كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

106
ر ش ب وق ق ح ی ف کا د ش ب ل کا1

Upload: api-3708203

Post on 27-Jul-2015

294 views

Category:

Documents


13 download

TRANSCRIPT

Page 1: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

1

Page 2: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

...................................... ..............................مقدمه 4

دیدگاه – از بشر حقوق اول فصل6................... ..فلسفی ......

.......................................................... بشر 7

........................................................... حق 8

....................................................... طبیعت 9

................................................. طبیعی حق10

................................ طبیعی ...............قانون11

.............................................. طبیعی وضع12

.............................. سیاسی ...............اجتماع13

اجتماع تشکیل شرایط16............. ..سیاسی .............

....................................................... دولت 17

........................ برابری،آزادی ، ............قانون18

حقوق – تکامل تاریخ دوم فصل20.......... .بشر ...................

................................. حمورابی ............وانین21

2

Page 3: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

کورش منشور25........... .کبیر.............................

............................... گانه دوازده ............الواح27

یونان در حقوق29............ .باستان........................

................................ رواقیون ..............مکتب32

.................................................... سیسرون 33

.................................................. نین ژوستی34

................................................. کبیر منشور35

حقوق اعالمیه36................. ..انگلستان.................

حقوق و آمریکا استقالل37............... ..بشر.............

حقوق و فرانسه کبیر انقالب39............ ...بشر..........

و وین های کنگره40.......... ..برلین.......................

صلح کنفرانسهای41........ ..الهه...........................

جامعه و ورسای عهدنامه42..... ...ملل.....................

جهانی اعالمیه و کمیسیون ، متحد ملل سازمانبشر 43 ..حقوق

3

Page 4: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

ملل سازمان بشر حقوق شورای48متحد....................

................................................منابع....................49

4

Page 5: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

مقدمه

ترین پیچیده و موضوعات مهمترین از بشر حقوقبشر نوع تاریخ به قدمتی که ، میباشد ما عصر مباحث

ده طی در که حقیقت این و این هدارد نقش اخیر هایسیرصعودی جوامع در آن تفکر و تر پررنگ واژگان

حقوق این فقدان بر باشد دلیلی تواند نمی است داشتهگذشته . ادوار و پیشین های دوره در

بعنوان حقوق این رنگی کم دوره در و گذشته ادوار دراو که نمیدانست P مطمئنا برده ، داری برده عصر مثال

داشتنش مدعی امروز ما که داراست را حقوقی نیزحقوق واقعیت در نمیتواند شناخت عدم این اما ، هستیم

کند . ایجاد خللی بشررا ما بتواند زمین بودن کروی از برده آن ناآگاهی اگر

گذشته در چه و حال در چه زمین بودن کروی به نسبت . تا هم انسانیش حقوق از او آگاهی نا بیاندازد شک به

واقعیت به اعقتاد در را ما است ممکن اندازه همان . بجاست X کامال بنابراین اندازد شک به بشر حقوق

کمترین خود که است بوده حقوقی دارای برده بگوییماست . نداشته حقوق آن به نسبت آگاهی

نداشته را بشر حقوق درک قدرت شخصی اگر ، X نتیجتاو حقیقت فاقد حقوق این که پنداشت نباید ، باشد

منطقی استنتاج و استنباط اساس بر بلکه است عینیتیا شناسایی قدرت شخصی چنین که بود خواهد این

درک از علت همین به و ندارد را چیزها برخی احساسهر از بنابراین ، است عاجز دارد وجود که حقوقی

. » « » نمیشود» گرفته نتیجه باید ، هست

5

Page 6: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

تقویت و است انسانی جامعه بنای سنگ انسانها ارتباطمتمایز پیشین جوامع از چنان را جدید جامعه ، ارتباطات

می ارتباطات عصر را نو عصر برخی که است ساخته . حقوق و حقوق گفتمان امروز دلیل همین به خوانند

ترین افتاده دور و اجتماعی های الیه ترین پائین در بشر. میخورد چشم به جهان مناطق

کشیدن و ذاتی بشر حقوق از دفاع ، آید می پی در آنچهکه اسالمی بشر حقوق مزورانه اندیشه بر بطالن خطمی است طلب فرصت عناصر سفسطه و ابزار تنها

. زندانهای و چالها سیاه گوشه در که نوشته این باشدمیکنم تقدیم را آمد در تحریر رشته به اسالمی جمهوری

انسانهای و دنیا سراسر در عقیدتی زندانیان تمامی بهو آزادی ، دوستی و صلح برای قلبشان که ای آزادهو مذهب و نژاد و رنگ هر از بشرفارغ نوع امنیت

میتپد . جنسیتی

رفیعی کیوان86زمستان

Email : [email protected] : http://www.keyvanrafiee.com/

Email : [email protected] : http://hra-iran.org/

Email HRA.Iran : [email protected] HRA.Iran office : +98 21 82185473

6

Page 7: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

Tel office : +1 310 5983634

اول فصل

بشر حقوقفلسفی دیدگاه از

هر از فارغ بودن انسان واسطه به تنها ، بشر حقوق» . میگیرد تعلق انسان به طبیعی غیر آورد دست

و مطرح را ذاتی بشر حقوق که داریم قصد بخش این در هر با را غیره و اسالمی بشر حقوق مزورانه اندیشه «بکشیم. بطالنی خط پسوندی و پیشوند

7

Page 8: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

بشر

8

Page 9: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

بر تقدمیت دارای حقوق ، "بشر حقوق" واژه ظاهر در گیری نتیجه همچون ظاهری تقدمیت این اما است بشر

که" پس میکنم فکر من" جمله از دکارت معروف هستم مستقل نه و انسان وجود گرو در را فکر وجودیتX ، دارد معکوس واقعیتی ، میشمارد حقوق نیز ما یقینا و آوریم می شمار به بشر حیات بستر در را اشاره مورد ، حقوق به داختنرپ از پیش است نیاز دلیل همین به

X . دهیم ارائه بشر از کلی تعریفی اجماال

متفاوتی آراء و تعاریف انسان چیستی و کیستی باب در از فالسفه و اندیشمندان اغلب اما. است گشته ارائه

" که دارند اشتراک جمله یک در داروین تا اگوستین ،شعور" دارای و اجتماعی است موجودی انسان

متن در انسان ،آید برمی اشتراک این از که همانطور و بودن اجتماعی مولفه دو به خود موجودیت و حیات

. است گشته تعریف بودن شعورمند

و شعور دارای موجودی را انسان نیز شناسان زیست تنها انسان تقدندعوم میدانند استداللی تفکر نیروی دارای کسب که را اطالعاتی میتواند که است ای زنده موجود این به و دهد انتقال دیگر نسلی به نسلی از است کرده به منتسب را دنیا در آن تکامل و انسانی سلطه ترتیب. میدانند ها شاخص این

9

Page 10: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

را انسان( م1704-1632) الک جان برجسته اندیشمند وی ، میکند معرفی خود اجتماعی و طبیعی محیط فرزندو" فهم پیرامون ای رساله" های رساله در برخی" انسان

تکامل سیر" پرورش و آموزش پیرامون مالحضات طریق از مختلف های داده جذب با را تولد از پس انسان واسطه به( غیره و گوش ، چشم) خود حسی ارگان به ها داده و اطالعات این بندی طبقه و ازمغز مندی بهره

و اخالقی های ارزش که هایی ایده ، میداند ایده صورت بنابراین . میدهند تشکیل را جهان از انسان تجربی دانش طور به انسان دانش و توانایی ، شده پذیرفته دیدگاه که است روندی طریق از تجربی یادگیری محصول کاملX ساخت طریق از ، میشود خوانده ¹ها ایده تداعی معموال انسان الک بنابراین ، ساده واحدهای از ترکیبی نظریات

و کنش طریق از و پایه بر که میداند معقولی موجود رایابد. می تکامل پیوسته محیطش و همنوعان با واکنش

دیگر اندیشمندان بسیار و( 1۸۸۳ - ۱۸۱۸) مارکس کارل هم الک با محیطش از انسان پذیری تاثیر مورد در نیز را انسان که( 1679-1588) هابز توماس حتی. هستند رای

هر نگرانه سود تفکر پایه بر که مینماید تعریف حیوانی موید در تعریفی ،نیز میدهد انجام را جنبشی و حرکتمیدهد. ارائه فوق مطالب

اجتماعی موجودی را انسان میتوان مجموع این در خود اجتماعی و طبیعی محیط فرزند که شعور دارای محیط همین تغییر توانایی فرزندی این عین در اما است. نمود تعریف دارد نیز را

10

Page 11: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

حق

دالیل بررسی از قبل و بشر از اجمالی تعریفی از پس ²حق واژه ، تنویر جهت است الزم انسان به حق انتساب

. گیرد قرار بازکاوی مورد نیز

اخالقی توانایی معنای به ، ژکس اخالق فلسفه در حق را آنچه دارد اختیار کسی هر یعنی ، است گشته تعریف و خود منافع راستای در که را آنچه و میداند خود از که

. کند مطالبه و بخواهد را میداند خود به متعلق

. نمود تعبیر نیز آزادی یا اختیار همان میتوان را حق از خودداری یا دادن انجام آزادی را حق ، هابز بطوریکه با ناپذیری گسست پیوستگی که میداند عملی انجام. دارد قانون

یا اجتماعی حق و تکوینی یا طبیعی حق قسم دو بر حقمیگردد. تقسیم تشریعی

طبیعت

11

1-Association Of Ideas2- Eaquum

Page 12: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

X یا انسان به حق انتساب دلیل که مفقودی حلقه اصطالحا و مینماید ترکیب و مرتبط یکدیگر با را انسان و حق

" ، است طبیعت آورد می پدید را حق دارای انسان." انسان طبیعت

ندارد قرار تاریخ و فرهنگ مقابل در اشاره مورد طبیعت قراردادی طور به انسانها که آنچه همه و خود بین بلکه ، طبیعت ما. میکند مرزبندی اند پذیرفته عادت روی از یا دلیل همین به و میدانیم هنجارساز مرجع عنوان به را

