مکتوب مجاز

6
Manoosh Publication ( وش ن ر ما ش ن) د: وی گ ی م ا ز م جِ و ب ب کَ م از اش ن ش عه ام ج ی گ ن, ب ر می د ن ح و" " 1 ت س خ ن دمه ی ق م- ه9 چ ن; را ه وی س ه ه ای زو ب9 چ ن ه دز اب ن م ه ادو ب د. و ج و ن ده اش ی ک ن ک ق ت ادو های ج رز م ا ر، ی هی رم هایُ ف ن ی ر ت ی ی دا ن ب اِ رز مً لا ما ت ح اِ ر ط ا ه ج زا ب ت س ه ه9 چ ن; ا د وای ت ب ا ی ت ح ی شا م دوز ت ی ع قی وا ها ج ن ز ی زا از م ، ا;د ت ش ا- شاز ت ی ع ق واماا- ی ع ق روا ی غ" " دب ه ش ، ب مدزنِ ر هی راز داد. ف مدزنِ ر هیِ ل ب ا ق م ی دز ی ا ن ش ا ی ری هیِ وان ت ع ه دو زا ب ا ج وان ن ی م د.َ زَ ا;و اب د ی اش د ی ای ه ی9 چ ن; ا" " ر ی ب ه و ت ش ود زا دا خِ ص خ ش مِ رو م ل ق ل که ق ت س م ری هیِ وان ت ع ه رکدام ب ه و... اب ن, ب ر، اد ت اx نy ب ی، ش ا ق ت ی، ق ت ش و م د؛ ی شص ص خ ن و ک ن ک ق ت ه وم ب ل عً لا ن م، ت س گ ازه9 ه یّ ک ی ری ش نِ گ ن ه ر فِ عاد تر ا ت که شا ان ن9 خ م ه د. دی ه شy ت ح ا ن ش د ودی ن ده ش ک ن ک ق ت ی ی ها ه اخ رش ت زِ ل م ا ود ش خ وق ق ح، روزش9 ت و ش وز م; ، ا ت ش ا ن ش هاد ن ف ل ن خ مادهای ه ن ی، ع ما ت ح رصه ی ا ع ا دز د ی ردی گ م ی س ق ت ازی نس ن های ه اخ رش ت ز ، دز مدزنِ ر هی، ن یر ا ت لاوه ع ود. س ی م هy ت ح ا ن ش مدزنِ ر عصِ ی گ ر ت و» دن ی شص ص خ ن« و»ری ت د9 ی ر ت ما ت« ن ی د. ا ا ش ر ج م م ه از-... و م ه زا اب ن, ب ادِ ن م ر دا م ا ن ی . ا ت س گ ی لق ی اص ی ج عت ت ص ود خ ما، ت شی که ای ن9 ح. ت ف ر گ راز ف از از وی ت ع ت ص ا ی ی گ نy ب گا نy ب طه ی زاب از از ه ی ه ب تس ن واِ ر هی و، ن وزد نِ ان ی ه ز د که ب ودی ن ری ص ا ن ع اب ن کِ ی ی ا ازی از ا و ی وy ت خ مِ ر گ رل ی ن کِ ی گ ن ه ر فِ ت ع ت ص، 9 اب9 جِ ت ع ت ص ؛ ت ف ر گ ل ح م ض م» ی9 تُ ک« ِ ک ن کی یِ و نر9 ت ری زا دز هیِ از ا;یله ای هاِ ر ت ، ا ن می ا ن ی بِ ان ن, ب ه د. و ب ن ت ج دل شا ی ش ن و خ ت لصا ا زه ای دوز از ا ن ی9 ب ه زا ب م ه د، ن ک را ج ر ا ت اx نy ب م ه ود ن ن مک م ر، گ ادو ی که ج عت م ن ی د ؛ ی ت ش را دا گ لُ ک ی صلت خ- ود ن ه ت س گ ن ی ر ف ادو ا ج که ی- ی ی ا ن ش ا یِ ر هی د. ن ت ج شا ا;نِ وب9 خ از9 ده و ج اش ی ک ن ک ق ت ری هی ر م که ا ن بصه ا لا ج د و... واز ت ب ی م شاز ه د، رداز9 ب, ی) ان ن ش ر و دا ع س( ت ی و زواِ ی ی و گ ن ط ن مط ه بِ ی ت ت ق لا ج ده ی ن ی ب ر ف; ا ت ی ب ر ت ن ی د ر و ی ت رده سی گ ری هیِ ر م اِ ول م شره ی ت دا ی عت ت ود. ن هy ت ف ا ی اق ق ش ن اِ ر هی ر از ت ع ت ش ی و ی ها رز مِ دازای ود. ن ر ت ر ی ع ت م ر و ت ه اب لاق ج ر، ت هy ت خ ی س گ ام ح ل2 ه ی دوم دم ق م- ِ های رز م ود که ن ی لق ی ن ی ده ی ا ن بروزا9 ت ری، گ ن ش ل زو ق ع ه ا ب نy ی ب ا ا م، ی س ی ب. مدز ود ن م س ی بده ی مدز م عِ ر سی م ری از سی مر ت ز مدزنِ ر هی

