shahrvand emrouz 12

92

Upload: mehrab-pourfaraj

Post on 01-Dec-2014

123 views

Category:

Documents


11 download

DESCRIPTION

شهروند امروز – شماره یازدهم – ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ؛ در نقد مصدق

TRANSCRIPT

Page 1: Shahrvand Emrouz 12
Page 2: Shahrvand Emrouz 12

۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ بازتاب

عليرضا قزوه: «قيصر امين پور» بر ما حق استادي دارد. شاعر بسيار ــم. از او ــت كه او را از نزديك مي شناس ــال اس ــت. ۲۴ س خوبي اســه ام. او اين روزها با وجود بيماري و وضعيت خيلي چيزها ياد گرفتجسماني اش و با اين حساب كه جامعه ديگر انتظار كارهاي خيلي

ــاخص شعر معاصر ماست. شيوه نقد بزرگ از او ندارد، همچنان نام ش«محمد قوچاني» را ولي قبول ندارم. من هميشه از ايشان مقاالت سياسي

خوانده ام. ايشان شخصيت سياسي دارند و نقدهايي از اين دست در گرايش هاي سياسي معنا پيدا مي كند. من از ايشان انتظار نقد فرهنگي ندارم. نقد نوشتن و تعيين تكليف از جانب كسي كه در اين عرصه خودش را اثبات كرده، براي ما سنگين است. مثل اين مي ماند كه نقد سياسي كنم يا تعيين تكليف سياسي. مثل اين مي ماند كه من بگويم: «قوچاني» بله و «حداديان» نه! مثل اين مي ماند كه در فلسفه هم اظهارنظر كنم و ــروش» را اثبات و «داوري» را نفي كنم. اينكه شما مي گوييد قطار شعر امروز با «سيك مسافر در حال حركت است، نشانه آگاهي كامل از فضاي شعري كشور نيست. اينكه بگويند «علي معلم» و «احمد عزيزي» در يك ايستگاه مانده اند درست نيست. «معلم» از «قيصر» كمتر نيست، اگر نگوييم بزرگ تر است، كمرنگ تر نيست، «احمد عزيزي» هم همين طور. اگر بخواهيم دو شاعر صاحب سب را در فضاي شعري اين سال ها نام ببريم، اين دو از نظر سبك شناسي شاخص ترين هستند. آقاي «قوچاني» با يك زيركي كه فقط از اهل سياست برمي آيد، اين دو نفر را نديده گرفته است. اينكه به مساله رايزني فرهنگي هم اشاره كرده اند هم درست نيست. بنده شغلم در زمينه فرهنگ و ارتباطات است و كارم ارتباطات فرهنگي و تخصصم اين است. من در ادبيات امروز تاجيكستان تخصص دارم و در تاجيكستان حتي محبوبيت بيشتري دارم. همين امروز با دو شاعر تاجيك تماس تلفني داشتم. اينكه فكر مي كنند اينها نقاط ضعف آدم است و به رخ مي كشند، عجيب است. اينكه مسووليت معلم را در شوراي شعر صداوسيما كه االن هم ديگر مسووليت ندارد، به رخ او مي كشند درست نيست. اينكه «قوچاني» شأن ما را اينطور مي بيند، صحيح نيست؛ اينكه بگويد شاعري معلم حدش اين است يا بنده بايد بروم در تاجيكستان و به آنجا پل بزنم و اين حرف ها...! اينها همه نشان دهنده آن است كه «قوچاني» ارتباط نزديكي با ما و فضاهاي ادبي نداشته است

و من احساس مي كنم ايشان در نوشته شان براي ما تعيين تكليف كرده اند. ــان هم. قوچاني، «امين پور» را به ــان دخالت كنم و ايش من حق ندارم در حوزه ايشيك جناح منتسب و از او حمايت مي كند و از من كه خط فكري و سياسي مشترك ــت كه دارند ــاس من اين اس با او ندارم انتقام مي گيرد و اينطور طعنه مي زند. احس

ــه مي زنند. ــان به من طعن در نوشته شــعر خودم من كار خودم را مي كنم، شــي ــم به كس ــي ه را دارم و كار خاصــم از اين ــود «امين پور» ه ندارم. خطعنه ها خوشش نمي آيد. او خودش ــش نمي آيد به دوستان هم خوشنزديكش اهانت شود. «معلم» هم ــل و برتري به «امين پور» اگر فضــته باشد، كمتر از او نيست. نداشــي» مي توانند نقد آقاي «قوچانبنويسند اما، پشت ميز ننشينند حكم كنند و تعيين تكليف كنند و در تيراژهاي وسيع به چاپ برسانند. اين از جوانمردي به

دور است.

قيصر؛ نگاه ادبی يا سياسی

عبدالجبار كاكايي: در پرونده «قيصر امين پور» هفته نامه «شهروند امروز» هر سه مقاله اي كه درباره «قيصر» بود را خواندم. اوال كه من اصال مطالب آقاي «هوشيار انصاري فر» را متوجه نمي شوم؛ گنگ مي نويسد، نمي فهم ــرق» راجع به من چيزي نوشته بود چه مي گويد. قبال هم در روزنامه «شكه نفهميدم. مجبور شدم از سردبير روزنامه كمك بخواهم تا منظور او را براي ــن كند. دوباره در اين يادداشت اخير هم در مورد من نوشته اند؛ ايشان را من روشــماتت برانگيز نقد كرده ام. در صورتي كه «شماتت برانگيز» با «شماتت آميز» در يك مقاله شــماتت برانگيز» به خود مطلب برمي گردد و «شماتت آميز» به من. ايشان آنقدر فرق دارد. «شمغلق گويي مي كند و آنقدر با كلمات بازي مي كند كه نمي تواند منظورش را روشن بيان كند. ــاعران شهر و روستا را مطرح كرده؛ يك نگاه «انصاري فرد» دوباره در اين مقاله اخير بحث شجامعه شناسانه ماركسيستي براي معرفي جريان شعر انقالب كه خيلي هم نخ نما شده و قبال ــاده شده مقاله ــت. مقاله «يزداني خرم» س هم چند جاي ديگر اين نظرش را مطرح كرده اس«محمد قوچاني» است. «محمد قوچاني» قلم شاعرانه و ذوق خوبي دارد. قشنگ مي نويسد ــت و واقع گرا نيست. در مورد ــت. او حتي در سياست هم ايده آليست اس ــت اس اما، ايده آليس«قيصر امين پور» هم ايده آليستي نظر مي دهد. ايشان به نظر من يك تحليل گر سياسي است و صالحيت ارزش گذاري بر شخصيت ها و آثار ادبي را ندارد. بايد كسي نظر بدهد كه صالحيت ــي مي كند و از آن تنها در صورتي دفاع ــعر «امين پور» را هم سياس ادبي دارد. «قوچاني» شــتانش در «جبهه مشاركت» ببيند و حاال چون تفكر ــاعر را در ارتباط با دوس مي كند كه شــندد، شعر او را هم شيرين نمي بيند و دوست نمي دارد. من سياسي «علي معلم» را نمي پســاعرم، با «مثنوي كوير» سروده «معلم» زندگي كرده ام. واقعا عبارت «مديحه سرايي و ولي شدربار» در حوزه ادبيات چه معنايي دارد. واژگان و عباراتي از اين دست تنها در سياست معنا دارد. هر شاعري حق دارد خط سياسي يا فكري داشته باشد، اما شعراي متفكر در تاريخ شعر انقالب يا معاصر ما، چشم اندازهاي جامعه هنري ما هستند و آ دم هاي اين صنف به هيچ وجه آنها را معامله نمي كنند. آقاي «قوچاني» هم حق ندارد از اين صنف يارگيري سياسي كند. البته خودم شخصا معتقدم شأن ما أجل بر اين حرف ها و سياست هاست. اين شاعراني هم كه من مي شناسم مشمول رانت هاي سياسي يا اقتصادي نمي شوند. اينكه مي گويند «احمد عزيزي» ــفره صداوسيما نشسته، بروند زندگي اش را ببينند. لذا تعصب صنفي به من مي گويد سر ساگر كسي عاشقانه «مثنوي كوير» را بخواند، نمي گويد «ترانه سراي عوام، مديحه سراي دربار». اصال چرا بايد محاسبات و معادالت سياسي در اين ميان مطرح شود، اگر كه بحث شعر است. ــرخي» در شعر حرف اول را مي زد ــتند.يك زماني «خسرو گلس اينها حوزه هاي جداگانه هســيم خاكسار» يك نويسنده معمولي بود اما به علت چون خيلي از «خون» حرف مي زد. «نسايدئولوژي و موضع گيري هاي سياسي اش، كاراكتر شماره يك كانون نويسندگان شد. «يوسفعلي ميرشكاك» مي گويد: خوشگله، مي خواد راجع به فلسفه هم نظر بده. بهتر است اول از همه قد و قواره واقعي آدم ها را بشناسيم و بعد اظهارنظر كنيم. عجيب است كه شما «حسيني» را نمي بينيد اما «امين پور» را مي بينيد. «حسيني» را نمي بينيد چون او از نزديك با احزاب و سياست درگير است و «امين پور» را مي بينيد چون گمان مي بريد به علت كاراكتر مالحظه كار و تساهلي كه در رفتارش است، به شما نزديك تر است. من تعصب صنفي دارم و همه اين آدم ها را مي بينم. اين طعنه هاي «دولتي» هم طعنه هاي بدي است. معيار دولتي بودن چيست؟ اتفاقا ــعر «دولتي» را ما از جانب نويسندگان و روزنامه نگاراني مي شنويم كه خود اين طعنه هاي شمتهم به «دولتي» بودن هستند.آخر شعر را كه با دولتي بودن يا غيردولتي بودن نمي سنجند. ببينيد، آدم ها مي ميرند، جهت گيري هاي سياسي شان از بين مي رود اما آثارشان مي ماند. فكر مي كنم آقاي «قوچاني» و آقاي «يزداني خرم» بايد يك بار ديگر آثار «حسيني»، «امين پور» و «معلم» را با عشق بخوانند. «مثنوي كوير» را هم بخوانند. دفاع من از «امين پور» از روي تعصب صنفي است، نمي خواهم «امين پور» سياسي شود. ضمن اينكه خوب نيست كسي كه در حوزه ديگري قلم مي زند در حوزه ادبيات هم اظهارنظر كند. «قوچاني»، روزنامه نگار جوان، معتبر و ــت. اين را با عشق و عالقه به او مي گويم: گاهي نوشتن در حوزه اي كه چندان آينده داري اس

ربطي به حوزه اصلي اش ندارد، نوشته و مقاله اش را به طنز نزديك مي كند.

در شماره ۹، پرونده ای درباره قيصر امين پور به مناسبت انتشار مجموعه شعر جديد او منتشر شد که واکنش های متفاوتی در پی داشت.از جمله دو تن از شاعران مطرح ادبيات بعد از انقالب؛ عبدالجبار کاکايی و عليرضا قزوه در گفت و گو با برخی خبرگزاری ها از نگاه نويسندگان آن

پرونده به شعر امين پور انتقاد کردند . در گفت و گويی که با اين دو شاعر داشتيم آنها به شکل مفصل تری انتقادات خود را مطرح کرده اند.

شهروند امروز ۷ مرداد ۱۳۸۶ادب ايران

U¼ fJŽ

—uÄ v U bOLŠ

v UÇu bL×

. :

´ ª ´ ª

´ ª ´ª

´ ª

´ - ª

.

:

.

.

( ) .

.

.

.

. .

. : . :

/ /

/ / : /

/ /

- - / /

.

.

. ´

ª

: /

ª / : /

´ /

/ / :

/ / /

/

( ) ´ ª

/ :

/ / /

/

/ / /

/

/

.

/ /

/

/ ... / : /

/ /

/ /

/ /

- -

´ª

.

/ /

:

ª . ´

. ´ ª .

/ : /

/

/ /

/

/

. : /

/ /

/

) .

(

Page 3: Shahrvand Emrouz 12

۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ خبرسازان

ــك نكنيد. اين بزرگترين قمار زندگي سيامک رحمانی:شافشين قطبي بوده است. او مطمئنا نه در آكادمي فوتبالش ــده و نه حتي وقتي روي نيمكت كره جنوبي در اياالت متحمقام چهارم جهان را به كارنامه اش الصاق كرد، استرسي را كه پرسپوليس به او هديه خواهد داد تجربه نكرده است. يك آناليزور و تئوريسين موفق فوتبال كه اگر برانكو ايوانكوويچ كمي درايت مي داشت همراه تيم ملي ايران به جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان مي رفت. اما دست روزگار را ببين؛ اين مهاجر قديمي در سال هاي اقتدار مربيان خارجي به ايران نيامد و بازگشتش آنقدر به تاخير افتاد كه قرعه به نام اصول گرايان بيفتد.در همين احوال هم بود كه ناگهان پرسپوليسي ها كه ــده بودند و جمعي از همان ــر گذران توفان تغييرات را از ساصول گرايان را اختياردار مي ديدند نگاه شان به افشين قطبي افتاد. آن هم براي آشتي دادن سياست حذف مربيان خارجي

استعفای استراتژيست بوشاحسـان ابطحی:کارل روو، استراتژيست سياست های ــت جورج بوش، رييس جمهوری اياالت متحده، تا دول

است كه اولين باخت را در آزادي بدهد؛ روزي كه تيمش بد بازي كرده باشد و احيانا او امتيازي از حريف آبي عقب افتاده باشد. خيلي ها به افشين قطبي گفتند براي پذيرفتن پيشنهاد پرسپوليس تامل كند. اما قرارداد پانصد يا چه بسا ششصدهزار دالري و وسوسه نشستن بر نيمكت تيم پرطرفدار و نزديك

شدن به تيم ملي چيزي نبود كه بشود در برابر آن مقاومت كرد.

افشين قطبي و مخاطرات يك وسوسهو اين تفكر كه جاي خالي آري هان و دنيزلي را نمي توان با نام هاي كوچك موجود پر كرد.اما همه اينها به كنار، آينده پرمخاطره افشين قطبي بر هيچ كس پوشيده نيست. آن هم ــت، به نه به خاطر نامش كه يادآور نام ها و خاطره هايي اسخاطر ذات نيمكت باشگاهي چون پرسپوليس كه حتي زير پاي مربيان بزرگ تر از قطبي نيز بي قراري كرده است.قطبي اين را وقتي فهميد كه پس از گذشتن از گيت فرودگاه مهرآباد با آن استقبال باشكوه مواجه شد. آن را وقتي فهميد كه اين هفته سر تمرينات پرسپوليس رفت و ديد ستاره هاي ريز و ــت اين تيم حتي با ديدن غريبه اي چون او در متلك درشــد و براي هر عصياني ــن ترديدي به خود راه نمي دهن گفتآماده اند. قطبي حاال آنطور كه پرسپوليسي ها مي خواهند در ــت. بازي با آبادان را هم بوق «ادعاي قهرماني» ندميده اسنديده بگيريد. او وقتي خواهد فهميد چه تصميمي گرفته

کريم نيکونظر:يانگوم، پزشك دربار پادشاه كره در قرن شانزدهم يكي از جنجالي ترين چهره هاي اين روزهاي ــت. آن هم به خاطر مجموعه اي كه طي سه ايران اســور جهان از شبكه هاي ــال در بيش از بيست كش ســده و حتي در كشوري مثل اياالت مختلف پخش شــب «يانگوم كبير» را به خودش اختصاص متحده لقــطوره كره اي ها در ايران مايه داده. اما حاال چهره اســده. باز هم بدون هيچ اتفاق خارق العاده و دردسر شعجيبي بر سر پخش آن از شبكه دوم جنجال به راه افتاده است. ماجرا از وقتي شروع شد كه تلويزيون بعد از استقبال بي سابقه از مجموعه «جواهري در قصر» ــا گفت وگوهايي ــتاد ت گروهي را به كره جنوبي فرســريال داشته باشند و گزارش هايي از با عوامل اين ســن و پشت صحنه آن تهيه كنند. اين سرآغاز لوكيشجنجال و اتفاقات غريبي بود. روزنامه اي اين اتفاق را

نوعي ترويج «تهاجم فرهنگي» دانست و در نوشته اش يانگوم، دست از سر ما بردارسعي كرد يانگوم را عامل تهاجم فرهنگي معرفي كند

ــری کارل روو را «يک فقدان بزرگ» قلمداد کناره گيکرد. با اين حال چهره های سرشناس حزب دموكرات آمريکا ضمن انتقاد شديد از روو، از استعفای او استقبال ــال کردند. به اين ترتيب و در حالی که حدود يک ســت جمهوری بوش باقی و نيم ديگر تا پايان دوره رياســفيد مهمترين و تاثيرگذارترين ــت، کاخ س مانده اســن در حالی ــت می دهد. اي ــتش را از دس استراتژيســت که بوش و جمهوری خواهان در فاصله تنها ۱۷ اسماه تا انتخابات سرنوشت ساز رياست جمهوری آمريکا ــکالت فراوانی از جمله کاهش شديد محبوبيت با مشرييس جمهوری آمريکا، سياست های ناکارآمد داخلی ــی عراق دست و پنجه و درگيری در جنگ فرسايشــتعفای کارل روو اولين گام ــايد اس نرم می کنند. شــت های جمهوری خواهان برای تغيير عمده در سياســی و خارجی و همچنين اولين گام برای افزايش داخل

محبوبيت در انتخابات سال ۲۰۰۸ ميالدی باشد.

ــي از الگوهاي اصيل ــره وري جوانان ايران كه مانع بهــنده از محتواي گزارش ها و ــود. بي آنكه نويس مي ش

مصاحبه ها خبري داشته باشد. ــنيده ها از گفت وگو با عوامل اين مجموعه رويه شديگري را نشان مي دهد كه كامال در تضاد با فكت هاي ــته است. در اين مصاحبه ها و گزارش بيش از آن نوشهر چيز به حمايت فرهنگ هاي شرقي در برابر تهاجم ــازي و ــده و اصال خبري از ستاره س فرهنگي تاكيد شتعريف از بازيگران «جواهري در قصر» نيست. برنامه اي كه طبق پيش بيني صداوسيما مي تواند كلي تبليغ را روانه تلويزيون كند و البته به خاطر مشتركات فرهنگي و ملي و وسواس ها و مالحظات اخالقي قابل اطمينان ترين

منابع تامين برنامه هم بشود.با اين همه هنوز هم بسياري گمان مي كنند دختر قرن شانزدهمي كه بيش از همه كاراكترهاي سريال هاي ايراني رقت انگيز است، مي تواند الگوي مردم شود. اينجا

هر اتفاق معمولي، جنجالي مي شود.

ــفيد را ترک خواهد ــان ماه جاری ميالدی کاخ س پايــوان معتبرترين و بانفوذترين ــرد.روو که از او به عن کمشاور رييس جمهوری آمريکا ياد می شود، روز دوشنبه هفته گذشته در حالی استعفای خود را تقديم جورج بوش کرد که اين اقدام با استقبال مخالفان دموكرات ــفيد مواجه شد. روو که با روزنامه وال استريت کاخ ســده گفت وگو می کرد ضمن ژورنال چاپ اياالت متحاعالم خبر استعفايش اضافه کرد که فکر می کند زمان ــيده است. او در اين مصاحبه برای کناره گيری فرا رســتعفای خود توصيف کرد. داليل خانوادگی را علت اســوش در دو دوره انتخابات ــه در پيروزی ب کارل روو کرياست جمهوری آمريکا نقش انکارناپذيری را ايفا کرد ــال ــکاری خود را با رييس جمهوری آمريکا، در س هم۱۹۹۳ ميالدی يعنی هنگامی که بوش برای رقابت های

انتخابات فرمانداری تگزاس آمده می شد، آغاز کرد.ــی بيانيه ای، ــفيد ط ــتعفا، کاخ س در پی اين اس

Page 4: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸مرداد ۱۳۸۶ دين۱۰۹ خبرسازان۹

ــايد هاشمي رفسنجاني گمان نمي كرد ميالد جم: شكه سخنانش در خطبه هاي نمازجمعه تهران با چنين ــه از آن ــود. واكنش هايي ك ــي روبه رو ش واكنش هايــالش اصول گرايان براي تخفيف نقش مي توان به «تهاشمي رفسنجاني در تصميم گيري هاي كالن كشور»

تعبير كرد. رفسنجاني، خطبه دوم نماز جمعه آن روز را با اشاره به سالروز بازگشت آزادگان به ميهن آغاز كرد كه سخنانش ــك و حزني ناخواسته بود در اين بخش آميخته با اشــعار «هاشمي، هاشمي خدانگه دار تو» را از سوي و شــت و پس از آن بود كه نمازگزاران جمعه در پي داشخطيب جمعه سراغ گرفتاري هاي آمريكا در عراق رفت و نقبي زد به تحوالت پرونده هسته اي ايران و سرانجام

ــن توهم را براي ــده و اي نظام تلقي شــمنان به دنبال دارد كه گويي دشجمهوري اسالمي ايران از مواضع ــده خود دست منطقي و اعالم ش

كشيده است.» ــخنگوي وزارت از سوي ديگر سخارجه هم در واكنش به سخنان ــنجاني اعالم كرد كه هاشمي رفس

ــرات در ــطح مذاك ــاي س ارتقدستور كار ايران نيست و بدين ترتيب در جهت تاييد موضع

ــكا آمري ــناي ســش نق ــاره درب

هاشمي رفسنجاني در سياست خارجي اين روزهاي

ايران حركت كرد.

حاشيه هاي يك پيشنهاد

ــان براي ــدن نام جكي چ محمـود مواليـي: مطرح شــود. در كنفرانس ــب كافي ب ــروع يك ماجراي جال شــووالن كونگ فو ، هنگامي كه طالقاني مطبوعاتي مسنايب رئيس، منتظري سرپرست و شهرياري نايب رئيس ــد ناگهان منتظري ــيون گرم صحبت بودن اين فدراســي دنيا در تالش ــتارگان رزم گفت:«براي دعوت از سهستيم جكي چان را به تهران بياوريم. رايزني ها با اين ستاره پرآوازه هنرهاي رزمي شروع شده و حضورش در ــگاه هاي جهان در تهران ۵۰ درصد مسابقات جام باشقطعي به نظر مي رسد.» سرپرست فدراسيون كونگ فو ــيون حكم گرفته در حالي كه به تازگي در اين فدراســگفت زده ــه ش اين حرف ها را زد كه حاضران در جلســدند. آنها البته به حضور جكي چان چندان اميدوار شــووالن ورزش هاي رزمي در اين ــتند. يكي از مس نيسرابطه مي گويد:«غيرممكن است. البته مي شود چنين ــيون كنگ فو بر نمي آيد. كاري كرد. اما از عهده فدراس

ــووالن ــم كاري انجام بدهم كه برخي از مس مي خواهورزشي نمي توانند انجام بدهند. البته همه كساني كه اين روزها به حرف من خرده مي گيرند، خودشان نمي توانند از عهده چنين كارهايي در ورزش بر بيايند.» و بعد ابهامات را به اين ترتيب پاسخ مي دهد:«رايزني هاي را با مدير برنامه هاي جكي چان انجام داديم. به سفارت ايران در هنگ گنگ هم سپرديم كه از كانال هاي ديگري اين موضوع را پيگيري ــت بودجه فدراسيون كنند. البته قرار نيســرا تا حاال ــرج كنيم. زي ــن راه خ را در ايچندين اسپانسر به فدراسيون پيشنهاد همكاري داده اند و ما نمي دانيم با آنها ــاب فكر ــه كار كنيم. با اين حس چمي كنم فدراسيون ما به سودهي هم ــد.»او احتمال مي دهد اين اتفاق برس

بيفتد و جكي چان به تهران سفر كند.

جكي چان در راه ايران؟آوردن جكي چان به تهران حداقل به اندازه بودجه دو فدراسيون ورزشي خرج بر مي دارد. به همين دليل، به

ــد كه حرف هاي آقاي منتظري جنبه نظر مي رستبليغاتي داشته و نمي شود اين موضوع را خيلي ــت اين فدراسيون جدي گرفت.» گوش سرپرس

از اين حرف ها پر است؛ اينكه توانايي اين را ندارد كه بتواند اين چهره مطرح ورزش

و فيلم هاي رزمي را به تهران بكشاند. ــن حال، او با اعتماد به نفس در عي

ــه به اين ــوان مي كند ك باال عنــت نمي دهد و در گفته ها اهميحال پيگيري اين موضوع است. منتظري براي شهروند امروز اين گونه دليل مي آورد:« من درست

ــايت مجيد رئوفی:خيلي عجيب بود. صفحه اصلي وب ســف با stop press آغاز مي شد. كار ــمي سامي يوس رسبه جايي رسيد كه خود سامي يوسف مجبور شد در اثناي ــاالت متحده اش در برگزاري تور ايــاي خودش، تكذيبيه اي با امضــراوان و عموما غلط به اخبار فــاره درب ــران اي ــانه هاي رسحضورش در شبكه ۳ سيما ــه تازگي ــاره كند: «ب اشــدم كه تلويزيون باخبر شــت ــران اعالم كرده اس ايــراي مصاحبه اي ــن ب كه مــور خواهم ــران حض در تهداشت. مي خواهم اين نكته را روشن كنم كه نه مديرانم به طور رسمي درباره اين ــر دارند و نه موضوع خب

هر صورت اين خبر با اشكاالت فراوان محتوايي منتشر شد، اما كسي صحت و سقم اين خبر را پيگيري نكرد تا اينكه مصاحبه اي از مدير گروه اجتماعي شبكه سه روي خروجي ــارس قرار گرفت كه در آن آمده بود: «درباره خبرگزاري فــامي يوسف در برنامه كوله پشتي بايد بگويم كه حضور ســت. چون اين برنامه تا او در اين برنامه حضور نخواهد داشــروع ماه رمضان به پايان خواهد رسيد و اگر هم قبل از شــد احتماال در برنامه جزر و مد خواهد بود بنا بر حضور باشكه بعيد به نظر مي رسد.» به هر صورت با قرار گرفتن اين تكذيبيه رسمي، فعال اخبار حول و حوش حضور او در ايران ــد فراموش كرد. او در اين مدت، تور آمريكاي خود را را بايبرگزار مي كرد و در روز مبعث هم در لس آنجلس كنسرتي داشت كه در آن، براي هواداران ايراني و افغان اش، دو آهنگ فارسي اجرا كرد. آهنگ مالممدجان و آهنگ مادر كه قرار است نسخه فارسي اش در آلبوم بعدي سامي يوسف منتشر ــود. صحنه هاي آوازخواني او با زبان فارسي هم اينك در ش

وب سايت يوتيوب قابل مشاهده است.

سامي يوسف با مال ممدجانتوافقي حاصل شده است.»انتشار خبرحضور سامي يوسف در برنامه كوله پشتي درست زماني منتشر شد كه ماجراي گفت وگوي فرزاد حسني و سردار رادان به مهم ترين بحث روز رسانه ها تبديل شده بود. اين خبر اما از خبرگزاري هاي غير رسمي آغاز شد. خبرگزاري جهان نيوز براي اولين بار آن را منتشر كرد و پس از آن، عين اين خبر بدون كم و كاست ــايت ها و خبرگزاري هاي ديگر هم منتشر شد و در وب سالبته در تمام وب سايت ها با چند اشكال عمده مخابره شده بود كه مهمترين آنها مليت سامي يوسف بود. خبرگزاري ها، ــرده بودند، در حالي كه او ــده مصري معرفي ك او را خواننــتان و بزرگ شده اين كشور يك ايراني االصل تبعه انگلســهرت در دنياي موسيقي ــت و صرفا پس از كسب ش اســد و ــالمي بود كه با حمايت هاي فراوان مصر مواجه ش اسحتي براي آموختن زبان عربي به دانشگاه االزهر رفت. به

پيشنهاد داد كه مذاكراتي بدون پيش شرط در سطحي باالتر انجام شود. اما قبل از آنكه چنين سخناني واكنش اردوگاه اصول گرايان را در پي داشته باشد، اين سناي آمريكا بود كه اعالم كرد هاشمي رفسنجاني شخصيتي تاثيرگذار براي تصميم گيري درباره مذاكرات نيست و

سخنان او را نبايد نشانه تغيير موضع ايران دانست. ــه كيهان، يكي از ــرايطي بود كه روزنام در چنين شــت خود را به «بازتاب اظهارات تيترهاي صفحه نخسهاشمي رفسنجاني در نماز جمعه تهران» اختصاص ــي از آن آورد: «در داخل كشور اگرچه داد و در بخشاين اظهارات گاليه اصول گرايان را در پي داشت چرا كه داليل عدم تمايل ايران به مذاكره با آمريكا و مغايرت ــورمان داليل منطقي، روشن و آن با منافع ملي كشــوي مسووالن عالي ــت و بارها از س خالي از ابهام اسرتبه نظام تشريح شده است، بنابراين اظهارات آيت اهللا رفسنجاني بيرون از چارچوب سياست هاي تعريف شده

Page 5: Shahrvand Emrouz 12

۱۰گزارش خبرىشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

خداحافظ؛ همين حاالپشت پرده ماجراي جنجالي فرزاد حسني و برنامه كوله پشتي

ايمان جليلی: شايد همه يك حدس هايي مي زدند. بعد از آن شب ، اين شايعه بين همه پيچيده بود كه فرزاد حسني ديگر روي صندلي كوله پشتي نخواهد نشست. آقاي مجري اما بعد ــردار رادان- رئيس پليس تهران از برنامه توفاني اي كه با سبزرگ- درباره طرح امنيت اجتماعي اجرا كرد، باز هم مجري كوله پشتي ماند تا همه اينطور برداشت كنند كه سر و ته آن همه شكايت و سر و صدا، با ۳-۲ برنامه جبراني هم آمده و قال قضيه كنده شده؛ اما وقتي هفته پيش، سر و كله اميرحسين ــتوديو پيدا شد، دوباره همه شروع كردند به مدرس توي اســناريوبافي و گمانه زني. اين گزارش قرار است وقايع نگاري ساين اتفاق باشد كه نهايتا باعث شد اميرحسين مدرس مجري كوله پشتي شود. فقط به يك نكته توجه كنيد؛ بيشتر كساني كه در اين گزارش از آنها نقل قول كرده ايم، حاضر نيستند كه نامشان جايي برده شود. بنابراين نمي شود خيلي روي مستند بودن گزارش حساب كرد چون اينها هم از «شنيده هايشان»

حرف زده اند.ــيزدهم مرداد با اين جمالت اميرحسين كوله پشتي ســفانه فرزاد حسني بنا به توصيه ــروع شد؛ «متاس مدرس شپزشك، بايد مدتي را به استراحت بپردازد». او بالفاصله تاكيد ــر اجراي زنده ــه خاطر بيماري اي كه در اث ــرد كه فرزاد ب كدچارش شده، نمي تواند اجراي كوله پشتي را ادامه بدهد. همه ــب زده شد اما درست ــاعت ۲۱ آن ش اين حرف ها حدود ســني، صحيح و سالم در ــاعت و نيم بعد، فرزادخان حس ۲ س

شبكه جهاني جام جم، برنامه «من خوبم، تو خوبي؟» را اجرا كرد؛ سرحال و با همان لحن خودماني و شوخ. «فرزاد، شنبه ــبكه جام جم ۱و ۲، دو تا برنامه ــنبه هر هفته، در ش و يكشــاعت ۱۱:۳۰ آن شب هم (به وقت تهران)، رفت جلو دارد. ســم.» اين را يكي از نزديكان او مي گويد. او كه دوربين جام جــتي همراه گروه اين برنامه ــروع قسمت جديد كوله پش از شبوده، درباره عوض شدن مجري مي گويد: «مثل اينكه مدرس مي دانست كه برنامه را به او مي دهند؛ يعني گفته بودند برو اجرا كن و او هم رفته بود ولي به فرزاد يك ساعت و نيم قبل ــروع برنامه خبر داده بودند». اين موضوع را يكي ديگر از شاز عوامل كوله پشتي هم تاييد مي كند؛ «دو شب پيش، يك ساعت و نيم مانده به شروع برنامه، تماس گرفتند كه به حسني ــد نيايد. مثل اينكه او هم رفته بود براي خودش پيتزا بگوييخورده بود. فكر كنم خودش هم مي دانست كه اين اتفاق به زودي مي افتد. به هر حال جو عمومي و نظرات مردمي خيلي

عليه اش بود». ــردار ــني در گفت وگو با س همه چيز از گرد و خاك حسرادان شروع شد. آن شب خيلي ها تعجب كردند وقتي ديدند ــيما با لحن آنچناني با رئيس كه چطور يك مجري صداوســي قبل از پايان ــس تهران بحث مي كند. اعتراض ها حت پليــب دوباره سردار ــروع شد. بعدش هم وقتي فرداش برنامه شــعي كرد با لحن آنچناني با ــني س به برنامه آمد، فرزاد حسحرف هايش كمي جو را آرام كند اما شرايط همچنان عليه او

بود. كار از مخاطبان برنامه گذشته بود؛ حاال ديگر مسووالن ــه پيكان ها هم ــراض مي كردند. نوك هم ــف هم اعت مختلــمت آقاي مجري بود. فرمانده نيروي انتظامي هم در به ســاره به كج سليقگي همايش «پليس، جامعه و امنيت» با اشمجري كوله پشتي گفت: «نپختگي مجري برنامه باعث شد ــات عمومي جريحه دار شود.» بروبچ كوله پشتي، تا احساسيك قسمتي دارند به عنوان «غيرقابل پخش»؛ بعد از اتمام برنامه، يك ربعي ميهمانشان را نگه مي دارند و از او سواالتي را مي پرسند كه حدس مي زده اند در اجراي زنده، خوب نباشد بپرسند. خود حسني هم يكي، دو بار به اين موضوع «غيرقابل پخش» اشاره كرده بود. يكي از عوامل كوله پشتي درباره شبي كه سردار رادان به برنامه آمده، مي گويد: «آن شب برنامه كه تمام شد، آنقدر اوضاع خوب بود كه ۱۵ دقيقه براي «غيرقابل پخش» با سردار مصاحبه كرديم. واكنش ها درست از زماني ــتوديو آمديم بيرون، از روابط عمومي ــد كه از اس شروع شــاكي اند كه ــگ زدند كه مردم مدام تماس مي گيرند و ش زنمساله فقط شخص سردار نبود؛ بحث زير سوال بردن نيروي ــتن حسني انتظامي بود.» از همين جا هم بحث كنار گذاشــردار رادان ــب بعد، دوباره روبه روي س پيش مي آيد. اما او شــب دوم را اجرا كند و ديگر نرود ــت؛ «قرار بود فرزاد ش نشسسر برنامه؛ يعني خودش مي خواست كه نرود ولي براي شب سوم كه قاضي مرتضوي ميهمان كوله پشتي بود، ساعت ۸:۳۰ شب رفتند در خانه اش و آوردندش سازمان». اين شايعه وقتي

—uÄ ÂU− «dÝ v³²− ∫fJŽ

Page 6: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸مرداد ۱۳۸۶گزارش خبرى ۱۱

قوت مي گيرد كه به خاطر بياوريم كوله پشتي آن شب، نيم ــاعت تا ۴۵ دقيقه ديرتر از هر شب شروع شد. اين تاخير ستا حدي بود كه آنها مجبور شدند برنامه يك قسمتي را در ۲ شب اجرا كنند؛ «بعد از آن ۲شب، چند شب برنامه نداشتيم تا اينكه شنيديم تهيه كننده عوض شده. نويسنده ها و گروه ــدند». هر چند كه يكي از عوامل فكري برنامه هم عوض شبرنامه - كه هنوز هم كارش را ادامه مي دهد - چندان به اين حرف ها معتقد نيست؛ «االن همان اكيپ قبلي سركار هستند. تهيه كننده مان قبال آقاي علي زاهدي بود و االن هم هست». تلفن تهيه كننده برنامه اما خاموش است و نمي شود بيش از اين درباره رفتن يا ماندن او اطالعات به دست آورد. اما فرزاد حسني كجاست؟ موضوع اصال آنقدرهايي كه فكر مي كنيد پيچيده نيست؛ او، هم در راديو و هم در شبكه جام جم برنامه اجرا مي كند. اما خب، ديده نشدنش در شبكه هاي سراسري ــده؛ «يك ــدن يك عالمه شايعه ش ــيما، باعث درست ش ســايعه موقع مي گفتند گرفته اندش ولي همه اين حرف ها شــب، بچه هاي امنيتي بود. نگرفته بودندش. ولي آن ۳-۲ شــيما و نيروي انتظامي زياد مي آمدند در برنامه. البته صداوسهيچ كدامشان رفتار بدي نداشتند؛ نه با ما نه با فرزاد». او ادامه ــتن فرزاد از اجراي مي دهد: «بين بچه ها پيچيده كه برداشكوله پشتي، عكس العملي است به همه آن حرف هايي كه در اين چند سال پشت سرش مي زدند. فشار آنقدر زياد بوده كه حتي مدير شبكه۳ - كه هميشه حامی اش بود - هم نتوانسته كاري برايش بكند». تنها چيزي كه اين وسط با خيال راحت مي شود گفت، اين است كه او ديگر به كوله پشتي برنمي گردد. ــند چون يكي از دوستانش طرفداران فرزاد هم نگران نباشــد: «امروز موبايلش را جواب نمي دهد ولي ديروز كه مي گوي

باهاش حرف زدم خوب بود، خوب خوب.»

ــته در دالرام عظيمی: روزنامه آلمانی بيلد در هفته گذشــی درآمد ماهانه روسای جمهور هشت گزارشی به بررسکشور صنعتی جهان پرداخته و با انتخاب تيتر«قدرتمندان جهان چه اندازه درآمد دارند؟» به يکی از سواالت هميشگی افکار عمومی پاسخ گفته است. از جمله نکات قابل توجه ــه نيکوال ــن گزارش ميزان درآمد رييس جمهور فرانس ايسارکوزی است که در اين رده بندی رتبه ششم را به خود اختصاص داده است. با توجه به تعطيالت پرسروصدای نفر اول کاخ اليزه در اياالت متحده که توجه جامعه بين المللی ــار مبلغ حقيقی حقوق سارکوزی در را برانگيخت، انتشگزارش بيلد تعجب همگان را به همراه داشت. سارکوزی در اين رده بندی بعد از رومانو پرودی، نخست وزير ايتاليا قرار گرفته که اين مساله برای کمتر کسی قابل باور است. البته يک مساله ديگر که در رده بندی بيلد جالب توجه به نظر می رسد و هيچ اشاره ای هم به علت آن نشده، انتخاب ــورهای صنعتی دنيا به رييس جمهور چين (که جزو کشــمار نمي رود) به جای رييس جمهور کاناداست. طبق شــوش رييس جمهور آمريکا آنچه انتظار می رفت جورج بــترين با مبلغی در حدود ۲۴/۱۶۷ هزار يورو در ماه بيشدرآمد را در ميان روسای کشورهای صنعتی دنيا در اختيار ــت وزير بريتانيا با ــوردون براون، نخس ــد از او گ دارد و بع۲۳/۳۳۴ هزار يورو در مکان دوم فهرست بيلد جای گرفته است. شينزو آبه، رييس جمهور ژاپن هم با ۲۱/۹۱۰ هزار ــوم اين رده بندی را يورو درآمد پس از اين دو نفر رتبه سبه خود اختصاص داده است. فهرست منتشر شده از سوی بيلد آنگال مرکل، صدراعظم آلمان را با ۲۰/۴۲۷ هزار يورو ــت وزير ايتاليا را با در مکان چهارم و رومانو پرودی، نخس۱۸/۹۰۰ هزار يورو باالتر از نيکوال سارکوزی رييس جمهور ــه که با اختالف فاحشی نسبت به پرودی و تنها با فرانس۶/۶۰۰ هزار يورو در رتبه ششم اين رده بندی جای گرفته است، نشان می دهد. از جمله شگفتی های غيرمنتظره اين ــت حضور والديمير پوتين، نفر اول کاخ کرملين با فهرس۴/۸۶۰ هزار يورو درآمد در مکان هفتم اين جدول است که در قياس با درآمد ماهانه رييس جمهور چين که تنها ۲۷۴ يورو در ماه عنوان شده اختالف چشمگيری را برمال

پردرآمدترين روسای جمهور جهانروزنامه بيلد هفته گذشته اعالم کرد:روزنامه بيلد هفته گذشته اعالم کرد:

می سازد. بيلد البته در پايان اين گزارش به اين نکته اشاره کرده که مبالغ ذکر شده هزينه ها و مخارج گوناگون ماهانه ــامل نمي شوند. دليل اصلی انتخاب چنين اين افراد را شگزارشی از سوی تحريريه بيلد تعطيالت مجلل سارکوزی در اياالت متحده بود که بهانه تازه ای به گردانندگان نشريه ــيوه زندگی او و فروتنی و ــه ش آلمانی داد تا ضمن مقايســی حقوق ــت آنگال مرکل، صدراعظم آلمان، به بررس متانــی روی زمين بپردازد. ماهانه برخی شخصيت های سياسبعد از انتشار اين مطلب ، واکنش رسانه های مختلف جهان ــزارش بيلد ديدنی بود. ــده در گ به آمار و ارقام مطرح شــال روزنامه های متعلق به جناح های مختلف به عنوان مثسياسی ايتاليا که همواره بر سر درآمد حقيقی نخست وزير ــاجره ــور- پرودی- با يکديگر بحث و مش کنونی اين کشــام موضع گيری ــتند، بالفاصله در مق و اختالف نظر داشبرآمدند. بعد از اينکه تيتر تمامی روزنامه های اين کشور به درآمد تقريبا سه برابر پرودی نسبت به سارکوزی اختصاص يافت، کاخ نخست وزيری ايتاليا با اعالم بيانه ای اظهار داشت ــالدی با کاهش ۳۰ ــال جاری مي که حقوق پرودی در سدرصدی روبه رو بوده و آمار ارايه شده از سوی روزنامه آلمانی مربوط به سال گذشته است. ضمن اينکه در اين بيانه عنوان ــده که آقای پرودی ۵/۱۰۲/۴۲هزار يورو از اين مبلغ را شدر مقام رييس دولت ايتاليا و ۱۱/۲۶۹/۲۱ هزار يورو ديگر را در مقام نماينده مجلس دريافت می کرده است. ناگفته نماند که اين توضيح کاخ«کيجی» هيچ يک از معترضان و تريبون های متعلق به جناح راست ايتاليا را که از جمله مخالفان سرسخت پرودی محسوب می شوند و بی صبرانه در انتظار سقوط کابينه وی به سر می برند را راضی و قانع نکرد و سوژه جديدی به رسانه های اين کشور برای ادامه مشاجره های قبلی داد. شايد در نقطه مقابل رسانه های کشور چکمه ای، روزنامه های فرانسوی قرار داشتند که طی هفته های گذشته بارها سارکوزی را به دليل انتخاب ــپری کردن تعطيالت مجلل تابستانی آمريکا برای ســبت به ــرزنش کرده بودند. واکنش آنها نس ــال س امس

گزارش بيلد نوعی سکوت معنادار بود.

Page 7: Shahrvand Emrouz 12

۱۱۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ۱۲بخش خصوصىدين

دولت نهم در رويای تسلط بر اصناف

غيبت پس از پيروزی ــان را نمي شناسم ولی به طورحتم آدم زرنگی هستند.»معاون «بنده ايشاسبق وزارت بازرگانی در مورد يکی از معاونان فعلی همين نهاد دولتی چنين ابراز عقيده مي کند.او در مورد فردی حرف مي زند که با فعاليت های خود جريان حرکتی اتاق بازرگانی را تغيير داد.شجاع الدين بازرگانی هرچند ماه هايی برای ــت اتاق بازرگانی تالش کرد ولی اکنون خود در دوران فراغت تغيير سرنوشبه سر مي برد؛ چراکه به مقصود رسيده و ديگر سودای حضور در اتاق بازرگانی را در سر ندارد.او نمايشی را کارگردانی کرد که منجر به تسلط دولتی ها بر اتاق بازرگانی شد.شجاع الدين بازرگانی اخالق گرايی را در عمل به کار نبست، چه اگر چنين بود هيچ گاه پای ميزه مذاکره با مخالفان نمي نشست و وعدهايی نمي داد که هرگز ميدانی برای اجرای آنها وجود نداشته باشد.قائم مقام وزارت بازرگانی هنگامي به ديدار محمدرضا بهزاديان رفت و او را مجاب ساخت تا در انتخابات ــوی اتاق ايران صورت گرفته ــترده ای که از س پس از رد صالحيت های گســرکت کند.او چند ماه بعد صبحگاهی را نيز به مذاکره با تحول خواهان بود شاختصاص داد تا زمينه های انصراف محسن مهرعليزاده به نفع محمد نهاونديان را مهيا سازد.بازرگانی وعده داده بود که در ترسيم قدرت تقسيم آن را نيز پيش گيرد، ولی او چنان نکرد تا تحول گرا ها در موضع انفعال قرار گيرند و دولتی ها در صدر.شجاع الدين بازرگانی پيشتر هم اخالق گرايی را در سياست ورزی فراموش ــه انجمن نظارت به همکاران خود اختيار تام کرده بود چه روزگاری در جلســای اتاق بازرگانی ابراز عقيده کنند.همراهان او ــود تا در مورد کانديداه داده بــنديد ولی هنگامي که نجواهای نيز چنين کردند که آقای معاون وزير مي پســت او اولين فردی بود که از رفتار انجمن نظارت تبری اعتراض به هوا برخاسجست و از سياست های اتاق ايران انتقاد کرد. اين در حالی بود که نايب رئيس ــر بازرگانی در جريان تمام امور بوده و ــن انجمن نقل مي کرد که آقای دکت ايتنها برای حفظ اعتبار دولت نهم چنين کرده است.بازرگانی آنقدر تکاپو کرد تا اتاق را محصول انديشه های دولتی سازد.او هر دم شعار دوری از سياست در عرصه اقتصاد را سرمي داد ولی چنان سياست ورزی به خرج داد که مردان عالم سياست نيز چنين نکرده بودند.شايد اگر اخالق گرايی پيوندی با منفعت طلبی داشت اکنون سرنوشت اتاق بازرگانی چنين نمي شد و دولتی ها در برج عاج قرار نمي گرفتند و بخش خصوصی در پس آنان قدم نمي زدند. نايب رئيسی دو اتاق تهران و ايران را دو معاون دولت نهم برعهده دارند و رياست نيز به وزير اسبق بازرگانی و معاون کنونی شورای امنيت رسيده است.فعاالن بخش خصوصی نيز جايگاهی ندارند به غير از تماشای بازی دولتی ها.اما اکنون بازرگانی نيز از شور و شوق گذشته افتاده، چه اگر چنين نبود زمانی را برای حضور در جلسات اتاق بازرگانی صرف مي کرد.او کاروان را به مقصود رسانده و اکنون در حاشيه تنها نظاره گر جدل های فعاالن بخش خصوصی است.او پرونده ای را به سرانجام

رساند که حداقل ۱۶ سال و چهار دولت در اجرای آن ناکام بودند.

بهراد مهرجو: هر روز خبری مي رسد از وعده های دولتی ــرايط موجود و نيل به مقصودی اصناف برای تغيير شــاری را پيش گرفته اند که مطلوب. دولتی ها چنان رفتمانند آن تاکنون در وادی اصناف تجربه نشده بود.آنان هر روز قدمي به جلو مي گذارند و ضمن تکفير گذشته چهره هايي را از آينده ترسيم مي کنند. آخرين نمونه آن ــورد با واحدهای صنفی به اصناف نيز اعطای حق برخاست.جدال های اصناف و دولت برای تعيين تکليف در مورد شيوه نظارت بر واحدهای صنفی هيچ گاه تمامي نداشته است، چه اکنون پس از جدل های فراوان باز هم

نجوايي در مورد اعطای حق برخورد با واحدهای صنفی متخلف به اتحاديه های صنفی به گوش مي رسد.رئيس ــورای اصناف در اين مورد مي گويد:«تاكنون وظيفه شبازرسي و نظارت بر واحد هاي صنفي نيابتا از طريق وزارت ــد، اما از اين پس تمامي مجامع بازرگاني انجام مي شموظف هستند كه حداقل به تعداد اتحاديه هايشان داراي بازرس باشند و با داير كردن واحد رسيدگي به شكايات و همچنين اختصاص تلفن ۱۲۴ به آنها كار بازرسي را انجام دهند.» سودای نظارت بر واحدهای صنفی هنوز محقق نشده و احتماال به همين زودی ها نيز ردای واقعيت به تن نخواهد کرد.اما رئيس شورای اصناف در حالی چنين ابراز عقيده ــون ميدانی برای مي کند که تاکنــت و تاز اصناف در دولت نهم تاخمهيا نشده است و هرآنچه رخ داده ــت. ــا در وادی حرف بوده اس تنه

اصناف ديرزمانی در جست وجوی راهکاری برای برخورد غيردولتی با واحدهای صنفی متخلف بوده اند، ــچ گاه تکاپوی آنان به ثمر ولی هينرسيد تا اصناف همچنان در حکم کارگزار احکام دولتی باقی بمانند. ــه ياری ــت اصالحات ب ــر دول اگچهرهای بانفوذ موفق شده بود تا اصناف را به سمت آنچه مي خواهد ــازندگی ــت کند و دولت س هدايــت های خود ۸ نيز به ياری سياســالی رضايت توده های صنفی را ســرده بود،اکنون دولت نهم جلب کــلط قصد دارد راهکاری برای تســا در پس رويای آن بيابد.دولتی هــی را به ميان خود پای موضوعاتــال ها به سرابی ــند که س مي کشــده بود. آنها ــرای اصناف بدل ش بــده مي دهند که اگر در حرف وعــا واحدهای صنفی حق برخورد بمتخلف را به اصناف مي دهند در عمل چنان رفتاری پيشه مي کنند ــر دولتی چنان کرده بود. که کمتــد که ــن روی باش ــايد از همي شتوجيه اصناف در صدر برنامه های دولت قرار گرفته است؛ برنامه هايی ــادق مفتح به عنوان که محمدصمعاون وزير بازرگانی آن را چنين

تفسيرمي کند.هـدف اصلـی وزارت بازرگانـی

چيست؟قصد داريم اموری مانند تنظيم

۱۰۰۰۰۰۰

۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰

۱۰۰۰۰۰۰۰۰

۷۱۰۰۰۰۰۱۱۵۰۰۰۰۰۱۲۰۰۰۰۰۰۱۳۸۰۰۰۰۰۱۴۲۰۰۰۰۰۱۵۷۰۰۰۰۰۱۰۱۰۰۰۰۰۱۵۳۰۰۰۰۰۲۵۰۰۰۰۰۰۱۱۵۰۰۰۰۰۳۰۰۰۰۰۰۰

b¹«dÄ ۴۰۵ËóÄ

©≤ éOð®۲۰۶ ËóÄ©≥ éOð®۲۰۶ ËóÄ©۵ éOð®۲۰۶ ËóÄ©۶ éOð®۲۰۶ ËóÄ

Ȭ ‰« vł ËóÄ ”—UÄ ËóÄ

UO² «“u¹—

eO Ë—

Ë—œuš Ÿu ÊU uð Ø XLOdOOGð tÝ Á—UL ‰Ëbł

بازار را به اصناف واگذار کنيم.در پروژه اجرای اصل ۴۴ نيز مردمي سازی اقتصاد از جمله راهکارهای دولت به شمارمي آيد.بايد توجه داشته باشيد که مردمي سازی ــاف نيز به عنوان ــازی تفاوت دارد.اصن با اختصاصی س

توده های مردمي هدف ما به شمار مي آيند. واقعـا قصد داريـد تمام امور را بـه اصناف واگذار

کنيد؟ــت که تنها به توليدکننده های خرده پا بها قرار نيس

داده شود.اصل کار روی دوش اتحاديه ها مي ماند.شما قصد داريد از اين قدرت برای اهداف سياسی

استفاده کنيد؟خير،اين حرف هايی که مي زنند واقعيت ندارد.دولت ــی از اصناف را به هيچ عنوان قصد بهره برداری سياســچ گاه امکان پذير ــال اجرای چنين کاری هي ندارد.اص

نيست.

dOOGð öÞ Ë tJÝ ÊU uð Ø XLO۳۰۰۰۱۰۰۰۱۰۰۰۱۰۰۰۰

۳۰۰

b¹bł ÕdÞ tJÝ r¹b ÕdÞ tJÝ

Èœ«“¬ —UNÐ tJÝ rOÈœ«“¬ —UNÐ tJÝ lЗ

—UOŽ ±∏ ÈöÞ ‰UI¦ d¼—UOŽ ±∏ ÈöÞ ÂdÖd¼

۱۵۱۰۰۰۱۶۹۰۰۰۷۶۰۰۰۴۱۰۰۰۷۲۰۰۰۱۵۰۰۰

Ëœ Á—UL ‰Ëbł

۱۵۱۰۵۳۲۰

۹۳۰۱۲۶۹۱۸۷۵۲۵۳۲۵۳۱۳۸۱۷۲

—ôœË—u¹b uÄ

«—U « r¼—œÊU² ÐdŽ ‰U¹—

bzuÝ ÊËd „—UL «œ ÊËd

U¼“—« ÊU uð Ø XLOdOOGð p¹ Á—UL ‰Ëbł

مظنه

۳۸/۸۳۲/۵۳۲۳/۴۱۴۰/۵۹

۹۴۴۹/۰۶۱۰۴۴/۰۲۸۳۶۳/۹۳۷۸۴/۲۱

”—uÐ hšUvŽd ÈuK³ð hšU

XFM� hšU vK�« uKÐUð hšU

ÂU—«b??IdOOGð ”—uÐ ‰Ëbł

Page 8: Shahrvand Emrouz 12

مجلسشهروند امروز ۲۸مرداد ۱۳۸۶ ۱۳انتقاد از تغييرات كابينهــع در ــت وصناي ــاري وزراي نف بركن

هفته اي كه گذشت مجددا بحث ــه و گمانه زني ها ــم كابين ترمي

ــرات و ــورد ادامه تغيي در مانتصابات جديد در دولت را به دنبال داشت. نمايندگان مجلس به موجب نقشي كه

در راي اعتماد به وزرا دارند در مورد علت تغييرات صورت گرفته به

اظهارنظر و در مورد جانشينان احتمالي به گمانه زني پرداختند.در اين ميان مواضع انتقادي و صريح احمد توكلي يكي از چهره هاي شاخص اصول گرا در مجلس از علت تغيير وزراي نفت و صنايع پرده برداشت. توكلي در اظهارنظري بركناري وزيري هامانه و طهماسبي را ــن دو وزير در برابر انتصاب برخي به دليل مقاومت ايــفارش شده دانست. گرچه توكلي به صراحت افراد سنامي از اين افراد نبرد اما گفت كه «نمي شود كارهاي بزرگي مانند قائم مقامي وزارت نفت را به كساني سپرد ــبتي با وزارت نفت نداشتند يا بزرگ ترين كه هيچ نســور را به كسي سپرد كه با صراحت خودروسازي كشنسبت به خودرو ملي اظهار بي اعتمادي مي كند. بدين ــاد نمايندگان ــرات صورت گرفته در انتق ترتيب تغييــس را نيز ــو با احمدي نژاد در مجل اصول گراي همس

برانگيخت.»

سرانجام هديه اي به كارمندانــگ پرداخت ــام هماهن «اليحه نظ

كاركنان دولت يكي از مهم ترين ــم هفت ــس مجل ــات مصوبــدان ــه كارمن ــه اي ب و هديــت.» شايد اين اظهارات اســس در مورد ــس مجل رئييكي از مصوبات جنجالي و

ــز مجلس موجب بحث برانگيشده كه غالمعلي حداد عادل اكنون

كه مي بيند دولت حاضر نيست بار مالي اين اليحه را تامين كند و شوراي نگهبان تاكنون سه بار اين اليحه را رد كرده از ارسال آن به مجمع تشخيص مصلحت ــه اي ــد بتواند در جلس خودداري كند و اميدوار باشــت اين اليحه در مجلس مشترك با دولت سرنوشهفتم رقم بخورد. طبق اظهارات اعضاي كميسيون مشترك بررسي كننده اليحه نظام هماهنگ پرداخت، دو ماه است كه اين اليحه به رئيس مجلس تحويل داده شده تا براي حل اختالف ميان مجلس و شوراي ــال شود اما رئيس مجلس با نگهبان به مجمع ارسخودداري از ارسال اليحه به مجمع به دنبال تشكيل ــه اي مشترك با حضور احمد جنتي و محمود جلســت تا ــر اين اليحه اس احمدي نژاد براي تفاهم بر سهمچنان بگويد اين اليحه هديه مجلس به كارمندان

دولت است.

ــاده اي را تحت اعظم ويسـمه: دولت نهم اليحه اي ۵۳ معنوان «حمايت از خانواده» به مجلس ارائه كرده كه گرچه هدف اصلي آن تحكيم بنيان خانواده ذكر شده اما براساس ماده ۲۳ اين اليحه «اختيار همسر دائم بعدي (همسر دوم، ــوم و...) منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانايي مالي سمرد و تعهد اجراي عدالت بين همسران است». در واقع اين ماده شرط كسب اجازه از همسر اول براي ازدواج مجدد مرد را منتفي كرده است. برخي از نمايندگان مجلس معتقدند اين ماده را نمي توان گامي در جهت تحكيم بنيان خانواده دانست بلكه نتيجه اي معكوس دارد اما فاطمه آليا، رئيس ــيون زنان مجلس در گفت وگويي با شهروند عنوان فراكســرد: «بحث ازدواج مجدد بين خانواده هاي ايراني با هيچ كقانوني قابل پذيرش نيست و بهترين روش براي پذيرش اين

امر فرهنگ سازي براي همسر اول (زوجه) است.»

اليحه حمايت از خانواده را چطور ارزيابي مي كنيد؟اليحه بسيار مفصلي است كه حدود سه سال روي آن كار شده. اعضاي فراكسيون زنان مجلس در تهيه اين اليحه با قوه قضائيه همكاري داشتند. اين اليحه در جهت حمايت

از حقوق خانواده است.اما ماده ۲۳ اين اليحه در حمايت از حقوق خانواده

به نظر نمي رسد؟ــاده، م ــن اي ــورد م در مشورتي با خانم هاي مجلس صورت نگرفت و بسياري از نمايندگان مخالف آن هستند. در واقع اين ماده مي گويد اگر مردي بخواهد ازدواج مجدد دائمي انجام دهد با مراجعه ــد اجازه ــه دادگاه مي توان ببگيرد و نياز به كسب اجازه همسر اول نيست كه به اين دليل مغاير با اصل دهم قانون ــتحكام بنيان ــي و اس اساس

خانواده است. ايـن ماده با چه هدفي در اليحه آمده است؟

ــوع را نماينده ــن موض ايــگام دفاع از ــت بايد هن دولاليحه توضيح دهد اما آنچه ــم حتي در ــا معتقدي كه مــه خانواده ــه ك ــوارد موج مبچه دار نمي شوند يا بيماري ــته ــالج وجود داش صعب الع

باشد اجازه همسر براي ازدواج مجدد الزم است و اين كسب ــان خانواده كمك ــترش تحكيم بني اجازه مي تواند به گس

كند.اين اسـتدالل كه برخـي عنوان مي كننـد تعادل جنسيتي در كشور به هم خورده و ازدواج موقت و تعدد زوجات را راهكاري براي حل اين معضل ارائه

مي دهند را قبول داريد؟ــرايطي كه وجود داشته باشد باز اصل بر صفا و هر شآرامش خانواده است يعني با كار فرهنگي و اطالع رساني ــح داد و ــر اول توضي ــراي همس ــرايط را ب ــوان ش مي تــازي كرد تا با اجازه او ازدواج صورت گيرد در فرهنگ ســكل تصويب كنيم واقع به جاي اينكه قانون را به اين ششرايط را با فرهنگ سازي براي خانواده ها توضيح دهيم.

فكر مي كنيد تعـدد زوجات با فرهنگ سـازي در جامعه ما قابل پذيرش است؟

ــطه اي از در زمان حيات حضرت امام(ره) با يك واسايشان در مورد تعدد زوجات سوال شد. آن واسطه در قيد حيات هستند ايشان اشاره به بحث فرهنگ سازي كردند و فرمودند اگر موضوع از طرف آقايان شروع شود به بنيان خانواده ضربه مي زند. اگر شرايط خاص و به گونه اي الزم به تعدد زوجات بود بايد فرهنگ سازي شود اگر شرايط

توضيح داده شد و خانم ها پذيرفتند اجرايي است.فكـر مي كنيـد در حـال حاضر شرايط ويژه است؟

ــيار خوبي ــات بس اقدامــان نظير ــراي ازدواج جوان بطرح تسهيل ازدواج صورت ــرمايه گذاري گرفته كه با سازدواج براي عظيمي تحول ــان و تعادل ــع جوان به موقــم مي كند. ــي فراه جمعيتــرايط به گونه اي حساس شــت اين و چيز جديدي نيســه بوده و فكر مسائل هميشــه قانوني در نمي كنم نياز ب

اين زمينه باشد.ايـن اليحـه در مجلـس

تصويب مي شود؟ماده ۲۳ در مجلس طرفدار ــواد اليحه ــاير م ندارد اما سحمايت از خانواده موارد بسيار خوبي است كه كمك بسياري به بنيان خانواده ها خواهد كرد

و ان شاءاهللا تصويب مي شود.

اصل بر صفا و آرامش خانواده استچهره هاى هفته مجلس رئيس فراكسيون زنان مجلس در گفت وگو با شهروند امروز:رئيس فراكسيون زنان مجلس در گفت وگو با شهروند امروز:

براساس ماده ۲۳ کسب اجازه از همسر اول برای ازدواج مجدد مرد منتفی است

حمايت يا متالشي كردن خانوادهــم اليحه اي تحت سـهيال جلودارزاده:دولت نهــس ارائه ــواده» به مجل ــوان «حمايت از خان عنــن اليحه تحكيم ــدف اي ــت گرچه ه كرده اســت ــكالت اس بنيان خانواده و كمك به حل مشــود دارد كه تمامي ــا ماده اي در اين اليحه وج امــعاع خود قرار داده است. ماده اليحه را تحت الشــانه تنظيم شده و به ۲۳ اين اليحه غيركارشناسهيچ عنوان حقوق، شخصيت و كرامت انساني زن ــده است. به موجب اين در آن در نظر گرفته نشماده دادگاه مي تواند به صرف اينكه يك مرد داراي ــت و تضمين مي كند عدالت را رعايت درآمد اســد. هنگامي كه ــر ديگري انتخاب كن كند همسكميته اي از طرف قوه قضائيه اين اليحه را بررسي ــرد، ماده ۲۳ نبود و اين ماده از طرف دولت مي كاضافه شده است با توجه به اينكه در حال حاضر پذيرش چندهمسري براي زنان ما در جامعه بسيار سخت است و اكثر خانواده هايي كه به اين شكل ــي شدن خانواده اول در مي آيند منجر به متالشمي شود مي توان گفت اين امر حمايت از خانواده ها

نيست و دولت بايد اين ماده را پس بگيرد.

Page 9: Shahrvand Emrouz 12

۱۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

dN dðU¾ð vK�« s UÝ

Èu u —ôUð

vÝËœd

bŠË

pÇu s UÝ ? Èu u

dM¼

”—UÄ

dN t UšU ULð

u−A «œ È«d ~M¼d

پرفروش ها

vIOÝu ÈU¼ ‘Ëd dÄ

ÈË „—UÄv «dOł ÊËb¹d ∫Ê«œdÖ—U

v¼U Œd¼U ULO ̈ —Ë Èœ«“¬ UMŽ— ̈ v¼d U²OÐ ∫Ê«d~¹“UÐ

rKOÁbM¼œ g¹UL ÈU¼ULMOÝ‘Ëd

t²H¼ ÈU¼ rKO ‰Ëbł

È“UÐ ÁbŽUÈbL²F U{—bLŠ«∫Ê«œdÖ—U

—uáL U¼ bOALł ̈ Èb³Ž d³ « ̈ bMLł—« ‘u¹—«œ ∫Ê«d~¹“UÐ

fOz—v¹UOLO œuF ∫Ê«œdÖ—U

bMLł—« ‘u¹—«œ ̈ —UA « “UMN ̈ v¹U³OJ Ëd š ∫Ê«d~¹“UÐ

uJÝ ‘«œUÄÈdO —U¹“U ∫Ê«œdÖ—U

t¹dE ‘u¹dÄ ̈ v¹u²ÝdÄ e¹ËdÄ ∫Ê«d~¹“UÐ

± Èe d ̈ UOáL « ̈ ≥Ê«d¹« ≤tJ¹—« ̈ vÝËœd ̈ ÈbFÝ

۳۹۰

f¹œdÄ ̈ È“ËdOÄ ̈ ± @M¼d ̈ UI¹d ¬ ̈ ± Ê«d¹«Êu U ̈ ≥ ÊUO «d¹« tJ¹—« ̈ ± e¹dKÖ ̈ U ULð

b¼U ̈ ≤ sLNÐ ̈ ≥b¹bł dBŽ ̈ ± È—uNLł ± ÊË—U ̈ ≤ Ê«dNð ̈ ≤ vł ̈ ≥ sOD K ̈ U ULð dN

± sLNÐ ̈ ≤ @M¼d ̈ ± b¹bł dBŽ ¨k UŠ ̈ ±Ê«dNð ̈ ≤ ÊË—U ̈ ≤ Èe d

vЬ ÊULݬ ̈ ÂUO ̈ o¹UI ̈ U «b U≤ U ULð f¹œdÄ

U ULð dN ̈ ‘ËdÝ ̈ sOD K ̈ @M¼d b¼U ̈ œöO ̈ e¹dKÖ ̈ ÁbOáÝ

pOáL « ÁbJ¼œ

۳۳

۲۶۰

۸۱

۷۳روز نمايش

ميليون تومان

۴روز نمايش

۴۶روز نمايش

۱۸روز نمايش

ميليون تومان

ميليون تومان

ميليون تومان

v²MÝ—«Ë—bMKÈ—U ² « U{dOKŽ

ŸuÂu³ ¬ÁbM «uš

ÛUÄ

vIOHKðÂö ÊËbÐ

Ê«“UÐ oAŽ ÈUžuž

rM v ÁU~ jIUL

œUÐ ÈU¼ t¹UÝ —œ—cÖ

ÊU¹d− U{— bL×v UŠ

ÈdJ Ž bOLŠ

È—UF œuFÊUO «œe¹ ÊULOÄ

«—uz¬f²MzuÈdŁu tK «b³Ž

»U² Ê«uMŽÁbM ¹utLłdð‘Ëd dÄ ÈU¼ »U²

dO~Ð s “« «— «u¼«œËd uKÐUÄÈ—uÄ bLŠ«

bMLN vL X Ë êO¼ U¼ vCFÐ vJ ušuðuK «bCŽ sO Š

Èd¼u U “ È U¼ X¹UMł ÁœdšXOL « qzu U « ÈdzUŠ öN

v¹UNMð pO²J U¹œ“UÄu¹ËU² Ë«vLON¹œ —U¹UAš

—uÖ tÐ —uÖdM U ÂUOK¹ËÈ—bMÐU¹—œ n−

‘Ëd dÄ ÈU¼g¹UL

tIAŽÊUO ULŠ— bL×

g¹ULÊ«œdÖ—U

qOÖ ÈU ¬ ÁuJ UÐ bM ³ÊUГd ÈœU¼

XO Ë ̨u¾ Ë— Ë «d²J «Èœ«d Àd uO

d —UÄ t U —œ —UE² «ÊU¹bOFÝ vCðd

—ôUðg¹ULXŽUÝ

g¹UL ÈU¼—ôUð t U dÐ

qOÖ ÈU ¬ ÁuJ UÐ bM ³

ÁœU²HO UÄ“«

Y³J vJÝËdŽ È«dÄ«

»«dNÝ Ë r²Ý—

XÝ—œ ÈU¼ ‘Ë—

U¼ „u³¹œ

oAŽ ⁄d

«bš “Ë—

¯dÖ Ë d Ä

g¹UL ÁUÖ—Ud —UÄ t U —œ —UE² «

بازار تلويزيون برای تئاتری ها

dM¼vK vKŽ œuÐ Èœd t¹

g¹UL t Uš—«uÝ rÖ

۱۹

۱۷/۳۰

۱۸/۳۰

۱۹

۱۷/۴۵

۱۹/۱۵

۱۴

۱۹

۱۸/۳۰

۱۸/۳۰

۱۸

۱۸/۳۰

ÊU ¹b Ë dðUÄ Èd¼@MO Ë— v vł?

نمايش «خانواده تت» از شبکه چهار پخش شدنمايش «خانواده تت» از شبکه چهار پخش شدــاعت ليلـی نيکونظـر : روز عيد مبعث بود كه حدودا ســبكه چهار ــب، نمايش «خانواده تت» را از ش ۱۱/۱۵ شسيما ديديم. هنوز چند هفته اي از اجراي اين نمايش در تئاترشهر تهران نگذشته بود و حاال مخاطبان شهرستاني ــه كارگرداني «مائده ــتند «خانواده تت» ب هم مي توانسطهماسبي» را نگاه كنند. كاشف به عمل آمد كه اين اتفاق، به دور از فضاهاي سرد و كدر تله تئاترهاي چندقسمتي، به مدت ۲۶ قسمت ادامه پيدا مي كند و حتي قرار است نيمه شعباني كه مي آيد، اين نمايش يك بار ديگر از شبكه چهار تلويزيون پخش شود. ساعت ۱۱/۱۵ آن شب؛ اولين شب پخش اين نمايش چندان ساعت درستي نبود. اين ــيما هم يك فيلم ــبكه دو س را اضافه كنيد به آنكه از شسينمايي؛ «جاسوس» باز پخش مي شد و همه اينها دست ــت هم داد تا اين نمايش آنطور كه بايد و شايد به به دســم نيايد. «خانواده تت» قرار است تا چندي ديگر در چشفرهنگسراي «نياوران» به اجرا درآيد و «مائده طهماسبي» پخش تلويزيوني اين نمايش را باعث كم شدن تماشاگر ــت، اين خود نمي داند. اما آنچه در اين گزارش مدنظر اســاب يك بازار ــت كه آيا مي توانيم اين اتفاق را به حس استازه نمايشي بگذاريم. آيا قرار است از اين راه به گروه هاي نمايشي كمكي شود؟ چرخه اقتصادي اين ماجرا به چه منوال و ترتيبي است و كارگردان هاي نمايش در اين باره

چه فكر مي كنند.ــبي، كارگردان نمايش «خانواده تت» مائده طهماســت كه ــد: «بله، اين اتفاق خوبي اس ــاره می گوي در اين بــن اتفاق بهتر از ــوند و اي افتاده. تله تئاترها زنده تر مي شپخش تله تئاترهاي چندقسمتي و مفصلي است كه تا به حال پخش شده است. ضمن اينكه اين تله تئاترها براي صداوسيما ارزان تر تمام مي شود. با ما قراردادي بسته شده

و به گروه نمايشي هم مبلغي پرداخت شده كه ذكر مقدار دقيق آن را الزم نمي بينم.»

ــاكتوف، تهيه كننده و كارگردان نمايشي ــعود س مســار و اداره كل ــبكه چه ــت بين ما، ش ــه معتقد اس برنامــي، تفاهمنامه اي منعقد شده است كه در هنرهاي نمايشــي حقوق معنوي آن تفاهمنامه، اداره كل هنرهاي نمايشــق در اختيار ما مي گذارد. ما ديگر اين نمايش ها را با توافبراي نمايشنامه ها، كارگردان ها، يك ماه تمرين، اجرا، گريم، طراحي صحنه و لباس هزينه اي پرداخت نمي كنيم و تنها پولي را به عوامل فني كار – عواملي كه برنامه را سه، چهار روزه جمع مي كنند – و گروه نمايشي مي پردازيم. اين كار براي هر دو طرف معامله سودمند است؛ هم اين ۲۶ قسمت ــت و هم اين جذب تماشاگرها از طريق به نفع شبكه اســت و مسلما تاثير خوبي تلويزيون، به نفع اقتصاد تئاتر اسدارد. به نفع آن نمايش تبليغ مي شود و نمايش هايي كه به علت كمبود سالن هاي نمايشي، مدت كوتاهي روي صحنه بوده اند مي توانند از نو ديده شوند و مورد ارزيابي قرار بگيرند

و از آن سو مخاطب شهرستاني خود را هم داشته باشند.

Page 10: Shahrvand Emrouz 12

ايران و جهانکلوپکلوپ

۲۳ اقتصاد ۳۵ جهان ۳۹ نقد و نظر ۴۳ تاريخ

v U³ r¹d

‰UFH « v~¹U L¼—œ X ö t v¼U~ ¬ Èœu u vMOAML¼ s¹« ‰uB× bMOA v Ãu È«bMKÐ dÐ dK²O¼ t t u~ ¬ ÆXÝ« „—U³ U rAÇ —œ Ë X A ÊUL ¬ Âœd vÖœ—ušdÝ v−M ÊU Ð t v UE È« Áb U d t ÊU ¬Æb d¼Uþ v U «

شايد آدولف هيتلر، بهترين نمونه از رهبراني نگاه هفتهــد كه بن مايه حكومت گري خويش را، از باشــردم زمانه خود گرفت. بذر ــرخوردگي اجتماعي م مالمت و ســا ريختند اما محصول ــرزمين ژرمن ه ماللت را ديگران در سبارآمده از بطن سرخوردگي مردم آلمان را، هيتلر به گاه احتياج ــرخورده از پيامدهاي شكست ــت كرد. مردم دلزده و س برداشــه عزلت گزيده و بار ماللت در جنگ جهاني اول، اگرچه گوشخويش افزون مي كردند، اما تكانه اي الزم بود تا سر باال گيرند و دلزدگي رها سازند و آبروي رفته بازگردانند. هيتلر بربلنداي اين ــت و در چشم اين مردم، نه موج سرخوردگي اجتماعي نشسفرمانده اي نظامي كه بسان منجي اي انساني ظاهر شد. اينچنين ــم هيتلري، ــم افراطي برآمده از دل نازيس بود كه ناسيوناليس

بازخوردي بود از ماللت و سرخوردگي افراطي جماعت آلماني.

هيتلر از دل ماللت اجتماعي برخاست اما سرخوردگي و مالمت همواره آبستن حكمراني هيتلرگونه نيست. بايد نمونه اي ديگر را مرور كرد. ميالن كوندرا در كتاب «جهالت» از «يان اسكاسل» شاعر معاصر ــاعر اندوه و مالل مردم چك ياد مي كند. مردي كه كوندرا او را «شــال هاي حكومت كمونيسم چك» مي نامند. همان مردمي كه در سدر سايه جنگ سرد، ابيات شعرهاي اسكاسل را چاشني مالل روزانه خويش مي كردند. همان جماعت دل زده اي كه شاعر توصيفي چنين از مالل انگيزي روزهايشان به يادگار مي گذارد: «دلش مي خواهد آن را بر دارد و به دوردست ها ببرد، با آن خانه اي بسازد، خود را سيصد ــال در آن حبس كند؛ در اين سيصد سال در را باز نكند، در را به سروي هيچ كس باز نكند.» اسكاسل اين ابيات را در دهه ۷۰ نوشت و در اكتبر ۱۹۸۹ با زندگي وداع گفت، درست يك ماه قبل از آنكه پايان مالل و سرخوردگي سايه افكنده بر زندگي مردم چك را شاهد باشد. ــاعر بود كه رم را تاب پذيرش بيشتر نيامد و يك ماه بعد از مرگ ش«واسالو هاول» نمايشنامه مرگ ماللت و تولد سرزندگي مردم چك ــد. مردم چك داستان را گونه اي ــت و خود كارگردان آن ش را نوشمتفاوت از همسايگان خويش در آلمان نوشتند و سكان كشتي خروج

از مالمت را به دست انديشمندي چون هاول سپردند.

ــت مردمي بود كه ــات در ايران محصول مالل ــت اصالح دولبسياري از آرمان هاي آزاديخواهانه خويش را به حاشيه رانده شده مي ديدند اما پايان خويش را با در انداختن طرحي جديد، جشن ــاط را از پس سال ها اقامت سكون ــتند و به اين ترتيب نش نشســي ايران بازگرداندند. اما گويي و ماللت به صحنه اجتماع سياســار بر آمدن دولتي ــت كوتاه زماني الزم بود تا ناظران اين ب گذشــت مردمي بدانند كه ــرخوردگي و مالل اصول گرا را بازتابي از سدل به اصالحات بسته بودند و نصيب شان اما در گذر زمان، تنها ــدن بار مالل خاطرشان بود. به اين ترتيب بود كه آمد سنگين شــاني از مقاومت ــاط كه به واقع نش ــانه نش و رفت دولت ها، نه نشجامعه در مقابل پذيرش ماللت ابدي تعبير شد. تو گويي در اين آمدورفت ها تنها گاهي اميد مضاعف مي شود و زماني ديگر مالل

افزون تر. نصيبي ديگر هنوز از اين زمين برداشت نشده است.

ــي» را به ذهن ــر «بي عمل ــه در بدو ام ــت، اگرچ ماللــري متبادر مي كند اما انفعال تنها محصول اين پديده بشنيست چه آنكه جامعه سرخورده و ملول، آنگونه كه گمان ــير انفعال را تا انتها ــت و مس مي رود، چندان بي تكاپو نيسطي طريق نمي كند. تنها گذشت كوتاه زماني كافي است تا اعضاي جامعه ملول، مستاصالنه به جست جوي راه هاي ــت كه خروج از ماللت برخيزند. در اين خروش جمعي اســتابان به خود مي گيرد؛ شتابي براي جست جو، صورتي شتخريب، هر آنچه از نشانه هاي مالل انگيز گذشته باقي مانده است بايد كه تخريب شود. مهم اما آنجاست كه بر زمين اين مالمت چگونه بذري ريخته شود. اگر سرخوردگي اجتماعي ــده بر خويش يابد، ــاط و اميد را حمل ش در ميانه راه نشآنگاه است كه انديشمند مردي همچون هاول حكومت را به

دست خواهد گرفت.

در ميانه انفعال و اميد

در مذمت ماللت در مذمت ماللت ۱۱

Page 11: Shahrvand Emrouz 12

۱۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

v b bOFÝ

در مذمت ماللت در مذمت ماللت ۲۲

Èb³Ž ”U³Ž

منفعل بودن ويژگي منفي است، اما معنا و ابعاد انفعال نيز ــد در گرد و غبار هياهوي ضرورت پرهيز از انفعال دچار نباي

اغتشاش مفهومي شود.انفعال در اصل به معناي پرهيز از اقدام نيست، همچنان ــت. كه اقدام به عمل و رفتاري لزوما به معناي فعاليت نيســتقيما وارد عرصه ــت كه به جاي حاشيه روي مس بهتر اسسياست شويم. انفعال سياسي را نمي توان با گوشه گيري و ــيدن موقتي و حتي دايمي از سياست يكي حتي كنار كشــوه رفتار امام ــت، توجيهي براي نح ــت. اگر چنين اس دانســان نداريم. علي(ع) در دوران خالفت خلفاي پيش از خودشبرعكس قضيه هم درست است. اقدام و عمل سياسي و حتي ــت. چه در قالب بيش فعالي (!!) لزوما به معناي فعاليت نيسبسيار سياست مداراني كه كامال منفعالنه در عرصه سياست حاضر هستند و خيال خود را با اين توجيه آسوده مي كنند كه جزو قاعدين و بريده هاي زمان نيستند و كماكان به تكليف

خود عمل مي كنند. روشن است كه در پس اين فعاليت ظاهري، نوعي رفتار ــه روي از حوادث و افراد موج انفعالي و تبعيت از غير و دنبالمي زند. اين نوع اقدام و عمل سياسي مثل قايقي است كه در

امواج رودخانه به چپ و راست و جلو برده مي شود و قايقران خيال مي كند كه در حركتي فعاالنه مشاركت دارد، در حالي ــرايطي اگر كسي بتواند قايق خود را ثابت و كه در چنين شمحكم نگاه دارد و حتي ذره اي هم اجازه حركت به آن ندهد،

عملي فعاالنه انجام داده است، گرچه حركت نمي كند.بنابراين يكي از عناصر اصلي در هر رفتار و عمل سياسي ــت و هرچه دوز اختيار بيشتر باشد، فعال، ويژگي اختيار اســد و برعكس. در اينجا بايد ــل را فعال تر مي توان نامي آن عمــي كه رتبه ــرورت و اختيار تفكيك قايل شد.كس ــان ض ميكنكورش ۱۰۰ است، اين امكان را دارد كه هر رشته اي را كه مي خواهد انتخاب كند، ولي كسي كه رتبه اش ۵۰۰۰ است يا محدوديت هاي ديگري همراه اوست چنين امكاني را ندارد، بنابراين نمي تواند چيزي را كه انتخاب كرده و البته خودش هم آن را انتخاب كرده، به معناي واقعي انتخاب ناميد. چنين انتخابي فعاالنه نيست، بلكه منفعالنه است. آنان كه در حوزه ــد و آن را انتخاب و ــت انواع اقدامات را انجام مي دهن سياسكنش فعال مي نامند، تنها در صورتي مي توانند مدعي فعاليت ــند كه از ميان راه هاي موجود يكي را انتخاب و بقيه را باشمطابق اراده آزاد خود رد كرده باشند. اما كسي كه از ناتواني ــتيصال فقط يك راه ــاب راه هاي ديگر، و از روي اس در انتخــد و آن را انتخاب(!) مي كند، عنصر فعالي جلو خود مي بين

نيست. مثل بيماري كه انواع غذاهاي سفره به جز يكي براي ــال با اعتماد به نفس آن يك غذا را ــرر دارد و با اين ح او ضــت دارد و بهترين است، برمي دارد و به نام اينكه آن را دوســق اراده آزاد ــم اين را هم مي گذارد تحق تناول مي كند و اسدر قالب انتخاب!كنش سياسي در ايران براي عده اي چنين وضعي دارد. با تمام توان خود تنها راهي كه پيش پاي خود به ذهنش مي رسد را منفعالنه انتخاب مي كند و نام آن را فعاليت مي گذارد، مشابه همان انتخابي كه فرد بيمار از انواع و اقسام

غذاهاي موجود در سفره انجام مي دهد.ــايد تا اينجاي كار اشكالي نباشد. زيرا هركس مطابق شــدادي راه قابل انتخاب در پيش روي توان و قدرت خود، تعخود دارد. اما اشكال از آنجا آغاز مي شود كه ديگران را دعوت ــي از ضعف خود كرده و آن را به به همراهي با انتخاب ناشــن و فعاالنه ترين انتخاب معرفي و هركس كه عنوان بهتريقايق خود را با زحمت نگه داشته و وارد اين امواج نمي كند،

متهم به انفعال و بريدگي كنيم.ركن ديگر فعاليت آگاهي است. در عرصه سياست، كنش اصيل و فعاالنه سياسي، جمعي بوده و بر آگاهي جمعي استوار ــت و در غياب آگاهي جمعي نمي توان از فعاليت در برابر اســخن گفت. هر اقدام سياسي كه بر آگاهي جمعي انفعال ساستوار نباشد، عملي منفعالنه و رها كردن تير در تاريكي است. البته آگاهي جمعي سياسي نيز به تناسب حين عمل جمعي ــي شكل گرفته و پخته مي شود و آگاهي جمعي در و سياسانتزاع شكل نمي گيرد. بنابراين هيچ گاه بدون آگاهي جمعي نيستيم. اما سطح عمل و رفتار منفعالنه بايد متناسب با سطح

آگاهي جمعي باشد.

انفعال و فعاليت

سال ها پيش پاولوف، روانشناس معروف نظريه رفتارگرا ــده ــه نام درماندگي آموخته ش ــراي توضيح اختاللي ب ب(Helplessness leaernig disorder) آزمايشي را با دو موش انجام داد كه شرح آن مي تواند ما را به موضوع اين

يادداشت نزديك كند. پاولوف يكي از موش ها را با دست تحت فشار قرار داد. موش بيچاره در مقابل فشار دستان او شروع به دست و پا زدن كرد، تا بلكه از اين فشار رها شود. پس از مدتي پاولوف ــار را متوقف كرد و موش با تصور اينكه رها شده ديگر فشــت و پا نزد. پس از چند دقيقه پاولوف دوباره موش را دستحت فشار دست اش قرار داد. اين بار نيز موش به دست و پا زدن پرداخت. باز هم روانشناس ما فشار را متوقف كرد و موش نيز دست و پا زدن را. اين وضعيت بارها تكرار شد تا آنكه پس از مدتي موش در برابر فشار دستان عكس العملي ــراه با موش ــپس اين موش را هم ــان نداد. پاولوف س نشديگر كه تحت فشار قرار نگرفته بود داخل يك طشت آب انداخت. موش كه تجربه فشار دست هاي پاولوف را نداشت، ــنا كرد و از عرق شدن نجات يافت، اما موشي كه بارها شتحت فشار قرار گرفته بود، كوچك ترين عكس العملي نشان

نداد و در آب تشت غرق شد.

ــرخوردگي و يأس مي تواند عامل فشارهاي مداوم و ستالش هاي بي نتيجه باشد همچنانكه تجربه موش پاولوف ــان داد اما همه سرخوردگي ها نيز نيز اين را به خوبي نشناشي از اين تجربه مكرر فشار و شكست هاي متوالي براي فرار از فشار نيست و اتفاقا من تمايل دارم راجع به چهره ديگر يأس و سرخوردگي در جامعه امروز ايران بحث كنم.

ــب هاي زاينده رود مخملباف را ديده ايد. ضمنا فيلم شــس از انقالب زني در ــابه قبل و پ در دو صحنه كامال مشــود. ــان در اثر برخورد با اتومبيلي نقش زمين مي ش خيابراننده اتومبيل از تاريكي شب استفاده مي كند و پا به فرار ــود، ــط خيابان رها مي ش مي گذارد و زن نيز بيهوش وسعابران يكي يكي از كنار زن مي گذرند اما هيچ كس حاضر نمي شود به كمك او برود. اين دو صحنه در كنار تصاويري از تظاهرات منجر به پيروزي انقالب كه در آن تظاهركنندگان به سرعت در كمك به كساني كه زخمي شده اند از يكديگر پيشي مي گيرند، تضاد عجيبي از روحيات ايراني لوطي گري ــي، فعال و منفعل، قهرمان و بزدل، زنده و مرده، و درويش

حساس و بي تفاوت و مسوول و سرخورده را رقم مي زند.سرخوردگي الگوي درويش در جامعه ايراني است اما اين انسان ايراني در همان حالي كه درويشي را تجربه مي كند، در بزنگاه نقش لوطي را هم مي پذيرد، جوانمرد مي شود و مثل يك پهلوان به گود مي رود. اقشار جمعي ايراني دايما در اين دو قطب رفت و برگشت دارد. پس از انقالب لوطي ها در تجارب مختلف فشار آزمون و خطاي مديريت جامعه و

تالش نافرجام براي رهايي از فشار موجود. همه انگيزه ها را از دست داد و درويش مسلك شد؛ درون گرا، آرام، منزوي و سرخورده. اما پس از مدتي باز هم شرايط پيرامون و ناممكن تحمل وضع موجود او را وادار كرد تا نقش عوض كند و به گود برگردد. در همه اين موج هاي رفت وبرگشت متابعت جمعي يا همرنگي را هم نبايد فراموش كرد. تجربه بم مثال ــت در اين زمينه. چه كسي فكر مي كرد با وقوع خوبي اسآن زلزله حجم قابل توجهي از حساسيت اجتماعي متوجه منطقه كوچكي در مركز ايران شود و انبوهي از امكانات به سوي بم سرازير شود. واكنش جمعي در برابر زلزله بم، همه ــرخوردگي. اما در متن تجربه بم و پس چيز بود به جز ساز چند ماه دوباره تجربه فشار - تالش پاولوف كار خود را كرد و به جز معدود سازمان هاي غيردولتي پرانگيزه، بقيه سرخويش بازگرفتند و برگشتند و دوباره يأس. تجربه دوم ــيار درباره آن گفته ــاهد خوبي است كه بس خرداد هم ششده. چه كسي فكر مي كرد، درويش مسلكي پس از جنگ و سرخوردگي پس از سياست هاي دولت هاشمي به موج

حمايت از خاتمي تبديل شود؟ــياري موارد ديگر نقش اما در هر دو اين تجارب و بســد فراموش كرد، در واقع ــي را در هر دو قطب نباي همرنگــع نه تنها در جامعه ــاهده رفتار اطرافيان به طور قط مشــادي بر رفتار ــيار زي ــران بلكه در همه جوامع تاثير بس ايــت مردم مي گذارد، اما نكته مهم در جامعه ايراني آن اســترك اثرگذار بر ــه به دليل عوامل محدود و تقريبا مش كــرخوردگي با رفع آن عوامل يا كاهش نقش آنها شاهد سموج تغيير رفتار هستيم. مثال احساس عدم امنيت همواره يكي از عوامل محوري انفعال، محافظه كاري، درون گرايي و ــرخوردگي بوده است و به محض اينكه به دليل تعديل سقدرت مركزي يا چندگانگي آن احساس عدم امنيت زايل

لوطي هاي درويش و درويش هاي لوطيدر مذمت ماللت در مذمت ماللت ۳۳

Page 12: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ۱۷ــكل مي گيرد، در هنگامي كه يك جنبش اجتماعي شپس زمينه آن مي توان مشخصات يك آگاهي جمعي را ديد، آن آگاهي كه از يك سو محصول كنش ذهني نخبگان فكري و بدنه اجتماعي است (كنشي كه طي مدت قابل توجهي دوام داشته است) و از سوي ديگر محصول كنش هاي خرد و فرعي و مستمر مطابق آن آگاهي ها بوده است و در جريان اين دو رويداد، كم كم جنبش اجتماعي با چنين پس زمينه اي ظهور ــت مي كند. در مقابل هنگامي كه جنبش اجتماعي با شكســد، كليت آن آگاهي جمعي دچار بحران مي شود مواجه شــد ــت مي دهد و مدتي طول مي كش و واقعيت خود را از دسكه كنش گران اجتماعي و سياسي به تحليل و درك نسبتا ــاركت در كنش هاي ــتركي از واقعيت جامعه و نيز مش مشــي در اين ــوند. اقدام و عمل سياس مقطعي و جزيي نازل ششرايط را نمي توان به صفت فعال توصيف كرد، زيرا فاقد دو ويژگي مذكور در آگاهي جمعي است. عمل جمعي ايجابي ــت، زيرا تجربه عمل ايجابي كه در اين شرايط متصور نيسآگاهي مذكور به آن متكي باشد، مفقود است و صرفا مي توان ــلبي و نفي ديگري قدم برداشت و روشن بر اساس عمل ساست كه عمل سلبي يا موفق نمي شود يا اگر هم موفق شد،

مشكالت بزرگ تري پس از آن آغاز مي شود.ــي ايران: ــل در جامعه كنون ــت اصي ــر من فعالي به نظ

ــتيابي به آگاهي جمعي از خالل نقد ــش براي دس ۱ـ كوشــته و تحليل شرايط موجود و توافق بر اهداف منصفانه گذشمرحله اي است. ۲ـ كوشش براي تجربي و مصداقي و پايدار كردن آگاهي جمعي از خالل مشاركت در زمينه هايي است

كه آگاهي جمعي به آنها به طور نسبي مورد توافق است.

شود، بالفاصله درون گرايي به برون گرايي، انفعال به فعاليت، ــم، سرخوردگي به سرزندگي محافظه كاري به راديكاليس

منجر خواهد شد. بيش از اين گفته شد كه سرخوردگي خود حاصل تجربه شكست و ناكامي است. گاه اين تجربه شكست به كنش سوك تشبيه شده است. منظور از كنش سوك رفتاري است كه معموال انسان ها در برابر مرگ يكي از ــان مي دهند. در زمان مرگ نزديكان افراد نزديكان نشــب فرآيندي را طي مي كنند كه از انكار يعني نفي اغلــت رفتن عزيز، شروع، با بحران ناشي از واقعيت از دسپذيرش فغان ادامه و در نهايت با پذيرش واقعيت و ادامه ــير طي چند روز تا زندگي خاتمه مي يابد. گاه اين مســال ها ادامه مي يابد، ــود و گاه س يكي دو ماه طي مي شــال به اختالل ــود افراد مبت ــت دوم گفته مي ش در حالسوك شده اند. يعني جايي در ميان فرايندي كه بايد در عرض حداكثر چندماه طي مي شد، متوقف شده اند و به همين دليل رفتارشان سير طبيعي را طي نكرده است. سرخوردگي هاي جامعه ايراني و انفعال و يأس جمعي آن را مي توان به بروز اختالل كنش سوك تشبيه كرد، ــت و تحليل كه باالخره پس از مدتي با پذيرش شكســتگي هاي ــب ارزش ها، اهداف و دلبس واقعيت به كســده و در نتيجه ــراي ادامه زندگي منجر ش جديدي بــه دوم خرداد و ــم مي زند. تجرب ــدي را رق دوران جديــوك در جامعه ــاي پس از آن وجود اختالل س رفتارهــردگي و سرخوردگي حاصل از آن را تاييد ايران و افســت سر گذاشته مي كند. آيا بيمار ما دوره درمان را پشــانده تا زندگي جديدي ــوك را به پايان رس و كنش ســت و در آينده نزديك رفتار او را را آغاز كند؟ بايد نشس

وارسي كرد.

تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران است. اين سال ها هميشه دفاع از «جامعه شناسی» دغدغه اصلی او بوده و مسائل سياسی جامعه را با اين نگاه تحليل کرده است. ــرخوردگی را در جامعه ايران ــن گفت و گو او ماللت و س در اي

نمی بيند و تعريفی متفاوت از ديگران دارد.

به اعتقاد شما علت سـرخوردگي اجتماعي كه در جامعه ايراني مشاهده مي شود چيست؟

به اعتقاد من وقتي صحبت از سرخوردگي مي شود بايد ديد كه ــا جامعه ما سرخورده است يا خير؟ شما با اين فرض كه آيا اساسدر جامعه سرخوردگي اجتماعي هست وارد بحث شده ايد. اما من معتقدم در مورد اين تصور كه بين همگان وجود دارد بايد مناقشه كرد. من فكر مي كنم كه جامعه ما هميشه اين وضعيت را داشته، يعني هميشه خيلي شاداب بوده و مشاركت باال داشته و االن دچار نوعي افت در مشاركت و عمل اجتماعي شده است. اگر چيزي وجود داشته كه ما از آن خوشحال بوده ايم در حوزه سياست بوده است. يعني كساني كه در حوزه سياسي عمل مي كردند چون خودشان اكثريت بودند، از موضع اكثريت، احساس مي كردند كه همه چيز بر وفق مراد است و اقليت كه در قدرت نبودند هم معترض. حاال يك دوره اي اكثريت حاكم و راضي است و در دوره اي اقليت مي شود و ناراضي. اين است كه به نظر من شرايط امروز ما شرايطي است كه اكثريت غيرحاكم ناراضي داريم و اقليتي حاكم، راضي و خوشحال. در واقع اينجاست كه سرخوردگي مطرح شده است، يعني نوع عدم ــت و اكثريتي توازن نيرو. در واقع همان اقليت حاكم كه راضي اســرخورده و ناراضي است و در واقع در همين حوزه غيرحاكم كه ساز سياست است كه سرخوردگي مطرح مي شود. يعني آنجايي كه مردم احساس مي كنند دولت ها براساس خواسته و منافع آنها عمل نمي كنند به حاشيه مي روند و مقاومت مي كنند و مشاركت مطلوبي از خودشان نشان نمي دهند و اينجاست كه برچسب سرخوردگي ــط به آنها مي چسبانند يا روشنفكران و اجتماعي را گروه هاي واسروزنامه نگاران كه نيروهاي واسط هستند چنين تعبيري را مطرح

مي كنند، در صورتي كه اين مساله به واقع سرخوردگي نيست.پس شـما اين سكوت و بي انگيزگي كنوني در جامعه را به

چه تعبير مي كنيد؟ــه مردم ــط مي خواهند بگويند ك ــروه واس ــي اين گ وقت

سرخورده اند مي گويند ببينيد اينها اگر سرخورده نبودند حمايت مي كردند. اما من مي خواهم بگويم اتفاقا مردم نبايد در بعضي مواقع مشاركت و فعاليت كنند و اين نشانه سرخوردگي نيست و من اسم آن را سرخوردگي نمي گذارم. اتفاقا جامعه ما به لحاظ مكانيسم هايي كه دارد زماني تشخيص مي دهد مشاركت كند ــخي دريافت نكرد، و نگاهي فايده انگارانه دارد و وقتي كه پاســاركتش را قطع مي كند. مي بينيد! پس نوعي حسابگري مشوجود دارد كه نمي توان بر آن نام سرخوردگي نهاد و بايد دنبال

مولفه هاي ديگري گشت كه وضعيت را به سامان كند.پس به اعتقاد شما جامعه ما به چه عارضه اي دچار است؟

جامعه ما نوعي رفتار اجتماعي را بروز مي دهد كه خيلي هم فعال است، در حالي كه سرخوردگي اين گونه نيست.

با اين وصف ويژگي هاي سرخوردگي از نظر شما چيست؟ببينيد وقتي از سرخوردگي مي گوييم منظورمان شرايط و نگاه منفي است. يعني اينكه جامعه به حاشيه رفته است. در حالي كه جامعه ما شرايط منفي ندارد بلكه وقتي به نتيجه نمي رسد مسير و كار خود را تغيير مي دهد، نه اينكه از بين برود. چرا كه تعبيري ــه اگر كاري براي درمان آن ــرخوردگي وجود دارد ك در مورد سانجام ندهيم سرخوردگي پنهان جامعه را دچار اضمحالل كرده و فروپاشي نتيجه آن خواهد بود. من مي گويم چنين اتفاقي براي ــه ايراني نمي افتد چون جامعه عمل قبلي خود را متوقف جامعــرگرم انجام كار ديگري است و سرخوردگي اجتماعي كرده و ستعبير غلطي است. جامعه ما مسير خود را پيش خواهد برد و اين

رفتار در جامعه ما وجود داشته و ادامه خواهد داشت. آقاي دكتر! شـما چندي پيش در سميناري گفتيد كه در چهره افراد ايراني نوعي خشم و بي تفاوتي مي بينيد. آيا اين

را نمي توان در قالب سرخوردگي تعبير كرد؟من بي تفاوتي را نگفتم. در چهره مردم ما نوعي خشم، خودزني و اعتراض به چشم مي آيد كه اينها تعابيري متفاوت از بي تفاوتي ــه ما دچار نوعي ــت. در واقع جامع ــرخوردگي اجتماعي اس و سبداخالقي و كج خلقي شده است. مثال در ۴ ماه گذشته ۱۶ ميليون جرائم رانندگي رخ داده است و تازه اينها كساني هستند كه جريمه شده اند و ثبت شده و بسياري ديگر هستند كه جريمه مي شوند و ثبت نمي شود و بسياري خطا مي كنند و جريمه نمي شوند. اينها همه نشانه جامعه عصباني، خشن و بداخالق است كه دچار افت

در مذمت ماللت در مذمت ماللت ۴۴

گفت وگو با تقي آزاد ارمكي

تعبير غلط از سرخوردگيsN Ÿ—«“ t OH

Page 13: Shahrvand Emrouz 12

۱۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

دکترعبدالكريم سروش، چندي پيشتر به دعوت جمعی از دانشجويان و عالقه مندان روشنفکری دينی به شهر پاريس دعوت شده بود تا در محل سالن اجتماعات خانه دانشجويان ــگاه پاريس درباره سكوالريسم سخن بلژيک در کوی دانشــروش بار سفر بست و از هلند راهي گويد. به اين ترتيب سفرانسه شد و ساعتي را با دانشجويان گذراند و از سكوالريسم و زمينه هاي پيدايش آن و نيز نگاه هاي نو به اين مساله براي

حاضران سخن گفت. سروش سخن را با تبين مفهوم سكوالريسم آغاز كرد: «ما ــی واژه دقيق و روشنی برای بيان سكوالريسم در زبان فارســه در هيچ يک از زبان های ــی بلک نداريم و نه تنها در فارسغيرالتينی هم نداريم. عرب ها هم نتوانستند معادل دقيقی ــد و اغلب ترجيح دادند به همين صورت برای آن پيدا کننــی ــی) آن را به کار ببرند. البته در زبان فارس ــی (فرنگ کنونواژه هايی مثل «گيتيانگی» يا «دنياويت» پيشنهاد شده است ــی و دنيا کردن). در زبان عربی هم واژه (يعنی توجه به گيتــت که در ريشه آنکه از علم است يا علمانيت به کار رفته اســت.» پس از اين توضيح بود كه سخنران از عالم اختالف استقسيم بندي مدنظر خود از سكوالريسم را اينگونه مطرح كرد: «دست کم دو قسم سكوالريسم داريم؛ سكوالريسم سياسی ــفی.» او اما توضيحي نيز براي هريك از و سكوالريسم فلساقسام سكوالريسم بيان كرد: «سكوالريسم سياسی معنايش روشن است؛ جدا شدن دين از دولت. يعنی بی طرفی حکومت نسبت به اديان، يعنی قانون جامعه را از شريعت اخذ نکردن. ــت، ــفی هم داريم يعنی خدايی نيس ــم فلس اما سكوالريســت و آخرتی نيست؛ چيزی نزديک به ماوراءالطبيعتی نيس

ناتوراليسم و ماترياليسم.» ــخن خود، سكوالريسم را محصولي سروش در ادامه ســريح علل ــت و پس از تش ــاي غرب دانس ــده در دني بارآمــم در غرب، وضعيت امروزين اين ــکل گيری سكوالريس شپديده را براي حاضران تشريح كرد: «رفته رفته سكوالريسم ــود که من آن را دوره سكوالريسم وارد يک دوره تازه مي شستيزه گر مي نامم؛ سكوالريسم ميليتانت؛ سكوالريسمي که مدارای خود را ازدست داده و به همه اديان به يک چشم نگاه نمي کند؛ سكوالريسمي که ظرفيت و هاضمه قوی پيشين ــت مي دهد گويی که تسليم دشمنان سكوالريسم را از دسمي شود. نمونه اش مساله حجاب دختران در مدارس دولتی فرانسه است. يا تونی بلر که مي گفت کسانی که ارزش های ما

را قبول ندارند بريتانيا را ترک بکنند.»ــی ريشه های ــروش در ادامه، بررس اينچنين بود كه سشکل گيری سكوالريسمي كه خود نام ستيزه گر برآن نهاده بود را الزم ديد: «اول آنکه امروزه يکی از تزهايی که پشت سر سكوالريسم بود باطل شده است. سكوالريسم سياسی يک ــت و يک پيش بينی معنی دارد که جدايی دين از دولت اســان رفته رفته ضعيف ــود دارد و آن اينکه ادي ــی با خ تاريخمي شوند. لذا سكوالريسم هر روز آسانتر مي شود. امروزه اين ــت ــت و اين مطلبی اس پيش بينی باطل از آب در آمده اســال اخير از جامعه شناسان ــما در اين بيست، سی س که شــنويد که اديان دارند قوت مي گيرند، چرايی اش بزرگ مي ش

ــی همواره بماند اما اين اتفاق دارد مي افتد. در جامعه شناســتثنا بودن آمريکا سخن مي رفت زيرا در آمريکا ديانت از اســت حال در همه جا اين اتفاق دارد مي افتد. کسانی قوی اس Jose) ــوزه کازانوا ــر (Peter Berger) و خ مثل پيتر برگCasanova) صراحتا دارند اعالم مي کنند که سكوالريسم سرنوشت تاريخ نيست همچنان که در مارکسيسم مي گفتند سوسياليسم سرنوشت محتوم تاريخ است که معلوم شد لزوما ــروش اما اين وضعيت را تنها مختص به چنين نيست.» سسكوالريسم ندانست وقتي كه گفت:«اين ايراد به ليبراليسم

و سكوالريسم با هم وارد است. سكوالريسم هاضمه اش برای بلعيدن اديان ضعيف، قوی بود اما دين قوی و فربه را نمي تواند ــود. ــتيزه گر مي ش ببلعد و از گلويش پايين نمي رود و لذا س

تئوری تازه ای الزم است.»ــخن خود در باب سكوالريسم به اين ترتيب سروش ســم ستيزه گر به پايان را با انتقاد از موج فراگيري سكوالريســا در مواجهه با ــورهای اروپايی حکومت ه ــاند:«در کش رساقليت های دينی نيرومند کم کم دارند مدارای خود را ازدست ــان بدل به سكوالريسم ــم مداراگرش مي دهند و سكوالريســا اديان ــود که از اين جهت ديگر فرقی ب ــتيزه گر مي ش ســم قرار بود هاضمه ای برای هضم نمي کنند زيرا سكوالريســد نه اينکه خودش بدل به دينی شود که ــته باش اديان داش

برخی دين های ديگر را طرد کنند.»