پوزیتیو آوردهای دست تمامی مقابل در را طبیعت ) و) و قبلی مرحله طبیعی ، میدانیم انسانی آفریده اثباتی پوزیتیویستی طریق از انسان که است چیزی آن بعدی

کسب( – اثباتی) . است کرده علمی

طبیعت وصفی مفهوم تعریف در هوفه اتفرید پروفسور کنش تمامی فراسوی که طبیعت میگوید چیزی آن به ، از مستقل و دارد وجود انسانی آوردهای دست و ها

تولیوس . است نهادها و ها فرهنگ ) سیسرون مارکوس و میکند اشاره برتری نیروی به نیز( م 106 – م ق 43

خصیصه و صفات که میداند برتری نیروی آن را طبیعتاست. کاشته انسان وجود در را ها

از عاری ، میخوانیم انسان درون و ذات را طبعیت طبیعی حق از وقتی بنابراین ، وابستگی و تعلق هرگونه داریم انسان درونی و ذاتی حق به اشاره میگوییم سخن

. ماورایی هر از فارغ ،

12

Page 13: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

طبیعی حق

و قدیم رم قانون اندیشه که وسطی قرون تفکرات در نفوذ تحت و گشته منتقل تالی قرنهای به رواقی فلسفه یافته توسعه و تکمیل مسیحی سیاسی های اندیشه چه اینکه درباره ازلی نظام نوعی را ¹طبیعی حق ، است معنی بدین ، مینماید معرفی است مناسب و حق چیزیP و ریشه که بطن در و است خود در طبیعی حقوق مبدا همان را نظام این. است نگرفته قرار ای اراده هیچ

با بشر اراده مطابقه را عدالت و میخوانند ²طبعیی قانون. میدانند قانون این

حقی( انسان) اومانیسم مکتب در طبیعی حق دوستی مکتب این. میدارد عرضه ما به طبیعی قانون که است

قانون از را طبیعی حق مشروعیت و تجلی ، سرچشمه حق مولد را طبیعی قانون اختصار به و میداند طبیعی. مینماید تعریف طبیعی

انسانی هر که است حقی ، طبیعی حق : گفت باید حفظ برای قدرتش از میتواند آن موجب به و داراست استفاده دلخواه به ، خود حیات یعنی ، خویش طبیعت بهترین ، خویش خرد و داوری به بنا که را هرکاری و کند

حق. دهد انجام است مقصود این به رسیدن برای وسیله ، کودکان تغذیه و تولید حق ، مرد و زن پیوند حق ، حیاترا... آزادی حق . دانست حقوق این جمله از میتوان و

13

1- Jus Natural2- Lex Natural

Page 14: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

طبیعی قانون

14

Page 15: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

ای غریزه ،ایزیدور باستانی اندیشمند را طبیعی قانون بر مبتنی و است مشترک انسانها تمامی در که میداند در که آفاتی غریزه آن بر بلکه نیست مافوقی قانون هیچ. است شده استوار است طبیعت نهاد

تفاوت علیرغم نیز( 1225-1274) اکویناس توماس ازلی قانونی را طبیعی قانون که خود آراء ظاهری آنها و شده منتقل انسانها به که خداوند عقل از منشعب

، طبیقت در اما ، میداند کرده بد و نیک تشخیص به قادر را اشاره مورد طبیعی غریزه همان را طبیعی قانون

-1753) براکلی موضوع این موید در. خواند می اکویناس در که میداند کلی قوانین را طبیعی قانون نیز( 1685

. روانند طبیعی های معلول و آثار زنجیره سراسر

و چکیده به باید قانون این پیرامون توصیفات دیگر از" کتاب در سیسرون رای اشاره" که داشت جمهور

دستوری از است عبارت طبیعی قانون» میدارد عنوان با کامل توافق و هماهنگی در را آن سلیم عقل که

عوض مضمونش قانونی چنین. میکند انشاء طبیعتاست«. ابدی اعتبارش و نیست شدنی

15

Page 16: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

و فالسفه بین در را نظری وحدت موضوع این در اندیشمندانی دیگر از. نمود مشاهده میتوان اندیشمندان

به میتوان میدانند عقل مکشوف را طبیعت قانون که و گروتیوس ، کمبریج افالطونیان گروه ، هوگر

که الک رای در را آنان رای و نمود اشاره پوفندروف را آن عقل که میداند عام قاعده یا اصل را طبیعی قانون که هرکاری از انسان آن موجب به و است نموده کشف بگیرد او از را بقاء وسیله یا و شود او حیات تباهی سبب ، است مضر او وجود برای آنچه رفع در کوتاهی از نیز و

. نمود بندی جمع و یابی ریشه ، است شده منع

طبیعی وضع

قانون واسطه به انسانها ، حاکمه قدرت یک فقدان در استفاده خود طبیعی حقوق از نامحدود بصورت طبیعی. خوانیم می طبیعی وضع را حالت این که میکنند

اینکه به توجه با وضعی چنین توصیف در هابز توماس یک نبود در. میداند طلبی قدرت خوی دارای را انسانها همان یا سودنگرانه دیدگاه به توجه با حاکمه قدرت تصور جنگ حالت در را مردم خود مدنظر طبیعی قانونمیکند.

16

Page 17: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

پی در همه ضد بر همه جنگ هابز نظر از وضعی چنین در خود دوم رساله در الک اما آمد خواهد پیش منافع کسب و برابرند و آزاد طبیعی وضع در آدمیان که میدارد عنوانانسانها. متقابل تکالیف و هوکر گفتار به میکند اشاره

وضع تصور با را سخنش هابز چون نیز الک بنابراین در طبع به آدمیان همه» اش دیده به و میکند آغاز طبیعی هنگامی تا میمانند حال همین در و هستند وضعی چنان سیاسی جامعه ای گونه عضویت به خود رضای به که

« درآیند

و میداند انسان عقل از منشعب را طبیعی قانون ، الک هم کنار عقل مقتضای بر انسانهای که وضعی» میگوید میان داوری اختیار با مشترکی ساالر آنکه بی میزیند، طبیعی وضع ، درست تعبیر به باشد زمین بر ایشان« است

جامعه همان یا الک طبیعی وضع اینکه علیرغم ، بنابراین تفاوت جنگ وضع همان یا هابز طبیعی وضع با اخالقیX اندیشمندان این اما دارد، فاحشی وضع وجود به مشترکا محسوس تاثیرگذار قدرت یک فقدان صورت در طبیعی

دارد. اذعان کننده محدود و

17

Page 18: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

X زیسته سیاسی نهاد فاقد جامعه در زمانی انسانها یقینا و تاریخی تحوالت جویی پی دنبال به گفتار این در اما. اند

وضع در مطلق طور به زمانی انسانها آیا اینکه اثبات جنگ طبیعی یا الک اخالقی طبیعی وضع از اعم ، طبیعی و منطقی استنتاج دنبال به بلکه ، نیستیم اند بوده هابز

از مستقل را طبیعی وضع حقیقت که هستیم فلسفی » به» « یک عنوان باید نشان» . میدهد هست

سیاسی اجتماع

18

Page 19: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

حیات ویژگی و شعور دارای انسان ،تر پیش هایبخش در مجاز خود حیات راستای در که گردید توصیف اجتماعی

و است ذاتی حق عنوان به خود اختیار از استفاده به از و داراست را حق این از استفاده برای کامل آزادی که نمیکند پیروی خود طبیعت جز به مافوقی قدرت هیچ. خواندیم طبیعی وضع نیز را وضعیت این

آزادی ، طبیعی وضع در که انسانی چرا دید باید حال خود اموال و خویش شخص مطلق حاکم و دارد کامل قدرت هیچ تابع و دارد برابری افراد برترین با و است

جز قانونی هیچ رعایت به ملزم و طبیعت جز به مافوقی بی آزادی و طبیعی وضعیت این ، نیست طبیعت قانون اجتماع تشکیل به دست و میکند رها را حصر و حد

میدهد قرار دیگران فرمان زیر را خود و زند می سیاسی.

X اجتماع از مراد اما میشود زاده اجتماع در انسان مسلما با آور الزام قوانین و قدرت نهادهای تلفیق سیاسی این پاسخ یافتن برای حال. میباشد اجتماع فاکتورX ، حرکت مورد در معروف دیدگاه دو بررسی به اجماال منظر از سیاسی اجتماع تشکیل دالیل و طبیعی وضعیت. پردازیم می الک اخالقی وضعیت و هابز جنگ وضعیت

19

Page 20: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

شکل سودنگرانه تفکر پایه بر که هابز طبیعی وضع در و بیشتر منافع آوردن بدست برای فرد است گرفته . است خود دانایی و توانایی به متکی اش ایمنی تامینX ، نیست کوشش و کار برای جایی وضعی چنین در مسلما همه و ندارد وجود امنیتی ، نیست معلوم اش ثمره زیرا اثری و هستند جنگ درگیر خود حفظ و منافع کسب برای زندگی هابز گفته به و نمیخورد چشم به تمدن و صلح از

انتظار در کوتاهی و ددمنشانه ، بار نکبت ، مسکینانه اعالم مورد این در خود نظر از دفاع در وی. است انسان کسب آدمی نهاد در پژوهش از را وضع این که نماید می شک استنتاج این عینی اعتبار به کسی اگر و است کرده جامعه یک وضع در حتی بینند که بس همین ، دارد

به چون کس هر مثال طور به. میگذرد چه یافته سازمان با حتی خود ایمنی تامین در سعی رود می مسافرت

، میکند قفل را منزل درب شبها یا مینماید سالح حمل اعمال این و میکند مخفی را خود گرانبهای اشیاء

و اندیشد می چه همنوعانش درباره او که میکند مشخصX که میکند متهم را آدمیان کردارش با همانقدر وی قاعدتا. هایش گفته با هابز

20

Page 21: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

و خواهشها و نمیکند محکوم را آدمی سرشت هابز البته در و نمیداند ناروا خود خودی به را انسان انفعاالت دیگر تقصیر نیز ها خواسته این از ناشی انفعاالت نتیجه

انسانها که زمانی تا است معتقد وی. نمیگردد محسوب اختیار از استفاده در کند منعشان که نشناسند را قانونی

