید دادگاه، آنان به دست کم

یک سال زندان محکوم خواهند شد.پرچم شدن برافراشته علت از ، کانادایی جوانان ظاهرا،

آمریکا در آن ناحیه مطلع نبودند.

دو کانادایی متهم به توهین به پرچم آمریکا شدند

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 13

با که می گوید مردی سخن از روزها این پزشکی دنیای خارج شد. و کرد پاره را سینه اش قفسه ریه هایش سرفه بیماری از خبرگزاری جهان ترکیه، سلیمان زهیر، به نقل باز قفسه سینه اش دوخته و از عمل جراحی قلب بعد که بعد از مدتی از بیمارستان مرخص شده بود، در پی سرفه ای آن درون از ریه هایش و شکافت اش سینه قفسه شدید

خارج شد. بنا به این گزارش به دنبال این حادثه که باعث شوک وی بیمارستان به سرعت به را بیمار بود، شده اطرافیانش و رسانده و با انجام عمل جراحی ریه هایش دوباره در محل

خود قرار گرفت و قفسه سینه اش بار دیگر دوخته شد. پزشک جراح این بیمار می گوید که این اتفاق برای اولین

بار در تاریخ پزشکی رخ داده است.

حادثه ای عجیب در دنیای پزشکی

مسئوالن ایرانتو: در بشری حقوق امور شکایت آماج انتاریو، به مربوط های نژادی، های تبعیض معلولیتی و جنسی

قرار گرفته اند.از ، لیرد" کاترینا "اشاره با ، بشری پشتیبانی قضایی حقوق مرکز مسئوالن به حجم وسیع مراجعین گفت:" تلفن های ما دائما در حال

زنگ زدن هستند، ما واقعا مستأصل شده ایم."سال دو انتاریو، دادستانی حاکیست، استار تورنتو گزارش گذشته، مقررات جدیدی را به همین منظور وضع کرده که بر مبنای آن قربانیان تبعیض بتوانند به آسانی شکایت های

خود را در "دادسرای امور حقوق بشر" مطرح کنند.دفتر خانم لیرد ، راهنمایی های الزم را به شاکیان، جهت اما کند. می ارائه ، بشر حقوق دادسرای در دعوی طرح ۵۷درصد به پاسخگویی توانایی تنها مرکز، آن کارکنان ۳۸،۵۷۹ تماس انجام شده در سه ماهه اول امسال را داشته

اند.انتاریو، بشر حقوق کمیسیون رییس هال" "باربارا خانم از موارد نژادپرستانه معتقد است، این تنها بخش کوچکی توان می و شود می مطرح مربوطه مجامع در که است آب از بیرون که است یخی کوه یک نوک مشابه گفت

دیده می شود.هنوز مشخص نیست با وضع قوانین جدید، میزان حرکت اما مهار می شود. یا نهاده رشد به رو آمیز تبعیض های گزارش تورنتو استار حاکیست، زنان، اقلیت ها و افراد معلول و مشاغل صاحبان کارفرمایان، سوی از همه از بیش ،

همچنین صاحبخانه ها، مورد تبعیض قرار می گیرند.

چند مثال:

صاحب یکی از شعبه های " کافی تایم" در غرب تورنتو، مجبور به پرداخت ۱۵،۰۰۰ دالر جریمه، بخاطر عدم ارائه عنوان به او کردن صدا و ترک مهاجر یک یه سرویس "کولی" شد. شاهدان گفته اند، وی بارها اظهار داشته که از

حجم وسیع شکایت ها، از نقض حقوق بشر و تبعیض در انتاریو

ترک ها متنفر است.

یک در خدمات ارائه عدم بخاطر پوست سیاه زوج یک رستوران ، ۵،۰۰۰ دالر غرامت و عذرخواهی رسمی دریافت

کردند.

کارفرمای یک شرکت، بخاطر توهین به یکی از کارمندان کردن و طی جریمه دالر به ۲۵،۰۰۰ خود، آفریقایی زن

دوره آموزش امور نژادپرستانه ، محکوم شد.

زن یک اخراج بخاطر ، بزرگ شرکت یک کارفرمای های کالس شرکت و جریمه دالر ۳۶،۰۰۰ به محجبه،

عمومی مقابله با نژادپرستی در سازمان محکوم شد.

کمیسیون حقوق بشر ، با توجه به حجم وسیع شکایت های واصله، اعالم کرده که سال ها طول می کشد تا تصمیم بگیرند که کدام مورد می بایست در دادسرا مطرح شود یا با

میانجیگری آنان حل گردد.در سال ۲۰۰۹، بیش از ۳،۴۰۰ شکایت از بین موارد مطرح شده، توانستند به دادسرا، راه یابند. که ۱،۰۰۰ مورد بیشتر

از سال قبل از آن بوده است.فرهنگ وظیفه بشر، حقوق کمیسیون درحالیستکه این را شاکیان راهنمایی همچنین و آموزشی امور و سازی دفاتر طریق از ، ها شکایت از بسیاری و دارد برعهده

خصوصی و وکال پیگیری می شود.

مردی در حضور قاضی مدعی خانواده دادگاه همسرش که شد دیگر و دارد سرطان و نمی خواهد را او تحملش نمی تواند

کند.فارس، گزارش به مردی ۳۶ ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محالتی

دادخواستی را به قاضی یکی از شعب ارائه کرد. این مرد در حضور قاضی شعبه ۲۳۸ این مجتمع مدعی شد که همسرش مبتال به سرطان است و زیبایی ظاهری اش را او دلیل همین به و است رفته بین از جراحی، از بعد

نمی خواهد. وی ادامه داد: خواهان طالق هستم و حاضرم تمام نفقه و مهریه او را به صورت نقد بدهم ولی در کنارش نمی مانم.

زن در دادگاه حضور داشت و گفت: حاال که او مرا نمی خواهد من هم قبول می کنم و حاضرم از او جدا شوم.

وی ادامه داد: مهریه ۱۱۴ سکه بهار آزادی و نفقه خود را به او می بخشم و با عشق و دوست داشتن و به خاطر او از

زندگی اش بیرون می روم. این زن در حضور قاضی گفت: من و شوهرم با هم همسایه بودیم و با معرفی همسایه ها، با هم آشنا شدیم و در نتیجه ازدواج کردیم و حدود ۵ سال است با هم زندگی می کنیم

اما فرزندی نداریم. قاضی رسیدگی کننده به این پرونده، حکم طالق توافقی را صادر کرد. همچنین مرد موظف به پرداخت مهریه و نفقه

به دلیل بخشیدن زن، نشد.

رفتار ناجوانمردانه شوهر در طالق همسر مبتال به سرطان

چهره از یزدانی هژبر و سرشناس های پیش سالهای ثروتمند ۲۸ روز انقالب، از ۷۶ سن در فروردین سالگی در کاستاریکا در

گذشت.هژبر در خانواده ای گله اطراف سنگسر در دار بود شده متولد سمنان همین از نیز و خودش رسید. ثروت به راه نقل است که شهرداری تهران به دلیل گسترش شهر نمی توانست گوشت مورد نیاز شهر را تامین کند. در این میان هژبر یزدانی که به دلیل حرفه پدر و آشنایی که با دامداران بزرگ اطراف تهران داشت، قبول کرد که گوشت مورد نیاز شهر را تامین کند. برخی می گویند که همین کار مسیر او

را به سوی فعالیت های اقتصادی گسترده باز کرد.انقالب از پیش سالهای در یزدانی آقای از که تصویری ارائه شده، متناقض، پر ابهام و رازآلود است اما تردیدی در موفقیت اقتصادی او وجود ندارد. ظاهرا وی تا اواخر دهه اما در دهه پنجاه چهل خورشیدی زندگی متعارفی داشته

زندگیش به طور کلی دگرگون شده است.دامداری و کشاورزی با اگر چه او اقتصادی فعالیت های گره خورده بود اما بعدها به بانکداری نیز گسترش پیدا کرد و ابتدا بخشی از سهام بانک صادرات را خرید ولی بعد از آن

سهامدار اصلی بانک ایرانیان شد.تصویری که دولت جمهوری اسالمی ایران از موفقیت آقای یزدانی ارائه می دهد تصویر فردی است که روابط نزدیکی با دربار داشته، از حمایت بهائیان برخوردار بوده و خود وی نیز بهایی بوده است و همین روابط مسیر وی را در به دست آوردن ثروت مثال زدنی باز کرده است. بنابر گزارشها وی وامهای کالنی از طریق روابطی که داشت، از بانک های

گرفته بود.اطمینان، کفش شاهین، صنعت و کشت هایی شرکت دامپروری قند اصفهان، شرکت کشاورزی و ایران، کفش کیخسرو، شرکت قند قزوین، گوشت آریازمین، کارخانه قند شاه زند، قند قوچان وشیروان و بجنورد و شرکت ریسندگی تجاری و تولیدی واحدهای جمله از پاکریس بافندگی و

آقای یزدانی بوده است.در داشت دربار با یزدانی آقای که روابطی همه وجود با های زمین تصرف دلیل به ظاهرا ۱۳۵۷ سال ماه مرداد دولتی به زندان افتاد و تا زمان انقالب در بهمن ماه همان شد آزاد زندان از انقالب وقوع با اما بود زندان در سال خارج به قصر زندان رئیس محرری، سرتیپ همراه به و

گریخت.از آنجا به کارستاریکا رفت و در آنجا ابتدا به امریکا و او راه بزرگ مجتمع یک ها ایرانی از تعدادی همکاری با

اندازی کرد.

هژبر یزدانی سرمایه دار ایرانی در گذشت

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 14

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

سال ها قبل که در تهران اقامت داشتم، به همراه یکی رفتم. شمال به اداری ماموریتی انجام برای ازهمکارانم محل اقامتمان در طبقه آخر هتل آپارتمانی در رشت بود. سه شب در آنجا اقامت داشتیم و هرسه شب را در حسرت آن سمفونی هر شب رساندم. به صبح راحت خواب یک و بود اتاقمان شیروانی با قطرات اصابت صدای و باران خیلی خواب. تخت در من شدن دست وآن ودست این جای تعجب نبود که همکارم که اهل همان منطقه بود از این موضوع شکایتی نداشته باشد. ایشان نه تنها شکایتی نداشت بلکه احساس آرامش می کرد و به قول خودش این صدا برایش حکم الالئی را داشت. او می گفت این صدا، درآغوش صدا این با است، من کودکی روزهای آور یاد مادرم آرام گرفته ام، خوابیده ام و به قصه های مادربزرگم

گوش داده ام.آن گذشت و یک سال بعد سفری مشابه به همراه همان های شرجی و بود تابستان داشتم. خوزستان به همکار

محمود رهبر

خاطرات کودکی، فراتر از یک خواب شیرین

رفتیم، مهمانسرا به خواب برای شب آبادان. زدنی مثال زمانی آن مکان، یکی از صدها خانه ی شرکت ملی نفت بود که کارمندان سینیور به همراه خانواده هایشان در آنجا نیزداستان شب نخوابیدن ها تکرار بار این اقامت داشتند. شد اما نه برای من، بلکه برای همکارم که تحمل صدای کولر گازی را نداشت. حاال برای من غرش کولر گازی و آن هوای مطبوعش، حکم صدای باران را پیدا کرده بود و

چه آرامشی به من می داد.که و...، ناسیونال آجنرال، گیبسون، قدیمی کولرهای به دلیل هزینه بود و از واجبات داشتنش در هر خانه ای یا بزرگترها، به عهده برق، روشن کردنش باالی مصرف آن استفاده زمان و بود خانواده رئیس بگویم است بهتر

بسیار محدود.برای همکارم وصف دوران کودکی کردم و سابقه استفاده از این خنک کننده ها. آنچه مسلم بود، ما وجه مشترکی در این موضوع نداشتیم و از طرفی سی درجه تفاوت دما بین داخل اتاق و بیرون چیزی نبود که او به خاطر صدا، از کولرصرف نظر کند، اما به هرحال صدای کولر، آزارش

می داد.ی خاطره صدها و خاطره این همیشه مشابه دیگر را یاد می کنم، خاطراتی که گاه نزدیکانم با گاه و کنم می مرور خلوتم در

ساعت ها با آن سرگرم می شویم.

حس دوران کودکی و مرور خاطرات آن دوران اغلب برای حتی من همچون که هستند بسیار و است شیرین همه یاد می کنند. شاید لحظات تلخ کودکیشان را به شیرینی این برگرفته از همان روحیه لطیف و معصوم کودکانه باشد که خاطرات را در ظرفی که فقط خوبی ها در آن جای می گیرند و حجمش بیش از یک قلب کودکانه نیست جای می دهد. کودک ظرفیتی برای ضبط پلیدی و زشتی و کینه ندارد و همه چیز را به قشنگ ترین نحو برای بزرگیش به

امانت نگاه می دارد.شنیدن شاید نیست، خاطرات خودخواسته مرور به نیاز صدائی، بوئی ویا حتا نگاهی تو را به سال ها قبل برگرداند، و کم نیستند این خاطرات شخصی کهنه که فقط اختصاص به تو دارند، فقط تو و نه کس دیگر. شاید نتوانی با دیگران به اشتراکشان بگذاری و لذتت را تقسیم کنی، اما با تو مانده

اند و می مانند تا به آخر.یادگارهای کودکانه ای که هنوز با خودت حمل می کنی از هدیه ها و اسباب های لبریزست و شاید جعبه ای که

کوچک بازی. نامه ها و نقاشی ها و تکه های بریده شده ای از روزنامه ها را به یادگار گذاشته ای که ممکن است به اشتباه یا به عمد ازدست برود، ولی صدها خاطره ی دیگر که بی اختیار درضمیرت ثبت کرده ای با تو می مانند و تو را همراهی می کنند. شاید هم از کوچه ای بگذری و شعر کوچه را در خیالت ترسیم کنی و نهانخانه ی جانت به گل یاد عزیزی

بدرخشد و جام وجودت لبریز شود ازشوق دیدن او.اما این طیف خاطرات زیبای کودکانه تنها به تو ومحرمانه به بازیگران دیگری هستند که است، نشده بسنده هایت

خاطرات اند. کرده آفرینی نقش را خاطراتت تو همراه کودکی من و تصاویری از گذشته که همیشه با من است و گاه و بی گاه در آن سیر می کنم و چه بسا بسیارند همچو

من، که این خاطرات برایشان آشنا و یا مشترک است.بوی شرجی و نفت و گاز و صدای فیدوسی )۱( که در استراحت به شوق که کارگرانی دیدن و پیچید می شهر به سمت خانه رکاب می زنند. کودکانی که بادبادکشان را از تکه روزنامه های باطله و نی و سپستان)۲( می سازند به فراز خانه شان بر را آن انتظار حرم گرمائی که به و پرواز درآورند. عشق به سینما و خرید ساندویچی که نانش سفید)۳( است و خیس ازگوجه و مملو از پیاز وجعفری، و به منحصر بوی نسیم خنکی که و باز شدن درب سینما فردی دارد. بوی ساندویچ و سیگار و مخلوطی از گازوئیل و خاک اره ای که با آن زمین ها را برق انداخته اند به هم

آمیخته است.بازار می رود و کودکش به زنبیل پالستیکی مادری که نقش چادر او را به خاطر می سپارد ولی با این حال از ترس را رها نمی کند، در گم شدن، گوشه چادر رنگی مادرش بازار، بوی ادویه و ماهی و سبزی تازه و پیرمردان وزنانی که بر روی طبق هایشان سمبوسه و پاکوره)۴( می فروشند و آن طرف تر کودکانی که بامیه و دوری را بساط کرده اند. شب ها و اشتیاق پاشیدن آب بر روی کاهگل گرم وخشک خنک شبانه نسیم از که هائی تشک روی بر غلتیدن و شده اند. و جمعه ها، که تنور نانوایان پر است از صبور)۵( مادرانی که برای ظهرشان تدارک می بینند و سپس بوی

صبورو حشو)۵( که در کوچه ها پیچیده است.

برای تو که خاطراتت در شهری دیگر شکل گرفته که شاید متفاوت و یا مشابه شهر من است. آیا تو هم به اشاره

ای به سفرمی روی؟ را تکرارش حسرت که کودکانه، دنیای به سفری کوچه به و شوی می سرمست گلی بوی از کشی. می ازاقاقیا هایش دیوارخانه که روی می هائی کوچه پس بندی که خنکای زیر پشه در را است. شبت سرریز شده رختخوابش به تو لذتی بی حصر میدهد می گذرانی و به آسمان سیاهش ذل میزنی و ستاره هایش را نام گذاری می کنی و رسیدن به آرزویت را به دیدن شهابی تضمین. زمستان برایت یادآور کرسی گرمی است که همه هستند، همه عزیزانی که اکنون در حسرت دیدنشان درخلوتی اشک

می ریزی. و کم نیستند این خاطرات که بین همه ما مشترک اند،

همه آنها را یاد می کنیم از هرجای آن دیار که باشیم. آغازمدرسه ، کتاب های نو درسی و دفترهائی که از مشق شبانه پر می شوند. بهار و خانه تکانی و شستن قالی ها در حیاط خانه ، سبز کردن سبزه و نقش زدن به تخم مرغ ها و چیدن سفره هفت سین. شوق خریدن لباس و کفش نو. لذت روزهای تعطیل نوروز، بوی اسکناس های خشک و تانشده و خوردن بی حصر شیرینی و آجیل و بازهم مشق مدرسه. اتاق پذیرائی خانه ای که درش همیشه بسته است وکودکان اجازه ورود به آن را ندارند مگر به وقت میهمانی و خوانی وشاهنامه حافظ بزرگترها، مشاعره نوروز. و بازگوئی می کند. مادری که را بزرگی که قصه ها مادر

اتاوا - بهار 1389

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 15 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

همیشه غذایش آماده است و وقت شام همه بر سر سفره اش نشسته اند. به تابستان سفر می کنی که با خاکشیر، یخمک و زرشک خنک می شوی، سفر با قطار را تجربه می کنی و گذر ازتونل و تکانهای بی وقفه اش را به خاطر هفت ندارد، تمامی ات کودکانه های بازی سپاری. می سنگ و الک دولک و زو و زخم شدن های پی در پی، که

شکایتی از آنها نداری. دوستی مشترک، خاطرات که ای کرده تجربه حتما این شود می برجسته چه و دارد دنبال به را نزدیکی و گفته ترک دلیل هر به را دیارت که هنگامی خاطرات، گویا ای. زادگاهت سکنا گزیده از دور ها و فرسنگ ای این خاطرات، زبان مشترک و درد دل مهاجرانی است که غربت نتوانسته آنها را از پای درآورد و شاید این یادآوری غریبانه که باشد تو نوستالژیای از ای پاره یا قسمی ها

مرورش می کنی. در را فرزندت رشد دغدغه است ممکن میان دراین محیطی غیر ایرانی داشته باشی. دغدغه ای که می تواند با فرهنگ، انفصال فرزندت باشد که در از ترسی ناشی رسوم و حتا زبان مادریش می بینی. تصور نسلی که ازرسوم والدینش دور می شود و نسل بعدی آن کامال بریده از دیار

و رسوم و فرهنگ اجدادیش. دوره در ورسوم ازعادات بسیاری وقوع که بدان ولی کودکی است که رفتار کودکان را در آینده شکل میدهد و به آن رسوم قوام می بخشد وماندگارشان می کند. محیط خانه ای که مبنایش زبان و فرهنگ ایرانی است، زمینه را برای حفظ آن فرهنگ مهیا کرده است و کودکان ناخواسته

امانت داران آنند. چه ارزشمند، قابل تقدیر و غرور آفرین است که با احترام کنی، می زندگی درآن که کشوری ورسوم فرهنگ به

رسوم وفرهنگ خود را نیز پاس می داری. تو تضادی در نمی غربی رسوم کنار در حتا خود ایرانی اجرای عالیق

بینی.دور از دیارت سکنا گزیده ای ولی فرزندت را به مدرسه داستان و شعر کتاب برایش فرستی، می زبان فارسی فارسی می خوانی. هر از مدتی به ایران سفر می کنی، با اقوام و دوستان دیدار تازه می کنی و مکان هائی را که حتا خود تا به حال فرصت دیدنشان را نداشته ای به فرزندت نشان می دهی. برای رسوم ایرانی احترام قائل می شوی، در مراسم ایرانی شرکت می کنی و به مغازه ها و رستوران های ایرانی می روی. در خانه فارسی صحبت می کنی و ایرانی ایرانی گوش می دهی. به میهمانی های موسیقی می روی و دوستان غیر ایرانیت را به میهمانیها و مراسم ایرانی دعوت می کنی. برنامه های رادیوئی فارسی زبان را دنبال می کنی. اساس غذای منزلت را بر مبنای غذای ایرانی را به ایرانی می گذاری و تجربه یک عمر زندگی فرزندت منتقل می کنی. از گذشته ات می گوئی، از پدرت،

مادرت و خانه ای که بزرگ شده ای.کمی تامل درنحوه شکل گیری خاطرات کودکی یاد شده این نوید را به تو می دهد که نسل آینده ات نه تنها بیگانه از فرهنگ مادریشان نخواهند بود بلکه خود نیز همچو تو،

آنها را به شیرینی یاد خواهند کرد.درگردش نسل یک بین تنها مشترک خاطرات قطعا نخواهد بود بلکه می تواند بین نسل های مختلف تکرارشود

و جاودانه بماند.به خاطراتت رجوع کن، آیا همه به دوران دهه ی کودکی بزرگترها که باش داشته اطمینان دارد؟ اختصاص تو تو پس و اند تقسیم کرده تو با را خاطرات گذشته شان در ریشه که شوی می یادآور را خاطراتی نسل، چند از

سالهایی دور دارد، و تو که تالش درحفظ هویت ایرانی ات داری! این چرخه را همینگونه ادامه می دهی، و فرزندان تو محکوم! به حفظ خاطراتی خواهند شد که در آینده به

شیرینی از آنها یاد خواهند کرد.

بود که صدائی شبیه سوت قطار آبادان پاالیشگاه نام سوت فیدوس -۱داشت. هر روز ظهر به صدا درمی آمد، صدای سوت آن در سراسر شهر می

پیچید و کارگران پاالیشگاه دست از کار می کشیند.. و شود می یافت ایران درجنوب که است شکلی آلو میوه سپستان -۲از کودکان درفصل آبادان بسیاری میوه رسیده آن بسیار چسبناک است. در تابستان، تکه های کاغذی بادبادک رابا سپستان هائی که از کوچه جمع می

کردند می چسباندند. ۳- نوعی نان فانتزی کوچک که در آبادان پخت می شد اما بعدها نان های دیگر جایگزین آن شد. مشابه همین تغییر در تهران هم وجود داشت، زمانی تعبیری ترکی تهیه به بورکی( و ( یا همان برکی نان سفید از ساندویچ ها می شد و در حال حاضر عمدتا از نان باگت استفاده می شود، اما هنوز برخی ساندویچ فروشی ها ازنان برکی استفاده می کنند. معموال عالقه مندان به این

نان ها ترجیح می دهند ساندویچشان مثل قدیم پیار و جعفری داشته باشد.۴- سمبوسه و پاکوره از غذاهای ساده وارزانی بود که ظاهرا کارگران هندی به آبادان آورده بودند. در اکثر نقاط آبادان سمبوسه وفالفل کنار خیابان فروخته می شد. بعد از جنگ سمبوسه تقریبا در تمام نقاط ایران شناخته شد، اما پاکوره که شاید به دلیل لمی که در درست کردنش بود در همان آبادان خاطره شد. سمبوسه و پاکوره را در آبادان به همراه آب تندی که از ترکیب فلفل قرمز و

تمر هندی درست شده بود می فروختند.۵- صبور) به ضم ص ( نام ماهی در جنوب است که در آبادان معموال در مصب رودخانه اروند صید می شد. این ماهی را سرخ نمی کنند و فقط در فر ،تنور و یا منقل کباب می کنند. ماهی را از شکم باز می کنند و بر روی آن چاشنی ای بنام حشو می گذارند. در قدیم اغلب مردم روزهای جمعه صبور های چاشنی زده خود را در جالی سیمی می گذاشتند و جهت پختن به نانوائی

محلشان می بردند.۶- حشو نام چاشنی است که آبادانی ها برای ماهی مهیا می کردند. ترکیبی تقریبا همین تمر هندی. و قرمز فلفل پیاز، سیر، از سبزی گشنیز، شنبلیله،

محصوالت برای تهیه قلیه ماهی استفاده می شود.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 16

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

اول اردیبهشت امسال سی سال از مرگ سهراب سپهری، شاعر و نقاشی ایران می گذرد. او در سال ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۹ به دلیل ابتال به سرطان خون

در گذشت.سپهری با آنکه چه در حوزه شعر و چه در نقاشی منتقدانی داشت، اما از نگاه بیشتر منتقدان ادبی و هنری جایگاه ویژه

ای در هر دو حوزه دارد.از نگاه این منتقدان، ویژگی عمده سهراب سپهری شاعر آن است که آثارش برخالف بسیاری از شاعران هم دوره اش، محدود به خوانندگان خاص نمی شود و در میان عامه

مردم هم محبوبیت دارد.و نامی غالمحسین او، درگذشت سالگرد امین سی در

جالل سرفراز مقاالتی در باره سپهری نقاش نوشته اند.