Upload: atbin-1348

Post on 19-Jan-2016

8 views

Category:

Documents


1 download

DESCRIPTION

Persian book

TRANSCRIPT

Page 1: مکتوب مجاز

Manoosh Publication( مانوش ( نشر: " گوید " می ز ا ج م ِب� و ت ک م� از ـ شناس جامعه ـ میربیگی وحید

نخست- 1 ی مقدمه . ای دریچه مثابه به جادو و بود ناشده تفکیک جادو مرزهای با هنر، های ُف/رم ترین ابتدایی مرز� 3 احتماًال

- - ساخت می دور واقعیت های رنج از را آدمی است، ساز واقعیت اما غیرواقعی هرآنچه سوی به رو . " " " هنری " عنواِن� به را جادو تواِن می د آو�ر� تاِب باشد باید آنچه خاطر� به را هست آنچه بتواند تا

. موسیقی، شد؛ تخصصی و تفکیک شدت به مدرِن، هنر� داد قرار مدرِن هنر� مقابِل� در باستانی ... نیز و داشته را خود مشخِص� قلمرو� که مستقِل هنری عنواِن� به هرکدام و ادبیات تئاتر، نقاشی،

. بشری ُفرهنِگ� ابعاد� سایر که همچناِن شدند شناخته بودند شده تفکیک هایی زیرشاخه شامِل� خودنهادهای اجتماعی، ی عرصه در یا گردید تقسیم بسیاری های زیرشاخه به علوم 3 مثًال گشت، پاره Nه تک

» « . -... و تمایزپذیری این شد مجزا هم از و حقوق پرورش، آموزشو سیاست، نهاد مختلف . » ی» رابطه در مدرِن، هنر� این، بر عًالوه شود می شناخته مدرِن عصر� ویژگی� شدِن تخصصی

. . دامن� امر این گشت تلقی خاص صنعتی خود سینما، چنانکه گرُفت قرار وبازار صنعت با تنگاتنگیبودند عناصری کتاِب بازاریابی� و محتوا گر� کنترل ُفرهنگی� صنعت� چاپ، صنعت� گرُفت؛ هم را ادبیات . بیاِن� به و ساختند خویشبدل اصالت از دور ای پتیاره به را بازار به وابسته هنر� بوردیو، زباِن� به که

- . » جادو » با که باستانی هنر� ساختند مضمحِل /پی ک تکنیک� پرتو� در را هنری آثار� ای هاله اثر� بنیامین، - به هم کند، اجرا تئاتر هم بود ممکن جادوگر، که معنی بدین داشت؛ گرا /ِل ک خصلتی بود گشته قرین

... ) ( تفکیک هنری امر اینکه خًالصه و بنوازد سازی هم بپردازد، داستاِن و شعر روایت و گویی� مطنطن . امر� شمول� ی دایره یعنی بود یاُفته انشقاق هنر� از تر وسیع مرزهایی دارای� آِن چارچوِب� و ناشده

. بود متغیرتر و تر خًالقانه تر، گسیخته لجام خًالقیتی� ی آُفریننده ترتیب بدین و تر گسترده هنری