زمانی تنها و بود نخواهند مرزی و حد پایبند خود قدرت و آن وضع درباره انسانها که شد خواهد تدوین قوانین به جنگ وضع از حرکت هابز بنابراین. باشند کرده توافق که قوانینی و اجتماع تشکیل دلیل را تیامن و صلح وضعX یا توافق پایه بر شده تبیین افراد بین قرارداد اصطالحا

. میداند نیاز را است

اخالقی وضع همان یا الک طبیعی وضع نظریه بررسی در هابز دیدگاه تائید به منتهی که است مشهود تناقضاتی دلیل به اخالقی وضعیت به اعتقاد زعم به وی. میشود جنگ وضع همان به نهایت در ، قانون این دانستن نسبی تشکیل به وضعیت این از خروج برای و میرسد هابز

: میگوید سخن نیاز سه اساس بر سیاسی اجتماع حکم مناقشات در بتواند که قانونی وجود به نیاز نخست قضاوت در انسان جانبداری به توجه با آنکه دوم ، بدهد به همگان مقبول قضائی نظام یک به نیاز خود نفع به

در انسانها اینکه به توجه با سوم و میباشد داور عنوان به قادر دهند هم عادالنه حکم اگر حتی طبیعی وضع را مجازات قدرت یک به نیاز ، نیستند مجازاتها اجرای. میکند مطرح

21

Page 22: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

اجتماع تشکیل سوی به حرکت در میتوان بنابراین هیچگونه که شرایطی در ، داشت عنوان سیاسی انسان و باشد نداشته وجود اجتماعی رهبری و سازمان

آزادی فردی هر ، برد سر به محض طبیعی حالت در برخوردار حق ممکن نوع هر از و دارد نامحدودی عمل منظوری هر برای ابزاری هر از میتواند کسی هر ، است حق انسان ، حالتی چنین در. کند استفاده خود دلخواه به حقوق این برای هم رسمیتی و امنیت اما دارد چیز همه دائمی خطر در او هستی تمام و مال و جان و ندارد وجود چیز« هیچ حق» که یابیم می در دقیقتر نگاهی با و است میزند سیاسی اجتماع تشکیل به دست اینرو از. ندارد را گفته به حقوق به دادن رسمیت و امنیت ایجاد با تا

. نماید برقرار عدالت اجرای با را امنیت و صلح ارسطو

سیاسی اجتماع تشکیل شرایط

به دست خود آزادیهای و حقوق حفظ برای انسانها این به رسیدن اما زنند می سیاسی اجتماع تشکیل محدودیتی مستلزم ، سیاسی اجتماع تحقق و حقوق حق آن واگذاری و طبیعی حق از پوشی چشم آن و است. میباشد جامعه به

22

Page 23: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

آید می وجود به سیاسی اجتماع وقتی تنها و تنها بنابراین هر و آیند می هم گرد اجتماع یک در آدمیان از ای عده که طبیعت قانون اجرای به مربوط که خود حق از آنها از یک

وضع در افراد از ای عده که هرجا پس ، درگذرند است یا جمعیت یک تا شوند اجتماع وارد اند سربرده به طبیعی بر فائقه حکومت یک و آورند وجود به سیاسی واحد یک در یا یابد می تشکیل سیاسی اجتماع ، کنند حاکم خود که سیاسی اجتماع به فرد هر است ممکن اینصورت غیرX قبول را آن عضویت و بپیوندد است شده تشکیل قبالکند.

آن به میشود ملحق اجتماع به که فردی ترتیب این به آن تا است داده را قوانین وضع حق و قدرت اجتماع کلی نیاز و عموم خیر با مطابق که را قوانینی ، اجتماع صورت در که میشود متعهد و کند وضع است جامعه این و کند همکاری اجتماع با قوانین آن اجرای برای لزوم شوند خارج طبیعی وضع از افراد که میگردد سبب تعهد. گردند وارد المنافع مشترک سیاسی اجتماع یک به و

23

Page 24: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

به خود طبیعی حق واگذاری با افراد» الک گفته به احقاق برای بتوانند وضعی و حالت هر در باید اجتماع استیفای راستای در جامعه آن که قانونی به خود حقوق ترتیب این به. جویند« توسل میکند وضع طبیعی حق و میپذیرد پایان افراد شخصی قضاوتهای کار که است همه درباره و شد خواهد مردم اعمال داور جامعه

X که اختالفاتی مورد هر در اجتماع آن افراد میان احیانا که را عضوی هر و کرد خواهد ایجاد تصمیم شود ایجاد

قانون که کیفری با شود مرتکب اجتماع ضد بر جرائمی این که. رساند خواهد مجازات به است کرده تعیین نهاد معنی به دولت تشکیل به نیاز جامعه گری مجری در را قوانین اجرای و قضاوت وضع، قدرت که اجرایی اعضای که دولتی ، نماید می مطرح باشد داشته اختیار. بدارد مصون یکدیگر گزند از را اجتماع

منزله به دولت وجود سیاسی اجتماع شاخص بنابراین جمع هم گرد به افرادی اگر لکن ، است قدرت نهاد قدرت اما یابند همبستگی باشد که گونه هر به و گردند جویند توسل آن به لزوم صورت در بتواند که ای فائقه

وضع در هنوز افراد آن ، باشد نداشته وجود میانشانمیبرند. سر به طبیعی

دولت

24

Page 25: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

X یا یکدیگر با انسانها توافق پیش قرارداد بستن اصطالحا در تهبال است دولت یا سیاسی اجتماع تشکیل نیاز

و سیاسی اجتماع تشکیل هابز ، قرارداد موضوعیتیعنی. قرارداد یک را دولت تغییر و اضمحالل برای میداندX اما. فروپاشد سیاسی اجتماع باید ابتدا دولت و منطقا قرارداد دو باید را دولت و اجتماع تشکیل الک با رای هم

. دانست یکدیگر از متفاوت

تشکیل برای ، قرارداد یا توافق مرحله از عبور از پس است نیاز افراد از ای مجموعه یا فرد به سیاسی اجتماع به و گیرند بعهده را جامعه اجرایی و اداری کارهای که

این که ، نمایند عمل اجتماع اراده اجرایی بازوی عنوان. خواندیم دولت را مجموعه

که میباشد انتخاب حق ذاتی حقوق از یکی که همانطور آزاد حکومت نوع انتخاب در میتواند انسان آن موجب به

یا اکتسابی صورت دو به اساس این بر نیز دولت ، باشدمیگردد. ایجاد تاسیسی

جبر برپایه و زور راه از که است حکومتی اکتسابی دولت باید. است شده ایجاد تزویر با یا افراد رضایت بدون

بلکه نیست بدوی ایجاد معنی به ایجاد این که دانست از یافته تشکیل پیش از اجتماع بر غلبه صورت به میتواند ، باشد دولت همان یا دوم قرارداد فروپاشی طریق نمود اشتباه مردم رضایت با را قهریه قوای نباید بنابراین

دولت ، شود تشکیل زور و جبر راه از که دولتی ، طریق از حکومت ایجاد الک قول به و است نامشروع

فرو که است متفاوت همانقدر آن اصولی تشکیل با جبرآن. کردن برپا با بنا یک ریختن

25

Page 26: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

با که است مشروع یحکومت ، تاسیسی دولت اما به و آنان منافع حفظ برای مردم اختیار و رضایت. است آمده وجود به آنان خواست

آزادی و برابری ، قانون

برای ، سیاسی اجتماع در قدرت نهادهای تشکیل از پس تشکیل آن احقاق راستای در اجتماع که اهدافی پیگیری ، امنیت برقراری ، دارایی حفظ همچون ، است یافتهباید... رفاه ایجاد ، آزادی از پاسداری ، صلح ایجاد به و حفظ برای طبیعت قانون با مطابق قوانین اجرای و وضع متقابل رابطه داشت نظر با جامعه افراد طبیعی حقوق قانونی هر که است مسلم. شود پرداخته جامعه و فرد اعتبار و ارزش فاقد باشد بشری قانون با متضاد که

بود. خواهد

26

Page 27: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

این که حقوقی از مندی بهره برای جامعه افراد تمام و آزاد یتبعیض هیچگونه بدون نماید می تعریف قوانین وجسمانی عقالنی معنای به برابری البته. هستند برابر یک عنوان فردبه هر که است این منظور بلکه نیست لحاظ از ، بنابراین و آید می شمار به اجتماع واحد سبب به نه است برخوردار حقوقی از بودنش انسان نیز آزادی و جنسیت یا تیموقع ، ثروت ، قدرت برتری شده تعریف ما امروز جامعه ذهنیت در که آنچه برخالف

را سیاسی جامعه تشکیل شرط پیش که همانطور و و حصر و حد بی آزادی منزله به دادیم توضیح پیشتر است آن آزادی بلکه. باشد نمی طبیعی وضع در زندگی دولت مشروعه – متبوعه قوانین که جایی تا فرد که

شخص با خواهد می آنچه در میدهد اجازه او به تاسیسی بکند خود دارایی تمامی و خود مشکالت ، خود کار ، خود قدرت یا فرد خودسرانه اراده فرمان زیر و باشد آزاد ،

. نباشد دیگری نامشروع

اگر است معتقد که دارد تاکید حق رعایت بر چنان الک رضایت بدون و خودسرانه صورت به حکومت یا فرد

کار این اینکه تصور با حتی ، کند لغو را او حق ، شخصی است گرفته انجام غیراخالقی کاری است بوده او نفع به

.