نقاشی عبادت سهراب بوداز: غالمحسین نامی

پیشه ام نقاشی است گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ

می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است

دل تنهائیتان، تازه شود

به بهانه سی امین سالگرد درگذشت سهراب سپهری

سهراب سپهری بی تردید یکی از پیشگامان هنر نقاشی معاصر ایران است، اگرچه در حیطه شعر معاصر ایران، به درستی نامی و جایگاهی در خور یافته است، در تاریخ هنر ای شیوه به دستیابی دلیل به نیز ایران معاصر نقاشی مستقل و شخصی از طریق کشف و شهود و بیانی عرفانی

در عناصر تصویری، در جایگاهی واال قرار دارد.سهراب چون بلوری شفاف و پاکیزه بود که به آسانی نور از او عبور می کرد ، طبیعت و جهان پیرامون را از صافی بلورین ذهن خود، عبور می داد و جهانی دیگر می آفرید، جهانی شخصی و پراز نشانه های کالمی. انگار کالم های پنهان و گمشده در ذهن خود را در ال به الی رنگ ها، فرم

ها و بافت های نرم و چشم نواز، جستجو می کرد.در نقاشی های آبرنگ و گواش، سهراب با دست و قلمی توانا، در عالم کشف و شهود، به بیان تجربه های شاعرانه خویش می پردازد و جلوه های واقعیت را با کاربرد تضاد بداهه حالت های در ، مو قلم آزاد و حرکت رنگی های

پردازی، نمایان می سازد.نقاشی های رنگ و روغنی او در ابعاد بزرگ به ویژه آنها که به موضوع تنه درختان می پردازد، توانمندی های اورا در ارائه نگاهی شخصی و ویژه به جهان ، می بینیم. ارائه رنگ ها و بافت های پر جذبه و ارائه تعادل و تناسب بین فضا های پر و خالی در سطح بوم و وحدت و هماهنگی بین تمامی عناصر تصویری، او را هنرمندی آگاه و پراحساس و

اثرگذار در صحنه نقاشی معاصر ایران، تثبیت می کند.آموزه های مکتب »ذن« که او را به درک عمیق از ارزش های معنوی فضاهای »خالی و تهی« ، رهنمون شده بود، تاثیر بسزائی بر جهان بینی و نگاه او به ذات اشیاء و طبیعت

پیرامون او داشت.در طرح های ساده و خالی از تکنیک های ظاهر فریب او، با نشانه ها و عناصر ناب و پر جاذبه طبیعت که از تخیلی با ذات خالق و نگاهی ژرف و درون نگر حکایت دارد و اندیشه و ویژگی های روانی او هم آهنگی دارند، تفکر و

روبرو هستیم.عنصر » خط و لکه » در طراحی های سهراب، با کمترین و شوق از است ای نشانه تصویری، بیان ترین ساده و شیفتگی او در کشف نا دیدنی های طبیعت و گوئی دیدنی هارا بیان نمی کند و سعی در کشف مجهول و نا دیده ها

دارد.خود می گفت: »روی بام کاهگلی می نشستم و آمیختگی می تماشا گنبدی شهر، های بام با سنسوالیتی را غروب کردم، به سادگی مجذوب می شدم و در این شیفتگی ها، خشونت خط نبود ، برق فلز نبود ، درام اندام های انسان

نبود ....... راستی چه دیر به ارزش نقصان پی بردم«باورهای عرفان شرقی او به ویژه تعالیم » بودا« و »ذن« ، اورا به عناصر تصویری و »کالیگرافی« ژاپن عالقمند کرده بود ، ضربه قلم های رقصان و رها در فضای آبرنگ های او، حال و هوای آب مرکب های هنرمندان کهن ژاپنی را

به یاد می آورند.خالصه کالم آنکه نقاشی عبادت او بود، شوریده بود و شور

زندگی اش، تکنیک نداشت.

رمز تماشا در نقاشی های سهراب سپهریجالل سرفراز

منتقد هنری در برلین

اشتباه بزرگی است اگر بخواهیم سپهرِی نقاش و سپهرِی شاعر را به هر دلیلی در یک ردیف بگذاریم. شعر و نقاشی دو دنیای جدا از هم اند. میان آنها، و میان اغلب هنرها می تواند پیوندی درونی برقرار باشد. اما همجنس نیستند. رنگ اما جدی تماشاگران محدود، ما ایرانِی و نقش در جامعه خود را دارند و شعر، بخصوص شعر سپهری، جایگاهش را

حتی در میان مخاطب عام نیز باز کرده است.سهراب سپهری نقاش صاحب نامی است، نقاشی را پیش زده هم به شهرتی زمینه این در ابتدا و آموخته شعر از است. تابلوهای او هواخواهان بسیاری دارد. همین چندی تومان میلیون ۱۴۰ دوبی در او تابلوهای از یکی پیش قیمت گذاری شد. در حالی که بسیاری از نقاشان نام آوِر

ایرانی در بهترین حالت به چنین بازاری دست نیافته اند.در او کرد. آغاز کودکی از را نقاشی سپهری سهراب یادداشتی با عنوان »هنوز در سفرم« از جمله در این زمینه خوش داشت. دستی طراحی در پدرم... « نویسد: می خط بود. تار می نواخت. او مرا به نقاشی عادت داد... در نقطه نقاشی زنگ شد. تری جدی کار نقاشی دبیرستان

روشنی در تاریکی هفته بود.«سال ۱۳۲۷ سهراب جوان، در حالی که در تپه های اطراف و نقاشان از شیبانی، منصور با کند، می نقاشی قمصر

هنردوستان آن روزگار، آشنا می شود.سهراب می نویسد: »آن روز شیبانی چیزها گفت. از هنر حرف ها زد. َون گوک را نشانم داد. من در گیجِی دلپذیری بودم. هرچه می شنیدم تازه بود.... شب که به خانه برگشتم،

آدمی دیگر بودم.«بدینسان سهراب به سمت نقاشی مدرن کشیده می شود، می پذیرفته تهران دانشگاه زیبای هنرهای دانشکده در شود، و در جریان سفرهای بعدی به اروپا، آمریکا، و ژاپن

در این زمینه به چشم اندازهای تازه یی دست می یابد.سپهری دارای پسندی ویژه است. شیفته کارهای تزیینی

نمی شود.سال ۱۳۳۲ ، پس از پایان دانشکده، در کاخ مرمر موفق به

دریافت مدال درجه یک فرهنگ از شاه می شود.اتاق این نقاشی های پرسد: »به نظر شما او می از شاه

خوب است؟«سپهری بی هیچ تزلزلی پاسخ منفی می دهد.

شاه زیر لب می گوید: »خودم می دانستم.«سپهری از آن پس نقاشی را جدی تر از پیش می گیرد، سال ۱۳۳۷ شماری از تابلوهایش را در بی ینال تهران به نمایش می گذارد، که ارزشهای زیبایی شناسانه کارش را

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 17 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

بر هنرشناسان آن روزگار آشکار می کند.در روند چنین نمایشگاه هایی شهرت سهراب از مرزها فرا می رود و برای نمایش کارهایش به برخی از گالری های

معتبر اروپایی و آمریکایی دعوت می شود.او تا پایان عمرش مجموعا در بیش از سی نمایشگاه فردی و گروهی در داخل و خارج از کشور شرکت می کند: تهران، بریج فرانسه، روایان جشنواره و لوهاور بندر موزه ونیز، بال هنر بازار نیویورک، بنسون نگارخانه آمریکا، همپتن سوییس...آخرین نمایشگاه کارهای سپهری مدت کوتاهی

پیش از مرگش در گالری سیحون تهران برگزار می شود.سپهری از همان آغاز، و همواره، در طبیعت با شگفتی می نگرد. چنین ذهنیتی دستمایه کار او می شود. در طراحی، در نقشهای ساده، آبرنگ ها و دیگر کارها. تجربه های آغازین او ندارند. او حتی، درخشش چندانی از دید خود سپهری، خود، کارهای در تنها نه و است، طبیعت جادوی حیران

بلکه در کارهای دیگران نیز خرده گیری می کند.»همه نویسد: می ای نامه در سپهری چارچوب، این در نقاشی های دنیا را که روی هم بگذاریم، به اندازه سنگ کنار جاده حقیقت ندارند. هرگز زیبایی آنها به زیبایی لرزش و حقیقت هنری های ساخته در رسد. نمی دست یک

زیبایی از جوشش افتاده اند. سنگ شده اند...«اما این نگاه نومیدوار سپهری را از ادامه کار باز نمی دارد. نقاشی، حرفه ای نیست که آن را کناری بگذارد، و به دنبال کاری دیگر برود. او دارای نگرشی انسان – خدایی است که کارش را از هیچ، از :تهی« آغاز می کند: »من همیشه در تهی نقاشی هایم پنهانم. صدای من از آنجا رساتر به گوش می رسد. در تهی ها نگاه از پرواز باز نمی ماند... انگار در تهی هنوز چیزها شکل نگرفته اند. هنوز شوِر آفرینش در

گردش است.«مهمترین ویژگی سپهری در نقاشی، تماشا و جستجوست، که گاه نگاه ایده آلیستی وی را تداعی می کند: دور شدن از قابها، چارچوبهایی »که مردمان ... بدان خو گرفته اند... ». سپهری به »زیبایی بی مرز« می اندیشد. چیزی که انسان را بدان دسترسی نیست، و راز جستجو و ادامه و نو به نو شدن هنر نیز در همین است. چنین نگرشی هنرمند اصیل

را به جستجو و کشف وامی دارد.

این در دارد. مرزی نهایت در هنرمندی هر حال این با چارچوب سپهری از حِد توانش پیش تر نمی رود، ناگزیر از جایگاه خدای گونه اش پا بر زمین سخت می گذارد، و در همان چارچوبهایی »خستگی در می کند« که می خواست از آنها بگریزد: »هنر درنگ است. نقطه ای ست که در آن تاِب سرشاری را نیاورده ایم. لبریز شده ایم. گریز می زنیم

و با آفرینش هنری خستگی در می کنیم.«های تجربه گیر، پی تالش و جستجو، و تماشا روند در بطوری رسد. می اوج به ها درخت مجموعه در سپهری که بیشتر دوستدارانش ارزش کارهایش را با این نمونه ها می سنجند. در درختهای سپهری شاخ و برگ جای چندانی ندارند، بلکه بیشتر تنه های بلند، کلفت و به هم چسبیده

می گر جلوه متجانس و یکدست، های رنگ با درختها چه را، سپهری مدرن دید و قدرتمند، تکیک که شوند، و فضاها بُرش در چه ریتم، در چه موضوع، انتخاب در گزینش اشیا ء ، و چه در دستیابی به ذهنیتی تجریدی بیان

می کنند.از سپهری کارهای دیگری نیز بجا مانده، که اینجا و آنجا قابل تاملند. اما چنانکه اشاره شد، از دید بسیاری از عالقمندان،

نقطه قوت کار او در همان مجموعه درختهاست.او در نامه ای با نقاشی های آبستره مخالفت می کند، اما در عمل گاهی گرفتار آن می شود. کوبیسم و سوررالیسم کنده و ژاپنی نقاشی اسیر جذبه های کند، تجربه می را کاری روی چوب می شود، به هر تجربه تازه ای میدان می دهد، اما بر هر اثری نقش خود را می زند، و همواره سهراب

سپهری باقی می ماند.از سپهری پذیری تاثیر میزان حتی فرم، و رنگ تجربه نقاشان اروپایی، از دید کارشناسان، متفاوت است، برخی از دید ادبیات در کار او می نگرند، و با هزار وصله و سریشم نقاشی هایش را به عرفان و ماوراء الطبیعه پیوند می زنند، برخی استادانه در کار او دقت می کنند و به درستی ضعف

و قوتهایش را برمی شمارند.گروهی نیز حتی در »نقاش« بودن سپهری تردید می کنند. سپهری اما بَری از این نظرهای جورواجور، و خرده گیری ها راه خود رفته است. او بر آن است: »من به عقیده این و آن کاری ندارم. به حقانیت تاریخ هنر نیز عالقه ای نشان نمی دهم. به یک تابلو همانطور نگاه می کنم، که به یک سنگ، یا درخت. آنچه در یک اثر هنری می جویم حالت

آن است.«آمیز جنون وابستگی در باید را سپهری های نقاشی راز اروپا به سفرهایش از یکی در یافت. در زادگاهش به او اتاق من چند نویسد: »در گلدان ایران می به دوستی در شاخه شکوفه دار گوجه است. پیوند من با این شکوفه های زودرس کمی پیچیده است. برابر آن ها یک تماشاگر بی غل و غش نیستم. خیال من این شاخه ها را می بُرد، و در حیاط های ایران به درختی پیوند می زند، تا تماشای من ناشناس نقش های روی همه بگیرد. من را رمز خودش رنگ آشنای خودم را می زنم، و فضاهای گمشده را گرد

همه چیز می پراکنم.«در چنین نگرشی یادگیری و تاثیر پذیری زیر نشانه سوال نمی رود، بلکه متوقف شدن در این »نقش های ناشناس« از آشنا« »رنگ سپهری های نقاشی در شود. می نفی طبیعتی »کویری« مایه می گیرد، که همه کودکی، همه

جوانی، و همه زندگی وی در آن سپری شده است.

پنجره نگاه

اسبا ب کشی جدیدی محله به جوانی مرد و زن متوجه زن صبحانه، صرف ضمن بعد روز کردند. شد که همسایه اش درحال آویزان کردن رخت های نیست. تمیز چندان لباس ها گفت: و است شسته انگار نمی داند چطور لباس بشوید. احتماال باید پودر

لباس شویی بهتری بخرد. که نگفت. هربار اما چیزی نگاهی کرد همسرش خشک برای را شسته اش لباس های همسایه زن را حرف همان جوان زن می کرد، آویزان شدن اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از تا تکرار می کرد دیدن لباس های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: »یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش

داده.« و شدم بیدار زود صبح امروز من داد: پاسخ مرد

پنجره هایمان را تمیز کردم! زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می کنیم، آنچه می بینیم به درجه شفافیت پنجره ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی انتقادی، بد نیست توجه کنیم از هرگونه دارد. قبل از و داریم ذهنیتی لحظه چه آن در اینکه خود به خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به جای دیدن پی در می بینیم، که فردی کردن قضاوت

جنبه های مثبت او باشیم؟

بخـــوانیم وبیاموزیم

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 18

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

دكتر پرویز قدیریان استاد دانشگاه مونتریال

شکالت دوست قلب و عروق

داروخانهآشپزخانهیا

کابینت آشپزخانه شما پر از غذاهای انرژی بخش است که میتواند از بروز بیماریهاو صدمات جلوگیری کند

ظروف خوراک پزی نچسب و بیماری غده تیروئید

اسیدهای چرب امگا 3 و طول عمر

سانفرانسیسکو دانشگاه پژوهشگران طی بررسی علمی جدیدی دریافتند که مصرف اسیدهای چرب امگا ۳ به همراه رژیم غذایی روزانه سبب طول عمر می داشتن آن مهم دالیل از یکی و شود نتایج باشد. می سالم عروق و قلب علمی ژورنال در که گروه این بررسی JAMA به چاپ رسیده بار دیگر ثابت امگا ۳ که می کند که اسیدهای چرب در غذاهایی مانند ماهی پر چرب، روغن

ماهی، دانه های روغنی و دانه کتان و غیره وجود دارد از پیری زودرس جلوگیری می کند. جالب اینجاست که یک محقق ایرانی به نام رامین فرزانه فر این گروه تحقیقاتی را سرپرستی می کند و ایشان با مطالعه ی حدود ۶۰۰ بیمار مبتال به از دسته آن که دریافتند سال پنج مدت به آنها پیگیری و قلبی های بیماری بیمارانی که مقدار الزم و کافی از اسیدهای چرب امگا ۳ مصرف می کردند سالم تر بوده و میزان مرگ و میر در آنها کمتر می باشد. در این بررسی جالب همچنین ثابت شده که امگا ۳ موجود در ماهی موثرتر از انواع دیگر امگا ۳ که در غذاهای

گیاهی وجود دارند، می باشند.

روغن ماهی...و بیماری های مغزی

پژوهشگران کانادایی اعالن نمودند که خوردن مقدار کمی شکالت در روز امکان بروز بیماری های قلبی را کاهش می دهد. قباًل دانشمندان اروپایی نیز گزارش کرده بودند که خوردن شکالت فشار خون باال را کاهش داده و در نهایت از بروز بیماری های قلب

و عروق جلوگیری می کند.در آلمان بیشتر از ۱۹ هزار نفر زن و مرد ۳۵ تا ۶۵ ساله به مدت ۱۰ سال بررسی و پیگیری گردیده و نتایج بررسی نشان می دهد که خوردن حدود ۸ گرم شکالت در روز می تواند به صورت چشمگیری از بروز سکته های قلبی و مغزی جلوگیری کند. به عبارت دیگر افرادی که شکالت مصرف می کنند ۳۹ درصد کمتر به بیماری ها و عوارض

نامطلوب قلب و عروق دچار می شوند که رقمی است بزرگ.در مورد اینکه چرا و چگونه شکالت و ترکیبات موجود در آن می تواند سبب سالمت قلب و عروق گردد، نظریه هایی وجود دارد. عده ای عقیده دارند که فیتوکمیکال معروف فالوانول Flavanols که در کاکائو وجود دارد به خاطر خاصیت آنتی اکسیدانی اش می تواند قلب و عروق را سالم نگه دارد. هر قدر رنگ شکالت تیره تر باشد و مقدار کاکائوی به کار برده در آن زیادتر باشد اثرش در سالمتی قلب و عروق زیادتر است. در ضمن عقیده بر این است که ترکیبات شکالت سبب آزاد شدن اکسید نیتریک از جدار داخلی عروق می گردد که در انعطاف و انبساط بافت های عروق نقش مهم دارد که در نتیجه فشار خون را کاهش می دهد و باری از دوش قلب برمی دارد. اکسید نیتریک همچنین در عملکرد Platelet موجود در خون موثر می باشد و نمی گذارد چسبندگی در خون به

وجود آید و در نتیجه به سکته ی قلبی و مغزی منجر می شود.تحقیقات علمی نشان می دهند که خوردن حدود یکصد گرم شکالت سیاه )با حداقل ۷۰ درصد کاکائو( که شکر آن کم است می تواند سبب خوش خلقی و همچنین سالمت قلب و عروق گردد. شکالت های معمولی حاوی مقدار زیادی شکر هستند که منجر به چاقی می شوند. به همین جهت در انتخاب و مصرف شکالت باید دقت شود و در خوردن

آن نباید زیاده روی کرد.

ژورنال علمی روانپزشکی آمریکا مقاله ای در مورد رابطه مصرف روغن ماهی در پیشگیری و درمان بیماریهای مغز و اعصاب منتشر نموده که بار دیگر نقش اسیدهای چرب امگا۳ را در بهزیستی و سالمتی بدن، مخصوصًا مغز و اعصاب ثابت می کند. در این بررسی حدود ۸۰ بیمار مبتال به نوعی بیماری روانی به نام Psychosis را به دو دسته تقسیم کرده به گروهی مقداری روغن ماهی داده و گروه دیگر را از مصرف روغن ماهی منع کردند. این بررسی که به مدت ۱۲ هفته به طول انجامیده نشان می دهد آن دسته ای که زیر پوشش روغن ماهی قرار داشتند به طور چشمگیری بهبود

یافته و یا حرکت بیماری در آنها کاهش یافته، در حالی که این تغییرات در دسته دوم که روغن ماهی مصرف نمی کردند

دیده نشده است.محتویات موجود در روغن ماهی که مهمترین آنها همان اسیدهای چرب امگا۳ هستند می توانند سبب پیشگیری و کنترل بسیاری از بیماریها مانند بیماریهای قلب و عروق گردند. همچنین در مصرف روغن ماهی نباید زیاده روی

ماهی پزشک روغن با مشورت است بهتر و کرد است خون کننده رقیق زیرا شود، مصرف

دارند خونی ناهنجاری که افرادی در و ممکن است دردسرهائی مانند خونریزی

داخلی و زیر جلدی به وجود آید.

در یک بررسی علمی در انگلستان معلوم گردید که افرادی که از ظروف خوراک پزی نچسب در پخت و پز غذا استفاده می نمایند بیشتر به بیماری های غده تیروئید دچار می گردند. ماده شیمیایی به نام PFOA در این دسته از ظروف به کار برده شده که در موقع پخت و پز غذا وارد غذا شده و به راحتی وارد بدن می شود و در عملکرد و فعالیت تیروئید اثر می گذارد و در نهایت آن را بیمار می کند. در چند دهه ی گذشته به وضوح ثابت شده که ظروف تفلون و نچسب های دیگر برای سالمتی زیانبار هستند و بهتر است در تهیه و مصرف غذا از ظروف چدنی، شیشه ای، آهنی، سفالی و غیره استفاده شود. مطالعات دیگری نیاز است تا رابطه ی ظروف نچسب را با بروز بیماری های دیگر ثابت کند ولی باید گفت که نتایج علمی موجود هیچ شکی در این مورد باقی نمی

گذارند که اینگونه ظروف برای سالمتی خطرناک هستند.

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 19 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 ۲0

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 ۲1 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

حقایقی درباره سرطان سینه ، که دچار سرطان سینه شد خانمی 48 ساله پاره ای از تجربیات خود را شرح و وقایعی را که انتظار آن را نداشته توضیح می دهد. مطالعه این تجربیات را به افرادی که خود، یکی از بستگان و یا دوستانشان به این نوع سرطان مبتال شده اند

را توصیه می کنیم. برای من قبول این موضوع امکان نداشت. منکر همه چیز بودم حتی می گفتم پاپ کاتولیک نیست یا دنیا گرد نیست. با تصادفا دستم بودم خوابیده بستر در که هنگامی شبی سینه راستم برخورد نمود و ناگهان نقطه برجسته و سختی فشار و جستجو به مدتی نمودم. خود حس دست زیر را ادامه دادم ولی از این برجستگی هیچ گونه دردی احساس پخش دادم می فشار آنرا بیشتر هم هرچه و کردم نمی نمی شد. شب بعد و چندین شب بعد از آن مرتبا این کار را تکرار کردم و مدت دوهفته را گذراندم تا اینکه باالخره قرار

مالقاتی با پزشک خود ترتیب دادم.پزشک مزبور بالفاصله مرا به یک پزشک جراح متخصص سرطان سینه معرفی نمود. نامبرده هم دستور آزمایش هایی را داد و دو روز بعد مرا به مطب خود احضار کرد. باری آنقدر را دیگری هیچ حرف که بودم مشتاق او نظر شنیدن به نمی شنیدم. تا اینکه گفت: باید تاریخی را برای عمل تعیین

کنیم. همین هفته چطور است؟گفتم: که شنیدم را خودم صدای لحظه چند از بعد

منظورتان این نیست که من سرطان دارم؟- بله شما سرطان دارید.

- از این مرض که قرار نیست بمیرم؟- البته خیر. ولی بهرحال باید این تومور را درآوریم. پایان

این هفته برای عمل چطور است؟ پیش خود فکر کردم که من در حال مردنم و ازاین فکر شروع به گریه نمودم و تا رسیدن به خانه گریه من ادامه اینکه تشخیص سرطان داده شد فکر و از پیدا کرد. پس تصور اینکه ممکن است بمیرم فکری کامال عادی بود. ولی البته برای اکثریت ما مردن وجود ندارد و در مورد سرطان سینه می توان گفت میزان مرگ و میردر ظرف دو سال گذشته ۲۱ در صد کاهش یافته است. من می دانستم بعد از این که پزشک من برنامه معالجات بعد از عمل را که به احتمال زیاد شامل شیمی درمانی، رادیوتراپی و استفاده از قرص های »تاموکسی فون« خواهد بود، سواالت زیادی این بیان تحمل که کردم ولی حس بنمایم او از باید را

سواالت را ندارم.برای استفاده هر یک از خوانندگان که ممکن است دچار این برای دوستان و بستگانی که در یا این طوفان شوند ماجرا قرار گیرند پیشنهاد می نمایم سواالت زیر را مطرح

نمائید:

۱. قبل از اینکه مرا عمل نمائید چگونه می توانم مطمئن باشم که مرگی در کار نیست؟

۲. احتمال اینکه این سرطان گسترش یابد چقدر است؟۳. آیا به موقع متوجه وقوع آن شده ام؟ و از پخش آن

جلوگیری کرده ایم؟۴. اگر من شیمی درمانی نخواهم چه خواهد شد؟

۵. در این سرطان چند درجه وجود دارد و این درجه چه تفاوتی در درمان و بهبود من خواهد داشت؟

در آینده های سال در من سرطان اینکه احتمال .۶کودکان من یا در خواهران تأثیر گذارد چند در صد خواهد

بود؟۷. پس از عمل سینه من چه شکلی خواهد داشت، و اگر تغییری پیش آید آیا با عمل دیگری می توان آن را به شکل

اولیه خود برگردانید؟۸. برای جلوگیری از برگشت این بیماری چه باید کرد؟

۹. قرص »تاموکسی فون« چیست؟۱۰. متخصص تومورشناسی چه معنی دارد؟

به محض ورود در بیمارستان به من اطمینان داده شد که برداشتن آن غده کار ساده ای است و بعد از بیهوشی مثل اینکه فقط چند ثانیه ای گذشته بود. هنگامی که چشمانم را باز کردم این خبر را به من دادند که عمل کامال به خوبی انجام شده و آن توده و بافت های اطراف آن همراه با ۱۹ غده لنفاوی زیر بغل برداشته شده است. در آن لحظه از این خبر احساس بسیار خوبی پیدا کردم ولی بزودی دریافتم که من در بسترم تنها نیستم زیرا یک کیسه پالستیکی گرم در پهلوی من آرمیده بود و هنگامی که به آن نگاه گردم متوجه

شدم که مملو از خون است.این دیگر – پرسیدم آنجا رد می شد از پرستاری که از تخلیه برای – داد جواب راحت خیلی پرستار چیست؟ ترشحات زخم است. مایعات اضافه را که در اثر عمل شما

ایجاد می شود جمع آوری می کند.این موضوع فهمیدن ترین چیز کننده ناراحت برای من بود که این کیسه به بدن من وصل شده بود. در مدتی که در بیمارستان بستری بودم این کیسه روزی یک بار بوسیله پرستار عوض می شد. برای من ساده ترین راه این بود که

آنرا در بین دندانهای خود نگاه دارم.آورد. برایم بهتری اخبار من پزشک بعد روز چهار خوشبختانه این سرطان پخش نشده و نواحی اطراف غده و غدد لنفاوی کامال پاک شده بود ولی گفت به علت سن من که ۴۸ سال است و اندازه غده که ۴ سانتیمتر بود درجه می توصیه درمانی شیمی قویا باشد می )۳( که سرطان