دوم- 2 ی مقدمه . روشنگری، عقِل به ابتنا با مدرنیسم، بود مدرنیسم ی عمده مسیر� از زیرمسیری مدرِن هنر�

. را آنها روابِط� و ها آِن مشخِصکرد تواِن می را ها پدیده میاِن� مرزهای� که بود تلقی این ی پروراننده . به شک با پسامدرِن، جریاِن� مقابِل، در نمود اقدام کنترلشاِن و بینی پیش برای و بازشناخت هم از

برد، می میاِن از را حدود تعریف� و مرز تعیین� هرگونه امکاِن� که Nتی نسبی به ایماِن و عقِل، مبنابودِن� . به مدرنیسم، پست شد جدی امور� بودِن� گونه بازی و متصلب های بندی تقسیم ُفروپاشی� دار� داعیه

» تشکیِل» اتفاقی عناصری از که سیال امری را ای پدیده هر هویت� و پردازد می امور از تمایززدایی . جادوی سوی� به مدرِن هنر� ی قبله از توجه قابِل چرخشی حامی� واقع، در کند می تلقی شده

. و بودِن عجیب او خصلت� ترین مهم که پردازد می جادوگری هماِن ستایش� به و است باستانی » از» کوًالژی به حیرت و جنوِن با هنری، امر یک در تخصِص جای به که کسی اوست، بودِن� مطفاوط

... برد می پناه مختلف هنرهای

مجاز- 3 مکتوِب » و » زمانه است، گفتن ی شایسته ز ا ج م ِب� و ت ک م� کتاِب� ی درباره نخست ی وهله در که آنچه

. بهار در کتاِب است آِن چاپ� ی .93زمینه گردید عرضه مخاطبین به تهراِن المللی� بین نمایشگاه� در ، سایز� . 15*15در نویسنده و گردد می محسوِب جیبی کتاِب� نوعی 3 اصطًالحا و است جابجایی قابِل که

. ریزی برنامه ای رابطه از خبر عناصر این ی همه است انتشارات مدیرمسئول� خود کتاِب، اصلی� ی .) ( آِن دروِن hسر از خبر کتاِب روی و پشت نیست بد خود خودی� به البته که دهند می بازار با شده

: . است. توجه شایاِن نکته دو اند آغازیده جلد روی� از و کتاِب � نام با را خود کار مؤلفاِن، (1دارد » « ، مجاز مکتوِب عبارت� کلمات� حروِف� ساختن� مسئولین�( 2منفصِل به مؤلفاِن نقش� بندی� تقسیم

.» « » تصاویر» و کلمات . روی� بر ساکن و ُفتحه کسره، عًالئم� است خواندِن عًالئم� با بازی دیگر، بازی� حروِف، انفصال� جز . ) ( . مؤلفین بازیگوشی� و اند شده درج قرمز غیرخنثی رنگی با عًالئم این تنها کند می توجه جلب� جلد

» « » انتظار » آنانن از که آنچناِن را، م حرِف� ی ضمه یا ُفتحه تکلیف� مجاز ی کلمه در که اینجاست در » « . و م/جاز مکتوِب� عبارت� دو ی دربرگیرنده اینجا در تأویِل ی دایره اند نکرده مشخِص رُفت، می

Page 2: مکتوب مجاز

» « . » به» معطوِف های سازی پنهاِن جنِس� از م عًالمت� ساختن� پنهاِن 3 مسلما است م�جاز مکتوِب� . خواهاِن� برود، لو خواهد می که ای کاری پنهاِن است رندانه ای کاری پنهاِن نیست؛ تعمدی و واهمه

در و مردم بیشتر خنداندِن� جهت� 3 ظاهرا که بازی شعبده مانند است، خود ترُفند� نمایشگذاشتن� به» « . کردِن پنهاِن آشکارا این گذارد نمایشمی به 3 علنا را خود کار ُفن� و ُفوت دیگری جهات� به اصِل

خود که بازی؛ به دعوت یا اندیشیدِن به دعوت است؛ دعوت و چالشکشیدِن به معماسازی، نوعی . با چه و بخواند ُفتحه با را مذکور ی واژه چه مخاطب، است اندیشیدِن از سطحی مستلزم نیز ! . یک که است این مثِل گذاری، نام این مکتوِب؟ چرا اندیشید خواهد کتاِب تسمیه وجه به ضمه،

