دیگری

1
" ﺑﺎﺷﻢ ﺧﻮد ادراك ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺘﻮاﻧﻢ ﺟﺎ آن در ﻛﻪ آن ﺑﺮاي ﺗﻨﻬﺎ ﻳﺎﻓﺘﻢ، ادراك ﺗﻮ در ﻣﻦ" ﻋﺮﺑﻲ اﺑﻦ- اﻟﺤﻜﻢ ﻓﺼﻮص ﭼﻪ آن» ﻣﻦ« ﺑﺮون ﭼﻴﺰي آورد ﻣﻲ ﭘﺪﻳﺪ را» ﻣﻦ« وراي ﭼﻴﺰي. اﺳﺖ» ﻣﻦ« ، » دﻳﮕﺮي« آﻣﺪن ﭘﺪﻳﺪ ﺑﺎ. ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻠﻤﻮس ﻳﺎ ﻣﺠﺮد ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻲ ﻛﻪ اي» دﻳﮕﺮي« ﻣﺮزﻫﺎي، » ﻣﻦ« آرام آرام. ﺷﻮد ﻣﻲ ﭘﺪﻳﺪار اﻳﻦ اﻛﻨﻮن» ﻣﻦ« اﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﻲ ﻛﻪ اﻧﺪ ﺑﻪ» دﻳﮕﺮي« . ﺑﺒﺨﺸﺪ ﺧﻮدي ﻳﺎ ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎن، ﻗﺪﺳﻲ، ﻧﻘﺸﻲ» ﻣﻦ« ﺧﻮد، ﺧﺎﻟﻖ ﻣﻘﺎم در» دﻳﮕﺮي« را. ﺳﺎزد ﻣﻲ ﺧﻮد ﭘﺮدازش ﺑﺮاي اي زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻋﺎﻣﻞ را او ورزد، ﻣﻲ ﻋﺸﻖ او ﺑﻪ ﺳﺘﺎﻳﺪ، ﻣﻲ را او ﻣﻲ ﻫﻤﺪردي او ﺑﺎ ﻳﺎ و ﺷﻤﺎرد ﻣﻲ ﺧﻮد. ﻨﺪ ﻋﺮﻓﺎﻧﻲ ﻣﻌﻨﺎي در ﻛﻪ ﭼﻨﺎن آن ﮔﺎه» ﻧﺎﭘﺎك ﻣﻦ« و» ﭘﺎك ﻣﻦ« ﻓﺎﻋﻞ دارﻳﻢ، ﺳﺮاغ ﻋﺎرف، اش ﺗﺎرﻳﻚ ﺧﻮد از ﺗﺎ ﺗﺎﺑﺎﻧﺪ ﻣﻲ او ﺑﺮ را ﺧﻮد ﻣﺤﺒﻮب ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﻣﻴﺎن ي راﺑﻄﻪ. ﺑﭙﻴﻮﻧﺪد دﻳﮕﺮي ﺑﻪ و ﻛﻨﺪ ﻋﺒﻮر» ﻣﻦ« و» دﻳﮕﺮي« ﺟﺴﺘﻦ ﻛﻪ اﺳﺖ ﻛﻼﻓﻲ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ دﺳﺖ اﻳﻦ از. ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ آن آﻏﺎز ﻗﺮ ﻛﺠﺎ دﻳﮕﺮي دﻫﻴﻢ، ﻗﺮار ﻓﺎﻋﻞ ﺟﺎﻳﮕﺎه در را اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ اﮔﺮ ﺣﺎل ي ﮔﺴﺘﺮه ﮔﺮﻓﺖ؟ ﺧﻮاﻫﺪ ار» ﻣﻦ« ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﻟﮕﻮﻫﺎي ﺷﺪه؟ ﺑﻨﺎ ﭘﺎﻳﻪ ﻛﺪام ﺑﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ي ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻳﻚ ﻫﺮ دﻳﮕﺮ ﻫﺎي ﮔﺰﻳﻨﻪ ﺑﺴﻴﺎري و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ي زﻳﺴﺘﻪ ي ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺟﻤﻌﻲ، ر ﭼﻪ آن از ﭘﺎره ﻛﺪام اﻣﺮوز او ا» ﻣﻦ« ﺧﻮاﻧﺪ ﻣﻲ اﺛﺮ در ﻫﺎ ﭘﺎره اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﺮاي ﺟﺴﺘﺠﻮ آﻳﺎ ﺳﺎزﻧﺪ؟ ﺮﻣﻲ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﺖ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺖ ﭘﺮﺳﺸﻲ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺮاي ﺗﻮان ﻣﻲ ﻛﻪ اي اوﻟﻴﻪ ﭘﺎﺳﺦ اﺳﺖ؟ ﭘﺬﻳﺮ اﻣﻜﺎن او ﻫﻨﺮي ﻧﺎدﻳﺪﻧﻲ ﻫﺎي ﻻﻳﻪ ﺑﻪ ﻧﻔﻮذ ﺑﺮاي ﺗﻼش ﭼﻪ و ﺑﮕﺮﻳﺰد ﺧﻮد از ﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﺎز ﺑﺎﺷﺪ ﻛﺮده آﻏﺎز را ﺧﻮد ﺑﺮاﺑﺮ در اﻳﺴﺘﺎدن ﺑﻪ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮ» دﻳﮕﺮي« . اﺳﺖ از ﺗﻨﺪﻳﺴﻲ ﺗﺮاﺷﻴﺪن ﺣﺎل در ﺣﺎل ﻫﺮ در ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ» دﻳ ﮕﺮي« اﺳﺖ؛ ﻧﻴﺰ ﻛﻨﺪ ﺑﻨﺎ را آن ﻣﻌﻜﻮس اﮔﺮ ﭼﻪ ﺗﺎ ﺛﻴﺮ. ﺑﺮﺟﺎﺳﺖ ﭘﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ اﻟﮕﻮي- اﺗﺤﺎد ﻋﻠﻲ-

Upload: ali-ettehad

Post on 17-Mar-2016

219 views

Category:

Documents


0 download

DESCRIPTION

نمایشگاه دیگری دومین پروژه ی کیورتوریال علی اتحاد است که در سال هشتاد و هشت در گالری محسن به نمایش در آمد. این نمایشگاه مصادف با افتتاح گالری محسن بود

TRANSCRIPT

Page 1: دیگری

 

 

 

"من در تو ادراك يافتم، تنها براي آن كه در آن جا بتوانم موضوع ادراك خود باشم " فصوص الحكم -ابن عربي

»ديگري«اي كه مي تواند مجرد يا ملموس باشد. با پديد آمدن »ديگري«، »من«است. چيزي وراي »من«را پديد مي آورد چيزي برون »من«آن چه

نقشي قدسي، مهربان، خصمانه يا خودي ببخشد. » ديگري«به اندكه مي تواست »من«اكنون اين پديدار مي شود. آرام آرام »من«، مرزهاي او را مي ستايد، به او عشق مي ورزد، او را عامل تباهيزمينه اي براي پردازش خود مي سازد. را » ديگري«در مقام خالق خود، » من« ند. خود مي شمارد و يا با او همدردي مي ك

خويشتن محبوب خود را بر او مي تاباند تا از خود تاريك اش ،عارف سراغ داريم، فاعل »من پاك«و »من ناپاك«گاه آن چنان كه در معناي عرفاني آغاز آن ناممكن مي نمايد. از اين دست كه گفته شد كالفي است كه جستن »ديگري«و »من«عبور كند و به ديگري بپيوندد. رابطه ي ميان

حافظه ي هنرمند بر كدام پايه بنا شده؟ الگوهاي فرهنگي، » من«ار خواهد گرفت؟ گستره ي حال اگر هنرمند معاصر ايراني را در جايگاه فاعل قرار دهيم، ديگري كجا قررمي سازند؟ آيا جستجو براي يافتن اين پاره ها در اثر مي خواند ب» من«ا او امروز كدام پاره از آن چه رجمعي، تجربه ي زيسته ي اجتماعي و بسياري گزينه هاي ديگر هر يك

چه از خود بگريزد و چه تالش براي نفوذ به اليه هاي ناديدني هنري او امكان پذير است؟ پاسخ اوليه اي كه مي توان براي چنين پرسشي يافت اين است كه هنرمند معاصر چه اگر معكوس آن را بنا كند نيز است؛ »گريدي«هنرمند در هر حال در حال تراشيدن تنديسي از است. » ديگري«ناگزير به ايستادن در برابر خود را آغاز كرده باشد باز هم

الگوي نخستين همچنان پا برجاست. ثيرتا

 -علي اتحاد-