شود.داروهای درمانی شیمی برای که فهمیدم زمان آن در زیادی وجود دارد که با توجه به احتیاجات بیمار تجویز می که بود این دانستم نمی لحظه آن در که را آنچه شود. به شما تجویز می تأثیر دارویی که توانید درباره شما می امور متخصص که دوستی از نتیجه در کنید. سوال شود دارویی بود سوال کردم و او اطمینان داد که بهترین دارو بیمه از بخاطر شغلم که آنجا از است. داده شده من به پزشکی برخوردار بودم از این که می توانستم در یک اطاق خصوصی تحت شیمی درمانی قرار گیرم تعجب نکردم ولی هنگامی تعجب کردم که دریافتم این کار را می توانم در

منزل انجام دهم.درمان در منزل از طریق سازمان خوبی بنام »مراقبت های پزشکی در خانه« امکان دارد و شما می توانید از متخصص تومورشناسی خود بخواهید که به این موضوع رسیدگی کند چون موضوعی نیست که هرروزه اجرا شود. واال مجبورید بروید بیمارستان به درمانی شیمی جلسه هر برای مرتبا

یک در دیگر بیماران با زمان هم باید که مردم از بعضی برای اتفاقا شود. انجام اطاق بیماران با که است خوبی کمک فرصت این هم اطاق خود صحبت و مبادله نظر کنند و حتی

گاهی با هم بخندند.بسیار منزل در درمان این انجام من برای آرامش بخش و راحت بود. از همه مهمتر اینکه بچه های من می توانستند شیمی درمانی را

در حال انجام مشاهده و ترسشان بریزد.از بعد یا سه هفته دو دانند که همه می و سر موهای ریزش احتمال درمانی شیمی ابرو و مژه ها وجود دارد. ولی این عدم اطالع است که موجب ترس و وحشت می گردد چون تا هنگامی که کامال دیر شده است نمی دانید احتیاج به درمان دارید یا خیر. من درباره وضعیت هایی صحبت می کنم که واقعا راهنمایی واقعی حساس و وحشتناک است ولی کمک و برای مقابله با این وضعیت ها وجود ندارد. مانند گرفتاری اسهال. تقریبا پس از سومین جلسه شیمی درمانی در شکم کردم. احساس شدیدی العاده فوق ناراحتی خود معده و اداری رسمی کار با خانمی کردم می مجسم خود پیش آثاری حلزون مانند رفتن راه حال در دست در کیفی و باری در حالی باقی گذارد. بر روی زمین از کثافات خود که قدم های کوتاهی برمی داشتم خود را به یک توالت عمومی رساندم و خود را مرتب کردم ولی چگونه خود را با

ترن به خانه رساندم خودم هم نمی دانم.این موضوع را محرمانه به خواهرم گفتم و او یک بسته بهداشتی، های حوله شامل فوری الزم وسائل محتوی پارچه تمیزکردن خیس و غیره را برای من فراهم نمود که

از آن پس هرگز بدون آنها از منزل خارج نمی شدم.یکی دیگر از عوارض جانبی ورقه شدن یا پوسته شدن ناخن های انگشتان دست و پا بود که قادر به پوشیدن یک بلوز آستین کوتاه هم نبودم چون ناخن هایم با آن گیر می کرد و انگشتان پای بدون ناخن در کفش چرم موجب درد

شدیدی می شد.از دست دادن حس زائقه نیز برای من مشکل دیگری بود چون گاهی هوس می کردم لیوانی شراب سفید بنوشم ولی حال می توانستم فقط شراب سفید شیرین یا آب سیب را

تحمل کنم. مزه هر چیز دیگر برایم وحشتناک بود.و دهان زخم که هنگامی همینطور. هم غذا مورد در درد بدون را غذا بلع و کردن صحبت و آمد پیش گلو مشکل کرده بود دیگر زندگی نداشتم. البته در این مدت مراقب نوع غذا بودم و مرتب ورزش می کردم ولی بازهم شروع علت به کنم می تصور که شد می اضافه وزنم اثر شیمی درمانی پیش آمده بود. یائسگی زود هنگام در دست برای فیزیوتراپیست که را ورزشی تمرینات گرچه هایم تجویز کرده بود مرتبا انجام می دادم ولی بزودی دراز به بود. العاده دردآور شده برایم فوق راستم کردن دست اضافه مالحظه کردم که یک خط استخوانی عجیب در زیر بغل راستم ایجاد شد که تا دست ادامه داشت. با تصور این که تمرین های ورزشی را درست انجام نداده ام به سراغ فیزیوتراپیست رفتم که فورا گفت – باید تیرکشیدن آن را گرفت. رگ لنفاوی دست شما سفت شده و این حالت را دارد؟ دردهم – پرسیدم او از »طناب شدن« می گویند. گفت – سعی کنید نگران نباشید. آنگاه آرنج مرا گرفت و با تمام قدرتش بطرف سرم باال کشید که واقعا درد گرفت ولی در مرتبه دوم که این کار را تکرار نمود ناگهان صدای تیزی حس نمودم و تنگی و درد آن از بین رفت. شنیده اثر مایعات داخلی آن بودم که سینه من ممکن است در متورم شود چون کیسه وسیله تخلیه مایع را زودتر از موعد از من جدا کرده بودند تا بتوانم بر سر کارم برگردم. و همین طور هم شد بطوری که تورم فوق العاده زیادی ایجاد شد که واقعا فکر می کردم سینه من ممکن است منفجر شود.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 ۲۲

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

الدین اصفهاني شاعر قرن از کمال این مصراع که هفتم هجري است، در مواردي بکار مي رود که آدمي به آثار و نتایج نهایي اقدامات خود که شمه اي از آن بروز و ظهور کرده باشد به دیده تأمل و تردید بنگرد. در آن صورت مصراع باال را بر زبان مي آوردند، تا مخاطب به فرجام کارش با نظر اطمینان و یقین نگاه کند. این مصراع بر اثر واقعه تاریخي زیر به صورت ضرب المثل

درآمده است.از اصفهاني الدین جمال بن اسماعیل الدین کمال ایران در شاعران نامدار و آخرین قصیده سراي بزرگ و تازه معاني خلق در چون است. هجري هفتم قرن مضامین بکر دقت و باریک اندیشي داشت به »خالق

المعاني« معروف گردیده است. اجتماعي و داخلي اوضاع کمال، زمان و عصر در به حنفیه و شافعیه مذهبي، اختالفات اثر بر اصفهان قدري مغشوش و ناامن بود که این شاعر حساس را به ستوه آورده نقل مي کنند که اصفهانیها را با این دو بیتي

نفرین کرده است:اي خداوند هفت سیاره

پادشاهي فرست خونخوارهعدد مردمان بـیـفـزایـد

هر یکي را کند دو صد پــارهاز قضاي روزگار، نفرین کمال به هدف اجابت نشست و به چشم خویش دید که سربازان مغول در سال ۶۳۳ هجري شافعیه و حنفیه، هر دو را تمامي کشتند و آن خونریز قوم آن دستبرد از تاریخ این تا که را شهر آن در کمال کردند. برابر خاک با بود، مانده محفوظ

باب چنین گفت:کس نیست که تا بر وطن خود گرید

بر حال تباه مردم بد گریددي بر سر مرده اي دو صد شیون بود

امروز یکي نیست که بر صد گریدبعد از واقعه قتل عام اصفهان، کمال الدین اصفهاني در خانقاهي که جهت خود در بیرون شهر ترتیب داده بود، گوشه عزلت گرفت و دو سال در آن خانقاه به سر برد و اهل شهر و محالت به جهت احترام و اعتمادي که نسبت به کمال الدین داشتند »رخوت و اموال را به زاویه او پنهان کردند و آن جمله در چاهي بود در میان سراي، یک نوبت مــغــول بـچـه اي کمان در دست به زاویه کمال درآمده سنگي بر مرغي انداخت، زه گیر از دست او بیفتاد، غلطان به چاه رفت. به طلب زه گیر سر چاه را بگشادند و آن اموال بیافتند و کمال را مطالبه

دیگر اموال کردند تا در شکنجه هالک شد.«دانند، مي تحقیق و ادب اهل که طوري به باري فال شیراز خواجه دیوان از امروزه که طوري همان مناطق در حافظ شهرت آنکه صیت از قبل میگیرند، پارسي زبان به اوج کمال برسد، ایرانیان و پارسي زبانان

ریشه ضرب المثل های فارسی

از دیوان کمال الدین اصفهاني که قدمت و تقدم شهرت داشت، فال مي گرفتند و حتي بعد از مشهور شدن حافظ نیز اگر احیانًا دیوانش در دسترس نبود مانعي نمي دیدند قرار استفاده مورد تفأل منظور به را کمال دیوان که عباس شاه قیام خبر که تاریخ آن در اینکه کما دهند، کبیر و حرکت وي از خراسان به سمت قزوین )پایتخت شایع سلطان پدرش اردوي در صفوي( سالطین اولیه شد، سران قوم و همراهان سلطان محمد براي اطالع و آگاهي از عاقبت کار و سرانجام مبارزه پدر و پسر که یکي به قصد تاج شاهي و دیگري ندادن از دست به منظور جلوس بر تخت سلطنت ایران فعالیت مي کرده اند دست به تفأل زدند و از دیوان کمال اصفهاني که در دسترس بود یاري جستند. اسکندر بیک منشي راجع به این واقعه

چنین نوشته است:اردو شایع در اثر این خبر سعادت بالجمله چون ...«گشت، همگان را موجب استعجاب میگردید تا غایت در دودمان صفوي چنین امري وقوع نیافته بود. راقم حروف از صدراعظم قاضي خان الحسیني استماع نمودم که در داشت، قشالق قراباغ در شأن سکندر نواب که سالي اردو به آلکساندرخان مشرف کاشي ضیاءالدین خواجه آمده بود، از من سؤال نمود که: »خبر پادشاهي شاهزاده کامران در خراسان وقوع دارد یا نه؟« من در جواب گفتم به هنوز اما شود، مي مذکور چنین افواه به »بلي، که: بود، میان در اسماعیل کمال دیوان نپیوسته«. تحقق خواجه مشارالیه، احوال شاهزاده را از آن کتاب تفأل نمود،

در اول صفحه یمني این قطعه برآمد:خسرو تاجبـخــش و شـاه جـهـان

کـه ز تـیـغـش زمـانـه بـر حـذرستتـحـفــه چــرخ سـوي او هــر دم

مـــژده فـتــح و دولــت دگــرســترأي او پـیـر و دولـتـش بــرنـاست

دست او بحر و خنجرش گهرستآسمان دوش با خـــرد میـگـفـتکه به نزدیک ما چنین خبر اســتکه بگـیـرد به تـیـغ چون خورشیدهر چه خورشید را بر آن گذر استخردش گفت، تـو چــه پـنـداري

عرصـه مـلـک او هـمـیـن قـدرست؟نه، کـه در جـنـب پـادشـاهي او

هـفـت گـردون هـنـوز مـخـتـصـرتبـاش تــا صـبـح دولـتـت بـدمـد

کـایـن هـنـوز از نـتـایـج سـحر است«به باال قطعه در کمال پیشگویي دانیم مي چنانکه ۹۹۶ سال ذیقعده در محمد سلطان و پیوست تحقق هجري که ماده تاریخ آن به حروف ابجد »ظل اهلل« مي شود در قزوین تاج شاهي را بر سر پسرش عباس میرزا گذاشت که به شاه عباس موسوم گردید و مصراع مورد زبانها بر سر واقعه به سبب همین تاریخ و از آن بحث

افتاده، صورت ضرب المثل پیدا کرده است.

از کتاب » ریشه های تاریخی امثال و حکم » تألیف زنده یاد مهدی پرتوی آملی

"باش تا صبح دولتت بدمد"

مراجعه بیمارستان به مرتبه سه شدم مجبور نتیجه در نمایم تا با سرنگ مایعات اضافی را خارج نمایند. ولی در پایان درمان تمامی عالئم، حاکی از بهبودی کامل بود. ولی متأسفانه وزن من بقدری زیاد شده بود که بعضی اوقات پا و

زانوهایم به لرزش می افتاد.اینک چهار سال از زمان تشخیص بیماری من می گذرد و تنها چیزی که از آن اطمینان دارم چگونگی رفتار شخص در این مدت است. پس بهتر است که در تمام مدت رفتار

صحیحی داشته باشید.من به این نتیجه رسیدم که با تصور و خیال بجای اینکه می بگیرد خود کنترل در مرا زندگی بیماری دهم اجازه توانم خطر سرطان خود را کاهش دهم. لذا تصمیم گرفتم که سخت نگیرم و فقط در پی درمان باشم که همین طرز فکر به من کمک نمود بر این بیماری سخت غلبه نمایم. اگر شما هم گرفتار بیماری سرطان شدید به هیچوجه اجازه

ندهید که ترس بر شما غلبه کند.

سرطان بیماری دوران برای هایی راهنمایی سینه:

۱. بی خوابی – در طول مدت درمان تصور می کردم که چون درباره امور منزل و کارم نگران بودم قادر به خوابیدن نخواهم بود ولی بی خوابی یکی از عوارض جانبی عادی شیمی مسئول پرستار به را موضوع باالخره داروهاست. و نمود تجویز من برای خوابی قرص او و گفتم درمانی نمی دانید بعد از آن شب هایی که فقط قادر به خوابیدن یک ساعت یا کمی بیشتر بوده اید اینک چه خواب شیرینی

خواهید داشت.۲. خرید کاله گیس – شما باید از کاله گیس خوشتان بیاید چون مجبورید که اقال یک سال از آن استفاده کنید. ولی همه فروشگاه ها دارای کاله گیس متناسب نیستند و ممکن است مدل های خیلی قدیمی داشته باشند. جایی را پیدا کنید که دارای جو مساعدی باشد. بهتر است به همراه دوستی بروید که با مدل شما آشنا و شما هم به قضاوت او

اطمینان داشته باشید.۳. ورزش – استفاده از هوای آزاد و انجام ورزش مالیم در طول مدت درمان نتایج بسیار خوبی خواهد داشت. من تمایل به انجام هیچ کاری نداشتم به ویژه درایامی که از خواب محروم بودم ولی خود را وادار کردم که یک روز در مسافت سه تا چهار کیلومتر پیاده روی کنم و این کار هم

در ظاهر و هم در باطن به احساس من کمک نمود.۴. طناب شدن – اگر در دست یا زیر بغل احساس درد می کنید فکر نکنید که باید حتما با آن بسازید. این همان حالت طناب شدن است که به راحتی می توانید از آن نجات پییدا کنید. متخصص تومورشناسی شما راهنمایی های الزم را خواهد نمود و یک فیزیوتراپیست می تواند به شما بگوید

که در خانه چگونه با آن رفتار کنید.۵. واکنش اعضای بدن - کمک به بدن برای مقابله با بسیار کار خوبی است. من عوارض جانبی شیمی درمانی می دانستم که دستگاه مصونیت بدن من دچار ضربه هایی خواهد شد و بهمین علت متخصص واکنش های بدن کار خود را بر روی همین موضوع و روی شانه راست و دست برای کار همین که دارم عقیده و نمود متمرکز سینه و کمک در عبور از مشکالت دوره درمان نقش بسیارمهمی

ایفا نموده است.

Readers Digest :منبعترجمه: غالمرضا کریمیان

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 23 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس

دفتر مرکزی و یا بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید.بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

افزایش دهد. همچنین این شرایط می تواند توانایی شما را در مراقبت از خود و نوزاد در حال رشدتان مختل کند.

بخصوِص خطر معرض در که بفهمم چگونه افسردگی یا اضطراب در حین بارداری هستم؟

برخی از عوامل تهدید کننده رایج عبارتند از:

تاریخچه خانوادگی یا شخصی افسردگی یا اضطراب:اگر در گذشته با افسردگی یا اضطراب بیش از حد دست به گریبان بوده اید )یااگر افسردگی در خانواده شما وجود داشته است(، در دوران حاملگی احتمال بیشتری دارد که به افسردگی دچار شوید. حتی اگر هیچ وقت دوره هایی از افسردگی کامل را تجربه نکرده ایداما در شرایط نا معلوم یا استرس زا به مضطرب یا افسرده شدن تمایل داشته اید، ممکن است اکنون بیشتر در معرض افسردگی قرار داشته

باشید.

مشکالت رابطه ای:اگر درگیِر رابطه ای هستید که دچار مشکل شده است و به عنوان یک زوج نمی توانید با صحبت کردن مسائل را حل کنید به مشاور مراجعه کنید. این فکر که با ورود نوزادتان وارد تازه این است. اشتباه کاماًل می شود، چیز حل همه فشاری را که به رابطه شما وارد می شود بیشتر خواهد کرد. بنابراین همین حاال برای بهبود رابطه خود نزد مشاور بروید و آن را به زمان دیگری موکول نکنید به ویژه اگر قربانی

سوء استفاده جنسی نیز هستید.

درمان ناباروری:فشار احتمااًل اید، داشته مشکل شدن حامله برای اگر روانی زیادی را متحمل شده اید. همچنین اگر شیوه های باروری متعددی را تجربه کرده اید، ممکن است هنوز هم با تأثیرات جانبی روانی ماه ها یا حتی سال ها تحت درمان

بودن و انتظار اضطراب آور دست به گریبان باشید.

سابقه داشتن حاملگی ناموفق:اگر در گذشته سقط جنین کرده یا نوزادی را از دست داده حاملگی این سالمت نگران که نیست تعجب جای اید، باشید. همچنین اگر از دست دادن جنین به تازگی رخ داده یا در سال گذشته چندین بار سقط جنین کرده اید، ممکن جسمی و عاطفی کامل بهبودی برای کافی وقت است باروری هستید اگر تحت درمان نداشته اید. همین طور را دربرابر افسردگی یا اضطراب بیشتر آسیب پذیر می شوید.

مشکالت مربوط به حاملگی:

هزینه می تواند باال ریسک با یا پیچیده حاملگی یک مجبور اگر ویژه به باشد داشته بر در را زیادی عاطفی آزمایش یا کرده استراحت رختخواب در ها هفته هستید دو نوزادان که )زنانی کنید تحمل را ژنتیک متعدد های قلو باردار هستند در این دسته قرار می گیرند(. تحمل کردن فشار ناشی از روش های دشوار همراه با نگرانی از سالمت به کار اگر قادر نوزاد، معواًل کار دشواری است. همچنین کردن نباشید یا نتوانید چیزهای دیگری را که به انجامشان برایتان عاطفی تعادل حفظ دهید، ایدانجام کرده عادت سخت تر می شود. با پزشکتان در مورد سالمت روانی خود صحبت کنید. در پیش گرفتن گام های مناسب نیز می تواند خطر بروز مشکالت پس از تولد نوزاد را برای شما کاهش دهد و کمکتان می کند تا بهتر بتوانید از نوزادی که برای به

دنیا آوردنش آن همه زحمت کشیده اید، لذت ببرید.

پیشامدهای استرس زای زندگی:نگرانی های مالی؟ نقل مکان؟ تصمیم در مورد تغییر شغل؟ پس از سال ها کار کردن، برنامه ریزی نمودن برای ماندن در خانه؟ هر کدام از این نگرانی ها یا تغییرات زندگی به عالوه جدایی، مرگ یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده و یا از دست دادن شغل، می تواند برای شما استرسی

جدی در پی داشته باشد.

سابقه سوء استفاده جنسی:زنانی که مورد سوء استفاده روانی، جنسی، جسمی یا کالمی داشته پایینی نفس اعتمادبه است ممکن اند، گرفته قرار باشند و احساس درماندگی یا تنهایی بکنند که همه اینها حاملگی می تواند برد. باال می را افسردگی به ابتال خطر خاطرات دردناک مربوط به سوء استفاده جنسی در گذشته را درحالی که آماده مادر شدن می شوید زنده کند. همچنین از دست دادن کنترل بر روی بدن در حال تغییرتان ممکن است همان درماندگی را که وقتی مورد سوء استفاده قرار

گرفتید، درشماایجاد کند.

دیگر عوامل خطر: اگر سن کمی دارید، تنها هستید یا حاملگی تان ناخواسته است، در آن صورت خطر ابتال به افسردگی برایتان بیشتر

خواهد بود.

عالئم افسردگی چه هستند؟برخی از عالئم از قبیل خستگی یا خواب آشفته، در میان زنان سالم در دوران حاملگی رایج است اما وقتی که این

ادامه در صفحه 25 ◄◄

افسردگی در دوران حاملگیبرگرفته از: نی نی سایت

دوران در اضطراب یا افسردگی آیا حاملگی طبیعی است؟

از شادی و لبریز اگر چه غالبًا حاملگی به صورت دورانی امر برای همه زنان این شعف به تصویر کشیده می شود، از نفر یک حامله زن ده هر از کم دست ندارد. واقعیت به متخصصین سالها برد. می رنج افسردگی های دوره زنان در از بودند که هورمون های حاملگی اشتباه معتقد برابر افسردگی محافظت می کنند و تنها پس از تولد نوزاد یابد، می کاهش ها هورمون این میزان اینکه خاطر به اکنون آنها شوند. می پذیرتر آسیب ها بیماری برابر در معتقد هستند که باال رفتن سریع سطح هورمون ها در آغاز حاملگی می تواند شیمی مغز را به هم زده و به افسردگی

منتهی شود. بیش شود موجب تواند می هورمونی تغییرات همچنین، شرایط اضطراب کنید. اضطراب احساس طبیعی حد از به حاملگی دوران در باید و توان می که است دیگری است ممکن اضطراب و افسردگی پرداخت. آن درمان تشخیص داده نشوند چون که زنان غالبًا احساسات خود را انکار کرده و آنها را به حساب بدخلقی موقتی می گذارند که اغلب به همراِه حاملگی پیش می آید. بنا بر این در گفتن یا ماما احساس شرمندگی این گونه احساسات به پزشک جسمی تان سالمت اندازه به شما روانی سالمت نکنید. را می تواند سالمت جسمی تان حقیقت در و دارد اهمیت تحت تأثیر قرار دهد. به طور مثال، تحقیقات نشان می دهند که افسردگی و اضطراب می تواند خطر زایمان زودرس را

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 24

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 25 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

►► ادامه از صفحه ۲۳ )افسردگی در دوران حاملگی(

عالئم با احساس غم و اندوه و درماندگی آمیخته شود یا در عملکرد شما اختالل ایجاد کنند، دست کم می

توان تا حدی افسردگی را مقصر دانست. های مسئولیت انجام به قادر کنید می احساس اگر به خود به زدن آسیب فکر یا نیستید خود روزانه خود مامای یا پزشک با بالفاصله می آید، سراغتان جهت ارجاع به مشاور تماس بگیرید. دیدن درمانگر یا روان پزشک به معنای ضعیف بودن نیست. برعکس، الزم اقدامات می خواهید که است این دهنده نشان را برای حفظ سالمت و امنیت خود و نوزادتان انجام دهید. اگر سه یا تعداد بیشتری از عالئم زیر را به مدت بیش از دو هفته تجربه کردید، با پزشک خود در مورد این که آیا باید به روان درمانگر مراجع کنید یا خیر،

صحبت کنید:• داشتن این حس که دیگر هیچ چیزی لذت بخش

یا سرگرم کننده نیست. • احساس گرفته بودن، غمگینی یا »تهی بودن« هر

روز و در بیشتر مواقع.• مشکل تمرکز کردن.

یا گریه و از حد بیش یا آشفتگی برانگیختگی •کردن فراوان.

• اختالل در خواب یا دائمًا در خواب بودن.• خستگی بسیار زیاد یا بی پایان.

• میل به خوردن به طور مداوم یا اصاًل به خوردن تمایل نداشتن.

• احساس گناه بی دلیل یا احساسات مربوط به بی ارزش بودن یا درماندگی.

نهایتًا، نوسانات روحی که در آن دوره هایی از افسردگی با دوره هایی از شادی بی حد و حصر و غیر طبیعی )شامل فعالیت زیاد، نیاز کمتر به خوابیدن یا خوردن، یا نامتناسب اجتماعی رفتار گذرنده، و سریع افکار یک از عالیمی می شود، جایگزین ضعیف( قضاوت نیازمند که هستند قطبی دو اختالل نام به اختالل درمان فوری هستند. اگر این عالئم را دارید با پزشک

خود تماس بگیرید.

عالئم اضطراب چه هستند؟یا اگر احساس می کنید بر آشفته یا عصبی هستید و خود مامای یا پزشک با دارید، را زیر عالیم اینکه

تماس بگیرید:• حمالت اضطرابی: این حمالت بدون هیچ گونه هشداری آغاز می شوند و افزایش ضربان قلب، گیجی این و تنگی نفس یا ضعف، عرق کردن کف دست، بیهوش یا کنید می قلبی سکته دارید که احساس

می شوید را شامل می شوند.• نگرانی مداوم در مورد سالمتی خود یا نوزادتان یا داشتن مکرر این احساس که چیز وحشتناکی در شرف

رخ دادن است.

افسردگی و اضطراب حاملگی چگونه درمان می شوند؟

هم روان درمانی و هم داروهای ضد افسردگی را می توان برای درمان این شرایط در دوران حاملگی مورد استفاده قرار داد. از پزشک یا مامای خود بخواهید که شما را به روان شناس یا روان پزشک ارجاع دهد یا از مراکزی را بیمه خود فهرستی از شرکت می توانید سعی نمایید. تهیه می دهند، ارائه روانی خدمات که نکنید خود را با انواع مواد گیاهی یا دیگر داروها درمان حاملگی دوران در طی داروها این بودن سالم کنید. برای مؤثری جایگزینی همچنین و نیست مشخص

کمک تخصصی نیستند.

چگونه می توانم از بروز افسردگی و اضطراب در دوران حاملگی جلوگیری کنم؟

شیمیایی بیو تغییرات نتیجه در اضطراب و افسردگی حادث می شوند بنابراین در صورتی که در معرضشان قرار آنها دوری از نتوانید به طور کامل بگیرید، ممکن است کنید اما مراقبت نمودن از خود به لحاظ عاطفی می تواند به شما کمک کند تا عالئم آن را خفیف تر کرده و روحیه

خود را خوب نگه دارید.به خود سخت نگیرید:

در برابر این طرز فکر که قبل از این که نوزاد به دنیا بیاید مقاومت دهید، انجام را کارهای الزم باید توانید تا می کنید. ممکن است فکر کنید که قبل از رفتن به مرخصی را خانه کنید، آماده را اتاق شیرخوار است زایمان، الزم تمیز کنید یا تا آنجا که می توانید کار کنید اما در حقیقت چنین نیست. خود را بر تمامی این کارها ارجح بدانید. وقتی کودکتان به دنیا بیاید دیگر وقت چندانی برای رسیدن به خود ندارید. کتابی بخوانید، صبحانه را در رختخواب صرف کنید یا به یک پیاده روی طوالنی و لذت بخش بروید. کاری را انجام دهید که موجب می شود احساس خوبی داشته باشید. مراقبت کردن از خود بخشی ضروری برای

مراقبت کردن از نوزادتان محسوب می شود.