در نقد سكوالريسم ستيزه گرگزارشي از سخنراني عبدالكريم سروش در پاريس

ÈœU «œdO s¹b « ëdÝ

اخالقي شده است و مشكل فرهنگ، انطباق پذيري و عدم درك موقعيت ها و شرايط پيراموني اش را پيدا كرده است و اين به نظر من خيلي از سرخوردگي اجتماعي بدتر و مهم تر است. چون آدم ــت و گيج؛ در ــرخورده آدمي خموده مثل يك آدم معتاد اس سصورتي كه جامعه ما اينطور نيست و برخورد تندي دارد و قانون مي شكند و هم به خود و هم به ديگران ضرر مي زند، در واقع فعال است اما بد فعال است. عمل مي كند ولي بد عمل مي كند. اما بايد ديد اين بد عمل كردن فقط براي آدم هاست يا ساختارها هم دچار

مشكل هستند كه اين بحث ديگري است.شـما علت اين بداخالقـي را چه مي دانيد؟ آيـا جامعه از اشكال در ساختارها متاثر شده است و واكنش اين چنيني

را بروز مي دهد؟علت اين امر را من در دو چيز مي دانم، كه در واقع هر دو به يك معناست، يكي ضعيف بودن ساختارهاي اجتماعي است و ديگري قدرت پيدا كردن فرد ايراني غيرآشنا نسبت به حقوق و وظايفش و اين دو هم توامان هستند، چرا كه وقتي ساختارها چفت و بست ندارند آدم ها نمي توانند در موقعيت هاي مناسب درست عمل كنند. مثال اختيار بيشتري پيدا مي كنند، در حالي ــامان وجود ندارد. در نتيجه كه معناي قانوني و كنترل به س

به هم ريختگي و خشونت را مشاهده مي كنيم.با تمام اين مسايل كه گفتيد اگر در جامعه اي آنچه به مردم وعده داده شـده محقق نشود آيا سرخوردگي را به دنبال نخواهد داشـت؟ آيا بد عمل كردن ساختارها خود نوعي

بدقولي و خلف وعده محسوب نمي شود؟ــم همه مديران و ــه ما و مردم ما از قدي ــه اصال. به زعم جامع نــي جامعه اي چنين فهمي ــتند. وقت رئيس جمهوران مثل هم هسنسبت به مديرانش دارد و تفاوتي نسبت به آنها قايل نيست، براي ــابي باز نمي كند. وعده هايي كه آدم ها مي دهند براي آنها هم حسسروسامان دادن به امور، اگر محقق شد جامعه كه استفاده مي كند و بهره مي برد اگر نشد هم مي گويد من گفتم كه همه مثل هم هستند و اين مديران هيچ فرقي با هم نمي كنند. پس بايد ما نگاه جامعه را نسبت به محيط سياسي و زندگي اش عوض بكنيم، در واقع نوعي فلسفه اجتماعي ديگر بايد بر جامعه حاكم شود و نوع دوگانه ديدن و

ابزاري ديدن دولت ها توسط مردم و بالعكس تغيير كند.به اين ترتيب راه رهايي جامعه ما از آنچه شما بداخالقي ها

تعبير مي كنيد و سياسيون سرخوردگي ها چيست؟شايد بايد در اين تصور كه جامعه ما ديني و اخالقي است ــت تغيير ايجاد كنيم. جامعه ما خيلي هم جامعه اخالقي نيســته باشيم. چه وقتي كه خيلي انتظار و نبايد توقع زيادي داشاخالق از خود و جامعه نداشته باشيم يك رفتار ناپسند را عامل فروپاشي خود و جامعه نمي دانيم. ما دنبال اين هستيم كه همه كساني كه در جامعه ما كار مي كنند پاك ترين و اخالقي ترين آدم ها باشند اما آدم ها در هيچ كجاي دنيا اينقدر پاك نيستند ــدارد ولي انتظار ما از ــه ايراني هم ، چنين افراد پاكي ن و جامعــت كه بداخالقي و خشونت پيدا ــت و اين گونه اس همه باالســود. آدم ها خودشان كار خوب انجام نمي دهند ولي توقع مي شاخالق و كار خوب دارند و به اين ترتيب درگيري ها از رده هاي پايين و خانواده شروع مي شود تا مديران گذشته و حال، روساي جمهور قبلي و فعلي و اينچنين داستان پيش مي رود. جامعه ــت و وقتي اين مساله را بپذيريم ما اينقدر جامعه اخالقي نيســاله در جامعه ــار نمي آيد. در حالي كه اين مس آنقدر بر ما فشــت مي گوييم اخالقي ترينيم در حالي كه ما معكوس شده اسبي اخالق ترينيم، مي گوييم پاك ترينيم در حالي كه نيستيم. اما اگر از خود يك تعريف نرمال فرهنگي، غيرفرهنگي، اخالقي و ــيم دچار مشكل هم نخواهيم شد و به غيراخالقي داشته باش

آرامش مي رسيم.

Page 14: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ۱۹

v٭ U U{d öž œ«ułbL×

ــر واژه گفتمان در ايران ميهمان کلوپ باليي كه بر ســي براي ورود به بحث آمد، دريچه خوبــي و مفاهيم نظري ناظر به آن است. مقوله گفتمان سياســه واژه Discourse، گفتمان را ــم خالق، در ترجم مترجــي ناشناخته بود و در وهله انتخاب كرد: واژه اي كه به فارساول معنايي به ذهن مخاطب متبادر نمي كرد. اين در حالي بود كه Discourse در زبان اصلي واژه بديعي نبود و دهه ها پيش به واژه گفت وگو در فارسي ترجمه شده بود، اما مترجم الزم دانست با ابداع يك واژه تازه، مخاطب را متوجه بداعت مفهوم در ادبيات فلسفي و سياسي كند و به او هشدار دهد كه براي فهم اين معنا نيازمند دانستن مباني مهم و متفاوتي است. مترجم مي خواست نشانه اي ايجاد كند ناظر به آنكه Discourse متفاوت با آن چيزي بنمايد كه از گفت وگو فهم مي كرديم. او قصد داشت در محافل آكادميك توجهي

ويژه به يك بحث و حوزه مفهومي تازه ايجاد كند.ــا آن مقاصد ابداع كرد، ــا واژه اي كه مترجم محترم ب اميكباره در عرصه سياسي و فرهنگي عامل توليد انبوهي از كالم و سخن شد. كلمه بديع، يك دال تهي است. مي تواند ــت. پر از امكان نقش هاي متفاوتي ايجاد كند. پر از راز اســت. يك كلمه بديع، افقي است كه هوس ها را مجذوب اســه ــيه رانده اي را وسوس ــركوفته و به حاش خود و اميال ســاني خود را با تمسك به واژه ــد. كس مي كند. چنين نيز شگفتمان از كساني ديگر متمايز كردند و خلق خدا را به دو ــاني كه اهل گفتمان هستند گروه طبقه بندي كردند؛ كســاني كه در اين گروه جاي نمي گيرند و بنابر آن اهل و كسخشونت اند. اهالي گفتمان، گويا به نشان حقيقتي مفتخر شده بودند، به طوري كه درست مثل پيامبران ديگران را به ايمان به دين خود دعوت و در صورت امتناع، آنان را به همه

تيرگي ها و ناراستي ها متهم مي كردند.ــي، واژه بديعي را مي آفريند، حامالني در عرصه مترجمــت همين ناشناختگي را بدل به يك سرمايه و ميان سياســيم مي كنند. واژه ــود و ديگران مرزهاي جداكننده ترس خــناخته گفتمان، اينك از ناشناختگي خارج مي شود و ناشبارهاي سنگيني را حمل مي كند. گفتمان با انساندوستي، ماليمت، تحمل مخالف، نظم دموكراتيك و... پربار مي شود. قدرت و جاذبه آئيني كه واژه توليد كرده چندان زياد است كه بيرون ماندگان از آئين گفتمان تاب نمي آورند و درصدد برمي آيند تا واژه مذكور را به نحوي مصادره كنند كه حامل مفاهيم مويد آنان باشد. چنين است كه با واژه سازي هاي تازه ــويم. نهادهاي دولتي در تبليغات رسمي خود مواجه مي شــي نظير گفتمان عدالت، گفتمان نماز، گفتمان از مفاهيمارزش هاي جنگ و... استفاده مي كنند و با اين كار به رقيب ــوان در آئين گفتمان نيز از ــان مي دهند كه مي ت خود نش

عدالت و جنگ و نماز و ارزش هاي ديني سخن گفت.ــم را فراموش نكنيد كه ــان، وضعيت مترج در اين ميــاره به ــد كه مقصودم از گفتمان، اش ــتمرا فرياد مي زن مستحوالتي است كه بعد از جنبش فلسفي چرخش زباني در ــيد و با جنبش ساختارگرا اروپا، نقش بديعي به زبان بخشــبتي ميان زبان و قدرت و تعامالت سياسي برقرار شد. نس

گفتمان ناظر است به تحوالت راديكالي كه در مفهوم قدرت در قرن بيستم ايجاد شده است. براي فهم، گفتمان ضروري است براي هميشه از الگوهاي پيشين متكي بر ادراك و فهم ــوژه بازيگر عرصه مفاهيم بيرون بياييد و فهم عميقي از سسياسي پيدا كنيد. ديگر از روايت هاي اراده گرايانه پيشين ــد و فهمي ناظر به ساختارهاي منتشر قدرت بايد خارج ش

پيدا كرد و...اما واژه گفتمان بي اعتنا به گاليه هاي مترجم، تطورات ــده قدرت بازي مي كرد. حال كه خود را در تعامالت پيچيرقيب واژه گفتمان را با موفقيت مصادره كرده بود، اينك بايد بهاي استفاده از آن را نيز پرداخت كند. به عبارتي ديگر، آئين ــان يك حداقلي از معنا را با خود حمل مي كرد و آن گفتمگفت وگو و تحمل مخالف بود. بسيار خب، حال كه عدالت و ارزش هاي جنگ هم گفتمان است، پس در كنار آن بايد ــي خواهي و سكوالريسم هم داد و اجازه حيات به دموكراساين حداقلي است كه در مصادره واژه بايد به آن تن در داد. به اين ترتيب، بداعت واژه گتفمان، خود موجبات تحوالتي در ساختار منازعات سياسي در ايران شد، يا دست كم نقش

فعالي در آن به عهده گرفت.واژه گفتمان منفعل بود از اين حيث كه تسليم اراده هاي ــد و در عين حال، فعال بود از اين سياسي گوناگون مي ش

حيث كه قواعدي بر الگوي بازي و منازعه تحميل مي كرد.مترجم محترم هيچ گاه نتوانست نقش عيني و بالفعل واژه گفتمان را با معناي آكادميكي كه او در سر مي پرورانيد، مطابق كند. شايد امروز از فرط سوءاستعمال واژه گفتمان، از ابداع آن پشيمان شده باشد يا دست كم ديگر از آن استفاده نكند. اما سرنوشتي كه براي واژه گفتمان رقم خورد، اتفاقا ترجمان همان مباني نظرورزانه اي است كه او به دنبال آن بود. تطورات واژه گفتمان، دست كم نشانگر تمايزي است كه ميان وجه معناشناختي مفاهيم و واژگان و مكاتب فكري و فلسفي و نقش عيني و بالفعل آنها در صحنه قدرت وجود

دارد.هنگامي كه از واژه گفتمان استفاده مي كنيم، اين نكته ــد فرض گرفت كه مخاطبان در عقل فارغ از درگيري را بايــده اند: مخاطبان كساني نيستند كه فكورانه و خالصه نشنظرورزانه به سخن گوش بسپارند و مطابق مباني نظرورزانه آن عمل كنند. ما با سخن گفتن مرتكب عملي مي شويم و بايد منتظر واكنش ستيزه جويانه يا همدالنه مخاطب باشيم. سخن كنش است و در موازنه نامتوازن كنش هاي پيچيده

اجتماعي، فرهنگي و سياسي جايگاهي اختيار مي كند.ــر ــر واژه گفتمان آمد، بر س دقيقا همان باليي كه بر سهر واژه ديگر در حوزه سياست نيز آمده است. هنوز كسان ــت ايران در دموكراسي خواهي بسياري هستند كه شكســي قلمداد مي كنند. از ــي از عدم فهم واژه دموكراس را ناشمشروطه آغاز مي كنند و فرياد مي زنند كه مشروطه خواهان به درستي نفهميدند مشروطه به چه معناست. در نقد دوم خرداد مرتب فرياد مي زنند كه بازيگران سياسي فهم عميقي از دموكراسي نداشتند. اين نكته منحصر به مقوالت غربي نيست، حتي مفهوم اسالم و حكومت اسالمي نيز كه يكي از مفاهيم منتشر در فضاي انقالب بود، چندان از اين قاعده بيرون نيست. در همان روزهاي اول پس از پيروزي انقالب، ــاي گوناگون قدرت ــوي گروه ها و جناح ه اين عبارت از س

مرتب شنيده مي شد كه فالن جناح و فرد، چيزي از اسالم نفهميده است و درك درستي از حكومت اسالمي ندارد.

ضرورت توجه به مباني نظري واژه گفتمان، اتفاقا براي ــي ــت كه ما در تحليل فرآيندهاي سياس حل معضلي اســت را با مكتب و فلسفه و آموزش و به آن گرفتاريم. سياسمهندسي مشابه مي انگاريم. چندان تفاوتي ميان سياست و كنش سياسي و كنش ساخت و ساز و مهندسي ساختمان ــتيم. در احداث يك ساختمان، مهندس با توجه قائل نيســد و بعد كارگاهي به ــتري نقشه اي مي كش به اهداف مشــاخته شود. اگر ــاختماني مطابق نقشه س راه مي افتد تا سساختمان ساخته شده، مشكلي داشت، يا از نقشه است يا از نحوه اجرا. تصور ما در حوزه كنش سياسي نيز عبارت از اين است كه ايده ها، نقشه هاي ساخت و ساز يك نظم مستقرند و اگر خللي در رخداد سياسي مشاهده كرديم، يا به ايده ها

يورش مي بريم يا به كارگزاران ايده ها.ــت به نحو كيفي با مقوله ساخت وساز يك مقوله سياسساختمان يا سد متفاوت است. در عرصه سياسي اوال، ما با كنشگران عاقل مواجه نيستيم. به عبارتي ديگر، كنشگران را نمي توانيم به خرد آنها تقليل دهيم. كنشگران بازيگران ــتند كه چندان در خود خالصه نمي شوند پيچيده اي هسبلكه در ساختار درهم تنيده اي از انرژي هاي رواني در عرصه فردي و جمعي حضور دارند و در اين شبكه پيچيده ناشي از تعامل انرژي ها، مفاهيم نيز البته نقش ايفا مي كنند، اما ــروري و هدايت و ــي آنها به هيچ روي از نوع س نقش آفرينجهت دهي نيست. مفاهيم خود از جنس انرژي اند، گفتمان

ناظر به اين چشم انداز تازه در حوزه كنش سياسي است.ــل از هر چيز، نگاه ــن ترتيب، مفهوم گفتمان، قب به ايمعناشناختي نسبت به مفاهيم را زايل مي كند و مخاطب را فرامي خواند به سويه هاي پيچيده اي توجه كند كه حاصل گردهم آمدن مفاهيم، شبكه هاي قدرت، شبكه هاي مقاومت، سنت هاي موجود، ذخاير خاطرات جمعي، تخيالت، آرزوها، ــت. اميال و رخدادهاي خاصل و بالفعل در عرصه عمل اســق كاوي در درون ــان، مخاطب را فرامي خواند به عم گفتمواژگان چندان وقت خود را تلف نكند، معنا، چيزي نيست جز آنچه در موقعيتي معين و بر مبناي شبكه هاي پيچيده ساختارهاي متعدد قدرت و مقاومت ساخته و ويران مي شود. اين نكته اي است كه در ادبيات پشتيبان مفهوم گفتمان، از ــناختي به وجه آن تحت عنوان تغيير جهت از وجه معناش

نشانه شناختي ياد مي كنيم.ــت. ــن الگو، زبان خود بازيگر فعال عرصه نزاع اس در ايچيزي را حمل مي كند اما نه از جنس معنا، بلكه اموري را به اعتبار منظومه اي از سنت ها، خاطرات و رخدادهاي پيشين، ــت و حامالني را در عرصه اجتماعي در خود نهان كرده استوليد كرده و هويت بخشيده است، اما نسبت واژگان با آنچه ــود به هيچ روي نسبتي ماهوي نيست، در آن حمل مي شــت و در رويكرد سياسي، اين نسبت همواره بر ساخته اساز اين برساختگي البته ساختارهاي منتشر قدرت را نتيجه

مي گيريم.ــت وجوي ــم او را كه در جس ــت واژه گفتمان، ه كاربسحكومت ديني است و هم او را كه در جست وجوي حكومت دموكراتيك است، فرامي خواند كه به جاي تجسس در وجوه ــس كنند كه عميق معناكاوانه اين واژگان در اين نكته تجس

معناي درست گفتمان را در كاربست هاي غلط آن بجوييد

Page 15: Shahrvand Emrouz 12

۲۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

Èd¼UÞ bL×

گپ هفته

در جنبش هايي كه به طور عيني و بالفعل، ذيل اين مفاهيم ــده چه نقشي بازي كردند، چه جريان يافتند، مفاهيم يادشــاختار منازعات قدرت، اموري را حمل كردند و چگونه در ستطور معنا پيدا كردند. در چنين پژوهشي هر دو درمي يابند كه تنازعات بر سر مفاهيم، خود بخشي از بازي بزرگ تري است كه از آن غفلت كرده اند. چه بسا در چنان پژوهشي درمی يابند ــر دو نقش واحدي را در يك نزاع پيچيده بازي مي كنند و ه

رويارويي شان بيشتر از جنس همياري است يا به عكس.ــگفت ــب ش ــه از تركي ــت ك ــان، واژه اي اس واژه گفتمــي فردي، نشانه شناسي، ــي اجتماعي، روانشناس روانشناسفلسفه پديدارشناسي، فلسفه ساختارگراي فرانسه، زبانشناسي جديد و درك غيرهابزي از مفهوم قدرت ساخته و پرداخته ــت. زاويه ديدي تازه به امر اجتماعي و فرهنگي و ــده اس شسياسي است. در پرتو واژه گفتمان درمي يابيم كه زبان سوژه ــت، بازيگر خود برساخته ساختارهاي زباني است. بازيگر اســده ارتباطي ــاختارهاي زباني ترجمان الگوهاي عادت ش ساست. ارتباطات در شاكله و سامانه هاي فضايي و مكاني تحقق يافته اند و اين همه در الگوهاي منتشر تاويل و تفسير نشانه ها، كه مستمرا به واسطه الگوهاي ميل و خواست فردي و جمعي در معرض تصرف و تغييرند، مفهوم ديسكورس به تعبيري ــي است. ــتي به امر سياس ــبوق به رويكردي ماترياليس مسمقصود از رويكرد ماترياليستي، درك سويه هاي عيني، جزئي، تحول يابنده مفهوم قدرت است كه از تركيب مفاهيم و اميال و

رخدادها و موقعيت هاي حادث شده تحصيل مي شود.توجه به مفهوم عميق گفتمان، سبب مي شود كه كمي از ساده انگاري هاي خود در عرصه سياست بكاهيم. اين همه بحث و گفت وگو بر سر مفاهيم را خير اعالي حوزه سياست نيانگاريم. دركي متكي به موقعيت خاص از امر سياسي پيدا كنيم و باور كنيم كه سياست قبل از آنكه در حصر مفاهيم ــگر و تعين بخش به مفاهيم است. گفتمان، باشد، آفرينشــاي مخاطب ــتيبان اش، دو راه پيش پ ــه ادبيات پش با هممي گذارد. يكي آنكه در سياست تماشاگري و پژوهشگري را پيشه كند و به نحوي انفعالي تنها گزارشگر رويدادها باشد. ــي خوب دانسته است كه نبايد چندان چرا كه چنان كســر مفاهيم بحث و جدل كند. سياست سخت جان تر و بر ســر و قلم براي آن ــت كه صرفا صاحبان فك مهم تر از آن استعيين تكليف كنند. او تنها بايد تماشاگر نقش هاي پيچيده و بي بديلي باشد كه به نحوي رخداده و غيرقابل پيش بيني به

عهده واژگان نهاده مي شود.ــبتي در پرتو مفهوم گفتمان درمي يابيم كه همواره نسوثيق ميان مفهوم حقيقت و قدرت وجود دارد. چنين است كه امكان دارد دستخوش يك نهيليسم منفي شود و ترجيح دهد دامن از عرصه تنازع سياست بركشد؛ چيزي كه البته در اين معنا، ممكن نيست. او خود را اخالقي تر خواهد يافت،

هنگامي كه به جاي كنش، تن به تماشا و تحليل دهد.ــت. او كه به خوبي با ــاگري، تنها گزينه نيس اما تماشبنيادهاي نظرورزانه مفهوم گفتمان آشناست، اگر نخواهد صرفا يك تماشاگر منفعل باشد، به اين نتيجه مي رسد كه ــت عرضه كنش خالقانه است. اگرچه در بسياري از سياســدد زبان رخ مي دهد. كنش ــوارد اين كنش خالقانه به م مــه او هنگامي با عنصر فضيلت نيز همراه خواهد بود خالقانــاي زباني با اراده ــه خالقيت خود را در عرصه آفرينش ه كاخالقي معطوف به نفع و خير عمومي يك گروه اجتماعي

خاص درآميزد. ٭ استاديار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه عالمه طباطبايي

ــيدي اين روزها مشغول بازگشايي ايرج جمشروزنامه توقيف شده آسياست. آسياي او تاكنون ۳ بار توقيف شده و اگر دوباره روي پيشخوان روزنامه فروشي ها ــت. نام ايرج ــده اس ــومين بار رفع توقيف ش قرار گيرد، براي سجمشيدي، در ۳ دوره مطرح شده است؛ نخستين بار نام او همراه ــه ترور وليعهد در صفحه با ۱۱ نفر ديگر به اتهام طراحي نقشاول روزنامه ها قرار گرفت؛ جرياني كه با اعدام خسرو گلسرخي ــيد. دومين بار زماني نام ايرج ــيان به پايان رس و كرامت دانشجمشيدي سر زبان ها افتاد كه او سردبير روزنامه ابرار اقتصادي بود و با رسانه هاي خارجي، بسيار ارتباط داشت. زماني كه ايرج جمشيدي با حكم محمد صفي زاده، مديرمسوول نشريات ابرار از سردبيري ابرار اقتصادي كنار گذاشته شد، نام او دوباره سر زبان ها ــومين دوره، نام ايرج جمشيدي بيشتر درخشيد افتاد. اما در ســيا» را وارد بازار ــي كه او روزنامه اي اقتصادي با عنوان «آس زمانمطبوعات كرد. آسياي ايرج جمشيدي آن روزها در حوزه اقتصاد، جنجالي بود و پرسروصدا تا اينكه چاپ عكسي از «مريم رجوي» نوار تك تازي هاي آسيا را قيچي كرد. جمشيدي پس از آن، مدتي را در زندان سپري كرد تا اينكه هم حكم آزادي او صادر شد و هم حكم آسيا. بازگشايي مجدد آسيا چندان پرفروغ نبود، هرچند كه ايرج جمشيدي تالش مي كرد آسياي دور دوم را پرفروغ تر از دور ــياي دور دوم، هيچ گاه در حد و اندازه هاي اول منتشر كند. آســياي اول نبود اما چاپ عكسي از يك مانكن معروف، الاقل آســياي دور اول و دور دوم را به هم گره زد. به ــر فرجام، آس از نظــار مجدد آسيا، به سراغ ايرج جمشيدي مي رويم، اما بهانه انتشناخودآگاه از انتشار مجدد آن حرف نمي زنيم. از جريان معروف بهمن ماه ۱۳۵۲ با هم گپ مي زنيم. ايرج جمشيدي در طول اين ــي نبوده اما همواره در مورد قضاياي سال ها هرگز آدم خاموشــت. گفت وگوي زير گزيده اي از ــكوت كرده اس سال ۱۳۵۲ ســت؛ مردي كه با ــاعت همصبحتي با ايرج جمشيدي اس دو س

روزنامه نگار چپ گراي دهه ۵۰ خيلي فاصله گرفته است.

كتاب «من يك شورشي هستم» را عباس سماكار چند سال پيش نوشـته اسـت. در اين كتاب به گونه اي شـما متهم به لودادن گوشه اي از اطالعات گروهي شده ايد كه قصد داشت، رضا پهلوی را در کودکی را گروگان بگيرد. من جايي نديده ام

كه شما پاسخي به اتهامات آقاي سماكار داده باشيد.من شنيده ام كه دوست عزيزم عباس سماكار كتابي نوشته كه در آن به قضاياي سال ۱۳۵۲ اشاره شده است. هنوز كتاب را نخوانده ام. شما كه كتاب را خوانده اي، به طور مشخص بگو چه

اتهامي به من زده شده است. عباس سماكار معتقد است شما زماني كه قرار گذاشته ايد تا اسلحه اي تحويل بگيريد و به ديگري منتقل كنيد، سر قرار حاضر نشـده ايد و پس از آن، همه آدم هاي حاضر در نقشه،

لو رفته اند.

ــم. از ديد من قضيه گروگانگيري من چيز ديگري مي گويوليعهد، يا ترور آن يا هر چيزي شبيه آن، زير سوال است. امروز به نقطه اي رسيده ام كه مايل هستم راز آن سال ها را برمال كنم.

چه رازي؟ــاواك ــد، اصال تروري در كار نبود. س ــش را بخواهي حقيقتــده اي جوان آرمانخواه ــاس كرد مي تواند از افكار موهوم ع احسبهره برداري كند. جريان سال ۱۳۵۲، چيزي نبود كه به خاطر آن دو نفر اعدام شوند. البته من مقاومت و پافشاري خسرو گلسرخي و كرامت دانشيان را بسيار باارزش مي دانم اما نمي توانم از كنار

اين قضيه بگذرم كه اصل جريان بسيار خنده دار بود.چرا؟

نقشه گروگانگيري در محفل حشيش كشي طرح شد.و شما هم در اين محفل حضور داشتيد؟

نه من آنجا نبودم اما فرهاد قيصري اين مطلب را به من گفت. آن طور كه من شنيدم، عباس سماكار پيش از آن به هيچ عنوان فعاليت سياسي نكرده بود. پيشنهاد پيوستن عباس سماكار به ــبت به فضاي بسته سياسي آن گروهي كه آرمانخواه بود و نسروزها اعتراض داشت، در يك محفل حشيش كشي مطرح شد و بنابر گفته فرهاد قيصري كه حتي اين مسايل را در بازجويي ها هم گفته بود، هيچ كدام از دوستان ما، توان اجراي چنين نقشه اي را نداشتند. يعني اگر ما را دستگير نمي كردند، هيچ اتفاقي هم

نمي افتاد.اظهارات شما خالف آن چيزي است كه از قضايا مطرح شده

است.ــال ۱۳۵۲ همه حرف زده اند. پروند هاي در مورد قضاياي ســوع، براي من هم ــت. پرداختن به اين موض آن هم موجود اســت نان آور و نام آور باشد اما من با وجود اينكه امكانات مي توانسبيشتري از عباس سماكار داشتم، هرگز چيزي مطرح نكردم. به

طور قطع عباس سماكار در نگارش كتابش اغراق كرده است. شما از ماجرا چه روايتي بازگو مي كنيد؟

ــكوه ــت ام با خانم ش نحوه ورود من به ماجرا، از طريق دوســي بود. من و خانم ميرزادگي همكار بوديم و به همين ميرزادگــدم. ــي ش ــان وارد فعاليت هاي سياس دليل من به دعوت ايشاطالعاتي كه شكوه ميرزادگي به من داد، از اين حكايت داشت

كه من با تشكل سياسي ريشه داري مواجه هستم.شكوه ميرزادگي به من گفته بود كه گروهي حرفه اي قصد ــم ــان درباريان گروگانگيري كنند. او هيچ وقت اس دارند از مياعضاي گروه را براي من فاش نكرد. من از طريق شكوه ميرزادگي با مريم اتحاديه و مرتضي سياهپوش هم آشنا شدم. حقيقت اين است كه از همان روزهاي اول مشخص بود كه دارند بزرگنمايي مي كنند. به من گفته بودند كه گروه، كارهاي چريكي و پارتيزاني

مي كند اما من چيزي به خاطر ندارم. عباس سماكار در كتابش ادعا كرده است كه در ديدار اول از شما

خوشش نيامده و احساس مطلوبي در مورد شما نداشته است.

چريك ها در محفل حشيش كشي

روايتی تاريخي از ايرج جمشيدي درباره وقايع سال ۵۲

Page 16: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ۲۱

اتفاقا من هم نظرم همين است. من هم خيلي او را آدم قابل اطميناني نديدم.

چطور با هم آشنا شديد؟ــه اوليه ــد از اينكه نقش ــي. بع ــكوه ميرزادگ ــق ش از طريگروگانگيري در رستوراني كه فكر مي كنم «آلپاسو» نام داشت، در شرايط نامتعادلي مطرح شد، شكوه ميرزادگي از من خواست با شخصي كه عباس سماكار نام داشت، مالقت كنم. قرار بود من با يك چريك و پارتيزان خبره مالقات كنم و از او اسلحه بگيرم، اما وقتي با عباس سماكار مالقات كردم، ديدم اصال شباهتي به ــماكار ديدگاه چريك ها ندارد. من هم از همان ابتدا در مورد س

خوبي نداشتم.در مورد قراري كه براي تحويل گرفتن اسـلحه گذاشـتيد،

بگوييد. ظاهرا شما سر قرار حاضر نشديد.ــاعت ۲ بعدازظهر روز چهارشنبه در تقاطع من قرار بود سخيابان تخت جمشيد و ايرانشهر شمالي حاضر شوم. من حاضر شدم اما از طرف مقابل من خبري نشد. همه چيز به هم ريخته ــيد و من در تماس تلفني با شكوه ميرزادگي به به نظر مي رســفتگي قرارها گاليه كردم. پس از اينكه من موفق شدت از آشنشدم اسلحه را تحويل بگيرم، از محل دور شدم و چند ساعت ــردم. به هيچ عنوان مضطرب ــمت همدان حركت ك بعد، به سنبودم و در دلم از اينكه مسخره شده ام، احساس خوبي نداشتم. همان طور كه حدس مي زدم شكوه در مورد گروه و آدم هاي آن دروغ گفته بود. من فكر مي كردم با گروهي صددرصد حرفه اي طرف هستم اما ديدم آنها حتي قدرت ساماندهي قول و قرارهاي ــد. من عصر همان روز به همدان رفتم و در حالي خود را ندارنــتگير شدم. ظاهرا يك نفر همه ما كه اصال فكر نمي كردم، دس

را لو داده بود.شما مي توانيد حدس بزنيد كه آن يك نفر چه كسي بود؟

ــماكار نيستم كه بخواهم كسي را متهم من مثل عباس سكنم. سماكار هر وقت در حالت نامتعادلي قرار مي گرفت، انديشه سياسي اش گل مي كرد و وقتي به حالت عادي برمي گشت يادش

مي آمد كه تنهاست.در مورد دفاعيه اي كه داشتيد چطور به نظر مي رسيد خيلي

ترسيده بوديد.به جز خسرو گلسرخي و كرامت دانشيان همه ترسيده بودند

و ديديد كه آخر كار، همه عذرخواهي كردند.اما دفاعيه شما غليظ تر از بقيه به نظر مي رسيد.

من كاري نكرده بودم اما روزنامه ها تيتر زدند كه «جمشيدي قرار بود تعليمات نظامي ببيند». من اگر كاري مي كردم، حتما ايستادگي هم مي كردم. خسرو گلسرخي متهم رديف ۱۰ بود اما ــان داد كه او را متهم رديف اول كردند. كرامت آنقدر مغرور نشدانشيان هم همين طور. آنها دوست داشتند از اين طريق صداي ــتم زندگي كنم. ــانند اما من عالقه داش ــود را به جهان برس خــته از آن، من در استراتژي هاي خودم، عقب نشيني را هم گذش

مثل حمله شگرد و روش و تاكتيك مي دانم.طبق نقشه قرار بود چه نقشي برعهده شما گذاشته شود؟

شكوه ميرزادگي به من گفت: راس ساعت ۲ سر قرار حاضر شو و از يك چريك فدايي خلق، اسلحه را بگير. قرار بود اسلحه را به شكوه تحويل بدهم تا او هم آن را به رضا عالمه زاده منتقل كند. زماني كه دستگير شدم، به توصيه شكوه، ۲۴ ساعت حرف نزدم اما در اين ميان ساواك به منزلم ريخت و چند فشنگ در خانه ام پيدا كرد. من همخانه اي داشتم به نام ساالر افراشته كه برادرزاده افراشته شاعر بود و در عين حال پسرخاله خسرو گلسرخي. او را ــال ها از وقوع اين اتفاق هم گرفتند و بازجويي كردند. پس از سهنوز نمي دانم نقش من چه بود اما باز هم مي گويم كه اگر ما را

دستگير نكرده بودند، هيچ اتفاقي نمي افتاد.

ــهروند ــي از كلوپ ش وقتبا حبيب اهللا پيمان تماس ــتون را با او در ميان گرفتيم تا پرسش هميشگي اين سبگذاريم، پاسخش اما برايمان قابل پيش بيني بود. پيمان نيز همچون بسياري ديگر از روشنفكراني كه در ساليان اخير، سياست را محور فعاليت ها و نوشته هاي خود قرار داده اند، آرزوي ديدار و گفت وگو با «نلسون ماندال» رهبر مبارزات

آزاديخواهي و ضدنژادپرستي مردم آفريقا را دارد.چرا ماندال آقاي پيمان؟

تجربيات نلسون ماندال در مبارزه اي سخت و طوالني ــي عدم ــي، در عين وفادار ماندن به مش ــراي دموكراس بخشونت و توسل به مدارا از او شخصيتي كم نظير ساخته

است.در اين ديدار به دنبال چه دستاوردي خواهيد بود؟

ــايد بتواند پيام صلح در عين مقاومت نمونه ماندال، شــلطه را به تمام آزاديخواهان منتقل كند. ديدار با عليه سماندال هم به لحاظ كسب تجربه و هم به لحاظ سرايت آن

روح مداراگر، ديداري با آثاري ماندگار خواهد شد.ــان از وراي اين ديدار هدف بزرگتري نيز حبيب اهللا پيمدارد؛ هدفي كه خود اين چنين شرحش مي دهد: «چهره هايي مثل ماندال با محبوبيت هاي جهاني اي كه دارند، شايد بتوانند ــورهايي كه ارتباط و گفت وگوي نزديكي را ميان مردم كش

براي آزادي و عدالت مبارزه مي كنند ايجاد و نهادي را براي اعتراض به ظلم و دفاع از مظلومان ايجاد كنند.»پس نقش سازمان ملل متحد چه مي شود؟

ــكيل يك منظور من تشــه دولتي ــي و ن ــاد مردم نهــت. نهادي براي اين هدف اسبرآمده از مردم كشورهايي كه ــالش و مبارزه ــراي آزادي ت ب

مي كنند.سخن با حبيب اهللا پيمان ــد، سن اش كه به انتها مي رســا خنده ــيم. ب را از او مي پرســت مي گويد: «هر چقدر دوســد، ــدس مي زني ــد و ح داريــا، ــا ام ــرار م ــيد.» اص بنويســنهاد و توصيه پيمان را پيش

به دنبال دارد كه: «سن تقويمي اصال اهميت ندارد. شما روزنامه نگاران بايد سن فعاليت و توليد افراد را مالك قرار دهيد و معيارها را عوض كنيد. بهتر است معيار سنجش شما، سن خالقيت هاي هر روز باشد نه سن تقويمي آنها.» به اين ترتيب گپ و گفت كوتاه ما با حبيب اهللا پيمان پس

از شنيدن اين توصيه پايان مي يابد.

آخرين تصويري كه از مرعشي، سيدحسين سخنگوي حزب كارگزاران سازندگي در مناصب دولتي در ــته است حضور ۱۴ ماهه او به عنوان قاب خاطره ها نشســگري و معاون ــازمان ميراث فرهنگي و گردش رئيس س

سيدمحمد خاتمي است.ــت كه با دولت و پست ــي اگرچه سه سال اس مرعشــد ثابت كند كه ــي خداحافظي كرده ولي مي خواه دولتــت اما به سود ــووليت نداش مي توان در دولت نبود و مســور گام برداشت: «اگرچه مسووليت امكانات و قدرت كشاين را فراهم مي كند كه فرد ايده هاي خود را پيش ببرد اما االن مي خواهم به خودم اثبات كنم كه با نداشتن مسووليت

هم مي توان براي كشور ثمربخش بود.»ــه كارهاي ــد اين روزها ب ــه كه خود مي گوي او آنگونغيرانتفاعي و توسعه اي روي آورده است و تالش دارد كه

به طرح هاي توسعه اي كمك كند.پس منبع درآمد شما كجاست؟

منبع درآمد زندگي شخصي ام مقداري باغ پسته است ــيده است و زندگي ام را از همين باغ ها كه ارث به من رس

تامين مي كنم.

ــي كتاب هم مي خواند و اين روزها كتاب «۲۲ مرعشنخست وزير در ۳۷ سال» نوشته احمد سميعي را كه در

زمينه تاريخ معاصر ايران است مطالعه مي كند.آيا از كارهايتـان تاكنون

راضي بوده ايد؟بله از همه راضي بوده ام. اما استانداري كرمان چيز ديگري

بود و خيلي دوستش داشتم.چرا؟

ــدا بوديم ــان كدخ خودمــتيم و هر كاري كه مي خواس

انجام مي داديم.او اما ترجيح مي دهد ديگر به كار دولتي بازنگردد هر چند فورا ادامه مي دهد: «اگر اصرار

كنند حتما قبول مي كنم.»ــاله اگرچه از زندگي اش كامال راضي ــي ۴۹ س مرعشاست اما وقتي در برابر اين پرسش قرار مي گيرد كه اوضاع ــي مي كند تنها مي خندد و فعلي جامعه را چطور ارزياب

مي گويد: «عالي است! از اين بهتر نمي شود!»

در انتظار ديدار با ماندالآرزوی حبيب اهللا پيمان

در رويای کدخدايیتصويری از حسين مرعشی

UÝ—UÄ »öÖ

sN Ÿ—«“ t OH

روياهای يک روشنفکر

مشغوليت های يک تکنوکرات

Page 17: Shahrvand Emrouz 12

۲۲شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ كلوپ

U U¹u u fO «dvŽU− ÁËU ∫tLłdð

پايان يک اقتـراح بين المللی : ما در عصر ترس و دلواپسی زندگی مي کنيم. در همه جای دنيا، مردم از حمله تروريستی بعدی در هراسند و ما در اين ميان ــی و بمب گذاری انتحاری ــم به زنجيره بی پايان آدم رباي کم کــزای پرندگان، ــن روزها بايد آنفلوان ــادت مي کنيم. البته اي عسونامي و قاچاق مواد مربوط به سالح های اتمی را بر فهرست

مشکل: پيچيدگي زندگي انساني راه حل: وجود ندارد!

راهبرد

طوالنی هراس های بشری اضافه کنيم. ماه گذشته نشريه فارين پاليسی – وابسته به بنياد صلح کارنگی - از ۲۱ متفکر جهانی درخواست کرد که به اين سوال جواب دهند: «يک راه حل شما برای بهتر شدن اوضاع دنيا چيست؟» يکی جنگ عليه تروريسم ــت، ديگری ديکتاتور ها را و بعدی ها فقر يا را مشکل بشر دانس

ماالريا را و اکنون آخرين پاسخ به اين سوال کوچک اما دشوار.

جهان مانند گذشته با مشکالت فراوانی روبه رواست. از گرم شدن زمين گرفته تا تروريسم. چه بايد بکنيم؟ چگونه جان بی گناهان را نجات دهيم؟ خيلی ها خواسته اند برای بشريت کاری بکنند، اما بدبختانه بايد بپذيريم که هيچ تک راه حلی وجود ندارد. مشکالت پيچيده اند و راه حل ها حتما پيچيده تر.

ــر در دهه های اخير ناشی از بزرگ ترين موفقيت های بش

سياست هايی چندگانه بوده است؛ سياست ها و روندهايی ــد و در اين ميان هيچ مغز ــان رخ داده ان ــه اتفاقا همزم کــاده مي زنم. ــت. يک مثال س ــری در کار نبوده اس متفککاهش شديد رشد جمعيت در شمار زيادی از کشورهای فقير از دهه ۱۹۷۰ در نتيجه همزمانی چند مساله رخ داد: دسترسی بيشتر مردم به لوازم ضدبارداری، باالرفتن ميزان ــوادی زنان، افزايش قدرت اقتصادی آنها و گسترش باسهنجار های مدرنيته. حتی خوشبين ترين جمعيت شناسان

هم فکر چنين نتيجه ای را نمی کردند. بشر مانند گذشته با آزمون و خطا پيش مي رود، گاهی ــانس مي آورد و گاهی نه. نوادگان آدم چاره ای جز اين ش

ندارند.٭ استاد علوم سياسی در دانشگاه تورنتو

*Êu J¹œ d u¼ ”U uð

اين روزها دو كشور پهناور جهان، روسيه و چين، «توسعه ــه» را تجربه مي كنند. طبق تئوري هاي متعارف غربي آمرانــي ــته مدافع آن بودم - ليبرال دموكراس - كه من در گذشــمت شكوفايي ــور به س و اقتصاد بازار دو بال پرواز يك كشــاس اين تئوري، اگر چه كشورها ــمار مي آيند و بر اس به شتحت حاكميت استبداد هم مي توانند به سرعت توسعه يابند، اما سرانجام مردم خواستار مشاركت بيشتر در امور سياسي ــد و از سوي ديگر دولتمردان باالخره به يك نوع خواهند شاقتصاد بازار رضايت مي دهند. با اين حال روسيه تاكنون چين ــد سريع اقتصادي اش دنبال كرده و البته مسكو در را در رشــت جمهوري والديمير پوتين همچنان به طور دوران رياسپيوسته از استانداردهاي غربي ليبرال دموكراسي فاصله گرفته است. مساله اينجاست كه آيا راه روسيه نمايانگر مدلي پرثبات ــت؟ آيا مدل روسي – مانند مدل چيني – به ــعه اس از توس

الگوي سران ديگر كشورها مبدل خواهد شد؟

امروز با ديدار از مسكو يا سنت پترزبورگ انگار وارد دنياي كامال جديدي شده ايد، دنيايي كه نه فقط از عصر كمونيسم، ــفته ۹۰ هم دور شده است؛ مسكو اين روزها كه از دهه آشواقعا به يك شهر شلوغ اروپايي شباهت دارد. تقسيم ثروت ــبختانه ــيار ناموزون صورت مي گيرد، اما خوش هنوز هم بسبخش عظيمي از آن روانه جيب يك طبقه متوسط قدرتمند ــبت به دهه ۱۹۹۰ واقعا كاهش يافته شده و ميزان فقر نساست. در آن دهه با شنيدن كلمه مسكو تصوير غرب وحشي

در ذهن تداعي مي شد، اما حاال اينگونه نيست. ــته درگير يك كشورسازي ــيه در طول دهه گذش روســت. آنها انحصار دولت بر كالسيك قرن نوزدهمي شده اســتفاده از زور را از نو برقرار كرده اند، همان فاكتوري كه به اسقول ماكس وبر عنصري كليدي در تشكيل يك دولت – كشور ــود اينكه پوتين غول نفتي يوكس را دوباره ملي بود. با وجكرده، ميخائيل خودروفسكي مدير آن را به زندان انداخته و با خشونت، شركت هاي شل و بريتيش پتروليوم را از حوزه هاي ــي بيرون كرده است، اين روزها ــود روس نفتي و گازي پرسسيل سرمايه گذاري مستقيم خارجي روانه كشورش مي شود. به نظر مي رسد مديران شركت هاي عظيم چندمليتي نظير

كوكاكوال يا جنرال موتورز به اين نتيجه رسيده اند كه اوضاع ــت كم به اندازه چين خراب ــيه دس حقوق مالكيت در روسنيست و مي شود ريسك سرمايه گذاري هاي صدها ميليون ــال زياد قاتالن ــان خريد. با اينكه به احتم ــه ج دالري را بروزنامه نگار شجاع آنا پوليتكوسكايا هيچ گاه به چنگال عدالت سپرده نخواهند شد، بخش بازرگاني بيش از گذشته با محيط حقوقي قابل پيش بيني روبه رو مي شود. دولت حاال مي تواند ضمن جمع آوري ماليات، بودجه را متوازن كند و حتي براي

روز مبادا از درآمدهاي نفت و گاز پول كنار بگذارد. به همراه اين شكوفايي، حس فزاينده نظم عمومي وجود ــت خارجي به اين نتيجه رسيده اند دارد و روس ها در سياســا دفاع كنند. ــر آمريكا و اروپ ــد از خود در براب ــه مي توانن كپس شگفت انگيز نيست كه در آخرين نظرسنجي ها ميزان ــت؛ بسيار ــيده اس همراهي مردم با پوتين به ۷۰ درصد رس

بيشتر از همتايانش در واشنگتن يا توكيو.تنها مشكل اين است كه كشوري كه روس ها اين روزها در حال ساختنش هستند كشوري قرن بيست و يكمي نيست. ــي روسيه مدلي پيوندي است كه حتي از اقمار مدل سياسسابق اتحاد جماهير شوروي نظير لهستان و مجارستان هم كمتر دموكراتيك به نظر مي رسد. با اينكه پوتين با راي باالي ــته اي از احزاب ــده، دولت او دس مردم در انتخابات پيروز شسياسي وفادار را در پارلمان تربيت كرده و توانسته مخالفان ــد. كرملين تعداد زيادي از ــدي را از قوه مقننه حذف كن جسازمان هاي غيردولتي را تعطيل كرده است. دولت حتي به ــيه قرارگرفته اي چون «جبهه سازمان هاي مخالف در حاشــپاروف هم اجازه برگزاري تظاهرات مدني متحد» گري كاس

صلح آميز را نمي دهد. ــيه در حال حاضر باز هم دموكراتيك تر با اين حال روســت. برخالف رهبري كمونيست چين، پوتين با از چين اســاد مارس آينده به ــده و به احتمال زي راي مردم انتخاب شــين نفع رييس جمهوري انتخابي بعدي – و البته يك جانشمسلما دست نشانده - كنار مي رود. روس ها به اندازه چيني ها ــور نمي كنند و به زندان نمي اندازند. پس مخالفان را سانسچرا غرب بيشتر منتقد روسيه است تا چين؟ و چرا از صعود

روسيه تا اين حد مي ترسد؟

ــود دارد؛ اوال اينكه ــاله داليل مختلفي وج براي اين مس

عده اي فكر مي كنند روسيه در حال حاضر نه تنها نمايانگر ــي نيست، كه در راه استبداد كامل و يك مدل باثبات سياسيك اقتصاد كامال ملي شده قدم بر مي دارد. روسيه نمي تواند ــك قدرت ــي اش به عنوان ي ــراث تاريخ ــادگي از مي به سامپراتوري خالصي يابد و حقيقتا آنها هيچ گاه جاه طلبي هاي

بين المللي شان را انكار نكرده اند. ــت خارجي علني ــل دوم بدگماني غرب، سياس دليــت. سياستمداران روسيه به شدت و زمخت كرملين اســا دوران ــد. از ديد آنه ــه ۱۹۹۰ بدبين ان ــبت به ده نســي كه سال هاي ــين، نه عصر شكوفايي دموكراس يلتستحقيرآميز ضعف بود. آنها ايمان دارند كه آمريكا و ناتو در ــيه تا آنجا كه توانسته اند هر امتياز دوران درماندگي روسسياسي و اقتصادي را كه مي شده از كرملين گرفته اند. از ديد روس ها غرب از دموكراسي به عنوان اسلحه استفاده كرده و با به راه انداختن انقالب هاي مخملين در گرجستان ــرزده وارد منطقه نفوذ تاريخي روسيه شده و اوكراين ساست. حاال روسيه دوباره قدرتمند است و غرب ناخشنود. ــت كه مي تواند از منافع روسيه اين بار مواجهه و زور اس

محافظت كند. داليل ديگري هم براي محتاط بودن وجود دارد. به نظر مي رسد روسيه تالش مي كند از لحاظ فرهنگي هم به عنوان يك امپراتوري تازه تجديد ساختار كند. مردم روسيه امروز در ــم عالقه مند شده اند: آنها به حال به عصر پيش از كمونيسقصر هاي تزاري مي روند و در صف مي ايستند تا كليساهاي ــا كنند. روس ها البته ــده را تماش ارتدوكس تازه بازسازي شــان اختالف نظر دارند. شماري با هنوز در مورد هويت ملي شايده ساموئل هانتينگتون موافق اند كه روسيه نمايانگر تمدني ــت و عده ديگر نمي توانند ريشه هاي جدا از غرب يا آسياســيه را ناديده بگيرند. با اين حال ترديدي نيست اروپايي روســايد آنها در روس هاي معاصر ثروت مي خواهند و امنيت؛ شروياي بازپس گيري افتخارات بين المللي گذشته باشند، اما آيا

حاضرند بهاي آن را پرداخت كنند؟ــيه پوتين عصباني است، چون معشوقه اي غرب از روســه ۹۰ اميدوار بودند كه ــا تصورش مي كند. آنها در ده بي وفروسيه به سرعت به يك ليبرال دموكراسي بالغ تبديل شود ــي كه اوضاع طور ديگري پيش رفت حس كردند كه و زمانــت كه روسيه كامال ــت. درست اس ــده اس به آنها خيانت شــيه كامال ديكتاتوري هم ــك ظهور نكرد، اما روس دموكراتياجتناب ناپذير نيست. در روسيه پوتين هم مردم تصميم آخر

را مي گيرند. منبع: يوميوری شيمبون

توسعه آمرانه: مدل روسي و مدل چيني

Page 18: Shahrvand Emrouz 12

اقتصاداقتصادشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ۲۴ بازخوانی پرونده ترحيم کابينه ۲۶ چرخه پنجم ۲۷ گفت و گو با مهرداد بذرپاش۳۱ انقالب بانکی احمدی نژاد ۳۲ گفت و گو با محمدحسين عادلی ۳۴ دو ايده، دو فرمان

Èd¹“

Ë ÂU¼

— ∫f

ترکساختمان سنگی

جناب آقاي دكتر احمدي نژادرياست محترم جمهوري اسالمي ايران

سالم عليكماحترامـا همانطور كه اسـتحضار داريـد در طول عمر دولت نهم اينجانب و گـروه مديريتي حاكم بر وزارت صنايع و معادن سـعي خـود را تمام و كمال نموده است تا با نگرشـي كامل به اسناد باال دستي نظام نظير سند چشـم انداز ۲۰ ساله نظام جمهوري اسالمي، ابالغيه هاي مقام معظم رهبري در خصوص سياسـت هاي كلي اصل ۴۴ و همچنين برنامه كاري عدالت محورانه دولت نهم، هدف در نظر گرفته شده در بخـش صنعت و معـدن را محقق نمايـد. در اين ميان وجود بعضي از مغايرت ها در هدف گذاري هاي ميان مدت و مقطعي عمال موجب عدم استفاده از توان كامل بخش صنعت و معدن كشور در توسعه اقتصادي كشور شده است. اصرار بر تثبيت نرخ بعضي از اقالم صنعتي نظير سيمان، شـكر، لبنيات، خوردو، لوازم خانگـي و... به رغم افزايش كليه عوامل هزينه تمام شـده محصول، عدم توان وزارت نيرو و وزارت نفت در تخصيص آب و برق صنعتي به صنعتگران ( كه در سـال جاري به حدود هشـت هزار مگاوات در برق و حداقل پنجاه ميليون متر مكعب آب صنعتي و بيست ميليون متر مكعب گاز طبيعي در سال خواهد رسيد) از عدم سرمايه گذاري مورد نياز توسعه اي كشور در اين بخش بوده است، عدم تخصيص كافي اعتبارات ريالي و ارزي بانكي مورد نياز بخش صنعت و معدن، عدم هماهنگي سياست هاي تجاري با سياست هاي توليـدي، دخالت اجرايي بعضي از سـتادهي ايجاد شده (نظير ستاد تبصره ۱۳) در وظايف تعريف شده وزارت صنايع و معادن و عواملي ديگر همه مواردي مي باشند كه بر اين موضوع تاثير داشته اند. اينجانب در طول دو سال گذشته ضمن ارايه لوايح و مصوبات و نيـز تدويـن اسـتراتژي ها و طرح هـاي جامع در خصوص حل مسايل و مشكالت كوتاه مدت و ميان مـدت و همچنين دراز مـدت بخش صنعت و معدن كشور، مداوما نظرات خود را در خصوص حل مسايل فوق الذكر به حضرتعالي عرض مي نمودم. اكنون و در مقطع فعلي و با توجه به اينكه به نظر مي آيد بعضي از نقطه نظرات اينجانب به انـدازه كافي مورد توجه قرار نمي گيرد و همچنين با توجه به اصرار به بعضي تغييرات، در ساختار ستادي و بنگاهي وزارت صنايع و معادن كه به نظر اينجانب به مشكالت مديريتي در بخش صنعت و معدن دامن خواهد زد، بدين وسـيله استعفاي خود را از وزارت صنايع و معادن تقديم آن برادر بزرگور مي كنم تا با فراغ بال نسبت به انتخاب

مديريتي همسوتر با نظرات جنابعالي اقدام فرماييد.در پايان از حسن توجهي كه در اين مدت به برادر كوچكتر خود داشته ايد تشكر و قدرداني مي كنم و آرزوي موفقيت هر چه تمامتر براي آن برادر عزيز و

دولت نهم را دارم.با تشكر عليرضا طهماسبي / ۱۴ مرداد ۱۳۸۶

کابينه باز هم ترميم شد

Page 19: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

Á«uš sÞË ÁdÞUš

۲۴ صنعت

ترک ساختمان سنگیــبی از وزارت صنايع و معادن با رفتن عليرضا طهماسکفه ترازو به سمت ياران محمدرضا باهنر سنگين ترشد. ــان حرکت در درمقابل برای احمد توکلی اين تغيير بسمسير ديگراست. اگرچه توکلی هنوز نمايندگان ديگری ــايد در کابينه نهم دارد اما رفتن وزير صنايع و معادن شــد. وزارتخانه اي که در ــادالت او را در آينده برهم بزن معــاله (پس از ادغام) خود اينک در آستانه تحولی عمر ۷ سديگر است. اگر اسحاق جهانگيری وزير سيرجانی کابينه ــت بر زير و بم اين وزارتخانه مسلط شود و خاتمي توانســتين بار در تاريخ کشور اقدامات مثبتی به نام برای نخسخود به ثبت برساند،امروز ديگر از آن همه برنامه های رو به جلو خبری نيست. حتی وزير کابينه نهم هم ديگر قادر نخواهد بود برای دولتی که نماينده او بوده عددسازی کند و آنچه را که بر اساس اهداف برنامه چهارم قرار بود اتفاق ــاند. عليرضا طهماسبی بيفتد در لفافه آمار و ارقام بپوشــت. ورود او به کابينه به باور ــاله شيرازی االصل اس ۴۶ سنزديکانش بسيار اتفاقی انجام شد. او که تا پيش از پيروزی محمود احمدی نژاد به رياست جمهوری ايران در اتاقکی ۱۲ متری در مرکز پژوهش های مجلس مشغول بررسی قرارداد پرسروصدا و جنجالی ال-۹۰ بود شايد هرگز گمان ــه روزی بر صندلی طبقه ۱۲ وزارت صنايع و نمي کرد کمعادن سكنی گزيند و به عملکرد پيشينيان خود خرده ــه چرا تنها به توليد خوردو بها دادند و از صنايع بگيرد،کديگر غافل شدند. اما او به مدد حمايت بی چون و چرای مجلس و البته دوستی با احمد توکلی به زودی از مشاورت معاون برنامه ريزی وزير صنايع و معادن(اسحاق جهانگيری)

ناگهان وزير اين وزارتخانه شد. از صاشيراز تا بهارستان

صنايع الکترونيکی در منطقه ويژه الکترونيکی شيراز موفق ترين دوران مديريت عليرضا طهماسبی محسوب مي شود. هر چند در سوابقش به مديريت چندين پروژه صنعتی در سپاه و جهاد سازندگی هم اشاره کرده است اما مديريت چندين پروژه در زمينه مخابرات با توجه به پيشينه تحصيلی وی که دکترای مهندسی مکانيک از ــادا بوده او را در اين زمينه صاحب تبحر کرده الوال کاناست. اما بخت او بلندتر از چند پروژه کوچک در منطقه ــيراز بود. شايد اگر سابقه دوستی با ويژه الکترونيک شــد در اين منطقه به ــد توکلی نبود او همچنان باي احمــطح مشغول مي شد اما مديريت پروژه هايی در اين ســت. ــکيل مجلس هفتم ورق زندگی او نيز برگش با تشــت مرکز پژوهش های با انتخاب احمد توکلی به رياســد و تيز حميدرضا ــا انتقادات تن ــس و همزمان ب مجلــابقه دوستی و قرابت با کاتوزيان، نماينده تهران که ســبی به همراه داشت، احمد توکلی را همچون طهماستوکلی را برآن داشت تا ضمن دعوت از طهماسبی برای آمدن به مرکز پژوهش ها و پذيرش رياست کميسيون ــن دو را همکار نزديک يکديگر ــی اين مرکز اي زيربنايگرداند. اگرچه اين همکاری در مقطعی از حرکت بازماند.

ــت زمانی بزرگ ترين قرارداد حميدرضا کاتوزيان درســرمايه گذاری خارجی در بخش خودروسازی جذب ســال از عمر ــوال مي برد که هنوز يک س ــران را زير س ايــتم باقی مانده بود؛ قراردادی که برای توليد دولت هش۷۰۰ هزار دستگاه خودرو بين دو شرکت خودروسازی ــايپا و شرکت خودروسازی رنو فرانسه ايران خودرو و سمنعقد شده بود و مطابق با قرارداد اين شرکت ملزم به سرمايه ۳۰۰ ميليون يورويی در اين دو شرکت مي کرد. قرارداد هنوز بسته نشده بود که کاتوزيان که خود تجربه ــرکت های خودروسازی را در سوابق خود فعاليت در شداشت، دامنه اعتراضات خود را به خبرگزاری ها کشاند. ــن اعتراض ها تا بدان جا پيش رفت که چندين نوبت ايپياپی وزيروقت (اسحاق جهانگيری) و معاونانش (رضا ويسه، رئيس سازمان گسترش و نوسازی صنايع و احمد دوست حسينی معاون توليد) به مجلس فراخوانده شوند ــرانجام مجلس تصميم گرفت تا قرارداد ال-۹۰ را و سجهت بررسی بيشتر به مرکز پژوهش های مجلس بسپارد و اينگونه بود که دست سرنوشت عليرضا طهماسبی را به رويارويی با وزير دولت هشتم کشاند. اگرچه او به واسطه شيرازی بودن همچنان با محمد جعفر اسالمي، معاون برنامه ريزی وزير صنايع و معادن در ارتباط بود و به نوعی ــم در رفت و آمد، اما پروژه ــا وزارت صنايع و معادن ه بال-۹۰ طهماسبی را در مقابل وزير دولت هشتم قرارداده بود. همکاری عليرضا طهماسبی و حميدرضا کاتوزيان در اين پروژه به اصالحات اين قرارداد منجر شد و برگزاری کنفرانس مشترک مطبوعاتی در اين راستا طهماسبی

گوشه نشين را وارد گود خبری کرد. مشاوری در قامت يک وزير

ــده هرگز نتوانست پروژه ال -۹۰ با اصالحات انجام شنظر منعقدکنندگان اين قرارداد را تامين کند و دو طرف با نارضايتی تن به آنچه مجلس پيشنهاد داده بوده دادند ــرارداد ديگر ــل دو اصالح گر اين ق ــی که در مقاب در حالراضی شده بودند. چه کاتوزيان از اين اعتراض ها سربلند ــی ــته بود حرف خود را به کرس بيرون آمده بود و توانسعمل بنشاند واز سوی ديگر عليرضا طهماسبی به فردی موردتاييد برای احمد توکلی تبديل شده بود. هرچند که او نمي دانست دست سرنوشت موجب خواهد شد که روزی ــود به اجرا بگذارد. با پيروزی اصالحات اين قرارداد را خمحمود احمدی نژاد در انتخابات ۳ تير ۱۳۸۴ اينک نوبت تشکيل دولت بود. مشاوره با مجلس و رايزنی های دو وزنه ــی احمد توکلی و محمدرضا باهنر قرعه را به نام آن يعنــکيل دولت ــبی رقم زد. در هياهوی تش عليرضا طهماساگرچه چندين بار از همکار او يعنی حميدرضا کاتوزيان ــنهادی از سوی برخی از نمايندگان به عنوان گزينه پيشبه عنوان وزير نام برده شد اما در نهايت اين احمد توکلی ــت صحنه حمايت و هدايت مي کرد، بود که وی را از پشتا رای اعتماد را آن هم بدون هيچ مخالفتی از«بهارستان» ــب کند و يکراست راهی خيابان سميه و ساختمان کس

معروف «سنگ» وزارت صنايع و معادن شود. اگرچه او در برنامه هايش تشکيل خوشه های صنعتی،حمايت از صنايع ــود اما محور اين اهداف ــک را مورد تاکيد قراداده ب کوچــبی ــت. از طهماس اغلب بر حول برنامه چهارم قرار داشــد که وعده ۴ ــر ش نقل قول معروفی نيز آن روزها منتشميليون شغل را مطرح کرد. اگرچه او به سرعت اين خبر را تکذيب کرد و خبرنگاری که آن را منتشرساخت، را به بيسوادی محکوم کرد طهماسبی آن روزها يک گام فراتر هم نهاد و هنگام رای اعتماد به خبرنگاران گفت که فراتر ــرد. (۸۴/۵/۲۶ به نقل از ــه چهارم عمل خواهد ک از برنامخبرگزاری ها). او گفته بود: «سعی مي کنيم فراتر از اهداف ــم و در بخش صنعت به جهش برنامه چهارم عمل کنيبرسيم. » طهماسبی در واکنش به انتقاداتی که در رابطه با سوابق مديريتی و اجرايی او آن روزها مطرح مي شد، گفته ــزار نيرو و ۱۰۰ ميليارد تومان بودجه بود:« بيش از ۴ ه

در دست داشته ام.» او هنگام اخذ رای اعتماد وعده داد که طی چهار سال آينده کشور را در شاخص رقابت صنعتی از رتبه ۱۳۹ به ــاند و نبود يک سياست پايدار و مدرن در ۶۰ خواهد رسبخش صنعت را جبران خواهد کرد. او از ديگر برنامه هايش را گسترش عادالنه سرمايه گذاری های توليدی، صنعتی و ــال از دوره معدن ذکر کرده بود در حالی که پس از دو س

وزارتش، هرگز آمار دقيقی از رشد صنعتی اعالم نشد. تحوالت در وزارتخانه

با استقرار بر وزارت صنايع و معادن اينک برآن شد تا در نخستين گام همفکران خود را به عنوان همکار برگزيند. ــت که ــرد که وزير وزارتخانه اي اس ــايد او گمان مي ک شمي تواند راسا تصميم بگيرد در حالی که حتی در تغييرات ــبی هيچ کدام از ــده او، هرگز تنها نبود. طهماس انجام شمديرانش را بدون سفارش منصوب نکرد. به نسبت تغييراتی که در کل دولت اتفاق افتاد وزارت صنايع و معادن همگام و شايد کمي پيشتازتر بود. اما تغييرات او هرگز به دروازه ــيد. وزير تغيير کرد در حالی که دو خودروسازی ها نرس

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۱۱

Page 20: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ صنعت۲۵مدير مجموعه خودروسازی ها يعنی ايران خودرو و سايپا ــتقرند. طهماسبی در بدو ورود هنوز بر مناصب خود مســين ــه و انتقاد خود را روانه همتای پيش مهم ترين حملــت که در گذشته «بخش هايي از وزارت صنايع خود داشــتر به بحث خودرو در دوره های پيش مغفول مانده و بيش

و فوالد توجه شده است در حالی که کل صنعت مملکت پتانسيل استفاده را دارد». اما او نيز ناگريز شد در هزارتوی مشکالت خودروسازی ها بماند و مهمتر از آن مامور اجرای ــرده بود و اينک ــود او را اصالح ک ــود که خ قراردادی شــای اين قرارداد به قيمت ۷ به رغم وعده فروش خودروهميليون تومان،بايد اين توليدات را با ۱۲ ميليون تومان به متقاضيان واگذارمي کرد. طهماسبی برای مهم ترين اقدامي که در وزارتخانه صنايع و معادن انجام شده بود و آن تهيه استراتژی توسعه صنعتی با هزاران ساعت کار کارشناسی پژوهشگران بهترين دانشگاه کشور (يعنی صنعتی شريف) هم برنامه تغيير و تحول داشت. او اين سند را به باد انتقاد ــتراتژی از نو بنا شود. هرچند ــتور داد تا اس گرفت و دســد نيز هرگز راه به اجرا ــتور» وی تدوين ش آنچه با «دسنيافت. همراهی با کابينه مسافر دولت در سفرهای استانی ــبی را برای اجرای طرح های کوچک و زودبازده طهماسمصمم تر ساخت. اما معطل ماندن پروژه هايی که بسياری از آنها به رغم طی مراحل تاييد فنی از بانک ها برای دريافت ــد تا رکودی ــاب ذخيره ارزی بودند،موجب ش وام از حســرمايه گذاری صنعت و معدن در دوران قابل توجه در ســاخص صنعت او به وقوع بپيوندد. در کنار اين موضوع شــال ۸۳ به ۴/۵ درصد در سال ۸۵ و معدن از ۸ درصد ســيد. چنين رويه اي آينده اين بخش را برای صاحبان رســاخت. چه از يک سو تغييرات مداوم در صنايع مبهم سقوانين و مقرارت مربوط به تعرفه واردات و از سوی ديگر معطل ماندن سرمايه گذاری در بخش های مختلف سبب ــود. با اين ــت و معدن دچار رکود ش ــد تا بخش صنع شوجود طهماسبی به مناسبت های مختلف چهره مناسبی ازصنعت و معدن با آمار و ارقام به نمايش مي گذاشت. اما هيچ کدام از آمار ها مالک علمي مشخصی نداشت. در کنار اين اقدامات نبايد تصميم جنجالی افزايش تعرفه واردات گوشی تلفن همراه و دعوت از سرمايه گذاران خارجی برای ــاخت گوشی همراه، آن هم در محل کار قبلی خود را س

از ياد برد. خودورسازان؛ مشکلی که الينحل ماند

ــاش را بايد يکی از اتفاقات مهم در ورود مهرداد بذرپــبی بدانيم. چه ورود او دوران مديريتی عليرضا طهماســنهادی که برای ادغام شرکت های خودروسازی از و پيشسوی او مطرح شد زمينه ساز تغييراتی شد که طهماسبی ــنيدن آن نبود. طهماسبی بارها در مقابل اين را تاب شــنهاد جويا ــر وی را در خصوص اين پيش ــوال که نظ ســتر موکول مي کرد. در ــد موضوع را به بررسی بيش مي شآخرين کنفرانس مطبوعاتی، او که در روز صنعت و معدن ــن بخش در حضور ــد، او چهره اي مثبت از اي ــزار ش برگــيم کرد و سپس در مقابل فشار هايی رئيس جمهور ترســت در کارش تعبير ــی ها از آن به دخال که اينک مجلســيد. او که از ــای وزارت را به لقايش بخش ــد، عط مي کنناستعفای قريب الوقوع خود در کميسيون صنايع و معادن مجلس پيشتر خبر داده بود، اينک يک هفته اي است که از ساختمان «سنگ» رفته است. طهماسبی شايد برای انجام تصميمات بزرگ چون تغيير مديران خودروسازی ها هنوز

هم بايد مدارا مي کرد؛اگر مي خواست وزير بماند.

استعفاي وزير صنايع و معادن ــت ــم معارفه سرپرس و مراســه در حالي طي اين وزارتخانــته صورت گرفت هفته گذشــدگان مجلس در ــه نماين كــر مي برند و ــالت به س تعطيمجلس هنوز پس از گذشت يك هفته از استعفاي دو وزير ــي نشان نفت و صنايع و معادن در اين خصوص واكنشنداده است. نكته جالب اينكه دولت ظاهرا به اين نتيجه رسيده تا در زمان تعطيلي نمايندگان، اقدامات انقالبي (به قول رئيس جمهور) انجام دهد كه سهميه بندي بنزين و ــتعفای (بركناري) وزارت نفت و صنايع و معادن مويد اساين مطلب است. سيدحسين هاشمي، رئيس كميسيون ــوراي اسالمي در گفت وگو با صنايع و معادن مجلس شــهروند امروز مي گويد: «تغييرات كابينه وقتي رخ داد شــه در تعطيالت بوديم اما از امروز اين قضايا را پيگيري ك

مي كنيم.»

ارزيابی شما از عملکرد آقاي طهماسبي چيست؟آقاي طهماسبي در كنار ويژگي هاي خوب خود عيوبي داشت كه در نهايت اين عيوب باعث شد تا از سمت خود كناره گيري كند.ايشان از هوش سرشاري برخوردار بودند به همين دليل اطالعات زيادي را به ذهن خود مي سپرد اما نمي توانست از اين اطالعات به جمع بندي برسد. وي هيچ گاه طي اين دو سال با بدنه خود ارتباطي برقرار نكرد؛ ــده بودند. بدنه اي كه افرادش تحت نظر وي انتخاب شحتي معاونيني كه توسط خود ايشان انتخاب شده بودند هميشه از وي در محافل خصوصي گاليه مي كردند. آنها ــردن ندارند و ــش فكري براي كار ك ــد كه آرام مي گفتنبديهي است با استرس كار كردن سودي به همراه نخواهد داشت. آقاي طهماسبي بايد اين موضوع را درك مي كرد كه اگر مجموعه تحت نظارتش يا دچار مشكل شود يا به موفقيتي دست يابد، در نهايت ناکامی يا كاميابي شخص وزير را به همراه دارد اما ايشان به اين موضوع پي نبردند. او به مطبوعات بسيار حساس بود و به هر نكته كوچكي عكس العمل نشان مي داد. به همين خاطر بارها دوستانه ــيت نداشته اين نوع رفتار را به او گفتم تا اينقدر حساسباشد. ايشان حتي به برخي از مصاحبه هاي معاونينش نيز

اعتراض مي كرد.مجلـس چه ديدي نسـبت بـه عليرضا طهماسـبي

داشت؟ــان بر وزارت صنايع و ــال تصدي ايش طي مدت ۲ ســش از سوي نمايندگان مجلس معادن بيش از ۶۰ پرســه در نوع خود ــيد ك ــيون صنايع و معادن رس به كميسبي سابقه بود. اين پرسش ها وقت بسيار زيادي از اعضاي كميسيون گرفت به طوري كه برخي از اعضا معتقد بودند اين حجم پرسش غيرعادي است و كميسيون نمي تواند تمام وقت خود را صرف اين پرسش ها كند. اين موضوع را نيز دوستانه به وي متذكر شديم اما ايشان روند كارشان را

تغيير نداد و به اين تذكرها توجه نكرد. از طرفي هم ايشان بر سر برخي مسائل پافشاري غيرمنطقي داشتند مانند همين قضيه موبايل. من بارها به وي گفتم كه نبايد سراغ توليد گوشي تلفن همراه برويم، اما ديديد كه با پافشاري

كه صورت گرفت چه اتفاقي رخ داد.رفتن آقاي طهماسبي را استعفا مي دانيد يا بركناري؟

بحث بركناري آقاي طهماسبي از سال گذشته چندين ــايع بود اما به مرحله اجرا نرسيد تا اينكه سرانجام بار شــتعفا داد. اگر وي تحت فشار استعفا داده بايد خود او اسخود آقاي احمدي نژاد به اين پرسش پاسخ دهد كه چرا در آستانه تدوين بودجه ۸۷ بركنار شده است؛ آن هم وزير وزارتي همچون صنايع و معادن كه يكي از وزارتخانه هاي

كليدي است.آيا حركتي معنادار از سـوي آقاي احمدي نژاد شروع نشده، با توجه به اينكه دو وزارتخانه نفت و صنايع از

پول سازترين وزارتخانه هاي كشورند؟ــاني به عنوان وزير بايد منتظر ماند و ديد كه چه كســه مجلس معرفي ــن دو وزارتخانه ب ــنهادي براي اي پيشــود. اگر افراد معرفي شده، قوي و در قد و قواره اين مي شــند اين حرف شما نادرست است اما اگر دو وزارتخانه باشافرادي كه معرفي مي شوند ضعيف و فاقد صالحيت هاي ــوان در خصوص معناي ــند آن موقع مي ت موردنظر باش

بركناري اين دو وزير به بحث پرداخت.چه مشخصاتي مدنظر مجلس است؟

ــيون صنايع و معادن كه خود را مدافع براي كميستوليد در كشور مي داند اين مهم است كه فرد پيشنهادي، وزارت را بشناسد و ترجيحا اين فرد از دل وزارت صنايع و معادن انتخاب شود تا با توجه به فرصت باقيمانده وزير جديد صنايع و معادن فردي آشنا به امور باشد نه اينكه فردي انتخاب شود كه تازه بخواهد به امور آشنايي پيدا كند. از طرفي هم ديد اعضاي كميسيون اين است كه منهاي وزير، از توليد دفاع كنند چرا كه اگر توليد رونق ــطح تورم پايين مي آيد. بگيرد ثروت ايجاد مي كند و سوزير جديد بايد رشد بخش صنعت و معدن را به عددي ــاند؛ كاري كه آقاي طهماسبي نتوانست دورقمي برس

انجام دهد.آقـاي داوودي در مراسـم معارفه سرپرسـت وزارت صنايع و معادن رشد بخش صنعت و معدن را ۸ درصد عنوان كرده است. اين در حالي است كه بانك مركزي اين رشد را ۴/۵ درصد اعالم كرده است. اين تناقض را

چگونه ارزيابي مي كنيد؟آنچه مشخص است اينكه بانك مركزي در اعالم آمارها ــتگي به دولت ها نداشته ــاخص هايش هيچ گاه وابس و شاست، اما اگر همين ۸ درصد را نيز درست فرض كنيم باز

هم حدود ۳/۲ درصد از سال ۸۳ عقب هستيم.آيا بر سرتعيين وزير آينده صنايع و معادن با دولت به

تعامل رسيده ايد؟ــيده ايم اما اين هنوز به تعاملي در اين خصوص نرساطمينان را مي دهم كه وزير آينده اگر قوي باشد از او دفاع

خواهيم كرد وگرنه مخالفت مي كنيم.

به تذکرها بی توجه بودœ«bNÐ U{dOKŽ

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۲۲

Page 21: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

ماجرای رشد ارزش افزوده صنعتــر شد، بانك مركزي رشد در معدود آمارهايي كه از عملكرد دولت نهم منتشارزش افزوده بخش صنعت و معدن در سال ۸۵ را نزديك به ۵ درصد اعالم كرد. رشد ۵ درصدي ارزش افزوده بخش صنعت براي وزرات صنايع و معادن ــان دهنده تنزل شديد اين بخش در مقايسه با گران آمد زيرا رقم مذكور نشعملكرد دولت گذشته بود. مسووالن وزرات صنايع در واكنش به اين رقم، بانك مركزي را داراي صالحيت براي اعالم آمار ندانستند و ارزيابي مركز آمار ايران را مورد قبول عنوان كردند. پس از اين موضع گيري، مركز آمار ايران يك هفته ــد ارزش افزوده بخش صنعت و معدن در حدود ۷ درصد بعد اعالم كرد رش

بوده است. اختالف آمار بانك مركزي و مركز آمار پاي پرويز داوودي، معاون اول رئيس جمهوري را براي تعيين تكليف اين موضوع به ميان آورد. در نهايت در يكي از روزهاي ابتدايي ارديبهشت سال جاري جلسه اي با حضور داوودي، مدد رئيس ــد. برآيند جلسه اين بود كه رشد ارزش افزوده در بخش ــكيل ش مركز آمار و ثقفي، معاون برنامه ريزي وزارت صنايع تشصنعت و معدن در سال ۸۵، ۷/۹ درصد تعيين شود؛ رقمي كه در روز معارفه سرپرست وزارت صنايع و معادن، معاون اول

رئيس جمهور با استناد به آن سعي كرد رقم اعالم شده از سوي بانك مركزي را نادرست جلوه دهد.

۲۶ صنعت

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۳۳

استعفاي خودخواسته عليرضا طهماسبي ابعاد پنهاني دارد كه هرچه از شوك اوليه آن دورتر مي شويم، زواياي ديگري از حدواندازه آن نمايان مي شود. عليرضا طهماسبي اين روزها گوشه عزلت گزيده است و كمتر به تماس هاي تلفني پاسخ مي دهد. او هرگونه اظهارنظر در مورد كناره گيري خود را به روزهاي آينده موكول مي كند. منابع نزديك به وزير مستعفي مي گويند: استعفانامه او دو هفته در اتاق رئيس جمهور مسكوت مانده و در اين مدت، احمدي نژاد چندبار با او صحبت كرده است تا او را از تصميم خويش منصرف سازد اما طهماسبي هربار، بر رفتن خويش اصرار ورزيده است. نزديكان طهماسبي از آينده كاري وزير مستعفي، اطالع دقيقي ندارند با اين حال ــتعفي صنايع ظاهرا اعضاي كابينه احمدي نژاد به وزير مسو معادن، چند پيشنهاد كاري داده اند. آن گونه كه نزديكان ــبي مي گويند، از او براي تصدي پست معاون كلي طهماسوزارت امور اقتصادي و دارايي دعوت به همكاري شده است، پستي كه به دنبال كناره گيري طهماسب مظاهري، همچنان ــتان طهماسبي ــت. با اين حال برخي دوس خالي مانده اســت بانك ــد، او يكي از گزينه هاي مطرح براي رياس مي گوين

مركزي ايران است. طهماسبي دو بار ديگر استعفا داده بود

مرد شيرازي كابينه محمود احمدي نژاد، از همان روزهاي ــت، با جنجال وارد كابينه شد و سرانجام با جنجال هم نخســي ــرون رفت. او مرد معترضي بود كه به حواش از كابينه بيــان مي داد. حاشيه گرايي خيلي وقت ها او را از متن عالقه نشدور مي كرد و او هميشه براي خود خوردن بهانه داشت يا بهانه دستش مي دادند. طهماسبي يك بار در تابستان و بار ديگر در پاييز سال ۱۳۸۵ سوداي خروج از كابينه در سر داشت اما هر دوبار، داوود دانش جعفري، او را از خواسته اش پشيمان كرد. بار اول بحث رفتنش از كابينه، شفاهي مطرح شد و طهماسبي ــور وزير اقتصاد، از اين گاليه كرد كه برنامه هايش در در حضــته هاي رئيس دولت، بايكوت مي شود.بار دوم او مقابل خواسحتي استعفانامه خود را نوشت اما باز هم با پا در مياني داوود دانش جعفري استعفانامه اش بايگاني شد. سرانجام مرد شيرازي دولت نهم استعفانامه خود را در تاريخ چهاردهم مردادماه به ــد كه دفتر رئيس جمهور تحويل داد تا چهارمين مردي باش

كابينه دولت اصول گرا را ترك كرده است. مصداق هاي اختالف نظر

نخستين اختالف نظرها، ميان عليرضا طهماسبي و نزديكان

محمود احمدي نژاد زماني آغاز شد كه فهرست ۷۰ نفره اي از ــتاد انتخاباتي رئيس جمهور منتخب، در جوانان فعال در سقالب «مشاوران جوان رئيس جمهور» به وزير صنايع و معادن سپرده شد. طهماسبي كه در انتخاب معاونان خود نيز تحت فشار قرار گرفته بود، از فهرست جوانان هوادار احمدي نژاد، به سردي استقبال كرد و در مقابل، به صورت گسترده، مديران ــين نكرد. امتناع سكاندار صنعت صنايع و معادن را خانه نشــور از معرفي مشاوران جوان رئيس جمهوري به و معدن كشهيات مديره شركت هاي صنعتي و معدني، هزينه زيادي براي عليرضا طهماسبي نداشت اما مقدمه اي شد براي اينكه او در ــررس جوانان جوياي نام اطراف رييس جمهور قرار گيرد، تي

جواناني كه بعدها برخالف ارداه او، به صنايع و معادن كشور راه يافتند. اندكي بعد عليرضا طهماسبي تصميم به تغيير مديران ــته پنهان او در ابتدا، با انتقاد از ــازي گرفت. خواس خودروسمنوچهر منطقي، مديرعامل ايران خودرو، علني شد اما منطقي دوستان زيادي در كابينه داشت، او وزير را مقهور روابط پنهان خود كرد و محكم تر از قبل برجاي خويش استوار ماند. وزير ــت احمدي نژاد كه حاميان قدرتمندي صنايع و معادن دولــت پس از مدتي، به ــون احمد توكلي در مجلس داش همچانتقاد از دوستان در ارائه طرح تثبيت قيمت ها پرداخت. او كه در بطن صنايع و معادن با واقعيت هاي اقتصاد كشور به خوبي آشنا شده بود، روزي در حضور احمدي نژاد پرده از اختالفاتي

ــت كه بر سر تثبيت قيمت ها ميان او و وزير بازرگاني برداشدرگرفته بود. طهماسبي در اين نشست به صراحت به انتقاد از سركوب بازار پرداخت و به گونه اي در حضور احمدي نژاد ــت به او تذكر دهد.عيان ــادل را حفظ نكرد تا رئيس دول تعشدن اختالف ديدگاه او با رئيس دولت تنها در طرح تثبيت قيمت ها ثابت نماند چه او در نحوه برداشت از حساب ذخيره ــت ارزي هم منتقد احمدي نژاد بود. اين انتقاد هم در نشســبي از تزريق ــد و طي آن، عليرضا طهماس ديگري عيان شــور انتقاد كرد. ــاب ذخيره ارزي به مصارف جاري كش حســي دولت نهم، در اعتراض به اقدامات اندكي بعد، مرد ناراضــر كار و امور اجتماعي در گرفتن عنان محمد جهرمي، وزيــع كوچك و زودبازده، گاليه پيش رئيس دولت برد اما صنايــه اي از اختيارات وزارت دست خالي بازگشت تا عمال گوش

متبوع خود را از دست رفته ببيند. بوي خوش رايحه خدمت

كار وزير شيرازي دولت احمدي نژاد زماني گره خورد كه نزديكان احمدي نژاد در گروه رايحه خوش خدمت انتخابات ــهر را به ديگران واگذار كردند و عرصه انتخابات ــوراي ش شــت خالي ترك كردند. در ميان آنها اميررضا ــهري را دس شواعظي آشتياني سوداي ورود به صنعت در سر داشت و عالقه ــرد. محمود احمدي نژاد خويش به رئيس جمهور منتقل كــبي مطرح كرد و به او امر كرد موضوع را با عليرضا طهماســازمان گسترش و نوسازي كه محمدمهدي مفيدي را از سصنايع بردارد تا واعظ آشتياني جايگزين وي شود. طهماسبي اما داليل زيادي مطرح كرد تا از زير بار دستور رئيس جمهور شانه خالي كند. اين موضوع بر احمدي نژاد گران آمد و اندكي ــدي مديريت يكي از ــرداد بذرپاش را براي تص ــد نام مه بعــازها مطرح كرد. اين بار عليرضا طهماسبي با اكراه خودروسدستور احمدي نژاد را پذيرفت اما كم كم سايه حضور گروهي

را بر سر خود احساس كرد كه آمدنشان پرهزينه بود.مهرداد بذرپاش، جوان تنومند هوادار احمدي نژاد سرانجام ــا آمدنش مقدمه اي بر ــازي آمد ت به ميان مديران خودروســه نزديكي زيادي با ــد. بذرپاش جوان ك آمدن ديگران باشــت، به جاي طرح مسايل احمدي نژاد و زعماي كابينه داشــميه، امور جاري به خيابان در ساختمان سنگي خيابان ســتور مي برد تا عليرضا طهماسبي احساس كند به چرخ پاسپنجم تبديل شده است. مهرداد بذرپاش، در پس پرده، قدرت ــعود زريبافان، اميررضا واعظ آشتياني صادق محصولي، مســمي را با خود همراه داشت تا مقدمات و مجتبي ثمره هاش

خانه تكاني در ساختمان سنگي را فراهم كرده باشد.

چرخ پنجم

t K−ð—u� Œd sOOFð

‘“—« b — ÁœËe « XFM�

»UOž —œ v³ÝULNÞ U{dOKŽ d³ « vKŽ ÊUOЫd× —«“Ë XÝdÄdÝb l¹UM�

œ«“¬ bL×

Page 22: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶صنعت ۲۷

ــفارش ويژه احمدي نژاد روزي كه مهرداد بذرپاش با ســه مديرعاملي ــت جمهوري ب ــاوري رياس ــمت مش از ســازي ايران منصوب شد از ــركت خودروس قديمي ترين شــبي و يارانش خبر ــختي براي عليرضا طهماس روزهاي سمي داد. با آمدن بذرپاش به پارس خودرو، خودرو مگان كه از مدت ها قبل به دستور طهماسبي ممنوع الورود شده بود ــيد تا آب سردي بر ــركت پارس خودرو به توليد رس در شپيكر وزير ريخته باشد. بذرپاش همچنين در اقدامي مستقل خودرو تندر ۹۰ را طي مراسمي جداگانه و بدون دعوت از ــووالن وزارت صنايع و معادن به مشتريان واگذار كرد. مسوي طي روزهاي اخير ايده ادغام شركت هاي خودروسازي ــور را با يكديگر ارائه كرده است در حالي كه اين ايده كشــياري در وزارت صنايع و معادن به خود ديده مخالفان بساست. اما با آمدن علي اكبر محرابيان كه ارتباط خوبي نيز با بذرپاش دارد اوضاع كامال به نفع مديرعامل پارس خودرو رقم خورده است تا اين ايده هر چه زودتر عملي شود. برخي از صاحب نظران معتقدند دو شركت سايپا و ايران خودرو تا پايان سال جاري در يكديگر ادغام و مديريت اين شركت

جديد به دست بذرپاش سپرده خواهد شد.

در مورد استعفاي آقاي طهماسبي چه ديدگاهي داريد؟ــاي رئيس جمهور ــان يا آق ــر مي كنم از خود ايش فك

بپرسيد بهتر باشد.در مورد نقشي كه شـما در استعفاي ايشان داشتيد

چطور؟چه نقشي؟

گفته مي شود شما وزير را ناديده مي گرفته ايد.قرار بود در مورد مسائل حاشيه اي صحبت نكنيم. كار

زمين مانده زياد داريم.دكتـر طهماسـبي مخالـف ايده شـما بـراي ادغام

خودروسازها بود؟خيلي ها واكنش نشان دادند. هر طرحي ممكن است ــد. من فكر مي كنم ضرورت مخالف و موافق داشته باشايجاب مي كند كه خودروسازهاي ايران ادغام شوند. حاال ممكن است خيلي ها موافق باشند و خيلي ها مخالف. در مورد اين موضوع زمينه بحث و تبادل نظر باز است و همه

مي توانند نظر خود را اعالم كنند.ايده ادغام از سال ها پيش مطرح شده است.

ــت است. اما خودتان شاهد هستيد كه خيلي ها درسبرداشت سياسي از آن مي كنند.

اما شما هم مديري سياسي هستيد.ــي دارند اما مهم اين است كه خيلي ها انديشه سياســي كاري نكنند. من خواهش مي كنم، ايده ادغام را سياس

سياسي نكنيد. ادغام ضرورتي گريزناپذير است.طي روزهاي گذشته ايده ادغام خودروسازها با يكديگر كه از طرف شما اعالم شده واكنش هاي گوناگوني را در

پي داشته است، داستان اين ايده از كجا آغاز شد؟به اعتقاد من با توجه به وضعيت كنوني صنعت خودرو در

جهان و سخت شدن شرايط رقابت خودروسازها با يكديگر، ــد. ادغام ــاره اي جز ادغام ندارن ــازهاي ايراني چ خودروسمديريت واحدي را به وجود خواهد آورد تا بتوان تصميمات بزرگ تري در صنعت خودرو گرفت چرا كه با شرايط موجود نمي توان اقدام موثري در صنعت خودرو انجام داد. از طرف ديگر ابهاماتي درباره حمايت از صنعت خودرو كشور وجود دارد كه توليد و برنامه ريزي خودروسازها را تحت تاثير خود قرار داده است به عنوان مثال همين تعرفه ها، هنوز مشخص نيست كه تعرفه واردات خودرو و قطعات آن طي سال هاي ــد بود. بنابراين با توجه به اين آينده به چه صورتي خواههمه ابهامات مي توان گفت ادغام شركت هاي خودروسازي

غيرقابل اجتناب است.بحث ادغام يك ايده اسـت يا اينكه طرحي نيز تهيه

شده است؟ــازها را آماده كرده ايم. هم اكنون طرح ادغام خودروسهشت مدل براي ادغام وجود دارد كه در دنيا تجربه شده است. يكي از اين مدل ها كه كم ترين خطر را براي صنعت خودرو ايران به همراه دارد بومي سازي شده و آماده ارايه

است. چرا تاكنون ارايه نشده است؟

در ابتدا ايده ادغام را با رسانه ها در ميان گذاشتيم كه با بازتاب اين مصاحبه باعث به وجود آمدن برخي مقاومت ها

در سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران شد.چرا مقاومت؟

به هر حال ادغام شرايط خاص خود را دارد و مقاومتي كه در اين خصوص صورت مي گيرد بيشتر به نوعي هراس ــبيه بود. اما با توجه به تغيير و ــازها ش از آينده خودروســطح وزارت صنايع و معادن تحوالت صورت گرفته در ســر ادغام خودروسازها مقاومتي مي توان گفت ديگر بر سصورت نخواهد گرفت به ويژه آنكه خود آقاي محرابيان با

طرح ادغام خودروسازها كامال موافق است.اگر ادغام انجام شـود شركتي كه به وجود مي آيد چه

نامي خواهد داشت؟اين موضوع بسته به توان مالي شركت ها دارد. بنابراين ــركتي كه توان خريد ديگري را داشته باشد برنده هر شــت. البته اين موضوع بحثي است كه در فازهاي ادغام اسبعدي تعريف شده و در طرح اوليه صحبتي از آن به ميان ــت اما مهم اين است كه با ادغام خودروسازها نيامده اســد. ــاي جهاني توليد خواهد ش ــي در مقياس ه محصولــايپا با ــركت ايران خودرو و س از طرفي هم با ادغام دو شيكديگر، خودروسازي كشور از مديريتي واحد بهره خواهد برد و ديگر خودروسازهاي داخلي به دنبال اين نيستند كه

هر كدام سهمي از بازار را به خود اختصاص دهند.از ديد شما ادغام چه مزايايي براي صنعت خودروسازي

خواهد داشت؟به نظر من اگر خودروسازي هاي بزرگ ايران بتوانند در كنار هم فعاليت كنند، مي توانند هزينه ها را كاهش دهند. ــاهد كاهش قيمت محصوالت هم خواهيم در نتيجه شبود. شركت بزرگي كه پس از اين ادغام، به وجود مي آيد، مي تواند حاشيه سود بااليي داشته باشد. ادغام خودروسازها مي تواند باعث حذف موازي كاري ها شود. ما در حال حاضر استراتژي مشخصي براي آينده خودروسازها نداريم. اما فكر ــم با توان باال و انرژي زيادي كه در آقاي محرابيان مي كنــازي وجود دارد، مي توانيم اميدوارانه به صنعت خودروســود اين وعده را داد كه ادغام نگاه كنيم. به هر حال مي ش

خودروسازها به نفع مردم تمام خواهد شد.

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۴۴

مهرداد بذرپاش: کار زمين مانده زياد داريمœ«bNÐ U{dOKŽ

ماموريت بذرپاشــايد محمود احمدي نژاد بسيار عالقه مند باشد تا شبذرپاش را به سمت وزير صنايع و معادن منصوب كند ــا خوب مي داند كه مجلس هفتم در اين مورد زير بار امنخواهد رفت. وي ماموريتي را براي بذرپاش در نظر گرفته كه طي روزهاي گذشته با اظهارنظر وي اين ماموريت تا حدودي افشا شده است. مديرعامل جوان پارس خودرو، ــته ادغام خودروسازهاي بزرگ كشور در روزهاي گذشــازنده، غيرقابل اجتناب و ضروري خوانده و را اقدامي سمعتقد است ادغام اين شركت ها با يكديگر زمينه رشد ــور را فراهم خواهد كرد. پيش بيني صنعت خودرو كشــت كه مطالعات ــان حاكي از آن اس برخي از كارشناســركت بزرگ سايپا و ايران خودرو انجام يافته ادغام دو شــر از صنعت و به زودي زنجيره ابتكارهاي دولت نهم ســركت واحد ــكيل يك ش خودرو درخواهد آورد تا با تشــازي عمال سازمان گسترش و نوسازي صنايع خودروسايران به سرنوشت سازمان مديريت تبديل و مديريت اين ــركت بزرگ نيز به دست بذرپاش سپرده خواهد شد شتا صنعت خودرو كشور از مديران تربيت يافته با سيستم ــان ــود. به اعتقاد اين كارشناس ــت نهم بهره مند ش دولهم اكنون افرادي از دانشگاه هاي علم و صنعت و شريف كه همفكر دولت نهم هستند به اين كارخانه ها فرا خوانده

شده اند تا تحت نظر بذرپاش تربيت يابند.

©XÝ

«—® v

IDM

dNÇu

M UÐ

uÖ Ë X

HÖ —œ

©é

Ç® ‘

UÄ—cÐ

œ«œd

N

Page 23: Shahrvand Emrouz 12

۲۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ انرژى

dOÄœdš vKŽ

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۵۵

ــايعات احتمال بركناري سيدكاظم وزيري هامانه از شــت و برخالف نظر ــت باالخره به واقعيت پيوس وزارت نفمعاون اجرايي رئيس جمهوري گمانه زني ها هرگز تخيل عده اي روزنامه نگار نبود. وزير نفت دولت نهم كه چهارمين گزينه پيشنهادي محمود احمدي نژاد به مجلس هفتم بود اقبال آن را نيافت كه تا پايان عمر دولت بر صنعت نفت،

گاز و پتروشيمي كشور حكمراني كند.وزير يزدي تبار نفت از همان آغاز كار، با بحث احتمال بركناري مواجه بود. امسال اين بحث ها در بدنه كارشناسي وزارتخانه باال گرفت. وزيري هامانه اما چاره اي نداشت جز آنكه شايعات و اخبار غيررسمي را تكذيب كند. شايد بتوان گفت كه تا پيش از دستور احمدي نژاد به ظن وزير نفت مساله كنار گذاشته شدنش بيش از آنكه موضوع فكري ــد، خواسته طيفي از مطبوعات منتقد رئيس دولت باشــتعفاي اجباري خود را ــت. تا جايي كه اس دولت بوده اس

پيشاپيش دست پخت رسانه ها ناميد. اختالف يا ناتواني در تحقق خواسته ها

علي سعيدلو، صادق محصولي و سيدمحسن تسلطي ــه گزينه هايي بودند كه ــيدكاظم وزيري هامان پيش از ساحمدي نژاد براي تصدي پست وزارت نفت از ميان فهرست

۲۶ نفره خود برگزيد و به صحن علني مجلس فرستاد.طوالني شدن انتخاب وزير نفت در كابينه نهم به شدت ــاس كرده موضوع اين وزارتخانه را در اذهان عمومي حســركت نفت و گاز پارس و ــود. اكبر تركان، مديرعامل ش بوزير دفاع دولت هاشمي رفسنجاني به صورت غيرمستقيم به رئيس جمهوري تازه به قدرت رسيده پيشنهاد مي كند كه با عذرخواهي از بيژن نامدارزنگنه، او را به وزارت نفت ــاله تصدي ــد. زنگنه در طول دوران هشت س دعوت كنــي از جناح هاي ــديد برخ ــورد انتقاد ش ــت م وزارت نفــيد حاكميت بود. در مجلس هفتم نيز كار به جايي رســص از وزارت نفت تحت اختيارش به ــه تحقيق و تفح كمنظور كشف تخلفات احتمالي جامه عمل پوشيد. وزير ــت دولت اصالحات در طول مبارزات انتخابات نهمين نفدوره رياست جمهوري از سوي حاميان احمدي نژاد مورد انتقاد قرار گرفت. از هر فرصتي استفاده شد تا اثبات شود كه در وزارت نفت دولت خاتمي مافيايي حاكم است و در ــوم تير ۱۳۸۴ و اعالم نهايت با پيروزي احمدي نژاد در ســوي رئيس جمهوري ــمي وجود چنين مافيايي از س رســيت اين وزارتخانه صدچندان مضاعف پيروز، بار حساســد. توقعي كه احمدي نژاد از وزارت نفت دولت خود به شــادي دولت را به يكي از ــود آورده بود اين نهاد اقتص وجــور بدل ــي كش مهم ترين مراكز توجه جناح هاي سياســت زمان و سكوت وزيري هامانه در قبال ساخت. با گذشتاييد وجود چنين باندي به نظر رسيد كه اختالفي ميان

وزير و رئيس جمهوري در جريان است.واقعيت آن است كه احمدي نژاد هرگز به ميل باطني ــت و حكومت بر وزارت ــود وزيري هامانه را براي هداي خنفت به كار نگمارد. عدم راي اعتماد مجلس به دو گزينه ــر از مهره هاي منتخب ــنهادي و انصراف يكي ديگ پيش

رئيس جمهوري فشار رسانه ها را از همان ابتداي شروع كار دولت متوجه احمدي نژاد كرد. سپس رئيس جمهوري تصميم گرفت اين غائله با دعوت از سرپرست ــب راي ــت براي كس وزارت نفــس هفتم خاتمه اكثريت مجل

يابد.ــا پس از وزيري هامانه بارهبرعهده گرفتن سمت وزارت و ورود به اتاق ارشدترين كارمند صنعت نفت در خيابان طالقاني، ــت اظهار ــود مافياي نف از وجبي خبري كرد. رئيس جمهوري هم ديگر نمي توانست بر شعار مبارزه و ريشه كن كردن مافياي ــورزد. اما اين همه نفت اصرار بماجرا نبود. دولت نهم كه بيش ــري در مورد ــر دولت ديگ از هعمليات و تصميم هاي اقتصادي ــت، مورد انتقاد قرار گرفته اس

پس از دو سال رفته رفته كشور را به سوي هرچه ايزوله تر شدن در مناسبات اقتصادي برون مرزي ديد. تحريم هاي بين المللي از موضع گيري هاي دولت اياالت متحده آمريكا فراتر رفت و به شكل قطعنامه هاي سازمان ملل متحد به ــور ياري رساند. مهم ترين بانك هاي منزوي تر كردن كشــد و ميدان ــران قطع كردن ــط خود را با اي ــي رواب اروپايگازي پارس جنوبي از دسترسي به سرمايه هاي خارجي ــته ــد. پيش از دولت نهم، اگرچه آنگونه كه بايس دور مانــرمايه هاي داخلي و خارجي به ــته كشور بود س و شايســمت پروژه هاي كالن اقتصادي نظير طرح هاي نفت و سگاز و پتروشيمي فراخوانده نشد اما گام هايي در اين راستا برداشته شده بود. دولت پيشين با سياست توسعه روابط بين المللي توانست پاي شركت هاي اروپايي را به ميدان گازي پارس جنوبي باز كند تا شايد عقب ماندگي خود در رقابت با شريك قطري را بيش از آن شاهد نباشد. دولت

نهم اما با شرايطي ديگري روبه رو است. انتظار وقوع معجزه

ــدن وزيري هامانه زيرعنوان استعفا ــته ش كنار گذاشــان و تحليل گران پيش از اين از وزارت نفت را كارشناســت خبر ــتند. روزنامه هم ميهن ۲۶ ارديبهش انتظار داشــوري براي بركناري وزير نفت منتظر داد كه رئيس جمهنتيجه استيضاح وزير آموزش و پرورش در مجلس است. ــنجش توان البي خود احمدي نژاد در پي آن بود كه با ســس هفتم، گزينه مورد نظر براي نفت را به ميان در مجلنمايندگان بفرستد.همان روز علي سعيدلو كه به عنوان ــت، ــغول اس ــي احمدي نژاد در دولت مش معاون اجرايــن تصميمي را تخيالت تمام تحليل هاي پيرامون چني

ژورناليستي ناميد و تكذيب كرد.