27

Page 28: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

می وجود به ها دولت داشت عنوان توان می بنابراین از منشعب اجتماعی قوانین اجرای و وضع با تا آیند

و بپردازند خود اتباع حقوق از پاسداری به طبیعی قوانینX خروجی در که هستند مشروع حکومتهایی قاعدتا کنند حمایت و ابقاء را بشر حقوق ، خود یافتگی سازمان

رعایت و اجرا برای دولت و اجتماع اینکه به توجه با و که دولتی است بدیهی آیند می وجود به بشر حقوق نوع و باشد باید که است همان کند رعایت را بشر حقوقندارد. اهمیتی آن

دوم فصل

حقوق تکامل تاریخبشر

28

Page 29: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

« یک بعنوان را حقوق همواره ما» قلمداد» هست و شناسایی که شود نمی باعث هست این ولی مینماییم« یک بصورت نیز را آن تبیین و» بدو از مطلق بطور باید حقوق تبیین و شناسایی بلکه. دانیم ثابت اجتماع تشکیل. است شده تر تکمیل اجتماعی تکامل همراه نیز

فرازهایی اجمالی بررسی با بخش این در داریم قصد حقوق کننده تبیین که قوانین تکامل تاریخ از مهم

تا اولیه اجتماع از قوانین از ترسیمی میباشد انسانی« آوریم امروزبدست درجهان عدالت و متمدن بشر

29

Page 30: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

حمورابی قوانین

، قوانین جامعترین و اولین موجود، مستندات طبق تا 2080 سالهای در بابل مقتدر پادشاه حمورابی توسط

آن واسطه به که گردید تنظیم و تدوین میالد از قبل 2123 النهرین بین سرزمین در سال وپانصد هزار تا نظمی

و تبعیضات رفع راستای در که منشور این ، برقرارگشت مردوک معبد در و مکتوب سنگهایی برروی ها عدالتی بی بود ماده 285 دارای داشت قرار عموم دید معرض در و قوانین مدنی و سیاسی ، اجتماعی ، فردی امور در که

X آید. می شمار به جامعی نسبتا

به رشوه دادن همچون موضوعاتی از منشور این در قسم ، افترا ، قضات بیعدالتی ، شهود خریدن ، قاضی ، رعیت و ارباب روابط ، مالکیت علیه بر جنایت ، دروغ ، شخص بر تعدی ، تجارتی حقوق ، خانواده حقوق اجاره ، سازی کشتی ، معمار دستمزد ، طبابت دستمزد ارباب وظایف ، خسارت تامین ، حیوانات کرایه ، کشتیسخن... بالعکس و رعایا به نسبت است. شده گفته و

30

Page 31: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

تعریف طبقه چهار و دسته سه در قانون این در جامعه فرد هر و برده و شده آزاد ، آزاد مردم یعنی. است شده دولتی مستخدمین ، روحانیون ، طبقه چهار از یکی عضو این مقابل در همه ، میباشد کسبه و تجار یا سربازها ،

به آن مزایای و گرایی ملی از اثری و بودند برابر قانون از یکی ، بودند برابر غیربابلی و بابلی و نمیخورد چشم به ویژه توجه قوانین این در آور شگفت و مهم موارد . است پیش سال چهارهزار از بیش در زنان حقوق و داری سرمایه ، خصوصی مالکیت از حمایت همچنین میباشد حمورابی قوانین های شاخصه دیگر از داری بانک

.

از برداشتی نه و اجتماع منافع پایه بر حمورابی قوانین از کاهنان ، است گرفته شکل اخالقی قواعد یا مذهب سپرده پادشاهی قضات به محاکمه و خلع محاکمه قدرت تعیین خسارت یزانم براساس کیفرها و است شده در دندان ، چشم ازای در چشم» عبارتی به و است شدهدندان«. ازای

برده گوش بریدن همچون بدوی مجازاتهای علیرغم دایه پستان بریدن ، جسور اوالد زبان بریدن ، نافرمان دزد اعدام ، مقصر غیرماهر جراح دست بریدن ، مقصر

در... شده منع یشخص انتقام و کیفردهی قوانین این و دهنده کیفر و کننده ینیتع ذیصالح ارگان تنها و است دالیل با کامال را موضوع این مطابقت که میباشد دادگاه

شد گفته پیشتر که سیاسی اجتماع تشکیل شرایط و و حمورایی نقش اهمیت به رو این از. بینیم می هماهنگ. میبریم پی حقوق تکامل تاریغ در وی قوانین

31

Page 32: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

در را حمورایی قوانین از ای گزیده یشترب آشنایی برای: نمائیم می بررسی ذیل

تحت در و باشند مالک توانند می کنیز و غالم- محاکمه بدون بنده اند،کشتن قوانین حمایت. فروخت را آنها میشود ولی است ممنوع

یا غالم یا و میزند شخم را زمین خودش ارباب- حمل و تجارت کند، می مامور کار این به را کنیز و است معاوضه به ستد و داد ، است آزاد نقل و ، دارند معینی وزن که سیمی های حلقه پول، با

. باشند می نرخها مقیاس

آزادی مقام کنیز آن کند ازدواج کنیزی با آزاد اگر- اوست، پدر خانواده یا زن مال جهیز ، یابد می و زن ، بردارد بهره آن از تواند می شوهر ولی ازدواج از قبل که یکدیگر قرض مسئول شوهر. باشد نمی شده حاصل

رد را او جهیز باید دهد، طالق را زنش شوهر اگر- ببخشد، او به خود مال از پسری سهم یک و کند بر او به جهیزش فقط نازاست زن اگر ولی

. میگردد

میکند برده را او شوهرش ، زن خیانت صورت در- ولی کند شوهر میتواند زن شد اسیر مرد اگر ،

برگردد او خانه به باید برگردد اولی شوهر اگر خدایی محاکمه زن به زدن تهمت صورت در.

اگر و اندازد می رود به را خود زن یعنی میگردد. میشود ثابت او تقصیری بی نکرد غرق را او آب

32

Page 33: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

به متعلق زن مال زیرا نمیبرد ارث زنش از مرد- از سهمی خود جهیز بعالوه زن ولی اوست اوالد ، کند می دریافت هدیه بعنوان متوفی شوهر مال کند، اداره خودش را اموالش است مختار زن

را خود مال بگیرد، پس را خود جهیز بدهد، اجاره در یا گیرد، پیش کسبی کند، تجارت ببخشد،. آید در روحانیون زمره

و میشوند محاکمه متقال دختران و بیوه زنان- نشان،زن شوهرا واسطه به شوهردار زنهای شوهر دیگری به میتواند خود شوهر مرگ از پس دخالت محکمه شود مانع او شوهر اگر و کند شوهر از زن اوالد گاه دهد،هر می اجازه کرده. میکند معین قیم محکمه باشند صغیر اول

ارث بردن در دنباش که مادری هر از اوالد- که کند وصیت میتواند پدر ولی هستند، مساوی اوالد بدهند، او محبوب پسر به را منقول غیر مال

ولی میکنند، تقسیم بالسویه را جهیزمادرشان خود شوهر از که را ای هدیه میتواند مادری دخترانی بدهد، خود اوالد از یکی به کرده دریافت

آنهائیکه ولی محرومند ارث از اند گرفته جهیز که. اند مساوی پسران با ارث بردن در ندارند جهیز

در میتواند پدر ولی خواهرانند، وارث برادران- دختران به را خود مال از قسمتی خود حیات بخواهند که کس بهر آنها که شرط این با بدهد،. واگذارند وصیت بموجب

33

Page 34: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

حقی خواهران مال به برادران مورد این در- شده متولد عقدی غیر زنان از یکهنپسرا ندارند، با شناخته، اوالدی به را آنها پدرشان بعد و اند

مساوی اند یافته تولد عقدی زنان از که اوالدی. ندارند مزایایی اینها ولی میبرند، ارث

آزاد فقط نشوند شناخته اوالدی به پسرانیکه- از است عقدی غیره زن از که دختری میشوند،. میگیرد جهیز خود برادران

عدم صورت در را بدهکار حبس میتواند طلبکار- بدرفتاری از بدهکار اگر ولی بخواهد، قرض تادیه

تادیه است، مسئول طلبکار بمیرد، طلبکار. آید بعمل جو و گندم یا پول با است ممکن

بریده دستش باید بزند، را خود پدر کسی اگر-. شود

باید باشد، نداشته مالی بضاعت بیماری اگر- کند دریافت مزد و اجر او ضاعتب مطابق پزشک

.

34

Page 35: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

کبیر کورش منشور

را ایران پادشاه کبیر کورش اندیشمندان از بسیاری دانند می بشر حقوق مجری و بنیانگذار

بدون فتح از پس و میالد از قبل سال 538 در وی شد. بند از یهود قوم آزادی به منجر که بابل خونریزی آن در که کرد تدوین گلی ای استوانه روی بر منشوری مذهب و عقیده آزادی همچون اساسی حقوق از بسیاری

. شناخت رسمیت به را

بند به و غارت و قتل جز فاتح قشونهای که زمانی درشناختند نمی راهی مغلوب مردمان چنانچه کشیدن

( آشور پادشاه نصیرپال، ( ق. 884آشور خود كتیبه در م …‘‘ : خدایان ایشتار، و آشور فرمان به است نوشته

را … دشمن لشكر از نفر ششصد من حامیان و بزرگآنان اسیران از نفر هزار سه و بریدم سر مالحظه بدون

… به را شهر حاكم سوزاندم آتش در زنده زنده رادیوار به را پوستش و كندم پوست زنده خودم دستدست … و كردم كباب آتش در را بسیاری آویختم شهر

و كاسه از چشم هزاران بریدم، را زیادی بینی و گوش ورا بریده سرهای و كشیدم بیرون دهان از زبان هزاران

". آویختم شهر درختان ،. از ای برهه چنین کورش درعمل جامعه را نیک اندیشه خود اعمال و گفتار با کبیر

به او حیات زمان در که کبیر کورش منشور و پوشانیدپارسی زبان پخته ،سه استوانه روی بر بابلی و عیالمی

بریتانیا موزه در اکنون هم آن بابلی نسخه و گردید نقشاست . موضوع این گواه میشود نگهداری

35

Page 36: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

در پیش 2500کورش خالف ، سال بر بابل فتح از پسداد فرمان نرسد، » رسوم آزاری بابل مردم همه بهپرستش در تحت خدایمردم دینان بی و باشند آزاد خود

نگیرند قرار بود « فشار شده خراب که آنان های راخانهکرد، باز را آنان معابد و ساخت نو به از را معابد خدایان