پیوند خود با همسرتان را حفظ کنیدبا بودن برای را کافی وقت که کنید حاصل اطمینان اگر می دهید. اختصاص رابطه این تغذیه و همسرتان کاری هر بروید. مسافرت به االن همین دارد امکان می توانید برای مستحکم تر کردن رابطه خود انجام دهید تا هنگامی که نوزاد به دنیا آمد، بتوانید بر آن تکیه کنید. در مورد مسائل موجود صحبت کنید، ترس ها و نگرانی های خود در خصوص آینده را با همسر، دوستان و خانواده

تان مطرح کنید.استرس خود را کنترل کنید و اجازه ندهید یأس و نا امیدی بر زندگی تان چیره شود. راه هایی را برای مراقبت نمودن از خود بیابید. به خود استراحت بدهید، زیاد بخوابید، ورزش کنید و به خوبی تغذیه کنید. اگر اضطراب به درون تان راه یافت، سعی کنید به کالس های یوگای مخصوص زنان

حامله بروید یا مدیتیشن انجام دهید.

برای جلوگیری از بروز افسردگی پس از زایمان چه می توان کرد؟

حدود نیمی از زنانی که از افسردگی در دوران حاملگی رنج نیز تجربه خواهند را زایمان از افسردگی پس برند، می کرد اما در صورتی که این افسردگی در دوران حاملگی درمان شود، احتمال تداوم آن به پس از زایمان به میزان قابل مالحظه ای کاهش می یابد. دراینجا به چند مورد

دیگر که می تواند سودمند باشداشاره می کنیم:• هم اکنون عادت مراقبت از خود را فرا بگیرید تا به صورت بخشی از کارهای روزمره تان در آید. روش هایی آمد، دنیا به نوزاد که هنگامی بتوانید تا کنید اتخاذ را

زمانی را برای استراحت پیدا کنید. • با همسرتان در مورد نحوه تقسیم وظایف خانگی، مراقبت از یکدیگر و همچنین رسیدگی به نوزاد صحبت

کنید.• حال، شبکه ای حمایتی را درست کنید )شبکه ای و همسرتان خانواده، اعضای دوستان، از شده تشکیل پزشک یا درمانگر( تا قبل از این که نوزاد به دنیا بیاید از

بابت کمک دیگران آسوده خاطر باشید. کسانی را پیدا کنید که در انجام کارهای آشپزی، نظافت دوش فرصت تا دهند تان یاری کودک از مراقبت یا

گرفتن، استراحت کردن یا قدم زدن را داشته باشید.

Persian Play Friday April 30. 2010

Mothers Day Dinner and Dance at Sffron

restaurant Friday May 7th, 2010

Mothers Day Dinner and Dance at Persian

Cuisine Express Saturday May 8th.2010

Arian Restaurant GRAND OPENING

PARTYSaturday May 22/2010Dance and Party from

9:00 PM to the beats of DJ Shahriar.

Radio Parvaz, Ottawa's first 24 hrs Persian radio

Coming this Summer

Ottawa and Gatineau's Annual Summer Picnic

Sunday july 25th

در شهر چه خبر؟

WWW.BIA2OTTAWA.COM

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 26

• WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

مهاجر تازه وارد و مشکل دزدی هویت

اینکه بر کانادا عالوه مانند پیشرفته ای زندگی در کشور اختیار مهاجرتازه وارد قرار را در انکاری قابل مزایای غیر می دهد، پیچیدگی ها خاصی را نیز به دنبال دارد که ممکن است در کشور قبلی محل سکونت فرد یا اصال وجود نداشته و یا شدت آن به اندازه ای نبوده است که حساسیت عموم را برانگیزد و توجه خاص آنان را بطلبد. یکی از این موارد که مقامات رسمی آن را تخلفی روبه گسترش در آمریکای شمالی می دانند، دزدی هویت یا Identity Theft است کشورهای ساکنین کلیه اصوال و وارد تازه مهاجران که پیشرفته ای مانند کانادا باید به درستی ابعاد آن را بشناسند اهمیت خاصی از اطالعات شخصی خود برای حفاظت و

قائل شوند.دزدی هویت عبارتست از جمع آوری و استفاده از اطالعات شخصی افراد حقیقی یا حقوقی به صورت غیر مجاز و به با قادرند هویت سارقان قانونی. غیر منافع کسب منظور اجتماعی بیمه شماره آدرس، تولد، تاریخ نام، از استفاده کارت بانکی، شماره و مشخصات حساب )SIN(، شماره ایشان نام به افراد شخصی اطالعات سایر و اعتباری، نموده، اعتباری کارت تقاضای بازکرده، بانکی حساب کرده، دریافت گوناگون دولتی و بانکی تسهیالت و وام اتومبیل و تجهیزات مختلفی را خریداری یا اجاره نموده، و یا حتی به استخدام کارفرمایی درآمده و در نهایت انبوهی را معوق بدهی های و نشده پرداخت صورتحساب های از برای شخص قربانی باقی گذاشته و سابقه اعتباری وی را مخدوش کنند. برای اینکه خوانندگان عزیز با ابعاد مشکل و نرخ رو به گسترش آن در امریکای شمالی بیشتر آشنا شوند بد نیست اشاره کنم که شکایات مرتبط با دزدی هویت در به در سال 2000 مورد از 31,117 امریکا متحده ایاالت 161,819 شکایت در سال 2002 افزایش یافته یعنی طی تنها دو سال با 5 برابر رشد روبرو بوده است. در کانادا نیز هرچند تعداد شکایات در دوره زمانی مشابه کمتر بوده است حال حاضر در است. یکسانی تقریبا رشد نرخ نشانگر اما Trans و Equifax دو دفتر اعتباری مهم کانادا یعنیUnion هر کدام هرماهه 1400 تا 1800 مورد شکایت

مربوط به سرقت هویت را دریافت می کنند.

به طور خالصه موارد زیر را می توان به عنوان روشهای عمومی مقابله با پدیده سرقت هویت برشمرد:

محض به را خود اعتباری های کارت کلیه •نمی کنید استفاده که را کارت هایی و کنید امضا دریافت

کنسل نموده و مستهلک نمایید. مورد اعتباری کارت های تمام از فهرستی •استفاده تهیه نمایید تا به محض گم شدن هریک با شرکت صادر کننده تماس گرفته و با ارائه شماره کارت آن را غیر

فعال نمایید. تنها کارت های مورد نیاز را حمل کنید و تا حد •به خصوص هویتی کارت های داشتن همراه به از امکان

کارت SIN خودداری کنید. کارت های به مربوط صورتحساب های ماه هر •اعتباری و حساب های بانکی خود را به دقت بررسی کنید و

هرنوع مورد مشکوکی را گزارش و پییگیری نمایید. زباله ها کردن رو و زیر که باشید داشته توجه •فراهم منظور به هویت سارقان برخی روشهای از یکی برگه های بنابراین است. نیازشان مورد اطالعات کردن نوع هر اصوال و نامه، پاکت های نامه ها، صورتحساب، کاغذ و یادداشتی که نام و آدرس، مشخصات مالی، شماره کارت اعتباری، شماره بیمه اجتماعی، شماره بیمه درمانی، عکس و یا سایر اطالعات شخصی شما در آن وجود دارد را قبل از دور انداختن و بوسیله دستگاه کاغذ خورد کن یا shredder رشته رشته کنید و یا اگر این دستگاه را در اختیار ندارید اعداد و اطالعات مذکور را با استفاده از خودکار

یا ماژیک از بین ببرید. حداقل سالی یک مرتبه گزارش اعتباری خود را •از طریق دفاتر صدور گزارش اعتباری تهیه کرده و مطمئن شوید که فعالیت یا بدهی مشکوک و غیر قابل قبولی در آن

وجود ندارد. گذاشتن اختیار در به نسبت کلی طور به •تلفن و اینترنت طریق از خصوص به شخصی اطالعات مراقب باشید و هنگامی که ناگزیر به ارائه اطالعات هستید، به حداقل مورد نیاز اکتفا نموده و حداالمکان از رد و بدل کردن اطالعات مهم از طریق اینترنت )به خصوص اینترنت بیسیم( یا تلفن )به خصوص تلفن بیسیم( خودداری کنید و در صورت امکان از مودم هایی استفاده کنید که داده ها را

قبل از ارسال ُکد گذاری کرده و به رمز درمی آورند. بانکها و شرکت های کارت اعتباری برای ارتباط •اقل حد یا و نمی کنند استفاده ایمیل از خود مشتریان با ایمیل برای مشتری خود نمی از طریق پیغامهای مهم را فرستند و در این موارد همواره از ارسال نامه بوسیله پست به که ایمیل هایی به هیچگاه بنابراین کنند. می استفاده شده ارسال اعتباری کارت شرکت یا بانک توسط ظاهر اعتماد می کنند، درخواست را شما شخصی اطالعات و

نکنید. که را نامه هایی یا صورتحساب برگه های اگر •می شوند ارسال مشخص زمانی دورهای در و هرماهه شدن redirect به مشکوک و نکرده اید دریافت را پست اداره با هستید سومی شخص توسط نامه هایتان

تماس بگیرید. در انتخاب اسم رمز )password( و یا شماره •pin دقت کنید و از برگزیدن اسامی رمز آسان و مواردی که بر اساس اطالعات شخصی شما و به راحتی قابل حدس

زدن هستند، اجتناب کنید.

چرا برخی مردم بی وقفه در زندگی شانس می آورند درحالی که سايرين

هميشه بدشانس هستند؟

مطالعه برای بررسی چيزی که مردم آن را شانس می خوانند، ده سال قبل شروع شد. می خواستم بدانم چرا بخت و اقبال هميشه در خانه بعضی ها را می زند، اما سايرين از چرا ديگر عبارت به می مانند. محروم آن ديگر عده و مردم خوش شانس از بعضی

بدشانس هستند؟ کردم چاپ سراسری روزنامه های در آگهی هایی یا خوش شانس می کردند احساس که افرادی از و بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها و شدند داوطلب من مطالعه در شرکت برای نفر کردم، مصاحبه آنها با گذشته سال های طول در در آنها خواستم از و گرفتم نظر زیر را زندگی شان

آزمایش های من شرکت کنند. از کلی به افراد این هرچند که داد نشان نتایج این موضوع غافلند، کلید خوش شانسی یا بدشانسی مثال، برای است. نهفته کردارشان و افکار در آنها فرصت های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش شانس مرتبا با چنین فرصت هایی برخورد

می کنند، درحالی که افراد بدشانس نه. با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهم

تحقیقی از"ریچارد وایزمن"

روانشناس دانشگاه هارتفورد شايراز: مژگان رحمانی خضری

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 27 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

هنر خوب زندگی كردن

و دارد هنری چیزی هر کنید: فکر درموردش کمی قاعده این از هم کردن زندگی خوب که باشید مطمئن مستثنی نیست. بین همه هنرها بهتر است که در این هنر گیرد. هنر بر می در را هم بقیه هنرها استاد شوید چون خوب زندگی کردن یعنی زندگی خودتان را جلوه ای از آنچه هستید، آنچه به آن معتقدید، و امیدها و آرزوهایتان بسازید.تالشی نیازمند زندگیتان از هنری اثر یک ساختن البته

مداوم و خالقانه است. و البته باید هم اینطور باشد. تفاوت بین خوب زندگی کردن و فقط زندگی کردن را می توان با پختن یک غذا مقایسه کرد. وقتی گرسنه هستید، می توانید چند ماده غذایی مختلف که در دسترستان است را بدون درنظر گرفتن ارزش غذایی، مزه یا ظاهر آن با هم قاطی کنید و غذایی درست کنید. این غذا فقط چیزی است برای پر کردن شکمتان و برآورده کردن آنی گرسنگیتان. توانید یک غذای مغذی، خوشمزه و خوشایند بااینکه می را نیازهای دیداری و عملی شما تنها نه درست کنید که برایتان بلکه تجربه ای لذت بخش هم برآورده می کند، فراهم می آورد. البته غذای دوم نیاز به فکر، برنامه ریزی، تخیل و کار بیشتری دارد اما پاداشی که نصیبتان می کند بسیار بیشتر است. درمورد زندگی هم همینطور است. می توانید بی تفاوت و بدون توجه به هیچ چیز خاصی زندگی تبدیل زیبا و خوشایند ای تجربه به آنرا اینکه یا کنید

کنید. چطور از زندگیتان یک اثر هنری بسازید:

را استفاده نهایت و بیاورید حساب به را لحظه هر .1بیدار می شوید تصمیم از خواب ببرید. وقتی صبح از آن بگیرید که پذیرای همه مشکالت و خوشی ها باشید. آگاه باشید که همه تجربیات شما به دانش، لذت و درک شما از زندگی بستگی دارد. هر فعالیتی معنا و هدفی با خود دارد و با تشخیص آن می توانید آمادگی خود برای رویارویی با

آن را دوچندان کنید. می که بسازید زندگی و کنید ابراز را احساساتتان .2و کنید ابراز را خود فردیت هستید. خاص شما خواهید. مشاهدات و بینش های خود را با دیگران در میان بگذارید. و خاص فردیت آن از انعکاسی به را خود اطراف محیط ورزش یا کلکسیونر اگر مثال، برای کنید. تبدیل بودن

با را تان خانه دارید، خاصی سرگرمی یا هستید دوست از بیانگر آن بخش اشیاء و یادگاری هایی دکور کنید که شخصیت شما هستند. این کار سر بحث و گفتگو را باز می

کند و چیزی درمورد شما را برای دیگران فاش می کند. 3. طرزفکری روشنفکرانه، پذیرا و قدرشناس داشته باشید. خود را برای هر آنچه که در زندگی پیش رویتان قرار می گیرد آماده کنید. وقتی اینکار را بکنید، احتمال پیش آمدن هم آن دلیل و شود می کمتر ناخوشایند های موقعیت چیزی نیست جز میل شما برای ایستادن ومواجه شدن با آن. وقتی رفتاری روشنفکرانه و پذیرا داشته باشید زندگی

بسیار راحت تر و بدون دردسر می گذرد. که بروید چیزی دنبال و هستید که باشید کسی .4آنچه دنبال اینکه از و باشید راحت با خودتان میخواهید. )و ها موقعیت از بسیاری نترسید. بروید خواهید می که میلی بی و از شکست ترس به خاطر موفقیت( همچنین از کوتاهتر زندی روند. می دست از کردن ریسک برای آن است که نخواهید هر از گاهی ریسک کنید. سعی کنید بیشتری استفاده را از توانایی های خود بکنید. بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد این است که یک درس ارزشمند از

زندگی می گیرید. 5. شخصیتی محکم و متوازن با روابط دوستی، خانوادگی و اجتماعی خود داشته باشید. ما موجوداتی اجتماعی هستیم که برای آرامش، حمایت و رابطه به هم نیازمندیم. خیلی مهم است که برای همه روابطتان ارزش قائل باشید و در فعالیت هایی شرکت کنید که رضایت شما را از زندگی باال می برند و جامعه، کشور و دنیا را به محیطی بهتر و زیباتر

تبدیل می کنند. می دانید که خوب زندگی می کنید وقتی...:

هیجانی منتظر صبرانه بی و شوید می بیدار صبح -هستید که در انتظار شماست.

- خوش بین، بشاش و دلگرم هستید. - به دیگران عالقه دارید و می خواهید با آنها و جهان

پیرامونتان ارتباط برقرار کنید. روی و شوید می متمرکز زندگی خوب مسائل روی -

نقاط منفی آن کار می کنید. - هوشیار، پذیرا و پرمشغله هستید.

- موانع را به فرصت هایی بی نظیر تبدیل می کنید.- از هر لحظه بیشترین استفاده را می برید.

پذیرای و روشنفکر احساساتمان، ابراز با توانیم می ما تجربیات جدید بودن، و نهایت استفاده را از هر لحظه بردن، از زندگیمان یک اثر هنری بسازیم. فقط کافی است برای

این کار تصمیم بگیریم.

منبع: مردمان . نت

و کار بین متایزی زندگی هنر »استادان و اطالعات فکرشان، و جسم تفریحشان، قائل مذهبشان و عشق هایشان، سرگرمی از هم را آنها توانند به سختی می نیستند. تشخیص دهند، فقط دید ایدآل گرای خود را در هر کاری که می کنند دنبال می کنند و دیگران مشغول که گذارند می حیرت و بهت در را میشتر آلبرت --جیمز کار.« یا تفریحند

آیا این مساله ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین افراد خوش دو گروه به هر نه. یا است فرصت هایی شانس و بدشانس روزنامه ای دادم و از آنها خواستم آن

را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست. روزنامه را وسط بزرگ آگهی مخفیانه یک به طور مطالعه این سرپرست به اگر می گفت: که دادم قرار پاداش پوند 250 دیده اید، را آگهی این که بگویید خواهید گرفت. این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کامال خیره کننده بود، افرادی که احساس که درحالی ندیدند، را آن عمدتا می کردند بدشانسی

اغلب افراد خوش شانس متوجه آن شدند. عموما بدشانس افراد که داد نشان من مطالعه فشار این و هستند خوش شانس افراد از عصبی تر عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت های غیرمنتظره را مختل می کند. در نتیجه، آنها فرصت های غیرمنتظره از دست امور از حد بر سایر را به خاطر تمرکز بیش

می دهند. غرق چنان می روند مهمانی به وقتی مثال برای عالی فرصت های که هستند بی نقصی جفت یافتن آنها می دهند. دست از را خوب دوستان یافتن برای به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می زنند و از دیدن سایر فرصت های شغلی باز می مانند. افراد در هستند، بازتری و راحت تر آدم های خوش شانس نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه

را در جستجوی آنها هستند می بینند. آدم های که داد نشان مجموع در من تحقیقات فرصت خود برای اصل، چهار براساس خوش اقبال

ایجاد می کنند. مناسب فرصت های یافتن و ایجاد در آنها اول

مهارت دارند، آن براساس و قوه شهود گوش می سپارند به دوم

تصمیم های مثبت می گیرند. سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای

آنها رضایت بخش است. به را بدبیاری آنها، انعطاف پذیر نگرش چهارم

خوش اقبالی بدل می کند. در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می توان استفاده برای خوش شانس کردن مردم این اصول از کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش شانس در آنها طراحی شده بود. این تمرین ها به آنها کمک کرد فرصت های مناسب را باشند انتظار داشته دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان

دهند. را خود تجارب و بازگشته داوطلبان بعد، ماه یک تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: 80 درصد آنها رضایت زندگی از شده اند، شادتری آدم های گفتند بیشتری دارند و شاید مهم تر از هر چیز خوش شانس تر هستند. و باالخره این که من عامل شانس را کشف

کردم.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 28

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 29 سیمرغ • شماره 1

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

اضافه وزن، خوشامدگویی به سرطان

چهارم فوریه، روز جهانی سرطان است؛ بیماری ای که به گفته ی سازمان جهانی بهداشت در سال 2010، اصلی ترین پزشکان بود. خواهد جهان سراسر در میر و مرگ عامل به مردم هشدار می دهند تا روش تغذیه و همچنین زندگی

سالمی را در پیش بگیرند.سال هاست که پژوهشگران با استفاده از داده های آماری وزن اضافه که رسیده اند نتیجه این به مطمئن و دقیق همراه به فرد برای را دیابت یا قلبی بیماری های تنها نه سرطان شکل گیری با هم عمده ای ارتباط بلکه می آورد، دارد. البته در مقایسه با تأثیراتی که سیگار کشیدن در ایجاد سرطان ریه بازی می کند، جزئیات این امر که تغذیه تا چه اندازه بر شکل گیری تومورهای سرطانی در بدن نقش دارد، هنوز آنچنان که باید و شاید مورد پژوهش قرار نگرفته است. اما با این حال، رییس انجمن مبارزه با سرطان آلمان، تأکید می کند که »کسانی که اضافه وزن دارند، از ریسک باالیی رحم یا کلیه سینه، همچون سرطان هایی به ابتال برای

برخوردار هستند.«برای مثال در کشور آلمان از هر دو نفر، یکی از چاقی زیاد نتایج تست های بی.ام.آی )عدد سالمتی هر رنج می برد و فرد که از راه محاسبه ی نسبت وزن به قد به دست می آید( آلمان، عدد سالمتی در نفر پنج هر از که می دهند نشان یکی باالتر از 30 بوده است. عدد استاندارد از نظر سازمان

جهانی بهداشت بین حدود 19 تا 25 کیلوگرم است.

آگاه سازی کودکان و جوانان در که کرد اعالم بهداشت جهانی سازمان آنکه از پس سال 2010 سرطان اصلی ترین عامل مرگ و میر در جهان خواهد بود، پزشکان آلمانی این خبر را دستمایه قرار دادند تا مردم را نسبت به نقش اضافه وزن در ایجاد بیماری سرطان بار دیگر آگاه سازند. مهمترین گروه سنی که در این میان مطرح می شوند، کودکان و جوانان هستند که کمترین میزان

توجه را نسبت به تغذیه خود دارند.

ده در و هستند »چاق« کودکان از زیادی شمار امروزه سال اخیر هم میزان باالرفتن چاقی در میان جوانان تقریبا دو برابر شده است. سازمان کمک رسانی سرطان در آلمان در سرطان مختلف انواع درصد 30 که می دهد گزارش اندک تحرک جسمی ناسالم، تغذیه ی از ناشی کشور این و اضافه وزن است. از همین رو به والدین گوشزد می کند که نقش »الگویی اشان« در نزد فرزندانشان را دست کم نگیرند. کارشناسان این سازمان خطاب به والدین می گویند: »روش زندگی شما تا حد بسیار زیادی به سالمت شما و فرزندانتان در را مخاطره آمیزی زندگی که کس هر می کند. کمک پیش بگیرد، نه تنها سالمتی خود را به خطر می اندازد، بلکه

سالمتی کودکانش را هم تهدید می کند.« ورزش کردن مداوم، خوردن روزانه ی میوه و سبزی های از پرهیز همچنین و تشنگی رفع برای آب نوشیدن تازه، تابش مستقیم نور خورشید به بدن، توصیه هایی هستند که زندگی روش در قطع طور به می بایست پزشکان نظر از

کودکان و نوجوانان گنجانده شوند.از معنای چشم پوشی به توصیه ها این که است طبیعی این به می اندازند، خطر به را که سالمتی است چیزهایی پوست کردن برنزه و سیگار الکلی، نوشیدنی های ترتیب

)سوالریوم( در دسته ی »نبایدها« قرار می گیرند. سرطان یکی از عوامل مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه است که هر روز نقش پررنگ تری به خود می گیرد. سرطان های سو، یک از را امر این دلیل پژوهشگران گسترده ی بیماری های خاطر به که می دانند مشخصی از سوی به وجود می آیند. این کشورها در و شایع عفونی از توسعه حال در کشورهای مردم الگوبرداری آنها دیگر سبک زندگی در کشورهای ثروتمند را عامل مهمی در این زمینه عنوان می کنند. هرچه میزان ثروت و رفاه مردم ساکن در کشورهای در حال توسعه باال می رود، به همان اندازه هم

آنها به تنباکو، الکل و غذاهای چرب روی می آورند.برگرفته از: دویچه وله

یکی از بستگان خدا

پسرک، برفی. و سرد هوا، و بود کریسمس شب جابه جا برف روی را برهنه اش پاهای حالی که در می کرد تا شاید سرمای برف های کف پیاده رو کم تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می کرد. در نگاهش چیزی رو نداشته هاش نگاهش، با انگاری که موج می زد، آرزو چشم هاش با انگاری می کرد، طلب خدا از

می کرد.خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی بود تماشا محو که پسرک به نگاهی و کرد مکث انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون

آمد... - آهای، آقا پسر!

به سمت خانم رفت. چشمانش و برگشت پسرک داد. به او را کفش ها خانم، آن وقتی می زد برق لرزان صدای با و خوشحالش چشم های با پسرک

پرسید: شما خدا هستید؟- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!

- آها، می دانستم که با خدا نسبتی دارید!

بخـــوانیم وبیاموزیم

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 30

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

روزی كه »ای ایران« میهنی ترین سرود ملی جهان شد

درست 56 سال پیش در 29بهمن ماه 1332 خورشیدی ، سرود »ای ایران«، میهنی ترین از و مهیج ترین سرود ملی، اعالم شد. 29 بهمن ماه 1332 خورشیدی، در چهارمین روز از اتریش(، پس وین)پایتخت در ملی کارشناسان سرودهای فراملی):بین المللی( نشست گفت و گوهای بسیار، کارشناسان و متخصصان، در بیانیه ی پایانی خود، سرود »ای ایران«

را از نظردرونمایه و آهنگ، میهنی ترین و مهیج ترین سرود ملی، اعالم کردند.ناخودآگاه دست بر سینه می گذارم، می ایستم و بلند بلند ای ایران را همراه با همه می خوانم، از تلوزیون و رادیو پخش شود یا در همایش و سمینار باشد و یا حتا اگر بر تکه ای کاغذ باشد که در دست گرفته ام، تفاوتی ندارد، می ایستم و با همان احساسی آن را زمزمه

می کنم، که نخستین بار پس از شنیدنش، تکرارش کردم.می دانم که شما هم همین احساس را دارید، همان گونه که کارشناسانی که سال 32 از سراسر جهان در وین گرد هم آمده بودند و سرودهای بسیاری را از جای جای این جهان پهناور، گوش داده بودند، چنین احساسی داشتند، نمی دانم شاید آنها هم دست بر سینه گذاشته و ایستاده بودند، شاید هم تالش کرده بودند که آن را به زبان فارسی زمزمه کنند.