ــرورش باقي ماند. ــوزش و پ ــيدي در وزارت آم فرشــود و يارانش ــه قدرت چانه زني خ ــبت ب احمدي نژاد نســت نگه داشت تا ــد، اما دس در مجلس هفتم اميدوار ش

ــد. اگرچه ــوب فروكش كن ــانه هاي مكت ــب و تاب رس تــده به عنوان مشاور در احمدي نژاد از وزير نفت بركنار شامور نفت و گاز و پتروشيمي دعوت به همكاري كرده است اما به نظر مي رسد براي تصدي پست وزارت برنامه اي دارد كه حداقل بيش از يك سال روي آن تمركز داشته است. احمدي نژاد گزينه پيشنهادي خود را به مجلس مي فرستد ــخت اقتصادي، وزير مطلوب وي، در دو ــرايط س تا در شــد. جبهه اول، اعمال ــه داخلي و خارجي مبارزه كن جبهرفتاري است كه از آن بشود با عنوان مبارزه با مافياي نفت ــبرد سياست ياد كرد و جبهه دوم طرح ريزي براي پيش

رويكرد به شرق در امر جذب سرمايه هاي خارجي است.به ظن رئيس جمهوري و مشاوران وي، موضوع كندي عملكرد وزارت نفت مي تواند به دست يك مدير فرمانبردار تبديل به جهشي افتخارآميز شود؛ مديري كه تحت تاثير نظرات مديران ارشد و باسابقه نفت نباشد و بتواند از پس ــي برآيد. احمدي نژاد وزير نفت خود را انتقادهاي احتمالدر جايگاهي مي خواهد كه يك تنه رودرروي تحريم هاي بين المللي ايستادگي كند و هر روز توماري از دستاوردها را

به روي تلكس خبرگزاري ها قرار دهد.اكنون حساسيت نفت در دولت احمدي نژاد به كمال ــيده است. نگاه رئيس دولت به اين وزارتخانه در كنار رســده است و اعالم ــعارهايي كه هنوز از اذهان پاك نش شــس هفتم گوياي ــراي چانه زني مجدد با مجل آمادگي بــت كه وزارت نفت دولت نهم تاكنون برآوردكننده آن اس

خواسته هاي شخص احمدي نژاد نبوده است.

وزيری برای ۲۰ ماه

∫fJŽÊU¹dDF U{—

Page 24: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ انرژى۲۹

كنار گذاشتن وزير نفت، خبري غيرمترقبه نبود. با اين حال از آن به عنوان استعفا ياد مي شود. در گذشته هم نظير چنين به اصطالح استعفايي را در وزارت نفت دولت نهم و در مورد سـيدهادي نژادحسينيان شـاهد بوديم. به نظر شما چقدر مي توان به اسـتفاده از واژه «اسـتعفا» در مورد

سيدكاظم وزيري هامانه اتكا كرد؟بحث كنار گذاشتن وزير نفت، چند بار در كميسيون ــا حضور وزير نفت در ــد. يكبار ب انرژي مجلس مطرح شجلسه اي تمام مسائل حاشيه اي و پيراموني جايگاه ايشان در وزارت نفت عنوان شد و با واكنش صريح آقاي وزيري هامانه روبه رو شديم. آقاي وزيري هامانه به صراحت گفت كه من نه مريض هستم، نه خسته ام و نه استعفا خواهم ــند ــن گفته به آن معني بود كه اگر روزي در مس داد. ايكارم نبودم بدانيد كه به اختيار خودم نبوده است. بنابراين از نظر من موضوع كامال روشن است. علت كنار گذاشته ــت وزارت نفت بازمي گردد به نگاه ــان از پس ــدن ايش شرئيس جمهوري به وزارت نفت. طبق اين نگاه، وزارت نفت نهادي در حد و حدود معاونت مالي شهرداري تهران است. رئيس جمهوري اين وزارتخانه را چنان قلكي مي خواهد كه همواره در كنارش باشد. به همين دليل بود كه نخستين گزينه پيشنهادي براي وزارت نفت از سوي احمدي نژاد، شخص علي سعيدلو بود؛ يعني كسي كه معاونت اجرايي و

مالي احمدي نژاد را در شهرداري تهران برعهده داشت.پس هيچ شـكي وجود ندارد كه گزينـه چهارم براي وزارت نفت در سـال ۱۳۸۴، از سر ناچاري به مجلس

هفتم معرفي شد.درست است. با بررسي روند معرفي گزينه هاي موردنظر ــني درمي يابيم كه ــاي احمدي نژاد به مجلس به روش آق

ــر رئيس جمهوري ــه فرد مطلوب و موردنظ وزيري هاماننبوده است. وزيري هامانه اگرچه از معاونان رده دوم بيژن ــد و به هيچ عنوان سمتي ــوب مي ش نامدارزنگنه محســه از بدنه وزارت ــت اما به دليل اينك كليدي و مهم نداشــد، درايت آن را داشت تا حدودي ــوب مي ش نفت محســظ كند و در برابر تحميل چارچوب هاي مديريت را حفــت كند. براي ــت مقاوم ــارج از وزارت نف ــي از خ مديرانــال ديديم كه وزيري هامانه فردي همچون محمدرضا مث

نعمت زاده را با تغيير سمت حفظ كرد.و البته به نظر مي رسد كه همين تالش براي حفظ برخي

از چهره هاي دولت سابق به زيان وزير نفت تمام شد.ــت كه از همان فرداي انتخاب بله و به همين دليل اســاوران و نزديكان آقاي احمدي نژاد به دنبال وزير نفت، مشــتند ــه اي مطلوب بودند. چراكه آنان مي دانس يافتن گزينوزيري هامانه به عنوان يكي از مديران سابق وزارت نفت به راحتي در برابر دستورهاي مستقيم و غيرمستقيم خارج از وزارت نفت تسليم نمي شود. اكنون دولت در نيمه راه شايد فكر مي كند كه با تغيير مديران مي تواند شرايط اقتصادي ــد. به هر حال من اطمينان كامل دارم فعلي را التيام بخشكه از سوي وزير نفت استعفايي در كار نبوده است. بلكه به ويژه از سوي مشاوران رئيس جمهوري و نزديكان و آنچه را مي توان دولت سايه ناميد، وي از همان ابتدا در يك تعقيب و گريز رواني قرار داشته است. وزيري هامانه با ارتباط خوبي ــت تا حد ممكن كه با نمايندگان مجلس برقرار كرد توانسمقاومت كند ولي در نهايت به خروج از وزارت نفت تن داد.

جلسـه اي را كه با حضور وزير نفت در مجلس برگزار كرديد و به آن استناد مي كنيد چه زماني بود؟

دو ماه پيش از جلسه در كميسيون انرژي برگزار شد. يعني درست زماني كه دوباره شايعات تغيير وزير نفت اوج گرفته بود. جالب اينجاست كه پيش از نشست با وزير نفت در اين جلسه، كميسيون انرژي بررسي بي ثباتي جايگاه ــيون ــتور كار خود قرار داده بود. در كميس وزير را در دسانرژي پيشنهادي مطرح شده بود مبني بر اينكه نامه اي خطاب به رئيس جمهوري نوشته شود. پيشنهاد ديگري ــس، ديدگاه هاي ــه از طريق رئيس مجل ــتيم ك هم داشنمايندگان كميسيون انرژي به منظور حفظ جايگاه و شأن ــود. آقاي وزيري هامانه به رئيس جمهوري انتقال داده شدر خالل طرح اين مباحث با آقاي وزيري هامانه كه براي پاسخگويي به تعدادي از نمايندگان در مجلس حاضر شده

ــان ضمن قدرداني از حمايت اعضاي كميسيون بود، ايشانرژي، پيشاپيش قصد خود را براي استعفا تكذيب كرد.

اشـاره داشتيد به اينكه دولت در پي التيام بخشيدن به شرايط اقتصادي كشور است. در كنار اينكه ترميم كابينه حق قانوني هر رئيس جمهوري است اما مشخص نيست كه از نظر كارشناسي و نه ديدگاه هاي شخصي و

سياسي دليل بي كفايتي وزير نفت چه بوده است؟ــي ــاس بررس ــر آقاي احمدي نژاد تغيير وزيران را براس اگكارشناسي و يافتن ضعف در مديريت آنان انجام مي داد اين امر كامال مثبت ارزيابي مي شد. آماري كه توسط رئيس جمهوري ــت حاكي از پيشرفت در ــده اس و وزير معزول نفت عنوان شعرصه نفت و گاز در دولت نهم است. اكنون با تغيير وزير نفت با دوگمانه مواجه هستيم. گمانه اول اين است كه آمارهاي ارايه ــده غلط بوده است كه بعيد مي دانم رئيس جمهوري به آن شــود، در غير اين صورت دليلي كارشناسي براي اين معترف شتغيير وجود ندارد. مساله اي را كه نبايد از ياد برد اين است كه هر جا رئيس جمهوري به ترميم كابينه دست زده است با به كار گرفتن افرادي به غايت ضعيف تر روبه رو شده ايم. نمونه آن كنار گذاشته شدن دكتر فرهاد رهبر از سازمان مديريت و برنامه ريزي است كه جاي آن به اميرمنصور برقعي داده مي شود؛ كسي كه كارشناس مكانيك است و كوچك ترين تجربه و دانشي درباره ــفانه مساله سهم خواهي اقتصاد كالن ندارد. به نظر من متاســي از حوزه ها كه كار را ــود دارد و در برخ ــوز در دولت وج هنبه اشخاص نزديك به رئيس جمهوري سپرده اند دخالت برخي كه مي شود از آنان با عنوان پيرامونيان ياد كرد، ديده مي شود. ــت كه به موازات تصميم يكي از بدعت هاي دولت نهم اين اسو عملكرد وزيران، اشخاصي به شكل غيررسمي ماموريت پيدا كرده اند تا منويات خود را به عنوان ناظران رئيس جمهوري يا

مشاوران وي در نهادهاي دولت پيش ببرند.تغيير وزيـر نفت در نيمه عمر دولت چـه تاثيري در

روابط فرامرزي وزارتخانه دارد؟چون وزارت نفت كليدي ترين وزارتخانه اقتصادي كشور است به طور قطع اين تغيير بر حوزه روابط بين المللي آن موثر است و به عنوان نشاني از بي ثباتي اثر منفي خود را در پي خواهد داشت. طرف هاي مورد مذاكره و معامالت در بالتكليفي قرار مي گيرند. متاسفانه وزير جديد هم تا وقتي كه در جايگاه خود جا بيفتد فرصت زيادي را تلف مي كند

كه هرگز به سود منافع كشور نيست.در يك و سال ونيم گذشته از وجود اختالف نظر ميان

کابينه باز هم ترميم شد کابينه باز هم ترميم شد ۶۶

اهل استعفا نبود

پس از انتشار خبر رسـمي كناره گيري سيدكاظم برگزيده شـدن و نفـت وازرت از وزير ي هامانـه غالمحسـين نوذري مديرعامل شركت ملي نفت به سرپرسـتي اين وزارتخانه، هيچ يك از معاونان وزير سابق حاضر به اظهارنظر و بررسي اين رويداد نشـدند. وزيري هامانه هم تلفن همـراه را خاموش كرد و خموش بـه نظاره اتفاقي افتـاد كه در طول تصدي اش بر پسـت وزارت نفت همواره رسـانه ها وقـوع آن را دير يـا زود پيش بينـي مي كردند. در اين ميان به سراغ چهره شاخص فراكسيون اقليت مجلس هفتم رفتيم. نماينده اي كه در مجلس ششم رياسـت كميته تحقيق و تفحص از صدا و سيما را برعهده داشت و در مجلس اصول گرايان نيز يكي از اعضاي كميسون انرژي است. ولي اهللا شجاع پوريان در سال هاي اخير كمتر با رسانه ها گفت وگو داشته است. اكنون نماينده بهبهان و آغاجاري با جسارت و به روشني از پشت پرده تغيير در عالي ترين سطح

مديريت وزارت نفت با شهروند سخن گفته است.

dOÄœdš vKŽ

Page 25: Shahrvand Emrouz 12

۳۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ انرژىوزير نفت و رئيس جمهوري اخباري به گوش مي رسيد. يـك نمونه عينـي آن، بحث وجود مافيـاي نفت بود كه وزيري هامانه از آن اظهـار بي اطالعي مي كرد. آيا

نمونه هاي ديگري از اين اختالفات را سراغ داريد؟ــاي وزيري هامانه از وجود مافياي نفت اظهار بي اطالعي آقــدنش بي تاثير نبوده است. اما ــك در امر كنار گذاشته ش بي شبه طور كلي از ديدگاه ارزيابان رئيس جمهوري، وزيري موفق و كارآمد است كه هر حرفي را كه رئيس جمهوري بر زبان آورده، تكرار كند. نكته ديگر تمكين از منويات ستادهاي رئيس جمهوري ــت. براي مثال هر جا كه تغييرات درباره ميدان گسترده تر اسصورت بگيرد و به تعبيري روشن تر در هر نهادي كه شخم زده شود آن وزير كارآمد است. وزيران و استانداراني كه كمتر چنين ــاوران رئيس جمهوري داراي ــته باشند از نظر مش رفتاري داشامتياز منفي هستند. در استان خوزستان پس از يك سال و نيم ــتاندار عوض شد. در چرايي آن مي بينيم كه وي به منويات اســتادهاي رئيس جمهوري تن نداده و برخي از مديران دولت س

قبل را در سمت هايي به كار گرفته بوده است.برخي به مذاكرات خط لوله صلح و بي سـرانجامي آن اشـاره مي كنند. البته با تكذيب سخنان اخير رئيس هيـات ايراني مذاكره كننـده توسـط وزيري هامانه و دفـاع از رونـد مذاكرات اخير در برابـر آنچه پيش از اين صورت گرفته بوده است اين تحليل چندان قوي به نظر نمي رسد. از نظر شما وزيري هامانه در پيشبرد مذاكرات خط لوله صلح و به تبع آن اسـتحكام روابط

ايران با هند و پاكستان تا چه اندازه موفق بود؟استنباط من اين است كه رابطه اي ميان عملكرد آقاي

وزيري هامانه در شب خط لوله صلح و كنار گذاشته شدنش وجود ندارد. تحليلي را كه اشاره كرديد گونه اي است كه ــت را توجيه كند. من حدس مي زنم بتواند عزل وزير نفكه اتخاذ موضع سخت عليه سخنان هادي نژادحسينيان ــبت ــايد نظر رئيس جمهوري نس به آن دليل بود كه شــي خود را با ــردد. يعني به نوعي وزير نزديك ــه وي برگ برئيس جمهوري ثابت كند. البته اين فقط يك گمانه زني شخصي است. اما اگر اين فرض درست باشد، ديديم كه باز هم كمكي به آقاي وزيري هامانه نكرد و فقط به عنوان

يك امتياز منفي در كارنامه ايشان ثبت شد.و در مـورد ارزيابـي عملكرد وزيري هامانـه در قبال

پيشبرد مذاكرات خط لوله صلح...ــت كه ــاي متوجه دولت نهم اين اس ــي از ايراده يكــائل مهم شفاف عمل نمي كند و در چندان در مورد مسمورد بسياري از اين مسائل كليدي و مهم پنهان و امنيتي عمل مي كند و پس از آنكه دولت به بن بست برمي خورد تازه مي توان اين زواياي پنهان را بررسي و نقد كرد. مجلس هفتم در سال اول آغاز به كار خود به دولت پيشين تذكر داد كه بايد مفاد قراردادهاي مهم را در مجلس طرح كند و به آن شفافيت بخشد. اما امروز همين مجلس در دولت ــژه درباره قراردادهاي نفت و نهم در يك بي خبري به ويگاز به سر مي برد. نمايندگان در مورد ضررها و تخفيف ها بي خبر هستند. بنابراين نمي توان در مورد مذاكرات خط

لوله صلح نيز ارزيابي دقيقي داشت.در مورد گزينه هاي احتمالي براي تصدي پست وزارت

نفت، اقبال چه شخصي را بيشتر مي دانيد؟

توانايي هاي پيدا و پنهان محمود احمدي نژاد براي باال رفتن از نردبان قدرت و رسيدن به آخرين پله مقدور در هرم قدرت سياسي نظام جمهوري اسالمي ايران حتي از نگاه تيزبين نسل قديم اصول گرايان ايراني نيز دور مانده بود. در غير اين صورت اكنون نسل قديمي اصول گرايان ــاهد اين نبودند كه كانديداي آنها براي فتح قوه ايران شمجريه در جايي دور و زيردست احمدي نژاد فعاليت كند. ــوتر و در ميان جبهه اصالح طلبان و اعتداليون كه آن سربع قرن حاكميت بر قوه مجريه را در كف داشتند نيز از سر غفلت با غررو هرگز چشمي به حركات احمدي نژاد يا دانش دوخته نشده بود. محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ــتاده بر آخرين پله قدرت ــت كه ايس ــال اس ايران دو ســان قديمي و ــنتي و اصالح طلب متصور، اصول گرايان سروشنفكران و نويسندگان و حتي كساني كه او را همراهي مي كردند را مقهور تاكتيك هاي خود كرده و آنها مبهوت بازي او شده اند. اين يك واقعيت است كه احمدي نژاد در ــي حرف اول را دو سال گذشته در تاكتيك هاي سياسمي زند و اوست كه در شطرنج سياست داخلي مهره اول را حركت مي دهد و منتقدان و يارانش را در حلقه دوم ناگزير كرده است براساس اراده او بازي كنند. احمدي نژاد در دو سال زمامداري خويش نشان داده است در بازي داخلي ــردرگم كردن حريف مهارت خوبي دارد. حركات او و سپرشتاب و دامنه دار و پي در پي انجام مي شود و منتقدان را در عمل انجام شده قرار مي دهد. در اين تاكتيك اعضاي

ارشد دولت كه از حلقه دوم ياران او به حساب مي آيند جايي ندارند، حتي اگر افرادي مثل دانش جعفري، وزير اقتصاد يا ــند. او احمد توكلي، رئيس مركز پژوهش هاي مجلس باشناگهان اعالم مي كند قصد دارد سازمان برنامه ريزي كشور را دگرگون كند و از حرف تا عملش فاصله زيادي نمي افتد. منتقدان و حتي همراهان اصول گراي او تا مي خواهند درك ــت او ناگهان ۲۸ شوراي عالي را كنند چه اتفاقي افتاده اســاد كوچك و جمع و جور ــورا ۴ نه ادغام و از دل آن ۲۸ شــي پيامدهاي ــرگرم بررس ــد. وقتي همه س خارج مي كناحتمالي حركت تازه او مي شوند ناگهان معلوم مي شود وزير صنايع و معادن استعفا داده و همان روز مشخص مي شود وزير نفت نيز بايد برود. به نظر مي رسد اينگونه تاكتيك ها دستكم در كوتاه مدت براي محمود احمدي نژاد و حلقه اول ياران او فايده نداشت. سردرگمي و انفعال در جبهه منتقدان ــد و نه جايي در راديو ــه اكنون نه روزنامه پرتيراژي دارن كو تلويزيون و نه حتي سايت هاي اينترنتي نيرومند در اين بازي به خوبي ديده مي شود. احمدي نژاد در اين بازي حلقه ــا را در وضعيتي قرار ــش را نيز دور مي زند و آنه دوم يارانــد كه در ظاهر با او همراهي كنند. انتقاد از دولت مي دهــود و اين چون همراهي با جبهه اصالح طلبان تلقي مي ش

اتفاقي است كه نبايد بيفتد.ــايد ــي معتقدند ش ــان و ناظران آگاه سياس كارشناســش مفيد ــژاد در كوتاه مدت براي ــاي احمدي ن تاكتيك هــد اما در بلندمدت اين تاكتيك ها به استراتژي تبديل باش

مقهور اراده خويش خواهد شدXH� ÊUMł ‚œU�bL×

سال اول آغاز به كار دولت، علي كردان يكي از گزينه هاي مورد توجه رئيس جمهوري بود. ولي كردان هيچ تجربه اي در صنعت نفت نداشت و آقاي احمدي نژاد مي دانست كه وي در مجلس راي اعتماد نخواهد گرفت. چنانكه به گوش رسيد، بارها رئيس جمهوري از آقاي وزيري هامانه خواسته بود كه كردان را به عنوان مديرعامل يكي از چهار شركت اصلي وزارت نفت به كار گيرد. با معاون وزير شدن كردان ــي در اين حوزه ــابقه اجراي ــت، وي داراي س در وزارت نفــد و در اين صورت قبوالندن صالحيت كردان براي مي شــهل بود. به هر حال آقاي احمدي نژاد در مجلس هفتم ســرد و هرگز از كردان دعوت آقاي وزيري هامانه مقاومت كبه كار نكرد. به نظر من هنوز هم كردان يكي از گزينه هاي احتمالي و مورد نظر رئيس جمهوري است. همچنين آقايان زارع، رئيس بسيج اساتيد و غالمحسين نوذري، سرپرست ــته و حال فعلي وزارت نفت نيز در زمره گزينه هاي گذشهستند. فكر مي كنم بعيد نيست كه رئيس جمهوري حتي به سراغ كساني رود كه پيش از اين و در سال ۱۳۸۴ شانس

خود را براي وزارت نفت در مجلس هفتم آزمودند.براي مثال احتمـال دارد که علي سـعيدلو دوباره به صحـن علني مجلـس بـرود در حالي كه بـه عنوان نخستين گزينه پيشنهادي رئيس دولت نهم، در كسب راي اعتماد ناكام ماند. توجيه چنين حركتي از سوي

رئيس جمهوري چه مي تواند باشد؟ــه روابط آقايان با ــاد در دولت وجود دارد ك اين اعتقنمايندگان مجلس ترميم شده و بهبود يافته است و بر اين

اساس متعجب نشويد اگر چنين اتفاقي رومی دهد.

ــوند و او از همين نقطه آسيب مي بيند. تاكتيك ها مي شــته ــال گذش و روش هاي اجرايي رئيس جمهور در دو سموجي از بي اعتمادي در ميان جبهه وسيع اصول گرايان ــاي كار را براي او تنگ مي كند. ــاد خواهد كرد و فض ايجوقتي احمد توكلي مي بيند كه رئيس جمهور وزير صنايع و معادن مورد توجه او را به آساني آب خوردن تغيير مي دهد، ــت كه چنين آيا باز هم به او اعتماد خواهد كرد. بعيد اســادي ادامه يابد و اين را مي توان در واكنش توكلي و اعتمــايت الف به خوبي ديد. وقتي حزب موتلفه اسالمي به سچشم مي بيند كه وزير اقتصاد مورد تاييد او كه يك پايش ــفت شده در كابينه بايكوت نيز در جمعيت ايثارگران سخبري شده و تصميم كاهش نرخ سود بانك ها به او اطالع ــود آيا اعتمادش از او سلب نمي شود؟ وقتي داده نمي شاحمدي نژاد و حلقه اول يارانش در يك چشم برهم زدن ــي را از وزارت نفت عزل مي كنند، يك تكنوكرات قديمــان از او سلب نمي شود ــاالران اعتمادش آيا بقيه ديوانســا تاكتيك هاي كامياب و ــود احمدي نژاد مردي ب و محماستراتژي بي آينده است. او تصور خاصي از حكومت دارد و بيش از آنكه به كارشناسي يا همگرايي با تعداد بيشتري ــيون اتكا كند به اراده خويش دل بسته و از آن از سياسمدد مي گيرد. واقعيت اين است كه اراده گرايي احمدي نژاد ــت كه بر او استيال پيدا خواهد كرد و همان عنصري اســد. بركناري وزير نفت و او مقهور اراده خويش خواهد شــتعفي شدن وزير صنايع و معادن تاكتيكي است كه مساين روزها به درد احمدي نژاد مي خورد و او مي تواند گناه ناتواني هايش در حل مسائل و مشكالت مردم را از دوش خود برداشته و بر دوش كنار گذارده ها بيندازد. او مي تواند در پاسخ به منتقدان كه چرا نرخ بيكاري كاهش نمي يابد ــود و... را به ناتواني كساني نسبت و چرا تورم مهار نمي ش

دهد كه اكنون نيستند.

کابينه بازهم ترميم شد کابينه بازهم ترميم شد ۷۷

Page 26: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ مالى۳۱

ــور اصالح شود، سه جا را بايد اگر مي خواهيم اقتصاد كشــازمان مديريت و برنامه ريزي است. اين اصالح كنيم؛ يكي سسازمان بايد با نگاه ملي، مردمي و انقالبي برنامه ريزي كند. مثال ــود مردم امروز نيازمند تخم مرغ هستند و عده اي گفته مي شمي روند پول ها را به سمت بوقلمون هدايت مي كنند كه البته آدم هاي خوبي هم هستند. جاي ديگري كه بايد درست شود سيستم بانكي است. سيستم بانكي بايد بيايد پايين و در متن ــود پايين ــي مردم و نيازهاي مردم را جواب دهد و با س زندگــاءاهللا پله بعدي مي رويم كه حاال يك پله پايين آمده ايم. ان شــود ــما س ــه بانك ها گفته ام كه دولت از ش ــي. من ب تك رقمنمي خواهد شما بايد چرخ اقتصاد را به گردش درآوريد بخش بعدي بيمه هاست چه بيمه تامين اجتماعي و چه بيمه خدمات ــود. (سخنراني محمود ــاير بيمه ها بايد اصالح ش درماني و س

احمدي نژاد در جمع اصناف – اول تيرماه ۸۶ )ــاختار را در ــه اصالح س ــود احمدي نژاد كه وعده س محمنظام اقتصادي كشور داده بود بعد از ادغام سازمان مديريت و برنامه ريزي به عنوان نهاد نظارتي در مجموعه دولت به عنوان ــاختار قرار گرفته نهاد اجرايي اينك در آغاز دومين اصالح ســت كه مي توان از آن به عنوان انقالب نظام بانكي ياد كرد اســازمان برنامه را در ــاختار س ــژاد اما فرآيند اصالح س احمدي نــد اين ــاند كه به نظر مي رس چندين گام متوالي به پايان رس

اقدامات سيستماتيك و مرحله اي اكنون در مورد نظام بانكي آغاز شده است رئيس جمهور اصالح ساختار سازمان برنامه را در سه گام به پيش برد. وي ابتدا سازمان هاي مديريت استاني ــتانداري ها ادغام ــازمان مديريت منفك و در اس ــه س را از بدنــپس فرهاد رهبر را از سمت رياست سازمان بركنار و كرد. ساميرمنصور برقعي را به جاي وي منصوب كرد تا مجري پروژه ادغام باشد و در گام آخر جايگاه اين سازمان را تا سطح معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور تنزل داد تا عمال

دستگاه نظارتي تحت لواي دستگاه اجرايي فعاليت كند. مخالفت با تصميم شوراي پول و اعتبار

ــوراي پول و اعتبار مهم ترين ركن نظام بانكي كشور به شــري در حوزه پولي و بانكي ــمار مي رود كه اصل تصميم گي شــور را بر عهده دارد و همواره مصوبات شورا مورد تاييد قوه كشــال جاري هنگامي كه ــرار مي گرفت اما در اوايل س مجريه قــهيالت ــود تس رئيس جمهور تصميم بر كاهش دوباره نرخ سبانكي گرفت اين شورا با اتكا بر نظرات كارشناسي اعضا و در نظر گرفتن نرخ تورم راي بر ثبات نرخ سود بانكي داد اما احمدي نژاد در اولين گام براي اصالح ساختار بانك ها با رد مصوبه شوراي پول و اعتبار در مورد تثبيت نرخ سود بانكي عمال در برابر اين ــوراي پول و اعتبار نظر دستوري ــورا ايستاد تا در نهايت ش ش

رئيس جمهوري را تمكين كند.

دو فرمان ــتم بانكي رئيس جمهور در دومين گام براي اصالح سيس

ــتور تشكيل كارگروه تحول دو فرمان صادر كرد؛ وي ابتدا دســور را صادر كرد، جهت گيري هاي رفتاري در نظام بانكي كشــع عادالنه ــول محور هايي چون توزي ــن كارگروه ح اصلي ايتسهيالت، افزايش ثروت ملي، افزايش سطح سالمت در نظام اقتصادي، كاهش وابستگي درآمد نظام بانكي به سود تسهيالت و ارتقاي سطح اشتغال در كشور بود. اما در دومين فرمان كه به فاصله يك هفته صادر شد دستور تشكيل كارگروه بازنگري ــورا با در ــور را صادر كرد تا اين ش در قوانين نظام بانكي كشــبت به بازنگري در نظر گرفتن جهت گيري هاي راهبردي نسقانون عمليات بانكداري بدون ربا، قوانين پولي و بانكي كشور و بازنگري در ماموريت ها و كاركردهاي بانك مركزي و بانك هاي ــن جهت گيري هاي ــدام كند همچني ــي و خصوصي اق دولتراهبردي اين شورا شامل زمينه سازي براي اجراي احكام نوراني اسالم در حوزه بانكي، حذف سود تسهيالت، تفكيك خدمات ــاي نقش عمليات بانكداري به ــرمايه گذاري و ارتق بانكي از سعنوان حالل مشكالت كشور است. نكته قابل اهميت در فرمان دوم احمدي نژاد حضور عبداهللا طالبي، مديرعامل سابق بانك پارسيان در شوراي بازنگري در قوانين بانكي است كه عمال همه صحبت هاي رئيس جمهور در سفر استاني خود در نظرآباد كرج كه ۹ ماه پيش مطرح شد را زير سوال مي برد زيرا رئيس جمهور ــاره به موفقيت مهم دولت در كشف در آن نطق تاريخي با اشيكي از مفاسد بزرگ اقتصادي در سيستم بانكي دستور سلب صالحيت از طالبي را صادر كرد اما پس از چند وقت و به دنبال مذاكراتي كه با مقامات سابق بانك پارسيان داشت تالش كرد تا با اين انتصاب بانك پارسيان را از اتهامات وارده تبرئه و از مدير

عامل بركنارشده آن اعاده حيثيت كند.انحالل شوراي پول و اعتبار

شورای پول اعتبار سابقه اي به قدمت تاسيس بانك مركزي دارد اين شورا پس از مجمع عمومي باالترين ركن بانك مركزي ــاب مي آيد كاركردي كه اين شورا در نظام بانكي ايفا به حســيم كار در بازار پولي كشور بود جمعي از ــبيه تقس مي كرد شكارشناسان بانكي، مقامات اقتصادي دولت، نمايندگان مجلس و بخش خصوصي اعضاي آن را تشكيل مي دادند. شوراي پول و اعتبار به منظور مطالعه و اتخاذ تصميم درباره سياست هاي كلي بانك مركزي و نظارت بر امور پولي و بانكي كشور وظيفه ــبت به ترازنامه بانك مركزي جهت رسيدگي و اظهارنظر نســرح در مجمع عمومي را دارد در كنار اين وظيفه اظهارنظر طــايل پولي و بانكي و اعتباري كشور، ارائه نظر مشورتي در مســورا ــايل پولي و بانكي (كه به نظر ش و توصيه به دولت در مسدر وضعيت اقتصادي و به ويژه در سياست هاي اعتباري كشور موثر خواهد بود) از ديگر اختيارات شوراي پول و اعتبار به شمار مي آيد. اما با تصميم اخير شوراي عالي اداري دومين ركن نظام بانكي كشور از حيض انتفاع خارج شد و با ادغام در ۱۰ شوراي ــورای عالی مديريت و ــورايي تحت عنوان ش ديگر در قالب ش

برنامه ريزی اقتصادی قرار گرفت.گام بعدي

ــگ كردن نظام بانكي با تاكنون احمدي نژاد براي هماهنانديشه هاي خود سه گام برداشته است اما به نظر مي رسد در آينده اي بسيار نزديك گام چهارم را نيز برمي دارد جايگزيني ــت كه ــيباني گزينه اي اس ــب مظاهري با ابراهيم ش طهماســود ظاهرا ــژاد پيش بيني مي ش ــارم احمدي ن ــراي قدم چه بجمع بندي هاي رئيس جمهور بر ترك طبقه ۱۷ بانك مركزي از سوي شيباني استوار است، نام كسي كه براي جانشيني شيباني مطرح است طهماسب مظاهري، وزير اقتصاد بركنارشده دولت

خاتمي است.

انقالب بانكي احمدی نژاد دستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکیدستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکی ۱۱

Page 27: Shahrvand Emrouz 12

۳۲شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ مالى

نظام بانكي يكي از عوامل عدم تحول در اقتصاد كشور معرفي مي شـود و متهم اسـت به دليـل ناكارآمدي نتوانسته در خدمت پويايي اقتصاد ملي قرار بگيرد. آيا شـما اين نگاه علي – معلولي را قبول داريد يا شرايط كنوني نظام بانكي كشـوررا ناشـي از ساختار ناسالم

اقتصاد ايران مي دانيد؟در اينكه نظام بانكي كشور در شرايط مطلوب قرار ندارد بحثي نيست. اما اگرقرار باشد نظام بانكي عامل ناكارآمدي ــود جاي تامل دارد. نظام بانكي ــور معرفي ش اقتصاد كش

بخشي از نظام اقتصادي كشور هست كه شرايط آن تابعي ــاختار عمومي اقتصاد ايران است. به عبارتي از شرايط سسياست هاي كلي اقتصادي در اين ساختار متغير و نظام ــاب مي آيد. نظام بانكي هيچ گاه متغير بانكي تابع به حســد. در نتيجه اگر ــرايط اقتصادي تابع آن باش نبوده كه شكسي انتقاد كند كه دليل شرايط كنوني اقتصاد ايران نظام ــت او نظام بانكي را متغير در نظر گرفته است. بانكي هسدر حالي كه عكس اين مساله صادق است. چنين نگاهي يك نكته ديگر نيز در درون خود دارد. نكته اين است كه ــي رود. ارزيابي هايي كه درباره از نظام بانكي چه توقعي مــاس انتظاري كه از نظام بانكي صورت مي گيرد بايد براسنظام بانكي وجود دارد در نظر گرفته شود. تصور مي كنم يك سوءتفاهم بزرگ در مورد كاركرد نظام بانكي در كشور

وجود دارد.چه سوءتفاهمي؟

ببينيد در نظام اقتصاد دولتي منابع مالي و پولي از نظر مديريت به دودسته دولتي و نظام بانكي تقسيم مي شود. ــالوه بر منابعي كه در ــتم همواره ع دولت ها در اين سيســته اند تالش كرده اند به منابع نظام بانكي نيز اختيار داش

دست اندازي كنند.ــران دولت ها قبل و بعد از انقالب همواره به دنبال در ايــد در كنار منابعي كه از طريق بودجه در اختيار آن بوده انداشته اند منابع بانكي را هم در اختيار بگيرند و از منابع آنها جهت اجراي برنامه هاي خود استفاده كنند. به دليل همين مساله من معتقدم ناكارآمدي نظام بانكي در ايران ناشي از

دخالت هاي دولت است.اگر قرار باشد اين نظام كارآمد شود چاره آن در دست ــوي دولت نيست. اگر گرفتن مديريت منابع بانك ها از سچنين اتفاقي بيفتد به اعتقاد من به معناي حذف كل نظام بانكي است. چون فلسفه نظام بانكي مديريت متفاوت بر

منابع مالي را طلب مي كند.شما سوءتفاهم را در مديريت منابع مي بينيد؟

منابعي كه از طريق بودجه در اختيار دولت قرار مي گيرد مديريت آن هم بر عهده دولت است. اما سرمايه هايي كه در

نظام بانكي جمع مي شود بايد با نگاه غيردولتي اداره شود. اين نگاه در مورد بانك هاي دولتي هم صدق مي كند. امكان دارد دولت بگويد اين بانك ها متعلق به دولت هستند پس بايد مديريت منابع آن در اختيار دولت باشد اما اگر توجه ــاس قوانين حكومتي اداره كنيد بانك هاي دولتي ما براسنمي شوند، اداره اين بانك ها براساس قوانين تجاري كشور

اداره مي شود.ــوءتفاهم را من در اينجا مي بينم كه تالش مي شود ســوي ــور با مديريت منابع از س ناكارآمدي نظام بانكي كشــه اصلي ناكارآمدي ــود در حالي كه ريش دولت جبران ش

دخالت هاي دولت در نظام بانكي است.شـما مديريت دولتي را از علت هاي ناكارآمدي نظام بانكـي معرفي كرديد. براي رفع اين نقيصه حركت به سـمت آزادسازي مي تواند گزينه مناسبي باشد و اگر قرار باشد به سمت آزادسازي حركت كرد بانك ها بايد چه نقشي را ايفا كنند و رابطه نظارتي دولت و بانك ها

بايد چگونه تعريف شود؟ ــازي بايد اول مفهوم اين كلمه مشخص درباره آزادسشود چون بعضي ها تعبيرشان از آزادسازي رهاسازي است. اما اقتصاد آزاد، اقتصاد رها نيست بلكه اقتصادي است كه عناصر آن با هم پيوند دارد و يك مجموعه سيستماتيك و با معني را براي يك جامعه اداره مي كند. وقتي مي گوييم ــام بانكي را معقول اداره كنيم يعني بايد اجازه بدهيم نظــام دهد، چون ــص بهينه منابع را انج ــود بانك تخصي خــي منابع مالي بانك ها ــر اين است كه چه كس دعوا بر سرا تقسيم مي كند آيا دولت بايد تقسيم كند يا غيردولت. ــويق ما مي گوييم چون بانك به وجود آمده تا مردم را تشــه پس انداز كند، پس خود بانك بايد اين پس انداز مردم بــرمايه گذاري ها تخصيص دهد و باالترين را در بهترين سبازدهي را به سپرده گذاران بدهد. اما پس اندازكننده زماني تشويق به پس انداز مي شود كه بانك سود خوبي به او بدهد و بانك زماني مي تواند سود خوبي به سپرده ها بدهد كه در موارد داراي توجيه اقتصادي سرمايه گذاري كند. پس اين فرايند نياز به استقالل در سرمايه گذاري و تخصيص منابع

دستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکیدستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکی ۲۲

سوءتفاهم بزرگسوءتفاهم بزرگگفت و گو با رئيس کل پيشين بانک مرکزی

ÊU¹“Ë—u ÈbN ¨vÐuIF¹ s ×

ــول نظام ــل اصلي عدم تح ــام بانكي عام نظاقتصادي است يا ساختار بيمار اقتصاد ايران اين ــانده .اين اولين ــام را به ورطه ناكارآمدي كش نظــت كه پيش روي انقالب بانكي دولت سوالي اســت نهم اميدوارانه ــرار دارد؛ انقالبي كه دول نهم قسوداي تحقق آن را دارد تا بلكه دارويي شفابخش ــد . ولي ــف و بيمار اقتصاد ايران باش ــر تن نحي بــده از سوي ــت مفروضه طرح ش ــوال اين اس ســي دارد؟ ــا واقعيت همخوان ــه حد ب ــت تا چ دولسوال فوق را با محمد حسين عادلي، رييس كل ــين بانك مركزي در ميان گذاشتيم تا بلكه پيشــال ها تجربه بتوان عيار اين تصميم را از ميان ســخص كرد تجربه پنج ساله اين تكنو كرات او مشــان مي دهد او بر بانك مركزي چيز ديگري را نشبر خالف كساني كه بانك مركزي را در رديف اول

ــعه نيافتگي كشور مي نشانند معتقد است توسناكارآمدي نظام بانكي محصول ساختار اقتصادي است كه دولت بر آن چنبره زده است به اعتقاد او اگر دولت مي خواهد ريشه ناكارآمدي اقتصاد ايران را كشف كند بايد تيغ جراحي را بر نقطه اي ديگر فرو برد. در گفت وگوي تفضيلي شهروند امروز با محمد حسين عادلي تصميم هاي اخير پيرامون

نظام بانكي به نقد و بررسي گذاشته شده است

Page 28: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ مالى۳۳دارد. يعني بانك به وسيله دولت به وجود آمده، اما بايد در

تقسيم منابع آزاد باشد. در اين حالت بانك ها فقط به سمت سرمايه گذاري هايي مي روند كه بازدهي مناسـبي داشته باشـد اما دولت فعلـي از بانك ها انتظار دارد نسـبت به رفع نيازهاي

مردم نيز اقدام كنند؟وظيفه بانك ها ايجاد عدالت اجتماعي نيست بلكه اين وظيفه دولت است وبراي تحقق عدالت اجتماعي دولت بايد از محل منابع خود هزينه كند نه سيستم بانكي زيرا بانك ها ــت را برآورده ــته هاي دول نمي توانند از جيب مردم خواســد هزينه از جيب مردم پرداخت شود، كنند اگر قرار باشمردم ديگر تشويق به پس انداز نخواهند شد و پول در اين حالت به سمت دارايي هاي غيرمالي يعني زمين، خودرو و طال مي رود و نتيجه اين رفتار كاهش منابع سرمايه گذاري ــود عدالت محوري، ــا اتكا به منابع خ ــت. دولت بايد ب اسمهرورزي يا هرگونه سياستي از اين دست را اجرا كند. پول

مردم بايد فقط توسط سيستم بانكي توزيع شود.اما انتقادي كه نسـبت بـه نظام بانكي مطرح اسـت فاصلـه گرفتن آنها از بخش توليد و سـرمايه گذاري در حوزه هايي مانند مسـكن است اين انتقاد را چطور

ارزيابي مي كنيد ؟ــراردادي كه با ــاس ق ــتند براس ــا موظف هس بانك هــپرده گذاران منعقد مي كنند براساس قانون بانكداري ســا را ــول آنه ــپرده گذاران پ ــت از س ــه وكال ــالمي و ب اســري از سرمايه گذاري هاي سرمايه گذاري كنند. اگر يكســيوه غيرمطلوب انجام مي شود مانند هدايت بانكي به شمنابع به طرف بخش مسكن ناشي از ساختار بيمار اقتصاد است كه من اين تقصير را مربوط به بانك نمي دانم چون ــود را به سپرده گذار بدهند بانك ها بايد در انتهاي ماه ســود سپرده ها از بانك خارج مي شود اگر سود پرداخت نشيعني ساختار اقتصادي به گونه اي است كه بانك ها مجبور مي شوند در بخش مسكن سرمايه گذاري كنند اما اگر روند اقتصادي سالم باشد سرمايه گذاري بانك ها هم سالم خواهد

بود.يكي از اختالفات اساسي نحوه توزيع تسهيالت است برخي مدعي هستند تسهيالت بايد عادالنه بين همه اقشار توزيع شـود برخي معتقدند تسهيالت بايد به سـمت سـرمايه گذاري هاي مولد برود به نظر شـما

تسهيالت بانكي را چه كساني بايد بگيرند؟شما مي گوييد بر سر گرفتن تسهيالت دعوا است من مي گويم چرا دعوا به وجود مي آيد چون كه منابع محدود است و متقاضي زياد. بانك فرضا ۱۰۰ تومان منابع دارد ولي هزار تومان متقاضي وام براي آن وجود دارد در صورتي كه اين چرخه بايد معكوس شود يعني بانك بايد هزار تومان منابع داشته باشد و ۷۰۰ تومان متقاضي وام و براي ۳۰۰

تومان باقيمانده خود بانك بايد به دنبال مشتري باشد. ــن مي گويم از مردم ــه پول را كجا بايد بدهيم م اينكــرمايه اي داشته باشند و ــيد به طور عقاليي اگر س بپرســاي مختلفي براي تخصيص آن چه كار مي كنند گزينه ه Aاگر بگويند گزينه اول يك سرمايه گذارحرفه اي است وتومان به شما سود مي دهد و گزينه هاي بعدي به ترتيب ــود مي دهند مسلما شما پول را ــما س A-۱ و A-۲ به ش

ــود بيشتري مي دهد در اختيار نفر اول مي گذاريد كه سيعني پول مردم نبايد در اختيار افرادي قرار بگيرد كه توان سرمايه گذاري ندارند. اما اين به معني آن نيست كه بانك ها فقط بايد به سرمايه دارها تسهيالت بدهند، بانك ها بايد به پروژه هايي وام بدهند كه بازدهي بااليي دارد. صرفنظر از اينكه طرف وام گيرنده سرمايه دار باشد يا نباشد زيرا ممكن ــرمايه دار ــد كه اصال س ــت پروژه مربوط به فردي باش اسنيست. مثال در مورد گوگل شما مي بينيد كه سه نفر جوان كم تجربه با تحصيالت حداكثر ليسانس آمدند و از بانك وام گرفتند و بانك هم چون مي دانست اين پروژه بازدهي دارد وام را تخصيص داد. يعني اينكه فكر كنيم بازدهي باال فقط مربوط به افراد سرمايه دار است درست نيست ممكن است يك طرح تجاري يا يك كسب و كار اقتصادي در يك روستا يا يك منطقه دورافتاده بازدهي بسيار بااليي داشته باشد، پس من معتقدم اتفاقا وام بانكي بايد به عموم مردم تعلق گيرد و يكي از اشكاالت سيستم بانكي اين است كه چشم ــته است. خود را به روي افراد جواني كه اعتبار ندارند بسبانك ها بايد ريسك كنند و علت ريسك نكردن بانك ها نيز باعث عدم تعادل شده است. اما اعطاي تسهيالت به عموم ــرط دارد ، كساني بايد تسهيالت بگيرند كه مردم يك ش

پروژه هاي آنها داراي توجيه اقتصادي باشد. براي اينكه بانك ها در شـرايط فعلـي با كمبود منابع

مواجه نشوند چه بايد كرد؟ــرايط تورمي كه كشور ما در آن قرار دارد ببينيد در شهمواره خطر اين وجود دارد كه پول كاركرد ذخيره ارزش خود را از دست دهد و اين بدترين اتفاق براي اقتصاد است. ــمت دارايي هاي غيرمالي يعني مردم براي پس انداز به سمي روند اما براي اينكه پول ذخيره ارزش شود و پس انداز افزايش پيدا كند بايد نرخ سود سپرده ها را افزايش دهيم ــد با اين كار ــن نرخ حتما بايد از نرخ تورم باالتر باش و ايــود. ما در سال ۱۳۶۹ كه تورم در ارزش پول حفظ مي شكشور باالي ۲۰ درصد بود تصميم گرفتم براي نخستين بار نرخ سود سپرده ها را افزايش دهيم و سپرده هاي جديدي ــتم بانكي معرفي كرديم زيرا در آن زمان فقط را در سيســاله و دوساله داشتيم كه نرخ سود آنها سپرده هاي يك ســا ۹ درصد بود ــد بود يعني عموما ۷ يا ۸ ي ــر ۱۰ درص زيولي ما براي اولين بار در سيستم بانكي كشور سپرده هاي ــاله تعريف كرديم و نرخ سود آنها را به ــاله و پنج س سه س۱۵ درصد رسانديم. با اين كار چند اتفاق افتاد. اول اينكه ــد و مردم پس اندازهاي بانكي خود را پول ملي تقويت شافزايش دادند و به پول اعتماد كردند و بانك ها پر از منابع شد و توان آنها براي اعطاي تسهيالت باالتر رفت وقتي ما نرخ سود سپرده ها را باالتر برديم به تورم فشار آمد و تورم كاهش يافت. يعني همواره هر وقت بخواهيم پول را تقويت كنيم بايد نرخ سود سپرده ها را باالتر ببريم وقتي نرخ سود باال مي رود تورم كاهش مي يابد و اين يك قانون همگاني

.اما در كشور ما درست عكس اين اتفاق صورت مي گيرد.با توجه به اينكه شما نرخ سود سپرده ها را باال برديد و به ۱۵ درصد رسانديد، بانك ها مجبور بودند از محل نرخ سـود تسـهيالت منابع خود را جبران کنند. اين

موازنه چطور برقرار شد؟بانك ها در آن مقطع زماني كامال در زيان بودند و حجم

ــيار بااليي بود چون وقتي ــته بانك ها رقم بس زيان انباشــد البته با توجه به منابع محدود با نرخ پايين وام مي دادنــپرده ها هم كم بود اما وقتي نرخ سود ــود س بود و نرخ سسپرده ها را باال برديم پول وارد بانك شد و منابع وام بانك ها ــود تسهيالت باال به ــتند با نرخ س افزايش يافت و توانســود ــي كه توجيه اقتصادي دارند وام بدهند و س پروژه هايــان و سپرده گذاران تقسيم مي كردند و وام را بين خودشبه اين ترتيب زيان خود را كاهش دادند و در نهايت آن را به صفر رساندند. يعني بانك ها كه از زمان جنگ تا اوايل دهه ۷۰ زيان ده بودند براي نخستين بار از سال ۱۳۷۰ به

سوددهي رسيدند.ديدگاه شـما براي افزايش نرخ سود تسهيالت در آن

زمان چه بود؟ــراي بخش هاي ــهيالت ب ــود تس در آن زمان نرخ سمختلف متفاوت بود. يعني در بخش كشاورزي و صنعتي و توليدي از نرخ سود سپرده ها كمتر بود از ۱۲ درصد براي بخش كشاورزي داشتيم تا ۲۴ درصد براي بخش بازرگاني

و مسكن كه بيشترين بازدهي را داشت. اما مساله اينجاست كه كاهش نرخ سود تسهيالت به نفع چه كساني است. در واقع سرمايه دارها هستند ــب ــهيالت منفعت كس ــود تس كه از كاهش نرخ ســرمايه داري كه از بانك وام مي گيرد مي كنند. يعني ســود ۳۰۰ درصدي مي گيرد اگر و در بخش مسكن سنرخ سود باال باشد سود را به بانك بر مي گرداند و بانك به سپرده گذار مي دهد اما االن كه نرخ سود تسهيالت كم است كل سود را خود سرمايه گذار مي برد و چيزي ــود. بانك ها بايد به فكر ــپرده نمي ش عايد صاحبان ســهيالت بگيران. آن كسي ــپرده گذاران باشند نه تس ســود بگيرد نه كسي كه پول را پس انداز مي كند بايد ســما ببينيد كه پول را مصرف مي كند. از طرف ديگر شهزينه وام در سبد هزينه هاي توليد سهم بسيار ناچيزي در حدود ۲ درصد است. اگر ما مي خواهيم هزينه هاي ــد را كاهش دهيم نبايد اين ۲ درصد را كم كنيم توليبلكه بايد سراغ آن ۹۸ درصدي برويم كه كامال ناشي از تورم است. در تمام دنيا اين قانون كامال مصداق داشته است. يعني هر وقت كه تورم باال بوده است اگر نرخ پول را باال ببريم پول تقويت و تورم كم مي شود و نمي توان ــت. شما ببينيد از گفت ايران با تمام دنيا متفاوت اســال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ اين اتفاق در جمهوري اسالمي سايران افتاد كه يك سند تاريخي است. شما تورم سال ۶۸ را ببينيد كه ۲۸ درصد بوده است و در سال ۷۲ به حدود ۱۶/۸ درصد رسيد كه تورم بااليي بود ولي ظرف ــال ۱۰ درصد كاهش داشتيم و حتي ميزان نرخ ۴ سرشد قيمت مسكن هم متوقف شد. يعني در اين دوره ــكن نداشتيم چون مردم زماني ما جهش قيمت مسپول ها در بانك سپرده گذاري كردند به دليل اينكه سود خوبي به آنها مي داد و اين تجربه يك تجربه نسبتا موفق

در ايران بود.آقاي دكتر همانطور كه می دانيد اخيرا رئيس جمهوري براي اصالح ساختار نظام بانكي دو فرمان صادر كردند يكي در زمينه تحول در نظام رفتاري و ديگري بازنگري در قوانين و مقررات بانكي است كه با جهت گيري حذف

Page 29: Shahrvand Emrouz 12

۳۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ مالى

ــيس بانک انگلستان ــال از تاس نزديک به ۳۸۰ سمی گذرد. در اين مدت اين بانک توانسته با حفظ ارزش ــان در رده پرقدرت ترين پوند انگليس اين ارز را همچنپول جهان نگه دارد. اقتدار اين ارز آنقدر قوی است که در زمان برقراری «يورو» مردم و دولت آن کشور از انحالل پوند و پيوستن به يورو سر باز زدند. پوند انگليس بيش از آنکه مديون اقتصاد انگلستان باشد بايد مديون بانک انگلستان باشد، چراکه اين بانک بوده که توانسته با تنظيم مقررات پولی مناسب و روابط آن با نرخ تورم و بدنه توليد و خدمات ارزش پوند را همچنان حفظ کند. در اين ميان و در دنيا تنها بانک انگلستان نبوده و نيست که به فکر حفظ ارزش پول خود است بلکه به جرات می توان گفت

که تقريبا تمامی بانک های مرکزی جهان که در قالب مقررات پولی و بانکی کشور خود فعاليت می کنند ــظ ارزش پول خود به دنبال حفهستند، البته با سازوکارمناسب و با توجه به شرايط اقتصادی خود ــت که ــور. از همين روس آن کشدولت ها و بانک های مرکزی سعی می کنند سياست های پولی خود را به گونه ای تنظيم کنند که همراه با کاهش نرخ تورم، رشد اقتصادی را هم افزايش دهند. آنها برای اين ــه به کار ــت هايی را ک کار سياســول و حوش نگاهی می گيرند ح

ــت گذاران ــت که به «پول» وجود دارد. از نگاه سياس اسبانکی «پول» يک واسطه خريدی است که در ذات خود ــت و از اين رو اين «ارزش» بايد با توجه دارای ارزش اســود. اين حفظ می تواند در به شرايط اقتصادی حفظ شقالب کاهش يا افزايش باشد. برای مثال شرايطی است که ايجاب می شود ارزش دالر آمريکا در برابر «يورو» کاهش يابد. اين کار برخالف عرف فکری رايج به معنای سقوط اقتصاد آمريکا نيست بلکه در جهت بسط اقتصادی آمريکا و قبض اقتصادی اتحاديه اروپا صورت گرفته است. اعتقاد ــول در ذات خود دارای ــه اين موضوع – يعنی اينکه پ بــرايط اقتصادی ــت که بايد آن را با توجه به ش ارزش اسحفظ کرد – محور تمام سياست های پولی کشورهاست و ميزان درجه اعتقاد به اين موضوع است که سياست های

کالن اقتصادی را شکل و روی آن محور می چرخاند. ــد از زاويه ديگری ــوع در ايران باي ــا به اين موض امــت که در ايران هنوز برخالف نگريست. واقعيت آن اســت هايی اعتقاد رايج به موضوع حفظ ارزش پول سياســتند که نمی پذيرند پول در ذات خود دارای دخيل هسارزش است بلکه آن را نوعی «کاال» می دانند. نگاه کااليی به پول باعث تحت الشعاع قرار دادن سياست های پولی

شده است. از اين نگاه زمانی که پول قرض داده می شود ــن تفکر در عرصه ــس داد. وجود اي ــد عين آن را پ بايــت گذاری های اقتصادی باعث بروز ــت و سياس سياســده بود که نظام بانکداری ايران « ربوی» اين شبهه شاست چرا که بانک ها عين آن پولی را که می دهند پس ــکل نمی گيرند. در کنار اين طرز تفکر ايده هايی هم شگرفت که نظام بانکی کشور «ضد توليد» است. از نگاه ــت که ــهيالت آن آنقدر باالس ــود تس اين افراد نرخ ســرمايه دار حاضر نيست سرمايه پولی خود را در خط ســود توليد بياندازد و توليدکننده هم با توجه به نرخ ســرد در درازمدت ضرر می کند و بااليی که بانک می گيــيند. بنابراين وجود اين دو ايده ــياه می نش به خاک سبرای دولتی که می خواهد منابع ــت های موجود را جهت سياســتی خود خرج کند اما پوپوليسچارچوب قوانين و مقررات مانع آن هستند ابزار مناسبی را فراهم ــا آن «نهاد» بانک ــد تا ب می کنــور را دگرگون کند. نگاهی کشــان احمدی نژاد که در به دو فرمفاصله پنج روز از يکديگر صادر شد، نشان می دهد که به نوعی او هم به اين دو ايده که نظام بانکی و «ضدتوليد» ــور «ربوی» کشاست تقريبا معتقد است (بندهای ۱ تا ۴ فرمان دوم) و دولت هم با استفاده از اين فرصت و پشتوانه ای که تئوريسين های ــم کرده اند می خواهد اهداف ــن دو ايده برای او فراه اي

سياستی خود را هم محقق کند.ــايد ــد؟ ش ــن اهداف محقق خواهد ش ــا اي ــا آي امــودن نظام ــين های «ربوی» و «ضد توليد» ب تئوريســيار ــور از صدور دو فرمان رييس جمهور بس بانکی کشــند و گمان ببرند که باالخره بستر برای خوشحال باشتحقق آرزوهای آنها فراهم شده است ولی بهتر است در کنار اين گمان يک واقعيت را هم مدنظر داشته باشند و آن «رفتارهای» پولی کشور است که از ذهن حسابگر و دقيق سرمايه داران، سپرده گذاران و در کل خود مردم ــير دوساله ــت در اين خصوص مس می تراود. کافی اسنقدينگی کشور را نگاه و رصد کنيم که به کجا رفته و در کجا خوابيده است. اين مسير و هدف، درست برخالف انتظار دولتمردان و تئوريسين های آن دو ايده بوده است زيرا رشد سرسام آور قيمت ها به ويژه مسکن و طال نشان می دهد که «ذهنيت » با «عينيت» بسيار تفاوت دارد. به هرحال بايد به دولتمردانی که می خواهند رفتار و قوانين ــب با دو فرمان رييس جمهور تنظيم و بانکی را متناس

تدوين کنند، بايد گفت: «اين گوی و اين ميدان.»

نرخ سود تسهيالت و گسترش قرض الحسنه هاست. شما اين فرمان ها را چطور ارزيابي مي كنيد؟

ــتند. اينكه نظام بانكي كارآمد اينها اهداف خوبي هسباشد و به اقتصاد كشور كمك كند مطلوب است اما بستگي دارد به اينكه مكانيسم اجرايي آنها چه باشد اگر مستلزم دخالت بيشتر دولت در نظام بانكي باشد قطعا به اين اهداف ــد اما اگر مكانيزم اين باشد كه استقالل بيشتري نمي رسنصيب نظام بانكي شود مسلما به اهداف مطلوبي خواهيم ــيد. لذا نحوه عملكرد مهم است وگرنه همه مي دانند رسكه رفتار نظام بانكي بايد متحول شود. اما من اين تحول و كارآمدي در اين مي بينم كه بانك ها به جايي برسند كه براي اعطاي تسهيالت دنبال مشتري باشند نه اينكه ما به ــود و رانت تشكيل بانك ها هجوم بياوريم تا صف ايجاد ششود. ضمنا دولت بايد چشم طمع خود را از منابع بانكي بردارد و از نظام بانكي در جهت عدالت اجتماعي استفاده كند نه اينكه نظام بانكي را ابزار عدالت اجتماعي كند. اينكه ــد هدف مقدسي است اما بگوييم اقتصاد بايد به فقرا برســد كه پول خود را در ــام بانكي بايد به فكر افرادي باش نظبانك پس انداز مي كند. زيرا اتفاقا بيشتر پس اندازكنندگان بانك ها از همين طبقه متوسط هستند زيرا ثروتمندان فقط از منابع بانك ها استفاده مي كنند و بانك بايد بيشتر حافظ

منافع سپرده گذاران باشد تا تسهيالت بگيران.شما مطرح کرديد بانك بايد در جهت اعطاي سود به سپرده گذاران حركت كند اما در جهت گيري هاي تحول نظام بانكي ترويج فرهنگ قرض الحسـنه به چشـم مي خورد با توجه به اينكه به قرض الحسنه ها سود تعلق نمي گيرد. چطور مي توانيم پس انداز را ترويج كنيم؟ از طرفي با حذف نرخ سـود تسـهيالت بانك ها منابعي

براي اعطاي سود سپرده ها نخواهند داشت؟در مورد نرخ سود تسهيالت به نظر من حذف اين نرخ امكان پذير نيست مگر اينكه اين دستور به معني اين باشد كه نرخ سود تسهيالت ناگهان به عرش اعال برود يعني فردي كه از بانك وام مي گيرد و در يك كار صنعتي سرمايه گذاري ــب مي كند بايد اين سود را با بانك نصف كند ــود كس و سيعني به جاي ۱۵ درصد بايد ۵ درصد سود بدهد اين يكي از معاني حذف نرخ سود تسهيالت است . به اعتقاد من حذف نرخ سود تسهيالت امكانپذير نيست و بايد همواره يك نرخ سود مورد انتظار در نظر گرفته شود.در مورد قرض الحسنه ها هم نفس عمل خوب است كه بانك ها بخشي از منابع خود ــنه ها بدهند اما مساله اين است كه منابع را به قرض الحس

بانك ها واقعا براي قرض الحسنه ها محدود است.نظر شما درباره ادغام شوراي پول و اعتبار چيست؟

ادغام شوراي پول و اعتبار يعني انحالل كامل اين شورا. انحالل اين شورا هم به معني حذف سياست هاي پولي در ــت هاي پولي به معني از بين كشور است و حذف سياسبردن بخشي از اركان نظام اقتصادي كشور است چون نظام ــت هاي پولي و مالي استوار است و اقتصادي برپايه سياســام اقتصادي بايد با اين دو بال حركت كند اگر يكي از نظــد. در واقع با اين بال ها از بين برود اخالل ايجاد خواهد شــي بانك مركزي ــورا كه يكي از اركان اساس حذف اين شاست ماهيت وجودي بانك مركزي هم زير سوال مي رود و

بانك مركزي هم مي تواند منحل شود.

دستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکیدستور رئيس جمهور برای اصالح نظام بانکی ۳۳

دو ايده و دو فرمان ·dDOÐ —uBM

Page 30: Shahrvand Emrouz 12

جهانجهانشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ۳۶ فرانسه در مدار آمريکا ۳۸ دست پخت مديترانه ای سارکوزی

اعتماد به نفس آقاي ساركوزيسياست مديترانه ای فرانسه سياست مديترانه ای فرانسه ۱۱

با مروري بر سياست خارجي فرانسه به ويژه در دوران ــخصه ــي دوم تاكنون به چند مش ــس از جنگ جهان پــان آنها تاكيد و تمركز بر ــه برمي خوريم كه از مي و مولف

موضع «مستقل» ملي و ديپلماسي فعال ــتري مي يابد. به برجستگي بيش

ــوي ها به ــه فرانس طوري كاينكه به آنها مستقل ترين ــور جهان گفته شود كش

ــد. ــود مي بالن ــه خ بفرانسه ــي ديپلماسآنچنان مورد تاييد نخبگان و ــردم ماست ــور كش اين كه مجله چپ گرا و

روشنفكري لوموند ديپلماتيك هم از سياست خارجي ژاك شيراك حمايت مي كند و ديدگاه هايش به مواضع وزارت خارجه فرانسه پهلو مي زند. به ويژه آنجا كه پاي ايستادگي ــر اياالت متحده به ــه در براب بر مواضع فرانســرا و ــت هاي ملي گ ــان مي آيد، راس ميــت در ــيونال دس چپ هاي انترناســاد از دولت ــت هم به انتق دســي آمريكا ــت خارج و سياســا گويي زمانه مي پردازند. امــوي ها ــده و فرانس عوض شهم آهسته آهسته از موضع ــي بر ــي مبتن ــتقل مل مســم فرانسوي فاصله ناسيوناليسگرفته و در سايه رهبري نيكوال ساركوزي مزه هم پيماني با اياالت ــند. در ۶۰ متحده آمريكا را مي چشسال گذشته هيچ گاه رابطه هم پيماني ــاركوزي ــه و آمريكا به قوت دوران س فرانســرد شارل دوگل، ــت. در آغاز جنگ س نبوده اســه از همان ابتدا سر رئيس جمهور دوران ساز فرانسناسازگاري با هژموني اياالت متحده بر اروپا گذاشت و اگرچه نتوانست ديگر كشورها را با خود همراه كند ولي فرانسه به سرعت راه خود را از ديگر متحدان ــت در برابر بلوك شرق جدا كرد. كاپيتاليســه از پذيرش چتر امنيتي هسته اي فرانس

v d Ê«dN

Page 31: Shahrvand Emrouz 12

۳۶شهروند امروز ۲۸ مرداد۱۳۸۶ جهان

فرانسهدر مدار آمريکا

اياالت متحده سر باز زد و پروژه ايجاد زرادخانه هسته اي ــاز ملي را در پيش گرفت. پاريس به زودي در ناتو هم، ســاخه نظامي اين پيمان خارج شد تا در جدايي زد و از شــاكش رقابت هاي ايدئولوژيك ميان دو بلوك قدرت، كشــتعمرات جايگاهي براي خود پيدا كند. روابطش را با مسسابق بهبود بخشيد و گوشه چشمي هم به جنبش عدم ــت. اين سياست كم وبيش تا پايان دوران ژاك تعهد داشــال ۲۰۰۲ كه زمزمه هاي ــت و در س ــيراك ادامه داش شحمله نظامي آمريكا به عراق پيچيد به اوج رسيد، شيراك ــدت عمليات نظامي در عراق را محكوم كرد و البته به شدولت چپ گراي گرهارد شرودر در آلمان در اين داستان با او همراه شد. در واكنش به اين موضع گيري تند بود كه دونالد رامسفلد، وزير دفاع سابق آمريكا به تحقير اروپاي كهن كه بوي كهنگي مي دهد پرداخت و به اروپاي جديد ــايه فروپاشي بلوك شرق در مركز اروپا به نازيد كه در ســر برآورده بود و ــردمداري لهستان، ليتواني و چك س ســي به حاضر به ارائه هرگونه كمك مالي، نظامي و سياســم و تهديدهاي ديگر مي شد. آمريكا در جنگ با تروريسامروزه آمريكا با پشتگرمي همين كشورهاي تازه غربي شده است كه سپر دفاع موشكي را در مرزهاي روسيه و به بهانه

ره گيري موشك هاي ايران و كره شمالي علم مي كند.ــاركوزي به ضعف هاي تاريخي ديپلماسي اما گويا سفرانسه پي برده است. فرانسه با داشتن موقعيت جغرافيايي ــوان نظامي متعارف و ــب و ت و جمعيتي و طبيعي مناســت. غيرمتعارف خود يكي از پنج قدرت بزرگ جهان اســته در رده كشورهاي درجه يك جهان اما هيچ گاه نتوانستاثيرگذار باشد. بريتانيا با تواني پايين تر، تنها در سايه روابط نزديك با اياالت متحده و برقراري توازني در روابط ميان اروپا و آمريكا توانسته است نقشي برتر از فرانسه ايفا كند و آلمان هم با توانايي ذاتي خود چنين نقشي را براي خود دست و پا كرده است. فرانسه تنها در دوران فرانسوا ميتران بود كه توانست با همكاري آلمان هلموت كهل نقشي برجسته و درجه اول در سياست اروپايي و جهاني ايفا كند. در دوران ژاك شيراك سهم فرانسه در تاثيرگذاري بر سياست هاي جهاني و منطقه اي به حداقل رسيد و فرانسه به كشوري حاشيه اي در دنياي غربي تبديل شد كه ناگزير بود انزوايي ــيراك ديد كه چگونه ــكوه را نظاره گر باشد. ژاك ش بي شسربازان آمريكايي دوست خانوادگي اش صدام حسين را از سوراخ هاي زيرزميني بيرون مي كشند و سپس به دست محاكمه و جوخه اعدام مي سپارند. ژاك شيراك در دوران خود سوريه را به عنوان متحد قديمي در منطقه از دست ــت رفتن لبنان را به نظاره نشست. فرانسه در داد و از دســيراك هيچ ابتكار عمل ديپلماتيكي را به مقصد دوران شنرساند و ساركوزي كه در اين دولت به صورت ايزوله شده اي نظاره گر بي عملي و بي تصميمي پدرخوانده قديمي و رقيب ــان ــش بود، از همان آغاز رقابت هاي انتخاباتي نش امروزيــوداي بزرگ تري در سر دارد و آن تغيير مسير داد كه سديپلماسي فرانسه است. ديگر در دوران ساركوزي نمي توان ــتقالل را محوري ترين ركن سياست خارجي فرانسه اســاركوزي به نظر مي رسد تعامل مثبت به ويژه با ناميد. سآمريكا را جايگزين سياست مستقل مبتني بر ناسيوناليسم ــوي ها در سايه دستاورد هاي فرانسوي كرده باشد. فرانس

ــه، براي ــي و فرهنگي انقالب كبير فرانس فكري، سياســي بر ديگر ملت ها و فرهنگ ها قائلند كه خود برتري ذاتاين خودبزرگ بيني و غرور نوعي انزواگرايي را در روابط با ديگران در قالب موضع مستقل براي آنها به ارمغان آورده است. اما پيامدهاي آن به شكلي مخرب سياست خارجي اين كشور را متاثر كرده است كه به دو صورت خودنمايي ــن ندادن به واقعيات و مي كند؛ يكي انعطاف ناپذيري و تديگري تذبذب و نوسان در تصميم گيري. شايد در نگاه اول ــد كه چگونه كشوري هم در برخورد با چنين به نظر برسواقعيات انعطاف ناپذير باشد و هم در تصميم گيري مذبذب؛ ــت كه در برخي از ادوار سياست خارجي اين واقعيتي اس

فرانسه به وضوح مي توان مشاهده كرد.ــت از ــود كه دس ــدرت اروپايي ب ــن ق ــه آخري فرانساستعمارگري برداشت و حاضر نبود استقالل مستعمرات را به رسميت بشناسد. روند استقالل مستعمرات فرانسه با خشونت هاي بيشتري نسبت به مستعمرات ديگر قدرت هاي اروپايي همراه بود. تنها در جريان نبردهاي استقالل الجزاير از فرانسه بيش از يك ميليون نفر كشته شدند؛ استقاللي كه ــرانجام در سال ۱۹۶۲ و دوران رياست جمهوري دوگل ســان در تصميم گيري ــد. در مورد تذبذب و نوس محقق شفرانسه هم كافي است رويدادهاي دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بررسي شود. در سال ۱۹۵۶ فرانسه به رهبري شارل دوگل ــتركي را به كانال ــرائيل حمله مش در كنار انگليس و اســوئز آغاز كردند و تنها با تهديد آمريكا بود كه جنگ را ســه دوگل در سال ۱۹۶۷ و در جريان پايان دادند. اما فرانســرائيل به شدت از حمله اسرائيل جنگ ۶ روزه اعراب و اسبه كانال سوئز و شبه جزيره سينا انتقاد و آن را محكوم كرد. ــورها امري اجتناب ناپذير تغيير در سياست خارجي كشــرايط و محيط و تعامالت ــي از تغيير ش ــت و اين ناش اسميان كشورهاست، اما اين تغيير در فرانسه كه بزرگ ترين ــتين انقالب مدرن بشري در آنجا به وقوع پيوسته و نخسنيز از جنس انقالبي است نه تغيير تدريجي ناشي از تغيير ــرايط و اوضاع و احوال كه ناشي از پايان انرژي مقاومت شسرسختانه در برابر نسيم تغييرات است كه به صورت توفان ــذب و در واقع از ــن تغيير از جنس تذب ــد. اي از راه مي رسجنس انعطاف ناپذيري است كه همواره صورت انقالبي راه ــت خود را پيدا مي كند. اينك نيز پس از ۶ دهه از سياسمستقالنه اي كه فرزندان معنوي شارل دوگل در سياست خارجي فرانسه اعمال مي كردند، تغييري از جنس انقالب ــه رخ داده است. سياست خارجي فرانسه اگرچه در فرانســاركوزي آن را فعال كرده قبال فعال ناميده مي شد، اما ساست. روزي به خانه پدري بوش مي رود تا زخم هاي كهنه مخالفت با لشكركشي به عراق را التيام بخشد و روز ديگر از تشكيل پيمان مديترانه با شركت كشورهاي شمال، جنوب و شرق اين درياي بزرگ سخن مي گويد تا قطبي اروپايي، ــيايي، مسيحي- اسالمي و غربي- عربي برپا آفريقايي، آسسازد كه پشتوانه مانور قدرت در برابر آلمان در اتحاديه اروپا باشد. فرانسه در دوران ساركوزي از الك استقالل به درآمده و سوداي جهان گرايي دارد. استقالل گرايي اگرچه ريشه در ــوي و خودبزرگ بيني فرانسه دارد، اما ناسيوناليسم فرانسجهان گرايي آن ريشه در اعتماد به نفسي دارد كه ساركوزي

به اين كشور بزرگ اروپاي كهن داده است.

ــت مدرن به رهبري نيكوال ساركوزي پيروزي راســد پيامد طبيعي به هم خوردن معادالت حاكمه را بايــه دانست. دگرگوني و تغيير كيفي در قدرت در فرانســي در جايگاه گروه هاي چينه بندي نيروها و جابه جاياجتماعي به ضرورت تحول در چشم اندازها، محاسبات ــود و ــنتي س و از همه مهم تر برهم خوردن رابطه ســان در ارزيابي ها را به وجود مي آورد. در يك جامعه زيدموكراتيك هر نوع تحول داخلي بر صحنه بين المللي ــت كه سرايت از حيطه اثر مي گذارد. البته ممكن اسداخلي به خارجي به سرعت انجام نگيرد چرا كه نيازمند تعريف جديد از صحنه بين المللي، جهت دهي متفاوت به استدالل ها و از همه مهم تر برهم زدن سلسله مراتب

اولويت هاست.ــه كه مانند رقيب ديرينه خود انگلستان در فرانســاي مطرح و بزرگ ــتعماري يكي از قدرت ه قلمرو اساقتصادي است برخالف اين كشور در صحنه بين المللي ــاهد كاهش نفوذ، تاثيرگذاري و پرستيژ بوده است. شاين كاهش وزن بين المللي هنگامي به شكلي فزاينده ــع تاريخي ــوادث و وقاي ــه ح ــري مي كند ك جلوه گ

جهت دهي مي شوند.در دهه هاي اخير در بسياري از منازعات بين المللي فرانسه عمال از دايره اثرگذاري و جهت دهي به دور بود. ــتقرار موشك هاي ميان برد در دهه ۸۰ در رابطه با اســه كامال ناديده ــي در غرب اروپا، چالش فرانس آمريكايانگاشته شد. در سال هاي آغازين هزاره سوم، مخالفت ــه آمريكا براي چگونگي مديريت فرانسه با طرح نقشــي ــفاف اصوال نقش بحران عراق به گونه اي واضح و شــرد. در چالش هاي بزرگ ــادالت آمريكا بازي نك در معــد و اين كشور ــه به حاشيه رانده ش بين المللي فرانســادي و باالخص فرهنگي برخالف جايگاه معتبر اقتصــا و جهان به جايگاهي حقير در صحنه جهاني در اروپنزول كرد. با در نظر گرفتن اين نكته كه فرانسه مانند انگلستان يك قدرت هسته اي است و بهره مند از نيروهاي متعارف نظامي از كالس باال و ليكن برخالف اين كشور

سياست مديترانه ایسياست مديترانه ایفرانسه فرانسه ۲۲

—UOA¼œ sO Š

Ëœ ÊUO —œ È“u —UÝ È—bÄ t Uš® ‘uР×uł©UJ¹d ¬ —uNLł fOz—

Page 32: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ جهان۳۷

تعيين كنندگي كمتري در حيات بخشيدن به معادالت بين المللي داشته است. به عبارتي ديگر رابطه اي متناسب ــاي اقتصادي، ــاي نظامي، توانمندي ه بين ظرفيت هبرجستگي هاي فرهنگي و تاثيرگذاري بين المللي اين ــور در دوران دوقطبي و در عصر هژموني مشهود كشنبوده است. حتي در گستره اروپا هم اين عدم تناسب به دفعات جلوه گري كرده است كه مهم ترين و تازه ترين آنها همان ناتواني اين كشور براي منصرف كردن آلمان از به رسميت شناختن كرواسي و ضعف اين كشور براي شكل دادن به يك مجموعه نظامي اروپايي براي پايان دادن به فعاليت هاي ثبات زداي اسلون ميلوسوويچ، رهبر

يوگسالوي در قلب قاره را بايد ذكر كرد.فرانسه چه در دوراني كه تعادل نسبي نيروها بين دو قدرت بزرگ جهاني وجود داشت و چه در دوران معاصر كه متاثر از قدرت بالمنازع آمريكا در قلمرو نظامي است ــده. قدرت ــدرت بي ربط» تبديل ش ــال به يك «ق عمــه، منطقه نفوذ براي اين كشور ايجاد هسته اي فرانسنكرد و قدرت مدرن متعارف نظامي چه در اروپا و چه در صحنه جهاني منجر به شكل گيري نقش قاطع در معادالت بين الملي نشد. انگلستان كه تقريبا با در نظر گرفتن تمامي مولفه هاي شكل دادن قدرت از ظرفيت و توان مساوي تقريبي با فرانسه برخوردار است ايفاگر يك نقش تعيين كننده بين المللي است. اين كشور با وجود اينكه فاقد ظرفيت ها و توانمندي هاي دوران استعماري است اما همچنان يك جزيره اروپايي جهاني است. نفوذ اين كشور همچنان يادآور اقتدار دوران امپراتوري است، اما فرانسه برخالف دوران استعماري يك كشور اروپايي قاره اي است. نفوذ جهاني اين كشور به معناي توانايي ــورهاي جهان يا ــه ارزيابي هاي كش ــكل دادن ب در شتاثيرگذاري در دگرگون كردن سياست هاي قدرت هاي ــه هيچ گونه ــت ك ــطحي اس مطرح بين المللي در سشباهتي با دوران استعماري ندارد. در انگلستان بعد از ــتعماري نخبگان كشور به يك تعريف پايان دوران اســيدند. اين ــو از منافع ملي در قلمرو گيتي رس همس

ــت كه رهبران چپ و بدان معناســت بر اين نكته با وجود پايگاه راســاوت توافق كردند ــي متف اجتماعكه چه چيزي حيات بخش منافع ــت، اما نخبگان فرانسوي ملي استوجه را متوجه منافع ملي نكردند بلكه توافق را بر اين قرار دادند كه ــوري را ــترش قدرت چه كش گسچالش كنند. راست و چپ فرانسه بر يك نكته اجماع نظر يافتند و آن هم مخالفت با عملكرد آمريكا و از سويي ديگر نمايش ناخرسندي با اشاعه نفوذ اين كشور بود. سياست منفي تعريف منافع ملي بسترساز ــه و ــش تدريجي نفوذ فرانس كاهحيات بخش تدريجي بي ربط شدن فرانسه در معادالت آمريكا شد. نفوذ جهاني فرانسه كاهش يافت چرا كه اين كشور فاقد ظرفيت هاي جهاني براي نمايش قدرت هسته اي و متعارف خود است. حجم قدرت فرانسه در دوران قبل از فروريزي امپراتوري استعماري اين اجازه را به اين كشور مي داد كه چشم اندازهاي هنجاري خود را عملياتي كند. اما حيات يافتن دوران دو قطبي به اين معنا بود كه فزون ترين ميزان قدرت در اختيار دو كشور ــت. در يك چنين محيطي پرواضح است متعارض اسكه تناسب قدرت كامال محو شده است. حال كشوري ــور آمريكا كه با كاهش وزن نظامي در رابطه با دو كشــوروي قرار مي گيرد براي نمايش قدرت نيازمند و شــت كه يا ظرفيت هاي داخلي را افزايش داده يا اين اساينكه به ائتالف دست زند. با توجه به اينكه ظرفيت هاي داخلي اشباع شده بودند گريزي جز نزديكي به آمريكا ــا و تداوم نقش موثر جهاني براي افزايش توانمندي همانند گذشته وجود نداشت، اما با توجه به اينكه اجماع نخبگان چپ و راست فرانسه با چسب آمريكاستيزي حيات يافته بود چنين سياستي امكان پذير نبود، چرا ــي ــاختار قدرت سياس كه منجر به ايجاد ترك در ســوي به دنبال پايان جنگ دوم مي شد. نخبگان فرانسبراي به دست آوردن جايگاه از دست رفته جهاني تكيه بر ملي گرايي منفي را انتخاب كردند. راست و چپ بر ــيدند كه نفي قدرت برتر غربي اين نكته به توافق رسسبب ساز اعتبار جهاني و بين المللي آنان خواهد شد. به جهت گستردگي ناسيوناليسم منفي در جامعه چه در سطح نخبگان و چه در سطح شهروندان عادي اين درك حاصل نشد كه به ضرورت دگرگوني هاي بنيادي در ساختار اقتصادي بين المللي و توزيع قدرت در سطح جهان، تبديل آمريكا به يكي از دو قطب تعيين كننده

بين المللي اجتناب ناپذير است. ــادي، جغرافيايي، ــح اقتص ــل خيلي واض ــه دالي بجمعيتي، مديريتي و فرهنگي اين امكان تحت هيچ شرايطي وجود ندارد و نخواهد داشت كه فرانسه بتواند ــود. مناسبات قدرت ايفاگر نقش دوران امپراتوري شهستند كه منجر به صعود آمريكا به جايگاه كنوني او

شده اند و مخالفت يا موافقت فرانسه كمترين تاثيري در حيات بخشيدن به اين واقعيت نمي تواند ايفا كند. ناتواني فرانسويان از درك اين مهم به كاهش هرچه شديدتر دايره نفوذ و تاثيرگذاري اين كشور در سرتاسر جهان ــرق اروپا و خاورميانه و باالخص در مناطق كليدي شــقوط اتحاد جماهير شوروي، ــده است. به دنبال س شكشورهاي شرق اروپا رهبري آمريكا را به عنوان سمبل غرب با سياست ها و خط مشي هاي خود تاييد كردند ــتند. در خاورميانه سقوط جايگاه و بر آن صحه گذاشــوئز در ۱۹۵۶ آغاز شد ــه كه به دنبال حادثه س فرانســم در صحنه جهاني عمال با درهم فروريزي كمونيسنهايي شد. بعد از ۱۹۹۱ اين نگاه بين فرانسويان اعتبار ــتند كه مي بايستي يافت كه اين معادالت قدرت هسجهت دهنده به تعيين سياست ها در صحنه بين المللي شوند و نبايد اجازه داد كه مولفه هاي ناسيوناليسم منفي كه ماهيت پوياي معادالت بين المللي را متوجه نيستند ــوند. ــتگذاري در قلمرو جهاني ش حيات بخش سياسبي اعتباري چپ در حيطه معادالت داخلي كه سقوط كمونيسم در اروپا آن را برجستگي انكارناپذير داد اين ــت ايجاد كرد كه به نوزايي فكري فرصت را براي راسدر رابطه با مسائل بين المللي دچار شود. سقوط چپ ــه به عنوان محور پارادايم فكري به ضرورت در فرانســنتي را نيز به همراه خود به زير كشيد، چرا ــت س راسكه هر دو آبشخور يكسان، ملي گرايي منفي را مبناي ــت مدرن ــرار داده بودند. در نتيجه راس فكري خود قحيات يافت. راست مدرن در قالب ناسيوناليسم منفي به صحنه جهاني نگاه نمي كند بلكه در چارچوب منافع مبتني بر فرصت ها و واقعيات به صحنه جهاني توجه ــد، اين ضرورت وجود دارد مي كند. در چارچوب جديكه يك رابطه تنگاتنگ با آمريكا برقرار كند كه در عين حفظ منافع مردم فرانسه، ارتقاي جايگاه آمريكا تسهيل شود. چنين سياستي متضمن درك اين واقعيت است كه آمريكا به لحاظ الزامات پيشتازي سياست هايي را ــايد براساس روش هايي باشد كه دنبال مي كند كه شــد، اما تا زماني كه اين ــويان نباش مطابق ميل فرانسسياست ها منافع و جايگاه فرانسه را به خطر نمي اندازد مي بايست مورد چالش قرار نگيرند. فرانسه مي بايستي ــه كند. هر زمان ــي «سواري مجاني» را پيش خط مشكه حركت هاي آمريكا چه مستقيم و چه غيرمستقيم ــتي از آنها ــه مي شود مي بايس منجر به ارتقاي فرانسحمايت شود. هرگاه كه سياست هاي آمريكا منجر به تضعيف جايگاه و پرستيژ فرانسه نمي شوند مي بايستي ــتقيم و چه غيرمستقيم چالشي نشود. با آنها چه مسحضور نيكوال ساركوزي در خانه خانوادگي رهبر آمريكا در كني بانكپورت ايالت ببن نمايشگر اين نكته است كه فرانسويان بعد از دهه هاي متمادي متوجه شده اند كه مولفه هاي شكل دهنده معادالت بين المللي امروزه در عصر هژموني هيچ تفاوتي با دوران امپراتوري كشورهاي ــه به تدريج نفوذ ــت. درك اين نكت اروپايي نكرده اســه در صحنه جهاني به بار خواهد وسيع تر براي فرانســزان واقعي قدرت ــب كمي با مي آورد كه محققا تناس

فرانسه خواهد داشت.

Page 33: Shahrvand Emrouz 12

۳۸جهانشهروند امروز ۲۸ مرداد۱۳۸۶

È—U³D�« sO ŠdO «

دست پخت مديترانه ای سارکوزی«من قصد دارم به تمامی مردم مديترانه اعالم کنم که همه چيز در اين منطقه گشـوده خواهد شد. مي خواهم اعالم کنم که بايد بر تمامي نفرت ها غلبه کنيم و رويای بزرگ صلح و تمدن را جايگزين آن سـازيم. مي خواهم به آنان بگويم که زمان تشکيل يک اتحاديه مديترانه اي همچون اروپا و آفريقا فرارسـيده است. اين کار ۶۰ سال پيش برای اروپا انجام گرفت و امروز ما آن را برای اتحاديه

مديترانه اي انجام خواهيم داد.» نيکوال سارکوزی، رئيس جمهوری فرانسه اخيرا در سفر به ليبی، ضمن امضاي يک قرارداد تسليحاتی به مبلغ ۴۰۰ ــاخت يک رآکتور هسته اي به منظور ميليون دالر، قول ســيرين را به معمر قذافی داده است. اين اقدام با تهيه آب شانتقاد شديد کشورهای اروپايی به ويژه آلمان مبنی بر خطر دستيابی ليبی به فناوری توليد تسليحات هسته اي مواجه شده است. در همين حال سارکوزی قدم هايی را برای تحقق پيشنهاد خود مبنی بر تشکيل اتحاديه مديترانه اي برداشته است. در اتحاديه مديترانه اي مدنظر سارکوزی، تنها هشت کشور عضو اتحاديه اروپا يعنی فرانسه، اسپانيا، ايتاليا، پرتغال، ــورهای الجزاير، مصر، ــلوونی و کش يونان، قبرس، مالت، اسليبی، مراکش، تونس، اسرائيل، فلسطين، اردن، لبنان، سوريه ــه در کنار تالش های ــارکت دارند. اين اتحادي و ترکيه مشــا و خاورميانه ــط با آفريق ــرای بهبود رواب ــه اروپا ب اتحاديمديترانه اي در چارچوب روند بارسلونا و سياست همجواری اروپا ايجاد خواهد شد و بدين ترتيب نهادی است که احتماال ــت خارجی اتحاديه اروپا عمل خواهد کرد. در عرض سياس

ــورهای جنوب اروپا از طرح سارکوزی، به رغم حمايت کشديگر کشورهای اروپايی نسبت به اين امر نگرانی های شايان توجهی دارند. روابط با ليبی و طرح اتحاديه مديترانه اي در کنار پافشاری بر مخالفت با الحاق ترکيه به اتحاديه اروپا اين ــازد که آيا فرانسه درصدد ــش را به ذهن متبادر مي س پرس

اتخاذ نوعی سياست خارجی جديد است؟ــه پيش از ــه مديترانه اي گرچ ــکيل يک اتحادي تشــده بود، ــورهايی چون ايتاليا مطرح ش ــط کش اين توســوان يکی از ــخص به عن ــارکوزی آن را به طور مش اما ساصلی ترين برنامه های سياست خارجی دولت خود در طول مبارزات انتخابات رياست جمهوری بيان کرد. وی همچنين ــاق ترکيه به اتحاديه اروپا، اتحاديه ضمن مخالفت با الحمديترانه اي را جايگزينی خوانده که مي تواند مکان بهتری

برای شراکت مهم ترکيه و اتحاديه اروپا باشد.ــارکوزی برای تحقق ايده اتحاديه مديترانه اي اراده سکامال جدی به نظر مي رسد. وی اولين سفر خود به خارج از اروپا را در ژوئيه امسال به الجزاير، تونس و ليبی انجام داد. سارکوزی در شش ماهه دوم سال ۲۰۰۸ رياست دوره ای ــت مي گيرد و قصد دارد در همان اتحاديه اروپا را در دســکيل دهد. اگرچه برخی زمان اتحاديه مديترانه اي را تشانگيزه سارکوزی از پيشنهاد تشکيل اتحاديه مديترانه اي را خلق يک گزينه جديد برای جلوگيری از عضويت ترکيه در اتحاديه اروپا مي دانند، اما توجه به پيامدهای تشکيل چنين نهادی نشان مي دهد که فرانسه اهدافی ورای اين

امر را جست وجو مي کند.

ــکيل اتحاديه ــه ای و بين المللی، تش ــد منطق در بعمديترانه اي از بيشتر جنبه ها به سود فرانسه است: جايگاه فرانسه در اتحاديه اروپا به ويژه پس از تقويت موقعيت آلمان و بريتانيا در اين اتحاديه به دليل گسترش در سال ۲۰۰۴ بهبود خواهد يافت؛ فرانسه بر کشورهای آفريقای عربی و اتحاديه مغرب عربی مسلط مي شود و به لحاظ ژئوپليتيکی با کشورهای فرانسوی زبان غرب آفريقا نزديک تر خواهد شد؛ سياست اروپايی فرانسه با سياست آفريقايی آن پيوند خواهد يافت؛ فرانسه در مناقشاتی چون صحرای غربی يا ــرائيل و اعراب نقش بيشتری ايفا خواهد كرد؛ منازعه اسحوزه نفوذ بين المللی فرانسه گسترش مي يابد و فرانسه ــد؛ آفريقا و از جايگاه جهانی باالتری برخوردار خواهد شــه مديترانه اي بازار خوبی برای کاالها و خدمات خاورميانفرانسوی خواهند بود و فرانسه به منابع انرژی در منطقه

دسترسی بيشتری خواهد داشت.ــد انگيزه اصلی از طرح اين با اين وجود به نظر مي رسايده بيش از هر چيز معلول شرايط داخلی فرانسه است. کشورهای جنوب اروپا به ويژه فرانسه، اسپانيا و ايتاليا به دليل قرابت جغرافيايی با آفريقا و خاورميانه، بيش از هر ــد مهاجرت غيرقانونی، ــه ديگری در معرض تهدي منطقــتند. مردم فرانسه ــم و بنيادگرايی اسالمي هس تروريسيکی از اصلی ترين داليل معضالت کشورشان را جمعيت ــه مي دانند. به همين علت ــر اعراب حاضر در فرانس کثيشعار مبارزه با مهاجرت غيرقانونی يکی از عوامل پيروزی ــگولن روايال بود که از موضعی ــارکوزی در مقابل س سماليم تر با اين مساله برخورد مي کرد. سارکوزی در زمان ــور، ناآرامي های اکتبر و نوامبر ــت وزارت کش تصدی پس۲۰۰۵ را که بيشتر از سوی اقشار حاشيه نشين و مهاجران ــهرها صورت گرفته بود، با آفريقايی در پاريس و ديگر شاعالم حکومت نظامي به شدت سرکوب كرد. به طور حتم طرح تشکيل اتحاديه مديترانه اي با سياست های مهاجرتی و داخلی سارکوزی پيوند دارد. به اعتقاد اروپايی ها بهبود شرايط اقتصادی در کشورهای آفريقای عربی و خاورميانه مي تواند بهترين مانع برای جلوگيری از گسترش تروريسم،

بنيادگرايی اسالمی و مهاجرت غيرقانونی به اروپا باشد. ــت خارجی فرانسه همواره بر دو اصل تسلط بر سياساروپا و محدود ساختن حوزه نفوذ اياالت متحده آمريکا در اروپا، آفريقا و خاورميانه مبتنی بوده است. همکاری با ليبی، اتحاديه مديترانه اي و مخالفت با الحاق ترکيه در اتحاديه ــه در مقابل ــتای بهبود موقعيت فرانس اروپا تنها در راســود. «لئون ــی چون آلمان و بريتانيا ارزيابی نمي ش رقيبانــيونال اينترست آنالين مورخ هيدر» طی مقاله ای در نشــريح كرده است که سياست های مي ۲۰۰۷ به خوبی تشسارکوزی در بعد خارجی برخالف تصور عموم تا چه اندازه

در تضاد با منافع جهانی اياالت متحده آمريکا قرار دارد. بدين ترتيب شاهد آنيم که سياست خارجی فرانسه براساس همان اصول سابق ادامه مي يابد با اين تفاوت که رنگ ملی گرايانه تری به خود گرفته است. سياست خارجی ــارکوزی از اين منظر ملی گراست که فرانسه به عنوان سبانی سياست خارجی مشترک اروپايی و ارتش مشترک ــه به ديدگاه های همتايان اروپايی اروپا، امروز بدون توج

خود، در آفريقا و خاورميانه سياست ورزی مي کند.

سياست مديترانه ای فرانسه سياست مديترانه ای فرانسه ۳۳

Page 34: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظرنقد و نظرجهان۱۵ ۴۰ مقاله ای از نيکالس برنز ۴۲ مقاله ای از ولی رضا نصر

قدرت برای رهبری کارآمد کشور و ُملک امری حياتی

ــت اما هميشه اعمال آن آسان نيست. بياييم به مثال اس

ــه دولت بوش از ۱۱ ــتان بپردازيم. با توجه به اينک پاکس

سپتامبر تا کنون ۱۰ ميليارد دالر به دولت پاکستان جهت

همکاری در جنگ عليه تروريسم کمک کرده است ممکن

است کسی اين گونه فکر کند که دولت بوش احتماال بر

ــرف نفوذ دارد. با اين همه با توجه به پرزيدنت پرويز مش

ارزيابی اداره اطالعات ملی آمريكا مشرف به اسالم گراهای

تندرو اجازه داده است تا موقعيت شان را در مناطق مرزی

پاکستان و افغانستان تقويت کند. سناتور باراک اوباما اخيرا

ــاختن تهديد القاعده تجديد قوا کرده و با خاطرنشان س

ــده اظهار داشته است که اگر مشرف آمادگی بازسازی ش

ــرکوب کردن تندروهای ايالت وزيرستان را الزم برای س

ندارد آمريكا احتماال بايد وارد عمل شود و دست به اقدام

ــک از رييس جمهورهای ــه آنان بزند. هيچ ي نظامي علي

آمريكا توانايی انجام حمله پيشگيرانه عليه دشمن پيش از

آنکه بتواند به منافع آمريكا آسيبی برساند را رد نکرده اند.

ــوی هر دو ــت جمهوری از س اما چندين کانديدای رياس

حزب جمهوری خواه و دموکرات اين موضع اوباما را مورد

انتقاد قرار داده اند و اظهار داشته اند که دخالت نظامي در

پاکستان ممکن است حکومت مشرف را بی ثبات سازد و

بدين ترتيب به جای اينکه تهديد القاعده را تعديل سازد آن

را تشديدتر كند. بنابراين آيا حمالت پيشگيرانه به وسيله

اياالت متحده عليه پايگاه های القاعده يا نواحی عملياتی در

پاکستان بايد متوقف و محدود شود؟

ــتان تنها بی ثباتی ــناريوی کابوس مانند در پاکس س

ــت بلکه ــته ای نيس ــالح هس در يک دولت مجهز به س

ــديد بر ــن کنترل ش ــن رفت ــی] از بي [کابوس های واقع

ــته ای يا در اختيار گرفتن زمام قدرت از ــالح های هس س

سوی اسالم گراهای تندرو است. نظرسنجی های اخير نشان

داده است که ارزيابی از ميزان رضايت و مقبوليت داخلی

پرويز مشرف از ۶۰ درصد به ۳۴ درصد نزول کرده است.

پر واضح است که اجتناب از هر گونه اقدامي که بی ثباتی

در پاکستان را به دنبال داشته باشد به نفع ماست. مشرف

نه تنها خود را به عنوان سدی دفاعی در برابر اسالم گراهای

تندرو نشان داده است بلکه به عنوان کسی که مي تواند به

واقعيت های سياسی کشورش احترام بگذارد نيز معرفی

ــت. او آشکارا اعالن داشته که مخالف آموزه های کرده اس

اسالم گراهای تندرو و تروريسم است و در دستگيری يکی

از رهبران اصلی القاعده به نام خليفه شيخ محمد همکاری

ــت که ــت. همچنين وی تلويحا اعالن کرده اس کرده اس

ــی اسالم گرا و وفاداری های با توجه به وزن احزاب سياس

ــتان ها بايد از هر گونه اقدامي که کشور را قومي در اين اس

در معرض خطر تجزيه شدن و تک پاره شدن قرار مي دهد

اجتناب ورزيد. عالوه بر اين بدين نکته نيز اشاره مي کند که

وی بايد نسبت به نفرت و انزجاری که از آمريكا در پاکستان

وجود دارد توجه داشته باشد و نبايد طوری عمل کند که

هر آنچه که آمريكا مي گويد او انجام مي دهد، مسووليتی

که پيشاپيش عليه او عمل مي کند. اما در حالی که توجه

نکردن به دغدغه های پرويز مشرف خود حاکی از بی فکری

است اما اين جزو اقدامات و مسووليت های مشرف است

ــکوالر مخالف به که ائتالفی را بين نيروهای مذهبی و س

وجود دارد. جالب اين است که منشا اصلی مشکالتش تا

حدودی اقدام همراه با تاخيرش در قبال مساله «مسجد

ــه خاطر برکناری ــه ميزان زيادی هم ب ــرخ» و البته ب س

قاضی دادگاه عالی پاکستان، کشتن يکی از شيوخ ايالت

ــتان، توافق چندين و چندباره با قبايل وزيرستان بلوچس

درباره حرکت های طالبان در دو سوی مرزهای پاکستان،

تصميمش برای داشتن همزمان دو مقام رياست جمهوری

ــت از ورود رهبران ــش و در نهايت ممانع ــت ارت و رياس

احزاب مخالف سياسی به کشوراست؛ مشکالتی که برای

ــتين بار اعتبار و موقعيت ارتش را در اين کشور زير نخس

سوال برده است. آمادگی مشرف برای اينکه عميقا به دو

گزينه کامال متفاوت بينديشد (سهيم کردن بی نظير بوتو،

ــتان در قدرت يا اعالم وضعيت نخست وزير سابق پاکس

اضطراری) حکايت از آگاهی وی از ميزان فشاری است که

بر او وارد مي شود. حتی اگر اين نکته را در نظر بگيريم که

وی وضعيت فوق العاده ای را به کشور تحميل مي کرد که با

خود موجی از انتقادات را به همراه داشت احتماال به جای

اينکه اين کار باعث ثبات حکومت اش شود خطری عمده

برايش محسوب مي شد.

ــت که در حالی که آمريكا با اين همه واقعيت اين اس

ــن خاطر که ــت حداقل بدي ــتان محبوب نيس در پاکس

ــرف قرار مي دهد آمريكا با کمک هايی که در اختيار مش

”«— fO œvžU³� vKŽ ∫tLłdð

ــود تا مسايل ــترش صرف مسايل نظامي مي ش که بيش

ــده و طالبان عليه ــادی و اجتماعی، حمالت القاع اقتص

ــتان باعث برانگيخته شدن مقامات نظامي و دولت پاکس

ــتان مي شود. ــات در ميان مردم پاکس موجی از احساس

ــد که تهديد برای مقامات آمريكا بايد دلگرم کننده باش

آمريكا برای بی ثبات ساختن پاکستان چندان جای ترس

ــوی القاعده که از و نگرانی ندارد اما تهديد حمله ای از س

ــتان سرچشمه مي گيرد به طور قطع بزرگ درون پاکس

ــت و نبايد ناديده گرفته شود و قابل تحمل و جدی اس

ــرف، ارتش و مردم پاکستان بايد آن را نخواهد بود. مش

ــرف (براندازی او) ــقوط مش بدانند. ما هيچ منافعی از س

ــود اما قطعا از سروسامان يافتن اوضاع عايدمان نمي ش

پاکستان نفع خواهيم برد. با توجه به اين واقعيت که اگر

ــرف دست به اقدامي جدی عليه تهديدات حکومت مش

اينچنينی نزند ما چاره ای جز دست زدن به اقدام عملی

نداريم. قبل از اينکه مردم و جامعه پاکستان از اين مساله

آگاه شوند دولت بايد بدان اندازه عاقل باشد که بحث ها و

مذاکرات آرامي را بين دو ارتش آمريكا و پاکستان درمورد

چگونگی مقابله با تهديدات القاعده و طالبان برگزار کند.

چنين مذاکراتی مي تواند هر دو طرف را نسبت به ماهيت

حقيقی خطر القاعده و طالبان حساس سازد و همچنين

ــارزه عليه اين تهديد را ــت مب گام هايی را که ممکن اس

ــان دهد. اما اگر ــتان تسهيل کند نش برای ارتش پاکس

ــی خصوصی ناکارآمد از آب درآمد ارتباطات و ديپلماس

ــازی و بيان عمومي تر تهديد، بخشی در اينجا آشکارس

ــود. شايسته است تا ــورداری محسوب مي ش از فن کش

توجه عمومي مردم پاکستان، کشورهای همسايه و مردم

ــد القاعده و طالبان به عنوان نيروهای خودمان را به رش

تهديد کننده سعادت و رفاه کشور جلب كنيم و در نهايت

اينکه توجه آنها را به اين واقعيت معطوف سازيم که بايد

با اين تهديد مقابله کنيم.

منبع : THE NATIONAL REVIEW ONLINE

۱۳ آگوست ۲۰۰۷

به راه انداختن به راه انداختن جنگجنگ

Page 35: Shahrvand Emrouz 12

۴۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر

تا ۱۰ سال پيش، اروپا مرکز ثقل سياست خارجی

ــل ۱۹۱۷ به هنگامي که ــود. اين امر از آوري آمريکا ب

وودرو ويلسون يک ميليون نيروی نظامي آمريکايی را

به جبهه غربی گسيل داشت تا دخالت بيل کلينتون

ــده بود. برای بخش اعظم در کوزوو در ۱۹۹۹ واقع ش

قرن بيستم، اروپا اولويت نخست و حياتی ما به شمار

ــی اول و مهم تر از آن در ــت. ما در جنگ جهان مي رف

ــس از آن تعهدی باورنکردنی جنگ جهانی دوم و پ

نسبت به اروپا داشتيم. اروپا در زمان رياست جمهوری

کندی کانون توجه ما بود چرا که اين قاره به دو بخش

تقسيم شده بود و منافع ملی حياتی آمريکا در خطر

قرار داشت. ما بايد تالش مي کرديم به منظور اجتناب

ــه از آن در هراس بوديم، به ويژه در طول از وقوع آنچ

ــکی کوبا در ۱۹۶۲، به بحران هايی چون بحران موش

ــيم. گرچه از آن مقطع مدت زيادی اروپا ثبات بخش

است که مي گذرد، اما برای افرادی چون ما در وزارت

خارجه يادآور دوران جوانی ما در مشاغل ديپلماتيک

است.

اما امروز همه چيز در چشم انداز سياست خارجی

ــه که اين تغيير بايد ــت. گرچ آمريکا تغيير كرده اس

انجام مي گرفت. اروپا، شادمان از دستيابی به آرزويی

است که جورج بوش پدر در ۱۹۸۹ پيش بينی کرده

ــی، آزاد و در صلح » به جز ــود: «[اروپايی] به تمام ب

ــا برای اولين بار در طول چندين منطقه بالکان، اروپ

سده گذشته دموکراتيک، متحد و آرام است. اين يک

ــرفت بزرگ است که هر دو دولت های دموکرات پيش

ــهيم بوده اند. از سوی ديگر و جمهوريخواه در آن س

خط مشی ما در برابر اروپا انعکاس دهنده تالش های

ما برای پيشبرد صلح و پايان بحران ها در ديگر نقاط

جهان است. ما سعی داريم تا اروپاييان را در خاورميانه،

ــيا، آمريکای التين، آفريقا و هر جای ديگری که آس

ــيم. خاورميانه ــد، در کنار خود داشته باش الزم باش

امروزه به شکل ويژه اي – برای جورج بوش و کاندوليزا

رايس - در جايگاهی قرار دارد که اروپا روزگاری برای

دولت های قرن بيستم آمريکا قرار داشت.

ــود دارد که برای ــه چهار منازعه وج در خاورميان

منافع ملی ما حياتی هستند؛ حياتی از اين منظر که

ــا را در يک جنگ بزرگ تر ــر يک از آنها مي تواند م ه

ــه در آن دارای ۱۷۰۰۰ نيروی ــازد. عراق ک درگير س

ــتيم، به عقيده همگان يکی از بزرگ ترين نظامي هس

ــته ــال گذش چالش های آمريکا در طول ۴۰ يا ۵۰ س

بوده است. اين داستان هنوز پايان نيافته اما اميدواريم

ــويم. در لبنان يک دولت منتخب که در آن موفق ش

ــعی مي کند خود را در برابر ــيوه دموکراتيک س به ش

تالش های سوريه برای برکناری آن از طريق ابزارهای

غيردموکراتيک، نجات بخشد. در اسرائيل برای حدود

ــيس آن هر يک از دولت های ــال از زمان تاس ۶۰ س

آمريکا سعی داشته اند طرف های اسرائيلی و فلسطينی

ــر يک ميز بنشانند و ما نيز هم اکنون در همين را س

راستا تالش مي کنيم. و در ايران، رئيس جمهور محمود

احمدی نژاد مي گويد که کشورش بايد به دولت مسلط

در خاورميانه تبديل شود. همين شخص گفته است که

هولوکاست هرگز اتفاق نيفتاده است و اسرائيل نيز بايد

از نقشه سياسی جهان حذف شود. ايران برای مقابله با

روند صلح اسرائيل و فلسطين به حماس پول مي دهد،

بخش اعظم اقدامات شبه نظاميان شيعه عليه نيروهای

ــراق را تامين مالی مي کند و نقش مهمي در ما در ع

ــت حزب اهللا در لبنان دارد. [آمريكا تالش برای خواس

هيچ گاه براي اين ادعاهايش دليلي ارائه نكرده است]

ــا در رابطه با خود ــا از دولت ايران تنه بنابراين م

ــتيم. اين گاليه مندی بيشتر به ايران گاليه مند نيس

ــت که ايران در خاورميانه بزرگ تر دليل اقداماتی اس

انجام مي دهد. با توجه به اينکه خاورميانه بخش اعظم

زمان و توجه دولت های ما و کنگره آمريکا را به خود

ــغول داشته، من قصد دارم مساله ايران را در يک مش

ــن بزرگ تر در چارچوب آنچه ما برای خاورميانه و مت

جهان انجام مي دهيم، تشريح کنم.

از نگاه ما ايران، يک چالش هميشگی است. ايران

چالشی نيست که بتوان به شکل ضمنی و مقطعی با

آن برخورد کرد. به نظر مي رسد ايران، اولويت سياست

خارجی ما تا سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ و شايد ۲۰۲۰ باشد.

ايران بزرگ ترين کشور خاورميانه است. بدون توجه به

ــت دارد. اينکه چه حکومتی در ايران قدرت را در دس

اين كشور قصد دارد قدرتمندترين کشور خاورميانه

ــد و بدون شک همواره نيز چنين خواهد بود؛ اما باش

ــت. از نظر ما، دولت کنونی ايران يک دولت تندرو اس

اين کشور عالوه بر احتمام در سه منازعه ذکرشده در

عراق، اسرائيل – فلسطين و لبنان، درصدد دستيابی

به فناوری اتمي است.

ــه روابط خارجی ــن در اظهارات خود در کميت م

چماق ها و هويج ها

e dÐ ”öJOÈ—U³D�« sO ŠdO « ∫ tLłdð

نيکالس برنز متولد ۱۹۵۶ هم اکنون پست معاونت وزارت خارجه آمريکا را در امور سياسی برعهده دارد. وی پس از کاندوليزا رايس، وزيرخارجه آمريکا و جان نگرو پونته، معاون وزير خارجه در مقام سـوم وزرات خارجه اياالت متحده جای گرفته اسـت. برنز در مارس ۲۰۰۵ از سـوی جورج بوش و با تاييد سنای آمريکا بدين مقام منصوب شد. وی پيش از اين سخنگوی وزارت خارجه آمريکا از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ ، سفير آمريکا در يونان از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ و نماينده دائم اياالت متحده در سـازمان پيمان آتالنتيک شـمالی (ناتو) از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ بوده است. وی در زمان فعاليت خود در ناتو نقش موثری در پيشـبرد ماموريـت نظامي ائتالف غرب به رهبری آمريکا در جنگ عليه عراق و افغانستان داشت. برنز تاکنون موفق به اخذ

هشت مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه های آمريکا شده است.

اروپا وچشم انداز روابط خارجی آمريکا

Page 36: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ نقد و نظر۴۱

ــردم که ــاره ک ــورخ ۲۹ مارس اش ــنای آمريکا م س

ديپلماسی، بهترين اقدام برای جلوگيری و سد نفوذ در

منطقه است؛ گفتم گرچه تقابل نظامي با ايران مطلوب

ــت. با اين وجود مطمئن هستم که ما مي توانيم نيس

ــاهد ــروز يک منازعه ديگر جلوگيری کنيم و ش از ب

ــتراتژی خود باشيم. پاسخ به اظهارات من توفيق اس

بسيار جالب توجه بود. تمامي سناتورهای دموکرات

و جمهوريخواه نيز سخنان من را تاييد کردند. آنان از

آنچه ما در حال حاضر با ايران انجام مي دهيم، حمايت

مي کنند. آنان حامي تالش های ما برای حل مسائل با

ايران از راه ديپلماسی هستند. از نگاه ايشان ما بايد در

ــيم که بتوانيم با تشکيل قبال ايران چنان صبور باش

يک ائتالف بين المللی در مورد هر يک از موضوعات

مورد اختالف به راه حلی برسيم.

ــتراتژی سياسی سد نفوذ در منطقه، عالوه بر اس

ما مي بايست عقيده خود درباره خليج [فارس] را نيز

ــه ايرانيان اعالم کنيم. خليج [فارس] درياچه ايران ب

ــال يک آبراه بزرگ ــت. اين منطقه برای ۶۰ س نيس

ــوده که بخش اعظم منابع انرژی جهان بين المللی ب

ــت. اين منطقه جايی ــق آن انتقال يافته اس از طري

ــيه خليج ــدان ما – دولت های حاش ــت که متح اس

ــتقرار يافته اند. ما طی ماه های [فارس] - در آنجا اس

گذشته چندين مانور نظامي در خليج [فارس] برگزار

کرديم تا ايرانيان بدانند که در آنجا به تنهايی زندگی

ــد و نمي توانند هر کاری که بخواهند انجام نمي کنن

ــت انحصاري بر ــران هيچ گاه ادعاي مالكي دهند [اي

خليج فارس نداشته است]. نيروی دريايی ما از ۱۹۴۹

ــته و وظيفه ما حفاظت از در اين منطقه حضور داش

خليج [فارس] و باز نگاه داشتن تنگه هرمز و تالش

ــرف کردن ايران برای منص

ــاختن س ــوب مرع از

همسايگانش است.

در مورد اينکه ما چگونه

ممکن است برخورد کنيم،

بارها ــوش ب رئيس جمهور

گفته است «تمامي گزينه ها

ــرار گرفته اند.» روی ميز ق

نظامی، گزينه های مقصود

ــی است. اقتصادی و سياس

ــان ــمت از جه در آن قس

ــما و در چنين بحرانی، ش

ــه ــد ب ــد تهدي نمي خواهي

استفاده از زور از ديپلماسی

ــود. چرا که ما بارها جدا ش

ــکان، رواندا، ــا در بال و باره

دارفور و به ويژه در خاورميانه

مشاهده کرده ايم که ترکيب

ــتفاده از زور به ــد اس تهدي

ــی ــک ديپلماس ــراه ي هم

ــت. موثر کامال ضروری اس

بنابراين ما تمامي گزينه ها را روی ميز قرار مي دهيم،

اما بر ديپلماسی تمرکز مي کنيم. ما به دنبال کشمکش

با ايران نيستيم. ما اعتقاد داريم ديپلماسی اگر با چماق

همراه باشد، شانس خوبی برای موفقيت دارد. وقتی

شما تحريم ها و فشارهای سياسی، نظامي و اقتصادی

برقرار مي کنيد، پاسخ به آنها زمانبر خواهد بود. بنابراين

زمان برای کار و اعتقاد به ديپلماسی همچنان وجود

دارد.

ــير صحيحی براساس من فکر مي کنم ما در مس

ــار) و هويج ها (انتظار مذاکره) ترکيب چماق ها (فش

قرار داريم. ما مي بايست اين مسير را حفظ کنيم چرا

که دير يا زود دولتمردان ايران درک خواهند کرد که

نمي توانند کانال های تجارت و سرمايه گذاری خود را

با جهان ببندند.

در ماه مارس زلمای خليل زاد، سفير ما در عراق (و

نماينده کنونی ما در سازمان ملل متحد) با ايرانيان،

سوری ها و ديپلمات های مصری، اردنی و عراقی بر سر

يک ميز نشست تا بگويد چگونه مي توانيم درباره عراق

گفت وگو کنيم؟ چگونه مي توانيم ايران و سوريه را به

عدم مداخله در عراق قانع کنيم؟ کاندوليزا رايس، وزير

امور خارجه آمريکا در نشستی در ۳ و ۴ مي با وزرای

خارجه ايران، سوريه و ديگر کشورهای عرب در مورد

عراق شرکت جست. ما سعی داريم کانال هايی را در

ــم و اميدواريم ايرانيان نيز به اين مورد عراق باز کني

مساله پاسخگو باشند و بفهمند که ما در حال انجام

چه کاری هستيم.

من سياستی را تشريح کردم که يک جهت گيری

ــيار کوتاه مدت دارد زيرا اين سياست، پاسخی به بس

ــائلی است که ما در چالش های نظامي حياتی و مس

عراق، لبنان، سرزمين های فلسطينی و پرونده هسته اي

ــران داريم. اما در بلندمدت ما بايد روابط خود را با اي

ايران بهبود بخشيم. رابطه ما با ايران، غيرمعمول ترين

رابطه ديپلماتيک ما در جهان است. ما با کره شمالی

گفت وگو مي کنيم، قصد داريم يک سفير به ليبی اعزام

کنيم، با کوبايی ها گفت وگو مي کنيم و يک ديپلمات

ــد در آنجا داريم. ما حتی با رابرت موگابه مذاکره ارش

ــخن نگفته ايم. جدا ــم. اما هنوز با ايرانيان س مي کني

ــته اي که به ــاله هس از دو کانال ارتباطی عراق و مس

ــاره داشتم، ما از زمان آزادی گروگان ها در ۲۰ آنها اش

ــر و روی کار آمدن ــه ۱۹۸۱ ، کناره گيری کارت ژانوي

ــو نکرده ايم. چندين مورد ــگان با ايرانيان گفت وگ ري

گفت وگوی ضمنی يا سرسری وجود داشته است اما

اين گفت وگوها هرگز در سطح سران يا وزرای خارجه

نبوده اند. بنابراين سخن خانم رايس در اول ژوئن سال

گذشته يک جهش بزرگ برای ما بود که در آن اعالم

ــت: «من با وزير امورخارجه ايران در هر شهری داش

در جهان درباره موضوع هسته اي مالقات و گفت وگو

خواهم کرد.»

ما بايد به رابطه با ايران به ديده اي مثبت بنگريم.

ــيدن است – که اميدوارم در لحظه اي در حال فرارس

طول زندگی ما اتفاق بيفتد - که در آن دوباره با ايران

در حال گفت وگو هستيم و روابط ديپلماتيک خود را

از سر گرفته ايم. بدون شک هيچ دو کشوری همچون

ــورهای ــکا نمي توانند درباره آينده کش ايران و آمري

ــا مي خواهيم هم ــه با يکديگر کار کنند. م خاورميان

ــترانيم. ما اکنون دانه ها را برای يک رابطه پربار بگس

برای زمانی طوالنی، اين لحظه را انتظار کشيده ايم.

در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ سفارت آمريکا در ايران اشغال

شد و ۵۲ گروگان به مدت ۴۴۴ روز بازداشت بودند.

اين تجربه درست در اولين سال حضور من در وزارت

خارجه کشورم اتفاق افتاد. در ماه آوريل امسال من با

۱۲ تن از گروگان های سابق که همگی ديپلمات های

ديروز و بازنشستگان امروز هستند، مالقات داشتم. من

آنان را به دو علت به وزارت خارجه دعوت کردم؛ اول

ــکر به دليل خدمات ايشان و دوم به منظور برای تش

کسب توصيه هايی در اين مورد که چگونه مي بايست

ــيار بزرگ خود را با ايران حل کنيم. من مشکل بس

نمي دانم چقدر طول خواهد کشيد تا يک ديپلمات

ــی در خاک ايران قدم بگذارد اما آنان به من آمريکاي

گفتند که اين واقعه بايد در طول حيات ما اتفاق افتد.

عالوه بر اشتغال قبلی ما به مشکالت واقعی و فوری

که ايران در منطقه فراهم كرده است، ما در عين حال

نيازمند نگرش به دوردست هستيم و مي بايست خود

ــور ايران و ــازيم که هر دو کش را برای روزی آماده س

آمريکا به گفت وگوی عادی با يکديگر باز مي گردند.

منبع : Boston Review/ May/June 2007

Page 37: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶۴۲نقد و نظر

ــتاد سياست بين الملل در ــيد ولی رضا نصر، اس س

ــله مقاله هايی که در ــگاه تافتز است. او در سلس دانش

اين شماره و شماره های بعدی هفته نامه شهروند امروز

ــنفکران ــه های و کارکردهای روش می خوانيد به ريش

اسالمگرا می پردازد. با تشکر از ايشان که اين مقاله را در

اختيار ما قرار دادند.

اسالم گرايی محتمال در سه دهه اخير پيچيده ترين

چشم انداز بومي و ايدئولوژيکی بوده است که در جهان

ــوم به منصه ظهور رسيده است. اين مفهوم بر يک س

جهان نگری متمايز و منبعث از هنجارها و ارزش های

ــک گفتمان ــت و از طريق خلق ي ــي مبتنی اس بوم

فرهنگی جذاب نسبت به دنيای غرب تعريف مي شود.

اسالم گرايی مشخصا يک جنبش فکری- ادبی به شدت

مبتنی بر آثار مکتوبی است که ناظر بر اشاعه چشم انداز

ايدئولوژيک و تحقق کنترل اجتماعی آن است. ظهور

ــران و ايدئولوگ هايی ــالم گرايی مرهون آثار متفک اس

ــلمانان را به مثابه «اجتماع گفتمان» ــت که مس اس

ــالم گرايی را خلق ــيدند، مفاهيم عمده اس به رخ کش

کردند و آنها را با توده ها مرتبط ساختند و به هژمونی

فرهنگی ای که در کانون يک برنامه اسالم گرايانه نهفته

است سر و شکل دادند.

اين متفکران مردانی چون؛ موالنا مودودی (متوفی

ــيد قطب ــن البناء (متوفی ۱۹۴۹)، س ۱۹۷۹)، حس

(متوفی ۱۹۶۹)، علی شريعتی (متوفی ۱۹۷۹) و آيت اهللا

ــد که ايده هايی تکوين خمينی (متوفی ۱۹۸۸) بودن

بخش را مطرح کردند، دغدغه های گروه های اجتماعی

گوناگونی را مورد خطاب قرار دادند، با برگزيدن آرايی

متضاد مباحث عمومي را شکل دادند و تجارب اجتماعی

و فردی را به سواالت و دغدغه هايی مدام در باب آزادی،

عدالت، خير، شر و رستگاری مرتبط ساختند. فراسوی

اين ايدئولوگ ها، اسالم گرايی در راستای تثبيت،احيا و

اشاعه بصيرت خود هم به طبقه اي از روشنفکران متکی

بوده و هم به زايش اين نحله از روشنفکران مدد رسانده

است. اگر اسالم گرايی در تاسيس خود به مثابه نيرويی

سياسی در جهان اسالم کامياب بوده است، اين شاهکار

ــالم گرايی است که پناهگاه ــنفکران اس را وامدار روش

افکارشان را در متن زندگی اجتماعی و گفتمان سياسی

مسلمانان بنا نهادند.

ــنفکری در هيچ نقطه اي از عالم به اين نيروی روش

اندازه آسيای جنوبی که اسالم گرايی در آنجا وجه فکری

به غايت توانمندی را حفظ کرده و به همان ميزان قادر

بوده است تا بر توسعه جنبش های اسالمي از مالزی تا

مراکش نافذ باشد، مترقی تر و تاثيرگذارتر نبوده است. در

اين صفحات از عالم، نسل هايی از متفکران، از ابوالکالم

ــال (متوفی ۱۹۳۸) ــی ۱۹۵۸) و محمد اقب آزاد (متوف

ــد، امين احسن اصالحی، تا موالنا مودودی، محمد اس

ــرار احمد و جاويد ــيد احمد، مريم جميله، اص خورش

احمدالقميدی يک جهان نگری اسالم گرايانه تمام عيار و

به لحاظ درونی سازگار را مطرح ساختند. نفوذ و قدرت

انديشه های اين متفکران، محيطی فکری که دغدغه های

اجتماعی، سياسی و فرهنگی در آن به بحث، تحليل و

فهم گذارده مي شدند را پديد آورده است.

ــا در حلقه های ــخصيت های مذکور عمدت تاثير ش

ــی و عموما حوزه های سياسی فکری، نهادهای آموزش

کشورهای پاکستان، هند و بنگالدش محسوس است.

ــان از اين کشورها فراتر ــعاع آراي ايش با اين وجود ش

ــالم گرای جنوب آسيا ــنفکران اس مي رود. امروزه روش

فربه ترين گروه در شبکه فرامليتی گروه های غيررسمي و

نهادهای رسمي ای هستند که گفتمان اسالم گرايی را

تشريح کرده و اشاعه مي بخشند. تاثير اين روشنفکران

ــگاه های بين المللی اسالمي بر نهادهايی چون؛ دانش

پاکستان، مالزی و اوگاندا، مرکز بين المللی تحقيقات

ــاه عبدالعزيز در عربستان ــالمي دانشگاه ش اقتصاد اس

ــالمي در ــه بين المللی انديشه اس ــعودی، موسس س

هرندون ويرجينيا، بنيادهای اسالمي ليسستر، انگلستان

ــت. اين نهادها نه صرفا ــی کنيا قابل توجه اس و نايروب

ــدی ايده های نوين و کاربرد به عنوان مبانی صورت بن

آنها در سياست گذاری عمومی، بلکه به مثابه تمرينی

خاستگاه ها و تحول يک گفتمانdB U{— v ËbOÝ

È—uLOð sO ŠdO «∫tLłdð

ــل جديدی از کارمندان دولتی، متخصصان برای نس

ــم انداز اسالم گرايانه در حال و آموزگاران در يک چش

ــد. اين نهادها همچنين کارکرد خلق خدمت گذاری ان

شبکه های فکری در سرتاسر جهان اسالم را از طريق

ــات مخصوص خود محقق ــراد و ايجاد ادبي تربيت اف

مي سازند. هم اکنون بسياری از وابستگان به اين نهادها

در گستره اي از جهان اسالم از مالزی تا نيجريه در مقام

بروکرات های ارشد و نيز اساتيد دانشگاه های گوناگون

ــد. تاثير فارغ التحصيالن و نيز در حال انجام وظيفه ان

آثار مکتوب اين نهادها در راستای تعريف بستری برای

مباحث عمومي و نيز تصميم گيری در خصوص خط

ــر جهان اسالم به و خطوط تحول فرهنگی در سرتاس

گونه اي ژرف بوده است.

اين سلسله مقاله ها سر آن دارد تا برای تعيين ريشه های

ــناختی و فکری- اجتماعی، کارکرد سياسی-جامعه ش

نقش بين المللی و نيز بررسی ماهيت و جهت گفتمان

روشنفکران اسالم گرای آسيای جنوبی منظره اي عمومي

ــه برآنم تا بر چهار ــتا در اين مقال درافکند. در اين راس

ــه های ــته تمرکز کنم؛ ۱)ريش درون مايه به هم پيوس

تاريخی روشنفکران اسالم گرا. ۲) نقش ايشان به مثابه

ــه ای). ۳) گفتمان های قدرت ــنفکران ملی (حرف روش

ــنفکران. ــنفکران و ۴) بومي گرايی اين روش ــن روش اي

اين چهار درون مايه مشتمل بر ريشه ها، الگوی تحول،

ــناختی و ــی- جامعه ش ــرد ايدئولوژيک و سياس کارک

همچنين سرشت اقدامات اين روشنفکران اسالم گرا در

چارچوب منطقه آسيای جنوبی و نيز جنبش اسالم گرای

درازدامن تری مي شود.

ÈU¼ sAł ∫ÊU² UÄ ‰öI²Ý«

g UA —œ È—uA Ë v¹«d~ öÝ« vLz«œ

vÝUOÝ —b

روشنفکران اسالم گرای جنوب آسياروشنفکران اسالم گرای جنوب آسيا ۱۱

Page 38: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريختاريختاريخ۲۷ ۴۴ گفت و گو با اسداهللا بادامچيان ۴۷ کارنامه مصدق ۴۹ کودتای گريزناپذير۵۰ گفت و گو با عزت اهللا سحابی ۵۳ گفت و گو با انور خامه ای

ــتان زندگي «حبيب اهللا» از سال ۱۳۱۱ در تهران داســد. اگرچه پدر و مادر او دماوندي بودند، اما زلزله اي آغاز شدر همان سال در دماوند باعث شد پدر و مادرش به تهران بيايند و در كنار تكيه زرگرها در محله امامزاده يحيي بين خيابان ري و سيروس در خانه اي اجاره اي سكني گزينند. ــن ۶ سالگي بار ديگر با خانواده به دماوند بازگشت او در سو دوران ابتدايي را در همانجا گذراند. اما وضعيت معيشتي خانواده حبيب اهللا به او اجازه تحصيل را نمي داد. او مي گويد: «زمان تحصيل ما در جنگ جهاني دوم بود. شرايط كاغذ و مركب و وسايل تحرير بسيار گران بود. اين كار ادامه داشت. ــق خط را روي فلز – ورق حلب- انجام مي داديم و ما مشمي برديم. معلم دو روي حلب را نگاه مي كرد و مي شستيم.» در ميان اين نگراني ترك تحصيل، يكي از بستگان به داد او رسيد و هزينه تحصيل عسگراوالدي نوجوان را تقبل كرد. ــال دوران ابتدايي به پايان رسيد، اما فضاي مشكالت ۶ ســور كرد تا به دنبال يك ــگراوالدي، او را مجب اقتصادي عسشغل بگردد و از اين و آن پرس وجو كند. او در كودكي هم اين تجربه را داشت و چند صباحي در دوران سه ماه تعطيلي مدارس در خياطي شاگردي مي كرد. او براي يكسال به منزل دايي خود حاج عبداهللا توسلي از بازاري هاي تهران رفت و در منزل او مشغول به كار شد. اما بار ديگر بر شكستگي تجار

تهران در سال ۱۳۲۳، او را به دماوند راهي كرد. اندك زماني ــت كه در تهران شغل «برنج فروشي» نصيبش شد. نگذشــگراوالدي اين خاطره را اينگونه نقل مي كند: «در پي عستوسل به امامزاده هاشم در شمال دماوند، پس از چند روز برادرم به من گفت كه در بازار حضرتي شيخ متديني است كنار بازار برنج مي ريزد زمين و مي فروشد. براي اينكه پاي چراغ اين برنج فروشي بنشيني و بفروشي قبول مي كني آنجا بروي ولي توي مغازه اش نروي؟ گفتم: بله... روزي ۲ ريال به من مزد مي داد.» پس از برنج فروشي او نزد آهن فروشي به نام «سيدحسين توكلي» مي رود كه سال ها بعد پدر همسر ــگراوالدي به طول نمي انجامد ــاگردي عس او مي شود. شــين ــر قمي به نام «حاج حس ــل داري يك تاج كه تحصيــتقيم قمي» را تجربه مي كند. در همين سال ها بود كه مساو اندك اندك به علوم ديني عالقه مند مي شود و نزد «شيخ محمدحسين زاهد» ادبيات عرب را فرا مي گيرد، سپس با تلمذ از شيخ احمد مجتهدي به آموختن و حفظ احاديث ــه «مالآقا رضا» در خيابان مي پردازد. همچنين در مدرســيروس با فقه توسط آيت اهللا مصطفوي و اصول از سوي س

آيت اهللا شهرستاني آشنا مي شود.

ــاني و فداييان اسالم و در دهه ۲۰، فعاليت هاي كاش

نزديكي اين دو جريان به بازار، نگاه عسگراوالدي را به آنان جلب كرد، اما مسحور آنان نشد. او مي گويد: «صحبت هاي ــاني كه پاي منبر ايشان بودند را مرحوم نواب صفوي كســحر مي كرد. اما من اين افتخار را پيدا نكردم كه عضو ســم، چرا كه پرهيزي در عمق وجودم ــالم باش فداييان اســوم.» ــكل ها نزديك نش ــي و تش بود كه به احزاب سياسعسگراوالدي عالقه مند به نوشته هاي «حسين فاطمي» ــده بود، به و «مظفر بقايي» در روزنامه هاي آن دوران شگونه اي كه او از اثرپذيري آن مقاالت بر خود سخن گفته است. حضور عسگراوالدي جوان در مسجد امين الدوله او را با مهدي عراقي، هاشم اماني، مهدي شفيق، ابوالفضل توكلي نيا و مصطفي حائري زاده آشنا كرد تا هيات «بازار و دروازي اي ها» را برپا كنند؛ هياتي مذهبي كه آغاز تجربه ــكيالتي او شد. آنان بنا بر تفالي به قرآن بنا بر «يويد تشــياء» گروهي به نام مويد را راه اندازي كردند بيصره من شكه ۵۰ عضو داشت و سخنران جلساتشان «محمدحسين ــتي» بود. اندك اندك اين هيات و اين گروه به اعالم بهشمواضع سياسي در اواخر دهه ۳۰ پرداخت و بيانيه اي تحت عنوان «جبهه مسلمانان مبارز» منتشر مي كرد. البته پس از درگذشت آيت اهللا بروجردي، در ميان متدينين مرجعيت پس از او، مورد سوال واقع شد. روزي عسگراوالدي در پي

جوان ترهـاي حزب موتلفه به در خانه پدر حزب رسـيدند و دق الباب كردند تـا «روز پدر» را هم از دريچه حزبي ببينند و به «حبيب اهللا عسگراوالدي مسلمان» تبريك بگويند، اما او گفت: «من خود را پدر موتلفه نمي دانم، من فرزند پير موتلفه هستم.» جلسه عيد ديدني آنان با اين سخن عسگراوالدي پايان نيافت؛ چرا كه ميهمانان همچنان به نقش پدرانه او باور داشتند و آمده بودند تا نقال مجلس شادماني آنان خاطراتش را براي شان بازگو كند. اولين زنگ سواالت، پرسشي بود كه بارها سايت ها و رسانه هاي غيرخودي آن طرف آب مطرح مي كردند. آنان مي گفتند: « عسـگراوالدي از آن رو پسوند مسلمان بر نام خانوادگي اش افزوده شـده كه او در خانواده اي يهودي به دنيا آمده اسـت و پس از اسالم آوردن اين پسوند به او ارزاني شد.» او بارها اين ادعا را شنيده بود، اما هيچ گاه به پاسخگويي برنيامده بود، چرا كه خودي ها از او نپرسيده بودند. اين بار جوان هاي حزب از او پرسـيدند. او گفت: «علت اينكه پسـوند فاميلي من مسلمان است، اين است كه اداره ثبت احوال منطقه در محله امامزاده يحيي بين خيابان ري و سـيروس هم مسـلمان و هم يهودي را ثبت مي كرد. زيرا امامزاده يحيي يك ضلع محله اش به محله يهودي نشين مي خورد. اما محل سكونت ما يهودي نشين نبود. در شناسنامه ها كه مي نوشتند، مليت و تابعيت بعد از اسم و فاميل بود. مليت ما هم اسالم يا مسلمان بود. نويسنده شناسنامه وقتي عسگراوالدي را نوشته، مسلمان را آن طرف مليت ننوشته. در كنار عسگراوالدي نوشته، لذا فاميل من بين برادران و خواهرانم عسگراوالدي مسلمان است. هيچ يك از برادران و خواهرانم قيد مسلمان را به دنبال شناسنامه ندارند. تابعيت ايراني است و مليت اسالم است. اگر منافقان سوءاستفاده اي از قيد مسلمان كردند و كيهان – ضدانقالبيون چاپ لندن- در اين باره چيزهاي مختلفي را نقل كرده از جمله گفته كه عسگراوالدي جديداالسالم است، پدر و مادرش يهودي بودند و او جديداالسالم است كه پسوند مسلمان دارد. بعضي به من مي گفتند كه شما بنويس و اين مسلمان را عوض كند. جوابش را من گفتم كه افتخار مي كنم مسـلمانم و مسـلمان بودن چيزي نيست كه نامه بنويسم به ثبت احوال كه من نمي خواهم قيد مسلمان بعد از اسمم باشد. لذا بنده و فرزندانم بعد از عسگراوالدي، در شناسنامه مان

مسلمان قيد شده در صورتي كه در ثبت احوال چنين اشتباهي رخ داده است.»

فرزند پير موتلفهگزارشي از زندگي حبيب اهللا عسگراوالدي مسلمان

vÝ—b b¹d

Page 39: Shahrvand Emrouz 12

۴۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخاين سوال عزم سفر به قم كرد كه در اتوبوس قم – تهران با طلبه اي گپ مي زند. از او مي پرسد كه مرجع تقليد اعلم پس از آقاي بروجردي كيست؟ او هم از «حاج آقا روح اهللا خميني» نام مي برد. اين روحاني مهدوي كني بود كه در ــه اي از خاطرات خود اين برخورد را نقل مي كند و گوشمي گويد: «[اكنون] آقاي عسگراوالدي مي گويد كه فالني

[مهدوي كني] مرا به طرف امام هدايت كرد.»البته از آن پس فقط عسگراوالدي نبود كه در بيت حاج آقا روح اهللا رفت و آمد داشت، بلكه ساير بچه هياتي ها نيز در حال و هواي اين بيت قرار مي گرفتند. ديدار هياتي ها با آيت اهللا خميني، باعث شد كه آيت اهللا آنان را به يكديگر معرفي كند و از آنان بخواهد در كنار يكديگر قرار گيرند تا شايد قدرتشان افزون شود. هيات مسجد «امين الدوله» ــروه «اصفهاني هاي» ــگراوالدي و عراقي با هيات گ عســود و پس از ــنا مي ش بادامچيان و ميرمحمد صادقي آشــجد شيخ علي اماني، الجوردي و اندك زماني هيات مس

محمد صادق اسالمي مثلث اتحاد آنان را كامل مي كند.عسگراوالدي همراه ديگر بچه هياتي ها «گروه ۱۰ نفره آقاي خميني» را شكل دادند و اسناسنامه آن مورد تاييد و تصحيح بهشتي و باهنر، دو روحاني هوادار آيت اهللا خميني قرار گرفت. اما پس از مدتي با شكل گيري شاخه نظامي «هيات هاي موتلفه» و اعدام حسنعلي منصور توسط آنان، ــالح و ــگراوالدي به اتهام «مخفي كردن چمدان س عســلح در منزل يكي از بستگان خود» به نوارهاي گروه مس

حبس ابد محكوم شد.ــم در زندان ــدان قصر و مدتي ه ــگراوالدي در زن عســر برد. او در زمره زندانيان سياسي اي بود كه بر شهر به سمرزبندي مذهبي ها با «ماركسيست ها» تاكيد جدي داشت؛ به گونه اي كه پس از فتواي برخي روحانيون در زندان مبني بر جدايي بين متدينين و چپ ها مي گفتند او تحريك كننده ــت. او حتي از آيت اهللا طالقاني براي اعالم اين فتوا بوده اساولين افرادي بود كه «سازمان مجاهدين خلق» را به التقاطي شدن محكوم كرد و با پخش كتاب شناخت (متدولوژي) ــدان، او اولين فردي بود كه اين ــازمان مجاهدين در زن ســگراوالدي و برخي ــتي» دانست. عس كتاب را «ماركسيســال آزادي از زندان از موتلفه اي ها در نيمه دهه ۵۰ به دنببودند. آيت اهللا منتظري اينگونه روايت مي كند: «برخي از روحانيون و متدينين زندان، به اين فكر افتادند كه به نحوي ــده و با ماركسيسم مبارزه كنند. در همين ارتباط آزاد شــگراوالدي و آقاي انواري و بود كه آقاي كروبي و آقاي عسبعضي ديگر حاضر شدند با انجام مقدماتي آزاد شوند، ما با ــگراوالدي پس از آزادي از اين نظريه مخالف بوديم...» عسزندان، بار ديگر فعاليت و همفكري با روحانيون و همرزمان ــود را در پي مي گيرد و مدتي هم به پاريس مي رود تا با خ

امام خميني مالقاتي داشته باشد.

با پيروزي انقالب در سال ۵۷، عسگراوالدي به همراه ــت در حزب ــر هيات هاي موتلفه به فعالي اعضاي ديگــوراي مركزي ــالمي روي آورد و عضو ش جمهوري اســوراي اسالمي نيز ــد و در دوره اول مجلس ش حزب شــه مجلس قرار گرفت. اما نگرش در جايگاه هيات رئيس

سياسي ـ اقتصادي عسگراوالدي، او را در برابر برخي از

نيروهاي انقالبي چپ گراي مذهبي قرار داد. به گونه اي كه در حزب جمهوري مشاجراتي ميان او و ميرحسين موسوي عادت شده بود كه حتي در كابينه ميرحسين نيز اين تفاوت نگرش را فراموش نكرد. عسگراوالدي كه وزير بازرگاني شده بود، به همراه برخي از وزاري همفكر با او نامه اي به امام خميني مي نويسد و از سياست هاي ــگراوالدي، ــد. عس ــه مي كن ــوي گل ــين موس ميرحسناطق نوري، واليتي، توكلي، رفيق دوست، مرتضي نبوي ــي از نامه خود نوشته بودند: «عده اي و پرورش در بخشدر دولت به دنبال دولتي كردن مردم هستند و عده اي به دنبال مردمي كردن دولت... اگر بخواهيم از اين بن بستي كه دچار آن شده ايم، بيرون بياييم و قفل اقتصاد كشور ــيم.» ــود، بايد به دنبال مردمي كردن اقتصاد باش باز شــگراوالدي با «بهزاد نبوي» ديگر عضو كابينه البته عســي اقدامات همچون ــوي نيز در برخ ــين موس ميرحس«بسيج اقتصادي» دچار اختالف شده بود. به گونه اي كه ــه اي با حضور «رئيس جمهور، نخست وزير و حتي جلســد تا اختالفات ــس مجلس» وقت و آن دو برگزار ش رئيحل شود، اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه بهزاد نبوي ــتنكاف كرد كه پس از مدتي هم از حضور در كابينه اسبا وساطت هايي بازگشت، اما اين بار عسگراوالدي بود كه در پي اختالفات حل نشده كابينه، راه استعفا را برگزيد. او درباره اين استعفا مي گويد: «يكي از مشكالت كمبود ــرايط ارزاق در ماه مبارك رمضان بود، به خصوص در شجنگ، كشتي هاي حامل مواد غذايي در بندرهاي جنوبي ايران منتظر كاميون هاي وزارت صنايع سنگين بودند و ــكل وزير وزارتخانه [بهزاد نبوي] هم براي حل اين مشهمكاري نكرد و فشار اين اختالف سليقه به روزه داراني آمد كه سفره شان خالي مانده بود. من صالح نديدم اين

رويه ادامه يابد و فشار اختالف سليقه ها بر مردم باشد.»ــگراوالدي، از وزارت بازرگاني استعفا داد، اگر چه عساما او همچنان به عنوان چهره موثر و متنفذ راست گرايان مطرح بود. او با شكل گيري كميته امداد از آغازين روزها ــت و دو بار ــته به رهبري قرار داش در راس اين نهاد وابسنيز در سال ۶۰ به طور صوري كانديداي رياست جمهوري شد. در دوراني كه چپ گرايان بر اسب قدرت مي تاختند، اقبال روي خوشي به عسگراوالدي نشان نداد و فقط حزب ــات موتلفه اي ها مكاني امن برايش بود. جمهوري و جلســتانش بار ديگر بادبان با انحالل حزب جمهوري او و دوس

حزب موتلفه را برافراشتند و او سكاندار اين حزب شد.سال ها او در مقام دبيركلي موتلفه بود كه در تير ۸۳ ــود را به محمدنبي حبيبي، ديگر عضو موتلفه جاي خداد كه سن و سالش ۱۶ سال كوچكتر بود. اما همچنان كرسي ريش سفيدي او پابرجاست، چه آن روزي كه در آستانه مجلس چهارم در كنار «ناطق نوري، محمد يزدي، احمد جنتي، حسن روحاني و محمدعلي شرعي» اتاق فكر راست گرايان را رنگ و لعابي نو مي بخشيد و چه امروز ــتان خود ــكان قدرت را در دس كه كوچكترهاي قوم سگرفته اند؛ كوچكترهايي كه اگرچه از دل بزرگترها به دنيا آمده اند، اما سوداي رقباي قديمي آنان يعني سياست هاي چپ گرايانه اقتصادي را در سر مي پرورانند و از هر اقدامي

كوتاهي نمي كنند.

ــت كه در بيرون از گود موتلفه حزبي پررمز و راز از منظر آناني اســتند. هرازچندگاهي هر كس اليه هايي از حزب را كشف مي كند و هسآن را به نام خود مي زند تا «كاشف الموتلفه» نام گيرد. اما آناني كه آب موتلفه را بر تن خود زده اند، رمزورازي در خود نمي بينند؛ بلكه آنان را در هاله اي فرو مي برند و اينگونه به آنها مي نگرند. به هر حال در مورد موتلفه در آغاز حركت تا زمان زنداني شدن آنان حرف ها زده شده و كتاب هايي نگاشته شده است. از ديگرسو فعاليت دوباره آنان در پايان دهه ۶۰ نيز ــت و بنيانگذاران اين حزب پاي ميز ــانه ها اخباري نقل شده اس در رســته اند. اما در دوران «انسجام احتياطي»؛ پرسش گری خبرنگاران نشسدوراني كه موتلفه اي ها در گوشه اي نشسته و فعاليت شفاف را در حزب جمهوري اسالمي به نمايش گذاشتند، نه حرفي زده، نه حديثي شنيده ــده است. از اين رو بود كه از «اسداهللا بادامچيان» قائم مقام دبيرکل شمؤتلفه جهت ياري دعوت شد تا اين مقطع را بازكاوي كند و از مقطعي ــخن گويد كه آنان مي گويند فعاليت هايي سياسي نداشته اند، اما در سخاطرات بزرگان قوم از جلساتي با آنان روايت هايي نقل شده است. بدين ترتيب موتلفه در آن دوره حزبي براي فردا بود؛ چه فعاليت پنهاني داشته

باشد، چه در گوشه اي، انسجام احتياطي را دنبال مي كرده است.

ضرورت اوليه شكل گيري حزبي به نام «موتلفه» چه بود؟تفكر امام غرب گرا، ملي گرا و چپ گرا نبود. او يك مرجع تقليد مستقل ــالمي قوي بود و براساس حاكميت اسالم مي خواست و داراي افكار اسحركت كند، لذا نهضت ايشان تشكيالتي مي خواست كه بتواند اسالم ــيوه مبارزاتي، تاكتيك ها، ــته باشد و ساختار، ش خالص را مدنظر داشاستراتژي ها و برنامه هايش منطبق با موازين اسالم و فقه صاحب جواهر و نظر ولي امر و مرجع تقليد مسلمين باشدـ طبيعي بود كه نهضت ملي، نهضت آزادي و حزب زحمتكشان دكتر بقايي نمي توانستند اين تفكر را داشته باشند لذا پيرامون امام نيامدندـ ابتدا توده مذهبي مسلمان آمد. از بين توده سه تشكيالت شكل گرفت؛ دو نهاد جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز و يك حزب به نام «حوزه هاي ۱۰نفره آقاي خميني» كه

بعدا به «هيات هاي موتلفه اسالمي» شناخته شد.در آستانه پيروزي انقالب، موتلفه يك حركت جدا از ساير گروه هاي سياسي را پيگيري مي كرد. برخي آغاز اين استقالل طلبي موتلفه در ميـان حاميان رهبـر فقيه انقـالب را چگونگي آزادي شـما و آقاي عسـگراوالدي و سـاير موتلفه اي ها از زندان دانسته اند. مگر

موتلفه اي ها چگونه از زندان آزاد شدند؟

نمی توانستيم فعاليت شفاف حزبی کنيم

يک دهه ( ۶۷ - ۱۳۵۷ )پرده نشينی موتلفه در گفت وگوبا اسداهللا بادامچيان

vÝ—b b¹d

Page 40: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ۴۵

ساواك خام شد. تصور كرد كه اگر ما پس از نقل فتوا از زندان بيرون بياييم، درگيري داخلي بين مبارزين و از جمله ما و سازمان مجاهدين و كمونيست ها در مي گيرد. آن روزها ما به مرحوم حاج مرتضي تجريشي كه آدم صاف و ساده اي بود، مي گفتيم كه اگر بيرون از زندان برويم پدر كمونيست ها و سازمان مجاهدين خلق را درمي آوريم و ضرر اينها بيشتر ــاواك است. او هم به ساواك مي گفت. لذا تحليل ساواك اين شد از ســويم، بيرون از زندان جنگ و درگيري ميان كه اگر ما از زندان آزاد شــازماني ها پيش مي آيد. اما زماني كه ما از زندان بيرون ما و چپ ها و سآمديم، رفتيم به سوي آنكه مبارزه را سامان دهيم. اين آغاز فعاليت براي

سروسامان دادن به مبارزات و شكل گيري حكومت اسالمي بود.گويي شما و دوستان از زندان آزاد شديد كه آن ديدگاه خالص سازي نيروهـا را كه مدنظرتان بود، پياده كنيد و فقط حركت مبارزاتي را ميان آن دو نهاد و خودتان مختص كنيد. در اين مسير چه اقداماتي

صورت گرفت؟ــگراوالدي و ديگر دوستان از زندان آزاد شدند، زماني كه آقاي عســتي و مطهري صحبت كردند. آقاي مطهري خدمت امام با آقاي بهش

در نجف رسيدند. امام هم در ارديبهشت ۵۶ پيغام دادند كه به برادران بگوييد ريشه شجره خبيثه پهلوي در ايران از خاك بيرون است. جمع ــه آن را از ميهن اسالمي تان بيرون ــويد، همت كنيد و براي هميش شــدم. آقاي ــه دوم ۵۶ از زندان آزاد ش ــده اوايل نيم ــد. البته بن بيندازيــگراوالدي و سايرين جلسات گوناگوني را با هم برگزار كرده بودند. عســاعت ها جلسات با آقايان مطهري، بهشتي و من با آنها ديدار كردم. س

باهنر به طول انجاميد.بنده پس از آزادي در جريان اين جلسات قرار گرفتيم. همچنين به مشهد رفتم و خدمت مقام معظم رهبري رسيدم و نزديك ۱۴ ساعت صحبت بنده با ايشان طول كشيد؛ طي چند روز. در نهايت در مجموع اين جلسات به اين نتيجه رسيديم كه بايد راه مبارزه با شاه را جدي تر دنبال كنيم و زمان براي سرنگوني شاه آماده است و بايد طراحي برنامه

شكل بگيرد.اولين جلسـه آغاز برنامه ريزي موتلفه براي نه تنهـا مبارزه، بلكه سـازماندهي نيروها جهت اداره حكومت آتـي چه زماني و در كجا

بود؟ــه موتلفه را در باغ مرحوم حاج باقر تحريريان (صاحب اولين جلسكارخانه خودكار بيك) در كنار رودخانه چالوس احتماال اوايل مهر ۵۶

برگزار كرديم.چه كساني در آن جلسه بودند؟

شهيد عراقي، شهيد كجويي، شهيد اسالمي، شهيد درخشان، شهيد ــفيق، حاج حيدري، دكتر ــگراوالدي، مرحوم ش الجوردي، آقايان عس

عباس شيباني، بنده و چند نفر ديگر بوديم؛ موتلفه اي هاي خالص.در آن جلسه به چه نتيجه اي رسيديد؟

مبارزه يك هسته مركزي مي خواهد. اين هسته مركزي بايد عناصر ــد و در آنها هيچ نفوذي و عالقه مندي به جريانات مطمئن داشته باشالتقاطي نباشد. حتي در آن جلسه صحبت از مرحوم حاج آقا مصطفي ميرخاني و حاج عزت خليلي كه از عناصر موثر موتلفه بودند، شد. آن زمان آنها به آقاي حبيب اهللا پيمان عالقه مند بودند و با او ارتباط سياسي ــهيد ــتند و به همين علت بنده با حضور آنان مخالفت كردم و ش داشعراقي نظر موافق داشت. بنده در آن جلسه گفتم كه اينها سفره دلشان را پيش ديگران باز مي كنند و اينجا بايد همه، ضريبشان صددرصد باشد.

را ي گيري شد و نظر بنده راي آورد.طي اين برنامه با كدام يك از روحانيون بيشـتر از سايرين مرتبط

بوديد؟ــهيدان مطهري، بهشتي، مفتح، محالتي، روحانيان همراه با ما شآيت اهللا محمد مومن، آيت اهللا مهدوي كني، آيت اهللا انواري، آيت اهللا محمد يزدي، آيت اهللا سيدعلي خامنه اي، شهيد باهنر، آيت اهللا موحدي كرماني و... بودند كه البته به دليل زندان بودن آقاي هاشمي رفسنجاني، ايشان

در آن موقع در اين جمع نبودند.پس موتلفه و جامعه مدرسـين و جامعه روحانيت موتلف شدند تا حركت مستقلي را به راه بيندازند. نماي بيروني اين ائتالف مستقالنه

از ساير گروه ها در چه فعاليت هايي متبلور شد؟امام در سال ۴۱ سه تشكيالت راه انداختند؛ جامعه مدرسين، جامعه روحانيت مبارز و موتلفه. آن دو تا چون نمي توانستند مردم عادي را به عضويت بپذيرند، لذا موتلفه چون كه حزب بود، مردم در آن مي توانستند ــوند. سال ۵۷-۵۶ در تشكيالت مخفي، اين سه تشكل هسته عضو شاصلي را تشكيل داده بودند. شهادت حاج آقا مصطفي [خميني] زمينه ــكيالت فراهم كرد. قيام ۱۹ را براي آغاز دوباره مبارزات اصيل اين تشدي قم در پي اين اقدامات بود كه در چهلم قم در تظاهرات تبريز (۲۹ بهمن ۵۶) رژيم به سركوب رو آورد. سپس برپايي مراسم هاي چهلم بنا بر تصويب اين تشكيالت شكل مي گرفت. همچنين نماز عيد فطر ۱۳۵۷ كه در قيطريه برگزار شد و از آن پس راهپيمايي هاي عظيم ميليوني را به راه انداخته شد. به گونه اي كه در ۱۶ شهريور و پس از آن ۱۷ شهريور آن راهپيمايي ها صورت گرفت. تشكيالت مخفي به گونه اي عمل كرد ــاه نتوانست كشتار صد هزارنفره مورد نظر خود را انجام دهد. در كه ش

اين راهپيمايي ها نظارت دقيق داشتيم، اطالعيه ها بدون نام حتي موتلفه ــد: برقرار باد حكومت عدل اسالمي. صادر مي شد و فقط نوشته مي شــكيالت ما حساس ــد تا رژيم روي تش اين رفتار به اين دليل انجام شنشود و از سوي ديگر همه نيروها در راهپيمايي شركت كنند. قرار بود شعارهاي اسالمي داده شود. هر گاه كمونيست ها و ساير گروه ها شعار مي دادند، مردم مي گفتند: «حزب فقط حزب اهللا/ رهبر فقط روح اهللا»، همچنين «مرگ بر چين» عليه مائويست ها و «مرگ بر شوروي» عليه ــت ها و «مرگ بر آمريكا» عليه ساير گروه هاي غربي مفهوم كمونيسمي داد. وقتي انقالب اسالمي در بهمن ۵۷ پيروز شد، پس از پيروزي نياز

به تشكيالت علني احساس شد.از قبـل از پيـروزي، مقدمات يك حـزب را فراهم كـرده بوديد تا

سكان دار حكومت اسالمي شويد؟ما در خرداد ۱۳۵۷ جلسه اي را برگزار كرديم، براي شكل گيري يك حزب پس از پيروزي انقالب كه اولين جلسه آن در منزل حاج ابوالقاسم ــد. آيت اهللا ــو موتلفه در ۱۵ خرداد، برپا ش ــرايي از مبارزان عض جيرسبهشتي در آن جلسه گفتند كه انقالب احتمال پيروزي دارد، ما تاكنون تشكيالت مخفي داشتيم. تشكيالت مخفي براي دوران مبارزه است. اما فردا كه انقالب پيروز شد، احتياج به يك تشكيالت علني داريم. در آن جلسه جمع بندي شد كه تشكيالت از سه دسته تشكيل شود؛ دسته اول روحانيت، دسته دوم مبارزان پرسابقه كه طبعا موتلفه اي ها بودند و دسته سوم تحصيلكرده ها همچون مهندس ميرسليم، دكتر جاسبي و دكتر عباسپور. از دسته مبارزان پرسابقه بنده، آقايان عسگراوالدي، عراقي و درخشان به عضويت شوراي مركزي درآ مديم و نفرات بعدي از ما آقايان

توكلي بينا، مرحوم حاج سعيد اماني و... بودند.يعني اين حزب در آن دوره تا تشـكيل اساسـنامه و مرامنامه هم

پيش رفت؟ــگراوالدي خدمت امام چارچوب حزب را تنظيم كرديم. آقاي عسدر پاريس پرسيدند تا نظر ايشان را جويا شود. امام هم فرمودند: «االن حزب شما را از كارهاي روزمره انقالب باز مي دارد. بگذاريد در ايران به

شما بگويم.»بنابراين تشـكيل آن حزب متوقف شـد، اما موتلفه به عنوان يك حـزب پس از انقالب ادامه داد. امـام پس از ورود نظرش را در مورد

شكل گيري يك حزب مطرح نكرد؟پس از ورود امام به ايران، ايشان چند بار از ما پرسيدند كه آن حزب چه شد؟! در نتيجه برنامه ريزي شد كه حزب اعالم شود. بين دوستان دو عقيده مطرح بود؛ يكي آنكه فقط آدم هاي خالص باشند و كساني كه دقيقا در خط امام، واليت، فقاهت و امامت هستند و ديگر اينكه اكنون به حزب قوي نيازمنديم و بايد تمام نيروهايي كه مي گويند در خط امام هستيم را جمع بكنيم. دومي انجام شد. بنده با وجود اينكه در گذشته معتقد به حضور افراد ناب بودم، اين بار مدافع دومي بودم. براي انتخاب هسته مركزي صحبت شد كه آقاي بهشتي به ما فرمود شما فردا صبح

اول وقت به كانون توحيد برويد تا ۳۰ نفر اول هسته مركزي شويد.دقيقا چه روزي حزب را اعالم كرديد؟

روز ۲۹ بهمن ۵۷ حزب جمهوري اسالمي اعالم شد و روز ۳۰ بهمن يا يك اسفند قرار شد ثبت نام كنيم. جالب اين بود كه وقتي من ساعت ۵ صبح رسيدم كانون توحيد، قبل از بنده يك عده براي ثبت نام حاضر ــپس من خدمت آقاي بهشتي رسيدم و گفتم: سحرخيزتر از بودند. سما هم بودند كه كامروا شوند. ايشان خنديدند و گفتند: معلوم است كه فرصت طلبان و خوشه چينان خيلي حواسشان جمع تر از همه است كه

البته آن روال ۳۰ نفر اول به هم خورد و هسته مركزي انتخاب شد.مگر حزب جمهوري از همان سـه تشكل (جامعه مدرسين، جامعه

روحانيت و موتلفه) شكل نگرفته بود؟ــزب نبود. ــه بود، يك ح ــالمي يك مجموع ــزب جمهوري اس حمجموعه اي از گروه ها و تفكرات مختلف كه تا به حال برخي همديگر را نمي شناختند، به همفكري در زيرمجموعه پنج نفر از روحانيون مورد

تاييد امام پرداختند.

ÊU¹d

DF U{

— ∫ f

Page 41: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶۴۶تاريخ

پس فقط آن تشكيالت سه شاخه اي در حزب جمهوري نبودند.كارگردان اصلي مدرسين و روحانيت و موتلفه بودند. ساماندهي آن ۶۵ هزار انتظامات در تهران هنگام ورود امام از اين سه برخاسته بودند. اين ساماندهي كار ساده اي در آن فضا نبود؛ اين برخاسته از تشكيالت

روحانيتي و موتلفه اي است. چگونه است كه در آن جريان برخي از اعضاي گروه هاي ديگر به ويژه

نهضت آزادي ايران و ملي گراها هم حضور داشتند؟ــات را مرور كنيد، ــما روزنامه كيهان و اطالع ــر ۵۷ وقتي ش از مهمي بينيد كه دو خط آغاز شد. اول اينكه فداييان اسالم را مطرح كردند تا مسلمانان را به صورت افراطي معرفي كنند و دوم اينكه سعي بر تقويت حضور نهضتي ها و ملي گرا ها شد. عكس هاي آنان در اين روزنامه ها بزرگ منتشر مي شد تا تلقي شود اپوزيسيون نظام پهلوي جبهه ملي و نهضت

آزادي است. شما براي جلوگيري از اين ادعايي كه اشاره شد، اقدامي انجام نداديد

و سعي نكرديد آن پروژه «ناب» كردن مبارزان را پيگيري كنيد؟آن موقع، موقع خالص و ناب كردن نبود؛ موقع همه با هم بود.

با شكل گيري حزب جمهوري، پس موتلفه چه شد و فعاليت هايش چه شكل و شمايلي گرفت؟

ما زماني كه امام نظر به تشكيل حزب داشتند از ايشان پرسيدم كه ــتقل باشيم يا با حزب جمهوري امام ما موتلفه را چكار كنيم؟! آيا مساسالمي باشيم؟! امام فرمودند در حزب باشيد، اما شاكله خودتان را نيز ــه مركزي موتلفه را حفظ كنيد. در نتيجه ما به حزب رفتيم، اما جلس

نيز برگزار مي كرديم.حـدودا چـه تعـدادي در جلسـات موتلفـه در آن زمـان حضور

مي يافتند؟حدود ۱۰۰-۷۰ نفر بودند كه به تدريج شهيد شدند يا رفتند؛ مثال

آقاي كروبي هم در آن دوره در جلسات ما شركت مي كرد.اين جلسات هر چند وقت يكبار برگزار مي شد؟

هفته اي يكبار اين تعداد دور هم جمع مي شدند كه در ابتدا جلسات پشت مجلس ملي برگزار مي شد. بنابراين هم شاكله موتلفه را بنابر نظر مبارك امام نگه داشتيم و هم تمام فعاليت هايمان را در حزب گذاشتيم تا اينكه امام نسبت به چند گروه در حزب رضايت نداشتند، لذا به آقاي ــما دو نفر ــمي پيام دادند كه من از حزب بر ش خامنه اي و آقاي هاشبيم دارم. پس از اين سخن امام، بنده خدمت آقاي هاشمي در مجلس رسيدم و به ايشان گفتم كه امام نگراني دارند؛ نگراني از شما دو نفر كه ندارند، از ناطق، موحدي كرماني و دري نجف آبادي هم كه نگراني ندارند.

از امثال من و عسگراوالدي و موتلفه اي ها هم نگراني ندارند؟آقاي هاشمي گفتند كه امام شماها را قبول دارد و شماها آدم هايي هستيد كه هر چه امام مي خواهد انجام مي دهيد. گفتم پس معلوم شد كه امام از چه كساني نگراني دارد. علت اين مساله اين بود كه اينها به نام

حزب كار خودشان را انجام مي دادند.يعني امام از ميرحسين موسوي و چپ گراهاي حزب ناراضي بودند؟

ــال دبيركل مي گفت اين ــك بخش هم آنان بودند. به عنوان مث يمطلب را جايي نگوييد، بعد مي ديديم كه در همه جا نقل مي شود. امام هم از پراكندگي حزب احساس نگراني كرده بودند. لذا به پيشنهاد آقاي هاشمي فيتيله حزب پايين كشيده شد. در آستانه انتخابات مجلس سوم گزارشي خدمت امام داده شد و ايشان فرمودند كه من با تعطيلي حزب مخالفتي ندارم؛ حتي نفرمودند تعطيل شود. با اين حال موتلفه تا اين

مرحله درون حزب فعاليت مي كرد و شاكله اش را هم داشت.شـما فرموديد كه موتلفه فعاليت هاي خود را در اين مرحله درون حزب جمهوري دنبال مي كرد، اما در آن دوران موتلفه بارها در برابر برخـي حوادث و رويدادها به عنوان موتلفـه اظهارات خود را بيان مي كرد و به نوعي كركره فعاليت سياسي موتلفه پايين نبوده است. موتلفه اگرچه در زمان حزب جمهوري به عنوان يك حزب فعاليت سياسي نمي كرد، اما به عنوان يك گروه دست به اين اقدامات مي زد.

فعاليت هاي موتلفه چه بود؟

ــه دنبال وظيفه انقالبي بوده و بنابراين دنبال قدرت موتلفه هميشو حفظ خودش نبوده است. فعاليت هاي موتلفه در مخالفت يا مغايرت

با حزب نبود.ــتان بود و آقاي ــه عنوان مثال در زماني كه آقاي الجوردي دادس بــمي مي رود مهدوي كني، رئيس كميته بود، موتلفه به ديدار آقاي هاشــط ــري آقاي مهدوي از اجراي نظرات آقاي الجوردي توس و از جلوگيكميته اي ها به دفاع از «شهيد الجوردي» مي پردازد؛ اين يعني حمايت

حزبي موتلفه از يكي از اعضاي ارشدش.ــتان ــت، برخي دوس ــر بحثي در مورد آيت اهللا مهدوي بوده اس اگموتلفه به ديدار هاشمي رفته اند تا نظردهي بكنند. واال جاللت آيت اهللا مهدوي كني به گونه اي بود كه امام در مورد ايشان فرمودند ايشان از زمره

كساني هستند كه ما به ايشان ارادت داشته، داريم و خواهيم داشت.اگر اينگونه اسـت كه شـما مي گوييد، پس چرا موتلفه پيش آقاي

هاشمي رفت؟ــهيد الجوردي و ــت.آن زمان كه ش ــرات روزمره بوده اس ــن نظ ايــي در دادستاني بودند، برخي نظرات را دادستاني مي داد شهيد قدوســرايط نظر به انجام كه آيت اهللا مهدوي كني به عنوان مجتهد جامع الشنداشتند. موتلفه فقط رفته بود كه اين مساله را به اطالع آقاي هاشمي

برساند تا ايشان آن را حل كند؛ نه اينكه اعتراض بكنند.پس شما مصر هستيد كه موتلفه فعاليت سياسي مستقل از حزب

جمهوري نمي كرده است؟ــت. مثال در مساله نامزدي رياست موتلفه فعاليت هايي داشته اســان صراحتا مخالفت جمهوري بني صدر موتلفه اي ها با امضاي اعضايش

خود را اعالم كرده اند. اين كارها براي حفظ شاكله موتلفه بوده است.حضور و نگرش موتلفه اي ها در سـمت هاي مختلف براسـاس نظر

حزب جمهوري اسالمي بوده است يا موتلفه؟ــت؛ بنده دبير ــالمي بوده اس ــه امورش در حزب جمهوري اس هماجرايي حزب بودم، شهيد درخشان مسوول مالي كه پس از ايشان آقاي مصطفي حائري زاده شدند. آقاي عسگراوالدي و ديگران همه در حزب

فعاليت مي كرديم.يعني شما و دوسـتانتان به عنوان حزب جمهوري اسالمي مخالف

سياست هاي اقتصادي ميرحسين موسوي بوديد؟موتلفه همواره در برابر دولت هاي مختلف نظردهي مي كرده است؛ نه انتقاد يا گاليه. روزي آقاي عطاءاهللا مهاجراني در مجلس دوم به بنده گفت كه آقاي بادامچيان شماها كه مورد عنايت امام هستيد و واقعا آنچه امام مي خواهد، عمل مي كنيد. چرا امام از ميرحسين موسوي حمايت ــين ــما مخالفت مي كنيد؟! گفتم اتفاقا اگر ما با ميرحس مي كند و شــت كنيم كه بنده خدا نمي تواند بماند. براي اينكه يك مجموعه مخالفعظيم پرسابقه پايش را در ميدان بگذارد، هركس باشد آسيب مي بيند، ما حمايت مي كنيم. مهاجراني گفت كه اين چه حمايتي است؟! گفتم ــت و خيلي هم سخت است. چهره ما نبايد حامي آقاي اين وظيفه اســد؛ بلكه ما بايد بنا بر وظيفه ضمن حمايت، ــين موسوي باش ميرحســين دارد، نشان دهيم. االن يك چهره اي كه نظري خالف نظر ميرحســت، آسيب بلندي كه در اقتصاد ما وارد آمده، يكي از هم همينطور اس

پايه هاي اصلي اش افكار چپ جناب آقاي ميرحسين موسوي است.بنـده معتقدم كـه موتلفـه در زمان حضـور در حـزب جمهوري اسـالمي هم فعاليت گروهي مي كرده است. به گونه اي كه در زمان آغـاز زمزمه هـاي آزادي برخي زندانيان سياسـي و مخالفت آقاي مهدوي كني با آقـاي الجوردي، موتلفه اي ها به حمايـت از نظرات دادستان برخاستند و حتي شروع به رايزني كردند. شخص «شهيد الجوردي» اين كار را نمي كرد، موتلفه اي هـا در دفاع از اقدامات او كامال تشكيالتي به اين امر اقدام مي كردند. پس موتلفه در آن موقع

هم يك تشكيالت سياسي پنهان بوده است؟اصال ذهنيت شما در رابطه با تشكيالت سياسي با ذهنيت موتلفه

اسالمي در اين باره كامال متفاوت است.پس اين مساله اي كه بنده ذكر كردم، نشان دهنده چيست؟

ــي ــت كه فقط كار سياس ــما تصور مي كنيد يك حزب آن اس شمي كند و همچنين از افرادش در هر كجا هستند، حمايت مي كند تا آن فرد در جايگاه خودش بماند و آن تشكيالت بتواند در قدرت پابرجا بماند. اين يك حزب اسالمي خالص نيست. موتلفه يك حزب اسالمي خالص است. لذا اگر آقاي الجوردي در مسووليت قرار گيرد، با نظر آقاي بهشتي كه ايشان را براي دادستاني پيشنهاد كرد، مسووليت را پذيرفت. آقاي

الجوردي به وظيفه به دادستاني رفت و بنابر وظيفه عمل مي كرد.گفتم كه موتلفه از او حمايت مي كرد و به ديدار مقامات مي رفت.

ــت. حتي گاهي نظراتمان را در ــه نظر مي داده اس موتلفه هميشمحضر امام مطرح مي كرديم. البته امام هر چه مي فرمود همان را عمل

مي كرديم. موتلفه به وظيفه عمل مي كرد.مخالفت شما با سياست هاي اقتصادي ميرحسين موسوي حزبي و

تشكيالتي نبود؟ــالمي، با تفكر چپ ها و در آن دوران ما به دليل دفاع از اقتصاد اس

ساير تفكرات غربي و... برخورد داشتيم.اعضاي موتلفه اگرچه در حزب جمهوري اسالمي بودند، اما فعاليت سياسي گروهي خود را متوقف نكردند. يعني انسجام احتياطي در حزب موتلفه در نيمه اول دهه ۶۰ فقط به جلسـات داخلي منتهي

نشده است، بلكه برون داد هم داشته است؟ــجام احتياطي يا وظيفه اي كه از سوي حضرت در مواردي كه انســتيم يا از طرف انقالب خودمان احساس مي كرديم، منجر به امام داشعمل سياسي مي شد. اما اين مساله غير از اين است كه ما جدا از حزب جمهوري اسالمي حركت مي كرديم. بلكه ما دقيقا در درون حزب بوديم و با نظر حزب مسووالن اصلي حزب به فعاليت در موتلفه مي پرداختيم.

ما پنهاني رفتار نمي كرديم و حزبي در درون حزب شكل نداده بوديم.پس حدود فعاليت موتلفه در دوران انسجام احتياطي چه بود؟

احساس وظيفه انقالبي و نظر حضرت امام.شما فعاليت سياسي خود را حتي در زمان حزب جمهوري داشتيد، پس چرا در اواخر سـال ۶۷ آغاز تشـكيالتي شـفاف و نه پنهاني

موتلفه را دنبال كرديد؟ما انسجام احتياطي داشتيم و نمي توانستيم فعاليت شفاف حزبي ــدن فعاليت حزب جمهوري اسالمي از امام بكنيم. لذا پس از متوقف شــما موافقت داريد كه موتلفه به صورت حزب فعال پرسيديم كه آيا ششود؟! امام هم به واسطه حاج احمدآقا به ما پيغام دادند. امام فرمودند هر طور كه برادران صالح بدانند، من قبول دارم. اما در جلسه موسسين ــوي كسي صادر ــد كه اجازه حزب بايد صريحا از س موتلفه مطرح شــود كه جاي پيغمبر و امام نشسته باشد؛ آن هم ولي فقيه است. اگر شــان صريحا بفرمايند كه حزب را راه بيندازيم، قبول است. لذا آقاي ايشــوال را از ايشان ــيدند و بار ديگر اين س ــگراوالدي خدمت امام رس عسپرسيدند. امام فرمودند بنده كه به احمد گفتم. آقاي عسگراوالدي هم گفت: اما دوستان معتقدند كه شما بايد صريحا به ما بفرماييد. سپس آقاي عسگراوالدي دو سوال از امام مي كند كه آيا شما با اينكه موتلفه به صورت يك حزب فعال دربيايد، مخالفتي نداريد؟ فرمودند خير. آقاي ــگراوالدي باز پرسيدند كه آيا شما موافقت داريد؟ امام خنديدند و عسگفتند: بله ديگر. پس از رحلت حضرت امام(ره) نيز براي ادامه فعاليت از محضر رهبر معظم انقالب كسب اجازه كرديم و مجوز ايشان را هم

دريافت كرديم.شما كه اجازه تشكيل حزب را از امام گرفته بوديد، پس چرا نام آن

را «حزب» نگذاشتيد و «جمعيت» ناميديد؟ــد مي آمد كه ــازي ها پدي ــه بالفاصله برخي جوس ــه خاطر اينك بــالمي را بگيرند. لذا ــا مي خواهند جاي حزب جمهوري اس موتلفه اي هــتيم، چه فرق مي كرد. اما در سال ۸۲ به دليل نامش را جمعيت گذاشارتباط با احزاب خارج از كشور و به دليل ترجمه نادرست از «جمعيت» در زبان خارجي، نام «حزب» را براي موتلفه برگزيديم. البته برخي در داخل كشور متاسفانه با ذهنيت غربي فكر كردند مراد ما از نام حزب آن

است كه غربي ها مي گويند.

Page 42: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

کارنامه مصدق کارنامه مصدق ۱۱

vLOŠ— t² −š U{—

تاريخ۴۷

«پيرمرد پيژامه پوش»، رهبر ملي ايران، محمد مصدق را ــاي درآورد. كودتايي ــيـ آمريكايي از پ يك كودتاي انگليســه اگرچه نام آن TPAJAX بود و هدف عمده اش برچيدن كــاط حزب توده (TP مخفف Tudeh Party حزب توده بســت) اما از قضا، و AJAX نام يك ماده پاك كننده خانگي اسحكومت مصدق را برانداخت و دولت ملي او را هدف تيرهاي

بالي خود قرار داد.در اين سال ها، چه بسيار كه نام مصدق را شنيده ايم و به احترام او كاله از سر برداشته ايم و قهرمانان ملي مان را از قياس به مصدق شبيه كرده ايم و عكس او را بر فهرست كانديداهاي انتخاباتي مان الصاق كرده ايم. چه بسيار كه از صداقت و شرافت او گفته و شنيده ايم؛ مردي كه با پشتوانه ملت بر سرير قدرت ــت اما به نام ملت كامي از قدرت نگرفت. از تبار اشراف نشســامان اشرافي نداد؛ بر سر ايمان بود و اما زندگي خويش را سخويش همچو بيد لرزيد و وعده هاي خويش اما فرو نگذاشت. ــتمردي كه يك رهبر ملي بود و در حاكميت دوگانه سياسوقت اما منافع ملت را بر خواسته سلطنت ترجيح داد و آنچنان ــد و در عمل كم بگذارد و ــخن زياده گوي باش نبود كه در سراهي به عقب نشيني بجويد. اينها اما تمام شخصيت مصدق نيست و شايد از همين روست كه ما همچنان از تجربه مصدق ــم؛ از اصالحات ــخن مي گوييم و راهي به رهايي نمي يابي سسخن مي گوييم و اما احتماالت را نمي بينيم؛ شعار دموكراسي ــی و ــم را گرم مي كنيم؛ دموکراس مي دهيم و تنور پوپوليسحکومت مشروطه مي خواهيم و به كودتا مي رسيم؛ تدقيق در گفتار و تحليل رفتار، كليد حل ماجراست. اكنون در عبور از چهره ملي مصدق و شرافت و صداقت او، نقبي به گذشته بايد زد و به آسيب شناسي رفتار و گفتار آن بزرگمرد تاريخ معاصر ايران بايد پرداخت، چه آنكه مسير آينده را تنها با نقد گذشته

است كه مي توان هموار كرد. و اما نقدها:

دميدن در آتش پوپوليسـم: محمد مصدق بيشتر از ۱ ــتن با اصحاب قدرت باشد، همنشين آنكه اهل نشســات هيات دولت كمتر حاضر با توده هاي خلق بود. در جلســد و گاه حتي با پيژامه و دمپايي به استقبال جلسات مي شــت تا در رهبري ــوراي ملي مي رف هيات دولت و مجلس شــب از خلق و خوي مردم ببرد. اينچنين بود كه خويش نســد از ــاي مردم نزديك مي ش ــه به خلق و توده ه ــر آنچ او هــت: «خواهي ــت» فاصله مي گرف ــازي و مفهوم «مل ملت سنشوي رسوا، همرنگ جماعت شو» اين مثال، تمثيل ناكامي

ــت و از همين روي ــي ما در تاكيد بر حقوق مردم اس تاريخــود كه مصدق گرفتار بحران نفت، آنگاهي كه به نيويورك بــازمان ملل به گفت وگو و مذاكره بر سر حقوق رفت تا در سخلق بنشيند، چنين مي انديشيد: «شما متوجه نيستيد! من ــت خالي از آمريكا به ايران، موضع قوي تري با بازگشت دسخواهم داشت تا با مراجعت با يك سازش كه به بهاي از دست دادن طرفدارانم تمام شود.» (محمدعلي موحد، خواب آشفته ــن همرنگ كردن خود با جماعت ــت، ج ۱، ص۳۳۴) و اي نفبود كه مصدق را مجبور مي ساخت تا جلسه شوراي امنيت ــازمان ملل در نيويورك را به دليل همزماني اش با تاسوعا سو عاشوراي حسيني به تعويق بيندازد و در توصيف پشتوانه خويش براي ملي كردن صنعت نفت از «الهام غيبي» سخن ــخصي نوراني به من گفت كه بگويد: «در خواب ديدم كه شدكتر مصدق! برو زنجيرهايي كه به پاي ملت ايران بسته اند، باز كن... وقتي به اتفاق آرا، ملي شدن صنعت نفت از كميسيون گذشت، قبول كردم كه حرف آن شخص نوراني، غير از الهام

چيز ديگري نبوده است.»محمد مصدق، دموكراسي را بيش از آنكه بر پايه نهادهاي

ــازد بر شانه خلق استوار مي ديد و اينچنين مدني استوار ســور از احزاب، «زنده باد مصدق» گفتن خلق را بود كه در عبــي خويش تعريف مي كرد. غافل از آنكه مبناي تفوق سياستوده هاي بي شكل را بادي كافي است تا سمت و سوي مفارقه ــا او آنگاهي دريافت كه دير بود- بجويند، اين نكته را چه بســايعت محمدرضا اگرچه پايان كار نبود؛ زماني كه براي مششاه هنگام خروج از ايران، در اسفند ۱۳۳۱، به كاخ سلطنتي ــعارها در مخالفت با خروج شاه از وطن را به رفت و امواج شــتياري راننده شاه، از مهلكه گريخت. گوش شنيد و به دسمصدق اما درس خويش نياموخت و پيام آن اجتماع را – كه مي توانست گذر او از پوپوليسم باشد- به گوش نشنيد و راهي به توجيه جست كه گويي هدف توطئه اي بود براي سوءقصد به جان مصدق. اينچنين بود كه به زودي او مقهور پوپوليسم ــرد و اما دولت او ــي كه خود، هيزم آن را مهيا ك ــد، آتش شــعارهاي توده ها به مدد را مستعجل ساخت؛ آنگاهي كه شــد و دالرهاي خارجي از «زنده باد» به «مرده باد» متحول ش

كاروان «مشروطه خواهي» باري ديگر در گل ماند.

حاشيه نوشتي بر شكست اصالح طلبي

مصدق در پس كودتاي ۲۸ مرداد

مقهور پوپوليسم

Page 43: Shahrvand Emrouz 12

۴۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ

دموكراسـي، حكومت قانون يـا حكومت خلق: اين ۲ سخن رهبر ملي ايران، محمد مصدق بود كه «قانون اساسي براي مملكت است نه مملكت براي قانون اساسي». ــاه بيت سخن (خاطرات و تالمات مصدق، ص۲۵۱). اين شــت و آن مصرع نيز چنين مصدق اما مصرعي ديگر نيز داشــتند.» ــت كه مردم در آنجا هس ــود: «مجلس آنجايي اس باينچنين بود كه مصدق دل از نهادهاي دموكراتيك بست و اميد خويش به توده هاي مستقر در خيابان ها بست. مبتني بر شهادت و راي خلق و فراتر از امكانات قانوني، اختيارات طلب ــه اين توجيه كه ديگر خانه ملت ــپس مجلس را ب كرد و سنيست، منحل كرد و براي انحالل نيز آنگاهي كه با سد قانون روبه رو شد، نه خود، كه قانون را شكست و متوسل به رفراندوم ــد و در نظرخواهي از مردم نيز نه آنچنان كرد كه معمول شنظام هاي دموكراتيك است. صندوقي گذاشت براي موافقانش و صندوقي نيز براي مخالفان تا انبوهي موافقان را به رخ كشد و مخالفان را خانه نشين سازد و اينچنين بود كه خبرنگاران خارجي تصوير خويش از روز رفراندوم را چنين مخابره كردند: «تا ساعت ۹ به وقت محلي، فقط سه نفر براي اعالم راي نه، در اين صندوق [مقابل مجلس] حضور يافتند و از اين سه نفر ــد و مورد تعداد زيادي عكس گرفته و از آنها فيلمبرداري ش

اهانت و آزار قرار گرفتند.»محمد مصدق براي عبور از قانون و زير پاي نهادن آن البته توجيهي به ظاهر مستدل داشت: «شرب شراب در شرع اسالم ــي اگر طبيب آن را براي ــت ول به نص صريح قرآن حرام اسسالمت مريض تجويز كرد، حرمت از آن برداشته مي شود.» ــدق، ص۲۵۱) طرفه آنكه مصدق، ــرات و تالمات مص (خاطحقوقدان بود و چنين، مسير عبور از قانون را مي گشود، غافل ــيند و از آنكه در جايگاه آن طبيب حاذق، يك روز او مي نشــته ــز زاهدي، همچنان كه يك روز نيز رزم آرا نشس روزي نيــت و روزي ديگر قوام السلطنه و آيا او چنين اختيار عملي اسرا براي سياستمداراني ديگر نيز به رسميت مي شناخت و در ــورت چگونه مي توان ميان اقتدارگرايي و قانون گرايي اين صــرا را از حاكم قانون گرا ــيد و حاكم اقتدارگ خط جدايي كشتشخيص داد. محمد مصدق در حالي اختيارات فراقانوني را تقاضا كرد كه پيش تر رزم آرا در لباس نخست وزيري و داور در لباس وزيري دادگستري را به واسطه چنين اختياراتي – كه به قول او «خالف قانون اساسي» بودند – نقد كرده و اعطاي اختيارات فراقانوني را «حتي به دولت مورد اعتماد جامعه» نيز «مغاير قانون و مايه تزلزل حكومت ملي» دانسته بود. اينچنين بود كه نقد ناقدان و طعن طاعنان عليه مصدق آغازيدن گرفت. حسين مكي- كه زماني همراه و هم انديش با مصدق بود- در سخناني، دوست سابق و رهبر ملي ايران را به هيتلر شبيه كرد و زماني ديگر نيز گفت: «اختياراتي كه [مصدق] گرفته بود،

چرچيل هم در دوران جنگ جهاني دوم نداشت.»ــت ــي نگفت و ننوش مصدق هيچ گاه براي ما از دموكراســت و اينچنين است كه و نظريه خويش با ما در ميان نگذاشانديشه او را از ميانه رفتارهاي سياسي اش بيرون بايد كشيد و آيا جز آن است كه مصدق وقتي اختيارات ويژه را كافي نديد و مشكل بر مشكل خويش افزون ديد، راه حل در تعطيلي مجلس ديد، صرفا از آن روي كه اكثريت را با خويش نمي ديد؟ مصدق از حقوق اكثريت سخن مي گفت و اما از اكثريت مجلس نيز عبور مي كند با آن توجيه كه اين نمايندگان، نمايندگان ملت نيستند و عجيب تر آن بود كه او مجلسي را منحل مي كرد كه انتخاباتش را خود برگزار كرده بود و اگر نقدي بود بر خويش هموار بايد مي كرد و «خود» بايد مي شكست و «آينه» شكستن، خطا بود. مصدق مجلس هفدهم را به رغم آنكه انتخاباتش به

دست او برگزار شده بود منحل كرد و پيشدستي خويش را به نمايش گذاشت؛ آنگاهي كه نمايندگان در انديشه استيضاح او به اتهام چاپ مخفيانه ۳۱۲ ميليون تومان اسكناس بودند. پيشدستي مصدق اما به كام او ننشست و اصحاب كودتا دوره ــتند و از اقتدارگرايي و خوي استبدادي مصدق گفتند نشســاختند و مخالفان را نيز معاند. مصدق و موافقان را مخالف ســر ملي را به نمايش ــس را منحل كرد و اقتدار يك رهب مجلــت اما خود پاي در جهنم كودتا گذاشت، همچنان كه گذاشزماني خليل ملكي از هواداران و همراهان مصدق نيز پيش بيني كرده بود: «آقاي مصدق! اين راهي كه شما مي رويد به جهنم

است، ولي ما تا جهنم هم به دنبال شما خواهيم آمد!»

فرصت سوزي به جاي فرصت سازي: محمد مصدق ۳ ــير اصالح طلبي ــيار كه فرصت ها را در مس چه بســت و چه بسيار فرصت ها را كه مي توانست خويش فرو گذاشبسازد اما نساخت. از داستان ملي كردن صنعت نفت و بي نتيجه رها كردن مذاكرات و فرو گذاشتن پيشنهادهاي مناسب اگر بگذريم، رهبر ملي ما با دستيابي به نخست وزيري نيز از يك سوي شعارهاي حداكثري داد و از سوي ديگر حداقلي عمل ــاپور ــوراي امنيت برد و ش كرد. احمد متين دفتري را به شبختيار را معاون وزير كار كرد. سرتيپ دفتري را فرمانده گارد گمرك كرد و محمود شروين را از رياست اداره اوقاف برداشت. او اما هواداران خويش را نيز دو بار از دست داد. يك بار آنگاهي كه شعارهاي حداكثري داد و باري ديگر زماني كه به حداقلي از شعارهاي خويش جامه عمل نپوشاند. بگذريم از اينكه در ميانه كودتا، آنگاهي كه كودتاچيان با حساسيت افزون، از هر ــت هموار نشود، راديو فرصتي سود مي جستند تا راه شكستهران اكتفا به ارائه اطالعاتي درباره نرخ تره بار و ارزاق به مردم

كرده بود و راهي به وحدت آفريني مردم نمي جست.محمد مصدق از مردم سخن گفت و از نهادهاي مردمي اما سخني به ميان نياورد. نگاه او به تحزب را نيز آنگاهي مي توان به تحليل نشست كه سخنش در توصيف جبهه ملي – اصلي ترين جريان حامي وي – را بشنويم: «جبهه ملي، حزبي نبود و در ــد دولت را حفظ كند. جبهه ــت تا بتوان مجلس اكثريت نداشملي اقليتي بود كه افكار عمومي پشتيبان آن شده بودند و اين پشتيباني، جهتي نداشت جز الهامي كه جبهه از افكار عمومي مي گرفت. دولت اينجانب كه روي افكار جامعه تشكيل شده بود،

مي بايست از افكار عمومي تبعيت كند، همچنان كه كرد.»مصدق اما در بي توجهي به تحزب، با مطبوعات نيز چنان ــه با آزادي مطبوعات اجرا ــورد كرد و قانوني را در مقابل برخكرد كه مظفر بقايي چنين به توصيفش نشست: «اين قانون ــت كه هر كس روزنامه يك ماده كم دارد و آن ماده اين اسبنويسد، بالفاصله تيرباران شود.» مصدق آمده بود تا سلطنت ــازد و اكنون اين «حائري زاده» از بنيانگذاران را مشروطه سجبهه ملي بود كه به دبيركل وقت سازمان ملل نامه مي نوشت و از پايمال شدن اعالميه حقوق بشر توسط مصدق شكوه و گاليه مي كرد. مصدق اما در اين مسير گوشي گشوده براي مشاوره دوستان و مشاوران نيز نداشت و در حالي به انحالل مجلس و رفراندوم روي آورد كه دوستان – معظمي، شايگان، سنجابي، صديقي، ملكي و نريمان – همگي مخالفان او بودند. ــي از راويان آن، چنين به تصوير ــنجابي، يك ماجرايي كه سمي كشدش: «[مصدق] به من گفت كه آقا! ما بايد اين مجلس را ببنديم... بنده گفتم: شما مجلس را ببنديد، در غياب آن، ممكن است با دو وضع مواجه شويد، يكي اينكه فرمان عزل شما از طرف شاه صادر شود، ديگر اينكه با يك كودتا مواجه ــاه فرمان ــويد، آن وقت چه مي كنيد؟ [مصدق] گفت: ش ش

ــزل مرا نمي تواند بدهد و بر فرض هم بدهد ما به او گوش عنمي كنيم. اما امكان كودتا؛ قدرت حكومت در دست ماست ــنجابي، و خودمان از آن جلوگيري مي كنيم.» (خاطرات س

صص ۱۳۴-۱۳۶)مصدق اگرچه در انديشه اصالح و تحول بود اما نه ساختار ارتش را اصالح كرد و نه نهادي ساخت تا برپايه آن به موازنه قوا بپردازد. خانه خويش بر آب استوار كرده بود، آنگاهي كه بر خيال همراهي خلق بود و بادهاي گرم تابستاني را در محاسبه

خويش به حسابي نياورده بود.

افراط در اسـتقالل طلبي و مفهوم «وحـدت ملي»: ۴ ــت تا ــير ملي كردن نفت پاي گذاش مصدق در مســتقالل ملي را به اثبات رسانده پايبندي و تاكيد خود بر اســد، اما فرجام كار چه شد؟ از انگليس بريد و اما تقاضاي باشاستقراض خويش را با آمريكايي ها در ميان گذاشت. آنگاهي نيز كه تحريم نفتي ايران مي رفت تا حكومت ملي مصدق را ــازد، رهبر ملي جانب همسايه غرقه در بحران پيش روي سشمالي را گرفت؛ يكي از اعضاي حزب توده ايران را به كناره كشيد و در گوش او خواند تا به سفارت شوروي رود و پيغام او را به حاكمان آن همسايه برساند و خريد نفت ايران را از آنها مطالبه كند. محمد مصدق دست نياز به درگاه روس ها دراز كرد اگرچه هميشه از مفارقت خويش با آنها سخن مي گفت ــوي پيشنهاد بانك بين المللي را براي اعالم نوعي و از آن سآتش بس در دعواي نفتي خويش با انگليس نپذيرفت، صرفا از آن روي كه بيمناك از فضاسازي منفي توده اي ها عليه خويش بود. بانك جهاني، نقش ميانجي را در مناقشه ايران و بريتانيا ــر آن بود كه در ــده بود و مصدق اما تاكيدش ب عهده دار شمتن توافقنامه نهايي، آن ميانجي بين المللي، به نمايندگي «از جانب دولت ايران» معرفي شود. مصدق راهي به بهانه جويي ــد و محبوبيت او در ــته بود تا اين قرارداد به امضا نرس جستيررس نقدها و تهمت ها قرار نگيرد. غافل از آنكه ۲۸ مردادي ــيد و به اجبار زمانه، «زنده بادها» صورت نيز فرا خواهد رس

معكوس به خود خواهد گرفت.مصدق آيا خود، مي دانست كه در تاكيد بر ملي كردن صنعت نفت، متكي بر چه توانايي هايي، چه فرجامي را در انتظار است؟ و به واقع تصور او از شرايط بين المللي چه بود و تعبير چه خوابي را براي بريتانياي كبير به انتظار نشسته بود؟ رهبر ملي ايران در مسير ملي كردن نفت ايران گام ــي را از ايران اخراج ساخت گذاشت، متخصصان انگليســفارت انگليس را نيز در ايران تعطيل كرد. اما نقطه و سپاياني اين ماجرا كجا بود آنگاهي كه مصدق، پيشنهادها ــير ــا را يك به يك كناري مي نهاد و در مس و صلح نامه هرويارويي با بريتانيا، حمايت آمريكا را نيز از دست مي داد؟ استقالل طلبي مصدق بدين ترتيب صورتي آرماني به خود مي گرفت و از مسير واقع گرايي خارج مي شد. آنچنان كه خليل ملكي نيز سالي مانده به كودتاي ۲۸ مرداد، چنين ــرايط موجود و عملكرد نخست وزير وقت، در تحليل شمصدق محبوب ملت، گفت: «رهبري زماني واقع بين است كه اوال تابع احساسات نباشد، نيروهاي فعال و ذخيره خود ــاب و برآورد كند و نيروهاي رقيب يا را بتواند خوب حسدشمن را نيز آنطوري كه هست، حساب كند و هيچ اقدام ــت است، به عمل بي موردي كه نتيجه اش حتما شكسنياورد. ثانيا، رهبري واقع بين بايد تقاضاها و خواسته هاي خود را نيز نه مطابق آخرين و باالترين آمال و آرزوها، بلكه

Page 44: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ۴۹متناسب با نيروي خويش و نيروي دشمن در دستور روز ــري واقع بين، در هدف و ايدئولوژي نبايد قرار دهد. رهبــت روز، سازش كاري براي سازش كار باشد اما در سياسرسيدن به قسمتي از هدف هاي اعالم شده نه تنها مجاز، بلكه ضروري است.» (ملكي، نهضت ملي ايران و عدالت

اجتماعي، صص۱۵۰-۱۵۱)تاكيد بر منافع و وحدت ملي – آنچنانكه شاه بيت سخن ــخص و روشن مصدق بود – نه آنچنان بود كه تعريفي مشــته باشد و چنين تاكيدي آنقدر اكيد بود و در محوريت داشقرار گرفت كه جايي براي طرح ديگر ارزش هاي تجددطلبانه ــكل ايران و ــه واقع آيا تمام مش ــك باقي نماند. ب دموكراتيمشروطه خواهي ايرانيان، وحدت ملي بود يا حكومت قانون و ملت سازي و برساختن دولت مشروطه؟ مصدق اما بيش از آنكه به ابواب مختلف تجدد بينديشد، در مسير استقالل خواهي قرار گرفت و در اين مسير نيز بيش از همه گويي به دنبال آن بود كه «فلك را سقف بگشايد و طرحي نو دراندازد»؛ طرحي

كه در آخر به شمايل كودتا بود كه به چشم ها نشست.

ــدق اما به ۵ بيگانه سـتيزي و تئـوري توطئـه: مصاستقالل خواهي بسنده نكرد و چشمان خويش را به عينك «توطئه بيني» نيز مجهز كرد. آنچنان كه وقتي امتياز ــاه بي تجربه ايران، قراردادي ديگر نفت دارسي لغو شد و شرا منعقد ساخت، مصدق چنين به تصويرسازي «توطئه اي

طراحي شده» پرداخت:«۱- اولين رل به دست مديران اطالعات صورت گرفت كه

طبق دستور شركت اعتراض كردند.ــرد كه به دولت ــركت نفت بازي ك ــود ش ۲- رل دوم را خــال ۱۳۱۰ كمتر از يك چهارم سال اعالم كرد حق االمتياز س

قبل خواهد بود.۳- رل سوم را خود شاه بازي فرمود كه امتيازنامه را انداخت

در بخاري و سوخت.۴- چهارمين رل به دست دكتر نبش وزير خارجه چكسلواكي صورت گرفت كه به جامعه ملل پيشنهاد كرد دولت ايران و

شركت نفت با هم وارد مذاكره شوند.۵- پنجمين رل را آقاي سيدحسن تقي زاده بازي كرد كه قبل از تقديم به مجلس، قرارداد را منتشر نكرد و در معرض افكار عمومي

قرار نداد. » (خاطرات و تامالت مصدق، صص ۱۹۸-۱۹۹)ــيد و فلك در كار بودند گويي كه ابر و باد و مه و خورشــان، محمد تا راهي به توطئه عليه ملت ايران و رهبر ملي شمصدق بجويند. مصدق، سياستمردي كه رهبري اصالح طلبي ايرانيان را عهده دار بود، نه تنها به اصالح توطئه انگاري ايرانيان ــغوالن به ــت كه مخالفان و منتقدان خويش را مش نپرداختوطئه عليه خويش خواند و اينچنين راه ها را به روي منتقدان خويش بست و نقدها را نشنيده باقي گذاشت و بدين ترتيب

«توطئه» آنگاهي به سراغ او آمد كه حسابش را نمي كرد.۲۸ مرداد بود و محمد مصدق دلخوش به مذاكرات خود ــه خانه هاي خويش ــي ها، مردم را ب با آمريكايي ها و انگليسفرستاد، ناآگاه از اينكه اين بار توطئه اي در كار است و تكيه

بر بحر معلق نبايد زد.

اينچنين است كه رهبران اصالح طلب را انديشه اصالح طلبانه الزم است و انديشه اصالح طلبي را نيز شرط اول گذر از تشويش ــزي فراتر از ــت. اصالحات در ايران به چي ــوش اس و ذهن مشــت؛ به برنامه ريزي براي مهندسي صداقت مصدق احتياج داشاجتماعي؛ امري كه محمد مصدق، در انديشه آن فرو نرفت و ما

نيز از خواب فراموشي اش برنخاسته ايم.

۵۴ سال پس از كودتاي ۲۸ مرداد عليه دولت دكتر محمد مصدق، هنوز اين پرسش قابل طرح است كه آيا، كودتا امري گريزناپذير بود يا اينكه دكتر مصدق با تمهيداتي مي توانست ــود؟ مسلما استعفاي دكتر مصدق از مقام مانع انجام آن شنخست وزيري مي توانست مانع انجام كودتا شود، اما صورت ــت كه آيا وي مي توانست ــاله اين نيست، مساله اين اس مس

ضمن حفظ دولت خود، از وقوع كودتا جلوگيري كند؟به باور نگارنده، پاسخ اين پرسش منفي است! به عبارت ــرايط آن روز جهان، محكوم به شكست ديگر، مصدق در شــت، ــي براي بقا به بهاي حفظ اصول خود نداش بود و شانســت كه در آن صورت مگر آنكه اصول خود را كنار مي گذاش

ديگر مصدق نبود.ــر دكتر مصدق اما چه بود كه مانع بقاي اصول مورد نظدولت او در آغاز جنگ سرد بين قدرت هاي جهاني مي شد؟

ــت موازنه مصدق در حوزه روابط خارجي، منادي سياســتي كه ــتي ليبراليس منفي بود و در حوزه داخلي از سياسمستلزم دموكراسي در چارچوب نظامي مشروطه بود، حمايت ــايد براي تحقق آنها، دكتر مي كرد. در كنار اين دو اصل و شمصدق ملي كردن صنعت نفت را دنبال مي كرد تا بدين وسيله هم مداخله بيگانگان در امور داخلي ايران را محدود كند و هم

منابع مالي الزم براي توسعه اقتصادي ايران را فراهم آورد.ــره و همزمان با ــا جنگ ك ــرد كه ب ــع، جنگ س در واقــه اصل مورد نظر او را به نخست وزيري مصدق آغاز شد، ســتر پيش گونه اي به يكديگر پيوند زد كه مصدق دو راه بيشروي خود نداشت. او يا مي بايست از سه اصل مورد نظر خود عدول كند و بقا يابد يا اينكه با اصرار بر اصول خود خطر كودتا

و سقوط دولت خود را به جان بخرد.ــن دو راهي هولناكي ــر چني اينكه دكتر مصدق بر ســت. او به واقع با انتخاب ــرار گرفت، تراژدي زندگي اوس قــراژدي را وارد روان ناخودآگاه جامعه ــقوط خود، اين ت سايراني كرد تا فرجام سياست استقالل خواهي، دموكراسي ــتي سوكناك پيدا كند. و عدالت جويي نزد ايرانيان سرشــر پديده بدسرشت جنگ سرد بود كه اين همه اما زير ســد كشورهاي غربي هيچ كدام از همسايگان موجب مي شــوروي را بي طرف نخواهند و بر پيوستن آنها به اتحاد ش

پيمان هاي نظامي ضدشوروي اصرار ورزند.در حقيقت، جنگ سرد شانس كشوري مانند ايران را براي پايه گذاري سياست خارجي مبتني بر موازنه منفي به صفر رساند و دكتر مصدق اگر به ادامه حيات دولت خود مي انديشيد به ناگزير مي بايست به پيمان بغداد و سپس سنتو بپيوندد و با سياست موازنه منفي براي هميشه خداحافظي كند. عدول از سياست موازنه منفي و پيوستن به پيمان هاي نظامي غرب اما يك اثر مستقيم داخلي نيز داشت و آن سركوب نيروهاي ــود. آمريكا و متحدانش ــپ به خصوص حزب توده ايران ب چنمي پذيرفتند كه گروهي كمونيستي آن هم متحد شوروي، ــران به عنوان حزبي قانوني آزادانه فعاليت كند. مصدق در ايبراي بقاي خود مجبور بود حزب توده را منحل كند و چون قاعدتا با مقاومت اين حزب روبه رو مي شد، ناگزير بود آنها را به صورتي خونين سركوب كند. اين موضوع مسلما با دموكراسي مورد نظر مصدق ناسازگار بود و او ترجيح داد كه سقوط كند،

اما سياست سركوب خونين را در پيش نگيرد.مشكل ديگر اما، ملي كردن صنعت نفت بود كه شركت هاي نفتي و به تبع آنها دولت هاي غربي آن را به گونه اي كه مصدق تعريف مي كرد، خط قرمز خود مي دانستند و به هيچ بهايي حاضر به پذيرش آن نبودند. مصدق مي خواست نفت ايران به ايران تعلق داشته باشد و به ازاي تاسيسات نفتي شركت نفت

ايران و انگليس به آن غرامت بپردازد.در مقابل، دنياي غرب، هر چند كه با لفظ ملي شدن نفت كنار آمده بود، اما فقط از فرمولي حمايت مي كرد كه بيش از

نصف عوايد نفت را نصيب دولت ايران نكند.تقسيم عوايد نفت به صورت پنجاه – پنجاه تنها فرمول مورد رضايت شركت هاي نفتي و دولت هاي قدرتمند حامي آنها بود و اين در واقع، همان پيشنهادي بود كه بريتانيا قبل از به قدرت رسيدن مصدق به سرلشكر رزم آرا پيشنهاد كرده

بود، اما حاميان ملي شدن نفت آن را نپذيرفته بودند.بنابراين، مصدق در مورد ملي كردن صنعت نفت خود را به اصلي متعهد كرده بود كه تحقق آن غير ممكن بود، اما عدول ــت گرا و چپ گرايش به كلي از آن نيز او را در نزد رقباي راس

بي اعتبار مي كرد.بدين ترتيب، مصدق راهي براي تحقق اصول خود نداشت. او يا مي بايست از همه اصول خود عدول كند يا اينكه ساقط شود. او سرانجام سقوط را پذيرفت و به تبعيد رفت، ولي در ــت آورد كه در دراز اين ميان، نوعي پيروزي اخالقي به دس

مدت به زيان مخالفانش تمام شد.

ÈœUЬb¹“ bLŠ«

کارنامه مصدق کارنامه مصدق ۲۲

كودتاي گريز ناپذير؟

Page 45: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶۵۰تاريخ

بـا کودتا چه کرديد؟ يکي از ابهامات کودتاي ۲۸ مرداد اين اسـت که چطور حکومتي که سه روز پيش از آن يعني ۲۵ مـرداد از حمايت مردمـي زيادي برخوردار بـود و کودتاي نظاميان منجر به شکست شده بود، به سادگي سقوط کرد و مقاومتي از سوي مردم صورت نگرفت. گذشته از تحليل هاي سياسي که در اين مورد مي شود، شما که در آن روزها جواني

فعال و مدافع نهضت ملي بوديد چه کرديد؟ــدق من در انجمن ــال ۱۳۳۲ زمان حکومت دکتر مص ســجويان فعاليت مي کردم. با اينکه فارغ التحصيل اسالمي دانشــم و از فعاالن ــکده مي رفت ــده بودم، ولي همچنان به دانش شــرداد ۱۳۳۲ از طريق اخبار راديو انجمن بودم. صبح روز ۲۵ مــده ولي ناموفق بوده است. اين مساله ــديم کودتا ش مطلع شباعث جنب وجوش زيادي در نيروهاي حامي نهضت ملي شد. ــخنراني دکتر فاطمي خيلي داغ بود و بعدازظهر ميتينگ و ساحساسات همه ما را تحريک کرد. فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد، شهر بسيار به هم ريخته بود و جمعيت به ميدان هايي که مجسمه داشت هجوم برده و مجسمه ها را تخريب مي کردند. با مشاهده اين اوضاع ما انجمني ها خيلي نگران شده بوديم و فکر مي کرديم اوضاع به سمت شورش هاي کمونيستي مي رود. خودمان در آن ــتيم. ناظر بوديم و کاري نمي کرديم تا ــرکت نداش جريانات شاينکه من شب ۲۸ مرداد بي خبر از اتفاقات پشت پرده، در ادامه فعاليت هاي سياسي ام، سفري به همدان رفتم. صبح رسيدم به ــخنراني ــتان که ميزبان بود س همدان و در منزل يکي از دوسکردم. هنوز خبري از کودتا نشنيده بوديم. نمي دانستيم تهران ــت. همدان هم تا آن روز هيچ خبري نبود. ناهار را چه خبر اســي خوابيدم. يکدفعه از خواب پريدم خورديم و بعدازظهر چرتديدم راديو دارد مي گويد من مير اشرافي، نماينده مجلس هستم و... به دنبالش اعالميه آيت اهللا کاشاني و بعد هم ظاهرا اردشير

زاهدي را خواندند.چه عکس العملي نشان داديد؟

من مثل ديوانه ها سراسيمه شدم. گفتم کاري که نبايد ــهر خيلي اين در و آن در زديم که از ــد. در ش ــد ش مي شــي را گير بياوريم و مشورت کنيم که بچه هاي انجمن کسچه کار بايد بکنيم. ديدم همدان هم چون زادگاه زاهدي بود ــت، معرکه گرفته اند. راه افتاده بودند و آنجا طرفداراني داشــعار مي دادند زنده و جاويد باد شاه جوان بخت ــهر ش در شما. تلفني هم نمي شد با تهران تماس گرفت چون ارتباط ها برقرار نمي شد. باالخره به سختي ارتباطي برقرار شد و من ــر عميقي گفت حاال ــتم با پدرم صحبت کنم. با تاث توانس

مي آيي مي بيني.

برگشتيد تهران؟ــد از ۲۸ مرداد به ــا هم قطع بود و من يکي، دو روز بع راه هــتم چون مرخصي گرفته بودم و تهران رسيدم. عجله هم داشمرخصي ام تمام شده بود. در تهران ديدم که وضع به کلي عوض ــده است. پدرم تعريف کرد که چه شده است. مي گفت عصر شحدود ساعت ۴ و نيم با مهندس بازرگان در شهر گشتيم، بعد رفتيم خانه دکتر مصدق ديديم همه چيز را خراب کرده و غارت کرده اند. پدرم مي گفت وکيل باشي نظامي را در خيابان ديدم يک

راديو گرفته بود دستش و مي گفت: مردم اينش به من رسيده.در تهران چه کرديد؟

ــيدم در فکر بودم که حاال چه از لحظه اي که به تهران رسکار کنيم. قبال مجله اي منتشر مي کرديم به اسم گنج شايگان ــماره اش درآمده بود. شماره چهارمش بود، ــه ش که تازه دو، ســدازه خودمان از وجه فرهنگي با ــه اين فکر افتادم که ما به ان باين اوضاع برخورد کنيم. شماره چهار را به موضوع کودتاي ۲۸ مرداد اختصاص بدهيم. منتها اسمي از ۲۸ مرداد نبود. قرار شد درباره نهضت امام حسين(ع) مطالبي داشته باشيم و در آن الگو حرف هاي خودمان را بزنيم. نهضت ملي و مظلوميت آن مدنظر بود اما با فرهنگ عاشورا و در قالب قيام امام حسين آنچه الزم ــيم کار کرديم که هر کسي مقاله اي بنويسد. بود بگوييم. تقسمثال آقاي مرتاضي قرار شد درباره نقش شريح قاضي در تحوالت صدر اسالم بنويسد. آقاي مهندس شکيب نيا قرار شد راجع به پرچمدار نهضت بنويسد. به من هم واگذار شد که درس هايي که از نهضت امام حسين مي گيريم را بنويسم. آن درس هايي که ــين گرفتيم درست است که همه اش تحت از نهضت امام حســين بود، ولي همه اشاره به مسائل عنوان کربال و قيام امام حسروز بود. مثال نوشته بوديم که قيام امام حسين در مقابل سلطنت بوده و بعد هم آن روايت مشهور که برخورد امام حسين با حر بود را آورديم و اوصاف سلطنت و استبداد را تشريح کرديم. آن شماره اختصاصي ۲۸ مرداد شد. منتها در پوشش نهضت امام حسين. روي جلد و پشت جلد را هم با پيام شهيدان مزين کرده

بوديم. اين مجله رسمي بود و امتياز داشت.بعد از کودتا مگر نشريات آزاد بود؟

بعد از کودتا نشريه مستقلي نمانده بود. همه را تعطيل کرده بودند. دفتر مجله ما در بهارستان کوچه نظاميه بود. دفتر باختر ــوم بوديم. زماني که به دفتر امروز طبقه دوم بود و ما طبقه ســبت، يک مقدار هم دفتر ما باختر امروز ريخته بودند، به مناســعله هاي آتش را غارت کرده بودند. آنجا را آتش زده بودند، شــيده بود ولي چيزي را نسوزانده بود. اين يک مقدار هم باال رســد در محافل مليون آن روز خيلي پيچيد مجله که منتشر شــط افتادم که با اين ــرد. من از همان موقع در اين خ ــدا ک و صجريان کودتاچي که حاال تثبيت شده مقابله کنم. منتها خودم

ــتم که مردم را دعوت به تجمع آنقدر موقعيت اجتماعي نداشــازرگان بودم. کمي بعد متوجه ــم. دنبال پدرم و مهندس ب کنــده است. اواخر شهريور شدم نهضت مقاومت ملي تشکيل ش۳۲ بود که نهضت مقاومت تشکيل شد. مرحوم رحيم عطايي که برادر خانمم بود در اين جريان خيلي فعال بود. من با حاج آقا زنجاني آشنا بودم و نزدش مي رفتم ولي او اين چيزها را با ما در ميان نمي گذاشت. مهندس بازرگان و پدرم هم خيلي رعايت مخفي کاري را مي کردند و جزئيات را به ما نمي گفتند. اينها بعدا جزو کميته مرکزي نهضت مقاومت شدند که جلساتش در خانه

پدرم يا فاميل هاي ما تشکيل مي شد.شما هم در جلسات آنها شرکت مي کرديد؟

ــي در تصميماتي که ــات نمي رفتم ول من به اين جلسمي گرفتند، گاهي کاري هم به ما واگذار مي کردند. شايد يک ماه نگذشته بود که روزنامه اي به اسم مکتب مصدق درآمد ــد خود نهضت مقاومت آن را در نمي آورد، بلکه که معلوم شــوول اين کار است. منتها آن ــتگان نهضت مس يکي از وابســمش را نمي گفتند. توزيع آن را به من واگذار کرده موقع اسبودند. از همان مهرماه من شدم مسوول توزيع نشريه نهضت. اعضاي نهضت مقاومت بعد از کودتا تصميم گرفتند خودشان يک ارگان در بياورند. نشريه راه مصدق از آبان ماه شروع شد. کميته اي مطالب را تهيه مي کرد و مي داد به من. من مطالب را دسته بندي و آماده چاپ مي کردم و به آقاي شاه حسيني ــت مي داد که مي دادم. او هم به چاپخانه هايي که رابطه داشــان چاپ مي کردند. ــتر تهران نبود. مثال مي بردند کاش بيشــماره اين جوري چاپ کرديم ولي خيلي دردسر يکي، دو شــب اتفاق مي افتاد که من مي رفتم ــت. مثال چندين ش داشخانه آقاي شاه حسيني اول سيروس پايين سرچشمه، آنجا منتظر ماشين مي شدم تا مي آمد. ترس داشتيم که نکند گير بيفتيم. باالخره ديديم اين روش خوبي نيست. آقايي بود به اسم احمد توانگر که لر بود ولي ساكن تهران بود. آدم رشيد و قدبلندي بود و از ارادتمندان مصدق هم بود. در آن لحظه آخر ۲۸ مرداد هم در اتاق مصدق بود. مي گفت مصدق مقاومت مي کرد، همه مي گفتند برويم بيرون و مصدق مي گفت نه من ــم. مرحوم فروهر براي ما تعريف مي کرد که مقاومت مي کناين توانگر گفته آقا اين حرف ها چي چيه و مصدق را به زور بغل کرده و برده بود، نردباني در ايوان گذاشته بودند به خانه ــايه که مصدق را از آن نردبان داده بود باال و رفته بود همسخانه همسايه. اين آقاي توانگر خودش اهل سواد و قلم نبود ولي آدم پرشوري بود. چاپ مجله را او به عهده گرفت. توانگر از چاپخانه نشريات را تحويل مي گرفت و با ماشين خودش آنها را به خانه مرحوم پدرم در خيابان انتظام السلطنه که بعدها شد باباطاهر مي آورد. مادرم اينها را تحويل مي گرفت. هميشه

کارنامه مصدق کارنامه مصدق ۳۳

پدرم گفت: حاال می آيی می بينیکودتای کودتای ۲۸۲۸ مرداد در گفت و گو با عزت اهللا سحابی مرداد در گفت و گو با عزت اهللا سحابی

vMž ÈbN

Page 46: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶تاريخ ۵۱

آقاي توانگر مي گفت مادر شما شيرزني است و خيلي جرات ــان گوني هاي نشريه را مي گذاشتند در اتاق من تا دارد. ايشــته بندي کنم. بعد عده اي مي آمدند و من بيايم و آنها را دس

آنها را مي بردند.اين روال تا کي ادامه داشت؟

اين جريان ادامه داشت تا دي ماه سال ۳۲ که توانگر لو رفت. آقاي توانگر امکان خوبي بود که به اين ترتيب از دست رفت.

با از دست رفتن اين امکان، وضعيت نشريه چه شد؟ امکان ديگري توانستيد پيدا کنيد؟

ــتي در جبهه ملي داشتم به اسم آقاي اهرامي که من دوسترک بود. يکي، دو بار به وسيله او نشريه را چاپ کرديم تا اينکه ــادر آقاي فروهر گفت ما امکان داريم و آن را چاپ مي کنيم. مــب را از پدرم مي گرفتم و مي بردم خانه خانم فروهر. من مطاليک کارگر کارخانه به اسم آقاي حسين عظيمي آنها را از من ــداري پيش پرداخت به ــت و مي برد که چاپ کند. مق مي گرفــده، بقيه پول را ــريات چاپ ش او مي داديم و بعد از تحويل نشمي دايدم. من در خانه آقاي اهرامي معموال با حسين عظيمي مالقات مي کردم. آقاي اهرامي هر دفعه يکي، دو تا از دوستانش ــتند و ــا معرفي مي کرد که اينها فعال هس ــي آورد و به م را ممي توانند همکاري کنند. يک بار گفت که من اين امکان را دارم ــريه را چاپ کنم و دوستي دارم که کارش همين است. که نشآن دوستش را آورد و با ما آشنا کرد. او چنين وانمود مي کرد که ــت. من خيلي با او بحث مي کردم و او هم از موضع توده اي اســي زد و از توانايي هايش مي گفت. يکبار هم با من ــاال حرف م بــماره اي که من به حسين آمد خانه ما را ياد گرفت. آخرين شــته چاپخانه راه عظيمي دادم، عصري ديدم که در کيهان نوش

مصدق کشف شد.چه کسي ماجرا را لو داده بود؟

ــک نکرده بوديم. فردا که رفتم اداره ما هنوز به اين آقا شــرد و خودش را ــک اين آقا که نقش توده اي را بازي مي ک بانــود، آمد و گفت آن چاپخانه که لو ــم کيوان معرفي کرده ب هرفته، اشکال ندارد، ما داريم چاپ مي کنيم. از من ۱۸۰۰ تومان گرفت و رفت. نيم ساعت بعد، از دفتر رئيس بانک آقاي ناصر که رئيس کل بانک ملي بود زنگ زدند که فالني بيايد کارش ــک ملي کاغذ و مجله گنج ــاختمان بان داريم. در اتاقم در سشايگان زياد داشتم، به هم اتاقي هايم گفتم آنها را جمع کند و رفتم. آنجا گفتند بنشين صدايتان مي کنيم. ديدم افسري آنجا ــته بود، مرا که ديد گفت اتفاقا من با ايشان کار داشتم. نشســتبند نزدند ــردار آقاي ناصر مرا تحويل او داد. به من دس دفتــرد و به اداره فرمانداري ــوار جيپي ک و محترمانه مرا برد و سنظامي رفتيم. کسي به اسم سرهنگ دو مبشري آنجا بود که چشمان زاغ درشتي داشت و رئيس رکن دو فرمانداري نظامي ــي بدني کردند و در جيبم بود. مرا به اتاق او بردند. اول بازرســهد دکتر شريعتي برايم نوشته نامه اي پيدا کردند که از مشــت. يکي هم صورت اسامي ــبز رنگي هم داش بود که خط ســان نشريه مي دادم. به يکي مصدقي هاي بانکي بود که برايشگفته بودم که اسم مصدقي هايي که در بانک هستند بنويس و او هم اين کار را کرده بود. اينها در جيبم بودند و من نگران

بودم که چه مي شود.تاريخ دستگيريتان را به ياد داريد؟

ــتگيري من دوم يا سوم تير ۱۳۳۳ بود که ۸-۷ شماره دســم. مرا به اتاق بازجويي که در خود ــدق را درآورده بودي راه مصــان را به من معرفي فرمانداري بود بردند. دو نفر بازجو خودشکردند يکي سروان سياحتگر بود و يکي هم که لباس شخصي تنش بود به نام زماني. اين دو تا در آن زمان معروف بودند. زماني

درجه دار و کارشناس بازجويي بود.

بازجويي در چه فضايي انجام شد؟ از ساعت ۵ تا ساعت ۱۰ و ۱۱ شب بازجويي مي شدم. روال معمول اين بود که هر کسي دستگير مي شد از همان اول منکر

همه چيز مي شد. آيا غير از موضوع چاپ نشريه و پخش آن موضوع ديگري

هم در بازجويی ها مطرح می شد؟رفتند سر حزب توده. چون من همه اش مي گفتم که همه ــاني به من تلفن ــرده ام و گاهي هم کس ــا را خودم مي ک کارهــن مي کردند. ــد و بحث مي کردند و توصيه هايي به م مي کردنــر دادند به اين تلفن ها که مال حزب توده بوده و اينها اينها گيمي خواهند تو را از راه به در ببرند. در حالي که ما مخالف حزب توده بوديم. اينها هم بد مي گفتند. ساعتي گذشت و ديدم که سه نفر از قوم و خويش هاي من آمدمد. فاميلي داشتيم به نام آقاي ــوهر دختر دايي ام بود و دايي و پسر دايي ام آمده بختيار که شبودند و گفتند که ما مي دانيم که فالني هيچ کاري نکرده است. سياحتگر هم گفت که براي ما ثابت شده که ايشان واقعا جوان

متدين ميهن پرستي هستند.بعد معلوم شد آن شب که مرا مي بردند، مادرم به دايي ام خبر

ــار دامادش ــد و او هم به بختي مي دهمي گويد که پسرعموي سرتيپ بختيار ــبانه مادرم ــه اين اقدام ش بود. خالصخيلي موثر بود. بازجويي من تمام شد ــن را از اتاقي بازجويي بردند بخش و مبازداشت موقت. اول راهرو ديدم برادرم ايرج آنجاست، خيلي ترسيدم چون يک مشت دروغ گفته بودم که من روزنامه ها را مي دادم به برادرم که اين طرف و آن طرف ببرد و او هم از محتواي آنها خبر ــت. در عين حال ديدم که آقاي نداشفروهر مثل شير در اتاق روبه رو نشسته و او هم يک بفرما زد براي ما و ما رفتيم پهلوي فروهر و همان موقع هم حافظ ــعر آمد که: خوش ــاز کرد و اين ش را بــاقي/ گر ــر زلف س گرفتند حريفان س

فلک شان بگذارد که قراري گيرند.سربازي وسط راهرو قدم مي زد که ــرباز محرم ــر به من گفت اين س فروهاست. اگر پيغامي داري براي برادرت بده به اين مي برد. من هم يادداشتي نوشتم

ــوي و اگر هم از تو بازجويي ــاء اهللا که تو آزاد مي ش که ايرج ان شکردند بگو که من نمي دانستم که برادرم چه مي کند و فقط گاهي ــته هايي به من مي داد که اين ور و آن ور ببرم و من از محتواي بسآنها خبر نداشتم. بعد از دو ساعتي هم ايرج را بردند بازجويي و در ــت ديدم خندان است. گفت من مرخص شدم. اين رفت و برگشبعد مرا بردند داخل زندان موقت شهرباني که زنداني هاي سياسي ــت و چند آنجا بودند. توده اي ها زياد بودند. من بعد از حدود بيس

روز از آنجا آزاد شدم.قبـل از کودتاي ۲۸ مرداد فکر مي کرديـد که کودتايي که

شکست خورده دوباره برگردد؟ما بچه هاي انجمن اين نگراني را داشتيم که توده اي ها دارند ــور کمونيستي مي شود. چون شهر واقعا به مي برند، يعني کشهم ريخته بود و حالت شورشي داشت. ادارات هم به هم ريخته بود و همه هم به شاه فحش مي دادند و مجسمه شاه و رضاشاه ــر جا که بود از باال مي انداختند پايين. ما نگران حاکميت را هــت ها بوديم. بعد از ۲۵ مرداد و شکست کودتاي اول، کمونيستصور ما اين بود که کودتا تمام شده و ايران دارد به سمت يک

جريان کمونيستي مي رود. اين نگراني موجب شده بود که در ــد از ۲۸ مرداد در جريان ــرف بوديم. ولي بع آن ۴-۳ روز بي ط

فعاليت ها قرار گرفتيم.شما نفهميديد که چرا توده ای ها شورش کردند؟

ــان اين بود که کودتايي مي خواسته بشود با آنها تحليل شهمکاري آمريکايي ها، االن که کودتا شکست خورده موقعيتي است که خودمان فضاي ايران را بگيريم. در آن زمان به مصدق ــتند. پيشنهاد هم مراجعه کرده بودند و با مصدق ارتباط داشهمکاري به مصدق مي دهند و اسلحه مي خواهند از مصدق که

او قبول نمي کند.از دکتر فاطمي در اين دو، سـه روز در باختر امروز مقاالتي چاپ شـده اسـت کـه خيلي تند و آتشـين عليه شـاه و سـلطنت نوشته، شـما آن موقع چه تصوري نسبت به اين

موضع گيري ها داشتيد؟ما آن ايام ۲۵ تا ۲۸ مرداد عليه فاطمي چيزي نداشتيم ولي بعدها خيلي شايعات بود که فاطمي با آنها بوده و مخصوصا جو ــورند. بين مردم هم را داغ کرده که روحانيت عليه مصدق بشــده بود و اين مساله بيشتر به اين قضيه بود، فاطمي هم گمش

ــايعات دامن مي زد. وقتي که او را در خانه يکي از ابهامات و شافسران حزب توده دستگير کردند معلوم شد که فاطمي وفادار بود. فاطمي از دکتر شايگان و مهندس رضوي خيلي گله داشت. چون اينها را با هم محاکمه کرده بودند و فاطمي گفته بود اينها مي خواهند خودشان را تبرئه کنند و ضعف نشان مي دهند. در

حالي که آنها هم قبال حر ف هاي تندي زده بودند.وقتي از زندان آزاد شـديد تقريبا يک سـال از کودتاي ۲۸ مرداد گذشـته بود، باز هم به فعاليت سياسي ادامه داديد؟

فضا به گونه اي بود که بشود فعاليت کرد؟فضا بسته شده بود. بعد از آزادي از زندان اول، امکان چاپ روزنامه راه مصدق ديگر ميسر نبود، به صورت پلي کپي تکثير ــد. البته من در کار تکثيرش دخالتي نداشتم. فقط من مي شــن نزيه تهيه مي کردم. دستگاه مطالبش را با کمک آقاي حســيل و تايپ در منزل يکي از دوستان نهضت پلي کپي و استنسمقاومت به نام آقاي عسگري بود. ايشان کارمند بانک بود و کار تکثير نشريات را انجام مي داد. بعد کسي اوراق تکثير شده را از

منزل ايشان مي گرفت و به من مي داد و من توزيع مي کردم.

Page 47: Shahrvand Emrouz 12

۵۲شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ

ــار مردم از جنوبي ترين نقاط تهران(۱) به حركت گروهي از اقشــپس به سوي دربار و تبديل شعارهاي اوليه طرف مركز شهر و ســعار مرگ بر مصدق مبني بر آنها در حمايت از دكتر مصدق به شدرخواست بازگشت شاه به ايران و سپس حمله آنها به روزنامه باختر ــورش(۲) و دفتر حزب ملت ايران و حزب نيروي سوم(۳) و امروز و شكلوپ طرفداران دكتر مصدق و كلوپ خانه صلح متعلق به چپي ها(۴) شروع واقعه ۲۸ مرداد بود كه حتي براي آنان كه با آن پيوند سياسي

يافته و از كنار آن به سيادت رسيدند نيز افتخارآميز نبود.سعي طراحان اين واقعه بر آن بود تا با برنامه ريزي دقيق آخرين صفحات نهضت ملي ايران را رقم بزنند. اين واقعه در بعدازظهر همان ــكوني دكتر مصدق و با نطق ميراشرافي روز با حمله به منزل مســاني از راديو تهران ادامه يافته و با سخنان سپهبد و مصطفي كاشــر زاهدي پايان يافت. وي كه از ۲۴ مرداد تا آن روز در اختفا به سمي برد از طريق راديو تهران موافقت خود را با فرمان شاهي مبني بر

نخست وزيري اعالم كرد.ــال ۱۳۳۲ در شرايطي اتفاق افتاد كه يك كودتاي ۲۸ مرداد ســال ۱۳۳۱ به دنبال قيام ملي ۳۰ تير دكتر مصدق ــال قبل در س سپيروزمندانه به قدرت بازگشته بود. از اين دو واقعه مي توان به عنوان نقاط اوج و حضيض تاريخ نهضت ملي ايران ياد كرد. شايد به جرات

بتوان گفت كه ۳۰ تير به گونه اي ناخواسته زمينه را براي وقوع كودتاي ۲۸ مرداد فراهم كرد، چراكه بعد از قيام ملي ۳۰ تير و جدايي دو حزب زحمتكشان ملت ايران به رهبري ــلمانان مبارز به ــر بقايي و مجمع مس مظفــاني، از دكتر مصدق و رهبري آيت اهللا كاشرهبري نهضت ملي ايران، اين جريان خيل ــواداران خود را كه از توده هاي عظيمي از هــوب مي شدند از دست داد و در مردم محســال بعد همين گروه ــاي ۲۸ مرداد س كودتآسيبي را به نهضت وارد كردند كه جبران آن سخت و غيرممكن شد. خميرمايه ۲۸ مرداد و ۳۰ تير و به طور كلي جريان نهضت ملي ايران ريشه در سرگذشت نفت ايران دارد. از سال هاي اوليه قرن بيستم كه قرارداد دارسي ــاه قاجار رسيد، سياست كلي به امضاي شايران در برخورد با مسايل داخلي و خارجي تحت الشعاع مسايل نفت بوده و از آن تغذيه مي كرد. استعمار انگلستان كه از گذشته هاي ــت با خريد دور در ايران حضور فعالي داشسهام نفت و غارت ذخاير ايران در تمام بافت ــي ايران ريشه دوانده بود. اقتصادي و سياسانقراض سلسله قاجار و ظهور خاندان پهلوي از جمله حوادثي محسوب مي شد كه نتيجه حضور آشكار انگلستان در صحنه تغييرات ــوي و دربار ــادي ايران بود. خاندان پهل بنيايران نيز در مقابل حافظ منافع شركت نفت ــاير نهادهاي اجتماعي، بوده و به تبع آن ســار با حفظ ــي و نظامي زير نظر درب سياســت استعمار ــبات سياس مالحظات و مناســد. در سال ۱۳۱۲ ــتان كنترل مي ش انگلســي به دست شاه قاجار به مدت پيمان دارســد. با امضاي اين قرارداد ۶۰ سال تمديد شانتظار مي رفت كه به مدت تقريبي نيم قرن شرايط حاكم بر ايران بر مراد انگلستان باشد، ولي سير حوادث غير از اين را نشان مي داد، چون بزرگترين عيب و مهمترين نقطه ضعف قرارداد در قسمت مربوط به تمديد نهفته بود و دكتر مصدق با استفاده از شرايط بين المللي و ظهور ابرقدرت آمريكا بعد از جنگ جهاني دوم و همچنين تضاد سياسي بين سه كشور نيرومند جهان و بهره مندي ــاه، در دوره ۱۴ مجلس شوراي ــبي بعد از سقوط رضاش از آزادي نسملي، مساله نفت را به عنوان مشكل گشاي تمامي حوادث در دستور كار قرار داد، هر چند شرايط اجتماعي ايران بسيار ترسناك و زمينه اي ــتفاده از همان فضا ــاك براي كار بود ولي دكتر مصدق با اس خطرنــكل قواي مردمي به همراه و با تكيه بر افكار عمومي و تجهيز و تشجمعي از آزادي خواهان شجاع و وطن دوست برنامه خود را با عناوين كلي سياسي نفت، انتخابات آزاد و تحصيل دموكراسي واقعي دنبال كرد. سرانجام در اسفند ۱۳۲۹ قانون ملي شدن صنايع نفت ايران در سراسر كشور به تصويب شوراي ملي رسيد و به وسيله همان مجلس دكتر مصدق براي اجراي قانون مزبور به نخست وزيري برگزيده شد. تصويب اين قانون پايان كار نبود چرا كه با تصويب آن ريشه و علت وجود و حيات دربار و شبكه وسيعي از ايادي داخلي انگلستان خشك مي شد، با اين مقدمه دولت دكتر مصدق از دو جهت داخلي و خارجي ــكني و ــه و كارش آماج حمله و هجوم قرار گرفت. از داخل با دسيسجنگ پنهان و آشكار و ايجاد آشوب و ناامني روبه رو بود و در خارج نيز تحت فشار سياسي و اقتصادي و نظامي انگلستان قرار داشت. محاصره

اقتصادي، تهديد ناوهاي جنگي در خليج فارس، طرح شكايات متعدد در مراجع بين المللي نظير شوراي امنيت و دادگاه الهه، منع استفاده از اعتبارات بين المللي، جلوگيري از فروش نفت ايران، ايجاد جو تبليغاتي ــورهاي جهان به منظور مشوش كردن زننده و غيرمنصفانه در كشافكار ملت ها عليه ايران، گوشه اي از دسيسه هاي استعمار بود. در اين جنايت بزرگ شاه و خاندان سلطنت از زن و مرد نيز نقش عمده اي

برعهده داشتند.ــي را از راه فلج اقتصادي و ــه آن بود كه در ابتدا دولت مل برنامسياسي و اداري از پاي درآورند، ولي پيروزي دكتر مصدق در دادگاه ــي با دولت انگلستان و ــوراي امنيت و قطع رابطه سياس الهه و شتعطيل كردن سفارتخانه اين كشور در ايران، قدرت نهضت ملي و

اقتدار رهبري آن را به اثبات رساند.ــام ۳۰ تير به نفع ملت و تاريخ اجتماعي ــدق از پيروزي قي مصــت دربار را از مداخله در امور كشور قطع كرد. ــود برد و دس ايران ستوطئه ۹ اسفند و قتل افشار طوس را مي توان در زمره دسيسه هايي برشمرد كه در جهت تضعيف نهضت ملي ايران و به خصوص رهبري آن برنامه ريزي شده بود. گرچه توطئه ۹ اسفند خنثي و قاتالن افشار ــت ميز محاكمه تعقيب شدند، ولي كودتاي ۲۸ مرداد طوس تا پشــتفاده از نيروهاي مسلح در مواجه با دولت و و برخورد نظامي و اسملت، آخرين حربه اي بود كه توسل به آن موجب سقوط دولت ملي ــش تخمي از بغض كينه و نفرت ــد. با اين عمل بين مردم و ارت شكاشته شد و جنبش ملي ايران به ظاهر فروكش كرد، اما از اصالت اين نهضت همان كافي است كه در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ صدهاهزار نفر ــده و اداي احترام كردند. آمريكا و بر آرامگاه دكتر مصدق حاضر شانگليس و شوروي هر يك در جلوگيري از تحقق اهداف نهضت ملي ايران سهم يكسان داشتند. حضور و مداخله آشكار آمريكا و انگليس ــازمان دهي و حمايت از كودتا و كودتاگران واقعيتي است كه در سنياز به يادآوري و تحليل ندارد، ولي حضور و فعاليت هرج ومرج آفرين حزب توده با هدف نمايش ناامني در ايران به عنوان حامي و مجري ــور در دوران اوج نهضت ملي و سياست هاي شوروي در سطح كشــور از تحويل ۱۱ تن طالي ايران در دوره همچنين امتناع اين كشــوروي نيز ــان از آن دارد كه اتحاد جماهير ش تنگناي اقتصادي نشــت. گرچه در ۲۸ مرداد ــه را براي وقوع كودتا فراهم كرده اس زمينــت اين مبارزه ــش ملي ايران خاتمه يافت ولي سرنوش ۱۳۳۲ جنبــه اوراق تاريخ ــم خورد. اكنون تمامي اين وقايع ب ــن ۵۷ رق در بهمپيوسته اند ولي تاريخ به نسل ها تعلق دارد و بيان كننده اعمال و افعال ــان ها و زمامداران و چگونگي وقوع و جهت گيري و تاثيرگذاري انسمتغيرهاي مختلف اجتماعي است. با بررسي تاريخ، چگونگي ظهور و افول سازمان ها و نظام ها آشكار شده و نقاط ضعف و فساد آنان به ــود و اين نگاه عبرت آموز به صورتي علمي و منطقي تحليل مي شــادآور قدرت را تعديل كند. ــاختار فس تاريخ قدرت آن را دارد كه سدر كمال ناباوري و تاسف اگرچه انسان ها همگي تاريخ خوانده و هر يك كم وبيش تجربيات تاريخي را به شكلي عيني مشاهده كرده اند و حتي مزه تلخ استبداد را چشيده و نتايج فساد را ديده اند، ولي با اين وجود هرگز مشخص نشده كه بر سرير قدرت چه رمزي نهفته، كه هنوز هم بسياري از انسان ها به محض وصول به آن تاريخ و گذشته و حتي وجود خود را از ياد برده و مست از قدرت و ناخودآگاه اشتباهات گذشتگان را بلكه شديدتر تكرار كرده و در عمل، مسخ شده و روحي سفاك و خالي از عاطفه مي يابند و در نهايت خود و ديگران را قرباني

كرده و به مسلخ مي كشانند. پي نوشت ها:

۱- ميدان شاه- خيابان مولوي۲- دفتر روزنامه باختر امروز واقع در ميدان بهارستان و روزنامه شورش واقع

در خيابان اكباتان بود.۳- دفتر حزب ملت ايران واقع در خيابان صفي علي شاه و دفتر حزب نيروي

سوم در خيابان سعدي شمالي بود.۴- كلوپ خانه صلح واقع در خيابان فردوسي و كلوپ طرفداران دكتر مصدق

در پاساژ روزي در خيابان بهارستان بود.

vMO Š ÁU sO Š

در ستايش مصدقکارنامه مصدق کارنامه مصدق ۴۴

Page 48: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخ۵۳

دكتر انور خامه اي در سال ۱۲۹۵ در تهران متولد شد و پس از گذراندن تحصيالت در تهران در سال ۱۳۲۱ در دبيرستان صنعتي و تعداد ديگري از مدارس آن دوران به تدريس رياضيات مشغول شد. وي براي ادامه تحصيل به آلمان و سوئيس رفت و پس از ۹ سال با اخذ مدرك دكترا در رشته اقتصاد و علوم اجتماعي به ايران بازگشت. انور خامه اي در ابتداي جواني به عضويت گروه مشهور «۵۳ نفر» در ــد، زمانی ديگر به عضويت حزب توده ايران درآمد و يک چندی آمبعد، مسير انشعاب را برگزيد با وي درباره كودتاي ۲۸ مرداد و نقش و

موقعيت حزب توده در زمان وقوع كودتا به گفت وگو نشسته ايم.

زمان كودتا تعداد افسران حزب توده و ميزان تاثيرگذاري و نفوذ آنها چقدر بود؟

تعداد افسران توده اي ارتش كه سازمان مستقلي از حزب توده ــق نورالدين كيانوري و عبدالصمد ــكيل داده بودند و از طري را تشكامبخش به طور مستقيم با شوروي ارتباط داشتند، (اگرچه شايد بسياري از افسران از اين ارتباط بي خبر بودند) در زمان دستگيري ــهرباني و ديگر نهادهاي ــال پس از كودتا، در ارتش، ش يعني دو ســد در ۲۸ ــيد. اما به نظر مي رس نظامي مجموعا به ۶۰۰ نفر مي رســد. زيرا در آن زمان هنوز ــرداد اين افراد بيش از ۲۰۰ نفر نبوده ان مشهرباني و ژاندارمري به نيروهاي تحت نفوذ توده اي ها افزوده نشده بود، چرا كه در آن زمان هنوز مديريت اين بخش ها زير نظر آوانسيان ــت. پس از جريانات آذربايجان و بود و كامبخش راهي به آنها نداشــران حزب توده در آن زمان، كه نهايتا منجر به بلندپروازي هاي سدستگيري تعداد زيادي از هواداران، اعضا و تعطيلي كلوپ هاي اين حزب شد، بسياري از صاحبنظران بر اين عقيده بودند كه حزب از هم خواهد پاشيد اما عده اي از دلسوزان تصميم گرفتند با تشكيل شوراي موقت و انحالل كميته افسران از منحل شدن آن جلوگيري كنند. كيانوري كه در آن زمان مسوول تشكيالت شوراي موقت بود، تصميم گرفت سازمان افسران را به صورت مستقل تشكيل دهد كه

ــكيالتي با شوراي موقت حزب يعني افراد ديگر به هيچ ارتباط تشجز خود او نداشت. اين اتفاقات به پنج، شش سال پيش از كودتا باز مي گردد. به همين دليل در زمان كودتا كميته مركزي هيچ اطالعي

از آمار و تعداد افسران نزديك به خود در ارتش نداشت. آقاي دكتر! بسياري معتقدند كه در جلسه كميته مركزي حزب توده كه پيش از وقوع كودتا تشكيل شد. پس از پيشنهاد علوي مبني بر حضور افسران حزب با اسلحه هايشان در خيابان ها براي كنترل كودتاچيان، در ميان اعضاي كميته دودستگي ايجاد شد به شـكلي كه برخي بر حمايت بدون شرط از دولت مصدق در برابر توطئه گران تاكيد كردند و برخي تنها با اين شرط كه حزب توده رهبري اتحاد را برعهده داشـته باشد حاضر به حمايت از مصدق بودند و همين دودسـتگي و عدم اتخاذ تصميمي مورد توافق همه اعضاي كميته باعث شد حزب توده در ماجراي كودتا از خود انفعال نشان داده و عكس العمل مناسبي نشان ندهد؟ آيا

از نظر شما چنين چيزي مي تواند صحيح باشد؟ابتدا الزم است نكاتي را درباره روز ۲۸ مرداد ذكر كنم. صبح روز ــطح شهر پخش ۲۸ مرداد عده اي از چماقداران با كاميون ها در سشدند كه در ابتدا تنها به پاك كردن شعارهاي حمايت آميز از دكتر ــه راه خود ادامه مي دادند. مصدق از روي ديوارها مي پرداختند و بــاعت ۱۱ بود كه اين گروه ها توسط گروه هاي ديگري كه حدود ســمت منزل دكتر مصدق نقش هدايت كننده را ايفا مي كردند به سهدايت شدند. محافظان منزل هم شروع به تيراندازي هوايي كردند ــران نزديك به ــد. در اين جريان افس كه منجر به درگيري هايي شحزب توده كه از طريق كيانوري و چند رابط ديگر در انتظار دستور كميته مركزي حزب بودند، به رغم ميل باطني مجبور شدند انفعال پيشه كنند. در حالي كه پيشنهاد علوي در همان شرايط در كميته مركزي مطرح شده بود كه با مخالفت كيانوري مواجه شد. از افرادي ــه حضور داشتند بابك اميرخسروي و فكر مي كنم كه در آن جلســنهاد علوي ــاورز معتقدند كه افراد ديگر پس از اين پيش دكتر كشهيچ نظري نداشتند و تنها كيانوري مخالفت خود را ابراز و دليل اين مخالفت را هم نتايج گفت وگوي خود با دكتر مصدق اعالم كرد. كه

گويا دكتر مصدق به او گفته بود كه شما هيچ كاري نكنيد، تا من خودم توسط نيروهاي نظامي كودتاچيان را آرام كنم. البته از نظر من

اين بحث از تمام احتماالت ديگر به واقعيت نزديك تر است. دليل شما براي اثبات اين ادعا چيست؟

همانطور كه مي دانيد جريانات حامي دكتر مصدق به چندين گروه تقسيم مي شدند؛يكي گروه موسوم به «نيروي سوم» به رهبري «دكتر خليل ملكي» كه طيف وسيعي از نيروهاي سياسي از جمله جالل آل احمد، قندهاري و نيروهاي زبده ديگري را در بر مي گرفت كه در ميان دانشجويان نفوذ بسياري داشته و سابقه خوبي هم در ــتند. دوم «حزب ملت ايران» به رهبري فعاليت هاي مبارزاتي داشــبت به مرحوم «داريوش فروهر» كه با وجود تعداد كمتري كه نسنيروي سوم داشت اما فعاليت هاي مبارزاتي با كيفيتي را سامان داده ــوم «حزب مردم ايران» به رهبري «محمد نخشب» بود كه بود، ســا كارايي مبارزاتي آنان كمتر ــداد آنها در حد حزب ملت بود ام تعــخنراني ــه س از گروه فروهر بود به طوري كه تنها براي يك جلسخوب بودند نه براي روز مبارزه و چهارم جمعيت ما بود كه با عنوان ــرد و حدود ۱۵۰ ــه» فعاليت مي ك ــت رهايي كار و انديش «جمعينفرعضو داشت. برخي از اين احزاب مثل حزب ملت، نيروي سوم و حزب ايران عضو «جبهه ملي» بودند ولي گروه ما و حزب مردم ايران

عضو جبهه ملي نبودند اما با خط مشي آنها همراهي مي كردند. ــه اش با ــخن آخر كيانوري درباره جلس علت اينكه معتقدم ســت بوده از اين جهت است كه شب كودتا من با خليل مصدق درسملكي تماس گرفتم و به او گفتم كه فردا احتمال كودتا جدي است، ــان در جواب من گفت دولت مي خواهد چه كاري انجام بدهد؟ ايشكه من با مصدق صحبت كرده ام و گفته ام اجازه دهيد ما نيروهايمان را بسيج كنيم و در مقابل كودتاچيان بايستيم اما مصدق مرا از اين كار نهي كرده است. او گفته كه شما هيچ كاري نكنيد و كلوپتان را هم تعطيل كرده و اعضاي حزبتان را هم به خارج شهر هدايت كنيد. ــار دارم جلو آنان را خواهم ــن خودم با نيروي نظامي كه در اختي مگرفت. دليل ديگرم براي صحت اين ماجرا اين است كه دو ماه پيش از كشته شدن مرحوم فروهر نزد او رفتم و دراين باره (صحبت ملكي و كيانوري مبني بر مخالفت مصدق با مقاومت نيروهاي سياسي در برابر كودتاچيان) از او پرسيدم. وي نيز گفت كه:«من پس از تماس ــما كاري نكنيد، تصميم گرفتم براي تلفني با مصدق كه گفت ششنيدن حرف آخر نزد او بروم. او در مالقات حضوري هم عينا همان حرف هاي پشت تلفن را تكرار كرد و گفت كلوپ حزبتان را تعطيل كنيد و به خارج از شهر برويد. من هم روز كودتا از صبح براي اطالع دادن اين مساله به اعضاي حزب جلو در كلوپ مان رفتم و به معدود ــان را اطالع دادم. تقريبا همه رفته بودند افرادي كه مي آمدند جريكه سر و كله چماقداران پيدا شد و آنان مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و تمام كلوپ را نيز به هم ريختند و تابلو را پايين كشيدند.» دو سال پيش هم براي اطالع از صحت يا عدم صحت اين قضيه نزد ــناس، وزير راه كابينه دكتر مصدق كه تنها مرحوم مهندس حق شــور بود رفتم كه او نيز اين عضو باقيمانده حزب ايران در داخل كشمطلب را تاييد و بر آن تاكيد كرد كه دكتر مصدق از همه خواسته بود كاري نكنند و شهر را ترك كنند. او انتقادات بسياري هم بر اين رفتار و برخي اعمال ديگر دكتر مصدق داشت كه آن شب راجع به

آنها نيز سخن گفت. اگر اين مسـاله صحت داشته باشد، فكر مي كنيد دليل اين امر چه بوده است؟ يعني چه دليلي داشت كه دكتر مصدق از تمامي گروه ها بخواهد كه در روز كودتا هيچ مقاومتي نكنند و ماجرا را

به دست وي بسپارند؟از نظر من يكي از داليل اتخاذ چنين تصميمي از سوي مرحوم ــدق، اعتماد به نفس بيش از حد او بود. اين تقريبا خصوصيت مصمشترك تمامي نخست وزيران و صدراعظم هاي ايران در گذشته بوده است. همانطور كه قوام السلطنه نيز به خودرايي مشهور است. دليل

گفت وگو با انور خامه اي از انشعابيون حزب توده ايران

اگر مصدق مي خواست، حزب توده جلوی كودتا را می گرفت

کارنامه مصدق کارنامه مصدق ۵۵

—uÄ vK U¹uÄ Ø dN Ê«d¹« bO «

Page 49: Shahrvand Emrouz 12

۵۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تاريخديگر را مي توان در اعتماد بيش از حد او به افراد نااليقي مثل رياحي و دفتري دانست كه اگرچه به ظاهر افراد ملي بودند اما جزو افسران ــارطوس بود) نبودند. بسياري ــت» (كه نماد آنها افش «ناسيوناليســاه وزارت جنگ را در اختيار دولت ــد پس از ۳۰ تير كه ش معتقدنقرار داد مصدق بايد به تصفيه افراد نااليقي مثل رياحي مي پرداخت و به جاي آنها افراد موجه تر و ناسيوناليستي مثل نجاتي را مي گمارد، ــد حتي رياحي به شدت مخالف ــخص ش عالوه بر اين بعدها مشمصدق بوده است. ضمنا سرتيپ محمد دفتري هم كه خواهرزاده مصدق بود، به رغم سابقه سياهش در نوكري شاه و ضديت با ملت و با اينكه پس از كودتاي اول مسجل شده بود، از كودتاچيان است به خاطر تشخيص اشتباه شخص مصدق و اصرار خواهرش بر بي گناهي فرزند به جاي «مدبر» به سمت رياست شهرباني منصوب و نهايتا

يكي از اركان كودتاي دوم در ۲۸ مرداد شد. پس بدين ترتيب شما دليل عمده توفيق كودتاچيان در سرنگوني دولت ملي دكتر مصدق را اشتباه وي در انتصاب افراد نااليق و

غيرملي در پست هاي حساس دولت مي دانيد؟ــود. در همان زمان ــل مهم اين واقعه ب ــه. اين يكي از دالي بلــياري از روزنامه ها و ارگان هاي احزاب حامي مصدق از جمله بســدار داده بودند كه چنين دستگاه پوسيده جمعيت ما به وي هشــت ملي را برعهده بگيرد. نظامي اي نمي تواند، حفاظت از حكومحتي به او پيشنهاد تاسيس گارد ملي و كميته هاي محلي را براي ــنهادات را نپذيرفت. او ــن امر خطير ارائه كرديم اما او اين پيش ايــخي به نيروهاي ارتش داشت چنان كه در سندي كه اعتقاد راساخيرا به دست آورده ام، پس از نشست طوالني مدت نماينده آمريكا ــما ــدق، او خطاب به نماينده آمريكا اعالم مي كند كه: «ش و مصــيد كه طرفداران جنبش ملي كردن صنعت نفت تا مطمئن باشزماني كه تانك هاي آمريكا و انگليس از روي اجسادشان عبور كنند، ــاد بيش از حد را ــت خواهند كرد.» يكي از علل اين اعتم مقاوممي توان به خانه نشيني مصدق به مدت طوالني و قطع ارتباطش با متن جامعه و نيروهاي سياسي مربوط دانست. در اين شرايط او ــت قضاوت درستي از جريانات سياسي كشور و فضاي نمي توانسحاكم بر ارتش داشته باشد و اين منجر به اطمينان به كساني شد

كه در كودتا پشت او را خالي كردند. آيا با توجه به سخنان شما مي توان نتيجه گرفت كه اگر مصدق حـزب تـوده و احزاب حامـي دولت ملـي را از مقاومت برحذر نمي داشـت، حزب تـوده با تكيه بر نفوذ خـود در بدنه ارتش و حضور احتمالي نيروهايش در خيابان ها به همان شكلي كه در پيشنهاد علوي آمده بود، مي توانست از پيروزي كودتاچيان و

سقوط دولت دكتر مصدق جلوگيري كند؟بله اين امر بعيد نبود و احتماال مي توانست منجر به شكست كودتاچيان شود، زيرا كنترل كودتا در ساعات اوليه بسيار آسان بود و اگر اشتباهات رياحي مثل انتقال تانك هاي داخل كاخ سعدآباد ــتفاده ــدق (كه نهايتا كودتاچيان از آنها اس ــه اطراف منزل مص بــلما كودتا ــد) يا همراهي دفتري با اراذل و اوباش نبود، مس كردنــازمان جوانان خود و ــت با س ناكام مي ماند. حزب توده مي توانسنيروهاي ارتشي اش كه در انتظار دستور حضور در خيابان ها بودند جلو كودتاچيان را بگيرد. اين مسايل به عالوه اشتباه دكتر مصدق در گماردن نيروهاي غيردلسوز و نااليق در بدنه نيروهاي نظامي ــد يكي از بهترين و حفاظتي و لجاجت و يكدندگي وي باعث شدولت هاي تاريخ ايران به سادگي سقوط كند. اگر چه دولت دكتر ــيار مطلوبي به ويژه در برنامه «اقتصاد بدون مصدق عملكرد بســر مصدق نيز يكي از ــت و خود دكت نفت» از خود برجاي گذاشبهترين و ملي ترين سياستمداران آن زمان بود، اما نبايد از وي بت ساخت و ايرادات او را ناديده گرفت. بايد در كنار تمجيد از خدمات افراد ايرادات آنها را نيز گفت تا افراد فردايي بهتر از گذشته را براي

كشورشان بيافرينند.

ــن ورزشي در محل حزب قرار بود در ۲۶ مردادماه يک جشــم واقع در ميدان بهارستان ابتداي ملت ايران بربنياد پان ايرانيســود که نزديک ظهر آن روز مورد خيابان صفي عليشاه برگزار شحمله عده اي ظاهرا وابسته به حزب توده با چوب و چماق و سنگ

و پاره آجر که به وسيله يک ماشين آورده شدند روبه رو شد.ــاختمان حضور اين عمل با مقاومت چند نفري که در محل ســزب را به صورت نيمه ــت به هر حال قرارگاه ح ــتند قرار گرف داشــود را به محل ــريع خ ــد. ما به محض اطالع، س ــه درآوردن مخروبرسانديم. دبير حزب داريوش فروهر هم جلوتر از همه در آنجا حاضر شده بود افراد حزبي همه عصباني از وضع پيش آمده آمادگي خود را براي پاسخگويي به اين گستاخي اعالم کردند البته بايد يادآور شوم حمله به نقاط ديگر و تخريب و آتش سوزي در گوشه و کنار شهر و شعارنويسي ضدسلطنت روي در و ديوار به وسيله عوامل حزب توده ــد و اين ــت بين مردم مي ش انجام و اين خود باعث هراس و وحشخود خواست کودتاگران بوده چه بستر را جهت اهداف شيطاني آنها

آماده مي کرد، حزب تصميم گرفت به رغم وضع به وجود آمده جشن ورزشي را برگزار كند لذا همزمان مامور آماده کردن محل براي اجراي برنامه شدند تا ابتدا وسايل ورزشي را تهيه کنند که با کمک گرفتن از باشگاه هاي ورزشي آن دوران انجام پذيرفت و همه چيز براي برگزاري جشن در شب ۲۸ مردادماه آماده ــب افراد زيادي در محل حزب ملت ــد. در آن ش شــتند از جمله رضا مجيد و سرگرد ايران حضور داشــگاه تاج با لباس ارتشي که تا ــرواني مدير باش خسحدودي تعجب انگيز بود که هر دو از صحنه گردانان ــرگرد خسرواني روزهاي بعد بودند. جالب اينکه سمي گفت دستور داده ام تابلوهاي باشگاه تاج را پايين ــي با نام کلوپ مصدق نصب كنند آورده و تابلوهاي

ــده بود ولي کودتا فرصت نصب آن را نداد. که واقعا تابلوها آماده شحال بايد به عمل اين کودتا توجه كرد که آقاي رضا مجيد و سرگرد ــرواني که از عوامل کودتا بودند بي اطالع از همه چيز در شب خسکودتا در محل پايگاه مصدقي ها حضور پيدا کرده اند و بايد از خود ــب کودتا از آن ــي بود که عوامل آن در ش ــيد اين چه کودتاي پرسبي خبر بودند؟ به هر حال جشن شروع شد، اولين سخنران کريمپور شيرازي، مدير روزنامه شورش بود و بعد از آن داريوش فروهر دبير ــت از حمله روز ــخنراني پرداخت. با توجه به عصباني ــزب به س حگذشته گفت ما ضمن حمايت همه جانبه از نهضت ملي ايران و رهبر انديشمند آن دکتر مصدق اجازه نخواهيم داد جوجه بلشويک ها که سر در آستان کرملين دارند در تمام طول مبارزات ضداستعماري و ضداستبدادي ملت ايران با اخالل و همسويي با دول استعماري سد راه مبارزان بوده اند به اعمال ناشايست و جنايت بار خود ادامه بدهند. پس از انجام مراسم حدودا ساعت ۱۱ شب ۲۷ مرداد بود که محل ــير حضور، ماموران زيادي که در شهر حزب را ترک كردم. در مسديده مي شد حاکي از اوضاع غيرعادي بود. روز بعد يعني ۲۸ مرداد از ساعت ۱۰ صبح تظاهراتي در گوشه و کنار شهر به وسيله اوباش شروع شد که سازماندهي و رهبري آن با برادران رشيديان، اردشير زاهدي، سيدجعفر بهبهاني و... بود و البته شعبان جعفري هم پس از آزادي به اين جماعت پيوست و محل هاي مختلف از جمله دفتر ــه باختر امروز و قرارگاه حزب ملت ايران و دفاتر حزب ايران روزنامــه تماما از اوباش هاي ــوم و... مورد يورش کودتاگران ک و نيروي س

محله هاي شهر بودند قرار گرفت و کامال تخريب شد.ــوش فروهر و چند نفري که حضور ــزب ملت ايران داري در حداشتند به مقابله پرداختند که منجر به مجروح شدن آنها شد که ــتان نجميه انتقال داده شدند. داريوش آنها براي مداوا به بيمارسفروهر پس از مداواي اوليه به منزل دکتر مصدق رفت و سپس در ــه اي که در فرمانداري نظامي تشکيل شده بود شرکت کرده جلســه کودتاگران، ادارات مختلف دولتي را با اندکي ــد از آن بود ک و بعــر پس از خروج، از فرماندار مقاومت تصرف کردند، داريوش فروهــد و اداره و راديو نيز به تصرف اوباش شهر تهران نظامي مخفي شــه اعتضادي و مهدي ــيله ملک درآمد و خبر پيروزي کودتا به وسميراشرافي از راديو اعالم شد. من در آن زمان جواني ۱۶ ساله بودم ــوي منزل دکتر مصدق در خيابان کاخ کشيده با عالقه تمام به سشدم. خيابان کاخ به وسيله گارد محافظ با کاميون ها محاصره شده بود به اين ترتيب ماشين ها، وسيله ديگري قادر به عبور از آن خيابان نبود. پس از خيابان کاخ به سوي خيابان نادري و اسالمبول رفتم

ــي زاده، رهبر حزب سومکا که از ــالمبول دکتر منش در خيابان اسزندان آزاد شده بود روي يک بلندي قرار گرفت تا براي مردمي که ــتند سخنراني کند. صحبت خود را با حمايت از دکتر حضور داشمصدق شروع و در همان لحظه با مشاهده عده اي که شعار به نفع کودتاچيان و شاه پرستان مي دادند با يک چرخش ۱۸۰ درجه اي به نفع کودتاگران ادامه داد. پس از اين به سوي چهارراه سي متري و خيابان شاه رفتم و در آنجا با افسردگي تمام نظاره گر وضع خيابان ها ــي ها سوار بر ماشين هاي ارتشي با در دست داشتن بودم که ارتشــده منزل دکتر مصدق عليه ايشان شعار مي دادند وسايل غارت شــي متري زن هاي محله بدنام به صورت و در طرف ديگر خيابان ســعار جاويدشاه در حال ــوار بر ماشين هاي دولتي با ش زننده اي ســد. مردم همه با بهت و حيرت نظاره گر وضع پيش آمده عبور بودنــزي را که ــالم از اينکه چي ــن و س ــد. من و جوان هاي هم س بودنــت نهضت ملي يعني نهضت هرگز فکر نمي کرديم؛ آن هم شکساستقالل طلبانه مردمي بود چه مي توانستيم بکنيم. با اندوه فراوان به طرف منزل رفتم آن شب را با افسردگي تمام گذراندم و از اينکه

کاري نمي توانستم انجام دهم سخت ناراحت بودم.ــين صديقي كه همراه با ديگر ياران شادروان دکتر غالمحســباري کودتاچيان، در منزل مصدق بود با خود نهضت هنگام آتش

مي گفت: بد شد! بد شد!ــد دو ابرقدرت براي شکست ما به مصدق گفت:چه چيز بد ش

ميدان آمده اند پس بنشين و آرام باش!

کارنامه مصدق کارنامه مصدق ۶۶

nOÝ Ëd š

شبی که با افسردگی تمام گذراندم

Page 50: Shahrvand Emrouz 12

۵۹ سينما ۶۷ موسيقی ۷۱ ادب ۷۵ انديشهفرهنگ

ــوم بخواهد باز هم مردم را ــبكه س اگر شــت كه بازي غافلگير كند، اصال بعيد نيسبرگشت «سوپركاپ» اسپانيا بين رئال مادريد و سويا را مستقيم روي آنتن ببرد. يكشنبه گذشته در وضعيتي ــت بازي رفت پخش شود، ــي اصال توقع نداش كه كســت اين اين اتفاق افتاد و حاال بايد ديد در بازي برگشــازي رفت رئال ۰-۱ باخت اتفاق مي افتد يا خير. در بــانتياگو برنابئو به دنبال جبران باشد. و حاال بايد در ســوي ديگر ليگ برتر انگليس هم كه امسال كمي از سزودتر از سال هاي گذشته آغاز شده، اين هفته يك بازي حساس را دارد. يكشنبه ساعت ۱۸ چلسي و ليورپول با هم بازي مي كنند و شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ــابقه هم ــود. البته پيش از اين مس اين بازي پخش شداربي منچستر بين منچستريونايتد و منچسترسيتي ــود و آرسنال به مصاف بلکبرن مي رود. اما انجام مي ش

ــال يك روز زودتر از ليگ برتر آغاز در بوندس ليگا كه امسشد، شنبه ساعت ۱۷ وردربرمن ميزبان بايرن مونيخ است و شالكه با دورتموند بازي مي كند. يك روز پس از آن هم هامبورگ بايد با بايرلوركوزن بازي كند. اين در حالي است كه هنوز سري A ايتاليا و الليگاي اسپانيا آغاز نشده و براي

آغاز آنها بايد تا شنبه هفته آينده صبر كرد.ــران هم در روزهاي ــابقات ليگ برتر اي در اين بين مسپاياني هفته مي تواند شما را سرگرم كند. دومين هفته ليگ برتر با مسابقه ملوان – استقالل در شهر انزلي آغاز مي شود. ــاعت ۱۷/۱۵ در ورزشگاه تختي ــوت آغاز بازي راس س سانزلي زده خواهد شد و اگر شما مي خواهيد در كنار تماشاي مسابقه فوتبال يك سفر تفريحي خوب هم داشته باشيد، ــب است. اگر شما آخر هفته قصد اين يك موقعيت مناسمسافرت داريد، مي توانيد پنجشنبه صبح به سمت انزلي ــتاديوم برويد ــد، ناهار را در انزلي بخوريد. عصر به اس برويــب در آنجا بمانيد. اين پيشنهاد سفر و پس از بازي هم شــت. اما جمعه روز جذاب براي تهراني ها، كامال قابل اجراســتقالل اهواز و نفت در ــلوغي در فوتبال ايران است. اس شــگاه تختي اهواز، سپاهان و ابومسلم در نقش جهان، ورزشمس و ذوب آهن در سليمي كيا كرمان، شيرين فراز و پاس همدان در كرمانشاه، برق شيراز و راه آهن در حافظيه شيراز و سايپا و فجرسپاسي در ورزشگاه انقالب كرج جمعه ساعت ۱۷/۱۵ با هم بازي مي كنند. آخرين بازي هفته هم ۱۹/۱۵

—uÄdO « ÈbN

ورزش

يكشنبه داغ فوتبال

برای اين هفته خود چه برنامه ای داريد؟شايد در کنار پيشنهادهای ديگر بد نباشد به پيشنهادهای شهروند هم توجه کنيد.

كوتاه شدن عمر حكومت ها، از بين رفتن شيوه زمامداري پادشاهي و خاندان هاي ــلطنتي در اغلب نقطه هاي جهان يكي از وجوه بارز ســا روي كار آمدن حكومت هاي به ــت. ب دنياي مدرن اســر با پديده هايي ــالح دموكرات جهان معاصر كمت اصطهمچون استالين، صدام حسين، فيدل كاسترو، قذافي، تيتو، ميلوسويچ و... روبه رو است. اما اتفاق هاي سياسي ــردرگمي عمومي گاه به زودي فراموش و گاه باعث سدر برخورد با پيامدهاي خود مي شوند. يكي از راه هاي ــي و بيان ــناخت نحله هاي سياس ــر در جهت ش موثديدگاه هاي آنها به صورت شفاف تهيه فيلم هاي مستند سياسي است. برنامه «مستند سياسي» كه از شنبه تا چهارشنبه بين ساعت ۱۷/۱۵ تا ۱۷/۳۰ شروع مي شود دريچه اي است به آن سوي جهان سياست مداران جهان ــد اين برنامه كه ــكلي بي پرده، اگر خاطرتان باش به ش

كالبدشكافي تاريخv öł U{—

تلويزيون

پيشنهادپيشنهاد

بين پرسپوليس و پگاه در استاديوم آزادي انجام مي شود و از آنجا كه اين بازي اولين مسابقه خانگي پرسپوليس به حساب مي آيد، احتماال تماشاگر زيادي براي تماشاي

آن به آزادي مي روند.

Page 51: Shahrvand Emrouz 12

۵۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهادــروع آن نمي گذرد، چندي ــتر از ش هنوز چندماهي بيشپيش فيلم «فيدل كاسترو» ساخته كارگردان نام آشناي سينماي جهان يعني اليور استون را به نمايش گذاشت و پس از آن فيلمي با عنوان «وقتي ما پادشاه بوديم» كه به جريان يكي از مسابقه هاي معروف كاسيوس كلي با جورج فورمن مي پردازد، هر چند دستمايه اين فيلم مستند نبرد اين دو قهرمان افسانه اي بوكس سنگين وزن جهان است اما در اليه هاي زيرين اشاره به تبعيض نژادي بين سياه و سفيد دارد و اين روند تا جايي پررنگ مي شود كه بيننده مي پندارد فورمن سياهپوست نيز نماينده تبعيض نژادي سفيدپوستان است. ضعف نگره هاي سياسي فيلم در جايي

مخفي مي ماند و آن هم گذر از ديكتاتوري موبوتو است.ــخصيت معروف ديگر ــت سه ش در هفته اي كه گذشدستمايه برنامه مستند سياسي شبكه چهار بودند. ارنستو چه گوارا، استالين و ميلوسويچ. فيلم هاي مستند، كنكاشي تصويري ميان مخاطب و نحله هاي شكل گيري يك سناريو را پيش روي ما قرار مي دهند و گاه موضع گيري ما را در قبال شفاف سازي خود نسبت به يك موضوع به چالش مي گيرند. سناريو اغلب اين مستندهاي سياسي براساس بررسي يك سوژه از چند جهت مختلف است كه اغلب رسانه هاي خبري از پرداخت به آن عاجز هستند. پيگيري هر روزه «مستند ــي» از شبكه چهار سيما راهي است براي نقب در سياســي جهان امروز و دريافت عميق تر و تاريخ معاصر سياس

شفاف تري از آنچه بر ما گذشته است.

پاموك در فردوسيÊU¹—UHž sO²

ــدن ماهنامه مجله ــراي خري ــلما داليل من ب مسفردوسي بيش از شماست. در لحظه اول نامش ــت (سنم به يادآور مجله اي در دوران پيش از انقالب اســطه عالقه به تاريخ اسمي آن دوران نمي خورد اما به واســت) و بعد صفحات و گرافيك يادآور در ذهنم مانده اسيك دوستي قديمي كه علي القاعده براي ديگران چندان معنادار نيست.فردوسي در شماره دوم هنوز گيج ــرك ــه اي س مي زند و در هر گوشــايد اين هم به واسطه مي كشد. شسردبيري شاهرخ تويسركاني باشد. به هر حال اگرچه فردوسي بيشتر مجله اي در حوزه ادبيات است من ترجيح مي دهم خواندن پرونده آن

را به شما پيشنهاد دهم.ــي اختصاص به اورهان ــماره فردوس پرونده اين شــتان، كمي دوزاري شان دير پاموك دارد. قبول دارم دوســال جايزه نوبل گرفته ــت (آقاي پاموك پارس افتاده اســان و مكان ــي قيد زم ــر گرداندگان فردوس و علي الظاهــم كرده اند. ــد) اما مجموعه كاملي براي او فراه را زده انــخنراني پاموك، در مراسم اهداي جايزه نوبل، فصلي ســت درباره اش از رمان او، دو گفت وگو با او و چند يادداشپرونده فردوسي در باب آقاي پاموك را تشكيل مي دهند.

ــي دارد كه ــاص به مرگ رورت ــه اختص بخش انديش

عكاسي در دنياي مجازيvM u uMO

ــت که اخيرا اينترنت وب دموکراتيک اصطالحی اســبکه يافته است. مصداق های فراوانی در شتالشی گروهی برای ساختن يک سايت يا توليد محتوايی جمعی در جهت هدفی خاص که گاه از آن به web2 نيز ــود. در اين شکل از فعاليت مجازی كه حتما به ياد مي شصورت گروهي صورت مي گيرد، يک هدف کلی، مشارکت جمع گسترده ای از کاربران عالقه مند به يک موضوع خاص

را به سمت و سوی خود جلب مي کند. ــی مجازی برای ايجاد مجله jpg مصداقی از تالشيک مجله عکاسی غيرمجازی است. عکاسان متعددی از سراسر جهان عکس های خود را روی اين سايت قرار ــا رای دادن به آن، بهترين مي دهند تا کاربران ديگر بعکس ها را برای انتشار در مجله ای با دوره انتشار ماهانه ــووالن اين مجله اينترنتی/ چاپی در انتخاب کنند. مسواقع صرفا نقش يک هماهنگ کننده را ايفا مي کنند. آنها صرفا موضوعاتی را برای شماره های آينده خود انتخاب ــال عکس و رای دهی ــاير امور مانند ارس مي کنند و ســپارند. ــه خود کاربران مي س ــاب بهترين ها را ب و انتخــتری به دست آورند در عکس هايی که تعداد رای بيششماره آينده اين مجله منتشر می شوند و به هر عکس ــز ۱۰۰ دالر جايزه تعلق مي گيرد. نتيجه اين اعتماد نيــه jpg بتواند در ــده که مجل به عقل جمعی باعث شــهرت و محبوبيت قابل توجهی مدت زمانی کوتاه از شبين عالقه مندان عکاسی برخوردار شود. در شماره های نخستين اين مجله، فقط عکس ها توسط کاربران ارسال ــد و برخی از مطالب آموزشی و فنی توسط خود مي شــد اما حاال حتی مطالب ــووالن مجله تهيه مي ش مسآموزشی و تجربی عکاسی نيز توسط خوانندگان ارسال، رای گيری و انتخاب مي شود. «عکاسی شجاعانه» شعار اين مجله است و هر چند در قوانين آن گفته شده که اين سايت جايی برای آرشيو عکس ها نيست اما در واقع افراد قادر خواهند بود بهترين عکس های خود را در يک آرشيو روباز نگهداری کنند و احيانا در فرصت مناسب ــرکت دهند. اگر به در رقابت موضوعی مرتبط آنها را شــی (چه گرفتن عکس و چه ديدن آن عالقه مند عکاســت با ثبت نام در اين سايت که در ــتيد) خوب اس هســی در ــرار دارد نقش آدرس www.jpgmag.com قانتشار اين مجله ايفا کنيد. هر چند ممکن است گفته شود ساليق همه مردم در موضوعی هنری مثل عکاسی ــت اما واقعيت اين است که عقل جمعی در متفاوت اس

اين يک مورد که خوب جواب داده است.

ضيافت دست ها و عروسك هاdE uJO vKO

«انتظار در كافه پاركر» جزو آن دسته اتفاقات تئاترــش» اتفاق ــت كه در «كارگاه نماي خوبي ا ســازه و كامال ابتكاري، بر ــد؛ يك اجراي فانتزي، ت مي افتــتفروش» نوشته «آرتور ــاس نمايشنامه «مرگ دس اســرخوش ات مي كند. بامزه، كوتاه و جمع و ميلر» كه سجور و شسته رفته، آنقدر پاكيزه و مختصر كه ديگر مساله

ــگي ريتم در آن خودنما هميشــتر از نيم ساعت از نباشد و بيشــرد، انگار كه جهان وقتت را نگيــه اندازه ــتاني نمايش هم ب داسعروسك هايش كوچك مي شود. ــن بازي ــك در اي حضور عروسغيركودكانه با رعايت امانتداري، هيچ آسيبي به نگاه «آرتور ميلر» نمي زند، چه به لحاظ روايت و چه ــه به لحاظ نگاه به معناي انديشــا دكور ــر». همه صحنه ب «ميلساده و به قاعده اش، در يك ميز ــود و و دو صندلي خالصه مي شعروسك هاي آويزان از سقف كه

ــت ــوند و به دس كاراكترهاي غيرمحوري نمايش مي شبازيگران محوري به حرف مي آيند. بايد دقيق به دستان ــده، ــك گردان ها نگاه كنيد؛ حرفه اي و تمرين ش عروسعروسك هاي كوچك به اندازه كف دست را مي گردانند . از اين گذشته، مي ماند جزييات كه به دقت چيده شده و زماني كه تمام قصه روي ميز اجرا مي شود و عروسك ها ــياي ساده و معمولي ــت مي گيرند، اش روايت را به دســوند. ــانه هاي نمايش مي ش روي ميز هم وارد جهان نشــم در نوع خودش ــيوه فالش بك خوردن نمايش ه شجالب است. داستان نمايش «انتظار در كافه پاركر» قصه «بيف» و«هپي» پسران «ويلي لومان» است كه در كافه پاركر به انتظار حق بيمه پدرشان هستند؛ پولي كه قرار است پس از مرگ و نيستي او نصيب شان شود. نمايش با صداي يك برخورد آغاز مي شود؛ صداي تصادف «لومان» كه از عمد به زندگي خود پايان داده و در همين پايان پر از استيصال، قرار است چيزي به پسران منتظرش برسد. در فالش بك هاي پشت سر هم، گره از مرگ دستفروش ــادم به پايان ــود و نمايش با صداي همان تص باز مي ش

مي رسد. «انتظار در كافه پاركر» به كارگرداني «حسين زينالي» و «مرتضي سعيديان»، پيش از اين در نهمين جشنواره بين المللي تئاتر عروسكي دانشجويان و جشنواره هنرهاي بصري و نمايشي الهور اجرا شده و با استقبال تماشاگران رو به رو بود. اهالي تئاتر حتما به خوبي مي دانند «انتظار در كافه پاركر» به شيوه «سياه روميزي» طراحي شده و همين توجه و تلفيق هم آن را از باقي اجراهايي كه از اين نمايشنامه، بارها و بارها به صحنه تئاتر آمده است، متمايز ــه نفر بازيگر اصلي آن تا ــك ها و س مي كند. بازي عروس

بيست وششم همين ماه بيشتر برقرار نيست.

علي الظاهر پايه ثابت ستون ما تا سال آينده خواهد بود!جز اينها از مطالب خواندني اين شماره، فردوسي كه ارزش خرج كردن هزار تومان را دارد مي توان به يادداشتي از آلبركامو اشاره كرد كه خشايار ديهيمي ترجمه كرده ــا، ترجمه ــال موالن ــت؛ مجموعه مطالبي درباره س اســي از محمود طلوعي گفت وگويي با گلي ترقي، تحقيق

درباره تاريخ ساخت بمب اتمي و…

Page 52: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهاد۵۷

چرخ و فلکÈdOE t¹b¼

اگر يک ماه را برای جواب پس دادن يک برنامه راديوکافی مي دانيد، مي توانيد «چرخ و فلک» را با خيال راحت گوش دهيد؛ برنامه ای که در آستانه ماه دوم، با

پارسي زبانان ميهمان نواز»u−× vJO

ــاعت پرواز و پياده گردشگری پس از بيش از دو سشدن از سلمات ( هواپيما)، هنگامي که زبان فارسي دوره سعدي شنيده مي شود، بيشتر به خوابي ــفري به خارج از مرزهاي ايران، به ــيرين مي ماند، تا س شــنبه حس ــتان. لبخند و خونگرمي اهالي دوش تاجيکســت را در بدو ورود از بين مي برد. هرکس چه فقير چه غربــتت را ــنيدن نام ايران و ايراني دس ثروتمند، به محض شبه گرمي مي فشارند. «بياييد منزل» جمله اي است که هر تاجيکي با ديدن ميهمان به زبان مي آورد. دوشنبه پايتختي است که از هر سوي آن نواي موسيقي به گوش مي رسد؛ ــبک جديد موسيقي پاپ موسيقي محلي تاجيکي يا ســتفاده از که جوانان تاجيک به آن عالقه خاصي دارند. اس

اسمش را چه مي گذاري؟Èœe¹« Èb¼

نوزدهمين رمان سيد مهدي شجاعي به نظر کتابخيلي ها توي گوش ۲۰ زده است. خيلي هاي ديگر هم مخالفت هاي سفت و سخت خودشان را خيلي زود لو داده اند؛ مخالفاني كه تكنيك و موضوع كتاب را اصلي ترين داليل خود براي خرده گرفتن به آثار شجاعي مي دانند. «طوفان ديگري در راه است»، فضايي زميني با نقش و نگارهايي آسماني دارد كه تركيب خوبي را ايجاد كرده است. داستان در كشاكش سال هاي انقالب و پس ــيد ــذرد و همه وقايع و رويدادها با نگاه س از آن مي گمهدي شجاعي عجين شده است. شايد به همين دليل ــت كه كتاب به «مانيفست شجاعي» معروف شده. اســن چيني فروشان، مديرعامل كانون تعبيري كه محسپرورشي فكري كودكان و نوجوانان به كار برده و سيد

مهدي هم پسنديده است. ــاب را در ۳۹۵ صفحه مي توانيد آرام و ۱۰ فصل كتبا خيال راحت بخوانيد. نويسنده «خدا كند تو بيايي»، ــانتاماريا ۱ و ۲» و «از ديار ــر»، «س ــق و پس «پدر، عشحبيب» در اين كتاب تمامي سبك هاي روايي در ديگر آثارش را يكجا آورده است و همين تنوع روايت، خستگي را از ذهن خواننده فراري مي دهد. بخش هايي از كتاب ــتر، با سبك نامه نگاري مثل «بابا لنگ دراز» جين وبس

پرداخت شده و جذابيت زيادي دارد: « سالم مازي جون

فكر مي كنم كه دچار حالتي شبيه «دوست داشتن» ــمش را ــم! نمي توانم اس ــده باش شــه به قول ــق. براي اينك بگذارم عشهميشه تو، عشق ساده نيست. ولي

دوست داشتن چرا!...»«كتاب نيستان» كار چاپ «طوفان ديگري در راه است» را برعهده داشته ــما با كنار گذاشتن ۴۹۰۰ تومان و شــت ــل مي توانيد كتاب را در دس ناقابداشته باشيد. به جلد نه چندان جذاب كتاب، توجهي نكنيد. آن هم كتابي كه سال ۱۳۶۵ نوشته شده و درست ۲۰

سال بعد، بازنويسي شده است. ــت» ــي «طوفان ديگري در راه اس ــن رونماي در جشــد، خيلي از چهره هاي كه به همت انجمن قلم برگزار شــهردار تهران، عليرضا رضاداد، مجيد سرشناس مثل شــين ــين فردي و حس ــدي، جواد محقق، اميرحس مجيانتظامي شركت كردند تا ثابت كنند، سيدمهدي شجاعي

نه؛ استاد سيدمهدي شجاعي.

استقبال خوبی روبه رو شده است. «چرخ و فلک» دو ساعت ــاد و مفرح را برای شما مهيا مي کند. آن هم درست در شــي رود و خميازه های ــر م ــه حوصله خيلی ها س روزی کموذی کشدار دست از سرمان برنمي دارد. اين برنامه جزو برنامه های صبحگاهی صدا به شمار مي رود و زبان طنزش،

از ۹ تا ۱۱ تهرانی ها را پای راديو مي نشاند. ميالد اسماعيلی، سردبير «چرخ و فلک» نوشتن برنامه ــندگان چرخ و فلک را برعهده تيمي ۶ نفره با عنوان نويسعنوان مي کند: «مسائل و مشکالت فرهنگی و اجتماعی تهران اصلی ترين موضوع چرخ و فلک است که گاهی به ــی هم گريزی مي زند. زندگی در تهران مشکالت سياســت، با اين رويکرد که ــکالت آن، محور برنامه ماس و مشمي خواهيم خودمان، يعنی شهروندان تهران را نقد کنيم. رفتار شهری ما تهران نشين ها، بسيار جای بررسی دارد و شايد به همين دليل است که برنامه به خوبی مورد اقبال

مردم قرار گرفته چون به نوعی خودشان را مي بينند.»با اينکه برنامه با موضوعاتی مختص به شهر تهران، مثل مترو، ترافيک، شهرداری، شورای شهر و... پيش مي رود ولی شنوندگان شهرستانی هم مي توانند از برنامه لذت ببرند چون هر هفته حضور يکی از طنزپردازان کشور در برنامه،

بهانه خوبی برای شنيدن مي شود. «چرخ و فلک» آيتم های مختلفی دارد؛ «فقط دربست»، ــتانی ــرو» و «خاطرات يک جوان شهرس ــرات مت «خاطــکيل که فقط يک روز در تهران بود» اين بخش ها را تشمي دهد. آيتم پايانی برنامه با عنوان «باغ طوطی» هم از آن

مدل هايی است که دل خيلی ها را برده؛ معرفتی و آرام. اسماعيلی انتخاب نام «چرخ و فلک» را به چند دليل مي داند: «يک از اجزاي جدانشدنی کوچه های قديم تهران، ــی از پدر و مادران ما از ــرخ و فلک بود. چيزی که خيل چــازی چرخ و فلک، ــره دارند. از طرف ديگر، در ب آن خاطهمه چيز دست صاحب چرخ و فلک است. با اشاره انگشت اوست که پايين چرخ به فلک مي رسد و با همان اشاره از

فلک به زير مي آيد.» ــرخ و فلک» را از ــر جمعه صبح خواب نبوديد، «چ اگــت. ــاخش اس ــنويد. لبخند زدن روی ش راديو تهران بش

مطمئن باشيد.

ــروطه(ميني بوس) در اين شهر رونق خاصي دارد. در مشــتر خارجي ها از کشورهاي اروپايي خيابان هاي شهر بيشهستند و هنوز ايرانيان چندان به اين کشور سفر نمي کنند. ــن تمدن آريايي در شهريورماه سال جاري برگزاري جش

ــق اين صنعت در ــگري و رون ــز در ادامه جذب گردش نيتاجيکستان است.

درخت هاي بلند چنار و خيابان هاي خلوت در حال گسترش از ديدني هاي شهر پارسي زبان دوشنبه است. در اين شهر بقايای ساختمان هايی کشف شده که به سده پنج پيش از ميالد مي رسد، اما در تاريخ مکتوب، ــال پيش روستايی بود شهر دوشنبه تا همين ٨٠ ســط دولت تزاری روسيه اداره ــال ١٨٦٨ توس که در ســد. دوشنبه نامش را مديون آن به امير بخارا محول شــت که روزهای دوشنبه برپا می شد و مردم بازاری اسشهر تاريخی حصار، مرکز بخارای شرقی و حوالی آن ــتد می کردند. انواع پارچه، ــنبه بازار داد و س در دوشــبيه خوارکي هاي متنوع، پرندگان زنده و... چيزي شــمال ايران اما با رونقي چندين برابر. در به بازارهاي شــنبه که پيش از استقالل همانند ديگر شهرهاي دوشــوروي ساختمان هايي يک شکل داشت،چند سالي شاست که ساختمان های تازه ای قد افراخته اند که بيشتر ــه های غربی الهام گرفته اند تا شوروی و نمای از نقشبسياری از ساختمان های قديمی مرکز شهر تغيير کرده ــت. اين شهري ديدني است كه بي شك از تماشاي اسآن محظوظ خواهيد شد. به ويژه حاال كه فصل گردش

است و تماشا. آنتاليا و مارماريس و دوبي تا كي؟

كامكارها می نوازندv uz— bO−

احتماال اين روزها، آخرين روزهايي است كه فرصت داريد بليت كنسرت كامكارها را تهيه ــركت در كنسرت آنها كنيد. يك خانواده و خود را آماده شپرجمعيت و واقعا نزديك به هم كه اين قرابت، در اجراهاي ــان در طول اين سال ها در ايران و كشورهاي فراوان فراوانشــا را به عنوان يگ گروه واقعي و ــر نمود پيدا كرده و آنه ديگــگام همكاري با ــت. آنها حتي هن ــرو معرفي كرده اس پيشگروه هاي ديگر هم جزو موزيسين هاي شاخص و تاثيرگذار بوده اند و تا به حال تمام كامكارها با اجراهاي عالي مراقب برند معروفشان بوده اند و باعث شده اند هيچ خدشه اي به اين نام

موسيقی

Page 53: Shahrvand Emrouz 12

۵۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ پيشنهاد

بورس غرقه در رئاليسم جادوييÁœ«“dO « bOFÝ

من فكر مي كنم خيلي از آدمايي كه تو بورس ميان و ميرن روح بزرگي دارن و درست مثل يه كودك معصوم كه عاشق بازيه دارن بازي ميكنن؛ جوري كه هيچ بني بشري نتونه بهشون انگ بچه بازي بزنه. تصور ــت رو ــاله اي رو كه سال هاس ــن مرد جا افتاده پنجاه س كــته و شبيه نرده هاي طبقه دوم تاالر حافظ يه وري نشسخوزه آركاديوي صد سال تنهايي به يه تصوير مبهم كه فقط خودش ميدونه چيه خيره شده و با اعداد و اسم شركت ها ــت صبح تا يك تو ذهنش جادوگري مي كنه. هر روز هشــكوت. تاالر بورس پر از آدم هاي اين جوريه. بعدازظهر و سجايي كه مي تونه در كسري از ثانيه تمام معادالت ذهن آدم ــه جذاب خودش فرو ببره. رو به هم بزنه و اون رو تو خلسبه هر حال من به همه اينا مي گم يه جور نون در آوردن به سبك رئاليسم جادويي و بايد بهت بگم اينارو، تا فكر نكني آدمايي كه ما بهشون مي گيم بورس باز و پيشنهادهايي كه ــي، از اون چيزاي حال ما بهشون مي گيم پيشنهاد بورسبهم زنن كه بهتره سراغشون نري. پيشنهاد هفته پيش رو ــبد و گفتم درصد ــهم ريختم تو يه س نگاه كن. چند تا سرشدشون رو پيگيري كنيد. حتي اگر اون سهام رو نخريده ــي تو اين يك هفته بايد خيلي چيزها از حال و هواي باشــتگيرت شده باشه و كلي از بامزگي بورس اين روزها دسماجراي بورس ذوق كني. خيلي ها ميگن اين بورس شبيه بورس سال ۸۱ شده كه سهم هاي بي پدر و مادر هم گيرت نمي اومد چه برسه به كله گنده هاي فوالدي و پتروشيمي ــون و معدني كه تو همين يه هفته صف خريد خيلي هاشقفل شده. با اين حال بايد بگم دست از نگراني بردار و بزن به دل بورس. ۱۵ هزار ميليارد چوق سهام مخابرات و كلي شركت نفتي غول داره مياد تو بورس. اينها رو اضافه كنيد به عرضه سهام بانك صادرات و ملت و تا متوجه بشيد بورس ــقوط داره جون ميگيره. جوري كه ميگن يكي از داليل س

بورس

نفرين ابدي رازهاdE uJO r¹d

ــرند. چه زماني ــه مايه دردس رازها هميشــه مخفي بمانند ــت از ديد هم كه قرار اســه وقتي كه لو ــود و چ ــان باخبر نش و هيچ كس از وجودشــباب دردسر مي شوند. آنها مثل نفرين ابدي مي روند و اســت از ــر ايجاد نكنند دس ــه جان آدم مي افتند و تا دردس بــر مردم بر نمي دارند. اگرچه فراموشي براي رهايي از اين ســماره ۲۳» ساخته ــت. الاقل فيلم «ش درد، تنها راه حل اســعي مي كند اين را به ما بقبوالند شماره جوئل شوماخر ســت كه به طور اتفاقي ــاده و معمولي اس ۲۳ ماجراي آدم س

با كتابي روبه رو مي شود كه براساس زندگي او نوشته شده. ــتاني كه او را در قالب كارآگاهي باهوش نشان مي دهد. داساما اينها چيزي جز توهم نيست. فيلم شوماخر با آنكه در رده فيلم هاي تجاري به حساب مي آيد، اما به راحتي تماشاگرش ــراي ۱۲۰ دقيقه ميخكوب مي كند. به خصوص كه اين را ببار براي تعريف قصه عجيب و غريبش سليقه به خرج داده و فضاسازي خارق العاده اي ايجاد كرده است. دنياي غيرقابل اطميناني كه در پس پشت چهره آدم هايش، تصوير هولناك «بي اعتمادي» وجود دارد. همان تصويري كه استيون كينگ در آثارش مرتب به آنها مي پردازد. «شماره ۲۳» هم به شدت يادآور فيلم «پنجره مخفي» ديويد كوئپ است كه براساس داستاني از كينگ ساخته شده. شوماخر بعد از «باجه تلفن» حاال اثر اميدواركننده تري ساخته كه مي تواند آدم كسلي را از بي حوصلگي نجات بدهد. تنها يك نكته؛ اگر فيلم را به اميد تماشاي جيم كري طناز مي بينيد كه با شكلك هايش شما را بخنداند، همين حاال قيد آن را بزنيد. او بعد از «ماجستيك» و «مردي روي ماه» در نقش جدي بيش از پيش خارق العاده ــت. درگيري او با راز عدد ۲۳ و بازي متفاوتش در دنياي اســم قصه و دنياي عادي و معمولي و آرام جامعه آنقدر پرتوهــورا» را ــك» و «ايس ونچ ــه خاطره «ماس ــت ك جذاب اسفراموش می كنيم. گفتم كه اين همان نكته اي است كه فيلم

«شماره ۲۳» سعي مي كند به ما بقبوالند.

سينما

ديکته در ماه مهرv¹UÐUÐ ULÝ

ــاگردان نگارخانه اين روزها در گالري ماه مهر، ش« محمدعلي بني اسدي» نمايشگاه گروهي تصويرسازي ترتيب داده اند كه بازديد آن خالي از لطف نيست. بني اسدي كارگاه هايي را در گالري ماه مهر برگزار مي كند و در هر جلسه از كالس هاي خود موضوعي را براي كار به شاگردانش مي دهد كه خود به عنوان ديكته ــخصي خودش را از آنها ياد مي كند و هر كس نگاه شنسبت به موضوع روايت مي كند و حاال اين نمايشگاه

حاصل همين روايت هاي شخصي افراد است. افتتاحيه اين برنامه بيست و چهارم مردادماه برگزار شده و نمايشگاه تا اول شهريورماه ادامه خواهد داشت، بنابراين اگر مي خواهيد كه از اين نمايشگاه ديدن كنيد، ــاعت ۱۰ صبح تا ۷ بعدازظهر سري به مي توانيد از سگالري «آريا» - روبه روي پارك ملت، كوچه كاج آبادي،

پالك ۱۲- بزنيد. ــعيدي، ــود آثاري از يلدا ابوس در اين گالري مي شــيدرخ رهايي، مهديس گلزار، ــقايق اميرجاهد، ش شــميه نصري، فرانك فتاحي، مرضيه قوام زاده، سحر سعجمي و شكيبا نوشهري را ببينيد كه روايت هاي خود را از موضوعاتي خيالي چون انسان و حيوان، غول و ...

به تصوير كشيده اند. بعد از بازديد از نمايشگاه هم مي توانيد سري به بوفه – گالري « ماه مهر» بزنيد و ضمن نوشيدن يك قهوه غليظ از آثار زيبايي كه بر در و ديوار گالري است، لذت

ببريد. ــاگردان ــگاه چهارمين كار گروهي ش ــن نمايش ايبني اسدي است. آنها سال گذشته هم در گالري « آريا»

آثار خود را به نمايش گذاشته بودند. گالري « ماه مهر» را هم كه ديگر حتما مي شناسيد. ــال قبل كار خود را با مديريت اين گالري كه از دو ســژگان والي پور ــكوهي اقبال، الهه جواهري و م آريا شآغاز كرده، تاكنون برنامه هاي مختلفي را اجرا كرده و همكاري هاي بسياري نيز با فرهنگسراي نياوران، موزه

امام علي و ... داشته است. ــه چهارم ــن گالري ك ــه بعدي اي ــن برنام در ضمــهريورماه برگزار مي شود، نمايشگاه نقاشي « سميرا شنوپرست» است كه تا يازدهم شهريور ماه ادامه خواهد

داشت.

معتبر وارد نشود. چه، در طول اين سال ها و تحت مراقبت و تربيت هوشنگ كامكار، هر سال، چهره جديدي هم به گروه ــده و اين چهره هاي جوان در بطن گروه به خوبي افزوده شجاي گرفته اند. به هر ترتيب، كنسرت كامكارها به سرپرستي ــنگ كامكار از يكم تا چهارم شهريورماه در تاالر بزرگ هوشــود. كامكارها اين كنسرت را در ــور برگزار مي ش وزارت كشــزار مي كنند تا هم كردهاي ــي برگ دو بخش كردي و فارســيقي كردي را راضي نگه دارند عالقه مند و متعصب به موســان به عالقه مندان فراوان غيركردشان را و هم توجه ويژه شــان دهند. در برنامه امسال نوازندگان ميهمان جواني هم نشكه كامكار نيستند، حضور دارند و در كنار اردوان كامكار- كه يكي از سنتورنوازان برجسته است و موسيقي متن سنتوري اثر داريوش مهرجويي را هم ساخته- در ميان قطعات اصلي گروه، تكنوازي مي كنند.كنسرت هاي كامكارها هميشه شور و حال ويژه اي داشته و اين بار نيز بدون شك با توجه خاص آنها به مخاطب در سالن بزرگ وزارت كشور و سخت گيري هاي ــتاندارد، ساعات لذت بخشي براي حاضران آنها در اجراي اس

ايجاد خواهد كرد.

ــونو از اونجا بورس دوبي اين بوده كه ايراني ها دارن پوالشبيرون ميكشن تا با تاالر حافظ بعد از دو سال آشتي كنن. عرق شرم مي ريزم از حرفي كه مي خوام بزنم اما اگر توي يه كارگزاري خريد سهام تونستيد يه آشنا پيدا كنيد كه براتون ــهام فوالد خوزستان، فوالد مباركه، بزنه تو صف خريد سملي مس، گل گهر، چادرملو، كالسيمين، پتروشيمي اراك و اصفهان كه خود ما ۲۰ روزه تو صف خريدشون نشستيم فرآورده هاي تزريقي، دارويي لقمان و دارويي زهراوي را به شما دوست عزيز پيشنهاد مي كنيم. اسم هاي عجيب غريبي

دارن اين شركت ها مگه نه؟

Page 54: Shahrvand Emrouz 12

سينماسينماشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶مرد عنکبوتی مرد عنکبوتی ۳۳ در سيما در سيما ۱۱

—“¬ s ×

... اين نهايت آرزوی هر نوجوانی است که نمی خواهد ــد. حتی فکر اينکه می شود مثل ــبيه ديگران باش شعنکبوت، بين ساختمان های بلند شهر تار تنيد و همه شهر را ظرف چند دقيقه زير پا گذاشت، هر بچه مثبت ــب فکر می کند ــی و کم رويی را که صبح تا ش خجالتديگران طردش کرده اند، سر ذوق می آورد. چيزی که «مرد عنکبوتی» را محبوب کرد و باعث شد نوجوان ها برايش سرودست بشکنند، همين ويژگی ها بود. شايد ــتش ندارند و ــه ديگران دوس ــان نمی کرد ک اگر گممسخره اش می کنند، همه چيز اينگونه پيش نمی رفت. ــت؛ نوجوانی ــی معمولی اس ــر» آدم ــر پارک «پيتدست وپاچلفتی که از پس ساده ترين کارها هم برنمی آيد ــن نمی پروراند. ــدن را هم در ذه و خيال عنکبوت شــه می خواهد، اين ــت آرزويش، همه آن چيزی ک نهاياست که مثل ديگران باشد. اما در نسخه اصلی داستان، وقتی مشغول در آزمايشگاه، سرگرم يک آزمايش علمی است، عنکبوتی راديواکتيو او را می گزد و در نتيجه اين گزيدگی، خاصيت عنکبوتی نصيبش می شود. می تواند به کمک تارهايی که می تند، از ساختمانی به ساختمانی ديگر بپرد. اما همه داستان که در اين تار تنيدن و پريدن

خالصه نمی شود. آن عنکبوت آزمايشگاهی، بدنش پر ــی از آن را به بدن پيتر پارکر از راديواکتيو بود و بخشهم منتقل کرد. برای همين است که او صاحب توانايی ــده و سرعتش هم ــده؛ زور بازويش زياد ش ويژه ای شبيشتر از قبل است. شايد آن عنکبوت کذايی می دانست که از بين نوجوان های نيويورک، اين پيتر پارکر است که بيش از همه به اين زور بازو و سرعت باال نياز دارد و شايد اين گزيدگی، نتيجه همه آن آرزوهايی بود که پارکر نوجوان در ذهنش می پروراند. می خواست مثل ديگران باشد؛ اما جايی باالتر از ديگران ايستاد؛ جايی ــت دست همه آنهايی را که به کمک اش که می توانسنياز داشتند، بگيرد و اجازه ندهد که ديگران [بيگانگان]

ذره ذره نابودشان کنند.مرد عنکبوتی، «شمايل» ماندگاری است؛ شايد به اين دليل که در سال های نااميدی آمريکايی ها آفريده ــايبورگ»؛ آدمی که در نتيجه فرآيندی شد. يک «سبيولوژيک ويژگی هايی فراانسانی را به دست آورده است. ــال های پس از جنگ دوم ــود به س همه چيز را می شــروع کرد که در روزنامه ها خطر برگرداند و از زمانی شپرتوهای شيميايی و اتمی را به مردم گوشزد می کردند.

آمريکايی ها، چندسالی پيش تر، بمب های اتمی را روی شهرهای هيروشيما و ناکازاکی ريخته بودند تا ژاپنی ها پايان دومين جنگ جهانی را بپذيرند و پرچم سفيد را به نشانه صلح و تسليم باال ببرند. جنگ، تمام شده بود اما تلفاتش کم کم آشکار شد. همه آمريکايی ها که بعد ــدن ژاپنی ها از خوشی فرياد از شنيدن خبر تسليم شــيده بودند، با ديدن عکس و فيلم هايی که عواقب کشــان می داد، به خود لرزيدند. آن بمب های اتمی را نشــی؟ کسی نمی دانست که اثر اين بود نتيجه آن خوشآن بمب ها تا سال های سال در ژاپن می ماند، اما همه ــتند که آن حادثه هولناک، به آسانی دست از می دانسسرشان برنمی دارد. ترس از پرتوها، از اشعه هايی که در هوا جاری است و به چشم نمی آيد، خواب خوش آنها را به هم زد و نويسندگان کاميک بوک ها هم دست به کار شدند و «سايبورگ» هايی را آفريدند که در نتيجه همين

اشعه ها، به چيزی فراتر از انسان بدل شده بودند.مرد عنکبوتی، کمی ديرتر از «سايبورگ» های ديگر ــيد. قرار نبود که فقط يکی از قربانيان علوم از راه رســد و مثل «هالک شکست ناپذير» به غولی جديد باشسبز بدل شود. قرار بود قهرمان داستان، اين بار، پسرک

خيلی دور، خيلی نزديک...مرد عنکبوتی؛ نوجوانی که يک شبه قهرمان شد

Page 55: Shahrvand Emrouz 12

۶۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ سينماى جهاننوجوانی باشد که بايد به تنهايی نماينده نيکی و خوبی ــانی ــود و بدی ها را از روی زمين پاک کند. کار آس شنيست؛ به خصوص وقتی کسی راهنمايی اش نمی کند. بزرگ تری در کار نيست. پسرک نوجوان، بايد قدم در ــته است. راهی بگذارد که پيش از او اصال وجود نداشــم از زندگی نوجوان های ــانه هايی ه در کنار اينها، نشآمريکايی بود. قرار بود همه پسرک هايی که دست کم ــال داشتند، باورش کنند و به اندازه پيتر پارکر سن وسخيال کنند که خودشان هم می توانند مرد عنکبوتی

باشند.ــدند و ــزرگ ش ــرد عنکبوتی ب ــا م ــه ب ــلی ک نســی از اين ماجراها را ــتان هايش را ورق زدند، بعض داســه ــه کوچک تلويزيون هم ديدند و هميش روی صفحچشم به راه روزی بودند که ماجراهای پيتر پارکر، روی پرده سينما برود. اما نشد و دوباره در سال های پايانی دهه ۱۹۸۰، وقتی که سا ل های رياست جمهوری «رونالد ريگان» به پايان رسيد، مجموعه ای تازه از داستان های مرد عنکبوتی به بازار آمد و نام پيتر پارکر از نو بر زبان ها افتاد. ظاهرا، سال های نااميدی، سال های افسردگی و جنگ سردی که هر لحظه می توانست برافروخته شود و جهانی را بسوزاند، آمريکايی ها را سخت ترسانده بود. ــتند ــا باز هم به «حامی بزرگ»ی نياز داش حاال، آنهــت لطف و کرم ا ش را ــمان فرود بيايد و دس که از آسروی سرشان بکشد و مرد عنکبوتی، با جامه غيرعادی ــود حدس زد چه کسی و صورتی پوشيده که نمی شزيرش پنهان شده، همان حامی بزرگ بود. بااين همه، ــتان مرد ــتيو ديتکو» داس ــتن لی» و «اس اين بار «اســتان های تازه پيتر ــف نکردند، داس عنکبوتی را تعريپارکر دست پخت «تاد مک فارلين» بود. ۲۰سال از آن داستان ها گذشته بود و در اين فاصله چيزهای زيادی دستخوش تغيير شده بودند. پس الزم بود اين داستان از نو، برای نوجوان هايی که تازه داشتند قد می کشيدند، نوشته شود. زمانی هم که «سام ريمی» تصميم گرفت ــال های زندگی اش [کودکی اش؟] را آرزوی بهترين ســاند و اولين مرد عنکبوتی سينمايی جامه عمل بپوشــازد، عمال، به نسخه مک فارلين مراجعه کرد که را بسامروزی تر بود؛ هرچند اين نام «لی» و «ديتکو» است

که در عنوان بندی فيلم می درخشد.ــال ۲۰۰۱ روی قرار بود اولين مرد عنکبوتی، در ســينماها برود؛ اما حادثه ای که در ۱۱ سپتامبر پرده ســد که ۲۰۰۱ اتفاق افتاد، همه چيز را تغيير داد. اين شنمايش آن را يک سال به تعويق انداختند و مشهورترين ــتند تا تصوير مرد عنکبوتی، پوسترش را کنار گذاشدرحالی که بين ساختمان های تجارت جهانی تار تنيده ــی را آزار ندهد. دوسال بعد، يعنی در سال است، کس۲۰۰۴، دومين مرد عنکبوتی روی پرده سينما رفت، که فعال بهترين مرد عنکبوتی است و چندماهی پيش از اين هم سومين مرد عنکبوتی را نمايش دادند که به

مجادله درونی اين «اََبرقهرمان» می پرداخت.آنچه در مجموعه فيلم های مرد عنکبوتی، آشکارا به چشم می آيد، ترديد پيتر پارکر است. پارکر نوجوان، بارها با اين پرسش درونی روبه رو می شود که بايد زندگی اش

را وقف کسانی [مردم عادی] کند که به کمک اش نياز دارند، يا بهتر است که سرش به کار خودش باشد و مثل ديگران زندگی کند. خوبی داستان های مرد عنکبوتی، شايد اين باشد که اين تقابل را هميشه در نوسان نگه ــری، بارها به ــر پارکر، مثل هر آدم ديگ ــی دارد. پيت م

ــال کمک به ديگران خودش قول می دهد که خيــر به در کند؛ اما وقتش که می رسد، را هم از س

می بينيم چه مشتاقانه جامه عنکبوتی اش ــره خانه اش ــن می کند و از پنج را به ت

بيرون می پرد و اصال در سومين فيلم، او دستگاه بی سيم پليس را در خانه اش ــته تا بداند در کدام گوشه شهر گذاشکسی دست به خالف زده است. مرد

ــينما و عنکبوتی، چه روی پرده سچه زمانی که قهرمانی کاغذی

نجات بخشی شمايل است، محسوب می شود که ظاهرا ــودش ــرای خ ــزی ب چيــا کم کم نمی خواهد؛ امو شخصی خواسته های ــه و غرق در زندگی مرفــم اش ــات، به چش امکانمی آيند و همين عرصه را

بر او تنگ می کند. در واقع، ــد از نبردهايی جانکاه با بع

ــاک [جن ــی هولن موجوداتــبز/ نورمن آزبورن در فيلم س

اول و اختاپوس/ دکتر اکتاويوس در فيلم دوم] حاال او به نبردی با

خودش فراخوانده شده است. خود ــد زياده خواه و درونی اش که می توان

ــد و همه را قدرت طلب و بی اخالق باشفراموش کند و فقط به خودش بينديشد،

بسيار هولناک تر از دشمنانی است که پيش تر ــی، اين بار، ــومين فيلم مرد عنکبوت ــت. س ديده اس

ــن موانعی را که پيش روی پيتر پارکر به نوعی مهم تريــان می دهد تا اهميت و قدرت او را بيش از هست نشــی که می داند اين پيش به نمايش بگذارد. برای کسنجات بخش بودن بر دوشش بار سنگينی است، سخت است که هم به امور شخصی و زندگی خودش بپردازد، هم به وظيفه و مسووليتی که گمان می کند ديگران از او توقع دارند. عالوه بر اين، سومين مرد عنکبوتی، مدام بر بخشايش و فراموشی تاکيد می کند [يک بار عمه پيتر در اين مورد حرف می زند و يک بار هم خود پيتر به قاتل عمويش، فلينت مارکو می گويد که او را بخشيده است] و البد از کنار اين ردکردن انتقام و خشونت نبايد بی اعتنا گذشت. سومين مرد عنکبوتی قطعا بهترين فيلم اين مجموعه نيست؛ اما فيلم مهمی است و بخشی از اين ــه تمثيلی بودنش برمی گردد، مثال به همان اهميت، بلباس سياهی که زمانی پيتر پارکر به تن می کند و از خود بی خود می شود و سويه تاريک وجودش را آشکار می کند و زمانی به تن «ادی براک» می رود و او بی آنکه

بداند در چه مصيبتی افتاده، نمی خواهد از اين همه سياهی دل بکند و نتيجه اين بی خبری و در دل سياهی ماندن، چيزی جز نابودی نيست. جامه «ونوم»ی که مدتی کوتاه مايه خوشی پارکر می شود، از جنس زهر و کينه و نفرتی است [معنای ونوم] که عين کنه به آدم می چسبد و رها نمی کند و راهی را نشانش ــد و پيتر پارکر چه می دهد که به جاده تباهی می رســدی دارد که از چنگ اين نفرت می گريزد و بخت بلنهمان «اسپايدی» دوست داشتنی می شود که بچه ها در نخستين صحنه های فيلم، از ديدنش کيف می کنند و کمی مانده به پايان اين داستان، جامه هايی شبيه او به تن می کنند. قهرمان بودن سخت است؛ اما فرار از دست کينه و نفرت، سخت تر است. کسی چه می داند؛ شايد اين همان «پيام»ی است که به خاطرش سومين مرد

عنبکوتی را ساخته اند...

Page 56: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ سينماى جهان۶۱

«سام ريمی» کارش را با ساختن فيلم های ترسناکی شـروع کرد که خرج چندانی نداشتند [مرده شرير و ارتش تاريکی] و ناگهان سر از «مرد عنکبوتی» درآورد که يکی از پول سـازترين فيلم های اين سال هاسـت. ريمی، به رغم اينکه هفت سال گذشته را سرگرم مرد عنکبوتی بوده، دوست دارد فيلم ترسناک و کم خرج ديگری هم بسازد تا به همه ثابت کند فقط پول نيست

که فيلم را می سازد.

ظاهرا پيش از آنكه پروژه مرد عنکبوتی را به شما پيشنهاد کنند، کارگردان های ديگری هم در نوبت

بوده اند.ــتان محبوب خيلی از کارگردان هايی بله، اين داســت که هم سن وسال من هستند. بخت و اقبال من اســيد. بخشی ــاختنش به من رس خيلی بلند بود که ســتان های مرد ــال های نوجوانی ما با خواندن داس از ســتان های ــت، بدون اينکه بدانيم داس عنکبوتی گذششگفت انگيز پيتر پارکر، پيچيده تر از آن هستند که به

درد نوجوان ها بخورند.پس شـما هـم فکـر می کنيد کـه اليـه ظاهری کاميک بوک ها را بايد کنار زد و به معنايی عميق تر

رسيد؟ــت. هيچ وقت نبايد به ظاهر ساده دقيقا همين اســاد دارم. ــرد. واقعا به قضيه اعتق ــتان ها اعتماد ک داسداستان هايی که ظاهری ساده و معقول دارند، هميشه ــزی را درون خود پنهان کرده اند و کاميک بوک ها، چينمونه تمام وکمال اين داستان ها هستند. مخاطب اصلی اين داستان ها، ظاهرا نوجوان ها هستند؛ اما مفاهيمی ــود دارد، به کار ــتان ها وج که در اليه زيرين اين داساين نوجوان ها نمی آيد. پس هيچ وقت به حرف کسانی ــتان های ــتان های مصور، داس ــه ادعا می کنند داس ک

پيش پاافتاده ای هستند، گوش نکنيد.نمی خواهيد ادعا کنيد که از سـال ها پيش متوجه

اين قضيه شده ايد؟ــی که اين ــال های نوجوان ــتش در همه س نه، راس

داستان ها را می خواندم، گمان نمی کردم بشود مفاهيم ــاخت ــای داد؛ اما زمانی که س ــی را در آنها ج سياســمت مرد عنکبوتی را پذيرفتم، متوجه نخستين قســه وجود يک ــدم ک ــدم. متوجه ش اين پنهان کاری شنجات بخش، چيزی عادی نيست. نياز يک جامعه است. ــتان شما درباره يک نجات بخش است، زمانی که داس

يعنی جامعه به چنين داستانی نياز دارد.بله، آمريکای دهه ۱۹۶۰، به رغم آرام بودن، متالطم بود...

ــه هيچ چيز ظاهرا ــتان مرد عنکبوتی، البت در داسغيرعادی نيست؛ ولی وقتی داستان را دوباره می خواندم، متوجه شدم که دوره جنگ سرد را به نمايش گذاشته است. دوره خوبی نبود. محافظه کاری در آمريکا بيداد می کرد. حتی کاميک بوک ها هم سانسور می شدند. همه منتظر کسی بودند که به اين دوره سياه پايان بدهد و «استن لی» و «استيو ديتکو» هم دست به کار شدند و شخصيت تازه ای را ساختند که اسمش مرد عنکبوتی شد. اين همان کسی بود که می توانست فشار روانی را

کم کند و به آمريکايی های نااميد اميد ببخشد.با اين اوصاف، ساخته شـدن نسخه سينمايی اين داستان در اين سـال ها را هم بايد به پای نااميدی گذاشـت؟ يعنی فکر می کنيد آمريکايی ها باز هم

نااميد شده اند؟اين را بايد از کسانی ديگر بپرسيد. من فقط می توانم ــايد احمقانه به نظر ــاره حس خودم حرف بزنم. ش درببرسد، ولی فکر می کنم آمريکايی ها هر ۲۰ سال يک بار، دچار نااميدی مفرطی می شوند که می تواند آنها را نابود ــتم و ساختن کند. به هرحال من هم يکی از آنها هســم می تواند ــاگران ه ــتقبال تماش مرد عنکبوتی و اسچنين معنايی داشته باشد، بدون اينکه بخواهم رويش

پافشاری کنم.حرف شما را می فهمم، اما می خواهم بدانم که چرا نبايد اََبرقهرمان های جديدی را روی پرده سـينما فرستاد؟ مرد عنکبوتی دست کم چهل وچندسال اسـت که در فرهنگ آمريکايی حضور دارد. واقعا

نوبت باقی اََبرقهرمان ها نرسيده است؟

ــم، ولی فکر ــما مخالف باش ــه اينکه با حرف ش نــود ــت و می ش ــرد عنکبوتی هس ــم وقتی م می کنــتانش را با کم ترين تغييرات روی پرده فرستاد و داسضمنا همه آن مفاهيم سياسی و اجتماعی را می شود ــازی به جاانداختن ــت وجو کرد، چه ني درونش جســايد من در اين مورد ــت؟ ش اََبرقهرمان های تازه هسآدم منصفی نباشم، ولی عالوه بر اين فکر می کنم مرد عنکبوتی يکی از جذاب ترين شخصيت های داستانی

۵۰ سال اخير است.من هـم در جذابيتـش ترديدی نـدارم؛ ولی فکر می کنم دوره داسـتان های دوقطبی گذشته است.

اينکه شده است...نه، حرف شما را با عرض معذرت قبول ندارم. داريم ــيک ــتانی حرف می زنيم که کامال کالس درباره داس

است. ــده که ــته ش ــان فرمول هايی نوش ــاس هم براســان را ــای عظيم ش ــيک رمان ه ــنده های کالس نويسنوشته اند. در داستان های کالسيک هميشه دو قطب خير و شر هستند. کشمکش در اين داستان ها از همين

جدال بين آنها می آيد.خود شما دقيقا از چه چيز اين داستان ها خوش تان

می آيد؟ از پيتر پارکر يا مرد عنبکوتی؟ــتند؛ اما تفاوت هايی خب، اين دوتا که يکی هسهم دارند. پيتر پارکر ترسو است، ولی مرد عنکبوتی نمی ترسد. چيزی که در اين داستان واقعا دوستش دارم، اين است که پيتر پارکر با اينکه قبول کرده يک قهرمان است و ديگران به او نياز دارند، اما گاهی دچار ترديد می شود و خودش را به ديگران ترجيح می دهد. اين ترديد، برای کسی مثل پارکر، واقعا ترسناک است و می تواند او را از بين ببرد. ظاهرا کسی که قهرمان است و می داند مردم به او نياز دارند، نبايد دچار ترديد شود، ولی پيتر پارکر از اين قاعده مستثناست؛ او پسر جوانی است که دوست دارد مثل هم سن وسال های ــنگينی به ــودش رفتار کند، اما چنين وظيفه س خ

دوش دارد.

گفت وگو با «سام ريمی» درباره «مرد عنکبوتی»

نه، هنوز حوصله ام سر نرفته

—UNÐbO « ∫tLłdðØsðdÐ ‰UJÝUÄ

مرد عنکبوتی مرد عنکبوتی ۳۳ در سيما در سيما ۲۲

Page 57: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶۶۲سينماى جهان

ــمت «مرد عنکبوتی» فرصت ــای سومين قس تماشخوبی است تا اين سه فيلم را با دقت بيش تری نگاه کنيم و ظاهرا خود کارگردان [سام ريمی] هم چنين تقاضايی از تماشاگرانش دارد، چراکه در عنوان بندی ابتدايی فيلم، ــمت قبل را گنجانده است. بی شک خالصه ای از دو قســمت اين عنوان بندی که بعضی صحنه های مهم دو قســته را در بر می گيرد، برای تماشاگرانی که هوش و گذشحواس چندانی ندارند و فيلم ها را بعد از تماشا به خاطر

نمی سپارند، کمک ارزنده ای است. ــد که «سام ريمی» هم از عالوه بر اين، به نظر می رســه فيلم نمره بدهيم و آنها را واقعا ــته به اين س ما خواسبسنجيم. قسمت چهارم مرد عنکبوتی به اين زودی روی پرده نمی رود و مجبوريم فعال فقط با همين سه قسمت

سروکار داشته باشيم.باور من اين است که مجموعه فيلم های مرد عنکبوتی را بايد در رده فيلم های «اخالق گرا» جای داد؛ فيلم هايی ــه وظيفه دارند و در واقع عهد کرده اند که اخالقيات را کگسترش دهند. بخشی از اين اخالق گرايی، طبعا به منبع فيلم برمی گردد. اصل داستان مرد عنکبوتی در سال های ميانی دهه ۱۹۶۰ ساخته و پرداخته شد و در آن سال ها، هراس از کمونيسم در آمريکا خفقان به نسبت شديدی را باعث شده بود. تقريبا هر داستانی که در آن سال ها نوشته شده است، چيزهای حذف شده ای دارد که با اندکی تامل می شود آنها را حدس زد. وضعيت در سينمای آن سال ها

نيز بهتر از ادبيات داستانی نبود. در اين بين، کسانی هم پيدا شدند که ظاهرا ساز مخالف می زدند و از همان دری وارد می شدند که سياستمداران خواسته بودند. باور من اين است که آفرينندگان داستان مرد عنکبوتی در زمره همين کسانی هستند که ظاهرا ــال پنهان کارانه و ــا کار آنها عم ــاز مخالف زده اند، ام سنهان روشانه بوده است. اگر نويسنده ای تصميم می گرفت ايده اصلی اين داستان را در قالب داستانی غيرتصويری بنويسد، بی شک با مشکل روبه رو می شد؛ چراکه می گفت ــت ــه قهرمانی نياز دارند که آنها را از دس آمريکايی ها بــتن لی» و ــا نجات بدهد. اما «اس ــا و خالفکاره زورگوه«استيو ديتکو» شخصيتی را آفريدند که قرار بود همين ــان ظاهری نوجوانانه کار را بکند و از آنجا که داستان ش

داشت، از دست آنها به سالمت جستند.ــام ريمی در اين سه فيلم به مرد عنکبوتی ای که ســت کم واجد سه خصوصيت نمايش گذاشته است، دســت؛ شجاعت، عدالت و بخشش و جالب اخالقی نيکو اساينجاست که «پيتر پارکر»، خود بويی از شجاعت نبرده

اخالق گرايی در فيلم های «مرد عنکبوتی»

قهرمان ها به چه کاری می آيند

‘ËdÝ v²OÖ ∫tLłdðØ”d Ë— d~K Ô¼

است و زمانی که لباس عنکبوتی اش را به تن ندارد، يکی ــت. شايد اگر پارکر از بزدل ترين مردمان روی زمين اسبهره ای از شجاعت برده بود، زودتر از اين کاری دائمی در

روزنامه «ديلی بيوگل» برای خودش دست وپا می کرد. ــت که عمدتا به ــجاعت فضيلتی اس می دانيم که شــود ــبب می ش ــی از آنچه س قهرمانان تعلق دارد و بخشقهرمانان در ميان مردم اسم ورسم و اعتباری داشته باشند، همين شجاعت است. در مجموعه فيلم های مرد عنکبوتی، پيتر پارکر، اندک اندک، معنای اين شجاعت را می فهمد ــود که اگر به شجاعت مسلح نباشد، راه و متوجه می شــام ريمی در سومين فيلم، ماجرا را به جايی نمی برد. سبه شکلی جذاب نشان می دهد. در بخش های پايانی فيلم،

پيتر پارکر متوجه می شود که «ونوم» [زهر وکينه/ ادی براک] «مری جين» را دزديده و در تارهای سياهی به دام انداخته است. قصد و هدف ونوم، همان گونه که از نامش پيداست، گرفتن انتقام و نشان دادن کينه است. پس در ــبکه های تلويزيونی هم بخش می شود، پيغامی که از شــه مبارزه طلبيده ــان می دهد که مرد عنکبوتی را ب نشاست. اينجاست که پيتر پارکر شجاعتی را درمی يابد که درونش النه کرده؛ اما تنها زمانی بروز می کند که لباس ــت که ونوم، قصد ــد. درست اس عنکبوتی اش را می پوشرويارويی با مرد عنکبوتی را دارد، اما هم او [ادی براک]،

هم پيتر پارکر می دانند که ريشه اين ماجرا، کامال شخصی ــته مردم ــت. پارکر، همان کاری را می کند که خواس اساست؛ يعنی برای مبارزه با ونوم و نجات جان دختری که ــير او است، به راه می افتد. اما اين خواسته خود پارکر اسهم هست. از ترکيب مرد عنکبوتی و پيتر پارکر است که

او معنای واقعی شجاعت را می فهمد. نمونه عدالت و بخشش را بايد در مواجهه پيتر پارکر با «مرد شنی» [فلينت مارکوی خالفکار] ديد. پارکر که ــش را از بين ببرد، لباس گمان می کند بايد قاتل عمويونوم [کينه و نفرت] را به تن می کند و به جنگ او می رود و از آنجا که می داند مرد شنی به آب حساس است، آب ها ــوی او می گيرد تا ذره ذره در آب حل شود. گمان را به سپارکر اين است که مرد شنی از بين رفته و برای همين با صراحت تمام ماجرا را برای عمه اش تعريف می کند. عمه ــه اجرای عدالت و طلب کردن آن پير توضيح می دهد کــت و نمی تواند بارو کند که «عمو بن» حاضر کار او نيســده قاتلش را بکشد. در نتيجه همين حرف هاست می شکه در پايان فيلم، پارکر، فلينت مارکو را می بخشد و اجازه ــن های روان در آسمان پرواز کند و می دهد در هيات ش

برود.ــای ديدنی فيلم، جدال پيتر پارکر با يکی از بخش هخودش است؛ زمانی که می خواهد لباس ونوم را از تن به

در کند. زجر و عذابی که پارکر می کشد، کم نيست و اين ــت که می تواند مثل ادی به آن لباس پايبند درحالی اســا راهی که از ابتدا ــود. ام بماند و لحظه ای از آن جدا نشــت. شباهت ظاهری انتخاب کرده، چيزی غير از اين اسلباس ونوم با لباس مرد عنبکوتی آن قدر هست که بشود

آنها را دو روی يک سکه دانست.ــی مثل مرد عنکبوتی، نه تنها اخالق گرايی فيلم هايآزاردهنده نيست، بلکه آرامش بخش هم هست. تماشای داستان های اخالقی، در زمانه ای که چنين فضليت هايی

روز به روز کمرنگ تر می شوند، مايه اميدواری است.

مرد عنکبوتی مرد عنکبوتی ۳۳ در سيما در سيما ۳۳

Page 58: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايران۶۳

پديده های فرهنگی، هميشـه ارزش مطالعـه دارند و حضور ايرج قادری بعد از اين همه سـال در سـينمای ايران، چنين بررسی را اهميت بيشتری می بخشد. به خصـوص اگر به يادمان بيايد که او هميشـه در گفت وگوهايش صراحت لهجه خاص خودش را داشته است.

شما به سينما به عنوان يك پديده فرهنگي اعتقاد داريد؟!

ــوال تان خيلي كلي است اما اگر مقصودتان نظر سمن است، بله سينما به لحاظ فرهنگي يك دايره بسيار

وسيع، برجسته و گسترده است.و اين پديـده مي تواند بار مثبـت، منفي يا خنثي

داشته باشد.مسلما هر پديده اي همين طور است.

بـا اين پيش زمينه، وقتي به سـينماي شـما نگاه مي كنيم منتقدان، آن را پيش قراول فيلمفارسي در

ايران (حداقل بعد از انقالب) مي دانند.ــا آنقدر ــوم در همه زمينه ه ــحال مي ش من خوشــته باشد كه هر كسي بتواند حرفش آزادي وجود داشرا بزند حتي اين آقايان، كه گمان نمي كنم تعدادشان ــوالي از آنها دارم و چند نفري بيش باشد. ولي من ســت؟ اگر ــي چيس ــان از فيلمفارس آن اينكه منظورشــت كه بايد عرض كنم ــان فيلم بي معني اس منظورشآنها با اين حرف به شعور مردم توهين مي كنند. فيلم ــت كه از دل ــند و مردمي اس من يك فيلم جامعه پســيند. به همين مردم مي آيد بنابراين الجرم بر دل نشــتقبال مي كنند و پرمخاطب مي شود، دليل مردم اســروع به ــد يك عده آدم بخيل ش وقتي پرمخاطب ش

ــفم. وقتي در هتاكي مي كنند كه براي آنها واقعا متاسسينماي ايران و فضاي فرهنگي اين مرز و بوم، داريم فيلم مي سازيم بايد فيلم فارسي بسازيم ديگر، نبايد كه فيلم تركي و عربي بسازيم. واژه فيلمفارسي را يك آقاي بزرگواري وارد مطبوعات ايران كرد اما امروزه برخي از ــه كار مي برند. من با ــدان به متلك اين واژه را ب منتقــام احترامي كه براي اين آقايان قائلم، مي گويم اگر تممنظورشان از فيلمفارسي فيلم بي معني است، بگذاريد ــا كار خودمان را انجام دهيم چون اين حرف ها هيچ م

پايه و اساسي ندارد.گفتيد براي مردم فيلم مي سازيد، اين سوال پيش مي آيد كه سطح ذائقه مردم در نگاه شما چه اهميت و جايگاهي دارد؟فرض كنيد فيلم هاي ساده و سبك زيادي ساخته شود و مردم هم استقبال كنند، اين

يک گفت و گوی بی رودربايستی با ايرج قادری

«محاكمه» را بايد پنج بار ببينيدv «dNð v U

ايرج قادری ايرج قادری ۱۱

سينماسينما

ÊU¹dDF U{— ∫U¼ fJŽ

Page 59: Shahrvand Emrouz 12

۶۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايراننتيجه خوشـايندي نـدارد و به ارتقاي فرهنگ جامعه كمكي نمي كند كه هيچ، حتي تاثير منفي هـم دارد و اگر همين مخاطبان فرضا به تماشـاي فيلم آلفرد

هيچكاك بنشينند، مشمئز مي شوند.ــوان يك ــه عن ــما ب ــت ش ــن صحب ايــن مي گويم وقتي ــت، اما م تئوري زيباســت يعني مردم آن را فيلمي پرمخاطب اســاي آن را به ــنديده اند و هر كس تماش پســده پرمخاطب، ــري توصيه كرده تا ش ديگــردم نمي آيند همين طوري كتره اي كه مــما من را بليت بخرند فيلم ببينند.حاال شمتهم مي كنيد كه فيلم من سطح فرهنگ جامعه را پايين نگه مي دارد، ذائقه مردم را ــوق مي دهد و آنها ديگر به ساده انگاري سسراغ سينماي ناب نمي روند، سوال من از ــت كه آيا تمام فيلم هايي كه شما اين اســاخته شده و همين هايي بعد از انقالب ســت، براساس كه االن روي پرده سينماهاســيك سينماي روز دنيا آن معيارهاي كالس

ساخته شده است؟!نه من هرگز چنيـن ادعايي نكردم كه

همه فيلم هاي ديگر بي نقص است.چطور است من بيايم جوري فيلم بسازم كه كلي دردسر برايم در پي داشته باشد كه

ــاال بعضي از اين به اصطالح منتقدان كه فقط اداي حروشنفكري را درمي آورند، بگويند به به جنس سينماي ــتاني هم كه فيلم هاي ــد. تازه همان دوس ما عوض شــازند، براي مردم كه نمي سازند، براي يك خاص مي سعده اي مي سازند. از طرفي آنها در بخش خصوصي كه فيلم نمي سازند، بنابراين ضرر و زيان برايشان معنايي ندارد. مثال شخصي كه براي ساخت يك فيلم سينمايي چهار ميليارد تومان هزينه مي كند بعد فيلم در گيشه موفق نمي شود حتي هزينه تبليغاتش را جبران كند، ــي اين آقا را بازخواست مي كند؟! كه اين چه طرز كس

فيلمسازي است؟!من نه بودجه دولتي دارم و نه به جايي وصل هستم، ــي دارم بنابراين به طريقي فيلم تهيه كننده خصوصمي سازم كه ضرري- اعم از مادي و غيرمادي- متوجه تهيه كننده نشود و بنده هم بتوانم به حيات حرفه اي

خود ادامه دهم.يعني فكر مي كنيد اگر شرايط طوري بود كه هيچ مشـكلي از نظر سرمايه، مميزي و... برايتان وجود

نداشت، طور ديگري فيلم مي ساختيد؟!بله خب حتما تعدادي از فيلم هايم را طور ديگري ــف جامعه فيلم ــار مختل ــاختم. مثال براي اقش مي سمي ساختم حتي در سينماي جهان هم چنين مواردي ــيكا» هنرمند بزرگ ــال «ويتوريو دس را مي بينيم مثــاهكاري مثل فيلم «دزد و دوچرخه» ايتاليايي كه شدارد. بايد بگردم ببينم اشكال كارم كجاست و در جهت

رفع آن تالش كنم.لطفا اگر ممكن اسـت بفرماييد در يك جمع بندي

كلي نظرتان درباره منتقدان چيست؟من به منتقدان خيلي احترام مي گذارم اما بعضي ها، تاكيد مي كنم بعضي ها، شيوه وجودي شان هتاكي است ــا زبان و كالمي ــه يك منتقد محترم مي تواند ب وگرنمهربان تر، با كارگردان به گفت وگو بنشيند، ايرادات را با او در ميان گذارد و در جهت نيل به يك نتيجه مطلوب

كه مورد نظر و توافق طرفين است، ياري رسان باشد.پـس چرا هيچ وقت فيلمي از شـما در جشـنواره

نمي بينيم؟!البد پيش نيامده، از طرفي جواب اين سوال شما در حيطه اختيارات و مسووليت هاي من نيست، اين سوال را بايد تهيه كننده جواب بدهد زيرا من فيلم را مي سازم و مي گذارم در اختيار تهيه كننده، حاال او مختار است به جشنواره بفرستد يا نفرستد. بنده هيچ گونه دخالتي

در اين زمينه ندارم.در عوض آن طرف قضيه توشـه پرباري داريد، در اين سال ها كه فيلم هاي ايراني در خارج از مرزها- مخصوصا دوبـي و لس آنجلس- بـراي ايرانيان به نمايش درمي آيد، تقريبا تمام فيلم هاي شـما هم آنجا اكران شـده اسـت، نگاه تان به اين دسـته از

مخاطبان يعني ايرانيان تبعيدي چيست؟!ــتند كه حاال ــه هر حال آنها نيز هموطن ما هس بــده اند. حتي من ــرزمين مادري دور ش به داليلي از سخيلي ها را مي شناسم كه صرفا به خاطر بچه هايشان آنجا ماندگار شده اند يعني پدر و مادر دلشان مي خواهد برگردند اما به خاطر تحصيل فرزندان و... شرايطي دارند

كه نمي توانند برگردند.

اصـوال شـكل نگاه شـما به مخاطـب چگونه است؟!

من به مخاطب خيلي اهميت مي دهم چون مهم ترين دليل حضور يك كارگردان در عرصه فيلمسازي، مخاطب است. اگر مخاطبي وجود نداشته باشد حضور ما نيز در اين عرصه معناي

خود را از دست مي دهد.تـا به حـال پيش آمـده به خاطـر مخاطب از خواسته شخصي تان بگذريد؟ مثال مي خواهيد فيلمي بسـازيد كه خودتان دوسـت داريد اما احساس مي كنيد مخاطب نمي پسندد و ارتباط

برقرار نمي كند. بله، هرگز چنين فيلمي را نخواهم ساخت ــم نابود و ــن كار خودم ه ــون مي دانم با اي چــوم بنابراين تا جايي كه بتوانم مضمحل مي ش

چنين كاري انجام نمي دهم.يك لحظه خودتـان را بگذاريد جاي مخاطب، نگاه تان به قادري كارگردان و بازيگر قبل و بعد

از انقالب چيست؟من اصوال آدم خودشيفته اي نيستم. به عنوان كارگردان وقتي پشت دوربين قرار مي گيرم به قادري بازيگر، اگر صالح باشد يعني فيلمنامه و فضاي اثر به چنين بازيگري نياز داشته باشد، ــت كه بنشينم نقش مي دهم. اين طوري نيســي را براي ــه يك نقش ها را جدا كنم و هميش

خودم كنار بگذارم.در مورد بازي در آثار ديگران چطور؟!

ــتاقم بازي كنم اما با در آثار ديگران هم خيلي مشــناختي كه از سينما و از ــابقه، تجربه و ش توجه به سخودم دارم، با كارگردان مورد نظر تبادل نظر مي كنم و با در نظر گرفتن جميع شرايط اگر به اين نتيجه برسم كه حضورم هم براي فيلم و هم براي خودم مفيد است،

نقش پيشنهادي را با كمال ميل مي پذيرم.كارگردانـي يا بازيگـري؛ كداميك را بـه ديگري

ترجيح مي دهيد؟هر دو به يك ميزان برايم ارزشمند است.

از احسـاس اين سـال ها كه اجازه بازي نداشـتيد بگوييد.

واقعا احساس تاسف مي كردم.اگر ممنوع التصوير نمي شـديد، امكان داشـت كه ديگر اين همه فيلم نسـازيد و بيشـتر به شـاخه

بازيگري گرايش پيدا كنيد؟بستگي به اين داشت كه در بازيگري به چه جايگاهي

دست مي يافتم.نه، منظورم بيشتر عاليق شخصي است ببينيد اوج رضايتمندي شما زماني است كه پشت دوربين قرار

مي گيريد يا جلو دوربين بازي مي كنيد؟!ــاخه هيچ تفاوتي براي من ندارد چون با هر دو شنگاهي به كارنامه ام مي بينيد هم در بازيگري و هم در

كارگرداني سوابق قابل قبولي دارم.عده اي معتقدند اگر بعضي فيلمسازان نسل گذشته مثل شما از نسل امروز سينما بيشتر بهره بگيرند،

Page 60: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ سينماى ايران۶۵سينماي شان متحول شده و از يك فضاي

بسته و فريزشده خارج مي شوند.ــن كار را انجام داده ام. بله. خب من هم هميــن را ببينيد، ــد از انقالب م ــما فيلم هاي بع شامروز اكثر بازيگران فيلم هاي من از نسل جوان هستند و در زمينه فيلمنامه هم بسيار مشتاقم ــل امروز كار كنم. اما در مورد با نويسندگان نســرايط امروز صحبتي دارم كه ــازي در ش فيلمساجازه بدهيد همين جا بگويم، ببينيد فيلمسازان ما به چند دسته طبقه بندي مي شوند؛ يك عده از دوستان محترم كه بنده خيلي به آنها ارادت و احترام دارم، شرايط بسيار خوبي دارند، بودجه هاي خوب دريافت مي كنند، تبليغات مجاني دارند و فيلم هاي پرخرجي هم مي سازند، در نهايت اگر خداي ناكرده فيلم با اقبال عمومي مواجه نشود و حتي هزينه تبليغات خود را هم درنياورد، برايشان ــم بعدي هم همين ــدارد و براي فيل اهميتي نسيستم ادامه دارد، اما بنده چنين موقعيتي ندارم و نخواهم داشت بنابراين طبق روال هميشگي با تهيه كنندگان خصوصي به كارم ادامه مي دهم. از طرفي كارگردان هاي خوب، محترم و باسابقه اي ــان نشسته اند و ــه خانه ش را هم داريم كه گوشــان در صحنه هر روز كمرنگ و امكان حضورش

كمرنگ تر مي شود: چرا؟! نمي دانم.در مورد اين كمك هـاي دولتي كه گفتيد،

يك سياستي كه هميشه شنيده ايم از طرف وزارت ارشـاد و نهادهاي فرهنگي اعالم شـده اين است كه فيلمسـازان بيايند فيلم هاي ارزشـي بسازند دولت آنها را ياري خواهـد كرد، در اين حيطه هم خب ارزش هاي انسـاني زيربناي ارزش هاي ديني است، شـما هم كه هميشه به چنين مضاميني در

فيلم هايتان معتقديد...ــاخته ام و ــدود ۱۰۰ فيلم س ــاال ح ــه، من تا ح بلــياري از ــته و چه اكنون، بس ــم چه در گذش فيلم هايــاني، خانواده ها را متحول كرده به دليل مضامين انســما نيز تحت عنوان ارزش هاي انساني از آن ياد كه شــد، يعني فيلم هايم در تعاريف فوق مي گنجد اما كردي

ــهم تا امروز هيچ كمك مادي و معنوي از اين بابت سمن نشده است، البته منظورم مردم نيستند چون مردم ــتقبال از فيلم هايم جواب من را داده اند و بسيار با اس

ممنون شان هستم.اگر موافقيد بپردازيم به فيلم جديدتان «محاكمه» بعد از «مي خواهم زنده بمانم» كه به جرات بهترين فيلم كارنامه تان اسـت، «آكواريوم» نشانه هايي از ترقي و اوج گيري را با خود داشـت امـا در پي آن

«محاكمه» يك اثر نااميدكننده بود.ــن در مورد ــت. م ــخصي شماس اين فقط نظر شــان مردم ــاي خيلي خوبي مي ــه» بازتاب ه «محاكممي بينم. ممكن است عده اي برعكس شما «مي خواهم

زنده بمانم» و «آكواريوم» را دوست نداشته باشند.نه منظور من دوسـت داشـتن يا نداشتن نيست، ببينيد مثال «آكواريوم» از نظر كادربندي، ميزانسن، كات هـا و... خيلي فيلم شسـته رفته اي اسـت اما

«محاكمه»...گفتم كه من نظر شما را رد نمي كنم ولي اين سليقه ــت. خيلي ها هم مي گويند «محاكمه» بسيار شماس

قوي تر از ديگر آثارم است.يعني به نظر شما هيچ معيار سنجش و ارزشگذاري

واحدي براي فيلم ها وجود ندارد؟!چرا هست. به اين صورت كه در سطح كشور از مردم آمار بگيريم. هيچ كارگرداني در دنيا پيدا نمي كنيد كه تمام آثارش به يك ميزان مورد توجه قرار گيرد، چنين چيزي حتي در مورد آلن رنه و فدريكو فليني هم صدق ــرايط فيلمسازي هم بسيار مهم نمي كند. در ضمن ش

من که نمی توانم ضرر بدهمچطور است من بيايم جوري فيلم بسازم كه كلي ــر برايم در پي داشته باشد كه حاال بعضي از دردساين به اصطالح منتقدان كه فقط اداي روشنفكري را درمي آورند، بگويند به به جنس سينماي ما عوض ــد. تازه همان دوستاني هم كه فيلم هاي خاص شــازند، براي يك ــازند، براي مردم كه نمي س مي سعده اي مي سازند. از طرفي آنها در بخش خصوصي ــازند، بنابراين ضرر و زيان برايشان كه فيلم نمي ســخصي كه براي ساخت يك معنايي ندارد. مثال شفيلم سينمايي چهار ميليارد تومان هزينه مي كند ــود حتي هزينه ــه موفق نمي ش بعد فيلم در گيشتبليغاتش را جبران كند، كسي اين آقا را بازخواست

مي كند؟! كه اين چه طرز فيلمسازي است؟!

ــهم بسزايي دارد. است و در كيفيت اثر، ستهيه كننده، بازيگران، فيلمبرداران، موسيقي، صداگذاري و ديگر عوامل نيز هر كدام نقش

جداگانه اي در اين مجموعه دارند.حـرف اصلـي شـما در فيلـم «محاكمه»

چيست؟ــاي زيادي زده ام من با اين فيلم حرف هــا ــكانس دادگاه مي گويم:«دني ــال در س مثــت، اگر مردم باور كنند.»يا كالس درس اســش كه در نقش آن ديالوگ گوهر خيرانديزن افغان بازي مي كند، مي گويد: «ما اينجا غريبيم.» يا حرف هايي كه خانم قاسمي در ــار – مي گويد. مورد دخترش – مهناز افشــادي براي گفتن «محاكمه» حرف هاي زي

دارد، اين فيلم را بايد پنج بار ببينيد.نوك پيكان شـما در فيلم به سـمت قشر جـوان اسـت، چـه كرده ايد كـه لحن تان موعظه گرانه نباشـد؟ چـون همانطور كه مي دانيـد معموال موعظه مسـتقيم كمتر

جواب مثبت مي دهد.ــه، من فكر مي كنم نبايد با يك لحن بلــي كه براي ــگي و با يك تن صداي هميشجوانان آشناست، با آنها حرف زد. بايد سعي كنيم با صداهاي مختلف و از زبان آدم هاي گوناگون، با اين قشر صحبت كنيم. جوانان ــه افتخارند بايد قدر اين ــا در عرصه هاي جهاني ماي مــان جوان ها را بدانيم، به آنها پر و بال دهيم و كمك شــتعدادها دارند تباه مي شوند بايد كاري كنيم، اين اس

كنيم، فرداي مملكت، اينها هستند، از ما كه گذشت.اگر امروز قرار بود «محاكمه» را از نو بسازيد باز هم

همين بود كه االن روي پرده مي بينيم؟!نه. از اول هم قرار بود «محاكمه» فيلم ديگري باشد كه به داليلي كه از گفتن آن معذورم، موفق به ساخت آن نسخه نشدم. اگر آن نسخه را مي ساختم خيلي اثر درخشان تري مي شد اما متاسفانه مجبور شدم سناريو

را تغيير دهم.و در نهايـت؛ بهترين سـكانس «محاكمه» به نظر

خودتان كدام است؟ــكانس برخورد مادر (ثريا قاسمي) با دختر (مهناز سافشار) و آن سوز و گدازي كه داشت گريه دختر و تغيير ناگهاني اش آنجا كه مادر به دختر مي گويد: «تو گريه هم ــد: «از من چي مي خواهي؟!» بلدي؟!» و دختر مي گويــورو مي خوام.» مادر جواب مي دهد: «نگارو مي خوام، تــويم كه چقدر بين اين مادر و دختر اينجا متوجه مي شفاصله افتاده است. اتفاقا يكي از سواالت شما مي توانست ــار در نقش نگار در آن ــد كه چطور مهناز افش اين باشسكانس به يكباره متحول مي شود؟! و جوابش اين است كه من ديده ام بچه اي را كه در آغوش پدرش گفته است: «اَه سيگارت رو خاموش كن بابا، از دودش بدم مي آيد.» و با همين يك كلمه حرف بچه، پدر سيگاري به يكباره سيگار را ترك كرده است. گاهي با يك تلنگر كوچك نيز

اين تغييرات ناگهاني در انسان ها به وجود مي آيد.

Page 61: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

V vM Š ULO

۶۶ سينماى ايران

ــد اين نوشته را به نقد و بررسي آخرين اگر بنا باشــاخته ايرج قادري مختص كنيم، اوضاع جالبي در سپيش نيست. «محاكمه» چنان فيلم بدي است و چنان از هر چه كه به عنوان ويژگي ها و مولفه هاي سينمايي و روايت و درام و... مي شناسيم خالي است كه هر نوع ــرعت به بن بستي مطلق نگاه و زاويه نقادانه اي را به ســاند. چيزي كه به نظرم مهم تر است و مي شود مي كشــت، سرنوشت ايرج قادري است درباره اش گفت و نوشدر سال هاي آغاز هشتمين دهه زندگي و نيم قرن كار و تجربه مستمر سينمايي كه اگر حاصل و ثمرش فيلم روي پرده باشد، چيزي جز افسوس به جا نمي گذارد. اما اين همه ماجرا نيست و قادري را هم فقط به صرف

«محاكمه» نمي شود به محاكمه كشاند.ــادري ۷۰ بار جلو ــار و ارقام مي گويند كه ايرج ق آمدوربين رفته و ۴۰ بار پشت دوربين در مقام كارگردان ــينمايي اش را به دو دوره ايستاده است. اگر كارنامه ســوم پيش و پس از انقالب تقسيم كنيم، هميشه مرســت. از ميانه ــر بوده اس ــال و حي و حاض ــره اي فع چهــاموئل ــازي در «چهارراه حوادث» (س دهه ۱۳۳۰ با بــح داد (او ــكي ترجي ــينما را به پزش ــان) س خاچيكيــازي دارد) و تا امروز تحصيالت نيمه تمامي در داروســينما ماند و خوشبختانه سراغ آن ديگري نرفت، در ســاخته، دارو ــه اگر قرار بود آنطور كه «محاكمه» را س كــاخت، بعيد مي دانم نسخه شفابخشي گير بيمار مي ســادري توجه ــرور كارنامه ق ــه اي كه در م ــد. نكت مي آمعالقه مندان تاريخ سينماي ايران را جلب مي كند، حضور ــت كه هيچ كدام شان مداوم او و آمار باالي كارهايي اســي ــان) توجه ويژه اي در هيچ بخش (واقعا هيچ كدام شبرنيانگيخته است. قادري بازيگر نه مثل بعضي همتايان بازيگرش ستاره اي پرفروغ و تضمين كننده گيشه بوده و نه مانند بعضي ديگر قابليت هاي بازيگري از خودش ــت. در مقام كارگردان هم (با استثناي ــان داده اس نشمتفاوت و قابل بحثي مثل «تاراج») به موفقيت چشمگير و قابل اشاره اي برنمي خوريم و خالصه همه چيز در حد ــت. با اين حال، ــول و بي فراز و فرود باقي مانده اس معمهم چهره معروفي است و هم برخالف خيلي هاي ديگر ــاله اش بين ۱۳۶۳ (جز در فاصله ممنوعيت كار ۱۰ ســت. چرا؟ پرسشي كه تا ۷۳) هيچ وقت بيكار نمانده اســينماي ايران را ــش يك ويژگي مهم و كليدي س جوابــينماي ايران، مثل اغلب شاخه هاي روشن مي كند؛ سديگر هنر و اقتصاد و علم و سياست و ...، ميل عجيب و غيرقابل تغييري به ميان مايگي دارد. هميشه آدم هايي ــتند كه در هيچ زمينه اي هيچ ــند بوده و هس موردپســته باشند و كار خاصي نكنند. چيز قابل توجهي نداش

ــه بيايند و بروند، كارمند مسلكي را سرلوحه كنند آسو از يك حد متوسط تعيين شده در هر دوره و زمانه اي فراتر نروند. نه صداي شان در بيايد و نه صداي كسي را دربياورند و نه سر و صدايي به واسطه بود (و نبود)شان راه بيفتد. مقدمات و ابتدايي ترين اصول حرفه و كارشان را بلد باشند و همان را بي كم و كاست و بي ميل به تغيير ــرط و شروطي و تحول و تنوع انجام بدهند، بي هيچ ش

سفارش پذير و كارگزار باشند و با همه كس بسازند و...ــال حضور ــواه آثارش و ۵۰ س ــادري به گ ــرج ق اي

ــكلي ــش يكي از نمونه اي ترين آدم هاي اين ش مداومــت. اينچنين است كه هر سال كار مي كند (گاهي اسسالي چند كار) و حتي تحول عظيم و بنياديني مثل انقالب اسالمي هم نمي تواند براي هميشه خانه نشين يا وادار به كوچش كند. در شرايطي كه اغلب همتاهاي ــرت حضوري كوتاه در سينماي پس سابقش در حساز انقالب به خاك سپرده يا غربت نشين شدند، قادري ــينماگر ماند. در يكي از بحراني ترين و ملتهب ترين ســور (۱۳۶۴ـ۱۳۶۰) سه شرايط سياسي اجتماعي كشفيلم ساخت و بعد از آن هم با وجود وقفه اي ۱۰ ساله ــت ۹ فيلم ديگر بسازد. جالب تر اينكه او نه تنها توانساز ممنوعيت فيلمسازي پس از انقالب درآمد، بلكه در دو فيلم اخيرش جلو دوربين هم رفت تا مسير كارنامه ــينمايي اش را برعكس پيش از انقالب تكرار كند؛ ســيد و اين بار از ــي به بازيگري رس آن دوره از كارگردان

كارگرداني به بازيگري.

رمز موفقيت و ماندن قادري چيزي جز ميان مايگي نيست. او سال هاي سال است كه فيلم هاي شبيه هم ــازد و نقش هايش را هم يك جور اجرا مي كند، مي ســد و چه ــر و كوچه قرق كن باش ــه لمپن گردنه گي چدكتراي حقوق و وكيل زبردست. معدود دفعه هايي هم كه كارهايش شبيه قبلي ها نبوده، به فيلم هاي موفق ــت. اغلب با آدم هاي ثابتي ديگران شباهت داشته اســرايط اجازه ــرده و حتي االمكان (تا جايي كه ش كار كــراغ آدم تازه و نيروي جديد و متفاوت نرفته داده) ساست. قصه ها نشان مي دهد كه در الگوهاي روايت اهل هيچ ريسك و تنوعي نيست و در فرمول هاي اجرايي ــم عالقه اي به تغيير ندارد. قادري حتما آدم باهوش هــت كه رمز و راز بقا در صنف و ــي اس و موقعيت شناسصنعتش را ياد گرفته و به كار بسته است. گيرم ماحصل نيم قرن كارش را كسي چندان به ياد نياورد، اسم بردن ــاني نباشد و از فيلم ها يا يادآوري نقش هايش كار آساصال گيرم كه آيندگان رد و سراغي از او نگيرند. قادري

شايد خوب فهميده بوده (و هست) كه پهلوان را زنده عشق است و بايد كه حال را دريافت و در حال زندگي

كرد و گذاشت و گذشت.ــز رقت باري ــا «محاكمه» چي ــه ام ــا اين هم ... بــاز و بازيگر كهنه كار، خيلي ــده و وضعيت فيلمس شــت. اين فيلم نشان مي دهد كه آخر ناراحت كننده اسو عاقبت ميان مايگي و كارمندمسلكي چه شكلي است ــته كننده و ــن راه هاي رفته چه كار عبث و خس و رفتمالل انگيزي است. با اين همه، سخت است كه قضاوت كنيم كدام بهتر است؟ نبودن در هر شرايطي يا ماندن به هر قيمتي؟ ماندني كه حاصلش «سام و نرگس» و ــوده» و «چشمان سياه» «پنجه در خاك» و «نابخشو«محاكمه» باشد، ماندن در وضعيت آخر است. چيزي ــاني است كه دوست كه انگار حكم محتوم همه كســند»، در سرزميني كه گويا هيچ وقت قرار دارند «باش

نيست كسي به اين راحتي ها بماند و ماندگار شود.

مي خواهم زنده بمانمكارنامه سينمايي يک حرفه ای کهنه کار

ايرج قادری ايرج قادری ۲۲

Page 62: Shahrvand Emrouz 12

موسيقیموسيقیشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶با كامكارهابا كامكارها ۱۱

∫ fJŽÊU¹dDF U{—

v uz— bO− ? ÈdOB ‘—¬

برادري هست، همدلي خوشتر است

وقتي وارد شديم، خانه ارسالن در شلوغي بعد از تمرين بود. شوخي ها و خنده ها و بعد خداحافظي هاي بعد از يك تمرين سخت. همهمه بود. همه بودند. آنهايي كه كامكار هستند و كامكارها هستند و بخشي از آنها كه كامكار هستند و بعدا مي شوند كامكارها. اين سلسله ادامه دارد. خانم ها هم بودند كه فاميل دوم شان كامكار است و از گروه كامكارها. پشنگ و ارژنگ را دم در ساختمان پالك يازده به عالوه يك ديديم. گفتند كار دارند كه بايد بروند اما جاي بسي خوشوقتي است كه به هر حال آنها كه ماندند آنقدر بودند كه مي شد يك گفت وگوي جمعي خوب را به سرانجام رساند. ضمن آنكه به هر حال هشت برادر و يك خواهر و فرزندان و عروسـان و ميهمانان اگر قرار بود همگي در مصاحبه مان حضور داشته باشند جمع كردن ابعاد گفت وگو حتما غيرممكن بود. هرچند كه آنها همدل باشند و همزبان. به هر حال آنها موزيسين هستند. فقط وقتي با هم مي خوانند و مي نوازند مي شوند صداي خوش يك اركستر هماهنگ. نمي شود گفت فقط. آنها كه ماندند نشان دادند كه هماهنگ اند: هوشنگ، اردشير، ارسالن، اردوان. به ترتيب سن؛ اگر در تقدم اردشير و ارسالن

اشتباه نكرده باشم. ما البته سن را رعايت نكرديم. با اردوان شروع و با خودش تمام كرديم.

با چهار نفر از برادران كامكار نشسته ايم. با اجازه بزرگترها، برخالف معمول از كوچك تر شروع مي كنيم، از اردوان. آقا اردوان شـما وقتي وارد مجموعه كامكارها شديد كه به هر حال كارگروه شـروع شده بود. براي شما وارد شدن به اين عرصـه با چه حس هايي توام بود، وارد شـدن به يك جمع

خانوادگي يا ورود به يك گروه موسيقي؟ــوري بود ــه آن موقع اينج ــم ك ــر مي كن ــن فك اردوان: مــم كه بخش ــود. اوايل ه ــروه كامل تر ش ــتيم گ كه مي خواسموسيقي اش، موسيقي سنتي صرف بود، من ساز نمي زدم چون آنجا يك سنتور كافي بود. در بخش كردي چون هيجان كارها يك مقدار بيشتر بود و الزم بود چند ساز باشد من وارد مي شدم و ساز مي زدم. فكر مي كنم ورود من بيشتر به خاطر كامل شدن

گروه بود.

وارد شدن يك نوازنده خيلي جوان به گروهي كه شناخته شـده اسـت و در آن نوازندگان مطرحي چون اردشـير و ارسالن و بيژن و ديگران ساز مي زدند قاعدتا بايد با ترس و نگراني توام باشد، حتي اگر آن قديمي ها برادران آدم باشند.

درست است؟ــاس ــوري بود. آن احس ــد همين ط ــه. صددرص اردوان: بلمسووليت و نگراني كه مي گوييد هنوز هم هست ولي آن موقع خيلي بيشتر بود؛ ترس از اينكه حاال كه من اضافه شدم مشكلي

از بابت من پيش نيايد روي صحنه.اردشير: اردوان هم قبل از آنكه ما با گروه كامكارها معرفي اش ــنتور مي زدند و تجربه ــنندج و در گروه پدرم س ــم در س بكني

گروه نوازي را داشتند و اين اولين تجربه گروه نوازي شان نبود.اردوان: ولي اين فرق مي كرد.

هميشه همينطوري است. ورود به جمع بزرگ ترها مخصوصا ورود به جمع بـرادران بزرگ تر، بـراي بچه هاي كوچك تر

هميشه توام با ترس و حس احترام است ...ــود كه چون ــام مي داديم. اينطور نب ــد كار انج اردوان: باي

برادرشان هستم بيايم در گروه. بايد يك كاري انجام مي دادم.ــتر اين بود كه ما هوشـنگ: علت آوردن اردوان به گروه، بيشــنتورنوازي، خيلي پيشرفت مي كند. تكنيك هاي ديديم در سجديدي را در سنتورنوازي اجرا مي كرد كه تا به حال كسي انجام نداده بود و من نشنيده بودم از هيچ كدام از سنتورنوازان گذشته. اردوان يك سبك جديد داشت و ما فكر كرديم كه بهترين حالت ــت كه اوال به گروه ما بپيوندد، چون جوان است و نيرو اين اسدارد و برايش تكنوازي هايي هم گذاشتيم بين كارهايمان تا شيوه سنتورنوازي را بتواند معرفي كند. بعد از اين اتفاق نوعي سبك سنتورنوازي جديد به وجود آمد و تا به حال هم ادامه دارد و در ــرت آينده مان هم يك قسمت است كه اردوان اين كار را كنس

انجام مي دهد.آقا اردوان كه حاال خودش را تثبيت كرده اسـت به عنوان يك سنتورنواز صاحب سبك، اما اين بيان شما و ديدگاه آن موقع شما، آيا از ديد يك موزيسين بود يا برادر بزرگ تر؟

هوشنگ: به عنوان يك موزيسين. خيلي تكنيك اش خوب بود. ما ديديم خالقيت خيلي خوبي دارد و حيف است كه معرفي

نشود و به گروه نپيوندد.چه سالي بود؟

اردوان: سال ۶۷.تا آن موقع كامكارها كنسـرت هاي معـدودي برگزار كرده

بودند، درست است؟

Page 63: Shahrvand Emrouz 12

۶۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ موسيقىــاي ديگر همكاري ــالب بچه ها با گروه ه هوشـنگ: بعد از انقــابقه گروه كامكارها خيلي زياد است اما كار ــتند. البته س داشــروع شد؛ ــال بعد از انقالب ش جدي تر گروه كامكارها، چند س

سال هاي حدود ۶۴-۵.در واقع اين طوري شـد كه آقا بيژن و پشنگ و ديگران در گروه هاي ديگر از جمله عارف و شـيدا بودند و آنجا سـاز مي زدند تجربيات شـان از گروه هاي ديگر را در يكجا جمع

كردند و شد گروه كامكارها...هوشنگ: بچه ها تجربه گروه نوازي را

در سنندج هم داشتند.اردشير: خيلي كنسرت داديم ما. در گروه فرهنگ و هنر سنندج بوديم و سرپرست ــروه پدر من بود. در آن گروه آقاي آن گمحمدرضا لطفي هم ساز مي زدند. عكس

و فيلم آن موقع را داريم.هوشنگ: ايشان سپاهي دانش بودند ــنندج و پدرم كمك و آمده بودند در سكرده بود و آورده بودش شهر و آرام آرام با ما آشنا شد و به خانواده ما پيوست. تار، خوب مي زد و آمد در گروه ما و در خيلي كنسرت ها حضور داشت. بيشتر منظورم ــه گروه نوازي را اين بود كه بچه ها تجربداشتند و آمدند اينجا و در گروه شيدا و

عارف هم فعاليت شان را ادامه دادند.شما يك گروه منحصربه فرد هستيد كه تقريبا به جـز موارد خاص كه نفراتي به صورت معدود اضافه مي شـوند به شما، همگي اعضاي يك خانواده هسـتيد و بنابراين انسجام شـما عالوه بر مسايل ديگر، يك مسـاله مهم هـم دارد و آن برادر و خواهر بودن شماست. فكر مي كنيد در گروه شدن و گروه ماندن پيوند

دروني مهم تر است يا پيوند خانوادگي؟اردوان: ببخشيد اجازه بدهيد من اين را بگويم. جفت آن چيزهايي كه شما گفتيد خيلي مطرح است اما همدل بودن خيلي مهم است. در هر گروه اگر افراد آن همدل باشند، آن گروه پايدار مي ماند. وقتي كه من روي صحنه هستم نگران اين هستم كه اردشير چه مي زند. از خودش بيشتر نگران هستم. هي با خودم مي گويم كه خدا كند او در صحنه آن طوري بزند كه در تمرين فالن روز زد آنقدر خوب.ــالن در مورد من اينطوري است و همه در مورد هم اينطوري ارسفكر مي كنيم. حاال البته احتمال هم مي دهم كه برادر بودن ما موثر ــد. اين همدلي اگر بين نوازنده هاي يك گروه باشد كه دلشان باشبراي همديگر بسوزد و مشتاق باشند كه پيشرفت همديگر را ببينند

صددرصد پايدار مي مانند.ارسـالن: يكي از چيزهايي هم كه خيلي مهم است و خيلي ها به آن اشاره نمي كنند براي آنكه رويشان نمي شود اشاره كنند ــت. گروه هاي ديگر هم مي آيند مي گويند ما ــاله مالي اس مســايل مالي كشيده مي شود ــتيم ولي وقتي پاي مس همدل هس

وسط، اختالف پيدا مي كنند.اردشير: ما چون برادر هستيم از لحاظ حقوق و حقوقي با هم ــتيم و از لحاظ مادي مشكلي با كنار آمديم و همه راضي هسهمديگر نداريم. از لحاظ همدلي هم كه ما با هم برادر هستيم و حتي اگر اختالفي هم با هم داشته باشيم، چون ريشه خانوادگي

با هم داريم خيلي راحت از آن مي گذريم. گروه هاي ديگر شايد به خاطر اين مسايل اختالف پيدا كنند.

شـنيده شـد در يك گروه خيلـي مهم حتي سـر اينكه تصويربرداري از مراسـم طوري بود كه بيشـتر يك نفر را

نشان مي داد، اختالف به وجود آمد...اردوان: من كه خوشحال مي شوم وقتي پوستر گروه كامكارها چاپ مي شود، فقط عكس هوشنگ باشد. ناراحت كه نمي شوم

خوشحال هم مي شوم. ــت، ــاله اي كه وجود دارد و خيلي مهم اس هوشـنگ: مسگروه هايي كه شما مي شناسيدشان، بعضي هاشان در عرض سه هفته تشكيل شدند. بعد از كنسرت هم بالفاصله بهم مي خورند. اين گروه چطور مي تواند اوال كارش خوب باشد و دوم آنكه آن همدلي به وجود بيايد و اصال با هم هماهنگ بشوند. مثل يك تيم فوتبال كه بخواهي بفرستي جام جهاني و در عرض دو هفته همه را جمع كني و بگويي برويم آلمان. برويم كنسرت بدهيم. ــت. امكان پذير هست ولي كارش در سطح اين امكان پذير نيسخيلي معمولي است. گروه به معناي واقعي بايد سال هاي سال در كنار هم باشند، با هم اخت شده باشند و همديگر را بفهمند.آيـا چيزي غير از نوازنده قابل بودن در شـكل گيري گروه موثر اسـت؟ يعني بهترين بازيكنان هر پسـت جمع شده

باشند اما...اردشير: ببخشيد چيزي هست كه بگذاريد من عنوان كنم. االن هيچ كس نمي داند درجه هنري اش چيست. مثال يك نفر كه مي رود با فالن گروه معروف ساز مي زند خودش يا مردم شايد ــد كه سال هاي فكر كنند كه درجه اش به اندازه يك نفري باشــد. بنابراين فكر مي كنم يكي از جاهاي ــال زحمت مي كش ساختالف همين باشد. اگر گروه ها مثال در راديو و تلويزيون بودند و آنجا سر و شكل مي گرفتند، آنجا درجه بندي مي شدند، چه از ــاظ حقوقي و چه از لحاظ جايگاهي، بهتر بود. در گروه هاي لح

خصوصي اين درجه بندي نيست و ادعاها زيادتر مي شود. ارسـالن: به نظر من فقط تكنيك نيست. همدلي مهم تر است چون باالخره نوازنده پرتكنيك در هر ساز زياد داريم. من خيلي ها را مي شناسم از هنرستاني وغيره اما گروهي كه حداقل ــال باقي بماند و بگوييم اين گروه وجود دارد، ــال، ۴ س ۶-۵ سنيست. اميدوارم باشد ولي من تا به حال نديدم. علتش نوازنده

خوب بودن و تكنيك نيست. علت همان همدلي است.هوشنگ: نكته اصلي همان است كه خودتان هم گفتيد. در يك تيم فوتبال ممكن است همه چهره باشند ولي نمي توانند ــت. فالني مثال تار مي زند و بازي كنند. در گروه هم همين اســر مي كند فرق مي كند با ديگران. در گروه آدم هاي مختلف فكــان را نشان بدهند. اردوان به يك مي خواهند يك به يك خودشنكته اشاره كرد. خدا كند البته اينطوري نباشد اما حتي ممكن است كساني باشند كه بگويند خدا كند فالني خوب نزند امشب، ــته باشم ولي در گروه هايي كه منظور نظر ماست تا من برجساينجوري نيست. ما جمعي فكر مي كنيم كه جمع صداي اركستر ــد نه اينكه فقط صداي ساز يك نفر بيايد. به عنوان خوب باشــم كه يك راديوهايي بود ــك مزاحـ به قول ما كردهاـ بگوي يــاز مي زدند و طرف خودش را مي آورد و مي كشاند كه در آن ســاز مي زد كه فقط صداي ساز او بيايد و نزديك ميكروفون و سمردم بگويند چقدر خوب مي زند. فكر نمي كرد كه اين صوت در جمع بايد زيبا باشد. يا يك نوازنده كالرينت كه من اسمش را

نمي گويم، دهنه كالرينت اش را مي چسباند به ميكروفون.

وفتی تعداد نوازنده ها زيادتر مي شود و اركستراسيون هم امروزي تر مي شود، قضيه مشكل مي شود. درست است؟

هوشنگ: بله. دقيقا. تمرين زياد مي خواهد. همه خيلي بايد همفكر باشند. همديگر را تحمل كنند. اگر يك جايي يك سلو به يك نفر دادند، بقيه ناراحت نشوند. اكثر گروه هايي كه تشكيل ــختي ندارند. ــوند و بعد از چندي به هم مي خورد كار س مي شــود ولي كاري كه تمرين خاصي ندارند و به هر حال اجرا مي شزحمت دارد و فكر و انديشه و از لحاظ علمي هم داراي محتوايي هست و تعداد اعضا و سازهاي زيادي دارد اجرايش بسيار مشكل است. اينكه با اين گروه هر سال كنسرت بدهي بسيار كار مشكل

و سنگيني است.اينكه نوازنده اي در اركسـتر به هر صورت بداهه نوازي هم داشته باشد، ممكن است در يك اركستر كوچك امكانپذير

باشد ولي در كنسرت هاي شما كه اين حالت نيست؟هوشـنگ: يكسري كارها هست كه ساخته شده است. نت دارد. تنظيم شده است. هر سازي يك نقشي دارد. آنها بايد عينا ــود. بداهه نوازي در تك نوازي ها نمود پيدا مي كنند. آنها اجرا شكه تك نوازي مي كنند، چارچوب رديف را حفظ هستند. يعني رديف را به عنوان يك چارچوب ياد مي گيرند و حفظ مي كنند ــاس آن چارچوب تزئيناتي را به آن چارچوب اضافه و بعد براسمي كنند نه اينكه يك چيز كامال جديد را به وجود بياورند. من گاهي وقت ها اين قضيه را اينجوري توصيف مي كنم. شما وقتي وارد يك ساختمان مي شويد، پله هايي دارد و اتاق هايي. يك نفر وقتي كه وارد مي شود مي تواند خشك، دست هايش را بچسباند ــرود بيرون. يكي مي تواند به پله. ــا و اتاق ها بگذرد و ب و از پله هاول كه رسيد يك لبخند بزند، به اطراف نگاه كند، دستي تكان ــه دوم. پله هاي بعدي هم همينطور. اينها ــد و بعد برود پل بدهــيون يا بداهه نوازي. بداهه نوازي روي آن را مي گويند اپروديزاسچارچوب است. اين البته فقط مخصوص ايران نيست. در هند هست، عرب ها و تمام ممالك مشرق زمين اين را دارند. اما اينكه يك نفر بيايد تصنيفي را بداهه بسازد روي شعري كه تازه دارد مي خواند اين به نظر من مطلقا چيز خوبي درنمي آيد. چون اوال وقتي آهنگ مي سازي معني شعر بايد كامال در مغزت حالجي

شده باشد و ثانيا...ارسـالن: بستگي به حالت آدم هم دارد. ممكن است حال

خوشي نداشته باشي.هوشنگ: وقتي يك شعر را كه نديدي و نمي داني چيست نمي تواني همانجا تلفيقي درست شعر و موسيقي را انجام بدهي. تكنوازي مي شود كرد براساس رديف اما تلفيق شعر و موسيقي چيز ديگري است. شايد هم همه كارها را از قبل انجام داده باشم و تمرين كرده باشم و حاال بگويم كه دارم بداهه مي زنم. شما از

كجا مي دانيد كه بداهه نيست.ارسالن: اوال كه به هرحال هر كسي در خانه مشخص مي كند كه چه چيزي را مي خواهد بزند. ثانيا كه اصال اگر هم بتواند بزند ــت. شايد تو اصال حالت خوب نبود. پس اين كار، كار غلطي استكليف اين ملتي كه آمدند چه مي شود. به هر حال همانطوري ــير هم گفت نگوييم كدام كار مشكل تر است. آن هم كه اردش

مشكل است اگر كسي بخواهد هم پرتكنيك و هم زيبا بزند.ــن مي خواهم بگويم اينكه براي نوازندگي از قبل اردوان: مــت. من هر شب ــي مگر ننگ و عار اس تمرين و فكر كرده باشمي خواهم سلو بزنم، شما بيا ببين دقيقه هشتم آن را هر شب يك چيز مي زنم. االن هم مي دانم بايد چه چيزي بزنم. حاال اگر

ÊöÝ—«

Ê«Ëœ—«

Page 64: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ موسيقى۶۹ــد خيلي قشنگ تر مي زنم. يك شب هم حالم حالم خوب باشخوب نيست شايد خوب نزنم اما همه جمالتش االن در مغز من است. عار نيست كه. من ارزش بدهم براي شما كه مي شنوي، ــجم باشد را در نظر مي گيرم و يك چيزي كه چارچوبش منس

طبق آن روال مي روم.هوشـنگ: به هر حال وقتي يك نوازنده جلو مي رود حتي تصنيف هايي را كه به صورت ساخته شده از قبل بوده، مي زند باز يك نوع از بداهه نوازي در آن هست كه به قول فرنگي ها به آن مي گويند هد تروفونيك. آن لحظه كمانچه ممكن است تحريري بدهد كه قبال نمي داد. اين هم يك بداهه نوازي است. به هر حال

زيبا نواختن و با تكنيك نواختن اصل قضيه است.شـما از خواننده هم فقط به عنوان وسـيله بيان استفاده

مي كنيد؟ داريم موضوع بحث مان را عوض مي كنيم.هوشنگ: بله. صورت است ديگر. وسيله بيان شعر است.

ــد. در همه ــان كن ــد كتم ــي را آدم نباي ارسـالن: واقعيتــده مي خواند همه ــا وقتي خوانن ــيقي هاي دنيا، همه ج موسيك جور ديگر نگاه مي كنند. البته وقتي در جايي كه انتظارش را داري بخواند. مثال ممكن است ما كنسرتي بگذاريم و از قبل ــرت بي كالم داريم. آن وقت هيچ كس منتظر اعالم كنيم كنسكالم نيست. يا اينكه شما وقتي مي رويد اركستر سمفونيك ديگر كسي منتظر كالم نيست. ولي وقتي شما آهنگي مي سازي روي ــتر شروع مي شود ــتثنا همه از همان اول كه اركس كالم، بالاس

منتظرند تا خواننده بخواند.خواننده مهم است ما نمي گوييم نيست ولي...

ــيوه ــت اش در حد نوازنده ها و ش ــي اهمي هوشـنگ: ... ولــتگي دارد به نوع كاري كه اجرا ــت. بس و چيدن آن عوامل اســود. مثال كنسرت بزرگي كه اخيرا برگزار شد يعني فقط مي شخواننده. فقط خواننده بود. معلوم بود كه همه مي آيند مي گويند خواننده ولي وقتي كاري تنظيم شده و هر كدام از سازها نقش ــي هم كه مي خواند يك نقش دارد خواننده ويژه اي دارد و كســما يك كاري بنويسي كه ديگر آن اهميت را ندارد. بله، اگر شــا آخر نوازنده ها به قول كردي دارولگ و به قولي آكورد از اول تبگيرند، معلوم است كه مي گويند خواننده. ولي وقتي شما نقش اساسي اي داشته باشيد در ساخت آن قطعه خواننده هم مي شود

مثل سايرين.ارسالن: اما در كار ما حتي، وقتي خواننده اشتباه كند همه را تحت الشعاع كار خودش قرار مي دهد. يعني بايد همديگر را

كامل كنند.شايد در سرزمين شعر، كالم و اداكننده آن اهميت ويژه اي

داشته باشند...ــما زديد وجهه شعر اردشـير: به نظر من اين حرف كه شــعر را حتما بايد ــك مقدار مي آورد پايين. كه ش ــات را ي و ادبيــما صداي آقاي خواننده اي بخواند. لزومي ندارد. مگر وقتي شاحمد شاملو را مي شنويد كه خيام را خوانده يا موالنا را، نيازي

به خواننده است؟ولي وقتي موسيقي مي آيد وسط به هر حال...

اردشير: آن وقت جايگاه اش فرق مي كند.اين به خاطر اخالق برخي خوانندگان ايراني است كه شما نمي خواهيد بـا خواننده كار كنيد يا اينكـه دليل ديگري

دارد؟هوشنگ: ما هم اگر بخواهيم كنسرت موسيقي سنتي برگزار كنيم نمي توانيم بگذاريم پشنگ بخواند يا ارسالن بخواند. حتما

بايد برويم سراغ يك خواننده خوب كه داراي صداي بسيار بسيار خوش باشد. خواننده خوب نوازنده را به وجد مي آورد و نوازنده ــوب هم همينطور. ولي وقتي مثال آقاي احمد پژمان مي آيد خــت كه ببيند ــيقي ما را گوش مي كند او دنبال اين نيس موسصداي خواننده چقدر خوب است. او دارد به فرم كار و اجرا توجه مي كند. چه بهتر كه خواننده هم خوب اجرا كند، خارج نخواند، صدايش فالش نباشد و تحريرهايش را هم خوب اجرا كند. ولي او ديگر نمي آيد ببيند فالن گوشه را درست مثل خودش خوانده يا نه يا اينكه فرودش درست فالن شد يا نه. او دنبال فرم و تكنيك

كار و علمي است كه تو در آن كار به كار بردي.ــه معمولي يا ــتند ك ــي ملودي ها هس ــه بعض اردوان: البتــتاد شجريان ــتند اما مثال خواننده اي مثل اس زيرمعمولي هســت خوب و زيبا ــدر توانايي اجرا دارد كه آن ملودي به گوش آنقمي رسد در حالي كه اگر خواننده معمولي بخواهد آن را بخواند شايد آدم نتواند ۳۰ ثانيه اش را تحمل كند. خواننده در موسيقي

سنتي خيلي نقش دارد.آقا اردوان صحبت كرد يادم آمد كه در گروه تقريبا همه در خواندن مشـاركت دارند اما فقط آقا اردوان است كه اصال

نمي خواند. چرا نمي خوانيد؟ــت. از ديگران پنهان ــن صدايم خيلي خوب اس اردوان: م

مي كنم.(خنده)به خاطر سـاز سنتور اسـت كه خواندن و نواختن مشكل

است؟اردوان: نه نه. چون همه با هم مي خوانند من سعي مي كنم

يك چيزهايي را نگه دارم كه پايه ها را نگه داشته باشم.در جمع شـما فقـط آقا بيژن بود كه خواننده رسـمي بود.

ايشان هم نقش شان كمتر مي شود؟ ارسالن: ما تقسيم كرديم. بيژن خيلي فشار بهش مي آمد. اكثر كنسرت هايي كه ما در اروپا و جاهاي ديگر مي داديم و پشت ــر هم بود، بيشترين شكايت هايي كه بود از طرف بيژن بود. سواقعا خسته مي شد. راست هم مي گفت. براي اينكه فشار زياد

روي او نباشد ما جديدا تقسيم مي كنيم.بعد از آقا بيژن شما بيشتر از همه مي خوانيد؟

ــتند. خانم ها هستند كه ــتم. بقيه هس ارسـالن: من هسمي خوانند. همه به هم كمك مي كنيم.

آوردن صداي خانم ها براسـاس نوع شعر است يا اينكه به نوبت مي خوانند براي تنوع؟

هوشنگ: تنظيم شده است. شما بياييد در كنسرت هاي ما مي بينيد كه اكثرا هر كدام خط جداگانه و نقش ويژه اي دارند. يك نكته اي در مورد گروه بگويم كه گروه هايي هستند كه مثال ــش تا ــد اما فقط حجم صدا را زياد مي كنند. مثال ش ۳۰ نفرنكمانچه دارد، چهار تا سنتورباس و آلتو ولي همه يك ملودي را مي زنند. صدا را زياد كردن كه هنر نيست. شما آمپلي فاير داري و مي تواني ولوم را آنقدر باال بياوري كه مردم كر بشوند. وقتي از چهار تا كمانچه استفاده مي كني هر كدام از سازها نقش ويژه اي

دارند. آوردن صداي خانم ها هم همين حالت است.همه گروه نت خواني را بلدند.

هوشنگ: بله. همه بلدند.براي كنسرت آينده تان نوازنده ميهمان هم داريد. درست

است؟هوشنگ: بله. نوازنده هاي خوبي آورديم كه حتما تك نوازي ــم مي كنند. يكي از كارهاي خوبي كه كرديم و فكري كه به ه

ــيد كه موقعيتي براي معرفي شدن اين جوان ها به نظرمان رســاز مي زنند و نوازند گان خوبي هم وجود آوريم. خيلي عالي سهستند. شما بياييد ببينيد كه آنها دست كمي از اساتيد ديگر ــتند و كار مي كنند. آقاي ارژنگ ندارند. به هر حال جوان هسسيفي زاده تار مي زند كه خيلي نوازنده خوبي هم هست. تكنوازي هم مي كند. شروين مهاجر هم كمانچه مي زند. آقاي حقيري هم

هست كه نوازنده دف هست، به هر حال.پس حساسيتي وجود ندارد كه از خانواده كامكارها باشند

يا نباشند...ــيقي اي كه مردم مي شنوند توجه هوشنگ: نه. ما به موسمي كنيم و احترام خاص و احساس مسووليت زياد مي كنيم در قبال مردمي كه با اين شور و شوق به كنسرت ما مي آيند. باور ــروز من بغض كرده بودم از ــد، خدا را گواه مي گيرم كه دي كنياين همه لطف مردم كه آمده بودند آموزشگاه براي تهيه بليت. بايد تو مسوول باشي در مقابل اين آدم ها. بايد يك كار با ارزش

برايشان اجرا كني.ارسـالن: باور كنيد االن يكي، دو ماه است كه ما هي فكر مي كنيم كه نكند مردم خسته شوند. نكند... همش داريم فكر

مي كنيم كه همه چيز سر جاي خودش باشد.در آخر خواهش می کنيم خيلی صريح بگوييد چرا کامکارها

موفق شد ؟ارسالن: اول من مي گويم و بعد هوشنگ جواب بدهد. من ــي از ابزارها در كنار هم ــر مي كنم كنار هم قرار گرفتن خيل فك

خيلي مهم است. بايد همه چيز در كنار هم درست و حساب شده باشد. ما تيمي ــز دارد. از ــتيم كه اين تيم همه چي هسموسيقي علمي گرفته تا موسيقي سنتي

تا تكنيك هاي نوازندگي.ــا ــاي م ــه بچه ه هوشـنگ: همنوازنده هاي تراز اول ساز خودشان هستند. خيلي از كتاب هايي كه در دانشگاه درس ــاز و آهنگسازي از مي دهند در زمينه ســر جايي كه بخواهي ــت. ه اين گروه اسدست بگذاري اين اسم هست. علت اصلي قضيه اين است كه همه در زمينه كاري خودشان كار مي كنند. مطلب بعدي اين ــاس مسووليت در دل نگراني و اين احسقبال كنسرت هايمان است تا به بهترين شكل باشد. كارهايي كه انتخاب مي شود براي اجرا از فيلتر همه مي گذرد. ما يك ــتيم كه يك نفر بگويد اين را نفره نيسبزنيم برويم. همه بايد قبول كنند و راضي

باشند.يعني يك شـوراي عالي كاركشته

داريد...ــت. همه نظر مي دهند و در هوشـنگ: دقيقا همينطور اسشكل گيري كار شركت مي كنند. همه نگرانند. دقيقا همينطور

است.اردشير: ما نه تنها آب نمي رويم بلكه بيشتر هم مي شويم.

آقـا اردوان هـم بايد براي اين بيشـتر كردن اقـدام كند. (خنده)

هوشنگ: اقدام كرده... (خنده)

@M u¼

dO œ—«

Page 65: Shahrvand Emrouz 12

۷۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ موسيقى

با كامكارهابا كامكارها ۲۲

œUÐU² s × «uЫbOÝ

كامكارها موفقو ماندگارند. چرا ؟

كامكارها آدمي را به ياد قصه معروف پدري مي اندازد كه ــش را فراخواند و به هركدام از آنها تكه هنگام مرگ فرزندانچوبي داد و از آنها خواست كه تكه چوب را بشكنند. فرزندان تكه چوب را شكستند. پدر چوبي بر چوب قبلي اضافه كرد ــكنند. فرزندان ــت هر دو چوب را با هم بش و از آنها خواسنيز چنين كردند. پدر چوب ها را اضافه مي كرد و از فرزندان مي خواست كه آن را بشكنند و آنها نيز چنين مي كردند. اين كار ادامه داشت تا زماني كه پدر طنابي به دست گرفت و ۷ ــت پسران داد كه تا ۸ تكه چوب را در آن جاي داد و به دسبشكنندش. فرزندان اين بار با دسته اي از چوب ها طرف بودند. ــي، از بزرگ و كوچك و از زورمند و ضعيف آمدند تا يكي يكاين دسته چوب را بشكنند، اما كمتر توفيقي يافتند و عقب ــتند. پدر در حالي كه به چهره هاي عرق كرده فرزندان نشســيد كسي نمي تواند نگاه مي كرد، گفت: اگر با هم متحد باش

شما را بشكند و همه گاه اعتبار و منزلت خودتان را داريد. ــن كامكار داشت زندگي ــتاد حس به گمانم روزي كه اســوالن مي كرد و ــدرود مي گفت اين قصه در ذهنش ج را بــت كه پراكندگي و تفرقه چه مصيبت بزرگي است مي دانســش و چكار با آدمي مي كند. پس وي هم فرزندانش را پيشنشاند و توصيه هايي كرد كه تا به امروز كه بيش از ربع قرني ــان آويزه گوش ــكل گيري اين گروه مي گذرد، همچن از ش

كامكارهاست.

ــتي راز ماندگاري و وحدتي كه كامكارها با آن اما به راســخ به اين سوال از اين ــاز و همدمند در چيست؟ پاس همسجهت مهم است كه شاخص ترين گروه هاي موسيقي ايراني درنهايت ۵ تا ۱۰ سال دوام آوردند و اگر هم نامي از يك گروه همچنان باقي مانده است، اما حتم بدانيد كه افراد آن همانند ــروه كردند و به گروه ــهرها ترك اين گ مهاجران به ديگر شديگر پيوستند و از گروه ديگر هم به گروه هاي ديگر كوچيدند و الخ. نمونه شاخص اين هم پاشيدگي گروه را بايد در گروه عارف جست وجو كرد كه به سرپرستي آقاي مشكاتيان دوباره شكل گرفت و تنها يك اجرا در تاالر كشور به صحنه بردند. ــر مسايلي بود كه در نهايت به احساس اختالفات البته بر ستبعيض ميان افراد انجاميد. يعني بعضي از اعضاي گروه حس ــايل با آنها به صورت شفاف برخورد كردند در برخي از مســت و حقي كه آنها انتظارش را داشتند، به دست ــده اس نشنيامده است. اين بار البته يك اتفاق ديگر هم رخ داد كه شايد در تاريخ موسيقي ايران كمتر نمونه اش را سراغ داشتيم و آن اينكه كار به رسانه ها كشيده شد و جمشيد عندليبي و نيز ــكار كه در اين گروه فعال بودند نكاتي را گفتند و بيژن كامسپس آقاي مشكاتيان هم به آنها پاسخ داد. شايد اگر آقاي ــت گروه لوازم و داليل اصلي ــكاتيان به عنوان سرپرس مش

ــا رايزني با خود اعضاي ــالف را در گروه خود مطرح و ب اختگروه و مشاركت دادنشان در تصميم گيري حل مي كرد، كار به جايي نمي كشيد كه اين گونه مسايل به عرصه هاي عمومي كشانيده شود، ا ما نفس كشانيده شدن اين مسايل به عرصه و حوزه اي عمومي نشان داد كه گروه هاي موسيقي در ايران تا چه اندازه با مشكالت و مسايل اوليه دست به گريبانند. حتي گروه شجريان با عليزاده و كلهر كه بسياري گمان مي كردند تا سال ها ادامه مي يابند نيز پس از پنج سال به داليلي كه عموم ــر باز زدند. ــردم از آن اطالعي ندارند، از ادامه همكاري س مشجريان با دو سه تن ديگر از اهالي موسيقي گروهي تازه را شكل داد، كلهر به دنبال برنامه هاي مشتركش به نوازندگان ــت و عليزاده هم به ساختن موسيقي ــورها پيوس ديگر كشفيلم براي سريال هاي تلويزيوني و شكل دهي گروهي با نام هم آوايان پرداخت. كامكارها اما، ماندند و هر روز قوي تر از ــدند و اكنون به شاخص ترين و حرفه اي ترين گروه پيش شموسيقي ايراني بدل شده اند. اگر بخشي از رمز ماندگاري گروه كامكارها را در برادر بودن آنها بدانيم، بخش ديگر آن را بايد ــول نگاه پايه اي آنها به مقوله اي به نام عدالت و انصاف محصبدانيم كه سبب مي شود در اين گروه كسي احساس حقارت نكند و همزمان خود را در تمام تصميم گيري هاي گروه دخيل بداند. سال گذشته نگارنده گفت وگويي با هوشنگ كامكار انجام داد و از وي پرسيد: «در گروه كامكارها چقدر نظر افراد گروه در تصميمات و تغييرات اهميت دارد؟» و آقاي كامكار

كه سرپرستي اين گروه را برعهده دارند پاسخ داد: ــركت مي كنند. بعد از نوشتن، كار «همه در تغييرات شمدت ها از فيلتر ارسالن، اردوان و اردشير مي گذرد و همه نظر مي دهند؛ حتي در روز كنسرت هم ممكن است كسي مساله اي به ذهنش برسد. بررسي مي كنيم؛ اگر همه موافق بودند، اجرا مي كنيم. از نظر تكنيك هاي پلي فونيك و اركستراسيون، نظر من و ارسالن اول است اما در مرحله اجرا، نظر تمام گروه مهم ــت.» سپس با او اين سوال را مطرح كردم كه «چرا گروه اسكامكارها پايدار است و به مرور زمان از هم نپاشيد؟» كه پاسخ دادند: «دليل اين مساله واضح است؛ ما برادرهايي هستيم كه ــت داريم و حتي خانم هاي ما هم فوق العاده يكديگر را دوساسباب اختالف نشدند. همه خوب هستند. هيچ موقع نگراني ــايل مختلفي ــتيم. در گروه هاي ديگر، مس از اين بابت نداشــد. به طور مثال در ــت كه اختالفات را دامن مي زن حاكم اســت، سنتور ناراحت مي شود يا گروهي نقش كمانچه زياد اســكالت مالي از هم گسسته مي شود.» هنگامي به لحاظ مشكه آقاي كامكار بحث مالي و چگونگي تقسيم سود حاصل از اجراي كنسرت را مطرح كردند، پرسيدم: «در گروه كامكارها نحوه توزيع درآمد هاي كنسرت چگونه است؟» و آقاي كامكار ــاوي تقسيم گفتند: «در گروه ما تمام درآمدها به طور مس

ــود. اگر اعضاي ديگري هم به ضرورت به ما بپيوندند، مي شــد با آنها كار با كمال ميل كار كرده اند. تا زماني كه نياز باشمي كنيم ولي گروه هميشگي ما همان كامكارهاست. به نظر من اگر گروه عارف و شيدا يا حتي برخي گروه هاي معروف ــي هم اين رويه را در پيش مي گرفتند، هيچ گاه از بين كنوننمي رفتند. شنيدم كه گروه عارف و شيدا و چاووش را دوباره احيا كرده اند، اما فقط يك يا دو نفر از اعضاي قديمي در آن گروه ها وجود دارد و بقيه، همه جديد هستند. اسم كه مهم نيست؛ مهم، بودن اعضاي يك گروه در كنار هم است. خانواده بودن كامكارها هم دليل موفقيت ما نيست زيرا خانواده هايي وجود دارند كه به دليل اختالف، از هم پاشيده مي شوند؛ ما با

هم اختالفي نداريم.»۱

رابرت. بي تليس در كتابي كه درباره فلسفه سياسي جان راولز نوشته است، هنگامي كه مي خواهد ساختار پايه اي را ــوف عدالت وانصاف گفته اند از ديدگاه راولز كه به وي فيلســد: «افراد به قصد كسب منافعي كه توضيح دهد، مي نويســبش نيستند، به ترتيباتي اجتماعي به تنهايي قادر به كســترك در آن معناي ــون افراد خير مش ــوند.... چ وارد مي شارسطويي اش ندارند، پس منافعي را دنبال مي كنند كه بعضي ــات در تضاد قرار مي گيرند، لذا نظامي (و نظمي) را الزم اوقدارند كه حقوق و تكاليف را معين و مزايا و مرارت هاي زندگي ــيم و توزيع كند. اين نظام قواعد و نهادها، اجتماعي را تقســت كه راولز از آن به نام ساختار پايه اي ياد همان چيزي اسمي كند كه هر جامعه (و جمعي كه به دنبال كاري مشترك هستند و انتقاعي خاص را از آن كار مي طلبند) بر آنها استوار

است وتصور آن جامعه از عدالت را شكل مي دهد.»۲ــخنان را براي جوامع بزرگ و در رابطه راولز البته اين سميان دولت و ملت برزبان آورده و از منظري كالن به ماجرا نگريسته است ، اما اگر همين سخنان را بخواهيم به جمعي كوچك تسري دهيم در نهايت بايد براي آن جمع كوچك هم قواعد و التزاماتي تعريف كنيم. خوبي گروه كامكارها در اين ــت كه مرامنامه اي نانوشته دارند كه همه بر سر آن توافق اسدارند، اما گروه هاي ديگر به اين دليل از هم مي پاشند كه نه ــته دارند و نه مرامنامه اي نانوشته. البته اگر مرامنامه اي نوشهم مرامنامه نانوشته اي وجود داشته باشد، به دليل اختالفاتي ــبت به نوع اجراي مرامنامه وجود دارد، در كه در ذهن ها نسنهايت به اختالفات عملي كشيده و از هم پاشيدگي گروه را

سبب مي شود. پی نوشت ها:

۱ـ روزنامه همشهري ، ۱۰ اسفند ۱۳۸۵.ــته رابرت بي تليس، ترجمه خشايار ــفه راولز، نوش ۲ـ فلس

ديهيمي، انتشارات طرح نو، صفحه ۶۶ .

Page 66: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۱۴ مرداد ۱۳۸۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايرانادب جهان۷۵ ادب ادب ۷۵

يك قصه از هزاران

۷۵ خالق جيمز باند در آستانه ۱۰۰ سالگی ۷۶ جايگاه جيمز باند در ژانر جاسوسی

ــكده ادبيات را سه نفر روشن كرده اند؛ چراغ دانشــرف را «محمدابراهيم ــن ح ــرك و دو لر. اي ــك ت يباستاني پاريزي» زده بود. حرف برمي گردد به سال ها ــان و ايران به عصا تكيه ــتاد پير تاريخ كرم پيش. اســت. منظورش از ــود و كاله را گرفته بود به دس داده بــك ترك «عباس زرياب خويي» بود و از دو لر يكي ي«عبدالحسين زرين كوب» بود و يكي هم «سيدجعفر شهيدي». زرياب سال ٧٣ چراغش را خاموش كرد و

زرين كوب هم سال ٧٨. ــده. هرچند ــا فقط يك لر مان ــاال از آن چراغ ه حــاب آورده اند اما ــكده ادبيات به حس او را چراغ دانشــته. سال هاست كه هر روز كمتر گذري به آنجا داشــه لغت نامه دهخدا رفت وآمد داشته. قريب به موسســه لغت نامه ــه در همان موسس ــت ك چهار دهه اسدهخدا كالس هاي خود را تشكيل داده. شاگردان هم مسيري را كه آن روزها خلوت تر به چشم مي آمده از ــكده تا لغت نامه مي رفته اند و حاال هم مي روند. دانشغير از مشغله كاري، ظاهرا تربيت حوزوي شهيدي در تشكيل كالس هايي به اين شكل بي تاثير نبوده. شايد اگر آن سفر معالجه به ايران پيش نمي آمد «شهيدي» ــه در جواني بوده. آن ــون معمم مي بود. كما اينك اكنــكي برسر ــكي پوش، عمامه اي مش روزها، جوان مش

ــت، محاسني مي گذاشت و عبايي بر دوش مي گذاشمي انداخت. حتي وقتي به تهران آمده بود در مدرسه سپهساالر حجره گرفته بود. دوستانش اصرار مي كردند ــكده معقول و منقول آن زمان برود ولي كه به دانشــت به نجف را در سر داشت. ظاهرا او سوداي بازگشــال ٢٧ با اجازه مرحوم بروجردي براي معالجه به سايران مي آيد. اما آمدن به تهران همان و ماندن در آن همان. خيلي ها مي گويند خاك تهران دامنگير است. خود «شهيدي» كه مي گويد: «همان چند روز موجب ــدم... ــد كه تا به حال در تهران ماندم و گرفتار ش شــت خودش نيست. بنده روزي كه زندگاني آدمي دســت اهللا بروجردي رضوان اهللا رفتم بيروني مرحوم آيعليه و از ايشان خداحافظي كردم و ايشان دعاي سفر ــي روم و در نجف ــه گوش من خواندند، گفتم كه م بمي مانم و استخوان هاي من هم در وادي السالم دفن خواهد شد. ولي نشد و برگشتم. نمي دانم و شايد هم لياقت نداشتم. به هر حال اين دست من نيست. آمديم ــكده ادبيات ــا و ضرورت زندگي مرا به دانش به اينج

كشاند.»(نامه شهيدي؛ ص۲۴)

ــي آنقدر با زندگي و كار لغت نامه و فرهنگ نويســهيدي درآميخته است كه نه مي توان شهيدي را ش

ــوان لغت نامه و فرهنگ ــدون آن دو ديد و نه مي ت بــهيدي ديد. هرچند آغازگر ــي معين را بي ش فارسهيچ كدام نبود اما كار هر دو را به پايان رساند. او آنقدر با سبك و سياق كار آنها آشنا بود كه بين بخش هاي مختلف اين فرهنگ ها هيچ دودستگي اي ايجاد نشد. آن روزها كه شهيدي در تابستان سال ٢٧ تنها براي چند پرسش براي كتابش به منزل دهخدا رفته بود گمان نمي كرد كه تا امروز كه نزديك ٦٠ سال مي شود سروكار شبانه روزي اش با لغت و دهخدا باشد. دهخدا وصيت نامه هاي خود را پشت و روي قوطي سيگار هما مي نوشت. همان وصيت نامه ها كه شايد دهخدا براي ــود االن در صندوق هاي آنها ارزش چنداني قايل نبــوند. در يكي از نسوز اسناد مجلس نگهداري مي شوصيت نامه هايش سه يار قديمي خود را خطاب قرار ــد: «استدعاي من از آقايان دكتر مي دهد و مي نويسمعين و آقاي دبيرسياقي و آقاي سيدجعفر شهيدي ــانيدن بقيه لغات (كه پس از من مامور به چاپ رسحاضره حاصله چهل و چند سال كار شبانه روزي من ــت كه بر مسوده هاي من نه است مي شوند) اين اسيك كلمه بيفزايند و نه يك كلمه بكاهند. براي اينكه بعضي چيزها به نظر ايشان خطا مي آيد و خطا نيست ــود و صواب نيست. و كلمه ديگر صواب تصور مي ش

روايتي از روزگار سيد جعفر شهيديروايتي از روزگار سيد جعفر شهيدي

v öž U{dOKŽ

∫ U¼ fJŽ«b ¼œ t U XG tMO−MÖ

جعفر شهيدی در بستر بيماری جعفر شهيدی در بستر بيماری ۱۱

Page 67: Shahrvand Emrouz 12

۷۲شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايرانتخطئه اين و تصويب آن را به نسل آينده بگذارند. » از همان روزهايي كه لغت نامه به ساختمان دانشكده ادبيات منتقل شد شهيدي معاون آن بود و از وقتي ــازمان را تا ــت س كه محمد معين به كما رفت رياسامروز برعهده گرفت. لغت نامه دهخدا را سال هاست كه سازمان مي نامند. واقعيت اين است كه اين محل هيچ گونه ساختار سازماني ندارد. نه كادر اداري دارد و نه تشكيالت كاغذبازي براي آن در نظر گرفته شده. ــت كه خود شهيدي مسووليت ــال اس قريب ٤٠ سآن را برعهده داشته. هرچند رياست در اين سازمان ــازمان هاي ديگر تفاوت دارد. نه اجر با رياست در سمادي داشته و نه لذت رياست. شايد بهتر باشد اسم آن را به جاي سازمان لغت نامه، انجمني گذاشت كه عده اي در آن به كار فرهنگ نويسي مشغول هستند؛ انجمني كه از يك اتاق ساده در منزل دهخدا شكل گرفت و سر ــگاه از مجلس درآورد. به دانشرفت و دست آخر در يك ملك موقوفي جاگرفت. روزهايي كه ــاي ٢٨ مرداد ــران كودت در تهــكل گرفت ياران دهخدا به شواژه ها فكر مي كردند. روزهايي ــاد مي زدند ــه مردم فري هم كــتند ياران ــالب مي خواس و انقشهيدي به لغت مي انديشيدند و روزهايي هم كه انقالب فرهنگي ــر ياران ــه بودند فك راه انداختشهيدي دنبال فرهنگ نويسي بود. وقتي صداي آژير و موشك ــي مي آمد باز هم و ديوار صوتــهيدي و يارانش لغت نامه را شــد. در واقع اين دنبال مي كردنــتمر بين ــات و حركت مس ثبــي و تحقيقي ــز پژوهش مراكــال اخير كمتر ديده در صد سشده. لغت نامه دهخدا هرچند ــت اما ــه اي دولتي اس مجموعــايه ــر آنكه س ــايد به خاط شدولت هاي فراواني كه آمده اند و رفته اند كمتر بر سر

آن بوده توانست اين استمرار را داشته باشد. ــت لغت نامه دهخدا هم دوران فيش برداري پشقوطي هاي سيگارهاي جورواجور را تجربه كرده و هم ــير دوران واژه پردازي هاي كامپيوتري را. در اين مسطوالني آهسته آهسته جلو آمده. نه شتابي داشته و ــال پيش شهيدي كار استادان نه ركودي. اگر ٥٠ سخود را با امانتداري و دقت علمي به سرانجام رساند، حاال در دهه ٨٠ زندگي كار لغت نامه نويسي عظيمي ــال است كه ياران ديروز را دنبال مي كند. چندين ســهيدي كار تاليف ــن و ياران امروز ش دهخدا و معيلغت نامه بزرگ فارسي را شروع كرده اند. تا حاال تنها چند حرف نخست الفباي فارسي را به پايان برده اند. ــهيدي و يارانش ــا پايان كار راه زيادی مانده، اما ش ت

ديگر آن توان سابق را ندارند. شهيدي تنها ساعتي از ــياقي هم تنها يك روز را به لغت نامه مي رود. دبير سروز از هفته را از قزوين به تهران مي آيد و در لغت نامه

مي نشيند و كارها را پيش مي برد. ــاختار لغت نامه دهخدا با ساختارهاي هرچند سامروزي فرهنگ نويسي قدري سازگار نيست، اما هنوز هم با گذشت چندين دهه از تاليف فرهنگ فارسي معين و لغت نامه دهخدا اعتبار آنها محفوظ مانده. اما آنچه شهيدي را در حوزه لغت نامه و فرهنگ نويسي ــته كرده تنها بينش و دقت علمي او نيست. برجســاندن ــرانجام رس وفاداري و بي توقعي او براي به سلغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسي معين نيز از منش

علمي او سرچشمه مي گيرد.

شهيدي پيش از آنكه استاد معتبرترين دانشگاه ــد يك روحاني بود. حدود ٧ سال در حوزه ايران باشــابقه طوالني نجف درس فقه و اصول خواند. اين سدر تحصيل علوم اسالمي در فضاي سنتي حوزه هاي علميه بعدها تاثير بسياري در نوشته ها و نگاه او برجا گذاشت. تسلط او بر بسياري از منابع مكتوب شيعه باعث شد كه او رگه ها و تناسبات تفكر شيعي در آثار ادبي كالسيك فارسي را دنبال كند. البته نشان دادن ــيعي و اشعار و ــباهت ها بين احاديث و روايات ش شجمالت شاعران و نويسندگان كالسيك به آنجا كشيده ــد كه براي هر كدام از اين ادبا سابقه شيعي گري نشتراشيده شود. او به ويژه در «شرح مثنوي» از دانش ــراوان كرد. ــتفاده ف ــه و اصول و حديث خود اس فقشهيدي با شرح مثنوي «بديع الزمان فروزانفر» همان ــي كار را كرد كه با لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارســرح معين كرد. فروزانفر در اواخر عمر خود خلق شمثنوي شريف را آغاز كرد اما هنوز دفتر اول مثنوي را به پايان نبرده بود كه عمر خودش به پايان رسيد. هرچند كار «شهيدي» در ادامه كار «فروزانفر» است اما شرح مثنوي او بيشتر رنگ و بو و لعاب «شهيدي» دارد تا «فروزانفر». اين لغت شناس بزرگ براي شرح ــير، مثنوي از تمام منابع تاريخي، حديث، فقه، تفســرح ــتفاده مي كند. در ش متون مقدس و ادبيات اسمثنوي او هر كجا بين روايات مثنوي و منابع بيروني اختالفي هست كه ناشي از سهل انگاري موالنا در نقل روايت ها و رويدادها بوده نشان داده شده است. اما در انتهاي تمام اين يادآوري ها، شهيدي فقط يك دليل براي قبول كردن سخن موالنا مي آورد و آن اين است كه موالنا داستان مي گويد و منظور او با توجه به سبك واعظان قرون گذشته نتيجه اي اخالقي بوده يا اينكه موالنا با دستكاري در يك رويداد تاريخي مي خواسته توجيه عرفاني كند. آنچه شرح مثنوي «شهيدي» را از شرح ها و تفسيرهايي كه در سه دهه اخير از مثنوي شده برجسته مي كند عالوه بر تسلط و تبحر او نسبت به علوم اسالمي، بي طرفي او نسبت به اين متن است. شرح او يك شرح معتدل و باورپذير است. براي شرح ابيات مثنوي دست به تاويل هاي دور از ذهن نمي زند. ــمان و ريسمان را براي توجيه ابيات عرفاني او به آس

ــارف واعظ مي داند كه ــم نمي بافد. موالنا را يك ع هميراث دار عارفان و صوفيان خراسان است.

ــتر نگذشته بود كه ــه سالي از انقالب بيش دو ســهيدي» همراه چند نفر از استادان ــيدجعفر ش «ســي ١٤ معصوم را شروع ــگاه تهران سيره نويس دانشــان زندگاني ــهيدي» از آن مي ــهم «ش مي كنند. سحضرت فاطمه و زندگاني حضرت علي بن الحسين ــت كه واكاوي تاريخ اسالم و به بود. واقعيت اين اسويژه صدر آن در كنار جست وجوي لغات غريب و آشنا از ميان متون قديم و جديد از دغدغه هاي اين استاد ــالم يك نگاه ــت. نگاه او به تاريخ اس ادبيات بوده اسمورخانه بوده. پيش از آن بسياري از كساني كه تاريخ اسالم را نوشته بودند بيشتر از منابع حديث استفاده كرده بودند. «تاريخ تحليلي اسالم» او سال ها از منابع منحصر به فرد در حوزه تاريخ اسالم بود. وی بسياري ــالم را با نگاه تيزبينانه و از رويدادهاي تاريخ صدر اسمنطقي بررسي كرد. شهيدي وقتي مي خواهد حوادث بعد از جنگ خندق و از جمله جريان «بني قريظه» را بررسي كند، ابتدا از قول هاي متفاوت مورخان استفاده مي كند، آنها را به صورت جداگانه بررسي مي كند و ــاوت و متناقض و مبهم مورخان او را ضبط هاي متفوا مي دارد برخالف بسياري از تاريخ نويسان معاصر به ديده ترديد به مساله نگاه كند؛ آيا علي بن ابي طالب ــت ــك روز يا نيمي از روز هفتصد تن را به دس در يــردن اين خبر به اين صورت ــود گردن زد؟ باور ك خدشوار است... مگر در آن روزگار در مدينه و پيرامون آن چند هزار نفر زندگي مي كردند كه تنها چهار هزار تن در آباداني هاي «بني قريظه» ساكن باشند؟ (تاريخ تحليلي اسالم؛ ص٨٨) شهيدي بعد از اين ترديدها جو غالب و محيط و آداب صدر اسالم را در داوري هاي

خود مالك قرار مي دهد. ــهادت امام علي يك ــه ش ــاره توطئ داوري او دربــت. نقش «ابن ملجم» ــكافانه اس داوري تازه و موشــعث» و زني به ــل تا چه اندازه بوده و «اش در آن قتــام» در اين ميان چكاره بوده اند؟ مورخان و نام «قطواعظان شيعي چندين قرن است كه لعن خود را تنها بر سر يك قاتل فرستاده اند. شهيدي مي نويسد: «اگر كسي بگويد توطئه شهادت علي چنانكه بر سر زبان ها افتاده است نيست، گفته اش را چندان دور از حقيقت

نمي دانم.» (علي از زبان علي؛ ص۱۶۰) در بسياري از داوري هاي تاريخي او براي لحظه اي تعصب را كنار گذاشته و با يك نگاه باورپذيرانه مساله ــه ويژه در ــرده. روش تاريخ نگاري او ب ــي ك را بررســده كه آثار تاريخي او از منابع سيره نويسي سبب شمسلم تاريخ صدر اسالم به شمار آيند. آرا و نظرهاي او در باب رويدادهاي صدر اسالم براي بسياري از مورخان تاريخ اسالم در كشورهاي عربي و اسالم شناسان قابل اهميت است. از سوي ديگر تسلط او بر ادبيات عرب ــتفاده از شعر شاعران عرب به عنوان يك منبع و اسفرهنگي قابل موثق اعتبار داوري هاي او را دوچندان

كرده است.

Page 68: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايران۷۳

براي دانشجويان زبان و ادبيات فارسي، مخصوصا آنها كه با هزار شوق و آرمان و اميد، پند پيرامونيان نشنيدند و رشته هاي ــي و حقوق و ديگر و ديگرها را وانهادند و ــكي، مهندس پزشــته ملي را برگزيدند، به ويژه آنها كه از نرده هاي عاشقانه رشسبز دانشگا ه مادر با تمام ابهت جادويي اش گذر كردند؛ دوران دانشجويي روزگار غريبي بوده و هست. فاصله دانشگاه آرماني ــتاقان، آن هم در رشته اي كه رشته جان و آرزونگار اين مشــت؛ تا واقعيت گزنده روبه رو، به اندازه اي بود اين فرهنگ اســياري فرار از مدرسه را بر قرار ترجيح دادند. دسته اي كه بسدر كارشناسي ارشد به سراغ رشته هاي ديگر رفتند. گروهي از نخبگان راه يافته به مقاطع باالتر، به آن سوي آب ها گريختند ــياري از آنها هم كه ماندند با و غربت غربي را برگزيدند. بسحوصله اي تنگ و دلي بي اميد به ماشين تدريس يا ويرايش ــي بدل شدند. اين البته هرگز و احيانا پژوهش هاي فرمايشــتان محدود به رشته ادبيات نبوده و نيست. دانشجويان داســته هاي ديگر هم به ويژه دانش هاي انساني و هنر و حتي رشدانش هاي پايه از اين ماجرا به جان و فغان آمده اند. شرح اين ــت و اين زمان قصه دردانگيز البته در حوصله مجال ما نيســفتگي و بي ساماني بگذار تا وقت دگر. اما به هر روي، اين آشدرباره ادبيات فارسي، آن هم حتي در دانشگاه تهران، چيزي فراتر از مشكالت شخصي يا شماري دانشجو است. اين بليه ــت بايد در عين حال كه بي گزافه و گمان، فاجعه اي ملي اسنماد و نشانه اي آشكار و روشن از ويراني فرهنگي عظيم تري

قلمداد شود.

ــرمگنانه ــا و هزار اما، در ميانه روزگار مالل آوري كه ش امــجو را بر دوش مي كشيديم و در جايي كه دانشگاه نام دانشمي خواندندش – و به تعبير برخي دوستان دانشگاه!- «شب ــتانه مرداني ــه آس ــم؛ ب ــوز را» دوره مي كردي را و روز را، هنرسيديم مرداني نه از جنس ديگران، زمان مند و اسير زمانه،

ــجوي پيران جوانمردي كه آبروي روزگارانند. براي هر دانشــگاه تهران و حتي بسياري از عاشقان ادب ورزي ادبيات دانشــگاه و آن دانشگاه سر مي كشند؛ كه به كالس هاي اين دانشسه شنبه روز ديگري بوده و هست. كالس هاي سه شنبه استاد ــفيعي كدكني مجالي بود براي دريافتن آن عمر كه دكتر شــش ها ــا و اوقات ديگر گم كرده بوديم و آن پرس در كالس هــه از دل ــوق و آرمان ها ك ــينه مي نهفتيم و آن ش كه در ســده بوديم. به تعبير جاويدان قيصر امين پور كه خود از گريزاناصحاب سه شنبه و بركشيدگان استاد است: «راستي! روزهاي

سه شنبه، پايتخت جهان بود.» (۱)

ــنبه هاي ما هم ــم چهارش ــاز، طلس و از مدد بخت كارسشكسته آمد و فر و فرخندگي يافت. صبح چهارشنبه آفتاب ــنبه روزي بود كه به شوق و شتاب خندان مي نمود. چهارشرهسپار تجريش مي شديم. از زير سايه چنارهايي تناور گذر مي كرديم كه پنداري چون حاجبان، بيرون بارگاه صف بسته بودند. از ساختماني سخت خاطره انگيز پله پله باال مي رفتيم و

زمزمه مي كرديم. «از بامداد روي تو ديدن حيات ماست»

كالس هاي استاد دكتر سيدجعفر شهيدي، سال هاي سال ــنبه ها از صبح زود تا صلوه ظهر در اتاقي از موسسه چهارشلغت نامه دهخدا به دور ميزي چوبي تشكيل مي شود. در همان ديدار نخستين دريافتيم جلسه هاي چهارشنبه را نمي توان از قياس بسياري كالس هاي ديگر دانست. اين كالس ها به ويژه ــل ما كه از ديدار بسياري استادان بي نصيب بوديم براي نسمانند مكان تشكيل كالس، سرشار از احساس عجيبي بود كه شايد بتوان آن را آميزه اي از حس اشتياق و غربت به چيزي

گمشده تعبير كرد؛ آنچه فرنگيان نوستالژي مي گويند.براي من درك محضر استاد شهيدي همراه بود با تجربه احساس اطمينان و اعتماد و يافتن ناباورانه اميدي كه ديري

آن را سودايي خام و آرماني پژمرده تصور مي كردم. اين معجزه شكوهمند و لحظه اي شريف است در زندگي هر آدمي كه به كسي برسد كه او را تجسم آرمان ها و اميدهاي دور از دسترس خويشتن بيابد. بايد قلمي چون خامه معني آفرين افالطون يا سماع شورانگيز موالنا باشد تا شمه اي «از آن خوش حال ها» ــقوط و شمس شود. موالنا حال ــرار س وا گويد و ترجمان اسامثال من را از يافتن استاد شهيدي بسي بليغ تر از حد و توان

ما تجسم كرده:در شب ابرگين غم مشعله ها در آورياز دل تنگ پرگره، پنجره باز مي كني

زماني به كالس هاي چهارشنبه راه يافتم كه استاد بيش از ــت سر نهاده بود. ميان من و برخي همدرسان ۷۰ بهار را پشــده فاصله بود اما هرگز به ياد ــتاد بيش از نيم س ديگر با اســتي كهنسالي، با پير ندارم لحظه اي چيزي از رخوت و سســرخوش تر و جويان تر از جوانان در ما همراه شده باشد. او ســي آورم كالس به ــد. مطلقا به خاطر نم كالس حاضر مي شدليلي تعطيل شده باشد يا آنكه حتي در صبح هاي بسيار سرد ــتان تجريش، استاد اندكي ديرتر آمده باشند. در حالي زمسكه چه بسا در كار بسياري از ما، تاخيرها مي افتاد. استاد حتي تعطيلي ميان نيم سال هاي دانشگاهي و زمان امتحانات را به چيزي نمي سنجيد و كالس را تشكيل مي داد. چنانكه ايشان ــي توفان بنيان كن انقالب ــاره كرده اند گويا حت در جايي اشفرهنگي نتوانست مهر تعطيلي و فترت بر كالس هاي استاد

بزند.ــهيدي تصديق ــر و جوان دكتر ش ــجويان پي همه دانشــتاد به طور مطلق و بي هيچ استثنايي، شب مي كنند كه اســنبه، متن هاي درس فردا را هر چند، گاه شايد براي چهارشصدمين بار مي خواند. چه بسا بارها به سراغ لغت نامه ها و احيانا ــروح مي رود. يكي از استادان ما نقل مي كرد كه: «يك روز شــهيدي در آغاز كالس گفت چون ديشب نتوانستم دكتر شــت. اين البته حرمت مطالعه كنم با پوزش كالس تعطيل اســارت بود از ــم ما افزون كرد.» كالس ها عب ــتاد را در چش اســكل متن خواني البته متن خواني در جدي ترين معنا و به شــيوه اي ضابطه مند. كالس ها در دو جلسه پياپي تشكيل و شــد، بخش نخستين به متون عربي و در جلسه ديگر به مي ش

متون فارسي پرداخته مي شد.ــنبه با قرآن آغاز مي شد. توضيح اين نكته صبح چهارشــخصيت و شيوه آموزگاري استاد ضرورت دارد كه در فهم شايشان حساسيت فوق العاده شديدي به كتاب كريم داشت و پيوسته دانشجويان را به مداومت در مطالعه اين نامه آسماني ــتاد آموزش زبان و ادبيات عرب تا توصيه مي كرد. به نظر اساندازه زيادي ريشه در آموختن قرآن و تامل در معني و اعراب ــاي و كلمات و تعابير آن دارد و يادگيري قرآن عمال راهگشــد بود. پس از قرآن ــجو به قلمرو فراخ ادب عربي خواه دانشورقي از نهج البالغه مي خوانديم. دلبستگي استاد به اين كتاب و صاحب آن البته داستاني است كه بر هر سر بازاري هست. ــتاد كه سال ها نصوص ادب تازي از نظم و نثر را مطالعه و استدريس كرده، بر آن است كه گفتار مولي را بايد مثل اعالي بالغت به شمار آورد. هنگام كه شماري از دانشجويان –البته سال ها پيش از زمان كالس هاي ما در اوايل دهه ۶۰- خواستند تا در محضر استاد، معلقات سبعه را بخوانند، استاد در پاسخ

آن لحظه ها كه خوب ترين هااز سال هاي عمر خدا بود*

جعفر شهيدی در بستر بيماری جعفر شهيدی در بستر بيماری ۲۲

جعفر شهيدی در مقام استادvK uð U{—bOLŠ

Page 69: Shahrvand Emrouz 12

۷۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب ايرانمي گويند: «من اين قصيده ها را فراوان خوانده و درس گفته ام. شعرهاي جاهلي اثري است ارزنده در لفظ و تركيب استوار. اما سراسر تعبيري است از گذشته هاي آن روزگار، خالي از روح علمي و لطيفه معنوي، به مثل، چون صحراي عربستان است، گاه صافي و گاه ناهموار و همچون باد وزان آن سرزمين، لختي ــراره بار. چرا به نهج البالغه روي نمي آريد جان نواز و زماني شكه هم لفظ آن، صالبت شعر شاعران پيش از اسالم را به ياد مي آورد و هم معاني بلند قرآن كريم و سنت نبوي را دربردارد، هم موعظت است و هم دستور زندگي و هم درگاه ربوبيت را

آموزنده راه و رسم بندگي؟» (۲)گزينش نهج البالغه به عنوان متن درسي، زمينه و انگيزه اي را فراهم آورد تا استاد به كار سترگ گزارش نامه مولي به پارسي دست يازد. ترجمه استاد در كنار دقت در انتقال متن از لحاظ معني شناختي، از امتيازي ديگر نيز نصيب مي برد و آن تالش ــدن به متن اصلي از براي نزديك شــم انداز زيبايي شناختي و بالغي چشــهيدي ــتاد ش ــت. در ترجمه اس اســيقي كالم امام به گوش طنين موسمي آيد. به خصوص با دقت و ظرافتي كيمياكار، سجع كه از مختصات سبكي نهج البالغه است در گزارش فارسي به ــت. پس از قرآن كار گرفته شده اســه كه جزء ثابت و آغازگر و نهج البالغكالس ها بود به يك متن منظوم و از آن پس منثور عرب مي پرداختيم. اين ــن در هر دوره ثابت نبود يكي دو متاز دواوين شاعران عرب مانند متنبي، ــا ابي تمام و مجموعه هايي بحتري يچون محاضرات االدباء راغب اصفهاني از آغاز تا پايان سطر به سطر (بي هيچ ــه به جلسه گزينش و حذفي) جلسخوانده مي شد. از آن پس كتابي ديگر جايگزين مي شد. در كالس دوم نيز ــي ــوال به دو متن منظوم فارس معمــد. در آنجا هم پس از پرداخته مي شپايان يافتن يك كتاب، كتاب ديگري جايگزين مي شد. در سال هاي اخير، ــوص از مطالعه ــجويان به خص دانشمثنوي موالنا و ديوان خاقاني در مصاحبت استاد بهره ها برده اند ــرح مفصل مثنوي استاد رهاورد اين جلسات است. شرح و شــت سرشار از نكات ــتاد بر ديوان خاقاني هم كه ديواني اس اس

باريك و اشارات دشوارياب گويا در دست نگارش است.

استاد در سراپاي زمان كالس باشوق و دقت با متن پيش مي رفت. چشمان برجسته و نگاهي كه مدام بر كلمات دقيق ــد هرگز از خاطر نمي رود. به نظر مي آمد همواره متن مي شــت و هرگز براي او درس به ــتاد حتي قرآن، تازه اس براي اســود. در مواردي ــه اي آشنا بدل نمي ش قالبي تكراري و كليشحتي نكته اي مربوط به جلسه پيشين را تصحيح مي كرد يا از مراجعه به منبعي گزارش مي داد كه گرهي از مباحث هفته

قبل گشوده است.قرائت و معني متن نخست از دانشجويان خواسته مي شد،

ــه، به تحريك ــتي ناپذير هر هفت ــتياقي كاس با جديت و اشــتاد جوانان ــه مي پرداخت به ويژه اس ــجويان به مطالع دانشــن و سال تر را با التفات و تكيه افزون تري به خواندن و كم سپژوهيدن ترغيب مي كرد. در حل و عقد معني ابيات و جمله ها كه گاه سخت دشوار بودند، جد و جهد عميق به كار مي گرفت ــر، با ما ــا هيجاني خيره گر، ما را مبهوت مي كرد. پيرانه س و بجوانان بر سر معني بيت ها و عبارات جدل ها مي كرد. احساس ــايد در ميانه جدال هاي مي كردي كه از اين جدل علميـ شبسيار روزگارـ لذتي ژرف مي برد. من از مصاحبت اين بزرگمرد به ژرفي و از بن جان، سخن فرزانه توس را دريافتم: «ز دانش ــت ــخن در جان من اس دل پير برنا بود» هنوز طنين اين ســم بر آواز اوست» استاد با لحن و شيوه اي «تو گويي دو گوشآرمانخواهانه به ما گفت: «آرزوي من آن است كه شما از معني ــنهادي من خرده بگيريد و معني درست تري به دست پيشدهيد.» پذيرفتاري نسبت به نقد را مي توان در جمله آغازين مقدمه يكي از كتاب هاي پربار استاد نگريست: «كتابي كه در معرض قضاوت محققان محترم و مطالعه دانشجويان عزيز قرار

مي گيرد...» (۳)استاد مخصوصا در مورد اين نكته سختگيري و ابرام فراوان ــيم حاصل معناي بيت يا جمالت را در يك مي كرد كه بكوشــن و فصيح و رسا گزارش دهيم. در فهم دوجمله كوتاه و روشمتن در سطح معني، لغات محدود نمي ماند و به موارد بالغي، ــوط به دانش هاي زمانه توضيحات تاريخي و آگاهي هاي مربــتاني يا مضموني و احيانا ــين و تلميحات و اشارات داس پيشمعتقدات روزگار ممكن مي پرداخت. در موارد بسياري به نسخه بدل ها و ضبط هاي ديگر توجه مي داد و چه بسا از برتري ضبطي ــخن مي گفت. به ياد دارم در مطالعه حديقه سنايي، ديگر ســياري از ابيات در برخي از دست نويس هاي مدام به اينكه بســاره مي كرد. در اين ميان توجه استاد به ــت اش ديرسال نيســارات مربوط به تاريخ اسالم در متون، از جنسي ديگر بود. اشديدگان استاد در آن هنگام مي درخشيد و با حوصله آن فراز از تاريخ صدر اسالم را گزارش مي كرد. پيوسته دانشجويان را به مطالعه تاريخ صدر اسالم تشويق مي كرد. چه بسيار مي شد از حافظه شواهدي از اشعار يا عبارات متون نقل كند كه گاه بسيار بلند و از نمونه هاي ناآشناتر بودند. نكته هاي باريكي كه استاد باذوق و شيوه مخصوص در كار مي كرد چون نسيمي نوراني و اهورايي فضاي كالس را عطرآگين مي ساخت. هنوز شيريني ــير قرآنـ كه از اين بيت اين لطف(۴) راـ به تعبير ارباب تفس

موالنا كشف كردند در كام جهان دارم: حق ندارد خاصه گان را در كمون

جز مي احرار اندر «تشربون» (۵)ــتاد از بيت؛ خداوند چيزي را از بندگان ويژه به تعبير اسخويش بدانان مي دهد. در سه آيه سخن از مزاج شراب بهشتي ــت يعني آنچه ممزوج با اين مي است در جايي اين رفته اســنيم دانسته مزاج كافور و درجايي زنجبيل و در جايي از تس

شده اما توضيحي درباره جنس خود شراب نيامده است. (۶)ــارت ها، توضيح و تحليل با همه اين نكته پردازي ها و اشــش مي رفت و هرگز ــي متعادل و معقول پي ــن در جريان متــيه پردازي ها را از متن غافل نمي كرد. همچنين هرگز حاشبحث بر سر مسائل زمانه و خاطرات ايام گذشته و مواردي از

اين دست، به كالس راه نمي يافت.ــدي تا ــال در كالس حاضر مي ش ــت كم بايد دو س دس

مي توانستي به امتحان راه يابي. اين خود نكته آموز اين معني مغفول مانده بود كه پيوستگي و ممارست در برخورد با متون در افزون ساختن نيروي فهم و شم ادراك متن نقشي بنياني ــت»! امتحان هم دارد «كه نه هر كو ورقي خواند معاني دانسبه شيوه متعارفي برگزار نمي شد. متن هايي به تصادف گزين ــد. ــوده مي ش ــد و باز به تصادف صفحه اي از آنها گش مي شــان توانايي دانشجو در فهم متن سنجيده مي شد نه بدين سنيروي حافظه او در به خاطرسپاري حجمي محدود. در پايان امتحان نخست بايد دانشجو به ارزيابي خويش دست مي زد و به خود نمره مي داد. آنگاه استاد نمره هاي دانشجو را تصحيح

و تعديل مي كرد!

ــوزگاري در فرهنگ ــنت آم يكي ديگر از ويژگي هاي ســناور ايراني كه استاد شهيدي ميراث بر و آموزنده نازنين و شبزرگ آن است، گونه اي اعتدال و پرهيز از واكنش هاي افراطي ــاتي است و احتياط در باب جو و جريان هايي كه با و احساسهياهو و حواشي بسيار همراهند. چيزي كه در كتاب سترگ خرد، شاهنامه شريف از آن به «آهستگي» تعبير شده: «ستون بزرگي است آهستگي» آهسته رفتاري منش و شيوه درخور هر پژوهنده و آموزگار و اهل معرفت است به ويژه آنان كه چونان

دكتر شهيدي در باب تاريخ جد و جهدي دارند.ــته رفتاري و بخردي خود رهاورد گمان مي برم اين آهســورد دكتر زرياب ــد چنان كه در م پژوهندگي در تاريخ باشــه اين اعتدال ــر زرين كوب هم مي بينيم. البت ــي و دكت خويحاصل تجارب و در عين حال شهامت و قدرت مقدس نقادي خويشتن هم هست. بي گمان دكتر شهيدي از روزگار جواني تا امروز راه درازآهنگي را پيموده است. در پشت سخن او همواره آفاقي از تجربه را مي توان لمس كرد. او از همان پيران داناست ــته سخن از تجربه مي گويند و كه حافظ مي گفت كه پيوس

جوانان سعادتمند پندشان را از جان دوست تر مي دارند.ــاري آزادوار و ــتاد در قلمرو تاريخ و اعتقاد و آيين رفت اسبصيرتي بي نصيب از تعصب دارد كه يكسره دور از تنگ چشمي و كوتاه بيني است. شيفتگي استاد شهيدي به تشيع و خاندان پيامبر همواره برايم رنگي از روشني و اصالت داشت. دين ورزي و منش و رفتار مومنانه او به گمانم حتي براي بيگانگان از اين عوالم، دلفريب و احترام برانگيز است. به ياد سخن واالي موالنا

مي افتم در قصه گبر و بايزيد:مومن آن باشد كه اندر جزر و مد

كافر از ايمان او حسرت خوردپي نوشت ها:

۱- از شعر «لحظه بيكران» از دفتر گل ها همه آفتاب گردانند.۲- مقدمه ترجمه نهج البالغه دكتر شهيدي.

۳- شرح لغات و مشكالت ديوان انوري، تاليف دكتر شهيدي، مقدمه ص الف.

۴- لطف و كشف، دو اصطالح كه معموال در تفسير عرفاني و ذوقي قرآن به كار گرفته مي شده است و به يافتن معناي باريك و ظريف

نهفته در آيات اشاره دارد. حافظ در اين بيت به آنها اشاره كرده: روي خوبت آيتي از لطف بر ما كشف كرد

بعد از آن جز لطف و خوبي نيست در تفسير ما۵- مثنوي موالنا، دفتر ششم، بيت ۳۹۲۲.

۶- نگاه كنيد به سوره ۷۶ (انسان/ دهر) آيه هاي پنجم و هفدهم و نيز سوره هشتادوسوم (مطففين)، آيه بيست وهفتم.

* نام مقاله برگرفته از شعری از محمدرضا شفيعی کدکنی

Page 70: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

ÈbL× pK ULO

فالكس در برابر فلمينگهنگامي كه هيات امناي بنياد يان فلمينگ دنبال نويسنده اي مي گشت تا به مناسبت صدمين سالگرد ــي ۱۹۰۸) رمان جيمز باند تولد يان فلمينگ (۲۸ مــد كه همزمان با تولد او منتشر شود، جديدي بنويسهمه فكر مي كردند جاسوسي نويسان مشهوري چون جان لوكاره يا فردريك فورسايت براي اين كار انتخاب

خواهند شد. يان فلمينگ در طول دوران حيات خود ۱۴ كتاب جيمز باند نوشت كه آخرين آنها در سال ۱۹۶۶ (يعني ــال پس از مرگ فلمينگ) منتشر شد و پس از دو ساو هيچ كس اجازه نيافت تا مشهورترين جاسوس همه اعصار، يعني جيمز باند، مامور ۰۰۷ را در صحنه ادبيات

به زندگي برگرداند. هنگامي كه نخستين بار خبر اين تصميم بنياد يان فلمينگ منتشر شد، هيچ كس فكر نمي كرد در نهايت نويسنده تحسين شده اي چون سباستين فالكس پس ــال مامور احياي ۰۰۷ شود. اما در نهايت روز از ۴۲ ســه انتظار مردم پايان يازده ژوئيه بنياد يان فلمينگ بــنده كتاب آواز پرنده، ــتين فالكس (نويس داد و سباسپرفروش ترين رماني كه درباره جنگ جهاني اول نوشته شده) را به عنوان نويسنده منتخب خود براي نگارش

پانزدهمين رمان جيمز باند، معرفي كرد.ــت؟ از فالكس ــنده اي اس اما فالكس چگونه نويستاكنون ۱۰ رمان منتشر شده است و او بيش از هر چيز ــات انساني به خاطر نگاه ويژه اش به عواطف و احساستحسين شده است. فالكس نويسنده اي سرشناس به ــاب مي آيد و تاكنون نامزد و برنده ۴ جايزه ادبي حسمهم، از جمله كتاب سال بريتانيا در سال ۱۹۹۵، شده است. معروف ترين اثر فالكس شارلوت گري است كه به كارگرداني گيليان آرمسترانگ و با بازي كيت بالنشت در سال ۲۰۰۲ به فيلم هم تبديل شده است. فالكس را در انگلستان نويسنده اي فرانكوفيل محسوب مي كنند و او حتي سه گانه اي مشهور به تريلوژي فرانسوي نيز دارد

كه همين كتاب شارلوت گري آخرين آنهاست. ــتان هاي هر چند عناصر رازآميز و معمايي در داســه هيچ وجه يك ــم مي خورند، اما او ب فالكس به چشــنده داستان هاي ــي يا حتي نويس نويسنده جاسوسپرتعليق و هيجان انگيز محسوب نمي شود و به همين ــراغش آمدند، ــي از بنياد يان فلمينگ س خاطر وقتــرد و به معلومات محدودش در خودش هم تعجب ك

مورد ژانر ادبيات جاسوسي اشاره كرد. ــس همچنين به اعتراف خود، به لحاظ عادات فالكنوشتن و سبك زندگي نيز تفاوت زيادي با خالق جيمز

ــبكي باند دارد كه تقريبا به ســود زندگي ــابه مخلوق خ مشمي كرد. فالكس در گفت و گو با روزنامه ديلي تلگراف مي گويد: «فلمينگ در خانه ساحلي اش و ــت مي نشس ــكا جامائي در صبح ها هزار كلمه كار مي كرد، بعد مي رفت غواصي، بعد يك ــت كوكتل براي خودش درســم ناهارش را مي كرد و بعد هــه دريا ــرف ب روي ايواني مشمي خورد. بعد باز هم مي رفت غواصي و وقتي برمي گشت هزار كلمه ديگر كار مي كرد. بعد هم به يك ميهمانی شبانه مي رفت ــيك و و آنجا هم ميهمانان شزيبا احاطه اش مي كردند. البته من در آپارتمان لندنم هم دقيقا همين جوري كار مي كنم، فقط خبري از كوكتل ها و غواصي و البته زن ها نيست.» اما وسوسه ــان جيمز باند نگارش يك رمــن و آخرين جديد، براي اوليبار، چيزي نيست كه هر كسي

بتواند در برابرش مقاومت كند. فالكس در گفت و گو با روزنامه اينديپندنت مي گويد: « به آنها (نمايندگان بنياد يان فلمينگ) گفتم از زماني كه ۱۳ ساله بودم كتاب هاي ــان و از فلمينگ را نخوانده ام، اما اگر دوباره خواندم شآنها خوشم آمد و فكر كردم مي توانم چيزي شبيه آنها ــحالي پيشنهادتان را قبول بنويسم، آن وقت با خوش

مي كنم.»ــراغ ــاله بار ديگر به س هنگامي كه فالكس ۵۴ ســي اش رفت، با كمال ــنده محبوب دوران كودك نويستعجب ديد كه رمان هاي يان فلمينگ از آزمون زمان، سربلند بيرون آمده اند و عالوه بر اين شور و حال عجيبي

نيز در او برمي انگيزند تا اثري مشابه خلق كند. ــد، چنان كه در واقع فالكس زيادي هم ذوق زده شپس از قبول پيشنهاد بنياد يان فلمينگ پانزدهمين رمان جيمز باند را با عنوان Devil May Care تنها ــش هفته نوشت و حاال دوستداران جيمز در عرض شباند بايد تا روز ۲۸ مي ۲۰۰۸ منتظر باشند تا اين كتاب

همزمان با صدسالگي فلمينگ منتشر شود.فالكس مي گويد در اين رمان تا ۸۰ درصد به سبك

فلمينگ وفادار مانده است و تا آنجا هم كه مي توانسته پيچ و خم و معما و ماجرا در رمان جاي داده است. اما جزئيات رمان را فاش نمي كند و فقط به گفتن اينكه ــال ۱۹۶۷ و در ــرد و س ــن رمان در دوران جنگ س اي

چندين شهر بزرگ جهان مي گذرد، بسنده مي كند. ــت به گفته فالكس او در اين رمان تالش كرده اســگي رمان هاي باند، تا با پيروي از همان فرمول هميشلذت بخش ترين جنبه آثار فلمينگ را كنار هم بچيند. او همچنين براي نگارش اين رمان به دقت آثار فلمينگ را مطالعه و سعي كرده است حتي به لحاظ شيوه نگارش ــاختار جمالت نيز از سبك فلمينگ تبعيت كند و ســد. به هر تا بتواند يك رمان جيمز باند اورژينال بنويسحال اميدواريم بنياد يان فلمينگ و سباستين فالكس ــند و وقتي در ــربلند بيرون آمده باش از اين آزمون ســر شد، دوستداران ۲۸ مي ۲۰۰۸ كتاب باالخره منتشــد بزنند، چرا كه ــم بر انتخاب مهر تايي جيمز باند هــوس تاريخ احتماال ــهورترين جاس فرصت احياي مشتا دويستمين سالگرد تولد فلمينگ نصيب نويسنده

ديگري نخواهد شد.

ادب جهان۷۵

خالق جيمز باند در آستانه خالق جيمز باند در آستانه ۱۰۰۱۰۰ سالگی سالگی ۱۱

s¹dš¬ ¨@¹d qO œ —œ ULMOÝ b UÐ eLOł

ÊU — sO Ë«@MOLK ÊU¹

Page 71: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶۷۶ادب جهان

قهرماني با خصوصيات جيمز باند جز در سده بيستم ــد. بي ترديد ــت در عرصه ادبيات ظهور كن نمي توانساين قاطعانه ترين گزاره اي است كه درباره اين پرسوناژ مي توان ابراز داشت. در ادامه، براي اثبات مطلب فوق، به بررسي احتمالي روند تكوين و تثبيت ژانر جاسوسي مي پردازيم و از اسالف جيمز باند ياد مي كنيم. آنگاه او را با پرسوناژهاي ادبيات جاسوسي معاصر مي سنجيم و مي كوشيم از طريق مقايسه به راز محبوبيت و مقبوليت ــان» مقوايي، كه آفريده ذهن درازمدت اين «ابرقهرم

نويسنده اي ميانمايه است، پي ببريم.ــي در مفهوم متداول امروزيش گرچه ادبيات جاسوساواخر سده ۱۹ پديد آمد و از جايگاهي ثابت و مستقل ــوس را، در مقام ــوناژ جاس ــد، ولي پرس ــوردار ش برخــخصيت ثانوي و نه محوري، در متون بسيار كهن شــه» هومر و «كتاب مقدس» نظير «ايلياد» و «اوديســد، اگر ــايد فرضي باطل نباش مي توان رديابي كرد. شــوس در دوران ــوناژ جاس يهودا را «نمونه برين» پرســويم، ــي متصور ش ــل پديداري ادبيات جاسوس ماقب

ــده متوالي در عالم ادبيات، زيرا طي بيست و چند سشخصيت جاسوس پست ترين انسان ها به شمار آمده و سنگيني سرشت يهودايي بر او تحميل شده. فردي كه نه به ارزش هاي اخالقي پايبند است و نه آرمان هاي واال را باور دارد و چون متعالي ترين اصول هم مقيدش نمي سازند، پس ارزنده ترين چيزها را به پول مي فروشد؛ يعني دقيقا آنچه يهودا كرد. جاسوس به قدري حقير ــد كه حتي به عنوان شخصيت و دون پايه تلقي مي شمنفي هم مجاز نبود ايفاگر نقش اصلي باشد. او هميشه

در حاشيه مي ماند و جايگاه و مرتبه اي ثانوي داشت.در اواخر سده هجدهم، كه با جنگ استقالل طلبي در آمريكا و انقالب كبير فرانسه مصادف شد، تجديدنظري اساسي در مورد پرسوناژ جاسوس به عمل آمد و او به مثابه قهرماني بالقوه مطرح شد كه در خدمت اهدافي ــتانه جز منافع فردي و عمدتا با انگيزه هاي ميهن پرســي، اقدام مي كرد. رمان و از سر وظيفه شناسي سياس«جاسوس» (۱۸۲۱) اثر جيمز فنيمو كوپر را بسياري منتقدان، طاليه دار ژانر جاسوسي دانسته اند. شخصيت

ــتان يك مامور دوجانبه آمريكايي است كه اصلي داسدر جنگي انقالبي، براي تحقق بخشيدن به آرمان هايي آزاديخواهانه با رشادت ايفاي نقش مي كند. اين رمان ــختي در قالب روايت جاسوسي مدرن مي گنجد به ســتان مبهم ــنده در قبال قهرمان داس ــع نويس و موضــت، پنداري از توصيف ستايش آميز يك جاسوس اسمعذب باشد. در اواخر سده نوزدهم، برخي نويسندگان كوشيدند با افزودن ماجراهاي جاسوسي به چاشني هاي رايج رمان ملودراماتيك- حادثه اي عصر ويكتوريايي، ــتري به اين نوع روايت عالوه بر نوآوري، هيجان بيشببخشند. به اين ترتيب نخستين داستان هاي جاسوسي ــكل گرفتند. شاخص ترين چهره اين گرايش نوين، شــتان هاي ــنده پركار داس به يقين، ويليام لوكو، نويسعامه پسند است كه تا زمان مرگش در ۱۹۲۷ به توليد ــوه آثار پرخواننده نه چندان ادبي ادامه داد. در واقع، انبــاي «تريلر» (رمان حادثه اي التهاب آور) لوكو راهگشبود كه به وضوح از داستان هاي جنايي و معمايي، كه تازه در عرصه ادبيات پا مي گرفتند و تيزهوشي و تفكر ــان بود، متمايز ــگر ماجرا اولويت اول ش منطقي كاوشــت. وطن پرستي ــد و با آنها تفاوتي آشكار داش مي شافراطي و بيگانه ستيزي نابخردانه از ويژگي هاي بارز آثار ــوب مي شدند. در آغاز سده بيستم، ويليام لوكو محســن» ــا نگارش رمان «دانه هاي ش ــكين چايلدرز ب ارس(۱۹۰۳) روايت جاسوسي را ارتقاي ادبي بخشيد. اين ــگر آماتور را شرح مي دهد كه از اثر ماجراي دو كاوشنقشه آلماني ها براي تصرف انگلستان پرده برمي دارند. آنچه اين رمان را ارزشمند مي سازد توجه اش به توجيه ــي به ــي بر پايه ضرورت هاي سياس اخالقي جاسوس

متولد كازينورويالخالق جيمز باند در آستانه خالق جيمز باند در آستانه ۱۰۰۱۰۰ سالگی سالگی ۲۲

جايگاه جيمزباند در ژانر جاسوسيvÝU³ŽdO ÁËU

Page 72: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب جهان۷۷

ــت. در دوران ــور حفظ منافع ميهني اس منظــتي شديد ميان كشورهاي رقابت ناسيوناليساروپايي براي كسب قدرت و گسترش نفوذ در ــتي مثبت از اقصي نقاط عالم، تصوير و انگاشپرسوناژ جاسوس امكان بروز و تجلي يافت. به سبب پيشرفت هاي عظيم در فناوري نظامي ــد خيره كننده صنايع، جاسوسي به جزء و رشــت دفاع ملي بدل شد. با وقوع الينفك سياســازمان هاي ــي اول در ۱۹۱۴، س جنگ جهاناطالعاتي و ضداطالعاتي شكلي نهادينه يافتند

و ديوانساالري خاص خويش را سامان دادند.ــوس ايدئولوژيك زاده شد كه در نتيجه، جاساز دهه ۱۹۳۰ تا پايان جنگ سرد آشناترين و

شاخص ترين چهره روايت هاي جاسوسي بود.ــتين جنگ جهاني اول تا ــال هاي نخس از سزمان ظهور جيمز باند در اوايل دهه ۱۹۵۰، دو جهان بيني متضاد به ترتيب در عرصه ادبيات ــي ميدان داري كردند؛ جان بوشان با جاسوسخلق پرسوناژ ريچارد هاني و نگارش رمان هايي ــي ونه پله» (۱۹۱۵) كه شاهكارش نظير «ســل» (۱۹۱۶)، ــود، «گرين منت ــداد مي ش قلمــي مك ــت» (۱۹۱۹)، و اچ س «آقاي استنفسنيل، آفريننده پرسوناژ بسيار پرطرفدار بولدوگ ــا ۱۹۳۷ خوانندگان ــد كه از ۱۹۲۰ ت درومون

ــدگان نگرش ــرد، نماين ــيفته خود ك ــياري را ش بســتي بودند؛ ــت راس محافظه گرايانه و گرايش هاي دســش تريلر در مقابل اريك آمبلر كه در دهه ۱۹۳۰ شــمگير ــي و برخوردار از ارزش هاي ادبي چش جاسوســت» (۱۹۳۶) و «تابوتي براي ــرز ظلم ــت كه «م نوشديمتريوس»(۱۹۳۹) از آن جمله اند بينش راديكال و چپ گرايانه را به ژانر جاسوسي راه داد؛ امري كه تا آن هنگام سابقه نداشت. در اين ميان سامرست موام رمان درخشان «آقاي اشندن» (۱۹۲۸) را منتشر كرد كه در آن از رمانتيك جلوه دادن جهان جاسوسي قاطعا پرهيز ــواز واقع گرايي تحسين برانگيزي رفته كرده و به پيشاست كه از دهه ۱۹۶۰ جان لوكاره راهگشاي جسور و

رهرو سرسخت و ثابت قدم آن شد.ــار رمان «كازينو رويال» نوشته يان در ۱۹۵۳، با انتشــد و با فلمينگ (۱۹۶۴-۱۹۰۸)، جيمز باند متولد شــمگيرش به ادبيات جاسوسي رونقي تازه حضور چشــازمان ــيد. اين «ابر مامور مخفي» جنتلمن س بخشــلطنتي ــتان، كه در نيروي دريايي س اطالعات انگلســده براي ــناخته ش درجه ناخداي دوم دارد و مجاز شــت در ماموريت هايش هر كس را مصلحت ديد موفقيــوس باشد، بسان قهرماني ــد، بيش از آنكه جاس بكشجنايت ستيز پا به عرصه كارزار مي گذارد و با شهامت ــترگ ــردي بر پليدي هاي س توام با بيرحمي و خونســاي مخاطره آميز، از ــد. در كنار درگيري ه فائق مي آيجلب و كسب محبت (واقعي يا فريبكارانه) ماهرويان ــت و در همه خوش نيت يا خبيث غافل و محروم نيســا ــي مصرف گرايانه اش را نيز به تماش حال افاده فروشــتفاده مي كند از ــه اس ــذارد (تمام كاالهايي ك مي گ

مرغوب ترين ها و گران ترين ها هستند و نام مارك هاي ــند؛ از صابون و خميردندان و معروف را يدك مي كشــيدني ها و خوردني ها و ساعت و ادوكلن گرفته تا نوشــلحه و اتومبيل و غيره.) رمان هاي جيمز ــه و اس البسباند تقريبا همگي از الگويي مشخص و يكسان پيروي ــوناژي منفي ــه مقابله پرس ــوس ب مي كنند؛ ابرجاســكار عادي و پيش پاافتاده ــي رود، كه او هم يك تبه منيست بلكه بايد «ابرخبيث» توصيف می شود و معموال smersh ــازمان خيالي آلت دست شوروي است (ســمار مي آيد.) در نبرد بين خير ما به ازاي كاگ ب به شــر، يا حق و باطل (نويسنده خيلي واضح تكليف و شخواننده را روشن كرده و «آدم خوب ها» و «آدم بدها» ــخص اند و همه چيز به شكل مطلق مطرح كامال مشــخصيت پردازي ابدا جايي ندارد؛ شده و نسبيت در ش

سفيدي با سياهي مي ستيزد و از خاكستري هم كوچك ترين نشاني نمي يابيم.)، طبعا فراز ــت و چند ــرود و موفقيت و ناكامي هس و فــارت، ــز باند به دام مي افتد و در اس بار جيمــخت مي بيند و البته ــكنجه و آزارهاي س شمردانه مقاومت مي كند و سرانجام بر دشمن ــرير چيره مي شود و در اغلب موارد او را به شــتد. اين آثار اگرچه نتوانستند دوزخ مي فرسنظر مثبت منتقدان فرهيخته را جلب كنند ــي (نگرش آميخته با تبعيض نژادي و جنســه بر آنها ــت ك ــن ايرادهايي اس از اصلي تريگرفته اند) ولي بسيار عوام پسند بودند و فروش ــمگيري داشتند. جالب است مقبول و چشبدانيد نويسندگان برجسته اي نظير ريموند چندلر و كينگسلي آميس ماجراهاي جيمز باند را مي پسنديدند (شخص اخير در ۱۹۶۶ «انجمن ضدمرگ» را با الهام از يان فلمينگ نوشت) و جان اف. كندي، رئيس جمهور اسبق ــق» ــيه با عش آمريكا، گفته بود كه «از روس(۱۹۵۷) جزو رمان هاي محبوبش است. يان ــتان فلمينگ ۱۲ رمان و يك مجموعه داســال پس از «اختاپوس» (كه در ۱۹۶۶، دو سمرگش منتشر شد)، نوشت كه در آنها جيمز ــوناژ اصلي است. استقبال گسترده باند پرسخوانندگان باعث شد نويسندگاني ديگر براي مخلوق يان فلمينگ ماجراهاي جديد بيافرينند و حضورش را در عرصه ادبيات پرفروش و مردم پسند تداوم ببخشند.

جان گاردنر و سباستين فالكس از آن جمله اند.ــگ جهاني دوم، جيمز باند يكه تاز در دوره بعد از جنــي بود. يان فلمينگ در نقدي ميدان ادبيات جاسوســينمايي از ــي س بر فيلم «مامور ما در هاوانا» (اقتباســت: «ديگر رماني به همين نام اثر گراهام گرين) نوشــرآمده و از اين پس رمان هايي دوره ماموران مخفي سكه درباره سازمان هاي اطالعاتي و ضدجاسوسي نوشته مي شوند، يا بايد باورناپذير باشند يا مضحكه.» او شخصا ــت را برگزيد و ماجراهايي باورناپذير را با راه حل نخسلحني جدي روايت كرد و از شيوه نگارشي بهره گرفت ــياه» (يا كارآگاهي ــه كم وبيش وامدار نثر «رمان س كخشن) آمريكايي بود. او حتي باب دوستي را با ريموند چندلر (يكي از بنيانگذاران اصلي «رمان سياه») باز كرد و خالق فيليپ مارلو نقدهاي تحسين آميز بر رمان هاي «الماس ها ابدي هستند» و «دكتر نو» نوشت. بسياري ــدان، زندگي ادبي فلمينگ را به دو دوره كامال از منتقــه ۱۹۵۰، رمان هاي ــيم مي كنند. در ده متمايز تقســتقبال خوبی برخوردار ــتان از اس جيمز باند در انگلسبودند ولي در اياالت متحده موفقيت چنداني نداشتند. ــدن فيلم هاي «دكتر نو» (۱۹۶۲) و پس از ساخته ش«از روسيه با عشق» (۱۹۶۳) اين پرسوناژ به چهره اي ــطوره اي بدل شد و به گفته توني بنت «جيمز باند اســانه اي فرهنگي عمل مي كرد كه در ديگر به مثابه نشدايره تنگ داستان نمي گنجيد و سيطره اش را بر عالم

سينما، تبليغات و موسيقي گستراند».

اومبرتو اكو در مقاله «ساختارهاي روايي رمان هاي ــيوه اي زيركانه ثابت مي كند كه فلمينگ» به شماجراهاي جيمز باند عملكردي مطابق با تقابل ــخصيت ــه اي بين قهرمان و ش ــنتي و كليش ســوار (در اينجا باند) عليه خبيث، يا عصيان شهســهريار (رئيسش ام)، دارند. ناگفته پيداست كه شــرون مي آيد؛ به ــز باند از اين نبرد پيروز بي جيمــت، روايت ها در چارچوب امن پيرنگي همين علاطمينان بخش شامل موقعيت هايي مخاطره آميزند كه شخصيت مثبت ماجرا در فرجام كار از آنها به سالمت مي رهد و داستان را با تفوق نيروهاي خير

بر پليدي پايان مي بخشد.

عصيان شهسوار

ULMOÝ

a¹—Uð

bUÐ e

LOł s

¹dð—

uNA

¨ Èd

U Êu

Page 73: Shahrvand Emrouz 12

۷۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ ادب جهان

برخي پژوهشگران رمان هاي فلمينگ را رمانس هايي ــته اند كه اغلب بر «كهن الگو»هاي ــرمانه دانس بيشــتوارند.آنچه در قرائت ــانه اي اس ــك يا افس فولكلوريساختارگرايانه اومبرتو اكو ناديده گرفته مي شود دقيقا همان عاملي است كه محبوبيت روايت هاي جيمز باند را موجب شده، يعني مشخصه هاي فرهنگي ماجراهايش. يكي از ويژگي هاي بارز اين رمان ها گرايش دائمي شان است به كند كردن يا به حالت تعليق درآوردن رويداد التهاب آفرين اصلي به منظور توصيف توام با جزئيات تفريحگاه هاي مجلل، باشگاه هاي اعياني و كازينوهاي ــس اين تخلف فاحش ــلي آمي پرزرق و برق. كينگســده روايت حادثه اي هيجان انگيز و از اصول تثبيت شواقع گرايي را چنين توجيه مي كند و توضيح مي دهد: ــتان هايي ــد در حقيقت داس ــاي جيمز بان «ماجراه

علميـ تخيلي هستند مبتني بر اين پيش فرض كه چنين اتفاق هايي نمي توانند رخ بدهند، اما بياييد فرض

كنيم كه تحقق پذيرند و پيامدهايش را هم بپذيريم!»ــتند ــگ قادر نيس ــي فلمين ــاي جاسوس ــا رمان ه قطعــچ آدم ــد، زيرا هي ــده را برانگيزن ــداري خوانن همذات پنــاس ــوناژ جيمز باند احس عادي و عاقلي نمي تواند با پرسهمذات پنداري كند. پس بايد ديد اين آثار چه نوع ارتباطي ــان ايجاد مي كنند و با چه شگردي آنان را با مخاطبان شپايبند خود مي سازند. در رمان «زندگي جاي ديگر است» به قلم ميالن كوندرا، قهرمان داستان ژروميل (يا همان شاعر)، در خردسالي به واسطه خويشتن خياليش، گزاويه درگير ماجراهايي شگفت انگيز مي شود و شيريني هيجان انگيز رويدادهايي را مي چشد كه در واقعيت غيرقابل حصول اند. جيمز باند براي شيفتگانش همان نقشي را دارد كه گزاويه ــت نيافتني را ــراي ژروميل به نيابت از آنان روياهاي دس بتجربه مي كند، از شادخواري هاي شورانگيز لذت مي برد، پنجه در پنجه خطر مي افكند و كامياب بازمي گردد، زيرا ــده است. شش رمان نخست همه چيز از ابتدا تضمين شاز ماجراهاي مامور ۰۰۷ به دليل سرزندگي و جذابيت شان مي توانند اين «وظيفه داستاني» را به خوبي انجام دهند، به شرطي كه خوانندگان هم قاعده بازي را بپذيرند. اما آثاري كه بعد از ۱۹۵۷ پديد آ مدند، به دليل آنكه يان فلمينگ ديگر از پرسوناژ جيمز باند حوصله اش سر رفته بود، طراوت

دلنشين اوليه را ندارند.ماجراهاي جيمز باند را روياپردازي هايي تسكين دهنده دانسته اند كه در آنها مامور ۰۰۷ تجسم و مظهر قدرتي ــتان را، هنگامي كه در خيالي است كه بار ديگر انگلسواقعيت نفوذ جهاني گذشته اش به شكلي علني و بسيار ــريع رو به افول نهاده، در كانون رويدادهاي مهم عالم سقرار مي دهد. اما نكته جالب اينجاست كه فلمينگ به رغم تالش براي واقع نمايي اين آرزو، حقيقتي ديگر را آشكار مي سازد: اكنون آمريكايي ها دست باال را دارند و امپراتوري

بريتانيا با حمايت آنها مي تواند قدرت نمايي كند.در «زنده بمان و بگذار بميرند» (۱۹۵۴)، امكانات مالي ــهيالت سيا بر تمامي مراحل ماجرا سايه افكنده و تساست. در «كازينو رويال» هم جيمز باند به بركت پولي كه آمريكايي ها از بودجه «طرح مارشال» برداشته و در اختيارش گذاشته اند در بازي نهايي بر حريفش، لوشيفر

خبيث كه مزدور smersh است، غلبه مي كند. همين طور مداخله به موقع فليكس ليتر، مامور سيا كه لوشيفر را از پا درمي آورد، جانش را نجات مي دهد. ــاي جيمز باند مدام گرچه در رمان هــت بريتانيايي قهرمان ماجراها بر هويــود، اما اقدامات او همواره تاكيد مي شــتيباني اقتصادي با بهره گيري از پشــات ــش فني و اطالعاتي موسس و دانآمريكايي به موفقيت و فرجام خوش

مي انجامند.ــل جديدي ــاز دهه ۱۹۶۰ نس در آغــي، كه جان ــان انگليس از رمان نويســاخص ترين ــن ديتون ش لوكاره و لــمار مي آيند، ــه ش ــان ب چهره هايشــي ــي نوين را در ژانر جاسوس گرايشرقم زدند و به مصاف مقلدان متعدد يان فلمينگ و بدل هاي فراوان جيمز ــد. واقع گرايي ويژگي اصلي باند رفتنــته بود كه با ــار اين جريان نوخاس آثخيال پردازي ها و قهرمان پروري هاي سرگرم كننده و ساده دالنه آفرينندگان

باند و همسانانش كمترين شباهت و قرابتي نداشتند. به گفته جان لوكاره (متولد ۱۹۳۱)، «محال است هيچ سازمان اطالعاتي شخصي با خصوصيات جيمز باند را براي جاسوسي برگزيند زيرا در عالم واقع او نمي تواند ــت كه حتي يك روز هم دوام بياورد». بي جهت نيســهورترين مخلوق او، جورج اسمايلي، از همه نظر مشنقطه مقابل جيمز باند است. لوكاره با سومين رمانش، ــرما آمد» (۱۹۶۳) (واژه سرما، ــي كه از س «جاسوســكيالت جاسوسي، ماموريت يا عمليات معني در تشمي دهد) به آوازه و اعتبار رسيد. ارزنده ترين اثرش در ــرد، يعني سه گانه «در جست وجوي دوران جنگ سكارال» (از ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰)، او را به يكي از برجسته ترين نويسندگان انگليسي معاصر بدل ساخت و در جايگاهي ــاند. گستره اين سه گانه واقع گرايانه و در بس واال نشعين حال عرفاني از نظر جغرافيايي، سياسي و انساني بسيار فراخ است و به مضاميني چون صداقت، خيانت، خاطره، زمان، معصوميت، عشق، تضاد ميان ارزش هاي جمعي و فردي مي پردازد و تحليل هاي درخشاني از ــي اش در دوران ــا و نهادهاي سياس وضعيت بريتاني

«مابعد امپراتوري» ارائه مي دهد.ــد ۱۹۲۹) در وهله اول ــن ديتون (متول بداعت آثار للحن طنزآلود و شكل كنايه آميزشان است كه آنها را به مثابه پارودي و مضحكه سنت هاي رايج ژانر جاسوسي ــوناژ ماندگار آفريده: نخست، جلوه مي دهد. او دو پرسراوي بي نام سه رمان به هم پيوسته «پرونده ايپكرس» ــم تدفين در برلن» (۱۹۶۴) و «مغز (۱۹۶۲)، «مراســه از اولين آثارش ــارد دالري» (۱۹۶۶) ك ــك ميلي يهستند؛ دوم، برنارد سامسون ميانسال و سرخورده كه در «بازي برلن» (۱۹۸۳)، «مجموعه مكزيكو» (۱۹۸۴) و «مسابقه لندن» (۱۹۸۵) نقش اصلي را دارد. اين هر

دو شخصيت از طبقه كارگرند و خاستگاه طبقاتي شان ــب در زبان شان تجلي يافته. به نحوي مليح و دلچسجاسوسي نويسان واقع گرا مقوله هايي نظير سردرگمي بر سر دوراهي هاي اخالقي، تضادهاي ايدئولوژيك در دنياي ــي، بدگماني و شك به زبان بازي هاي پنهان جاسوســش هاي اساسي و ــي دوران جنگ سرد و پرس سياســخ هاي كليشه اي و چالش گرانه اي را كه عمدتا با پاســوند به روايت هايشان راه بي پايه و محتوا مواجه مي شــاي پرداختن به ماجراهاي فردي، به دادند. آنها به جساختارهاي ديوانساالرانه سازمان هاي اطالعاتي توجه ــان دادند و جنبه هاي نهفته عملكرد آنان را كه بر نشتزوير، ماكياوليسم و اخالق گريزي استوار بودند، آشكار ساختند. با پايان گرفتن جنگ سرد كه مضمون غالب آثار پديدآمده تا اواخر دهه ۱۹۸۰ بود، اين سوال مطرح ــه موضوعاتي بايد پرداخت؟ ــد كه از اين پس به چ شلوكاره، با رمان هايي نظير «مدير شب» (۱۹۹۳)، «بازي ــينگل و ــا» (۱۹۹۵)، «خياط پاناما» (۱۹۹۶) و «س مــينگل» (۱۹۹۹)، و «لن ديتون، با سه گانه ايمان» ســت» (۱۹۹۷) ــد» (۱۹۹۶) و «عطوف (۱۹۹۵)، «اميــون ــاكان برنارد سامس ــان كم ــوناژ اصلي ش كه پرســتند. البته ــخ هايي نويدبخش عرضه داش ــت، پاس اســه در دهه هاي ۷۰ و ــان ديگري هم ك جاسوسي نويس۸۰ پا به عرصه نهادند نيز بيكار ننشسته اند و درصدد

راهگشايي به مسيرهاي تازه هستند.ــتقل از ــه موجوديتي مس ــد ك ــز بان ــوناژ جيم پرســن دگرگوني ها و در ــده اش يافته، بي اعتنا به اي آفريننحاشيه امن خويش، به بركت هنر هفتم، در تمام اين ــت و پايدار ماند؛ از دهه ــتمر داش مدت حضوري مس۱۹۵۰ به هزاره سوم رسيد و ظاهرا خيال ندارد به اين

زودي ها بازنشسته شود.

@MO

LK Ê

Page 74: Shahrvand Emrouz 12

انديشه انديشه ۸۰ بازگشت سياست به اهلش ۸۲ مثلث گذار

شارِح شاگردپرورباز گشت استاد باز گشت استاد ۱۱

ــتاد علوم سياسی دانشگاه تهران حسين بشيريه، اســزان ۱۳۸۴، دعوت ــت. او در خ ــته اس ــه ايران باز گش بدانشگاه سيراكيوز را لبيك گفت تا در خزان سياست ايران ــوك انتخابات فضاي ديگري را درك كند. همگان در شرياست جمهوري آن سال بودند و شايد اين واقعه بيش از همه براي بشيريه افسرده كننده بود كه پروژه اصلي اش را دموكراتيزاسيون قرار داده بود. در چند ماه گذشته صحبت ــيار بود. گفته می شد او در ــتاد بس از آمدن و نيامدن اسخواست اقامت هميشگی در ينگه دنيا کرده است. اكنون اما استادی که آرای و نظراتش به مدت يک دهه در حوزه

انديشه سياسی ايران بسيار موثر بوده، بازگشته است.

ــيريه جز آنكه استاد ممتاز در دانشكده حقوق و علوم بشــته حضوري فعال در حوزه ــت در دو دهه گذش ــي اس سياسعمومي داشته است. او مترجم كتاب هايي مهم در حوزه علوم ــه سياسي و علم سياست بوده و جالب آنكه اجتماعي، انديشبدون داشتن ادعاي تاليف يا تدوين نظريه اي منحصربه فرد در پرورش شاگرد بسيار موفق بوده است. سياستمداران اصالح طلب به خصوص آنان كه در ابتداي دهه ۷۰ در فراغت سياسي پاي به دانشگاه گذاشتند، اگرچه همواره هويت روشنفكري ديني و اقتدا به عبدالكريم سروش را يدك مي كشيده اند اما همگي پاي درس بشيريه نشسته اند و چه بسا ايده هايشان در باب توسعه ــازي نظام پس از جنگ را مديون او باشند. از ــي و نوس سياسميان اينان برجسته ترين فرد بي گمان سعيد حجاريان است ــالمي و ــاره هزاره گرايي در انقالب اس ــز دكترايش درب كه تانقالب اكتبر روسيه را تحت نظر بشيريه گذرانده است. براي محافظه كاران در جمهوري اسالمي اين رابطه آكادميك چنان ــت كه از حسين بشيريه در كنار عبدالكريم سروش مهم اســده اصالح طلبان ياد مي كنند. مدتي پيش به عنوان پدرخوانمركز اسناد انقالب اسالمي به رياست روح اهللا حسينيان اقدام به رونمايي كتابي كرد كه در آن بر رابطه فكري اصالح طلبان با آراي بشيريه و انديشه هاي سروش تمركز شده بود. نزديكي فكري بخشي از اصالح طلبان با بشيريه البته انكارناشدني است. حضور بشيريه در فضاي عمومي دهه ۷۰ البته محدود به جمع اصالح طلبان نمي شد. او نه تنها در دانشگاه تهران كه در دانشگاه ــه آموزش امام صادق (زير نظر آيت اهللا مهدوي كني) و موسس

عالي باقرالعلوم (زير نظر آيت اهللا مصباح يزدي) هم تدريس مي كرد. نه تنها در اطالعات سياسي – اقتصادي كه در مجله نقد و نظر نيز مستمرا حضور داشت. نقد و نظر فصلنامه اي متعلق به ــالمي حوزه علميه قم بود كه دفتر تبليغات اس

ــعي در طرح مباحث ســت و در اين مدرن داشكار البته نيم نگاهي همه

به كيان ارگان روشنفكران ديني داشت و از روشنفكران

ــارج از آن حلقه همچون بنام خحسين بشيريه، موسي غني نژاد ــك ــان كم ــي ملكي و مصطفمي گرفت. به اين ترتيب بشيريه ــون ــي چ ــالت آكادميك مجاطالعات سياسي- اقتصادي

و نقد و نظر را به مجالت روشنفكري اي همچون

كيان ترجيح مي داد. شايد بتوان گفت ــدم حضور او در كيان بي ارتباط به تفاوت نگاه ع

ــنفكران ديني نبوده است، چه او با ديد مذهبي روشــيريه ترجيح مي داد با ــنفكري هم بش در ميان مجالت روشــعه همكاري كند. با مجالت چپ گرايي چون فرهنگ و توســار هفته نامه راه نو که توسط بخشي از حلقه اين حال با انتشــر می شد پذيراي مقاالت بشيريه در باب رقابت و كيان منتش

مشاركت سياسي شد.

ــيريه در دهه ۷۰ در چند حوزه فكري متفاوت دست بشــه سياسي بود. كتاب به فعاليت زد. اولين حوزه، حوزه انديشدوجلدي او در باب تاريخ انديشه هاي قرن بيستم هنوز بهترين اثر تاليفي در شرح انديشه هاي سياسي است. اين تاريخ نگاري ــه هاي ماركسيستي آغاز مي شد و انديشه كه با شرح انديشــم و محافظه كاري مي پرداخت نشان در پي اش به ليبراليســه هاي چپ داشت؛ عالقه اي كه با انتشار از عالقه او به انديشكتاب «يورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومي» (ني، ۱۳۷۵) معلوم شد بيشتر بر نظريه انتقادي متمركز است. بشيريه در ــي به نظريه اجتماعي گذر كرد. ــير از انديشه سياس اين مسحاصل اين گذر، توقف او بر انديشه هاي ميشل فوكو، متفكر ــاختارگرا بود كه خود را با انتشار كتاب «ميشل فوكو: پساسفراسوي ساختارگرايي و هرمنوتيك» (ني، ۱۳۷۹) نشان داد. اين دوره بي گمان درخشان ترين دوره فكري بشيريه محسوب

مي شود. نه تنها خود او با تمسك به انديشه هاي فوكو دو كتاب «دولت و جامعه مدني: گفتمان هاي جامعه شناسي سياسي» (نقد و نظر، ۱۳۷۸) و «درآمدي بر جامعه شناسي تجدد» (نقد ــاگردان او نيز ــل دوم ش و نظر، ۱۳۷۹) را تاليف كرد كه نسدر همين دوره پرورده شدند. شاخص ترين شاگرد او بي گمان ــت كه با نگارش كتاب «دانش، در اين دوره داوود فيرحي اســت ــالم» (ني، ۱۳۸۰) به كاربس ــروعيت در اس قدرت و مشمشروط انديشه هاي فوكو در بررسي انديشه سياسي در اسالم ــل از شاگردان البته همچون نسل قبلي دو پرداخت. اين نسمقتدا داشتند. اگر نسل قبلي سروش را در كنار بشيريه قرار ــل در كنار بشيريه نيم نگاهي به آثار ديگر مي دادند، اين نساستاد (البته اخراج شده) دانشكده حقوق و علوم سياسي، يعني ــيدجواد طباطبايي هم داشتند. اين رابطه اگرچه انتقادي سبود اما چنان بود كه طباطبايي در بازگشت به ايران، پيش از سخنراني در تاالر شيخ انصاري دانشكده حقوق از ميان اساتيد ــكده تنها ديداري با داوود فيرحي داشته باشد. در پايان دانشدهه ۷۰ اما بشيريه بازگشتي به انديشه كالسيك سياسي كرد. ــت آن را حاصل نوعي حاصل اين رجعت- كه البته مي بايستعهد و نه عالقه پايدار آكادميك ارزيابي كرد- ترجمه اثر مشهور توماس هابز يعني «لوياتان» ــه پيش از اين ــيريه البت (ني، ۱۳۸۰) بود. بشكتابي درباره خود هابز را در مجموعه بنيانگذار

فرهنگ امروز نشر طرح نو ترجمه كرده بود.

حسين بشيريه:طرحي از يك زندگي فكريÊU¹—UHž sO²

v U� sO Š ∫ ÕdÞ

Page 75: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

ــه او يعني ــوزه تخصصي مورد عالق ــوزه دوم اما ح حــن عنوان ــاب او با همي ــي بود. كت ــي سياس جامعه شناســيك تبديل (ني، چاپ اول ۱۳۷۴) اكنون به كتابي كالســت. تاليف كتاب «انقالب و بسيج سياسي» (نشر شده اســاي دولت» ــران،۱۳۷۲) و ترجمه «نظريه ه ــگاه ته دانشــومي كه ــي از اين عالقه بود. اما حوزه س (ني، ۱۳۷۶) ناشــي مفهوم خود از دل اين تحقيقات بيرون مي آمد بر بررســعه سياسي تمركز داشت. بشيريه در اين حوزه دست توســت كه از منظر جامعه شناسي به تاليف كتاب هايي زده اســي در ايران مي پردازند. ــي توسعه سياس سياسي به بررســي ايران» (گام نو، ــعه سياس كتاب هايي چون «موانع توس۱۳۸۱) و «جامعه شناسي سياسي جمهوري اسالمي ايران» ــيريه در آنها ــو، ۱۳۸۱) از اين جهت مهم اند كه بش (گام نــي وضعيت ايران پرداخته است. با سر آمدن دهه به بررســت اصالحات سياسي در ايران، مفهوم توسعه ۷۰ و بن بســيريه جاي خود را ــي در منظومه فكري حسين بش سياســيون داد. آغاز دهه ۸۰ همراه بود با به مفهوم دموكراتيزاسانتشار نخستين جلد از مجموعه اي به نام دانش سياسي، كه «درس هاي دموكراسي براي همه» (نگاه معاصر، ۱۳۸۰) نام داشت. در اين كتاب بشيريه علم سياست را علم دموكراسي و جامعه شناسي سياسي را جامعه شناسي زمينه هاي گذار به دموكراسي خواند و به تشريح تاريخ انديشه دموكراسي در جهان پرداخت. جلد دوم اين مجموعه مستقيما به «گذار ــي» (نگاه معاصر، ۱۳۸۴) مي پرداخت و در آن از دموكراســاره كرد كه مباحث فلسفي درباره بشيريه بر اين نكته اشدموكراسي ديگر اهميتي ندارد و جاي آن را مباحث مربوط به گذار نظام هاي اقتدارگرا به نظام هاي دموكراتيك و استقرار و استحكام دموكراسي هاي نوپا گرفته است. حسين بشيريه ــاره كرده بود هم و ــور كه در مقدمه اين كتاب اش همان طــن ادبيات براي چنين رويكردي غم خود را مصروف تدويــاي «رژيم هاي ــر ترجمه كتاب ه ــي او ب كرد. مقدمه نويسغيردموكراتيك» (كوير، ۱۳۸۳) و «جامعه شناسي سياسي معاصر» (كوير، ۱۳۸۰) هم نشان از اين دغدغه و هم نمادي از نسل جديد شاگردان استاد است كه به جاي عمل سياسي و تاليف نظري در كار ترجمه ادبيات گذار هستند اما در گذر از مفهوم توسعه سياسي به دموكراتيزاسيون، تحول مهمي ــه سياسي بشيريه قابل مشاهده است. اگر او قبال در انديشدغدغه نقش نيروهاي اجتماعي در حيات سياسي را داشت

در نظريه دموكراتيزاسيون بر نقش نخبگان تاكيد مي كند.

ــيريه در يكي از مقاالت آخرين اثرش كه حسين بشــال ۱۳۸۲ است ساختار قدرت حاصل سخنراني او در ســه آينده مي داند؛ اول نوعي ــتعد س ــي ايران را مس سياســي و ــم كه حاصل تمركز و انحصار قدرت سياس پوپوليسجامعه توده اي فعال و بسيج پذير است ( همچوندهه۶۰) ــي معلق كه برآيند رقابت در قدرت ــبه دموكراس دوم شسياسي و جامعه مدني نسبتا فعال است (همچون سال هاي ــطه تعليق ــوم رژيم محتملي كه به واس اصالحات) و سدموكراسي پديد مي آيد و شامل قدرت متمركز سياسي و جامعه مدني منفعل و بسيج ناپذير است. خوانندگان كتاب او هنگامي كه در تابستان ۸۴ اين صفحات را مي خواندند

خود براي پيش بيني سوم مصداقي در نظر داشتند.

v UÇu bL×

هفت سال پيش از آنكه جنبش مشروطه در ايران به ــد در ۱۶ آذر ۱۲۷۸ هجري شمسي اولين پيروزي برسمدرسه علوم سياسي در ايران تاسيس شد. فرمان تاسيس مدرسه علوم سياسي را مظفرالدين شاه قاجار صادر كرد همان گونه كه فرمان تاسيس دولت مشروطه را صادر كرده بود و فرمان تاسيس مدرسه علوم سياسي به تاسيس علم ــه كه فرمان ــد، همان گون ــت در ايران منتهي نش سياس

ــتقرار ــروطه به اس ــيس مش تاســد. ــي در ايران ختم نش دموكراســي همتاي ــوم سياس ــه عل مدرسمدرسه علوم پزشكي در زمره اولين ــي مدرن در ايران نهادهاي آموزشــنگ بناي بودند كه همپاي هم ســران را نهادند و نظام ــگاه ته دانشعلمي و آموزشي ايران را دگرگون ــروزه مي توانيم ــد. اما اگر ام كردنعمل جراحي قلب باز انجام دهيم يا با توليد سلول هاي بنيادي گوسفند ــوز امكان ــازيم، هن مصنوعي بســيس يك دموكراسي حزبي و تاســم و از ايجاد ــي را نيافته اي پارلمانــي سنتي رابطه ميان نظم سياسايران و نظام هاي سياسي نو هنوز ــي و ــث و بررس ــم و در بح ناتوانيــت تحقيق و نزاع. اين در حالي اســي كه ــل هنگام ــال ها قب كه سمحمدعلي فروغي اولين رساله علم

سياست را به زبان فارسي مي نوشت در ديباچه آن متذكر شده بود كه: «علم حقوق كه در معني دانش سياست مدن باشد الزم و اهم علوم و فنون است، زيرا بدون داشتن اين ــق و فتق امور ــتي از عهده رت ــم و فن احدي به درس علمملكت برنيايد و پيشرفتي چنان كه بايد و شايد ننمايد و چون كار ملك و ملت مختل ماند كار دنيا بي سامان خواهد ــاش كار ــباب اغتش بود و اختالل كار اين جهان البته اسجهان ديگر خواهد شد. يعني دنياي هر قدم خراب باشد آخرت ايشان نيز خراب است و شما خود بهتر مي دانيد كه ــاني و سرگرداني ميسر نشود و عبادت و بندگي با پريشدست و دل شكننده پي هيچ كار نرود. پس علم حقوق و ــت كار دنيا و آخرت هر دو را اصالح مي كند.» فن سياسفروغي رساله حقوق اساسي را چنين آغاز كرد تا به همه ــيس علم ــه خصوص علما و فقها يادآوري كند كه تاس بسياست درتضاد با شريعت نيست. چه او به ياد داشت كه ــي هنگامي كه ــه علوم سياس ــيس مدرس به هنگام تاس

بازگشت سياست به اهلش

۸۰ انديشه

باز گشت استاد باز گشت استاد ۲۲

خواستند مدرسي براي تدريس علم فقه بيابند هيچ يك از فقها راضي به اين كار نمي شدند بلكه با اساس تاسيس اين مدرسه موافقت چنداني نداشتند: «به عقيده آقايان علما تدريس فقه مي بايست به مدارس قديم و طالب اختصاص ــد يعني فقيه بالضروره بايد آخوند باشد. در ــته باش داشــاگردانش كالهي بلكه بعضي از آنها ــگاهي كه ش آموزشفوكلي و بعضي از معلمين آن فرنگي بودند و روي نيمكت و صندلي مي نشستند چگونه جايز بود درس فقه داده شود؟! سرانجام ــه درس فقه در ــا اين تضمين ك بآموزشگاه علوم سياسي براي فقيه تربيت كردن نيست بلكه مقصود اين است كه محصليني كه با آمال ــت پيدا ــر ماموري ــه ممالك كف بــرعي كه ــايل ش مي كنند به مسدانستن آن براي هر مسلماني فرض است آشنا باشند و ثواب آموختن ــايل كفاره گناه درس هاي اين مسديگر باشد. يك آخوند پيرمرد را كه آدم خوب مقدس بود راضي كردند كه معلمي فقه را قبول كند.» بدين ترتيب از آغاز تدريس علوم سياسي در ايران رابطه اين علوم با انديشه ــنتی رابطه آب و روغن بود كه سحل نمي شدند، اما در تعليق با هم همزيستي مي كردند. همزيستي از سر مصلحت چرا كه مدرسه علوم سياسي را وزارت خارجه تاسيس كرده بود تا ديپلمات و سفير تربيت كند و اين كار از عهده حوزه علميه بر نمي آمد چراكه در رده وظايف آن نبود. پس از مدتي وزارت عدليه هم مدرسه حقوق را تاسيس كرد كه قصد تربيت قاضي و ــت و آن نيز در معرض ترديد فقها و تنظيم قانون را داشعلما بود: «سببش همان چيزي بود كه از تدريس درس فقه در دانشكده سياسي ممانعت مي كرد. حكومت واقعي ــتند و نمي خواستند از را علماي دين، حق خود مي دانسدست بدهند... تا مدت مديدي محاكم عدليه احكامي را كه صادر مي كردند حكم نمي ناميدند و جرات نمي كردند عنوان صدور حكم به خود بدهند و راي خود را در دعاوي، راپورت به مقام وزارت عنوان مي كردند. اين مشكل نيز با تدبير مشيرالدوله، وزير وقت عدليه حل شد كه از مجلس خواست به دولت اجازه اجراي آزمايشي قوانين را بدهد تا در پارلمان با نظر نمايندگان به تدريج راپورت ها به قانون ها تبديل شوند. در واقع در هر دو بحران روشنفكران وقت از

نقدي بر تاريخ علوم سياسي در ايرانX

¹UMŽ b

OLŠ

v¹U³Þ

U³Þ œ«

ułbO

Ý

Page 76: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

ــران پرداخت و ــگاه ته ــال ۱۳۵۸ به تدريس در دانش سسرانجام به آكسفورد رفت و در آن دانشگاه تدريس كرد و متاسفانه بسيار زود در مردادماه ۱۳۶۱ در اثر سكته قلبي درگذشت. حميد عنايت مختصات يك دانشمند ايراني علم سياست را داشت. آگاه به هر دو فرهنگ ايراني/اسالمي از يكسو و غربي/مسيحي از ديگرسو بود. هم «سياست» ــگان و بنده» هگل، ــطو، «عقل در تاريخ» و «خداي ارس«تاريخ طبيعي دين» هيوم و «بنياد مابعدالطبيعي اخالق» كانت را ترجمه كرد و هم آثاري برجسته همچون «انديشه سياسي در اسالم معاصر»، «انديشه سياسي اخوان الصفا»، «سيري در انديشه سياسي عرب» و «اسالم و سوسياليسم ــت. عنايت كتابي تاليفي درباره انديشه در مصر» را نوشــي غرب هم نوشت كه ظاهرا ناتمام ماند. همچون سياسزندگي پربارش كه ناتمام ماند و سرنوشت او سرشت ناكام علم سياست جديد در ايران را نشان داد. پس از عنايت از ــي نام دكتر حسين بشيريه ــتادان علوم سياس ميان اس

ــد كه ظاهرا نسل هاي پرآوازه شــجويان و فعاالن متعددي از دانشــر او به علم ــت تاثي ــي تح سياسسياست توجه كردند. گرايش دكتر بشيريه به انديشه سياسي چپ در ــل گرايش ــه مقاب ــران در نقط ايــه انديش به فروغي ــي محمدعلسياسي راست (فكري) است، اما ــاي ارزنده علم عمده درس نامه هــت در ايران امروز از اين دو سياســتاد برجاي مانده است. كتاب اسارزنده «تاريخ انديشه هاي سياسي در قرن بيستم» اثر دكتر حسين ــاري چون ــار آث ــيريه در كن بشــي، دولت ــي سياس جامعه شناسعقل، گذار به دموكراسي، آموزش ــي و... او را بزرگترين دانش سياسمعلم و مدرس كنوني علم سياست در ايران قرار داده است. اما آنچه از فروغي و بشيريه هر دو مي خوانيم،

با وجود همه تفاوت هاي ايدئولوژيك، همچنان ترجمه يا ــنايي ــت و نه تاليف. فروغي ظاهرا آش بازفهم ترجمه اسفزون تري با مفاهيم سنتي ايران داشت اما در آثار بشيريه ــود. ــي ديده نمي ش ــي ايران ــچ نظريه سياس ــوز هي هنشگفت انگيز است كه هنوز در ايران تحليلي علمي از نظريه سلطنت يا نهاد وزارت وجود ندارد. در اين زمينه شايد بتوان به آثار و آراي ديگر استاد علم سياست در ايران يعني دكتر سيدجواد طباطبايي اشاره كرد كه همزمان دو پروژه تحقيقي ــي «غرب و مسيحيت» و ــه سياس و تاريخي درباره انديش«ايران و اسالم» را در سال هاي اخير پيگيري كرده و شكل ــت را تداوم ــوم حميد عناي ــري از تالش هاي مرح كامل تــت. بدين معنا اگرچه نقش بي بديل دو استاد بخشيده اسبرجسته علم سياست در ايران يعني فروغي و بشيريه در فهم ــود ــي خوانده مي ش ــه نام دانش سياس ــه در جهان ب آنچكتمان ناپذير است؛ اگرچه اگر فروغي نبود ما امروزه معناي ــي، علم ثروت، دولت مطلقه، نظام پارلماني و حقوق اساس

ــي و... را درك نمي كرديم، گرچه اگر بشيريه اقتصاد سياسنبود ما امروزه مفاهيمي چون حوزه عمومي، جامعه مدني، تحليل گفتماني و... را به درستي متوجه نمي شديم اما هنوز علمي به نام سياست در ايران تاسيس نشده است. هنوز ميان علم سياست و حقوق و علم فقه و اصول فرسنگ ها فاصله وجود دارد. هنوز اصلي ترين تصميم گيري ها درباره سياست در دانشكده هاي فني و مهندسي و مدرسه هاي سنتي گرفته مي شود. هنوز سياستمداران ايران خود را موظف به مشورت ــي نمي دانند. هنوز ــوران دانشكده هاي علوم سياس با دانشــنفكرانه يا ــير ايدئولوژي هاي روش ــران اس ــت در اي سياســنت هاي ايدئولوژيك شده است. هنوز روشنفكران اعم از سشاعران و نويسندگان رمان و فيلمسازان و نيز سياستمداران و الهيات دانان بيش از مدرسان علوم سياسي نظريه سياسي صادر و راه حل طراحي مي كنند. شگفتا كه ساليان دراز است به ياد علي شريعتي – اين روشنفكر شجاع انقالبي – هرساله سوگداشت برگزار مي كنيم و يك بار به ياد حميد عنايت فاتحه اي نمي خوانيم. شريعتي و عنايت هر دو به فاصله كوتاهي در لندن سكته كردند اما يكي شهيد ــده و ديگري فراموش جاويد ناميشد. نام سيدحسن تقي زاده را بر صدر تاريخ مشروطه مي نويسيم و ــه محمدعلي ــه ارزيابي كارنام بــاعت ها ــينيم. س فروغي نمي نشدرباره «چه بايد كرد؟» لنين يا آثار ــكي و بيژن جزني و مائو و تروتســت صرف ــد حنيف نژاد وق محممي كنيم اما دمي درباره آثار حميد ــم. همان ــت تامل نمي كني عنايــوري الئيك ــاري كه هم دانش آثــوري از آنها ــوش آش ــون داري چــم متفكري ــرده و ه ــل ك تجليروحاني مانند مرتضي مطهري از ــت. شايد آن به نيكي نام برده اســال پس از تاسيس اولين ۱۰۸ ســي در ايران ــه علوم سياس مدرسزمان آن رسيده باشد كه سياست را به اهلش واگذار كنيم، نه اينكه سياستمداران را از سياست ورزي محروم كنيم نه ــنفكران را از سياست سرايي اخراج كنيم بلكه اينكه روشسياست شناسان را به اين عرصه فرابخوانيم كه به ما بياموزند ــت اين علم كسب، حفظ و توسعه قدرت نه نيرنگ سياسمعاويه است و نه فريب ماكياول، نه عين اخالق است و نه ــب. ــت و نه بي اصل و نس عليه اخالق. نه بي پدر و مادر اســت كه بايد به دامان عالمانش بازگردد: سياست علمي اس

ان اهللا يامركم ان تؤدوا االمانات الي اهلها... توضيح:

ــه آرا و خاطره هاي محمدعلي ارجاع هاي اين مقاله بفروغي برگرفته از كتاب زير است:ريشه هاي تجدد، پژوهش

چنگيز پهلوان، نشر قطره: ۱۳۸۳ــاله حقوق اساسي اثر اين كتاب در برگيرنده متن رســاله، نسخه ــت كه از اين رس محمدعلي فروغي هم هس

ديگري به همت انتشارات كوير نيز چاپ شده است.

انديشه۸۱ــرعي استفاده كردند و به جاي حل بنيادي حربه كاله شــي و انديشه اسالمي» ترجيح دادند «مساله علوم سياســد. اين گونه بود كه در اين تاريخ ــا و فقها را دور بزنن علم۱۰۸ ساله تاسيس مدرسه علوم سياسي و سپس ادغام آن با مدرسه حقوق اين دو معرفت و دانش بنيادي از يكديگر ــت و حقوق به راه خود جدا مانده اند. علماي علم سياسرفته اند و علماي علم فقه و اصول كار خود را انجام داده اند. ــتي و مفتح هم كه به ــي چون مطهري و بهش روحانياندانشگاه رفتند ترجيح دادند درس الهيات بگويند و فلسفه ــالمي هم كه حضور ــالمي و پس از انقالب اس و كالم اســيس ــد با وجود تاس ــتر ش ــگاه بيش روحانيت در دانشمدرسه هاي مختلط مانند دانشگاه امام صادق يا دانشگاه ــت و علم فقه ــخني ميان علم سياس مفيد هيچ گونه ســي به يك صورت نگرفت. تركيب هايي چون فقه سياسواحد درسي تبديل شد و با مصوبه شوراي انقالب فرهنگي ــي يك درس اسالمي به در هر قدم آموزش علوم سياســه سياسي در ــد: مباني انديش درس هاي غربي افزوده شاسالم و ايران، دولت و نظام سياسي در اسالم، ديپلماسي ــالم، جنبش هاي اسالمي معاصر، و رفتار سياسي در اسحقوق بين الملل اسالمي و... قصه هنوز قصه آب و روغن است: همزيستي بدون همزباني. اين گونه است كه هنوز علم سياست در ايران براي مسايل ايران همان پاسخ هايي را دارد كه براي مسايل آلمان، روسيه، هند، اوگاندا يا هر جاي ديگر از اين كره خاكي كه موضوع علوم سياسي قرار ــي در ايران از عصر ــه اين معنا علوم سياس مي گيرد و بــت و گرچه محمدعلي فروغي گامي به پيش نيامده اســده اند، اما روش ــترده تر ش مدخل ها و موضوعات آن گســال پيش ــت كه صد س تحقيق و فهم موضوع همان اســتور كار داشتند: ــان مدرسه علوم سياسي در دس مدرسترجمه مفاهيم و تدريس آنها. شگفت انگيز است كه تنها نظريه سياسي ايرانيان در صد سال گذشته، نظريه واليت فقيه بوده كه نه از دانشكده هاي حقوق و علوم سياسي كه از حوزه هاي علميه صادر شده است و البته ديگر نظريه هاي (غيربومي) حكومت در ايران اعم از دموكراسي ارشادي يا حكومت شورايي نيز نه در دانشكده هاي علوم سياسي كه در حلقه هاي روشنفكري (غيرتخصصي) و حزبي طرح و رد شده است. هنوز نيز تئوري حكومت ليبرال به عنوان سكه رايج روزگار از سوي روشنفكران غيرتخصصي ترويج مي شود نه دانشگاهيان و دانشمندان علوم سياسي. مدارس ــي همچنين از تربيت ديپلمات ها و سفيران علوم سياسزبده (كه رسالت اوليه اين نهاد بوده اند) ناتوان مانده است. هنوز تعداد بسياري از سفراي ايران نسبتي با علم سياست ندارند. هنوز مذاكره كننده بزرگ يا استراتژيست بي همتاي ــي نداريم. هنوز از طراحي و فهم مفاهيمي چون سياســتروني و نازايي علم منافع ملي و امنيت ملي ناتوانيم. سسياست در ايران گاه البته با ظهور متفكران و دانشوراني ــن روزها در ــت. همي گمنام مانده رو به درمان رفته اسمردادماه بيست و پنجمين سالگرد درگذشت دكتر حميد ــت. عنايت پس از فروغي دومين مولف بزرگ عنايت اســت در ايران مدرن است. شاگرد اول دانشكده علم سياسعلوم سياسي دانشگاه تهران كه دكتراي علم سياست را از ــي لندن گرفت و از سال ۱۳۴۵ تا مدرسه اقتصاد سياس

t¹dO

AÐ s

vžËd

vKŽ

bL×

Page 77: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

مثلث گذار

جايگاه حسين بشيريه در علم سياست ايران بی ترديد جايگاه متمايز و ارجمندی است. در روزگاری که رخوت و سکون دست ــت در ايران اند، در ايامي که بی خاصيت در گريبان علم سياسکردن و گوشه نشين کردن علم سياست برای بسياری آرزويی ــت يافتنی مي نمايد و در زمانه اي که شايد دانش سياسی دسچندان راهگشا و کارگشای مشکالت و مصائب تاريخی جامعه ايرانی ننمايد، جهد و تالش علمي دکتر حسين بشيريه، استاد علم سياست دانشگاه تهران، تا حدود بسياری بر همه اين روندها و گرايش ها خط بطالن کشيده است؛ بشيريه نشان داده است که علم سياست تا چه پايه مي تواند در فهم و تبيين مشکالت سياسی - اجتماعی کشور به کار بيايد و راه حل هايی را نيز حتی به گونه اي ضمنی در آستين داشته باشد. قوت اصلی بشيريه در اين زمينه آن بوده است که، حدود دو دهه ونيم فعاليت علمی، از يک سو نظريه های اصلی در جامعه شناسی سياسی را به دقت و صحت فهم و تقرير کرده و از سوی ديگر با فراست و سنجيدگی آنها را بر عرصه سياست و اجتماع در ايران معاصر منطبق کرده است. بر پايه چنين بصيرت ها و کوشش های دانشورانه اي است که بايد بشيريه را از زمره معدود مردانی دانست که آبرو و اعتبار

علم سياست امروز ايران اند.

طرح و معرفی ادبيات گذار به دموکراسی نيز در فضايی که دموکراتيزاسيون تبديل به يکی از دغدغه های اصلی ايرانيان در عرصه سياست شده بود اقدامي در همين راستا بود. سنجيدگی و موقعيت شناسی بشيريه در عرضه موضوعات و ادبياتی از اين ــت به جامعه علمي کشور، البته، با اين اقدام آغاز نمي شد، دسکه در دهه ۱۳۶۰ نيز دست به کاری همانند زده بود و در ميانه تب تند انقالبی گری جامعه ايران بحث جامعه شناسی انقالبات و نظريه های انقالب را مورد توجه قرار داده بود. کتاب انقالب و بسيج سياسی او که اثر بسيار جامعي در زمينه ادبيات انقالب ــت و همچنان نيز در زمره آثار ارزشمند فارسی درباب اين اسموضوع قرار دارد حاصل همين دوره و چنين دغدغه هايی بود.

ــيريه اولين بحث دموکراتيزاسيون را به طور به اين ترتيب، بشجدی با کالس هايی با عنوان «نظريه های گذار به دموکراسی» در مقطع کارشناسی ارشد علوم سياسی دانشگاه تهران آغاز كرد. پس از آن، بشيريه در بهار سال ۱۳۸۳ در سخنرانی اختتاميه سمينار علمي «گذار به دموکراسی» سخن گفت و ويژگی ها و گرايش های موج جديد نظريه های گذار را مورد بحث و بررسی قرار داد؛ سميناری که توسط دانشجويان دانشکده علوم سياسی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران و به اقتفای کالس های بشيريه ــتر خصلت ــده بود.بعد از اين تالش ها که البته بيش برگزار ششفاهی داشت بشيريه نشان داد که همچنان از حوزه مکتوبات ــی به زيور ــت و کتابی را با عنوان گذار به دموکراس غافل نيسطبع آراست و در آن خالصه اي از پژوهش های اخير خويش در

ادبيات گذار به دموکراسی را منتشر کرد.

بشيريه در فصل مقدماتی کتاب به معرفی موج جديد در نظريه های گذار به دموکراسی مي پردازد. او ابتدا نظری اجمالی

به نظريه های قديمي تر و کالسيک دموکراتيزاسيون مي نمايد. اين نظريه ها که بيشتر به مکتب نوسازی تعلق دارند نگاهشان به دموکراتيزاسيون ساختاری است. معروف ترين اين نظريه ها ــت، به عنوان نمونه، ــيمور مارتين ليپست اس که نظريه سميان دموکراتيزاسيون و توسعه اقتصادی رابطه همبستگی نيرومندی مي بيند و حصول توسعه اقتصادی را پيش شرط ــتقرار دموکراسی مي داند.در مقابل اين دسته از نظريات، اسموج جديد نظريات نه ساختارگرايانه که کنش گرايانه اند، و ــتر را بر کارگزاران سياسی و اجتماعی مي نهند. تاکيد بيشبشيريه اين نظريات را نيز به دو دسته تقسيم مي کند؛ دسته اول مانند برينگتون مور، گوران تربورن و پرزورسکی به تعبير نويسنده کارگزار اصلی دموکراتيزاسيون را طبقات اجتماعی مي دانند؛ و دسته دوم مثل نظريه برتن و ديگران و لری دياموند و خوآن لينز، نخبگان سياسی را بازيگران اصلی وضعيت گذار ــاموئل هانتينگتون را در مقام مي دانند. نويسنده سپس ستحليل گری به ميان مي آورد که سعی کرده اين دو دسته از نظريات را با يکديگر تلفيق کند و هم بر نخبگان سياسی و هم بر طبقه متوسط انگشت نهد. با اين حال، چنان که بشيريه ــترين تاکيد نيز تاکيد مي کند در موج جديد نظريات بيشهمانا بر نقش نخبگان سياسی قرار دارد و دموکراتيزاسيون محصول تعامل استراتژيک و مصالحه نخبگان سياسی دانسته ــيريه پس از آنکه مبانی نظری ــود.در ادامه کتاب بش مي شــيون را روشن مي سازد، به موج جديد نظريات دموکراتيزاستطبيق اين نظريات به دوره اصالحات مي پردازد و در پی آن ــود که موانع گذار به دموکراسی در اين دوره را بر اين مي شمبنا تبيين کرد. بشيريه در اين راه بيش از هر چيز از نظريه نخبه گرايانه فيلد، هيگلی و برتن استفاده مي کند. نويسندگان مذکور شرط گذار به دموکراسی را آن مي دانند که نخبگان يک کشور به گونه اي همبستگی ساختاری و اجماع ارزشی برسند و از حالت گسيختگی ارزشی و ساختاری خارج شوند. نويسنده سپس به شرايط ايران اشاره کرده اين شرايط را بر ايران تطبيق مي دهد: «اوال امکانات ساختاری و حقوقی غلبه يک بخش از نخبگان حاکم بر بخش های ديگر تداوم يافت و در طی سال های اصالحات زمينه های قوت يابی نيروی های رقيب از طريق اقداماتی چون کنترل مطبوعات، جلوگيری ــجويی و غيره اساسا تضعيف شد از گسترش جنبش دانشــات مجلس هفتم ــه را در انتخاب ــانه های غلب و آخرين نشمي توان به وضوح ديد. دوم اينکه سازماندهی اجزاي مختلف تشکيل دهنده نخبگان حاکم به دليل تداوم غلبه بخشی بر ــی احزاب فعال و ــد و گرچه برخ بخش های ديگر کامل نشسازمان يافته شدند ولی مبانی توده اي و اجتماعی آنها تضعيف شد... سوم اينکه در شرايط تداوم ميزانی از بسيج توده اي در متن نظام ايدئولوژيک جمهوری اسالمي استقالل عمل مورد ــت کم از لحاظ ايدئولوژيک تکميل نشد و سرانجام نظر دســی و عرصه روابط ــی داخل چهارم اينکه گرچه حيات سياســور همواره بحران خيز بوده است ولی به داليلی خارجی کشــده در ايجاد ــيد و تاثير تعيين کنن اين بحران ها به اوج نرس

ــازش ميان اجزاي نخبگان حاکم باقی نگذاشت.» به اين سترتيب بشيريه بر اساس چنين نظريه نخبه گرايانه اي به تبيين

ناکامي دموکراتيزاسيون در دوره اصالحات مي پردازد.ــيريه جدای از اهميت ــوی بش تحرير چنين تحليلی از ســت. از اين بعد اهميت نظری از بعدی ديگر نيز قابل توجه اســن مي شود که نگاهی به سابقه انديشه اي و زمانی بيشتر روشتحليلی وی در جامعه شناسی سياسی بيافکنيم. بی ترديد يکی از بارزترين عناصر تحليلی آثار حسين بشيريه در آثارش تا پيش از اين تاکيد بر نقش طبقات اجتماعی و گونه اي تحليل طبقاتی بوده است. بشيريه (۱۳۸۱) حتی زمانی هم که به تبيين پيدايش گرايش های جديد پس از دوم خرداد پرداخت اين تحول را بيش از هر چيز مرهون قوت يابی طبقه متوسط دانست. با اين حال، چنان که گذشت هنگامي که وی به سمت تبيين ناکامي حرکت دموکراتيک ميل كرد ديگر تحليل های طبقاتی جايی در نوشتار ــتند. اين تغيير روش و دگرگونی در چارچوب تحليلی او نداشرا شايد مي بايست تا حدودی نتيجه وقايع دموکراتيزاسيون در

موج سوم دانست. ــيريه در باب گذار به دموکراسی البته در آثار حسين بشــار کتاب ــال پس از انتش همين جا پايان نگرفت، چه يک سمذکور مقاله اي از دکتر بشيريه با عنوان «گذار به دموکراسی از چشم انداز بسيج سياسی» در نشريه تخصصی دانشکده حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران به چاپ رسيد. مقاله مذکور از جهاتی با اثر قبلی نويسنده متفاوت بود، زيرا بار نخبه گرايانه آن کمتر شده بود و مولفه های ديگری از منظر بسيج سياسی وارد چارچوب تحليل بشيريه شده بودند. اين تغيير يا تکميل نظری نزد بشيريه را شايد بتوان محصول توجه او به گذارهای متاخرتر در موج سوم دموکراتيزاسيون خصوصا در مناطق شرق اروپا، اتحاد شوروی و آسيای ميانه دانست. اين تغيير و تکميل فکری ــيريه را نيز مي توان موازی تغييری کلی تر در ادبيات گذار بشدانست.بر همين اساس بشيريه در کنار متغير مربوط به نخبگان سياسی دو متغير ديگر يکی راجع به وضعيت جامعه مدنی و ديگر ناظر به وضعيت اپوزيسيون را وارد تحليل وضعيت گذار مي سازد. بر اساس اين سه متغير اصلی استدالل های بشيريه در باب وضعيت گذار از اين قرارند: ۱. در وضعيت های گذاری که در آنها تشکالت و نهادهای جامعه مدنی نيرومندتر باشند

احتمال اينکه گذار دموکراتيک شود افزايش مي يابد.ــازمانی، رهبری و توانايی ــيون از لحاظ س ۲- هرچه اپوزيسبسيج منابع نيرومندتر باشد نقش بزرگتری در گذار ايفا مي کند. ــرايط و وضعيت گذار را به سوی دموکراسی متمايل اما آنچه شمي سازد برجستگی اپوزيسيون دموکراتيک نسبت به گروه های مخالف ديگر است. در غياب اپوزيسيون دموکراتيک نيرومند حتی در صورت وقوع دموکراتيزاسيون از باال دموکراسی هاله شکننده اي خواهد بود. ۳- هرچه شکاف در درون نخبگان حکومت بيشتر يا گرايش به رفرميسم در آن شديدتر باشد احتمال سازش و مصالحه ميان بخش هايی از آن با اپوزيسيون بيشتر است و در صورت وقوع اين مصالحه وضعيت گذار، به دموکراسی متمايل مي شود. البته اگر در مصالحه کفه نيروهای حکومت سنگين تر باشد، گذار کند خواهد شد. همچنين وجود ظرفيت و اراده سرکوب اپوزيسيون از سوی نيروهای مسلح بخت دموکراتيزاسيون را مي کاهد و تقريبا گذار را از بين مي برد. در واقع هر عاملی که بين رژيم و نيروهای

مسلح فاصله بياندازد به سود گذار است.ــت که تحليل کلی بشيريه از وضعيت گذار را اين گونه اسمي توان در مثلثی خالصه كرد؛ مثلثی که يک ضلع آن نخبگان، ــيون دموکراتيک و ضلع ديگر آن جامعه ضلع ديگرش اپوزيس

مدنی است. منابعدر دفتر مجله موجود است

—u¹b vKŽ bL×

گذری بر مباحث حسين بشيريه در حوزه گذار به دموکراسی

۸۲ انديشه

باز گشت استاد باز گشت استاد ۳۳

Page 78: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۱ مرداد ۱۳۸۶ زندگى۸۳ زندگیمردممردم

۸۴ شگفتی ها ۸۶ تکنولوژی ۸۷ جامعه ۹۱ حقوق ۹۵ تلويزيون ۹۸ سرگرمی

v UÝ—U vKŽ

—U qLŠ Ë g¹U¼ Ê«b œ UÐ sO U ÊbOA ‰UŠ —œ s Š

جلو در مرد سبيل کلفتی كه دسته اسکناس های ــته و بليت ــته نشس ــی را کنارش گذاش هزارتومانــک به ۵۰۰ ــت در جمعيتی نزدي ــد. پش می فروشــده از ــالن پرش ــوند. کنارس نفر منتظرند تا وارد شموتورسيکلت و دوچرخه . دو مامور نيروی انتظامی ــيم ايستاده اند و مردم را هدايت هم جلو در با بی سمی کنند. سالن شلوغ است سکوها پرشده و عده ای ــالن كه زمين بازي فوتبال سالني است هم کف سنشسته اند. همه براي دين «حسن» كودك پنج ساله

به اينجا آمده اند.چند هفته پيش برگه تبليغ يک برنامه سرگرمی ــتان خمينی شهر استان ــطح شهرس عمومی درساصفهان پخش شد. باالی برگه درشت نوشته شده ــا دو اژدهای ــاله ب بود:«هنرنمايی يک بچه پنج ســی» و در کنار آن، تصويری از آدم خوار ۱۲۰ کيلويــر دوش دارد. ــودک بود كه ماري بزرگ را ب يک کزيرتصوير هم اضافه شده بود:«نيروی اين بچه پنج برابر انسان معمولی است و به خمينی شهر آمده تا ــيدن ــی کند با تحمل وزن اين اژدها، کش هنرنمايــمند با دندان، تحمل وزن ۲۰۰ کيلويی ماشين س

روی بدن و تحمل برق ۲۲۰ ولت در بدن.»ــی داد از ۱۴ تبليغ وعده متير به مدت ۹ شب،هر شب از ساعت ۷ تا ۱۱ و نيم شب برنامه درسالن ورزشی مادرشهرستان

اجرا مي شود.ــم آمده ــن برگه ه در پاييــكر از فرمانداری، بود :«با تشــروی ــی، ني ــت بدن اداره تربيانتظامی، اداره فرهنگ و ارشاد ــتاره ای درآسمان اسالمی و سهنر، پروفسور سهيل (مسوول

اجراي برنامه)».ــاعت ۹:۳۰ شروع برنامه ســد. مجری با صلوات و چند ش

ــروع كرد و در ادامه سرود ــعرعرفانی برنامه را ش شملی پخش و از مدعوين درخواست شد تا ازجايشان برخيزند. مجري مي گويد:« امشب از اداره اطالعات و

فرمانداری هم درسالن ميهمان ما هستند.»ــروع ــاله ش ــن، کودک پنج س ــه حس ــا برنام تــتان برنامه های ــاعتی گروهي ازتردس شود يک س

ــر ژانگول و ــدا ص ــد تقلي و ــتی تردســد. يک ــاده ا ی را اجرا كردن ــا افت پيش پــهيل» به بارهم مديربرنامه« پروفسورسوسط سالن دعوت مي شود و چند لطيفه مي گويد که خنده ای بر لب مردم ننشاند. ــه در انتظار ــالن گرم بود و هم هواي سديدن هنرنمايی كودك پنج ساله بودند.

حسن وارد مي شودباالخره حسن دعوت به داخل سالن دعوت می شود. کودکی الغر. مجری يک ــالن می گرداند.برنامه او با دور او را در ستحمل وزن ۲۰۰ کيلو روی سينه شروع ــالن می خوابانند. ــود. او را کف س مي شپارچه اي را رويش می اندازند و مجری و همکارش كه پهلوان محمد مي خوانندش ــتند و صدای روی سينه حسن می ايس

سوت و کف مردم بلند می شود. بعد از نمايش اول اين بار نوبت به اتصال برق ۲۲۰ ــهري می رسد. از يک نفر می خواهند به وسط ولت شبياييد و وجود برق را تاييد کند. المپی هم به ميان دو رشته سيم متصل کرده اند. دو سررشته سيم را به دست ــرق را وصل ــودک می دهند. ب کــن می شود. می کنند. المپ روشمجری در ميان سرو صدای مردم مرتب می گويد:« بدن اين کودک ــن و نمک ندارد و برق به او اثر آهــم چيزی مثل نمي كند.» بعد هفازمتر را به دستان او می گذارد و می خواهد ثابت کند که برق شهر

در بدن کودک جاری است. حسن زير فشار اژدها

اما برنامه ويژه اژدهاي آدم خوار است. از درون دو صندوق بزرگ دو مار بزرگ ۲ متری بيرون می آورند. شبيه مارهاي بوآ هستند. مجری می گويد:«يکی ۵۰ و ديگری ۷۵ کيلوگرم وزن دارد.»

پهلوان محمد مار را بلند می کند و آن را روی گردن حسن می گذارد.او زير سنگيني مار تلوتلو می خورد اما ــت می آورد. حسن را با ماري کم کم تعادلش را به دسكه روی گردنش جاي گرفته دورسالن می گردانند. اين ــادی نمايش را با مار ديگرهم انجام می دهند. فرياد ش

ــت و چپ و راست با موبايل ها فيلم و مردم بلند اســن هيچ واکنشی ازخودش عکس می گيرند.اما حس

نشان نمی دهد و حتی پشتش به جمعيت است. در حالی که مجری درباره مارها توضيح می دهد او به طرف قفس ميمون رفته و به آنها نگاه مي كند. مجری او را برمی گرداند رو به مردم و تعريف و تمجيد ــی ندارد و ــه مي دهد.اما بازهم او هيچ واکنش را ادام

حواسش جای ديگر است.باالخره نوبت به آخرين برنامه می رسد:«کشيدن اتومبيل سمند با دندان.» يک طناب به جلو اتومبيل ــر ديگر آن را به حسن می دهند تا به می بندند و سدندان هايش گير بدهد. مجری چند بار يک دو سه می گويد و بچه انگار نمی تواند اتومبيل را بکشد. در تاريکی گوشه ای که اتومبيل قراردارد حرکت دست ــره بار چهارم ــل آن می بينم. باالخ ــک نفر را داخ ياتومبيل شروع به حرکت می کند و دو متری جابه جا ــود. بازهم فرياد مردم بلند می شود و برنامه به می ش

پايان مي رسد.ــی هدايت می کنند ــمت در خروج همه را به ســي نهادهای دولتی که ــری هم مرتب از تمام و مجهمکاری صميمانه را براي برگزاري اين برنامه داشتند

تشكر مي كند. ــا او را بياورند و ــن مي گويد ت مجري به پدر حســي مي خواهد از او عكس بگيرد. پدرهم مثل هركسحسن الغراندام است و جوانی ۲۸ـ۲۷ ساله به نظر

می رسد. حسن را می آورد و خودش کنار می رود.

حسن زير فشار اژدهاپسر ۵ ساله ماشين می کشد و از مارها نمی ترسد

Page 79: Shahrvand Emrouz 12

۸۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ شگفتى ها

ــمال تايلند، زن ــازار هفتگي پرازدحامي در ش در بفروشنده اي به ديوار توري تكيه داده و روي يك گاري ــرخ كردني مي فروشد: ساس آبي، كرم، ملخ، دستي سعقرب و... آيا تا به حال شده همراه يك سيب به اشتباه كرمي را نيز بخوريد؟ حشرات خوردني؛ شايد احساس كنيد كه اين دو كلمه به يك جمله هم نمي توانند تعلق داشته باشند چه رسد به آنكه كنار هم بنشينند. حق با شماست. در چندش آورترين كابوس هايتان هم نديده ايد كه كسي سوسك درشتي را زنده زنده و دست وپا زنان ــفتي قاب پشتي اش را زير دهان در دهان بگذارد و س

مثل تخمه اي برشته بشكند؛ قرچ و قوروچ.

اما در واقع حشرات كم وبيش ــد ــي ۸۰ درص ــم غذاي در رژيــش دارند. ــان نق ــردم جه از ممورچه چاق از غذاهاي سنتي ــت كه به و پرطرفدار كلمبياســاري در ــل بهره برداري تج دليبعضي مناطق به افت جمعيت آنها انجاميده است. در آفريقاي ــد وجود ــه اي بي ــي گون جنوبــره درشت و دارد كه كرم حش

خوشمزه آنـ كرم موپانيـ يكي از منابع پروتئيني مهم ميليون ها نفر ساكنان منطقه است. مكزيكي ها براي طبخ ــره كه آفت به شمار مي آيند روش هاي دو نوع كرم حشــياي جنوب متعددي ابداع كرده اند. در بازار تنقالت آسشرقي نيز حشرات همواره به صورت چيپس نقش فعالي

ــز در بخش هايي از مناطق ــته اند. حتي در ايران ني داشــك با نام محلي ــتايي جنوب خراسان نوعي سوس روس«تغز» تفت داده شده و به عنوان آجيل مصرف مي شود.

ــكار يا كشاورزي ــان ابزاري براي ش پيش از آنكه انســته باشد، حشرات حتما بخش قابل توجهي از رژيم داش

غذايي اش را تشكيل مي دادند. تجزيه مدفوع سنگواره شده انسان در غارهايي در اياالت متحده و مكزيك شواهدي از اين رژيم غذايي را در اختيار ما مي گذارد. اين سنگواره ها ــتند. ــپش و كنه هس ــك، ش حاوي مورچه، الرو سوســي هاي روي ديوار غار آرتاميال در شمال اسپانيا كه نقاشجمع آوري كندوهاي زنبور وحشي را به تصوير كشيده اند ــال پيش بازمي گردند. در آن به حدود ۱۱ تا ۳۲ هزار ســل حتما الرو و شفيره زنبور را نيز زمان مردم همراه عسمي خوردند. در حفاري هاي استان شانزي چين پيله هايي ــت آمده كه به ۲۲۰۰ تا ــم وحشي به دس از كرم ابريشــال پيش تعلق دارند. سوراخ هاي درشت روي ۴۵۰۰ س

پيله ها نشان مي دهند كه شفيره خورده شده است.