گردانید . باز خود جایدر کبیر کورش منشور از متونی گزیده بهتر درک جهت

آید : می ذیل

توانمند،" شاه بزرگ، شاه جهان، شاه كـوروش، منم. جهان گوشه چهار شاه {د، {ك ا و سومر شاه ل، ـ~ باب شاهبزرگ … … شاه كورش، نوه بزرگ شاه كمبوجیه، پسر

بزرگ … شاه چیش‌پیش، نبیره

مردم همه شدم، بابل وارد پیكار و جنگ بدون كه آنگاه . پادشاهان بارگاه در پذیرفتند شادمانی با مرا گام‌های

. بزرگ خدای مردوك نشستم شهریاری تخت بر ل ـ~ باباو … من زیرا كرد من متوجه را بابـل مردم پاك دل‌های

. داشتم گرامی و ارجمند را

. شد بابل وارد آرامی و صلح به من بزرگ ارتشسرزمین این و شهر این مردم به آزاری و رنج نگذاشتم

. قلب مقدسش جایگاه‌های و بابل داخلی وضع آید وارد. كوشیدم … صلح برای من داد تكان مرا

پایان آنان بدبختی به بر‌انداختم، را داری برده‌ منخدای. پرستش در مردم همه كه دادم فرمان بخشیدم

. كه دادم فرمان نیازارند را آنان و باشند آزاد خود. نكند ساقط هستی از را شهر هیچكساهالی

36

Page 37: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

… او شد خشنود من كردار از بزرگ خدای م{ـردوك . همگی ما داشت ارزانی را مهربانی‌اش و بركت

ستودیم … را بلندش مقام آشتی و صلح در و شادمانه

. ساختم نو از بود شده ویران كه را شهرهایی همه منرا بودند شده بسته كه نیایشگاه‌هایی تمام دادم فرمان

خود. جاهای به را نیایشگاه‌ها این خدایان همه بگشایندبازگرداندم.

به را بودند شده آواره و پراكنده كه مردمانی همهآباد را آنان ویران خانه‌های و برگرداندم خود جایگاه‌های

. همچنین. خواندم فرا همبستگی به را مردم همه كردماز واهمه بدون بونید ـ{ ن كه را د ـ{ {ك ا و سومر خدایان پیكره

م{ردوك خشنودی به بود، آورده بابل به بزرگ خداینیایشگاه‌های به خرمی و شادی به و بزرگ خدای

. . گردد شاد دل‌ها كه بشود بازگرداندم خودشان

مقدس جایگاه‌های به را آنان كه خدایانی بشود،خدای پیشگاه در روز هر بازگرداندم، نخستین‌شان

. كه بشود باشند خواستار بلند زندگانی برایم بزرگ . آنان كه بشود بیابند برایم نیكخواهانه و بركت پر سخنان

‘‘ : پادشاهی كورششاه، به بگویند م{ردوك من خدای بهدر جایگاهی كمبوجیه، پسرش و می‌دارد گرامی ترا كه

’’. دار ارزانی سپند سرای

صلح و ساختم فراهم آرام جامعه‌ای مردم همه برای من». كردم اعطا مردم تمامی به را آرامش و

گانه دوازده الواح

37

Page 38: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

سال علت. 449در به رم جمهوری در سنا مجلس م قهی جامع و مدرن قانون نفر ئفقدان سه از مرکب تی

نمود . اعزام یونان سوی به قوانین درباره تحقیق برای

آنان بازگشت و هیئت این ساله دو سفر از هیئتی،پسمطالعه و تحقیق به آنان آوردهای دست بر نفره ده

تدوین قانونی و علت نمودندپرداختند به بعدها کهمف میز دوازده بر آن بودن ) رغمکتوب الواح ی

شد ( . نامیده دوازدهگانه

فرهنگ و سنن از برگرفته الواح این قوانین از بسیاریبسیاری وحشیانه و بدوی قوانین و باشد می باستان رم

آن خورد .در می چشم به

و اموال به راجع قسمتی قوانین این موضوعاتو به معامالت راجع و قسمتی کیفر اجرای و زبان ترمیم

است . دین به راجع قسمتی

مساوی و برابر قانون مقابل در همه قوانین این درجایز که عوام با خواص دواج از مگر اند گردیده اعالم

نیست .

بیشتر آشنایی گانه قسمتی برای دوازده الواح قوانین ازگردد : می نقل ذیل در عینا

کند - ادا را خود دین نتواند مقروض طلبکار ،اگرممالک در یا و برساند قتل به را او دارد حق

) بفروشد) تیبر از ،ماورا طلبکاران تعداد گاه هر

38

Page 39: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

کند تجاوز نفر از ،یک پس توانند می طلبکارانمقروض بدن روز نمایند شصت قطعه قطعه .را

یا - و سمارت شرارت روی از و عمدا کسیکهبازوانش باید بزند آتش را ای خانه مجاور خرمن

. بسوزانند را او و بسته،چوبشزده را

را - دیگری افسون،محصول و سحر با که کسیکند، ضایع و شد . فاسد خواهد قربانی

قصاص - به محکوم بشکند را دیگری اعضای آنکهدیه و کند خسارت جبران اینکه مگر شد خواهدوارد آزاد مرد بصورت که جراحتی دیه و بدهد

و شود، آس غالمان سیصد آن ، برای نصفاست . شده معین

ا - حین در دزد گاه در رتکابهر شود گرفتاربعد گاه هر ولی میگیرد قرار مال صاحب اختیار

، مال مقابل در باید فقط شود گرفتار ارتکاب ازبپردازد . را

بخواهد - کس بهر و است ملت حق سلطنتبه فت موضوعی اگر و کند می مراجعه اوویض

است . االجرا الزم و حتمی دهد امر آنچه شود

باستان یونان در حقوق

39

Page 40: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

باستان یونان در حقوق و فلسفه دوران ترین طالئیسه توسط و میالد از قبل پنج و چهار قرون در

سقراط یعنی نامی ارسطو ، فیلسوف و افالطونخورد . رقم

سقراط ) م. (399-464از دست ق در کتابی یا نوشتهافالطون شاگردش نوشتهای استناد به اما ) نیست

427-347 ) . هر در افراد که بود معتقد وی ، م قشوند، بزرگ و تربیت و شوند متولد که ای جامعه

هستند، مدیون بدان اعقابشان و برای خود افرادو قانون امر مطیع باید لذا و اند شده خلق جامعه

باشند، دولت و جامعه خطا دستور بر دولت گرچهخط راه و کند .اباشد طی

م آزادی مورد بود سدر معتقد وی مهاجرت و کنرا جامعه قانون که موقع هر در که هستند آزاد افراد

ترک را جامعه آن یافتند خود عقیده و سلیقه منافیشو خارج کشور آن از و نیز نگویند را خود اموال و د

کنند زندگی دیگر جای در و ببرند آنجا خارج از اگر وآن قوانین که است این آن ضمنی مفهوم نشدندآن قبول این معنی و اند پذیرفته را دولت و جامعه

دولت، و جامعه با که که منعقد است قراردادیآن تعلیمات از و باشند متوطن آنجا در که اند کرده

ازا به و شوند برخوردار و ءجامعه امر مطیع آنباشند . دولت دستور

افراد که میداند آزاد جامعه یک را دولت وی همچنینپایه بر و گویند ترک را آن تواند می خود میل به آن

( قرارداد است شده بنا جامعه اتباع آزاد رضایتاجتماعی (

40

Page 41: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

برپ تنها دولت موضوعه و اقوانین خون و زور یهبرپایه بلکه نشده گذاشته نژادی "عادت قوانین

ضمنی وضع "اجتماعی خود رضایت با اتباع که استاند مشروط ، کرده اما است صحیح فردی آزادی

اط تعهد یعنی کشوری الزام به قوانین ااست از عتدولت.

راه در را خود جان بزرگ فیلسوف این نهایتا والزم را دولت حکم چون و نمود فدا خود اعتقادات

می نابخشودنی تخلفی را آن از سرپیچی و االجرااز پس و نشد زندان از فرار به حاضر دانست

. گشت اعدام محاکمه

افالطون وی مرگ از بسیاری پس در نظر تجدید با » « به را جمهوری معروف کتاب سقراط عقاید از

. درآورد نگارش

مخالف در عقایدی داشت تافالطون بشری اصول باحقوق و آزادی بود الیگارشی حکومت به معتقد و

که بود معتقد و دانست می اهمیت بی را انسانهاو زمامداران و باشند فالسفه از باید حاکمان

داشته حصری و حد بی اختیار و قدرت باید نگهبانانباید بداند افراد مصلحت که را چه هر دولت و باشند

به قادر ملت او عقیده به زیرا کند تحمیل آنان به . تفکرات قاعدتا نیستند خود مصالح و منافع تشخیص

. دارد بسیار فاصله پلورالیسم از وی

آزادی که دهد می حاکمان به را حق این افالطونبوسیله را مردم عقاید و نمایند محدود را بیان

41

Page 42: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

. از دهند قرار سانسور مورد بصیر افراد از گروهی: شوند می تقسیم طبقه سه به مردم نظروی

42

Page 43: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

ارباب و بازرگانان بزرگ طبقه ،زمامدار کوچک طبقه به را زندگانی سنگین بار که بردگان طبقه و ها حرفه حقوق و آفرینش لحاظ از مردم بود معتقد و دارند دوش

هستند. نابرابر و متفاوت یکدیگر با مدنی و سیاسی

به و نامشروع را خصوصی مالکیت فیلسوف این زناشوئی و ازدواج حتی و بود معتقد مالکیت در اشتراک

ادژن اصالح براساس بلکه اختیار و عشق براساس نه را ادهایژن انتخاب و مصنوعی گیری جفت راه از انسان را جنگ دیدگاه بدترین در و دانست می سالم و خوب قریحه آن بدون که دانست می حکومت وجود سببکند. نمی نمو انسان عالی

» معروف کتاب در ارسطو شاگردش افالطون از پس که نمود مطرح را حقوق مورد در عقایدش« سیاست

افالطون و سقراط آراء سنتز را عقاید آن توان می. دانست

تقدمیت با ستمیدان اجتماعی حیوان را انسان ارسطو در انسان اینکه علت وبه فرد بر جامعه یعنی جزء بر کل

مستقل غیر موجودی را انسان ، میشود متولد جامعه نیازمندیهای تامین راستای در را دولت و ستمیدان

در و مشروع مردم استعدادهای دهنده وپرورش عمومیشمارد. می مردود و مشروع نا صورت این غیر

43

Page 44: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

انسانها فرینشآ در برابری عدم به نیز فیلسوف این شخصی، لیاقت را تساوی عدم های شاخص و بود معتقد آزاد چون را غالمان و میدانست والدت یا و نژاد، تمول، و حق بر اند شده خلق غالم طبیعت در و اند نشده خلق سلک در را خارجیان حتی و طبیعت موافق را غالمی جامعه نیز وی دانست، می یونانیان از تر پست و غالمان

نمود می تقسیم خارجیان و غالمان اتباع، قسم سه بر را.