به هر روی این داستان هنوز هم ادامه دارد، حسین گل گالب، سراینده ی این سرود است و »روح اهلل خالقی« آهنگسازش. زمانی که این سرود، سروده شد و آهنگ گذاری شد، ایرانی

دلش از دست بیگانگان پر بود.به زبان آن روزها، ایران پر از اجنبی بود، جنگ جهانی دوم بود و سربازان ریز و درشت انگلیسی و روسی نه تنها حرمت زنان و مردان ایرانی را شکسته بودند، که حرمت خاک

ایران را نیز، زیر پا گذاشته بودند.در خانواده ی گل گالب از که تنها کسی است، دختر حسین گل گالب هما گل گالب، دسترس بود تا از او درباره ی حسین گل گالب بپرسیم و او گفت: »پدر عاشق ایران بود. «

با تک تک با همه ی وجودش او بازمی گردد، افراد ژنتیک به اینها هما گفت: »همه ی و مردمانش، غصه و این خاک اندوه و را دوست داشت و غم ایران بدنش، سلول های

اندوه او هم بود. «

آمریکا در و ژنو در را کتابش و درس دوره ی است، داروساز پزشک گالب، گل هما گذرانده، اما ایران آن جایی است که او از کودکی دوست داشته به آن خدمت کند و البته که این کار راهم کرده است. او یکی از 15 تن از نخستین هموندان هیات علمی دانشگاه

تهران است.هما گفت: پدر عاشق ایران، گل و گیاهانش و کوه و در و دشتش بود. همه ی روزهای تعطیل را کت و کاله می کردیم و می زدیم به کوه. از باالی کوه آدم عاشق تر است. حتما همه ی آنهایی که جای جای ایران را از فرای کوه های کوتاه و بلندش دیده اند، می دانند که

عاشقی که از بلندی ها به عشقش نگاه می کند، چه حسی دارد. هما گل گالب روبه رویم نشسته بود و داشت از پدرش می گفت و من شیفته ی خانه ای بودم که پر بود از گل و گلدان. همه جای این خانه سبز بود و هما گل گالب، همچون سیبی بود

که از میانه به دو نیم کرده باشند، هما خیلی شبیه پدرش بود.حسین گل گالب، استاد گیاه شناسی دارالفنون، دبیرستان نظام و دانشکده ی پزشکی بود. تا سال 1307 خورشیدی دوازده جلد کتاب در رشته ی علوم طبیعی نوشت بنابراین به نظرم پر بیراه نیست که خانه ی دخترش هم همچون خانه ی قدیمی خودش پر از گل و گلدان

باشد. هما گفت: خانه مان یک خانه ی قدیمی مان، به تمام معنا، ایرانی بود با یک حیاط بزرگ تنها بیشترشان گونه هایی که از نایابش، گونه های از آن هم و درخت، بود از گل پر که

ویژه ی ایران است و این آب و خاک.آپارتمان هما خیلی بزرگ نبود اما گلدان های سبزی که از در و دیوار آویزان بود، آنچنان بودند که آپارتمان بودن این خانه، به چشم نمی آمد. هما گفته بود که عشق به ایران ژنتیکی

است و من با وجود این همه سبزینه، فهمیدم که عشق به گیاهان هم ژنتیکی است.این آپارتمان کوچک یک بالکن کوچک هم داشت پر از گلدان و گیاه و البته یک عالمه سی دی که از نخ آویزان بود و به هر جنبش بادی تکان می خورد و برق می زد. از همان روی دندان گفت و گو پایان تا اما چیست سی دی ها این داستان بدانم می خواستم آغاز جگر گذاشتم تا این که سرانجام فهمیدم که اینها آنجا آویزان شده اند تا پرنده ها کاری به

سبزی های تره و شاهی و گلدان های گل هما خانم نداشته باشند. هما گفت: من ایران را دوست دارم و همچون همه ی ایرانی ها این هوا و جو را دوست

دارم. اینها باعث زندگی من است.هما گفت: پدرم گیاه »پرسیاوشان« را فرای همه ی گیاهانی که پرورش می داد، دوست

داشت.همیشه در دفتر کارش، روی میزش، همان جایی که پر بود از دفتر و کتاب و نوشته، یک

گلدان پر سیاوشان داشت، سبز سبز.هما خودش هم دو سه تا گلدان پر سیاوشان دارد. یکی را درون آشپزخانه گذاشته. از او خواستیم تا به گلدان آب بدهد تا از او و این گلدان سبز، عکس بگیریم. هنگامی که داشت به گلدان آب می داد، آنچنان با احساس بود که یک لحظه خواستم تا به جای پرسیاوشان

توی آن گلدان باشم.

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 31 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

تدریس دارالفنون در و بود گرفته دیپلم خوانده بود، درس دارالفنون در بابا گفت: هما می کرد. لیسانس حقوق و علوم سیاسی هم داشت و همچنان در دارالفنون آموزگار بود. بعدها دکترای علوم گرفت، معاون دانشکده ی پزشکی بود، هموند انجمن موسیقی ایران و در کنار

همه ی اینها یک ایرانی بود که ایران را بی چون و چرا دوست داشت.هما گل گالب گفت: همیشه سر خاک بابا که می رویم پیش از هرکاری سرود ای ایران را

می خوانیم. بابا با ای ایران تا همیشه زنده و ماندگار است.و او و همین عشق بود ایران بابا عاشق که گفتم و گفت: لحظه ای سکوت کرد هما، سروده اش را جاوید کرده است همچون روح اهلل خالقی که آهنگ ساز ای ایران بود و استاد

بنان که خواننده ی این سرود بود.هما سروده ی ای ایران به خط حسین گل گالب نشانمان داد، دست نوشته ای که از نگاه

من یک گوهر است. سروده ی آذرآبادگان هم بود.هما،برایمان از حسین گل گالب عکسی را آورد که خودش خیلی دوست داشت و آن را در کنار دست نوشته های پدرش گذاشت، دست نوشته هایی که حسین گل گالب در آن، با سال و روز تولدش آغاز کرده و چنین نوشته است: »تولدم در 17ربیع االول 1314 هجری قمری در تهران اتفاق افتاد ولی در سجل احوالم که چندسالی بعد گرفته شده، 1274 هجری شمسی

نوشته شده که مقارن 1312 قمری می شود یعنی دو سال اضافه نوشته اند.«این دست نوشته ها ادامه داشت و حسین گل گالب در این چند رویه):صفحه(، کم و بیش

کارهایش را نوشته بود.حسین گل گالب با موسیقی آشنا بود و آشنایی بیشترش با بنیاد مدرسه ی موسیقی وزیری که کلنل علینقی وزیری، بنیان گذارش بود، آغاز شد. استاد روح اهلل خالقی که ساخت آهنگ بسیاری از سرود ه های گل گالب را انجام می داد، در خاطراتش می نویسد: »تصور نمی شد و سنگ شناس، شعر هم نبات شناس و ریاضی دان و و شیمی فیزیک دان عالم مرد یک

بگوید! استعداد فوق العاده ای داشت.«هما ما را به درون اتاقی برد که پر بود از کتاب. اشاره ای کرد و گفت: »بسیاری از این کتاب ها مال پدر است. هنوز هم چیزهایزیادی از پدر می شود از البه الی این کتاب ها بیرون

آورد.«را بسیاری واژه های و بود زبان فرهنگستان سردبیر زمانی و هموند »بابا، گفت: هما از است پر کتابخانه، کتاب های البه الی کرد. طبیعی علوم وارداتی واژه های جایگزین برگه هایی که واژه های فارسی جایگزین واژه های بیگانه شده است.، بابا عاشق ایران بود و

می خواست ایرانی تا همیشه ایرانی بماند با فرهنگ، زبان و سنت های ویژه ی ایرانی.راست، سمت عکس عکسی از مهدی مصور الملک است، پدر حسین عکس در گل گالب. حسین نیز دومی می توانید را گل گالب ببینید، نوجوانی در کنار در و چپ سمت خواهرش نشسته است.

درون گل گالب، هما از پر که اتاقی همان رایانه یک بود، کتاب داشت، روشن کرد، پشتش نشست و یک سری چیزها را نشانمان داد. هما عکسی از آرامگاه بابا چندان سخت نیست، روی حسین گل گالب را نشان داد و گفت:«پیدا کردن آرامگاه

آرامگاهش نوشته ایم: ای ایران ای مرز پر گهر.نیم به خانه ی دختر حسین گل گالب. نزدیک به 3ساعت و ساعت 3 پسین رفته بودیم درباره ی خودش و پدرش به گفت و گو نشستیم، هنگامی که داشت بدرقه مان می کرد، همان

لبخندی را بر لب داشت که به هنگام ورود با آن، روبه رو شده بودیم.یاد آن به را نوشتم این مطلب امروز که انداختیم و راهی شدیم ولی به زیر را سرمان گفت و گو که همه اش پیرامون ایران و منش ایرانی و سرود ای ایران بود، با خودم گفتم امروز چه روز خجسته ای است، امروز روز ای ایران است، روزی که باید بایستیم، دست بر سینه

بگذاریم و بخوانیم

روز مادر گرامی باد

ایرج میرزا

گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموختشبها بر گاهواره من ، بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد ، تا شیوه راه رفتن آموختیک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموختپس هستی من ز هستی اوست ، تا هستم و هست دارمش دوست

شد مکتب عمر و زندگی طی ، مائیم کنون به ثلث آخربگذشت زمان و ما ندیدیم ، یک روز ز روز پیش خوشتر

آنگاه که بود در دبستان ، روز خوش و روزگار دیگرمی گفت معلمم که بنویس ، گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت

گویند که می نمود هر شب ، تا وقت سحر نظاره منمی خواست که شوکت و بزرگی ، پیدا شود از ستاره من

می کرد به وقت بی قراری، با بوسه گرم چاره منتا خواب به دیده ام نشیند، شبها بر گاهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت

او داشت نهان به سینه خود، تنها به جهان دلی که آزردخود راحت خویشتن فدا کرد ، در راحت من بسی جفا بردیک شب به نوازشم در آغوش ، تا شهر غریب قصه ها برد

یک روز به راه زندگانی، دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموختدر خلوت شام تیره من، او بود و فروغ آشیانم

می داد ز شیر و شیره جان ، قوت من و قوت روانممی ریخت سرشک غم ز دیده ، چون آب بر آتش روانم

تا باز کنم حکایت دل ، یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموختدر پهنه آسمان هستی ، او بود یگانه کوکب من

الالیی و شور و نغمه هایش ، بودند حکایت شب منآغوش محبتش بنا کرد ، در عالم عشق مکتب من

با مهر و نوازش و تبسم ، لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت

این عکس ظریف روی دیوار، تصویر شباب و مستی اوستوان چوب قشنگ گاهواره ، امروز عصای دستی اوستاز خویش به دیگران رسیدن ، کاری ز خداپرستی اوست

شد پیر و مرا نمود برنا ، پس هستی من ز هستی اوست، تا هستم و هست دارمش دوست

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 32

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

راهب دیدن به رابرت بعد سر روز دو ولی آمد و از راهب پوزش طلبید که نتوانسته بود زودتر به سراغ او بیاید. او توضیح داد همین بازگشته است. از مأموریت در والیت االن مرد انگلیسی مانند همیشه خوش قیافه ولی ناراحتی خیال او بیشتر آشکار بود. در چهره او فشار مسئولیت به خوبی دیده می شد و راهب دریافت که روی هم رفته برای ابراز بسیار موقعیت داشت سر در که افکاری مناسب است، لذا صمیمانه درباره سالمتی و موفقیت های او پرسید و سپس غیرمستقیم وظایف و تعهدات یک فرد کاتولیک خوب را به او یادآوری کرد و گفت: جشن مبارک عید پاک به زودی فرا می رسد و امیدوارم شما هم خود را برای شرکت در این جشن باشکوه آماده کنید. و پس از صحبت های شاه خدمت در هنوز پرسید: صریحا دیگر

هستید؟راهب با تر راحت حاال که انگلیسی مرد خدمت به شاه گفت: کرد می صحبت احتیاج دارد و حتی اگر روزی از این خدمت آزاد شوم باز هم در خود یک نوع وابستگی افراد نسبت به او حس می کنم. ما هر دو باطنی خود امیدی نا از تنهایی هستیم که رنج می بریم، ولی خبری برای شما دارم و آن هم این است که شاه تصمیم گرفته مرا به عنوان سفیر به اروپا بفرستد و به همین تا برگشتم پایتخت به ایشان از قبل علت

کارهایم را برای حرکت انجام دهم.- چه موقع حرکت می کنید؟

- به محض مراجعت شاه به اصفهان؛ شاید در عرض دو هفته.

- پس دیگر بر نمی گردی و همانجا در اروپا اقامت شما در پایان باید را این می مانی؟

ایران حساب کرد.- خیر اینطور نیست. از قرار معلوم بنده به اروپا از برادرم چون مانم، می وابسته شاه برنگشته و دین خود را ادا نکرده، لذا وجدان من امر می کند که پس از پایان مأموریت

به ایران برگردم.شناسی وظیفه به هم مورد این در راهب عمیق سر رابرت پی برد و احترام بیشتری با آنگاه بود. قایل انگلیسی مرد این برای دقت مخصوص گفت: حال که به میان هم

قسمت پانزدهم

در دربارپا برهنه ای

Elgin Groseclose :اثری ازمترجم: غالمرضا کریمیان

شاه عباس

وطنان خود برمیگردی حتما همسری اختیار می کنی تا دربازگشت وسایل راحتی شما را

در انجام وظایف فراهم کند.نقش انگلیسی مرد لبان بر ضعیفی لبخند بست و قیافه اش آرام شد و گفت: پدر شما من سعادت فکر در همیشه که این مثل سرزمین این که بگویم باید ولی هستید، به مخصوص های زیبایی اروپا مانند هم خود را دارد. اعتراف می کنم حال که با این بیابان های وسیع و کوه های سر به فلک کشیده و این باغات دلفریب خو گرفته ام هر موقع که از آن ها دور می شوم اشتیاق دیدن با همان عالقه پیدا می کنم. را آن مجدد با همان عالقه هم و اشتیاقی که می روم برمی گردم و مطمئن باشید که همین جور مجرد باز خواهم گشت، چون خو گرفتن با یک سرزمین چیزی است و شریک شدن با

شخصی در زندگی چیز دیگر.خانم یک برای من ازدواج پیشنهاد قبول زیبا و سرسبز جزیره آن در که انگلیسی و سخت مسافرت که این و شده بزرگ طاقت فرسای این راه دور را به عهده بگیرد و در اینجا به عنوان همسر من زندگی کند بسیار مشکل خواهد بود. راهب به این حرف برای گفت: و کرده اعتراض رابرت سر خودش مشکالت تخیلی می آفریند و ارزش را دست کم می گیرد، ولی و قدرت خود همسری و بود ضعیف بسیار اعتراض این فعلی شرایط با داشت نظر در او برای که بسیار عاقالنه تر به نظر می رسید. لذا گفت: یک روز به من گفتید که انگلیسی ها رسم ندارند با افراد خارجی ازدواج کنند و در این مورد نسبت به خود اطمینان کامل داشتید، مطمئنم سوگند خود را نمی شکنید و خیال هم ندارید که مانند ما مردان مذهبی همه امید و شادی های ازدواج و آرزوهای پدری را فراموش کرده و بدون باقی گذاشتن ثمره

ای از خود عمر را سپری کنید؟ لبخند سر رابرت از شنیدن این حرف بیشتر شد و گفت: پس شما معتقدید که حتما باید ازدواج کنم؟ چه کسی را برای همسری من

در نظر گرفته اید؟راهب خوان که حدس می زد سر رابرت از افکار او خبر دارد ابتدا کمی دست پاچه شد،

معهذا شجاعت خود را بازیافته و گفت: شما شده نامزد خانم شاهزاده با پیش ها سال العاده فوق طور به او مدت این در و اید شده، تکمیل اش زیبایی و کرده رشد ای چطور است که حاال او را رسما به همسری

اختیار کنید؟- پدر روحانی هرچه می گویید قبول دارم او چون دارم قبول هم را اینها از بیش و از گذشته حتما و بوده تعلیمات شما تحت پاکدامنی معلومات زیادی نیز به دست آورده نمی بینم می را او مرتبه هر هم باز ولی توانم دوران کودکی و آن خوی وحشی گری

را فراموش کنم.راهب به حرف او اعتراض کرد و گفت: حاال دیگر باید طرز فکر خود را نسبت به او عوض کنید. اگر آشنایی خود را با او ادامه داده بودید این کار آسان تر می شد. حقیقت این است که دلم به حال او می سوزد چون مدتهاست آن تکمیل برای و رسیده ازدواج سن به استعدادها و تقویت روحی به همسر احتیاج دارد. اگر به یافتن همسری از هم کیشان و از هم طراز خود موفق نشود، ممکن است روی احتیاج طبیعی به شاه که چندین مرتبه به او پیشنهاد کرده روی آورد و من مطمئنم که شما با این موضوع موافق نخواهید بود. مورد که دارید سراغ را این وضع کسی با

توجه شاهزاده خانم باشد؟مرد انگلیسی ناگهان با تعجب از جا پرید و هیچکس که بنده دیگری؟ شخص گفت: شرعی نامزد او کودکی از شناسم نمی را به نیستم راضی وجه هیچ به و است من

همسری مرد دیگری درآید.راهب گفت: هرکسی حق و وظیفه دارد که روح خود را نجات دهد و شما هم نمی توانید با راه دهید مگر در سر را ازدواج این فکر نیست گفتن به احتیاج و شرایط مسیحیت که پایه و اساس آن باید بر عشق دوجانبه

بنا شده باشد.حال هر در گفت: تعجب با انگلیسی مرد همانطور که خداوند این وظیفه را برای من تعیین کرد عشق او را هم در دل من خواهد نهاد. آیا عشقی گران بها تر از آنچه با انجام

وظیفه همراه باشد، پیدا می شود؟اگر ازدواج با شاهزاده خانم وظیفه من باشد، پس از ازدواج با او هم عشق من خواهد بود . سر رابرت از جای خود برخاسته و با حرارت عجیبی به این طرف و آن طرف قدم می زد. دیدگان او می درخشید و دستهایش را مانند کسی که از سرما به گرما رسیده باشد بهم می مالید. پس از چند لحظه به حرف خود ادامه داد و گفت: بله پدر روحانی، واقعا باید از شما سپاسگزار باشم که به این خوبی راه وظیفه و سعادت را به من نشان دادی. حال خانم با شاهزاده من از طرف است ممکن صحبت کنید. لطفا احساسات مرا به او ابالغ

تمایل صورت در کنید درخواست او از و روزی را برای مراسم عقد و عروسی تعیین من اروپای مأموریت به راجع لطفا کند. بگویید همراهی و کنید او صحبت با هم چنین خانم زیبا و با شخصیتی تا چه حد به

مأموریت من کمک خواهد کرد.راهب به قدری از پیشنهاد خود خوشحال و تحت تأثیر موفقیت قرار گرفته بود که کم کم نسبت به درستی این پیشنهاد مشکوک فرا را سراپایش عصبی حالت یک و شد دو توانست تا کشید مدتی طول و گرفته

مرتبه سخن بگوید:آیا در تصمیم گیری زیاد عجله نکرده ای؟ داشتید ایمان من پیشنهاد درستی به اگر پس چرا تا این حد در استقبال از آن تأخیر

کردید؟ مرد انگلیسی با عالقه گفت:پدر هیچ کس صالح و مصلحت خویش را تشخیص نمی دهد، چون در این صورت دیگر خطا و اشتباهی در این جهان از کسی سر نمی زند و در نتیجه هیچ گناه و بدبختی وجود نداشت. من هم باید بپرسم شما که تا چرا هستید من روحی سعادت مسئول نکرده روشن من بر را وظیفه این کنون آن روی از پرده که حال ولی اید؟ بوده برداشته اید سرنوشت خود را به خوبی می بینم. مگر دست خداوند در همان قدم اول نامزدی ما در کار نبود؟ پس بگذارید دیگر از فقط شما و نکنیم باره صحبت این در پیشنهاد و رفته خانم دیدن به من طرف

ازدواج مرا به او ابالغ کنید. صبح روز بعد راهب به دیدن شاهزاده خانم رفت، اولین مرتبه ای بود که بعد از بیماری شاهزاده شد. می خارج منزل از طوالنی خانم که متوجه خستگی او از راه طوالنی شد فورا یک عسلی برایش گذاشت و او را داد و خودش قهوه و و دستور شیر نشاند هم مانند گذشته پهلوی او بر روی زمینی آغاز تا راهب سخن نشست و منتظر ماند مختصرا دختر کرد می حس راهب کند. هم باز ولی دارد اطالع امروز کار درباره اید و گفت: شنیده کرد به صحبت شروع برای را خان شرلی خواهند می شاه که شاهزاده بفرستند؟ اروپا به مأموریتی داده تکان اطالع عالمت به سری خانم به دیدگانش که هنگامی نزد، ولی حرفی دیدگان راهب دوخته شد مملو از انتظار بود. راهب مجددا خود را وادار به صحبت کرد. فرزندم، شرلی خان مدت ها نامزد شما بود، اینک خواستار انجام مراسم آبرومند عقد و می است. مسیحیت رسوم طبق عروسی

توانی پیشنهاد او را قبول کنی؟رنگ از روی شاهزاده خانم پرید و تا مدتی قادر به جواب دادن نبود. باالخره با صدایی فوق العاده آهسته پرسید آیا خودش اصرار

دارد؟

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 33 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

*** ادامه در شماره آینده سیمرغ ***

گفت: خانم شاهزاده و ماند ساکت راهب دانم که شرلی نیست، می به جواب الزم خان هرچه را قبول کند انجام می دهد و باید گفت بین وظیفه و خواسته هایش به پدر حال ندارد. وجود فاصله مویی اندازه توانم همسر می من نظر شما به روحانی قابل قبولی برای او باشم و در غم و شادی

او شریک شوم؟خداوند باشد چنین شما خواست اگر -

مسلما قدرت کافی به شما خواهد داد. به من که بگویید خان شرلی به پس -او راضی هستم و اگر مرا قبول ازدواج به داشته باشد منتهای سعی و کوششم را در این با که روحانی و دنیوی انجام وظایف شوم می ها آن انجام به موظف ازدواج خواسته مطیع عمر آخر تا و کرد خواهم

های او خواهم بود.این شخص مرد محترم و شریفی است و او با همسری از نیز اروپا زنان بزرگترین

خوشبخت خواهند شد.و تعریف که کرد می فکر خوان راهب تحسین و ابراز صمیمیت بهتر از این نمی تواند باشد. از خوشحالی کلمات در گلویش شاهزاده که این برای و بود شده خشک خانم از واکنش او خبردار نشود فورا از جا ترک را او از خداحافظی و پس بلند شده

کرد.خانم شاهزاده عقد مراسم راهب بعد روز و سر رابرت را به جا آورد و یک هفته بعد از طرف شاه مأمور شدند و حرکت کردند. برای خانم شاهزاده حرکت از قبل شب

خداحافظی به دیدن راهب آمد.راهب و بود بهاری گرم روزهای از یکی وسایل خود را به حیاط و باغ منزل منتقل میان در نیمکتی روی دو هر بود. کرده در رنگ صورتی چتری که بادام درختان مقابل آسمان آبی برافراشته بودند نشسته و در زیبایی طبیعت فرو رفته بودند. باالخره شاهزاده خانم گفت: پدر روحانی برای من تا مورد توجه و مطلوب همسرم دعا کنید باشد و برای تقویت او در کارهایش وسیله این گفت: عالقه با راهب باشم. موثری کار را هر روز خواهم کرد، اطمینان داشته

باش.در گذشت سکوت به مدتی آن از پس حالی که از کوچه پشت دیوار باغ صدایی به گوش می رسید، یک قاطرچی به قاطرهای از ناسزا می گفت و می رفت و پس خود آن صدای زنگ های یک دسته شتر شنیده شد که در حال عبور بودند و باالخره چند دقیقه بعد صدای زنگی از داخل خانه شنیده شد که از طرف گریگور بود و همه را برای جا از راهب کرد. می دعوت دعا خواندن برخاست و به اتفاق شاهزاده خانم به اطاقی که به عنوان محراب از آن استفاده می شد

رفتند و مدتی دعا خواندند.خداحافظی برای خانم شاهزاده پایان در بلند شد. لباس پشمی آبی رنگی تمام قامت او را از گردن تا پا و دست هایش را تا مچ پوشانده بود، معهذا هیکل الغر ولی موزون او کامال معلوم بود. راهب نمی دانست آیا خداوند بار دیگر دیدار آن ها را مقدر خواهد

کرد، یا نه.شاهزاده خانم با حالت تردیدی گفت: حاال

دیگر باید با شما خداحافظی کنم.گفت که شد شنیده راهب صدای طنین

خداحافظ.آفتاب شهر را از طلوع ما سه ساعت قبل ترک می کنیم و ابتدا به طرف جنوب و به

سوی هندوستان می رویم.باید قبل بله شما اراده گفت: راهب بدون گرما تا کمتر کنید آفتاب حرکت از طلوع

بخورید.شاهزاده خانم در مقابل او زانو زد و دست ها را به یکدیگر نزدیک کرد و گفت: ممکن بخوانید؟ من برای را دعا آخرین است راهب شروع به خواندن دعا کرد و در پایان سالمت، به برو گفت: ایتالیایی زبان به امیدوارم خداوند همراه تو باشد. دعای خیر من بدرقه راه توست و امیدوارم به سالمتی

برگردی.صدای راهب دو مرتبه تحت احساسات قرار گرفته بود. شاهزاده خانم رفت و گریگور و جوان که احتیاج راهب را به تنهایی حس

کرده بودند او را ترک کردند.راهب مدت ها روی پله های خانه ایستاد.

ستارگان یکی یکی در آسمان آشکار و شب فرا رسید.