« : یک نقاشی، این که بگوید دیگراِن به درواقع و کند، نقاشی را بوم هماِن بوم، یک دروِن� نقاشدر « . : »! بداهت� بر اصرار است مکتوِب یک مکتوِب، این گوید می حاضر کتاِب� که همچناِن ، است نقاشی

» « ! » اوضاع بخواند، ضمه با را مذکور م مخاطب اگر باشد؟ داشته تواند می دلیلی چه امر یک ! : است گرُفته مجوز که کتابی شد خواهد تر پیچیده

" که" آیند می کار به هنگامی آنها، شناختی� زیبایی کاربردهای� از جدا ، استعاره و کنایه دوپهلوگویی، . سوق تمهیدی چنین به را قلم تهدیدی یا تحدیدی سخن، دیگر به نباشد مهیا آنها بدوِن� بیاِن شرایِط�

. باشد دادهعدد عًالمت� دیگر ی ( 1نکته ( � نام و تصاویر و کلمات کتاِب ی شده تفکیک محتوای� کنار� در دایره، در

" " " " . کاربرد از دوم مؤلف نام و تصاویر نیز و نخست مؤلف نام و کلمات ی واژه میاِن� است مؤلفینرا تأویِل امکاِن� یکسو از ـ غیرتعمدی یا تعمدی ـ امر این است؛ شده پرهیز دونقطه عًالمت�

)! : گر،) مداخله کاهشعًالئم با دیگر سوی از و انوشه حامد کلمات� شود خوانده که نحوی به اُفزوده . عدد� تر مهم ی نکته است نموده ُفراهم کتاِب � نام س/رِخ� عًالئم� شدِن� تر برجسته برای را 1ُفضابودِن�. یکی یا شدِن یکی بر حداکثر اما باشد، کتاِب نخست چاپ� گر� تداعی تواند می اگرچه است

. دارد دًاللت دو آِن � محکم ی رابطه بر حداقِل و تصاویر و کلماتعلیه� بر است، غربی ی جامعه ُفرهنگی� ی تجربه محصول که مدرِن، پست هنر� شد، اشاره چنانکه

. متفاوت و تازه های جایگاه بخشیدِن� با را، مختلف ژانرهای از عناصری چیزها، � م/دام و ثابت جایگاه� . حداکثر معنایی ساختن� قصد با نه هم آِن کند می بندی سرهم کوًالژواره و موقت ماهیتی در بدانها،

در که نامتعین معنای ساختن� قصد� بدوِن� یا قصد با بلکه مخاطب، برای حدس قابِل حداقِل و قطعی. است معنا ی خودشسازنده مخاطب مؤلف، ُفقداِن� یا مرگ اثر بر آِن، گیری� شکِل ُفرایند�

در مهمی تفاوت اما روبروییم مدرِن پست هنر� از وجوهی با رسد می نظر به اگرچه نیز اینجا در . های� تکنیک و بوده مخاطب به معنا ی ارائه و معناسازی راستای در کتاِب، پرداخت� اینکه است میاِن

)» « » «( چالش یک به مخاطب دعوت جهت� در امر بداهت� بازگویی� و سازی آشکاراپنهاِن آِن بدیع ادبی . در مترو، مناسب� کتابهای� همانند� اگرچه است، مرتبِط بازار و صنعت با اگرچه کتاِب اند یاُفته ساماِن

( را آِن نگاه اولین در تواِن می که خاص محتوایی با و خاص ( FUNسایز مناسب� که نمود قلمدادهنر� به را آِن ها این � تمام و است؛ شده منتشر باشد می ُفرصت کم و پرمشغله شهری� محیِط

. هدِف عنواِن به نه مذکور های ویژگی دارد احتمال که رسد می نظر به اما است داده پیوند معاصر. ........ باشد شده برده کار به برای ای وسیله مثابه به بلکه

آِن، » شبِ«� در شده سعی که شود می تشدید جلد روی خالی� و مینیمال ُفضای� کتاِب، جلد� پشت� در » « . ». بهره » امر بداهت� بازگویی� تکنیک� از بازهم که عبارتی بدرخشد شماست به جلد پشت عبارت�

! . کند می هم را آخرش شوخی� و نیست بردار دست هم باز بندی، می که را کتاِب گویی است /رده ب . نهم،! نمی آِن بر طنز نام� است داده شکِل را کتاِب عکِسهای و مطالب که تکنیکی دیگر شوخی

های خًالقی�ت هماِن شوخی، از من م/راد� دارد، خاص هایی ماِن اله و است ای حرُفه ژانری طنز، زیرا . بی داریم را اش تجربه همه و دارد دنبال به ای قهقهه یا لبخندی که است وری سخن در روزمره

سیاه ای زمینه در سپید ی نقطه سه با نخست، ی صفحه باشد، کتاِب ی شناسنامه از خبری آنکه" . . و عًالمت� نقطه سه اما داشت خاصی معنایی� های� دًاللت بود، خالی صفحه اگر شود می آغاز . " " . " جای�" " است خالی جایی اما است، خالی صفحه اگرچه شود می محسوِب خالی جای یا غیره

. به دعوت هم باز که بینیم می بیاندیشد آِن چیستی به باید خود 3مخاطب، احتماًال که چیزی، نوشتن�. دارد ادامه اندیشیدِن

» ی» صفحه در هم باز را امر یداهت : » 4بازگویی� تی ا ح صِف شامِل� پیشرو کتاِب میبینیم

Page 3: مکتوب مجاز

" " صفحات�«. " مؤلفین، ما که دارد این بر ضمنی دًاللتی خود صفحاتی ی واژه شکستن� هم در است " می راهنمایی نیز و کند می آماده را مخاطبین دارد متن این بنابراین، ، ایم شکسته درهم را مذکور

مختلف های صفحه لغات� راهنمای� کتاِب آخر در که همانطور یابند، خاصدست ای معانی به تا کندبه و بسازد را دیگر کلماتی کلمه، یک ی شکسته حروِف از چگونه بگیرد یاد مخاطب تا شده درج

" " " " . را جمله اگر آینده؛ یعنی اتی و مردم ی چهره یعنی صفح اینجا در یابد دست دیگر معانی !" " : ی صفحه طرح� است مردم ی آینده ی چهره شامِل� پیشرو کتاِب داشت خواهیم کنیم بازخوانی

5 » صفحه » ی جمله ی ترجمه و است برده کار به طراحی در را امر بداهت� بازگویی� تکنیک گویی نیز4! برعکِس شاید یا و است طراحی به

ی صفحه و " 6در آورد می ُفشار شما ذهن بر جوری کتاِب که دارند دًاللت این بر هم تصویر و جمله "! بر هم و بمیرید لحظه هماِن در است ممکن که کند می دعوت ها بحث ترین رادیکال به را آِن

) ( تا" میفشاریم صمیمانه را تاِن کله عاطفی بیشتر تعاملی دستهایتاِن ُفشردِن� جای به اینکه . است" صفحات بسیاری ی دستمایه که هم ؛شوخی بیاندیشید

ی نادیده 8صفحه تواِن نمی را حاصِل ُفلسفی� مضامین� اما شود؛ می تر پررنِگ طنز مضموِن� ، ی. اشاره کنار در گرید، می و است معلق و آویزاِن ُفنری سیمی از که نوزادی اختیاری� بی گرُفت

و/ جنسی، امر� جبر� و اختیاری بی گویی� شده، نوشته ی جمله در جنسی ی رابطه به آشکار ضمنی . ) ( ) ( آویزاِن ُفنری سیمی از انساِن گویی کند می بازنمایی را مردِن شد و شدِن زاده آمد جبر� 3 متعاقبا

. در کشیدِن رنج و گریستن جز ای چاره و کشد باًالیشمی سیم و آورد می ُفرو را وزنشاو است،... - نیست شد آمد این

ی صفحه بگویند 12در یکدیگر به توانند می زوج یک که ای جمله ترین مرسوم و ترین عاشقانه ، ." ": را بازمعنادهی و معناشکنی� بار مورد این در کند جدا یکدیگر از را ما مرگ تا است شده نوشته

. در زنانه بیشتر وسایل�ی با که مردانه 3 مشخصا وسایلی است گرُفته عهده به مقابِل ی صفحه تصویر . دو. ناهمگوِن� و نابرابر روابِط لودادِن� با تصویر درواقع، جاروبرقی و پوتین لب، رژ و پوتین پیوندند

. شدِن� تشکیِل و خمپاره ُفرم� به لب رژ تشابه� دهد می لو را مرسوم ی جمله بودِن� شعاری جنِس،نفوذ� و زنانه وسایِل بر مردانه وسایِل ی سلطه نشانگر معنا ترین ساده به ه Nار از جاروبرقی ی دسته

) ( ) ( دروِن� کار� و تمیزکاری به ه Nار خانه از بیروِن کار و زمختی نفوذ رژ به خمپاره زیبایی به خشونت . . جهاِن� یکسو در میریزند ها خمپاره که خونی لعِل� دیگر سوی� در و یار لب� لعِل� یکسو در است خانه

... زنانه ی شده سرکوِب جهاِن� یکسو در و مردساختهی انقضا 32صفحه تاریخ این خودش که انسانی برای امور داشتن� انقضا و ما تاریخی� ذهن� ُفقداِن� بر

. خواند می ُفرا تاریخ خالی� جای ی باره در اندیشیدِن به را مخاطب و شود می تأکید نکرده تعیین رای صفحه نمونه آخرین .68برای . دارد دًاللت مؤلفین نو� کار� سختی� بر زیرا ام برگزیده 3 تعمدا را

کوًالژوار� و جادوگرانه آمیختن� هم در تصویر، و زباِن واسازی� ی� مصابه درانداختن، نو طرحی سختی�مثابه به زباِن های� ویرانه از استفاده و معنا آُفریدِن� برعکِس، بلکه نسبیت، دادِن� نشاِن برای نه آِن

. دیگر زبانیحکمت منبع� � مقام از روز به روز آِن، شأِن� کتاِب، شدِن� بازاری و صنعتی دلیِل� به که ما ی زمانه در

بندی� سرهم شود، می کاسته شیک بندی� بسته دارای تنقًالت� � مقام به بود دارا ها گذشته در که بودِن،. یاُفت نخواهد تنقًالت هماِن جز ماهیتی باشد مقصدشسرگرمی 3 صرُفا اگر مختلف تصاویر� و متوِن

ممکن اگرچه باشد، داده دست از را نقد و اخًالقیات با خود پیوندهای که گرایی نسبی هنر� چنینریشه که ما ی جامعه برای اما باشد؛ داشته نیز کارکردهایی و بوده مناسب غربی جوامع برای است

باشد داشته تواند می معنایی چه جاخوشکرده اخًالق و Nن تدی اشدر ُفرهنِگ دیرسال� درخت� هایقبال در کردِن پیشه سکوت و شرایِط؛ نقد� و یکدیگر نقد� مسئولیت� زیر� از کردِن خالی شانه جز

! آزارد؟ می را همگاِن غیرمستقیم یا 3 مستقیما که معضًالتی و مشکًالتهنری راستای� در ها تجربه نخستین عنواِن به لحاظ این از مجاز، مکتوِب ی تجربه من دید از

" به ) " هم و باشد داشته عموم جذِب برای را وار تنقًالت � ًالزم های جذابیت هم بتواند که دیگرگونه . ) » جذابیت� » که هنری است تحمِل و تأمِل قابِل ، ُفرابخواندشاِن شدِن به و زده تلنگر آناِن ذهن�

را واقعیت 3 مستقیما تواند می کرد می خیال جادوگر که همانگونه و بازیابد را اش دیرین جادویی�. باشد مشغول ُفرهنِگ اعتًالی به غیرمستقیم جادویی، هنر دهد، تغییر

Page 4: مکتوب مجاز

. کار مثبت� نقاط بر تکیه نوشته، این در من روش� بپویند مسیر همین در مؤلفین که است آِن تر نیکاثر از بازخوردی شوِخ ی انوشه حامد� تا کردم تحلیِل و گزیدم بر را ها نمونه بهترین واقع در بود،

و باشد داشته خود. بپسندد که باشد