نورواقی مکتب

باستان یونان در باالخص قوانین تکامل از توان نمی آن گذار پایه و رواقیون مکتب همیتا اما گفت سخن.262- 333) زنون م بر مطالعه با وی ،گرفت نادیده را( ق تاثیر که نمود تعریف را قوانینی پیشین اندیشمندان آرای

. داشت حقوق تکامل در بسزایی

حقوقی و سیاسی نظرات و عقاید اصول فهرست: است ذیل شرح به رواقی فالسفه

از نه و میگیرد سرچشمه اشیا طبیعت از حقوق-1 است ساخته عقل از که کاری قانونگذار، عقل. نماید کشف را طبیعت قوانین که است این

44

Page 45: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

این قوانین هستند، جهانی جامعه عضو مردم-2 اجتماع حیات و االجرا الزم و است طبیعی جامعه. است ضروری

نه گردد یجهان جامعه فدای بایستی فردی عمناف-3. ملی دولت

وفق بر و بشری قانون مطابق باید کشور قانون-4. باشد طبیعت قانون

. بس و است ال ایده جامعه تنها جهانی جامعه-5

حقوق در و یکدیگرند برادر جهان مردم همه-6 بدون هستند جهان کشور اتباع عموما و مساوی.آنان فرهنگ یا و نژاد و مقام و مال به توجه

نژاد تنها نژاد ناروا، است ای عقیده پرستی نژاد-7.خاص نژاد نه و است انسان

و اهمیت مورد یانسان افراد حقوق و آدمی شان-8 و نژاد و مقام و سال به توجه بدون است احترام. فرهنگ

صالح، و خیر عالیترین از است عبارت یوتق-9 هر و قوم هر بلکه نیست طبقه یک خاص یوتق

. باشد یوتق صاحب تواند می طبقه

سیسرون

45

Page 46: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

تولیوس نام به رومی اندیشمند ) سیسرون مارکوسم.106-43 افالطون رواقیون، های هاندیش از الهام با ( ق

که را حقوق پیرامون خود نظرات ارسطو و ،سقراط شود دمیده بشر حقوق کالبه در ای تازه جان شد باعث های اندیشه بررسی به ذیل در Xاختصارا که نمود تدوین: پردازیم می وی کلی

را موضوعه مقررات یا انسان، فکر محصول-1 قوانین بلکه خواند حقوق یا قانون توان نمی قرار طبیعت در آسمانی، جاودانی، است چیزی گردد می کشف خرد و عقل وسیله به شده داده

طبیعی( حقوق)

. است آمده پدید اجتماعی قرارداد راه از حقوق،-2

طبیعت، حقوق با کشور و دولت قوانین اگر-3 شود اجرا مافوق زور با آنکه ولو ننمایند مطابقت را آن از اطاعت برای اخالقی الزام ،انسان خواند قانون را آن نباید حقیقت در بلکه ندارد، تبعه کرد، مطابقت طبیعت قانون با اگر ولینه. آن از اطاعت به ملزم دولت علت به است حقوق با آنکه برای بلکه است دولت قانون اینکه. باشد می مطابق طبیعی

تشکیل را المنافع مشترک جامعه یک جهان تمام-4 خیر و عدالت از آن، افراد همه که دهد می

. باشند مند بهره عمومی

46

Page 47: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

دو عضو و جامعه دو بعهت واحد آن در انسان-5: است جمعیت قسم همین به و دولت دوم و جهانی جامعه اول جاودانی قوانین اول است قوانین دسته دو مطیع

و کامل اول قوانین که مطلق قوانین دوم و بین تضادی اگر همچنین است ناقص دوم قوانین

از باید انسان آمد، پیش مزبور حقوق نوع دو. کند پیروی جهانی قانون همان یا کامل قانون

باشند برابر هم با قانون مقابل در باید افراد تمام-6 افراد تساوی تامین همان دولت هدف مهمترین و

. است

نین ژوستی

قوانین زمینه در مهمی اقدام میالد از پس ششم قرن تا اقدام به توان می تنها و نگرفت صورت حقوق ووی. ینمای اشاره رم بزرگ امپراطور "نین ستیوژ" در م

رم سیاسی سازمان تجدید راستای در میالدی 528 سال های نوشته و الواح گردآوری و تدوین و نظر تجدید به امر

. داد رم حقوق پراکنده

47

Page 48: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

نظر تحت حقوقدانان از کمسیونی امر این احقاق برای علمای نمودند، کار به شروع بونیان« تری» وی وزیر مجموعه مطالعه، و کوشش یکسال از پس مذکوراین. تهیه کوچک کتاب سه در را رم قوانین سه کردند میلیون سه قریب بر مشتمل که طومار هزار دو از کتاب. گردید خالصه بود سطر

رم حقوق مفید قسمتهای مختصر و ساده های کتاب این در بعدی پیشرفتهای پایه و ساسا که شد می شامل را

در مهمی ونقش رود می شمار به قوانین و حقوق زمینه. نمود ایفا اروپا پیشرفت و ترقی

کبیر منشور

میالدی( پانزدهم تا پنجم قرن) وسطی قرون دوران در دوران آفریقا و آسیا از مهم قسمتی و غرب و اروپا هزار دوره این در گذراندند، را عجیبی ظلمات و تاریک و کلیسا اربابیت حاصل غرب در باالخص که ، رکود ساله

زمینه در تحول و جنبش .بود افئوداله حکومت برقراری اقدام از توان می تنها و بود حداقل در فرهنگ و حقوق

» پادشاه» عنوان به میالدی 1215 سال در انگلستان جان. برد نام مهم فراز یک

منشور» دوم طبقه اشراف فشار تحت و وی فرمان بهتنظیم« کبیر . شد تدوین و انگلستان

48

Page 49: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

آزادیهای و انسانی حقوق سلسله یک شامل منشور این و دادگاه به دعاوی رسیدگی احاله قبیل از است عمومی میان تناسب غیرقانونی، توقیف منع صالحه، مراجعه کار لغو افراد، مالکیت حق بودن محفوظ کیفر، و جرم

بطور افراد همه درباره عدالت یاجرا اری،گبی و اجباری... و انگلستان کشور به آمد و رفت جواز مساوی،

منشور» تنظیم از اصلی قرض معتقدند بعضی گرچهفقط« مطالعه با اما بوده اشراف تامین و حفظ کبیر بعضی تصریح که گفت توان می کلی طور به تاریخ حقوق لحاظ منشوراز متن در عمومی آزادیهای و حقوق به مفیدی نتایج بعد قرون در چه و زمان آن در چه فردی. است آورده بار

انگلستان حقوق اعالمیه

به فئودالها و کلیسا ارباب استبداد ضد بر عمومی قیام پایان باعث ضمیر روشن فالسفه و آزاده رجال رهبری آزادی این و شد وسطی قرون سیاه دوران به بخشیدن

دوپادو، مارسل: چون اندیشمندانی و فالسفه تالش با ز،بها توماس الک، جان کالون، لوتر، هس، ویکلیف، نهضت به منجر... و روسو ژاک ژان منتسکیو، ولتر،

. گشت قانونگذاری

49

Page 50: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

عهدنامه انعقاد با انگلستان حقوق اعالمیه طفهن مذهب دو میان صلح عنوان به 1648 اکتبر در وستفالی که شد بسته آنها طرفدار دولتهای و پروتستان و کاتولیک و اول چارلز زمان در که داری دامنه کشمکشهای از پس بوجود پارلمان و انگلستان پادشاهان دوم جیمز و دوم اعالمیه" ویلیام"و" ماری" زمان در انجام سر ، آمد

تقاضای به بنا. گشت تنظیم و تهیه انگلستان حقوق تشکیل لندن رد 1688 ژانویه 26 در کنوانسیونی ویلیام 1688 دسامبر 16 در و کرد تنظیم را حقوق اعالمیه و شد را حقوق اعالمیه متن بررسی و غور مدتی از پس

. رسانید تصویب به االجرایی الزم قانون بصورت

بسیاری که است موادی و مقدمه بر مشتمل اعالمیه این. است شده گنجانده آن در انسانی حقوق از

بشر حقوق و آمریکا استقالل

و برآمریکا مستقیما اروپا شانزدهم قرن تحوالت و وقایع آزادیخواهی جنبش تشکیل باعث و گذارد تاثیر آن مردم اولین از که گشت بریتانیا استعمار از رهایی برای

ایالت در نییانوق تصویب به توان می آن موفقیتهای نیانوق این در نمود اشاره میالدی 1636 سال در پلیموت تاکید مورد آن رعایت و فردی آزادیهای و حقوق از برخیگرفت. قرار

50

Page 51: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

توسط میالدی 1641 دسامبر در آزادیها منشور تصویب فرازهای ازدیگر میتوان را ماساچوست عمومی دادگاه چون نیز منشور این دانست. درآمریکا بشر حقوق تکامل ماده 11 در و تاکید فردی برآزادیهای پلیموت ایالت قانوناین. وضع کاملی و جامع قوانین آن رعایت برای نمود

فصول سایر در و دارد می مقرر ماده شش در منشور آزادی زنان آزادیهای به راجع صریحی مقررات دارای آزادیهای ، خانه دمینستخم آزادیهای اطفال های

باشد. می حیوانات به ظلم منع و خارجیان

سیزده نمایندگان ، تحوالت و ها جنبش این دنبال به اللقستا اعالمیه 1776ژوئیه 4 در آمریکا اصلی مستعمررساند. تصویب را آمریکا

است ای اساسی قوانین و پایه آمریکا اللقستا اعالمیه ایالت در بعدها و آمریکا اولیه متحده ایالت 12 در ابتدا که نخستین سرچشمه آنرا میتوان و رسید بتصویب دیگر

شد تصویب ویرجنیا ایالت در 1776 سال در که اساسیدانست.

رشته به« میسین جرج» قلم به که اساسی قانون اینگشت. مشهور« حقوق الیحه» نام به درآمد تحریر

درباره که ویرجنیا اساسی قانون یحقوق الیحه مقدمه کلیه در بیش و کم است آزادی و برابری و بشر حقوق بخصوص و است شده ذکر متحده ایالت اساسی قوانین ملت از ناشی صالح حکومت که شده تائید اصل این

است.

51

Page 52: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

درالیحه مندرج فردی آزادیهای و حقوقی نکات سایر: است شرح این به حقوق

عقیده و مذهب آزادی و مطبوعات و بیان آزادی-1

مساوی مزایای و حقوق از برخورداری-2

حیات نعمتهای از استفاده حق و مالکیت حق-3

است عموم نفع به که اموری برای اجتماع حق-4

خود علیه اتهام موضوع از که دارد حق هرمتهمی-5 مواجهه آنان شهود و کنندگان متهم با و خبر با

شود داده

به مگر یابد محکومیت نباید آزادی فرد هیچ-6 که منصفه هیئت اعضا بوسیله که حکمی استناد

به شده تشکیل نفس نیک و صالح اشخاص ازباشد. یافته صدور آراء اتفاق

مطالبه سنگین الضمان وجه نباید متهمین از-7شود

از استفاده از یا شود زندانی نباید آزادی فرد هیچ-8 حیات نعمت از یا تبعید یا محروم خود اموال حکم به مگر شود سلب او از آزادی یا محروم.صالحه محکمه

52

Page 53: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

مواردی در جزائی قوانین کردن بماسبق عطف-9 ممنوع باشد شده تعیین تری شدید مجازات که

است.

بشر حقوق و فرانسه کبیر انقالب

53

Page 54: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

ستم و ظلم حاصل که درفرانسه ستم و خفقان دوران با بود مردم عامه به روحانیون و اعیان اقلیت طبقه ولتر، ایه ازاندیشه منشعب که کبیرفرانسه انقالب و رسید پایان به بود روسو ژاک ژان و منتسکیو، دیدرو، ، شد تفکیک گانه سه قوای و محدود پادشاه اختیار

اعالم برابری و برمساوات اصل و لغو طبقاتی امتیازاتگشت.

موسسان مجلس ،1789 درسال انقالب این دنبال به اعالمیه بنام و کرد تصویب و تبیین را حقوقی فرانسهنمود. اعالم بشر حقوق

که شده تنظیم ماده 17 و مقدمه یک در اعالمیه این دارد توافق بشر حقوق جهانی اعالمیه با آن، مواد اغلب متولد آزاد بشر افراد » است این آن ماده نخستین و

یکدیگر با حقوق در و مانده آزاد العمر مادام و شده برمنافعی مبتنی فقط اجتماعی امتیازات مساویند،« میرسد جامعه به کسی هر از که است

کنت" تقاضای به بنا فرانسه موسسان مجلس در که اساسی قانون آغاز در داشت مقرر "دوکالستان

عنوان به بشر حقوق اعالمیه بود، شده تدوین 1791 سال قوانین همچنین و گردد درج قانون ماخذ و کلی اصول آراء به مراجعه طریق از 1793 سال در که اساسی اوت در که اساسی قوانین و رسید بتصویب عمومی

وتکالیف حقوق به مربوط ماده 377 بر مشتمل 1795 سرلوحه در مذکور اعالمیه گردید، تصویب و تنظیم بشرشد. داده قرار آن

54

Page 55: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

مامور انجمنی "بناپارت ناپلئون" دستور به 1804 درسالاین. فرانسه نیاز مورد قوانین تنظیم قانون انجمن گردید می اجرا درفرانسه اکنون هم تا که را ناپلئون مشهور پیروی آن از آسیای و اروپائی کشورهای بسیاری و شودنمود. تدوین اند کرده

مقدمه بریک مشتمل و ماده 2281 شامل قانون، اینکتاب: کتاب سه و نشرآنها و قوانین درتطیبق اول است حقوق و اموال به راجع دوم کتاب اشخاص، به مربوط و هدیه و ارث و تملک اسباب از سوم کتاب در و عینیگوید. می سخن...... و رهن انواع و وصیت

برلین و وین های کنگره

اروپا اوضاع به دادن سامان برای ناپلئون، سقوط از پس روسیه، سالطین میالدی 1814 نوامبر 18 تاریخ در

دول کلیه تقریبا نمایندگان اتفاق به پروس و اطریش و اند داده تشکیل ای کنگره اطریش پایتخت دروین اروپاداشت. ادامه کنگره کاراین 1815 ژوئن 9 تا

تصویب به قوانین و قراردادها سلسله یک کنگره دراین فوق الملل بین حقوق و بشری حقوق لحاظ از که رسیدبود. اهمیت حائز العاده

55

Page 56: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

اطریش، انگلیس، کشورهای نیز 1878 ژوئیه تا ژوئن از یک و دادند تشکیل برلین در ای کنگره روسیه و عثمانی به موسوم بعدا که کردند تصویب ای ماده شش قرارداداین. برلین کنگره لحاظ از مصوباتش و کنگره گردیدشود. می تلقی اهمیت پر بسیار المللی بین و حقوقی

الهه صلح های کنفرانس

امپراطور دوم، نیکالی ابتکار به 1899 مه ماه 18 تاریخ در وشش بیست که الهه صلح کنفرانس نخستین روسیهشد. تشکیل داشتند نماینده درآن ایران جمله از کشور

قرار توجه مورد ذیل اصلی موضوع سه کنفرانس این در: گرفت

جنگ قواعه تنظیم-1

اصالحی اقدامات بوسیله جنگ از جلوگیری -2.داوری و میانجیگری

تحمیل ملل به مسلح صلح که مخارجی تقلیل-3 های بودجه افزایش از جلوگیری راه از کرد، می

تسلیحات. درتقلیل سعی و نظامی

56

Page 57: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

به بنا مجددا مذکور کنفرانس کار ماندن ناتمام بعلت صلح دوم کنفرانس 1907 ژوئن 15 در روسیه پیشنهاد کارهای برتکمیل عالوه و تشکیل دولت 45 شرکت با الهه

گردید. مطرح دیگر المللی بین مسائل اول کنفرانس

قواعد به راجع جدید عهدنامه سیزده کنفرانس این در بود. سابقه بی که رسید امضاء به دریایی جنگ و بیطرفی

داد. پایان کارخود به 1907 اکتبر 18 در کنفرانس این

ملل جامعه و ورسای عهدنامه

در و شروع 1914 سال در که اول جهانی جنگ از پس شدن مجروح و کشته باعث و یافت پایان 1918 سال

و نمایندگان گردید، درجهان انسان میلیونها وآوارگی 1919 سال ژانویه 18 در پیروز دوملت و سی کارشناسان

جلوگیری و صلح پیشبرد برای و آمدند هم دور ورسای در را ضمایمی و ماده 400 بر مشتمل ای عهدنامه جنگ از »: شد پیشنهاد عهدنامه این در. رساندند تصویب به

انتقال و ارضی تمامیت نگهداری و شمردن محترم برای خارجی، تجاوز مقابل در عضو ملل همه سیاسی مواقع در که آید بوجود ملل جامعه نام به پناهگاهی تبادل و مذاکره راه از را المللی بین مشکالت ضرورت،

«نماید حل آمیز مسالمت طور به نظر

57

Page 58: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

واقعی کوشش نخستین توان می را ملل جامعه تشکیل میان المللی بین توفیق و همکاری حس و ایجاد برای. دانست دولتها

اول جهانی جنگ از پس یعنی 1920 سال در ملل جامعه به خود فعالیت سال بیست مدت و کرد کار به شروع

آوردن بوجود جمله آن از که زد دست مفیدی اقدامات «کار المللی بین سازمان» ،« جهانی بهداشت سازمان» های نام به اکنون که« الهه دادگستری دیوان» و «کار المللی بین سازمان» ،« بهداشت جهانی سازمان» سازمان تشکیالت جزء«دادگستری االمللی نبی دیوان»و

نمود. اشاره است متحد ملل

و هفتصد دارای و بود شده مستقر ژنو در ملل جامعه خود توان تمام با نیز سازمان این اما بود کارمند هفت

دوم جهانی جنگ سوزان های شعله مقابل در نتوانست. ماند باز فعالیت از کار دهه دو از پس و کند مقاومت

58

Page 59: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

اعالمیه و کمیسیون ، متحد ملل سازمانبشر حقوق جهانی

1945 سال در و شروع 1939 سال از که دوم جهانی جنگ شدن مجروح و کشته باعث مجموع در کرد، پیدا خاتمه

. گردید جهان سراسر در انسان میلیون 75

وزیر نخست چرچیل و آمریکا جمهور رئیس روزولت ، جهان آتیه بهبود و جنگ از پیشگیری برای انگلیس نام به که نمودند تنظیم ماده هشت در را منشوری. گردید معروف آتالنتیک منشور

1941 اوت ماه در که آتالنتیک منشور تنظیم از پس بزرگ دول سران میان دیگری مالقات گرفت، صورت در نیچ و فرانسه، شوروی، انگلیس، آمریکا، یعنی دنیا

مالقاتهای آن ومتعاقب( 1943) گرفت صورت مسکو انجام «1945-یالتا» و «1944-ارکس دومبارتن»در دیگری. گرفت

59

Page 60: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

المللی بین سازمان یک تاسیس برای ها مالقات این در پنجاه نمایندگان 1945 آوریل در باالخره و شد توافق ماه تا و آمدند هم گرد سانفرانسیسکو در دنیا کشور که را سازمانی پایه یافت، پایان کنفرانس که 1945 ژوئن از پس. نهادند بنیان را باشد جهانی امنیت و صلح ضامن و شد تدوین متحد ملل منشور نظر تبادل و بحث

منشور این محتویات ساختن عملی برای که سازمانی در و شد نامیده "متحد ملل سازمان" گردید تاسیس به شروع نیویورک شهر در رسما 1945 اکتبر 24 تاریخامروز. کار این عضو جهان کشور 145 از بیش نمود

کار یک ماحصل متحد ملل منشور هستند سازمان. است تخصصی

برای که شد تبیین ماده 111 و فصل 19 در مذبور منشور های کمیته به آن مختلف بخشهای منشور این تهیه

مجمع در گیری رای از پس و شد داده ارجاع تخصصی. شد تصویب عمومی

: است آمده منشور این مقدمه در

60

Page 61: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

داشتن محفوظ، به تصمیم با متحد ملل مردم ما» عمر، یک مدت در دوبار که جنگ بالی از آینده نسلهای با و نموده بیان قابل غیر مصائب دچار را بشر افراد به و بشر اساسی حقوق به خود ایمان مجدد اعالم بین حقوق تساوی به و انسانی شخصیت ارزش و حیثیت به و بزرگ و کچکو از اعم لتهام بین همچنین و زن و مرد و اجتماعی، ترقی و پیشرفت و الزم موجبات ایجاد و بیشتر آزادی با بهتری زندگی اوضاع ساختن برقرار زندگانی و گذشت اعمال با مقاصد این به نیل برای متحد به و جوار حسن روش یک با یکدیگر با صلح درحال بین امنیت و صلح نگهداری برای خود، قوای ساختن بکار که طرقی ساختن برقرار اصول قول به و الملل تضمین عمومی منافع درراه جز را سالح نیروی نبردن پیشرفت برای الملل بین سازمانهای به توسل با و نماید که نمودیم عزم ملل تمام اجتماعی و اقتصادی ترقینماییم. مساعی تشریک مقاصد این تحقق برای

در که خود نمایندگان بوسیله ما متبوع های دولت Pنتیجتا و بودند تامی اختیارات دارای و آمده گرد شهرسانفراسیکو

متحد منشورملل این شده داده تشخیص آنها صحت که بین سازمان یک ، مقررات این موجب به و برگزیده را

برقرار بود، خواهد متحد ملل به موسوم که را المللی« سازند می

امنیت و صلح نگهداری از است عبارت متحد ملل رویه: منظور این برای و المللی بین

61

Page 62: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

از جلوگیری موثربرای جمعی اقدامات اتخاذ-1 اقدام نوع هر بردن بین از و صلح علیه تهدیدات اختالفات حل و تصفیه برای کوشش و تهاجمی

طبق بر و آمیز مسالمت راههای از المللی بین. کند می حمایت انسانی حقوق و عدالت اصول

اساس بر را ملتها میان دوستانه روابط توسعه-2 آنان آزادی و ملل حقوق تساوی اصل به احترام

. خود سرنوشت تعیین در

به بخشیدن تحقق برای کوشش و اقدام نوع هر-3 بین تمایز بدون،جهان مردم همه انسانی حقوق ساختن عملی و مذهب یا و وزبان جنس و نژاد های رشته در ممکن المللی بین همکاری نوع هر

... و فرهنگی،اجتماعی، اقتصادی مختلف

فعالیتها و کوشش آنجا در که مرکز یک بودن-4 یکنواخت مشترک منظورهای این حل برای،ملل. ملل سازمان برای مرکزی تاسیس: یعنی گردد

شش دارای تشکیالتی و ساختاری نظر از سازمان این ششگانه ارگانهای را آنها که است اصلی قسمت: از عبارتند و نامند می ملل سازمان

62

Page 63: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

سازمان عضو کشورهای تمام: عمومی مجمع-1 بطور مرتبه یک سالی و دارند نماینده آن در ملل

اجالسیه ولی دهند می جلسه تشکیل رسمی تقاضای به است ممکن مجمع مخصوص هایی

یا و متحد ملل اعضای اکثریت با امنیت شورای شود تشکیل اعضا اکثریت توافق و اعضا از یکی

.

پانزده از است مرکب شورا این: امنیت شورای-2 از عبارتند و هستند دائمی ،آن عضو پنج که عضو ده و فرانسه و چین ،انگلیس ،آمریکا ، روسیه عمومی مجمع طرف از که دائمی غیره آن عضومسئولیت. انتخاب سال دو مدت به میشوند

این عهده به المللی بین امنیت و صلح اصلی. است شورا

مرکب شورا این: اجتماعی و اقتصادی شورای-3 شورا اصلی وظیفه و است متعدد کمسیونهای از مختلف کشورهای دنیا سراسر در که است این کمک زندگی و کار شرائط ترقی و اصالح در را و اقتصاد پیشرفت در ممکن وسایل با و کند

. نماید کوشش جهان اجتماعی امور و فرهنگ

تمام با است موظف شورا این: قومیت شورای-4 در که مردمی وضع بهبود و سعادت برای توان کوشش میکنند زندگی مستقل غیر زمینهای سرنماید

63

Page 64: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

دارای ، دیوان این: المللی بین دادگستری دیوان-5 حقوقدانان میان از که است قاضی نفر پانزده و میشوند اتخاب، مختلف کشورهای مقام عالی رسیدگی مهم و المللی بین اختالفات و دعاوی به. باشد می هلند الهه در دیوان این مقر کند می

مرکب دبیرخانه: متحد ملل سازمان خانه دبیر-6 به را او عمومی مجمع که کل دبیر از است و میکند انتخاب ، امنیت شورای توصیه

هستند ضروری ملل سازمان برای که کارمندانی.

سازمان، شده یاد ششگانه ارگانهای از غیر ملل سازمان کار المللی بین سازمان: قبیل از دیگری های اتحادیه و ، علمی سازمان ، کشاورزی و بار و کار سازمان،

، بهداشت جهانی سازمان ، متحد ملل وتربیتی فرهنگی همکاری موسسه ، توسعه و ترمیم المللی بین بانک سازمان ، پول المللی بین صندق ، المللی بین مالی

، جهانی پست اتحادیه ، المللی بین کشوری هواپیمایی جهانی سازمان ، مخابرات المللی بین اتحادیه

، المللی بین دریایی مشورتی سازمان ، هواشناسیدارد... المللی بین بازرگانی سازمان به روز هر که و جنگها و ها تبعیض به دادن پایان راستای در آنها تعداد. شود می افزوده

64

Page 65: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

، اقتصادی شورای ،متحد ملل منشور 68 ماده اساس بر میباشد ملل سازمان اصلی رکن شش جزء که اجتماعی حقوق از حمایت و اشاعه برای کمسیونی بود موظف 1946 سال اوایل در راستا همین در. دهد تشکیل بشر

و شده تشکیل بشر حقوق کمیسیون نام به کمسیونی مردم آمال و خواستها تدوین و اسناد آوری جمع از پس داد ارجاع تصویب جهت عمومی مجموع به را آنها ، جهان

.

از فقط نه بشر حقوق اعالمیه تهیه در مذبور کمیسیون کرد استفاده حقوقدانان و متخصصین و دولتها نظریات کنفرانس در که افرادی و مختلف های جمعیت با بلکه

بودند نموده نظر اظهار بشر حقوق درباره سانفرانسیکو این تدوین در آنان اعقاید از و پرداخت مشورت به

پائیز در اعالمیه نویس پیش سرانجام. برد بهره اعالمیه که عمومی اجالسیه دوره سومین به و تهیه 1948 سال صرف از پس و گردید تقدیم بود شده تشکیل پاریس در

سر. سابقه بی و گسترده و طوالنی های بحث و وقت حقوق جهانی اعالمیه 1948 دسامبر 10 تاریخ در انجام جلسه یک در است ماده 30 و دیباچه یک شامل که بشر. رسید تصویب به شبانه

.1327 آذر 19 با مصادف که روز آن از و اعالمیه بود حقوق معیار عالیترین عنوان به بشر حقوق جهانی عمومی مجمع تاریخ آن از و کرد جلوه جهان در انسانی کرد اعالم بشر حقوق روز بعنوان را روز این رسما

فرخنده اتفاق این بزرگداشت به را روز این وکشورهاگیرند. می جشن

65

Page 66: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

متحد ملل سازمان بشر حقوق شورای

طی در که ایراداتی و نقضساختاری پی دهه 6درمطرح متحد ملل سازمان بشر حقوق کمیسیون فعالیت

تاریخ در سرانجا ، بود کمیسیون 2006مارس 15گردیدهحقوق شورای و ، منحل متحد ملل سازمان بشر حقوق

موافق رای و دبیرکل تالش با سازمان آن 170بشرکرد . کار به آغاز کشور

خود آن کوتاه عمر به نظر تشکل این کامل شرح و نقددوسال از کمتر طی در اما ، میطلبد مفصل تالشیاهداف تحقق عدم و ناکارامدی ، شورا این فعالیت

. است گشته نمودار

: منابع

66

Page 67: كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

بشر حقوق شکافی کالبد

- برول یوی هانری اثر- حقوق شناسی جامه-1 دادگستر نشر ، قاضی ابوالفضل دکتر ترجمه

1376

دکتر ترجمه- ژکس نوشته – اخالق فلسفه-2نشر- پور ابوالقاسم 1362 امیرکبیر حسینی

مغرب در وسطی قرون سیاسی های اندیشه-3. اثر- زمین کارالیلو. دبیلو . آر . کارالیل- جی ا

فردریک- تاهیوم هابز از انگلیسی فیلسوفان-4 سروش- اعلم الدین جالل امیر ترجمه- کاپلتون

1363

انتشارات - دورانت آریل و ویل- تمدن تاریخ-5 ، فرهنگی و ۱۳۷۸علمی

دوره- غرب در آن تکامل سیر و بشر حقوق-6

پروفسور- الملل بین حقوق مختصر تاریخ-7بام آرتورنوس

67