پایتخت به شاه بازگشت از مدتی گرچه و نگرفته را راهب سراغ ولی بود گذشته گویی به کلی وجود او را فراموش کرده بود. عید پاک فرا رسید و راهب رفته رفته طی جسمی و روحی سالمتی جشن، مراسم

خود را بازیافت.عاقبت در شب عید گلریزان که پنجاه روز بعد از عید پاک بود یک غزلباش به سراغ باریابی به حضور شاه برای را او آمد و او را در چهل ستون دعوت کرد. راهب خود را روسیه مأموریت گزارش که کرد آماده به پا که هنگامی ولی برساند عرض به دید را سواران و پالکی و گذاشت خیابان از و دارد دیگری برنامه شاه که دریافت ضیافتی فهمید شنید که هایی صحبت انگلیسی کشور وارد تازه نمایندگان برای

هند شرقی برپا شده است.عده ستون چهل ورودی درب محل در زیادی جمع شده بودند که به زحمت راه عبور باغ بزرگ فضای پیدا می شد، ولی داخل بیشتری بود. هنگامی که راهب از نزدیکی

استخر عبور می کرد سردار اله وردی خان را دید که یکه و تنها در زیر درخت بیدی طوری گرجی سردار ظاهر است. ایستاده بود که گویی از حوادث اطراف خود به کلی بی خبر است و به انعکاس ستون ها در آب بود. هنگامی که راهب نزدیک خیره شده شد با احترام فوق العاده زیادی به او سالم

کرد و با لحن خشکی گفت:فرار از دست روس ها خوب بینم که می

کردی.راهب گفت: شکر خداوند بله، همان طوری که شما هم از جنگ با ترکمن ها الحمداهلل

بازگشته اید.از باید چرا پرسید: شما بدگمانی با سردار ام کرده چه من باشید؟ شکرگزار خداوند در ام؟ گرفته قرار شما دوستی طرف که

دعاهای خود از من یاد می کنید؟آیا داد: جواب خونسردی همان با راهب که نیست شکرگزاری قابل موضوع این خصمانه رفتار توانستند می که نیروهایی داشته باشند بی تفاوت بوده اند. شما متعلق همه احترام مورد و شاهنشاه دربار به هستید. حال من در دعاهای خود به درگاه

پدر آسمانی نباید به یاد شما باشم؟تعجب کمی حرف این از گرجی سردار کرده و راهب خوان متوجه شد که سردار و شده چاق کمی قبل دفعه به نسبت گراییده به سفیدی رو او بلند های سبیل همراه نگاهی هم هنوز که او چشمان و از را با خشم و تمسخر داشت شدت خود دست داده بود و نوعی عدم ثبات و اطمینان

در آن دیده می شد.هنوز سردار آیا که دانست نمی راهب است کرده نزد شاه حفظ را موقعیت خود

یا نه؟اله وردی خان یکی از معدود افرادی بود که قدرت سال های به رسیدن شاه در طول تحول را پشت سر گذاشته و جان سالم بدر برده بود. داستان معروفی رایج بود که اوایل بود، موقع که سردار کل سپاه کار، همان شاه نسبت به او غضب و سوگند یاد کرده بود که سر او را از تن جدا کند، و »میشه خنجر فورا شجاعت نهایت به هم ولی« خود را تسلیم شاه و درخواست کرده بود که شاه خواسته خود را اجرا کند. از آن تاریخ به

بعد وفاداری این سردار گرجی ثابت شد.پس گفت: شوخی حالت با ولی« »میشه شما از بین گمراهانی که برای آن ها دعا

کرده اید مرا هم به یاد داشته اید؟را روز تمام من باشم، نداشته یاد به چرا برای دعا وقت دارم و هر فکری نیز مانند افکار که سردار گذرد. می خاطرم از برق

راهب خوان را خوانده بود گفت:و خطر در من زندگی شما نظر به پس آنچه گفت: راهب است؟ متزلزل موقعیتم

اهمیت افتد می اتفاق آدمی جسم برای ندارد، من برای روح شما دعا می کنم.

برای شما بودم. کرده فراموش البته، بله جسمم؟ برای نه کنید، می دعا من روح یعنی فکر می کنید از لحاظ جسمی به دعا احتیاج ندارم؟ پس من با شما معامله ای می کنم، که قول بدهید هرچه من از خوردن را مصرف آن شما کنم می خودداری آن بفرمایید، شما دارید از دست می روید بهتر است گاهگاهی به منزل من بیایید و دلی از عزا درآورید. راهب که برای اولین مرتبه سردار را در حال شوخی می دید جسارتی

یافته و گفت:البته هروقت به پرکردن شکم احتیاج داشتم خدمت می رسم ولی در مقابل شما هم باید قول بدهید هر موقع روحتان به نظر خداوند

نیاز داشت مرا واسطه قرار دهید.از این حرف دیدگان سردار مانند کوره ای که در آن دمیده باشند برقی زد و گویی تنفر و انزجار از سراسر بدن او شعله می کشید، آن گاه گفت: یعنی می فرمایید دو مرتبه به جمع همان پیروان مسیحی که شما را در روسیه دستگیر و سه سال به زندان انداخته بودند بپیوندم؟ همان دینی که در کودکی ایران شاه دربار در خدمت برای و داشتم

مرا فروختند؟اله وردی خان با ادای این کلمات صدای مانند غرش رعد و برق بهاری اوج گرفت

و گفت:آن پیشوای که پرطمطراقی آیین همان در لباس های گران بهای قرمز و ارغوانی بر تخت مرمرین می نشیند و شما راهبان پابرهنه را به مأموریت های سخت و طاقت فرسا می فرستد و پس از آن شما را به کلی فراموش کرده و به حال خود رها می کند تا یا از گرسنگی بمیرید و یا با ترحم و لطف با و شد آرام سردار بگذرانید. روزگار شاه نجوا گفت: خیر دوست شجاع و احمق من، دعاهای متشکرم، شما عالقه و لطف از شما مانند نمکی است که در بیابان بپاشید.در را کلمات سر خود این گفتن با سردار او روبرگرداند. از مقابل راهب خم کرده و و آب بر ها انعکاس ستون تماشای به تا ادامه افکار خود بپردازد. در نظر راهب خوان سردار زندگی را چون انعکاس تصویر در آب می دانست، یعنی به جای این که به سوی آسمان و پروردگار نظر کند تا زندگی را هم آهنگ و کامل ببیند، زندگی را مخلوطی از انعکاسات شکسته و درخشان می دید. روح ناراحتی های سفر از نیز هنوز راهب خود روسیه رنج می کشید و بعد از چندین سال

می دید که چقدر از هدف دور است.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 34

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 35 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

بیلیارد – از دیروز تا امروز این است. غنی بسیار و مفصل بیلیارد بازی تاریخچه بازی توسط پادشاهان، افراد عادی، روسا، بیماران روحی، شده می انجام یکسان بطور قهرمانان و آقایان بانوان، است. تا قرن پانزدهم این بازی مدتی در اروپای شمالی و گویا در فرانسه بر روی چمن مانند بازی کروکت ) نوعی بازی با گوی و حلقه ( انجام می شده است. بعد از مدتی این بازی به مکانهای سربسته بر روی میز پوشیده از پارچه سبز که شبیه به چمن بوده تغییر مکان یافته و در اطراف لبه های این میز حاشیه ای ساده قرار گرفته بود. توپها به جای اینکه توسط چوبهای سفت و محکم که به آن چماق عبارت شدند. می داده هل شوند، زده ضربه گفتند می بیلیارد از زبان فرانسه از کلمه بیالرت به معنی یک نوع چوب سفت و محکم و هم از کلمه بایل به معنی یک نوع

توپ گرفته شده است. در ابتدا این بازی با دو توپ بر روی یک میز شش حفره ای با یک حلقه شبیه به حلقه بازی کروکت و یک چوب عمود که به عنوان سپر بود، انجام می شد. تا قرن هجدهم به تدریج حلقه و سپر ناپدید شدند و تنها حفره ها و توپها باقی ماندند. قبل از سال 1800 این بازی به عنوان بیلیارد اعیان زادگان شناخته می شد اما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مردم با حرفه ها و مشاغل مختلف از آغاز این بازی را انجام می دادند. در سال 1600 مردم آشنایی در که شکسپیر طوری به کردند پیدا بازی این با کافی اواخر در بود. کرده اشاره آن به کلوپاترا و آنتونی کتاب یک کنار در توپ وقتی شد. ساخته بیلیارد چوب 1600چماق از توپ به زدن ضربه برای گرفت می قرار باند به خاطر نوک بزرگش به سختی می شد استفاده کرد به همین دلیل بازیکنان چماق را وارونه و از دسته اش برای ضربه زدن به توپ استفاده کردند. به دسته ) دم ( به معنی کلمه این از بیلیارد چوب واژه که گفتند می ) دنباله (استخراج شده است. در ابتدا میزها دارای دیواره های عمود و پهن در پشت باندها بودند که از افتادن توپها جلوگیری

می کردند. سال از بعد صنعتی انقالب خاطر به بیلیارد تجهیزات 1800 در انگلستان به سرعت توسعه پیدا کرد. گچ برای از قبل حتی بیلیارد چوب و توپ بین بیشتر اصطکاک باشد استفاده می شد. در بیلیارد نوک داشته اینکه چوب سال 1823 چرم نوک چوب بیلیارد که با آن یک بازیکن می توانست توپ را به یک سو چرخش بدهد ساخته شد. مهمانان انگلیسی به مردم آمریکایی نشان دادند که چطور در بازی از حالت چرخشی استفاده می کنند و به این حالت چرخشی فقط در آمریکا و نه در جاهای دیگر اینگلیش می پیرامون بود. تکه بیلیارد دو گفتند. در سال 1829 چوب شد. می ساخته تخته سنگ از میزها 1825 سطح سال گودیر در سال 1839 توده کائوچو را کشف کرد و تا سال 1845 از آن برای ساخت گوشه های میز بیلیارد استفاده کرد. تا سال 1850 میز بیلیارد شکل صحیح و کاملی به

خود گرفت.تا 1770 سال حدود از ، بیلیارد بازی بر حاکم قوانین 1920 همان قوانین حاکم بر بازی بیلیارد در انگلستان بود. این بازی بر روی یک میز بزرگ به شکل مکعب مستطیل با سه توپ و شش حفره انجام می شد. در قرن 18 اندازه استاندارد میزها 2 به 1 یعنی طول 2 و عرض 1 بود. قبل نداشت. وجود میز ساختن برای استانداردی ابعاد این از

که اسنوکر بازی واسطه به انگلیسی بیلیارد بازی اصول یک بازی پیچیده، رنگارنگ و مرکب از جنبه های دفاعی و تهـاجمی بود، ادامه پیدا کرد با این تفاوت که در بازی اسنوکر از 22 توپ و در بازی بیلیارد انگلیسی از 3 توپ اسنوکر بازی به انگلیسیها که اشتیاقی شد. می استفاده به بود، بیسبال بازی به آمریکایها اشتیاق همانند داشتند خاطر این اشتیاق، شما می توانید هر روز شاهد رقابتی در

بازی اسنوکر در انگلیس باشید.بازی بیلیارد در ایاالت متحده امریکا

اینکه چطور بازی بیلیارد به امریکا آورده شده است کاماًل مشخص نیست. روایتها نشان می دهد که این بازی در سال آگوستین خیابان به اسپانیایی یک شخص توسط 1580آورده شده است. اما تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که در سال 1580 هیچ اثری از این بازی وجود نداشته و بیشتر احتمال می رود که این بازی توسط مهاجران انگلیسی و هندی به امریکا آورده شده باشد. در سال 1700 تعدادی از قفسه سازان امریکایی تصمیم گرفتند که میزهایی برای بازی بیلیارد، هر چند کوچک بسازند . با وجود این ، بازی بیلیارد در سرتاسر کشورهای مستعمره گسترش پیدا کرد. مشهورترین آنها بسفورد، مکانی در نیویورک که به دالالن

سهام اختصاص داده شده بود. صنعت بیلیارد امریکا و افزایش باورنکردنی وجه ملی این پدر به معروف فالن میشل اخالقی و قانونی حق بازی بیلیارد امریکا می باشد. میشل فالن در سال 1850 اولین کتاب را درباره بیلیارد امریکایی نوشت. او یک مبتکر بود و هدفش طراحی میز جدیدی برای بازی بیلیارد بود. او با قرار دادن لوزیهایی بر روی بستر میز و ساختن گوشه هایی برای آن، میز جدیدی طراحی کرد و به هدفش رسید. او همچنین اولین نویسنده ای بود که مرتبًا یک ستون روزنامه را با نوشتن مقاله هایی در مورد بازی بیلیارد امریکایی پر

می کرد.بازی تا سال 1870 همان امریکایی حاکم بیلیارد بازی بیلیارد 4 توپه بود که معمواًل بر روی یک میز بزرگ 11 یا 12 فوت با چهار حفره و چهار توپ که 2 توپ آن سفید و

2 توپ دیگر قرمز بودند انجام می شد.با ، توپه( بیلیارد 15 ( Fifteen _Ball Pool بازی 15 توپ مورد نظر که اعداد 1 تا 15 بر روی توپها نوشته شده بود انجام می شد. هر توپی را که بازیکن در حفره می انداخت بر اساس شماره روی آن امتیاز دریافت می کرد. مجموع شماره های توپها در یک سری 120 بود و کسی که نصف بیشتر این مجموع را بدست می آورد ) حداقل 61 امتیاز ( برنده محسوب می شد این بازی که به آن ) بیلیارد 61 ( می گفتند، در اولین مسابقات قهرمانی امریکا در سال 1878 بکار برده شد و یک فرد کانادایی به نام سیریل داین نتیجه این به 1888 سال در شد. مسابقات این قهرمان رسیدند که عادالنه تر است که امتیازها را بر اساس تعداد اندازد حساب کنند توپهایی که بازکن به داخل حفره می نه بر اساس شماره ای که بر روی توپ نوشته شده است. پیوسته بیلیارد ( Continuous Pool بازی بنابراین توپه 15 بازی جایگزین قهرمانی بازی یک عنوان به )داخل به را مجموعه یک توپ آخرین که بازیکنی شد. حفره بیاندازد می تواند مجموعه بعدی را برای بازی شروع کند و جمع امتیازاتش به طور پیوسته از یک مجموعه به 1890 سال در بعد اندکی شود. می ثبت دیگر مجموعه

بازی در سال 1910 آن دنبال به و Eight Ball بازی بازی 1920 سال حدود شد. ابداع Straight Pool

Nine Ball ابداع شد.از سال 1878 تا 1956 مسابقات قهرمانی بازی بیلیارد بطور سالیانه برگزار می شد و بقیه ماههای باقیمانده حریفان یک تا مدتها پرداختند. با یکدیگر می مبارزه طلبی به به یک واژه بیلیارد به تمام بازیهایی که بر روی یک میز با حفره و یا بدون حفره انجام می شد، نسبت داده می شد، بعضیها Pool از بیلیارد فقط برداشت بازیهای کاروم را داشتند و از

برای بازیهای حفره دار استفاده می کردند.وقوع جنگهای جهانی اندکی این بازی را از رونق انداخت دیگری و 1961 سال در یکی که مهیج واقعه دو با اما شد. احیاء بیلیارد دوباره پیوست وقوع به 1986 سال در اولین واقعه، آزادی سینما بود، مثاًل فیلم قهرمان بر اساس سیاه زندگی که سیاه و سفید فیلم والترتیویز. سرگذشت یک قهرمان بازی Pool را با بازیگری پل نیومن در نقش بهم است. صدای بوده تصویر کشیده به داستان قهرمان خوردن توپها باعث شد که مردم امریکا به فکر بازی مهیج بیلیارد بیافتند. تا سال 1985 تنها 2 مکان عمومی در جزیره مان هاتان در نیویورک از صدها مکانی که در سال 1930 وجود داشت، باقی مانده بود. فیلم رنگ پول به دنبال فیلم قهرمان با بازیگری پل نیومن در همان نقش و تام کروز در Pool نقش یک قهرمان حرفه ای، انگیزه ای برای بازیدر نسل جدید بوجود آورد. در نتیجه مکانهای جدید و بزرگی بر خالف مکانهای قدیمی که باعث آزرده شدن بازیکنان شده بود، ساخته شد. در سال 1987 به تدریج تمایل به این بازی در مردم پیدا و پس از آن خروشان شد به طوری که در سال 1991 پیشنهادی از طرف جیلیانز برای سرمایه گزاری

عمومی برای تعدادی اتاق ذر بوستون داده شد.نقش بانوان در بازی بیلیارد

می انجام آقایان توسط بیلیارد بازیهای اواخر همین تا گرفت. با وجود این بانوان از قرن 15 ،زمانی که بازی بیلیارد میز روی بر بسته محیط به چمن روی از باز محیط از توسعه پیدا کرد، مجذوب این بازی بودند. بیش از 200 سال خانمهای شیک این بازی را انجام می دادند. از سال 1890 حداقل یک خانم برجسته حرفه ای همیشه در صحنه وجود داشته است، از جمله می کارلس، روت مس جنیس کسی با ویلی موسکونی سفر کرد و در سال 1930 توانست که بازیکنان ) مرد( زیادی را شکست دهد. دوروتی وایز اولین برنده 5 مسابقه آزاد امریکا و جین بالوکاس برنده 7 مسابقه بعدی شد برای بانوان بسیار مشکل است که مهارت های بازی خود را توسعه بدهند چراکه بازیکنان مرد، خانواده و دوستانشان معمواًل از تالش آنها حمایت نمی کنند و برای آموزگاران آزموده و پیدا کردن مربیان خانم کار خانمها توانیم می این شرایط با است. بسیار مشکل خصوصی آقایان با بازی در خانمها توانایی که باشیم داشته انتظار برابر است و حتی خانمها می توانند بازی را تا مراحل باالی

آن انجام دهند.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 36

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

نجات زندگی موناندا افنانی ، اردیبهشت 1389

در تاریخ 29 و 30 ماه مارچ در دانشگاه اتاوا ، در هر دو روز به مدت 3 ساعت چند ایرانی مقیم اتاوا و از طرف مرکز bone marrow( خدمات خون کانادا ، آنتاریو حضورsession( به عمل آوردند در جهت به وجود آوردن امکانی به همنوعان خویش ایرانیان که در صدد کمک ما برای هستیم. این حضور به علت بیماری دختر جوان و نازنین 26 ساله »مونا« مقیم شهر میامی ، فلوریدا دانشجوی دکترا بود که از دو سال پیش مبتال به بیماری خطرناک خونی »پی PNH ) paroxysmal nocturnal )« اچ«، ان پیوند نجاتش راه تنها و شده »hemoglobinuriaوجود استخوان مرکز در که بافتی ( بنیادی های سلول سازنده بافت این . است ) Bone marrow”« دارد سلول های قرمز و سفید و گردۀ خون می باشد که باید از خون یک اهدا کننده سازگار گرفته شود. چون احتمال پیدا شدن خون سازگار برای مونا در ایرانیان خیلی بیشتر است ، مونا برای کمک به هموطنان عزیزش رو آورده که در مرحله اولیه فقط از بزاق دهان شما نمونه برداری می شود و دوستانش امکان این کمک را برای ما فراهم آوردند. در غیر نفر 3 شامل که کردند پیدا نفر حضور 48 اّول روز ایرانی بود ودر روز دوم 22 نفر که شامل 6 نفر غیر ایرانی

می شد. استقبال بدی نبود ولی نسبت به جمعیت ایرانیان شهر اتاوا انتظار حضور بیشتری می رفت. مونا از تمامی این شرکت کنندگان بسیار قدردانی کرده و ما هم قدردانی می کنیم ازدوستان مونا که این امکان را برای ما فراهم کردند « match« و امیدواریم که هر چه زودتر مونا این سازگار

خود را پیدا کند. برایش دعا می کنیم. خبر خوب و بسیار خوش حال کننده این است که هر چند هنوز سازگار برای مونا پیدا نشده ولی از طریق حضورهایی مشابه مثل حضور در اتاوا 2 نفر از هموطنان عزیز مقیم در آمریکا سازگار خود را پیدا کردند. به امید روزی که همه ما برای کمک به هم نوع و هموطن خود پیش دستی کنیم.

برای کسب اطالعات بیشتر و اگر در صدد ثبت نام هستید می توانید به سایت »www.onematch.ca “ مراجعه کنید و همچنین اطالعاتی کامل شامل اینکه هیچ عوارض جانبی خطرناکی برای اهدا کننده ندارد را می توانید در این

سایت مطالعه کنید.

نيازمنديها(چاپ رایگان)

خدمت جدید نشریه سیمرغ

به جامعه ایرانیان

◄ اگر می خواهید وسایل اضافی منزلتان رابفروش برسانید ،

◄ اگر به فکر خرید اتومبیل دست دوم هستید

◄ اگر جویای کار می باشید ،

◄ اگر کسب و کار کوچک خانگی دارید و می خواهید دیگران

را از آن مطلع سازید ،

◄ اگر میخواهید کسی را استخدام کنید ،

◄ اگر نیاز به خدمات خاصی دارید

و اگر مایل به چاپ آگهی تبریک و تسلیت می باشید ...

بطور را آگهی شما ، نشریه سیمرغ چاپ نیازمندیها صفحه در رایگان را به دیگر همزبانان کرده و پیام شما

شما در شهر اتاوا می رساند .

درج یا و بیشتر اطالعات کسب برای -6181 تلفن با لطفا ، رایگان آگهی ads@ ایمیل آدرس یا و 613-292

simorghmagazine.com متاس حاصل منائید .

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 37 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

روزی روزگاری دنیا پر از پرنده بود. پرنده ها هم مثل ما آدمها بودند. غمها داشتند و دردها . شادی هم داشتند. حتی جشن و عید وعروسی. اما هیچ كسی احساس خوشبختی ها چیز خیلی اما و داشتند ثروت ها بعضی كرد. نمی مثل فرزند، سالمتی و دوست خوب نداشتند و می گفتند بدبختیم. بعضی ها هم از سالمتی و زن و فرزند و مهربانی، همه چیز تو زندگی شان بود و اما چون ثروتی نداشتند آنها هم می گفتند بدبختیم. پرنده ها شده بودند حسود همدیگر می یا و نداشتند كه چیزهایی آوردن دست به برای و شهر كردند. می كاری هر باشند داشته زیادتر خواستند پرشده بود از دزد و طمعكار و دروغگو. اما در آن دنیایی كه به چشم همه ، شیرین و زیبا بود پرنده ای بود به نام هما كه زیاد فكر می كرد. فكرو خیال زیاد باعث شده بود كه او تو مغازه ی عطاری اش عوض فروش دارو و ادویه، مشغول نوشتن كتابی شود كه شاید بتواند راز خوشبختی را در آن توضیح دهد. هما آنقدر نوشت و نوشت كه از ته

دل روزی آهی كشید.آه او انقدر بلند بود كه همه تو دنیا آن راشنیدند. در دنیای كوچك آنها كه فقط جوجه ها آن را بزرگ می دیدند همه دور او جمع شدند. طوطی و كبك و طاووس و بلبل و حتی مرغ بوتیمار كه لب دریا بود، آمد كه ببیند چه خبر است. دید كه همه غمگین اند و به خاطر بدبختی شان غم می

خورند.بوتیمار تعجب كرد و به كبك گفت :

و هستی ازما تر خوشبخت توكه ؟ غمگینی چرا تو «هرچه گرگ درنده و روباه مكّار تو بیابان است بخاطر تكه می چرا هستند تو قصر نگهبان و خبرچین گوشت، ای نالی ؟ تو كه در دنیا این همه معدن طال و جواهر داری

چرا دلگیری ؟«كبك كه تو پیشانی اش چین افتاده بود گفت :

وروزم خوش » من هم مثل همه، یك جورهایی حال نیست. پول و قدرت دارم و اما دلم آرام نیست. حتی گرگها و روباه ها مرا، پادشاه خود می دانند و حاضرند خواهرها و برادرهای خود را نیز اگر دستور من باشد بی هیچ رحمی لت و پار كنند. اما حیف كه عمر من تمام می شود و دنیا روزبه روزجوانتر. لعل و گوهر و مروارید و جواهر، هر روزه

قیمتش می رود باال و افسوس، كه خواهم مرد و كاخ ها ومعدن ها وحجره های زرگری ام به دست این و آن خواهد آنهارا اصال دوست ها كه روباه و افتاد. مخصوصا گرگها ندارم. زیرا میدانم كه آفرین ها و دعا هایشان همه دروغ است و اما بازهم، دوست دارم كه تعریف و توصیف هایشان را بشنوم و همگی گوش به فرمان من باشند. آری برادر ،

بدبختی من نیز این است. » مرغ بوتیمار رفت سراغ طوطی و گفت :

» تو پس چه می گویی ؟ تو آن قدر شیرین سخنی كه شكارچی ها ، تورا هم كه می گیرند در آتش اجاق كبابت نمی كنند. در قفسی از طال و نقره، نان و آبت می دهند و تا هستی عزیز دلشان می شوی و این خوشبختی، چیز

كمی نیست .« طوطی دمی جنباند وبا قطره اشكی كه در چشمانش وول

می خورد گفت : بد آهنگ. معنی برایم دنیا » من هم دلم تنگ است و چیزهایی را كه نمی دانم تكرار می كنم و این كار، اذیتم بلد كردن فكر انگار كه است سرم تو مغزی . كند می نیست. چیزهایی یادم می دهند و اما نمی دانم خوب است

یابد. فقط می دانم كه خسته ام و باید، چاره ای بكنم . »بلبل كه بر شاخساری نشسته و آواز قشنگش بلند بود پرید

پایین و واردبحث شد : » دیدم بوتیمار داشت به من اشاره می كرد و در نظرش عاشق نیست! اینطوری اما ترم. خوشبخت ازهمه من ،كه باشی كارت واویالست. از ته دل عاشق گلها هستم و بخاطر رنگ وبویی كه دارند مرتب آهنگ و ترانه می سازم واما تا نزدیك می روم كه بخوانم ، عوض خوش وبش با آنقدر پرخون است كه زنند. دلم خارهای خود زخمم می