ــگ، ميگو و صدف ــما از خوردن خرچن به نظر شــت؟ فكر ــخ و كرم آرد چقدر فاصله اس ــا خوردن مل تمي كنيد چند درصد از ساكنان كشورهاي متمدن از تماشاي صحنه تناول كله و پاچه با نان سنگك مشمئز ــوند؟ آيا براي كسي كه هيچ كدام را نخورده مزه مي شــت يا جيرجيرك شكالتي؟ خاويار قابل تحمل تر اس entomophagy ــره خواري در اصطالح علمي حشــود و در برخي فرهنگ ها در بخش هايي ناميده مي شــان از جمله آمريكاي جنوبي و مركزي، آفريقا و از جه

استراليا يك عادت غذايي رايج است.در فهرست جامعي كه از حشرات خوراكي ارائه شده

سوسك تنوريكرم برشتهملخ سوخاريموجود استd³− — Ád¼UÞ

bMK¹U

𠗜 v

K× —«

“UÐ p

¹ —œ v

«—uš

«d

ÁdA

Š Âd

¨»dI

Ž¨aK

ªvÐU³

¨aK q öd¹«e− «

sOÇ ¨

»dI

Ž ÛuÝ

Page 80: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ شگفتى ها۸۵نام ۱۴۶۲ گونه ملخ، جيرجيرك، موريانه، مورچه، الرو سوسك، كرم حشره، شفيره بيد و پروانه و عنكبوتياني ــود. بدون همچون عقرب، رتيل و عنكبوت ديده مي شــره ديگر در ترديد علت عدم حضور هزاران گونه حشــت كه تاكنون مزه نشده اند. اين فهرست صرفا آن اســرك، ۱۲۱ كالري، ۱۲/۹ گرم در هر صد گرم جيرجيــرم كربوهيدرات، ــرم چربي، ۵/۱ گ ــن، ۵/۵ گ پروتئي۷۵/۸ ميلي گرم كلسيم، ۱۸۵/۳ ميلي گرم فسفر، ۹/۵ ميلي گرم آهن، ۰/۳۶ميلي گرم تيامين، ۱/۰۹ ميلي گرم ــين وجود دارد. اين ريبوفالوين و ۳/۱ ميلي گرم نياســه ــت چرخ كرده گاو مقايس تركيب را با صد گرم گوشكنيد كه گرچه پروتئين بيشتري دارد (۲۳/۵ گرم) اما ــز ۲۸۸/۲ و مقدار چربي اش ۲۱/۲ ميزان كالري آن نيگرم است. گوشت حشرات در مقايسه با گوسفند، خوك

ــتري دارد. از اين گذشته و مرغ نيز ارزش غذايي بيشــراي مصرف ــاي ديگري نيز ب ــره خواران برتري ه حشحشرات برشمرده اند. از جمله آنكه حشرات مزه بهتري ــان است. نه كاه و يونجه دارند و اينكه پرورش آنها آسمي خواهند و نه كود و سم. صورتحساب دامپزشكي هم ــه و بدون هيچ امكانات و ندارند. پرورش آنها كم هزينتاسيساتي در خانه هم امكان پذير است. كشتن و قصابي ــرات در مقايسه با گاو و گوسفند و مرغ و خروس حشخيلي آسان تر است. خون و خونريزي ندارد و احساسات ــوق حيوانات را كمتر جريحه دار گروه هاي طرفدار حقمي كند. پرورش حشرات با محيط زيست نيز سازگارتر است. آلودگي توليد نمي كند و به نسبت مقدار پروتئين توليدي حداقل فضاي ممكن را اشغال مي كند. حشرات در پايين ترين حلقه هاي زنجيره غذايي قرار دارند و بشر

جز در روزگار معاصر در تمام تاريخ خويش آنها را خورده است چرا كه به هر حال گرفتن ملخ از شكار ماموت

خيلي آسان تر و بي خطرتر است. يك محاسبه ساده برتري گوشت ــت مهره داران را به حشرات به گوشخوبي نشان مي دهد. تبديل غذايي در جيرجيرك هايي كه در دماي ۳۰ درجه ــتر و با غذاهايي به سانتيگراد و بيشهمان كيفيت كه براي پرورش احشام استفاده مي شود پرورش يافته اند دو برابر جوجه كبابي، چهار برابر گوسفند

ــش برابر گاو پرواري بدون چربي و استخوان است. و شــرات خيلي سريع تر از عالوه بر اين نرخ توليدمثل حش

ــت. يك جيرجيرك ماده ظرف ۳ دام هاي اهلي اســا ۱۵۰۰ تخم مي گذارد كه تا ۴ هفته ۱۲۰۰ ت

ــا گاو مانند توليد چهار گاو از يك در قياس بــت. حاصلضرب اين دو عدد در گاو در ماه اسيكديگر نشان مي دهد كه مصرف جيرجيرك ۲۴ بار به صرفه تر از مصرف گوشت گاو است. ــگران به اين دليل و نيز ــياري از پژوهش بســيدهاي آمينه ضروري در به علت وجود اسگوشت حشرات، ترويج فرهنگ حشره خواري ــي از راه حل هاي اصلي تامين پروتئين را يك

مورد نياز انسان در آينده دانسته اند.با اين همه خوردن حشرات در فرهنگ غربي

بدون هيچ مبناي علمي يا عقلي تابو به شمار مي آيد. اين

ــراي خوردن ــت كه ب در حالي اسبي مهرگان ديگر نظير سخت پوستان (خرچنگ ها) و نرم تنان (حلزون، ــي وجود ــت پا و صدف) منع هشندارد و مي دانيم كه اين پرهيز به ــرات يا ارزش غذايي آنها مزه حشــدارد. در يهوديت غير ــي ن ارتباطــاي نظير ــل، ملخ و گونه ه از عســرات حالل (كوشر) آن، بقيه حش

مراقب چشم تان باشيدــوي خوردن ــك مورد تاب در يحشرات در اروپا شكسته مي شود ــو مارزو به معناي پنير و آن كاسفاسد است كه در ساردني ايتاليا ــن پنير پر از ــود. اي مصرف مي شكرم هاي ريزي است كه نوعي كرم

حشره به شمار مي آيد. اين پنير از حد تخمير عادي مي گذرد و به مرحله فساد و گنديدگي مي رسد كه نتيجه عمل هضم الروهاي مگس پنير است. اين كرم ها را عمدا وارد پنير مي كنند تا چربي هاي پنير را تجزيه كنند. محصول چنين فرآيندي پنيري است بسيار نرم و آبدار كه به مايع درون آن در اصطالح ساردني اشك گفته مي شود. چسبناك است، بوي تندي دارد ــاد اين پنير ممكن است تا ــوزاند. فرآيند فس و زبان را مي سمرحله توليد مواد سمي و خطرناك پيش رود اما مردم محلي عقيده دارند وجود كرم هاي زنده نشان مي دهد هنوز پنير به آن مرحله نرسيده است. خود كرم ها ۸ ميليمتر طول دارند و به رنگ سفيد نيمه شفاف هستند، چنانچه بترسند مي توانند تا ۱۵ سانتيمتر جهش كنند و از اين رو توصيه مي شود هنگام ــم تان باشيد. بعضي ها پيش از خوردن اين پنير مراقب چشخوردن كرم ها را جدا مي كنند و بعضي ها هم با كرم را ترجيح مي دهند. فروش اين پنير در ايتاليا ممنوع است و در ساردني

در بازار سياه فروخته مي شود.

به حساب نمي آيند. انسان شناسي به نام ماروين هريس نوشته است خوردن حشرات در فرهنگ هايي تابو است كه به منابع پروتئيني ديگر دسترسي دارند، منابعي مانند ــوراك از آنها به وقت و پرندگان اهلي يا گاو كه تهيه خــي وجود دارند ــري نياز دارد. اما فرهنگ هاي انرژي كمتــره خواري. كه هم در دامداري تبحر دارند و هم در حشبراي مثال در بوتسوانا، آفريقاي جنوبي و زيمبابوه سنت ــه دار گاوداري در كنار خوردن حشراتي مانند كرم ريشــود. به اين ترتيب معلوم نيست بشر موپاني ديده مي شچه هنگام و به چه دليلي عادت خوردن حشرات را كنار گذاشته است. در واقع آنچه نياز به توضيح دارد نه خوردن

حشرات بلكه نخوردن آنهاست.

t¹U UÐ v Ë—U Uœ—¬ Âd

‰«dâ

p³Ý

tÐ v

Ь ”

UÝÁd

AŠ Â

d Û

vÐuMł È

UI¹d

¬ q

Ž ÈU¼

tÇ—u

Page 81: Shahrvand Emrouz 12

۸۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تكنولوژى

كمپاني جنرال موتورز سرانجام اعالم كرد كه براي طراحي و ساخت باتري هاي شورولت ولت (Volt) به System A۱۲۳ طور مستقيم با كمپاني تازه تاسيسهمكاري خواهد كرد. اين خبر آخرين اعالم رسمي از سوي اين اتومبيل ساز بزرگ در راستاي طرح اتومبيل ــمار مي رود. كمپاني ــورولت ولت به ش هيبريدي شــته اعالم كرده بود كه جنرال موتورز در ماه ژوئن گذشــاخت بسته هاي باتري و هر يك از سلول هاي براي ســره اي LG chem. و كمپاني ــا كمپاني ك درون آن بزيرمجموعه اي آن به اسم كامپكت پاور به توافق رسيده ــن قرارداد چندان ــت. اما گويي جنرال موتورز به اي اس .LG chem ــر آن با رقيب خوش بين نبود و عالوه بيعني كمپاني آلماني سيستم هاي اتومبيل كنتيننتال ــت كه براساس آن ساخت بسته هاي نيز قراردادي بسباتري به اين شركت آلماني محول شد. كنتيننتال هم كار ساخت سلول هاي باتري را به شركت A123 سپرد تا به عنوان پيمانكار دست دوم پايش به پروژه شورولت ولت باز شود. اما سرانجام مسووالن جنرال موتورز پس A123 از مدتي تعلل تصميم گرفتند تا مستقيما باقرارداد ببندند. شورولت ولت اتومبيل هيبريدي مفهومي ــت از كمپاني جنرال موتورز كه اولين بار در جديد اسهفتم ژانويه ۲۰۰۷ در نمايشگاه بين المللي ديترويت به طور رسمي رونمايي شد. با اينكه اين اتومبيل در رديف انواع هيبريدي قرار مي گيرد اما جنرال موتورز به خاطر طراحي بسيار منحصر به فرد آن اصرار دارد كه از عنوان ــتفاده شود. اتومبيل الكتريكي در مورد مدل ولت اسطراحي شورولت ولت به گونه اي است كه مي تواند به كمك باتري هاي نصب شده در اتومبيل ۶۴ كيلومتر را بپيمايد. در واقع اين ميزان بيش از متوسط سفرهاي

درون شهري شهروندان آمريكايي است كه حدود چهل كيلومتر برآورده شده است.

با اينكه كمپاني A123 اولين محصول اش بر پايه تكنولوژي جديد يون ليتيوم را در سال ۲۰۰۵ معرفي ــاز جنرال موتورز اين ــراي برآوردن ني ــرده بود، اما ب ككمپاني بايد به جاي آن باتري هاي استوانه اي طراحي ــغال فضاي كمتر، ــه عالوه بر اش ــي ارايه كند ك تختظرفيت ذخيره بيشتري نيز داشته باشد. در واقع صد سلول ساخته شده توسط A123 همراه با تجهيزات كنترل الكترونيكي و سيستم خنك كننده بايد در يك A123 بسته بزرگ باتري جاسازي شوند. متخصصانآزمايش نمونه اوليه سلول هاي جديد را آغاز كرده اند. ــايد مهم ترين آنها ــن آزمايش ها كه ش ــي از اي در يكــد ايمني باتري در شرايط استفاده نادرست از نيز باش

ــي مي شود. در واقع ــارژ بررس آن به خصوص موقع شــيد ــاي يون ليتيوم رايج كه در آنها از اكس در باتري هكبالت استفاده مي شود امكان افزايش بيش از حد دما و شعله ورشدن هنگام شارژ باتري وجود دارد. اما كمپاني ــاختار باتري هايش از تركيبات فسفات A123 در سآهن استفاده كرده است كه بسيار مقام تر و ارزان تراند. سلول اوليه A123 كه صفحه اي از جنس نقره در ابعاد ــته ورق بازي كنار هم بوده در خالل آزمايش سه دســان نداد ــانه اي از افزايش بيش از حد دما نش هيچ نشــي A123 پيش از ــد. كمپان و تنها از پهلو مچاله شــاترن اين نيز براي مدل جديد اتومبيل هيبريدي س(Saturn) نيز باتري هاي قابل شارژ با قابليت اتصال به شبكه برق سراسري ساخته است كه مي توانند اتومبيل را ۱۵ كيلومتر پيش ببرند. محصول جديد ساترن اوايل ــته هاي ۲۰۰۹ به بازار خواهد آمد. اما باتوجه به خواســد A123 بايد عملكرد به ــورز باتري جدي جنرال موتــد. اين باتري ها بايد انرژي ــته باش مراتب بهتري داشبيشتري را در فضاي كمتري ذخيره كنند كه اين همان علت طراحي تخت باتري است. عالوه بر اين باتري، بايد برق مورد نياز ولت را به درستي تامين كند. مهندسان A123 براي اين منظور بايد تركيب شيميايي الكترود، ــاي طراحي ــرود و ديگر جنبه ه ــت، نوع الكت ضخامــلول باتري را به طور زيركانه اي دگرگون كنند تا به ســت يابند. البته همكاري A123 با تركيب ايده آل دسجنرال موتورز امتيازهايي براي اين شركت نوپا به همراه داشته است. در واقع دسترسي به امكانات و تجهيزات آزمايشگاهي پيشرفته جنرال موتورز باعث مي شود تا A123 زودتر و راحت تر به طراحي هاي بسيار متنوع ،(D.Vieau) ــو ــت يابد. به گفته ديويد وي باتري دســوان تمام طرح هاي مديرعامل A123 «هرگز نمي تمتنوع باتري ها را آنطور كه بايد مورد آزمايش قرار داد. ــرعت ببخشد». اما اميدواريم اين توافق به روند كار سمقامات جنرال موتورز اميدوارند ظرف چند ماه آينده و تا پيش از پايان سال ميالدي جاري بتوانند اولين بسته از اين باتري ها را دريافت كنند. به گفته گري «تكنولوژي ــورولت ولت جديد باتري بهار آينده در نمونه اوليه ش

مورد آزمايش قرار خواهد گرفت».

مسير سبزشاهکار جنرال موتورز در آستانه ظهورشاهکار جنرال موتورز در آستانه ظهور

vNK « iO Ê«uO

شورولت ولتاتومبيل هاي هيبريدي اساسا تركيبي از يك موتور احتراق داخلي و مجموعه اي از باتري هاي قابل شارژ هستند كه در آن هم موتور و هم باتري ها وظيفه به كار انداختن موتوري الكتريكي را به عهده دارند كه در نهايت حركت مكانيكي اين موتور الكتريكي به چرخ ها منتقل خواهد شد. در شورولت ولت نيز موتور احتراق داخلي كوچكي به كار مي رود كه مستقيما به يك ژنراتور وصل مي شود كه اين ژنراتور وظيفه شارژ دوباره باتري ها را به عهده دارد. موتور احتراقي ــه سيلندر ولت با تواني معادل ۷۱ يك ليتري و ســب بخار مي تواند به كمك ۴۵ ليتر سوخت به اســارژ كند كه اتومبيل با همين حدي باتري ها را شمقدار سوخت ۱۰۳۰ كيلومتر را طي كند. شايد ۷۱ اسب بخار براي اتومبيلي با ظرفيت حمل چهار تا پنج سرنشين چندان مناسب به نظر نرسد. توجه

داشته باشيد كه اين توان موتور احتراقي است اما موتور محرك در اين اتومبيل موتور الكتريكي است كه توان ــب بخار مي رسد. اتومبيل هاي امروزي آن به ۱۶۰ اسبراي رسيدن به چنين تواني حداقل به يك موتور چهار سيلندر با حجمي باالي ۲۰۰۰ سي سي نياز دارند كه در بهترين حالت مصرف سوخت شان كمتر از هشت ــت ليتر در صد كيلومتر نخواهد بود. اين در حالي اســورولت ولت به ازاي هر صد كيلومتر تنها ۴/۴ كه شــوخت مصرف مي كند. در طرح شورولت ولت ليتر ســال ۲۰۱۰ يا ۲۰۱۱ راهي بازار ــاس برنامه س كه براســد، باتري ها بايد اين قابليت را داشته باشند خواهد شكه از طريق شبكه برق سراسري شارژ شوند. شورولت ــه تاكنون ديده و ــت برخالف تمام اتومبيل هاي ك ولــاخه اي دارد كه مي توان آن را به هر شنيده ايم، دوشپريز برقي كه دم دست تر بود وصل كرد و منتظر ماند

تا شارژ شود.

Page 82: Shahrvand Emrouz 12

جامعهجامعهشهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

Èœe¹ Áœ«“ ÊU —« bOFÝ

¨dM¼ ÁU~A «œ ÊU¹u−A «œUM ¹« ∫ fJŽ

ــه دغدغه ــگاه ها، هميش ــور دختران در دانش حضــور بوده است. ذهني گروهي از متوليان فرهنگي كشآنها طوري رفتار مي كنند و سخن مي گويند كه گويي همه مشكالت اخالقي دانشگاه ها از وجود دختران در دانشگاه ناشي شده است؛ براي اين مسووالن فرهنگي ــران در كنار هم اصال نگراني اي ايجاد با هم بودن پســجو در ــد اما به محض اينكه يك دختر دانش نمي كنــران قرار گرفت، دقت مي كنند و قوانين كنار اين پســنامه هاي سفت و سخت مي نويسند، تا اخالق و بخشــه اي عمل مي كنند كه گويي ــر باد نرود. آنها به گون بدختران بر باددهنده اخالقند. بهترين راه براي دريافتن نوع نگاه روساي فعلي دانشگاه هاي كشور به دختران، سر زدن به دانشگاه ها و ديدن رفتار مسووالن دانشگاه با دختران است. يكي از دانشجويان دختر كارشناسي ــد دانشگاه هاي تهران مي گويد: «سه ماه است كه ارشــي ــوي يكي از مراكز كامال علمي و پژوهش روي تابلدانشگاه نوشته اند خانم ها نمي توانند از ساعت ۶ عصر به بعد در مركز حضور داشته باشند.» تا به حال در چند ــگاه كشور از جمله دانشگاه علوم پزشكي شيراز، دانشــگاه تربيت معلم دوربين هاي ــگاه اروميه و دانش دانشمداربسته اي كار گذاشته شده است كه دانشجويان را ــگاه زير نظر داشته باشند. در در همه مكان هاي دانشــهرهاي مذهبي مثل قم و يزد، دانشجويان دختر و شــتر براي دانشگاه، در كالس هاي پسر با هزينه اي بيشــي در خيابان هاي جداگانه اي درس مي خوانند و حتدانشگاه از صحبت كردن با جنس مخالف نهي شده اند. اردوهاي دانشجويي محدود شده است و براي اردوهاي ــتادي تمام مسووليت ــرط اينكه اس علمي هم به شــود. البته اخالقي اردو را قبول كند، مجوز صادر مي شكمتر كسي پيدا مي شود كه مسووليت رفتار و كردار پنجاه نفر، صد نفر يا بيشتر را گردن بگيرد. در بيشتر دانشگاه هاي كشور ورودي دختران و پسران جداست و در كنار در ورودي دكه كوچكي است كه دختران بايد از ميان آن عبور كنند. يكي از دختران دانشجو كه هر روز از ميان اين دكه وارد دانشگاه مي شود مي گويد: «توي ــك ها خانمي نشسته كه با دقت به چهره اين كيوســما نگاه مي كند. مثال مي گويد «كوتاهه»؛ و لباس شيعني ديگر اين مانتو را نپوش چون كوتاه است يا اگر ــي از بيرون با روسري آمده باشد، مي گويد بايد با كس

ــت، ــود.» اعمال نظارت هايي از اين دس مقنعه وارد شاواخر سال گذشته در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه عالمه طباطبايي اعتراض بسيار تندي را در پي داشت. قرار بود يكي از خانم هاي حراست دانشگاه به دانشكده بيايد و بر پوشش و آرايش دختران دانشجو اعمال نظر كند. دختران تريبون آزادي در حياط دانشكده برگزار ــد، همان روز ــد و گفتند كه اگر اين اتفاق بيفت كردنــكده راه نخواهند داد. در آن اول آن كارمند را به دانشــت تريبون آزاد دختران آيين نامه اخالقي اي را به دسدانشجويان دادند كه مي گفتند مسووالن دانشگاه آن را تدوين كرده اند و در يكي از بندهاي آن حتي براي الك ــده بود. ناخن، ريمل و رژ لب خانم ها مقررات وضع شدر دانشگاه تهران هم يك سالي است كه آيين نامه اي ــور اخالقي» در حال تدوين است و مشهور به «منشــگاه تهران بعيد است به البته با توجه به فضاي دانشخشكي و تنگي آيين نامه دانشگاه عالمه باشد. نگراني از كنار هم بودن دختران و پسران مساله امروز و ديروز برخي از متوليان فرهنگي كشور نيست؛ در اوايل انقالب ــال ــم پيش از اينكه انقالب فرهنگي باعث چند س هبسته شدن دانشگاه ها شود، حتي در برخي از دانشگاه ها بين دختران و پسران در كالس هاي درس، ديوار کاذب درست كردند كه اين اتفاق باعث رنجش امام خميني هم شد. زهرا اشراقي كه نوه ايشان و دانشجوي دانشگاه تهران در ابتداي انقالب است، در گفت وگويي با روزنامه ــت: «دقيقا خاطرم هست، در طرح هم ميهن گفته اسديواركشي در كالس هاي دانشگاه اولين جايي كه ديوار كشيدند دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در گروه فلسفه ــاندم و همه ــرعت به خانه رس بود. من خودم را به ســگاه ميان دانشجوها نظرات و نگاه هايي را كه در دانشــال دادم، امام گفتند كه تا فردا ــرح بود به آقا انتق مط

ديوار را بردارند.»انقالب فرهنگي باعث تصفيه تعدادی از دختران و ــد كه پيش از آن در دانشگاه با هم ارتباط پسراني شنزديكي داشتند. تعدادي از دختراني كه پيش از انقالب در فعاليت هاي ورزشي يا تفريحي شركت مي كردند،

دچار مشکل شدند. اغلب آنها پيش از آن هيچ كمكي ــد. عمادالدين باقي در ــالمي نكرده بودن به انقالب اسكتابي كه درباره تاريخ جنبش دانشجويي ايران نوشته است، از قول يكي از انقالبيان مي نويسد كه پيش از به ثمر رسيدن انقالب، يكي از فعاليت هاي دانشجويان اين بوده كه به خيابان هاي اطراف دانشگاه تهران يا تبريز ــراني كه خيلي نزديك هم مي رفته اند و دختران و پس

نشسته بودند را به شدت كتك مي زدند. ــگ، ارتباط ــروع جن ــس از انقالب فرهنگي و ش پدختران و پسران در دانشگاه ها محدود شد. آنها در حد ــكان در كالس هاي درس جداگانه يا در رديف هايي امــه در يك كالس، درس مي خواندند و بيرون از جداگانــتند. كالس هم تقريبا ارتباط و مراوده اي با هم نداشــجويان دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ خوب به خاطر دانشمي آورند كه اگر با جنس مخالف كمي گرم مي گرفتند بايد منتظر تذكري كتبي يا شفاهي مي بودند. به تدريج دانشگاه هاي ويژه دختران نيز همچون دانشگاه الزهرا كه پيش از انقالب «مدرسه عالي دختران» نام داشت، ــر گرفته بودند. پس از آن هم دانشگاه كار خود را از سديگري در قم به نام «دانشگاه علوم پزشكي فاطميه» ــده بود كه در سال ۸۱ به داليل مديريتي تاسيس شــدن خاتمي در سال ۷۶ ــد. رييس جمهورش منحل شفضاي دانشگاه ها را باز كرد. مردم ايران در اولين سالگرد دوم خرداد از تلويزيون ديدند كه خاتمي و دانشجويان در صحني كه براي نماز جمعه در دانشگاه تهران ساخته شده است، گرد آمده بودند و دختران و پسران با نشاط ــخنان رييس جمهور سوت و كف مي زدند و با براي ســت هاي باال برده، او را تشويق مي كردند. برخي از دسمسووالن از همان زمان نگران وضع فرهنگي دانشگاه ها شدند اما با همه اين شرايط از محدوديت هاي گذشته ــد. با حمله به كوي دانشگاه تهران در سال كاسته ش۷۸ نيز فضاي اجتماعي دانشگاه ها به ركود منجر نشد. ــت جمهوري سيد محمد خاتمي، اما از دوره دوم رياســووالن تصميم گرفتند محدوديت هايي را اعمال مســوراي عالي انقالب ــال در همين مقطع، ش ــد. مث كنن

خط كشي بيندختران و پسراندر دانشگاه

Page 83: Shahrvand Emrouz 12

۸۸شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ جامعهفرهنگي به رياست خاتمي تصويب كرد كه دانشجويان

ديگر حق ندارند به اردوهاي مختلط بروند. با اين وجود، تا پايان دوره اصالحات فضاي اجتماعي دانشگاه ها، كج دارومريز در حركت بود. گاهي برخي از استادان يا دانشجويان تندرو به برگزاري مراسم ساده اي مثل كنسرت موسيقي، شب يلدا يا پرسش و پاسخ با ــينما اعتراض مي كردند اما يك كارگردان يا بازيگر سشرايط سياسي و فضاي اجتماعي دانشگاه ها طوري بود كه نمي توانستند محدوديت هاي خود را اعمال كنند. با نشستن محمود احمدي نژاد بر كرسي رياست جمهوري، ــگاه ها رييس، ــرض در دانش ــتادان معت ــر اين اس اكثــتند، ــدند و با اختياراتي كه داش معاون و مدير كل شــتند نظر خود را به جامعه دانشجويي اعمال مي توانســگاه ها و اخيرا كنند. بسته شدن فضاي سياسي دانش

طرح معروف پليس كه «امنيت اجتماعي» نام گرفته، ــت به كمك اعمال محدوديت ها آمده و پس از گذشبيش از ربع قرن از انقالب اسالمي و پشت سر گذاشتن تجربه هاي گرانبها و پرهزينه، برخي طرح هاي از دستور خارج شده همچون تفكيك جنسيتي دانشگاه ها دوباره

به گوش مي رسد. به همين مناسبت چندي است كه سايت اينترنتي ــخ به ــگاه ها، در پاس نهاد نمايندگي رهبري در دانشپرسش هاي دانشجويان مخاطب سايت درباره مختلط ــجويان، نظرات ــودن كالس ها و فعاليت هاي دانش بــود را اعالم مي كند. روزنامه اعتماد در اوايل هفته خــخ ها را چاپ ــمتي از اين پاس ــته توانست قس گذشكند. نويسندگان اين سايت در همه پاسخ هاي خود ــران در بر اينكه صرف كنار هم بودن دختران و پس

ــگاه كار بدي نيست تاكيد دارند اما شرايطي را دانشبراي اين امر قايل هستند. در اين سايت آمده است: «تجربه تاريخي و بشري نشان داده است كه اختالط و ارتباط آزاد زنان و مردان به مصلحت انسان ها نبوده ــاس زن و مرد ــالط و ارتباط و تم ــت. البته اخت اسچنانچه مستلزم و موجب گناه و حرام نباشد، بالمانع است. بنابراين ارتباط زن و مرد براي تحصيل علم و فعاليت هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي اشكالي ندارد. ولي در عين حال با توجه به شرايط خاص دوران جواني، طوالني بودن دوران تجرد غالب دانشجويان و خطرات جدي تمايالت آشكار و پنهان غرايز نفساني ــت برادران و خواهران دانشجو روابط خود را الزم اســرل قرار دهند و در ــر كمي و كيفي تحت كنت از نظسطح ضرورت حفظ كنند. [... ] اگر ضرورتي ايجاب نمي كند حتي االمكان چنين روابطي با نامحرم برقرار ــجو در مقابل افراد نامحرم، ــود و خواهران دانش نشرفتاري متكبرانه داشته باشند نه رفتاري صميمانه. ــرعي مي فرمايند در غير ضرورت اينكه در احكام شمثال مكروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصا مرد و زن جوان ، به اين دليل است كه چه بسا همين هم صحبت شدن ها، غرايز جنسي افراد را تحريك كند و يك الفت و محبت شهواني بين مرد و زن ايجاد و ــدن در انحراف و فساد نقطه آغازي براي غوطه ور ش

شود.»ــايت نهاد نمايندگي رهبري در ــندگان س نويســگاه ها درباره اجتماع هاي مختلط دانشجويي دانشــته اند: «اصل اجتماع دختران و پسران، در يك نوشمحيط اشكال ندارد؛ ولي اگر بانوان حجاب كامل را ــته باشند و رعايت نكنند و آقايان نگاه گناه آلود داشمحرمات ديگري (از قبيل موسيقي حرام و مانند آن) انجام گيرد، اجتماع آنان در آن محل جايز نيست.» نظر اين نهاد درباره مختلط بودن كالس ها نيز چنين ــت كنوني و با توجه به ــت: «به نظر ما در وضعي اسواقعيات موجود در بسياري از دانشگاه ها مبني بر عدم رعايت ارزش ها و شئونات اسالمي و برخي مشكالت و ناهنجاري هاي ناشي از آنكه به هيچ وجه شايسته و زيبنده جو مقدس و محيط علمي دانشگاه نيست، اختالط پسر و دختر در دانشگاه ها مضرات و آفت هايي ــال دارد.» اين آفت ها عبارتند از: «به وجود را به دنبــي، اخالقي و اجتماعي آمدن برخي انحرافات جنســئونات اسالمي از قبيل حجاب در اثر عدم رعايت شكامل و...»، «افت تحصيلي در اثر مشغول شدن روح، ــجو به... و عدم توجه كافي به فكر و قوه خيال دانشمطالب استاد يا مطالب كتاب در زمان مطالعه و...» و نيز «اضطراب و نگراني ناشي از انگيزش شهواني و ــواري ارضاي صحيح و مشروع». البته در همين دشقسمت به فوايد مختلط بودن كالس ها نيز اشاره شده ــامل صرفه جويي در هزينه هاي است. اين فوايد شــناخت روحيات ــاي جداگانه، ش برگزاري كالس هــوا، عفت و پاكدامني و جنس مخالف و «تمرين تقــرار گرفتن در معركه كارزار و جهاد جدي با نفس ق

اماره» است.

آيين نامه حفظ حدود و آداب اسالمي در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي(مصوب يكصد و بيست و يكمين جلسه مورخ ۱۳۶۶/۵/۶ شوراي عالي انقالب فرهنگي)

فصل اول حفظ حدود اخالق اسالمي در برخوردها و معاشرت ها:

۱- دانشجويان زن و مرد الزم است در كالس هاي درس در دو رديف جداگانه بنشينند. تبصره : هرگاه در دانشگاهي جدا كردن كالس هاي مخصوص زنان و مردان ميسر باشد و مشكلي از لحاظ بودجه

و كيفيت تحصيل به وجود نياورد كالس ها بايد جدا باشد. ۲ - در بيمارستان هاي آموزشي بايد كوشش شود كه به تدريج بخش هاي بيماران زن و مرد از يكديگر جدا باشد و همچنين هر جا ميسر است در اتاق هاي عمل از اختالط زن و مرد خودداري شود و حتي المقدور از كادر پرستاري

زن براي زنان و مردان استفاده شود و مسائل شرعي رعايت شود. ۳ - در آزمايشگاه ها و بخش هاي تزريقات هرگاه براي تزريق و پانسمان ، هم متخصص مرد بود و هم متخصص

زن ، از متخصص مرد براي بيماران مرد و از متخصص زن براي بيماران زن استفاده شود. ۴ - در محل هاي تردد و نصب اعالنات در دانشگاه ها، هرگاه احتمال ازدحام رود، بايد محل هاي جداگانه براي

زنان و مردان در نظر گرفته شود. ۵ - الزم است كه دانشجويان زن و مرد از آزمايشگاه ها و كارگاه ها و سالن هاي تشريح و اتاق كامپيوتر و غيره

حتي المقدور در نوبت هاي خاص و به طور جداگانه استفاده كنند. ۶ - سالن هاي طراحي و مدل (آتليه ها) و خود مدل ها بايد منطبق با شوون اسالمي باشد و محيط كار حتي المقدور

براي زنان و مردان جدا باشد. ــت در گروه هاي مجزا به كارهاي گروهي دانشجويي از قبيل انجام پروژه ها و ــجويان زن و مرد الزم اس ۷- دانشــدن كار يا طراحي و كارهاي عملي و مانند آن بپردازند، مگر اينكه مجزا كردن زن و مرد منجر به مختلف ش

تعطيلي آن شود. ۸ - دانشگاه ها بايد تدابيري اتخاذ كنند تا در محيط هاي اداري باتوجه به امكانات موجود از اختالط غيرضروري

زن و مرد تا جايي كه منجربه اختالل و تعطيلي كارها نشود جلوگيري به عمل آورند. ۹ - مسووالن مرد بايد از منشيان مرد استفاده كنند.

ــت از ــگاه ها كه عموم مراجعه كنندگان مرد هستند (از قبيل خوابگاه ها) الزم اس ــمت از دانش ۱۰ - در آن قسكارمندان مرد استفاده شود و در آن قسمت كه مراجعه كنندگان زن هستند از كارمندان زن .

۱۱ - اماكن عمومي مانند قرائت خانه كتابخانه و خوابگاه ها و اتاق هاي غذاخوري بايد از براي زنان و مردان جدا باشد يا براي هر جنس از نوبت جداگانه استفاده شود.

تبصره - براي اماكن ورزشي نوبت استفاده مردان بايد جدا از نوبت زنان باشد. ۱۲ - روابط ميان استادان و دانشجويان و كارمندان بايد مطابق با مقررات دانشگاهي و ضوابط اخالق اسالمي باشد و هرگاه كسي خالف آن را مشاهده كرد بنابر اصل نهي از منكر به متخلفان تذكر دهد و اگر تذكر او موثر

واقع نشد مراتب را به مقامات مسوول دانشگاه اطالع دهد. ۱۳ - زنان در محيط كار و تحصيل بايد از پوشش اسالمي استفاده كنند و از پوشيدن لباس هاي تنگ و زننده و

آرايش و تبرج پرهيز كنند و مردان نيز نبايد از لباس هاي زننده استفاده كنند. ۱۴ - مسوول اجراي اين آئين نامه روساي دانشگاه ها و مدارس عالي خواهند بود كه مي توانند با كمك كميته هاي

انضباطي يا هيات هاي رسيدگي به تخلفات اداري به تخلفات رسيدگي كنند. تذكر: فصول بعدي اين آئين نامه متعاقبا به تصويب شوراي عالي خواهد رسيد.

Page 84: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ جامعه۸۹

دانشگاه های روبه زوال آمريکادر حال حاضر بيش از ۱۲۰ دانشگاه تك جنسيتي مخصوص زنان در ايالت هاي مختلف آمريكا وجود دارد. اغلب اين دانشگاه ها و كالج ها تحت حمايت كليساها و ــيحي اداره مي شوند و در برخي فرقه هاي مذهبي مساز موارد شركت هاي بزرگ اقتصادي همچون IBM از اين مراكز حمايت مالي مي كنند. با اين حال به گزارش ــروز بيش از ــال ۱۹۹۵ تا ام ــزاري CNN از س خبرگــگاه تك جنسيتي در آمريكا تعطيل يا ادغام ۱۰ دانش

جنسيتي شده اند. اغلب اين دانشگاه ها عنوان يكي از قديسان مسيحيت همچون كالج برنارد، بنديكت، كالج سن جوزف و سنت اليزابت را برخود دارند. كالج هاي تك جنسيتي آمريكا در شهرهاي مختلفي همچون استاتن و نيويورك است، اما مركز تمركز دانشگاه هايي صرفا براي زنان بيش از هر چيز در ايالت ويرجينياست، زيرا جوامع مذهبي در اين بخش حضور فعال و پررنگي دارند. با وجود اينكه اين دانشگاه ها با برخي از قوانين فدرال آمريكا مغايرت دارند، اغلب دست اندركاران و قائالن به اين تفكيك با استناد به قوانين ايالتي سعي در تعديل اين مساله دارند و قوانين ايالتي ويرجينيا قدرت مانور بيشتري به اين جوامع مي دهد. در برخي از اين دانشگاه ها كه به گفته منتقدانشان بيشتر به صومعه شبيه اند تا دانشگاه حضور مردان كال قدغن است و همه استادان نيز زن هستند. دانشكده اسميت يكي از دانشگاه هاي تك جنسيتي ــت. اين دانشگاه در ــطح علمي اس معتبر از لحاظ ســتري ــر قرن نوزدهم و به منظور فراهم كردن بس اواخبراي تحصيل بهتر زنان تاسيس شد. دانشگاه اسميت ــذاران آن زنان ــتون قرار دارد و پايه گ در منطقه بوســا هستند، با اين حال كاتوليك قسم خورده در كليســال ها پافشاري مبني بر ــووالن دانشگاه پس از س مسادامه روند پذيرش تك جنسيتي دانشجو از اوايل سال ۲۰۰۰مجبور شد قانون تك جنسيتي را حذف كند تا

مشكالت مالي و تعطيلي تهديدش نكند. در اين ميان معروف ترين كالج هاي تك جنسيتي كه به كالج هاي هفت خواهر مشهور است، با نام هاي برناردا، برايان، ماور، مانت هالي، اوك، اسميت و لس لي از اهميت و اعتبار زيادي برخوردارند. اين مجموعه ــال ۱۹۶۹ در يكي از شعبات اش براي اولين بار در سپذيرفت كه دانشگاه را از حالت تك جنسيتي خارج ــگاه در ــجويان اين دانش كند، زيرا ديگر تعداد دانشــوول مجموع ۵ هزار نفر هم نبود. مارلين اوك، مســدن به ــيتي را دچار نش اين گروه دليل ادغام جنسسرنوشت دانشگاه هايي همچون رادكليف اعالم كرده ــگاه رادكليف يكي از دانشگاه هاي معتبر بود. دانشعلمي با بيش از ۱۰۰ سال سابقه بود كه به پايبندي ــختگيرانه كاتوليكي اصرار داشت و به آموزه هاي س

ــت آخر به دليل عدم استقبال و مشكالت مالي دستعطيل شد.

ــكا از كمترين ــيتي آمري ــگاه هاي تك جنس دانشــاله حمايت هاي مالي دولت برخوردارند و همين مسباعث شده است طرفداراني هم داشته باشند. در حال حاضر بيشترين حمايت مالي از اين دانشگاه ها از سوي ــي و مذهبي همچون اندرو ملون و بنيادهاي خصوصــتقل و از همه بيشتر ــگاه هاي مس انجمن ملي دانش

شركت IBM صورت مي گيرد. دانشگاهي براي فعاالن حقوق زنان

ــگاه هامبورگ آلمان يكي از دانشگاه هايي دانشــه ابتكار جالبي ــت ب ــت كه براي بقاي خود دس اســت. اين موسسه يكي از معدود دانشگاه هاي زده استك جنسيتي آلمان محسوب مي شود كه بر مبناي تفكر سكوالر پيش مي رود؛ هر چند كه پايه گذاران اوليه اين دانشگاه كاتوليك هاي سرسخت بودند كه ــگاه ــلمانان را در اين دانش تا مدت ها يهوديان و مسنمي پذيرفتند. دانشگاه هامبورگ در حال حاضر در ــگاه هاي حوزه مطالعات اجتماعي زنان يكي از دانش

معتبر جهان است.

پاكستان و دانشگاه هاي تك جنسيتي كه جان مي گيرند

اين روزها احزاب مذهبي پاكستان موفق شده اند جناح قدرتمندي را تشكيل بدهند. احزاب مذهبي پاكستان در راستاي تاثيرگذاري بيشتر در سطح اجتماعي زندگي ــتان تصميم گرفته اند مستقال دست به تاسيس پاكسدانشگاه هاي جداگانه اي براي زنان بزنند . قاضي حسين ــالف در همين رابطه اعالم كرده احمد، رييس اين ائتــت كه قصد دارند قبل از هر چيز احكام اسالمي را اسبه عالي ترين نحو در جامعه پاكستان اجرا كنند. گفته ــود كه در اين دانشگاه هاي تك جنسيتي حجابي مي شكه مدنظر مسووالن است استفاده از برقع است. احزاب اسالمي قصد دارند اين دانشگاه ها را در مناطقي همچون

شمال غرب پاكستان كه طرفداران بيشتري دارند افتتاح كنند. هر چند كه پيش از اين دانشگاه هاي تك جنسيتي در پاكستان وجود داشت، اما اظهارنظرهاي بنيادگرايان

مذهبي در اين كشور نگران كننده است. نيجريه و امكاني براي تحصيل

از سال ۱۹۹۱ در كشور نيجريه كالج يادبود ويولن ــت و بيش از هر چيز تالش ــده اس ــيس ش فولر تاســويق به تحصيل كند. مي كند كه زنان نيجريه را تشــگاه به صورت رايگان زبان هايي همچون در اين دانشانگليسي، فرانسه و آلماني تدريس مي شود. اين دانشگاه بيش از هر چيز تالش مي كند كه زنان اين كشور را در

فضايي صميمانه به تحصيل ترغيب كند.

تك جنس يا جنس تكœdL «uł Âd «

Page 85: Shahrvand Emrouz 12

۹۰شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ جامعه

ــه تك وتوك ــردان ما ب ــوز نگاه هاي حيرت زده م هنمسافركش هاي زن در گوشه وكنار پايتخت عادت نكرده بود كه اولين ناوگان تاكسي بي سيم بانوان با آن پرايدهاي ــهر راه افتادند. روي در تاكسي در دو ــبز در سراسر ش سطرف، بزرگ نوشته بود: «تاكسي بي سيم نسوان.» خيلي ــا را با يك خودرو ــخص تر از آن بودند كه بتوان آنه مشــتباه گرفت. زناني يونيفورم پوش كه خيلي ــواري اش سجدي و مصمم مسافر يا مسافران زن را با خودرو خود به مقصد مي رساندند و نمي شد حدس زد كه مواجهه ناوگان حمل ونقل مردانه پايتخت با آنان چگونه خواهد بود. «اول ــكل به نظر مي رسيد. اينكه ميان اين همه كار كمي مشــي هاي مرد سري بلند كني و مسافركش و راننده تاكسجايگاهي براي خودت كسب كني. اينكه زن هستي و نه ــخره در ايران كه در تمام نقاط دنيا رانندگي زنان را مسمي كنند و بايد كه ثابت كني مهارت تو در كنترل خودرو ــير كمتر از مردان نيست. اولين چالش و پيدا كردن مسشغلي ما بود كه چند ماه طول كشيد با آن كنار بياييم». ــت معلمي است كه بنابه داليل مالي معصومه وطن پرسشغل خود را رها كرده و با خريد يك دستگاه پرايد قسطي

از شركت تاكسيراني بانوان، كار خود را آغاز كرده است.وقتي در يكي از خبرهاي كوتاه يك خبرگزاري خوانديم كه رانندگان تاكسي بي سيم بانوان آموزش دفاع شخصي مي بينند، مثل برق از ذهنمان گذشت كه مشكالت اين بانوان در رابطه با شغل خود چيست. اينكه چرا يك راننده بايد به دفاع شخصي نياز پيدا كند. وطن پرست مي گويد: ــغلي وجود دارد اينكه هميشه «خطر هميشه در هر شامكان دارد تو همان شخصي باشي كه يك فرد مساله دار ــه بايد انتظار اتفاق و ــوار خودروات شود پس هميش س

حادثه را كشيد.»ــدن با ــخصي براي رودررو ش پس قطعا اين دفاع شساير رانندگان نيست؟ «نه نيست اصوال نيز چنين اتفاقي نمي افتد. ما با رانندگان و مسافركشان برخوردي نداريم كه منجر به درگيري شود. ما رانندگان در گردش هستيم كه با بي سيم حمل مسافر را به ما اطالع مي دهند و ما اجازه نداريم مسافران بين راهي را سوار كنيم بنابراين مساله و ــاير رانندگان به وجود نمي آيد كه اصطكاكي بين ما و س

بخواهيم تكنيك فردي را به كار ببريم.»اما االن شما گفتيد كه خطر هميشه وجود دارد، اين ــدام از ما با اين خطرها ــت: «مواجهه هر ك خطرها چيس

ــت مسافري ــت. فكرش را بكنيد ممكن اس متفاوت اســيگار روشن كند و راننده به بوي سيگار حساس باشد. سممكن است برخي از بانوان به تذكرات مربوط به خاموش كردن سيگار واكنش مثبتي نشان ندهند. يا ممكن است ــوار خودرو كند. يكي اصرار كند كه يك همراه مرد را ساصوال در قوانين ما چنين چيزي پذيرفته نيست و بعضي ــافران از اهميت اين قوانين اطالعي ندارند و يك از مســت روي ــمكش كوچك نيز در اين ميان ممكن اس كشــدي در اين رابطه ــاله ج دهد. به هر حال ما تا حاال مسنداشتيم اما وقتي براي اولين بار موضوع آموزش هاي رزمي و دفاع شخصي مطرح شد به طرز عجيبي مورد استقبال بانوان راننده قرار گرفت.»يكي از مشاوران آقاي عروجي، مديرعامل شركت تاكسي بي سيم نسوان در خصوص اين ــنهاد بود اما ــر مي گويد: «ابتدا اين طرح در حد پيش خبچون مورد استقبال قرار گرفت در كنار ساير آموزش هاي ــد كه گنجانده شود. اگر اين طرح اجرايي جانبي قرار شــخصي را براي ــود كالس هاي آموزش رزمي و دفاع ش شتمام بانوان ناوگان بي سيم نسوان داير خواهيم كرد و بدون شك نيز مورد استقبال قرار مي گيرد گرچه اميدوارم كار به

جايي نرسد كه از اين تكنيك ها استفاده شود.»اينكه تنها ناوگان زنانه شهر ناگهان به اين فكر مي افتد ــخصي را براي نيروهايش بگذارد كه كالس هاي دفاع شــان دهنده كم خطر بودن اين حرفه براي زنان نيست. نششايد علت آن ناشي از فرهنگ مردانه و نگاه منفي مردان ــد. البته اين صرفا احتمالي به رانندگي زنان در ايران باشــت. وطن پرست مي گويد: ــت كه به يقين نزديك اس اســواري و تاكسي كه «هنوز هم با وجود اين همه راننده ســهر در حال تردد هستند رانندگي زنان جا نيفتاده در شــت. هنوز نگاه ها گاه با تمسخر و گاه با طعنه و تهديد اســت هر چقدر هم بخواهي بي تفاوت به اين نگاه ها كار اسخودت را بكني باز هم جايي ممكن است از كوره در بروي. ــاط و رعايت قوانين همراه ــي بانوان اغلب با احتي رانندگاست و وقتي كه ترافيك تهران در كمال بي نظمي است

شرايط آشفته اي پيش مي آيد.»او ادامه مي دهد كه اغلب مردان چه به تقليد از يكديگر و چه با اعتقاد عنوان مي كنند كه بانوان تصادف نمي كنند بلكه باعث تصادف مي شوند. اينها به نگاه منفي آنان دامن مي زند. وقتي نگاه منفي باشد غرولند و برخورد نامعقول هم بيشتر مي شود. گرچه تمام اينها بخشي از علت ارايه

ــت و همه مطلب نيست اما دليل خوبي اين آموزش هاســخصي آگاهي ــت كه زنان نيز از تكنيك هاي دفاع ش اس

داشته باشند.ــي بانوان ــي زماني كه تاكس ــاور عروج ــه گفته مش بــت؛ ابتدا ــد دو هدف عمده مدنظر قرار داش راه اندازي شاشتغال زايي براي بانوان و سپس ايجاد احساس امنيت براي زناني كه نمي خواهند به هر دليلي با راننده مرد تردد كنند. شايد براي اينكه نگران نگاه هاي كنترل نشده برخي از آنان هستند. سپس گروهي از زنان طي گزينش انتخاب شده و دوره هاي مختلف برخورد با مسافر، مسيريابي با دستگاه

GPS و سپس آموزش هاي مكانيك خودرو داده شد.به طور كل برنامه آموزشي بانوان به دو قسمت تقسيم ــود؛ برنامه آموزش مكانيك خودرو و برنامه امداد و مي شنجات. در برنامه آموزش مكانيك خودرو تمامي جزييات ماشين و احتمال خرابي ها و فرسودگي هاي آن به بانوان ــود. وي مي گويد: «ما مواردي داشتيم آموزش داده مي شكه تسمه پروانه ماشين، وسط مسير پاره مي شود و راننده ــد مي تواند آن را موقتا تعمير كند يا اينكه اگر آشنا باشــخيص داده و ايرادات احتمالي خود را قبل از خرابي تشــود. در برنامه آموزشي امداد به موقع به تعميرگاه برده شــه راننده آموزش داده ــات كمك هاي اوليه و امداد ب و نجــود. ما مواردي داشتيم كه در آن مثال مسافر دچار مي شتنگي نفس يا گرفتار حمله قلبي شده. عمليات امداد اوليه ــافر بسيار مهم است و اينكه خونسردي خود را براي مس

حفظ كرده و مصدوم را به سرعت به بيمارستان برساند.»ناوگان مسافربري زنانه با تمام مشكالت و گرفتاري ها ــرار گرفت در زمره ــكني كرد اما همواره به دليل ق تابوشــيب پذيري خاصي برخوردار ــهروندان درجه ۲ از آس شاست. هر آنچه را مي تواند جلو اين ضربه پذيري را بگيرد ــد تقويت كرد تا بتوان اين مجموعه را با قدرت و توان بايبيشتري به جلو برد. وطن پرست مي گويد: «شغل ما همان ــت كه ــواري هاي مردانه را دارد تازه در اين زمان اس دشمي فهمم كه مي توان در بسياري از مشاغل پابه پاي مردان پيش رفت و به اوج رسيد. سخت نيست اگر وقتي پشت يك چراغ طوالني براي چند لحظه تاخير در سرعت، يكي ــنامي را نثارت كرد بتواني از رانندگان با صداي بلند دشخودت را كنترل كني يا اينكه اگر حس كردي در مسير خطرناكي قرار گرفتي از خودت دفاع كني. هميشه بايد

براي دفاع آماده بود.»

ضربه فنيبراي مسافر خطرناك

زنان راننده تاكسيزنان راننده تاكسيآموزش دفاع شخصي مي بينندآموزش دفاع شخصي مي بينند

sO « ÁbOFÝ

”—U ∫fJŽ

شهرشهر

Page 86: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۸۶ ۹۳ گفت و گو با کامبيز نوروزی ۹۴ اجتهاد در مقابل نص

شورايی برای حل اختالف مطبوعاتشورايی برای حل اختالف مطبوعات ۱۱

حقوقحقوق

سازش يا محاکمهــعه به اين سو بود كه شاهد از برنامه سوم توســكل گيري نهادي به نام «شوراي حل اختالف» شــورايي را ــاده ۱۸۹ اين برنامه چنين ش ــم. م بوديمطرح كرد و مناقشه برانگيخت چنانكه ماده ۱۸۷ ــيس اين برنامه نيز مخالفت برانگيخت زيرا و تاســنهاد كرد كه ــادي موازي با كانون وكال را پيش نهــده بر سر آن پابرجاست. هنوز چالش هاي ايجادشــاختار و تشكيالت دادرسي باز ماده ۱۸۹ اما به ســي از مراجعات به ــردد. طبق اين ماده بخش مي گجاي محاكم به شورايي كه حل اختالف مي نامند وارد مي شود. بخشي كه «ماهيت قضايي ندارند يا ماهيت قضايي آنها از پيچيدگي كمتري برخوردار است.» هدف از به وجود آمدن اين نهاد در اين ماده عالوه بر رسيدگي به امور فوق، كاهش مراجعات به محاكم قضايي، توسعه مشاركت هاي مردمي و رفع

اختالف محلي عنوان شده است. پس از اعالم اين برنامه در روزنامه رسمي تقريبا دو سال بعد يعني در سال ۱۳۸۱ آيين نامه اجرايي ــد. آيين نامه اي ماده ۱۸۹ در اين روزنامه درج شــزود. اكنون بر ــبهات اف كه بيش از پيش به شــوراهاي حل ــدن محاكم و نيز ش تخصصي شــه اي كه براي ــود به گون اختالف تاكيد مي ش

رسيدگي به امور مختلف از جمله تخلفات رانندگي ــعبي جداگانه اختصاص داده شده و اكنون هم شاختصاص شعب شوراي حل اختالف به مطبوعات ــرداد ۱۳۸۶، رئيس قوه قضائيه ــنامه ۸ م در بخش

متجلي مي شود.شوراي حل اختالف مطبوعات تابع همان مقررات و آيين نامه شوراهاي حل اختالف است اما تفاوت ــوراي ــت كه اعضاي اين ش مهمي كه دارد اين استخصصي از ميان كارشناسان و اهل تبحر و تجربه ــوند. ــانه اي انتخاب مي ش در امور مطبوعاتي و رسپسوند مطبوعاتي شوراي حل اختالف تغييري در ــت آن ايجاد نخواهد كرد. بنابراين از تيغ نقد ماهيهمان شوراهاي حل اختالف در امان نخواهد ماند

مدافعان و مخالفانشوراي حل اختالف بازتعريفي نه چندان شبيه

ــت كه در ــوراي داوري اس از خانه هاي انصاف يا شسال هاي ۱۳۴۲ و ۱۳۴۵ تصويب شده بود اما پس از پيروزي انقالب اسالمي و با تدوين قوانين جديد

حذف شدند.احياي مجدد چنين نهادي در راستاي توسعه

قضايي رئيس قوه قضائيه قرار گرفت. رئيس ــام در اصالح و ترميم قوه قضائيه كه اهتمساختارها و قوانين قضايي مي ورزد و صدور

ــنامه هاي متفاوت را در نهاد قضايي به نظاره بخشــن نيت و ايجاد مصالحه پيش از مي گذارد، با حسمنازعه در دادگاه بر تشكيل شوراهاي حل اختالف ــي ــرا طبق اصل ۱۵۸ قانون اساس ــد كرد زي تاكيــتري به تناسب ــكيالت الزم در دادگس ايجاد تشــووليت هاي محوله از وظايف اين قوه است در مســخ حالي كه انتقادات وارد بر اين نهاد هنوز بي پاسمانده اند، شوراهاي تخصصي حل اختالف نيز شكل ــوراي حل اختالف از جمله مي گيرند. مدافعان شتاثيرات مثبت اين نهاد را، كاهش ورودي پرونده ها

به دادگستري و در نتيجه فراهم آمدن فرصت بهتر براي رسيدگي و بهبود كيفيت دادرسي، مشاركت ــري از اطاله ــي در حل امور قضايي، جلوگي مردمــي و ايجاد صلح و سازش و توسعه فرهنگ دادرسصلح و سازش در جامعه اسالمي شمرده اند. آيت اهللا ــخنراني هاي خود به همين ــاهرودي نيز در س شــاره كرده و اظهار ــبت بارها به اين موارد اش مناسداشته است: «شكل گيري فرهنگ نزاع و كشمكش بين افراد جامعه، ناشي از نظام دستگاه قضايي است كه افراد حل و فصل مشكالت و دعاوي خود را تنها در قانون و از طريق دادگاه جست وجو مي كنند.» گرچه ايجاد صلح و سازش و ــنديده عدم ورود به دادگاه مطلوب و پســت اما اختيارات شورا تنها مذاكره براي اســازش ميان طرفين در امور مدني و ايجاد سجزايي «كه رسيدگي به آن منوط به شكايت ــت و با گذشت او تعقيب ــاكي خصوصي اس شمتوقف مي شود نيست». بلكه حل و فصل دعاوي ــكايات در برخي امور حقوقي و كيفري هم به و شاين شورا واگذار شده و همين جاست كه مهم ترين نقد بر شورا كليد مي خورد و بسياري از حقوق دانان ــد و اين صالحيت را ــل نظر آن را بر نمي تابن و اهــي مي شمارند. چه در تعارض با اصول قانون اساســل ۳۶ حكم به مجازات و اجرا آن را تنها اينكه اصــق دادگاه صالح و به موجب قانون مي داند و از طرياصل ۱۵۹ نيز مرجع رسمي تظلمات و شكايات را دادگستري قلمداد مي كند. قانون گذار عادي نيز به

تبع اين اصول، قوانيني را وضع كرده است. مصاديق اموري كه در قوانين مدني و كيفري است (گفته مي شود امور غيرمهم اند) و صالحيت ــوراي حل ــيدگي ماهوي به آن به ش رساختالف واگذار شده، فهرست بلندي را در بر مي گيرد. براساس پاسخ به پرسشي از اداره كل امور شوراهاي ــوه قضائيه در اين حل اختالف قباره، در صورت تشكيل شوراهاي ــيدگي به آن حل اختالف، رسامور صرفا در صالحيت شوراي ــت. يعني حل اختالف اســد ــر نمي توان دادگاه ديگــيدگي ــه آن امور رس بكند. از اين رو نه تنها دادگاه ها صالحيت ــه موجب را كه بقوانين اساسي و

v UÐ r¹d

Page 87: Shahrvand Emrouz 12

۹۲شهروند امروز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوقعادي به دست آمده با آيين نامه تقليل داده ايم بلكه ــلب حق كرده ايم كه دعواي خود را از افراد نيز سدر محكمه صالح طرح كنند چرا كه در رسيدگي ماهوي دعوا در شوراي اختالف ترديد است و قاضي ــي بر رسيدگي به دعوا حاكم و قوانين آيين دادرس

نيست.ــه در صورت ــل اختالف ك ــوراي ح اعضاي شــيدگي به دعوا حكم خواهند كرد سه عضوند رســورا به انتخاب قوه قضائيه خواهد بود. كه رئيس ش

يك نفر از آنها نيز با انتخاب شوراي شهر يا بخش ــتا و نفر ديگر كه به اصطالح معتمد محل يا روساست از سوي هياتي مركب از رئيس حوزه قضايي، فرماندار، فرمانده نيروي انتظامي و امام جمعه و در ــته محل، صورت نبود امام جمعه، روحاني برجســال انتخاب خواهند شد. (بند يك ماده براي سه س۴ آيين نامه اجرايي ماده ۱۸۹ برنامه سوم توسعه) ــا كه منصوبند نه منتخب ــارغ از اينكه اين اعض فمردم محدوده شورا چگونه موجبات مشاركت مردم ــل امور قضايي فراهم خواهند كرد، افرادي را در ح

ــناس و غيرقاضي هستند كه غيرخبره، غيركارشــر حقوقدانان، صدور حكم محكوميت، تبرئه از نظــوي آنها دخالت ــاير تصميمات قضايي، از س و ســت. يكي از قضات ديوان عالي كشور در امر قضاســال پيش به نيكي بيان كرد كه امروزه نيز چند سحتي افرادي كه چندين سال سابقه قضاوت دارند، دچار اشتباه و خطا مي شوند. بنابراين كسي كه به ــد، فعاليت او در هيچ عنوان كار قضاوت نكرده باششوراهاي حل اختالف نمي تواند موثر واقع شود و ــاس قضات را نمي توان امر حســپرد. (بهرام به افراد بي تجربه سبهرامي، مآوي، ۱۳۸۲، ش ۲۷۸) همين قاضي ديوان عالي كشور افزوده بود: «اگر بنا باشد برخي مسووليت هايي كيفري و حقوقي را در سطح باال به شوراهاي حل ــپاريم در واقع كنار اختالف بسدادگستري مبادرت به تشكيل

دادگستري ديگري كرده ايم.»ــوراهاي حل اختالف تابع شــي مدني ــن آيين دادرس قوانيــورا به ــتند و ش و كيفري نيســد اظهارات هر طريقي مي توانطرفين دعوا را استماع و داليل آنان را كسب و اظهارنظر نمايد. ــادات و قابل ــالوه بر اين انتق عــه بودن آيين دادرسي در خدشديگر اختالف، حل ــوراهاي شوجود ــه برانگيزي مناقش موارد ــان از اهميت توجه دارد كه نشو اصالح آيين نامه و مقررات اين ــورا را دارد. گرچه اصل ۱۵۸ شــه ايجاد ــت قوه قضائي به رياستشكيالت الزم در دادگستري به تناسب وظايفش را واگذار كرده اما آيا تشكيالت مي تواند با اصول مسلم قانون اساسي در تعارض ــرار گيرد؟ و آيا اين تعارض در قــيدگي به تظلمات و مقابل رســترش احياي حقوق عام و گســف قوه ــه از وظاي ــدل و ... ك عقضائيه است قرار نخواهد گرفت.

شورايي حل اختالف و قانون اساسیشوراي حل اختالف تخصصي مطبوعاتي افزون

ــوراهاي حل اختالف، با اصل بر ايرادات وارد بر شــي و نيز قوانين عادي مهم ديگري از قانون اساس

تعارض مي يابد.ــه نكته قابل ــي س ــل ۱۶۸ قانون اساس در اص

مشاهده است. ۱- رسيدگي به جرائم سياسي و مطبوعاتي علني است. ۲- اين رسيدگي بايد با حضور هيات منصفه باشد. ۳- رسيدگي در محاكم دادگستري صورت

بگيرد. اين اصل چنان خالي از ابهام است كه خود رسيدگي به جرم مطبوعاتي هرچند كوچك را در شوراي حل اختالف قابل تامل مي سازد. از سويي ــكيل دادگاه هاي ــاده ۲۰ قانون تش تبصره يك معمومي و انقالب، رسيدگي به جرائم مطبوعاتي و سياسي را ابتدائا در دادگاه كيفري استان و با حضور سه قاضي در نظر گرفته است. شوراي حل اختالف مطبوعات نه تنها از سه قاضي بلكه از هيچ قاضي در

انشاي حكم بهره نمي گيرد.برآيند

ــل اختالف و ــازش و ح ــوت به س ــه دع گرچــه دادگاه و نيز جرائم ــراد ب ــري از ورود اف جلوگيــي كه افكار عمومي را نيز متاثر مي كند، مطبوعاتــنودي اهالي مطبوعات خواهد بسيار موجب خشــه ورود ماهوي به جرائم بود اما نبايد غافل بود كمطبوعاتي در شورايي كه هر چند قرار است خود از اهالي و متخصصان مطبوعات باشند احيانًا ايراداتی را به دنبال دارد كه همانا مي تواند عدم احقاق حق ــاكي يا محكوميت ناعادالنه متشاكي باشد زيرا شكارشناسان مطبوعاتي، كارشناسان قضايي نيستند ــويي ديگر اگر نحوه و از علم قضا بي بهره اند. از ســوراي تخصصي مطبوعات هم انتخاب اعضاي شمانند همان شوراي حل اختالف باشد شبهه عدم ــتقالل در صدور راي هم قوي تر خواهد بود. در اسآنچه تحت عنوان بخشنامه رياست قوه قضائيه در اين باره در رسانه ها منتشر شد، نقاط ابهامي وجود دارد. از جمله آنكه از روساي دادگستري ها خواسته ــاعد براي امكان استفاده ــت زمينه مس ــده اس شــاير مراجع و اشخاص ــاعدت س از همكاري و مسمصلح و موثر و نيز تعامل و همكاري ميان شوراي ــالف تخصصي مطبوعات، مرجع قضايي حل اختذي صالح، هيات نظارت بر مطبوعات و ساير مراجع ــن همكاري ها از چه رو و با ذي ربط فراهم آيد. ايچه كيفيت و چگونه است كه براي پاسخ آنها بايد

منتظر آيين نامه اجرايي اين بخشنامه بود. مطرح شدن شوراي حل اختالف با نگاهي مثبت حاكي از عزم و اراده اي در قوه قضائيه براي افزايش ايمني و دوام مطبوعات و جلوگيري از توقيف هاي مكرر و غيرمنطقي مي تواند تلقي شود اما اگر چنين است چرا راه كوتاه تر، علمي تر و حقوقي تري پيموده نشود چنانكه در برخي از كشورها اساسا محاكمات مطبوعاتي روندي مشابه سازمان نظام پزشكي دارند كه ابتدا بايد يك مرجع تخصصي مانند نظام پزشكي به شكايت وارده رسيدگي كرده و اگر آن را موجه و وارد تشخيص داد به دستگاه قضايي سپرده مي شود و در غير اين صورت اساسا پرونده به دادگاه نمي رود. ــش را طرح کرد که آيا بنابر اين می توان اين پرسنمی توان نهاد صنفي مطبوعات را تقويت كنيم. آيا شايسته تر نيست نظام حرفه اي مطبوعات تشكيل و ضمن تالش براي سازش، در صورت عدم مصالحه، ــيدگي ماهوي، دعوا را به با تشخيص ضرورت رس

مرجع صالح براي رسيدگي ارجاع دهد؟

Page 88: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوق۹۳

ــز نوروزی دبير کميته حقوق انجمن صنفی کامبيروزنامه نگاران و از پژوهشگران حقوق مطبوعات گرچه ــل اختالف مطبوعات ــورای ح به ابهام های قانونی شــت در صورتی که با بخشنامه می پردازد اما معتقد اساخير رئيس قوه قضائيه همکاری شود می تواند ياريگر

مطبوعات باشد.

بسـياري از حقوقدانان به شـوراهاي حل اختالف انتقاد دارنـد اما شـوراهاي حل اختالف تخصصي

مطبوعات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ــنامه آيت اهللا شاهرودي ــانه اي بخش در بازتاب رساشتباهي صورت گرفته است. شورايي به نام شوراي حل اختالف مطبوعاتي تشكيل نشده بلكه رييس قوه قضائيه ــاي كل دادگستري طي بخشنامه اي خطاب به روساستان ها دستور دادند كه شعبي از شعبه هاي شوراي حل اختالف به دعاوي مطبوعاتي اختصاص يابد و اين

دعاوي به آن شعب ارجاع شود. آيا اختصاص شعبي از شوراهاي حل اختالف به طور تخصصي به امور مطبوعاتي به معناي شـكل دهي

شوراهاي حل اختالف مطبوعاتي نيست؟ــت كه در ــيم بندي اداري اس ــر، اين يك تقس خيدادگستري مرسوم است. اين نوع تقسيم بندي داخلي ــت. در اين مورد شوراهاي حل اختالف جديدي به اسنام شوراهاي حل اختالف مطبوعاتي تشكيل نمي شود ــاص داده يا اضافه ــه آن اختص ــعب ب بلكه بعضي ش

مي شوند.ــوراهاي حل اختالف قرار در چارچوب آيين نامه شــود كه اعضاي آن از افرادي ــكيل ش است شعبي تشباشند كه به مسائل مطبوعاتي آشنا هستند. در واقع يكي از شوراهاي حل اختالفي است كه وجود دارد و با

همين مقررات كار خواهد كرد.اين شـوراهاي حل اختالف را كه طبق بخشـنامه اخير به امور مطبوعاتي رسيدگي مي كنند چگونه

مي بينيد؟ــول ۳۶ و ۳۷ ــاس اص ــي براس از نظر قانون اساســيدگي به جرائم در صالحيت دادگاه هاست. عالوه رسبر اين طبق دستور اصل ۱۶۸ قانون اساسي، رسيدگي ــتري و با ــه جرائم مطبوعاتي بايد در دادگاه دادگس بحضور هيات منصفه انجام شود. بنابراين شوراهاي حل اختالف، صالح به رسيدگي به جرائم مطبوعاتي نيستند.

اما آنچه در اين بخشنامه روي آن تاكيد شدـ كه به فصل نهم از باب سوم قانون آيين دادرسي در امور مدني مربوط است ـ راجع به سازش در دعاوي است. بنابراين قاعدتا معناي اين بخشنامه اين است كه در پرونده هايي كه عليه مطبوعات ممكن است تشكيل شود اصحاب دعوا راهنمايي بشوند به اينكه اگر مايل هستند، موضوع را از طريق شوراي حل اختالف به صورت مصالحه و سازش حل وفصل كنند. اين ــت كه از اين بخشنامه به آن چيزي اسدست مي آيد. كساني را كه احيانا ممكن ــكايتي داشته است عليه مطبوعات شــند، نمي توان اجبار كرد به شوراي باشــد و فقط در ــل اختالف مراجعه كنن حصورت تمايل و توافق طرفين مي تواند در اين شورا مطرح شود تا همين اندازه اين بخشنامه مي تواند اثر عملي داشته باشد.

همانطور كه اشاره كرديد شوراهاي حل اختالف با اصولي از قانون اساسـي تعارض مي يابند و شوراي تخصصي مطبوعات هم با مـوادي از قوانين عادي مانند آيين دادرسـي كيفري هم متعارض اسـت. ماننـد اينكـه جرائـم سياسـي و مطبوعاتي بايد مستقيما و ابتدائا در دادگاه كيفري استان رسيدگي شود و با حضور سـه قاضي و هيات منصفه باشد. فـارغ از اين تعارضات، اگر تصور كنيم اين قوانين نبود تا تعارضي حادث شـود، وجود اين شوراها را

قابل قبول مي دانيد؟اين پرسش فرضي است. نمي توان خالصه پاسخ داد. ــه در كار مطبوعات امكان در هر حال اگر بپذيريم كــازش ــتباه وجود دارد و بپذيريم كه صلح و س بروز اشــتناد كنيم و ــت و به «الصلح خير» اس بهتر از دعواستمهيداتي انديشيده شود كه طرفين دعواي مطبوعاتي با صلح و سازش كنار بيايند، بهتر است. البته در شرايط ــاس مقررات فعلي مجددا تاكيد مي كنم فعلي و براسكه نمي توان طرفين را الزام كرد از طريق شوراي حل اختالف اقدام كنند چون قوانين آيين دادرسي كيفري آمده است مگر اينكه طرفين بخواهند از طريق صلح و

سازش اقدام كنند.در بخشـنامه در جهـت وظيفـه صلح و سـازش

شـوراي تخصصي مطبوعات به مـاده ۱۹۵ قانون آيين دادرسـي كيفري استناد شـده كه دعوت به صلح و سازش مي كند اما در اين ماده قيد شده كه «دادگاه» تالش بـراي صلح ميان طرفين و اصالح ذات البين را به عمل آورد و اگر موفق شد رسيدگي و راي مقتضـي را صادر كند. از طرفي در ماده ۱۷۸ فصل نهم از باب سوم آيين دادرسي مدني كه مورد استناد بخشنامه اين شوراي حل اختالف تخصصي بوده، در هر مرحله از دادرسي طرفين مي توانند به دعوا از طريق سازش خاتمه دهند و براساس ماده ديگري از همين فصل سـازش مي توانـد در دفتر اسـناد رسـمي، دادگاه يا حتي خارج از دادگاه نيز واقع شود و سازش نامه غيررسمي باشد. با توجه به اينكه اين هدف مهم شوراي حل اختالف كه صلح و سازش پيش از طرح دعوا در محاكم است طبق اين مواد به عهده دادگاه اسـت و حتي خارج از دادگاه هم قابل تحقق است، چه ضرورتي براي شكل گيري

شوراهاي حل اختالف از اين جهت وجود دارد؟اين ضرورت را طراحان آيين نامه بايد پاسخ دهند. در هر حال سازش همه جا مي تواند صورت پذيرد چه ــوراهاي حل صحن دادگاه چه خارج از آن و چه در شــد ــته باش اختالف مگر اينكه جرم جنبه عمومي داش

شورايی برای حل اختالف مطبوعاتشورايی برای حل اختالف مطبوعات ۲۲

اين بخشنامه می تواندبه مطبوعات کمک کند

گفت و گو با دبير کميته حقوقی انجمن صنفی روزنامه نگاران

Page 89: Shahrvand Emrouz 12

۹۴شهروند امروز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۸۶ حقوقــتان از جنبه عمومي جرم شاكي باشد وگرنه و دادســه در آيين ــت. آنچ ــازش در همه جا امكان پذير اس سدادرسي آمده و به سازش در دادگاه اشاره كرده جنبه ــت. به هر حال به قضات ــادي دارد و مولوي نيس ارشتوصيه شده كه سعي كنند صلح و سازش برقرار كنند. البته در عمل چندان اتفاق نمي افتد و دادگاه ها وقتي

براي اين كار ندارند.شـوراهاي حـل اختـالف طبق مـاده مربـوط به آن در برنامه سـوم توسـعه و آيين نامه خـود، در اموري كه ماهيت قضايـي ندارد يا ماهيت قضايي آنهـا پيچيدگي كمتـري دارد به عبارتـي جرائم كم اهميت تر، صالحيت رسـيدگي دارد. به تبع آن شـوراي تخصصي مطبوعات نيز چنين بايد باشد. بنابراين اموري كه مدعي العموم شكايت مي كند كه معموال يا اتهام مطرح شـده از سوي مدعي العموم مهـم بوده يا به نوعي شـكايت مدعي العموم خود واجد اهميت اسـت، تا چه انـدازه قابليت طرح در

شوراي حل اختالف را دارد؟ــوند ــم مطبوعاتي تلقي مي ش ــي كه جرائ جرائمنمي توانند ذاتا در شوراي حل اختالف مطرح شوند مگر ــه مدعي العموم هم از طرفين طرفين تراضي كنند ك

دعواست.در خصوص تراضي طرفين، اگر طرفين و به خصوص شاكي قائل به سازش از طريق شوراي حل اختالف باشـند اين اتفاق يعني مصالحه پيـش از ورود به شوراي حل اختالف و بدون صرف در اين شورا وقت

هم قابل تحقق است؟اين از مواردي است كه قاعدتا دستورالعمل اجرايي

در رابطه با بخشنامه تعيين كند. تشـخيص و تفكيك جرائم غيرمهـم از مهم براي رسـيدگي در شـوراي حل اختالف به عهده كدام

مرجع است؟اين نيز بايد در دستورالعمل اجرايي مشخص شود كه ظاهرا قوه قضائيه در حال تدوين آن است و تا زماني كه اين دستورالعمل مشخص نشود جاي پرسش هاي

حقوقي بسيار وجود دارد.شـوراي حل اختالف مطبوعاتي از تعارض با قانون اساسـي و قانون عادي رنج مي برد. اما در عين حال به نظر مي رسد حل اختالفات مطبوعاتي در شورايي اينچنيني مطلوب تر به نظر مي رسـد. اين خواسته قلبي اهل مطبوعات اسـت كه كمتر به دادگاه وارد شـوند. سـازوكاري براي چنين صلح و سازشي به جرائم مطبوعاتي احساس مي شود كه نواقص شوراي حل اختالف فعلي را نيز نداشـته باشـد. اگر روزي بخواهيم آيين دادرسي جديدي را براي رسيدي به جرائـم مطبوعاتي وضع كنيم، چه كيفياتي را براي

رسيدگي اضافه يا پيشنهاد مي كنيد؟قانون اساسي تكليف را تعيين كرده و طبق قوانين موجود بايد از طريق دادگاه هاي دادگستري رسيدگي صورت گيرد اما اگر با بخشنامه اخير در اين باره همكاري صورت گيرد و وضعيت صلح و سازش حاكم شود، اين

بخشنامه مي تواند به مطبوعات ياري رساند.

چگونگـی حـل اختـالف که اينـک بحث بـر نوع مطبوعاتی آن است در زمره مسايل مربوط به ساختار و تشـکيالت قضايی است که در آيين دادرسی مطرح PHD اسـت. با اسـتادي كه پس از اخذ درجه دكتراياز دانشـگاه نوشاتل سـوئيس در سـال ۱۳۴۰ تاكنون

تحقيـق در را خـود عمـر تدريس در دانشـكده شهيد بهشتي و دانشكده هاي معتبر حقوق سـپري كرده و اكنون چندجلـدي آيين مجموعـه دادرسـي كيفـري او از منابع مهم اين شاخه از حقوق است گفت وگـوي كوتاهـي انجـام داده ايم كه در قالب يادداشت زيـر مي خوانيد. ديـدگاه اين استاد آيين دادرسي كه هشتاد و چهارمين سال زندگي خود را

مي گذراند، قابل توجه است.

خانه هاي انصاف و شوراهاي داوري در سال هاي گذشته تفاوت اساسي با شوراهاي حل اختالف فعلي دارند و آن اين است كه اعضاي آن شوراها را مستقيما مردم و شهروندان انتخاب مي كردند ــت. چرا كه ــوراي فعلي اينگونه نيس ــي كه ش در حالمنتخبين قوه و دولتمردان هستند كه به انتخاب اعضاي شوراي حل اختالف مبادرت مي كنند. عالوه بر اين در خانه هاي انصاف و شوراهاي داوري، امور بسيار كوچك ــيدگي قرار مي گرفت در حالي و امور خالفي مورد رسكه شوراهاي حل اختالف صالحيتشان گسترش يافته و اين مورد پذيرش نيست. زيرا افرادي كه تخصص كافي ندارند نبايد وارد رسيدگي به دعوا شوند. در كشورهاي ديگري هم كه چنين نهادي وجود دارد تنها بر سازش تاكيد مي كنند. چنانچه سازش در اين نهاد حاصل نشد نبايد اعضاي شورا وارد ماهيت موضوع شوند، بلكه بايد ــيدگي كنند به دادگاه صالح ارجاع دهند تا قضات رســاني كه از علم قضا و قضاوت بي بهره اند كه اگر نه كسچنين شود اعتبار قضاوت زير سوال مي رود. در قضاوت امور به مهم و غيرمهم تقسيم نمي شوند. هر دعوايي در جايگاه خود واجد اهميت است. افراد براي احقاق حق به محكمه مراجعه مي كنند. براي فردي كه براي احقاق ــد صدهزار تومان نيز براي او حق خود مراجعه مي كنواجد اهميت بوده. لذا هر دعوايي براي صاحب آن مهم است و نمي توان الزاما آن را به شوراي حل اختالف كه

صالحيت رسيدگي آن قابل خدشه است، وارد كرد.ــيدگي به تظلمات افراد را تنها ــي رس قانون اساســته است. ــتري دانس در صالحيت دادگاه هاي دادگس

ميانجيگري و حل اختالف براي ايجاد سازش بر عهده شوراي حل اختالف است و افرادي كه اين توان را دارند بايد در چنين شورايي شركت كنند. يعني افرادي كه موقعيت محلي و اجتماعي دارند و با وجود آن مقبوليت، ــانه ميان افراد سازش برقرار مي كنند. اما كدخدامنشــاله كه ــوان ۲۵ س اكنون جــكار بود هم در پيش از آن بياعضاي شوراهاي حل اختالف ديده مي شود. براي رسيدگي به جرائم مطبوعاتي نيز قانون اساسي اصولي را مقرر كرده و تصريح دارد جرائم مطبوعاتي در دادگاه هاي دادگستري، با حضور هيات منصفه و علني

بايد صورت بگيرد.ــم جرائ ــه ب ــيدگي رســاي ــي، در دادگاه ه مطبوعاتــتري عنوان شده. آيا دادگســل ــوراهاي ح ــم ش مي توانياختالف را دادگاه بناميم. چون ــوراها واجد خصوصيات دادگاه نيستند به هيچ اين شعنوان نبايد وارد رسيدگي شوند. زيرا مغاير با نص صريح قانون است. ضمن اينكه رسيدگي به جرائم مطبوعاتي ــد. از قانون ــور هيات منصفه و علني باش بايد با حضــت. ــي درجه اي پايين تر قوانين عادي مدون اس اساسقانون دادسراها مي گويد به جرائم مطبوعاتي در دادگاه ــود. دستور، بخشنامه كيفري استان رسيدگي مي شــد در برابر نص قانوني قرار گيرد. و آيين نامه، نمي توانــاس است. مضافا اينكه جرائم مطبوعاتي مهم و حستعيين جرائم و مجازات هاي مطبوعاتي آمرانه و مربوط ــت كه نمي توان با داوري حل كرد، به نظم عمومي اسبلكه بايد رسيدگي در دادگاه صالح صورت گيرد. حتي ــي در حد افترا و توهين نيز طبق اختالفات مطبوعاتقانون جرائم مطبوعاتي هستند كه رسيدگي ماهوي به آنها در صالحيت دادگاه است. زماني كه قانون اساسي به جرائم مطبوعاتي تصريح مي كند اعم از جرائم مهم و غيرمهم است و تخصص در اين رابطه وجود ندارد. امور ــيدگي در خالفي در خصوص مطبوعات هم قابل رسشوراهاي حل اختالف نيست زيرا نمي تواند به صدور ــاي مجازات بپردازد و اجراي هيچ حكم كيفري و انشــم دادگاه صالحه و ــي امكان ندارد مگر به حك مجازاتمحاكمه عادالنه بر مبناي قوانين مقرر. اعضاي شوراي ــط مقامات (ذكر شده در آيين نامه حل اختالف توسآن شورا) عزل و نصب مي شوند و از دانش قضايي نيز برخوردار نيستند بنابراين نمي توان امر قضاوت را به آنان

واگذار كرد.

شورايی برای حل اختالف مطبوعاتشورايی برای حل اختالف مطبوعات ۳۳

اجتهاد در مقابل نص

Page 90: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تلويزيونتلويزيونتلويزيون۴۹

vŽuKÞ ÈœU

فکر نمی کردم کارگردان شومگفت و گو با سروش صحت کارگردان مجموعه

چارخونهچارخونه ۱۱

با سروش صحت، پيش از اين به عنوان بازيگر و نويسنده نام آشنای سينما و تلويزيون گفت و گو کرده ايم. اين بار او در مقام کارگردان مجموعه تلويزيونی چارخونه در برابر ما

نشسته است.

كارگرداني خوش گذشته؟اينقدر درگير كار هستم كه نه زماني براي قضاوت كردن دارم و نه فرصتي براي ارزيابي، شايد اگر كار سبك تر شود بتوانم بنشينم و ارزيابي كنم كه كارگرداني چطور بوده ولي به هر حال كار اولم در زمينه كارگرداني بوده و از اينكه اين

تجربه برايم پيش آمده خوشحالم.خب با اين تعداد قسمتي كه كار شده هم شايد بتوانيد

يك ارزيابي كلي بدهيد . الزمه ارزيابي آن است كه بنشينم و فكر كنم. االن به

هيچ وجه فرصت فكر كردن ندارم.حاال كارگرداني مشكل تر است يا نويسندگي؟

ــندگي كردم و براي اولين بار هم من بازي كردم، نويســتند. ــان را داش ــي كردم. هر كدام دنياي خودش كارگردانــه براي يك حوزه اند. نزديكي هايي به هم دارند، چون همكارگرداني مسووليت خيلي زيادي دارد و فشار بسيار زيادي روي كارگردان است، به خصوص براي مني كه مطلقا هيچ تجربه كارگرداني نداشتم و يكدفعه با يك كار بسيار سنگين

هر شبي مواجه شدم.در حال حاضر چقدر از آنتن جلو هستيد؟

ــه روز پيش ــع تقريبا روز ب ــتم، در واق ــال جلو نيس اصمي رويم.

چه شـد كه يكدفعـه كارگرداني يك كار ۹۰ شـبي را برعهده گرفتيد؟

به من پيشنهاد كارگرداني اين كار را دادند. من گفتم كه هيچ تجربه اي در اين زمينه ندارم ولي تهيه كننده گفت كه مي شود و من هم گفتم حتما چيزي هست كه مي گويند

مي شود براي همين قبول كردم.يعني پيشنهاد كار از جانب تهيه كننده بود؟

بله، تهيه كننده براساس هماهنگي هايي كه با مديران شبكه انجام داده بود پيشنهاد كارگرداني اين كار را به من داد.

اگـر اين پيشـنهاد نبـود، هنـوز در فكـر كارگرداني نبوديد؟

نه، قبال اصال بهش فكر هم نكرده بودم.االن فقط درگير كارگرداني هستيد؟

بله، در حال حاضر اصال نمي نويسم مگر اينكه چند نفري بنشينيم و چند سكانس بنويسيم.

اوايل كه كار روي آنتن رفت، چقدر جلوتر بوديد؟حدود ۱۳ قسمت جلو بوديم ولي ۱۳ قسمت خيلي زود

تمام مي شود. در واقع شبي يك قسمت مي پرد.

به طور متوسط روزي چند دقيقه فيلمبرداري داريد؟ما بايد به مرز روزي ۴۰ دقيقه برسيم. االن داريم به اين زمان نزديك مي شويم و در حال حاضر نزديك به روزي ۳۰

دقيقه فيلمبرداري مي كنيم.بـه نقاط ضعف كارتان آگاهي داريد؟ چند درصد از كار

راضي هستيد؟نمي توانم االن درصد دقيقي ارائه دهم. مثال قسمت هاي ــور ديگري بود يا ــي را مي بينم و مي گويم اي كاش ط قبلحتي به خاطر آنكه مجبوريم از بعضي از خواسته هايمان در فيلمبرداري صرفنظر كنيم، مي گذريم و از رويشان راحت تر ــخصه هاي كارهاي هر عبور مي كنيم و اين هم يكي از مش

شبي است.پس رضايت نسبي داريد؟

نه، رضايت نسبي كه نمي توانيم بگوييم، ولي مي دانيم كه اين مشخصه اين نوع كار است.

شـبي ۹۰ سـريال هاي سـكانس هاي معمـوال شـب فيلمبرداري مي شـود. چطور اسـت كه در مـورد چارخونه سـكانس ها معموال در روشـنايي فيلمبرداري مي شوند؟ برنامه كاري و ساعات كاري

گروه به چه شكلي است؟ــاعت كاري برايش ــه چه س ــنجد ك هر گروهي مي ســت و به طور ــاعت كاري ما روز اس ــت ولي س راحت تر اس

متوسط روزي ۱۳ ساعت كار مي كنيم.باز هم قرار است بازيگران جديدي وارد سريال شوند؟

ــه، چهار قسمتي برنامه ما از اول هم اين بوده كه هر سيك تحول در سريال داده شود و خستگي تماشاگر در رود.

در بعضي مطبوعات نقل شده جواد رضويان به سريال آورده شـده تـا چارخونـه را نجات دهد، اين درسـت

است؟چقدر خوب، ما از هر كسي كه به نجات ما بيايد استقبال ــمتي بايد يك مي كنيم. قبال هم گفتم كه ما هر چند قســرايدار هم به هر حال ــر جديد اضافه مي كرديم و س بازيگمدنظرمان بود و خيلي خوب شد كه جواد آمد چون بسيار با گروه همدل است. هر كسي كه با كار همدل باشد كار را ــك بازيگران در ارتقاي كار موثر بهتر مي كند و ورود تك ت

بوده.بـراي ارزيابـي كارتـان از نظرسـنجي هاي سـازمان

صداوسيما هم استفاده مي كنيد؟بله، از آنجايي كه ما براي مخاطب عام كار را مي سازيم نظر مخاطب برايمان خيلي مهم است و اين برنامه اي است كه ساعت پخش، نوع و همه ويژگي هايش نشان مي دهد كه نشانه گيري اش مخاطب عامه است و براي آن است كه مردم

با انبساط خاطر برنامه را نگاه كنند.اين ازدواج ها قرار است كماكان ادامه پيدا كند؟

داستان ها را به روز كار مي كنيم. ممكن است هر اتفاقي ــو مي رويم و ــد. ما با يك كليت جل ــريال بيفت در طول سنمي توانيم پيش بيني كنيم چه اتفاق ديگري ممكن است

بيفتد.اينكـه نمي توانيد ادامـه كار را پيش بيني كنيد ضعف

نيست؟نه، چون داستان را باز مي گذاريم و براي هر چند مدلي

كه ممكن است اتفاق بيفتد راه خودش را داريم.مراحل كار روزانه چطور است؟

ــان را ــران براي گريم مي آيند و متن هايش صبح بازيگــان را انجام دادند، ــد بعد از آنكه گروه فني كارش مي خواننــد از تمرين ــد و بع ــم تمرين مي كنن ــران هم با ه بازيگ

فيلمبرداري را شروع مي كنيم.درباره كاراكتر «شنبه» بيشتر توضيح مي دهيد؟

ــت كه خود را كارگري غيرايراني ــنبه كاراكتري اس شــمت اول مشخص مي شود معرفي كرده ولي در همان قسايراني است و ما قسمت هايي را هم در آينده داريم كه هويت ــود و همه مي فهمند كه او ايراني ــخص مي ش او كامال مش

است.و درباره مشكالت...؟

كار هر شبي كاري است كه بايد هر شب يك قسمت اش برسد. يك قسمت يعني چهل دقيقه و يعني فشار كاري كه

هر روز و هر روز ادامه دارد و ايست ندارد.چه ايرادهايي به كارتان گرفته اند؟

ــيرين و خوب است ولي بايد اوايل مي گفتند قصه ها شخنده دارتر شود. االن مي گويند كار خيلي خنده دارتر شده

كه خيلي خوشحالم.بعد از ماه رمضان سريال را ادامه مي دهيد؟

درباره آينده چيزي نمي توانم بگويم. حتي ممكن است شرايطي پيش بيايد كه بروم و دوباره معلم شيمي شوم.

Page 91: Shahrvand Emrouz 12

۹۶شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶

È—œU ó¹ËöÖ

تلويزيون

ــاعاتي بعد از طلوع اهالي چارخونه هر روز صبح، سخورشيد در آپارتمان دو طبقه در يكي از خيابان هاي شمال تهران دور هم جمع مي شوند و ۱۳-۱۲ ساعت ــروكله زدن و خوش و بش در كنار را با كار، تمرين، سهم مي گذرانند. از دو سه هفته قبل جواد رضويان هم ــته و به قول سروش صحت انرژي و به اين گروه پيوس

نيروي تازه اي را با خود به چارخونه آورده است.ــكوه تمامي دكورهاي مربوط به خانه منصور و شــرخانه، اداره، خانه وحيد خانم، دختران و دامادهاي ســنبه است و... در همين آپارتمان كه حاال در اختيار شدو طبقه ساخته شده و گروه توليد براي تصويربرداري نماهاي خارجي مربوط به بيرون از اين خانه از پاركي كه چند خانه آن طرف تر و سركوچه واقع شده، استفاده مي كنند. اهالي چارخونه تقريبا از تمامي فضاي آپارتمان استفاده كرده اند و هيچ كجاي آن از دست آنان در امان نمانده است. در كنار پاركينگ آپارتمان، كافي شاپ و رستوراني ساخته شده كه براي غذا خوردن و استراحت ــت. اين ــده اس ــه در نظر گرفته ش ــاي چارخون اعضكافي شاپ چيزي كمتر از كافي شاپ هاي ديگر ندارد. ــز و صندلي ها، طراحي ــگ قهوه اي در و ديوار و مي رن

ــاق رژي قرار دارد. ــم، اداره و خانه قبلي منصور ات خانــروش صحت از اين اتاق كنترل اوضاع را به همراه ســي كارگردان تلويزيوني و همكارانش در محمود رضايدست دارد. صحت هنگام فيلمبرداري در اين اتاق كنار رضايي مي نشيند و از طريق چندين مونيتور كارها را زيرنظر مي گيرد. وحيد مهين دوست، دستيار صحت در صحنه فرمان حركت و كات را اعالم مي كند و دستور كارگردان تلويزيوني و صحت را كه از طريق ميكروفون ــده در اتاقي به او رسانده مي شود به عوامل و نصب شــد. او هدايت آنان را در صحنه بازيگران منتقل مي كن

برعهده دارد.روي كاغذ سفيدي كه در رژي چسبانده شده اين جمله نوشته شده است. «اين خانه متعلق به خانواده ــت. از پذيرفتن افراد ديگر معذوريم به شرط رژي اس

اينكه شيريني و بستني به همراه خود بياورند.» سه، دو، يك حركت

«االن يك سكانس از برنامه امشب و چند سكانس از برنامه فرداشب را مي گيريم.» اين را سروش صحت مي گويد. آفتاب بعدازظهر نه چندان گرم تابستاني، تنها بخش هايي از حياط چارخونه را پوشانده است. چند مرغ سفيد چاقالو همراه جوجه هايشان در باغچه حياط ــت و گذار و دانه ــغول گش بدون توجه به اطراف مشخوردن هستند. جواد رضويان همراه رضا شفيعي جم ــم ديالوگ ها را ــته و با ه روي يكي از تخت ها نشســه بار ديالوگ ها را مي گويند. تمرين مي كنند. دو، ســنبه» را روي يكي از گريمورها كاله گيس «چهارشسرش مي گذارد. بعد با فرمان حركت دو دوربين كه از قبل روي اين دو زوم شده اند، شروع به تصويربرداري مي كنند. در برداشت اول شفيعي جم يكي از كلمه ها را جابه جا مي گويد، كات. در برداشت دوم، رضويان پيش ــروع صحبت خنده اش مي گيرد و شفيعي جم را از شهم به خنده مي اندازد، كات. برداشت سوم قابل قبول

پشت صحنه«چارخونه»

يک خانواده با شيرينی و بستنی

ــا و ليوان هاي ــخوان، در و پنجره ه پيشــزي كه مرتب كنار هم به ديوار نصب فلــان دهنده اين است كه اين شده اند، نشــج و راحت ــاپ يكي از نقاط دن كافي شبراي استراحت اهالي چارخونه است. اين محل مجهز به سيستم سينماي خانگي هم هست كه اين يكي در كافي شاپ هاي معمولي هم كمتر وجود دارد و گويا گروه براي تماشاي برنامه هاي مورد عالقه خود

از جمله فوتبال، سريال طنز چارخونه و... از آن استفاده مي كنند.

آنطور كه همراهم مي گويد، اين محل قبل از ساخته شدن دكورهاي چارخونه ساخته شده و زماني كه براي اولين بار به اين خانه آمده، پيش از آنكه دكورها ساخته ــده باشند، كافي شاپ حاضر و آماده بود. به هر حال شطبيعي است، چنين محلي براي گروهي كه ۱۲ ساعت ــغول كار هستند از واجبات است و به طور مداوم مش

بدون آن كارها به سختي پيش خواهد رفت. كنترل از راه دور

ــاختمان عالوه بر دكور خانه شكوه در طبقه اول س

چارخونهچارخونه ۲۲

محمد شـكيبي: مجموعه هاي تلويزيوني دنباله دار معموال مورد استقبال قرار مي گيرند. مجموعه هاي ضعيف تر از چارخونه هم تاكنون با استقبال روبه رو ــده اند، اما مهم اين است كه نخبگان و قشرهاي شفرهنگي جامعه از اين مجموعه ها استقبال كنند و تماشاي آنان، اين قشر از جامعه را راضي كند كه اين اتفاق نمي افتد و افراد نخبه و فرهنگي تنها به اجبار ــا را دنبال ــوند اين مجموعه ه خانواده مجبور مي شكنند.بعضي از آيتم ها در شروع مجموعه خوب بود اما مضمون آن بيشتر از همان مايه هايي بود كه ديگران ــتفاده مي كنند كه برخي از آنان پيش پاافتاده و اسمبتذل و برخي ديگر خوب و برجسته است. چارخونه نسبت به مجموعه هايي كه مهران غفوريان كارگرداني كرد، كيفيت بهتري دارد اما نسبت به مجموعه هايي كه مهران مديري كارگرداني كرد به خصوص مجموعه «شب هاي برره» ضعيف تر است. آن مجموعه بيشتر به طنز اجتماعي مي پرداخت در حالي كه چارخونه بيشتر حول محور طنز خانوادگي و طنز شخصيت ها شكل گرفته است.تغييراتي كه پس از پيوستن جواد

ــان به چارخونه در اين مجموعه اتفاق افتاد تا رضوياندازه اي مثبت بود. رضويان بازيگر مستعدي است كه حداقل توانسته اين نقش را درآورد، اما اشاره مستقيم ــتقيم به مليت ها حتي اگر در گفت وگوها يا غيرمســوند، درست نيست. به خصوص اين كار منكر آن شاز زماني كه جنبه بين المللي پيدا كرد، وجهه خوبي ــت. اگر همين ــت و تا اندازه اي توهين آميز اس نداشــخصيت متملق بدون در نظر گرفتن جنبه هاي شــكلي را به وجود ــتان مي شد، مش قوميتي وارد داســت كه كشوري كه مردم آن نمي آورد و لزومي نداشبه دليل اينكه روابط اجتماعي پيچيده كمتري نسبت به ما دارند و مردم ساده دل تري هستند، مورد اشاره قرار گيرد. برخي از شخصيت هاي اين مجموعه هم تكراري شده اند و چيز تازه اي براي رو كردن ندارند. ــخصيت هايي كه فالمك جنيدي و به طور مثال شرضا شفيعي جم آن را بازي مي كنند در هر قسمت تكرار مي شوند و قرار نيست اتفاق تازه اي درباره آنان ــي از نقاط ضعف اين ــد و همين موضوع يك رخ ده

مجموعه محسوب مي شود.

از نود شبی ها معموال استقبال می شود

Page 92: Shahrvand Emrouz 12

شهروند امروز ۲۸ مرداد ۱۳۸۶ تلويزيون۹۷

كارگردان است و با درگيري ميان شنبه و چهارشنبه سر فاش شدن هويت ايراني شنبه، اين سكانس تمام

مي شود. شنبه: كليه مرا گرفته اي. ول كن، ول كن.

چهارشنبه: تو كليه و قلوه مرا گرفته اي. ول كن.شنبه: غضروف، غضروفم درد گرفت...

ــت دعوا و درگيري اين دو باعث خنده عوامل پشــنبه با همان خنده هاي شيرين ــود. ش دوربين مي شــكانس را به پايان مي برد. پس از هميشگي اش اين ســكانس هاي پايان تصويربرداري اين صحنه، تمامي سمربوط به قسمتي از چارخونه كه امشب پخش مي شود، فيلمبرداري شده و تدوينگر مجموعه مشغول مونتاژ آن

براي رسيدن به پخش مي شود.گروه پراكنده مي شود، عده اي براي رفع خستگي به كافي شاپ مي روند، عده اي ديگر هم مشغول جمع آوري ــايل مربوط به دوربين ها و... مي شوند. شفيعي جم وسهم كاله گيسش را به گريمور مي دهد. گذاشتن چنين چيزي روي سر در گرماي تابستان كار آساني نيست اما شفيعي جم در بيشتر مجموعه هاي طنز تلويزيوني كه در آن بازي كرده است، هميشه آن را به همراه داشته ــت، «جايزه بزرگ»، «باغ مظفر» و... را كه حتما به اس

ياد داريد. «شنبه» بدون آرام و قرار

ــواده ــا خان ــد و ب ــجاع كاوه از راه مي رس اردالن شــالم و عليكي مي كند. بهنوش بختياري چارخونه ســتند. مريم اميرجاللي و فالمك جنيدي در خانه نيســروع تصويربرداري ــر ش ــتراحت و منتظ در حال اسسكانس هايي است كه با حضور او جلو دوربين مي رود. حميد لواليي براي شروع سكانس بعدي خود را آماده ــروش صحت از او مي خواهد هرچه زودتر مي كند. س

تصويربرداري شروع شود.جواد رضويان در تمام مدت مشغول جنب وجوش،

ــوخي با اعضاي باال و پايين پريدن و شــدام از اعضاي اين ــت. هرك چارخونه اســي را به ــه مي خواهد لحظات ــواده ك خانشادي و خوشي بگذراند، پيش رضويان ــت مي كند كه بعد ــي رود و با او صحب مــروع به ــت چند دقيقه هر دو ش از گذشخنديدن مي كنند و صداي خنده رضويان فضا را پر مي كند. اين خنده ها هيچ وقت از چهره رضويان جدا نمي شود. زماني هم ــم هايش شيطنت و كه نمي خندد، چشبازيگوشي كودكانه اش را نمي تواند پنهان كند. سروش صحت راست مي گفت كه ــرژي را به چارخونه ــه همراه خود ان او بــه خوبي با تمام ــت. رضويان ب آورده اساعضاي گروه همراه شده و با آنان همزبان

و همدل است. شفيعي جم، لواليي، شيري و شجاع كاوه كنار هم روي تخت در حياط نشسته اند و مشغول تمرين ديالوگ هايشان هستند. يكي، دو بار اين صحنه را تمرين مي كنند. ــت از وسط اين صحنه، رضويان از بيرون خانه قرار اسوارد حياط شود و به آنان بپيوندد. صحت ناپديد شده و اعضاي گروه به دنبال او هستند تا تصويربرداري اين ــورنا پسر كوچك سروش ــكانس را شروع كنند. س ســت و به همراه صحت كه يكي از اعضاي چارخونه اسپدرش به لوكيشن اين مجموعه مي آيد، باالي پله هاي ــتد و خيلي جدي مي گويد: منتهي به حياط مي ايســنيدم كه گفت شروع « من صداي آقاي صحت را شــت جدي كنيد. من مي آيم!» همه از اين حرف و ژســه خنده مي افتند. كمي بعد صداي صحت مي آيد او بكه فرمان شروع را از اتاق رژي مي دهد. يكي، دو نفر از اعضاي پشت دوربين چارخونه از پنجره هاي طبقه دوم به پايين نگاه مي كنند و از آن باال مشغول تماشاي اين

سكانس مي شوند.ــته است و صحت در اتاق رژي كنار رضايي نشســر دارد. او از ــا حركات بازيگران را زيرنظ از مونيتورهشروع سكانس راضي نيست و مي گويد: «ديالوگ ها را درست نمي گويند.» از اتاق بيرون مي رود و سرصحنه ــت دوم لواليي ــت مي كند. برداش با بازيگران صحبــش مي گويد. «اصال چي ــي دو كلمه را پس و پي يكدارم مي گم من؟!» با گفتن اين جمله تصويربرداري متوقف مي شود. شجاع كاوه از يكي از اعضا مي خواهد، ــا را بخواند. همگي دوباره تمرين مي كنند. ديالوگ هــت سوم. وحيد مهين دوست كات مي دهد و از برداششفيعي جم مي خواهد ريتم گفتن ديالوگ ها را تندتر ــت چهارم موفقيت آميز است. دوربين ها كند. برداشجابه جا مي شوند. رضويان عينك آفتابي يكي از اعضاي ــود. با ــم مي زند و از خانه خارج مي ش گروه را به چشفرمان حركت، در باز مي شود و او با سرعت در حاليكه ــر گرفته و تكان مي دهد با ــت هايش را باالي س دســت، كنار ــكلي از راه رفتن كه مخصوص خود اوس شديگران مي آيد و خبر از پيدا شدن شخصي مي دهد

ــتند. همگي با داد و فرياد به كه همه به دنبال او هسدنبال رضويان از خانه خارج مي شوند و كات.

حياط خلوتــكانس مربوط به ــت بعد از اين صحنه، س قرار اسفضاي داخلي و اداره تصويربرداري شود. اعضاي گروه ــه انتقال مي دهند. ــايل را از حياط به داخل خان وسحياط خلوت مي شود و حاال داخل خانه در حقيقت اداره منصورخان پر از جنب وجوش شده است. سيم و كابل هاي دوربين از حياط به فضاي داخلي چارخونه سرازير مي شود و بازيگران و تصويربرداران به گوشه اي مي روند تا كمي استراحت كنند. اهالي چارخونه تا قبل ــب در خانه از ماه رمضان هر روز در اين خانه و هر شما هستند. تا همين يك هفته پيش روزهاي جمعه ــك روز تعطيل را كنار ــتند، طعم خوش ي مي توانسخانواده احساس كنند، اما با سرعت گرفتن كار تا يك ماه ديگر تعطيلي نخواهند داشت تا بتوانند هر شب سر موقع، چارخونه را به خانه ما بياورند. شايد پخش ــن مجموعه بعد از ماه رمضان هم ادامه پيدا كند و اياين خانواده نه چندان كوچك و كم جمعيت چند ماه

ديگر هم فرصت در كنار هم بودن را داشته باشند.

آدم ها، همان آدم ها هستندــكل اساسي برنامه چارخونه مهرزاد دانش: مشــت؛ اول به كارگيري موقعيت هاي دو مطلب اســا كه ــان موقعيت ه ــرار هم ــراري و دوم تك تكــت. آدم ها و روابط نتيجه اش تكرار اندر تكرار اساين مجموعه به شدت تداعي كننده كاراكترهاي طنز تلويزيوني در چند سال اخير است. از همين ــم مريم اميرجاللي اش يادآور آن نقش زن رو هــت و عصبي و مهربان كارهاي رضا عطاران اســفيعي جم تركيبي از بامشاد و ساير هم رضا شكاراكترهايش در طنزهاي مهران مديري است. موقعيت ها هم كه باز حكايت مرد بي عرضه و زن مسلط و دخترهايي خنگ و يك آدم فتنه گر و چهارتا كل كل كردن بين چند شخصيت خاص

است. ــر مي كند طول ــت را بدت ــه اين وضعي آنچــت. حتي گاه ــل دادن همين روندهاس و تفصيــكل ــذاب بين كار ش ــت ايده اي ج ممكن اسبگيرد كه نويدبخش ورود به عرصه اي جديد در ــد، اما مانور بيش از حد روي آن به سريال باشــدن اصل قضيه بينجامد.افزودن لوث و لوس شــريال نمونه اي از شخصيت «شنبه» به قصه ســت است.در آغاز دروغگويي و فتنه گري اين دســن آدم جلوه ــي و موش مردگي اي و مظلوم نمايجذابي به اثر مي بخشد كه با بازي جواد رضويان ــدان به خود مي گيرد، اما آنقدر جذابيتي دوچنروي اين ابعاد (مثال مال دوستي شنبه در برخورد با دختران ثروتمند و خواستگاري از آنها) تكرار ــدت صورت مي پذيرد كه از لطف اوليه اش به ش

كاسته مي شود.