نگو و نپرس !«پر وبال طاووس كه درزیرنور آفتاب به هزار رنگ می زد

تكانی خورد و آمد جلو و با عصبانیت دادكشید : كه وبعد كنید وراجی و بزنید حرف بلدید فقط همه «تشنه یا گشنه تان شد بروید سر خانه زندگی تان و باز از فردا ، روز از نو روزی از نو . بگذارید خیال همه ی تان را راحت بكنم. من نیزبیچاره ام. ناز و اطوار دارم و خود پسند و مغرورم . فكر می كنم كه زیباتر و خوشرنگ تر ازمن و زبانی كه به آن حرف می زنم پرنده ای تو دنیا پیدا نمی شود ! اما حاال كه دنیا را گشته ام و عمری از من گذشته، می فهمم كه تمام عمر خود در اشتباه بوده ام. اصال تو بگو

بوتیمار، تو درت چیست ؟ »_« درد من تشنگی است و بس. »

- » توكه شب وروزت را كناربركه ها ، دریاها و رودخانه هایی ! مگر می شود كه لب آب بود و تشنه ماند ؟ »

از ای جرعه ترسم می كه است این من بدبختی « -آب اقیانوس هم اگر بخورم، آب آن تمام شود. نه ازچشمه می توانم آب بخورم و نه از دریا. حتی به قدر تشنگی هم میان در و مانم می باران منتظر بچشم. آبی توانم نمی بدبو. و راكد آبهای با گردم می گودالهایی دنبال رگبار، بد ی پرنده من آیا بگویید شما گویم نمی خودم اصال

شانسی نیستم ؟بوتیمار رو به هد هد كردكه همه اورا حكیم و دانشمند می

دانستند و اما خیلی كم حرف بود. به او گفت : - خوش به حال تو كه زمانی عزیز دردانه و نامه رسان حضرت سلیمان بودی و از خیلی رازها خبر داری ! تو وقتی در دل آسمان پرواز می كنی و به زیر هرخاك و تپه ای، هرچه آب و چشمه ی پنهان است می بینی، حتما كه دردی

هم تو دلت نیست. واقعا خوش به حال تو!نبود ام - كاش كه من هم مثل خیلی ها چیزی حالی و این قدر تو فكر فرو نمی رفتم. هرچه كه بیشتر بفهمی و بدانی دردت هم بیشتر است. مثال وقتی می بینم بعضی ها فقط به این خاطر كاِر خوب انجام می دهند كه مردم را فریب دهند و از آنها به به بشنوند دلم سخت می گیرد. قتی و كه نیز قلب خوش همای این كه دانم می حتی سایه اش را روی كسی می اندازد شانس و خوشبختی را برای مدتی هم كه شده به دیگران هدیه می كند ، خودش قد یك كوه، درد دارد. زندگی اش قصه دارد و تو قصه ، هزارغصه ی بی زبان. اصال مگر می شود كه غصه نداشت

و آه كشید ؟هما كه از این سرو صداها گوش اش پربود و در میان آن همه همهمه چیزی نمی شنید رفت نشست باالی صخره ای بلند و ازهمه خواست كه ساكت باشند. پرنده ها كه هما را خیلی دوست داشتند و اورا گیس سفید دنیای خود می

دانستند یكهو، آرام گرفتة و گوش به حرفهای اودادند :_ ناله و فریاد از بیچارگی، حرفی تازه نیست. چیزی كه مهم است گرفتن یك تصمیم است. اگر راست می گویید و دلتان غم دارد و می خواهید كه خوشبخت با شید باید جرأت داشته باشید. بیایید متحد شده و باهم از هفت شهر برای اما سیمرغ. خدمت به برسیم و بگذریم خطرناك رسیدن به آنجا، مشكل اصلی ما انتخاب یك راهنماست. كسی كه راه رابشناسد و مارا تا پیش سیمرغ ببرد و اما به شرطی كه اعتماد ما، اورا مغرور نسازد. فكر نكند كه چون ما به او رأی داده ایم حتما كه از همه ی پرنده ها برترو بهتر است. پرنده ها كه تعدادشان از هزار بیشتر بود سینه پف كرده و از او خواستند كه رهبرشان باشد و آنها را به پیش سیمرغ ببرد تا راز خوشبختی را از او بپرسند. از آنجا كه پرنده ها هرگز اتحادی نداشتند و هركسی عاشق قوم و قبیله ی خود بود، از این گفته پشیمان شده و كار كشید به انتخابات و تبلیغات و رأی گیری. پولها خرج شد و سرها

شكست و آخر سر ، » هد هد » شد راهنمای پرندگان.او گفت :

- راهی پرخطر و ترسناك پیش روی ماست و این سفر ، سفر آسانی نیست. درست است كه بادیدن سیمرغ ، برای همیشه احساس خوشبختی خواهیم كرد اما رفتن و رسیدن

به انجا هم ، دل و جرأت می خواهد. پرنده ها كه دل شیر پیدا كرده و آرزوی همه دیدن سیمرغ

بود یكصدا گفتند : _ وقتی كه با همه ی تالش ها، دعواها و حقه بازی هایی

از : علیرضا ذیحق

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 38

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

كه می كنیم باز احساس خوشبختی نمی كنیم، زندگی هیچ ارزشی ندارد. ما ها تصمیم خود را گرفته ایم و به دنبال تو،

تا دیار سیمرغ خواهیم آمد .پرندگان در دل آسمان آبی بودند كه دیدند از خاك وكوه هد هد از است. شان تشنه ی وبدجوری می جهد آتش از نگذارد كه و برده باصفا ای دره به آنهارا خواستند كه

تشنگی تلف شوند كه هد هد گفت : - باید كه صبور باشید و تشنگی را تحمل كنید كه این

هنوز آغاز راه است و ما تازه در شهر عشق هستیم.

بعضی از پرنده ها غر زده و گفتند : از راهی كه از سوختن است و ما بهتر - غمگین بودن

آمده ایم بر می گردیم.خیلی ها اما بی آنكه بترسند از میان دود و آتشی كه از دهانه ی توپ ها و تفنگ های آدمیان بلند بود گذشتند و

در لبه ی مرز آنقدر كشته و زخمی دیدند كه با خود

گفتند : ما به رحمت صد -دعوا، میان كه پرندگان می نیش كاكلی حداقل خون هرگز و گیریم ریزیم. نمی را همدیگر كه خاكی سر هم آن بار خط كشی شده صدها و باز می خواهند خطی نو بكشند. راستس این آدمها كشی خط عاشق چقدر

اند ؟از شهر عشق كه گذشتند رسیدند به سرزمینی كه یا پر یا و بود بتخانه از پر بتخانه كه مردمانی از و و ولی فكر نداشتند ای ذكرشان به بت هایی بود كه تو ذهن شان تراشیده كمك آنها از و بودند

و ها نقاش خواستند. می مجسمه ساز هایی هم بودند كه مرتب شكل فرشته ها را تو در و دیوار كشیده و حك می كردند كه هم پول گیرشان می آمد و هم مردم به آنها آفرین می گفتند. عده ای دوست نداشتند كه از بت پرستان عقب بمانند و پشت سرشان بگو یند كه اگرخدایی یا خدایانی دارید پس كو ؟ معبدها را از دوری ها پرست بت از و كردند می پر ها نگار و نقش می گزیدندكه یعنی ما حق ایم و شما ناحق. از اینكه هر قومی با اعتقاد خودش مشغول بود راضی بودند و اما همه از ترس اینكه مبادا طایفه و دسته ای به حكومت برسد و دیگران را ازحق خود شان محروم كند شروع كرده بودند به تشكیل گروه ها و حزب هایی كه هرگز نگذارند تا قدرت و حكومت، در دست یك نفر یاگروهی خاص باشد كه هر وقت چنان شده بود، حتی اجازه نداده بودند كه دیگران به كار و كاسبی خودشان برسند و یا هركسی به رنگ و ُمدی لباس بپوشد كه خودش دوست دارد. برخی از پرنده ها از اینكه آنها هم می توانستند در آن سرزمین صاحب حزبی و حقی باشند و به نوبت هركدام روزی برای خود رئیسی شوند و پول و پله ای به هم بزنند ، دلشان نیامد كه از آنجا بروند. ماندند و هر كدام طرفدار بتخانه و معبدی شدند تاهم

دلشان آرام گیرد و هم اینكه اگر روزی حقی را ناحق كردند وكیلی از گروه خود داشته باشند كه نگذارند تا جرمشان،

آنها را گرفتار قفس كند. با و افتادند راه پرنده ماندنی شدند و صدها پرنده دهها عبور از كوهای یخ و دریاهای منجمد، رسیدند به شهری كه آنجا نه كسی آرزویی داشت و نه فردی می خواست با نیرنگ و كلك، سر دیگری كاله بگذارد و بیشتر از دیگران داشته باشد. همه به حق خود قانع بودند و با همسران و بعضی البته كردند. می زندگی ونمیر بخور ، فرزندانشان از جوانان، آنجا هم شورش می كردند و مخالف آن طرز زندگی بودند. ولی چون داروغه ها فوری با گازهای اشك آورو باتون های شوك آور سر می رسیدند، هرگز فریادشان به جایی نمی رسید. از پرنده ها صدتا بیشتر بودند كه دیدند از اینجا بهتر، مكانی نمی شود پیدا كرد . بدون هیچ زحمت و ترسی از كشكول درویشان آب خورده و از مزرعه ها دانه می چیدند و چون جوان هم نبودند ، آشوبی نمی كردند كه پشت میله ها گیر بیفتند. اما از پرنده ها، یك عده هم بودند

كه آرزوهای بزرگی داشتند و فقط خوردن و خوابیدن و در نمی را راضی زندگی كردن، روح و جسمشان بی خبری كرد. چشم به افق های دور دوخته و با همه ی خستگی

ها، همچنان شوق رفتن داشتند.هد هد كه هنوز به عهد و پیمان خود وفادار بود به پرنده

هایی كه همراه او در دل آسمان پرواز می كردند گفت : - سر راهمان به سرزمینی می رسیم عجیب و باورنكردنی . اژدها و فرشته ودیو و هرچه خزنده است و جهنده، لباس آدمیت به تن دارند و مثل آدمها سخن می گویند. همه به یك زبان حرف می زنند و خدای همه یكی است. بتخانه ای آنجانیست و معبدهاهم همه یك شكلی اند و نقش و نگاری تو در و دیوارها نیست. حتی كسی را نمی بینی كه بخواهد خودرا یا كه و بپوشد لباس دیگری بخواهد جور من كه بگوید آدم یك مثال و درآورد دیگری رنگ به آدم. فقط یك از بگوید من یا كه فرشته و بهترم از دیو چیز درد آور آنجا هست كه آن هم مغرور شدن به میزان عبادتی هست كه هركس، در كنار كار وزندگی اش انجام می دهد. اینها را می گویم كه وقتی به آنجا رسیدیم، زیاد معطل نشویم و از زن و مرد هركس كه می خواهد بماند و

هركس كه دوست دارد بار سفر ببندد كه هنوز راهی دشوار و طوالنی در پیش داریم.

خیلی از پرنده ها كه تا اینجا هم خود را زوركی رسانده بودند بی رودرواسی گفتند :

- اگر مشكل فقط غرور است و این غرور ، مارا به سوی جنگ و خونریزی نمی بََرد برای ما كافی است. خوشبخت احساس همینكه . نیست مهم زیاد نشدیم هم كامل ِ

خوشبختی خواهیم كرد برای ما كافیست .را خود ه را ها بعضی كه بودند آسمان قلب همان در جداكرده و ماندنی ها ماندند و رفتنی ها رفتند. آنها كه هنوز سرزمینی به رسیدند بود، سرشان در سیمرغ دیدار شوق كه پر از نور بود و رنگین كمان های هزار رنگ. پرندگان سفر رنج حتی غمی. نه و دارند وزنی نه كردندكه حس نیز از تن آنها به یكباره خارج شده بود. چند تایی از پرنده نیز خودرا حتی كه شدند تعجب و حیرت دچار چنان ها و بودند درد بی و حس بی كه انگار . كردند فراموش بود نوری در كامل، خوشبختی كه چشمانشان را خیره می كرد. آن به زودتر چرا اینكه حسرت شهر نرسیده اند، تنها چیزی بود

كه به آن فكر می كردند. توانسته به سختی كه هد هد بود هشیاری خود را باز یابد َجلد و قبراق، بال گشوده و همراه آنها كه می خواستند تا سرچشمه ی خوشبختی بپرنددر قلب آسمانی كه لكه ابری هم نداشت تا اوج ها رفت و رسیدند به جایی كه شهر سیمرغ بود و آخرین مقصدشان. پیدا بود و هم سیمرغ راكه هم ناپیدا، پیدا كرده و هما كه همه ی عمرش را تو مغازه نشسته و كتاب خوشبختی آموزش برای

نوشته بود گفت : - راه دشواری هم اگر آمده ایم انگاركه اصال راهی نیامده ایم . نه خسته ایم و نه غمگین و نه حتی وزنی ورنگی داریم و شده ایم عینهو نورو روشنی. دنیایی كه جز دنیاست همه ی كردیم می فكر و آمدیم آنجا از ما

دشتی سر سبز نبود.در بین را ه شهر ها دیدیم و آدمها و موجوداتی كه هرگز آنها را ندیده بودیم. همه اسیر حسادت ها و طمع های خود كتاب به همه فكر بود نیكویی و عاقل هم اگر و بودند ركوردها بود تا در هرچیزی از بدی گرفته تا خوبی، نام خود را یك جوری در فهرست اولین ها ثبت و ضبط كنند. ما ها كه از این وضعیت غمگین و دلخوربودیم و می خواستیم همه خوشبخت باشند به این سفر آمدیم كه تا راز سعادت

را بیاموزیم و به جهانیان ارمغان ببریم .نیت آن با و قلبشان تو افتاد و نیتی شد ندای سیمرغ، از هزاران مرغ برگشتند كه خودرا نگاهی كنند كه دیدند سایه و وجود در وبس. اند مانده مرغ فقط سی همسفر، . را خود سیمرغ، ودرسیمای دیدند را سیمرغ خود، ی خوشبختی واقعی رابه دست آورده بودند و در قلب آنها جز

نور محبت، چیزی نبود.

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 39 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

داروها ی سرطان پروستات و خطر بیمار ی های قلبی

مصرف داروهای ضد سرطان پروستات ممكن است خطر مشكالت این دهد. افزایش را قلبی مشكالت به ابتال و قلبی سینه، سكته ی قفسه ی دردها ی شامل می تواند انواع دیگر بیماری های قلبی شده و مرگ بیمار را نزدیك تر

سازد. نیوز«، منتشر اینترنتی »نچرال پایگاه بر اساس گزارش شده در روز سه شنبه، ۶ آوریل )۱۷ فروردین(، درمان دارویی معمول در مردان مبتال به سرطان پروستات ممكن است به افزایش قابل توجه خطر ابتال به مشكالت قلبی در آنها

بیانجامد. بررسی هایی انجام با لندن كالج محققان را نتیجه این همایش در و آورده دست به تحقیقاتی پروژه ی یك در مدیكال اروپایی انجمن و اروپا سرطان سازمان مشترك

آنكولوژی در برلین ارائه كردند.مایك فان همل ریك، رئیس این گروه تحقیقاتی، معتقد

است، آنچه می توان پس از رسیدن به این نتایج انجام داد، هشدار در مورد هورمون درمانی است.

احتمالی افزایش اصلی عامل هورمون درمانی، مشکالت قلبی

هورمون درمانی یا هورمون تراپی یكی از رو ش هایی است از كار گرفته می شود. به پروستات درمان سرطان در كه سبب مردانه، جنسی هورمون تستوسترون، كه آنجایی پروستات غده ی در سرطانی سلول های رشد تسریع داده می شود تستوسترون داروها ی ضد بیمار به می شود،

كه حاوی هورمون زنانه ی استروژن است. محققان كالج لندن بر این باورند كه این داروها خطر ابتال به انواع مشكالت قلبی را در مبتالیان به سرطان پروستات سرنوشت مقایسه ی از پس نتیجه این می برند. باال مردانی كه در طول سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ در سوئد از هورمون تراپی استفاده كردند با مردانی كه تحت این درمان

قرار نگرفتند، به دست آمد. تحقیقات نشان می دهد كه میزان مرگ و میر بر اثر بیماری قلبی در آن دسته از بیماران مبتال به سرطان پروستات كه گرفتند قرار هورمونی درمان تحت سال ها این طول در و است. همچنین مرگ بوده از سایرین بیشتر ۲۱ درصد افزایش درصد ۲۸ افراد این در قلبی حمله ی اثر بر میر نشان می دهد و در كل می توان گفت كه مشكالت قلبی به

گونه ی قابل مالحظه ای در این افراد بیشتر شده است.تحقیق قبلی كه در همین زمینه انجام شد، حاكی از آن است كه خطر ابتال به مشكالت قلبی بر اثر هورمون تراپی در آن دسته از مبتالیان به سرطان پروستات كه سابقه ی

ابتال به بیماری های قلبی را دارند بیش از دیگران است.علت چیست؟

به چه علت هورمون تراپی، قلب را در معرض خطر بیشتری قرار می دهد؟ محققان پاسخی برای این پرسش نیافته اند، اما احتمال می دهند كه این روش درمانی ممكن است اثرات

حفاظتی تستوسترون بر روی قلب را كاهش دهد.اینكه هورمون تراپی در درمان بیماری سرطان پروستات ادرار اختیاری ناتوانی جنسی و بی مانند عوارضی جانبی، را در بردارد، سخن تازه ای نیست. اما امكان افزایش خطر جامعه ی اینك كه است عاملی قلبی مشكالت به ابتال از نوع این از استفاده در بیشتری احتیاط به را پزشكی

درمان واداشته است.اگرچه سرطان پروستات بعد از سرطان ریه دومین عامل اما است، سرطان انواع به مبتال مردان در میر و مرگ دارند، كندی رشد پروستات غده ی تومورها ی از بسیاری اغلب در بدن منتشر نمی شوند و خطری برای بیمار ایجاد

نمی كنند. متحده ی ایاالت در ساالنه مرد هزار ۶۰۰ به نزدیك آمریكا برای مقابله با سرطان پروستات تحت هورمون تراپی

قرار می گیرند.

برگرفته از: دویچه وله

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 40

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 41 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

کمی فکر کنیم...

ازبین عزیزانی که پاسخ تست هوش مجله را صحیح حل کرده و به دفتر مجله و یا آدرس ایمیل :

[email protected]ارسال نمایند، یک نفر به قید قرعه انتخاب و یک

هدیه ارزنده تقدیم میگردد.

هقباسمو سرگـــرمی

سوال اول

روزگار غریبیست نازنین ...

وزنهاگر بخواهیم »چهار)4(« عدد وزنه داشته باشیم كه با كمك یك ترازوی دوكفه وزنهای ۱ تا 4۰

كیلوگرم را وزن كنیم، این چهار وزنه چه وزنهایی باید داشته باشند؟

معماهای شماره 16

پاسخ صحیح این معماها توسط آقای محمود مقدم راد برای ما ارسال شده بود که ضمن تبریک، جایزه ای ارزنده نیز تقدیم

ایشان گردید.

جواب معماهای شماره 15

جواب معمای اول )سیاستمداران(: یک نفر قابل اعتماد و بقیه )نود و نه نفر( غیرقابل اعتماد هستند. اگر بیش از یک نفر قابل اعتماد در بین سیاستمداران وجود داشته باشند، احتمال اینکه از هر دو نفر سیاستمدار، هر دو قابل اعتماد باشند وجود

خواهد داشت که با فرض دوم سازگار نیست.

جواب معمای دوم )خالف رانندگی(: راننده اتوبوس در حال پیاده روی بوده است!

سوال دوم

فروشنده کارآگاهفروشنده اي بعد از یك روز كاري ۱۰۰ هزار تومن فروش كرده بود و همه پول را بر روي میز می

گذارد و براي مدتي مغازه را ترك میكند.بعد از مدتي كه برمیگردد متوجه میشود كه پولها ناپدید شده اند. در این مغازه ۲ نفر كارمند كار

میكردند.فروشنده از كارمند اولي مي پرسد: »مي دوني پولها چي شدن؟«كارمند اول جواب میدهد كه: »من دیدم پولها روي میز هستن و گذاشتمشون زیر كتاب سبز رنگي

كه روي میزه.«فروشنده زیر كتاب را نگاه میگند و پولها را پیدا نمیكند. فروشنده از كارمند دوم میپرسد: »تو میدوني پولها چي شدن؟« و او هم پاسخ میدهد: »من دیدم زیر كتاب جاي امني نیست و اونها رو الي

كتاب بین صفحات سي و پنج و سي و شش بود كه گذاشتم.«همگی بسراغ كتاب رفته و الی آنرا نگاه میكنند اما باز پولها آنجا نبود. سپس آقاي فروشنده با پلیس تماس گرفته و یكی از كارمندانش را بعنوان سارق معرفی میكند. كدامیك از كارمندان پول

را سرقت كرده بودند؟

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 42

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

• جدول کلمات متقاطع

افقی:مكتبا پيرو هدايت– قليخان رضا از معروف بسيار اثري -1استاد از جذاب اثري جهان– موسيقي مركز -2 ومانيسم فرزانه عالمه علي اكبردهخدا – مجراي تنفسي 3- پس ندادنی مایه – فالنی - زنند می آن هم به را دل ها خسیس–بعضی پیشرفت بعضی ها 4- متفكر و انديشمند – چراغ آسمان – منفذ 5- عنوان هر يك از پادشاهان قدمي مصر – ماده اي خوش بو و سفيد رنگ – ا فزوني -6 هوس خامن باردار – گستردني خوش نقش و نگار - از ظروف پلوخوري – در رأس اداره قرار دارد 7- جاده قطار – عضو تنفسي – راه به مقصد نرسيدني – سرسلسله اعداد – دور كردن،راندن 8- فلز سرخ رنگ – وسيله پرواز پرندگان- براي اروپا 9- واحدي در رودي – انعقادي –بريدگي زخم ويتامني اندازه گيري زمني – سال پيش از پارسال – گل دندان 10 - مادر عرب– خوش قد و قامت –بي بند وبار - دانه كش بي آزار – بوي رطوبت 11 - شعله آتش – عالمت جمع – محله اي در شمال غرب تهران – دورويي– شبگردان 12 - گاو كوهي – خراسان قدمي– هر يك از آالت موسيقي –بزرگوار، بلندقدر-13 ژن عامل آن است يا ناهيد – افراد لشگر–نشاسته 14 - سياره زهره از – هريك نقره– شالوده و بنياد 15 - آب منجمد – بهار عرب– اصطالحي در عوام به معني اينكه بدون جهت سر به سر كسي نگذار – عدد هندسي 16 - تيره و كدر – غافلگير كردن، گول زدن – خانه

17 -مدرسه قدمي - عنوان فرمانروايان روم باستان.

عمودی:-1 لباس متحدالشكل – فرايندهاي متناهي براي حل نوعي از مسايل 2- نصف – مسوول اجرايي كشور به انتخاب مردم – تراب 3- از موجودات فرازميني – كوشا و پركار –پارچه فروش –خلت وبرهنه 4- مجموعه اشياء و اثاثيه در صحنه منايش و مانند آن – يك به تركي – پيشكش 5-از درختانب زرگ و پرشاخ و برگ وبدون ميوه – يار بكتاش – سرزنش كردن 6- فرمانده – مهر هاي در شطرجن – اسم – پسر مازندراني 7- گريسنت بر مرده – بچه چهارپايان – ستون بدن – خاك كوز ه گري – پايتخت مين 8- عدد فوتبالي – از حبوبات - چه زماني – مسابقه سواركاري – عددي يك رقمي 9- از روانداز ها – ريان حياتي جنوب ايران – باالترين منره كالس درس 10 - وي – كجاوه – خاندان – جد رستم – حرف انتخاب 11 - آنچه از طرف خدا بر پيامبران نازل شود – شهري مذهبي درا ستان تهران – ا الغ – سر – هر گياهي كه در كنار ههاي جوي و رودخانه سبز شود 12 - حيله گر – بدبوي پرخاصيت – يار صندلي – پدال بود ولي درهم ريخت 13 - روزي كه در آن هستيم –نخ بافتني – دستگاهي كه نوشته يا تصوير را در حافظه كامپيوتر قرار ميدهد 14 -ا زا عضاء هيئت دولت – سلطان جنگل – از جهات اربعه 15 - پول ژاپن - عدد نه انگليسي – يار داماد – واحد بعضي از

ورز شها -16 از پرندگان – دستگاهي دراتومبيل كه نيروي الزم را به چر خها منتقل ميكند – كشوري در آمريكاي جنوبي 17 -نظريه پرداز – از قهرمانان شاهنامه.

اعداد 1 تا 9 را طوری در سطرها و ستونهای این جدول قرار دهید تکرار یکبار فقط عدد هر که مربع هر در اینکه ضمن شود. کوچک نیز اعداد 1 تا 9 نیز باید فقط یک بار تکرار شوند. برخی از اعداد را برای راهنمائی شما در

جدول قرار داده ایم.

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 43 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

غضنفر سوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ... راننده میگه : االغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم میبنده و بازم راننده میگه : االغ بی شعور ... خالصه نوبت به غضنفر میرسه و او هم با دقت در و آهسته میبنده میبینه راننده داره نگاش میكنه به راننده میگه :

چیه ... االغ باشعور ندیدی؟

غضنفر یه دختره خوشگل تو تهران میبینه میگه: ببخشید دوست دختر كه میگن شمایید؟؟؟

یارو میره حج اونجا نه نماز میخوند نه طواف میكرد... ازش پرسیدن چرا وظایفت رو انجام نمیدی ؟ گفت به ما گفتن همه چی با كاروانه ..

به یكی میگن: یه جمله فلسفی بگو. میگه: احمق ترین افراد كسانی هستند كه به همه چیز اطمینان كامل داشته باشن . میگن: مطمئنی؟میگه: صد در صد!

سالم سالمتی میاره، سالمتی شادی میاره، شادی نشاط میاره، نشاط زندگی میاره، دردسر میاره، سر درد بچه میاره، بچه زن میاره، زن عشق میاره، عشق زندگی

بدبختی میاره، پس سالم بی سالم.

زنی با سر و صورت كبود و زخمی سراغ دكتر میره. دكتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟ خانم در جواب میگه: دكتر، دیگه نمی دونم چكار كنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می كنه. دكتر گفت: خب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع كن به قرقره كردن و این كار رو ادامه بده. دو هفته بعد، اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دكتر برگشت. خانم گفت: دكتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه، من شروع كردم به قرقره كردن چای و شوهرم دیگه به من كاری نداشت. دكتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری

خیلی چیزا حل میشن.

لطیفه های خودمانیخداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید، دید تشنه است آب را آفرید، دید در تاریكی

است نور را آفرید، دید هیچ مشكل دیگه ای نداره زن را آفرید!

سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای كه دهانشون بسته است عكس بگیره !

مثل چینی: اگر میخواهی برای یك روز معذب باشی مهمانی كن و اگر می خواهی برای یك سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی

زن بگیر.

به یك آقای متاهل میگن : آخه مرد،! چرا تو شستن ظرف ها به زنت كمك می كنی؟ میگه خوب اونم تو شستن لباس ها كمكم می كنه!

غضنفر از حج بر می گرده ازش میپرسند چه طور بود؟ میگه واال باز خدا خونه نبود همه تو حیاط ولو بودند !

اگر دیدی مردی در ماشین رو برای خانمش باز كرد مطمئن باشید كه یا ماشین نو است یا خانم!

از غضنفر میپرسن میدونی امام حسین رو كجا دفن كردن؟ میگه نه، كجا؟ میگن كربال. میگه »ای خوشا به سعادتش »!

به باقرزاده میگن چرا با خودكار میری حموم؟ میگه هرجای بدنمو میشورم عالمت میذارم.

به غضنفر می گن : اذون بگو . می گه : واال چی بگم همه چی از یه نگاه شروع شد.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 44

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

فستیوال ها و جشن های اتاوا )می و جون 2010(

هر ساله در ماه می در اتاوا بیش از 3 میلیون الله گل می كند و منظره جذاب و قشنگی از رنگهای مختلف در طول مسیر كاشت الله ها ایجاد می كند. این مسیر شامل اطراف مجلس - كانال ردیو همینطور پارك كامیشنر در كنار داز

لیك می باشد.جشنواره الله كانادا كه بزرگترین چشنواره الله در جهان صدمین و هلند آزادی سالگرد پنجمین و ، شصت است از ۷ - ۲4 می جشن می سالگرد نیروی دریایی كانادا را گیرد. امسال 3۰۰۰۰۰ الله در پارك كامیشنر كاشته خواهد شد. بعالوه در این مدت موسیقی و سرگرمیهای دیگر هم

در این پارك اجرا میشود.در پارك میجر هیلز هم از ۱4 تا ۲4 می بازارچه غذاهای بین المللی برپا خواهد شد. فراموش نكنید كه سرگرمیهای رایگان در هفتم می در طول خیابان الگین تا بانك درخیابان

اسپارك برگزار میشود.

تاریخچه جشنواره الله کاناداالمللی بین دوستانه هدیه یك از كانادا الله جشنواره است. شده جهان در الله جشنواره بزرگترین به تبدیل اتاوا به پیاز الله هلند ۱۰۰۰۰۰ پاییزسال ۱۹45 شاهزاده هدیه داد. هدیه ای كه به مناسبت پناهگاه امنی كه اتاوا در اختیار خانواده سلطنتی هلند و همچنین قدردانی از شركت

سربازان كانادایی در طول جنگ جهانی دوم بود.از آن زمان، الله نماد مهمی از دوستی و زیبایی بهار شد. البته برای مردم پایتخت كانادا معنی دیگری هم دارد. در زمان جنگ كه خانواده سلطنتی هلند در اتاوا اقامت داشت و آمد بدنیا اتاوا سیویك بیمارستان در مارگارت شاهزاده پرچم همچنین شد. اعالم هلند خاك او تولد محل اتاق

هلند در باالی برج صلح مجلس افراشته شد.چند سال بعد اولین هدیه الله ها برای اتاوا فرستاده شد و اولین چشنواره الله ها در سال ۱۹53 برگزار شد. در طول – انگلستان ملكه نماینده با حضور این جشن سالها این ملكه است. شده افتتاح سلطنتی خانواده و وزیر نخست مراسم این در بار مارگارت هم چندین و شاهزاده جولیانا شركت كرده اند. هنرمندان مختلفی هم حضور داشته اند.

هر ساله بیش از ۶۰۰،۰۰۰ نفر از سراسر شمال امریكا ، اروپا و آسیا برای بازدید از چشنواره الله ها به اتاوا می آیند در دالر میلیون 5۰ از بیش مسئله این اقتصادی تاثیر و

سال می باشد..

محل برگزاری۱ – پارك كامیشنر: این پارك در داز لیك در شرق خیابان

پرستون و كارلینگ قرار گرفته است. Commissioner’s Park is located at Dow’s Lake along the Rideau Canal, between the Queen Elizabeth Driveway and Carling Avenue, east of Preston Street, across from the Dow’s Lake Pavilion. There is a pay parking lot located across the street from the park, at the corner of Prince of Wales and Preston )the Queen Elizabeth Driveway becomes Prince of Wales Drive south

.)of Preston Street

واقع مكنزی خیابان امتداد در كه هیلز میجر پارك -۲شده كه در چند قدمی بای وارد ماركت است.

Major’s Hill Park is located along the length of Mackenzie Avenue, just minutes on foot from the ByWard Market, bounded by the Fairmont Château Laurier to the South, the American Embassy to the East, the National Gallery of Canada to the North, and the Ottawa River to the

.Westمراجعه جشنواره این سایت به بیشتر اطالعات برای

.http://tulipfestival.ca :بفرمایید

جشن روز تولد ملکه ویکتوریا ۲5 از قبل دوشنبه و می ماه در ساله هر ویكتوریا روز دوم الیزابت ملكه و ویكتوریا ملكه تولد مناسبت به ماه غرب در ۱۸45 سال در روز این شود. می گرفته جشن كانادا بعنوان روز تعطیل رسمیت پیدا كرد و در ۱۹۰۱ در تمام كانادا بعنوان تعطیل عمومی اعالم شد. ویكتوریا ملكه انگلستان و ایرلند و حاكم هند در ۲4 می ۱۸۱۹ بدنیا آمد. او پس از مرگ عموی خود جرج پنجم در سال ۱۸3۷ وقتی كه تنها ۱۸ سال داشت به سلطنت رسید. پس از مرگ او در

۱۹۰۱ پسرش پادشاه انگلستان شد. در روز ویكتوریا كه امسال ۲4 می میباشد در پارك جولیانا برگزار جشنی هیدنز اندرو پارك همینطور و لیك داز در میشود. فعالیتهای مختلفی از جمله بازی – سوار شدن بر پونی )اسبهای كوچك( نقاشی صورت و رقص برقرار خواهد

بود. مهمتر از همه اینكه ورودیه هم رایگان می باشد .بازی هم آتش مراسم شب ۲4 می ساعت ۱۰:۱5 شب

برگزار خواهد شد.آدرس:

Carling 3۱۶۹ ,Andrew Haydon Park).Avenue )near Richmond Rd

Carling Avenue )s. of ۸۸۲ ,Juliana Park).Preston St

جشنواره ایتالیایی ها 10 تا 20 جونایتالیا كورسو یا همان خیابان پرستون بهترین مكان برای

غذا و موسیقی و جشن ایتالیایی هاست. بفرمایید: مراجعه زیر سایت به بیشتر اطالعات برای

/http://www.italianweekottawa.com

کارناوال فرهنگی 11تا 13 جونفولكلوریك های كارناوال سنت این هفته آخر این در بویژه موسیقی ، رقص ، تئاتر از چهار گوشه جهان را جشن مراسم محلی هنرمندان از نفر ۱۰۰ از بیش گیرد. می ، شرق خاورمیانه ، آفریقایی ، اروپایی ، جنوبی آمریكای عالوه گذارند. می بنمایش را آسیایی های فرهنگ و ،آموزشی و غذا براین سرگرمیهای دیگر چون كارگاههای

نیز موجود می باشد. مكان:

Marion Dewar Plaza )formerly known as Festival Plaza(, Ottawa City Hall,

Laurier Ave. & Elgin St., Ottawaزمان:

جمعه ۱۱ جون: ۶ تا ۱۰ بعدازظهرشنبه ۱۲ جون: ۱۱ صبح تا ۱۰ بعداز ظهر

یكشنبه ۱3 جون: ۱۱ صبح تا ۹ شب

و بلیط شنبه و ۷ دالر كارناوال این روزانه بلیط هزینه: یكشنبه )رویهم( ۱۲ دالر می باشد.

مراجعه فستیوال این سایت به بیشتر اطالعات برای /http://www.carnivalofcultures.com :فرمایید

فستیوال الله ها 7 تا 24 می 2010

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 45 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 46

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

با است داشته زندگي شما جریان بر قبال موجي كه درایت و تالش هایتان به پایان رسیده است، اكنون به ساحل امن آرامش رسیده اید و تا حدودي خیالتان از هر بابت آسوده شده است. االن دیگر مي توانید با فراغي باز از هر نوع دغدغه خاطر به رویاهایي كه براي آینده تان بیاندیشید. فقط مشكالتي را كه در در سر مي پرورانید گذشته متحمل آنها شده بودید را از یاد نبرید زیرا در این صورت بیشتر قدر عافیت را مي دانید، در برابر مشكالتي بیشتري با مقاوت آید تان پیش مي براي آینده در كه

مي ایستید.

العاده اي شده اید كه گاهي اخیرا داراي انرژي فوق این اثر در كه رفتارهایي كارها، انرژي، این از خودتان جریان به شما وارد مي شود دچار تعجب شده اید. شما است بهتر اید شده واقع تان زندگي برحه بهترین در نیاز آنها به پل هایي را كه براي رسیدن به خوشبختي دارید از هم اكنون بنا سازید، شما توانایي انجام این كار دارید فقط مهم این است كه خود را باور كنید، زیرا جام

قهرماني بزرگي در انتظار شما مي باشد.

نداشته اهمیتي شاید كه كوچكي موضوعات براي و خشم دچار یا كنید مي فكر اندازه از بیش باشد منفي جهات در شما تصور قدرت شوید. مي ناراحتي قدرت زیادي دارد بهتر است قبل از این كه آسیب جدي به شما وارد سازد، جلوي این افكار منفي را بگیرید، در عوض نیروي فوق العاده خود را در جهات مثبت صرف

كنید.

در روابط اجتماعي تان به حدي غوطه ور شده اید كه از یاد خودتان رفته اید و خود را فراموش كرده اید. براي داشتن روابطي سالم با محیط بیرون و جامعه، در ابتدا باید داراي روح و جسمي سالم باشید پس بیشتر به خودتان برسید. مدام در فكر این موضوع هستید كه دوستي هاي خود را افزایش دهید اما بهتر است دوست هاي كمتر ولي همراهي را داشته باشید تا این كه دوستان زیادي داشته

باشید و هیچ كدام همراه و یاور شما نباشند.

از كارهایي كه مي خواهید انجام دهید در ابتدا اطمینان زیرا ممكن نمایید، اقدام بعد و بیاورید به دست كاممل شما پشیماني باعث اید كرده شروع كه را كاري است شود، و دیگر راهي براي ادامه آن نداشته باشید. در برنامه بازنگري را انجام دهید. ها و نقشه هایي كه دارید یك و منطق با است بهتر اید كه رسیده اي مرحله به شما تفكرتان پیش بروید نه این كه به حرف ها و الهاماتي كه

از قلب تان مي آید گوش دهید.

نظرتان است به جایگاه واالیي كه مد این كه براي برسید الزم است كه مقام و منصبي را كه در سابق داشته به بتواتید تا گفته ترك را دارید حاضر حال در یا اید مقاصد جدیدتري برسید، زیرا تا زماني كه در جایگاه قبلي هستید همیشه از این كه مبادا این منصب را نیز از دست فرا آن زمان اما زنید نمي دست كاري هیچ به بدهید رسیده است كه براي پیشرفت كردن ریسك كنید. البته شما در مسیر مناسبي قرار گرفته اید تنها كاري كه باید انجام دهید بدین ترتیب مي باشد: اعتماد به نفس، جرات،

شهامت داشته باشید تا بتوانید پیروز شوید.

فروردین

امردادتیر

خرداداردیبهشت

شهریور

خود به را شما ذهن شدیدا موضوعي یا شخص مشغول كرده است، نمي دانید باید چه تصمیم درستي این موضوع فكر مي كنید به از حد بیش زیرا بگیرید از شما و تصمیم گیري انتخاب قدرت به همین علت سلب شده است. مي توان گفت حتي تا حدودي دچار نا امیدي شده اید. اما امید خود را از دست ندهید، خداوند در روزهاي آینده امیدها و راه هاي تازه اي را پیش پاي شما قرار مي دهد تا بتوانید راحت تر تصمیم نهایي خود مداوت و صبر تنها باید مسیر این در البته بگیرید را

داشته باشید.

در صبورانه حد از بیش یا لوحانه ساده كامال شما را تفكر این زیرا كنید، مي عمل دیگران با رفتارهایتان دارید كه در این صورت آنها شما را بیشتر دوست خواهند داشت یا علت هاي دیگر... این تفكر كامال اشتباه مي باشد زیرا دیگران نه تنها از رفتار شما سو استفاده مي كنند بلكه دوست را شما دارید تمایل كه مقداري همان نهایت در نحواهند داشت. شما از این كه به این رفتارتان پایان دهید دچار ترس و واهمه هستید اما هر چه زودتر این كار را ترك كنید به نفع شما خواهد بود. در ابتدا خیلي مشكل به نظر

مي رسد اما با ممارست به تحقق مي انجامد.

رسیده تان زندگي خط آخرین به كه كنید مي فكر اید و دیگر هیچ راه گریزي براي شما وجود ندارد، تمام اتفاقاتي كه در این مدت برایتان رخ داده است مثل یك كابوس غمگین انگیز بوده است و قدرت باور كردن این راه ندارید، خوشبختانه مشكالتي كه در سر را جریانات شما بوده است عمر خود را كرده اند و به زودي به پایان خواهند رسید پس امید تازه اي به آینده داشته باشید. زیرا هنوز در شوك گذشته تان به سر مي برید و ممكن است از موقعیت هایي كه برایتان پیش مي آید نتوانید به خوبي

استفاده كنید.

در را نقشه هایي براي شما بیرون افرادي در محیط سر مي پرورانند كه نقشه هاي خوبي به نظر نمي رسد، با احتیاط بیشتري رفتار كنید زیرا ممكن است مال، سالمتي، خانواده تان یا... به نحوي آسیب ببینند. هیجانات دروني تان را كنترل كنید، هر صحبتي را در هر مكاني مطرح براي را زیادي این صورت دشمنان زیرا در غیر نسازید

خودتان ترتیب خواهید داد.

از رفتارهایي كه افراد خانواده تان یا دوستان تان در این اید ناراحتي و دلسردي شده اند دچار با شما داشته روزها بهتر است باید ها و نبایدها را كنار بگذارید فقط از خودتان انتظار داشته باشید زیرا اگر به این روند ادامه دهید در آینده اي نه چندان دور دچار افسردگي خواهید شد، پس از امروز این در باشید نداشته را كاري انجام توقع كسي از دیگر قابلیت شود. مي تقویت نیز تان نفس به اعتماد صورت

انعطاف پذیري خود را افزایش دهید.

زندگي تماما در پول خالصه نمي شود بهتر است به جنبه هاي دیگر زندگي مانند سالمتي، داشتن فرزندان، پدر و مادر و... نیز بیاندیشید. مدام در فكر به دست آوردن پول نباشید زیرا در این صورت اطرافیا نتان از شما دوري مي گزینند، بزرگترین شود، مي زیاد خیلي آنها با شما فاصله كم كم آسیبي كه ممكن است به هر انساني وارد شود این است كه اطرافیان یك انسان او را ترك كنند و مجبور باشد به تنهایي

به زندگي ادامه دهد.

آذر آبان مهر

اسفندبهمندی

:: طالع بینی و فال شما ::

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 47 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

شماره تلفن های مشاغل و موسسات ایرانی در شهر اتاوا – کانادا

آژانس مسافرتی

تعمیرات اتومبیل

امور مالی

مشاور امالک

چاپخانه

دندان پزشک

دی جی

رستوران

سالن عروسی

عکاسی

فروشگاه مواد غذائیفرش فروشی

Parsia Travel :Tel: (613) 230 - 8228Ports of Call :Tel: (613) 238 - 2400(Shirin Mortazavi)

Arts Body Shop : Tel: (613) 237 - 2102Max Auto : Tel: (613) 728 - 9884Car Wash Online: Tel: (613) 746-5000

Ali Manoussi : Tel: (613) 866 - 4050www.manoussi.comHossein Pashootan: Tel (613) 263-4474www.homeswithhoss.comHaris Yousefzai: Tel: (613) 301-5094www.harishomes.com

Bijan Fard : Tel: (613) 232 -1432 x. 202

Digital Zone Media CentreTel: (613) 806 - 0417 - (613) 292-6181www.prints4you.com

Dr. Farid Shojaee : Tel: (613) 216 - 2016

DJ Shahriar : Tel: (613) 292 - 6181

Persian Cuisine Express : Tel: (613) 235 - 1010Saffron Restaurant:Tel: (613) 789 - 0818Yasseen Halal PizzaTel: (613) 216 - 4655Silk Road RestaurantTel: (613) 741 - 7888Aryan RestaurantTel: (613) 720-9009

West Carleton Banquet Hall: Tel: (613) 831 - 6471

Saeed Karimian Tel: (613) 797 - 9028www.saeed-karimian.ca

Arya Food Market Tel: (613) 594 - 3636Shiraz Grocery StoreTel: (613) 563 - 1207Alpha Food Market Tel: (613) 238 - 3837

Terry’s Oriental Rug GalleryTel: (613) 220 - 6593

طراحی،تزیین گل و سفره عقد

FlorarticaTel: (613) 739-8383

رادیوRadio NamashoumTel: (613) 889-4700

تدریس موسیقیPouria : Tel: (613) 263 - 9912

لوازم بهداشتی )توالت و بیده( PLS Trading Inc.Tel: (613) 565 - 6156

تلفن راه دور و رسانه اینترنتی

Payless Telecommunications.Tel: (613) 523 - 7979

وام مسکن و جتاری

Minoo HejriTel: (613) 265-8964Email: [email protected]

فروش اتومبیل)CAMRY) 1990 تویوتا

کارکرد: 000ر244 کیلومتر)As Is) قیمت 700 دالر

Tel: 613-558-5588

مدرسه فارسی

برای درج آگهی رایگان در این ستون لطفا با تلفن 613-292-6181تماس حاصل نمائید .

نیازمندیهاClassified Ads

مدرسه فارسی بطور رایگان هر ساله از سپتامبر تا جون و همچنین از اول جوالی تا اواخر جوالی

هر جمعه در خدمت ایرانیان عزیز

از هم اکنون پذیریشبرای عموم آزاد است

Tel: )613) 321-4070

به یک کمک آشپز و یک کارگر ساده برای رستوران نیازمندیم

Tel: 613-720-9009

آگهی استخدام

آگهی استخدام

به یک نفر برای کار درآشپزخانه نیازمندیم

شماره تماس:Tel: )613) 741-7888

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 48

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

CHELOW KEBABAmong many various types of cuisines found around the world, the Persian Cuisines in general and a special kind of Rice and Kebab (in Persian: Chelow Kebab) in particular are probably the most famous ones. The Persian Cuisines are actually the components of the Persian Culture and the American scholar of Iranian and Central Asian Studies Richard Nelson Frye has noted that, 'Iran’s glory has always been its culture'. Although every city in different provinces of Iran may have a very distinct popular dish, Chelow Kebab is the most popular dish in all over the country. In this article, the most important facts about Chelow Kebab is studied and discussed.Chelow Kebab as Served Today: In Iran, Chelow Kebab is one of the most popular dishes in lunch, though it may be also served for dinner. It simply consists of cooked rice and kebab, and saffron may be also added to the rice. The Chelow is the rice which is first soaked, boiled, then drained and finally steamed. The Kebab is predominantly made with lamb, and the different styles of kebab vary from a thick and chunky Kebab-e Koobideh (made with minced meat, finely grated onion and salt) to a finer Kebab-e Barg (sliced meat). To make a whole-meat kebab, the lamb meat is generally marinated with finely chopped onion, turmeric (in Persian: Zard Choobeh), salt and lemon juice. Kebab-e Barg is a Persian-style barbecued lamb. A plate of Chelow combined with one skewer (in Persian: Seekh) of Kabab-e Koobideh, and one skewer of Kebab-e Barg is called as Chelow Kebab-e Sultani. In recent years, a new variety of Chelow Kebab named as Pahlavani is also served in some Iranian restaurants. A plate of Pahlavani Chelow Kebab is loaded with more rice and more skewers of kebab as compared with the regular one. Chelow Kebab is usually served with grilled tomatoes on the side and butter on the top of rice. Powdered sumac (in Persian: Somaagh) will be also accessible and if desired, it can be scattered or sprinkled over the rice. A raw egg yolk may be also placed on top of the rice, though that is completely optional and less common in recent years due to the concerned safety surrounding the consumption of the raw eggs (Many nutritionists believe that the raw eggs can contain Salmonella and should not be tasted or eaten until they are cooked thoroughly). The traditional beverage of choice to accompany Chelow Kebab is an Iranian sour yogurt drink (in Persian: Doogh), flavored with salt and mint, and sometimes made with carbonated mineral water.

The History: Many Europeans as diplomats, explorers, reporters and so on have visited Iran (known as Persia at the time) since the era of Safavid Dynasty (1500-1736). In their memoirs and reports, they wrote a lot about the different types of cooked and drained rice (Chelow), cooked rice (Polow), stews, gravies, pickles, and jams. They did not, however, write anything about Chelow Kebab in the sense that it is served today. Iran Chamber published an article online and

speculated that the recipe of Chelow Kebab was given to the Iranian people either through Caucasians or as written by Mirza Mohammad Reza Moatamedol Ketab-e Shams-e Larijani, through crown prince Nasereddin Mirza Qajar (NMQ) who demanded the recipe from the Caucasians. Nevertheless, more research is needed to support the speculation reported by the Website of Iran Chamber. At any rate, it should be noted that during Qajar era, the crown princes used to live in Tabriz,

the capital city of Azerbaiijan, which borders with Caucasia. The special cook of NMQ who was responsible to prepare Chelow Kebab named as Naayeb. As NMQ moved to Tehran and became Nasereddin Shah Qajar (NSQ) in 1848, Naayeb also accompanied the Shah and was promoted as the Court Chef (in Persian: Aashpaz Baashi-e Darbaar). Naayeb later left the royal court and established a restaurant, which was the first Chelow Kebab Restaurant in Tehran. During NSQ, Mohammad Hassan Etemadolsaltaneh was the

Minister of Publications and Translation Affairs (in Persian: Vazir-e Entesharat va Daarol Tarjomeh), and in his memoir he refers to the same restaurant that was in operation in 1871 (138 years ago) and it was located near to Tehran Bazaar.During Ahmad Shah Qajar or ASQ (ruled 1909-1925); the Court Chef was Javad Farifteh who accompanied ASQ to Paris as ASQ was toppled and deposed. Later, Javad Farifteh established a Chelow Kebab Restaurant in Paris, France. His restaurant was in operation for many years and could attract many Iranians and French customers.In Pahlavi era (1925-1979), many Chelow Kebab Restaurants were established in Tehran and elsewhere. Hassan Shamshiri was the owner of the most famous restaurant serving Chelow Kebab in Tehran. Shamshiri’s wife was from Naayeb family, and his restaurant was in a four-story building located in Sabzeh Maydan near to the Bazaar of Tehran. The reputations of both Naayeb and Shamshiri Chelow Kebab Restaurants have crossed the borders and lots of restaurants using the same names have been established in the UK, Germany, France, Australia, the USA, and many other countries.

Source: PersianMIRROR

Saturday May 1, 2010 • Vol. 1 • Issue. 16 49 سیمرغ • شماره 16

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Simorgh Magazine is a free publication providing content that celebrates the lifestyles of Canadian and Persian communities within the cities of Ottawa, Gatineau and surrounding townships. Our editorial focuses on living life to the fullest, blended with the best of literatures in Persian and Canadian cultures. We feature business profiles, cultural information, biographies, health and fitness articles, events and stories that touch on issues that are directly related to the lives of our readers. Our goal is to provide our readers with up-to-date articles that would not only entertain but also inform. Meanwhile, we are making a reliable and trustworthy bridge between experts and the community.With its diverse contents for various age groups and interests, Simorgh is honoured to be the Persian-language magazine of choice among Iranian-Canadians. Simorgh is an independent magazine, published once a month and is available in most Persian/Iranian supermarkets and restaurants. Simorgh’s on-line version is also accessible to the world community through SimorghMagazine.com and www.bia2ottawa.com. Having a significant number of readers, a free soft copy of each issue is being sent to more than 2000 readers throughout Canada and Unites States.If you run or own a business, we believe that you can take advantage of this powerful media to promote your company name, services and products among the large local, national and international Iranian community in a cost-effective way. We would be pleased to hear from you. For more information, please contact us via email:

[email protected].

SIMORGHMAGAZINETOTEM POLE IN OTTAWA

The City of Ottawa in Ontario is the capital of Canada and many displays of Canadian art is found throughout the city such as this totem pole on display near the Byward Market. Reaching great heights, this totem pole was hand carved by First Nations people who put in many hours working on this masterpiece.Each figure on a totem pole represents a symbol which the Native people believe are very meaningful to their culture and traditions. The highest honor is given to the Persian Zoroastrian religion depicting with the

engraved figure of Asho Farovar(فروهر). The Native People believe Zoroaster as the foremost true Prophet of Peace and Knowledge to have enlightened the path to Good Thoughts, Good Words and Good Deeds. Totem pole carving has been handed down through generations which preserves the history and honors the First Nations people. Tourists to Ottawa, can enjoy the aboriginal art displayed around the city and explore some of these traditions for themselves.

SIMORGH • Issue. 16شنبه 1 می 2010 • سال اول • شماره 16 50

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM